بررسی تطبیقی «مخالف» و مواجهه با آن در متون مقدس مسیحیت و اسلام (پروتستان و شیعه)
Article data in English (انگلیسی)
- Quran.
- Abu'l-'Azm, A. G. (2011). Mu'jam al-ghani al-zahir. Rabat: Mu'assisat al-Ghani.
- Amid, H. (2010). Farhang Amid. Tehran: Ashja' Publishing.
- Aram, A. R., & Fazeli, S. A. (2018). Moral virtue ethics in interpreting sacred text. Andisheh Dini (University of Shiraz), 18(2), 1-28.
- Ayvazi, H., Moqri, A., & Golpayegani, M. (2016). Henri Martin and his translation of the Bible in Judeo-Persian literary style: Linguistic-semantic analysis. Iran Nameh, 1(2), 92-104.
- Bible. (2009). Old translation. England: Elam Publications.
- Dehkhoda, A. A. (1998). Loghatnameh Dehkhoda. Tehran: University of Tehran Press.
- Faiz Kashani, M. b. S. M. (1994). Tafsir al-safi. Tehran: Maktabat al-Sadr.
- Hor al-Amili, M. b. H. (1991). Wasa'il al-shi'ah ila tahsil masa'il al-shari'ah. Edited by A. R. Rabbani Shirazi. Beirut: Mu'assasat Al al-Bayt li-Ihya' al-Turath.
- Ibn Babawayh, M. b. A. (1983). Man la yahduruhu al-faqih. Edited by A. A. Ghaffari. Qom: Mu'assasat al-Nashr al-Islami.
- Ibn Babawayh, M. b. A. (2008). Sifat al-shi'ah. Translated by S. Rashidi. Qom: Mu'assasat Imam al-Sadiq.
- Ibn Faris, A. (1978). Mu'jam maqayis al-lugha. Edited by A. S. M. Harun. Qom: Dar al-Fikr.
- Kulayni, M. b. Y. (1968). Al-kafi. Edited by A. A. Ghaffari & M. Akhoundi. Tehran: Dar al-Kutub al-Islamiyah.
- Latifi, A., & Zari'ifian Yeganeh, M. H. (2012). Principles and methods of educational approach to opponents in communicative ethics of Imam Ali. Research Bulletin of Ethics, 5(15), 101-116.
- Majlisi, M. B. (1982-1983). Bihar al-anwar al-jami'ah li-durar akhbar al-a'immat al-atahar. Collected by A. A. Ghaffari. Beirut: Dar ihya' al-turath al-arabi.
- Ma'refat, M. H. (2015). Olum-e qor'ani. Tehran: SAMT Organization.
- Mo'in, M. (2007). Farhang mo'in. Tehran: Zarin.
- Nasiri, A. (2003). Introduction to hadith sciences. Qom: Hawzah Ilmiyyah Publications.
- Panahi Azad, H., & Ahmadvand, V. M. (2013). Explanation and criticism of pragmatism. Faslnameh Kalam Islami, 22(88), 129-150.
- Qumi Mashhadi, M. b. M. R. (1989). Tafsir kanz al-daqa'iq wa bahr al-ghara'ib. Edited by H. Dargahi. Tehran: Ministry of Culture and Islamic Guidance, Mu'assasat al-Tab' wa al-Nashr.
- Ram, B. (1950). Science of interpretation of holy scripture in Protestant religion. Translated by A. Rashidi. Retrieved from https://shop.kalameh.com
- Razzaqi Musavi, S. Q. (2004). Moderation with opponents and struggle against adversaries in Prophet's biography. Ma'rifat, 13(86), 15-22.
- Sadeghi Shehpar, A. (2008). Methodology of comparative mysticism. Specialized Quarterly of Research Bulletin of Religions, 2(4), 75-100.
- Sheykhhzadeh, M. (2011). Content analysis and content network. Strategic Management Thought, 5(2), 151-198.
- Tabataba'i Yazdi, S. M. K. (2009). Al-'Urwat al-wuthqa. Qom: Jama'at al-Mudarrisin fi al-Hawzah al-'Ilmiyah, Mu'assasat al-Nashr al-Islami.
- Tusi, M. b. H. (1985). Tahdhib al-ahkam. Edited by H. Khorasan & A. Akhoundi. Tehran: Dar al-Kutub al-Islamiyah.
- Chicago statement 1978 of the international council on biblical inerrancy.
- Stephen, Barton (2003). Holiness: Past and Present. Edinburgh: T&T Clark.
- Bowden, John (2005). Christianity: the Complete Guide. London: Continuum.
- Law, David R. (2001). Inspiration (New Century Theology). London and New York: Continuum.
مقدمه
مناظرات اديان مختلف حاکي از آن است که حقپنداري فقط به مسلمانان اختصاص نداشته؛ بلکه شيوة رايج گذشتگان، حتي افراد داخل يک دين بوده و گاهي به درگيري و کشتار انسانها نيز ختم ميشده است. بعد از خونريزيهاي فراوان در اروپا در قرون انتهايي هزارة دوم ميلادي، روند جدايي عرصههاي مختلف از دين آنان آغاز شد. از طرفي ديگر، انسان بر همه چيز اهميت پيدا کرد؛ بهطوري که فيلسوفان و متکلمان حقيقتپژوه جايگاه خود را به روانشناسان و جامعهشناسان انسانپژوه واگذار کردند. متأسفانه در غرب مدرن اگر از دين صحبتي ميشد، بهدليل ارتباطش با انسان بود، نه انکشاف واقعيت. تداوم اين جريان مشکلات فراواني را براي بشر بهوجود آورد؛ تا جايي که همان منتقدان و مخالفان دين راه برونرفت از وضعيت بهوجودآمده را احياي دين دانستند؛ البته ديني که کارکرد آن مهم بود، نه حقانيتش؛ زيرا تکثرگرايي ديني نياز به حقانيت را برطرف ميکرد. بهعبارتيديگر، انسان همچنان محور بود؛ ولي از نظر عملگراها ديني بهتر است که کارکرد بيشتري داشته باشد (پناهي آزاد و احمدوند، 1392، ص150) و مشکلات بيشتري را از دنياي او حل کند. اينگونه بود که کارکرد کانتي بر فضيلت ارسطويي تقدم پيدا کرد. هرچند کمرنگ شدن حقيقتگرايي جاي تأسف دارد، اما تحقيق حاضر، فارغ از حقانيت مسيحيت و اسلام، بهدنبال فهم آن است که گزارهها و متون مقدس کدام دين قابليت کارکرد و کارايي بهتر براي انسان امروزي را دارد. به همين سبب، «مخالف» و مواجهه با آن، که در تعاملات فردي و اجتماعي از اهميت بالايي برخوردار است، انتخاب ميشود تا قابليت کارکرد هريک از اين متون در زمينة موضوع مطرحشده مشخص شود. براي اين منظور، از قالب تطبيق استفاده ميگردد و پرسيده ميشود که وجوه اشتراک و افتراق «مخالف» و مواجهه با آن در متون مقدس مسيحيت و اسلام چيست؟
در فضاي گفتوگويي بين اديان ـ که زمان و توان مورد نياز خود را ميطلبد ـ انسانِ حقگريز و عملگراي امروزي ممکن است تحتتأثير تبليغات کارکردگرايانه و اخلاقمدارانة جريانهاي الحادي و ضد دين قرار گيرد و در دام آنها بيفتد؛ ازهمينرو پاسخ به امثال پرسشي که بيان شد، اهميت پيدا ميکند. اين بايستگي حتي براي مسيحيت نيز احساس شده است؛ زيرا کليسا که قبل از اين، موضوعات را در اعتقادات، اخلاقيات و شرعيات مطرح ميکرد، گويي اخلاق را بهدليل کارکرد بالاي خود، مهمتر از همه ميداند و الهيات اخلاقي را، آنهم در جهت انسانگرايي، پيگيري ميکند؛ تا جايي که در موضوعاتي مانند همجنسگرايي و تکاملگرايي، مواضعي خلاف سلف خود اتخاذ کرده است. بنابراين ضروري است که مبلغين اسلامي علاوه بر بيان حقيقت، براي انسان مدرن امروزي کاربرد دين خود را نمايان کنند تا مبشرين مسيحي با جامعة هدف يادشده تنها نباشند.
هدف اين نوشتار بررسي رفتارهايي است که در متون مقدس توسط واژة «مخالف» و مشتقات آن توصيف شده است. کنشهاي زيادي در متون مقدس هر دو دين وجود دارد که در حال شرح ارتباطات و اقدامات مرتبط با پديدة «مخالفت» هستند؛ ولي کشف آنها از حوصله و حجم اين پژوهش خارج است. براي نمونه، تنها از امير مؤمنان احاديث قابلتوجهي در مواجهه با مخالفِ بزرگي همچون معاويةابنابيسفيان ايراد شده و نکات تربيتي و سياسي نابي را در دل خود جاي داده که استحصاي آنها نيازمند پژوهشي مفصلتر بهکمک علوم تفسيري خاص است.
پيشينة تحقيق
نحوة برخورد با مخالفين، از موضوعات مورد استقبال محققين است که هريک بهنسبت دانش و تخصص خود به آن پرداختهاند. در ادامه چند نمونه مرور ميشود:
لطيفي و ظريفيان يگانه (1391) در مقالهاي با عنوان «اصول و روشهاي تربيتي مواجهه با مخالفان در اخلاق ارتباطي امام علي» به مواجهات آن حضرت با نيت، سابقه، شرايط روحي و جايگاه مخالف اشاره کردهاند. تعاريف و دستهبندي خوب، از ويژگيهاي تحقيق يادشده بوده که مورد استفادة مقالة حاضر نيز قرار گرفته است.
رزاقي موسوي (1383) در مقالهاي با عنوان «مدارا با مخالف و مبارزه با معاند در سيرة نبوي»، مواجهات پيامبر خاتم با مخالفان را بررسي کرده است. پژوهش يادشده با نگرشي سياسي ـ اجتماعي بهدنبال الگوسازي از اين مواجهات است. اين اثر نيز همانند مورد پيشين فقط از مجراي سنت به موضوع نگريسته و مورد استفادة بخش تعاريف تحقيق پيش رو قرار گرفته است؛ ولي پژوهش منتشرشدهاي که «مخالف» را در متن مقدس هر دو دين کنکاش کرده باشد، يافت نشد.
1. تعريف مفاهيم و بيان مباني نظري
لازم است قبل از شروع بحث، برخي از اصطلاحات و مباني نظري اين تحقيق بيان شود.
1ـ1. تطبيق
تطبيق، از حيث لغت در لسان عرب بهمعناي برابر کردن است (ابنفارس، 1399ق، ج3، ص439). براي نمونه، مستحب است لبهاي ميت باهم تطبيق کنند؛ يعني روي هم قرار گيرند و برابر شوند (طباطبايي يزدي، 1430ق، ص۳۷۵). در لغتنامه ذيل اين کلمه آمده است: «برابر کردن و موافق نمودن» (دهخدا، 1377، ذيل واژة تطبيق). معين نيز ميگويد: «برابر ساختن دو چيز با يکديگر» (معين، ۱۳۸۹، ذيل واژة تطبيق). فرهنگ عميد نيز نظري مشابه دارد و بيان ميکند: «دو چيز را با يکديگر برابر کردن، برابر ساختن» (عميد، 1389، ذيل واژة تطبيق). وجه مشترک معاني يادشده تلاش براي برابر کردن است و لازمة اين عمل، پذيرفتن نابرابري دو چيز است و اين امر محقق نميشود، مگر آنکه ابتدا به کميت و کيفيت آن دو چيز علم حاصل شود.
در اصطلاح، مطالعات تطبيقي يا روش تطبيقي يکي از روشهاي متداول در علوم انساني است که با گذر از مشکلات و تنگناهاي اساسي در ارتباط با مسئلة ذاتگرايي و تطبيق پديدههاي اجتماعي و انساني در تمام فرهنگها و اديان، براي روشن کردن ابعاد پديدة مورد مطالعه، امکان نقد و داوري دربارة آن را فراهم ميکند و راه را براي گفتوگو و تعامل ميان فرهنگها باز ميکند (صادقي شهپر، 1387، ص77).
2ـ1. متون مقدس
هرچند عدهاي معتقدند که واژة «متون مقدس» يک اصطلاح الهياتي و غربي است و بهتر است از کلمة «منابع ديني» استفاده شود، ولي دعوا پيرامون پذيرفتن اطلاق «دين» توسط پيروان و همچنين متعدد بودن منابع هر دين، تحقيق حاضر را ناگزير کرده است که از واژة «متون مقدس» استفاده کند. هر آييني بر اساس متوني به حيات خود ادامه ميدهد که نزد پيروان آنها مقدس انگاشته و بدان عمل ميشود. در خصوص چيستي متن مقدس ميتوان بيان کرد که رهاوردي از امر مقدس است (آرام و فاضلي، 1397، ص5). اين امر حاصل از نيروي موجودي مطلقاً دگر است. به تلاش محققان، قداست امري رازناک، قدرتمند و مهيب معرفي ميشود (Stephen, 2003, p.18-43). خصوصيات يادشده ميتواند توسط يک مؤمن احصا شود يا تاريخ اين گواهي را بدهد؛ اما بهتر است که تلفيقي از هر دو باشد؛ يعني هم پيروان آن به اثرپذيري از متن معترف باشند و هم تاريخ، اعتبار آن را گواهي کند. مسيحيت و اسلام داراي شاخههاي مختلفي هستند؛ ولي ازآنجاييکه پروتستان و شيعه در زبان فارسي نقش پررنگي دارند، ازاينرو به همين دو بسنده شده است. با اين مقدمه، متون مقدس مسيحيت و اسلام مشخص ميشوند.
1ـ2ـ1. متن مقدس مسيحيت (پروتستان)
از ديدگاه مؤسسان نهضت پروتستان، تنها منبع داراي حجيت، «کتاب مقدس و تنها کتاب مقدس» است. آنان معتقدند که تنها معيار براي راستکيشي و تعيين اعتقادات و مناسک درست، کتاب مقدس است که به هيچ مفسري نياز ندارد و هر شخص مسيحي ميتواند به آن مراجعه کند و آموزههاي عقيدتي و احکام عملي خود را از آن بگيرد (رام، 1950، ص3). کتاب مقدس مسيحيان داراي دو بخش به نامهاي عهد جديد و عهد قديم است. عهد عتيق در مجموع متشکل از 39 کتاب است که بهطور مشترک بين يهوديان و مسيحيان مقدس شمرده ميشوند. عهد جديد نيز از مجموعة 27 کتاب و رساله تشکيل شده است. البته در تعداد کتابهاي مقدس، بين مسيحيان اختلاف هست؛ کاتوليکها و ارتدکسها علاوه بر اين 66 کتاب، کتابهاي ديگري را نيز معتبر ميدانند. هر متني که کتاب مقدس محسوب شود، خطاناپذير خواهد بود. بيانية سال 1978 شيکاگو دربارة اين اعتقاد مينويسد: «تأييد اينکه کتاب مقدس کاملاً صحيح و قابل اعتماد است، براي فهم کامل و تصديق حجيت آن ضروري است».
با اين اوصاف، ايمانداران و گواهي تاريخ، مقدس بودن اين کتاب را تأييد ميکنند؛ زيرا رازناک است و ايشان بارها اين کلمه را دربارة متون خود بهکار بردهاند؛ قدرتمند است و سالها در قلوب مؤمنين خود جاي داشته؛ و مهيب است و همة ايمانداران خود را به کرنش واداشته است.
دربارة منبع و نحوة صدور اين متن نيز نظراتي وجود دارد. از نظر مسيحيان، الهام گاهي «غيرلفظي» و گاهي «لفظمحور» است (Law, 2001, p.234)؛ بهعبارتي، گاهي فقط محتوا الهامي است و گاهي الفاظ نيز الهام شدهاند. بخشي از مسيحيان، علاوه بر محتوا، عبارات و کلمات کتاب مقدس را نيز بهنحوي الهامي ميدانند (Bowden, 2005, p.629)؛ ولي توجه به الهام غيرلفظي راه براي ترجمههاي متعدد عهدين باز ميگذارد. بدينترتيب، توسط کليساهاي مختلف ترجمههاي گوناگوني از کتاب مقدس توليد و منتشر شده است. در زبان فارسي چند ترجمه از کتاب مقدس وجود دارد که معتبرترين آنها به «ترجمة قديم» موسوم است. اين ترجمه را هنري مارتين و ويليام گلن از نسخة انگليسي به فارسي برگرداندند که ترجمة نسبتاً خوبي است (عيوضي و ديگران، 1395، ص93).
2ـ2ـ1. متن مقدس اسلام (شيعه)
شيعيان نيز بهاذعان خود و گواه تاريخ متوني دارند که در عين رازناکي و خبر دادن از عالم غيب، سالهاست در قلوبشان نفوذ کرده است و ايشان در برابر آن کرنش ميکنند و آن را حجت بر خود ميدانند. متن مقدس مسلمانان شيعه بدين قرار است:
قرآن: قرآن کتاب مقدس مسلمانان است که بهاعتقاد آنها سخنان خداوند يکتا با نام اصلي «الله» و بزرگترين معجزة حضرت محمد و روشنترين دليل بر پيامبري اوست (معرفت، 1394، ص20). قرآن در نگرش اسلامي کتابي کاملاً خطاناپذير است که هم الفاظ و هم معناي آن وحي الهي است و خداوند براي اثبات اعجاز آن تحدي کرده است.
سنت (حديث): گفتار، کردار و تقرير معصوم را سنت نامند که پس از قرآن دومين منبع اجتهاد شمرده ميشود. بهاجماع مسلمانان، سنت پيامبر حجت است. بهاعتقاد شيعه، سنت امامان دوازدهگانه و حضرت زهرا نيز حجيت دارد که بهوسيلة قرآن قابل اثبات است: «فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهِ» (انعام: 90)؛ پس به هدايت آنان اقتدا کن. همچنين ميفرمايد: «و أَطِيعُواْ اللهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ» (نساء: 59)؛ از خدا و رسول و صاحب امرتان اطاعت کنيد. اوليالامر مطابق تفسير مکتب اهلبيت، چهاردهمعصوماند. بنابراين علاوه بر سنت پيامبر، سنت ساير معصومين (انبيا يا اوصيا و جانشينان پيامبر) نيز حجيت دارد. سنت طي سالها مکتوب و بعدها توسط پيروان گردآوري شد و امروزه بهعنوان احاديث در دسترس است. دانشمندان با استفاده از علم رجال، قطعيت صدور احاديث از معصومين را بررسي ميکنند. بر اساس رايجترين دستهبندي، احاديث به ضعيف، موثق، حسن و صحيح تقسيم ميشوند (نصيري، 1382، ص179ـ181). فقها براي صدور حکم و فتوا به نوع اخير آن توجه دارند؛ ولي تحقيق پيش رو ظن به صدور را کافي ميداند و همة اقشار حديث را بهعنوان متني که براي شيعيان مقدس است، مبناي تحقيق خود قرار داده است.
3ـ1. مخالف
در معجم الغني چنين آمده است: «فاعل مِنْ "خَالَفَ"»؛ کنشگر ناسازگار؛ «مُخَالِفٌ لِرَأْيِهِ: مُعَارِضٌ، مُعَاكِسٌ لِرَأْيِهِ»؛ مخالف نظر او يعني کسي که در مقابل و عکس نظر اوست؛ «عَمَلٌ مُخَالِفٌ لِلْقَانُونِ: مُضَادٌّ لِلْقَانُون»؛ عمل مخالف قانون يعني عمل ناهمسو با قانون (عبدالغني،۱۴۳۲ق، ذيل واژة مخالف). ديگر محققين نيز آن را بهمعناي «ضد و ناسازگار بودن و مغاير بودن با چيزي» (رزاقي موسوي، 1383، ص16) معنا کردهاند. در طرف ديگر، يعني متون مسيحيت، بحث متفاوت است. همانطور که بيان شد، اين تحقيق از ترجمة فارسي هنري مارتين استفاده ميکند که در آن الفاظي چون Against (نحميا 1: 7)، opponent (دوم سموئيل 2: 16)، adversary (خروج 23: 22) و... بهعنوان «مخالف» ترجمه شدهاند. همچنين کلماتي چون shrewd (دوم سموئيل 22: 27)، rejection (اعداد 14: 34)، different (استر 3: 8) و... با معاني تحتاللفظي زيرک، طرد کردن، متفاوت و... نيز بهمعناي «مخالف» برگردان شدهاند. بر اساس آنچه در بخش «تعريف مفاهيم و بيان مباني نظري» بيان شد، اين ترجمه مورد قبول مسيحيان بوده و از اعتبار واحدي با ديگر زبانهاي عهدين برخوردار است. بنابراين، نسخة «ترجمة قديم» مورد اتفاق نظر مسيحيان است؛ لذا نظر و انتخاب گروههاي ترجمة مسيحي را محترم شمرده شده، بدون واکاوي در مقصود مترجمين، همان کلمات فارسي مورد پژوهش قرار ميگيرد.
4ـ1. مواجهه
برخي مقصود از «مواجهه» را هرگونه واکنش و رفتار زباني و غيرزباني ميدانند که در بستر ارتباطي بين اشخاص اتفاق ميافتد (لطيفي و ظريفيان يگانه، 1391، ص104). از تعريف يادشده نميتوان پندار را بهصراحت استخراج کرد؛ همچنين رابطة مفهومهاي «مواجهه» و «مخالفت» مشخص نيست. بايد گفت، فعاليتهايي که آگاهانه، هدفدار و ارداي باشند، کنشاند. کنشها پيامدهايي دارند که به خود کنشگر و افراد ديگر وابستهاند. با اين تعريف ميتوان گفت که مخالفت نيز نوعي از کنش است که بهعنوان فعاليتي ثانويه به کنشي قبل از خودش تعلق دارد. ازآنجاييکه اين نوشتار درصدد کشف مفاهيم جامعهشناسي نيست، به رفتار نفر اول که زمينهساز مخالفت است، کنش و پيامد آنکه از نفر دوم صادر ميشود واکنش يا مخالفت و رفتار دوبارۀ نفر اول، کنش متقابل يا مواجهه با مخالف ميگويد.
2. روش تحقيق تطبيقي
اطلاعات مورد نياز اين تحقيق بهروش اسنادي و کتابخانهاي گردآوري شده است. در اين خصوص، منابع علمي و پژوهشهاي پيشين و نيز بررسي اسناد و گزارشهاي مکتوب متون مقدس مورد استفاده قرار گرفته است. يکي از روشهاي ساده و کارآمد واکاوي پژوهشهاي کيفي، تحليل مضمون است که از آن براي شناخت، تحليل و گزارش موجود در دادههاي کيفي استفاده ميشود (شيخزاده، 1390، ص151). در اين روش، اطلاعات پراکنده و متنوع به دادههاي غني و تفصيلي تبديل ميشوند. براي يک تطبيق کمخطا با خروجي مناسب بعد از شناخت مسئله، دامنة تحقيق مشخص ميشود؛ سپس موارد مشابه و متفاوت استحصا و وصف ميشود و در نهايت، مورد تبيين قرار ميگيرد.
3. توصيف يافتههاي تحقيق
1ـ3. مواجهه با مخالفان
همانطور که در بخش «تعريف مفاهيم و بيان مباني نظري» مرور شد، «مخالفت» همان واکنشي است که از شخصي صادر ميشود. يک «مخالفت» دستکم يک کنش در پيش و يکي در پس خود دارد که بهترتيب عبارت است از: «علت مخالفت» و «مواجهه با مخالف». با اين بيان، 57 مورد احصاشده از متون مقدس با کمک تحليل مضمون دستهبندي و بر اساس مخالف منظم شد که بدين شرح است:
1ـ1ـ3. متون مقدس مسيحيت
در مجموع فقرات متون مقدس مسيحيان، پانزده مرتبه کلمة «مخالفت» و پانزده مرتبه کلمة «مخالف» تکرار شده است که در مجموع اين سي بار، 22 مواجهه توصيه يا عملي شده، که بدين شرح است:
(توجه: مواردي که فاقد مؤلفه است يا قابل استحصا نيست با خط تيره نمايش داده ميشود).
جدول 1. استحصاي «مخالف» و «مخالفت» در متن مقدس مسيحيت
بند منبع عبارات متن مقدس گوينده مخاطب مخالَف کنش او
(محرک مخالفت) مخالِف واکنش او
(مخالفت) کنش متقابل مخالَف
(مواجهه) عاقبت ماجرا وضعيت مواجهه قدرت مواجههکننده ساحت مواجهه وسعت مواجهه قابليت جبران بار واژة
مخالف
1 اعداد14: 32ـ35 مخالفت مرا خدا موسي بنياسرائيل جاسوسي بنياسرائيل خدا وعده به مرگ و آوارگي --- --- --- --- --- --- --- +
2 دوم سموئيل22: 21ـ28 با كجخُلقان مخالفت خواهي كرد داود خدا کجخلقان کجخلقي خدا --- --- --- --- --- --- --- --- +
3 يعقوب4: 1ـ11 خدا متكبران را مخالفت ميکند يعقوب از زبان کتاب بنياسرائيل متکبران تکبر خدا --- --- --- --- --- --- --- --- +
4 خروج23: 20ـ25 مخالف مخالفانت خدا موسي معارضان موسي --- خدا وعدة هلاکت --- --- حق در جايگاه قدرت گفتار جمعي جبرانپذير +
5 دانيال3: 28ـ31 به فرمان پادشاه مخالفت ورزيدند دانيال بنياسرائيل نبوکدنصر فرمان به پرستش غير خدا شَدرَك و ميشك و عبِدنَغو پادشاه را احترام نمينمايند و خدايان او را عبادت نميكنند آتش را هفت برابر کنند و آنها را در آن بيندازند در آتش نميسوزند و پادشاه خداي آنان را قبول ميکند باطل در جايگاه قدرت کردار فردي جبرانناپذير +
6 حزقيال22: 23ـ32 به شريعت من مخالفت ورزيده حزقيال از قول خدا بنياسرائيل خدا --- کاهنان به شريعت عمل نکرده و خدا را بيحرمت کرده به آتش غضب هلاك ساخته، طريق بر سر ايشان وارد آوردهام --- حق در جايگاه قدرت کردار جمعي جبرانناپذير -
7 صفنيا3: 1ـ8 به شريعت مخالفت ميورزيدند خدا اقوام فلسطيني خدا --- کاهنان به شريعت عمل نميکنند تخريب برجها و کوچهها و شهرها و از بين بردن ساکنانش همان مخالفت حق در جايگاه قدرت کردار جمعي جبرانناپذير -
8 نحميا1: 4ـ10 به تو مخالفت عظيمي ورزيدهايم نحميا خدا خدا --- نحميا به نمايندگي از بنياسرائيل نگاه نداشتن اوامر و فرايض خدا پراکنده ساختن قوم در بين امتها استغاثه مخالِف حق در جايگاه قدرت کردار جمعي جبرانپذير
9 روميان10: 16ـ22 نامطيع و مخالف اشعيا بنياسرائيل اشعيا --- بنياسرائيل نامطيع --- --- حق فاقد قدرت گفتار جمعي جبرانپذير -
10 رسولان13: 42ـ49 با سخنان پولُس مخالفت كردند لوقا بنياسرائيل برنابا و پولوس تبليغ پرشور يهود کفر گفته و مقابل سخنان ايستادند برنابا و پولوس آنها را ترک گفته و سراغ ملتها رفتند چنين شد حق فاقد قدرت کردار جمعي جبرانپذير -
11 اول تسالونيکيان2: 13ـ15 مخالف جميع مردم پولوس تسالونيکيان جميع مردم --- يهود با کشتن عيسي به مردم جفا کردند مذمت --- حق نامعلوم گفتار فردي جبرانپذير -
12 رسولان8: 1ـ11 ايشان مخالفت نموده، كفر ميگفتند لوقا بنياسرائيل پولوس شهادت به مسيح بودن عيسي يهوديان قرنتيس کفر گفتند وعده به ترک يهوديان عملي شدن وعده حق فاقد قدرت گفتار جمعي جبرانپذير -
13 رسولان28: 17ـ25 يهود مخالفت نمودند لوقا بنياسرائيل آزادي پولوس تبليغ يهوديان اورشليم مانع آزادي پولوس به قيصر روم رفع دعوي کرد آزادي پولوس حق فاقد قدرت گفتار فردي جبرانپذير -
14 استر3: 8ـ10 ايشان مخالف همة هامان اخشورش شريعت همه اقوام ايران --- شرايع يهود بهجاي نياوردن شرايع ايران طلب حکمي براي نابودي يهود حکم را ميگيرد؛ اما موفق نميشود باطل در جايگاه قدرت گفتار جمعي جبرانپذير +
15 رسولان13: 4ـ13 ايشان را مخالفت نموده لوقا بنياسرائيل برنابا و پولوس رساندن کلام خدا به والي شهر يهودي جادوگر تلاش براي بياثر کردن کلام خدا پولوس به کمک روحالقدس گفت کور شو کور شد حق فاقد قدرت کردار فردي جبرانناپذير -
16 غلاطيان2: 11 او را روبهرو مخالفت نمودم پولوس غلاطيان پطرس غذا خوردن با امتها و دست کشيدن با آمدن مختونين پولوس توبيخ و ملامت در مقابل جمع --- --- --- --- --- --- --- +
17 دوم تسالونييکيان2: 1ـ9 كه او مخالفت ميکند پولوس تسالونيکيان مسيحيان تسالونيکيان --- مرد شرير فريب ميدهد و ادعاي خدايي ميکند هشدار با نفس عيسي هلاک خواهد شد حق نامعلوم گفتار فردي جبرانپذير -
18 مزامير107: 8ـ13 به كلام خدا مخالفت نمودند داود بنياسرائيل کلام خدا --- بنياسرائيليان معارض خدا اهانت به نصيحت خدا ساية مرگ و مذلت اگر يهوه را بخوانند، رهايي يابند حق در جايگاه قدرت گفتار جمعي جبرانپذير +
19 خروج130: 22و23 مخالفان تو داود خدا خدا --- معارضان خدا --- --- مکروه داود حق نام معلوم گفتار جمعي جبرانپذير _
20 مزامير74: 18ـ23 مخالفان خود داود خدا خدا --- معارضان خدا --- --- نفرين داود حق در جايگاه قدرت گفتار جمعي جبرانپذير _
21 مزامير109: 1ـ6 با من مخالفت ميكنند داود خدا داود --- معارضان داود دروغ، جنگ، شرارت دعا که دشمن بر آنها مسلط شود --- حق در جايگاه قدرت گفتار جمعي جبرانپذير -
22 مزامير13: 1ـ6 مخالفانم داود خدا داود --- معارضان داود --- پريشاني و استمداد از خدا حق در جايگاه قدرت پندار فردي جبرانپذير _
23 مزامير44: 5ـ7 مخالفان خويش داود خدا داود معارضان داود --- آرزوي نابودي --- حق در جايگاه قدرت گفتار جمعي جبرانپذير _
24 مزامير18: 37ـ41 مخالفانم داود خدا داود --- معارضان داود --- برنامهريزي براي نابودي دشمن --- حق در جايگاه قدرت پندار جمعي جبرانپذير _
25 مزامير109: 20ـ23 مخالفانم داود خدا داود --- معارضان داود بدگويي از داود تهديد دشمن --- حق در جايگاه قدرت گفتار جمعي جبرانپذير _
26 مزامير143: 11و12 مخالفان جان مرا داود خدا داود --- معارضان داود --- آرزوي هلاکت --- حق در جايگاه قدرت گفتار جمعي جبرانپذير -
27 مزامير17: 6ـ12 از مخالفان ايشان داود خدا متوکلان به خدا --- معارضان متوکلان به خدا سخن متکبرانه و تلاش براي زمين زدن متوکلان دعا براي رهاي از مخالفان --- حق نام معلوم گفتار جمعي جبرانپذير -
28 خروج23: 20ـ24 مخالفانت خدا موسي موسي --- معارضان موسي --- وعدة هلاکت --- حق در جايگاه قدرت گفتار جمعي جبرانپذير -
29 لوقا13: 14ـ17 همة مخالفان او لوقا مسيحيان عيسي شفا در سبت معارضان عيسي اعتراض کلامي که در شش روز ديگر شفا بده، نه در سبَت پاسخ کلامي که شما در سبت، گاو تشنه را آب نميدهيد؟ خجالت مخالفان حق نامعلوم گفتار جمعي جبرانپذير -
30 روميان1: 14ـ21 مخالف آن تعليم پولوس روميان تعاليم آموخته شده --- معارضان تعاليم راستين ايجاد تفرقه و لغزش و فريب راستين توصيه به دوري از آنها --- حق فاقد قدرت گفتار جمعي جبرانپذير -
2ـ1ـ3. متون مقدس اسلام
در مجموع فقرات متن مقدس مسلمانان هشت مرتبه کلمة «مخالفت» و نوزده مرتبه کلمة «مخالف» تکرار شده است که در مجموع اين 27 بار، 23 مواجهه توصيه يا عملي شده که بدين شرح است:
جدول 2. استحصاي «مخالف» و «مخالفت» در متن مقدس اسلام
بند منبع عبارات متن مقدس گوينده مخاطب مخالَف کنش او
(محرک مخالفت) مخالِف واکنش او
(مخالفت) کنش متقابل مخالَف
(مواجهه) عاقبت ماجرا وضعيت مواجهه قدرت مواجههکننده ساحت مواجهه وسعت مواجهه قابليت جبران بار وازة
مخالف
1 بحار، ج52، ص117 إِلاَّ أَنْ يُخَالِفَ امام صادق ابيبصير زمان تعيينکنندگان تعين زمان ظهور خدا --- --- --- --- --- --- --- --- +
3 هود: 88 مَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ شعيب مسلمانان قوم شعيب بتپرستي و کمفروشي شعيب نصيحت و اتمام حجت تهديد به سنگسار نابودي قوم باطل در جايگاه قدرت گفتار فردي جبرانپذير +
24 کافي، ج8، ص226 مُخَالِفٌ لِهَوَاهُ امام صادق مسلمانان هواي نفس --- متقين --- --- --- --- --- --- --- --- +
14 کافي، ج1، ص67 مُخَالِفاً لَهُمْ امام صادق شيعيان مسلمانان غير شيعه --- حديث
(خبر) عدم تطبيق --- حق است و رد ديگري --- --- --- --- --- +
7 صفات الشيعه، ص32 فَمَنْ رَأَيْتُمْ يُخَالِفُ ذَلِكَ امام صادق مسلمانان گزارة «يکي بودن مؤمنين» --- منافق --- نام منافق بر او نهاده شد --- حق فاقد قدرت گفتار فردي جبرانپذير -
10 کافي، ج8، ص2 مُخَالِفاً لِلَّهِ امام صادق شيعيان خدا و رسول غياب (فوت) رسول آراي مردم که مقابل خدا و رسول است عدم تطايق مذمت --- حق در جايگاه قدرت گفتار جمعي جبرانپذير -
2 نور: 63 الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ خدا مسلمانان امر پيامبر فرمان الهي را منتقل ميکند متمردين از دستور پيامبر از فرمان سر باز ميزنند تهديد به عذابي دردناک --- حق در جايگاه قدرت گفتار جمعي جبرانپذير -
5 کافي، ج8، ص333 إِلاَّ لِيُوَافِقَ أَوْ لِيُخَالِفَ پيامبر مسلمانان خاندان پيامبر پرتو بخشي براي هدايت معارضان خاندان نبوت رد سخن پيامبر وعدة هلاکت --- حق درجايگاه قدرت گفتار جمعي جبرانپذير -
6 تفسير كنز الدقائق، ج6، ص260 من خالفنا... و كلّهم يخالف امام سجاد شخصي خاندان نبوت --- معارضان خاندان نبوت --- وعدة عذاب --- حق فاقد قدرت گفتار جمعي جبرانپذير -
12 کافي، ج8، ص333 مُخَالِفاً لَنَا پيامبر مسلمانان خاندان پيامبر --- دل معارضان خاندان پيامبر همراه نشدن با سخن پيامبر وعدة هلاکت --- حق فاقد قدرت گفتار جمعي جبرانپذير -
13 کافي، ج3، ص170 إِنْ كَانَ مُخَالِفاً امام صادق شيعيان خاندان پيامبر --- معارضان خاندان پيامبر --- وعدة عذاب --- حق فاقد قدرت گفتار جمعي جبرانپذير -
15 کافي، ج1، ص208 وَيْلٌ لِلْمُخَالِفِينَ لَهُمْ امام باقر از زبان پيامبر مسلمانان خاندان پيامبر --- معارضان خاندان نبوت --- تهديد و محرم کردن از شفاعت حضرت --- حق فاقد قدرت گفتار جمعي جبرانپذير -
16 کافي، ج3، ص273 خَلْفَ اَلْمُخَالِفِينَ امام باقر مسلمين ولايت --- معارضان خاندان نبوت --- دستور به بياعتنايي --- حق فاقد قدرت پندار جمعي جبرانپذير -
17 تهذيب، ج6، ص226 أَحْكَامِ اَلْمُخَالِفِينَ امام هادي مسلمين اهل بيت --- معارضان خاندان نبوت --- در صورت تقيه ميتوان از احکامشان گرفت --- حق فاقد قدرت پندار جمعي جبرانپذير -
18 تهذيب، ج8، ص216 خَلْفِي مُخَالِفُونَ امام صادق مسلمين ولايت --- معارضان خاندان نبوت --- تظاهر کردن به مشابهت با مخالفان --- حق فاقد قدرت کردار جمعي جبرانپذير -
19 وسائل، ج4، 311 اَلْمُخَالِفِينَ عَلَيْنَا يکي از شيعيان امام معصوم ولايت --- معارضان خاندان نبوت --- رد ادعا --- حق فاقد قدرت گفتار جمعي جبرانپذير -
20 تهذيب، ج6، ص126 مِنَ اَلْمُخَالِفِينَ امام جواد شيعيان ولايت --- معارضان خاندان نبوت --- تقيه --- حق فاقد قدرت گفتار و کردار جمعي جبرانپذير -
4 طه: 86 فَأَخْلَفْتُم مَّوْعِدِي موسي مسلمانان بنياسرائيل طولاني شدن غيبت بنياسرائيل گوسالهپرستي توبيخ اعدام حق در جايگاه قدرت گفتار جمعي جبرانپذير -
23 کافي، ج8، ص31 لَأَوْرَدْتُ اَلْمُخَالِفِينَ امام علي مسلمانان امام وصي پيامبر معارضان امام غصب خلافت وعدة مرگ ميدهد --- حق فاقد قدرت گفتار جمعي جبرانپذير -
11 کافي، ج8، ص2 مَنْ خَالَفَكُمْ امام صادق شيعيان ياران امام --- معارضان ياران امام همعقيده نبودن دستور به دشمني --- حق فاقد قدرت گفتار جمعي جبرانپذير -
26 تهذيب، ج3، ص55 إِمَاماً مُخَالِفاً امام صادق مسلمانان شيعيان پايبندي به ولايت بغضداران به شيعه بغض و کينه استفتا و استمداد از امام فرمان به تقيه و خوش رفتاري حق فاقد قدرت گفتار جمعي جبرانپذير -
22 کافي، ج7، ص387 لِرَجُلٍ مُخَالِفٍ امام کاظم محمدبنقاسمبنفضيل يکي از دوستداران امام --- يکي از معارضان امام --- قصد شهادت دروغ دربارة مخالف --- حق فاقد قدرت پندار فردي جبرانپذير -
27 کافي، ج2، ص162 أَبَوَيْنِ مُخَالِفَيْنِ امام صادق مسلمانان مذهب شيعه --- پدر و مادر يک شيعه --- استفتا از امام
فرمان به خوشرفتاري حق فاقد قدرت گفتار فردي جبرانپذير -
21 کافي، ج4، ص۲۷۵ وَ أَنَا مُخَالِفٌ امام جواد محمدبنعمران همداني امام --- محمدبنعمران همداني --- باطل دانستن اعمال --- حق فاقد قدرت پندار فردي جبرانپذير -
25 من لا يحضره، ج4، ص58 مُخَالِفاً لَهُ امام صادق مسلمانان دين ممنوعيت شراب شرابخوار بياعتنايي به حرمت تحريم اجتماعي او --- حق درجايگاه قدرت گفتار جمعي جبرانپذير -
8 تفسير الصافي، ج1، ص75 فاجر يخالف القرآن امام صادق مسلمانان قرآن --- خبر عادل و فاسق --- --- رد و قبول نکردن مخالف قرآن --- --- --- --- --- -
9 تهذيب، ج7، ص22 مُخَالِفاً لِكِتَابِ امام صادق شيعيان كتاب خدا --- شرطي در معامله عدم تطابق رد شرط --- حق در جايگاه قدرت گفتار جمعي جبرانپذير -
2ـ3. تبيين (تحليل)
مضامين فقراتي که لفظ «مخالف» و مشتقات آن را در خود جاي دادهاند، تحليل ميشوند تا وجوه اشتراک و افتراق دو دين حول مؤلفههاي ذيل مشخص شود:
1ـ2ـ3. بار ارزشي واژه
معمولاً بهکارگيري کلمة «مخالف» توسط شخصِ مضافٌاليه يا همان مخالَف، نوعي بار ِارزشي منفي در نظر کاربر دارد؛ چراکه افراد در ارتباط با او از سه حال خارج نيستند: بخشي همسويند؛ گروهي بيطرفاند و دستهاي در مقابل شخص قرار دارند که نوع اخير، مطابق مخالفت است. بنابراين، نگاه منفي به لفظ «مخالف» از حيث عقل و عرف پذيرفتني است. حال اين سؤال مطرح ميشود که آيا استعمال اين لفظ در منابع مقدس مسيحيت و اسلام نيز شامل اين بار ارزشي است؟ بهعبارتيديگر، آيا به هر مخالفي ميتوان نگرش منفي داشت؟ براي رسيدن به جواب بايد مضمون بار ارزشي مربوط به اين واژه و مشتقات آن را با نگاه درونديني بدين صورت تحليل کرد:
الف) متون مقدس مسيحيت
بيشترين مواردي که بهعنوان «مخالف» ياد شدهاند، عبارتاند از: حضرت داود با شش مرتبه تکرار؛ خداوند و يهوديان گوناگون با چهار مرتبه؛ بنياسرائيل و معارضان خدا دو مرتبه؛ و هرکدام از مواردي همچون معارضان عيسي، موسي، نحميا، پولوس و... فقط يک مرتبه. از 29 واژة «مخالف» و مشتقات آن که در عهدين آمده، دوازده مرتبه به معارضان اشخاص محترم و ارزشمند اطلاق شده است که بار ارزشي منفي دارند؛ اما فقرهاي که خداوند «مخالف» ناميده شده، مانع از اين ميشود که بار منفي بر «مخالف» مترتب شود؛ بنابراين بهتر است ارزشي يا ضدارزشي بودن شخص «مخالف» را به متعلق آن بازگرداند. گويي اين کلمه ذاتي خنثي دارد و آنچه خوب و بد بودن «مخالف» را مشخص ميکند، متعلق کلمه است، نه خود آن. بهعبارتيديگر، آنچه بار مثبت يا منفي مخالفت را تعيين ميکند، شخص آن نيست؛ بلکه موضوع آن است؛ مانند مخالفت مثبتي که سه بنياسرائيلي خداپرست بهنامهاي شَدرَك، ميشك و عبِدنَغو با مدعي ربوبيتي همچون نبوکدنصر و تمثال او، از خود بروز دادند (دانيال3: 28ـ31).
ب) متون مقدس اسلام
بيشترين واجدان لفظ «مخالف»، معارضان خاندان نبوت با يازده مرتبه تکرار معرفي شدهاند؛ بعد از آن، شيعيان با سه مرتبه و نيز خداوند و معارضان امام با دو مرتبه و هرکدام از مواردي همچون شرابخوار، اشخاص خاص، خبر واحد، متقين و... فقط يک مرتبه متلبس به اين کلمه شدهاند. از 27 واژة «مخالف» و مشتقات آن که در عهدين آمده، 23 مرتبه به معارضان اشخاص محترم و ارزشمند اطلاق شده است که بار ارزشي منفي دارند؛ اما خداوند، انسانهاي زاهد و وارستهاي چون حضرت شعيب و متقين نيز «مخالف» ناميده شدهاند که همين امر مانع است از اينکه بار منفي به واژة «مخالف» اطلاق شود. بنابراين کلمة يادشده در اسلام بار ارزشي ندارد و بهصورت خنثي عمل ميکند. بهعبارتيديگر، مانند متون مقدس مسيحي، بايد به متعلق و موضوع آن نگريست تا مثبت يا منفي بودن جريان مخالفت مشخص شود.
ج) تطبيق
در متون مقدس مسيحيت 21 مورد و در متون مقدس اسلام 23 مورد «مخالف» منفي و بد وجود دارد که مخالفت آنها با خدا و شريعت او و افرادش گزارش شده است. همچنين اخبار مخالفتهاي مثبت در مسيحيت هشت مرتبه بوده؛ درحاليکه اين عدد براي اسلام شش مورد است. بهعبارتديگر، خوبان در مسيحي و بدان در اسلام بيشتر مخالفت کردهاند.
نمودار 1. نسبت مخالفان مثبت و منفي هر دو دين
هرچند مخالفت بدان طبيعي است، ولي پايين بودن مخالفت خوبان نشان از سعة صدر آنهاست. طبق گزارشها، خدا در اسلام يک مرتبه و در مسيحيت چهار مرتبه مخالفت ميکند. مخالفت ياران خدا در اسلام دو مرتبه و در مسيحيت سه مرتبه مکتوب شده است. البته شريعت در اسلام دو مرتبه و در مسيحيت يک مرتبه چنين کردهاند.
نمودار 2. نسبت مخالفت خدا و يارانش در هر دو دين
2ـ2ـ3. حصر معنا در واژه
در نگاه اول، شايد الفاظي همچون «دشمن» و «مخالف» يک معنا را تداعي کنند؛ اما آيا اين معنا در ادبيات تخصصي و کلاسيک نيز قابل مشاهده است؟ براي اثبات يا رد اشتراک معنوي اين الفاظ، به متون مقدس هر دو دين مراجعه ميشود.
الف) متون مقدس مسيحيت
در بعضي از فقرات متن مقدس مسيحيت بين واژة «مخالف» و کلمة «دشمن» فرق گذاشته شده است؛ مانند آنجا که خداوند به حضرت موسي ميفرمايد: «هر آينه دشمن دشمنانت و مخالف مخالفانت خواهم بود» (خروج 23: 22) يا حضرت داود با صراحت تفريق اين دو را چنين بيان ميکند: «مبادا دشمنم گويد بر او غالب آمدم و مخالفانم از پريشانيام شادي نمايند» (مزامير داود 13: 4).
ب) متون مقدس اسلام
در جملات عربي متن مقدس اسلام نيز بين «دشمن» و «مخالف» فرق گذاشته شده؛ حتي خود دشمن نيز با کلمات گوناگون معرفي شده است؛ مانند: «أَعْدَاءً» (ممتحنه: ۲)، «الْقَالِينَ» (شعراء: ۱۶۸)، «ضِدًّا» (مريم: ۸۲)، «يُحَادُّونَ» (مجادله: 20)، «قَلَى» (ضحي: 3) و «عَنِيدًا» (مدثر: 16)؛ بنابراين نهتنها «مخالف» با «دشمن» فرق دارد، بلکه مفهوم «دشمن» نيز در قالب الفاظ مختلفي استعمال شده است که هرکدام مفهوم خاص خود را دارد.
ج) تطبيق
با استناد به فقرات اين بخش، در هر دو دين مسيحيت و اسلام قابليت تساوي مفاهيم «مخالف» و «دشمن» وجود ندارد؛ اما اين بهمعناي تباين آنها نيست. براي جمع بين ترادف صحيح ادبي اين دو لفظ و نيت استعمالي که گوينده در متن مقدس مسيحيت و اسلام دارد، ميتوان از رابطة منطقي عموم و خصوص مطلق استفاده کرد. بهعبارتي «مخالف» مفهومي مشکک است که درجهاي از آن با معناي «دشمن» تساوي دارد و درجهاي ديگر مستقل است؛ بنابراين تمام دشمنها مخالف بهشمار ميآيند؛ ولي هر مخالفي دشمن نيست. با اين بيان، مخالفت در سه مرحله ظهور پيدا ميکند:
ساحت پندار: گاهي تقابل در سطح انديشه رخ ميدهد. در اين حالت، کنش متقابل يا همان مواجهة بيمعنا ميشود. «مخالف بودن» بهجاي «دشمن بودن»، مناسب اين وضعيت است. پس رابطة دو واژه «تباين» خواهد بود.
ساحت گفتار: اگر دو کنشگر، تقابلي در سطح گفتار داشته باشند، بسته به اينکه تهديدي مطرح شود يا خير، واژة «مخالف» و «دشمن» تعيين ميشود. بهعبارتي، اگر کنشگر اول مواضعي را اتخاذ کند و کنشگر دوم آن را نپذيرد يا رد کند، مخالفت رخ داده است؛ ولي اگر تهديد نيز همراه آن باشد، دشمني اتفاق افتاده است. با اين توصيف، رابطة دو واژة «مخالف» و «دشمن» در ساحت گفتار بهصورت «عموم و خصوص من وجه» است.
ساحت کردار: حد شديد يک کنش متقابل، در ساحت کردار نمايان ميشود. اگر مواردي همچون قيام و قعود شورايي براي اعلام رأي ـ که از رد يا عدم پذيرش مواضع نفر اول حکايت دارد ـ استثنا شود، بيشتر رفتارهاي اين ساحت تحريکآميز و تهديدکننده است. بنابراين «مخالفت» با «دشمني» مترادف ميشود و بين دو واژه در ساحت يادشده «تساوي» برقرار است.
شکل 1. نسبتهاي مخالفت و دشمني
3ـ2ـ3. مواجهه
کنش متقابل يا همان مواجههاي که از جانب مخالَف بروز ميکند، به مؤلفههاي ديگري بستگي دارد که در اين بخش به آن پرداخته ميشود.
الف) متون مقدس مسيحيت
فقرات دين مسيحيت در 22 بند مواجهة چرخههاي مخالفت را گزارش کردهاند که طي آن، شش مرتبه حضرت داود مواجهه کرده است؛ همچنين چهار مرتبه مواجهة پولس و انصارش، سه مرتبه مواجهة خدا و يک مرتبه مواجهة حضرت موسي، حضرت عيسي، متوکلان به خدا، تعاليم راستين، جميع مردم و... گزارش شده است.
مواجهات شش مرتبه در ساحت کردار بودهاند که چهار مرتبة آن جبرانناپذير و دو مرتبه جبرانپذير است.
ب) متون مقدس اسلام
فقرات دين اسلام نيز در 23 بند مواجهة يک چرخة مخالفت را گزارش کردهاند که طي آن، شش مرتبه خاندان پيامبر مواجهه کردهاند؛ همچنين چهار مرتبه مواجهة ولايت، سه مرتبه مواجهة شيعيان و ياران امام، دو مرتبه مواجهة خود امام و يک مرتبه مواجهة امر پيامبر، قوم شعيب، کتاب خدا، دين، خدا و رسولش، مذهب شيعه و... گزارش شده است.
ج) تطبيق
کميت و کيفيت فقرات مخالفتهايي که در آن مواجهه رخ داده، در جدول شمارة 3 و نمودار شمارة3 تجميع شده است.
جدول 3. مقايسة کميت و کيفيت مواجهه در متون مقدس مسيحيت و اسلام
کميت وضعيت مواجهه قدرت مواجههکننده ساحت مواجهه وسعت مواجهه قابليت جبران
مؤلفه تعداد گزارش تعداد مواجهه حق باطل در جايگاه قدرت فاقد قدرت کردار گفتار پندار جمعي فردي جبرانپذير جبرانناپذير
مسيحيت 29 22 20 2 13 5 6 14 2 16 6 17 4
اسلام 27 23 22 1 7 16 2 18 4 18 5 23 0
يکم. کميت
با توجه به دادههاي بهدستآمده، از مجموع 29 گزارش مخالفت که به متون مسيحيت اختصاص دارد، 22 مواجهه در آن توصيه يا عملي شده است. در متون اسلامي نيز 27 گزارش وجود داشت که 23 مرتبة آن داراي مواجهه است.
نمودار 3. مقايسة کميت گزارش مخالفتهاي مواجههدار و بي مواجهه در متون مقدس مسيحيت و اسلام
بر اين اساس، سهم گزارشهاي مسيحي 52 درصد و گزارشهاي اسلامي حدود 48 درصد است. بنابراين متون مسيحيت گزارش بيشتري را از مخالف و مخالفت ارائه داده است.
نمودار 4. مقايسة کميت گزارش مخالفتهاي مواجههشده در متون مقدس مسيحيت و اسلام
البته فقرات متون اسلامي در مورد مخالفتهايي که داراي مواجهه هستند، از حيث تعداد و درصد بيشتر از مسيحيت است.
دوم. وضعيت مواجهه
از مجموع مواجهه با مخالفتهايي که در هريک از متون مقدس گزارش شده است، متون مسيحيت دو مواجهة باطل و بيست مواجهة حقانگارانه با مخالفان را ذکر کردهاند. بهعبارتي حدود 91 درصد آن حقبهجانب بوده است. در طرف ديگر، يک مواجهة باطل و 22 مواجهة حق با مخالفان خود گزارش شده؛ يعني نزديک به 96 درصد آن حق بوده است.
نمودار 5. مقايسة کميت گزارش مواجهات حق در متون مقدس مسيحيت و اسلام
سوم. قدرت مواجههکننده
از مجموع هجده مواجهة وضعيتدار در متون مسيحي، سيزده مورد آن در جايگاه قدرت بروز کرده و پنج مورد آن بدون قدرت صورت گرفته است. در طرف ديگر، از مجموع 23 مواجهة وضعيتدار در متون اسلامي، شانزده مورد آن در حالت فاقد قدرت، رخ داده است و تنها هفت مورد از مواجههکنندگان داراي قدرت بودهاند.
نمودار 6. مقايسة جايگاه قدرت در گزارش مخالفتهاي مواجههشدة متون مقدس مسيحيت و اسلام
بر اساس ارقام بهدستآمده، مواجهه با مخالفان در اسلام، معلق به قدرت نمانده و بهتنهايي بروز کرده است و ازآنجاييکه تمامي مواجهات گزارششده در متون اسلامي حقبهجانب بودهاند، ميتوان نتيجه گرفت که طرفداري از حق ايجاب ميکند در هر حالتي ـ حتي فقدان قدرت ـ مواجهه صورت گيرد. اين امر در مواجهات حقمدارانة مسيحيت برعکس بوده و حق فقط زماني پاسداري شده که قدرت وجود داشته است. اين نتيجهگيري در حالي رخ ميدهد که در شريعت اسلامي مدنظر اين تحقيق، پديدة تقيه وجود دارد؛ اما در مسيحيت خير. بهعبارتديگر، با توجه به قوانين هريک، طرفداري از حق در حالي توسط متون اسلامي پررنگ گزارش شده است که استفاده از تقيه ممکن و حتي واجب بوده؛ در صورتي که در مسيحيت حمايت از حق بهصورت مطلق بر طرفداران آن، تکليف است. با وجود اين، آنچه در عمل مشاهده ميشود، عکس آن است و اين گزارشهاي اسلام است که درصد بالاتر طرفداري از حق را با وجود در دسترس نبودن قدرت، به خود اختصاص داده است.
چهارم. ساحت مواجهه
طبق آمار متون مسيحيت، مواجهات چهارده مورد در ساحت گفتار، شش مورد در ساحت کردار و دو مورد در ساحت پندار صورت گرفته است. بهعبارتي سهم هر قسمت در مواجهات بهترتيب 64، 27 و 9 درصد است؛ يعني در کتب مسيحيت مواجهات در گفتار سه برابر کردار و هفت برابر پندار است؛ اما در متون اسلامي ساحت پندار با کردار جابهجا ميشود؛ يعني هجده مورد در گفتار، چهار مورد در پندار و دو مورد در ساحت کردار است. بهعبارتديگر، در متون اسلامي مواجهات گفتاري بيش از چهار برابر پندار و بيش از هشت برابر کردار ثبت شده است.
نمودار 7. مقايسة ساحتهاي مواجهه در گزارش مخالفتهاي مواجههشده متون مقدس مسيحيت و اسلام
بر اين اساس در هر دو دين «گفتار» ساحت پرتکرار براي مواجهه ترجيح داده شده؛ اما متون اسلامي کمتر از «کردار» گزارش کرده است که همين جايگاه در مسيحيت به «پندار» تعلق دارد. براي تفسير بهتر شايد بتوان از بخش قبلي، يعني قدرت مواجههکننده، چنين استفاده کرد که با توجه به جايگاه پررنگ قدرت در متن مقدس مسيحيت، ساحت کردارِ بيشتر، خارج از انتظار نيست. با اين تعريف، هرچند تعداد مواجهه بين اسلام و مسيحيت برابر بود، اما متون اسلامي طرفداري از حق را با گفتار دنبال ميکرد که شايد به عدم قدرتمندي مواجههکنندگان مربوط باشد.
پنجم. قابليت جبران
طبق نتايج بهدستآمده، گزارشهاي متون مسيحيت از مجموع مواجهات خود هفده مورد را جبرانناپذير توصيف ميکند و چهار مورد را جبرانپذير؛ در صورتي که متون اسلامي تمامي مواجهات خود را جبرانپذير بيان ميکند.
نمودار 8. مقايسة وضعيت جبران مواجهات در متون مقدس مسيحيت و اسلام
بر اين اساس، حدود بيست درصد مواجهات در گزارشهاي مسيحي جبرانناپذيرند که اين امر به قدرتمندي مواجههکنندگان مربوط است؛ اما در طرف ديگر، يعني اسلام، گزارشهاي رسيده حکايت از مواجهاتي دارد که به مرحلة عدم جبران نرسيدهاند.
نتيجهگيري
بر اساس آنچه مرور شد، متون مسيحيت و اسلام در زمينة «مخالف» و مواجهه با آن مشترکاتي دارند؛ از جمله اينکه:
هر دو دين دربارة «مخالف» سخن گفتهاند. مخالفتها، هم از طرف خدا و حزبش بوده و هم از جانب مقابلان آنها. مخالفتها با مواجهه پاسخ داده شدهاند. مواجهات در سه ساحت پندار، گفتار و کردار بروز کردهاند که مورد اخير آن با «دشمني» ترادف دارد و گفتار پرکاربردترين ساحت است. غالب مواجهات براي پاسداشت حق رخ داده است.
هرچند موارد يادشده و کميت مواجهات جزء مشترکات متون مسيحي و اسلامي است، اما در کيفيت آن تفاوتهايي وجود دارد. اسلام بيشتر در معرض مخالفت قرار گرفته؛ بااينحال مخالفتهاي کمتري از خود بروز داده است؛ ازطرفديگر، نوع مخالفتها نيز بهگونهاي بوده که مواجهة کمتري را سبب شده است. گزارش مواجهات حقمدارانه در اسلام بيش از مسيحيت بوده و اين در حالي است که مواجههکنندگانِ متون اسلامي از قدرت کمتري برخوردار بودند. ساحت بعدي مواجهه در متون اسلامي، پندار و سپس کردار است؛ برعکس مسيحيت، که بيشتر در قالب کردار و اندکي پندار بروز ميکند. البته طبق گزارشهاي اسلامي، در هر سه ساحت يادشده بهگونهاي برخورد ميشده است که قابليت جبران داشته باشد؛ برخلاف مسيحيت که حدود بيست درصد مواجهاتش جبرانناپذير بودهاند.
بنابراين اگر نسخة اسلامي در دنياي امروز اجرا شود، تحمل و گذشت بيشتر ميشود؛ مگر زمان دفاع از حق که در آن حالت، بدون در نظر گرفتن قدرت نيز بايد اقدام کرد، حتي در ساحت پندار؛ زيرا علاوه بر حمايت از حق، پيامدهاي جبرانناپذير نيز کاهش پيدا ميکند. البته چگونگي ايجاد چنين دستاوردهايي نيازمند بررسي مؤلفههاي تأثيرگذار بر کنش، بينش و گرايشهاي انسان توسط متن مقدس هر دو دين است که پژوهش ديگري را ميطلبد.
- قرآن کریم.
- ابوالعزم، عبدالغنی (1432ق). معجم الغنی الزاهر. رباط: مؤسسۀ الغنی.
- آرام، علیرضا و فاضلی سیداحمد (1397). فضیلتگرایی اخلاقی در تفسیر متن مقدس. اندیشة دینی (دانشگاه شیراز)، 18(2)، 1ـ28.
- ابنبابویه، محمد بن علی (1363ق). من لا یحضره الفقیه. تحقیق: علیاکبر غفاری. قم: مؤسسة النشر الإسلامی.
- ابنبابویه، محمد بن علی (1387). صفات الشیعه. ترجمة سعید راشدی. قم: مؤسسة امام صادق.
- ابنفارس، احمد (1399ق). معجم مقاییس اللغة. تحقیق: عبدالسلام محمد هارون. قم: دار الفکر.
- رام، برناد (1950م). علم تفسیر کتاب مقدس در مذهب پروتستان. ترجمۀ آرمان رشدی. وبگاه کلمه به نشانی: shop.kalameh.com.
- پناهی آزاد، حسن و احمدوند، ولیمحمد (1392). تبیین و نقد پراگماتیسم. فصلنامة کلام اسلامی، 22(88)، 129ـ150.
- حر عاملی، محمد بن حسن (1412ق). وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه. تحقیق: عبدالرحیم ربانی شیرازی. بیروت: مؤسسة آلالبیت لإحیاء التراث.
- رزاقی موسوی، سیدقاسم (1383). مدارا با مخالف و مبارزه با معاند در سیرة نبوی. معرفت، 13(86)، 15ـ22.
- شیخزاده، محمد (1390). تحلیل مضمون و شبکة مضامین. اندیشة مدیریت راهبردی، 5(2)، 151-198.
- صادقی شهپر، علی (1387). روششناسی عرفان تطبیقی. نیمسالنامة تخصصی پژوهشنامة ادیان، 2(4)، 75ـ100.
- طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم (1430ق). العروة الوثقی. قم: جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة، مؤسسة النشر الاسلامی.
- طوسی، محمد بن حسن (1406ق). تهذیب الأحکام. تحقیق: خرسان حسن، تصحیح: آخوندی. تهران: دار الکتب الإسلامیه.
- عمید، حسن (۱۳۸۹). فرهنگ عمید. تهران: ویرایش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع.
- عیوضی، حیدر، مقری، احمد و گلپایگانی، محسن (۱۳۹۵). هنری مارتین و ترجمۀ انجیل او به سبک ادبیات فارسییهود: تحلیل زبانشناسی ـ معنایی. ایراننامگ، ۱(۲)، 92ـ104.
- دهخدا، علیاکبر (1377). لغتنامۀ دهخدا. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
- فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی (1415ق). تفسیر الصافی. تهران: مکتبة الصدر.
- قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا (1410ق). تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب. تحقیق: حسن درگاهی. تهران: وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی، مؤسسة الطبع و النشر.
- کتاب مقدس (2009م). ترجمة قدیم. انگلستان: انتشارات ایلام.
- کلینی، محمد بن یعقوب (1389ق). الکافی. تحقیق: علیاکبر غفاری و محمد آخوندی. تهران: دار الکتب الإسلامیه.
- لطیفی، علی و ظریفیان یگانه، محمدحسین (1391). اصول و روشهای تربیتی مواجهه با مخالفان در اخلاق ارتباطی امام علی. پژوهشنامة اخلاق، 5(15)، 101ـ116.
- مجلسی، محمدباقر (1403ـ1413ق). بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار(ع). تجمیع: علیاکبر غفاری. بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
- معرفت، محمدهادی (1394). علوم قرآنی. تهران: سازمان سمت.
- معین، محمد (1386). فرهنگ معین. تهران: زرین.
- نصیری، علی (1382). آشنایی با علوم حدیث. قم: انتشارات حوزة علمیه.