خاستگاه درختان مقدس؛ مطالعة موردی درختان مقدس در ایران
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
درختان با پای در خاک و سر در آسمان، هم عامل پیوند جهان زیرین، دنیای میانی و عالم برین هستند و هم «حیات و تقدس در دنياي مادی و کیهانی را در خود متجلی میسازند» (فرز و گري، 1995م، ص1). در بسیاری از موارد، درخت با وجود بیتحرکی، نمادی از رشد و تکامل، نماد برکت و باروری، نماد مخلوقات مقدس و حتی خدا در نظر گرفته میشود. درختاني كه در نظر معتقدان نشانگر خدايان و نياكان خاصي هستند، بهعنوان واسطه يا نقطة اتصال با قلمرو دين بهكار ميروند و با عقايد مربوط به بهشت يا آخرت مرتبطاند. يك درخت منحصر بهفرد يا گونههاي يك درخت خاص، از طريق این رابطه یا بهواسطة نقاط عطف تاريخي، اهميت و معنای نمادین خود را بهدست ميآورد. با این اوصاف است که درختان و گیاهان در همه جای زندگی ما، از باغچة خانه و محیط زندگیمان گرفته تا باور، خاطره، آیین، اساطیر، مذهب، ادبیات و فلسفة ما بوده و هستند. تا همین امروز هم ردپای حضور نیرومند این عنصر در آیینهای مربوط به نوروز، ازدواج و زایمان در اغلب فرهنگهای جهان مشهود است.
پژوهشهای صورتگرفته در این زمینه به بررسی برخی ویژگیها و علل تقدس برخی درختان در شرایط و مکانهای مختلف پرداختهاند. بهرامی (1393) در نوشتاری کوتاه با عنوان «بررسی پدیدة درختان مقدس» به ذکر و توصیف برخی درختان مقدس در دورة اساطیری بر اساس متون پهلوی پرداخته است. صدقه (1378) در مقالة ـ «درخت در اساطیر کهن» نماد درخت و ارتباط آن با برخی پدیدهها مثل مار و آب و مفاهیمی چون معرفت را بررسی كرده است. مقالة «بررسی تطبیقی مفهوم نمادین درخت در ایران» در جستوجوی تأثیر و اندیشة حکمت ایران باستان بر ایران اسلامی بر اساس آنچه در درخت متجلی شده، بوده است. فربود و طاووسی (1381) نویسندگان این مقاله با تکیه بر برخی متون دینی، عرفانی و ادبی، مفاهیم عمیق و نمادین درخت را کاويدهاند. جستار پیش رو ضمن بررسی پدیدة درختان مقدس در زندگی انسان و تاریخ ایران، در پی یافتن منشأ تقدس درختان خاص در قلمرو یادشده بهشیوة توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع مکتوب است.
1. منشأ تقدس درخت
مطابق گزارشها، درختپرستی تقریباً در میان همة طوایف بزرگ اروپایی آریاییتبار وجود داشته است (فریزر، 1388، ص152). وجود بلوطپرستی در بین سلتها، بیشهزارهای مقدس در آلمان و سوئد، پرستش بیشهها و درختان نزد اسلاوها، درختپرستی نزد یونانیها، ایتالیاییها و لیتوانیها، تقدس درخت انجیر در روم، پرستش درختستان مقدس نردهایشکل نزد فنلاندیها، تنها نمونههایی از موارد قابل ذکر در اینجاست (همان، ص152ـ154). به گفتة جرج فریزر در کتاب شاخة زرین، از نظر بومیان قدیم این سرزمینها، درختان روح داشتند و قطع یک درخت صنوبر به دردناکی کشتن یک جاندار بود (همان، ص153). اگر شیرة درختی را میمکیدی، روح درخت با تو برادر میشد (همان، ص154). در بسیاری از قبایل، زنان آبستن دست خود را به دور تنة درخت لیمو یا نارون میانداختند تا زایمان راحتی داشته باشند و «گالاها» دورِ درختانِ مقدس، دونفره میرقصیدند و برای خوب بودن محصول دعا میکردند. از نظر آنها سایة نوعی سپیدار، اگر کاملاً گسترده میشد، میتوانست در بعضی کارها بومیان را کمک کند (همان، ص161-162). در میان همة اقوام کهن، برخی درختان مقدس بودهاند و برخی مقدستر. درخت زبانگنجشگ برای مردم اسکاندیناوی، درخت لیمو برای مردم آلمان و درخت انجیر برای هندوان، از تقدس بیشتری برخوردار بودهاند. پیوند میان خدایان و درختان در داستانهای اساطیری کاملاً مشهود است. براي نمونه، میتوان به پیوند آتیس با صنوبر، ازیریس با سرو، ژوپیتر با بلوط، آپولون با درخت غار و همانند اینها اشاره کرد (سِرلو، 1392، ص387). نقش درخت در زندگی انسانها بستگی به نماد و معنای آیینی آن در زندگی مردم دارد. نمادپردازی درخت، بر جاودانگی، زندگی کیهانی و باروری، تکثیر و تولید دلالت میکند (همان، ص378-388). بر اساس نظر میرچا الیاده، مفهوم زندگی بیمرگ، از جهت هستیشناسانه، همان مفهوم «حقیقت مطلق» است و در نتیجه درخت را میتوان نماد حقیقت مطلق دانست (الياده، 1954م، ص152). در شرق، مخصوصاً در هندوستان نیز درخت جایگاه مهمی در زندگی مردم دارد و احترام به آن در میان هندوان حالتی قدسی به آن داده است. در وداها به رستنیهايي همچون درختان و گیاهان و اهمیت و محافظت آنها اشارات زیادی شده است، در سراسر هند مردم از درختان زیادی برای دفع بلا و دور کردن چشم بد استفاده میکنند؛ براي مثال قبایل چادرنشین راجستان برگهای درخت (Bilatisij) را به گردن کودکان گره میزنند تا آنها را از چشم بد محافظت کند (مقدم ماهری، 1394، ص96، به نقل از: جپت، 2000م، ص11). الیاده میگوید: «نگارة تجلی خدا در درخت، یکی از گستردهترین نگارههای رایج، و مضمون آن یکی از مضامین بسیار متداول در هنر تجسمی شرق باستان بوده است. موارد مشابه به این را میتوان در سراسر بینالنهرین و مصر باستان نیز مشاهده کرد (الیاده، 1394، ص269). فیشر نیز بر ظهور خداوند در نگارههای درخت انجیر در «موهنجو دارو» در هزارة سوم ق.م تأکید دارد و آن را نشانة وجود باورهای گسترده به تقدس درختان در میان هندوان باستان میداند (فیشر، 1383، ص20). تقدس گیاه سوما نزد هندوان نیز میتواند ریشه در تقدس درخت و توتمپرستی گیاهی داشته باشد. اعتقاد به باروری و بچهدار شدن زوج هندی پس از کاشتن درخت انجیر و انبه توسط آنها، بيانگر وجود مناسبات سری میان درخت و نوع بشر است (الیاده، 1394، ص287). قداست و پرستش درخت در اسطورههای یونان و روم هم سابقه دارد. تقدس درخت در باور یونانیان موجب شده است که ایزدان و الهگانی به درختان مشخص اختصاص دهند؛ که الهههایی چون هلن، دافته، آرتمیس و... از آن جملهاند. دیونیزوس، خدای تاک نیز یکی از این ایزدان است. یونانیان معتقد بودند كه روح او پس از مرگش در تاکبن حلول کرده است (همیلتون، 1387، ص80).
در اسطورههای بابل نیز پرستش ایزدان درختی، بیانگر قداست و ربوبیت درخت در باورهای بینالنهرینی است که از جملة آنها میتوان به گشتین (Geshtin)، ایزدبانوی تاک (در اسطورههای کهن "شاید بهدليل تقدس شراب" برای تاک، ایزد یا الههای قائل بودهاند که همزمان با تغییر فصول، مراسمی آیینی برای آن برگزار میکردهاند. نمونة بارز آن، دیونوسوس و گشتین، احتمالاً معادل بینالنهرینی آن است) و ایزد مهم درخت، «تموز» ـ که معادل «سیاوش» در اساطیر ایرانی (در واقع سیاوش نماد قربانی انسان برای زمین و بازماندة آیین دموزی است (خجسته و حسنی جلیلیان، 1389، ص90)) است ـ یا نام اصیلترش «دُموزی»، فرزند نینگیشزیدا (Ningishzida)، خداوندگار چوب اشاره کرد (ژیران و همکاران، 1386، ص84). درخت زندگی در بابل باستان را درخت اِئا (Ea) یعنی پدر سایر ربالنوعها میدانستند. خوردن از میوه باعث عمر جاودانه میشد، بر اساس همین تفکر بود که مسئلة درخت زندگی (ephedra) در تورات شکل گرفت (ليچر، 1937م، ص369).
در کل، درخت در باورهای اساطیری نماد آفرینش و مظهر حیات و زندگی است، در بین همه انسانها درخت مشخصی را درخت کیهانی و محور جهان میدانند، این درخت بهویژه در اساطیر و افسانههای آسیا، استرالیا و آمریکای شمالی دیده میشود. این درخت دارای دو حالت است: حالت عمودی که پیونددهندة قلمرو مادی و انسانی با قلمرو الوهی و قدسی است و الهامات و پیشگوییها و بهطور کل، هر نوع ارتباط با عالم برین مربوط به آن است؛ و حالت افقی که منبع حیات، رویش و باروری در مرکز زمین است. درخت افقی در مرکز جهان کاشته شده است و توسط نگهبانان ماورای طبیعی محافظت میشود. این درخت منبع حاصلخیزی و زندگی زمینی است و میوةآن جاودانگیبخش است. در اغلب داستانهای حماسی، قهرمانان بهدنبال دستیابی به این درخت هستند و در مسیر خود به موانع بسیاری برخورد میکنند (Encyclopedia Britannica).
در ادبیات کتاب مقدس، اولی درخت معرفت و دومی درخت حیات نام دارد. در سفر تکوین، خداوند آدم را از خوردن میوة این درخت منع کرد تا او دچار مرگ نشود (پیدایش، 2: 9). درخت زندگی و مرگ در تورات تاک بوده است؛ چون شراب که از تاک بهدست میآید، در ادیان کهن رمز حکمت، جاودانگی و زندگی ابدی بوده است (صدقه، 1378، ص4، به نقل از: La mishna). در اسطورة هندویی، درخت کیهانی بهصورت درخت واژگون بیان شده است؛ بهگونهایکه ریشههای آن در بالا و شاخههایش در پایین قرار دارند. شاخهها نمودار سلسلهمراتب هستی و اشاره به مقاماتی است که انسان بر حسب کردار خویش بهدست میآورد (شایگان، 1362، ص328-330).
در اندیشة چینیها، درخت کیهانی رکن عالم، محور جهان و نگاهدارندة کیهان است (الیاده، 1394، ص286). در اندیشههای یونانی، درخت کیهانی درخت بلوط است که بهواسطه قدرت الهی از طول عمر و استواری بهرهمند است (بوکور، 1394، ص22). نزد یهودیان هفت شاخة شمعدان همچون درختی است که دارای تنه و محور است و هفت شاخه نماد هفت سیاره است (همان، ص15). در باور مسیحیان، «صلیب عیسی بسان درختان کیهانی هفت گره دارد که نمایشگر هفت طبقة آسمان و نیز عامل پیوند زمین به آسمان است. مسیحیان معتقدند روانهای بشر از صلیب عیسی به آسمان صعود میکنند» (الیاده، 1394، ص282). در اندیشة مسیحیان، درخت حیات در جلجتا کاشته شده (صدقه، 1378، ص144) و صلیب، از آن درخت بهشتی تراشیده شده است. ازاینرو صلیب نماد رستگاری و معرفت است. در اساطیر بینالنهرین درخت تاک، در اساطیر چینی «ایگدرازیل» (Yggdrasil) و در اساطیر هندی درخت انجیر درخت معرفتاند؛ زیرا بودا در کنار آن به اشراق رسید (ایونس، 1381، ص256).
در اساطیر یونانی با صدای برگهای آسمانی درخت بلوط، زئوس غیبآموز با غرش تندر خود، مردم را گرد هم میآورد (بوکور، 1394، ص22). در بینالنهرین درخت کیهانی ترکیبی از درخت سدر، نخل، تاک و انار است (بوکور، 1390، ص13).
تمام موارد ذکرشده تنها بخشی از اعتقادات مردم جهان به درخت بهعنوان پدیدهای مقدس است. معلوم میشود که درختان مقدس در جوامع سنتي در اصل با در نظر گرفتن ارتباط معنوي آنها با ماورای طبیعت تقدس یافتهاند. به عبارت دیگر، تقدس درختان مقدس مربوط به نیروی الهي پنهان در روح افراد مقدس است که گویی در این درختان سکنی گزیدهاند. بنابراین، درختان مقدس نه بهلحاظ درخت بودنشان، بلکه بهواسطة اینکه نمایندة چيز دیگری هستند، یا بر اساس این اعتقاد که آنها از نیروی خاصی برخوردارند یا محل زندگی موجودات متعالي هستند، پرستش شدهاند. بهلحاظ نمادگرایی، درخت نهتنها نماد عالم هستي، بلکه نماد زندگي، جواني، فناناپذيري و حكمت است. به عبارت ديگر، یک درخت از منظر يك فرد معتقد به آن، يك حقيقت واقعي و مقدس است. درعینحال، عمر طولاني درختان نیز میتواند در این زمینه مؤثر باشد. الیاده تصریح میکند که این پندار دربارة بيشتر درختان کهنسال وجود داشته است که گويا آنها عمري جاودانه دارند یا دستکم دورة عمرشان چندين برابر انسانها بوده است و نیاکان پرستندگان، چندين نسل در ساية همان درخت مقدس زندگي كردهاند (الياده، 1959، ص276). البته اعتقاد مردم به درختان خاص، بهویژه درختان کهنسال، در جوامع خداباور متفاوت با جوامع خداناباور است؛ چراکه بنمایههای اعتقادی افراد در این زمینه نیز تعیینکننده و جهتدهنده هستند؛ اما بههرحال تشخيص «ارواح»، «شياطين» و «اجنه» از «الههها»، «ايزدان» و «خدايان» بهسادگی امکانپذیر نیست. گوپتا تلاش میکند «درخت خدا» را كه پرستش آن دارای آيينهای مشخصی است، از «درخت روح» كه تمسك به آن به سطح جادوگري و طلسم تقلیل یافته، متمايز كند. از نظر او، در خاورميانه و شمال آفريقا ممكن است درختان خاصي بهعنوان جايگاه اجنه، شياطين يا ارواح در نظر گرفته شوند؛ اما اين قدرتهاي فوق طبيعي هرگز بهعنوان يك «خدا» پرستش نشدهاند و هيچ آيين مذهبي در ارتباط با اين درختان يا نزديك به آنها اجرا نميشود (جپت، 1965، ص19).
2. میثاق با درختان مقدس از طريق گره زدن به آنها
رسم گره زدن پارچه (و همچنین اشیاي دیگر مانند نخ، مهره، مو، زنجیر، قفل و ديگر وسایل شخصی) بر روی درختان مقدس، تقریباً فراتر از مرزهای مذاهب، جغرافیا و زمان است. یکی از مهمترین کارکردهاي گره، در ارتباط با مفهوم بنیادی «میثاق» بود. خود میثاق در صورت تحقق میتوانست به وحدت منجر شود. گره میتوانست در حکم نشانی از میثاق اطمینانبخش باشد که در برخی موارد بهشکل جادو بر ضد کسی که ناقض میثاق است، عمل کند.
گره زدن پارچهها به درختان مقدس در آیینهای درمانی، آغاز، ازدواج و مرگ، از اهمیت ویژهای برخوردار هستند. درختان بهکار رفته در هر یک از این زمینهها، معنای قدسی دارند و بیانگر اعتقاداتی هستند که از طریق مناسک مورد توجه قرار میگیرند. سؤال این است که مردم چگونه میتوانستند با این درختان مقدس میثاق داشته باشند؟ بدیهی است که با از بین بردن برخی از لباسها و اشیاي باارزش خود و قرار دادن آنها بر روی درخت. براي مثال، پدر، مادر یا یکی از نزدیکان فرد بیمار به درخت مقدس مراجعه میکردند و با او عهد میبستند که اگر بیمارشان بهبودی حاصل کند، در پای آن درخت قربانی پیشکش خواهند کرد و بهعنوان نشانة میثاق، تکهای از لباس بیمار را بر روی درخت گره میزدند. این، نماد آمادگی آنها برای یک معاملة بزرگ بود. بنابراین لباسها یا پارچههایی كه بر روی درختان مقدس باقی ماندهاند، راه ارتباط میان فرد حاجتمند با نیروی مقدس و متعال هستند (دافني، 2002م، ص317).
3. منشأ تقدس درخت در ایران
1-3. پیش از اسلام
احترام به طبیعت و درخت و محافظت از آن، نزد ایرانیان از اهمیت والایی برخوردار بوده است؛ بهگونهایکه درختان نشانة زندگی، آفرینندگی و باروری، و هنگام خشکسالی بهعنوان نماد پایداری در مقابل دیو بدیمن قحطی بودهاند. در فرهنگ ملت ما، درخت افکندن از شکار نیز بدتر است. اگر شکار انسان را به فقر میکشاند، درخت افکندن عمر را کوتاه میکند (صدقه، 1378، ص6، یادداشت مترجم).
درختافکن بود کمزندگانی
به درویشی کنند نخجیربانی
در روستاهای سیرجان این ضربالمثل رایج است که «سَربُر و تَربُر و صیاد، ندارند ظفر» (فرهادی، 1372، ص7). در اساطیر ایران باستان آفرینش نخستین زوج بشری بدین صورت است که «مشی» و «مشیانه» از نطفة کیومرث که بر زمین ریخته بود، بهشکل گیاهی پیوستهبههم (ریباس) پدیدار ميشوند و این دو با هم درختی را تشکیل میدهند و ده نژاد بشر را بهوجود میآورند (بهار، 1369، ص82-83).
همانگونهکه پیشتر اشاره شد، در باورهای اساطیری، اعتقاد به درخت کیهانی یا هستی تا حدی از عمومیت برخوردار بود. این درخت نزد ایرانیان عبارت است از: درخت آسمانی یا کیهانی؛ و درخت زمینی یا درخت زندگی. درخت کیهانی هومِ (Haoma) سپید است که بر روی کوه البرز (کوه مقدس و محور جهان) میروید و درخت زندگی هوم زرد است که زمینی است و انعکاسی از هوم آسمانی بهشمار میرود (سِرلو، 1392، ص388-389). درخت کیهانی داری هفت شاخه از طلا، نقره، مفرغ، مس، قلع، فولاد و آلیاژی از آهن است و مظهر تاریخ هفتگانه و هفت ستارهای است که هر یک موکل یک هزارهاند (کوپر، 1398، ص154). میوة این درخت خوراک فرشتگان در بهشت، و شربت این میوه همان شربت «هوم» معروف در اوستای زرتشتی است. درخت زمینی همان درخت بستخمه یا هزارتخمه (مینوی خرد فصل ۴۲ ، فرنبغدادگی، 1390، ص73) است که دانههای آن «مایة تغذیة همة موجودات زنده» است (همان). درخت هوم درخت زندگی و تجدید حیات در سنتهای ایرانی است (الیاده، 1394، ص۳) و ایرانیان «نوشابة گیاه هوم را دورکنندة مرگ و آگاهیآور» میدانستند (خجسته و جلیلیان، 1389، ص92). به اعتقاد آنان، روحانیت و قدرت معنوی زرتشت بهواسطة درخت هوم به وی منتقل شده است (کرتیس،
1387، ص177).
همانگونهكه پيشتر بيان شد، درخت هوم در ايران باستان از جايگاه ويژهاي برخوردار است. درخت هوم در ايران باستان كاملاً شبيه درخت سومه در هند است و آن را اكنون با «افدرا» يكي ميدانند (هينلز، 1391، ص51). اين گياه بهصورت عادي نيرو ميبخشد و شفا ميدهد؛ چه رسد به وقتي كه بر آن دعا بخوانند و آن را تقديس كنند. گفته شده است كه هر يك از چهار مردي كه نخستين بار هوم را فشرد، مشمول اين موهبت شد كه صاحب فرزندي عاليقدر گردد: به ويَونْگْهوَنْت يِمَه، به اَثْويَه ثْرَيْتَونَه، به ثْريَته كِرِساسْپَه، و به پوروشَسْپَه زرتشت عطا گرديد (همان).
براساس اسطورههای ایرانی، گوهر تن زرتشت به دست خرداد و مرداد (دو مرداد امشاسپند اهورایی) از آب و گیاه ساخته شد و وقتی که زرتشت به سی سالگی رسید و «هومن» از سوی نیمروز (جنوب) بر وی نازل گشت و او را برای نخستین گفتوگوهایش با خداوند به عالم بالا (گرزمان و عرض اعلی) برد، اهورامزدا در این سفر آسمانی و معنوی، درختی را به زرتشت نشان داد و گفت: این درخت عبارت است از گیتی؛ و هفت شاخة فلزیاي که از آن سر.زده، هفت دورة آیندة جهان است (پورخالقی، 1387، ص98).
در باورهای مانوی هم درخت زندگی با درخت کیهانی پیوند یافته و بهگونة درختی تناور با سه ساقه یا شاخة اصلی نموده شده است که نموداری از سه دورة کیهانی است (اسماعیلپور، 1387، ص289). درخت سدر هم با عقبة طولانی بهعنوان یک درخت مقدس در فرهنگ کهن بابِل و آشور به ایران ساسانی رسید و از آنپس در دروة اسلامی به عنوان نماد سجادههای نماز بر روی آنها نقش بست (ليچر، 1937، ص370).
از بین درختان، درخت انجیر، انار، بلوط، چنار، سرو و تاک از احترام و قداست برخوردارند. در برخی از مناطق ایران مانند ایلام، درخت انجیر از درختان بهشتی و مقدس شمرده میشود که هرگز نباید آن را برید. این دیدگاه نیز در بعضی سنتهای دیگر، از جمله سنت یهودی، سابقة دیرینه دارد؛ بهطوریکه هرگاه ضرری به درخت انجیر میرسید و میوهاش میریخت، یا درخت معیوب میشد، آن را نشان درد و بلاهای هولناک میدانستند (هاکس، 1349، ص110). باور قدسی در خصوص درخت انجیر باعث شده است كه در برخی مناطق حتی معجزاتی به آن نسبت دهند.
درخت انار بهدليل سرسبزی و پردانگی، گیاهی پربرکت و مقدس شمرده میشد که نماد باروری بوده است (فرهوشی، 1355، ص65). شاخه و میوة درخت انار همواره نزد زرتشتیان مقدس بوده است و ايشان در مراسم خود آنها را بهکار میگیرند. در واقع، گیاه مقدس و آیینی بَرسُم، همان ترکههای درختان انار است که معمولاً در آتشکدهها کاشته میشد (پورداود، 1343، ص274).
درخت بلوط نیز از دیگر درختانی است که آن را بهسبب سبز بودن همیشگی، ثمربخشی، صلابت و نوشدگی مکررش، دارای قدرت، حرمت و جنبههایی از قداست پنداشتهاند. این پنداره در میان مردم ایلی ـ عشیرهای ایران، بازتاب درک و دریافت شهودی از همة اجزای درخت مانند چوب، پوست، برگ، میوه و صمغ، در کنار تجارب مذهبی مردمان این جوامع است که به رمزپردازی در خصوص زایندگی، بیمرگی و باروری درخت پرداختهاند (همان).
2-3. در دورة اسلامی
جایگاه درخت در ایران قبل از اسلام، به دوران ایران اسلامی نیز سرایت کرده است. درخت بهشتی طوبی یا سدرةالمنتهی (نجم: 16) شباهت بسیاری با درخت کیهانی یا هوم در اساطیر ایران باستان دارد. در مقابل آن، درخت زقوم در جهنم است که از آتش جهنم میروید. وجود این شباهت را میتوان در آثار شیخ اشراق سهروردی که در آثار خود در پی زنده کردن حکمت الهی ایران باستان در ایران اسلامی بود، مشاهده کرد (ر.ک. شایگان و کربن، ۱۳۷۳، ج۲).
در فرهنگ ایرانی، درختان چنار، سرو و تاک از حرمت بیشتری برخوردار بودهاند. درخت سرو نماد جنس نر و درخت خرما نماد جنس ماده بوده است. در اغلب اماکن مذهبی ما دستكم یک چنار هست و نقش سرو در ادبیات و هنرهای تجسمی ما بیشتر خودنمایی میکند. این رسم که از درخت بهعنوان نماد زندگی در مراسم تدفین جنازه استفاده شود، بهمرور در دورة صفویه در مراسم تاسوعا و عاشورا دوبارهسازی شده و بهشکل نمادین آن، یعنی عَلَم و کُتَل که یکی مشابه نخل است و دیگری مشابه سرو، درآمده است. و این امر امروزه به صورت یکی از رسوم نمادین اصلی از دین اسلام درآمده است» (انصاری، 1378، ص119).
در قرآن کریم چندین مرتبه از «درخت» نام برده شده و به آن مثل زده شده است. مفسران از درختان نامبرده در قرآن برداشتهای متفاوتی داشتهاند. برخی از مفسران، درخت ممنوعة بهشتی را درخت دانش و معرفت میدانند (طبرسی، 1360، ج1، ص134؛ ترجمه تفسیر طبری، 1356، ج1، ص52-53). عرفا با برداشت معنای دانش و معرفت از درخت در گفتههای یهودی و تفاسیر آیات قرآنی، درختی را که آدم با خوردن از آن خوب و بد را شناخت، به درخت دانش و معرفت تفسیر کردهاند (میبدی، 1371، ج1، ص148).
لینگنز در مورد جایگاه درخت در عرفان بر این عقیده است که درخت در روایتهای عرفانی، نماد حیات روحانی است که تجربه و حضور امر قدسی در آن وجود دارد. حضور امر قدسی میتواند در شخصیت پیری تصور شود که سالک در زیر یا کنار درختی با او ملاقات میکند. پیر و سالک راهیافته میتواند تشخص درخت حیات شود؛ زیرا با رسیدن به مقام معنوی، به (جاودانگی یا) تولدی دیگر رسیده است (لینگنز، 1383، ص40).
عرفای مسلمان برای اینکه بتوانند تجلی خداوند را تبیین کنند، گاهی از نماد درخت بهره میجستند. عینالقضات همدانی، از عرفای بزرگ، آورده است: درخت سدره (در قرآن) ـ که نور، آن را احاطه کرده و کسی جز پیامبر اکرم آن را ندیده ـ درخت ربوبیت است. «ای دوست! "اِذ یغشَی ما یغشی" درخت ربوبیت است که عبودیت، ثمرة آن آمده است» (همدانی، 1341، ص276). در جای دیگر، بهطور ضمنی دنیا را سایة درختی ميداند که در داستان موسی خداوند بر آن تجلی کرد (همان، ص307). ابنعربی هم در رسالهای بهنام شجرةالکون جهان را درختی تصور کرده که از دانة کلمة مقدس «کَون» بهوجود آمده و رسول اکرم که نور حقیقت محمدیه است، ریشه و میوة آن درخت کیهانی است. این درخت، اغلب بهمعنای محور جهان، در مرکز و ناف زمین مستقر است (شایگان، 1362، ص328).
4. بحث و بررسی
در بیشتر پژوهشهای صورتگرفته در خصوص درختان مقدس، معمولاً مواردی چون مشخصههاي مادي و ظاهری درخت، گونهشناسی درخت، نمادپردازی درخت، ارتباط آن با عناصر ماورای طبيعي و آیینهای مرتبط با آن مورد توجه بوده است. طبق بررسی صورتگرفته، تقدس درخت در جهان در بسیاری از پژوهشها به حدود سي عامل نسبت داده شده است (دافني، 2006م، ص7). گرچه تعدادی از آنها به سرزمین یا منطقة خاصی مربوط هستند، اما بسیاری از آنها بنا بر ویژگیهای خاص این پدیده و تأثیری که در زندگی انسانها در همه جا دارند، مشترک هستند. این عوامل عبارتاند از:
1. اعتقاد به اینکه درخت محل سکونت، روح یکی از اولیا یا قدیسین بوده است.
2. فرد مقدسی در نزدیک یا در زیر درخت مدفون است.
3. وقایع زیر درخت: كافي بود كه پیامبر، امام یا مرشدی زير درخت دعا یا موعظه کند و تعليم دهد و حتی در زیر آن استراحت کند، تا آن درخت مقدس گردد.
4. درخت به یک پیامبر اختصاص داده شده است؛ مثل درختانی که به حضرت خضر منسوباند. الخضر بهمعناي «سبز» است. دروزیهای فلسطین، لبنان و سوریه بر اين باورند كه اين پيامبر ارتباط نزديكي با درختان مقدس دارد. گفته شده است: در هر مكاني كه ایشان مينشست، آن مكان به رنگ سبز درميآمده (همان). در ایلام درخت بادام کوهی مقدس شمرده ميشود که نباید آن را برید و باور بر این است که عصای خضر از چوب این درخت ساخته شده است (اسدیان خرمآبادی، 1385، ص234). همچنین در اینجا میتوان به درختان سروی اشاره کرد که در متون تاریخی بعد از اسلام آمده و منسوب به زرتشت بودند و به فرمان متوکل عباسی قطع شدند.
5. درختی که یادآور واقعهای باشد و آن واقعه در ارتباط با اولیا، قهرمانان یا پادشاهان یا افراد تأثیرگذار باشد.
6. درختی كه نشاندهندة راه بهسوی یک مکان مقدس بوده است؛ مثل درخت عناب شعيب نبی در اورشلیم.
7. اعتقاد به اینکه درخت از وسایل یک فرد مقدس، مثلاً از عصای او، جوانه زده است.
8. درختی که در بیابان سایه ایجاد کرده است.
9. درختی که بر روی مزار یک قدیسی روییده است.
10. شکل، اندازه و عمر درخت.
11. اعتقاد به قدرت شفادهندگی یک درخت. در ایران بسیاری از این درختان وجود دارند که معمولاً بر تنة آنها گرههایی از پارچه و نخ میبندند؛ مثل درخت چنار زیارت در روستای دارخور کنار مقابل امامزاده یحیی تهران که برای شفای کودکان بیمار، بر آن نخ یا پارچه میبندند.
12. اعتقاد به اینکه درختی جایگاه نیروهای فراطبیعی است.
13. گونههای خاصی از درختان همواره متبرک یا مقدساند.
14. درخت یادآور معجزاتی است که در مجاورت آن اتفاق افتاده؛ كه معروفترين آنها درخت انجیری است كه بودا زير اين درخت به روشنشدگی رسید.
15. اعتقاد به اینکه درخت مقدس مرکز ارواح نیاکان است.
16. نزدیکی درخت مقدس به منبع آبها یا سرچشمههای مقدس.
17. درختی که در مکانهای مقدس یا در مزارها و معابد مقدس روییده (بلكمن اشاره ميكند كه درختان (در مصر) از آن جهت مقدساند كه در محل قتل یک فرد مقدس روییدهاند و روح او را دربرگرفتهاند. او همچنين بيان ميكند كه اين امر بسان افسانة روییدن انجير مصري از كالبد اوزيريس است (بلاكمن، 1925م، ص339). در دین زرتشت نیز درخت انار از تقدس برخوردار بوده است. این نوع معمولاً در آتشکدهها کاشته میشد و شاخههای آن برای «برسم» بهکار میرفت).
18. میزان فایده و ثمربخشی یک درخت.
19. درختی که باعث ایجاد یک فضای معنوی گردید.
20. تقدس بخشیدن به درختی/ جنگلی با هدف حفاظت از آن.
21. درختان مقدسی که در مکانهای مرتفع هستند، مسکن خدایاناند.
22. در درون درخت مقدس، فرشته، جن یا شیطانی قرار دارد که از آن حفاظت میکند.
23. درختی که توسط یک پیامبر، ولی، قدیس و... غرس شده باشد.
24. ارتباط با يك مفهوم خاص در سنت دینی: زاركون بيان ميكند كه بعضي درختان بهدليل ارتباطشان با يك معناي خاص، در سنت اسلام مقدساند. در این صورت، تقدس درخت ممكن است براي این باشد که درخت بخشی از ماوراءالطبیعه در نظر گرفته شده است (زركان، 2005م، ص41). براي نمونه، میتوان به چند درخت بلوط در جوانرود و پاوه اشاره کرد که بسیاری از مردم بار درخت بلوط را مائدهای بهشتی و مقدس میدانند و بدان
دخیل میبندند.
ممکن است مواردی که ذکر شدند، کمابیش در دورهها و مناطق مختلف ایران وجود داشته باشند؛ اما بهنظر میرسد که تمام دلایل شناختهشده برای تقدس درختان را ميتوان در دو دستة کلی طبقهبندی کرد. تفاوت
اساسي میان این دو عامل این است که عامل نخست ریشه در ابتدای تاریخ دارد و هرچه بهسوی دوران جدید پیش میرویم، هم بهدلیل افزایش آگاهیهای علمی و گیاهشناختی و هم بهدليل تضادی که با اندیشة دینی دارد، از تأثیر و اهمیت آن کاسته میشود؛ اما مورد دوم، به ایران بعد از اسلام مربوط است که با مفاهیم و تعالیم دینی در ارتباط است و همچنان مورد توجه مردم، بهویژه روستاییان است. این دو عبارتاند از:
1-4. رازناک بودن درختان مقدس در شکل، اندازه و طول عمر
درختان بزرگ همواره تجلي تقدس و تعالي خداوند هستند. در برخی موارد، بزرگی و هميشه سبز بودن یک درخت، ويژگيهاي مهمي تلقی شده و به تقدیس آن انجامیدهاند. ظاهراً تخيلات انسانهای ابتدايي این نوع از درختان را خدا، فرشته يا اهريمن تلقی کرده است. ارتفاع بالای یک درخت باعث میشد که معتقدان، آن را به خدا یا عالم بالا نزدیکتر حس کنند و حتی آن را واسطة نزدیکی یا رسیدن به خدا بدانند. در بعضي مواقع نيز دليل تقدس يك درخت، نه اندازة آن، بلكه ظاهر غيرطبيعي و عجيب درخت بود که موجب حیرت میشد.
3-4. ارتباط درختان مقدس با يك روح مقدس
رايجترين علت تقدس درختان در کشورهای اسلامی، اعتقاد به آنها بهعنوان جايگاه ارواح قدیسین یا اولیای خداست. مسلمانان اولیا را شفیعان در نزد خدا میدانند. در قرآن کریم اولياءاللّه كسانىاند كه به درجة عالى ايمان و عبوديت رسيدهاند. برخورداری از این مرتبه از ولایت، موجب میشود كه انسان نوعی ولایت تکوینی بر عالم پیدا كند و بتواند در آن تصرف نمايد؛ چنانکه سرپرستی دیگر انسانها و تدبیر امور آنان نیز از سوي خداوند به چنین انسانهایی واگذار میشود (طباطبايي، 1390، ج10، ص90).
در اغلب سرزمینهای اسلامی، از جمله در شمال آفريقا، خاورميانه و ایران، یك درخت مقدس ارتباط نزديكي با مقبرة اولیا و افراد مقدس دارد. درختاني كه زير آنها مقدسين مدفون شدهاند، «درخت مقدس» محسوب ميشوند. پیدایش درخت مقدس از مقبرة مقدس، ريشه در قدرتهاي جادويي و اعجابآور شخص مقدس دارد. وسترمارك بيان ميكند كه وجود باغهاي مقدس در اطراف مقبرههاي مقدس، ممكن است در نتیجة اكراه مردم از قطع اين درختان بهدليل ترس از نارضایتی روح مقدس باشد (وسترمارك، 1968م، ص74). در مورد درختان قدمگاه، اعتقاد رایج این است که آنها دارای معجزه و کرامت هستند. به این درختان، دار مزار گفته میشود و اعتقاد به معجزه و کرامت در آنها باعث بستن دخیل به آنها میگردد. براي مثال، درختان بلوط، بهویژه اگر در اماکن مقدس روییده باشند، نظرکرده محسوب میشوند و مردم با لمس کردن یا تماس با آنها برآورده شدن آرزوها و حاجاتشان را میطلبند (متین، 1392، ص47). در منطقة ممسنی مردم به درخت بلوط مقدس، پیر بلیطی یا پیر بلوطی میگویند و با بستن لته و کهنة لباس به آن، حاجات خود را میخواهند (همان، به نقل از حبیبی فهلیانی، 1371، ص475). همچنین میتوان به درخت انجیر کهنسال در جوار مقبرة شیخ احمد جام اشاره داشت که مردم برگ و میوة آن را به تبرک میبرند؛ همينطور درختان انجیر معابد در جزیرة کیش که مردم بر این باورند که آنها شگون دارند. نمونههاي دیگر درختان حیاط امامزادهها در گیل و دیلم، سرو فراغه در سی کیلومتری ابرقو و درخت «گرُه» در استان مرکزی هستند که مردم بر آنها نذر و نیاز میکنند و آنها را با ارواح مقدس مرتبط میدانند.
نتيجهگيري
پرستش درختان در گذشته عنصري مهم در مذاهب اولية بشر، بهويژه نژاد آريايي بوده است. يكنواختي آيينها و جشنهای مربوط به درختان مقدس در تمامي كشورهاي جهان، بهسادگي نشانگر این ادعاست. پرستش درخت در این زمان يك موضوع كاملاً عادي و رايج بود. اين درختان بهعنوان جايگاه اجنه و ارواح پرستش ميشدند و طوري با آنها رفتار ميشد كه گويا داراي ويژگيهاي خداگونهاند. بنابراین، تقدس درخت بين مسلمانان اثری برجایمانده از پرستش ارواح درختان يا الههها از دورههای باستانی است كه قالب آن تغيير يافته است و ارواح درختان/ الههها/ خدايان جای خود را به ارواح اولیا و عرفا دادهاند.
اين مطالعه نشان داد كه تكريم درختان مقدس در سرزمینهای اسلامی و نیز در ایران، عمدتاً با ستايش پيامبران، اولیای خدا و با وقايع و اعمال پيامبران و رهبران ديني مرتبط است.
- کتاب مقدس، 1366، چ دوم، تهران، انجمن کتاب مقدس ایران.
- الیاده، میرچا، 1394، رساله در تاریخ ادیان، ترجمه جلال ستاری، سروش، تهران.
- اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، 1358، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، علمی فرهنگی.
- اسماعیلپور، ابوالقاسم، 1387، اسطورة آفرینش در آیین مانی، چ چهارم، تهران، کاروان.
- انصاری، مجتبی، 1378، ارزشهای باغهای ایرانی (صفوی اصفهان)، تهران، دانشگاه تهران.
- ایونس، ورونیکا، 1381، اساطیر هند، ترجمه محمدرضا باجلان فرخی، تهران، اساطیر.
- بهار، مهرداد، 1390، بندهش، چ چهارم، تهران، توس.
- ـــــ ، 1369، بندهش، تهران، توس.
- بهرامی، وحیده، 1393، «بررسی پدیدة درختان مقدس»، میسره، ش8، ص45-59.
- پاشایی، عسگری، 1386، بودا، چ نهم، تهران، نگاه معاصر.
- پورخالقی چترودی، مهدخت، 1387، درخت شاهنامه (ارزشهای فرهنگی و نمادین درخت در شاهنامه)، مشهد، آستان قدس رضوی.
- پورداود، ابراهیم، 1343، آناهیتا، بهکوشش مرتضی گرجی، تهران، بينا.
- خجسته، فرامرز و محمدرضا حسنی جلیلیان، 1389، «تحلیل داستان سیاوش بر بنیاد ژرفساخت اسطورهی الهة باروری و ایزد گیاهی»، تاریخ ادبیات، ش64، ص77-96.
- دوبو کور، مونیک، 1394، زمزهای زنده جان، ترجمه جلال ستاری، چ پنجم، تهران، مرکز.
- ژیران، فلیکس، لاکوئه، جی. و لویی ژوزف دلاپورت، 1386، اساطیر آشور و بابل، ترجمه ابوالقاسم اسماعیلپور، چ سوم، تهران، کاروان.
- سِرلو، خوان ادواردو، 1392، فرهنگ نمادها، ترجمه مهرانگیز اوحدی، تهران، دستان.
- شایگان داریوش، کربن، 1373، آفاق تفکر معنوی در اسلام ایرانی، ترجمه باقر پرهام، ج۲، تهران، فرزان.
- شایگان، داریوش، 1362، ادیان و مکتبهای فلسفی هند، چ دوم، تهران، امیرکبیر.
- صدقه، جان، 1378، «درخت در اساطیر کهن»، ترجمه محمدرضا ترکی، شعر، ش26، ص140-145.
- طباطبايي، محمدحسين، 1390، الميزان، ج10، قم، مؤسسه اعلمي مطبوعات.
- طبرسی، فضل بن حسن، 1360، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه گروه مترجمان، تهران، فراهانی.
- طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، 1356، تفسیر طبری، ترجمه گروه مترجمان، تهران، توس.
- فرهادی، مرتضی، 1372، «گياهان و درختان مقدس در فرهنگ ايراني»، آینده، ش4-6، ص320-329.
- فرهوشی، بهرام، 1355، جهان فروری، تهران، دانشگاه تهران.
- فریزر، جیمز جرج، 1388، شاخه زرین، ترجمه کاظم فیروزمند، تهران، آگاه.
- فريناز، فربود و محمد طاووسي، 1381، «بررسي تطبيقي مفهوم نمادين درخت در ايران»، مدرس هنر، ش2، ص43-54.
- فیشر، رابرت. ای، 1383، نگارگری و معماری بودایی، ترجمه ع. پاشایی، تهران، فرهنگستان هنر.
- کرتیس، وستا سرخوش، 1387، اسطورههای ایرانی، ترجمه عباس مخبر، چ ششم، تهران، مرکز.
- کوپر، جی.سی، 1398، فرهنگ نمادهای آیینی، ترجمه رقیه بهزادی، تهران، علمی.
- لینگز، مارتین، 1383، عرفان اسلامی چیست؟، ترجمه فروزان راسخی، ویرایش مصطفی ملکیان، چ سوم، تهران، سهروردی.
- متین، پیمان، 1392، مردم گیاه، تهران، فرهامه.
- مزداپور، کتایون، 1387، «نگاهی به خورد و خوراک در ایران باستان»، در: خوراک و فرهنگ، بهکوشش علیرضا حسنزداه، تهران، سازمان میراث فرهنگی.
- مقدم ماهری، فریبا، 1394، مطالعه تطبیقی درخت و نمادها هنری آن در ایران باستان و هند باستان، تهران، دانشگاه تهران.
- مؤیدمحسنی، مهری، 1381، فرهنگ عامیان سیرجان، کرمان، بنیاد کرمانشناسی.
- میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، 1371، کشف الاسرار و عدة الابرار، چ پنجم، تهران، امیرکبیر.
- هاکس، جیمز، 1346، قاموس کتاب مقدس، طهوری، تهران.
- هدایت، صادق، 1334، نیرنگستان، تهران، امیرکبیر.
- همدانی، عینالقضات، 1341، تمهیدات، تهران، دانشگاه تهران.
- همیلتون، ادیت، 1387، اساطیر یونان و روم، ترجمه عبدالحسین شریفیان، چ سوم، تهران، اساطیر.
- هینلز، جان. آر، 1385، اساطیر ایران، ترجمه محمدرضا باجلان فرخی، تهران، اساطیر.
- Blackman AM, 1925, “Sacred trees in modern Egypt”, Journal of Egyptian Archaeology,Vol.9, p.56-57.
- Canaan T, 1958, Mohammedan Saints and Sanctuaries in Palestine Jerusalem, Ariel, (Originally published 1927–1928, rep n.d.)
- Curtiss SI, 1902, Primitive Semitic Religion to-Day London, Hodde and Stoughton.
- Dafni A, 2006, “On the typology and worship status of sacred trees with a special reference to the Middle East”, Journal of Ethnobiology and Ethnomedicine,Vol.3, p.2-26.
- Dieulafoy, Jane, 1989, La perse, la Chaldee et la Susiane, paris, Librairie Hachette et Cia.
- Eliade M, 1959, The Sacred and the Profane New York, Harcourt, Brance & World Inc.
- Eliade, Mircea, 1954, Tratado de historia de las religions, Madrid.
- Elworthy T. F, 1958, The Evil Eye, New York, Julian Press.
- Encyclopedia Britannica, World tree, Written By: The Editors of Encyclopedia, https://www.britannica.com/topic/world-tree
- Fergusson .J, 1868, Tree and Serpent Worship, London: WH Allen.
- Folkrad, R, 1892, plant lore legends and lyrics London, Sampson bow, parson Company.
- Frazer JG, 1981, The Golden Bough: The Roots of Religion and Folklore, New York, Avenel Books.
- Frese PR, Gray SJM, 1995, Trees, In The Encyclopaedia of Religion, Edited by: Eliade M. New York, Macmillan Library Reference USA, Simon and Schuster and Macmillan, Vol.15,
- p.26-33.
- Gupta SS, 1965, Tree Symbols and Worship in India – a New Survey of a Pattern of Folk Religion Calcutta, Indian Publications.
- Hughes JD, Chandran MDS, 1998, Sacred groves around the earth: an overview, In Conserving the Sacred for Biodiversity Edited by: Ramakrishnan PS, Saxena K. Chanderashekara V. New Delhi, Oxford and JBH Publishing Co, p.869-876.
- Lechier, George. 1937. “The tree of life in Indo-European and Islamic Cultures”, Ars Islamica, vol. 4, p.65-78.
- Westermarck E, 1968, Ritual and Belief in Morocco New York, University Press Book.
- Zarcone T, 2005, Stone people, tree people and animal people in Turkic Asia and Eastern Europe, Diogenes, 207:p.35-46.