معرفت ادیان، سال چهاردهم، شماره چهارم، پیاپی 56، پاییز 1402، صفحات 135-145

    بررسی تطبیقی مفهوم «اشا» و «دهرمه» در سنت هندویی و زرتشتی

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ ولی الله نصیری / استادیار گروه ادیان و عرفان تطبیقی دانشگاه شهرکرد / nasiri@sku.ac.ir
    سیمین یاری / دانشجوی دکتری ادیان و عرفان دانشگاه فردوسی مشهد / simin_yari494@yahoo.com
    چکیده: 
    ارائه‌ی تعریفی واحد از «دهرمه» (حق) که جزو آموزه های مبتنی بر وداهاست، مشکل به نظر می رسد. دهرمه همانند آب که نمی تواند موجب حرکت ماهی در رودخانه شود، نمی تواند باعث حرکت یک شیء نامتحرک گردد، بلکه می تواند به حرکت اشیای متحرک کمک کند. دهرمه سرمدی، لازمان، بی شکل و نامتحرک است و بر سراسر فضای جهان سیطره دارد. «اشا» به معناى درست کردارى، حقیقت و نظم است. از سوی دیگر «اشا» به معنای قانون طبیعى ناظر بر حرکت منظم خورشید، گردش فصل ها و دوام هستى است. در این جستار به معانی متفاوت «دهرمه» و «اشا» اشاره شده و این دو در سنت دینی هندویی و زرتشتی با یکدیگر مقایسه شده اند. در جستار حاضر کوشش شده است به صورت کیفی ـ تحلیلی و به روش کتابخانه ای شباهت ها و تفاوت های دو مفهوم مزبور بیان شود. با توجه به بررسی های انجام یافته، دهرمه و اشا مفاهیمی بسیار نزدیک به هم دارند و این می تواند ریشه در سنت مشترک هند و ایرانیان باستان قبل از مهاجرت داشته باشد. علاوه بر مشابهت در معنا، تقریباً دارای اهداف یکسانی نیز هستند و آن هدف چیزی جز سعادت و نیک بختی نیست.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    A Comparative Study of the Concept of "Asha" and "Dharma" in the Hindu and Zoroastrian Tradition
    Abstract: 
    It seems difficult to provide a single definition of "Dharma" (right) which is one of the teachings based on the Vedas. Just like water that cannot cause the movement of fish in the river, Dharma cannot cause the movement of an inactive object, but it can help the movement of moving objects. Dharma is eternal, necessary, formless and motionless and it dominates the entire world. "Asha" means righteousness, truth and order. On the other hand, "Asha" means the natural law dominant on the regular movement of the sun, the circulation of the seasons, and the stability of existence. This essay mentions the different meanings of "Dharma" and "Asha" and are compared with each other in the Hindu and Zoroastrian religious traditions. This research tries to explain the similarities and differences of the two concepts using a qualitative-analytical library method. According to the results, Dharma and Asha are very close concepts and this can be rooted in the common tradition of India and ancient Iranians before their migration. In addition to their similar meaning, they have almost the same goals which is nothing but happiness and fortune.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

    مقدمه

    «دهرمه» مفهوم مهمی است که در فلسفه‌هاي مقدس بسياري در شبه‌جزيره هند، از جمله در هندوئيزم، بوديزم، جاينيزم و سيکيزم يافت مي‌شود. «دهرمه» فراگيرترين مفهوم در اديان آسياي جنوبي است و در فرهنگ هندويي از اهميت بسزايي برخوردار است. کل سنگ‌بناي هندوئيزم براساس دهرمه است و داستان‌هاي آن براي قرن‌ها الهام‌بخش نسل‌هاي انساني بوده است (ماتیلال، 1989، ص 53).
    اين مفهوم داراي تعاريف متعددي است. در حقيقت دهرمه داراي محتواي اخلاقي و ديني و شيوة درست زندگي بوده و در فرهنگ هندويي از اهميت بسزايي برخوردار است (پارتريج، 1392، ص 490).
    دهرمه توانسته است جايگاه خاصي را در فرهنگ هندويي براي خود کسب نمايد. به همين سبب لازم است که اين اصول بهتر شناخته شوند تا زمينه آشنایي بيشتر با فرهنگ غني هندويي را فراهم کند.
    از سوی ديگر مفهوم مهم «اشا» در سنت زرتشتي وجود دارد که با مطالعة آن پي مي‌بريم تشابهات معنايي و مضامين مشترکي با «دهرمه» در سنت بودايي هند دارد. هدف جستار حاضر بررسي دو مفهوم «اشا» و «دهرمه» و مقايسة آن دو با همديگر است.
    بررسي‌ها نشان مي‌دهد تاکنون تحقيقي در اين زمينه صورت نگرفته است. اين جستار که به روش «کتابخانه‌اي» و «تحليل محتوا» انجام يافته، با بررسی کتب متفاوت در اين زمينه، توانسته است مطالب ذی‌ربط را جمع‌آوري و به بررسي آنها بپردازد و هيچ منبع خاص و يا مقاله‌اي که اين موضوع را به صورت تخصصي بررسي کرده باشد، يافت نشد.
    روش بررسي جستار حاضر «توصيفي و تحليلي» است. با مراجعه به اسناد، کتب و مقالات درباره «دهرمه» و «اشا» اطلاعات لازم جمع‌آوري و تحليل گرديد. از متون اصلي و منابع درجه اول آثار هندویی و زرتشتي استفاده شد و همچنين به مقالات و کتب تحليلي درباره دهرمه و اشا مراجعه و اين موضوع بررسی گردید.

    1. مفهوم «دهرمه» در سنت هندويي

    «دهرمه» يکي از مهم‌ترين اصطلاحات ادبي و ديني در زبان سانسکريت است. این واژه به صورت‌هاي متفاوت و در عين‌ حال حيرت‌انگيز ترجمه ‌شده است. در زبان انگليسي به لحاظ معنايي يکسان و مشابه نيست و تعبيرات متنوعي را مي‌توان از آن ارائه داد. دهرمه که مبناي تفکر ديني فلسفي شرق آسياست، ريشه در تاريخ ديني هندوها دارد و براي اولين‌بار در وداها مطرح ‌شده و سپس در متون و ادبيات دوره‌هاي بعد، معاني متعددي يافته است. اين مفهوم داراي معاني بسياري در بطن خویش است. دهرمه در دين هندو، نظم کيهاني، رفتار اخلاقي و قانون وجود در نظر گرفته مي‌شود (پارتريج، 1392، ص 487).
    از ديدگاه هندو، دهرمه به ما يادآوري مي‌کند که يک نظم طبيعي در کيهان وجود دارد؛ آنچه در وداها «گرودا» (Garuda) ناميده مي‌شود که مسئول کارکرد درست دوره‌ها و حرکات و فعاليت‌هاي زندگي است. وقتي‌ متون مقدس را مطالعه مي‌کنيم وارد دهرمه و هم‌صف با آن قانون ابدي مي‌شويم که يادآور تائوست. بدین‌سان در زندگي‌مان حکمت مي‌طلبيم تا حياتي روشن بيابيم. همچنین در معناهاي ديگري، از جمله قوانين مقدس، عدالت، طبقات اجتماعي، شايستگي و لياقت ديني، وظيفه يا مجموع همة اعمالي که انجام مي‌دهيم به‌کار رفته است. هريک از اين معاني دقيقاً از ديگري گرفته ‌شده است. ترجمۀ «دهرمه» از متن اصلي به انگليسي و طبيعتاً فارسي مشکل است.
    همان‌گونه که اشاره شد، گاهی به مفهوم «اخلاق» و «دين» به کار می‌رود يا به مجموعه‌اي از وظايف که وضعيتي خاص را توصيف مي‌کند، اشاره دارد. مفهوم «دهرمه» مافوق دين است. ناآگاهان «دهرمه» را به معناي دين مي‌دانند، در حالي ‌که علاوه بر این، معاني بيشتري دارد (شوکلا، 2010، ص 43).
    مهاراج معتقد است: ارائۀ تعريف و تبيين خاصی از «دهرمه» آسان نيست؛ زيرا اين کلمه در معانی و مفاهيم گوناگونی به‌کار رفته و حيطة آن گسترده است. شايد این يکي از بحث‌برانگيزترين کلمات در متون هندو باشد. «دهرمه» معنايي مشابه با «ريتا» (Rta) دارد؛ اما مفهوم و کاربرد «دهرمه» در متون ادبي هندو به صورت گسترده بيان شده و به معناي چيزي است که حفظ مي‌کند و بر هر جنبه از جهان حکم مي‌راند. او خود اساس جهان است. او به صورت تمام عيار و فراگير، خود را در زندگي و طبيعت متجلي مي‌کند. «دهرمه» جانشين مفهوم ودايي «ريتا» شد. هندوهاي ودايي «ريتا» را اصل هماهنگي و نظم جهان مي‌دانند (رينهارت، 2004، ص 162).
    «وداها» اولين منبع معتبري هستند که درباره دهرمه بحث کرده‌اند. این واژه 56 بار در ريگ ودا ظاهرشده، اما هر بار تفاوت معنايي در آنها ديده مي‌شود (ساوانت، 2011، ص 29).
    خيلي چيزها ماية حيات ريتا هستند. ستايش ريتا موجب از بين رفتن بي‌عدالتي و بي‌انصافي مي‌شود و ستايش خردمندانه و باشکوه ريتا گوش‌هاي ناشنواي انسان را شنوا مي‌کند (ريگ ودا، 1857، ص 167).
    اصطلاح دهرمه در مکتب «ميمانسا» که برای مناسک ديني اهميت بسياري قائل است، به معناي «وظيفه و تکليف شرعي» است يا آنچه بايد انجام داد. در اين مکتب، «دهرمه» مفهومي کنشگر دارد، در حالي ‌که ـ برای مثال ـ در مکتب بودايي، «دهرمه» مفهومي سکوت‌گرايانه و بي‌کنش دارد. هدف ممتاز اين مکتب که کعبۀ آمال ساير مکاتب فکري و نظري هندوان نيز هست، «مکشه» (Muksa) است، و اين معرفت تحقق نمي‌پذيرد، مگر به ‌موجب فضيلت خاصي که ايمان و اکرام و احسان آدمي و عنايت ايزدي و حق و آيين و کلام ودايي را شامل مي‌شود و اساس هرگونه معلومات و مبناي هر پيشرفت و کمال معنوي است (کري‌ير، 1390، ص 247؛ دوبودي، 2016، ص 158).
    «مکشه» به معناي از بين بردن کامل «کرمه» و تخليه شدن از آن است. مکشه در هند انگيزه‌اي براي تلاش در مسير حرکت اخلاقي در نظر گرفته مي‌شود و نيرویي انگيزشي براي اخلاق و برقراري دهرمه است (تيواري، ۱۹۹۸، ص ۱۵۹).
    دهرمه قابل دستکاري و به نفع طبقات بالاتر بوده است. اين به آن علت است که در شرح‌ها و تفسيرهايي که از دهرمه شده، به‌مثابه هنجار در نظر گرفته مي‌شود و به ‌صورت پيش‌فرض و انتخابي از دهرمه به حقيقت و واقعيت ترجمه‌ شده است. «دهرمه» همان فضيلت است. «دهرمه» (شيوة درست زندگي) چيزي است که هندوئيسم به‌جاي تصديق آموزه‌اي خاص، بر آن تأکيد مي‌ورزد (پارتريج، 1392، ص 490).
    افرادي همچون رايا و گنگولي و پارتريج «دهرمه» را به معناي اخلاق مي‌دانند (پارتريج، 1392، ص 487).
    گرايتس مي‌گويد: «دهرمه» مفهومي مشابه اخلاق دارد؛ مثل اينکه به فردي بگويند: «دزدي نکن» يا «با همسايه‌ات رفتار خوبي داشته باش». اما معناي آن محدود به اخلاق نيست و فراتر از آن است (گیرتز، 2011، ص 1).
    درست است که اينها در زندگي ضروري‌اند، اما دهرمه بعداً به مفهومي فراتر از اخلاق تبديل ‌شد. دهرمه بر اعمال و طبقات اجتماعي نيز دلالت دارد. براي مثال، در ادبيات حماسي هند گفته ‌شده است که دهرمة مربوط به شودرا آن است که به سه طايفۀ‌ «برهمن»، «کشتريه» و «وايشيه» خدمت کند (نقیب‌خان، 1380، ج 3، ص 40).
    کار برهمن در «گيتا»، آموزش و کمک به مردم براي درک خداست. عمل يا دهرمة خاص «کشاتريا» شجاعت و حفاظت از جامعه است. «وايشيه» خود را با تجارت سرگرم مي‌کند و اين دهرمة ويژة اوست. در اينجا منظور از دهرمه مي‌تواند وظيفه باشد. اگر اين افراد از دهرمة خود پيروي نکنند، جهان آنچنان که بايد، سپري نمي‌شود (بهگود گيتا، 2012، ج 13، ص 4).
    دهرمه علاوه بر نظم فردي و تکاليف و وظيفة شخصي، در زمینه نجات، مفهومي اجتماعي هم هست، به‌ویژه در متون حماسي هندو. برای مثال، در متون مقدس مهابهارت آنچه از دهرمه استنباط مي‌گردد وظيفه‌اي است مرتبط با کاست و در جهت نظم جامعه و در نهايت، جهان. کريشنا مفهوم شگفت‌انگيزي را از دهرمه ارائه مي‌کند و آن اينکه دهرمه را علاوه بر داشتن معناي نظم و وظيفة شخصي، داراي مفهومي اجتماعي هم مي‌داند (رايا و گانگولي، ۱۸۸۴، ص ۷۰).
    «دهرمه»، هم به معناي شريعت و وظايف شرعي تلقي شده است و هم به معناي نظام اخلاقي. حتي هنديان براي آنچه ما امروزه «دين» مي‌ناميم واژة «دهرمه» را قرار داده‌اند؛ يعني در هند «دهرمه» که مفهومي اخلاقي محسوب مي‌شود، معادل و مترادف با «دين» هم قرار داده ‌شده است. همچنين به معناي عدالت و قضاوت آمده است که قامتي سفيد دارد و در مقابل دهرمه‌ای قرار دارد که نماد ظلم و جور است (ريگ ودا، 1857، ص 167).
    علاوه بر اين دهرمه که جزو خدايان متأخر هندوست، جزو خدايان مهابهاراتا نيز هست (باک، ۲۰۰۰، ص ۱۲۱). نيز گفته ‌شده که خداي دهرمه از جهان خلقت پشتيباني ‌مي‌کند و آن را حفظ مي‌نمايد (رايا و گانگولي، ۱۸۸۶، ص ۲۷۶).
    با وجود تعاريف گوناگونی که از اين مفهوم ارائه گشته است، هندوان اکنون آن را بيشتر در ارتباط با جامعه مطرح مي‌کنند و بر مفهوم عاملي که انسجام و اتحاد را حفظ مي‌کند، تأکيد مي‌ورزند. مفهوم «دهرمه» گيج‌کننده است، اما زندگي نيکوکارانه و ذات شخص را دربر مي‌گيرد. دهرمه داراي ويژگي دروني يک موجود يا يک‌ چيز است (داماجوتي، 2012، ص 322).
    بهترين مثالي که مي‌توان در اين‌‌باره زد، نگاه کردن به آتش است. دهرمة آتش، گرماست. دهرمة آب، رطوبت است. دهرمة شير، خوردن گوشت و خوابيدن است.
    دهرمه از آن‌ جهت «دهرمه» ناميده شده که همه‌ چيز را حفظ و از فرد و جامعه پشتيباني مي‌کند. دهرمه از اصول اخلاقی حمایت می‌کند. او همه ‌‌چيز را در هماهنگي و انسجام نگه مي‌دارد. «دهرمه» در اين مفهوم به معناي خداست. دهرمه علاوه بر معاني وسيعي که براي آن ذکر شده، جزو خدايان متأخر هندوست (باک، ۲۰۰۰، ص ۱۲۱).
    دهرمه به‌عنوان يکي از خدايان در مهابهارت مطرح است. خدايي با عنوان «خداي دهرمه»، کارکردش اين‌گونه است که از جهان خلقت، پشتيباني و آن را محافظت مي‌نمايد (رايا و گانگولي، ۱۸۸۶، ص ۲۷۶).
    «دهرمه» از ريشة کلمة «Dhri» يا «dri» به معناي حفظ و نگهداري است. منظور حفظ و مراقبت از جهان و چيزهاي خوب است؛ به اين معنا که مسئوليت و وظيفه را به انجام يا به کمال برسانيم. يا به معناي ايفاي نقش ما در جامعه براي ايجاد جهان بهتر است. بنابراين دهرمه به سلوکي که هماهنگي را در جامعه ارتقا مي‌بخشد، منجر شده‌، به رشد آن کمک و سعادت آن را تضمين مي‌کند.
    برای مثال، شخص نبايد براي ديگران کاري را انجام دهد که براي خودش ناخوشايند است، يا به ‌عبارت ديگر هر چه شخص براي خود مي‌پسندد بايد براي ديگري نيز بپسندد (متيلال، 2014، ص 53).
    هدف دهرمه از اين کار، بهتر شدن و بهبود و تکامل جامعه است. دهرمه آن چيزي است که متحد به سمت جلو راهبري مي‌کند. افراد انساني در جامعه زندگي مي‌کنند و در آن گنجانده مي‌شوند. جامعه جايي است که علي‌رغم تفاوت‌ها و تنوع‌هاي موجود در آن، اتحاد وجود دارد. بايد همبستگي اجتماعي بين افراد همة طبقات، حاکمان و مردمان، همسايگان و بين همة مردم برقرار باشد. دهرمه مي‌طلبد که همه همفکر باشند؛ مثل هم، و انسجام داشته باشند. اگر انسجام در جامعه وجود نداشته باشد دهرمه دست ‌به‌کار مي‌شود. دهرمه مي‌خواهد فرد و جامعه را بهبود بخشد. دهرمه ارتباط تنگاتنگي با جامعه و فرد دارد. دهرمه نمی‌تواند در جامعه‌اي حاکم باشد که فرد ـ و نه جامعه ـ سود ببرد، يا حکمرانان ـ و نه فرد ـ سود ببرند. نبايد افراد جامعه شبيه آجري باشند که کيفيت لازم را ندارد. در غير اين صورت فرومي‌ريزد. يا نبايد در جامعه هر شخص به دنبال نفع شخصي باشد. اين هم به اين صورت است که آجرهاي فراوان و با کيفيت وجود دارند، اما هرکدام جداگانه‌اند و براي ساخت يک بنا به‌کاربرده نمي‌شوند. در اين صورت حکمرانان هم که بر بالاي بنا نشسته‌اند با موفقيت روبه‌رو نخواهند شد؛ زیرا بنا بايد پايه محکمي داشته باشد.
    دهرمه مي‌گويد: افراد بدون جامعه و جامعه بدون افراد فايده و قدرتي ندارند. اگر اتحاد نباشد زندگي از هم مي‌گسلد. دهرمه با متحد کردن افراد و جامعه و در سطح وسيع‌تر جهان، آنها را قوي مي‌کند و آنها را با کل متحد مي‌کند. دهرمه چنين حالتي دارد. دهرمه در نظر برخي هندوان، مجموعه‌اي از قوانين و دستورات قديمي نیست که توسط افراد در کتاب‌ها نوشته‌ شده است؛ زيرا آن قوانين اگر در خدمت فرد و جامعه نباشند و آنها را متحد نکنند فايده‌اي ندارند؛ يا بايد کنار گذاشته شوند يا اصلاح و تکميل گردند.
    حال نتيجة پيروي ما از دهرمه که کارش خدمت به جامعه و فرد است، شر يا نيکبختي (مکشه) است. پيروي از دهرمه در نهايت، «مکشه» را در پي دارد؛ بدين‌سان جامعه با پيروي از دهرمه به نيکبختي مي‌رسد. منظور از نيکبختي صرفاً ثروت نيست؛ زیرا ثروت نمي‌تواند انسان را به کمال برساند و بايد همراه با امنيت و آرامش ذهني باشد. جامعه با اتحاد و همدلي و يکي شدن که توسط دهرمه رخ مي‌دهد، به نيکبختي و سعادت مي‌رسد. دهرمه وسيلة نيکبختي همه‌جانبه است. در غير اين صورت، جامعه از کار افتاده مي‌شود و کارايي نخواهد داشت. دهرمه است که جامعه را سر پا و پويا نگه مي‌دارد. فرد بايد دهرمه را عملي کند.
    بنابراين حکيمان ودايي درصدد اتحاد جامعه و زدودن ناسازگاري ميان قبايل گوناگون و نژادها از طريق جذب جامعه از طريق دهرمه‌اند. هدف دهرمه فهم زندگي بروني افراد و مهار آن از طريق تکامل دروني است. دهرمه دو جنبة فردي و اجتماعي دارد که با توجه به وظايف و موقعيت هر کدام در جریان است (سايگال، 2000، ص 104). بنابراين، انجام و عمل به دهرمه، فراتر از صرف هدف يک فرد در زندگي است.
    هرکه کرمه و کار از طريق عقل و شاستره کند باز دولتمند شود. اي يوديشتيرا، هر کاري که مردمان اهانت آن کنند آن کار را اگر بهتر باشد، بايد گذاشت. «هونه» دهرمه است که از خواندن و شنيدن شاستره و عمل خوب آن همه‌چيز ميسر مي‌شود (نقیب‌خان، 1380، ج 3، ص 113).
    ما داراي ذهن و عقل و بدن هستيم. عقل به انديشه‌ها مي‌انديشد، ذهن عواطف را احساس، و بدن اشيا را درک مي‌کند. عقل و بدن و ذهن را همه دارا هستند، اما مشکل اينجاست که اين سه در هماهنگي با هم عمل نمي‌کنند. همساز نيستند. بدن اشتياق به چيزي دارد که عقل آن را نفي مي‌کند، در حالي ‌که باید با تفکر ما در يک مسير و همساز و متمرکز باشد. همة قدرت ما از تفکرمان نشئت مي‌گيرد. دهرمه ذهن و عقل و بدن افراد را منسجم مي‌کند و سپس جامعه را.
    براي اينکه قدرت هماهنگي با دهرمه را داشته باشيم نبايد نااميد شويم. بايد حتي در سخت‌ترين شرايط، روحية پذيرا بودن حق، حق‌شنوي، خلوص قلب، دوري از حسادت و سعي در داشتن کمال شخصيتي داشت تا صاحب بسياري موفقيت‌ها شد. پس دهرمه معاني زيادي را دربر مي‌گيرد که با آن شخص از رنج و چرخة تولد و مرگ يا آنچه «سمساره» ناميده مي‌شود، فراتر مي‌رود. يکي از معناهاي «دهرمه» اشاره به مسئوليت فردي و اجتماعي دارد. شخص دهرمة سياسي، اجتماعي و خانوادگي دارد، اما مهم‌ترين دهرمه، دهرمة مقدس و معنوي است.
    در بهگود گيتا که يکي از مهم‌ترين متون مقدس هنديان است، خداي مشهور کريشنا آموزش مي‌دهد که بالاترين دهرمة ما اين است که به فهم و درک معنوي نائل شويم که به اين معناست که خود واقعي‌مان را (آتمن) که آگاهي مطلق است، درک کنيم و ارتباطمان را با الوهيت بهبود ببخشيم.
    دهرمه توجه زيادي به اعمال انساني و اخلاقي براي زيستن در اين دنيا و آزادي روح مي‌کند. ازاین‌رو به نظر مي‌رسد که انسان تنها با عمل نيک و فضايل اخلاقي (دهرمه) است که مي‌تواند در مراحل بعدي زندگي‌اش در قالبي بهتر از قالب قبلي‌اش جاي گيرد. «مکشه» يعني از بين بردن کامل «کرمه» و تخليه شدن از آن. «مکشه» در هند به‌مثابه انگيزه‌اي براي تلاش در مسير حرکت اخلاقي در نظر گرفته مي‌شود و يک نيروي انگيزشي براي اخلاق و دهرمه است (تيواري، ۱۹۹۸، ص ۱۵۹).
    معناي «دهرمه» اين است که کار صحيح را انجام بده، حتي اگر مشکل‌آفرين باشد. هر کاري که به‌قصد ايجاد دهرمه باشد، درست است. «دهرمه» کيفيتي است که به‌موجب آن روح از آرامش بهره مي‌گيرد و به نجات مي‌پيوندد. «دهرمه» يکي از آموزه‌هاي مهم ودايي به شمار مي‌رود که به‌وفور از آن ياد شده و هدفش رستگاري و نجات انسان است. مفسران هند توضيح مي‌دهند که دهرمه بر عملي دلالت دارد که خاصيتي براي روح ايجاد مي‌کند که در نهايت سبب رستگاري و رهايي روح مي‌شود (حامدي، 1384).
    2. مفهوم «اشا» در سنت زرتشتي
    «اشا» از اهميت بالايي در بين موجودات مينوي برخوردار است و در خود گاتاها اهورامزدا  مکرر علاوه بر امشاسپندان به موجوداتي از جمله «اشا» متوسل مي‌شود؛ مثلاً در يسنا 28و30 (داداچانجي، 1913، ص 49).
    چون من راستي و منش نيک را جاودان نگه خواهم داشت، تو اي مزدا، به خرد خويش بياموزان و از دهان خود بياگاهان نخستين جهان چگونه بود؟ (ساسانفر، 1393، بخش یسنا، هات 28، ص 440).
    اگر شما مردمان آييني که مزدا فروفرستاد ازيک‌سو آسايش و از سوي ديگر، رنج زيان ديرپايا از براي پيروان دروغ، و سود از براي پيروان راستي، پس آنگاه آينده به کام خواهد بود (همان، بخش یسنا، هات 30، ص 456).
    «اشا» به معناي راست و درست، ديندار مؤمن، پاک و باتقواست (شهزادي، 1386، ص 42). «اشا» يا «اشو» به معناي پاک و مقدس است.
    «اشو» از ريشة «اشا» اوستايي به معني پاکي و راستي است و «اشوان» يعني: مقدس. در پهلوي، «اهو» به معني همين است. اين واژه به لغت زند و پازند به معني بهشتي، مقابل دوزخي هست: «هزاران درود و هزاران دعاي بر آن ارجمندي اشو پاک‌راي» (اوشيدري، 1371، ص 113).
    کتاب يشت‌ها با بررسي و ريشه‌يابي کلمة «ارديبهشت» معاني آن را آشکار مي‌سازد:
    «اشا» را در اوستا، «اشاوهيشتَ» و در پهلوي «اشاوهيشت» يا «ارت وهيشت» و در فارسي «ارديبهشت» گوييم. جزء اول اين کلمه، «اشا» از جمله لغاتي است که معني آن بسيار منبسط است. راستي و درستي و تقدس و قانون و آيين ايزدي و پاکي، جمله از معاني آن است و اين کلمه بسيار در اوستا استعمال شده است. فقط در گات‌ها که 896 بند شعر بيشتر نيست، صد و هشتاد بار کلمة «اشا» تکرار شده است. تخمين معاني آن نيز دشوار است. بسا در يک قطعه يا يک جمله، گهي به يکي از معاني مذکور است و گهي از آن فرشته‌اي اراده شده است. در سانسکريت به آن «ريتا» و در لاتيني «راتوس» (Ratus) گويند. جزء ديگر اين کلمه که «وهيشت» باشد، صفت تفضيلي است؛ يعني بهتر. «بهشت» که در فارسي به معني «فردوس» است، از همين کلمه هست. پس معني «ارديبهشت» بهترين راستي و درستي است. در آيين مزديسنا، آمال و آرزوي هرکسي بايد اين باشد که از پرتو راستي و درستي خويش از زمرة اشوان يا پاکان و مقدسين گردد. کلية کساني که پيرو قوانين مزدا و معتقد به دين راستين است، «اشون» خوانده مي‌شود. غالباً خود زرتشت در اوستا «اشو» خوانده ‌شده است. آنکه از اشا روي بگرداند و به کيش دروغين گردد «درگونت» (Dragvant) يعني «پيرو دروغ» ناميده مي‌شود (پورداوود، 2536، ص 91-92).
    دهرمه قانون ابدي است که بر جهان حکم‌فرمايي مي‌کند؛ وظيفه و قانوني است که بر زندگي اشخاص حکم‌فرماست. «اشا» در گات‌ها سزاوار بهترين ستايش‌ها و ياور و پشتيبان اهورامزداست (50:7). مهرداد بهار نيز «اشا» را به لحاظ لغوي در اينجا به معناي راستي مي‌داند (بهار، 1388، ص 42). اصلي‌ترين معناي «اشا» که قریب 180 بار در گات‌ها به‌کار برده شده، بهترين راستي است که نمونه‌هاي متعددي از گات‌ها مؤيد اين مدعاست:
    «راستي رستگاربخش و سودمند است» (49:3).
    «... تا مرا تاب و روان است دل به ‌راستي مي‌سپارم» (43:9).
    «... هريک از شما در راستي از ديگري پيشي گيريد تا از زندگي و خانمان خوب برخوردار گرديد» (53:5).
    در اوستا آمده است: «اَ اِوُ پنتائو يو اشا هه» يعني: راه و روش در زندگي تنها يکي است و آن راستي و اشاست (نيکنام، 1393، ص 303).
    البته ديدگاه‌هاي ديگري نيز وجود دارد. برای مثال، بويس «اشا» را به معناي نظم تلقي مي‌کند که عدل و داد مي‌گسترد و رفتار نيک مردم را سبب مي‌شود و ادارة جهان را به عهده مي‌گيرد (بويس و ديگران، 1348، ص 108). بويس در کتاب مقدمه‌اي بر دين ايران باستان «اشا» را به معناي «ريتا» يا راستي مي‌داند (بويس، 1391، ص 48).
    «اشون» فردي است که زندگي راست (اشا) را انتخاب مي‌کند. «اشون» به‌صورت تحت‌اللفظي يعني: داراي راستي. «اشا» در جاي‌جاي کتاب مذکور به معناي «راستي» تلقي شده است و در تقابل با «دروج» قرار دارد. «دروج» با «اشا» تقابل و ثنويت بنيادين دارند که مربوط به بحث «ثنويت» است که در عبارات کهن‌تر اين دين، ثنويت اخلاقي و کيهاني مطرح بوده است. اما با گذشت زمان، اين ثنويت به اين صورت تغيير کرد که تقابل ميان خوبي و بدي شد. در معناي حاضر، مفهوم ثنويت مزبور به اين صورت تغيير يافته است که جهان اشا را مترادف با پاکي و جهان دروغ را مترادف با آلايش تفسير مي‌کنند (بويس، 1391، ص 210).
    «اشا» به معناي بهشتي در مقابل دوزخي است. اشا محافظ قانون است (داداچانجي، 1913، ص 192). «ترتيب و نظم آفرينش مقدس است؛ زيرا آن را خداوند ايجاد کرده است. گرايش و تمايل به نيکي و خوبي و انجام و رغبت به‌سوي اکمل فضيلت‌ها، حاکي از نظم آفرينش است. پس عدالت هم مي‌تواند عين نظم قرار بگيرد. «عدالت» يعني: قرار دادن هر چيز در سر جاي خويش؛ همان‌گونه است که در طبيعت پس از روز شب فرامي‌رسد و پس از سرما گرمايي. اين چرخش و گردش کل کائنات است که از اصولي الهي و مقدس پيروي مي‌کنند؛ گردشي که به‌ ‌خودي‌ خود به انحراف نمي‌رود در سوي و به نهايت کمال و سازندگي پيش مي‌رود. پس بدي و رذيلت در اين چرخه جايگاهي کاذب و غير ذاتي دارد و در اثر نيات سوء آدميان به وجود مي‌آيد (حسين‌زاده، 1390، ص 109ـ110).
    اشا براساس عدل و دادگستري و نظم و راستي و سازگاري و درستي و پاکي و خرد و خوبي و شادي و بينش صحيح ايمان و اعتقاد به خداي يگانه پايه‌ريزي شده است (همان).
    کتاب گات‌ها نظر مري بويس را با عبارات گوناگون تبيين و تأييد مي‌کند و «اشا» را نظام هستي، هنجار آفرينش و قانون ازلي کائنات مي‌داند (ساسانفر، 1393، ص 120).
    کتاب برهان قاطع «اشا» را در زبان‌هاي اوستايي و پهلوي بررسي مي‌کند. به نظر نگارنده این کتاب «ارته» و «اشا» به معناي راستي و درستي است (معين، 1332، ج 1، ص 108).
    ادارة امور به گونة آرماني‌اش را در زير حکومت اشا (در سانسکريت rta) تصور مي‌کردند که اصل نظم بود و يا مي‌بايستي بود. عدل و داد را اشا مي‌توانست بگسترد و رفتار نيک‌مردمان و جاي گرفتن مينوهاي نيک در دل ايشان را اشا سبب مي‌شد. ادارة جهان پيرامونشان را نيز به اشا نسبت مي‌دادند. پس به ‌فرمان اشا بود که هر روز خورشيد مي‌دميد، فصل‌ها مي‌گرديدند، باران مي‌آمد و زايش و رويش بود، و اشا چون تهديد مي‌شد اصل بي‌نظمي مي‌آمد و گسترش دروغ (به سانسکريت druh= دروه)؛ و مردمان مي‌بايست بکوشند به همراه ايزدان تا بازدارند آن را. به هنگام شکست آنان در اين کوشش، خشکسالي مي‌آمد و گرسنگي و بيماري، بيداد مي‌آمد و رنج، خيانت مي‌آمد و هراس. اين مفهوم رنج که در آن تمامي چيزهاي اخلاقي و اجتماعي و جهاني در وضعيتي دلخواه و مناسب‌اند و بي‌نظمي هر از چند گاه بر آن ضربه مي‌زند، مفهوم ديگري است که جهاني بايد دانستش (بويس، 1393، ص 108ـ109و114).
    اشا در امور گيتي و در امور اجتماعي وظايفي داشت. اشا مفهومي در جنبه‌هاي اجتماعي و کيهاني محسوب مي‌شود. به اشا خطاب‌هايي در جهت افزوني بهبودي جهان شده است. اشا نظم جهان مادي را بر عهده داشت. از نظر ايرانيان باستان، اشا دوست جوانان قبيله بود (همان).
    چنين مي‌نمايد که «اشا با جهان مرده آفريده در وجود نيامده، که از روز ازل در خلأ، پيش از آفرينش وجود داشته است» (بويس، 1393، ص 137). در عرف هندو ـ ايراني، اشا نه‌تنها بايد حس مي‌شد که نظم راستين و رفتار راستين است، بلکه بايد به‌واقع چنين مي‌بود. اما دروغ که نامنظم و ناراستي مي‌بود، جز تصوير مخدوش و اشتباه‌آلودي از اشا نبود (همان، ص 138).
    اشا با کردارهاي ايزدان و مردمان درست‌انديش نيروي بسيار مي‌گيرد (همان، ص 143). اشا بر دروغ چيره مي‌شود (همان، ص 144). احترامي ژرف به اشا پيشکش شده است (همان، ص 163). «نيايشگران در ميان مراسم اعلام مي‌کنند که از طريق «اشا‌ي زيبا» است که پندار و گفتار و کردار نيک را گزيده‌اند و آن را بهترين مي‌دانند براي «وجود دوگانه» ـ مادي و غيرمادي (همان، ص 164). اشا نماد آتش است (همان، ص 165). اشا ابزار عدالت است (همان، ص 166).
    اين الگوي مشخص يشت است: مدافعان دين و به بيان کلي پشتيبانان اشا نمازهايشان اجابت و آرزوهايشان برآورده مي‌شود (همان، ص 205).
    اشا جزو ايزدان کيش اوستايي است که سندها و سنگ‌نبشته‌هاي آرامي هخامنشيان از رهگذر نام‌هاي ترکيب‌شده با خدا آشکار مي‌کنند که ستايش ديگر ايزدان کيش اوستايي در ميانشان رواج داشته است (همان، ص 226). پلوتارخ «اشا» را ايزد حقيقت مي‌نامد (همان، ص 230).
    نگرش آيين زرتشت به جهان هستي، پيروي و پيوستن به قانون اشا است. از ديدگاه او خداوند جان و خرد جهان را به شکل هنجاري آفريده که بر تمام هستي حکم‌فرماست و او اين هنجار و نظم حساب‌شده را «اشا» مي‌نامد. استواري قانون اشا بر جهان هستي بازتاب اراده و خواست پروردگار است. انسان بايد خود را با هنجار هستي همگام و همراه سازد؛ راستي و درستي، مهر و فروتني و فروزه‌هاي نيک انساني را در خود پرورش دهد. تا با هنجار اشا همراه و همگام شود. قانون اشا نيروي هماهنگ‌کنندة جهان هستي است و هيچ پديده‌اي از اتم تا کهکشان وجود ندارد که بر پاية اين هنجار هماهنگ استوار و پايدار نباشد (نيکنام، 1385، ص 5).
    اشا ازلي و ابدي است و همچنين هنجار اهورايي، اخلاقي و اجتماعي را در آفرينش سامان مي‌بخشد. دگرگوني در ذات آن جايگاهي ندارد. قانون عدل و دادگستري و راستي، و پايه‌اش بر فضيلت است. به گفتار زرتشت اگر اشا در زندگي افراد جاي بگيرد مدينة فاضلة آرماني بر دنيا حاکم مي‌گردد و نقصان جامعه بهبود مي‌يابد.

    نتيجه‌گيري

    بررسي‌ها نشان مي‌دهد تعيين معناي دقيق براي مفهوم «اشا» و «دهرمه» مشکل است، اما اين دو مفهوم داراي نقاط اشتراک و افتراقاتي هستند:
    يکم. با بررسي انجام گرفته، مشابهت‌هاي زيادي بين اين دو مفهوم وجود دارد. گاه هر دو در مقام ايزد قرار مي‌گيرند؛ گاه هر دو در معناي نظم، عدالت، عدل، هنجار آفرينش، نظام هستي، قانون ازلي کائنات، محافظت از قانون، ادارة جهان به‌کار رفته‌اند. از سوی دیگر آنچه مدنظر است اینکه هر دو با انسجام فردي و اجتماعي سروکار دارند و با امور اجتماعي مرتبط هستند و مردم نقشی اساسي در برقراري آنها داشته و بايد با اعمال نيک خود، در قوت گرفتن دهرمه و اشا بکوشند تا آن دو به پايداري خود در هستي ادامه دهند. ذات اشا و دهرمه به‌گونه‌اي است که سرانجام اشا بر دروغ، و دهرمه بر ناحقي چيره مي‌شوند. دگرگوني در ذات اشا و دهرمه راه ندارد و هدف هر دو چيزي جز نجات و رستگاري نيست. کساني که اشا را رعايت کنند در زمرة پاکان قرار مي‌گيرند و به سعادت مي‌رسند و کساني که دهرمه را رعايت کنند به «مکشه» مي‌رسد و خود افراد در نيکبختي فردي و اجتماعي سهيم‌اند.
    دوم. با وجود اشتراکات بسياری که بين مفهوم «اشا» و «دهرمه» وجود دارد، تفاوت‌هايي هم وجود دارد. با بررسی مفهوم «اشا» گاهي ثنويت پديدار مي‌شود و همواره مفهوم اشا در تقابل با دروغ مطرح است و ضد دروغ بيان مي‌شود. این در حالي است که در مفهوم «دهرمه» ثنويت وجود ندارد.

    References: 
    • اوشيدري، جهانگير، 1371، دانشنامة مزديسنا، تهران، نشر مرکز.
    • بويس، مري و ديگران، 1348، ديانت زرتشتي، ترجمة فريدون وهمن، تهران، بنياد فرهنگ ايران.
    • ـــــ ، 1391، مقدمه‌اي بر دين ايران باستان، ترجمة خسرو قلي‌زاده، تهران، هزاره‌هاي دنياي باستان.
    • ـــــ ، 1393، آيين زرتشت، ترجمة ابوالحسن تهامي، تهران، نگاه.
    • بهار، مهرداد، 1388، اديان آسيايي، تهران، چشمه.
    • پارتريج، کريستوفر، 1392، سيري در اديان جهان، ترجمة عبدالعلي براتي، تهران، ققنوس.
    • پورداوود، ابراهيم، 2536، يشت‌ها، تهران، دانشگاه تهران.
    • حامدي، گلناز، 1384، «سير تاريخي لفظ دين در جوامع گوناگون»، اخبار اديان، ش 16، ص 46ـ49.
    • حسين‌زاده، آناهيتا، 1390، آيين و شريعت زرتشتي، تهران، ارديبهشت.
    • ساسانفر، آبتين، 1393، گات‌ها، تهران، بهجت.
    • شهزادي، رستم، 1386، واژه‌نامة پازند، تهران، فروهر.
    • کري‌ير، ژان کلود، 1390، مهابهاراتا، ترجمة بهمن کيارستمي، تهران، ماه ريز.
    • معين، محمد، 1332، برهان قاطع، به اهتمام و حواشي محمد معين، تهران، سينا.
    • نقيب‌‌‌خان، 1380، مهابهارت، به کوشش محمدرضا جلالي نائيني، تهران، طهوري.
    • نيکنام، کوروش، 1385، آيين اختيار، تهران، تيس.
    • ـــــ ، 1393، کنکاشي بر زندگي و انديشة زرتشت، تهران، بهجت.
    • Bhagavad Gita According to Gandhi, 2012, edited by Radhisu M, Orient Publishing.
    • Buck, Willam, 2000, Mahabharat, Arrangment with University of Delhi, California Press.
    • Dadachanji, Faredun Kavasji, 1913, Light of the Avesta and the Gathas, Columbia University.
    • Dhammajoti, Bhikkhu, K. L., 2012, Lodro Sangpo, Gelong, Abhidharmakosa-Bhasya of Vasubandhu, Motilal Banarsidass.
    • Dwivedi, 2016, Studies in Mimamsa, Motilal Banarsidass.
    • Geraets, wil, 2011, The Wisdom Teachings of Harish Johari on the Mahabharata, Bear & Co.
    • Matilal, Bimal Krishna, 1989, "Caste, Karma, and The Gīta", in Ethics and Epic, Eedited by Jonardon Ganeri, New York, Oxford University Press.
    • -----, 2014, Bimal Krishna, Moral Dilemmas in the Mahabharata, Motilal Banarsidass.
    • Rāya Pratāpacandra, Ganguli, Kisari Mohan, 1884, The Mahabharata of Krishna-Dwaipayana Vyasa Translated Into English Prose: Adi parva, Sabha parva, Bhārata Press.
    • ----- , 1886, The Mahabharata of Krishna-Dwaipayana Vyasa, The Mahabharata of Krishna-Dwaipayana Vyasa, Pratāpacandra Rāya, Oriental Publishing Company.
    • Rinehart, Robin, 2004, Contemporary Hinduism: Ritual, Culture, and Practice, ABC-CLIO.
    • Saigal, Krishan, 2000, Vedic Management: The Dharmic and Yogic Way, Gyan Books.
    • Savant, Arvind, 2011, Discovery of God, Xlibris Corporation.
    • Shukla, M, 2010, Nilesh, Bhagavad Gita and Hinduism: What Everyone Should Know, Readworthy.
    • Tiwari, Kedar Nath, 1998, The Mahabharata of Krishna-Dwaipayana Vyasa, Translated Into English Prose Classical Indian Ethical Thought: A Philosophical Study of Hindu, Delhi, Motilal Banarsidass Publishe.
    • Wilson, H.H., M.A. F.R.S, 1857, Rig-Veda, a collection of ancient hindu hymns, London, Wm. H. Allen and company.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نصیری، ولی الله، یاری، سیمین.(1402) بررسی تطبیقی مفهوم «اشا» و «دهرمه» در سنت هندویی و زرتشتی. فصلنامه معرفت ادیان، 14(4)، 135-145

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    ولی الله نصیری؛ سیمین یاری."بررسی تطبیقی مفهوم «اشا» و «دهرمه» در سنت هندویی و زرتشتی". فصلنامه معرفت ادیان، 14، 4، 1402، 135-145

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نصیری، ولی الله، یاری، سیمین.(1402) 'بررسی تطبیقی مفهوم «اشا» و «دهرمه» در سنت هندویی و زرتشتی'، فصلنامه معرفت ادیان، 14(4), pp. 135-145

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نصیری، ولی الله، یاری، سیمین. بررسی تطبیقی مفهوم «اشا» و «دهرمه» در سنت هندویی و زرتشتی. معرفت ادیان، 14, 1402؛ 14(4): 135-145