معرفت ادیان، سال چهارم، شماره دوم، پیاپی 14، بهار 1392، صفحات 25-38

    بازشناسی ده فرمان در تورات و قرآن پس از قرون وسطا

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    بهروز افشار / استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد بابل / afshar1347@yahoo.com
    چکیده: 
    این مقاله درصدد بررسی ماهیت ده فرمان و تبیین ارزش آن از نظر محققانی همچون ابن تیمیه، ابن خلدون، سید قطب، ابو عبدالله قرطبی و فخررازی است. به گفته دانشمندان یهود، تورات مشتمل بر 613 حکم است. در میان این احکام، ده حکم اهمیتى ویژه دارند. این فرمان ها محور شریعت یهودند و همه‌ی احکام شریعت یهود در همین فرامین ریشه دارد. در واقع، قوم اسرائیل با پذیرفتنِ این فرمان ها با خدا هم پیمان شده است. تعبیر قرآن کریم از «الواح»، اشاره به دو لوح شامل ده فرمان از کتاب مقدس است که در آیه 145 سوره اعراف به آنها اشاره شده است. نظر به اهمیتی که ده فرمان در نزد عالمان یهود یافت و اشارات دقیق و لطیفی که قرآن کریم به آن دارد، پس از قرون وسطا، حکما و متکلمان و محققانی همچون سید قطب، خطیب تبریزی، ابن تیمیه، ابن خلدون و دیگران با دیدگاه های متفاوت، به نقد و بررسی در این باره پرداختند که تفصیل این بحث در این مقاله مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    A Reanalysis of Ten Commandments in Torah and the Quran after the Medieval Period
    Abstract: 
    The present paper seeks to study the nature of Ten Commandments and elaborate on their value in view of such researchers and scholars as Ibn Taymiyyah, Ibn Khaldun, Seyyed Qutb, Abu 'Abdullah Qurtabi and the sage Fakhr Razi. According to Jewish scholars, Torah consists of 613 commandments among which Ten Commandments are of special importance. These commandments are the pillars of Judaism, in which the injunctions of Judaism are rooted. In fact, Israelites have made a compact with God by accepting these commandments. The term " "Tablet" in the verse 145 of the chapter 7 (Al-A'raf- the Elevated Places) of the Quran refers to two tablets which include Ten Commandments of the Bible. Given the importance of these Ten Commandments for Jewish scholars and the exact and delicate references of the Quran to them, such sages, theologians and researchers as Seyyed Qutb, Khatib Tabrizi, Ibn Taymiyyah, and Ibn Khaldun, among others, have investigated and criticized these commandments from different views after the Medieval Period. The present paper discusses and evaluates the issue in detail.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

    مقدمه
    ده فرمان از ریشه یونانی «deka LogoiF»، به معنای «ده واژه» یا «ده گفتار» گرفته شده و در عبری موسوم به «aseret ha-dvarim» به همان معنا است و نیز نام دیگر «Decalogue» یا احکام ده‌گانه موسی است (Harrell son, 1962, p. 569). این واژه اشاره است به آیاتى در اسفار خروج و تثنیه كه «و او سخنان عهد، یعنى ده کلام را بر لوح‌ها نوشت» (خروج، 34: 28؛ تثنیه، 4: 13؛ 10: 4).
    به گفته کتاب مقدس یهودیان، سه ماه پس از خروج بنی‌اسرائیل از مصر، موسى به فرمان خدا به کوه سینا رفت و در آنجا، دو لوح را دریافت کرد که ده فرمان بر آنها نقش بسته بود. این ده فرمان، به «انگشت خدا» نوشته شده بود (خروج، 31: 18؛ تثنیه، 5: 22)، اما سایر احکام تورات را موسى نوشت (تثنیه، 31: 9، 24). ده فرمان را به شکل‌هاى مختلفى شماره کرده‌اند؛ شمارشى که در یهودیت، بیشتر پذیرفته شده چنین است: 1. من هستم خداوند، خداى تو؛ 2. تو را خدایانِ دیگر جز من نباشد؛ 3. نام خدا را به باطل نبر؛ 4. روز شبات (شنبه) را گرامي‌دار؛ 5. پدر و مادرت را احترام کن؛ 6. قتل نکن؛ 7. زنا نکن؛ 8. دزدى نکن؛ 9. بر همسایه خود شهادت دروغ نده؛ 10. به ناموس و اموال همسایه خود طمع نورز. مسیحیت، دو فرمان نخست را معمولاً یک فرمان مي‌شمارد و فرمان دهم را به دو فرمان تقسیم مي‌کند. در این سامانه، فرمان نهم شهوت جسمانى را منع مي‌کند و فرمان دهم از طمع به اموال دیگران بازمي‌دارد.
    تفاسیر اسلامی قرون وسطا که درباره محتوای ده فرمان، به حضرت موسی، کم سخن گفته است. قرآن تکمیل‌کنندة قوانینی است که در تورات بیان شده است. از‌این‌رو، دانشمندان مسلمان درباره متن ده فرمان، که ارتباط زیادی با شریعت اسلام نداشته، نيازي به تحقيق تفصیلي احساس نکردند. با این حال، دانشمندانی همچون الحکیم الترمذی، الثعالبی، سیوطی، ابوالحسن الکیسائی، طبری، ابن‌کثیر، ابن‌ندیم از معدود چهره‌هايی هستند که بنابر اهمیت ده فرمان، به نقد و نظر دربارة آن پرداخته‌اند.
    الحکیم الترمذی، محدث و عارف معروف از طرف‌داران اعتقاد به برابری دقیق احکام دهگانه کتاب مقدس و قرآن کریم است. ترمذی در مبحث «الکلمات العشر» همچون طبری، به نقل از وهب‌بن منبّه به تفسیر کلمات عشره کتاب مقدس می‌پردازد و تأکید می‌کند که فرامین کتاب مقدس دقیقاً با آیات قرآن کریم قابل تطبیق هستند، و این مطلب را چند بار تکرار می‌کند (ترمذی، 1992، ج 4، ص 20).
    ادیب و مفسر قرآن ابواسحاق الثعالبی دیدگاهی منحصر به فرد دارد. وي در اثر معروف خود، قصص الانبیاء، که در نوع خود جامع‌ترین قصص می‌‌تواند باشد، چندین صفحه از این کتاب را به موضوع «الواح موسی» اختصاص داد (ثعالبی، 1411ق، ص 825).
    سیوطی نیز به ده فرمان تورات اشاره صریحی کرده است. وی ابتدا به نقل از دانشمند نحوی و قرآن‌شناس ابوعبید قاسم‌بن سلام در این مورد می‌گوید: اگرچه ده فرمان، مربوط به حضرت موسی و تورات است، ولی اولین قسمت از تورات، همان ده آیه از سوره انعام بوده که با این عبارت آغاز می‌شود: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ» (سیوطی، ج 1، ص 116).
    سیوطی همچنین سخن خویش را با نقل نظر بعضی از دانشمندان موافق خود، که اعتقاد دارند آیات سوره انعام شامل همان ده فرمانی است که خداوند در تورات به موسی نوشت، مورد تأکید قرار می‌دهد.
    ابوالحسن الکیسانی، نویسنده معروف، موضوع ده فرمان را با روش متفاوت و کاملاً متمایز شرح می‌دهد. وي در کتابش توصیف می‌کند که چگونه جبرئیل بر موسی فرود آمد و به او گفت: «بلند شو، بر اسب من سوار شو که تاکنون قبل از تو کسی سوار آن نشد، او همچنین به خوانندگان این کتاب متذکر شود که جبرئیل موسی را به مکانی برد که خداوند از قبل با او در آنجا سخن گفت و در هنگام رسیدن به کوه سینا، صدای حرکت قلم را در میان الواح می‌شنید که خداوند به قلم گفت، بنویس» (کیسانی، 1992، ص 220).
    پس از قرون وسطی نیز دانشمندان زیادی همچون ابوعبدالله قرطبی، فخررازی، ابن‌خلدون و ابن‌تیمیه و سیدقطب و... به موضوع ده فرمان کتاب مقدس پرداختند. به تفصیل در این مقاله به آنها پرداخته شده است.
    ده فرمان در تورات
    سفر خروج از تورات، داستان موسی و بني‌اسرائيل و خروج آنها از مصر به سوي سرزمين موعود را بازگو مي‌كند. مهم‌ترين دستورات خدا به موسی، كه به «ده فرمان» معروف است، در اين كتاب آمده است:
    خدا اين‌گونه سخن گفت:
    1. من خداوند، خداي تو هستم، همان خدايي كه تو را از اسارت در مصر آزاد كرد.
    2. خدايان ديگري غير از من نداشته باش. هيچ‌گونه بتي به شكل آنچه در آسمان يا بر زمين يا در درياست درست نكن، در برابر آنها خم نشو و آنها را بندگي نكن؛ چون من خداي غيوري هستم و كساني را كه از من نفرت دارند، تا نسل سوم و چهارم مجازات مي‌كنم، و بر كساني كه مرا دوست بدارند و از دستوراتم پيروي كنند تا هزار پشت رحمت مي‌كنم.
    3. نام مرا بيهوده به زبان نياور. خدا كسي را كه نامش را بيهوده به زبان آورد، بدون مجازات نمي‌گذارد.
    4. روز سبت را به ياد داشته باش و آن را مقدس بدار. در هفته، شش روز كار كن، ولي در روز هفتم، كه سبت خداوند است، هيچ كاري نكن. نه خودت، نه پسرت، نه دخترت، نه غلامت، نه كنيزت، نه مهمانت، نه چهارپايانت؛ چون خداوند آسمان و زمين و دريا و هرچه را كه در آنهاست، در شش روز آفريد و روز هفتم استراحت كرد. پس او روز سبت را مبارك و مقدس كرد.
    5. پدر و مادرت را احترام كن تا در سرزميني كه خدا به تو خواهد داد، عمر طولاني داشته باشي.
    6. قتل نكن.
    7. زنا نكن.
    8. دزدي نكن.
    9. بر ضد همسايه‌ات شهادت دروغ نده.
    10. چشم طمع به مال، ناموس، غلام، كنيز، خر و گاو همسايه‌ات نداشته باش (خروج 20 : 17:1).
    سه كتاب بعدي تورات يعني لاویان، اعداد و تثنيه نيز به سرگذشت بني‌اسرائيل و عبور آنها از بيابان براي رسيدن به سرزمين موعود مي‌پردازد. حجم زيادي از اين كتاب‌ها به جزئیات احكام دینی اختصاص دارد. در سفر تثنيه، ده فرمان دوباره تكرار شده است. اين كتاب با مرگ موسی خاتمه مي‌يابد.
    ده فرمان در قرآن
    در قرآن آیاتی نیست که کاملاً بیانگر ده فرمان باشد. اما به نظر می‌رسد در دو مورد، قرآن اشاره به ده فرمان موسی در کوه سینا دارد. یک بار در سوره بقره آیات 83ـ84 با واژه «عهد» یا «میثاق» به ده فرمان اشاره شده است.
    «وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ ذِي الْقُرْبي وَ الْيَتامي وَ الْمَساكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ»(بقره: 83)؛ یاد آورید هنگامی را که از بنی اسرائیل عهد گرفتم که به‌جز خدای را نپرستید و نیکی کنید، دربارة پدر و مادر و خویشان و یتیمان و فقیران، و به زبان خوش با مردم سخن گويید، و نماز به پای دارید، و زکات مال خود بدهید، پس شما (طایفۀ یهود) عهد شکسته و روی گردانیدید. به‌جز چند نفر و شمايید که از حکم خدا برگشتید.
    در آیه بعدی با ذکر صریح واژه «میثاق» می‌فرماید: «وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ لا تَسْفِكُونَ دِماءَكُمْ...» (بقره: 84)؛ و به یاد آرید هنگانی که عهد گرفتیم از شما که خون یکدیگر نریزید، و یکدیگر را از خانه و دیار خود نرانید، پس برآن عهد اقرار کرده و گردن نهادید و شما خود بر آن گواه می‌باشید.
    آیات سورة اعراف نيز اشاره دارد به اینکه خداوند خود را بر موسی در کوه سینا آشکار کرد و الواح سنگی مکتوب، که حاوی نصایح و دستورالعمل همه چیز است، به او اعطا کرد، ولی محتوای همه متن این الواح مشخص نیست. قرآن كريم نيز به برخی از آنها در این سوره چنین تصریح می‌کند: «وَ واعَدْنا مُوسي ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ قالَ مُوسي لِأَخِيهِ هارُونَ اخْلُفْنِي فِي‌قَوْمِي وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ» (اعراف: 142)؛ و با موسی سی شب وعده و قرار نهادیم، چون پایان یافت، ده شب دیگر بر آن افزوديم تا آنکه وعده به چهل شب تکمیل شد. به برادر خود ‌هارون گفت: تو اکنون پیشوای قوم و جانشین من باش و راه صلاح پیش گیر و پیرو اهل فساد مباش.
    «وَ لَمَّا جاءَ مُوسي لِمِيقاتِنا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ قالَ لَنْ تَرانِي وَ لكِنِ انْظُرْ إِلَي الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكانَهُ فَسَوْفَ تَرانِي فَلَمَّا تَجَلَّي رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسي صَعِقاً فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ» (اعراف: 143)؛ و چون موسی با هفتاد نفر وعده‌گاه ما آمد و خدا با وی سخن گفت. عرض کرد که خدایا خود را به من آشکار بنما که تو را مشاهده کنم. خدا در پاسخ او فرمود: مرا تا ابد نخواهی دید و لیکن در کوه بنگر اگر کوه به جای خود برقرار ماند، تو نیز مرا خواهی دید. پس آنگاه که نور تجلی خدا بر کوه تابید، کوه را متلاشی ساخت و موسی بی‌هوش افتاد. عرض کرد خدایا، تو منزه و برتری به درگاه تو توبه کردم و من اول کسی هستم که به تو و تنزه ذات پاک تو ایمان دارم.
    «قالَ يا مُوسي إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَي النَّاسِ بِرِسالاتِي وَ بِكَلامِي فَخُذْ ما آتَيْتُكَ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ» (اعراف: 144)؛ خدا فرمود: ای موسی من تو را برای اینکه پیغام‌های مرا به خلق برسانی، برگزیدم و به هم‌صحبتی خویش انتخاب کردم، پس آنچه که به تو فرستادم کاملاً فراگیر و شکر و سپاس الهی را به‌جای آور.
    «وَ كَتَبْنا لَهُ فِي الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ فَخُذْها بِقُوَّةٍ وَ أْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُوا بِأَحْسَنِها سَأُرِيكُمْ دارَ الْفاسِقِينَ» (اعراف: 145)؛ و در الواح از هر موضوع برای نصایح و پند و هم تحقیق هر چیز به موسی نوشتیم و دستور دادیم به قوت فراگیر قوم را دستور ده که نیکوتر مطالب آن را اخذ کنند که پستی مقام و منزلت فاسقان را به زودی به شما نشان خواهیم داد.
    نقد و بررسی ديدگاه‌ها
    مفسران مسلمان ازجمله طبری و رازی معتقدند که آیات 83ـ84 سورة بقره، نمونه‌هایی است که دلالت بر اوضاع و احوال یهودیان، و ویژگی‌های آنها و چگونگی برخورد قوم یهود با مسلمانان می‌کند. همچنين اين آيات بر نقض میثاق الهی از سوی بنی‌اسرائیل در کوه سینا تأکید می‌کند. برخورد خصمانه یهود با پیامبر در مدینه در طول حیات پیامبر اکرم شاهد بر این مدعاست. جزئیات این مطلب در سوره بقره آيه 84 آمده است.
    مفسران مسلمان قرون وسطی، عموماً این عقیده را توسعه داده و بر این هستند که ده فرمان
    تورات در قرآن کریم نیز آمده است، ولی کاملاً از جهات گوناگون در لفظ و معنا یکسان نیستند (William, 1930, p. 67). این مفسران آیه 145 سورة اعراف را تا حد زیادی بیانگر تطبیق الواح موسی و روش زندگی او با روش زندگی پیامبر اكرم، می‌دانند (همان).
    ادیب و مفسر قرآن ابواسحاق ثعالبی، یکی از برجسته‌ترین مفسرانی است که به تحقیق دربارة ده فرمان تورات در قرآن کریم پرداخته است و دیدگاهی منحصر به فرد دارد. وي در اثر معروف خود، قصص‌الانبیاء، که در نوع خود جامع‌ترین قصص می‌تواند باشد، چندین صفحه از این کتاب را به موضوع الواح موسی اختصاص داده است (ثعالبی، 1411ق، ص 825). به‌عنوان نمونه مي‌نويسد:
    خداوند جبرئیل را به بهشت فرستاد تا درختی را قطع کند و از آن، نُه لوح درست کند. هریک از این نُه لوح دقیقاً متناسب با قدرت بازوی موسی درست شده است. درختی که از آن، الواح درست شده است از جنس زمُرّد سبز بود. همچنین گفته شده است که خداوند قلمی از نور درست کرد که بلندتر از مسافت میان آسمان و زمین بود و در روز جمعه تورات را بر الواح با دست خود برای موسی نوشت. سپس خداوند جبرئیل را به همراهی بسیاری از فرشتگان فرستاد تا الواح را به نزد موسی بیاورند و در کوه سینا الواح را برای او باز کنند. (Hindy , 2006, p. 313-33).
    ثعالبی همچنین فصلی را با عنوان «نسخة العشر الکلمات» اختصاص می‌دهد که خداوند در الواح برای پیامبر برگزیده‌اش، موسی، بخش عمده تورات را نوشت (ثعالبی، 1411ق، ص 180). وی در پایان این فصل با صراحت می‌نویسد: «اینها، کلمات ده فرمان هستند. خداوند همه آنها را به پیامبر محمد در هیجده آیه از سوره بنی‌اسرائیل اعطا کرد و با این فرمان آغاز می‌شود: «وَ قَضي رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً...» (اسراء: 23)؛ تا آنجا که می‌فرماید: «ذلِكَ مِمَّا أَوْحي إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ» (اسراء: 39). این از چیزهایی است که خدایت از روی حکمت به تو وحی کرده است (همان، ص 181).
    علاوه بر این، ثعالبی این کلمات را در سه آیه از سورۀ انعام خلاصه می‌کند که با این کلمات آغاز می‌شود: «قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلاَّ تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ...» و نتیجه می‌گیرد که خداوند با این فرامین به شما سفارش کرد، شاید که تقوای او داشته باشید «ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» (انعام: 153). به نظر ثعالبی قرآن کریم تمام احکام دهگانه موسی را دربر دارد. البته به‌صورت کلی، چنانکه ده فرمان این‌گونه است. دیگر اینکه تمامی احکام دهگانه موسی در هیجده آیه از بنی‌اسرائیل به محمد نازل شد که دقیقاً در سه آیه سوره انعام خلاصه شده است (همان).
    ثعالبی در ادامه، آیات قرآنی‌ای را که دربردارنده احکام دهگانه شریعت موسی است، به شرح ذیل بیان می‌کند:
    فرمان اول: «وَ قَضي رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ» (اسراء: 23).
    فرمان دوم: «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَرِيماً وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي صَغِيراً رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِما فِي نُفُوسِكُمْ إِنْ تَكُونُوا صالِحِينَ فَإِنَّهُ كانَ لِلْأَوَّابِينَ غَفُوراً» (اسراء: 24)؛ و خدای تو حکم فرموده که جز او هیچ‌کس را نپرستند و درباره پدر و مادر نیکويی کنید. چنانچه که هر دو یا یکی از آنها پیر و سالخورده شوند، زنهار کلمه‌ای که رنجنیده‌خاطر شوند مگويید و کمترین آزار به آنها مرسانید و با ایشان به اکرام و احترام سخن گويید.
    و همیشه پر و بال تواضع و تکریم را با کمال مهربانی نزدشان بگستران و بگو پروردگارا، چنان‌که پدر و مادر، مرا از کودکی به مهربانی پروردند، تو در حق آنها رحمت و مهربانی فرما. خدای به آنچه در دل‌های شماست از خود شما داناترست، اگر همانا در دل اندیشه صلاح دارید، خدا هر که را با نیت پاک به درگاه او تضرع و توبه کند، البته خواهد بخشید.
    فرمان سوم: «وَ آتِ ذَا الْقُرْبي حَقَّهُ وَ الْمِسْكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِيراً إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطِينِ وَ كانَ الشَّيْطانُ لِرَبِّهِ كَفُوراً وَ إِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوها فَقُلْ لَهُمْ قَوْلاً مَيْسُوراً وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلي عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً» (اسراء: 29)؛ حقوق خویشاندان و ارحام خود را ادا کن و نیز فقیران و رهگذران بیچاره را به حق خودشان برسان و هرگز اسراف روا مدار. که مبذران و مسرفان برادر شیطانند و شیطان است که سخت کفران نعمت پروردگار خود کرد و چنانچه از ارحام و فقیران ذوی‌الحقوق مذکور به‌خاطر به‌دست آوردن رحمت پروردگارت که امید آن داری اعراض کردی، پس با گفتار نرم و آسان آنها را از خود دلشاد کن، نه هرگز دست خود محکم بسته دار و نه بسیار باز گشاده دار که هر کدام کنی، به نکوهش و حسرت خواهی نشست، همانا خدای تو هر که را خواهد روزی وسیع دهد و هر که خواهد تنگ روزی گرداند که او به بندگان کاملاً آگاه و بصیر است.
    فرمان چهارم: «وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كانَ خِطْأً كَبِيراً» (اسراء: 31)؛ فرزندان خود را از ترس فقر به قتل نرسانید که ما رازق شما و آنها هستیم؛ زیرا این قتل فرزندان، بسیار گناه بزرگی است.
    فرمان پنجم: «وَ لا تَقْرَبُوا الزِّني إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبِيلاً» (اسراء: 32)؛ و هرگز به عمل زنا نزدیک نشوید که کاری بسیار زشت و راهی بسیار ناپسند است.
    فرمان ششم: «وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً» (اسراء:‌ 33)؛ و هرگز نفس محترمی را که خدا قتلش را حرام کرده، مکشید مگر آنکه بحکم حق، مستحق قتل شود و کسی که خون مظلومی را به ناحق بریزد، ما به او حکومت و تسلط بر قاتل دادیم. پس در مقام انتقام از قتل و خون‌ریزی اسراف نکند که او از جانب ما مؤید و منصور خواهد بود.
    فرمان هفتم: «وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّي يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُلاً» (اسراء: 34)؛ و هرگز به مال یتیم نزدیک نشوید، مگر آنکه راه خیر و طریق بهتری منظور دارید تا آنکه به حدّ بلوغ و رشد برسد و همه به عهد خود باید وفا کنید که البته از عهد و پیمان سؤال خواهد شد.
    فرمان نهم: «وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً» (اسراء: 36)؛ و هرگز بر آنچه علم و اطمینان نداری، دنبال مکن که چشم و گوش و دل‌ها همه مسئولند.
    فرمان دهم: «وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولاً كُلُّ ذلِكَ كانَ سَيِّئُهُ عِنْدَ رَبِّكَ مَكْرُوهاً ذلِكَ مِمَّا أَوْحي إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتُلْقي فِي جَهَنَّمَ مَلُوماً مَدْحُوراً» (اسراء: 37)؛ هرگز در زمین به کبر و ناز راه مرو که به نیرو زمین را نتوانی شکافت و به کوه در سر بلندی نخواهی رسید. از این قبیل کارها و اندیشه‌های بد همه نزد خدا ناپسند خواهد بود. این از چیزهایی است که خدایت از روی حکمت به تو وحی کرده است و با خدای یکتا کسی را به خدايی مپرست وگرنه ملامت و مردود به دوزخ خواهی در افتاد.
    همچنین ثعالبی آیات 151ـ153 سوره انعام را با احکام دهگانه موسی قابل تطبیق می‌داند. آیات فوق را به شرح ذیل بیان می‌کند.
    فرمان اول: «قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلاَّ تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً...» (انعام: 151)؛ بگو ای پیامبر، بیایید تا آنچه خدا بر شما حرام کرده همه را به راستی بیان کنم. در مرتبه اول اینکه به خدا به هیچ‌وجه شرک نیاورید.
    فرمان دوم: «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً...» (همان)؛ دربارۀ پدر و مادر احسان کنید.
    فرمان سوم: «وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ...» (همان)؛ و فرزندانتان را از بیم فقر نکشید ما شما و آنها را روزی می‌دهیم.
    فرمان چهارم: «وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ...» (همان)؛ و به کارهای زشت آشکار و نهان نزدیک نشوید.
    فرمان پنجم: «وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» (همان)؛ و نفسی را که خدا حرام کرده جز به حق به قتل نرسانید، شما را خدا بدان سفارش نموده، شاید که تعقل کنید (تا از روی عقل و فهم کار بندید و سعادت یابید.
    فرمان ششم: «وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّي يَبْلُغَ أَشُدَّهُ...» (انعام: 152)؛ و هرگز به مال یتیم نزدیک نشوید تا آنکه به حد رشد و کمال رسد.
    فرمان هفتم: «وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزانَ بِالْقِسْطِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها...» (همان)؛ و به‌راستی کیل و وزن را تمام بدهید که ما هیچ کس را جز به قدر و توانایی تکلیف نکرده‌ایم.
    فرمان هشتم: «إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبي...» (همان)؛ و هرگاه سخنی گويید به عدالت گرايید و هرچند دربارۀ خویشاوندان باشد.
    فرمان نهم: «وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» (همان)؛ و به عهد خدا وفا کنید (اوامر و نواهی خدا را اطاعت کنید) این است سفارش خدا به شما، شاید که متذکر و هوشمند شوید.
    فرمان دهم: «وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (انعام: 153)؛ و این است راه راست. از آن پیروی کنید و از راه‌های دیگر که موجب تفرقه شماست جز از راه خدا متابعت نکنید. این است سفارش خدا به شما، شاید که پرهیزکار شوید.
    بنابراین، اگر محتوای آیات مربوط در سوره‌های انعام و اسراء قرآن کریم، با فقرات مرتبط در عهد عتیق مورد مقایسه و تطبیق قرار گیرد، می‌توان گفت: شباهت زیادی میان ده فرمان کتاب مقدس و فرامین قرآن کریم وجود دارد.
    دانشمندان زیادی پس از قرون وسطی به موضوع ده فرمان کتاب مقدس پرداختند. ازجملة آنها فقیه و متکلم حنبلی، ابن‌تیمیه می‌گوید: «مهم‌ترین فرمان خداوند که در عین حال اولین فرمان از احکام دهگانه تورات (الکلمات العشر) است، ایمان و تصدیق به وحدانیت و بی‌همتایی اوست. همچنین اسم دیگر آن، «الوصایا العشر» است که حاوی سورۀ الانعام و معادل آن در قرآن کریم است» (ابن‌تیمیه، 1997، ح 1، ص 296). به‌علاوه می‌توان گفت: ابن‌تیمیه اولین دانشمند مسلمان است که نام‌های متفاوتی را برای ده فرمان کتاب مقدس ازجمله الکلمات ‌العشر و نیز الوصایا العشر به کار برد (همان).
    ابوالعباس قلقشندی فقیه و وزیر در حکومت ممالیک می‌نویسد: «الکلمات العشر یا ده فرمانی که به موسی نازل شد در حقیقت خلاصه تورات است و مثل قرآن شامل اوامر و دستورالعمل‌ها و به قول قرآن، تبیان کل شیء و مبیّن همه مسائل است» (قلقشندی، 1981، ح 2، ص 465) نکته قابل توجه این است که قلقشندی همچون دیگر عالمان مسلمان قرون وسطی، به صراحت ده فرمان کتاب مقدس را کاملاً با آیات قرآنی قابل تطبیق نمی‌داند.
    محدث معروف دیگر، خطیب تبریزی است. وي هرچند غیرمستقیم به احکام دهگانه موسی می‌پردازد، ولي اهمیت قابل‌توجهی برای آن قائل است. ایشان در ضمن حدیث ذیل، به موضوع ده فرمان اشاره می‌کند: «یک یهودی از پیامبر درباره آیات نه‌گانه به‌عنوان معجزات حضرت موسی سؤال کرد. پیامبر سؤال را با تفسیر ده فرمان کتاب مقدس، از‌جمله دستور به رعایت و حفظ روز شنبه، پاسخ داده است (خطيب تبریزی، ج 1، ص 58).
    ابن‌خلدون، مورخ، جامعه‌شناس و فیلسوف می‌نویسد:
    بعد از اینکه موسی و بنی‌اسرائیل به دنبال تعقیب فرعون و لشکریانش از مصر گذشتند، چند ماجرا اتفاق افتاد: اول اینکه موسی با خداوند در کوه طور مناجات کرد. بعد از آن، خداوند معجزاتی به موسی عطا کرد. دوم اینکه، الواح بر او نازل شد و به ادعای بنی‌اسرائیل، الواح شامل دو لوح بود، که شامل ده فرمان یا الکلمات العشر به شرح ذیل می‌باشد:
    اقرار به یگانگی خدا؛ حفظ روز شنبه و کارنکردن در این روز مقدس؛ نیکی به پدر و مادر در طول زندگی؛‌ خودداری از قتل؛ پرهیز از زنا؛ ترک دزدی؛ پرهیز از شهادت دروغ؛ طمع نداشتن به خانه همسایه؛ طمع نکردن به زن همسایه؛ طمع نکردن به مال همسایه و هر چیزی دیگر. اینها هستند ده فرمانی که الواح موسی حاوی آن است (ابن‌خلدون، 1984، ج 2، ص 94ـ95).
    دانشمند و مفسر مالکی‌مذهب، ابوعبدالله قرطبی، در تفسیرش از آیات 151 تا 153 سورة انعام، با استفاده از سخن کعب‌بن احبار، یهودی مسلمان‌شده، آیات این سوره را مفتتح‌التواره می‌نامد (قرطبی، 2001، ج ‌7، ص 131). قرطبی همچنین به نقل از ابن‌عباس می‌گوید: «معانی این آیات (انعام: 151ـ153)، بسیار روشن و از آیات محکم محسوب می‌شود. تمام ادیان موجود در عالم بر آن اتفاق‌نظر دارند. ده فرمانی که به موسی نازل شد، در اصل همین آیات هستند» (همان).
    قرطبی با بیان این مطلب که این آیات نشانگر فرمان خداوند به پیامبرش، موسی است، نتیجه می‌گیرد که خداوند به موسی در آن زمان دستور داد تا همة انسان‌ها را به پیروی از این فرامین فراخواند: «هذه الآیه امر من الله تعالی لنبّیه موسی علیه السلام بان یدعو جمیع الخلق الی ما حّرم الله تعالی» (همان، ص 132).
    فخررازی، یک قرن قبل از قرطبی، نظریه‌ای بسیار جالب را مطرح کرده است. فخررازی میان دستوراتی که آیات (151ـ153) سوره انعام داراست و کتابی که به موسی داده شده و در آیه بعدی 154 سوره انعام ذکر شده است، تفاوت قائل است. او می‌گوید: «دستورات قرآنی جاودانه هستند و مربوط به همه انسان‌ها در همه زمان‌هاست، ولی تورات به موسی داده شده و مربوط است به زمان موسی. از این جهت، فخررازی در تفسیر آیات (22ـ39) سوره الاسراء، به ارزش جهانی دستورات و تعالیم قرآن کریم تأکید کرده، می‌گوید: «تعالیم و قوانینی را که در این سوره آمده، در همه ادیان وجود دارد و وجه اشتراک همه ادیان را نشان می دهد» (فخررازی، 1411ق، ج 10، ص 171). «ان الاحکام المذکورۀ فی هذه الآیات شرائع واجبۀ الرعایۀ فی جمیع الادیان و الملل» (همان).
    دانشمند مغربی، محمدالامین الشنقیتی با نقل حدیثی از ابن‌مسعود این‌گونه به این موضوع می‌پردازد: «هر کس می‌خواهد آخرین و مهم‌ترین دستور و وصیت پیامبر خدا را بشناسد باید ده فرمان را (الوصایا العشر)، که در آیات 151ـ153 سوره انعام بیان شده، بخواند» (ابن‌کثیر، 1389ق، ج 2، ص 188). الشنقیتی این حدیث را با توجه به سخن عبدالله‌بن مسعود، یکی از نزدیک‌ترین صحابه پیامبر اسلام و یکی از پیش‌قراولان تفسیر قرآن مطرح کرده است (همان).
    عبدالحمید صدیقی از زمرۀ دانشمندان مسلمان معاصر است که اعتقاد دارد، ده فرمان کتاب مقدس، قبلاً به حضرت ابراهیم موحد مسلمان و سپس به حضرت موسی داده شده است (peters, 1990,vol.2, p. 22).
    این نظر، ایدۀ یکسانی ادیان و اینکه همه پیامبران از یک اصل (توحید) پیروی می‌کردند، تأيید می‌کند. همچنین ایشان در توضیح ده فرمان کتاب مقدس، از سوره انعام قرآن کریم استفاده می‌کند (Siddigui, 1976, p. 530).
    دانشمند معاصر شیعی‌مذهب هندی، سیدمیر احمدعلی در این‌باره می‌گوید: «عهد عتیق یادآور دستوراتی است که سوره بقره آیه 84 به آن اشاره می‌کند و نیز در سفر خروج 20: 11-17 آمده است. همه مسلمانان مأمور به این فرامین هستند» (Mir Ahmad Ali,1964, p. 123-124).
    متفکر آزاداندیش مسلمان، محمد شحرور سوری‌الاصل، با استناد به آیات 151 سوره انعام به جاودانه بودن و بی‌زمانی کلام خداوند و تجلی‌اش در قرآن اشاره می‌کند. او در کتاب الکتاب و القرآن و القراءۀ المعاصرۀ می‌گوید: «اگر ما در این آیات تأمل کنیم به‌روشنی می‌فهمیم که آنها همان ده فرمان کتاب مقدس هستند» (الشحرور، بي‌تا، ص 65).
    سید‌ابوالعلاء مودودی، فعال سیاسی و مسلمان بانفوذ حیدرآباد می‌گوید:
    کاتالوگ دستوراتی که در سوره الاسراء آمده است، اساسی‌ترین اصول و تعالیم دین اسلام را بیان می‌کند که اسلام براساس این تعالیم می‌خواهد جامعه و زندگی بشری را بسازد و این فرامین دربردارنده مسائلی در همه زمینه‌ها چون حکومت، اجتماع و امور خانواده است که در مکه، اندکی پیش از هجرت بر پیامبر اسلام نازل شد و در آغاز این عصر جدید، جامعه و حکومت اسلامی نو پا براساس این اصول قانونی، اخلاقی فرهنگی، اقتصادی و ایدئولوژیک بنیان نهاده شد (مودودی، بي‌تا، ص 130-136).
    آخرین نظریه از آن سید قطب است. این دانشمند در تفسیر آیات151ـ153، سوره انعام می‌گوید: 
    با تأمل بر روی ده فرمان می‌فهمیم که این آیات چشم‌انداز کامل دین اسلام است. این آیات مهم‌ترین عنصر حیات بشری و وجدان انسانی را (اعتقاد به وحدانیت خداوند) و نیز اساسی‌ترین اصول حفظ بنیان خانواده، جامعه و امنیت متقابل فرد و جامعه، که حقیقتاً برای زندگی اجتماعی و تضمین حقوق افراد لازم است، بیان می‌کند (سیدقطب، 1999، ج 3، ص 1229).
    لازم به يادآوري است که سید قطب در این کتاب، درباره جهان‌شمولی اسلام بحث می‌کند و از تحقیق در این آیات، نتیجه می‌گیرد که این دستورات اساسی و روشن، که در آیات 151ـ153 سوره انعام آمده است، خلاصه‌ای از ایمان اسلامی و قوانین اجتماعی است. «هذه القواعد الاساسیة الواضحه التی تلخص العقیده الاسلامیه و شریعتها الاجتماعیه مبدوءه بالتوحید و مختومه بعهد الله» (همان، ص 1234).
    نتيجه‌گيري
    از مجموع آنچه گذشت،‌ می‌توان گفت:
    پس از قرون وسطا محققان بسیاری به مطالعه و بررسی ده فرمان در کتاب مقدس و قرآن کریم پرداخته و سعی در تطبیق آنها داشتند که از آنها می‌توان به ابن‌تیمیه، ابن‌خلدون، ابو‌عبدالله قرطبی، محمد امین الشنقیتی، عبدالمجید صدیقی، سید میر احمد علی، سیدقطب، خطیب تبریزی اشاره کرد.
    در میان این دانشمندان، تعداد قابل‌توجهی همچون ابن‌تیمیه، ابن‌خلدون، ابوعبدالله قرطبی، محمد امین الشنقیتی، عبدالمجید صدیقی، سید میراحمد علی و دیگران از موافقان نظریه برابری ده فرمان کتاب مقدس با قرآن کریم هستند. تعدادی نیز از قبیل سید قطب و سید ابوالعلاء مودودی، خطیب تبریزی و شهاب‌الدین قلقشندی، به‌طور ضمنی و غیرصریح با این برابری موافق هستند. درحالی‌که، برخی دیگر که تعداد آنها بسیار کم است، همچون فخر رازي، نظریة مخالف دارد. وي معتقد است: میان دستوراتی که آیات (151ـ153) سوره انعام داراست و کتابی که به موسی داده شده و در آیه بعدی 154 سوره انعام بيان شده است، متفاوت است. همچنین او می‌گوید: «دستورات قرآنی جاودانه هستند و مربوط به همه انسان‌ها در همه زمان‌هاست، ولی تورات به موسی داده شده و مربوط است به زمان موسی».
     

    References: 
    • ابن تیمیه، تقی‌الدین احمد‌بن عبدالحلیم، 1997، تلخیص کتاب الاشتقاق المعروف بالرد علی البکری، ج 1، مدینه، مکتب الغربا، 1997.
    • ابن کثیر، دمشقي اسماعیل‌بن عمر، 1389ق، تفسیرالقرآن الاعظم، 8 مجلدات، بیروت، دارالفکر.
    • ابن‌خلدون، عبد الرحمن‌بن محمد، 1984، تاریخ ابن خلدون=تاریخ العبر، بیروت.
    • ترمذی، ابوعبدالله، 1992، نوادرالاصول فی احادیث الرسول، بیروت، دارالجلیل.
    • الثعالبی، ابواسحاق، 1411ق، قصص الانبیاء المسمی بعرائس المجالس، قاهره، دارالاحیاء.
    • خطیب التبریزی، ولی‌الدین ابو عبدالله، 1991، مشکاة المصباح، بیروت، دارالفکر.
    • سیوطی، جلال‌الدین عبدالرحمن‌بن ابی بکر، 1416، الاتقان فی علوم القران، بیروت، دارالفکر.
    • سيدقطب، 1999، فی‌ضلال القرآن، بیروت، دارالاحیاءللتراث العربی.
    • شحرور، محمد، بي‌تا، الکتاب والقرآن،دمشق، الاهالی للطباع والنشر والتوزیع.
    • شنقیتی، محمد الامین‌بن محمد‌بن المختار الجکنی، 1995، اضواء البیان، بیروت، دارالفکر للطباع و النشر.
    • فخررازی، محمدبن عمر، 1411ق، التفسیرالکبیر، بيروت، بي‌نا.
    • قرطبی، ابو عبدالله، 2001، الجامی، بیروت، دارالفکر.
    • قلقشندی، ابوالعباس احمد‌بن احمد الفزاری الشافعی، 1981، صبح الاعشی فی کتابه الانشاء، دمشق، وزاره الثقافة.
    • کیسانی، محمدبن عبدالله، 1992، قصص الانبیاء، سوریا، جامعه دمشق.
    • مودودی، سیدابول، بي‌تا، تفهیم القرآن، لاهور، النشر الاسلامی.
    • Harrelson, W.J, 1962, Ten Commandments In The Interpreter,s Dictionary Of The Bible, v4, Abingdon Prees, NewYork.
    • Hindy, Najman, 2006, Anglesat Sinai: Egegesis, Theology And Interpretative Authority, Oxford University Press, NewYork.
    • Mir Ahmad Ali, syed, 1964, A Commentary On The Holy Quran, With English Translation Of The Arabic Text, Karachi, Sterling Printing.
    • Peters, F.E, 1990, Judaism, Christianity, And Islam, Princeton, Princeton University Press.
    • Siddigi, Abdul Hameed, 1976, The Hole Quran, Lahore, Islamic Book Centre.
    • William, Marmaduke, 1930, The meaning Of The Glorious Ooran: An Explanatory Translation, Kenopf Prees, Londen.
    • William, Marmaduke, 1930hk, The Meaning Of The Glorious Quran: An Explanatory Translation, Kenopf press, Londen, 1930hk.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    افشار، بهروز.(1392) بازشناسی ده فرمان در تورات و قرآن پس از قرون وسطا. فصلنامه معرفت ادیان، 4(2)، 25-38

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    بهروز افشار."بازشناسی ده فرمان در تورات و قرآن پس از قرون وسطا". فصلنامه معرفت ادیان، 4، 2، 1392، 25-38

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    افشار، بهروز.(1392) 'بازشناسی ده فرمان در تورات و قرآن پس از قرون وسطا'، فصلنامه معرفت ادیان، 4(2), pp. 25-38

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    افشار، بهروز. بازشناسی ده فرمان در تورات و قرآن پس از قرون وسطا. معرفت ادیان، 4, 1392؛ 4(2): 25-38