معرفت ادیان، سال پانزدهم، شماره اول، پیاپی 57، زمستان 1402، صفحات 7-20

    بررسی تطبیقی ماجرای مهمانان حضرت ابراهیم در قرآن و تورات

    نویسندگان:
    ✍️ زهره نریمانی / استادیار گروه علوم و قرآن و تفسیر دانشگاه علوم و معارف قرآن / Zohrehnarimani92 @yahoo.com
    doi 10.22034/marefateadyan.2024.2020986
    چکیده: 
    برخی داستان‌ها در مواضع متعدد با شباهت‌ها و تفاوت‌هایی در قرآن و تورات نقل شده‌اند. کشف و بررسی تفاوت‌های نقل‌های قرآن با یکدیگر و نیز تفاوت نقل قرآن با نقل تورات در ارائه تفسیر صحیح از آیات نقش مهمی دارد. ماجرای مهمانان حضرت ابراهیم چهار بار در قرآن و یک‌ بار در تورات با اختلافاتی (همچون مبهم بودن تقدم و تأخر در بشارت تولد حضرت اسحاق یا خبر عذاب قوم لوط، تعیین مخاطب در بشارت حضرت اسحاق، تبیین واکنش حقیقی ساره در برابر این بشارت، و علت ترس حضرت ابراهیم) ذکر شده است. در این‌‌باره تورات در بخش‌هایی با قرآن همسو و در جهاتی متعارض است. تورات ـ مانند همیشه ـ در نقل داستان، با ارائه مضامینی همچون خدشه‌دار کردن عصمت و توحید انبیا و شخصیت‌های مهم و تنقیص ذات خداوند، ماجرا را شرح داده است. قرآن برخلاف تورات با مطرح نمودن اصل ماجرا و شرح آن در سور گوناگون، ضمن داشتن اختلافاتی به‌ظاهر متعارض در آن سور، حقیقت این ماجرا را به‌خوبی ترسیم کرده است. این پژوهش با بررسی تطبیقی قرآن و تورات و تفسیر داستان قرآن در چهار سوره، ضمن برشمردن اختلافات و تشابهات میان قرآن و تورات، به تبیین و ارائه تفسیر در باب اختلافات قرآنی در چهار سوره مذکور درباره این داستان پرداخته است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    A Comparative Study of the Story of Hazrat Ibrahim's Guests in the Holy Quran and Torah
    Abstract: 
    There are some similarities and differences between the stories variously narrated in the Quran and Torah. Discovering and investigating the differences between Quranic quotes and the differences between Quranic quotes and Torah quotes plays an important role in presenting a correct interpretation of these verses. The story of Abraham's guests is mentioned four times in the Qur'an and once in the Torah with some differences (such as whether the news of Isaac’s birth is prior to the news of the torment of Lot's people or vise versa, who is the audience of Isaac’s bisharah (good news), Sara's real reaction to this good news, and the reason for the fear of Hazrat Ibrahim). The Torah is in agreement with the Qur'an in some parts and contradicts in others in this topic. The Torah connotes matters such as undermining the infallibility and monotheism of the prophet and other important characters and denigrating the essence of God in its narration, as is the case in other Torah stories. Unlike the Torah, the Qur'an has outlined and explained the main story in various surahs, presenting the essence of the story, while having seemingly conflicting differences in those narrations. Comparing the Qur'an and the Torah and the interpretation of Qur’an’s story in the four surahs in this research, and listing the differences and similarities between the Qur'an and the Torah’s narration, I have presented and explained the interpretation of Qur'an’s differences in this story in the four surahs.
    متن کامل مقاله: 

    مقدمه
    بشارت انبياء و انذار امم و اقوام از جمله مباحثي است که خداوند در قرآن، مکرر به‌گونه داستاني بدان تصريح داشته و گاه يک داستان را در سوره‌هاي متفاوت بازخواني و تکرار کرده است. در اين تکرارها که گاه تفاوت‌هايي هم ديده مي‌شود، حکمت‌ها و عللی نهفته است. در اين ميان، گاه اين بازگویي‌ها با اختلافات جزئي و کلي همراه شده است که همين سبب مي‌شود ژاژگويان و نابخردان بدون تعمق و ژرف‌نگري در قرآن، آن را از گونه‌هاي تحريف قرآن و يا غيرالهي بودن آن تلقي کنند. بدین‌روی کشف اين تفاوت‌ها و تبيين چرایی آنها، خود مي‌تواند پاسخی قاطع بر اين ادعاهاي گزاف باشد. در اين ميان در نقل داستان‌های قرآن، به‌ويژه آنها که به ماجراهاي بني‌اسرائيل ارتباط دارد، مشابهت‌ها و تفاوت‌هاي بسياري ميان نقل قرآن و تورات وجود دارد. ازاين‌رو هنگام بررسي و تبيين اختلافات داستان‌های قرآني، تطبيق آنها با تورات مي‌تواند تا حد زيادي راهگشا باشد.
    يکي از داستان‌هایی که در چند جاي قرآن آمده، نزول فرشتگان الهي بر حضرت ابراهيم و ساره، بشارت ولادت حضرت اسحاق و همزمان خبر عذاب قوم لوط با برخي جزئيات است. تورات نيز اين داستان را به‌ تفصیل در سفر «پيدايش» بازگو کرده است. در قرآن اين داستان با تمام هماهنگي‌هاي خود در سور گوناگون، از تفاوت‌هايي برخوردار است. افزون بر آن، نقل صورت‌گرفته از ماجرا در تورات نيز در وجوهي با برخي از آيات قرآن همسو و در وجوهی ديگر متفاوت است.
    اين پژوهش بر آن است تا با ذکر شباهت‌ها و اختلاف‌های موجود در قرآن و تورات، به تبيين تناقض‌ها و نقصان‌هاي تورات در اين قصه و بيان بخش‌هاي هماهنگ آن با قرآن بپردازد و نيز تفاوت‌هاي نقل شده در قرآن را بررسي و تحليل نماید.
    درباره حضرت لوط و حضرت ابراهيم و قصه‌هاي قرآن مقالات بسياري با رويکردهاي گوناگون نوشته شده است؛ از جمله:
    مقالة «جغرافياي تاريخي داستان حضرت لوط» (حسيني فاطمي، 1386)، که در آن به موقعيت جغرافيايي حضرت لوط و نزول عذاب بر قوم آنها اشاره نموده است.
    مقاله ديگر «تحليل ساختار داستان ضيف ابراهيم و قوم لوط در رکوع هفتم سوره هود» (فرامرزي و خليلي، 1397)، در آن فقط به داستان مذکور در سورة «هود» با رويکرد فني در حوزه قصه‌پردازي پرداخته است.
    درباره حضرت لوط و عذاب قوم او و نيز بشارت‌هاي واردشده بر حضرت ابراهيم مقالات و کتب فراواني نوشته شده است؛ اما مقاله‌اي که به‌طور مشخص به تبيين و چرایي تفاوت‌هاي دو قصه قرآني و تطبيق آن با تورات پرداخته باشد، نگاشته نشده و از اين منظر، مقاله حاضر در اين موضوع کاملاً بديع به‌ شمار مي‌رود.
    1. تفاوت نقل‌هاي قرآن در ذکر ماجرا
    در آغاز بحث براي سهولت تطبيق مطالب با آيات و مراجعه مستقيم به آنها، آيات مربوط به ماجراي مهمانان حضرت ابراهيم را در اينجا می‌آوریم تا ادامه بحث را با تمرکز بر آن به سامان برسانيم:
    جدول 1: مقایسه آیات سور قرآن درباره مهمانان حضرت ابراهیم
    هود (8 آيه)    «وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِيمَ بِالْبُشْرى‏ قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ (69) فَلَمَّا رَأى‏ أَيْدِيَهُمْ لاتَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قالُوا لاتَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى‏ قَوْمِ لُوطٍ (70) وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ (71) قالَتْ يا وَيْلَتى‏ أَأَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعْلِي شَيْخاً إِنَّ هذا لَشَيْ‏ءٌ عَجِيبٌ (72) قالُوا أَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ (73) فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهِيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى‏ يُجادِلُنا فِي قَوْمِ لُوطٍ (74) إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ (75) يا إِبْراهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ إِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ (76)»
    حجر (10 آيه)    «وَ نَبِّئْهُمْ عَنْ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ (51) إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ (52) قالُوا لاتَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ عَلِيمٍ (53) قالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلى‏ أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ (54) قالُوا بَشَّرْناكَ بِالْحَقِّ فَلاتَكُنْ مِنَ الْقانِطِينَ (55) قالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ (56) قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ (57) قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى‏ قَوْمٍ مُجْرِمِينَ (58) إِلاَّ آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ (59) إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْنا إِنَّها لَمِنَ الْغابِرِينَ(60)»
    عنکبوت (2 آيه)    «وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِيمَ بِالْبُشْرى‏ قالُوا إِنَّا مُهْلِكُوا أَهْلِ هذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَها كانُوا ظالِمِينَ (31) قالَ إِنَّ فِيها لُوطاً قالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِيها لَنُنَجِّيَنَّهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كانَتْ مِنَ الْغابِرِينَ (32)»
    ذاريات (14 آيه)    «هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ الْمُكْرَمِينَ (24) إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ (25) فَراغَ إِلى‏ أَهْلِهِ فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ (26) فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قالَ أَلاتَأْكُلُونَ (27) فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قالُوا لاتَخَفْ وَ بَشَّرُوهُ بِغُلامٍ عَلِيمٍ (28) فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَها وَ قالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ (29) قالُوا كَذلِكَ قالَ رَبُّكِ إِنَّهُ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ (30) قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ (31) قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى‏ قَوْمٍ مُجْرِمِينَ (32) لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِينٍ (33) مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ (34) فَأَخْرَجْنا مَنْ كانَ فِيها مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (35) فَما وَجَدْنا فِيها غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ (36) وَ تَرَكْنا فِيها آيَةً لِلَّذِينَ يَخافُونَ الْعَذابَ الْأَلِيمَ (37)»
    همان‌گونه که پيداست، ماجراي مهمانان حضرت ابراهيم و وارد شدن فرشتگان الهي بر او و همسرش، ساره در چهار سوره مکي (هود: 69-76؛ حجر: 51-60؛ عنکبوت: 31-32؛ ذاريات: 24-37) آمده است. مجموع آيات اختصاص‌يافته به اين داستان 34 آيه است. در سورة «هود» از فرشتگان الهي به «بُشري» و در سورة «عنکبوت» از آنها به «رُسُل» ياد شده و اين در حالي ‌است که در سورة «حجر و ذاريات» از آنها به «ضيف ابراهيم» تعبیر شده است. در همه سور بر بشير بودن فرشتگان در همان بدو ورود، با عباراتي همچون «بشير» و «سلام» تصريح گردیده است.
    در تورات هيچ سخني از ترس و نگراني حضرت ابرهيم وجود ندارد، اما در سورة «حجر» از ترس حضرت ابراهيم به «وجل» و در سوره‌هاي «هود و ذاريات» از آن به «وجل» و «خوف» ياد شده است. در سورة «هود» خداوند به جزئياتي، از قبيل ذبح گوساله و کباب نمودن آن و دست نبردن فرشتگان اشاره کرده و از رهيافت خوف در حضرت ابراهيم سخن به‌ميان آورده است و در ادامه همان خوف و دعوت ايشان به آرامش، ابتدا از عذاب قوم لوط براي حضرت ابراهيم سخن گفته‌ و پس از آن خداوند با يادکرد ساره و خنده ايشان به بشارت حضرت اسحاق توجه مي‌دهد. سپس گفت‌وگوي ساره و پرسش از چگونگي اين ولادت با وجود موانع مطرح شده است. پس از آن سخن از فرونشستن ترس حضرت ابراهيم و شنيدن بشارت حضرت اسحاق آمده است و بار ديگر به ماجراي لوط بازمی‌گردد و با فرشتگان درباره عذاب قوم لوط به مجادله مي‌پردازد.
    در اين سوره، گویي به ماجراي عذاب قوم لوط دوبار پرداخته شده؛ ابتدا به اجمال و در پايان به تفصيل. در ميان اين اجمال و تفصيل، ماجراي بشارت حضرت اسحاق نيز مطرح شده است. سورة «حجر» تا حدی در طرح و ترتيب بشارت حضرت اسحاق و خبر عذاب قوم لوط با سورة «هود» هماهنگ است، ولی ماجراي عذاب را در يک فقره و پس از بشارت حضرت اسحاق مطرح نموده است. نکته اینکه در اين سوره و سورة «ذاريات» آمده است که حضرت ابراهيم پس از شنيدن بشارت، خود با پرسش از فرشتگان و اينکه در اين ملاقات، مأموریت شما چيست، از عذاب قوم لوط آگاه شد. تنها در سورة «ذاريات» از کيفيت عذاب قوم لوط و باريدن سنگ بر آنها به حضرت ابراهيم خبر داده است.
    در سورة «حجر»، حضرت ابراهيم خود با فرشتگان درباره چگونگي فرزنددار شدن در سن بالاي خود محاجه مي‌کند و سخني از پيري و نازایي همسر به ميان نمي‌آورد؛ اما در سورة «هود و ذاريات» مخاطب و متکلم اين گفت‌وگو ساره است. در سورة «هود» واکنش ساره در مقابل خبر فرزندآوري با تعبير «فَضَحِكَتْ» توصيف شده، در حالي‌ که در «ذاريات» از عبارت «فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَها» استفاده شده است. در سورة «هود و عنکبوت» از مجادله و شفاعت حضرت ابراهيم درباره قوم لوط سخن به‌ميان آمده و در دو سوره‌ ديگر، صرفاً به ذکر نجات لوط و خانواده‌اش جز همسر ايشان اکتفا شده است.
    1-1. تبيين چرایي تفاوت داستان در سوره‌هاي گوناگون
    در مواردي ‌که خداوند به اجمال سخن گفته و از شرح جزئيات خودداري نموده، پرسش و ابهام خاصي مطرح نيست؛ زيرا در موضع ديگر با تفصيل بيشتر جزئيات را آورده و بناي تکرار آنها را در اين موضع نداشته است. به ‌عبارت ديگر، اين آيات در کنار هم به تتميم و اکمال جزئيات مي‌پردازند.
    دليل ديگر آنکه موضوع و محور سخن خداي تعالي در يک سوره خاص اقتضاي پرداختن به جزئيات را ندارد. ازاين‌رو خداوند از ذکر جزئيات غيرلازم در محور سوره خودداري نموده است. در برخي موارد نيز که توصيفات همسو و قابل جمع از يک اتفاق صورت گرفته است، پرسشي باقي نمي‌ماند. براي نمونه، چون فرشتگان در منظر حضرت ابراهيم از سه وجه قابل توجه بودند (يعني هم مهمان ‌بودند و هم فرستاده خداوند و هم حامل بشارتي براي ايشان)، ازاین‌رو خداوند به تناسب موضوعات در سوره‌هاي گوناگون، از اينان با اوصاف سه‌گانه «ضيف»، «رسل» و «بشير» ياد کرده است. اما پرسش‌هاي اصلي درباره تفاوت‌هاي مذکور در سور قرآن به شرح ذيل است:
    1. ابتدا بشارت تولد حضرت اسحاق بر حضرت ابراهيم وارد شد يا عذاب قوم لوط؟
    2. مخاطب و متکلم بشارت حضرت اسحاق و محاجه درباره چگونگي آن، حضرت ابراهيم بود يا ساره؟
    3. واکنش حقيقي ساره در برابر اين بشارت چه بود؟
    4. علت ترس و نگراني حضرت ابراهيم در اين ماجرا چه بود؟
    2. نقل تورات در ماجراي مهمانان حضرت ابراهيم
    در تورات نيز ماجراي مهمانان حضرت ابراهيم در سفر پيدايش باب 17 و 18 مبسوط آمده است. در اين قصه نيز همچون ديگر داستان‌ها و بخش‌هاي تورات، از جزئيات و پرداختن به مسائلي که گاه در فهم و کشف واقعيت اثر ويژه‌اي ندارد، فروگذاري نشده و سعي بر بيان تمام آنهاست.
    اين داستان در تورات از شباهت‌ها و تفاوت‌هایي با نقل قرآن برخوردار است. در تورات ماجراي اين مهمانان چنين نقل شده است:
    و خداوند در بلوطستان‌ ممري بر وي‌ ظاهر شد، و او در گرماي‌ روز به‌ در خيمه‌ نشسته‌ بود. ناگاه‌ چشمان‌ خود را بلند کرده‌، ديد که‌ اينک‌ سه‌ مرد در مقابل‌ او ايستاده‌اند. و چون‌ ايشان‌ را ديد، از در خيمه‌ به‌ استقبال‌ ايشان‌ شتافت‌ و رو بر زمين‌ نهاد و گفت‌: «اي‌ مولا، اکنون‌ اگر منظور نظر تو شدم‌، از نزد بندۀ خود مگذر! اندک‌ آبي‌ بياورند تا پاي‌ خود را شسته‌، در زير درخت‌ بياراميد، و لقمۀ ناني‌ بياورم‌ تا دل‌هاي‌ خود را تقويت‌ دهيد و پس‌ از آن روانه‌ شويد؛ زيرا براي‌ همين‌، شما را بر بندۀ خود گذر افتاده‌ است‌. گفتند: «آنچه‌ گفتي‌ بکن». پس‌ ابراهيم‌ به‌ خيمه‌، نزد ساره‌ شتافت‌ و گفت‌: «سه‌ کيل‌ از آرد مَيدَه‌ به زودي‌ حاضر کن‌ و آن‌ را خمير کرده‌، گِرده‌ها بساز». و ابراهيم‌ به‌ سوي‌ رمه‌ شتافت‌ و گوسالۀ نازکِ خوب‌ گرفته‌، به‌ غلام‌ خود داد تا به زودي‌ آن‌ را طبخ‌ نمايد. پس‌ کره‌ و شير و گوساله‌اي‌ را که‌ ساخته‌ بود، گرفته‌، پيش‌ روي‌ ايشان‌ گذاشت‌ و خود در مقابل‌ ايشان‌ زير درخت‌ ايستاد تا خوردند. به‌ وي‌ گفتند: «زوجه‌ات‌ ساره‌ کجاست‌؟» گفت‌: «اينک‌ در خيمه‌ است». گفت‌: «البته‌ موافق‌ زمان‌ حيات‌، نزد تو خواهم‌ برگشت‌، و زوجه‌ات‌ ساره‌ را پسري‌ خواهد شد». و ساره‌ به‌ در خيمه‌اي‌ که‌ در عقب‌ او بود، شنيد. و ابراهيم‌ و ساره‌ پير و سالخورده‌ بودند و عادت‌ زنان‌ از ساره‌ منقطع‌ شده‌ بود. پس‌ ساره‌ در دل‌ خود بخنديد و گفت‌: «آيا بعد از فرسودگي‌ام‌ مرا شادي‌ خواهد بود، و آقايم‌ نيز پير شده‌ است‌؟» و خداوند به‌ ابراهيم‌ گفت‌: «ساره‌ براي‌ چه‌ خنديد؟ و گفت‌: آيا في‌الحقيقه‌ خواهم‌ زاييد، و حال‌ آنکه‌ پير هستم‌؟ مگر هيچ‌ امري‌ نزد خداوند مشکل‌ است‌؟ در وقت‌ موعود، موافق‌ زمان‌ حيات‌، نزد تو خواهم‌ برگشت‌ و ساره‌ را پسري‌ خواهد شد». آنگاه‌ ساره‌ انکار کرده‌، گفت‌: «نخنديدم»؛ چون که‌ ترسيد. گفت‌: «ني‌، بلکه‌ خنديدي» (پیدایش 18: 1 – 15).
    در تورات تأکيد بر آن شده که سه تن «آدم» و نه سه مَلک (فرشته) بر حضرت ابراهيم وارد شدند (پیدایش 2:18) و عجيب‌تر آنکه اصرار بسيار بر ظهور خداي تعالي به همراه آن افراد بر حضرت ابراهيم وجود دارد (پیدایش 13:18) و از احترام حضرت ابراهيم و بر سجده افتادن ايشان براي مهمانان سخن آمده است (پیدایش 3:18).
    در اين داستان، حضرت ابراهيم به آنان اصرار مي‌کند تا نزدش بمانند و زير درخت استراحت کنند و پاهايشان را بشوید و غذايي ميل کنند. مهمانان نيز می‌پذیرند (پیدایش 3:18) و حضرت ابراهيم به نزد همسرش ساره می‌رود و به او دستور پخت نان براي مهمانان می‌دهد و برای ايشان خوردني‌هایي از قبيل کره و شير آماده می‌نماید و گوساله‌اي را ذبح و کباب می‌کند (پیدایش 6:18).
    در تورات تأکيد بر آن شده که مهمانان غذا را خوردند (پیدایش 8:18)؛ مهماناني که خداوند نيز در ميان آنها بود و از حضور ساره اطلاعي نداشت و احوال او را از حضرت ابراهيم جويا ‌شد (پیدایش 9:18). پس از پاسخ حضرت ابراهيم مبني بر حضور ساره در پشت چادر، يکي از آن سه تن به حضرت ابراهيم مي‌گويد: سال آينده در همين موقع نزد شما برمي‌گردم و ساره همسر تو اينک (همين حالا) پسردار خواهد شد (پیدایش 10:18). ساره که اين مکالمه را شنيد، از اين سخن مرد خنده‌اي از روي ناباوري و تمسخر ‌کرد (پیدایش 12:18).
    قابل توجه است که در تورات از همين باورناپذيري و خنده و تمسخر حضرت ابراهيم پس از شنيدن بشارت حضرت اسحاق نيز ياده شده است:
    پس‌ ساره‌ در دل‌ خود بخنديد و گفت‌: «آيا بعد از فرسودگي‌ام‌ مرا شادي‌ خواهد بود، و آقايم‌ نيز پير شده‌ است‌؟» و خداوند به‌ ابراهيم‌ گفت‌: «ساره‌ براي‌ چه‌ خنديد و گفت‌: آيا في‌الحقيقه‌ خواهم‌ زاييد، و حال‌ آنکه‌ پير هستم‌؟» (پیدایش 17:17)
    تورات علت اين تمسخر و استهزا را پيري حضرت ابراهيم و ساره و سالخوردگي آنان معرفي نموده است. افزون بر آن، ساره عادت ماهيانه هم نمي‌شده و يائسه بوده است (پیدایش 11:18). در تورات، خداوند از اين خنده ساره و شگفتي و پرسش او به خشم آمده، از‌این‌روی، حضرت ابراهيم را مؤخذاه مي‌کند که در پي اين مؤاخذه، ساره خنده خود را تکذيب نمود (پیدایش 15:18-13). پس از اين تکذيب، بار ديگر خداوند با قطعيت از ولادت حضرت اسحاق در سال آينده خبر مي‌دهد (پیدایش 14:18). در اينجاست که ماجراي خبر عذاب قوم لوط مطرح مي‌شود (پیدایش 16:18).
    اما در تورات ماجرا به‌گونه‌اي آمده که گویي خداوند در ابتدا بناي آن را ندارد که به حضرت ابراهيم اين خبر را بدهد، اما در ادامه و هنگام وداع با او، با خود انديشيده که چرا اين خبر را از او پوشيده دارم، در حالي ‌که حضرت ابراهيم به‌زودي به قوم بزرگي تبديل خواهد شد و مي‌تواند به آنها سفارش کند که آيين خداوند را كه رعایت عدالت و انصاف است، مراعات نمايند؟ ازاین‌رو به حضرت ابراهيم از گناهان قوم لوط با عنوان اقوام «سِدُوم» و «عَمُورا» ياد کرده، مي‌گوید:
    فرود آمده‌ام تا ببينم آيا نالة (مردم) آن (شهر) كه به درگاه من مي‌رسد حقيقت دارد؟ (در اين صورت) كارشان تمام است، و اگرنه خواهم دانست (پیدایش 21:18-16).
    در اين هنگام، فرشتگانی که در تورات از آنها به «آن مردها» ياد شده بود (پیدایش 16:18) از حضرت ابراهيم روي‌ برگردانده و به طرف سدوم رفتند؛ اما حضرت ابراهيم هنوز نزد خداوند باقي بود (پیدایش 23:18). حضرت ابراهيم در اين هنگام شروع به چانه‌زني با خداوند نمود که در اين چانه‌زني حضرت ابراهيم برخي نکات مهم عدالت را به ‌خداوند يادآور می‌شود و از او مي‌خواهد به‌خاطر آن تعداد افراد عادل، از عذاب قوم بگذرد و مرتب اين تعداد تقليل می‌يابد و در پايان، حضرت ابراهيم موفق به منصرف نمودن خداوند نمي‌شود (پیدایش 33:18-16).
    3. تفاوت‌هاي قرآن و تورات در نقل ماجرا
    براساس آنچه ذکر شد، تفاوت‌هاي ريز و درشتي در نقل اين ماجرا در قرآن و تورات آشکار مي‌شود که در اينجا فهرست‌وار بیان مي‌شود:
    1. تورات در اين داستان نيز همچون ديگر قصص و مواضع، خداوند را با اوصافي غير زيبنده مانند جهل نسبت به احوال و کردار قوم لوط (پیدایش 18:21) و خنديدن و تمسخر ساره و حضرت ابراهيم و نيت دروني آنان (پیدایش پیدایش 18:12)، ظاهر شدن در قالب يک بشر و همراه شدن با فرشتگان و خوردن و آشاميدن (پیدایش 18:5) توصيف کرده است.
    این در حالي است ‌که بيان قرآن آن است که فرشتگان از همان ابتدا، بنا داشتند خبر قوم لوط را به حضرت ابراهيم بدهند، و بر اين صراحت دارد که فرشتگان دست به ‌غذا نبردند و همين سبب خوف حضرت ابراهيم شد. در قرآن تأکيد شده که مهمانان حضرت ابراهيم فرشتگان الهي بودند و با اين بيان، تنزيه خداي تعالي را در نزول بر ايشان منتفي نموده است.
    2. مطابق نقل تورات، ساره به دروغ‌گویي متوسل شد (پیدایش 18:15) و خداوند را جاهل فرض نمود که از درون او خبر ندارد. خداوند نيز با خشم و اکراه با ساره سخن گفت. این در حالي است ‌که قرآن از مکالمه همراه با لطف و محبت و عطوفت فرشتگان با ساره سخن مي‌گويد و بشارت‌دهنده رحمت خود بر اين خانواده است (هود:73).
    3. تورات ـ همچون جاهای ديگر ـ با وارد ساختن اتهاماتي به ساره (پیدایش 9: 29-15)، به رويکرد زن‌ستيزي خود ادامه داده، و ساره را به عنوان زنی معترض و مستهزيء معرفي نموده و هنگام بشارت، ساره مخاطب قرار نگرفته و در اساس داستان، ساره جز در هنگام توبيخ و سرزنش در حاشيه و پستو پنهان بوده است.
    4. تورات بار ديگر در حق شخصيت‌هاي بزرگ الهي همچون ساره و حضرت ابراهيم جفا کرده و آنها را با بهتان‌هایي همچون تکذيب حق و مجادله‌گري و نشناختن حق خداوند متهم ساخته است (پیدایش 17:17).
    5. پرداختن به جزئيات ماجرا، محل قرار گرفتن فرشتگان و حضرت ابراهيم، تهيه نان، شير، کره و مانند آن و مشخص کردن تعداد، از تفاوت‌هاي قرآن و تورات در اين ‌باره است. قرآن در مواردي که اين ‌ماجرا را نقل کرده از تشريح جزئيات خودداري نموده و فقط به اصول ماجرا که دربردارنده تعليم و حکمت بوده، اهتمام داشته است.
    6. در قرآن از نجات لوط و اهل بيت او جز همسر و قوم ايشان، سخن به‌ميان آمده است. اما در تورات از وعده خداوند درباره نجات لوط و خانواده‌ ايشان، سخني به ميان نيامده و صرفاً از قوم ياد شده است.
    نکته مهم‌تر آنکه در پايان چانه‌زني حضرت ابراهيم با خداوند براي دفع عذاب قوم لوط، خداوند وعده داده است که اگر کمتر از ده تن باشند از عذاب قوم صرف‌نظر مي‌نمايد و چون پس از آن خبر عذاب قوم را داده، يعني در ميان قوم لوط کمتر از ده تن هم سالم نبوده‌اند، ديگر درباره اهل نجات قوم و افراد آنها و همسر لوط سخني به‌طور مشخص نگفته است. اگرچه قرآن نيز با تعبير «فَما وَجَدْنا فِيها غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ» (ذاريات: 36) به اين حقيقت اشاره مي‌کند، اما از تعداد دقيق آنها سخني به‌ميان نياورده است.
    قرآن در چند موضع از شفاعت حضرت ابراهيم به سبب حضور حضرت لوط ياد مي‌نمايد و اين امر بيانگر آن است که حضرت ابراهيم از گناه قوم لوط آگاه بوده و براي آنان شفاعتي نکرده است، برخلاف تورات که گویي خود خداوند در قالب بشري متمثل شده و خبر عصيان قوم لوط را داده، ضمن آنکه خداوند خود نيز از عصيان آنها اطمينان نداشته و بناي تحقيق و رؤيت حقيقت را در ميان قوم لوط داشته است.
    7. در تورات تصريح شده است که خبر عذاب قوم لوط به حضرت ابراهيم لزوماً و ضرورتاً پس از بشارت حضرت اسحاق مطرح شده و آن ‌هم براساس برنامه‌اي از پيش‌تعيين نشده بوده و در همان وقت، خداوند تصميم به اين اطلاع‌رساني گرفته است. اما بيان قرآن به‌گونه‌اي است که فرشتگان در آغاز گفت‌وگو با حضرت ابراهيم از ارسال آنها به سوي قوم لوط سخن گفته‌اند.
    4. حل اختلافات نقل ماجرا در قرآن با محوريت قرآن و تطبيق آن با تورات
    همان‌گونه که ذکر شد، نقل تورات در هفت موضع با قرآن تفاوت دارد. پيش از اين، سه اختلاف مهم در داستان مهمانان حضرت ابراهيم در سوره‌هاي مختلف قرآن مطرح شد که در اين بخش با طرح مجدد آنها و بررسي آيات و سوره‌ها و تطبيق آنها با تورات، برآنيم تا پاسخ آنها را بيابيم.
    اولين پرسش آن است که در قرآن، اول بشارت حضرت اسحاق به حضرت ابراهيم داده شده است يا خبر عذاب قوم لوط؟ ديگر آنکه مخاطب اصلي اين بشارت ساره بود يا حضرت ابراهيم؟ واکنش ساره به اين موضوع چه بود؟ در نهايت، علت ترس حضرت ابراهيم چه بود؟
    افزون بر وجود اختلاف در اين آيات، اختلاف آنها با تورات نيز بررسي و تبيين خواهد شد.
    1-4. تقدم تولد حضرت اسحاق يا نزول عذاب
    در اين داستان با توجه به تفاوت نقل آيات و هماهنگ نبودن با تورات، اولين پرسشی که به ‌ذهن متبادر می‌شود آن است که نخستين خبر فرشتگان به حضرت ابراهيم بشارت اسحاق بود يا عذاب قوم لوط؟ در اين ‌باره تورات بی‌هيچ شائبه‌اي و با صراحت، محور نزول مهمانان را بشارت حضرت اسحاق دانسته و ماجراي عذاب را يک خبر غير مهم و ثانوي به حضرت ابراهيم شمرده است.
    شايد بتوان علت کم‌اهميت جلوه دادن عذاب قوم لوط در ماجراي مهمانان حضرت ابراهيم را در فرهنگ و روش تورات در برخورد با حضرت اسحاق و ماجراهاي مربوط به جدّ اول بني‌اسرائيل جست‌وجو نمود. در تورات پيوسته به حضرت اسحاق و حضرت يعقوب به‌عنوان نياي يهود ارزش و جلوه خاصي داده شده و هميشه به ديگر شخصيت‌ها و افراد مهم و داستان‌هاي مربوط بدان‌ها در سايه و کم‌رنگ پرداخته‌ شده است. اما در قرآن در سوره‌هاي «حجر و ذاريات»، ابتدا بشارت حضرت اسحاق در پي بروز «وجل» در حضرت ابراهيم و سپس خبر نزول عذاب قوم لوط آمده است: «إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ قالُوا لاتَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ عَلِيمٍ... قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى‏ قَوْمٍ مُجْرِمِينَ إِلاَّ آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْنا إِنَّها لَمِنَ الْغابِرِينَ» (حجر: 52-53).
    در سورة «هود»، عکس آن آمده؛ يعني اول به تفصيل خبر عذاب و سپس بشارت حضرت اسحاق و بار ديگر به عذاب قوم لوط پرداخته شده است: «وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِيمَ بِالْبُشْرى‏... فَلَمَّا رَأى‏ أَيْدِيَهُمْ لاتَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قالُوا لاتَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى‏ قَوْمِ لُوطٍ وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ... فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهِيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى‏ يُجادِلُنا فِي قَوْمِ لُوطٍ» (هود: 69-74).
    مفسران اين بشارت را که در آغاز آيه بدان توجه داده شده، بشارت تولد حضرت اسحاق دانسته‌اند (ابن‌‌عاشور، 1420ق، ج 11، ص 294؛ زمخشري، 1407ق، ج 2، ص 410). در کنار آن، اين احتمال داده شده که در سورة «هود»، آنجا که اول از بشارت سخن گفته، منظور بشارت حضرت اسحاق و عذاب قوم لوط هر دو باشد؛ از آن جهت که نابودي قوم لوط بشارتي براي حضرت لوط، حضرت ابراهيم و مؤمنان است (صادقي تهراني، 1406ق، ج 14، ص 345؛ آلوسي، 1415ق، ج 6، ص 290؛ ثعلبي، 1422ق، ج 5، ص 177؛ ابن ‌ابي‌حاتم، 1419ق، ج 9، ص 3055).
    البته صادقي تهراني پس از طرح اين احتمال، بيان مي‌دارد که مؤيدي در آيات بر اين سخن وجود ندارد و صرفاً براساس عنايت ضمني، بشارت آن را مطرح نموده‌اند. وي در ادامه با تکيه بر آيات سورة «حجر» به‌قطع، حکم بر تقدم بشارت بر خبر عذاب مي‌دهد (صادقي تهراني، 1406ق، ج 14، ص 349).
    برخي بر آنند که چون سياق و محور اصلي سورة «هود» ذکر رفتار اقوام و امم انبياي پيشين همچون هود و صالح با پيامبرانشان و شرح عذاب آن اقوام است و نيز امت حضرت ابراهيم عذاب نشدند، ازاین‌رو خداوند از عذاب امت لوط و خبر آن ياد کرده است. از اين نظر تقديم خبر عذاب قوم لوط بر بشارت حضرت اسحاق در اين سوره به سبب هماهنگي با سياق و وحدت کلي سوره است (آلوسي، 1415ق، ج 6، ص 290).
    در روايات مأثور اهل‌سنت، اين بشارت را در معناي رسيدن حضرت ابراهيم به مقام نبوت دانسته‌اند (ابن‌‌ابي‌حاتم، 1419ق، ج 6، ص 2053) که نقد و ردّ آن به توضيح و تفسير نيازي ندارد.
    پس از اين به تفصيل خواهد آمد که خبر بشارت حضرت اسحاق در اين مهماني دوبار داده شده است: بار اول به حضرت ابراهيم که ايشان نيز با توجه به زیادی سن خويش و نازایي همسرش شگفت‌زده شد. ازاين‌رو شگفتي خود را بروز داد و فرشتگان به ايشان تذکر دادند که مبادا در شمار ناامیدان درآيي. فرشتگان بار دوم نيز به ساره که در پشت پرده به اين گفت‌وگوها گوش سپرده و دچار حيرت ‌شده بود، بشارت حضرت اسحاق را با جزئيات بيشتري دادند و از رحمت و برکات خداوند بر اهل‌بيت سخن گفتند.
    با در نظر داشتن اين واقعه و تأمل در آيات سورة «حجر» ـ که با تفصيل بيشتر اين داستان را بازگو نموده است ـ مي‌توان اين‌گونه برداشت کرد كه فرشتگان پس از مشاهده آثار خوف در حضرت ابراهيم، نخست به حضرت ابراهيم خبر داده بودند كه مأموريت اصلي آنها رفتن به ديار قوم لوط است و بناي عذاب قوم حضرت ابراهيم و يا خود حضرت ابراهيم را ندارند. اما در خبر اول از کيفيت و جزئيات عذاب قوم لوط سخني به‌ميان نمي‌آورند، بلکه صرفاً از رفتن به سوي آنها خبر مي‌دهند: «لاتَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى‏ قَوْمِ لُوطٍ».
    در ادامه، اين موضوع را براي حضرت ابراهيم و خطاب به‌ ايشان عنوان كردند كه خداى تعالى به شما فرزندى خواهد داد. در پي اين بشارت، حضرت ساره شگفت‌زده شد و از فرشتگان درباره چگونگي آن با توجه به شرايط حاضر خود پرسید که فرشتگان دگرباره به ساره همان بشارت را دادند.
    در مرحله سوم، حضرت ابراهيم از سبب ارسال آنها به سوی قوم لوط پرسید: «قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى‏ قَوْمٍ مُجْرِمِينَ» (حجر: 57ـ58). بار ديگر فرشتگان از عذاب قوم لوط خبر دادند كه در پي آن حضرت ابراهيم شروع به مجادله با فرشتگان کرد تا شايد عذاب را از آن قوم برطرف سازد، و در آخر به آن جناب گفتند كه كار از كار گذشته و قضا حتمى شده و عذاب نازل خواهد شد و به ‌هيچ ‌وجه ردشدنى نيست.
    2-4. مخاطب بشارت به حضرت اسحاق
    يکي از پرسش‌ها در ماجراي مهمانان ابراهيم، اين بود که آيا هنگام بشارت حضرت اسحاق، حضرت ابراهيم مخاطب اصلي اين بشارت بود يا حضرت ساره؟ در تورات، ابتدا ساره غايب فرض شده و هنگام بشارت، مخاطب مستقيم قرار نگرفته است. اما بعد از به سخره گرفتن اين بشارت از سوي ساره، خداوند و مردان همراه خدا، برای توبيخ و سرزنش، ايشان را مستقیم مخاطب قرار دادند.
    در تورات سخني از نزول رحمت و چگونگي اين بشارت و آسان بودن آن براي خدا در خطاب به حضرت ابراهيم نيست و صرفاً با بيان توبيخي ساره را مخاطب قرار داده است. اما قرآن در شروع آيه 69 سورة «هود» (وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِيمَ بِالْبُشْرى) بشارت حضرت اسحاق را فقط در خطاب به حضرت ابرهيم مطرح نموده، هرچند در ادامه، يعني در آيه 74 نيز به صورت مستقيم از دادن اين بشارت به ساره نيز سخن به ميان آورده است: «وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ». در سورة‌ «حجر»، خداوند بار ديگر از بشارت پسردار شدن به حضرت ابراهيم و پرسش و پاسخ ايشان با فرشتگان در چگونگي حصول اين بشارت سخن گفته است: «قالُوا لاتَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ عَلِيمٍ».
    اين در حالي است که در آیه 72 سورة «هود» ساره با فرشتگان درباره کيفيت اين بشارت سخن مي‌گويد: «قالَتْ يا وَيْلَتى‏ أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعْلِي شَيْخاً إِنَّ هذا لَشَيْ‏ءٌ عَجِيبٌ». جمع اين دو موضوع را مي‌توان اين‌گونه تبيين نمود که در سورة «حجر، عنکبوت و ذاريات»، آنجا که خداوند صرفاً از بشارت به حضرت ابراهيم ياد نموده، بناي خداوند بر نقل خلاصه ماجراست. اما در سورة «هود» که جزئيات داستان را پيوسته و بيشتر نقل نموده، بشارت آغازين را براي حضرت ابراهيم در بدو ورود بيان نموده و در ادامه، خطاب به ساره و سخن از بشارت به ايشان سخن به میان آمده است.
    اين بدان معناست که فرشتگان دوبار در آن مهماني بشارت تولد حضرت اسحاق را مطرح نموده‌اند: بار اول خطاب به حضرت ابراهيم که در سور متعدد، به آن تصريح شده است. بار دوم و پس از تعجب ساره، فرشتگان بشارت حضرت اسحاق را به او دادند.
    نکته مهم‌تر آنکه در اين بشارت، هر دوي آنها دچار شگفتي شدند و فرشتگان با ساره از نزول رحمت خداوند و برکات او بر اهل‌ بيت (هود: 73) سخن گفتند و حضرت ابراهيم را از نااميدي از رحمت خدا حذر دادند (حجر: 55).
    3-4. واکنش حقيقي ساره در برابر بشارت تولد حضرت اسحاق
    پرسش سوم نيز آن است که واکنش حقيقي ساره در برابر اين بشارت چه بود؟ قرآن با دو تعبير «فَضَحِكَتْ» (وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ) (هود: 71) و «صَرَّةٍ» (فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَها وَ قالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ) (ذاریات: 29) از آن ياد مي‌کند، ولي تورات از عبارت خنديدن ساره از روي تمسخر که خشم خدا را به همراه داشت، ياد مي‌نمايد (پیدایش 12:18و 17:17).
    بايد دقت شود که در سورة «هود»، درباره ساره ابتدا از «فَضَحِكَتْ» ياد نموده و پس از آن بشارت حضرت اسحاق به ساره داده ‌شد. اگر آن‌گونه که تورات گفته، «ضحک» در معناي خنده باشد، چون قبل از بشارت، اين ضحک اتفاق افتاده است، مي‌توان گفت: بي‌ارتباطي بخش‌هاي آيه مشخص مي‌شود. برخي از مفسران نيز سبب خنديدن ساره را خشنودي از نابودي قوم لوط عنوان نموده‌اند (سيد قطب، 1412ق، ج 4، ص 1912).
    در ناراستي اين نظر، بايد به آيات توجه کرد که خداوند از ضحک ساره پس از خبر ارسال به سوی قوم لوط سخن گفته است: «قالُوا لاتَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى‏ قَوْمِ لُوطٍ وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ»؛ يعني هنوز خداوند براي حضرت ابراهيم و ساره از عذاب قوم لوط حرفي نزده بود که ساره براي عذاب آنها خوشحال شود.
    اما اگر آن‌گونه که برخي از مفسران گفته‌اند (صادقي تهراني، 1406ق، ج 14، ص 349؛ فضل‌الله، 1419ق، ج 12، ص 98؛ ثعلبي، 1422ق، ج 5، ص 179)، «ضحک» در معناي «حاضت» باشد، با سياق، ترتيب و تفسير آيه هماهنگ‌تر مي‌شود؛ بدان‌معنا که ساره در ابتدا از نظر زیستی و ساختار فرزندآوري به امکانات ويژه آن تجهيز شد و پس از آن، خبر باروري و تولد حضرت اسحاق به او داده شد. اين سخن و تفسير، مخالف گفته تورات است که بر فرزنددار شدن در همان لحظه تأکید دارد (پیدایش 10:18). افزون بر آن خود تورات در اين‌باره هم دچار تناقض است؛ زيرا ازيک‌سو از باروري ساره در همان هنگام سخن مي‌گويد (پیدایش 10:18). و از سوي ديگر در ادامه مي‌گويد: سال بعد در همين زمان صاحب فرزندي خواهد شد (پیدایش 14:18).
    پس مي‌توان گفت: آن‌گونه که برخي از مفسران با تکيه و تأثير غيرمستقيم از تورات گفته‌اند، خنديدن و تمسخر در واکنش به باروري اتفاق نيفتاده، بلکه ساره قبل از شنيدن بشارت و يا حتي قبل از شنيدن خبر عذاب، حيض شده (صادقي تهراني، 1406ق، ج 14، ص 349؛ فضل‌الله، 1419ق، ج 12، ص 98؛ ثعلبي، 1422ق، ج 5، ص 179) و پس از شنيدن بشارت فرزنددار شدن، شگفت‌زده گردیده و برای اطمينان خاطر از کيفيت بارداري خود پرسش مي‌کند که اين شگفتي با واکنش طبيعي زنانه و زدن ضربه‌ به صورت برای اطمينان از خود، براي صحت شنيده حکايت دارد: «فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَها وَ قالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ» (ذاریات: 29). رواياتي نيز در تأييد اين معنا براي «ضحک» وجود دارد: «بإسناد صحيح عن عبدالرحمن‌ بن الحجاج عن أبي‌عبداللّه في قول اللّه عزوجل: "فضحكت": قال: حاضت» (ثعلبي، 1422ق، ج 5، ص 178).
    4-4. علت ترس حضرت ابراهيم
    در تورات به هنگام نقل ماجراي مهمانان حضرت ابراهيم، هيچ سخني از ترس و نگراني حضرت ابراهيم به ميان نيامده، اما در قرآن، از احساس نگراني حضرت ابراهيم در ماجراي مهمانان ایشان، با سه تعبير «وجل»، «روع» و «خوف» ياد شده است. در قرآن از واژه «روع» فقط در همين يک موضع؛ «وجل» در 5 آيه (انفال: 2؛ حجر: 52و53؛ حج: 35؛ مؤمنون: 60) که دو آيه آن درباره ماجراي مهمانان حضرت ابراهيم است؛ و «خوف» در 124 آيه استفاده نموده است. «وجل» در سه موضع از آن پنج موضع، همگي در برابر خدا و احساسي است که خاستگاه آن قلب معرفي شده است. اين واژگان در کتب لغت قديم در معاني «ترس» آمده است. اهل لغت «وجل» را همان «خوف» دانسته‌اند (فراهيدي، 1409ق، ج 6، ص 186؛ ازهري، 1421ق، ج 11، ص 130؛ ابن‌‌منظور، 1414ق، ج 11، ص 722).
    برخي نيز معناي «فزع» را براي «خوف» آورده‌اند (ابن‌‌دريد، 1407ق، ج 1، ص 493). در معناي «روع» نيز لغويان معناي «فزع» را انتخاب نموده‌اند (فراهيدي، 1409ق، ج 2، ص 242؛ ابن‌منظور، 1414ق، ج 8، ص 135؛ ازهري، 1421ق، ج 3، ص 112؛ ابن‌دريد، 1407ق، ج 2، ص 774). «خوف» را نيز در معناي «فزع» دانسته‌اند (ابن‌‌منظور، 1414ق، ج 9، ص 99؛ ‌ازهري، 1421ق، ج 7، ص 242). نيز آن را در معناي مخالف امنيت گرفته‌اند (ابن‌دريد، 1407ق، ج 1، ص 617).
    ظاهراً اين سه واژه در معناي اصلي، يعني داشتن ترس يکسان هستند. اما ريزاختلافاتي نيز در بطن خود دارند. ابوهلال عسکري بر آن است که خوف در امري است که انسان به‌گونه‌اي مشکوک در چيزي يا کسي انتظار و توقع ضرر و آسيب دارد (عسکري، بی‌تا، ص 235) و نيز «خوف» را خلاف طمأنينه و آرامش مي‌داند (همان، ص 238) و «وجل» را به‌هنگام نگراني دانسته است (همان). ابن‌‌فارس نيز «روع» را در معناي عامل و جايگاه ترس و نه خود ترس و فزع معرفي نموده است (ابن‌‌فارس، 1404ق، ج 2، ص 460).
    به ‌هر حال استعمال اين سه واژه با دربر داشتن تفاوت‌هاي ريز، حامل اين پيام هستند که حضرت ابراهيم در هنگام مشاهده فرشتگان، از هرسه حالت برخوردار بود. به ‌عبارت ديگر، جمع بين اين سه واژه توصيف دقيق حالت حضرت ابراهيم در ملاقات با فرشتگان پس از دست ‌نبردن به غذا و رفع آن حالت پس از گفت‌وگو با فرشتگان است. اما همچنان يک پرسش ديگر باقي مي‌ماند و آن علت نگراني حضرت ابراهيم در هنگام ملاقات با فرشتگان است.
    قبل از هر چيز، توجه به يک نکته ضروري است که حضرت ابراهيم در آغازين لحظات و هنگام ورود فرشتگان، از آنها احساس ترس و ناخوشايندي نداشت، بلکه اين احساس در ادامه اين مهماني براي حضرت ابراهيم حاصل ‌شد. اما برخي معتقدند: علت اصلي اين ناآرامي دست نبردن فرشتگان به غذا بود، که در پي آن حضرت ابراهيم دريافت آنان بشر نيستند، بلکه فرشته الهي هستند و براي عذاب وارد شده‌اند. ازاين‌رو حضرت ابراهيم ترس آن داشت که اينان براي عذاب حضرت ابراهيم و يا قوم ايشان آمده باشند. پس فرشتگان ايشان را آرام کردند و به او ‌گفتند: نترس! ما براي عذاب قوم لوط آمده‌ايم (ثعلبي، 1422ق، ج 5، ص 178).
    اين سخن بدان‌معناست که اولاً، حضرت ابراهيم از صرف نزول ملائکه و فهم ماهيت آنها ترس و واهمه داشته، در حالي ‌که اين سخن با آيات قرآن و سيره انبيا هماهنگ نيست؛ زيرا فرشتگان بيشتر براي بشارت بر انبيا نازل شده‌اند. اساساً اولين ارسال و نزول فرشتگان بر انبيا در مقام بشارت نبوت بوده است و نمي‌توان به صرف رؤيت فرشته، پيامبري همچون حضرت ابراهيم گمان کند آنان براي عذاب آمده‌اند.
    افزون بر آن، اين سخن بدان معناست که حضرت ابراهيم فقط براي خود و قومش نگراني داشت و پس از درک علت نزول فرشتگان و عذاب بر قوم لوط، ترس و نگراني ايشان از بين رفت. اين سخن درباره حضرت حضرت ابراهيم با ادامه آيات در باب مجادله و شفاعت حضرت ابراهيم براي قوم لوط و توصيف خداي تعالي از ايشان در تضاد است؛ زیرا اين آيات بيانگر نگراني و خوف حضرت ابراهیم براي قوم لوط است. ازاین‌رو شنيدن خبر عذاب قوم لوط نمي‌تواند علت رفع نگراني حضرت ابراهيم بوده باشد.
    افزون بر آن، گفته شد که فرشتگان ابتدا فقط از ارسال خود  به سوي قوم لوط خبر دادند و سخني از عذاب قوم لوط نگفتند و خبر عذاب قوم گنهکار پس از بشارت حضرت اسحاق در پي پرسش حضرت ابراهيم داده شد: «قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى‏ قَوْمٍ مُجْرِمِينَ» (حجر: 57ـ58).
    نظر ديگر آن است که دست نبردن مهمانان به غذا در آن زمان، دربردارنده پيام دشمني و بغض بوده و علت خوف حضرت ابراهيم از فرشتگان در آن هنگام همين بوده است (طباطبائي، 1374، ج 10، ص 320؛ فضل‌الله، 1419ق، ج 12، ص 90)؛ بدان معنا که حضرت ابراهيم پنداشت آنان انسان‌هایي هستند که نسبت به او دشمني دارند، ولی فرشتگان به ايشان گفتند: نترس! ما بشر نيستيم، بلکه فرستادگان خداوند به سوي قوم لوط هستيم. اين نظر صائب به‌نظر مي‌رسد و با ظاهر قرآن و سيرت و سيره حضرت ابراهيم نيز سازگارتر است؛ يعني از حضرت ابراهيم به صرف پي ‌بردن به ماهيت فرشتگان رفع نگراني شد و پیش از بشارت حضرت اسحاق و پرسش حضرت ابراهيم از مأموريت فرشتگان براي قوم لوط، ايشان خبري از عذاب قوم لوط نداشت و پس از اطلاع از عذاب قوم، ايشان به دليل اوصاف شخصيتي خود، يعني «اواه منيب» بودن (إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ) به شفاعت از آنان مبادرت ‌ورزید.
    نتيجه‌گيري
    در تورات و قرآن شباهت در اصل موضوع، يعني طرح بشارت تولد حضرت اسحاق به‌عنوان محور اصلي اين نزول و پس از آن خبر عذاب قوم لوط وجود دارد. اما تفاوت‌هاي زيادي در شرح ماجرا و ديگر مسائل جانبي در اين داستان وجود دارد که برخي از نقل‌هاي تورات سبب وهن حضرت ابراهيم، ساره و فرشتگان و نيز تنزل جايگاه رباني و لايزالي و بي‌همتايي خداوند است. براساس آيات قرآن و نيز متن تورات، مأموريت اصلي فرشتگان برای بشارت حضرت اسحاق بوده است. اين بشارت دوبار در يک مجلس به حضرت ابراهيم و ساره هر دو به‌طور مجزا داده شد و هر دوي آنها از اين بشارت به شگفتي آمدند، برخلاف تورات که از شگفتي حضرت ابراهيم سخن نگفته و شگفتي ساره را به استهزا و تمسخر تعبير نموده است.
    با توجه به آيات قرآن، بشارت حضرت اسحاق و خبر عذاب قوم لوط، هر دو در آن مهماني دوبار داده شد. در بدو ورود، به اختصار خبر ارسال فرشتگان به سوي قوم لوط به حضرت ابراهيم داده شد. پس از آن خبر ولادت حضرت اسحاق به حضرت ابراهيم و دگرباره خبر بشارت حضرت اسحاق به ساره با تفصيل داده شد. براساس آيات قرآن، علت ترس حضرت ابراهيم در اين داستان ماهيت مجهول مهمانان بود و نه ملک بودن آنان.
    پس از اينکه ماهيت مهمانان بر حضرت ابراهيم روشن شد و نگراني حضرت ابراهيم زايل گشت و بشارت حضرت اسحاق به ‌ايشان داده شد، حضرت ابراهيم از امر مهم و علت رفتن فرشتگان به سوي قوم لوط پرسید که فرشتگان با تبيين صفت قوم (يعني مجرم بودن آنها) خبر عذاب قوم لوط را به حضرت ابراهيم دادند. حضرت ابراهيم نيز به سبب رأفت ذاتي خود درباره عذاب آنان و سرنوشت لوط با فرشتگان به گفت‌وگو و شفاعت ‌پرداخت.
    نکته ديگر آنکه پيش از شنيدن خبر بشارت، ساره با تغيير وضعيت جسماني خود (يعني جوان شدن دستگاه باروري و حيض شدن) روبه‌رو شد و آنگاه که بشارت حضرت اسحاق را بدو ‌دادند، دچار هيجان و شوک گشت، به‌گونه‌اي که اين هيجان سبب شگفتي او شد و به صورت خود سيلي زد. ساره در پي شنيدن خبر، هرگز دچار ترديد و شک نگشته و خنده‌اي از سر تمسخر يا اهانت نداشت و فقط مبهوت شد، که فرشتگان از رحمت و برکات خداوند بر اهل‌بيت حضرت ابراهيم بر او سخن ‌گفتند. 
     

        قرآن کریم.
        کتاب مقدس، 2016م، لندن.
        آلوسى، محمودبن عبدالله، 1415ق، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، بیروت، دار الکتب العلمیة.
        ابن‌ ابی‌حاتم، عبدالرحمن‌بن محمد، 1419ق، تفسیر القرآن العظیم، ریاض، مکتبة نزار مصطفی الباز.
        ابن‌درید، محمدبن حسن، 1407ق، جمهرة اللغة، بیروت، دارالعلم للملایین.
        ابن‌عاشور، محمدطاهر، 1420ق، تفسیرالتحریر و التنویر، بیروت، مؤسسة التاریخ العربی.
        ابن‌فارس، احمدبن زکریا، 1404ق، معجم مقاییس اللغة، تصحیح محمدهارون عبدالسلام، قم، مکتب الاعلام الاسلامی.
        ابن‌منظور، محمدبن مکرم، 1414ق، لسان العرب، ط. الثالثه، بیروت، دار صادر.
        ازهری، محمدبن احمد، 1421ق، تهذیب اللغة، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
        ثعلبى، احمدبن محمد، 1422ق، الکشف و البیان، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
        حسینی فاطمی، سیدعلی، 1386، «جغرافیای تاریخی داستان حضرت لوط»، تاریخ در آیینه پژوهش، ش 13، ص 67-86.
        زمخشرى، محمودبن عمر، 1407ق، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فى وجوه التأویل، بیروت، دار الکتاب العربی.
        سید قطب، 1412ق، فی ظلال القرآن، بیروت، دارالشروق.
        صادقى تهرانى، محمد، 1406ق، الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن و السنه، قم، فرهنگ اسلامى.
        طباطبائی، سیدمحمدحسین، 1374، تفسیر المیزان، ترجمة سیدمحمدباقر موسوی همدانی، قم، جامعة مدرسین.
        عسکری، ابوهلال، بی‌تا، معجم الفروق اللغویة، تحقیق محمدابراهیم سلیم، قاهره، دار العلم.
        فرامرزی، جواد و میثم خلیلی، 1397، «تحلیل ساختار داستان ضیف ابراهیم و قوم لوط در رکوع هفتم سوره هود»، پژوهشنامه معارف قرآنی، ش 32، ص 77-103.
        فراهیدى، خلیل‌بن احمد، 1409ق، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی، بیروت، دار و مکتبة الهلال.
        فضل‌‌‌الله، محمدحسین، 1419ق، من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نریمانی، زهره.(1402) بررسی تطبیقی ماجرای مهمانان حضرت ابراهیم در قرآن و تورات. فصلنامه معرفت ادیان، 15(1)، 7-20 https://doi.org/10.22034/marefateadyan.2024.2020986

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    زهره نریمانی."بررسی تطبیقی ماجرای مهمانان حضرت ابراهیم در قرآن و تورات". فصلنامه معرفت ادیان، 15، 1، 1402، 7-20

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نریمانی، زهره.(1402) 'بررسی تطبیقی ماجرای مهمانان حضرت ابراهیم در قرآن و تورات'، فصلنامه معرفت ادیان، 15(1), pp. 7-20

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نریمانی، زهره. بررسی تطبیقی ماجرای مهمانان حضرت ابراهیم در قرآن و تورات. معرفت ادیان، 15, 1402؛ 15(1): 7-20