معرفت ادیان، سال شانزدهم، شماره اول، پیاپی 61، زمستان 1403، صفحات 26-41

    چندهمسری از منظر کتاب مقدس و قرآن کریم

    نویسندگان:
    ✍️ یحیی نورمحمدی نجف آبادی / استادیار گروه الهیات و معارف اسلامی دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه ملایر / normohamadi@malayer.ac.ir
    هیثم بوعذار / استادیار گروه الهیات و معارف اسلامی دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه ملایر / haithambiizar2921@gmail.com
    جمال سروش / استادیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه ملایر / j.sorush@malayeru.ac.ir
    doi 10.22034/marefateadyan.2024.2022128
    چکیده: 
    در مباحث مربوط به خانواده مسئلة چندهمسری مورد توجه علوم مختلف به‌ویژه علوم انسانی و دینی بوده است و از موضوعات قابل اهمیت در حوزة مباحث فرهنگی و اجتماعی به‌شمار می‌آید. کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید) و قرآن نیز آموزه‌هایی در این ‌باره بیان کرده‌اند. در این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی ـ تطبیقی روشن گردید که از میان گونه‌های مختلف چندهمسری صرفاً گونة تعدد زوجات در عهد عتیق به‌صورت ضمنی (داستان‌های انبیا و احکام فقهی) و در قرآن به‌صورت صریح مورد پذیرش قرار گرفته است. در عهد جدید نیز اگرچه دربارة جواز آن صراحتاً چیزی گفته نشده است، اما هیج تصریحی بر ممنوعیت آن وجود ندارد (برخلاف آموزه‌های دین مسیحیت). قرآن در عین‌ آنکه صراحتاً تعدد زوجات را مجاز دانسته، اولویت را به‌گونة تک‌همسری داده است؛ ازاین‌رو برخلاف ظاهر عهد عتیق تعداد مجاز زوجات را صراحتاً محدود و احکام سختگیرانه‌ای را برای آن وضع کرده است. در کتاب مقدس تبیینی از تعداد مجاز و سایر احکام تعدد زوجات نمی‌توان یافت. همچنین برخلاف کتاب مقدس که به حکمت و مصلحت تعدد زوجات نپرداخته، قرآن حکمت جواز آن را مصالح اجتماعی بیان کرده است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Polygamy from the Perspective of the Bible and the Holy Quran
    Abstract: 
    In various sciences, especially the humanities and religious studies, polygamy has been of interest as an important topic in cultural and social discussions. The Bible (Old Testament and New Testament) and the Quran also have teachings on this matter. Using the descriptive-analytical-comparative method, this article shows that polygamy is accepted implicitly in the Old Testament (the stories of the prophets and jurisprudential rulings) and explicitly in the Quran. Although the New Testament explicitly mentions the permissibility of polygamy, there is no explicit prohibition on it (unlike the teachings of Christianity). The Quran explicitly allows polygamy, but gives priority to monogamy; therefore, contrary to the the Old Testament, it explicitly limits the number of wives and imposes strict rules for it. No explanation of the number of wives and other rules of polygamy can be found in the Bible. Also, unlike the Bible, which does not address the wisdom and expediency of polygamy, the Quran states the social benefits and the philosophy of polygamy.
    References: 
    • Quran.
    • Abdi Pour, E. (2009). Ta'addud zawajat. Fiqh va Hoghogh, 5(20), 7-29.
    • Abdulfattah, A. M. M. (1987). Ta'addud zawajat fi al-Islam. Al-Islam Magazine, 4.
    • Abu Zahrah, M. (2005). Tanzim al-usrah wa tanzim al-nasl. Cairo: Dar al-Fikr al-Arabi.
    • Ahmad Abd al-Aziz, al-Hussain. (n.d.). Al-mar'ah wa makanatuha fi al-Islam. Kuwait: Maktabat al-Sahabah al-Islamiyah.
    • Asadi, S. H. (2008). Khanevadeh va hoghoghe an. Mashhad: Beh Nashr.
    • Bajuri, G. M. F. R. (1986). Al-mar'ah fi al-fikr al-Islami. Iraq: [No publisher].
    • Bayhaqi, A. b. H. (1985). Al-sunan al-kubra. Beirut: Yusuf 'Abd al-Rahman al-Mar'ashli.
    • Bible. (2002). England: Elam Publications.
    • Durant, W. (1991). Tarikh tamaddon. Tehran: Entesharat Amuzesh Enqelab Islami.
    • Hilli, H. b. Y. (1997). Mughni al-shiah. Qom: Mu'assasah Nashr Islami.
    • Karaki, A. b. H. (1990). Jame' al-maqasid. Qom: Mu'assasat Al al-Bayt li-Ihya' al-Turath.
    • Lahham, S. (2001). Ta'addud zawajat. Damascus: Dar al-Tawfiq.
    • Lindsay, G. (1976). Why the Bible is God's word. Translated by T. Mikailian. Tehran: Danesh Emruz.
    • Mahreezi, M. (2003). Ta'addud zawajat. In Da'erat al-Ma'aref-e Jahan-e Eslami. Tehran: Bonyad Da'erat al-Ma'aref-e Islami.
    • Montesquieu. (1968). Roh al-qawanin. Translated by A. A. Mehtedi. Tehran: Amir Kabir.
    • Motahhari, M. (1990). Nezame hoghoogh zan dar Islam. Tehran: Sadra.
    • Motahhari, M. (1998). Majmueye asare motahhari. Tehran: Sadra.
    • Najafi, M. H. (1988). Jawahir al-kalam. Tehran: Dar al-Kutub al-Islamiyah.
    • Nejati, H. (1992). Ravanshenasi rasha'd (Az koodaki ta nowjavani). Tehran: Mehshad.
    • Oginga, H. (1975). Another look at polygamy: Polygamy in Africa and Christian churches. New York: Orbis Books.
    • Rizwani, A. A. (2007). Islamshenasi va pasokh beh shobahat. Qom: Masjid Moghadas Jamkaran.
    • Shahid Thani, Z. b. A. (1992). Masalik al-afham. Qom: Mu'assasat al-Ma'arif al-Islamiyah.
    • Sharif, A. M. M. (2008). Zan dar Islam va dar farhangi Yahudi-Masihai. Translated by S. M. Afzali. Houraa Journal, 6(28), 105-120.
    • Tabari, M. b. J. (1991). Jame' al-bayan fi tafsir al-Quran. Beirut: Dar al-Ma'rifa.
    • Tabarsi, F. b. H. (1993). Majma' al-bayan fi tafsir al-Quran. Tehran: Nasr-e Naser Khosrow.
    • Tabataba'i, A. (1991). Riadh al-masalik. Qom: Nashr Islami.
    • Tabataba'i, M. H. (1973). Al-mizan fi tafsir al-Quran. Qom: Nashr Islami.
    • Tabataba'i, M. H. (n.d.). Ta'addud zawajat wa maqam zan dar Islam. Qom: Intisharat Azadi Zan.
    • Zuhaili, W., al-Bagha, M., & Lahham, H. (2000). Ta'addud al-zawajat fi al-Islam. Damascus: Dar al-Hafiz.
    متن کامل مقاله: 


    مقدمه
    يکي از نهادهاي بنيادين و پراهميت اجتماعي که نقش محوري و قابل توجهي در زمينة تربيت و رشد افراد انساني و کاهش ناهنجاري‌هاي اجتماعي دارد و زيربناي بسياري از مسائل مربوط به جامعة انساني به‌شمار مي‌رود، نهاد «خانواده» است (نجاتي، 1371، ص67). خانواده اساس و زيربناي بسياري از نهادهاي اجتماعي دانسته مي‌شود؛ لذا خانواده قدرتمندترين کانون اثرگذاري و مؤثرترين مرکز سامان‌يابي يا نابساماني جامعه به‌شمار مي‌آيد؛ به‌گونه‌اي ‌که ثبات يا بي‌ثباتي خانواده به‌صورت مستقيم در ثبات يا بي‌ثباتي جامعه تأثيرگذار است (نجاتي، 1371، ص67). ازاين‌رو توجه به خانواده و مسائل مرتبط با آن از اهميت بسزايي برخوردار است. از جمله مباحث مربوط به خانواده، موضوع «چندهمسري» يا «چندکامي» يا «ازدواج چندگانه» يا «زوجيت اشتراکي» (Polygamy) است. وضعيت چندهمسري در خانواده، وضعيتي خاص است که در آن، يکي از زن يا مرد يا هر دوي آنها در خانواده داراي بيش از يک همسر رسمي‌اند؛ يعني مرد يا زن در خانواده هم‌زمان با چند همسر ازدواج رسمي مي‌کند. اگرچه به‌نظر مي‌رسد که تک‌همسري را به‌دليل روح مالکيت فردي و اختصاصي در انسان بتوان طبيعي‌ترين وضعيت از شکل خانواده دانست، اما گونه‌هاي چندهمسري نيز قابل تصورند که برخي از آنها داراي رواج نيز بوده و هستند. اقسامي که براي مسئلة چندهمسري مي‌توان تصور کرد، عبارت‌اند از: چندشوهري؛ چندزني يا تعدد زوجات؛ و کمونيسم جنسي. کمونيسم جنسي، که در آن هيچ‌يک از زن و مرد به يکديگر اختصاص ندارند و هم‌زمان با چند مرد يا زن ديگر همسر هستند، درواقع نفي زندگي خانوادگي و فروريخت کانون خانواده را به‌همراه دارد. لذا هيچ‌گاه مورد نظر و رضايت طبع نوع بشر قرار نگرفته است و حتي در دوره‌هاي پيش از تاريخ نيز نمونه‌اي براي آن نمي‌توان يافت. گونة چندشوهري نيز اگرچه به‌ندرت در برخي جوامع، مانند قبايل تبّت، به‌صورت محدود وجود داشته است، اما با مروري بر تاريخ ديده مي‌شود که اين نوع از خانواده نيز نتوانسته است به‌صورت چشمگير و گسترده جايي براي خود در ميان فرهنگ‌ها و جوامع بشري باز کند. 
    برخلاف چندهمسري به‌شکل چندشوهري يا کمونسيم جنسي، چندهمسري به‌صورت چندزني يا تعدد زوجات سنتي ديرينه از زمان‌هاي دور در اقوام، ملل، فرهنگ‌ها و اديان مختلف بوده است (دورانت، ۱۳۷۰، ص۵؛ رضواني، 1386، ص507). کشورهاي غرب آسيا (مانند ايران، عربستان، عراق و فلسطين) را مي‌توان به‌عنوان کشورهايي شناخت که تاريخي طولاني در جواز چندزني داشته‌اند (منتسکيو، ۱۳۴۹، ص۴۳۴ـ۴۳۵). در ساير نقاط جهان (مانند چين، هند، اندونزي، مالزي، يونان، آفريقا و آمريکا) نيز شکل چندزني و تعدد زوجات از خانواده رواج داشته است. همچنين در تمدن‌هاي کهني مانند تمدن مصريان، عراق قديم، ايرانيان، آشوريان، بابليان و هندوها مسئلة تعدد زوجات و چندزني جايز شمرده مي‌شده است (منتسکيو، ۱۳۴۹، ص۴۳۴ـ۴۳۵؛ احمدعبدالعزيز، بي‌تا، ص157). انديشمندان عوامل مختلفي را در فلسفة اقبال جوامع به مسئلة تعدد زوجات بيان کرده‌اند؛ از جمله: مسائل اقتصادي و معيشت، وظايف جامعه در قبال يتيمان و بيوه‌زنان، وضعيت جسماني و طبيعت زن و مرد، شرايط آب‌وهوايي و محيط جغرافيايي، عادت ماهيانه و عدم آمادگي زن در برخي مقاطع براي تمتع مرد، فزوني تعداد زنان نسبت‌به مردان، تکثر در فرزندان و عشيره، و... (اسعدي، ۱۳۸۷، ص۳۱۶ـ۳۲۳؛ طباطبايي، بي‌تا، ص۴۰؛ زحيلي و ديگران، ۲۰۰۰، ج۹، ص۶۶۷۰ـ۶۶۷۳؛ عبدي‌پور، ۱۳۸۸، ص۱۱). بااين‌حال آمارهاي کشورهاي مختلف نشان مي‌دهد که چندهمسري مردان، از اواخر قرن نوزده ميلادي کاهش قابل‌توجهي در جهان (به‌ويژه در کشورهاي آسياي شرقي و اروپايي) داشته است؛ به‌گونه‌اي‌ که به ممنوعيت آن در برخي از اين کشورها منجر شده است. ازاين‌رو امروزه در بسياري از کشورهاي جهان، حتي برخي کشورهاي مسلمان، با اينکه خيانت به زن بدون اطلاع يا رضايت او قانوني به‌شمار مي‌آيد، تعدد زوجات و چندزني غيرقانوني شمرده مي‌شود. بنابراين آنچه در بسياري از کشورهاي توسعه‌يافته به‌صورت قانوني رواج دارد، شکل تک‌همسري از زندگي زناشويي و تشکيل خانواده است. برخي از اشکالاتي که اين جوامع بر مسئلة چندزني و تعدد زوجات وارد مي‌کنند، عبارت است از: تنافي چندزني با حقوق زنان، گسترش شهوت‌پرستي، عدم مشارکت يکسان مردان در تربيت فرزندان، ايجاد مشکلات روحي و جسمي براي زنان و مردان، ايجاد اختلال در روابط ميان اعضاي خانواده و محيط زناشويي (طباطبايي، ۱۳۹۳ق، ج۴، ص۱۸۹ـ۱۹۰؛ مطهري، ۱۳۷۷، ص۳۴۹؛ مطهري، ۱۳۶۹، ج۱، ص۴۵۲؛ زحيلي و ديگران، ۲۰۰۰، ص۲۵؛ رضواني، 1386، ص512). 
    مسئلة چندهمسري به‌شکل چندزني يا تعدد زوجات مورد نظر و توجه برخي آيين‌ها و اديان، مانند آيين هندويي، بودايي، مسيحيت، يهوديت و اسلام نيز بوده است (دورانت، ۱۳۷۰، ص5؛ منتسکيو، ۱۳۴۹، ص۴۳۴ـ۴۳۵؛ مهريزي، ۱۳۸۲، ج7، ص491). کتاب‌هاي مقدس اديان مختلف نيز به مقولة چندهمسري و تعدد زوجات توجه داشته و نگاه‌هاي منفي يا مثبت خود را به اين مسئله بيان کرده‌اند. البته شکل‌هاي چندشوهري و کمونيسم جنسي از گونه‌هاي چندهمسري به‌هيچ‌وجه مورد تأييد اديان الهي و کتاب‌هاي آسماني نبوده است و آنچه تا حدودي مورد پذيرش برخي کتاب‌هاي آسماني قرار گرفته، شکل چندزني و تعدد زوجات از چندهمسري بوده است. در اين ميان، قرآن کريم و عهد عتيق و عهد جديد از کتاب مقدس نيز نگاه ويژه‌اي به مسئلة چندهمسري مبذول داشته‌اند. لذا آنچه در اين مقاله با روش توصيفي ـ تحليلي ـ تطبيقي دنبال خواهيم کرد، بررسي چندهمسري به‌شکل چندزني و تعدد زوجات از منظر کتاب مقدس (عهد عتيق و عهد جديد) و قرآن کريم خواهد بود و به اين پرسش‌ها پاسخ داده خواهد شد: آيا مسئلة تعدد زوجات و چندزني مورد تأييد کتاب مقدس و قرآن کريم قرار گرفته است؟ چه تفاوت‌ها يا شباهت‌هايي در نگاه آنها به مسئلة چندزني وجود دارد؟ اهداف، احکام، شرايط و محدوديت‌هاي هريک از آنها در اين مسئله چيست؟
    تاآنجاکه مورد تتبع نگارنده قرار گرفت، مقاله يا پروژة تحقيقاتي جامع و کاملي، به‌ويژه به‌صورت تطبيقي، در اين موضوع يافت نشد. بنابراين با توجه به اهميت مسئلة خانواده و فقدان پژوهش و تحقيق کامل و جامع دربارة چندهمسري و تعدد زوجات از منظر کتاب مقدس و قرآن کريم، ضرورت تحقيق دراين‌باره آشکار مي‌شود. 
    1. چندهمسري از منظر کتاب مقدس
    همان‌طور که گفته شد، توجه به مسئلة چندهمسري به‌گونة چندزني و تعدد زوجات را در تمدن‌ها و آيين‌هاي کهن مي‌توان رهيابي کرد و در غالب آنها نگاه ايجابي يا سلبي به اين مسئله قابل مشاهده است. از جمله اين آيين‌ها، يهوديت و مسيحيت با محوريت «کتاب مقدس» مي‌باشند. در اين بخش به بررسي موضوع در کتاب مقدس يهوديان و مسيحيان خواهيم پرداخت. شايان توجه است که «کتاب مقدس» را سي نفر به سه زبان يوناني، آرامي و عبري در طول حدود 1600 سال نگاشته‌اند و مشتمل بر 66 کتاب جداگانه است (ليندسى، 1976، ص4). بخش‌هاي اصلي و عمدة کتاب مقدس را «عهد عتيق» و «عهد جديد» شامل مى‌شود. آنچه نزد يهوديان داراي اعتبار و قداست است، بخش عهد عتيق است که مشتمل بر 39 کتاب مي‌باشد. برخلاف مسيحيان که مجموع 66 کتاب عهد عتيق و جديد را مقدس مي‌شمارند. در اينکه نويسندة کتاب‌هاى بخش عهد عتيق چه کسانى هستند و آيا اين کتاب‌ها وحى الهى‌اند، يا منشأ انسانى دارند؟ رويکردها و ديدگاه‌هاي متفاوتي وجود دارد که در اين مقاله فرصت پرداختن به آنها نيست. ازآنجاکه ميان آموزه‌هاي عهد عتيق و عهد جديد از کتاب مقدس، تفاوت‌هاي بسياري وجود دارد، مسئلة تعدد زوجات و شکل چندزني از چندهمسري را به‌صورت جداگانه در هريک از عهد عتيق و عهد جديد مورد بررسي قرار خواهيم داد. 
    1ـ1. چندهمسري در عهد عتيق
    بر پاية اسناد و گزارش‌هاي تاريخي، سنت و شيوة چندزني و تعدد زوجات همواره ميان يهوديان در طول تاريخ اين قوم وجود داشته است. اين گزارش‌ها حکايت از آن دارند که يهوديان اروپايي تا قرن شانزدهم و يهوديان آسيايي تا پيش از آمدن به اسرائيل پايبند به سنت تعدد زوجات و جواز و مشروعيت آن بوده‌اند. آنچه مانع از تدوام اين سنت در ميان يهوديان گرديده، قوانين مدني اسرائيل و برخي کشورهاي اروپايي بوده است (شريف، 1387، ص2). البته در هيچ بخش از عهد عتيق تصريح به جواز يا ممنوعيت تعدد زوجات نشده است (احمد عبدالعزيز، بي‌تا، ص157)؛ اما از برخي مطالب مطرح‌شده در آن (مانند: تثنيه، باب 21، فقرة 15؛ پيدايش، باب 16، فقرة 2) و نيز از نوشته‌هاي روحانيون و خاخام‌هاي يهودي مي‌توان جواز و مشروعيت تعدد زوجات را به‌دست آورد. 
    1ـ1ـ1. مطالب دال بر جواز تعدد زوجات در عهد عتيق 
    چنان‌که گفته شد، در عهد عتيق به جواز يا ممنوعيت تعدد زوجات تصريح نشده است؛ اما به‌دلالت ضمني و التزامي مي‌توان از برخي مطالب جواز و مشروعيت آن را از عهد عتيق به‌دست آورد. در ادامه به بيان برخي از اين موارد مي‌پردازيم. 
    الف) داستان‌هاي زندگي انبيا
    مسئلة تعدد زوجات و چندزني به‌عنوان شيوه‌اي پذيرفته‌شده و معمول در ميان برخي انبياي بني‌اسرائيل در سراسر عهد عتيق قابل مشاهده و تأييد است. داستان انبياي متعددي در عهد عتيق گفته شده است که به ازدواج هم‌زمان با بيش از يک همسر اقدام کرده‌اند؛ مانند:
    1. داستان ازدواج حضرت ابراهيم با ساره و هاجر (سِفر پيدايش، باب شانزدهم)؛ 
    2. داستان ازدواج حضرت يعقوب با راحيل و ليه (سِفر پيدايش، باب 29)؛ 
    3. داستان ازدواج‌هاي متعدد حضرت داود؛ به‌گونه‌اي‌ که در کتاب دوم سموئيل از کثرت زنان دائمي (99 زن) و موقت (سيصد کنيز) براي حضرت داود سخن به‌ميان آمده است (کتاب دوم سموئيل، 13، 5؛ همچنين پيدايش، 18، 9)؛ 
    4. داستان همسران متعدد حضرت سليمان. در کتاب پادشاهان گفته شده که حضرت سليمان هفتصد زن و سيصد کنيز داشته است (کتاب اول پادشاهان، 11، 3). 
    ب) تعدد زوجات اجباري
    يکي از داستان‌هايي که در عهد عتيق به آن اشاره شده، داستان عروس يهودا به‌نام «تامار» است که پس از فوت شوهرش به ازدواج بردار شوهر خود، که داراي همسر بود، درآمد. همچنين در سفر تثنيه از عهد عتيق مي‌خوانيم: «هرگاه دو برادر باهم در يک جا ساکن باشند و يکي از آنها بدون داشتن پسري بميرد، بيوه‌اش نبايد با فردي خارج از خانواده ازدواج کند؛ بلکه برادر شوهرش بايد او را به زني بگيرد و حق برادر شوهري را به‌جا آورد...» (سفر تثنيه، 25، 5ـ10). با توجه به اين بخش از عهد عتيق مي‌توان وجوب و ضرورت تعدد زوجات (بالاتر از جواز و مشروعيت) در خصوص ازدواج زن شوهرمرده‌اي که پسر ندارد با برادر شوهر خود را استنباط کرد. جالب اينجاست که طبق آيات سفر پيدايش، در اين مورد، رضايت همسر اول براي ازدواج مرد با زن برادر لازم نيست و مرد مي‌تواند بدون اجازه و رضايت همسر اول خود با زن برادرمردة خويش ازدواج کند (پيدايش، 38، 8ـ10). 
    بر اساس همين آيات موجود در تورات (عهد عتيق)، يکي از رسوم کهن يهوديان در تاريخ يهوديت ازدواج مردان با همسران برادر متوفاي خويش بوده است. 
    ج) احکام فقهي
    از برخي احکام فقهي آيين يهود که در عهد عتيق آمده، مشروعيت و جواز تعدد زوجات قابل استنباط است؛ مانند احکام مربوط به چگونگي تقسيم اموال فرد متوفي ميان فرزندان و پسراني که از زنان مختلف‌اند (تثنيه، 7، 22). 
    2ـ1ـ1. تعداد مجاز زوجات در عهد عتيق
    همان‌طور که گفته آمد، اگرچه جواز و مشروعيت تعدد زوجات و چندزني را از لابه‌لاي داستان‌ها و مطالب عهد عتيق مي‌توان برداشت و استنباط کرد، اما هيچ نص و تصريحي بر جواز آن نمي‌توان يافت. بنابراين بديهي است که هيچ نص و تصريحي نيز بر تعداد معين زوجات و همسراني که يک مرد مجاز است هم‌زمان داشته باشد نيز در عهد عتيق وجود ندارد (ابوزهره‌، 1426‌ق، ص6). البته در کتاب تلمود سقف مجاز تعداد زوجات که توصيه شده، عدد چهار است و بيشتر از آن توصيه نمي‌شود. بنابراين با توجه به عدم تعيين عدد معين در عهد عتيق، طبق گزارش‌هاي تاريخي تا قرن يازدهم، تعدد زوجات و چندزني بدون محدوديت در تعداد زوجات در آيين يهود تداوم داشته است؛ اما در اين قرن (يازدهم) توسط احبار ممنوع اعلام شد (طباطبائي، ۱۳۹۳ق، ج۴، ص۱۸۲؛ زحيلي و ديگران، ۲۰۰۰، ص۲۵). 
    3ـ1ـ1. ممنوعيت تعدد زوجات در عهد عتيق
    شايد بتوان گفت تنها محدوديتي که درخصوص چندزني در عهد عتيق مي‌توان يافت، ازدواج هم‌زمان با خواهر زن است (لاويان 18، 18)؛ يعني ازدواج هم‌زمان با دو خواهر در عهد عتيق ممنوع اعلام شده است. البته از محدود کردن ممنوعيت چندزني در مورد يادشده مي‌توان اصل جواز تعدد زوجات و چندزني را برداشت کرد. 
    4ـ1ـ1. احکام و شرايط تعدد زوجات در عهد عتيق
    اگرچه در تعاليم آيين يهود شرايط و احکام مختلفي براي تعدد زوجات بيان شده است (مانند: عقيم يا ديوانه بودن زن نخست، رعايت عدالت ميان زنان، تمکن مالي مرد براي تأمين نيازهاي زوجات متعدد، و...)، اما در عهد عتيق، همان‌طور‌ که به جواز يا ممانعت تعدد زوجات و چندزني تصريح نشده، به احکام و شرايط تعدد زوجات نيز اشاره نشده است (مطهري، ۱۳۷۷، ص۳۳۷ـ۳۴۱). 
    2ـ1. چندهمسري در عهد جديد
    در اصطلاح، به اناجيل چهارگانه و ضمايم آنها در کتاب مقدس «عهد جديد» گفته مي‌شود. عهد جديد نزد مسيحيان قداست دارد؛ اما يهوديان آن را مقدس نمي‌شمارند. بر اساس آموزه‌هاي قرآني و همچنين تصريح خود عهد جديد، شريعت حضرت موسي و تورات، از جانب حضرت عيسي نسخ نشد؛ بلکه حضرت عيسي تمام‌کننده و کامل‌کنندة شريعت تعطيل‌شده حضرت موسي و تحقق‌بخش آن بوده است. در عهد جديد از زبان حضرت عيسي مي‌خوانيم: «فکر نکنيد که من آمده‏ام تا تورات و نوشته‌هاي پيامبران را باطل سازم؛ نيامده‌ام تا باطل نمايم؛ بلکه آمده‏ام تا آنها را تمام کنم» (متي، 5، 18ـ19). در قرآن نيز از زبان حضرت عيسي خطاب به بني‌اسرائيل چنين نقل شده است: «وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ...» (صف: 6)؛ و هنگامى را كه عيسى پسر مريم گفت: اى فرزندان اسرائيل، من فرستادة خدا به‌سوى شما هستم؛ تورات را كه پيش از من بوده، تصديق مى‌‏كنم. بر اين اساس، احکامي که در شريعت حضرت موسي و عهد عتيق وجود دارد، بايد مورد قبول و عمل مسيحيان نيز باشد؛ اما بر اساس برخي اعتقادات تحريف‌شده، بخش عهد عتيق از کتاب مقدس با اينکه براي مسيحيان نيز مقدس است، مورد عمل و استناد ايشان نيست و اساساً «شريعت» توسط پولس که مؤسس مسيحيت جديد است، نفي گرديد. حال بايد ديد که عهد جديد دربارة تعدد زوجات چه موضعي دارد. 
    1ـ2ـ1. ازدواج در عهد جديد
    در ابتدا بايد ديد کدام يک از دو روش تجرد و ازدواج مورد تأکيد و تأييد عهد جديد براي زندگي است. دراين‌باره بايد گفت: اگرچه حضرت عيسي مسيح به‌دليل شرايطي که داشت، خود شيوة تجرد را براي زندگي خويش برگزيد و ازدواج نکرد، اما هيچ‌گاه پيروان خود را نيز از ازدواج نهي نفرمود؛ بلکه از سخنان وي در عهد جديد توصيه به ازدواج فهميده مي‌شود: 
    و اما در آغاز آفرينش، پروردگار آنها را به‌صورت مرد و زن آفريد. ازاين‌رو مرد بايد پدر و مادرش را ترک کند تا به همسرش بپيوندد و هر دو يک تن شوند. از آن به بعد، آنها نه دو تن، که يکي هستند. پس آنچه را که خدا به هم رسانده است، کسي حق ندارد جدا کند (متي، 19، 5 و 6؛ مرقس، 10، 6ـ9). 
    علاوه بر اين، حضرت عيسي احياکنندة تعلميات تورات بود و آنچه در تورات مورد توصيه و تأييد است، شيوة ازدواج در زندگي است؛ شيوه‌اي که مردم ناصره به آن عمل مي‌کردند و حضرت عيسي ايشان را از آن نهي نکرد (لوقا، 2، 51ـ52؛ متي، 19، ؛ عبرانيان، 13، 4). به‌رغم اين شواهد که بر شيوة ازدواج در زندگي دلالت دارد، در موارد متعددي از متون عهد جديد، به‌ويژه در نامه‌هاي پولس که در عهد جديد هم‌رتبة اناجيل چهارگانه است (به‌ويژه در نامة اول پولس به قرنتيان)، آنچه مورد توصية اوليه و تأکيد قرار گرفته، شيوة تجرد در زندگي است. در نامة اول پولس به قرنتيان مي‌خوانيم: 
    اي کاش همه مي‌توانستند مانند من مجرد بمانند؛ ولي ما همه مانند هم نيستيم. خدا به هرکس نعمتي بخشيده است. نعمت هرکس با ديگري متفاوت است. پس به آناني که هنوز ازدواج نکرده‌اند و نيز به بيوه‌زنان، مي‌گويم که بهتر است اگر مي‌توانند، مثل من مجرد بمانند؛ اما اگر نمي‌توانند بر اميال خود مسلط باشند، بهتر است که ازدواج کنند؛ زيرا ازدواج کردن، بهتر است از سوختن در آتش شهوت (قرنتيان، 7، 7ـ9). 
    همچنين مي‌خوانيم: «پس بدانيد کساني که ازدواج مي‌کنند، به مشکلات دنيوي دچار خواهند شد و من شما را از آن نهي مي‌کنم. اي برادران، مي‌خواهم بگويم که زمان موعود بسيار نزديک شده است» (قرنتيان، 7، 28ـ29)؛ «اگر با زن بسته شدي، جدايي مجوي؛ و اگر از زن جدا هستي، ديگر زن مخواه!» (قرنتيان، 7، 27). بر اين اساس، ازدواج در نگاه پولس در عهد جديد هنگامي توصيه مي‌شود که فرد هيچ راهي به‌جز ازدواج براي حفظ خود از گناه، پيش رو نداشته باشد. درواقع تمام توجه بايد معطوف به آخرت باشد و هرآنچه ذهن انسان را از توجه به آخرت بازمي‌دارد، مذموم است. ازدواج و رابطة زناشويي نيز هنگامي که تأمين‌کنندة سعادت اخروي باشد، مورد قبول و توصيه است و در غير اين صورت توصيه نمي‌شود. اين نوع نگاه به ازدواج سبب شد که آنچه بر تعاليم و آموزه‌هاي کليسا غالب شود، مجرد ماندن و پرهيز از ازدواج باشد. 
    2ـ2ـ1. ممنوعيت تعدد زوجات در مسيحيت
    بر اساس گزارش‌هاي تاريخي، در قرون اولية ميلادي تعدد زوجات در ميان مسيحيان (دست‌کم در ميان پادشاهان) وجود داشته و ممنوعيتي نيز از ناحية کليسا متوجه آن نبوده است (منتسکيو، ۱۳۴۹ق، ص۴۳۴؛ لحام، ۱۴۲۲ق، ص۲۹). در عهد جديد نيز اگرچه دربارة جواز آن صراحتاً چيزي گفته نشده است، اما هيج تصريحي نيز دربارة ممنوعيت آن وجود ندارد (اوجين، 1975، ص140)؛ بلکه مي‌توان گفت، اينکه حضرت عيسي مسيح يهودياني را که اقدام به تعدد زوجات مي‌کردند، از اين کار بازنداشتند و نهي نکردند، شاهد خوبي است بر اينکه اين شيوه از ازدواج مورد تأييد آن حضرت بوده است (اوجين، 1975، ص140)؛ لکن شاهد آن هستيم که به‌رغم عدم ممنوعيت تعدد زوجات در عهد جديد و سيرة حضرت عيسي، نظام جديد کليسا با انگيزه‌هاي مختلفي آن را ممنوع اعلام کرد و مسيحيان را از اين روش ازدواج بازداشت؛ به‌گونه‌اي‌ که امروزه شيوة تک‌همسري از ويژگي‌هاي دين مسيحيت شناخته مي‌شود (عبدالفتاح، ۱۴۰۸ق، ص۳۵۹؛ لحام، ۱۴۲۲ق، ص۲۹؛ رضواني، 1386، ص508). برخي معتقدند که دليل اصلي ممنوعيت تعدد زوجات در مسيحيت، به فضاي فرهنگي رومي ـ يوناني قرون وسطي بازمي‌گردد که در آن، فرهنگ تک‌همسري حاکم و قانوني بوده است و کليساي مسيحي نيز به‌منظور هماهنگي و تطبيق خود با آن فرهنگ، حکم به ممنوعيت تعدد زوجات داده است. بنابراين قانون تک‌همسري در آموزه‌هاي ديني و متون مقدس مسيحيت ريشه ندارد؛ بلکه تصميمي برگرفته از مسائل برون‌ديني بوده است (اوجين، 1975، ص140). سخن سنت آگوستين شاهد اين مطلب است: «اکنون در زمان ما و بر طبق آداب و رسوم روميان، درواقع ديگر اجازة برگزيدن زن ديگري وجود ندارد» (اوجين، 1975، ص17). 
    3ـ2ـ1. احکام و شرايط تعدد زوجات در عهد جديد
    با توجه به اينکه جواز تعدد زوجات در عهد جديد مورد تصريح قرار نگرفته و از طرفي اين شيوه از ازدواج در تعاليم کليسا ممنوع اعلام شده، هيچ حکم و شرايط خاصي نيز براي آن در عهد جديد بيان نشده است. همچنين با ممنوعيت تعدد زوجات در مسيحيت، مسئلة تعداد مجاز از اختيار کردن زوجات در عهد جديد ديگر موضوعيتي نخواهد داشت. 
    2. چندهمسري از منظر قرآن کريم
    از ميان گونه‌هاي مختلف چندهمسري آنچه مورد پذيرش قرآن کريم قرار گرفته، تعدد زوجات يا چندزني است. برخلاف کتاب مقدس (اعم از عهد عتيق و عهد جديد) که هيچ تصريحي به جواز يا ممنوعيت تعدد زوجات ندارد، در قرآن کريم به‌صورت صريح دراين‌باره سخن گفته شده است. در چند موضع از قرآن کريم به مسئلة چندزني و تعدد زوجات توجه شده، که اگرچه بيشتر آنها مربوط به پيامبر اکرم است، اما برخي موارد نيز به بيان حکم تعدد زوجات براي عموم مسلمانان اختصاص دارد؛ مانند: 
    ـ «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ» (تحريم: 1)؛ اي پيغمبر، براي چه آن را که خدا بر تو حلال فرمود، تو بر خود حرام مي‌کني تا زنانت را از خود خشنود سازي؟ 
    ـ «وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللهُ عَلَيْهِ» (تحريم: 3)؛ وقتي پيغمبر با بعضي زنان خود سخني به راز گفت و آن زن (چون خيانت کرده و ديگري را) بر سرّ پيغمبر آگه ساخت... 
    ـ «عَسَي رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِنْكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَ أَبْكَارًا» (تحريم: 5)؛ اميد است که اگر پيغمبر شما را طلاق داد، خدا زناني بهتر از شما به‌جايتان با او همسر کند... 
    ـ «النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ» (احزاب: 6)؛ پيغمبر سزاوارتر به مؤمنان است از خود آنها و زنان او در حکم مادران مؤمنان‌اند. 
    ـ «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلاً» (احزاب: 28)؛ اي پيغمبر، با زنان خود بگو که اگر شما زندگاني با زيب و زيور دنيا را طالبيد، بياييد تا من مهر شما را پرداخته، همه را به‌خوبي و خرسندي طلاق دهم. 
    ـ «يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ» (احزاب: 30)؛ اي زنان پيغمبر، از شما هر که به کار نارواي آشکاري دانسته اقدام کند، او را دو برابر ديگران عذاب کنند.
    ـ «يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ» (احزاب: ۳۲)؛ اي زنان پيغمبر، شما مانند ديگر زنان نيستيد (بلکه مقامتان رفيع‌تر است)؛ اگر خداترس و پرهيزکار باشيد. 
    ـ «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَ مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللهُ عَلَيْكَ وَ بَنَاتِ عَمِّكَ وَ بَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَ بَنَاتِ خَالِكَ وَ بَنَاتِ خَالاتِكَ اللاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَ كَانَ اللهُ غَفُورًا رَحِيمًا» (احزاب: ۵۰)؛ اي پيغمبر! ما زناني را که مهرشان را ادا کردي، بر تو حلال کرديم و نيز کنيزاني را که به‌غنيمت خدا تو را نصيب کرد و ملک تو شد و... نيز زن مؤمنه‌اي را که خود را به رسول ببخشد و رسول هم به نکاحش مايل باشد؛ که اين حکم (هبه و بخشيدن زن و حلال شدن او) مخصوص توست دون مؤمنان...؛ و خدا را مغفرت و رحمت بسيار است. 
    ـ «وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا» (نساء: 129)؛ شما هرگز نتوانيد ميان زنان به عدالت رفتار کنيد؛ هرچند راغب و حريص (بر عدل و درستي) باشيد. پس به تمام ميل خود يکي را بهره‌مند و آن ديگر را محروم نکنيد تا او را بلاتکليف گذاريد. و اگر سازش کنيد و پرهيزکار باشيد، همانا خدا بخشنده و مهربان است.
    ـ «وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى و َثُلاثَ وَ رُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلاّ تَعُولُوا» (نساء: ۳)؛ اگر از اين ترس داشتيد كه دربارة يتيمان عدالت را رعايت نكنيد، با زنانى ازدواج كنيد كه دلخواهتان باشند؛ دو زن، سه زن و چهار زن؛ اما اگر مي‏ترسيد که نتوانيد با عدالت با آنها رفتار کنيد، پس فقط با يک نفر ازدواج کنيد يا چنانچه کنيزي داريد، به آن اکتفا کنيد، که اين نزديک‌تر به عدالت و ترک ستمکاري است.
    در ميان اين آيات، آية اخير (آية سوم از سورة نساء) بيش از ساير موارد و به‌صورت صريح به مسئلة تعدد زوجات و چندزني توجه کرده و تفصيلات کامل‌تري را دراين‌باره بيان نموده است. اين آية شريفه دربارة آن دسته از يتيماني بوده است که به‌سبب جنگ‌ها پدران خويش را از دست داده و بدون سرپرست شده بودند. بنابراين ساير مسلمانان اقدام به سرپرستي و ادارة دارايي‌هاي ايشان کرده بودند. 
    1ـ2. جواز تعدد زوجات از منظر قرآن کريم
    از منظر قرآن کريم تعدد زوجات و چندزني در چهارچوبي خاص و محدوده‌اي معين مجاز است. علاوه بر آيات متعددي که بر داشتن همسران متعدد توسط پيامبر اکرم دلالت دارند، در آية 3 از سورة نساء مي‌خوانيم: «فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَ ثُلاَثَ وَ رُبَاعَ»؛ با زناني که دل‌خواهتان است ازدواج کنيد؛ دو يا سه يا چهار تا. در اين آية شريفه صراحتاً سخن از جواز ازدواج با بيش از يک زن به‌ميان آمده و اين اجازه را به مسلمانان داده است که بنا بر دل‌خواه و پسند خودشان بيش از يک زن را براي ازدواج اختيار کنند (علامه حلي، ۱۴۱۸ق، ج۷، ص۸۲؛ کرکي، ۱۴۱۱ق، ج۱۲، ص۳۷۴؛ طباطبايي، ۱۴۱۲ق، ج۱۰، ص۲۱۷؛ نجفي، ۱۳۶۷، ج۳۰، ص۳). البته با توجه به اينکه قرآن کريم حکمت و مصلحت اجتماعي و اخلاقي موجود در حکم تجويز تعدد زوجات را بيان کرده و براي آن محدوديت و شرايط و چهارچوب خاص و معيني در نظر گرفته است، مي‌توان گفت: قرآن کريم، نه مخترع و مبدع جواز تعدد زوجات بوده (چراکه پيش از اسلام نيز در برخي اديان و فرهنگ‌ها و تمدن‌ها تعدد زوجات جايز بوده است)، و نه ناسخ آن بوده (چراکه قرآن کريم تعدد زوجات را صراحتاً تأييد کرده است)؛ اما به‌دنبال اصلاح و ضابطه‌مند و محدود کردن آن بوده است. اصلاحات و وضع ضوابط توسط قرآن را در اين موارد مي‌توان پي‌گرفت: الف) ايجاد محدوديت در تعداد مجاز زوجات؛ ب) وضع احکام و شرايط نسبتاً سختگيرانه در جواز تعدد زوجات؛ ج) جهت‌دهي در انگيزه‌هاي افراد در خصوص اقدام به تعدد زوجات. ازاين‌رو قرآن کريم عامل تجويز تعدد زوجات را تأمين مصالح اجتماعي و اقتضاي ضرورت بيان مي‌کند، نه باز گذاشتن دست مردان در زمينة شهوت‌راني و هوس‌بازي (طباطبائي، ۱۳۹3ق، ج۴، ص۱۹۱). 
    از مجموع مطالب و آموزه‌هاي قرآني اين نکته را نيز مي‌توان دريافت که اگرچه قرآن کريم از تعدد زوجات نهي نکرده و صراحتاً آن را جايز شمرده است، اما پيشنهاد اولية قرآن در مورد ازدواج، شيوة تک‌همسري است. در آية سوم از سورة نساء مي‌خوانيم: «اما اگر مي‏ترسيد که نتوانيد با عدالت با آنها رفتار کنيد، پس فقط با يک نفر ازدواج کنيد»؛ حال چنانچه آية 129 سورة نساء، يعني «شما هرگز نتوانيد ميان زنان به عدالت رفتار کنيد؛ هرچند راغب و حريص (بر عدل و درستي) باشيد؛ پس به تمام ميل خود يکي را بهره‌مند و آن ديگر را محروم نکنيد تا او را معلق و بلاتکليف گذاريد» را در کنار آية سوم قرار دهيم، روشن مي‌شود که توصية اولية قرآن به مسلمانان، گونة تک‌همسري است؛ چراکه در آية سوم سورة نساء جواز تعدد زوجات را مشروط به رعايت عدالت کرده است؛ درحالي‌که در آية 129 همين سوره تأکيد مي‌شود که هر مقدار هم که تلاش کنيد، نمي‌توانيد عدالت را ميان همسران متعدد رعايت کنيد. بنابراين مي‌توان نتيجه گرفت که تا امکان دارد و ضرورتي پيش نيامده است، نبايد اقدام به تعدد زوجات کرد. همچنين بسياري از پيامبراني که قرآن کريم به نقل داستان زندگي آنها پرداخته است، تک‌همسري را براي خويش برگزيده‌اند؛ مانند حضرت آدم (اعراف: ۱۸۹ و بقره: ۳۵)، حضرت نوح (تحريم: ۱۰)، حضرت لوط (تحريم: ۱۰)، حضرت موسي (قصص: ۲۹). درواقع قرآن کريم در عين آنکه تعدد زوجات را جايز شمرده و براي آن احکام و شرايطي بيان کرده است، آن را شيوة برتر معرفي نمي‌کند؛ بلکه به‌دليل تأمين برخي مصالح اجتماعي تعدد زوجات را جايز شمرده است. شايد به همين دليل باشد که برخي فقهاي مسلمان يکي از شروط جواز تعدد زوجات را «تحقق ضرورت» بيان کرده‌اند (باجوري، ۱۹۸۶، ج۱، ص۲۵۲). 
    2ـ2. تعداد مجاز زوجات از منظر قرآن کريم
    برخلاف کتاب مقدس که محدوده و تعداد معيني را براي جواز تعدد زوجات مشخص نکرده (بلکه از داستان زنان حضرت داود و حضرت سليمان، نامحدود بودن جواز تعدد زوجات به‌دست مي‌آيد)، در قرآن کريم تعداد مجاز زوجات مشخص شده و بر جواز ازدواج با حداکثر چهار زن تأکيد شده است، نه بيشتر (طبرسي، ۱۳۷۲، ج۳، ص۱۱؛ طبري، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۴۶): «فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَ ثُلاَثَ وَ رُبَاعَ» (نساء: 3)؛ با زناني که دل‌خواهتان است، ازدواج کنيد؛ دو يا سه يا چهار تا. فقها نيز بر پاية استناد به همين آية شريفه به ممنوعيت ازدواج دائم با بيش از چهار زن فتوا داده‌اند (کرکي، ۱۴۱۱ق، ج۱۲، ص۳۷۳؛ شهيد ثاني، ۱۴۱۳ق، ج۷، ص۳۴۸؛ نجفي، ۱۳۶۷، ج۳۰، ص۲). طبق برخي روايات اسلامي، پيامبر اکرم حتي به افرادي که تازه مسلمان مي‌شدند، مي‌فرمودند که آن تعداد از همسراني را که بيش از چهار هستند، رها کنند (بيهقي، 1406ق، ج۷، ص۱۴۹). 
    3ـ2. حکمت جواز تعدد زوجات از منظر قرآن کريم
    با توجه به آية سوم از سورة نساء مي‌توان گفت که از منظر قرآن کريم، جواز تعدد زوجات به‌دلايل اجتماعي و اخلاقي و به‌سبب تعهدي است که فرد در برابر جامعه دارد. در آية يادشده صراحتاً از يتيمان و بيوه‌زنان سخن به‌ميان آمده و وظيفة جامعه در خصوص اين گروه آسيب‌پذير گوشزد شده است؛ يتيماني که داراي اموالي هستند، ولي سرپرستي ندارند که به امور زندگي و اموال آنها سروسامان دهد و در جهت صلاح آنها اقدام کند؛ همچنين زنان جواني که نياز به همسر دارند، اما به‌سبب حوادث طبيعي يا جنگ يا... شوهران خود را از دست داده و بيوه شده‌اند و لذا خواستگار کمتري نسبت‌به دختران باکره دارند و کمتر به‌عنوان همسر اول انتخاب مي‌شوند. بدون شوهر ماندن اين گروه از زنان جامعه مي‌تواند آسيب‌هاي روحي، رواني و اقتصادي براي خود آنها و نيز آسيب‌هاي اجتماعي و فساد و ناهنجاري‌هاي اخلاقي براي جامعه به‌همراه داشته باشد. قرآن کريم با تجويز تعدد زوجات با شرايط خاص، اين امکان را فراهم ساخت تا اين زنان جوان بيوه به ازدواج مردان درآيند و ضمن تأمين نيازهاي عاطفي و اقتصادي خود و فرزندان به‌جامانده از شوهر قبلي، از فروافتادن در ورطة فساد و تباهي و فحشا ايمن شوند؛ همچنين فرزندان يتيم ايشان نيز از نعمت مهر پدر و سرپرستي که عهده‌دار رسيدگي به دارايي‌هاي آنها باشد، بهره‌مند شوند: «وَ آتُوا الْيَتَامَى أَمْوَالَهُمْ وَ لاتَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَ لاتَأْكُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوباً كَبِيراً وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَ ثُلاَثَ وَ رُبَاعَ (نساء: 3)؛ اموال يتيمان را به آنان بدهيد و دارايي‌هاى ناپاك خود را با دارايي پاك آنها عوض نكنيد و اموال آنها را با اموال خود نياميزيد و صرف نكنيد؛ چراكه گناه بزرگى است. اگر از اين ترس داشتيد كه دربارة يتيمان عدالت را رعايت نكنيد، با زنانى ازدواج كنيد كه دل‌خواهتان باشند؛ دو زن، سه زن و چهار زن. 
    در اين آية شريفه، قرآن کريم پس از آنکه مي‌فرمايد: «اگر ترسيديد كه دربارة يتيمان به عدالت رفتار نكنيد...»، با «فاء» تفريع مي‌فرمايد: «پس با زنانى ازدواج كنيد كه خوشايندتان باشد و به پاكيزگى همراه باشد». درواقع راه‌حل قرآن کريم براي حل مشکل کفالت و سرپرستي يتيماني که در جامعة اسلامي بر روي دستان مادران شوهرمرده مانده، تجويز تعدد زوجات و چندزني در چهارچوب معين و شرايط خاص و محدود است. در اين راه‌حل، ضمن اينکه واقعيات جامعه ديده و براي معضلات آن چاره انديشيده شده و پاکيزگي زن و جامعه از فساد و آلودگي مورد صيانت قرار گرفته است، کرامت انساني و حقوق زن نيز مورد توجه بوده و جلو انگيزه‌هاي شهوت‌گرايانة مردان در اين زمينه گرفته شده است. 
    بنابراين مي‌توان گفت: روح واقع‌گرايي و مثبت‌انديشي‌اي که بر آموزه‌هاي اسلامي حاکم است، سبب تجويز تعدد زوجات در قرآن شده و به‌هيچ‌وجه اين حکم برخاسته از نگرش مردسالارانه يا شهوت‌گرايانه نبوده است؛ ازاين‌رو با فطرت و طبع و خرد انساني سازگار و با واقعيات زندگي انسان منطبق بوده و قابل تسري به زمان‌ها و مکان‌هاي مختلف است و پذيرفتني است. 
    4ـ2. احکام تعدد زوجات از منظر قرآن کريم
    قرآن کريم در کنار تجويز تعدد زوجات، احکام و شرايطي را نيز براي آن بيان مي‌کند تا گمان نشود که تحت هر شرايطي و به هر نحوي مي‌توان اقدام به تعدد زوجات کرد؛ بلکه قانون‌مدارانه و در چهارچوبي معين مي‌توان بيش از يک زن را به همسري برگزيد. برخي از اين احکام عبارت‌اند از: 
    1ـ4ـ2. رعايت عدالت و برابري در رفتار با زنان متعدد
    قرآن کريم مي‌فرمايد: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً» (نساء: 3)؛ اما اگر مي‌ترسيد که نتوانيد با عدالت با آنها رفتار کنيد، پس فقط با يک نفر ازدواج کنيد. بنابراين از منظر قرآن نبايد تعدد زوجات منجر به ظلم و تبعيض و بي‌عدالتي در حق زوجات شود؛ بلکه حقوق اقتصادي، عاطفي، امنيتي، همخوابگي و... زوجات بايد به‌صورت عادلانه و بدون تبعيض از طرف مرد رعايت شود (طباطبائي، ۱۳۹۳ق، ج۴، ص۱۸۲؛ زحيلي و ديگران، ۲۰۰۰، ص۲۵).
    2ـ4ـ2. عدم جواز اکراه و اجبار در تعدد زوجات
    برخلاف عهد عتيق که صراحتاً بر لزوم ازدواج زنِ شوهرمرده با برادر شوهر خود تأکيد داشت و هيچ حق انتخاب و گزينشي در اين زمينه براي زن قائل نبود، در قرآن کريم هيچ اجبار و اکراهي در زمينة تعدد زوجات نيست و هرکس مختار است که در صورت تمايل، با هرکسي که بخواهد، ازدواج کند. اساساً در اسلام ازدواج اجباري و بدون اذن و رضايت همسران مشروعيت ندارد و قصد انشا در جاري ساختن صيغة عقد ازدواج لازم است.
    3ـ4ـ2. محدود بودن تعداد زوجات
    برخلاف برخي تمدن‌ها و فرهنگ‌ها و برخلاف عهد عتيق که محدودة معيني براي جواز تعدد زوجات قائل نبودند، قرآن کريم محدوده و تعداد معيني را براي جواز زوجات و همسراني که يک مرد مي‌تواند اختيار کند، مشخص کرده است. بنابراين از منظر قرآن کريم، مردها مجاز نيستند که هر تعداد همسر و زوجه اختيار کنند. 
    نتيجه‌گيري
    مقايسة آموزه‌هاي قرآن کريم با آموزه‌هاي کتاب مقدس (به‌ويژه در مقايسه با عهد جديد) دربارة چندهمسري، مشخص کرد که آموزه‌هاي قرآني با فطرت و خرد انساني سازگارتر است و رويکرد و جهت‌گيري قرآن دراين‌باره مقبول‌تر به‌نظر مي‌رسد. با توجه به مشترک بودن منبع کتاب مقدس و قرآن کريم، يعني وحي الهي، و از طرفي اختلاف گسترده‌اي که در اين مسئله ميان اين کتب مقدس مشاهده مي‌شود، همچنين عدم انطباق برخي از آموزه‌هاي کتاب مقدس (به‌ويژه در بخش عهد جديد) با طبع و عقل، حقانيت و درستي معارف و آموزه‌هاي قرآن و تحريفي بودن کتاب مقدسِ موجود روشن مي‌شود. 

    References: 
    • قرآن کریم. 
    • ابوزهره‌، محمد (1426‌ق). تنظیم‌ الاسرة‌ و تنظیم‌ النسل‌. قاهره: دار الفکر العربی‌. 
    • احمد عبدالعزیز، الحصین (بی‌تا). المرأة و مکانتها فی الاسلام، کویت: مکتبة الصحابة الاسلامیة. 
    • اسعدی، سیدحسن (۱۳۸۷). خانواده و حقوق آن. مشهد: به‌نشر. 
    • اوجین، هیلمان (1975م). نگاهی دوباره به تعدد زوجات: تعدد زوجات در آفریقا و کلیساهای مسیحیان. نیویورک: کتاب اوربیس. 
    • با‌جوری، جما‌ل‌ محمد فقی‌ رسول‌ (۱۹۸۶م). المرأة فی الفکر الاسلامی. عراق: بی‌نا. 
    • بیهقی، احمد بن‌ حسین (۱۴۰۶ق). السنن الکبری. بیروت: یوسف عبدالرحمان مرعشلی. 
    • حلی، حسن ‌بن ‌یوسف (۱۴۱۸ق). مختلف الشیعة. قم: مؤسسة نشر اسلامی.
    • دورانت، ویل (۱۳۷۰). تاریخ تمدن. تهران: انتشارات آموزش انقلاب اسلامی.
    • رضوانی، علی‌اصغر (1386). اسلام‌شناسی و پاسخ به شبهات. قم: مسجد مقدس جمکران. 
    • زحیلی، وهبه، البغا، مصطفی و لحام، حنان (۲۰۰۰م). تعدد الزوجات فی الاسلام. تحقیق: محمد الجش. دمشق: دار الحافظ. 
    • شریف، عبدالعظیم محمد (1387). زن در اسلام و در فرهنگ یهودی ـ مسیحی. ترجمة سیدمحمد افضلی. مجلة حوراء، 6(28)، 105-120.
    • شهید ثانی، زین‌الدین بن علی (۱۴۱۳ق). مسالک الافهام. قم: مؤسسة المعارف الاسلامیه. 
    • طباطبایی، سیدعلی (۱۴۱۲ق). ریاض المسائل. قم: نشر اسلامی.
    • طباطبائی، سیدمحمدحسین (۱۳۹3ق). المیزان فی تفسیر القرآن. قم: نشر اسلامی. 
    • طباطبائی، سیدمحمدحسین (بی‌تا). تعدد زوجات و مقام زن در اسلام. قم: انتشارات آزادی زن. 
    • طبرسی، فضل ‌بن ‌حسن (۱۳۷۲). مجمع البیان فی تفسیر القرآن. تهران: ناصرخسرو. 
    • طبری، محمد بن ‌جریر (۱۴۱۲ق). جامع البیان فی تفسیر القرآن. بیروت: دار المعرفة. 
    • عبدالفتاح، عبدالمصنف محمود (۱۴۰۸ق). تعدد الزوجات فی الاسلام. مجلة الاسلام، ۴. 
    • عبدی‌پور، ابراهیم (۱۳۸۸). تعدد زوجات. فقه و حقوق، 5(۲۰)، 7-29. 
    • کتاب مقدس (2002م). انگلستان: انتشارات ایلام. 
    • کرکی، علی ‌بن‌ حسین (۱۴۱۱ق). جامع المقاصد. قم: مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث.
    • لحام، شاکر (۱۴۲۲ق). تعدد الزوجات. دمشق: دار التوفیق. 
    • لیندسى، گوردن (1976م). چرا کتاب مقدس کلام خداست. ترجمة ط. میکائیلیان. تهران: دانش امروز. 
    • مطهری، ‌مرتضی (۱۳۶۹). نظام حقوق زن در اسلام. تهران: صدرا. 
    • مطهری، مرتضی (۱۳۷۷). مجموعه آثار. تهران: صدرا. 
    • منتسکیو (۱۳۴۹ق). روح القوانین. ترجمة علی‌اکبر مهتدی. تهران: امیرکبیر.
    • مهریزی، مهدی (۱۳۸۲). ‌تعدد زوجات. در: دانشنامة جهان اسلام. تهران: بنیاد دایرةالمعارف اسلامی. 
    • نجاتی، حسین (1371). روان‌شناسی رشد (از کودکی تا نوجوانی). تهران: مهشاد. 
    • نجفی، محمدحسن (۱۳۶۷). جواهر الکلام. تحقیق: قوچانی. تهران: دار الکتب الاسلامیه.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نورمحمدی نجف آبادی، یحیی، بوعذار، هیثم، سروش، جمال.(1403) چندهمسری از منظر کتاب مقدس و قرآن کریم. فصلنامه معرفت ادیان، 16(1)، 26-41 https://doi.org/10.22034/marefateadyan.2024.2022128

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    یحیی نورمحمدی نجف آبادی؛ هیثم بوعذار؛ جمال سروش."چندهمسری از منظر کتاب مقدس و قرآن کریم". فصلنامه معرفت ادیان، 16، 1، 1403، 26-41

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نورمحمدی نجف آبادی، یحیی، بوعذار، هیثم، سروش، جمال.(1403) 'چندهمسری از منظر کتاب مقدس و قرآن کریم'، فصلنامه معرفت ادیان، 16(1), pp. 26-41

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نورمحمدی نجف آبادی، یحیی، بوعذار، هیثم، سروش، جمال. چندهمسری از منظر کتاب مقدس و قرآن کریم. معرفت ادیان، 16, 1403؛ 16(1): 26-41