بررسی تحلیلی مسیحیت کاتولیک در اسپانیا از آغاز تا قرن پانزدهم میلادی
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
اسپانیا (Spain) با نام رسمی پادشاهی اسپانیا (Kingdom of Spain) کشوری مستقل و در شبهجزیرة ایبری در جنوب غربی اروپا قرار دارد. سرزمین اصلی اسپانیا از جنوب و شرق با دریای مدیترانه و جبلالطارق، از شمال و شمال شرق با فرانسه، آندورا و خلیج بیسکای و از غرب و شمال غرب با پرتغال و اقیانوس اطلس هممرز است. اسپانیا یکی از کشورهایی است که از همان قرون اولیة میلادی، مسیحیت کاتولیکی را پذیرفت و در طول تاریخ خود بهعنوان مدافع مسیحیت کاتولیک رومی در خدمت کلیسای روم بوده است. جمعیت قابل توجهی از مردم این کشور، حتی پس از دورة اصلاحات در اروپا، همچنان مسیحی کاتولیک با آداب و رسوم سنتی ویژة خود هستند. در این کشور بیش از هشتصد قدیس وجود دارد که در کلیساهای مختلف این کشور مدفوناند و مورد توجه ویژة مردم این منطقهاند و در روزهای مختلف سال، جشنها و مراسمهای زیادی در نقاط مختلف اسپانیا برای این قدیسها برگزار میگردد. یکی دیگر از موارد اهمیت کلیسای کاتولیک در اسپانیا، وجود شمار زیادی از دانشگاهها و صومعههای فرقههای مختلف کاتولیک دومینیکن، فرانسیسکن، ژروئیت و مرسداریو در این کشور است. این کشور کاتولیک تا به امروز یکی از مهمترین مراکز آموزش و پرورش مبلغان کاتولیک در جهان بهشمار میآید. مبلغان اسپانیایی توانستند مسیحیت کاتولیک را در مناطق مختلف دنیا توسعه دهند؛ مناطقی مانند چین، ژاپن، فیلیپین، بخشهایی از آفریقا و تمام آمریکای لاتین. گسترش مسیحیت کاتولیک در آمریکای لاتین بهاندازهای بود که حتی امروز بیشتر مردم این قاره کاتولیکاند و بیش از نیمی از جمعیت کاتولیک دنیا در آمریکای لاتین زندگی میکنند. اشتراک زبان اسپانیایی بین اسپانیا و کشورهای آمریکای لاتین سبب شده است که با گذشت بیش از پنج قرن از حضور اسپانیاییها در این قاره، همچنان اسپانیا بهعنوان مهمترین مرکز دانشگاهی و مرجع علمی، فرهنگی و دینی برای کشورهای آمریکای لاتین مطرح باشد.
این ارتباط فرهنگی، هنری، سیاسی و مذهبی، بهویژه کلیساها، دانشگاهها و انجمنهای خیریه و فرقههای مذهبی بين اسپانیا و کشورهای آمریکای لاتین تا امروز حفظ شده است؛ تاجاییکه حتی کلیساهای پروتستان آمریکای لاتین نیز متأثر از کلیساها و گروههای پروتستان اسپانیایند. ازآنجاکه فاتحان آمریکای لاتین همگی اهل شبه جزیرة ایبریا و مسیحی کاتولیک بودند، همة مسائل مطرح در کلیسای کاتولیک اسپانیا بهگونهای در مسیحیت کاتولیک آمریکای لاتین تأثیرگذار بوده است. از سوی دیگر، کلیسای کاتولیک در آمریکای لاتین در طول دوران استعمار (۱۴۹۲ تا ۱۸۵۰م) بهعنوان یکی از استانهای کشور اسپانیا و تحت نظر پادشاه و اسقف اعظم اسپانیا اداره میشد. ضروت شناخت مسیحیت آمریکای لاتین به هدف گسترش روابط سیاسی و با هدف تبلیغ اسلام، اقتضا میکند که فهم صحیحی از مسیحیت آمریکای لاتین بهدست آيد. برای فهم کلیسای کاتولیک آمریکای لاتین باید تحلیل درستی از خصوصیات کلیسای کاتولیک اسپانیا تا قرن پانزده بهدست آورد. ازاینرو برای شناخت مسیحیت کاتولیک در آمریکای لاتین باید ریشة تاریخی آن، یعنی مسیحیت در اسپانیا را بررسی کنیم. مسیحیت در قرن پانزدهم توسط فاتحان آمریکای لاتین وارد منطقة آمریکای لاتین شد. بنابراین هدف ما در این نوشتار بررسی این مسئله است که مسیحیت کاتولیکی اسپانیا از آغاز تا قرن پانزدهم چه ویژگیهایی داشته است؟ باید توجه داشت كه بیشتر منابع دست اول دربارة کلیسای کاتولیک در اسپانیا به زبان اسپانیايی نوشته شده است. بنابراین تلاش شده است که در این تحقیق از منابع اسپانیايي استفاده شود. با توجه به جدیدالعهد بودن زبان اسپانیایی برای عموم محققان ادیان، مطالعات مسیحیت کاتولیک اسپانیا و آمریکای لاتین مورد توجه قرار نگرفته است؛ به همین دليل، منابع فارسی در این زمینه بسيار محدود است. کتابهای زیادی در تاریخ مسیحیت و کلیساي اسپانیا نوشته شده است. از بهترین و جامعترین آنها میتوان به کتاب ۳۷ جلدی بهنام تاریخ کلیسا اثر فلیش مارتین و کتاب پنججلدی تاریخ کلیسا در اسپانیا اثر گارسیا ویژوسلادا ریکاردو اشاره کرد.
روش گردآوری اطلاعات در این تحقیق، کتابخانهای بوده و با استفاده از اسناد نوشتاری انجام شده است. روش دادهپردازی اطلاعات نيز توصیفی و تحلیلی است. این نوشتار به بررسی تحلیلی ورود مسیحیت به اسپانیا، ویژگیهای مسیحیت کاتولیک در دورههای مختلف حیات خود، و عوامل مؤثر در گسترش، رشد و تثبیت کلیسای کاتولیک در اسپانیا میپردازد.
1. دورة اول: ورود مسیحیت به اسپانیا (۱م -۴م)
یکی از مسلّمات تاریخی این است که شبهجزیرة ایبریا تا قرن چهارم میلادی بخشی از امپراتوری روم بوده و آداب و رسوم و زبان و قوانین رومی در میان ساکنان این منطقه رواج داشته است؛ اما هیچ موضوعی در تاریخ اسپانیا بهاندازة منشأ مسیحیت در این سرزمین مبهم نیست. همچنین هیچ موضوعی بهاندازة منشأ مسیحیت در اسپانیا به افسانهسرایی و دروغپردازی آمیخته نشده است. شواهد و اطلاعات صحیح و زیادی دربارة پیشرفت مسیحیت تا قرن دوم در شبهجزیرة ایبریا در دست نیست؛ ولی اطلاعات صحیح فراوانی دربارة مسیحیت از قرن چهارم به بعد در اسپانیا وجود دارد. در مسئله مهم منشأ مسیحیت در اسپانیا نظريههاي زیادی وجود دارد؛ اما نظريههايي که بهشدت از آنها دفاع میشود، دو نظريهاند: یکی دیدگاه نویسندگان مشهوری چون اوریگن (Clemente de Roma)
(88-۹۸م)، قدیس جروم (Gerónimo de Estridon) (۳۴۰-۴۲۰م) و کلمنت رومی (Orígenes Adamantes) (۱۸۵-۲۵۴م) که به دیدگاه سنتی معروف است (اُجِن، 2000، ص34، 39). طبق این نظریه، مسیحیت در همان آغاز توسط حواریون و شاگردان حضرت عیسی به اسپانیا رسیده است. در مقابل، برخی از پژوهشگران معتقدند که مسیحیت بهتدریج در اواخر قرن دوم میلادی توسط مبلغان محلی وارد اسپانیا شده است. این دیدگاه که به دیدگاه علمی معروف است، به دو دیدگاه کوچکتر تقسیم ميشود. برخی از این پژوهشگران از خاستگاه آفریقایی مسیحیت اسپانيا در قرن دوم دفاع میکنند و برخی دیگر منشأ آن را شرق و از طریق ایتالیا ميدانند.
1-1. دیدگاههای سنتی مردم اسپانیا
در بین پژوهشگران مسیحیت دیدگاه سنتی از اعتبار برخوردار نیست؛ اما دیدگاه سنتی جزو باورهای بیشتر کاتولیکهای اسپانیا و پرتغال است. در بین دیدگاههای سنتی سه دیدگاه مشهور وجود دارد:
1-1-1. یعقوب زبدی (apóstol Santiago el Mayor) نخستین بنیانگذار کلیسا در اسپانیا
قدیس ایسیدورو (Isidoro de Sevilla) (۵۵۶-۶۳۶م) اهل اشبیلییه و بئاتو دلیئبانو (Beato de Liébana) (۷۱۱ـ۷۹۸م) از قدیسان منطقة کانتانبریا (Cordillera Cantábrica) معتقدند که نخستین مبلّغ مسیحیت، یعقوب زبدی حواری حضرت عیسی بوده است که از منطقة گالیسیا (Galicia.Gallaecia) و استوریاس (Asturias) تبلیغ خود را آغاز كرد و پیام مسیحیت را تا رشتهکوههای کانتابریکا (Cordillera cantábrica) گستراند (ويژوسلادار، 1932، ص167). طبق این دیدگاه، حدود سال چهل میلادی حضرت مریم در مکاشفهای بر یعقوب در منطقة ساراگونا (محلی که گمان میرود این مکاشفه در آن اتفاق افتاده است، در کلیسای «ستون مقدس مریم مقدس» در شهر ساراگوسا قرار داد) ظاهر شد و همین مکاشفه دلیل ساختن کلیسا توسط یعقوب (کستوديو وگا، 1961، ص77-78) و حواریانش در این منطقه بوده است (تنها منبع این سنت مسیحی، دستنوشتة پاپ بونیفاس هشتم (۱۲۳۵-۱۳۰۳م) است).
مردم اسپانیا یعقوب زبدی را بهعنوان ارباب کلیسا میشناسند که محافظ ایمان و جان مردم اسپانیا در طول تاریخ بوده است. مسیحیان معتقدند که وي در طول جنگهای میان مسیحیان و مسلمانان اندلس، از لشکر مسیحیان حمایت کرده است (انسِرله، 2007، ص16).
2-1-1. پولس نخستین مبلّغ مسیحیت در اسپانیا
در بین مردم منطقة تارّاگونا (Tarragona) مشهور است که پولس بین سالهای ۶۲-۶۳م از طریق روم به اسپانیا سفر داشته است (رواُخِ، 1967، ص237-247). نهتنها هیچ سند تاریخی برای اثبات این دیدگاه وجود ندارد، بلکه برخی از آباي کلیسا، از جمله سیریل اورشلیم (San Cirilo dejerusale´m)، اپیفان (San Epifanio)، جروم
(San jerónimo)، کلمنت رومی (San Celemente de Roma) سفر پولس به روم را انکار میکنند. تنها سند احتمالی سفر وي به اسپانیا، نامة او به رومیان است. پولس در این نامه خبر از سفر خود به اسپانیا میدهد و به آماده بودن زمینة پذیرش پیام عیسی اشاره ميکند:
هر گاه به اسپانیا سفر کنم، به نزد شما خواهم آمد...؛ لکن الآن اورشلیم هستم... پس چون این انجام دهم...، از راه شما به اسپانیا خواهم آمد و میدانم وقتی که به نزد شما آیم، در کمال برکت انجیل مسیح خواهم آمد؛ لکن ای برادران! از شما التماس دارم که... برای من نزد خدا در دعاها جد و جهد کنید... تا برحسب ارادة خدا با خوشی نزد شما برسم و با شما استراحت یابم و خدای سلامتی با همة شما باد. آمین! (نامه پولس به رومیان، بخش ۱۵، فقره ۲۴-133).
البته از متن کتاب مقدس نمیتوان سفر پولس به اسپانیا را اثبات کرد؛ اما بهطور قطع کلام پولس نشانة ابراز علاقة او به منطقة اسپانیا و مردمانش است و همیشه این ابزار علاقه مورد توجه کشیشان کلیساهای اسپانیا بوده است.
3-1-1. هفت رسول از شاگردان «یعقوب حواری» نخستین مبلّغان اسپانیا
طبق این دیدگاه (ريچاردسون، 1998، ص228)، یعقوب زبدی «هفت نفر از شاگردانش» را که اهل اسپانیا بودند، مأمور تبلیغ در اسپانیا کرد و خود به اورشلیم (Jerusalén) بازگشت. شاگردان او به روم رفتند و از پطرس قدیس (San pedro: Simón) مقام اسقفی را دریافت کردند و مأمور به تبلیغ در هفت نقطه از اسپانیا شدند. دیدگاه هفت حواری، از مسلّمات کلیساست و مردم کاتولیک مسیحی به آن تعصب خاصی دارند (ويژوسلادا، 1979،
ص157-158). بر اساس این دیدگاه، کلیسای اسپانیا بهفرمان پطرس حواری توسط شاگردانش بنا نهاده شد (اِسکِرا، بيتا، ص71).
دیدگاه سنتی، با اینکه در بین مردم مسیحی اسپانیا از اعتبار و قداست برخوردار است، بهاعتقاد پژوهشگران معاصر افسانهای است که از طرف برخی نویسندگان اسپانیایی به انگیزههای مختلفی مطرح شده است. اين انگیزهها را به دو انگیزة مذهبی و سیاسی تقسیم کردهاند. انگیزة مذهبی این بوده است که با طرح دیدگاه سنتی، استقلال کلیسای اسپانیا از روم را بیان کنند. انگیزة سیاسی به قرن نهم برمیگردد؛ زمانی که جنوب اسپانیا در دست مسلمانان بود و بخشهای شمالی اسپانیا نیز در معرض تصرف آنان قرار داشت. پادشاه آستوریاس، آلفونس دوم (Alfonso II de Asturias) (760-842م)، با ساختن زیارتگاه باشکوه بر مزار یعقوب حواری، منطقة «ایریا فلاویا» (Iira Flavia) را مرکز دینی مسیحیان و کانون مبارزه با مسلمانان قرار داد. ازهمینرو یعقوب حواری را در سنت اسپانیایی «یعقوب مسلمکش» یا «ارباب اسپانیا» نام نهادند؛ چون معتقد بودند كه او در طول تاریخ، جان و مال مسیحیان را در برابر مسلمانان حفظ کرده است (اندرله، 2007، ص16). البته با وجود تأکید سنت مسیحی در اسپانیا بر دیدگاه، سنتی سنت قطعی بر اثبات حضور حواریون وجود ندارد. بنابراین ورود مسیحیت به اسپانیا در قرن نخست میلادی اثباتشدنی نیست.
2-1. دیدگاه علمی دربارة منشأ مسیحیت در اسپانیا
از لحاظ تاریخی این یک امر مسلم است که در آغاز قرن سوم میلادی اسپانیا بخشی از قلمرو امپراتوری روم بوده و طبیعی است که فرهنگ و آداب و رسوم و زبان رومی در این مناطق رواج داشته است. برخی از نویسندگان مسیحی، مانند قدیس ایرنئوس لیونی (Ireneo de Lyon) (130-202م) و ترتولیان (Tertuliano) (160-220م) در گزارشهای تاریخی از وجود جوامع کوچک مسیحی خبر دادهاند (ريچاردسون، بيتا، ص228) و معتقدند که فقط جوامع خیلی کوچک مسیحی در اسپانیا وجود داشته است (مونتنگرو دوکه، 1386، ص314). ترتولیان در مناطق شمالی آفریقا، یعنی تونس، که فاصلة کمی با اسپانیا دارد، فعالیت تبلیغی داشته است. فعالیتهای تبلیغی ترتولیان
به منطقة تونس محدود نميشد؛ بلکه او و شاگردش برنامههای تبلیغی خود را به مناطقی از اسپانیا نیز گسترش دادند (بِرِنت، 2007، ص17-23). به همین علت، برخی از تاریخشناسان معاصر آغاز تبلیغ مسیحیت در اسپانیا را متأثر از برنامههای تبلیغیاي میدانند که ترتولیان و شاگردش سیپریان (Tascio Cecilio Cipriano) در جنوب اسپانیا انجام دادند (همان). البته برخی از نویسندگان معاصر در بررسیهای تاریخی خود معتقدند میتوان به شواهدی دست یافت که نشان میدهد کلیسای روم نیز در مسیحیتسازی جوامع کوچک اسپانیا در قرن سوم نقش داشته است.
3-1. ویژگی حیات اجتماعی مسیحیت کاتولیک در دورة اول
دورة اول دورة تولد و شکلگیری هستههای اصلی حیات اجتماعی مسیحیت در اسپانیاست. ویژگیهای کلی این دوره از حیات مسیحیت را میتوان در دو ویژگی کلی خلاصه کرد. اولین ویژگی خاص حیات مسیحیت در این دوره، شکلگیری هستههای اولیة مسیحیت بود که توسط مبلغان کلیسای کاتولیک و شمال آفریقا انجام شد. دومین ویژگی مهم و اساسی حیات مسیحی در این دوره، رسمیت یافتن مسیحیت بهعنوان دین رسمی اسپانیا بود. با امپراتورشدن تئودوسیوس (Theodosius) (346-395م) در سال ۳۸۰م، مسیحیت کاتولیک تثلیثی تنها مذهب رسمی امپراتوری روم اعلام شد. بعد از رسمیت يافتن کاتولیک تثلیثی در روم، فعالیت معابد باستانی و معابد باقیمانده از ادیان دیگر ممنوع (گارسيا، 1979، ص11-12) و معابد بتپرستان نابود شد. مسیحیت در اسپانیا نیز از آنجاكه اين سرزمين در قلمرو امپراتوری روم قرار داشت، بهتبع مسیحی شدن روم رسميت يافت. ترویج و فعالیت اندیشهها و ادیان باستانی در اسپانیا نیز ممنوع شد و در ادامة جنبش مسیحیتگرایی اجتماعی، بسیاری از مردم به دین مسیحیت گرویدند.
2. دورة دوم: کاتولیکسازی مسیحیت اسپانیا (۴م-۸م)
در قرن چهارم با به حکومت رسیدن تئودوسیوس (theodosius) (346-395م) مسیحیت کاتولیک تثلیثیِ مصوب شورای نیقیه تنها مذهب رسمی امپراتوری روم اعلام شد و فعالیت ادیان باستانی ممنوع گشت و بهدستور امپراتور همة معابد ادیان باستانی به کلیسای کاتولیک تغییر کاربری دادند. در این زمان فعالیت همة آیینهای مسیحی دیگر، مانند «آریوسی» و «ماسدونی» (Macedonios) ممنوع گشت و کشیشانی که معتقد به تصویبات شورای نیقیه نبودند، برکنار شدند (ویکتِتو، بيتا، ص34). اسپانیا نيز در قلمرو امپراتوری روم قرار داشت. از همین رو بهتبع مسیحی شدن روم، مسیحیت در اسپانیا نیز رسمی شد و بسیاری از مردم به دین مسیحیت گرویدند (روبِنستین، 2000، ص130). کلیسای کاتولیک اسپانیا در مسیر کاتولیکسازی، با گروههای مهاجر مسیحی که از نقاط مختلف اروپا به اسپانیا آمده بودند، بهشدت برخورد کرد و با بدعت خواندن آنها، رهبران و مبلغان این گروها را مجازات نمود. با منع تبلیغی گروههای مسیحی از طرف کلیسای کاتولیک، جنگهای شدیدی بین کاتولیکها و مسیحیان غیرکاتولیک شکل گرفت (هایزل گرث، 2010، ص30) که در نهایت، مسیحت کاتولیک توانست با از بین بردن رقیبان خود، اسپانیا را به کلیسای بزرگ مسیحیت کاتولیک تبدیل کند.
1-2. ویژگیهای حیات اجتماعی مسیحیت کاتولیک در دورة دوم
حیات مسیحیت در اسپانیا در دورة دوم به کاتولیکسازی مسیحیان و به عبارت دیگر به کاتولیکسازی مردم اسپانیا اختصاص دارد. در ادامه به تقسیمبندی این ویژگیها پرداخته میشود. در ذیل به تقسیمبندی این ویژگیها
اشاره میشود.
1-1-2. مبارزه با مسیحیت آریوسی و کاتولیک کردن پیروان مسیحیت آریوسی
بعد از رسمی شدن مذهب مسیحیت کاتولیک در روم، امپراتوری تبلیغ و ترویج همة آیینهای مسیحیت، مانند آیین آریوسی و ماسدونی و نهضت مسیحی گنوسی پریسیلیانیست (priscilianistas) را ممنوع اعلام کرد و با بدعتگذار خواندن آنها مبلغان و رهبران این گروهها را بهشدت مجازات نمود. برخی از جوامع غیرکاتولیک به علت ضعف اجتماعی و قدرت نظامی امپراتوري روم تسلیم كليساي کاتولیک شدند؛ ولی برخی دیگر استقامت کردند و حدود دویست سال مانع کاتولیک شدن کل اسپانیا شدند (ویکتِتو، بيتا، ج2، ص253-254). مهاجرت برخی قبايل آلمانی در سال ۴۰۶م، یعنی قبائل «سوئووس» (Suevos Swbians) و «ویزیگوت» (visigodos) به اسپانیا و استقرار آنها در شمال غرب و سواحل شرقی و جنوبی، بیشترین تأثیر را بر مسیحیت اسپانیا داشته است. قبايل مهاجر آلمانی، مذهب مسیحیت آریوسی داشتند. اوولفیلاس (Ulifias) روحانی برجستة مسیحی، بعد از سالها مجاهده آیین مسیحیت آریوسی را در میان این اقوام تثبیت کرد (دي ماريان، 1794، ص34-36). اکثر مسیحیان موجود در اسپانیا کاتولیک رومی و متأثر از تربیت کشیشان و قدرت مرکزی روم و پاپ بودند؛ اما ویزیگوتها بر اساس آموزههای اندیشمندي یونانی بهنام آریوس، به آیین مسیحیت آریوسی گرویده بودند. پیروان این اين آیین الوهیت عیسی را باور نداشتند و برای کشیشان حق وساطت میان خدا و مردم قائل نبودند؛ همچنین برای مریم باکره نیز جایگاه ممتازی قائل نبودند (روبنستاین، 2000، ص139). با توجه به آموزههای آریوسیها روشن است که ماهیت عقاید آریوسی با ماهیت کلیسای کاتولیک روم تعارض داشت. به همین دليل، مسیحیت آریوسی از همان آغاز شکلگیری کاتولیک در روم، مورد غضب کلیسای کاتولیک بود. با توجه به این ویژگیها، ویزیگوتها ادامة حیات خود را استقلال از امپراتوری روم و جنگ با کاتولیکها میدانستند. گوتها سالها با مسیحیت کاتولیکی جنگیدند و با وجود ممنوعیت آیین آریوسی در سال ۳۲۵م از سوی شورای نیقیه و تأکید بر غیرقانونی بودن مذهب آریوسی در شورای قسطنطینیه در سال ۳۸۱م، گوتها بر آیین آریوسی باقی ماندند (هایل گریث، 2010، ص3). ویزیگوتها در سال ۴۱۰م روم را تسخیر کردند و ضربة سختی بر کاتولیک وارد کردند. سرانجام پادشاه ویزیگوتها پیشنهاد امپراتور روم مبنی بر حکومت بر منطقة حاصلخیز «گل» در جنوب فرانسه و اسپانیا را پذیرفت و در سال ۴۱۵م به حکمرانان سیاسی و رسمی اسپانیا تبدیل شدند (کالینس، 2004، ص19-34). از قرن چهارم تا ششم، آریوسیها تلاش زیادی برای گسترش و تثبیت مذهب خود انجام دادند. با استقلال یافتن «ویزیگوتها» از روم در
سال ۴۶۷م، رهبر آنان یوریک (euricb) (440-484م) قلمرو خود را گسترش داد و دامنة حکومت خود را از دورترین بلندیهای فرانسه تا منتهیالیه جنوب اسپانیا و شمال آفریقا کشاند (اَرکه، 2007، ص143-149). جنگهای مذهبی بین کاتولیک و آریوسیها سالها در اسپانیا ادامه داشت (ویسِتو، 1866، ص253-254)؛ اما در نهایت به علت قدرت مذهبی کاتولیکها و تلاش مبلغان مسیحی در بیاعتبار نشان دادن مسیحیت آریوسی، پادشاه آریوسی «ریکاردو» در سال ۵۸۵م مذهب کاتولیک را پذیرفت. ویزیگوتهای کاتولیک، حکومت مرکزی اسپانیا را به اتحاد روم کاتولیک درآوردند و اینگونه بود که مسیحت کاتولیک تنها رقیب خود را نیز کاتولیک کرد و قلمرو یکپارچة مسیحی را در سراسر اسپانیا شکل داد (اورلندیس، 1988، ص78-84).
2-1-2. مقابلة کاتولیکها با یهودیان
پس از رسمی شدن کاتولیک در اسپانیا، پیروان ادیان دیگر در معرض سختترین برخوردها قرار گرفتند. یهودیان اسپانیا نیز از این برخورد بینصیب نماند. در سال ۶۹۶م یهودیان اسپانیا بهجرم همکاری با یهودیان شمال آفریقا و توطئه بر ضد حکومت مرکزی محکوم به مصادرة اموال و اخراج از اسپانیا شدند. آزادی مذهبی یهودیان سلب شد و فرزندان آنها برای تربيت به خانوادههای مسیحی سپرده شدند (نعنی، 1380، ص۲۶).
3. دورة سوم: تثبیت مسیحیت کاتولیک (۸م-۱۵م)
دوران سوم حیات مسیحیت کاتولیک در اسپانیا مقارن با دوران حکومت مسلمانان بر اسپانیا بود. طارقبنزیاد از اقوام بربر تازهمسلمان و یکی از افسران موسیبننصیر اموی (۶۴۰-۷۱۶م) فرمانروای آفریقا در سال ۷۱۱م وارد سرزمین اسپانیا شد و در اندک زمانی سراسر اسپانیا را که شامل پرتغال امروزی هم بود، فتح کرد (کالینس، 1989، ص150ـ165). مسلمانان در دوران حکومت سیاسی بر اسپانیا به عقاید عموم مسیحیان احترام میگذاشتند. حاکمان اسلامی علاقهای به مسلمان کردن مسیحیان نداشتند. حسین مونس، استاد تاریخ اسلام دانشگاه قاهره و مدیر مطالعات اسلامی مادرید، دراینباره میگوید:
اصولاً روش عربها این بود که به هر سرزمینی که وارد میشدند ـ بیشتر، از مردم ـ میخواستند خوبیها و مزایای اسلام را شخصاً تجربه کنند و آنگاه با میل خود این آیین را بپذیرند. اسلام کمتر از پنجاه سال از ورود نخستین گروه مسلمانان از هنگام ورود عبدالرحمن به داخل اندلس چنان رشد کرده بود که در تمام مناطق فتحشدة مسلمانان حضور داشتند و افراد زیادی به اسلام گرویده بودند (لوبون، 1387، ص۳۲۹).
فضای باز مذهبی اجازة فعالیت مذهبی برای یهودیان و برخی جوامع مسیحی غیرکاتولیک را فراهم کرد. پس از فتح اندلس، مسیحیانی که در این سرزمین زندگی میکردند، «مستعربان» نامیده میشدند. مستعربان با حفظ
دیانت کاتولیکی در زمینها و شهرهای خود ماندند و حاکمیت مسلمانان را پذیرفتند. با گذشت زمان، زبان عربی را یاد گرفتند و با فرهنگ و آداب و رسوم مسلمانان آشنا شدند (نعني، 1380، ص189-193). کاتولیکها در حکومت اسلامی فعالیتهای مذهبی خود در کلیساها مانند مسائل مربوط به ازدواج، میراث، غسل تعمید نوزادان و ثبت عقود و قضاوت را بدون دخالت دولت انجام میدادند. کاتولیکها با تأسیس «مجمع اسقفان طلیطله» (Toledo) مرکز رهبری کاتولیکها را بهوجود آوردند. این مجمع ارتباط بین کاتولیک اسپانیا و کلیسای کاتولیک رومی را قطع کرد. مدیریت اجتماعات مسیحی بر عهدة شوراهای محلی بود. مسیحیان در مناطق مرکزی در مناصب حکومتی مشغول به کار شدند و برخی از آنها به مناصب بالای حکومتی رسیدند. این همزیستی مسالمتآمیز و نزدیک شدن مسیحیان به فرهنگ اسلامی باعث شد كه حتی الیپاندو (Elipando) اسقف طلیطه، برای نزدیک کردن دیدگاه تثلیثی به توحید اسلامی، دیدگاه فرزندخواندگی عیسی را مطرح کند. این در حالی بود که اسقفهای مسیحینشین شمال غربی اسپانیا که خارج از قلمرو حکومت اندلس بودند، با اسقف طلیطه مخالفت کردند و در مقابل، از دیدگاه تجسد خدا دفاع نمودند (ریورا رسیا، 1980، ص89-154). در سال ۷۳۲م درگیریهای داخلی میان مسلمانان عرب بربر سبب ضعف مسلمانان شد و به این ترتیب مسیحیان در مناطق شمالی در «آستوریاس» توانستند هستههای مقاومت در برابر مسلمانان را سازماندهی کنند (الوارِز، 1992، ص5-32). درگیریهایی که بین مسلمانان و کاتولیکهای مناطق شمالی اسپانیا صورت گرفت، سبب شد مستعربان خود را بیگانه از مسلمانان فرض کنند. مناطق شمالی محل تجمع شورشیان کاتولیکی شده بود (نعني، 1380، ص189-193). البته مسلمانان با سیاست صلحجویانه و همکاری با مستعربان، شورشهای کاتولیکهای شمالی برضد خود را خنثی میکردند. نهضت
سبّ النبی (همان، ص۲۱۳)، جنبش عمروبنحفصون (Omar Ben Hafsu´n) و نهضت استشهادی قرطبه
(mártires de córdoba) از نهضتهای کاتولیکی موفقی بودند که باعث تضعیف حکومت مسلمانان در اسپانیا شد (ویگرا مولیناز، 1988، ص87ـ88). با قدرت گرفتن کاتولیکهای شمال اسپانیا در سال ۱۰۸۶م، طلیطله ـ مرکز رهبری کلیساها در جنوب اسپانیا ـ به دست کاتولیکهای شمالی افتاد. مسیحیان طلیطله تعلق خاطری به سنت مسیحیت کاتولیک رومی نداشتند؛ از همین رو فاتحان کاتولیک شمالی آنها را به پذیرش کلیسای رومی وادار کردند (اِچواریا، 2006، ص7ـ30). کاتولیک در اسپانیا به فرمان مستقیم پاپ جنگهایی را بر ضد مسلمانان شکل دادند که جنگ صلیبی برای بازپسگیری اسپانیا نام گرفته بود (فرناندز، 1859، ص28-33). مهمترین آنها جنگ ناوادی تولوسا در سال ۱۲۱۲م بود. این سلسله جنگها سه قرن طول کشید. کاتولیکهای شمالی توانستند به کمک اتحادی که با مسیحیان فرانسه و ایتالیا برقرار کرده بودند، در سال ۱۴۸۲م آخرین پایگاه مسلمانان غرناطه در جنگ گرانادا (غرناطه) را تصرف کنند (پِرِز، 1988، ص35-46) و بعد از گذشت یک دهه، در دوم ژانویه ۱۴۹۲م حکومت یکپارچة کاتولیک را در اسپانیا تشکیل دادند (رونسیمان، 1973، ج1، ص113).
1-3. ویژگی حیات اجتماعی مسیحیت کاتولیک در دورة سوم
کاتولیک اسپانیا در دورة سوم علاوه بر موفقیت در تشکیل حکومت یکپارچه در اسپانیا در سال ۱۴۹۲م و حفظ خصوصیت کاتولیکی رومی خود با چند ویژگی از دورة دوم متمایز میشود. در ادامه، مهمترين ویژگیها مورد تجزیه و تحلیل ميشوند.
1-1-3. حکومت پادشاهان کاتولیک
برای نخستین بار در سال ۱۴۵۵م پاپ کالیکستو سوم (CAlxto III) از کشور اسپانیا به ریاست کلیسای کاتولیک رسید. پاپ کالیکستو نقش مهمی در تأیید پادشاهان اسپانیا داشت. تأییديه پاپ، جایگاه و اعتباري دینی به پادشاه میداد و انگیزهای قوی برای حمایت و همکاری مسیحیان با آنها در جنگها ايجاد ميكرد. کاتولیکها موفق شدند با همکاری پادشاهان، حکومت یکپارچة کاتولیک را در اسپانیا در دوم ژانویة ۱۴۹۲م برپا کنند. پادشاه اسپانیا فرناندو دوم (Fernando II de Aragón)، بعد از فتح گرانادا با نفوذی که در واتیکان داشت، الخاندرو (Alejandro) اسپانیاییالاصل را به مقام پاپی رساند. پاپ الخاندرو، دومین پاپ اسپانیایی کلیسای کاتولیک بود. الخاندرو پادشاه را مورد حمایت جدی خود قرار داد و در یک مراسم دینی با تقدیس فرناندو و همسرش ایسابدل (Isabel I)، وي را نخستین پادشاه اسپانیا معرفی کرد (پِرِز، بيتا، ص56). پادشاهان اسپانیا از جهات مختلفی با دیگر پادشاهان متفاوت بودند كه به برخی از مهمترین تفاوتها اشاره میشود: الف) پادشاهان خود را از نسل گوتها میدانستند که در سال ۴۱۵م پادشاهان رسمی اسپانیا شدند؛ ب) پادشاه و ملکه، خود را از نسل پلاژو (Pelayo)، فرماندار ویزیگوتها میدانند که در جنگ با مسلمانان با تأیید باکره کوادونگا (Virgen de Covadonga) توانست بر مسلمانان پیروز شود؛ پس این خاندان مورد تأیید الهی و مقدساند (الوارز، 1992، ص5-32)؛ ج) دورة پادشاهان کاتولیک نقطة عطفی در تاریخ اسپانیای کاتولیک بود؛ چون در همین دوران (قرن پانزدهم ميلادي) پادشاه کاتولیک با اتحاد مناطق شمالی (آراگون) و مناطق مرکزی اسپانیا (کاستیژا و لئون) و فتح آخرین قلعة مسلمانان در اندلس، برای نخستین بار کشور اسپانیای کنونی شکل گرفت (بروچف، 2003، ص85). همچنین فتوحات آمریکای لاتین و گسترش پادشاهی اسپانیا تا دورترین نقاط آمریکای جنوبی و مرکزی، از موفقیتهای پادشاهان در این دوره بود. د) رابطة پادشاهان و کلیسای کاتولیک بسیار گسترده شد. از یک سو پادشاهان وظیفة گسترش و تبلیغ کلیسای کاتولیک و حمایت از آن را بر عهده گرفتند و از سوي دیگر، کلیسای کاتولیک در طول سه قرن از حق شرعی پادشاهان کاتولیک برای حکومت بر اسپانیا و آمریکای لاتین دفاع کرده بود (هِررینگ، 1947، ص179). این حمایت معنوی کلیسا از پادشاهان سبب شد تا سلسلة پادشاهان کاتولیک اسپانیا تا قرنها در اسپانیا و آمریکای لاتین ادامه یابد.
2-1-3. تشکیل دادگاههای تفتيش عقاید در اسپانیا
پادشاهان کاتولیک و کشیشان به دین حداکثری معتقد بودند (لوییس سوارز، 2001). تا قرن نوزدهم و فتح اسپانیا توسط ناپلئون، پادشاه و طبقة روحانیون درباری هیچ گونه نوگرایی و اصلاحات مذهبی را اجازه نمیدادند
(هِرگا، 1570، ص67). به همین منظور، دادگاه تفتیش عقاید (گارسیا کارسل، 1997، ص272) ایجاد کرده بودند تا یهودیان و مسلمانان بومی اسپانیایی را شناسایی و حذف کنند (کاونس، 2003، ص20-25).
نتیجهگیری
با توجه به دوران حیات مسیحیت در اسپانیا از آغاز تا قرن پانزدهم ميلادي، این دوران سهگانه را ميتوان دوران رشد و شکوفایی مسیحیت کاتولیک رومی دانست. مسیحیت کاتولیک تحت تأثیر عقاید کلیسای روم حیات خود را آغاز كرد و در قرن پانزدهم ميلادي به اوج قدرت رسيد. به همین علت مسیحيت کاتولیک اسپانیا قرائتهای دیگر مسیحيت، مانند مسیحيت آریوسی و ماسدونی را نپذیرفت. مسیحیت کاتولیک در برخی زمانها، مانند دوران حکومت مسيحیان آریوسی در بخشهایی از اسپانیا و دوران اقتدار کلیسای مستعربان در دوران حکومت مسلمانان در طلیطله، اعلام استقلال کرد و از کلیسای روم جدا شد؛ اما این استقلالهای مقطعی بر حرکت مسیحیت کاتولیک رومی بهسمت رشد و شکوفایی تأثیر چشمگیری نداشت. جالب اينكه حتی مسیحیان غیرکاتولیک یا کاتولیک اسپانیایی نتوانستند کوچکترین تأثیری در اندیشههای کاتولیکهای رومی اسپانیا ایجاد کنند. کاتولیک به علت نگاه حداکثری به دین، ادیان و مذاهب ديگر را باطل شمرد و تبلیغ آنها را ممنوع کرد و حتی در قرن پانزدهم ميلادي بعد از تشکیل پادشاهی کاتولیک، در کل اسپانیا دادگاههای تفتیش عقاید برپا نمود. به دليل همین نگاه سلبی بود که ادیان ديگر مثل اسلام، بهرغم حضور هشتصدساله بر مناطقی از اسپانیا، نتوانستند جایگاه فرهنگی و دینی چشمگیری پیدا کنند. مسیحیت کاتولیک به انگیزة نجات خود از دست مسلمانان، پادشاهان مسیحی شمال اسپانیا را تقدیس كردند و آنها را پادشاه تأییدشده از طرف خدا نامیدند. کاتولیکها با تأیید پادشاه عملاً قدرت و سیاست را بهدست گرفتند. پادشاهان الطاف کلیسای کاتولیک را بیپاسخ نگذاشتند و با ايجاد پشتوانة بزرگ اقتصادی برای کلیسا و حمایت از گروههای تبلیغی، راه را برای مسیحیسازی جهانهای دوردست، مانند آمریکای جنوبی و لاتین، باز کردند. کاتولیکهاي اسپانیا با کمک پادشاهان توانستند آمریکای مرکزی و جنوبی را تحت نفوذ دین و فرهنگ مسیحیت درآورند. در پایان، تذكر این نکته بسيار اهمیت دارد که پژوهشگر مسیحیت آمریکای لاتین در بررسیهای تاریخی خود باید به این نکته توجه داشته باشد که مسیحیت اسپانیایی که آمریکای لاتین را فتح کرد، اولاً کاتولیک و ثانياً مقلد کلیسای روم بود. بنابراین شناخت و ویژگیهای کلیسای کاتولیک روم برای شناخت مسیحیت در آمریکای لاتین ضرورتی اجتنابناپذیر است.
- کتاب مقدس، 1986-1988، ترجمه به همت انجمن پخش کتب مقدسه در میان ملل.
- لوبون، گوستاو، 1387، تاریخ تمدن اسلام و عرب، سید محمدتقی فخرداعی گیلانی، تهران، دنیای کتاب.
- نعنی، عبدالمجید، 1380، دولت امویان در اندلس، محمد سپهری، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه.
- Álvarez, 1992, Arcadio del Castillo & Montenegro Valentín, Julia, Don Pelayo y los orígenes de la reconquista, Revista Española de Historia, España, Madrid.
- Andarle, Adam, 2007, Hungría y España, Relaciones milenarias, Hungría, Szeged: Szegyetemi Kiado´.
- Arce, Javier, 2007, barbarous y romanos en Hispania, España, Madrid: Marcial Pons.
- Ayen, juan José ´, 2000, padres apostólicos, España, Barselona.Biblioteca de patrística.
- Boruchoff, David, 2003, Isabel la Cataólica, Queen of CastileU.S.A.New York, Palgrave Macrimillan.
- Brent, Allen, 2007, and On the Church: Select Treatises, st .Cyprian of Catrthage, New York, ST Vladimir´s seminary oress and Bookstore.
- Collins, Roger, 1989, the árabe conquest of Spain, 710_797, New York, Oxford university press, Blackwell publishers.
- _____ , 2004, visigothic Spain 409_711, United Kingdom, Hong Kong, Oxford. Blackwell publishing.
- Costodio Vega, Ángel, 1961, España Sagrada,Vol.LIII Y LIV, España, Madrid: Real cadena de la historia.
- Cowans, Jon, 2003, Early modern Spain’s documentary histogram, S, Pennsylvania University of Pennsylvania press.
- De Marian, Juan, 1794, Historia general de España, Editor Benito Cano, España, Madrid: universidad Complutense de Madrid.
- Echevarría, Ana, 2006, La mayoría mudéjar en león y Castilla: legislación real y distribución de la población _siglo XI_XIII_España Medieval.
- Ezquera, Jaime Alvar &Álvarez López, Ana Isabel, Diccionario de Historio de España, Madrid: Editorial Istmo.
- Fernández Llamazares/José´, 1859, Historia de la bula de la santa Cruzada, España, madris universidad de cuplutense de Madrid: Editor Impr.de Eusebio Aguado.
- Garciá Cárcel, Ricardo, 1997, la leyenda negra, España, Barcelona: Altaya.
- Garcia, Rubén, 1979, Dios y el Cesar, Relaciones Iglesia Estado en los primeros siglos de la Iglesia 313_330, Argentina, buenos Airs: Editora patria Grande.
- Haring, Clarence, 1947, Henry, and Spanish Empire in America, and New York, Oxford university press.
- Hisllgarth, J.N, 2010, the Visigoths in history and Legend, Belgium, Turnhout: Brepols publishers.
- Huerga, Álvaro, Historio de los Alumbrados 1570_1630, España,
- Montenegro Duque, 1386, Angelm España Romana, España Gredos, Editorial ilustrada.
- Orlandis, José’, 1988, Historia del reino visigodo español, España, Madrid: Rialp.
- Pérez, Joseph, 1988, Isabel y Fernando los Reyes Católicos, España, Madrid: editorial Nerea.
- Reyes Católicos: Luis Suárez Fernández, 2001, La dovtrina del máximo religioso, en la oficial de la comisión para la causa de canonización de la reina Isabel la católica.
- Rivera Recia, juan Francisco, 1980, El adopcionismo em¡n España siglo VIII:historia y doctrina, España, Madrid:Editor i.T.san lldefonso.
- Rouge´, j. 1998, Le voyage de saint en occidente en:”Cahiers de historié”, France, Lyon: Cahiers d historias, Richardson, John S. Historiada España II, Translatd byTeo´filo de Lozoya, España, Barcelona: Editorial.
- Rubenstein, 2000, Richard When Jesus became God: the struggle to Define Christianity during the Last Days of Rome, New York, publisher Harvest.
- Runciman, Steven, 1973, Historia de las cruzadas, España, madrid:Alinza Editorial.
- Vicetto, Benito, 1866, Historia de Galicia, España, Madrid: Biblioteca de Ateneo de Barcelona, Nicasio TaxoneRA.
- Victetto, benitom, 1866, Historia se Galicia, España, Madrid: Biblioteca del Ateneo de Barcelona, Nicasio Taxonera.
- viguera Molinas, María Jesús, 1988, Aragón musulmán, España, Zaragoza: Mira editores.
- Villoslada, Ricardo Garcia, 1932, los orígenes históricos del cristianismo, Lección XVII: La difusión del cristianismo fuera del palestina, Historia Eclesiástica de España, Madrid: BAC.
- Villoslada, Ricardo Gracia & ASotomayor, 1979, Manuel, historia de Iglesia en España, la universidad de california, Editorial Católica.