معرفت ادیان، سال دوم، شماره دوم، پیاپی 6، بهار 1390، صفحات 43-64

    چرایی فرقه‌بودن بهائیت

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    حمید اکار / کارشناس ارشد جامعه شناسی انقلاب اسلامی / hamidakkar@Yahoo.com
    ✍️ زاهد غفاری هشجین / استادیار علوم سیاسی دانشگاه شاهد / z_ghafari@yahoo.com
    عباس کشاورز شکری / استادیار علوم سیاسی دانشگاه شاهد / abbaskeshavarz1@yahoo.com
    چکیده: 
    این مقاله، به بررسی چرایی فرقه بودن بهائیت می پردازد که با رویکرد تحلیل اسنادی تدوین یافته است. یافته های این مقاله حاصل بررسی این سوال اصلی است که چرایی فرقه بودن بهائیت چیست و چگونه ویژگی های یک فرقه قابل انطباق بر آن است؟ نتیجۀ پژوهش نشان می دهد که بهائیت از نظر علمای اسلام و مراجع تقلید، با توجه به انحراف از اصول و فروع مسلم اسلام، یک فرقۀ ضاله است. همچنین بهائیت به علت دارا بودن ویژگی هایی چون: 1. رهبران با هوش و زیرک، مغلطه گر، مقدس مآب و مستبد؛ 2. وجود تشکیلات منسجم بیت العدل که شبیه فراماسونری ها عمل می کند و3. بهره برداری از تکنیک های تبلیغی روانشناختی چون کنترل ذهن جهت فریب افراد، برای جذب و نگه داری آنها، یک فرقه است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Why Bahaism is a Sect
    Abstract: 
    The present paper studies the question that why Bahaism is considered to be a sect, using an analytical-documentary approach. Its findings are resulted from the study of the main questions that Why is Bahaism a sect and how can the features of a sect can be applied to it? The research findings show that Muslim scholars and authorities of imitation consider Bahaism as a misleading sect, because it deviates from indisputable primary and secondary principles of Islam. Furthermore, it is a sect because it has some features as follows: 1. It has clever, acute, sophistic, sanctimonious(pretending to be pious), and despotic leaders; 2. It has a well-formed organization of the Universal House of Justice which acts like free masonries; and 3. It makes use of psychological propagandist techniques such as mind control to deceive, attract, and retain people.
    متن کامل مقاله: 

    مقدمه

    بهائیت، منشعب از بابیگری است. بابیگری نیز، انشعابی از فرقة شیخیه است که از اندیشه های شیخ احمد احسایی در قرن دوازدهم هجری پدید آمد.1 بنیان گذار بابیگری، سیدعلی محمد شیرازی، ملقّب به باب است که در کربلا در کلاس درس سیدکاظم رشتی، شاگرد شیخ احمد احسایی، شرکت کرد و پس از مرگ استاد، خود را باب امام زمان? خواند و گروهی از افراد ساده لوح یا فرصت طلب با انگیزه های گوناگون به وی گرویدند. ادعاهای او به مهدویت، رسالت و سپس ربوبیت و الوهیت گسترش پیدا کرد که با درایت امیرکبیر، بساط بابیگری با اعدام وی خاتمه یافت.2

    میرزاحسینعلی نوری، معروف به «بهاء الله» پس از غلبه بر برادر و رقیب خود، میرزا یحیی، معروف به «صبح ازل»، جانشین باب شد. به دنبال بروز شورش های بابیان، میرزاحسینعلی به عراق تبعید شد؛3 پس از قتل امیرکبیر، به ایران بازگشت؛ اما سوءقصد دو تن از بابیان به ناصرالدین شاه و نقش مشهود میرزاحسینعلی در این ترور، حکومت را مصمم به دستگیری او کرد. پناهنده شدن او به سفارت روس و حمایت شخص سفیر روس به انتقال وی به بغداد انجامید. در بغداد مورد حمایت دولت های انگلیس و فرانسه قرار گرفت و والی بغداد برای او مقرری تعیین کرد.4 در این زمان، برادرش، میرزایحیی صبح ازل، با لباس مبدل، خود را به عراق رساند و به تدریج اجتماعی از بابیان در خاک عراق ایجاد شد که مهم ترین هدفشان، اذیت و آزار شیعیان بود.5

    درگیری های دو برادر در بغداد که به قتل، غارت و خراب کاری ها دیگر انجامید، دولت عثمانی را به تبعید آنها به استانبول و سپس ادرنه مجبور کرد. در همین زمان، میرزاحسینعلی ادعا کرد «من یظهره الله»6 است. این ادعا باعث اختلاف شدید دو برادر و در نتیجه جدایی بابیان شد؛ اطرافیان میرزا یحیی «فرقۀ ازلیه» و پیروان میرزاحسینعلی «فرقۀ بهائیه» نامیده شدند. و آنهایی هم که به این دو برادر ملحق نشدند، بر نام پیشین (بابی) باقی ماندند.7 این جدایی و اختلاف شدید، میان دو برادر باعث شد که حکومت عثمانی، بهاء الله و پیروانش را به عکا در فلسطین و میرزایحیی را به قبرس تبعید کند.8 از این زمان به بعد، میرزا حسینعلی از بابیت دست کشید و رسماً خود را پیامبر نامید و فرقۀ بهائیت را بنیان گذاشت که روسیه و سپس انگلیس از آن حمایت کردند. او پس از نه سال در شهر عکا درگذشت و قبرش، قبلة پیروانش شد.9

    پس از مرگ میرزاحسینعلی، میان دو پسرش بر سرجانشینی او، اختلافات و درگیری های زیادی رخ داد. سرانجام عباس افندی، معروف به عبدالبها، بر برادرش محمدعلی چیره شد و به مقام رهبری بهائیان رسید. به تجدید حیات بهائیت پرداخت.10 وی در جنگ جهانی اول با خدمت به دولت انگلیس، به دریافت لقب «سر» و نشان «نایت هود»11 از آن دولت مفتخر شد و پس از آن ابزار سیاست انگلیس و بعدها امریکا شد.12 او در سال 1911 م به اروپا و امریکا سفر کرد و با تأثیرپذیری از اندیشه های مدرنیسم و اومانیسم قرن نوزدهم در غرب، تعالیم باب و بها را بر اساس آنها، تجدیدحیات کرد.13

    پس از مرگ عبدالبها، طبق وصیتش، نوۀ دختری او، شوقی افندی که تربیت یافته انگلیسی ها بود، در سال 1300 ش به رهبری بهائیت رسید و خود را ولی امر الله نامید.14 بهائیت در زمان شوقی، صاحب تشکیلات منسجمی همانند فراماسونری شد و به تبلیغ در جهان پرداخت؛ اما فساد اخلاقی شوقی باعث بروز اختلافات، انشعابات و رویگردانی عده ای از نزدیکان عبدالبهاء از بهائیت شد.15 پس از شوقی، سران مهم فرقه، در کنفرانس لندن (1342ش)، نه نفر را به عنوان اعضای بیت العدل انتخاب، و مکان آن را به شهر حیفای اسرائیل منتقل کردند.16

    بهائیت از زمان میرزا حسینعلی بهاء ـ که ادعای پیامبری کرد ـ نخست به وسیلة امپراتوری روسیه و در زمان عباس افندی (عبدالبهاء) توسط انگلیس، امریکا و رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخته شد و با حمایت آنان به تبلیغ در جهان ادامه داد. با مطالعۀ سیر تحولات بهائیت و سرکردگان آن از هنگام ظهورش تاکنون، ویژگی های فرقه در آن آشکار است؛ از این رو، این تحقیق در پی جواب دادن به این پرسش هاست که چرا بهائیت یک فرقه است؟ آیا ویژگی های یک فرقه، قابل انطباق به بهائیت است؟ چرا علمای اسلام و مراجع تقلید، بهائیت را یک فرقة گمراه می دانند؟

    این تحقیق از انواع تحقیقات کیفی بوده و روش انجام آن، جست وجوی اسنادی و کتابخانه ای است که با بررسی کتب، آثار و متون تاریخی و مذهبی انجام شده است. شیوة گردآوری داده ها، مطالعه و بررسی منابع ذکر شده و سپس فیش برداری و استفاده از آنها بوده است. با توجه به اینکه در برخی موارد دسترسی مستقیم به اسناد و مدارک مرتبط با موضوع، امکان پذیر نبوده است، کوشیده ایم در این گونه موارد به سایت های اینترنتی مرتبط مراجعه شود.

    1. کلیات و مبانی نظری فرقه

    الف. مفهوم و تعریف فرقه

    فرقه،17 در لغت به معنای «دسته، طایفه، مسلک، حزب، بخش، بریدن، قسمت کردن و گروهی از مردم» است18 و «گروه یا جماعتی که اهداف، نظام اعتقادی یا ویژگی های یک سان و مشترک داشته باشند؛ مانند فرقه های تصوف.»19

    در اصطلاح علم کلام نیز، به عده ای از مردم گفته می شود که به دلیل اختلاف در مسائل اعتقادی، از پیروان یک دین جدا شده و عقاید و تبیین های خاصی از آن دین را انتخاب کنند.20 فرقه در فرهنگ علوم سیاسی، چنین تعریف شده است: «بخشی از جامعه که از مذهب رسمی جدا شده یا به آیینی گرویده باشد که به وسیلة همگان به رسمیت شناخته نشده است. با نگاهی سهل انگارانه، به هر نوع جنبش جدایی طلب (ملّی، زبانی، مذهبی، سیاسی و غیره) به کار می رود.»21

    ابراهیم خدابنده در سایت دیده بان فرقه آورده است: «مارگارت تالر سینگر، فرقه را با سه ویژگی اصلی؛ الف. داشتن رهبر مستبد و خودکامه؛ ب. ساختار هرمی قدرت؛ ج. استفاده از برنامة مجاب سازی (بازسازی فکر یا شست وشوی مغزی)، وصف می کند. این در حالی است که داشتن یک یا دو ویژگی از این ویژگی ها، برای شناسایی جمعی به عنوان فرقه، کفایت نمی کند.22

    در جمع بندی می توان گفت فرقه ها با سه ویژگیِ بیان شده از طرف سینگر بیان می شوند؛ به شرطی که این سه ویژگی با شدت و استمرار در جمعی وجود داشته باشد. همچنین از بین این سه ویژگی، داشتن برنامة کنترل ذهنی که به عنوان تعریف مدرن از فرقه به کار می رود، شاخص ترین و اصلی ترین ویژگی فرقه ها می تواند مورد تأکید قرار گیرد.

    ب. انواع فرقه

    با گسترش دیدگاه ها، می توان دسته بندی های متنوعی را برای فرقه ها ذکر کرد. این دسته بندی ها می توانند براساس چگونگی شکل گیری، نوع فعالیت، هدف فرقه و... انجام شوند. حتی ممکن است از نظر زمانی به فرقه های قدیمی و فرقه های نوظهور معتقد بود و یا به تفکیک فرقه های مذهبی از فرقه های سیاسی پرداخت. صاحب نظران، دسته بندی های دیگری را هم در این باره ذکر کرده اند که در ادامه به چند نمونة آن اشاره می شود.

    محمدجواد مشکور معتقد است فرقه های اسلامی را می توان در دو گروه جای داد؛ گروه اول، فرقه هایی که در پاره ای مسائل اعتقادی و یا تبیین آن مسائل با مسلمانان دیگر اختلاف دارند و گاهی در احکام فرعی نیز، برخلاف مسلمانان دیگر عمل می کنند؛ ولی در اصول، همچنان با آنها هم عقیده اند و به فروعی چون نماز و روزه عمل می کنند؛ مانند فرقه های اهل حدیث، معتزله، اشاعره، زیدیه و امثال آنها. گروه دوم، فرقه هایی که منشأ آنها دین اسلام است، ولی به دلیل افراط و تفریط های رهبران و پیروانشان، آن چنان از دین اسلام دور افتاده اند که هیچ گونه وجه اشتراکی با مسلمانان ندارند و نه تنها در مسائل فرعی، بلکه در مسائل اصلی نیز، معارف اسلامی را تحریف، و در نهایت آنها را انکار کرده اند. فرقه های معروف به غالی که رهبران خود را به مقام ربوبیت رسانده و به جای معاد به تناسخ معتقدند و در انجام فروع دین دچار اباحی گری شده اند، همچون اسحاقیه، حروفیه، حلمانیه و... از این دسته اند.23

    گفتنی است که دسته بندی های متنوعی از فرقه ها بیان می شود، ولی باید توجه داشت که برخی از دسته بندی ها و انواع فرقه، برحسب اقتضای جوامع، اختصاصی آن جامعه بوده و کمتر قابل تعمیم است.

    ج. ویژگی های فرقه

    در جهان معاصر، ظهور و گسترش فرقه ها، یکی از مسائل عمدۀ جوامع صنعتی غرب است. نکتة مهم دربارة شناخت فرقه های معاصر، توجه به ماهیت و چگونگی عملکرد آنهاست. تعریف مدرن از فرقه، به هر گروهی اشاره دارد که از عملکرد روان شناختی تکنیک کنترل ذهن برای عضوگیری و کنترل اعضایش استفاه می کند. کنترل ذهن، مجموعه ای از تکنیک های روانی است که رهبران فرقه، به صورت غیرمحسوس بر اعضا اعمال می کنند.24

    تکنیک های کنترل ذهن، عبارتند از:

    1. فریب: آراستن ظاهر فرقه و پنهان نگه داشتن عملکردها و اعتقادات واقعی، جهت جذب افراد؛

    2. ویژه سازی: القای رهبران فرقه به اعضا که تنها در تشکیلات آنها و با اطاعت از دستورات آنها نجات می یابند؛

    3. ترس و ارعاب: ترس همیشگی اعضا از رهبر فرقه و تشکیلات؛ زیرا رهبر، مدعی اتورتیة مستقیم از جانب خدا، برای کنترل تقریباً تمام شئونات زندگی فرقه است و افراد حق اعتراض و پرسش ندارند؛

    4. بمبماران عشق و کنترل روابط: برای عضو جدید، دوستان فوری انتخاب می کنند و به تدریج به او می فهمانند که مخالفت با آنها یا فرقه، سبب از دست دادن تمام دوستان تازه اش می شود. همچنین در قطع ارتباط اعضا با دوستان قدیم و خانواده، جهت قطع نفوذ دیگران بر او می کوشند؛

    5. کنترل اطلاعات: تلقین به فرد که هر اطلاعاتی خارج از فرقه، شیطانی و غیرحقیقی است و فقط اطلاعات فرقه حقیقت دارد؛

    6. ساختار گزارش دهی: مراقبت اعضا از یکدیگر و گزارش به مقامات بالا که به پنهان کردن عقاید و احساسات واقعی افراد می انجامد؛

    7. کنترل زمان: مشغول نگه داشتن اعضا با ملاقات ها، فعالیت ها و مأموریت های طولانی به منظور جلوگیری از تفکر و اندیشه دربارة مسائل فرقه.25

    خسرو تهرانی در بررسی سازمان مجاهدین خلق، معتقد است که این سازمان به تدریج به یک فرقه تبدیل شده است. از نظر وی، ویژگی های فرقه شدن سازمان مجاهدین، فردگرایی محض، ویژگی های ممتاز رهبری مسعود رجوی، فاصلة بسیار زیاد رهبری از دیگر اعضا، تقدس و دست نیافتنی بودن رهبر، از دست رفتن وجهة دموکراتیکی رهبریت و نهایتاً توسّل رهبر به مقدّسات برای توجیه اعمال و اشتباهات خویش است.26

    د. نظراتی پیرامون فرقه

    به نظر ماکس وبر، فرقه ها معمولاً در میان افراد محروم و کسانی که در حاشیة اجتماع قرار دارند، رشد می کنند. وی اصطلاح «الاهیات خاص محرومان» را دربارة آنها به کار می برد. فرقه ها به تبیین و توجیه وضع حاشیه ای خود و اعضای محروم خویش می پردازند. مهم تر این است که به اعضا ـ به تناسب وضع حاشیة آنها یا فقری که به آن دچارند ـ امکانات داده می شود.27

    فرقه ها یا عمری کوتاه دارند یا تبدیل به «نحله» می شوند. این بدان جهت است که سطوح اعتقادی و شور و اشتیاق لازم برای حفظ آنها نمی تواند تا مدت طولانی پایدار بماند و اگر از عزلت اجتماعی و حاشیه ای بودن آنها به هر دلیل کاسته شود، چه بسا باورهای آنها فرو ریزد و اعضا جذب جامعه شوند. این، هنگامی پیش می آید که ارزش های موعظه شده به وسیلة فرقه، باعث ثروتمند شدن اعضا شود و بدین وسیله به حاشیه ای بودن آنها در جامعه پایان دهد.28

    امروزه فرقه گرایی و اندیشه های خرافی رواج یافته و بیشتر آنها، منشأ غربی دارند. زمینه های مذهبی باعث شده تا فعالیت کیفی و کمّی این فرقه ها، مثل رام الله، اعتکاف، شیطان پرستی، فالون دافا، اکنکار و عرفان های دروغین، گسترش یافته و در سال های اخیر، بسیاری از جوانان مجذوب آنها شوند. صالح سبحانی از اعضای ارشد فرقة رام الله، پس از آگاهی و جدایی از آن فرقه گفته است:

    فرقه ها از نگاه بیرونی، مجمع الجزایری از صحبت های خوب، زیبا و عامه پسند هستند و حتی مباحثی که مطرح می کنند، ممکن است در قالب اصول معنوی هم قابل دفاع باشد؛ اما آنچه در بررسی فِرَق از دید پنهان می ماند، نه عقاید آنان، بلکه روابط و عملکرد تشکیلاتی آنان است که عموماً و بلااستثنا، بر پایة مرید و مرادی است. اغلب فِرَق، فعالیت هایشان را با ظاهری زیبا و جذاب، حتی در پوشش مؤسسات رسمی و قانونی و دارای مجوز در جامعه ارائه می دهند؛ اما با ورود به مراکز فعالیتی و بررسی روند کارها و برنامه هایشان، می توان به ماهیت فرقه ای آنان پی برد. آنها دارای رفتارهای دوگانه هستند. در ظاهر به مسائلی تظاهر کرده و در باطن به چیز دیگری عمل می نمایند.[29

    در اغلب فرقه ها، افرادی به صورت خودانتصابی در رأس قرار می گیرند. سرکردگان فرقه ها مدعی اند، علم ویژه ای دارند که دیگران از آن محروم اند. این افراد، خودمحور و قدرت طلب اند و خیلی به قدرت نمایی و تسلط بر امورات مریدانشان تمایل دارند. اغلب سرکردگان به وسیلة بعضی مریدانِ مسخ شده و فریب خورده و هم دستانشان، شخصیتی خاص و منحصربه فرد در بین اعضای فرقه و بیرون از فرقه وصف می شوند. آنها برای خاص جلوه دادن خودشان و جذب افراد، ظواهر خاصی برای خویش درست می کنند یا به گونه ای خاص سخن گفته و ژست های خاصی می گیرند تا به این وسیله خود را از دیگران متمایز جلوه دهند.30

    نمونة بارز چنین رهبری هایی، فرقة فالون دافا در چین است که پس از ادّعای پیامبری، مدّعی خدایی شد و در سال 1999 م به امریکا پناهنده شد و با حمایت این کشور به هدایت پیروانش که به ادعای خویش، بیش از 100 میلیون نفرند، در بیشتر از شصت کشور دنیا ـ از جمله ایران ـ پرداخت. زمینة ظهور فرقة فالون دافا در چین، کاهش شاخص های رفاه اجتماعی در کنار خلأ معنوی و غریزة فطری نیاز به معنویت در جامعه ای با بیش از چهار دهه سابقه در ترویج باورهای کمونیستی است که بستری مناسب برای پذیرفته شدن فرقه هایی نوظهور مانند فالون دافا را فراهم کرده است تا رهبران آنها با ابداع مذاهبی جدید، مدعی نجات مردم از تنگناهای اجتماعی و پاسخ گوییِ نیاز طبیعی آنها به توسل و کمک خواهی از نیروهای ماورایی باشند.31

    2. ویژگی های بهائیت به مثابة یک فرقه

    با توجه به تعریف ها ذکر شده از فرقه و سنجه های حقانیت آن، بهائیت از فرقه های گروه دوم، یعنی باطل، انحرافی و گمراه کننده است؛ چراکه رهبران و پیروان اولیة آنان، نخست مسلمان بودند و در سرزمین های اسلامی زندگی می کردند و این فرقه، خاستگاه اسلامی دارد. فرقة بهائیت، پس از جدایی از اسلام، اصول و فروع مورد اتفاق مسلمانان را انکار کرده و با ادعاهای کذب خود (امامت، نبوت و خدایی) از زمرۀ مسلمانان خارج شدند و درصدد ایجاد اختلاف، تفرقه افکنی و تحقق مقاصد شوم بیگانگان در سرزمین های اسلامی برآمدند. بر این اساس مسلمانان، بهایی ها را جزء فرقه های اسلامی نمی شمرند؛ زیرا آیین بهائیت، یک آیین ساختگی است و فقط به دلیل خاستگاه و سابقۀ تاریخی بنیان گذارانش با اسلام ارتباط پیدا می کند؛ ولی به دلیل ماهیتش، چیزی جز یک آیین دست ساز بشری، همچون صدها و هزاران مکتب و مسلکی که در طول تاریخ به وجود آمده اند، نیست و چون طرف داران آن، یکتاپرست نیستند، در ردیف مشرکان قرار می گیرند و از طرف علمای اسلام (تسنن و تشیع) فرقة ضالّه و گمراه شناخته و تکفیر شده اند. برای آشکارشدن حقانیت نداشتن این فرقه در اسلام، به چند نمونه از این تضادها و تناقضات به اجمال اشاره می شود:

    انکار توحید

    در آیین بهائیت، نه تنها به توحید، اشاره و تأکید نشده، بلکه با ادعاهای الوهیت رهبران و بنیان گذاران این فرقه، به شرک گرفتار شده است؛ برای نمونه، سیدعلی محمد در لوح هیکل الدین، صفحة 5 گفته است: «ان علی قبل نبیل ذات الله و کینونته» یعنی علی قبل نبیل (که به حساب ابجد، نبیل 92 است و محمد هم 92) ذات خدا و کنه اوست.32 میرزا حسینعلی بها نیز، به صراحت در کتاب اقدس ادعا می کند: «گوش فرا دهید ای جماعت بهائیان که خدای شما از زندان بزرگ، پیام می دهد که نیست خدایی جز من توانا و متکبر و خودپسند.»33

    نبوت جدید

    بهاییان در جهت زمینه سازی برای پذیرش نبوت میرزاحسینعلی بهاء می کوشید که علی محمد باب را از جملة پیامبران خداوند شمرند که به ارادة خداوند متعال، پس از رسول اکرم(ص) مبعوث شد و اهل عالم را به دینی جدید دعوت کرد. بهاییان مدعی اند که باب، دو مقام داشت: اول، پیامبری مستقل و صاحب کتاب؛ دوم، بشارت دهنده به ظهور پیامبری دیگر، به نام میرزاحسینعلی. بدین گونه با ظهور باب و بها، شریعت اسلام الغاء شد، و شریعتی مستقل و آیینی جدید به نام بهائیت پدید آمده است.34 ادعاهای متناقض علی محمد باب و میرزاحسینعلی بها (بابیت، مهدویت، نبوت، الوهیت و من یظهره اللهی)، تناقضات و تعارضات درونی آموزه ها، ناسازگای با منطق و عقلانیت، وجود اشتباهات متعدد در کتاب ها، الواح و نامه ها، نداشتن معجزه ای پذیرفتنی برای اثبات پیامبری، ناتوانی در پاسخ گویی به علما در مناظرات و سرانجام تکذیب پی درپی ادعاها و نوشتن توبه نامه به وسیلة باب، همگی دلیلی آشکار بر بطلان چنین ادعایی است؛ چراکه با منطق و سیرۀ پیامبران و اصول ادیان الهی، در ناسازگاری کامل است.35

    انکار قیامت

    قیامت که یکی از اصول مسلّم ادیان توحیدی است، از نگاه علی محمد باب و میرزاحسینعلی بهاء، موهوم و دروغ پنداشته شده است.36 بهاییان با تفسیری متفاوت از قیامت، معتقدند با ظهور میرزاحسینعلی بهاء، قیامت بر پا شده است. این ادعا و این تفسیر، آنقدر سست و بی بنیاد و بدون پشتوانۀ دینی و منطقی است که با اندک توجهی، بطلان آن آشکار می شود.37

    با توجه به ویژگی هایی که برای یک فرقه ذکر شد و تعریف نسبتاً جامع و مانع مارگارت تالر سینگر از فرقه، در ادامه به ویژگی های بهائیت در سه زمینۀ داشتن رهبر مستبد و خودکامه، ساختار هرمی قدرت و استفاده از برنامۀ مجاب سازی (کنترل ذهن) پرداخته می شود تا مشخص شود که این ویژگی ها، بر بهائیت منطبق است یا خیر.

    الف. دارا بودن رهبر مستبد و خودکامه

    رهبران اولیة بهائیت، افرادی باهوش و زیرک بودند که با سوء استفاده از جهل مردم عامی و اُمّی، ادعاهای کذب خود (بابیت، مهدویت، نبوت، ربوبیت و الوهیت) را کاملاً موجّه و مقدّس جلوه داده و با فاصله گرفتن از پیروان، تقدیس و دست نیافتنی بودن خویش را با گرفتن تصمیمات غیردموکراتیک، توجیه پذیر کرده اند.

    ویژگی رجال و رهبران آسمانی، ارتباط با جهان غیب و آگاهی از اخبار و اسرار پنهان هستی است و در بینش دینی تا آنجا اهمیت دارد که عملاً یکی از علایم صدق گفتار و نشانه های حقانیت آیین و مرام کسانی تلقّی می شود که ادعا می کنند با خدا از راه وحی ارتباط دارند. رهبران بهائیت نیز که ادعای دریافت وحی از آسمان و تأسیس دیانتی الهی را دارند، مدعی اند از اخبار و اسرار نهان هستی آگاهند و توانایی پیشگویی حوادث آینده تاریخ بشر را دارند. آنها در جابه جایی آثار و الواح خویش، به دیگران وعده های زیادی دایر بر گسترش آیین خود در جهان داده اند که امروزه پس از گذشت مدت زمانی طولانی از طرح آن وعده ها، به خوبی می توان دربارۀ صحت و سقم آنها داوری کرد.

    نمونه هایی از این وعده ها و پیشگویی ها چنین است: سیدعلی محمد باب مدعی بود: 1. به زودی علمای بزرگ اسلام، به بابیت افتخار می کنند؛ 2. به زودی جمیع اروپایی ها به باب ایمان می آورند.

    حسینعلی بهاء نیز، می گفت:

    1. به زودی همة ملت های جهان، زیر پرچم بهائیت جمع می شوند؛

    2. به زودی علمای شیعه از بهائیت استقبال می کنند؛

    3. به زودی بابیت بر جهان مسلط می شود.

    عباس افندی (عبدالبها) همچنین می گفت:

    1. به زودی بهائیت جهان را تسخیر می کند؛

    2. ایران به زودی مهد نفوذ بهائیت خواهد شد؛

    3. زادگاه بهاء (نور مازندران) به زودی قبلۀ آفاق می شود؛

    4. صلح عمومی در قرن بیستم استقرار خواهد یافت؛

    5. امریکا در جنگ جهانی اول شرکت نمی کند؛

    6. امریکا در امور معنوی، گوی سبقت از جهانیان خواهد ربود؛

    7. امپراتوری تزاری، شکست ناپذیر است.38

    مردم ایران در دورۀ قاجار که دو شکست خفت بار از روسیه، آنها را منزوی و سرخورده کرده بود و با توجه به اندیشه های ظهور امام عدل گستر، در آرزوی برقراری قسط و عدل بودند، ظهور یک مدعی مانند سیدعلی محمد، موضوع خاص بودن و قداست را در اذهان مردم ایران تداعی می کرد.39 بیان این ادعا در چنین برهۀ حساسی، علاوه بر ویژگی زیرکی سیدعلی محمد، گویای تقدّس وی نزد مردم آن روزگار است.

    قداست بخشیدن به رهبران بابیه و بهائیت، از شگردهای دیگر آنها برای پذیرفته شدن نزد مردم بود. بابیان و بهائیان، شب جمعه، پنجم جمادی الاولی سال 1260 قمری را که باب، ادعای خویش را آشکار کرد، شب مبعث نقطۀ اولی40 و آن را مبدأ تاریخ خود (تاریخ بدیع) قرار داده اند. شرافت و قداست دیگر آن شب، این است که میرزا عباس (عبدالبهاء) نیز در آن شب متولد شده است.41

    لقب تراشی ها و عناوین مقدّس مآبانه که رهبران اولیة این فرقه برای خود یا رهبر پیشین ابداع کرده اند ـ تا خویش را منحصربه فرد جلوه دهند ـ در همین راستا تبیین می شود. در کتاب مطالع الانوار (تاریخ رسمی بهائیت) سیدعلی محمد باب با این القاب یادشده و مورد ستایش قرار گرفته است: باب الله، نقطۀ اولی، نقطۀ بیان، طلعت اعلی، حضرت اعلی، ذکر الله الاعظم، حضرت ذکر، حضرت موعود مهدی، حضرت قائم، محبوب عالمیان و حضرت ربّ اعلی.42 در همان کتاب، از حسینعلی بهاء نیز با القاب زیر یاد شده است: حضرت بهاء الله، حسین موعود، جمال حسینی، حضرت محبوب، جمال مبارکه، حضرت مقصود، من یظهره الله و جمال اقدس الهی.43

    عباس افندی (عبدالبهاء) ضمن تأیید لقب های «رب الجنود و مسیح موعود» برای باب و بهاء، به عنوان پیامبران پیشین، خود نیز در کتب بهائیان به چنین القابی مشهور شده است: «غصن الله الاعظم، مولی الوَری، مرکز میثاق، سرّالله الاعظم و ابن الله.»44 شوقی افندی نیز در نوشته های خود از زبان بهاء و عبدالبهاء، سیدعلی محمد را القاب باران می کند و خود نیز با همین ادبیات از آنها سخن گفته و مثلاً بهاء را «جمال قِدَم جل اسمه الاعظم» و عباس افندی را «حضرت عبدالبهاء روح الوجود لِعنایاته الفداء» می خواند.

    منحصر به فرد جلوه دادن و برخوردار کردن رهبران از علم لدّنی، شیوة دیگر آنها در ارتقای رهبریت فرقه است. هم علی محمدباب و هم میرزاحسینعلی بهاء، خود را اُمّی و درس نخوانده و صاحب معجزه و کرامت در خوش نویسی و تندنویسی می دانستند.45

    هوش و ذکاوت آنها نیز، از این ماجرا نمایان می شود که میرزاحسینعلی بهاء برای زمینه سازی ادعای جدید خویش، کوشید تا آنچه از آثار و مکتوبات باب در دسترس بابیان بود را جمع آوری کند46 و با این شیوه توانست کلّیة اسنادی را که روزی ممکن بود علیه وی به کار رود، به چنگ آورد. آن گاه با مراجعه به آثار باب، کوشید تا به سبک او، آیه نویسی کند.

    اختلافات و درگیری های طولانی میان رهبران فرقه، جهت دستیابی به قدرت مطلق، ریاکاری و تظاهر، دغل کاری و فریب کاری از ویژگی های رهبران اولیة بهائیت است. نمونه های آن در کتاب های مبلغان بزرگ بهائیت که آگاه شده و مسلمان شدند، گویای این مطلب است.

    گفتنی است که سران اولیة بهائیت، خودانتصابی بوده اند؛ اما در حال حاضر با انتخابات، برگزیده می شوند. این شیوه به دو علت صورت می گیرد: اول آنکه سومین رهبر بهائیت (شوقی افندی) فرزندی نداشت که جانشین وی شود و به نوعی بهائیت با بحران مشروعیت روبه رو شده بود؛ دوم آنکه این انتخابات برای رهایی از اتهام انتصابی بودن و غیردموکراتیک بودن بهائیت، با قصد انحراف و فریب افکار عمومی ـ به ویژه اعضای اغفال شده آن ـ صورت می گیرد.47

    ب. ساختار هرمی قدرت

    از ابتدای ظهور بهائیت، اعمال قدرت رهبران بر اعضا به شکل های گوناگون وجود داشت؛ اما از دورة شوقی افندی (سومین رهبر بهائیت)، نظام و تشکیلاتی منسجم باعث دوام و گسترش بهائیت شد. شوقی با بهره گیری از تعالیم میرزاحسینعلی بهاء مبنی بر تشکیل بیت العدل الاعظم، برای وضع قوانین و امور جاری بهائیان48 به تقلید از اروپایی ها به بهائیت صورت تشکیلات حزبی داد و محافل منتخب محلّی و ملّی را در شهر حیفای اسرائیل پدید آورد و در برخی کشورها، آنها را به عنوان محافل مذهبی یا حتی شرکت های تجارتی ثبت کرد تا به صورت قانونی به تبلیغ بهائیت اقدام کند.49

    بیت العدل، مسئول امور روحانی و اداری جامعۀ بین المللی بهایی است و تشریع در امور غیر عبادی را انجام می دهد. هر پنج سال یک بار، نُه نفر به وسیلة همة اعضای محافل ملّی بهائیان جهان انتخاب می شوند و بالاترین مرجع تصمیم گیری بیت العدل، دارالتبلیغ بین المللی است و واحدهای دیگر، زیر نظر دارالتبلیغ انجام وظیفه می کنند. هر کشور، یک محفل ملی و هر استان، یک محفل استانی و در ادامه، محفل شهرستان، محفل بخش و محفل ده قرار می گیرد و هریک از این محفل ها، چهل لُجنه (گروه) دارند.50

    وجود چنین تشکیلات منسجمِ سلسله مراتبی و منظم، تمام اطلاعات را از پایین به رأس رسانده و تصمیمات رهبران را سریع و صریح به دورترین نقاط عالم ـ حتی در یک روستا ـ منتقل خواهد کرد. پیروی از دستورات محفل ملّی، بر بهائیان آن کشور واجب است و تخلّف از آن، محرومیت های گسترده ای را در پی دارد و متخلّفان به اشدّ وجه، مجازات می شوند.51

    ساختار قدرت به طور جدی و در کلیة لایه های تشکیلات بهائیت به خوبی ملاحظه می شود؛ به طوری که هیچ یک از اعضا، حق ندارد از آنچه درون تشکیلات می گذرد، بپرسد. به گفتة عباس افندی (عبدالبها)، لِم و بِم،52 هیچ جایی در بهائیت ندارد. بدین منظور تمام اعضا درگیر کارهای تشکیلاتی می شوند و تمام وقت آنها در کلاس های آموزشی، مأموریت ها، ضیافت های نوزده روزه و غیره پر می شود53 در این صورت قدرت اندیشیدن دربارة اعمال و اهداف تشکیلات و مسائل بهائیت، از آنها گرفته می شود.

    در صورتی که عضوی، شهامت پرسش کردن داشته باشد، با اقداماتی گشتاپوگونه به وسیلة مؤسسة معارف و لُجنة صیانت (مانند حفاظت اطلاعات) روبه رو می شود. این سیستم اطلاعاتی، روابط و اعضای جدید و قدیم را به طور دقیق کنترل می کند.54

    در صورتی که عضوی مخالفت ورزد، مجازات می شود؛ به طوری که ادامة زندگی برایش ممکن نیست. این مجازات، دو مرحله دارد: یکی طرد اداری و دیگری، طرد روحانی. در طرد اداری، فرد خاطی از تشکیلات بهائیت و فعالیت های آن کنار گذاشته می شود و در صورت نوع و شدّت خطا، طرد روحانی می شود. در این حالت، فرد طردشده از جامعة بهائیت کنار گذاشته می شود و حتی نزدیک ترین افراد (مثل پدر، مادر و فرزند و همسرِ) وی، حق گفت وگو و ارتباط با او را ندارند.55 نمونة آن، طرد روحانی یکی از بهائیان به نام صادق آشچی، به دستور شوقی افندی، به جرم سفر به اسرائیل، بدون اجازه و برنامه ریزی تشکیلات است.56

    یکی از بهائیان مسلمان شده در مصاحبه ای که انجام داده، آورده است که عده ای از بهائیان، در دل مسلمان اند و هیچ اعتقادی به بهائیت ندارند؛ ولی جرئت ابراز آن را ندارند؛ زیرا از تشکیلات بهائیت و مجازات سنگین طرد روحانی وحشت دارند و می ترسند که از طرف افراد خانواده و فامیل خویش طرد شده و ادامۀ زندگی برایشان ناممکن شود.57

    ج. استفاده از تکنیک کنترل ذهن

    در تعریف فرقه، بیان شد که سینگر ویژگیِ دارا بودن تکنیک کنترل ذهن را شاخص ترین و مهم ترین ویژگی هر فرقه می داند. بهائیت از ابتدای تأسیس، به امر تبلیغات، اهمیت زیادی می داده است. از زمان شوقی افندی، این تبلیغات بر اساس اصول روان شناختی و با برنامه ریزی های دقیق تشکیلاتی (همچون نقشة ده ساله) همراه بوده58 و امروزه نیز، با طراحی تبلیغاتی به اسم طرح روحی، انجام می شود.

    طرح روحی یکی از بهائیان مهاجر ایرانی به نام روحی ارباب، چند سال پیش طراحی و پس از بررسی و اجرای آزمایشی در کلمبیا به تصویب بیت العدل رسید و برای اجرا در کل جهان، یک راهنمای عمل شد و به تمام محافل بهایی ابلاغ گردید. مهم ترین هدف آن، ایجاد بسترهای لازم برای افزایش آمار تعداد بهاییان است.59 حدود یکصد مؤسسة آموزشی، احداث شده و زمان بندی هایی تحت عنوان نقشه های پنج ساله و نقشه های چهارساله، طراحی شده است. شعار اصلی نقشة پنج ساله، «دخول افواج مقبلین» نام دارد و برای کشورهای اسلامی ـ به ویژه خاورمیانه ـ استراتژی ویژه ای به نام استراتژی خاموش و پنهان، با زمان بندی بیشتری در نظر گرفته است.60

    طرح روحی در ایران از شانزده سالگی آغاز می شود و جذب افراد به بهائیت با امور ظاهرالصلاحی همچون کارهای خیریه و عام المنفعه، نظیر عیادت از بیماران در بیمارستان ها، نظافت پارک های محل و معابر کوهستانی، مراجعه به آسایشگاه سالمندان و کمک به سالخوردگان و... انجام می شود. بهره برداری از دوستان دوران مدرسه، مهاجران فقیر افغانی، کمک مالی به خانواده های مستمند و ایجاد کلاس های آشپزی و هنری، رفت و آمد به کتابخانه ها و سمینارهایی که در فرهنگ سراها برگزار می شود، وسیله ای برای ایجاد ارتباط مخفی و سپس تبلیغ بهائیت است.61

    به گفتة یک بهایی مسلمان شده، «هدف اصلی تبلیغات بهائیت، جذب افرادی است که از اسلام آگاهی ندارند یا مورد تبلیغ سوء قرار گرفته اند؛ یا اینکه تدین نداشته و به مسائل مذهبی مقیّد نباشند. در کل، علاقه ای که هر کس به دین خود دارد را نداشته باشند. یک عده هم کسانی هستند که فکر می کنند اگر وارد این تشکیلات شوند، پول دار می شوند، یا خانم هایی که دلشان می خواهد حجاب نداشته باشند. آنها می گویند برای اینکه حرف های ما را بشنوی، باید تعصب را کنار بزنی.»62 به این ترتیب، فرد ذهن خود را از مطالب پیشین پاک می کند و حرف ها، اصول و اعتقادات بهائیت، به تدریج جایگزین آنها می شود.

    بهائیت از دورة کودکی، در مهدکودک ها تا پایان عمر، برای هر فرد بهایی برنامه دارد. با تشکیل کلاس های عقیدتی، موسیقی، تفریحی، ضیافت های نوزده روزه، انجام دادن مأموریت های تبلیغی، مراسم دعا و بسیاری برنامه های دیگر، کنترل زمان صورت می گیرد و این مشغولیت ها موجب عدم تفکر فرد به مسائل شخصی خود، عقاید القاء شده به او و حتی اندیشیدن به دوستان و خانوادة خویش می شود.63

    فردی بهایی که پس از آگاه و تبری جستن از بهائیت و گرایش به اسلام، خاطرات خویش را بیان کرده، می گوید: «[زمانی که] معلم مهد کودک بهائیان شدم، برنامه هایی که به من می دادند تا به بچه ها بیاموزم، کاملاً در راستای شست وشوی مغزی آنها بود و من می دیدم که چگونه از سه سالگی، کودکان را به اسلام و مسلمانان بدبین می کردند و مغز کوچک آنها را با خرافات و اوهامی که ارمغان بهاء و عبدالبهاء بود، پر می کردند و چگونه با آوردن مثال ها و بیان داستان هایی، آنان را از خارج شدن از بهائیت می ترساندند و با [وجود] این ترس و وحشی که در دل کودکان از انتخاب راهی به جز راه بهاء می انداختند و با وحشتی که آنان از طرد شدن و اخراج شدن از خانه و خانواده داشتند، شعار بی اساس تحری حقیقت را سر می دادند.»64

    تشکیلات بهائیت برای عضو تازه وارد، دوستان جدید موردنظر خود را انتخاب می کند و می کوشد تمام روابط موازی فرد با دیگران قطع شود و یا به کمترین حد برسد. فرد جذب شده از آنچه در تشکیلات در جریان است، ناآگاه نگه داشته می شود. انسان ذاتاً خداجوست؛ از این رو، برای اعضا، بسیار دشوار است که مورد غضب واقع شوند؛ زیرا به آنها القا شده که ترک تشکیلات، مساوی با ترک خداست. سیستم تنبیه و مجازات (طرد اداری و روحانی)، حربة مناسبی برای کنترل اعضا، درون تشکیلات است و پنهان ماندن حقایق ـ به ویژه برای جوانان و نوجوانان ـ امری ضروری است؛ به طوری که با انتشار مجلة ایام در 6 شهریور 1386، تحت عنوان بهائیت آن گونه که هست، تشکیلات بهائیت اطلاعیه ای را برای عدم مطالعه آن صادر کرد که در ضیافت های همان ماه مطرح شد.65

    تشکیلات بهائیت در پوشش فعالیت های اقتصادی و امور عام المنفعه، به تبلیغ و جذب افراد جدید اقدام می کند. یکی از کارمندان شرکت آب میوۀ رانی، پس از پی بردن به ماهیت اصلی این شرکت، پس از استعفا کردن، دست به افشاگری زده است. مدیران بهایی این شرکت، با اموری چون دعوت به مراسم، بذل و بخشش های بی حساب، تأمین وسایل رفاهی و تجملّی، حقوق بالای نامتعارف، پاداش های چندماهه، هدیه های گران بها به مناسبت های گوناگون، ترتیب دادن مسافرت های تفریحی و امثال آنها، کارمندان شرکت را جذب اخلاق و رفتار خود کرده و به تدریج اندیشه ها و اعتقادات بهائیت را تبلیغ می کردند. پس از جذب افرادی که قید و بند چندانی در دین نداشتتند، از آنها برای توزیع جزوه های تبلیغی در نقاط گوناگون کشور استفاده می کردند.66

    تبلیغ، جذب و نگه داری اعضا به وسیلة تشکیلات بهائیت، در اولویت قرار دارد و برای گسترش امور تبلیغی، از هر نوع تکنیک و اصل روان شناسی استفاده می کند.

    نتیجه گیری

    بهائیت، آسمانی و الهی نبوده و بر اثر خواست نفسانی و شیطانی عده ای شکل گرفته است؛ از این رو، عقاید و باورهای آنها نیز با اصول مشترک ادیان الهی (توحید، نبوت و معاد) در تضاد و تناقض است. این تناقضات به حدی در متون بهایی و مسائل عقیدتی زیاد است که رهبران این فرقه برای فرار از این تناقضات و اغلاط فراوان، مجبور شده اند در صدسالة اخیر، چند بار منابع مذهبی فرقۀ خود را تغییر داده، تصحیح کرده یا آنها را دور از دسترس پیروان خویش قرار دهند؛ تا آنجا که دسترسی و مطالعۀ برخی از منابع اصلی بهائیت ـ حتی برای پیروان آن ـ ممنوع است.

    با توجه به مفهوم و تعریف فرقه و ویژگی های آن ـ به ویژه سه ویژگی ذکر شده به وسیلة سینگر ـ رهبران اولیة بهائیت؛ با هوش، زیرک، مغلطه گر، مقدس مآب، ریاکار و مستبد بودند و با این ویژگی ها و نیز به رغم حمایت بیگانگان، موفق شدند افراد ساده لوح را فریب داده و اهداف خود را پیش برند. پس از رهبران خودانتصابیِ اولیة بهائیت، رهبران بعدی به قصد فریب افکار عمومی، با انتخابات برگزیده می شوند؛ ولی همچنان عملکرد آنان با شیوه ای مدرن، همسو با رهبران اولیه است.

    وجود تشکیلات منسجم بیت العدل الاعظم، سلطة رهبران بهائیت را بر اعضای خود، تا دورافتاده ترین روستاهای جهان ممکن ساخته است. وجود ساختار هرمی قدرت، انتقال سریع اطلاعات را از قاعدة هرم به رأس آن و در نتیجه، تصمیم گیری رهبران و اعمال قدرت مطلقة آنان را آسان کرده است و هیچ یک از اعضا، حق پرسش و چون وچرا ندارند و در صورت پرسش، با لُجنة اطلاعاتی صیانت روبه رو می شود و اگر امتناع ورزد، با سیستم تنبیهی طرد اداری و طرد روحانی، مجازات خواهد شد.

    بهره گیری تشکیلات بهائیت از تکنیک روانی کنترل ذهن، عضوگیری اعضای جدید را با فریب و کنترل آنها را به صورت غیرمحسوس، ممکن ساخته است. اهمیت تبلیغات برای بهائیان، باعث طراحی و اجرای برنامه هایی چون طرح روحی، جهت افزایش تعداد آنها در جهان شده است. در این شیوة تبلیغی، ضمن پنهان نگه داشتن اهداف و افکار اصلی تشکیلات، با توسل به امور ظاهرالصلاح، به جذب افراد ـ به ویژه جوانان ـ پرداخته و با پاک کردن افکار پیشین، اعتقادات بهائیت را جایگزین آن می کنند و در انجام این مراحل، با بمباران محبّت، نیت های خویش را عملی می سازند.

    نتیجة نهایی اینکه علمای اسلام و مراجع عظام تقلید، به سبب انحراف بهائیت از اصول و فروع مسلّم اسلام، آن را یک فرقة ضالّه می دانند و ویژگی های یک فرقه، از جمله داشتن رهبران مستبد و خودکامه، ساختار هرمی قدرت و استفاده از تکنیک کنترل ذهن، بر بهائیت قابل انطباق است.

    1. علی ربانی گلپایگانی، فرق و مذاهب کلامی، ص 346-336.

    2. محمدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، 91-88.

    3. سعید زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران، ص 146-145.

    4. رضا برنجکار، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ص 73-65.

    5. افندی شوقی، قرن بدیع «نوروز 101 بدیع»، ترجمة نصرالله مودت، ج 2، ص 122.

    6. یعنی کسی که خدا او را آشکار می کند، عنوانی است که باب، بعد از ادعای شریعت جدید و تالیف کتاب بیان، برای موعود بیان انتخاب کرد و زمان ظهورش را دو هزار سال بعد وعده کرد.

    7. علی ربانی گلپایگانی، همان، ص 350-343.

    8. سعید زاهد زاهدانی، همان، ص 196.

    9. همان، ص 150.

    10. محمود صدری، «بهائیت»، دانشنامة جهان اسلام، ج 4، ص 733.

    11. knight hood

    12. علی ربانی گلپایگانی، همان، ص 347.

    13. همان، ص 348.

    14. فضل الله مهتدی صبحی، خاطرات صبحی درباره بهائیگری، ص 16-10.

    15. اسماعیل رائین، انشعاب در بهائیت پس از مرگ شوقی ربانی، ص 233-229.

    16. همان.

    17. sect

    18. محمد معین، فرهنگ فارسی، ص 754.

    19. حسن انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ص 5319.

    20. علی آقا نوری، خاستگاه تشیع و پیدایش فرقه های شیعی در عصر امامان، ص 12.

    21. علی آقا بخشی، و مینو افشاری راد، فرهنگ علوم سیاسی، ص 482.

    22. http://www.cultwatch.com

    23. محمد جواد مشکور، همان، ص 45، 164،153.

    24. علیرضا محمدی، همان، ص 174.

    25. «فرقه ها چگونه عمل می کنند»، ویژه نامة کژ راهه ضمیمة جام جم، اسفند 1386.

    26. http://www.shahrvandemroz.blogfa.com/post-609.aspx

    27. استفن مور و سینکلر استفن پ، دیباچه ای بر جامعه شناسی، ترجمه مرتضی ثاقب فر، ص 340.

    28. همان، 341-340

    29. صالح سبحانی، «پله پله تا سیاهی»، سراب، ویژه نامه فرقه های منحرف نوپدید، ص 39.

    30. همان، ص 40.

    31. آناهیتا احمدی، «خدایی که به آمریکا پناهنده شد»، سراب، ویژه نامة فرقه های منحرف نوپدید، ص 56-57

    32. علیرضا محمدی، جریان شناسی بهائیت، ص 193.

    33. حسینعلی نوری، اقدس، ص 77.

    34. علیرضا محمدی، همان، ص 196.

    35. محمدباقر نجفی، بهائیان، صفحات مختلف.

    36. خندق آبادی، جامعة جعفریه، ص 36.

    37. www.andisheqom.com

    38. مجتبی نیکوصفت، «وعده های بی بنیاد، پیشگویی های معکوس»، تاریخ معاصر ایران، ش48ـ47، ص 548ـ531.

    39. سعید زاهد زاهدانی، همان، ص 53.

    40. از القاب باب است.

    41. جی.ای اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ص 58.

    42. عبدالحمید اشراق خاوری، مطالع الانوار (تلخیص تاریخ نبیل زرندی)، ص 8 و12و20

    43. همان 10 و 20.

    44. عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینۀ حدود واحکام، ص 421.

    45. سعید زاهد زاهدانی، همان، ص 302-295.

    46. شوقی افندی، قرن بدیع «نوروز 101 بدیع»، ص 146.

    47. http://www.gozashtehalayande.blogfa.com/post-99.aspx

    48. حسینعلی نوری، همان، ص 42.

    49. شوقی افندی، ص 42-41.

    50. اسماعیل رائین، همان، ص 176.

    51. زاهد غفاری هشجین و اکّار، «بهائیت و سیاست و مناسبات آن با دول خارجی». رهیافت انقلاب اسلامی، ش 14، ص 57-54.

    52. چون و چرا.

    53. مهناز رئوفی، سایة شوم، ج 32، ص 79 – 25.

    54. علیرضا محمدی، همان، ص 177.

    55. علیرضا روزبهانی بروجردی، در جستجوی حقیقت (کاوشی در فرقه بهائیت)، ص 87-86.

    56. افندی شوقی، توقیعات مبارکه ( لوح قرن)، ص 41.

    57. ویژه نامۀ ایام، 1386: 59

    58. لیلا چمن خواه، «سیاست های دولت پهلوی در قبال اقلیت بهائی 1357-1332»، پایان نامه دکترای دانشگاه تربیت مدرس، ص 124.

    59. بهائیان بنا بر دستور بیت العدل موظف به افزایش آمار خود در جهان هستند. به عنوان مثال تا سال 2021 که یکصدمین سالگرد در گذشت عباس افندی (عبد البهاء) است، ده درصد از جمعیت ایران، باید بهائی شوند.

    60. «ماهیت و اهداف طرح روحی»، روزنامه کیهان، 22/6/1385. ص 8.

    61. همان

    62 علیرضا محمدی، همان، ص 154-153.

    63. http://www.gozashtehalayande.blogfa.com/post-99.aspx

    64. «بهائیت؛ آنگونه که هست»، ویژه نامه ایام، ضمیمه جام جم، شهریور 1386، ص 59.

    65. همان.

    66. http://www.gozashtehalayande.blogfa.com/post-99.aspx

    منابع

    احمدی، آناهیتا، «خدایی که به آمریکا پناهنده شد»، سراب، ویژه نامة فرقه های منحرف نوپدید، ضمیمة جام جم، مرداد ماه 1388، ص 56-57.

    اسلمنت، جی.ای، بهاءالله و عصر جدید، حیفا، چاپ محفل روحانی بهائیان، 1932.

    اشراق خاوری، عبدالحمید، گنجینۀ حدود واحکام، چ سوم، تهران، موسسۀ ملی مطبوعات امری، 1327.

    اشراق خاوری، عبدالحمید، مطالع الانوار (تلخیص تاریخ نبیل زرندی)، تهران، موسسۀ ملی مطبوعات امری، بی تا.

    افندی، شوقی، توقیعات مبارکه (لوح قرن)، بی جا، بی نا، بی تا.

    ـــــ، قرن بدیع «نوروز 101 بدیع»، ترجمة نصرالله مودت، تهران، مؤسسة ملی مطبوعات امری، بی تا.

    انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، 1381.

    آقا بخشی، علی و مینو افشاری راد، فرهنگ علوم سیاسی، ویرایش ششم، تهران، چاپار، 1383.

    آقانوری، علی، خاستگاه تشیع و پیدایش فرقه های شیعی در عصر امامان، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1385.

    برنجکار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، قم، طه، 1379.

    تسخیری، محمدعلی، تقاریر عن المؤتمرات الدولیه، محورالاول مع مؤتمرات مجمع الفقه الاسلامی، بیروت، دار احیأ التراث العربی، 1424 قمری [2003 میلادی]. 1382.

    چمن خواه، لیلا، «سیاست های دولت پهلوی در قبال اقلیت بهایی 1357-1332»، پایان نامه دکترای دانشگاه تربیت مدرس.

    خندق آبادی، ، جامعة جعفریه، تهران، کتابفروشی و چاپخانة پامنار، 1335.

    دانش، جابر، جامعه شناسی دین، تهران، دفتر نشر معارف، 1386.

    رائین، اسماعیل، انشعاب در بهائیت پس از مرگ شوقی ربانی، تهران، موسسه رائین، 1357.

    ربانی گلپایگانی، علی،فرق و مذاهب کلامی، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، 1383.

    روز بهانی بروجردی، علیرضا، در جستجوی حقیقت (کاوشی در فرقه بهائیت)، چ دوم، قم، مرکز مدیریت حوزة علمیه قم، 1389.

    رئوفی، مهناز، سایة شوم، [نیمة پنهان، جلد 32]، تهران، کیهان، 1388.

    زاهد زاهدانی، سعید، بهائیت در ایران، چ پنجم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1390.

    سبحانی، صالح، «پله پله تا سیاهی»، سراب، ویژه نامه فرقه های منحرف نوپدید، ضمیمة جام جم، مرداد 1388، ص 43-40.

    شاکرین، حمیدرضا، «چرا اسلام؟». ماهنامة معارف، ش51، آذرماه، 1386، ص 67-50.

    صدری، محمود، «بهائیت». دانشنامة جهان اسلام، تهران، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، ص 19-16؛ ج 4 ص 733، 1375.

    غفاری هشجین، زاهد و اکّار، حمید، «بهائیت و سیاست و مناسبات آن با دول خارجی». رهیافت انقلاب اسلامی، سال پنجم، ش 14، بهار، ص 68-51.

    گیندز، آنتونی، جامعه شناسی، ترجمة منوچهر صبوری، چ نهم، تهران، نی، 1382.

    محمدی، علیرضا، 1389، جریان شناسی بهائیت، چ دوم، قم، دفتر نشر معارف، 1382.

    مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، چ سوم، مشهد، آستان قدس رضوی، 1375.

    معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیر کبیر، 1362.

    مور، استفن و سینکلر استفن پ، دیباچه ای بر جامعه شناسی، ترجمه مرتضی ثاقب فر، تهران، ققنوس، 1376.

    مهتدی صبحی، فضل الله، خاطرات صبحی درباره بهائیگری، چ سوم، تبریز، چاپخانه علمیه، 1344.

    نجفی، محمدباقر، بهائیان، تهران، مشعر، 1380.

    نوری، حسینعلی، اقدس، بی جا، بی نا، بی تا.

    نیکوصفت، مجبتی، «وعده های بی بنیاد، پیشگویی های معکوس»، تخصصی تاریخ معاصر ایران، سال 12 ش 48ـ47، پاییز و زمستان، 1387، ص 569-531.

    همیلتون، ملکم، جامعه شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، موسسه فرهنگی انتشاراتی تبیان، 1377.

    «ماهیت و اهداف طرح روحی»، روزنامه کیهان، 22/6/1385، ص 8.

    «ویژه نامه ایام، بهائیت؛ آنگونه که هست»، ضمیمه جام جم، شهریور 1386.

    «ویژه نامة کژ راهه، فرقه ها چگونه عمل می کنند»، ضمیمة جام جم، اسفند1386.

    www.andisheqom.com

    http://www.iran-aawa.com/index.php?option=com

    http://www.iraninterlink.org/files/farsi%20pages%2026cultinformationcentre-html

    http://www.bashgah.net/fa/content/show/34175

    http://www.baharoom.com/15010 html

    http://www.cultwatch.com

    http://zaviyehe-enheraf.persianbloy.ir/page/forger

    http://www.shahrvandemroz.blogfa.com/post-609.aspx

    http://www.gozashtehalayande.blogfa.com/post-99.aspx

    http://www.whatnextiournal.co.uk/pages/Newint/Tedothml

    http://en.wikipedia.org/wiki/sectarianism

    • احمدي، آناهيتا، «خدايي كه به آمريكا پناهنده شد»، سراب، ويژه نامة فرقه‌هاي منحرف نوپديد، ضميمة جام جم، مرداد ماه 1388، ص 56-57.
    • اسلمنت، جي.اي، بهاءالله و عصر جديد، حيفا، چاپ محفل روحاني بهائيان، 1932.
    • اشراق خاوري، عبدالحميد، گنجينۀ حدود واحكام، چ سوم، تهران، موسسۀ ملي مطبوعات امري، 1327.
    • اشراق خاوري، عبدالحميد، مطالع الانوار (تلخيص تاريخ نبيل زرندي)، تهران، موسسۀ ملي مطبوعات امري، بي‌تا.
    • افندي، شوقي، توقيعات مباركه (لوح قرن)، بي‌جا، بي‌نا، بي‌تا.
    • ـــــ، قرن بديع «نوروز 101 بديع»، ترجمة نصرالله مودت، تهران، مؤسسة ملي مطبوعات امري، بي‌تا.
    • انوري، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، 1381.
    • آقا بخشي، علي و مينو افشاري راد، فرهنگ علوم سياسي، ويرايش ششم، تهران، چاپار، 1383.
    • آقانوري، علي، خاستگاه تشيع و پيدايش فرقه‌هاي شيعي در عصر امامان، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، 1385.
    • برنجكار، رضا، آشنايي با فرق و مذاهب اسلامي، قم، طه، 1379.
    • تسخيري، محمدعلي، تقارير عن المؤتمرات الدوليه،‌ محورالاول مع مؤتمرات مجمع الفقه الاسلامي، بيروت، دار احيأ التراث العربي، 1424 قمري [2003 ميلادي]. 1382.
    • چمن‌خواه، ليلا، «سياست‌هاي دولت پهلوي در قبال اقليت بهايي 1357-1332»، پايان نامه دكتراي دانشگاه تربيت مدرس.
    • خندق آبادي، ، جامعة‌ جعفريه، تهران، كتابفروشي و چاپخانة پامنار، 1335.
    • دانش، جابر، جامعه شناسي دين، تهران، دفتر نشر معارف، 1386.
    • رائين، اسماعيل، انشعاب در بهائيت پس از مرگ شوقي رباني، تهران، موسسه رائين، 1357.
    • رباني گلپايگاني، علي،فرق و مذاهب كلامي، قم، مركز جهاني علوم اسلامي، 1383.
    • روز بهاني بروجردي، عليرضا، در جستجوي حقيقت (كاوشي در فرقه بهائيت)، چ دوم، قم، مركز مديريت حوزة علميه قم، 1389.
    • رئوفي، مهناز، ساية شوم، [نيمة پنهان، جلد 32]، تهران، كيهان، 1388.
    • زاهد زاهداني، سعيد، بهائيت در ايران، چ پنجم، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1390.
    • سبحاني، صالح، «پله پله تا سياهي»، سراب، ويژه نامه فرقه‌هاي منحرف نوپديد، ضميمة جام جم، مرداد 1388، ص 43-40.
    • شاكرين،‌ حميدرضا، «چرا اسلام؟». ماهنامة معارف، ش51، آذرماه، 1386، ص 67-50.
    • صدري، محمود، «بهائيت». دانشنامة جهان اسلام، تهران، بنياد دايرةالمعارف اسلامي، ص 19-16؛ ج 4 ص 733، 1375.
    • غفاري هشجين، زاهد و اكّار،‌ حميد، «بهائيت و سياست و مناسبات آن با دول خارجي». رهيافت انقلاب اسلامي، سال پنجم، ش‌ 14، بهار، ص 68-51.
    • گيندز، آنتوني، جامعه شناسي، ترجمة منوچهر صبوري، چ نهم، تهران، ني، 1382.
    • محمدي، عليرضا، 1389، جريان شناسي بهائيت، چ دوم، قم، دفتر نشر معارف، 1382.
    • مشكور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامي، چ سوم، مشهد، آستان قدس رضوي، 1375.
    • معين، محمد، فرهنگ فارسي، تهران، امير كبير، 1362.
    • مور، استفن و سينكلر استفن پ، ديباچه‌اي بر جامعه شناسي، ترجمه مرتضي ثاقب‌فر، تهران، ققنوس، 1376.
    • مهتدي صبحي، فضل‌الله، خاطرات صبحي درباره بهائيگري، چ سوم، تبريز، چاپخانه علميه، 1344.
    • نجفي، محمدباقر، بهائيان، تهران، مشعر، 1380.
    • نوري، حسينعلي، اقدس، بي‌جا، بي‌نا، بي‌تا.
    • نيكوصفت، مجبتي، «وعده‌هاي بي بنياد، پيشگويي‌هاي معكوس»، تخصصي تاريخ معاصر ايران، سال 12 ش 48ـ47، پاييز و زمستان، 1387، ص 569-531.
    • هميلتون، ملكم، جامعه‌شناسي دين، ترجمه محسن ثلاثي، تهران، موسسه فرهنگي انتشاراتي تبيان، 1377.
    • «ماهيت و اهداف طرح روحي»، روزنامه كيهان، 22/6/1385، ص 8.
    • «ويژه نامه ايام، بهائيت؛ آنگونه كه هست»، ضميمه جام جم، شهريور 1386.
    • «ويژه نامة كژ راهه، فرقه‌ها چگونه عمل مي‌كنند»، ضميمة جام جم، اسفند1386.
    • www.andisheqom.com
    • http://www.iran-aawa.com/index.php?option=com
    • http://www.iraninterlink.org/files/farsi%20pages%2026cultinformationcentre-html
    • http://www.bashgah.net/fa/content/show/34175
    • http://www.baharoom.com/15010 html
    • http://www.cultwatch.com
    • http://zaviyehe-enheraf.persianbloy.ir/page/forger
    • http://www.shahrvandemroz.blogfa.com/post-609.aspx
    • http://www.gozashtehalayande.blogfa.com/post-99.aspx
    • http://www.whatnextiournal.co.uk/pages/Newint/Tedothml
    • http://en.wikipedia.org/wiki/sectarianism
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    اکار، حمید، غفاری هشجین، زاهد، کشاورز شکری، عباس.(1390) چرایی فرقه‌بودن بهائیت. فصلنامه معرفت ادیان، 2(2)، 43-64

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حمید اکار؛ زاهد غفاری هشجین؛ عباس کشاورز شکری."چرایی فرقه‌بودن بهائیت". فصلنامه معرفت ادیان، 2، 2، 1390، 43-64

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    اکار، حمید، غفاری هشجین، زاهد، کشاورز شکری، عباس.(1390) 'چرایی فرقه‌بودن بهائیت'، فصلنامه معرفت ادیان، 2(2), pp. 43-64

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    اکار، حمید، غفاری هشجین، زاهد، کشاورز شکری، عباس. چرایی فرقه‌بودن بهائیت. معرفت ادیان، 2, 1390؛ 2(2): 43-64