بررسي تطبيقي مفهوم «روشن‌شدگي» در ذن بودايي با تأکيد بر شن‌سيو با «صحو» در تصوف خراسان با تأکيد بر ابوالقاسم قشيري

ضمیمهاندازه
7.pdf504.85 کیلو بایت
سال چهاردهم، شماره اول، پياپي 53، زمستان 1401، ص111-124

نوع مقاله: پژوهشي
* مريم علوي/ دكتراي اديان و عرفان دانشگاه آزاد اسلامي قم     m.alavi60@yahoo.com
مهدي لك‌زائي/ استاديار گروه اديان شرق دانشگاه اديان و مذاهب قم    lakzaei@urd.ac.ir
ابوالفضل محمودي/ استاد گروه اديان و عرفان تطبيقي دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران 
دريافت: 20/02/1401 ـ پذيرش: 15/06/1401

چکيده
«روشن‌شدگي» در سنت ذن بودايي و «صحو» در سنت تصوف خراسان اهميت برجسته‌اي دارند، به‌گونه‌ای‌که باعث ايجاد شقاق بنياديني ميان پيروان ذن بودايي و تصوف خراسان شدند. در سنت ذن بودايي، «روشن‌شدگي» به «تدريجي» و «ناگهاني» تقسيم مي‌شود که هریک پيروان خاص خود را دارد. نماينده مکتب «بيداري تدريجي» شن‌سيو و نماينده مکتب «بيداري ناگهاني» نيز هوئي‌ننگ دارد. اختلاف‌نظر آنها در بحث کيفيت حصول رو‌شن‌شدگي چنان جدي بود که سنت بوداييِ بعد از خود را به آيين بودايي «شمال» و «جنوب» تقسيم کرد. در تصوف خراسان نيز اختلاف‌نظر ميان «صحو» و «سکر» صوفيان آن خطه را در برابر هم قرار داد و آنها را ـ دست‌کم ـ به دو دسته تقسيم ‌کرد: صوفيان پيرو صحو مانند خواجه عبدالله انصاري، ابو‌نصر سراج طوسي، و هجويري که ابوالقاسم قشيري نيز نماينده این تصوف به‌شمار مي‌رود. پيروان روشن‌شدگي تدريجي در ذن بودايي اهل سواد و دانش بودند. آنها اهل کتابت بودند و نظريات خاص خود را به‌خوبي در آثارشان تدوين کردند. به‌عبارت ديگر، آنها بيشتر اهل‌ سنت کتابت بودند و در دوره خود در زمره اهل علم شناخته مي‌شدند. در تصوف مبتني بر صحو خراسان نيز صوفيان اهل دانش و کتابت بودند و از سنت مکتوب بهره مي‌بردند و در زمره عالمان زمان خود به‌شمار می‌آمدند. به لحاظ کارکرد، روشن‌شدگي تدريجي در سنت ذن بودايي همان جايگاهي را دارد که صحو نزد صوفيان خراسان داشته است. نوشتار حاضر براساس روش تحلیلی ـ توصیفی و بر مبنای اطلاعات و داده‌های کتابخانه‌ای گردآوری شده است.

کليدواژه‌ها: روشن‌شدگي تدريجي، شن‌سيو، مکتب چن، صحو، تصوف خراسان، ابوالقاسم قشيري
 

شماره صفحه: 
111