Pahlavi texts were written in the third and fourth centuries AH; a time when Zoroastrians had lost all their socio-political power and were a religious minority in Iran and thought of reconstructing and reinterpreting their religion in a polemical and theological environment. Ethics-related issues was one of the topics that the authors of these texts sought to organize and integrate. The purpose of this research is to study the moral system of Pahlavi texts. This article studies ethics including the study of ethical concepts (semantics of "virtue" and "vice"), sources (good and bad in terms of substantiation and affirmation) and criteria (virtuousness or consequentialism or obligationism) in Pahlavi texts. This article’s research method is "descriptive-analytical" and uses library method to collect information. I conclude that "virtue" in Pahlavi texts is being adorned with any moral matter that brings one closer to the realm of Ahuramazda and away from the realm of the devil; and its scope extends from the substantiation of Amshaspandan’s moral virtues to faith and goodness, and "vice" is the absence of virtue. Although the moral good and bad in these texts are essentially rational in general, yet they are sometimes canonical. The predominant moral criterion in Pahlavi texts is virtuousness considering teleology.
Title :بررسی مفاهیم، منابع و معیارهای اخلاقی در متون پهلوی
Abstract:
متون پهلوی در سده های سوم و چهارم هجری به نگارش درآمدند؛ دورانی که زرتشتیان همه قدرت سیاسی ـ اجتماعی خویش را از دست داده و اقلیتی دینی در ایران و در فکر بازسازی و بازتفسیری از دین خویش در فضایی جدلی و کلامی بودند. یکی از موضوعاتی که نویسندگان این متون در پی ساماندهی و انسجام آن بودند مباحث مربوط به حوزه اخلاق بود. هدف این پژوهش بررسی نظام اخلاقی متون پهلوی است. اخلاق شناسی این مقاله شامل بررسی مفاهیم (معناشناسی «فضیلت» و «رذیلت»)، منابع (حسن و قبح ها در مقام ثبوت و اثبات) و معیارهای اخلاقی (فضیلت گرایی یا نتیجه گرایی یا تکلیف گرایی) در متون پهلوی است. روش تحقیق این مقاله «توصیفی ـ تحلیلی» بوده و برای جمع آوری اطلاعات، از روش کتابخانه ای بهره گرفته است. نتیجه آنکه «فضیلت» در متون پهلوی آراسته شدن به هر امر اخلاقی است که فرد را به قلمرو اهورامزدا نزدیک و از قلمرو اهریمن دور کند و گستره آن از تحقق فضایل اخلاقی امشاسپندان تا ایمان و نیکوکاری امتداد دارد، و «رذیلت» نبود فضیلت است. حسن و قبح های اخلاقی در این متون، هرچند به طورکلی ذاتی عقلی است، اما گاهی شرعی است. معیار غالب اخلاقی در متون پهلوی، فضیلت گرایی ناظر به غایت گرایی است.
آموزگار، ژاله، 1386، زبان، فرهنگ و اسطوره، تهران، معین.
بويس، مري، 1388، «ريشههاي فلسفة زرتشتي»، در: کتاب جستاري در فلسفة زرتشتي (مجموعة مقالات)، ترجمه سعيد زارع، سيد سعيدرضا منتظري و نيلوفرالسادات نواب، قم، دانشگاه اديان و مذاهب.
بهار، مهرداد، 1391، پژوهشي در اساطير ايران، تهران، آگه.
دوفوشهکور، شارل ـ هانري، 1377، اخلاقيات: مفاهيم اخلاقي در ادبيات فارسي از سدة سوم تا سدة هفتم هجري، ترجمه محمدعلي اميرمعزي و عبدالمحمد روحبخشان، تهران، مرکز نشر دانشگاهي و انجمن ايرانشناسي فرانسه.
دينکرد (کتاب دينکرد سوم؛ درسنامه دين مزدايي)، 1381، ترجمه فريدون فضيلت، تهران، فرهنگ دهخدا.
روايت پهلوي: متني به زبان فارسي ميانه (پهلوي ساساني)، 1367، ترجمه مهشيد ميرفخرايي، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي.
ـــــ ، 1389، طلوع و غروب زردشتيگري، ترجمه تيمور قادري، چ سوم، تهران، اميرکبير.
شاکد، شائول، 1393، از ايران زردشتي تا اسلام: مطالعاتي دربارة تاريخ دين و تماسهاي ميان فرهنگي، ترجمه مرتضي ثاقبفر، چ پنجم، تهران، ققنوس.
فرانکنا، ويليام کي، 1392، فلسفه اخلاق، ترجمه هادي صادقي، چ چهارم، قم، کتاب طه.
فنايي، ابوالقاسم، 1384، دين در ترازوي اخلاق، تهران، صراط.
قانعي، مهناز، 1390، اخلاق در نگاه مولانا؛ هستي و چيستي، چ دوم، تهران، نگاه معاصر.
کربن، هانري، 1391، چشماندازهاي معنوي و فلسفي اسلام ايراني، ج2، سهروردي و افلاطونيان پارس، ترجمه انشاالله رحمتي، تهران، سوفيا.
ـــــ ، 1394، زمان ادواري در مزديسنا و عرفان اسماعيليه، ترجمه انشاالله رحمتي، تهران، سوفيا.
کرين بروک، فيليپ، 1388، «اخلاق و جامعه در فلسفه زرتشتي»، در: کتاب جستاري در فلسفة زرتشتي (مجموعة مقالات)، ترجمه سعيد زارع، سيد سعيدرضا منتظري و نيلوفرالسادات نواب، قم، دانشگاه اديان و مذاهب.
مجتبايي، فتحالله، 1352، شهر زيباي افلاطون و شاهي آرماني در ايران باستان، تهران، انجمن فرهنگ ايران باستان.
منتظري، سيد سعيدرضا و محمدرضا نظري، 1392، «رهيافتي به اخلاق فضيلت در دينکرد ششم»، پژوهشهاي ايرانشناسي، ش1، ص113-131.
مينوي خرد، 1385، ترجمه احمد تفضلي، چ چهارم، تهران، توس.
نامه تنسر به گشنسب، 1354، تصحيح مجتبي مينوي، چ دوم، تهران، خوارزمي.
وزیدگیهای زادسپرم، 1390، ترجمه محمدتقی راشد محصل، چ سوم، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
ويليامز، آلن، 1388، «دين زرتشتي متأخر»، در: کتاب جستاري در فلسفة زرتشتي (مجموعة مقالات)، ترجمه سعيد زارع، سيد سعيدرضا منتظري و نيلوفرالسادات نواب، قم، دانشگاه اديان و مذاهب.
Denkard VI (The Wisdom of the Sasanian sages), 1979, trans: Shaul Shaked, Westview Press, Boulders.
Drive, Julia, 2007, Ethics: The fundamentals, Blackwell Publishing, Oxford.
Lovin W. Robin, 2005, “Moral Theories”, in William Schweiker (ed.), The Blackwell Companion to Religious Ethics, Blackwell publishing, London, p.19- 26.
Schweiker, William (2005), “On Religious Ethics”, in William Schweiker (ed.), The Blackwell Companion to Religious Ethics, Blackwell publishing, London, p.1-15.
Shaked, Shaul, 1987, "Andarz and Andarz Literature in Pre-Islamic Iran", in Encyclopedia Iranica, ed. Ehsan Yarshater, Vol 2, Routledge & Kegan Paul, London – New York, p.6-11.
Sikand-Gumänik Vigär, 1885, trans: West, E. W. in Sacred Books of the East: Pahlavi texts, pt. 3, ed. Muller, F. M. Clarendon Press.
Tafazzoli, Ahmad, 1993, "Dadestan i Menog i Xrad", in Encyclopedia Iranica, ed. Ehsan Yarshater, Vol. 6, Mazda, Costa Mesa, California, p.554- 555.
The Gathas of Zarathustra, 1975, tans & edit & commentary Stanley Insler, Volume 1 of Acta iranica, E. J. Brill, Tehran & Liege.