معرفت ادیان، سال سوم، شماره اول، پیاپی 9، زمستان 1390، صفحات 27-44

    آیین سوگواری در میان صابئیان (تلفیقی از اندیشه‌ها و آیین‌ها)

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ تهمینه رئیس السادات / کارشناس ارشد تاریخ ایران اسلامی، دانشگاه فردوسی مشهد / ta.raeessadat@gmail.com
    مریم معزی / استاديار تاريخ دانشگاه فردوسي مشهد
    چکیده: 
    یکی از مسائل فرهنگی و اجتماعی در هر جامعه ای، آداب و رسوم سوگواری است. بررسی آیین های سوگواری، ازآنجا که می تواند نشان دهندة فرهنگ و باورهای افراد یک جامعه باشد، بسیار مهم می نماید. در ایران نیز از دیرباز، از دوران باستان تا ورود اسلام و تا کنون، آداب و مراسم مختلف سوگواری وجود داشته است؛ از جمله می توان به سوگواری در میان اقلیت های مذهبی و از میان ایشان، صابئین اشاره کرد. این پژوهش بر آن است تا آداب سوگواری در میان صابئین، و در واقع افکار و اندیشه های ایشان دربارة این مراسم را کانون توجه قرار دهد. این پژوهش به شیوة تحلیلی- تاریخی نگارش یافته است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Mourning Ritual Practices of Sabians (a Combination of Thoughts and Rituals)
    Abstract: 
    Mourning ritual practices form part of the cultural- social aspects of society. A study of the mourning ritual practices has special significance because it contributes to forming a clear idea about the culture and beliefs of the members of that. Since ancient times, that is, before the advent of Islam, there have different mourning ritual practice in Iran. For instance, the mourning ritual practices of religious minorities, including Sabians. The present paper focuses on the mourning ritual practices of Sabians and examines their thoughts and views about these practices; it uses an analytical-historical method.
    متن کامل مقاله: 

    مقدمه

    آیین های سوگواری، در قلمرو فرهنگ یک جامعه می گنجند و بررسی یک موضوع فرهنگی در جامعه، به شناخت بیشتر مردمان آن جامعه کمک می کند. در ایران، از دیرباز و البته پس از ورود اسلام به ایران، بجز مسلمانان، اقلیت های دیگر مذهبی، از جمله زردشتیان، مسیحیان، یهودیان، صابئیان، مانویان و گروه های کوچک تر دیگری هم زندگی می کردند. برخی از ایشان با پرداخت جزیه، به حیات خود ادامه دادند و برخی دیگر در همان سده های نخست هجری مهاجرت کردند، پراکنده شدند و به تدریج تعداد پیروانشان اندک شد و اثری از آنان باقی نماند. صابئیان مندایی از جمله اقلیت های مذهبی در ایران بوده اند که کتب و منابع دست اول تاریخی، به وجود این قوم در ایران اشاره کرد ه اند؛ اما به دلایلی که برای صابئیان مهم بوده، مورخان مسلمان را در جریان جزئیات آداب و رسومات خود قرار نمی دادند و خط و زبان و بسیاری از مسائل فرهنگی ایشان، در دروه های متأخر، توسط پژوهشگران ترجمه یا تدوین شد و در اختیار دیگران قرار گرفت؛ حتی برخی از این کتاب ها را افرادی از صابئین مندایی نگاشتند. آداب سوگواری در میان صابئین، چنان که اشاره خواهد شد ـ تلفیقی از عقاید ادیان دیگر را با خود همراه دارد؛ از این روی، می توان آن را رسمی التقاطی بین صابئین مندایی دانست.

    الف) واژة صابئین

    نام صابی در قرآن کریم، با صیغة جمع (صابئین و صابئون) آمده است: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ النَّصاری وَ الصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»؛(بقره: 62) محققاً هر مسلمان و یهود و نصاری و صابئین که از روی حقیقت، به خدا و روز قیامت ایمان آورد و عمل شایسته انجام دهد، از جانب پروردگارش به اجر و ثواب رسد و هیچ گاه در دنیا و عقبی بیمناک و اندوهگین نباشد.»1 در جای دیگر در قرآن آمده است: « إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ الصَّابِئُونَ وَ النَّصاری مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»؛(مائده: 69) البته هر کس از گرویدگان به اسلام و یهودان و صابئین و نصاری که به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نیکوکار شود، هرگز ترس و اندوهی نخواهد داشت.»

    به نظر می رسد، صابئین در آغاز، آیین مشخصی نداشتند و این نام بر آیین های گوناگونی اطلاق می شد. مشرکان عرب در عصر حضرت رسول(ص) آن حضرت و پیروان ایشان را «صابی» می نامیدند و گاهی برای اظهار اسلام می گفتند: «صبأنا»؛ یعنی ما صابی شدیم.(توفیقی، 1384، ص 72)

    برخی صبأ را به معنای از دینی دست برداشتن و به دینی دیگر درآمدن معنا کرده اند و صابئی به فردی می گویند که از ایده و عقیده ای دست بردارد و مذهب دیگری را برگزیند. صابئین، در واقع مردمانی بودند که از شریعت یهود و نصرانیت خارج شدند و با این دو دین در احکام و عقاید مخالفت داشتند.(ابن منظور، 1405 ق، ذیل واژه صابی) شهرستانی دربارة این واژه چنین می گوید: «صَبَا الرجل اذا مال و زاغ؛ یعنی مرد برگشت، درحالی که به طرف دیگر میل پیدا کرد و کشیده شد و چون این طایفه از منهج حق مَیَلان نمودند و از منهاج انبیا منحرف گشتند، ایشان را صابیه گفتند. و قد یقال صبا الرجل اذا عشق و هوی؛ و به تحقیق گفته می  شود که مرد برگشت هنگامی که عاشق شده بود و هوای نفس داشت. و ایشان گویند: «الصبوه هو الانحلال عن قید الرجال؛ یعنی از دایرة مردان دیگر خارج شده و مدار مذهب صابئین بر تعصب روحانیان  است و صابیه را مدعی آن است که مذهب ایشان اکتساب است.»(شهرستانی، 1350، ص 277) این مطلب نیز گویای مخالفت و خارج شدن از سنت های پیامبران و در نتیجه، اعراض آنان از سنت های حق است.

    بسیاری از عقاید صابئیان دربارة اعتقاد به خداوند، معاد، آفرینش آدم و بهشت و دوزخ، و مسائل تاریخی همچون طوفان نوح، در واقع همان عقاید یهودیان است که محیط بین النهرین و عقاید بابلی و ایرانی، افسانه های خاص خود را بر آن افزوده است. زبان دینی صابئیان کنونی که حاصل عقاید گذشتگان خود می باشند، مندایی است. در این زبان، فرشتگان، شیطان، برزخ و بهشت و جهنم اسامی خاص دارند. همچنین در آیین صابئی، برخی از عقاید گنوسی، زردشتی و عقاید بابلی ها راه یافته است؛ به گونه ای که به تقلید از بابلی ها، ستارگان را تقدیس می کردند و تاکنون نیز این تقدیس ادامه دارد(نوری، 1346، ص 431) که در این مورد، تلفیق اندیشه ها در دین صابئی، قابل تأمل است.

    زمخشری بر این است که صابئین از مادة «صبأ» مشتق شده، که به معنای خروج از دین است.
    او می گوید: آنها قومی بودند که از دین یهود و نصاری خارج شدند و ستارگان و فرشتگان را
    ستایش می کردند.(زمخشری، 1417ق، ج1 ، ص 146؛ تهانوی، 1862م، ج 1، ص 806) به هرحال، این
    سخن وجود دارد که صابی واژه ای عبری است و ادعای خود صابئیان این است که زبان کتاب آنها آرامی و مندایی است و ریشة لفظی «صَبَا» از کلمة آرامی گرفته شده که به معنای خود را شستن و در آب فرو بردن و تعمید کردن با آب است؛ زیرا قدیمی ترین ترجمة عربی که از کلمة «صابئین» در دست است، همان لفظ مغتسله (خودشویان) است. بی شک، صابئه از «صبا» که واژه ای آرامی است، مشتق شده که به معنای تعمید است؛ همان کاری که صابئین امروزی آن را طی مراسمی انجام می دهند.(الهامی، 1379، ص 28) به هرحال، لفظ «صبا» و «صابوتا»، در لغت به معنای فرو رفتن در آب است که در لغت مندایی و آرامی هم به همین معناست و یک صابئی مندایی، در غسل تعمید می گوید: «صابینا بِمَصابَتا اَدِبهِرام رَبَّه؛ یعنی تعمید کردم؛ همچون تعمید ابراهیم برای پروردگارش.» (حمّاده، 1432ق، ص 29؛ رشیدی، 1976م، ص 27)

    ب) واژه مندا

    مندا، واژه ای که در زبان آرامی به کار می رود، به معنای علم، شناخت، ادراک یا عرفان است. مسلم آن است که مندایی به کسی یا کسانی گویند که پیروان عرفان، علم الهی یا پیروان شناخت هستی باشند. صابئین امروزی در تمامی متون مذهبی  خود، اعم از کتاب های اصلی و فرعی،  خود را مندایی ناصورایی معرفی کرده اند. ناصورایی، واژه ای است که از زبان آرامی گرفته شد و به معنای محافظ دین، مؤمن، متقی و اهل عبادت است. (فروزنده1377، ص 14؛ زرین کوب، 1357، ص 12) مورخان و علمای مسلمان در متون اسلامی، صابئین را با مغتسله یکی دانسته اند و این از آن جهت است که اساسی ترین و رایج ترین آیین صابئین مندایی، غسل تعمید در آب است. صابئین را از پیروان یحیی بن زکریا‡ می دانند که عیسی مسیح(ع) توسط او غسل تعمید یافت. (متی،1901م: 3/5-4) بدین وسیله، در دو دین صابئین مندایی و مسیحیت، غسل تعمید به منزلة پاکی تن و روان و نمادی از اعتقاد و ایمان به رستگاری است. (فروزنده، 1377، ص 15)

    پژوهشگران غربی نیز در پژوهش های زبان شناختی خود تأکید می کنند که واژة صابئین ریشه  در زبان آرامی دارد. از جمله، ولهاوزن معتقد است که واژة صابئون برگرفته از زبان آرامی است و این نام بر گروهی اطلاق می شد که اعمال تعمید در آب جاری به جای می آوردند. چنان که رودلف ماتسوخ، یکی از پژوهشگران در زمینة زبانِ آرامی، ریشة واژه صابئین را در زبان مندایی که یکی از شعبه های زبان آرامی است، می داند. وی اضافه می کند که صابئین از ریشة صبا گرفته شده که به معنای تعمید در آب است. (عادل شیرالی، 1389، ص 16)

    ج) پیشینة تاریخی صابئیان

    صابئین که خود را منسوب به یحیی بن زکریا(ع)، می دانستند و به یحیایی معروف بودند چند قرن پس از ظهور عیسی مسیح(ع) تحت آزار و اذیت یهودیان و مسیحیان قرار گرفتند.  آنها به تعقیب و کشتار مندائیان و همچنین آتش زدن کتاب ها و تخریب اماکنشان پرداختند تا اینکه پس از مدتی، این صابئین ناصورایی به رهبری فردی به نام اردوان مَلکا ـ که او نیز یکی از ناصوراییان پیرو حضرت یحیی(ع) بود ـ به سوی منطقة حران مهاجرت کردند و در آنجا اجازة فعالیت مذهبی یافتند و عبادتگاه هایی ساختند. درگیری ها میان مندائیان و یهودیان همچنان ادامه داشت تا اینکه مندائیان سرزمین اصلی خود، فلسطین را ترک کردند. آنان برای پیدا کردن محل مناسب زندگی و مراسم خود، که همان وجود آب جاری است، به شمال سوریه، جلگة بین النهرین و خوزستان که سرزمین مساعدی برای زندگی بود، مهاجرت کردند. البته ناگفته نماند که حمایت اردوان سوم اشکانی، پادشاه ایران از آنان، یکی از عوامل مهمی بود که مندائیان را بدان ناحیه کشاند؛ زیرا اردوان، مندائیان را از شرّ آزارهای یهودیان در امان نگاه داشت و در بین النهرین که مرکز و پایتخت ایران آن زمان بود، به آنان آزادی کامل بخشید. (زرین کوب، 1357، ص 12؛ الهامی1379، ص 90 ؛ حمّاده، 1432ق/2011، ص 38) سکونت این صابئیان در بین النهرین تا سدة نهم هجری، و انتقال محل سکونت آنها به جنوب این ناحیه ـ که پس از گسترش قلمرو آل مشعشع در خوزستان اتفاق افتاد ـ و دوام وجود ایشان در اهواز و محمّره و بصره تا امروز، بهترین قرینه بروجود پیروان دین صابی است. (الهامی، 1379، 79)

    البته این نام را صابئین در زمان حکومت عباسیان بر خود نهادند تا شرایط ذمه را داشته باشند. پیش از این، به آنان حرانیان گفته می شده است. دربارة این حرانیان که به صابئه مشهور شدند، چنین بیان شده است که مأمون عباسی در اواخر دورانش به قصد تاخت وتاز به شهرهای روم، از دیار مضر، (سرزمینی در قسمت شرقی فرات در حدود حران و رقه) می گذشت و در بین مردم آن منطقه، عده ای حرانی با قباها و موهایی بلند به استقبال مأمون آمدند. وقتی مأمون از کیش و آیین آنها پرسید، آنان خود را نه نصرانی، نه یهودی و نه زردشتی خواندند. مأمون آنها را تهدید کرد که یا مسلمان و یا اهل کتاب شوند که جزیه بدهند؛ وگرنه کشته خواهند شد. برخی از آنان مسلمان و برخی مسیحی شدند و چون نام صابئین در قرآن آمده بود، برخی نام صابئی بر خود گذاشتند و این گونه خود را از اهل ذمه قرار دادند. البته مأمون در آن سفر درگذشت و برخی از این نومسلمانان و نو مسیحیان دوباره به کیش قدیم خود برگشتند. (ابن ندیم، 1346، ص 569؛ بیرونی، 1352، ص 435)

    خدمات علمی صابئیان حرانی را در دورة اسلامی نیز نباید نادیده گرفت. حرّان، یکی از شهرهای شمال غربی بین النهرین و زیرمجموعة حوزة علمیة انطاکیه، به علل گوناگون تاریخی با حکمت و فلسفة یونانی، ادیان شرقی و مکاتب علمی و اساطیر آشنایی داشت و یکی از شهرهای چندملیتی و دینی به شمار می آمد. از ظهور اسلام تا سال 424 هجری که عصر شکوفایی و خدمات علمی این شهر به تمدن اسلامی است، اکثریت آثار علمای اسکندرانی و سریانی، چه در زمینة فلسفه و چه در باب پزشکی و علوم دیگر، توسط خاندان ثابت بن قره، هلال صابی و دیگر دانشمندان این شهر به عربی ترجمه شد و در اختیار دانش پژوهان بغداد قرار گرفت. خدمات علمی صابئیان از قرن سوم هجری آغاز شد و دو خاندان سرشناس صابی، بهترین خدمات علمی را به تمدن اسلامی در بیت الحکمه و مستنصریة بغداد، در قرن های سوم، چهارم و پنجم ارائه کردند. ثابت بن قَرّه و ابواسحاق ابراهیم بن زَهرون ریاست این دو خاندان صابی را بر عهده داشتند؛ اما حران بعدها، هنگامی که فاطمیان مصر بر آن تسلط یافتند، دیگر آن شکوه سابق را نداشت. (فروزنده، 1377، ص 133)

    صابئیانی که هم اکنون در عراق و خوزستان ایران به سر می برند، آیین خود را به حضرت یحیی بن زکریا(ع) که مسیحیان او را یحیای تعمیددهنده یا یحیای معمّدان می خوانند ـ نسبت می دهند. این صابئیان، همچون یهودیان، عیسی را به رسالت قبول ندارند. به گمان ایشان، پیامبر مبعوث بعد از حضرت موسی، یحیی(ع) است؛ ازاین رو، بعضی از مراسم و آداب یهودیان، هنوز نزد ایشان رواج دارد. (الهامی، 1379، ص 32) معابد ایشان، همیشه در کنار رود جاری بنا می شود و تنها روحانیون آنها حق ورود به معابد را دارند. صابئین به صنایعی همچون زرگری، نقره کاری، قایق سازی و آهنگری و کشاورزی می پردازند. (توفیقی، 1384، ص 73)

    د) کتاب های صابئیان مندایی مرتبط با سوگواری

    از جمله کتاب های مقدس مندائیان، گَنزاربا(ganzarba)، تعالیم یحیی، قِلِستا (ازدواج)، اینانی (دعا)، اَسفَر مَلواشه، و اَلف تِرَسَرشاله(alfe tera sar shale) (هزار و دوازده سؤال) است که همگی به زبان مندایی نوشته شده اند. (برنجی، 1367، ص 17) از مهم ترین کتب مقدس صابئین، کتاب گنزاربا است که از آن به صُحف آدم تعبیر شده است. و این کتاب مشتمل بر دو بخش است: بخش راست و چپ. بخش راست دربارة توحید و خداشناسی، صفات خالق، حرام و حلال و احکام دینی است؛ بخش چپ، مسائلی دربارة مردگان و دعاهایی که برای آنان خوانده می شود و نیز مراسم دفن و کیفیت خروج روح از بدن را شامل می شود. (نوری، 1346، ص 432؛ حمّاده، 1432ق ص 63) مندائیان، نگهداری و نسخه برداری از گنزاربا را وظیفه ای دینی و آسمانی تلقی می کنند. هر خانوادة مندایی، یک گنزاربا که با دست خط پدر یا جد خانواده نوشته شده است، در اختیار دارند. البته توانایی خواندن و درک مفهوم این کتاب، به دلیل دشواری نثر و سنگینی مطالب علوم الهی و هستی شناسی آن بسیار مشکل است. (فروزنده، 1377، ص 161) کتاب دیگر، سیدرا اِدنشماتا) (sidra edenshmata است که به معنای کتاب روان ها می باشد. این کتاب چگونگی عروج روان به عالم نورانی را توضیح می دهد. آیین تدفین مردگان، از آیین های باستانی مندائیان است. آنان برای آمرزش روان مردگان، مجموعه ای از ادعیه را قرائت می کنند. این کتاب توضیحی بر آیین تدفین مردگان است. (فروزنده، 1377، ص 278)

    1. آداب سوگواری

    دربارة آداب سوگواری و به طور کلی، آداب و مناسک صابئیان باید گفت: قلّت پیروان این آیین و تقید سخت آنها به نهان داشتن آیین خود و منع دعوت و تبلیغ، و اعتقاد آنان به اینکه آیینشان یک آیین اختصاصی است، نه عمومی، و پیغمبرشان فقط برای نجات آنها مبعوث شده است و نیز احکام خاص این آیین که پیروانش را به گوشه گیری و انزوا و ارتباط نداشتن با مردم دیگر و زندگی در کنار رودخانه ها یا دریاها و عوامل دیگر ترغیب می کند، این آیین را در نظر دیگران به صورت رمز و معما درآورده است. (نوری، 1346، ص 416)

    دربارة عقاید و احکام آیین صابی باید توجه داشت که مجموعه عللی موجب عدم دستیابی مورخان و متکلمان مسلمان، به ویژه از قرن سوم تا هفتم هجری به ماهیت دین صابئین گردید:

    الف) عدم دستیابی مورخان و متکلمان مسلمان به متون و زبان آرامی ـ مندایی؛

    ب) عدم تحقیق مشاهده ای توسط مورخان مسلمان از مراسم و شعایر صابئین مندایی در شهرهای حرّان و بصره، و عدم گفت وگوی صریح بین علما و مورخان مسلمان با رؤسای قوم صابئین مندایی. (فروزنده، 1377، 61)

    در یکی دو قرن اخیر، گروهی از خاورشناسان و پژوهشگران اروپایی، مانند نولدکه خولسون آلمانی، پروفسور دراور، و سون هارتمان، به پژوهش های دامنه دار و مستند در باب آیین صابئی دست زدند و قسمتی از متون مذهبی آنان را ترجمه کردند و تحقیقات خود را در دسترس دیگران گذاشتند. بدین ترتیب، امکان شناسایی این آیین و محتویات آن آسان شد. (نوری، 1346، ص 417)

    1ـ1. مرگ و معاد از دیدگاه صابئین

    صابئین معتقدند که مرگ یعنی انتقال جسم از عالم خاکی و مادی به عالم دیگر. آنان اعتقاد دارند که روح پس از خروج از جسم فنا نمی شود و جاوید است و وضع او به اعمال نیک و بدش بستگی دارد. (ممتحن، 1337، ص 72) طبق روایات مندایی، نفس انسانی «نَشَمتا» نام دارد که در واقع، اصل وجود آدمی تلقی می شود. نشمتا پدیده ای نورانی و الهی است و جایگاه اصلی آن در عالم نور می باشد. و شرایط جسمانی حیات آدمی شرایطی موقتی است که پس از مرگ پایان می یابد و نَشمتا آزاد می شود. نشمتای متوفی تا سه روز پس از تدفین، در سطح زمین باقی می ماند و پس از آن سفر خود را به عالم نور که در بالا قرار دارد، شروع می کند. (عربستانی، 1383، ص 68) صابئیان به جهان آخرت اعتقاد دارند. این موضوع را می توان از لابه لای کتاب های مذهبی ایشان، از جمله کتاب گنزاربا و بوثه های (آیات) مختلف در آن دریافت. از جمله آمده است: «این عالم فنا می شود و همة اموال و اعمال شما را ترک خواهد کرد. شیطان را عبادت نکنید؛ بت و صور این عالم را نپرستید. هر کس که شیطان را پرستش کند، در عذاب و آتش تا روز قیامت خواهد بود.» (شیرالی، 1389، ص 80)

    به نظر آنان، غیر از این دنیای خاکی، دنیایی ابدی و جاویدان وجود دارد که تمام افراد خوب و بد به آنجا می روند. به عقیدة مندائیان، در جهان آخرت دو مکان وجود که یکی را «اَلَمی دِنهورا» (alami denhora) یا عالم انوار و دنیای پاکیزگی _که گفته شد نشمتا پس از سه روز، سفر خود را به سوی آن آغاز می کند_ و دیگری را عالم بدی معرفی می کنند. ایشان عقیده دارند که روح هر فردی پس از مرگ برای سنجش گناهان و همچنین خوبی ها، ابتدا به مکانی به نام «اِواثِرمَزینا» می رود تا در آنجا دربارة او داوری شود؛ سپس به عالم انوار یا به علم بدی ها می رود. شاید بتوان در این مطلب، اندیشة حلول و تناسخ را در اعتقادات صابئیان مشاهده کرد. (ممتحن، 1337، ص 72؛ پورکاظم، 1377، ص 63؛ عربستانی، 1383، ص 68) روح آدمی در اِواثرمزینا بازخواست می شود و در آنجا دست ها، پاها و چشمان، گوش ها و زبان آدمی شهادت خواهند داد که روح حاکم بر آنها چه کارهای نیک و زشتی انجام داده است. (برنجی، 1367، 291)

    چنان که گفته شد، کسانی که روح نیکوکار و شایسته ای داشته اند، به عالم نور و نیکی ها روانه می شوند؛ اما افرادی که گناهان زیادی انجام داده اند و بدکارانی که به گناهان خود اعتراف نمی کنند، به دنیای ظلمات، یعنی «سیناویس» یا «سوفات» (sofat) فرستاده می شوند؛ جایی که همان جهنم است و به منتها درجه، دور از عالم نور قرار دارد. (عربستانی، 1383، 69) البته پایانی نیز برای این جهان متصوّر است «یومارِبّااِدسوف» یا «روز بزرگ انتها» نام دارد؛ روزی که روز آخر جهان است و داوری نهایی خداوند در آن روز انجام می پذیرد. (همان، 70)

    1-2. تعمید

    تعمید در میان صابئین، مبحثی بسیار گسترده، عمیق و مهم بوده است و پیشینه ای بسیار طولانی دارد. تعمید در دین مندایی عبارت است از فرو رفتن در آب جاری و پوشیدن لباس دینی (رَسته) در حضور عالم روحانی. تعمید، تنها در آب جاری صحیح است: برای اینکه کسی در دین مندایی یکی از پیروان این شریعت شناخته شود و مندایی به شمار آید، حتماً باید تعمید کند. از جمله تعمیدهای واجب در دین مندایی را حِلالی ها، یعنی کسانی که در حمل جنازه شرکت می کنند، باید انجام دهند. (شیرالی، 1389، ص 49)

    1-3. حِلالی ها

    وظیفة حلالی ها که او را «شمّاس» می خوانند، ذبح حیوانات برای عوام مردم و پابرهنه حرکت کردن به دنبال جنازه متوفی است. (کاظم پورکاظم، 1377، ص 83)

    1-4. رَسته

    یکی از لوازم در هنگام تعمید، «رَسته» است که مندائیان آن را به لباس دینی تعبیر می کنند و در هنگام عبادتِ خداوند و در برخی مراسم، مانند کفن و دفن، لزوماً باید آن را بر تن کنند. رنگ رَسته سفید و از جنس پنبه است. مندائیان علت سفید بودن رسته را هم بستگی با جهان نور می دانند. رسته، شامل پنج قطعة اصلی است: 1. سُدرا (پیراهن)؛ 2. شَروارا (شلوار)؛ 3. همیانا (کمربند)؛ 4. بَرزَنقا (عمامه یا روسری)؛ 5. کسویا یا نَسیفا (روبانی به طول یک متر که آن را پشت گردن و روی عمامه سر قرار می دهند و دو سر آن را به همیانا وصل می کنند.) (شیرالی، 1389، ص 51) وقتی کسی به حالت احتضار می افتد، به لحاظ شرعی در دین صابئی، باید او را غسل (طَماشه) داد و رسته بر تنش کرد. برای غسل، محتضر را برهنه می  کنند و با آب جاری طماشه می دهند و سپس رسته بر تنش می پوشانند که حالت کفن دارد. (عربستانی، 1383، ص 200)

    1-5. مَندَلتا(mӕndӕlta)

    «مندلتا» نوعی سازة آیینی است که در مراسم کفن و دفن مردگان در آیین صابئین مندایی استفاده می شد. مَندلتا تعدادی نی بود که درون صندوقی چوبی به وسیلة گِل به طور عمودی ثابت می شد. به طور کلی، این نی ها به سه دسته تقسیم می شدند و کسانی که مرده را از خانة متوفی به قبرستان حمل می کردند، باید از روی آن می گذشتند. در واقع، مندلتا را نمایانگر انتقال روح آدمی یا تولد او در دنیای جدید که جهان آخرت است، می دانند. افرادی که مجری مناسک کفن و دفن (حلالی ها) هستند، باید به ترتیب از روی مندلتا که در خانة فرد متوفی ساخته شده است، عبور کنند. مَندلتا پس از سه روز از خاکسپاری فرد، به رودخانه انداخته می شود. (عربستانی، 1383، ص 200؛ برنجی، 1367، ص 278)

     

    مَندلتا، نوعی سازة آئینی که در مراسم کفن و دفن در میان صابئیان به کار می رود. (عربستانی،1383: 200 )

    2. آداب کفن و دفن

    از جمله احکام صابئین در این مورد این است که باید فرد محتضر را پیش از آنکه روح از بدنش خارج شود، غسل دهند. اگر در حال احتضار غسل انجام نمی گرفت و محتضر فوت می  کرد، جسد او نجس می شد و کسی که در این حالت جسد را لمس می کرد، تا ابد نجس می ماند و با هیچ غسل تعمیدی پاک نمی شد. بدین دلیل، صابئین همین که نشانه های مرگ را در فردی می بینند، لباس های او را درمی آوردند و در زمستان با آب نیم گرم و در فصل های دیگر سال با آب جاری رودخانه، او را غسل می دهند و رسته بر تن او می کنند. (الهامی، 1379، ص 108؛ یکتایی، 1341، ص 26؛ ممتحن، 1337، ص 73 ؛ برنجی، 1367، ص 274) امر غسل تعمید احتضار، دقیقاً مانند آن چیزی است که مسیحیان انجام می دهند؛ زیرا آنان نیز بر این عقیده اند که اگر محتضر بدون غسل تعمید بمیرد، دیگر با هیچ غسلی پاک نخواهد شد. (نورانی، 1386، ص 13)

    اگر احیاناً فردی به صورت ناگهانی از دنیا برود و دورة احتضار نداشته باشد تا غسلی برای او انجام گیرد، جسد این شخص نجس است و در عید پنجه، مجلس ختم و طلب مغفرت برای او انجام می گیرد. (الهامی، 1379، ص 108) در این حالت، این فرد را عاقبت به خیر نمی دانند و در مراسم کفن و دفن او نیز شرکت نمی کنند. آنان حتی به بدن او دست نمی زنند و فردی غیرصابئی را اجیر می کنند تا آن فرد را به خاک بسپارد. (یکتایی، 1341، ص 26)

    غسل پیش از مرگ باید توسط غسال ها که پشت در پشت این پیشه را دارند، انجام بگیرد. شیخ یا روحانی صابئی پس از فوت فرد دعاهای مخصوصی می خواند و یک روز مرده را بر همان جای خودش می گذارند. در روز بعد، حلالی ها در حالی که هر کدام یک نی در دست دارند، با پای برهنه از خانة خود به طرف خانة مرده می روند. آنان نی ها را برای ساختن تابوت به کار می برند. شیخ بزرگ دو نی به همراه می آورد و در مراسم تشییع جنازة زنان شرکت نمی کند. (یکتایی، 1341، ص 27) پس از مرگ متوفی بی درنگ درون اتاق او کاسة آبی می گذارند. صابئیان معتقدند روح سه روز پس از مرگ، بین قبر و خانه در رفت و آمد است و کاسة آب سه روز باید در خانة متوفی بماند. (ممتحن، 1337، ص 74) صابئین مانند مسلمانان مسّ میت را جایز نمی دانند و اگر میتی را لمس کردند، غسل تعمید انجام می دهند. (شیرالی، 1389، ص 27 ؛ ممتحن، 1337، ص 73)

    برای انتقال مرده به قبرستان، چهار نفر از حلالی ها با لباس رسته و پای برهنه، سه بار به دور جسد می گردند؛ سپس جسد را از زمین برمی دارند و روی سر قرار می دهند، اگر مرده یکی از علمای صابئی باشد، باید علما ی هم تراز او، درحالی که کتاب های دینی روی سر دارند، باپای برهنه جنازه را مشایعت کنند. (ممتحن، 1337، ص 75) زمانی که حلالی ها مرده را بر دوش می گیرند و از خانة متوفی به قبرستان می برند، به ذکر دعا برای مرده می پردازند. این امر در میان صابئین، بوثة ترحیم خوانده می شود. عبارت دعا چنین است: «به نام خدای جاویدان. خداوندا در مراسم طلب استغفاری که از درگاهت برای روح این مرده صورت می گیرد از گناهان او درگذر و بر روحش رحمت آورده و بر او شفقت بفرما.» (برنجی، 1367، ص 276)

    حلالی ها هنگام حمل جنازه به طرف گورستان، عود دود می کنند تا بوی خوش، فضا را پر کند. شیخ در تمام مدتِ کندن قبر، کتاب مذهبی می خواند و چنانکه مسلمانان برای مردگان قرآن تلاوت می کنند، آنها نیز کتاب مذهبی شان را می خوانند. در قبر، دست های مرده را به پهلو می چسبانند و یکی از بزرگان از روی سر مرده تا روی پای او، دو ردیف کلوخ به شکل مثلث می چیند. سپس از گور خارج می شود تا روی آن خاک بریزند. خاک به اندازه ای ریخته می شود که یک وجب از سطح زمین بالاتر بیاید. (یکتایی، 1341، ص 31) تدفین مرده، سه ساعت پس از مرگ انجام می گیرد. عمق محل قبر، دو تا سه متر است و هیچگونه علامتی بر روی قبر درست نمی کنند. (چهاردهی، 1363، ص 39) عود دود کردن در میان صابئین، بسیار شبیه همان کاری است که مسیحیان تاکنون در سوگواری های خود انجام می دهند. این امر در میان مسیحیان این گونه انجام می شود که کشیش در قبرستان آیاتی از انجیل مقدس و دعای مخصوص آمرزش روح درگذشتگان را می خواند. پس از آن درِ تابوت را بر می دارد و بستگان و اقوام متوفی برای آخرین بار با او وداع می کنند. پس از اینکه تابوت را در کنار قبر قرار دادند، درگلدانی که آتش درون آن است، کندر می ریزند. سوزاندن کندر باید تا پایان مراسم خاک سپاری ادامه یابد؛(هویان، 1386، ص 15) زیرا مسیحیان بر این باورند که کندر سوزاندن و پراکندن بوی خوش در هوای قبرستان و طلب مغفرت برای درگذشتگان، آنها را در میان سایر مردگان شاد و غفران الهی را برای آنان به ارمغان خواهد آورد. کندر دود کردن، البته در روزهای یکشنبه، روزهای مذهبی و اعیاد مقدس نیز بر سر قبر متوفی کندر دود می شود. (رائین، 1356، 70) شاید بتوان کندر سوزاندن مسیحیان و عود دود کردن صابئیان را همانند این کار مسلمانان دانست که در شب های جمعه بر سر گور خویشان خود شمع روشن می کنند و یا اسپند می سوزانند.

    آداب پس از تدفین

    پس از تدفین، روحانی مقدسِ صابئیان یا «ریشا»، سه بار بوثة ترحیم را برای متوفی می خوانَد. (برنجی، 1367، ص 282) سه بار خواندن این دعا شبیه به زردشتیان است. آنان نیز پس از مرگ فرد، سه بار دعای «اشِم وُهو»(ashem vohu) می خوانند. (اوستا، بی تا: 54.)

    مندائیان پس از دفن میت، لباس بیمار را که پیش از مرگ بر تن داشته است، می سوزانند و خاکسترش را روی زمین می پاشند. (یکتایی، 1341، ص 27) همچنین پس از تدفین، کسانی که در حفر قبر شرکت داشتند، به ویژه کسانی که مرده را لمس کرده اند، در آب جاری غسل (طَمّاشه) می کنند و اسباب و ادوات به کاررفته برای تدفین را نیز می شویند. (ممتحن، 1337، ص 76؛ عربستانی، 1383، ص 201)

    سپس در ظرفی خرما و ماهی می آورند و شیخ یا روحانی صابئی به ذکر دعا می پردازد. ظرف غذا باید بر روی زمینی قرار گیرد که روی آن آب پاشیده و کاه ریخته شده باشد. آن گاه روحانی برای خوردن غذا اجازه می دهد. همچنین در روزهای سوم، هفتم، سی ام و چهل وپنجم نیز مراسمی از طرف خانوادة متوفی برگزار می شود. (ممتحن، 1337، ص 76؛ یکتایی، 1341، ص 31) برگزاری مجلس عزاداری در روز سی ام یا به نوعی سی روز عزاداری بر مرده را نمی توان به برگزاری همین مراسم در میان یهودیان بی ارتباط دانست. یهودیان نیز پس از فوت فرد، یک دورة سی روزة عزاداری دارند که از آن به «شلوشیم»(sheloshim) به معنای سی تعبیر می شود. (سرشار، 1384، ص 324؛ آنترمن، 1385، ص 252) از سویی، در کتاب مقدس هم به این امر اشاره شده است. در مرگ هارون، بنی اسرائیل سی روز ماتم گرفتند. (کتاب مقدس، سفر اعداد، 1947م، باب20: 241) همچنین پس از درگذشت حضرت عیسی(ع) در سرزمین موآب در فلسطین، بنی اسرائیل در آن سرزمین سی روز برای ایشان ماتم و نوحه گری کردند. (کتاب مقدس،سفرتثنیه، 1947م، باب 34 : 331) در دین زردشتی نیز در روزهایی پس از فوت فرد، از جمله روز سی ام مجلسی بر پا شده، دعایی به نام آفرینگان دَهمان، یعنی ستایش نیکی ها خوانده می شود. این دعا برای بازماندگان فرد درگذشته و طلب رستگاری برای پارسایان است که برخی آن را دعای تندرستی نیز نامیده اند. (اوستا، بی تا: 240) همچنین در دین زردشتی، در مرگ هر یک از اعضای خانواده (پدر، مادر، دختر و پسر)، باید سی روز برای آنها عزاداری کرد. (اوستا، 1377: 2/796 ؛ وندیداد،1361: 108) به عقیدة صابئیان، روح مردگان چهل روز پس از مرگ، در پیشگاه خداوند حاضر می شود. در این مدت، خویشاوندان و نزدیکان مرده در خانة او گرد می آیند و از غذایی که شیخ تبرک کرده است، می خورند. (مجید یکتایی، 1341، ص 28)

    3. مراسم دخرانی- لوفانی یا غذای آمرزش برای مردگان(Dukhrani-lufani)

    یکی از مراسم مندائیان در سوگواری ـ که اجرای آن واجب است و باور به جهان آخرت را نشان می دهد ـ مراسم دخرانی ـ لوفانی است. این مراسم پس از تدفین مرده انجام می شود. دخرانی و لوفانی به معنای تجمع، پیوستن، یاد نمودن و درخواست آمرزش و بخشش گناهان برای روان میت از خداوند بزرگ است. این مراسم را هر شخص مندایی می تواند به تنهایی و یا به طور دسته جمعی انجام دهد. کسانی که می خواهند این مراسم را برگزار کنند، لباس رسته می پوشند و مواد غذایی را که شامل سه عدد نان، پیاز، نمک، آب، به، انار، خرما، گوشت پخته، انجیر و مغز بادام و گردوست، شست وشو داده، روی پارچه ای سفید در ظرفی قرار می دهند. افرادی که در مراسم شرکت می کنند، اطراف سینی حلقه می زنند و می نشینند. هر فرد مقداری از مواد موجود را بر می دارد و می خورد و در این هنگام، به خواندن دعا مشغول می شود. (برنجی، 1367، ص 283؛ شیرالی، 1389، ص 84)

    مندائیان، بر این باورند که از روز دفن میت تا روز سوم، روح متوفی بین قبر تا خانه اش در رفت وآمد است و پس از آن سفرش را به جهان دیگر آغاز می کند که 45 روز به طول می انجامد. سرانجام پس از این مدت، مورد داوری قرار خواهد گرفت. (عربستانی، 1383، 69) زردشتیان نیز معتقدند که روح پس از جدا شدن از جسد، سه روز روی زمین می ماند و اتصال خود را با تن حفظ می کند. در این سه روز، دو موبد مراسم و نیایش هایی برای روح انجام می دهند. (رضایی، 1384، ص 269؛ هوپ، 1384، ص 200) بنا بر اعتقادات زردشتی، در این سه شبانه روز، روان شخص نیکوکار پیوسته خوشحال و مسرور است؛ اما روح گناهکار همواره در ناراحتی و عذاب به سر می برد. در بامداد روز چهارم درگذشتِ فرد، روان او به پل چینوَد می رسد و در آنجا به حساب کارهای نیک و بد او رسیدگی می شود. (آذرگشنسب، 1358، ص 204؛ رضی، 1344، ص 77)

    4. گریه و زاری

    مندائیان در مرگ نزدیکان خود لباس سفید بر تن می کنند و پوشیدن لباس سیاه را حرام می دانند. در دین صابئی گریه و زاری برای مرده نهی شده  است. در دین زردشتی نیز همه باید در مراسم تشییع جنازه لباس سفید بپوشند. (مزدیسنا، 306) در واقع، زردشتیان در تمامی مراسم مذهبی شان از پوشش سفید استفاده می کنند؛ زیرا آن را نماد روشنی، خلوص و پاکی می دانند. (راسل، 1388، ص 60) این دلیل شبیه دلیل مندائیان در پوشیدن رستة سفید است که آن را هم بستگی با جهان نور می دانند شبیه دانست. همچنین در آیین زردشتی گریه و زاری برای مردگان نهی شده است: «اشک چشم سوگواران رودی بزرگ و سهمگین می شود و راه را بر گذر کسانی که به سوی بهشت می روند، می بندد که برایش اشک ریخته اند و در اوصاف دوزخ آمده، شیون و زاری مستوجب کیفر دوزخی است».(مزداپور، 1383، ص 239و 210) همچنین صابئیان در عزاداری و سوگواری های خود نباید به سینه زدن، گریبان چاک دادن، روی خراشیدن و موی کندن بپردازند. آنان دلیل این کار را چنین بیان می کنند که حضرت یحیی(ع) هنگام مرگش به همسرش تأکید کرد که گریه نکند و شادمان و مسرور باشد. (شیرالی، 1389، ص 71 ؛ برنجی، 1367، ص 283 ؛ ممتحن، 1337، ص 75)

    5. مراسم و اعیاد مرتبط با سوگواری

    الف) عید پنجه

    عید پنجه یا پنجگی که به عید مردگان، عید قربانی و عید تغسیل هم تعبیر می شود، یکی از پرتوجه ترین اعیاد مندائیان، از گذشته تاکنون بوده است. عید پنجه در آخر سال به مدت پنج روز برگزار می شود. اگر فردی به صورت ناگهانی فوت کند و نتوان برای او مراسم اصلی تدفین و تکفین را به جای آورد، در عید پنجه مراسمی برای سوگواری او انجام می شود که به آن قُماشی دادن می گویند. در این مراسم، به تعداد افراد شرکت کننده رسته دوخته می شود و رسته ها را پس از شستشو در آب رودخانه و خشک شدن، بر تن می کنند و به جای هر یک از کسانی که به این صورت فوت شده اند، باید غسل تعمید به جای آورند. همچنین در این مراسم، غذای آمرزشی دخرانی- لوفانی هم تدارک دیده می شود. (ممتحن، 1337، ص 74؛ شیرالی1389، ص 70؛ یکتایی، 1341، ص 6) صابئیان معتقدند هر یک از روزهای پنجه، متعلق به فرشته ای مقدس است و این فرشتگان، لباس سفید بر تن دارند روی همین اصل، در این روز صابئیان لباس سفید بر تن می کنند و پابرهنه در مراسم حاضر می شوند. (ممتحن، 1337، ص 60) در این روز، آنها نان و ماست می خورند و پس از خواندن دعا در ظرفی سفالین به نام تریانا، عود دود می کنند. (یکتایی، 1341، ص 6)

    ب) عاشوریه

    این روز به مناسبت غرق شدگان طوفان نوح برگزار می شده و جزو اعیاد اصلی نبوده است. عاشوریه در اول ماه سرطانا (حدود 28-30 آذرماه) (عربستانی، 1383، ص 289) انجام می گیرد. ازآنجاکه مندائیان برای مردگان خود رسم دخرانی ـ لوفانی را برگزار می کنند، مراسم عاشوریه نیز بر همین قاعده برای مردگان طوفان نوح برگزار می شود. مندائیان در این روز غذایی از حبوبات درست می کنند و از آن به خانه های یکدیگر و یا به فقرا داده می شود. (فروزنده، 1377، ص 269؛ پورکاظم، 1377، ص 95)

    ج) ماه تمّوز

    به گفتة ابن ندیم، صابئین در هر ماه و هر روز اعمال و مناسک خاصی را انجام می دادند؛ از جمله در نیمة ماه تموز، عید «بوقات» بوده است که در این روز زنان بر الهه  ای گریه و زاری می کردند که خداوند او را کشت و استخوان هایش را در آسیا آرد کرد. بر طبق این باور در میان صابئین، زنان در آن روز چیزهای  آردشده در آسیا را نمی خورند و خوراکشان گندم خیسانده، نخود، خرما، مویز و مانند اینهاست. (ابن ندیم، 1346، ص 573.)

    د) ماه تشرین اول

    در نیمة این ماه، صابئین غذاهای خود را برای مردگان شان، می سوزانند. آنها با گوشت و میوه ها و سبزیجات غذاهایی درست می کنند و سپس آنها را همراه با استخوان شتری در آتش می اندازند و می سوزانند. پس از سوختن غذاها، آب روی آتش می ریزند و بر این باورند که مردگان غذای سوخته و آب را می خورند و روانشان در آرامش قرار می گیرد. (ابن ندیم، 1346، ص 574.)

    نتیجه

    در بررسی مراسم سوگواری صابئیان، آداب و مناسک خاصی دیده شد که البته هر کدام از این اعمال تفسیر خاصی در بین ایشان داشته است. نکتة قابل ارزیابی در این زمینه این است که در بررسی اعمال سوگواری ایشان، تلفیقی از آیین های ادیان دیگر را می بینیم.

    خواندن سه بار بوثة ترحیم پس از مرگ توسط روحانی، بسیار شبیه سه بار خواندن دعای اَشَم وُهو پس از مرگ فرد در دین زردشتی است. همچنین پوشیدن لباس سفید و تلقی کردن آن به منزلة نماد خلوص و پاکی نیز مانند رسم زردشتیان در این زمینه است. مرده نزد صابئیان، نجس شمرده می شود و لمس آن را همچون مسلمانان جایز نمی دانند و در این صورت، حتماً باید غسل کنند. عود دود کردن در ظرفی سفالین به نام تریانا نیز بسیار شبیه سوزاندن کُندر در گلدان هایی است که مسیحیان در قبرستان انجام می دهند. همچنین رسم سوگواری در سی امین روز مرگ اشخاص، رسمی است که یهودیان نیز جزو آداب و مناسک خود قرار می دادند. آیین سوگواری در میان صابئین، از لحاظ بررسی تمام این مسائل، می تواند قابل توجه باشد.

    بر این اساس، مراسم ها و آیین های صابئین تلفیقی از مراسمات و آیین های سایر ادیان و آیین های موجود در اطراف آنهاست و دیدگاه مستقل و خاص به خود، که ویژگی ادیان بزرگ است را در این زمینه ندارد.

    پی نوشت ها:

    1. ترجمه الهی قمشه ای همان واژه ستاره پرست را آورده است. در ترجمه های دیگر از جمله ترجمه آقای بهاءالدین خرمشاهی و ترجمه آقای گرمارودی همان واژه صابئین در ترجمه آمده است و در ترجمه ای که از روی متن مصحح استاد علی اصغر حکمت آمده «و آنان که زبور می خوانند» ترجمه شده است.

        آذرگشنسب، اردشير،(1358)، مراسم مذهبي و آداب زردشتيان، تهران، انتشارات فروهر.
        آنترمن،آلن،(1385)، باورها و آيين‌هاي يهودي، ترجمه رضا فرزين، تهران، مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب.
        ابن منظور،جمال الدين محمدبن مكرم،(1363ش/1405ق)، لسان العرب، قم، نشرادب الحوزه.
        ابن نديم،محمدبن اسحاق،(1346)، الفهرست، ترجمه رضا تجدّد، تهران، ابن‌سينا.
        الهامي،داوود، (1379)، تحقيقي درباره صابئان، قم، مكتب اسلام.
        اوستا، (1377)، گزارش جليل دوستخواه، جلد دوم، تهران، مرواريد.
        برنجي، سليم، (1367)، قوم از ياد رفته، تهران، دنياي كتاب.
        بيروني، ابوريحان (1352)، آثارالباقيه، ترجمة علي‌اكبر داناسرشت، تهران، ابن‌سينا.
        پوركاظم، كاظم(1377)، صابئين يا يادگاران آدم، اهواز، برون.
        توفيقي، حسين،(1384)، آشنايي با اديان بزرگ، تهران، سمت/ قم، موسسه فرهنگي طه.
        التهانوي، محمد اعلي بن علي،(1862م)، كشاف الاصطلاحات الفنون، تصحيح محمد وجيهه و عبدالحق و غلام قادر، كلكته، شيانگ سوسايتي آف بنگال.
        چهاردهي، نورالدين(1363)، شناخت صبي‌ها، تهران، گوتنبرگ.
        حمّاده، محمدعمر(1432ق/2011)، تاريخ الصابئة المندائين، بيروت، دارالوثاق.
        خرده اوستا، (بي تا)، گزارش پورداوود، بي‌جا، انجمن زردشتيان ايران بمبئي.
        رشيدي عليان، محمد،(1976م)، الصابئون، حرانيون و مندائيان، بغداد، مطبعه دارالسلام.
        رائين،اسماعيل، (1356)، ايرانيان ارمني، تهران، امير كبير.
        راسل هينلز، جان، (1388)، اسطوره‌هاي ايراني، ترجمة مهناز شايسته‌فر، تهران، مؤسسه مطالعات هنر اسلامي.
        رضايي، مهدي، (1384)، آفرينش و مرگ در اساطير، تهران، اساطير.
        رضي،هاشم،(1344)، زرتشت و تعاليم او، تهران، بي‌نا.
        الزمخشري، جارالله‌محمود‌بن‌عمر(1417ق/1997م)، الفائق‌في‌غريب‌الحديث، ج 1،بيروت، دارالفكر.
        زرين كوب،عبدالحسين (1357)، جستجو در تصوف ايران، تهران، اميركبير.
        سرشار،هومن،(1384)، فرزندان استر، ترجمة مهرناز نصريه، تهران، كارنگ.
        شهرستاني، ابوالفتح محمدبن عبدالكريم، (1350)، الملل و النحل، ترجمة افضل‌الدين صدر تركه اصفهاني، تصحيح محمدرضا جلالي نائيني، بي‌جا، اقبال.
        شيرالي، عادل،(1389)، صابئين راستين، تهران، بصيرت.
        عربستاني، مهرداد،(1383)، تعميديان غريب، مطالعه‌اي مردم شناختي در دين ورزي صابئين مندائي ايران، تهران، افكار.
        فروزنده، مسعود،(1377)، تحقيقي در دين صابئين مندايي، تهران، سماط.
        كتاب مقدس،(عهد عتيق،عهد جديد)،(1901م/1947م)، لندن، بريتش و فورن بيبل سوسايتي.
        مزداپور،كتايون، (1383)، داغ گل سرخ، تهران، اساطير.
        مزديسنا، (1338)، گردآورنده: محمدمعين، تهران، دانشگاه تهران.
        ممتحن،حسين‌علي، (1337)، تحقيق در احوال و مذاهب و رسوم صابيان عراق و خوزستان، تهران، بي‌نا.
        نوراني اردبيلي، مصطفي، (1386)، بررسي عقايد و اديان، قم، چاپخانه علميه قم.
        نوري، يحيي،(1346)، جاهليت و اسلام يا اسلام و عقايد و آراء بشري، تهران، موسسه مطبوعاتي فراهاني.
        ونديداد، (1361)، ترجمة محمدعلي حسني داعي الاسلام، تهران، دانش.
        هوپ مولتون، جيمز، (1384)، گنجينه مغان، ترجمة تيمور قادري، تهران، اميركبير.
        هويان، آندرانيك، (1386)، آيين‌ها و مراسم سنتي ارمنيان ايران، تهران، مؤسسه علمي و فرهنگي فضا.
        يكتايي، مجيد،(1341)، تريانا، تهران.، انتشارات كتابخانه ابن‌سينا.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    رئیس السادات، تهمینه، معزی، مریم.(1390) آیین سوگواری در میان صابئیان (تلفیقی از اندیشه‌ها و آیین‌ها). فصلنامه معرفت ادیان، 3(1)، 27-44

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    تهمینه رئیس السادات؛ مریم معزی."آیین سوگواری در میان صابئیان (تلفیقی از اندیشه‌ها و آیین‌ها)". فصلنامه معرفت ادیان، 3، 1، 1390، 27-44

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    رئیس السادات، تهمینه، معزی، مریم.(1390) 'آیین سوگواری در میان صابئیان (تلفیقی از اندیشه‌ها و آیین‌ها)'، فصلنامه معرفت ادیان، 3(1), pp. 27-44

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    رئیس السادات، تهمینه، معزی، مریم. آیین سوگواری در میان صابئیان (تلفیقی از اندیشه‌ها و آیین‌ها). معرفت ادیان، 3, 1390؛ 3(1): 27-44