معرفت ادیان، سال دوازدهم، شماره چهارم، پیاپی 48، پاییز 1400، صفحات 7-24

    یادکرد نام امام حسین(ع) در تورات (مطالعة موردی: نقد و تحلیل مقالة «الإمام الحسین(ع) بین القرآن والتوراة والإنجیل»)

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ محمود کریمی / دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشگاه امام صادق(ع) / karimiimahmoud@gmail.com
    امیرحسین فراستی / دانشجوي کارشناسي ارشد علوم قرآن و حديث، دانشگاه امام صادق
    چکیده: 
    بر اساس آیة 29 سورة مبارکة فتح، پیامبر اکرم(ص) و همراهانش، در کتب آسمانی پیشین یاد شده اند. نبودن نام رسول الله(ص) و اهل بیت(ع) در کتاب مقدس کنونی، پژوهشگران را برآن داشته است تا به رمزگشایی بخشی از آیات عهدین در این موضوع همت گمارند. مقالة «الإمام الحسین(ع) بین القرآن والتوراة والإنجیل» به قلم پژوهشگر عراقی ، خانم زهور کاظم زعیمیان، در مجلة السبط، نمونه ای از این دست است که کوشیده تا نماد های مورد اشارة آیة شریفة مذکور را در کتاب مقدس بازجوید. وی با اعتقاد به نمادین بودن آیاتی از کتاب مقدس، که حاوی نشانه های اصحاب کسا(ع) است، واژة «شَطْء» (جوانه) را نشانگر امام حسین(ع) و «شاخه» را مفهوم و نماد متناظر آن در تورات می داند. درعین حال که دیدگاه تفسیری وی نوآورانه و قابل تأمل است، اشکالاتی روشی در اثر او به چشم می خورد که از اعتبار آن می کاهد. جستار حاضر با هدف بررسی و نقد مقالة نام برده در موضوع یادکرد نام امام حسین(ع) در تورات، و با اتخاذ روش توصیفی تحلیلی به رشتة تحریر درآمده است تا با یادآوری نمونه هایی از خطاهای رایج در این گونه از مقالات، راهکاری برای آفرینش آثار علمی روشمند و متقن پیش نهد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Mentioning the Name of Imam Hussein In the Torah (Case study: A Critique and Analysis of the Article "Imam al-Hussein in the Qur'an and the Torah and the Bible")
    Abstract: 
    According to verse 29 of Surah Al-Fath, the Holy Prophet and his companions are mentioned in the previous scriptures. The absence of the names of the Messenger of God and the Ahl al-Bayt in the present Bible has led scholars to decipher some of the verses of the Testaments on this subject. The article "Imam Hussein in the Qur'an, the Torah and the Bible" written by the Iraqi scholar Ms. Zuhour Kadhem Zaeimian in Al-Sabat journal has tried to investigate the symbols referred to in the mentioned verses of the Bible. Believing in the symbolic nature of the biblical verses, which contain the signs of the Companions of Kesa, she argues that the word "Shat’ " (bud) indicates Imam Hussein and the word "Shakhe “ (branch) is its corresponding symbol in the Torah. While her interpretive point of view is innovative and thought-provoking, there are methodological flaws in her work that diminish its validity. The present article has been written with the aim of reviewing and criticizing the mentioned article on the subject of mentioning the name of Imam Hussein in the Torah. Adopting a descriptive-analytical method, the paper has tried to present some examples of common mistakes in such articles and create methodical and sound scientific works.
    متن کامل مقاله: 


    مقدمه
    رسول‌الله موعود انبیاي پیش از خود است. به‌تصریح قرآن کریم، در تورات و انجیلِ منزَل از سوی حضرت حق، از پیامبر اکرم نام‌برده شده (اعراف:157) و اهل کتاب او را همچون فرزندان خود می‌شناخته‌اند (بقره:146). در پاره‌ای از روایات فریقین در ذیل تفسیر آية «الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ» (اعراف:157) آمده‌ است که صفت رسول خدا در این دو کتاب آسمانی، مذکور بوده است (طبري، 1412ق، ج13، ص165؛ کليني، 1407ق، ج8، ص117). با نگاهی به روایات ائمة اطهار درمی‌یابیم که این بزرگواران نیز در کتب آسمانی سابق شناسانده شده‌اند و احادیث متعددی مؤید این مدعاست؛ براي نمونه، در مناظرة امام رضا با جاثلیق مسیحی آمده‌ است که ایشان پس از بیان صفات رسول اکرم در انجیل و اقرار جاثلیق بدان، اسماي شریف اصحاب کساء را که در همان کتاب مذکور است، بيان فرمودند (راوندي، 1409ق، ج1، ص344-345). در خبری دیگر آمده است که هیئتی از یهودیان بر رسول خدا وارد شدند و در میانة گفت‌و‌گو، دربارة چند چیز مکتوب در تورات پرسیدند و حضرت در پاسخ، نام مبارک خود و اهل‌بیت خويش را ذکر فرمودند (ابن‌بابويه، 1376، ص192؛ مفيد، 1413ق، ص37). در روایتی دیگر، رسول اعظم پس از بیان فضايلی از امیرالمؤمنین به وجود نام دو فرزند گران‌قدر حضرت فاطمة زهرا در تورات اشاره فرمودند (فتال نيشابوري، 1375، ج1، ص122-123). مقالة حاضر درصدد است به پرسش‌های ذیل پاسخ دهد: 1. چه تفسیر جدیدی از آیة «شطء» در مقالة «الإمام الحسين بين القرآن والتوراة والإنجيل» ارائه شده است؟ 2. با استناد به کتاب مقدس، سیاق آیات قرانی، تفاسیر و روایات، چه نقدهایی را می‌توان بر موضوع یادکرد امام حسین در تورات وارد کرد؟‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    1. پیشینة تحقیق
    این قبیل آیات و روایات که به ورود نام رسول‌الله و اهل‌بیت گرامی ایشان در کتب آسمانی سابق تصریح دارند، زمینه‌ای را برای پژوهشگران فراهم آورده‌‌اند تا به جست‌و‌جوی نشانه‌های پیامبر اکرم و ائمة اطهار در آنچه امروزه با نام عهدین در دست داریم، بپردازند. از اين آثار می‌توان به کتب بشارات عهدین به قلم محمد صادقی تهرانی، محمد در تورات و انجیل اثر داود عبدالأحد، انیس الأعلام في نصرة الإسلام نوشتة محمدصادق فخرالاسلام و مقالة «نام دوازده امام در تورات: نگاهی نو به بشارت ابراهیم در سفر پیدایش» از هادی‌علی تقوی و همکاران اشاره کرد.
    مقالة خانم زعیمیان با عنوان «الإمام الحسين بين القرآن الكريم والتوراة والإنجيل» اثری جدید در این عرصه است که به‌طور ویژه بررسی نشانه‌های ابی‌عبدالله را در سه کتاب آسمانی هدف پژوهش خود قرار داده است. این اثر حاوی نگاهی نو به آیة 29 سورة مبارکة فتح بوده و تعبیر «شطأ» در آن را نمادی برای اشاره به امام حسین ذکر کرده است. به‌رغم تلاش قابل تقدیر وی، خطاهای روشی متعددی در مقالة او به چشم می‌خورد. ازاین‌رو با هدف نقد نمونه‌ای از آثار نگاشته‌شده در جهت حقانیت اهل‌بیت با استفاده از رویکرد مطالعات تطبیقی ادیان، مقالة حاضر به رشتة تحریر درآمد.
    امید است که پژوهشگران این عرصه با رعایت روش علمی مورد تأیید رشتة مورد مطالعه، آثاری معتبر و ارزشمند بیافرینند. در پایان شایان ذکر است که شأن و مقام اهل‌بیت عصمت و طهارت بس والاتر از آن است که برای اثبات آن به مستندات ضعیف و روایات مشکوک متمسک شویم.
    2. شخصیت علمی مؤلف
    خانم زهور كاظم صادق زعيميان، استاد زبان عربی و مطالعات اسلامی در دانشگاه کاظمین و مدیرکل بخش تربیت در آموزشگاه کرخ ثالثه در عراق می‌باشد. وی مدرک دکترای خود را در رشتة فلسفة زبان عربی از دانشگاه بغداد اخذ کرده است؛ علاوه بر این، دارای مدرک هنر آداب معاشرت و تشریفات (Etiquette and Protocol) از سازمان حقوق بشر در بیروت و مدرک تشریفات از قبرس می‌باشد. از جمله مقالات نام‌برده می‌توان بدین موارد اشاره داشت:
    ـ مدلول فتاة در آیة شریفة «وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُباً»؛ پنجمین همایش زبان عربی در دبی، سال 2016م؛
    ـ پدیده‌های صوتی در لهجات زبان عربی اهل خلیج؛ ششمین همایش زبان عربی در دبی، سال 2017م؛
    ـ فاطمة زهرا در قرآن کریم و کتب مقدس؛
    ـ تحلیل زبانی محنت خلق قرآن در دوران امام هادی و سخن ایشان در مورد آن؛ مجلة تسنیم، سال هشتم، شمارة هفتم و هشتم؛
    ـ نقش پویانمایی‌ها در سخن گفتن دانش‌آموزان به زبان عربی فصیح؛ مجلة العمدة في اللسانيات وتحليل الخطاب؛ سال اول، شمارة دوم.
    3. محور‌های اصلی مقاله
    در این بخش گزارشی مختصر از مقالة «الإمام الحسين بين القرآن الكريم والتوراة والإنجيل» ارائه خواهد شد و تحلیل آن همراه با ذکر مؤیدات و اشکالات وارد بر اثر، به بخش پسین موکول می‌گردد. این مقاله را می‌توان در ذیل سه محور کلی، که هر کدام به نشانه‌ای از امام حسین در یک کتاب آسمانی اهتمام داشته است، معرفی نمود. مؤلف در آغاز، به تبیین جایگاه امام حسین در سنت اسلامی می‌پردازد و سپس تلاش می‌کند تا ویژگی‌های مذکور برای همراهان رسول خدا در آیة 29 سورة فتح را در تورات و انجیل بازیابد و نمادهای به‌کار‌رفته در کتاب مقدس برای هر یک از نشانه‌های قرآنی را رمزگشایی نماید.
    1-3. امام حسین در اسلام
    امام حسین در سنت اسلامی دارای ویژگی‌های ممتازی هستند و آیات و روایات فراوانی در شأن این بزرگوار بیان شده است. در ادامه به نمونه‌هايي اندک کوچکی از این دست آیات و روایات اشاره خواهد شد.
    1-1-3. آیة کریمة مباهله
    مؤلف با اشاره به آیة مباهله (فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَي الْكاذِبِينَ (آل‌عمران:61)؛ هر کس پس از دانشی که به‌سوی تو آمده است، در مورد آن با تو بحث و مجادله کند، بگو بیایید تا فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان و خودمان و خودتان را فرابخوانیم؛ آنگاه مباهله کنيم و لعنت خدا را بر دروغ‌گویان قرار دهیم) و با استناد به روایات مورد اتفاق فریقین ذیل این آیه، مباهله‌کنندگان را اصحاب کساء معرفی می‌کند و امام حسین را از ابناء رسول‌الله برمی‌شمارد.
    سپس با اشاره به هجرت متأخر جمعی از مسیحیان نجران به کوفه و نیز یکی از مسیحیان مسلمان‌شده به‌نام خداش که به‌سبب گرایش علوی‌اش به شهادت رسید و همچنین شواهد دال بر انتخاب کنیه‌های حسن و حسین و علی توسط جمعی از مسیحیان، اینها را نشانة محبت مسیحیان به اصحاب کساء مي‌داند و سخن مدعیان زندگی مسالمت‌آمیز مسلمانان و مسیحیان را در سایة حکومت اموی ناصواب برمی‌شمارد. همچنین احتمال می‌دهد که این رفتار مسیحیان ناشی از شناختن نشانه‌های امام حسین در تورات و انجیل باشد؛ همان نشانه‌هايي که قرآن کریم (فتح:.29) از آن یاد کرده است (زعيميان، 1440ق، ص47-48).
    2-1-3. حدیث آفرینش امام حسین از سمت راست عرش پیش از آغاز خلقت
    تلاش مؤلف در این بخش، اثبات جایگاه وصف‌ناشدنی اصحاب کساء و از جمله امام حسین است. ايشان در تفسير آية «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَي الْمَلائِكَةِ فَقالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ» (بقره:31)؛ و همة نام‌ها را به آدم آموخت؛ آن‌گاه آنها را بر فرشتگان عرضه داشت و گفت: مرا از نام ایشان باخبر سازید، اگر راست‌گو هستید»، ابتدا ضمير «هُم» در «عرضهم» را که به «أسماء» بر‌می‌گردد، دال بر عقلا مي‌داند و مدلولش را افرادی ویژه برمی‌شمارَد که همان اشخاص گرداگرد عرش‌اند و جز آل‌محمد نیستند.
    سپس حدیثی از امام صادق را مؤید آن می‌آورد که طبق آن، خداوند متعال پنج تن را از نور جلالش آفرید و هر یک را به یکی از نام‌های نازل‌شدة خود نامید. آن‌گاه ایشان را در میثاق قرار داد؛ چراکه از سمت راست عرش‌اند. زمانی که آدم را آفرید، او از سمت راست عرش بر ایشان نظر افکند و به منزلت رفیعشان آگاه شد.
    مؤلف بر این باور است که نام مبارک اصحاب کسا مکتوب بر عرش است و این حقیقتی است مذکور در تورات. برای اثبات این گفته، ابتدا به خلقت نور و ارواح حضرات پیش از خلقت آدم اشاره مي‌کند و به سخن رسول‌الله در این موضوع استناد می‌جوید؛ سپس گزارشی را ذکر می‌کند که مطابق آن، زمانی که قاتلان حامل سر مبارک امام حسین شب‌هنگام در دیری فرود آمدند، راهب آن دیر نوری دید که از سر حضرت تا دامنة آسمان امتداد داشت و بدین سبب اسلام آورد. وی نتیجه می‌گیرد، راهب به نشانه‌های اصحاب کسا که در کتابشان آمده بود، آگاهی داشت؛ از همين‌رو با رؤیت تطابق نشانه‌ها ایمان آورد (همان، ص49).
    3-1-3. امام حسین ثمرة حضرت محمد
    در این بخش، مؤلف در پی کشف معنای مقصود از واژة «شطء» در آیة 29 سورة فتح می‌باشد. به‌گفتة وی، این واژة تک‌آمد در قرآن کریم، نشانه‌ای برای بازشناسی همراهان رسول اعظم بوده و توصیف ایشان در کتب آسمانی، با نماد و نه اسم صریح آمده است. بدین سبب، همچنان بشارت‌هایی به پیامبر اسلام در آن باقی است که به‌دليل نمادین بودنش، در روزگار خود گنگ بوده و تحریف نشده است (همان، ص50).
    الف) معنای لغوی شطء
    مؤلف در این قسمت، به معنای «شطء» در واژه‌نامه‌های عربی استدلال مي‌کند و ادعا دارد، به اتفاق نظر لغویان، «شطء الزرع» یعنی جوانة آن؛ لذا همان‌طورکه جوانة گیاه همواره از اصل خود است، نه گیاهان اطرافش، جوانة شخص فرزند اوست، نه یارانش. بنا‌بر‌این حسین از اصل خود، جدش که فرمود: «حسینٌ مِنّی»، جوانه زده است. ضمناً هیچ واژه‌نامه‌ای «شطء» را اصحاب ندانسته است (همان، ص50-51).
    ب) شطء در احادیث
    در این قسمت، مؤلف روایاتی را عنوان می‌کند که در آن از امام حسین به «فَرخ» (فرزند) تعبیر شده است. او «شطء» و «فرخ» را همسان مي‌گيرد و دلیلش را کلام بخاری دربارة شطء (شطأه فراخه) و مطابقت آن با واژنامه‌ها می‌داند. چند نمونه از آن روایات عبارت‌اند از: مناجات امام حسین نزد قبر جد بزرگوارش با تعبیر «أنا الحسین بن فاطمة، فرخک وابن فرختک»؛ حدیث امیرالمؤمنین و مشاهدة شهادت امام حسین در رؤیا با تعبیر «کأنی بالحسین سخلی و فرخی... قد غرق فیه [= دمه العبیط]» و فرمان امیرالمؤمنین به شهادت دادن مردمان به اینکه حسنین «فرخا رسول‌الله» هستند (همان، ص51). افزون بر این، حدیثی دیگر را شاهد می‌آورَد که حسب آن، وقتي عیسی از کربلا عبور می‌کرد، بر حسین گریست و او را «فرخ الرسول أحمد» نامید که در آن خاک به خون خواهد نشست و گِلی خوشبوتر از مُشک برجای خواهد گذاشت.
    ج) شطء در تفاسیر
    سومین بخش از تبیین مفهوم «شطء»، استناد به کلام مفسرین است. وی می‌نویسد: مفسران در تفسیر «زرع» به پیغمبر و «شطء» به اصحاب او اتفاق نظر دارند؛ اما ابن‌الأعقم مخالف این نظر است. طبق اجماع مفسرین، شطء همان فِراخ (فرزندان) است و این سخن با بخشی از آیه که می‌فرماید: «فاستوى على سوقه» آشکار‌تر می‌گردد که گوید فِراخ (فرزندان) بر اصل خود می‌ایستند؛ چنان‌که زمخشری «بِعَليٍّ» (به‌استعانت علی) را در تقدیر گرفته است. در نتیجه، مقصود از شطء الزرع، سلالة رسول اکرم از نسل فاطمه می‌باشد و نه هیچ کس دیگر
    (همان، ص52).
    2-3. امام حسین در تورات
    چنان‌که گذشت، «شطأ» (جوانه) یکی از نشانه‌های امام حسین در کتاب مقدس است. البته به اعتقاد مؤلف، مفهوم همسان آن در کتاب مقدس، شاخه می‌باشد. براي مثال، تورات پس از تمجید خدمتگزار خداوند (اشعیا/ 52: 13-15)، او را به نهالی در شوره‌زار توصیف مي‌کند (اشعیا/ 53: 2). به گفتة زعیمیان، این بشارت اشعیا، به همان گیاهی است که در بیابان خشک مکه جوانه می‌زند؛ سپس از سربریده شدن سر او و نیز نسل و عمر دراز و مشقت‌هایش سخن می‌آید (اشعیا/ 53: 7-11). زعیمیان با ادعای عدم تطابق نشانه‌هایی مانند ذبح شدن و داشتنِ نسل، برای حضرت مسیح، مراد آیات را امام حسین برمی‌شمارد.
    وی در ادامه با استناد به حدیثی که «یس» را نام رسول الله می‌بیند، برابرش را در تورات، «نهالی از تنة یَسَّی (نام پدر داود در کتاب مقدس)» (Jesse) (اشعیا/ 11: 1) بیان می‌کند؛ همچنين موعود زکریا را که عمامة طاهره بر سر دارد (زکریا/ 3: 5)، رسول‎خدا می‌داند؛ چه این وصف با عیسی سازگار نیست. بنابراین، «شاخه» نماد تحریف‌نشدة امام حسین در تورات است؛ زیرا تمثیل شاخه و درخت برای پدر و پسر در تورات شناخته‌شده بوده و نمونه‌اش یعقوب و یوسف است (پیدایش/ 49: 22) (زعيميان، 1440ق، ص52-53).
    1-2-3. قربانی در رؤیای ارمیا
    دیگر نماد مورد اشارة تورات، فردی است که سید زمین در روزگار خویش بوده و پس از کارزاری خونین، کنار
    رود فرات برای خداوند قربانی می‌شود (ارمیا/ 46: 4-10). این قربانی بر کنارة فرات در روایات رسول اکرم
    امام حسین معرفی می‌شود (همان، ص54).
    2-2-3. شاخه در رؤیای ارمیا
    در همین سِفر است که ارمیا پس از مشاهدة شاخة بادام (ارمیا/ 11: 1) از سرزمینی بی‌آب‌وعلف و مردمانی مشرک خبر می‌دهد و به صحرای قیدار در شرق اشاره مي‌کند (ارمیا/ 2: 10). قیدار جد رسول اکرم و نام پسر دوم اسماعیل‌بن ابراهیم و همچنین پدر مشهورترین قبایل عرب است که سرزمینشان هم بدین نام شناخته می‌شود (همان، ص54).
    4. نقد و تحلیل مقاله
    ابتدا از نقاط مثبت و نوآوری پژوهشی مقالة مورد بررسی سخن خواهد آمد و در ادامه خطاهای علمی قابل تأمل مؤلف آن ذکر خواهد شد. بی‌شک این نقد متوجه روش علمی و مستندات وی است و راقمان این سطور هرگز منکر اصل موضوع و درصدد نفی حقانیت قرآن کریم و احادیث معصومین نیستند.
    1-4. نقاط قوت
    پیروان ادیان ابراهیمی در طول تاریخ کوشیده‌اند تا با استناد به کتب آسمانی ادیان متقدم، حقانیت خود را اثبات کنند و به اصحاب آن کتب بقبولانند (توفيقي، 1385، ص210). در این مسیر، همسان‌یابی نشانه‌ها میان کتب آسمانی‌ تنها راه ممکن است؛ چه هیچ یک در کشف نام صریح پیامبر خود توفیقی نیافته‌اند. بی‌تردید این امر نیز بسی دشوار است و تلاشی وافر می‌طلبد تا بتوان نشانه‌های موعود در کتاب ناسخ را در کتاب منسوخ پیدا کرد. افزون بر این، مصون نماندن برخی از این کتب از گزند تحریف، سختی پژوهش در این باب را دوچندان ساخته است؛ ازاین‌رو تلاش خانم زعیمیان برای یافتن شماری از نشانه‌های امام حسین ـ که به باور وی موعود قرآن مجید در تورات و انجیل است ـ امری بدیع و درخور تقدیر است. حاصل این کوشش، اثباتی نو بر حقانیت مذهب شیعه است که نشان می‌دهد از بدو تاریخ بدان بشارت داده شده است و هرگز پرداختة علمای متأخر نیست. اثبات بین‌الادیانی بدین روش، مسبوق به سابقه نبوده است و وجه نوآوری اثر به‌شمار می‌رود. او با بررسی لغوی واژة «شطء» در آیة 29 سورة فتح نشان می‌دهد که تفاسیر پیشین از این تعبیر، صحت ندارند و قابل انطباق بر آیه نيستند. همچنین با بررسی روایات فراوانی که منزلت رفیع ائمة اطهار را خاطر‌نشان می‌سازد، برای تفسیر تازة خویش از مفهوم «شطء» مؤید می‌آورَد. آیات توراتی مورد استناد مؤلف حاوی نشانة مزبور بوده و سخنی نامربوط به‌میان نیاورده است. منابع متعددی از تألیفات شیعه و سنی و حتی اهل کتاب در مقالة زعیمیان به‌چشم می‌خورَد که بر قوت و غنای اثر افزوده است.
    2-4. نقد و بررسی روایات مورد استناد مؤلف
    در این بخش با بررسی تعدادی از احادیث استفاده‌شده در مقالة خانم زعیمیان، صحت یا ضعف استنادات روایی وی آشکار می‌گردد. نخست روایتی است که احمدبن صالح همدانی از ابن‌زکریابن صالح از زکریابن یحیی تستری از احمدبن قتیبه همدانی از عبدالرحمن‌بن یزید از امام صادق نقل کرده است که مطابق آن، خداوند پنج تن را از نور خود آفرید و نام‌هایشان را از نام‌های خود مشتق کرد. این روایت تنها در یک تفسیر زیدی‌مذهب ذکر شده است (کوفي، 1410ق، ص56) و راویان آن به‌ترتیب مجهول (نمازي شاهرودي، 1414ق، ص434)، ضعیف (عسقلاني، 1406ق، ج2، ص228-229)، مجهول (نمازي شاهرودي، 1414ق، ج3، ص434)، مجهول (مرتضي، 1426ق، ج1، ص130) و مجهول (مظفر، 1426ق، ج3، ص17-18) هستند؛ لذا اعتبار این روایت از حیث سندی به‌شدت ضعیف است و استناد بدان از ارزش اثر می‌کاهد.
    مورد دیگر، حدیثی مشهور با لفظ «کنت نبیاً و ‌آدم بین الما‌ء ‎و‎الطین» منقول از رسول خدا است (فخررازي، 1420ق، ج6، ص525). بر اساس تتبع نگارندگان، این حدیث هیچ سندی ندارد و حتی در کهن‌ترین منابع موجود از اهل‌سنت (واقدي، 1417ق، ج2، ص74) و شیعه (ابن‌شهرآشوب، 1379ق، ج1، ص214) به‌صورت مرسل نقل شده است؛ لذا از حیث سندی طبق مبانی شیعه و اهل‌سنت ضعیف به‌شمار می‌رود. میان علما نیز در صحت آن اختلاف است و از تواتر (اميني، 1387ق، ج7، ص38) تا کذب آن (ابن‌تيميه، بي‌تا، ج18، ص380؛ زرکشي، 1406ق، ج1، ص172)‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ گفته‌اند؛ اما حدیثی با همین مضمون با لفظ «كنتُ (جعلتُ) نبياً وآدم بين الروح والجسد» در کتب اهل‌سنت (ابن‌سعد، 1990، ج1، ص118؛ ابن‌ابي‌شيبه، 1409ق، ج7، ص329؛ ابن‌حنبل، 1421ق، ج27، ص176)‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ یا «نُبِّئتُ وآدم بين الروح والجسد» در کتب شیعه (طبرسي، 1403ق، ج2، ص448) نقل شده است که سند مورد اول مطابق معیارهای اهل‌سنت صحیح بوده (ترمذي، 1998، ج6، ص9؛ حاکم نيسابوري، 1411ق، ج2، ص665؛ الباني، 1415ق، ج4، ص471)‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ و مورد دوم از امام جواد مرسلاً نقل شده است. البته اين حدیث در کتب غیر شیعه بسامد بیشتری داشته (عاملي، 1415ق، ج2، ص197) و در کتب شیعه کمتر یافت می‌شود. عدم ورود این حدیث (هر سه لفظ مذکور) در کتب اربعه شیعه ـ که متقدم‌ترین و معتبرترین کتب شیعه شناخته می‌شوند ـ با وجود شهرت آن، نشان از بی‌اعتمادی محدثان متقدم امامیه به این حدیث است؛ حتی در صحاح ستة اهل‌سنت نیز چنین حدیثی به‌چشم نمی‌خورد و تنها لفظ دوم در سنن ترمذی آمده است (ترمذي، 1998، ج6، ص9). اين حدیث با دو لفظ دیگر نیز ـ اما با بسامد کمتری ـ نقل شده است؛ چنان‌که تنها در یک کتاب حدیثی شیعه بدون سند به‌صورت «وآدم منخول في طينته» (ابن‌شهرآشوب، 1379ق، ج1، ص214) و در کتب اهل‌سنت به‌شکل «وآدم لمنجدل في طينته» (ابن‌سعد، 1990، ج1، ص118؛ ابن‌حنبل، 1421ق، ج28، ص379)‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ دیده می‌شود که در صحت سند آن هم مناقشه بوده است و هرچند بخاری مردودش خوانده، ابن‌حبان و حاکم صحتش را پذیرفته‌اند (عسقلاني، بي‌تا، ج1، ص152). در مجموع، گرچه این روایت خالی از اضطراب در متن نیست، آنچه معتبرتر به‌نظر می‌رسد، تعبیر «وآدم بين الروح والجسد» است که منابع اهل‌سنت آن را نقل کرده‌اند، ولی در منابع متقدم شیعه یافت نمی‌شود. بنابراین، استناد جستن بدین روایت نیز سبب ضعف اثر می‌گردد.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    ‬‬‬از دیگر روایات مورد استناد مؤلف، سخن امیرالمؤمنین هنگام گذرشان بر خاک کربلا و گریة ایشان و نیز اِخبارشان از عبور عیسی‌بن‌مریم و حواریانش بر مقتل امام حسین در کربلا و گریه بر آن تربت پاک است (ابن‌بابويه، 1376، ص597-598؛ ابن‌اعثم، 1411ق، ج2، ص550-553)‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬. سند این حدیث به‌روایت شیخ صدوق چنین است: محمدبن‌احمد سنانی (خويي، 1413ق، ج6، ص56) از احمدبن‌یحیی‌بن‌زکریا (مامقاني، بي‌تا، ج1، ص101) از بکربن‌عبدالله‌بن‌حبیب (نجاشي، 1365، ص109؛ ذهبي، 1413ق(ب)، ج1، ص274) از تمیم‌بن‌بهلول (شوشتري، 1410ق، ج2، ص423) از علی‌بن عاصم (زراري، 1399ق، ص9) از حصین‌بن‌عبدالرحمن (خويي، 1413ق، ج7، ص133) از مجاهد (ذهبي، 1404ق، ج1، ص66) از ابن‌عباس (کشي، 1404ق، ج1، ص271؛ ذهبي، 1413ق(الف)، ج3، ص331) از امیرالمؤمنین. این سند به‌دلیل مجهول بودن احمدبن‌یحیی و تمیم‌بن‌بهلول، به درجة ضعیف تقلیل می‌یابد. با اينكه شيخ صدوق این داستان را مرویّ از عامه بیان می‌کند (ابن‌بابويه، 1395ق، ج2، ص531)، اما در آنچه از کتب اهل‌سنت امروزه در دست داریم، ذکری از این روایت دیده نمی‌شود. شبهه‌ای که امکان گذر عیسی و حواریانش را از کربلا زیر سؤال می‌برد، تولد وی در بیت لحم (متّی 2: 1) و فاصلة بسیار
    این دو مکان است؛ ولی در کمال ناباوری، نویسندة مسیحی، آنتوان بارا، به دفاع از این حدیث برخاسته است و با اظهار نامعلوم بودن تاریخ دوران نوجوانی عیسی و همچنین قدرت ایشان بر انجام معجزات، این احتمال را می‌دهد که ایشان در همین بازه از کربلا گذر کرده باشد (بارا، 1388، ص107-108).‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    علاوه بر موارد فوق، حدیثی مقطَّع در مقالة زعیمیان سبب شگفتی می‌گردد؛ حدیثی با عبارت «أخرج شطأه بأبی بکر، فآزره بعمر، فاستغلظ بعثمان، فاستوی علی سوقه بعلی» (ابن‌حنبل، 1403ق، ج1، ص434؛ حسکاني، 1411ق، ج2، ص255)‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬. این روایت نه‌تنها با مبانی کلامی شیعه میانه‌ای ندارد، از سوی برخی علمای اهل‌سنت نیز مردود اعلام شده است (فتني، 1343ق، ص84؛ ابوشبهه، بي‌تا، ص88)؛ بااين‌حال مؤلف با ذکر بخش
    پایانی آن (فاستوی علی سوقه بعلی) و حذف مابقی، بی‌اعتباری آن را پوشانده است که یک خطای علمی بزرگ
    محسوب می‌شود.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    3-4. نقد و بررسی بر مبنای تفاسیر کتاب مقدس
    پیروان هر آیین به صیانت اعتقادات خویش از خرافات و تحریفات ایمان دارند و هرگز خود را بر طریق گمراهی تلقی نمی‌کنند. ازاین‌رو گاه دست به تأویل مي‌زنند و آنچه درظاهر با انگاشته‌هایشان نمی‌سازد، توجیه می‌کنند. علمای ادیان همواره در اثبات حقانیت باورهایشان کوشیده‌اند که در خصوص ادیان ابراهیمی، تلاش برای کشف پیامبر آیین خود در کتب آسمانی سابق، تاریخی دراز دارد (توفيقي، 1385، ص210). این رویکرد که در ضمن مطالعات تطبیقی ادیان می‌گنجد، مي‌بايد از حدود و شرایط آن خارج نشود. از اصول این مطالعات، نداشتن پیش‌انگاشته‌های مذهبی و معیار قرار دادن آیین پژوهنده است که عدم رعایت این ضابطه، وی را از جادة حق به بیراهه می‌کشاند (تيواري، 1396، ص7).
    زعیمیان با تصریح به اینکه نشانه‌های امام حسین در کتاب مقدس نمادین هستند، سعی در تأویل این نشانه‌ها به اموری دارد که با ویژگی‌های اصحاب کساء همخوانی دارند. در این بخش به ذکر سه اشکال اساسي وارد بر این مدعا بسنده مي‌کنيم. در ابتدا تأکید می‌شود که منظور از رد دیدگاه خانم زعیمیان هرگز به‌معنای انکار ورود نام‌های ائمه اطهار و خصوصاً امام حسین در تورات نیست؛ چنان‌که در مقدمة این مقاله به احادیثی اشاره شد که به‌صراحت بر این مدعا صحه مي‌گذارند و تکذیب آن روایات ـ با وجود مؤید قرآنی بر اعتبار آنها ـ اشتباه بزرگی است؛ بلکه تنها مقصود این قلم‌فرسایی، نقد روش علمی مقالة خانم زعیمیان در برداشت از کتاب مقدس است.
    ایراد اول، جزم‌گویی است؛ بدین معنا که او پس از بیان نشانه‌های موعودِ تورات، که به‌گفتة وی همان امام حسین است، انطباق آنها بر حضرت عیسی را محال مي‌داند و سخن خود را ضرورتاً صحیح می‌انگارد (زعيميان، 1440ق، ص53). این در حالی است که عدم ذکر نام در قسمت‌هایی از کتاب مقدس سبب ناشناخته ماندن هویت فرد مورد اشاره بوده (گلدين‌گي و پين، 2006، ج2، ص273) و راه را برای تأویل باز گذاشته است. براي نمونه، سرزمین خشکی که موعود تورات در آن می‌روید (اشعیا/ 53: 2)، می‌تواند الزاماً مکه نباشد؛ بلکه تأویل آن به زادگاه عاری از تجملات عیسی (شولتس، 2007، ص306) یا محل پَست پرورش او (رايت و ديگران، 1996، ص257) و به‌تعبیری شهری که مردمان آن را به‌مسخره ناتوان از زایش معنوی می‌پنداشتند (هايد، 2015، ص353)، دشوار نمی‌نماید؛ حتی برخی این صفت را به خانوادة دون‌مایه (پدر نجار و خویشاوندان ماهیگیر وی، طبق اعتقاد نادرست مسیحیان) برگردانده‌اند (متيو، بي‌تا، ص541). همچنین بره‌ای که برای خدا قربانی می‌شود (اشعیا/ 53: 7) با استناد به سخن انجیل (یوحنا/ 1: 29و 36) که آن را لقب عیسی بیان داشته (کلوين، بي‌تا، ص92)، به‌سادگی تأویل‌پذیر است. علاوه بر این، مفسران مسیحی مصداق نسل این شخص موعود را هم مردمانی که شاهد تصلیب عیسی [مطابق اعتقاد باطل مسیحیان] بودند (فکري، 2018الف، ص270) یا نسل‌های آینده (فريزن، بي‌تا، ص332)  بیان داشته‌اند تا صدق نشانه‌های این موعود ناشناخته بر عیسی‌بن‌مریم تحقق یابد.
    دیگر نشانة مذکور در تورات، کسی است که عمامة طاهره بر سرش گذارند (زکریا/ 3: 5) و زعیمیان با استناد به اینکه عیسی عمامه بر سر نداشت، تأویل صحیح را پیامبر اکرم دانسته است (زعيميان، 1440ق، ص53)؛ حال آنکه آیة پیشین (زکریا/ 3: 4) در وصف این شخص گفته است: فرشتة خداوند جامگان چرکین او را از تنش برکنده و گناهانش را پاک می‌سازد که این وصف با شأن عصمت نبی مکرم اسلام سازگار نیست. همچنين عمامة طاهره به تاج پیروزی (فکري، 2018ب، ص13) و جز آن تأویل‌پذیر است. بنابراين با قطعیت نمی‌توان میان پیامبر اعظم و شخصی که زکریا از او سخن می‌گوید (نام او یهُوشَع بوده و از نیایش‌سرایان نخستین در فلسطین است) (ر.ک: شرمن، 1974، ص445)، این‌همانی برقرار ساخت.
    ادعای همسانی «یس» در قرآن کریم با «یَسَّی» در عهد عتیق جز تشابه اسمی نبوده و عاری از قرائنی است که بتواند آن را اثبات کند. هرچند «یس» مطابق برخی روایات اسلامی (ابن‌بابويه، 1378ق، ص236؛ ابن‌عطيه، 1422ق، ج4، ص445؛ صفار، 1404ق، ج1، ص512؛ قمي، 1363، ج2، ص211)‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬، نام مبارک رسول اکرم در قرآن مجید است و «یسّی» نام پدر داود در کتاب مقدس (کامي، 2005، ص220)، اما ویژگی‌ها و پیشگویی‌هایی که در آیات فصل 11 اشعیا برای نهالی که از تنة یسّی می‌شکفد ـ با فرض صحت انتساب اقوال به نبی نام‌برده ـ با آنچه در منابع اسلامی برای حضرت مهدی منتظَر ذکر شده است، شباهت بیشتری دارد تا مصایبی که بر امام حسین وارد آمده است. البته این استنتاج در آثار نویسندگان مسلمان بی‌سابقه نیست (ر.ک: مؤسسه فرهنگی انتظار نور، 1396، ص286)؛ ولی تأویل این موعود به امام حسین ادعایی نسنجیده است و با بررسی نشانه‌های این شخص، سقم آن آشکار می‌شود. براي مثال، این موعود است که مطابق دیده‌ها و شنیده‌ها حکم نمي‌کند و برای مظلومان و مسکینان به عدالت داوری خواهد کرد و شریران را خواهد کُشت؛ و در آن روز جانوران وحشی در کنار حیوانات اهلی سکونت کنند و جهان از معرفت خداوند آکنده خواهد شد (اشعیا 11: 3-9). در احادیث فراوانی که به توصیف دوران پس از ظهور حضرت مهدی پرداخته است، می‌خوانیم که این بزرگوار، برای داوری بیّنه نمی‌طلبد (ابن‌ابي‌زينب، 1397ق، ص315) و جهان را مملو از عدل و داد مي‌کند (حاکم نيسابوري، 1411ق، ج4، ص512؛ کليني، 1407ق، ج1، ص338) و در حکومتش درندگان با صلح زیست کنند (طبرسي، 1403ق، ج2، ص291) و خردها کامل گردد (کليني، 1407ق، ج1، ص25). در نتیجه، برداشت خانم زعیمیان از این آیه صحت ندارد و ايشان دچار خطایی علمی شده‌اند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    این نکته نیز شایان ذکر است که برخلاف تلاش مؤلف برای تطبیق دادن موعود تورات به هر نحو ممکن بر امام حسین، حضرت موسی و وصی او، یوشع‌بن‌نون، مژده آمدن حضرت عیسی را نیز داده‌اند (کليني، 1407ق، ج1، ص293) و ضرورتی ندارد که تمام بشارت‌های کتاب مقدس ـ با فرض صحت متن آن ـ به ائمة اطهار بازگردانده شود و سبب تکلف گردد؛ چه اینکه زعیمیان تعبیر شاخه در عهد عتیق را الزاماً برابر با شطأ (جوانه) در قرآن مجید مي‌گيرد و با این پیش‌فرض نشانه‌های آیات مربوط به شاخه را بر اهل‌بیت منطبق می‌سازد که اندکی پیش به خطای او در بي‌توجهي به آیات قبل یا بعد آیة دارای تعبیر شاخه اشاره رفت.
    اما اشکال دیگر مقالة «الامام الحسین بین القرآن والتوراة والانجیل» به مفهومی که مؤلف از «تورات» اراده می‌کند، برمی‌گردد. توضیح آنکه مؤلف مقاله با استناد به قرآن مجید که نشانة مذکور در تورات و انجیل را شطأ (جوانه) بیان کرده ‎است، به کاوش در تمام عهد عتیق پرداخته و آیات حاوی تعبیر شاخه یا نهال را همان نماد اشاره شده دانسته و بر امام حسین تطبیق داده است. این در حالی است که آیة شریفه ناظر به توراتی است که خداوند متعال بر حضرت موسی نازل کرده (مائده: 44؛ بقره: 53) و اینکه تورات همان عهد عتیق باشد، دست‌کم مورد اختلاف است. هرچند نمی‌توان منکر شد که اجمالاً بخشی از محتویات تورات آسمانی در عهد عتیق هم یافت می‌شود، اما این‌همانی میان آن دو برقرار نیست.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
    آنچه امروزه با نام کتاب مقدس (Bible) شناخته می‌شود، شامل دو بخش کلی به نام‌های عهد عتیق و جدید بوده که بخش اول، خود متشکل از 39 سِفر (کتاب) است. بر اساس سنت یهود، این بخش از کتاب به سه دسته تقسیم می‌شود که عبارت‌اند از: تورات، نوئیم (انبیاء) و کتوبیم (نوشته‌های مقدس) (برتلر، 2005، ص8-10). البته مسیحیان به‌نحو دیگری و احیاناً با ترتیبی متفاوت، این اسفار را طبقه‌بندی می‌کنند (همان، ص10-11). درهرحال، بر اساس دیدگاه نخست که در خود تلمود به آن تصریح شده است و در نتیجه می‌تواند از اعتبار بالاتری برخوردار باشد، تورات تنها همان اسفار پنج‌گانه [در آغاز عهد عتیق] است (کهن، 1382، ص160) و موسی هنگامی که در کوه طور بود (همان، ص143)، این کتاب آسمانی را از جانب خداوند (همان، ص164) دریافت نمود. البته پژوهشگرانی مانند الن آنترمن (Allen Anterman) دیدگاه دیگری دارند و تورات را بر کل عهد عتیق نیز اطلاق کرده‌اند (آنترمن، 1399، ص72).
    در مقالة زعیمیان نه‌‌تنها هیچ اشاره‌ای به این اسفار پنج‌گانه نشده است، بلکه عهد عتیق با تورات برابر فرض شده و نماد شاخه در آن پی جویی گشته است و نهایتاً از سه سفر اشعیا، زکریا و ارمیا ـ که هر سه در دستة کتب انبیا قرار می‌گیرند (کهن، 1382، ص160) ـ آیاتی استخراج و برابریابی شده است. قرآن کریم این نشانه را مذکور در تورات ـ و نه کتب انبیای بنی‌اسرائیل ـ دانسته است (فتح: 29) و با توجه به اختلافی که در مورد این‌همانی تورات و عهد عتیق وجود دارد، نمی‌توان ادعای صحت این تأویل بین‌الادیانی را به‌صورت قطعی و مسلم پذیرفت.
    تبیین سوم اشکال وارد بر مقالة خانم زعیمیان توضیحات بیشتری می‌طلبد که در بخش بعدی خواهد آمد.
    4-4. قرائت آیة شریفة شطأ
    آیة 29 سورة فتح به وجود نشانه‌های همراهان رسول گرامی اسلام در تورات و انجیل تصریح می‌کند. این آیه را به دو شکل می‌توان خواند: يکي قرائت مشهور که بر روی «التوراة» وقف می‌شود؛ چنان‌که سعیدبن‌جبیر و ابن‌عباس و ضحاک و قتاده قرائت کرده‌اند (ابن‌نحاس، 1413ق، ص672؛ داني، 1407ق، ص531)؛ یعنی: «سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ»؛ و دنبالة آیه (وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ...)، جملة استئنافیه لحاظ شود. معنای آیه در این صورت چنین خواهد بود: نشانة آنان در تورات، اثر سجده بر چهره‌هایشان است و نشانة ایشان در انجیل گیاهی است که جوانه می‌زند و... ؛ قرائت دوم اين‌گونه است که روی «الإنجيل» وقف صورت گیرد ـ چنان‌که مجاهد خوانده است (همان) ـ و واو بین دو کلمه، عاطفة اسم به اسم در نظر گرفته شود که در این حالت معنای آن، برابری نشانة ایشان در تورات و انجیل خواهد بود؛ یعنی: «ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ»؛ و ادامة آن، خبری برای مبتداي محذوف خواهد شد؛ یعنی: «[هُم] كَزَرْع». طبری در ذیل تفسیر آیه قول مجاهد را ذکر می‌کند که گوید: «مثلهم فی التوراة والإنجیل واحد»؛ هرچند خودش این رأی را نمی‌پذیرد (طبري، 1412ق، ج22، ص267).
    زعیمیان معادل «شطأ» در تورات را شاخه بیان مي‌کند (زعيميان، 1440ق، ص52) و می‌کوشد که این نماد را در آن کتاب کشف کند؛ اما اگر قرائت مشهور از آیه را صحیح بدانیم، این همسان‌پنداری اشتباه خواهد بود و این سومین اشکال وارد بر مقالة وی به‌شمار می‌آید؛ چراکه بنابراين قرائت، گیاهِ جوانه‌زده نشانة مذکور در انجیل است، نه تورات؛ و شایسته بود که در تورات به‌دنبال نشانة دالّ بر اثر سجده در چهره‌های صحابه بگردد که خود قرآن کریم به‌صراحت بیان کرده است. این دوگانگی میان نشانة تورات و انجیل در کلام برخی مفسران به‌چشم می‌خورد (سيوطي، 1404ق، ج6، ص83؛ طبرسي، 1372، ج9، ص189). البته برخلاف این نظر، برخی نیز با برابر گرفتن هر دو وصف در تورات و انجیل، دست به توجیه علت تکرار واژة «مثلهم» زده و تأکید را دلیل آن بیان داشته‌اند (کاشاني، بي‌تا، ج8، ص397)؛ هرچند فصاحت کلام عکس این را ایجاب می‌نماید (مکارم شيرازي، 1371،
    ج22، ص116).
    ناگفته نماند که با فرض صحت رأی مجاهد، برداشت زعیمیان تأیید می‌شود. البته این نظر احتمالی بعید نيست و می‌توان تقطیع آیة شریفه را در برخی احادیث به‌صورت «سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ
    فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ» (زراد، 1423ق، ص128؛ کليني، 1407ق، ج5، ص14) يا روایتی که امام صادق پس از این مقطَع، آن را «صفة رسول اللّه في التوراة و الإنجيل وصفة أصحابه» تبیین فرمودند (حر عاملي، 1425ق، ج1، ص230؛ قمي، 1363، ج1، ص33)، مؤیدِ برابری نشانة یادشده در تورات و انجیل دانست. علاوه بر این، شیخ مفید هنگام پاسخ به شبهة مخالفان در خصوص فضل ابی‌بکر و پیروانش در آیة فوق‌الذکر، تقطیع آن را به‌شکلی انجام داده است که پیش‌تر نمونه‌اش در احادیث ذکر شد (ابن‌نعمان، 1413ق، ص142) و احتمال می‌رود که برداشت وی نیز با خوانش دوم سازگارتر باشد. همچنین در برخی از کتب اعراب قرآن نیز این وجه تأیید شده است (زجاج، 1408ق، ج5، ص29).
    در نهایت، اگر بتوان با دلایلی یقین‌آور ثابت کرد که نشانه‌های رسول خدا و یاران ایشان در آیات تورات و انجیل یکسان است، قرائت مشهور بی‌اساس قلمداد خواهد شد و درستی قرائت دوم قطعی خواهد بود؛ هرچند با عدم دسترسی به این دو کتاب آسمانی، اثبات چنین امری محال می‌نماید.
    5-4. بررسی اقوال مفسران در مورد آیة شطء
    آراي خانم زعیمیان در قسمت معنای شطء در تفاسیر قرآن کریم احیاناً سدید نيست و گاهی اشتباهات آشکاری مرتکب شده است. این امر نگارندگان را بر آن داشت تا پس از بیان این موارد نادرست، به بازتفسیر مفهوم «شطأ» بپردازند و تأویل صحیح آن را با استناد به سخنان مفسران قرآن کریم و به‌ویژه کلام راسخین فی العلم بازجویند.
    خطاي نخست، نسبت دادن اجماع به مفسرین در خصوص تعریف «زرع» به رسول خدا و «شطء» به اصحاب اوست (زعيميان، 1440ق، ص52و 65)؛ حال آنکه وی تنها دو کتاب جامع‌البیان طبری و الجامع لأحکام القرآن قرطبی را مرجع خود عنوان می‌کند. با این وصف، ادعای اجماع قابل تأمل است؛ چه او هیچ تفسیر شیعی را در اثبات ادعای اجماع ذکر نکرده و شواهد کافی بر مدعای خویش نیاورده است.
    وی در ادامه، ابن‌الأعقم را که یک مفسر زیدی‌مذهب متعلق به قرن نهم است (حسيني اشکوري، 1413ق، ج1، ص307) منصف می‌خواند که وی نظر فوق (مدعای اجماع مفسرین) را نپذیرفته است (زعيميان، 1440ق، ص52)؛ اما با مراجعه به تفسیر او ـ که شاید در این پژوهش ارزش استنادی چندانی نداشته باشد ـ مشخص می‌شود که وی این حدیث تفسیری را از عکرمه نقل کرده است: «أخرج شطأه بأبی بکر، فآزره بعمر، فاستغلظ بعثمان، فاستوی علی سوقه بعلی» (اعقم، بي‌تا، ذيل آية 29 سورة فتح) و به‌دنبال آن، منکر وجود دلیلی در آیه بر
    صحتش شده است؛ لذا گفتة زعیمیان یک نسبت نادرست به آن مفسر قلمداد می‌گردد که به اعتبار علمی اثرش
    لطمه می‌زند.
    سومین خطای مؤلف، در نقل قولی از تفسیر کشاف (زمخشري، 1407ق، ج4، ص348) می‌باشد که
    تقطیعی مخلّ در آن رخ داده است؛ آنجا که معنای «فاستوی علی سوقه» را «به [واسطة] علی» عنوان مي‌کند (زعيميان، 1440ق، ص52). متن کامل روایت در بخش نقد و بررسی روایات مورد استناد مؤلف آورده شد و عدم اعتبار آن از منظر مبانی اعتقادی شیعه بیان گردید. با وجود این، استناد به بخشی از حدیثی که از نگاه شیعیان صحت مضمونش تأیید نمی‌شود، استنا‌ددهی نادرست برای اثبات رأی خود است و در یک پژوهش علمی امری سخیف تلقی می‌گردد.
    وجود اشکالاتی از این قبیل، نگارندگان را بر آن داشت تا با مراجعه به تفاسیر بزرگان شیعه و اهل‌سنت، تفسیری بیابند که به صواب نزدیک‌تر باشد. با بررسی اقوال علمای اسلام در خصوص آیة شطأ، آن را بدین‌گونه می‌توان خلاصه کرد: این آیة شریفه به صدر اسلام اشاره دارد که پیامبر اکرم بی‌یار و یاور دعوت را آغاز فرمود و مسلمانان اندک‌اندک ندای حضرت را لبیک گفتند و به یاری او شتافتند تا آنکه جمعیتشان افزون و امرشان مستحکم گرديد و به کمک یکدیگر تقویت شدند (اندلسي، 1420ق، ج9، ص502؛ ابن‌عطيه، 1422ب، ج5، ص14؛ رازي، 1408ق، ج17، ص367؛ آلوسي، 1415ق، ج13، ص280؛ بغوي، 1420ق، ج4، ص245؛ زمخشري، 1407ق، ج4، ص348؛ سيوطي، 1404ق، ج6، ص83؛ طباطبائي، 1390، ج18، ص300؛ طبرسي، 1372، ج9، ص192؛ طوسي، بي‌تا، ج9، ص337؛ طبري، 1412ق، ج22، ص265؛ فخررازي، 1420ق، ج28، ص89؛ فيض کاشاني، 1415ق، ج5، ص46؛ مغنيه، 1424ق، ج7، ص103). به عبارتی، این بخش از آیه به توصیف جامعة اسلامی می‌پردازد که متکامل و نیرومند می‌گردد (فضل‌الله، 1405ق، ج21، ص129). بنابراین، نشانه‌ای که به‌فرمودة قرآن مجید در خصوص نبی مکرم اسلام و همراهان ایشان در کتب آسمانی سابق ذکر شده، نه تنها یک گیاه در حال جوانه زدن و رشد یافتن، بلکه تصویری از باروری جامعة مسلمانان، به‌ویژه در صدر اسلام است که موجب شگفتی کافران شده و نويدبخش پیروزی دین حق بر تمام ادیان عالَم است؛ همان‌گونه‌که در آیة پیش از آن (فتح: 28) نیز این وعدة حتمی عنوان گردید. بنابراين اگر نشانه‌ای در تورات یا انجیل قابل شناسایی باشد، شکوفایی همراهان عقیدتی رسول اکرم خواهد بود که پیروان سایر آیین‌ها را به همگامی با آن فرامی‌خواند. شایان ذکر است که برخی مفسران با این دیدگاه به گردآوری آیاتی از کتاب مقدس در مورد پیامبر اکرم و جامعة بناشده به‌همت ایشان پرداخته‌اند که طبق آن، «ملکوت» نمادِ برابرِ گیاهِ در حال نمو قرآن مجید خواهد بود (صادقي تهراني، 1406ق، ج27، ص216-217) که پیوسته می‌رویَد و شاخه می‌آورد تا سرانجام پرندگان هوا را آشیان دهد
    (مرقس/ 4: 30-32).

    نتیجه‌گیری
    ـ مقالة «الإمام الحسين بين القرآن والتوراة والإنجيل» ضمن نگاهی نو به آیة شریفة 29 سورة فتح، کوشیده است تا تحقق این وعدة حتمی را در کتاب مقدس بازجوید.
    ـ نویسندة مقاله با توجه به آیة يادشده که در آن، شطء (جوانه یا فرزند) یکی از نشانه‌های همراهان پیامبر اعظم در تورات و انجیل معرفی شده، این واژه را نشانة امام حسین دانسته و معتقد است که چنین تعبیری در دو کتاب آسمانی تورات و انجیل نیز به‌شکل نمادین در مورد آن امام به‌کار رفته است.
    ـ مقالة يادشده تعدادی از آیات تورات را که مشتمل بر واژة «شاخه» است، به‌منزلة تأویل شطء در قرآن مجید دانسته و مدعی این‌همانی دو تعبیر شده است.
    ـ با وجود مطالب ارزندة این نوشته، بررسی‌های تفسیری و روایی نشان می‌دهد که برخی از روایات مورد استناد مؤلف دارای ارزش استنادی نیست.
    ـ جزم‌گویی مؤلف در تأویل آیاتی از عهد عتیق که به نماد شاخه اشاره دارند، امری مورد تأمل است؛ چه اینکه آیات مورد استناد وی به‌نحو دیگری نیز قابلیت تفسیر دارد.
    ـ مطابق قرائت مشهورتر آیة 29 سورة فتح، شطء نشانه‌ای در انجیل است، نه در هر دو کتاب تورات و انجیل؛ گرچه مقالة مورد نقد، بر اساس قرائت غیرمشهور عمل کرده و به یافتن نماد برابر شطء در تورات همت
    گماشته است.
    ـ نشانه‌ای که در قرآن کریم از آن به‌منزلة نماد رسول اکرم و همراهان ایشان در کتب آسمانی پیشین یاد شده است، امت رسول‌الله است که می‌شکفد و جمعیتش فزونی مي‌يابد و ناباوران را به شگفت می‌آورَد. این تفسیر با سیاق آیه و سنت تفسیری سازگاری بیشتری دارد و تفسیر این نشانه به گیاهی که جوانه می‌زند، خالی از تکلف نیست.

        ابن‌ابي‌زينب، محمدبن ابراهيم، 1397ق، الغيبة للنعماني، تهران، صدوق
        ابن‌ابي‌شيبة، عبدالله بن محمد، 1409ق، الکتاب المنصف في الأحاديث و الآثار، رياض، مکتبة الرشد.
        ابن‌اعثم، احمد، 1411ق، کتاب الفتوح، بيروت، دار الأضواء.
        ابن‌بابويه، محمدبن علي، 1376، أمالي الصدوق، چ ششم، تهران، کتابچي.
        ـــــ ، 1378ق، عيون اخبار الرضا، تهران، جهان.
        ـــــ ، 1395ق، کمال‌الدين و تمام النعمة، چ دوم، تهران، اسلاميه.
        ابن‌تيميه، احمدبن عبدالحليم، بي‌تا، کتب و رسائل و فتاوي شيخ‌الاسلام ابن‌تيميه، چ دوم، مکتبة ابن‌تيمية.
        ابن‌حنبل، احمد، 1403ق، فضائل الصحابة، بيروت، مؤسسة الرسالة.
        ـــــ ، 1421ق، مسند الامام احمدبن حنبل، بيروت، مؤسسة الرسالة.
        ابن‌سعد، ابوعبدالله، 1990، الطبقات الکبري، بيروت، دارالکتب العلمية.
        ابن‌شهرآشوب، محمدبن علي، 1379ق، مناقب آل‌ابي‌طالب، قم، علامه.
        ابن‌عطية، عبدالحق‌بن غالب، 1422ق، المحرر الوجيز في تفسير الکتاب العزيز، بيروت، دار الکتب العلمية.
        ابن‌نحاس، احمدبن محمد، 1413ق، القطع و الائتناف، المملکة العربية السعودية، دار عالم الکتب.
        ابن‌نعمان، محمدبن محمد، 1413ق، الإفصاح في الإمامة، قم، کنگره شيخ مفيد.
        ابوشبهه، محمدبن محمد، بي‌تا، أسباب الضعف في التفسير بالمأثور، چ چهارم، مکتبة السنة.
        اعقم، احمدبن علي، بي‌تا، تفسير الأعقم، نسخه الکترونيک، سايت www.balligho.com
        اميني، عبدالحسين، 1387ق، الغدير في الکتاب و السنة و الأدب، چ سوم، بيروت، دار الکتاب العربي.
        اندلسي، ابوحيان، 1420ق، البحر المحيط في التفسير، بيروت، دار الفکر.
        آلوسي، شهاب‌الدين محمودبن عبدالله، ۱۴۱۵ق، روح المعاني، بيروت، دار الكتب العلمية.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
        آنترمن، آلن، 1399، باورها و آيين‌هاي يهودي، ترجمه رضا فرزين، چ پنجم، قم، دانشگاه اديان و مذاهب.
        بارا، آنتوان، 1388، حسين در انديشه مسيحيت، ترجمه غلام‌حسين انصاري، تهران، شرکت چاپ و نشر بين‌الملل.
        باني، محمد ناصرالدين، 1415ق، سلسلة الأحاديث الصحيحة، رياض، مکتبة المعارف.
        بغوي، حسين‌بن مسعود، 1420ق، معالم التنزيل، بيروت، دار إحياء التراث العربي.
        ترمذي، محمدبن عيسي، 1998، سنن الترمذي، بيروت، دار الغرب الإسلامي.
        توفيقي، حسين، 1385، آشنايي با اديان بزرگ، تهران، سمت.
        تيواري، کدارنات، 1396، دين‌شناسي تطبيقي، ترجمه مرضيه شنکايي، چ سوم، تهران، سمت.
        حاکم نيسابوري، محمدبن عبدالله، 1411ق، المستدرک علي الصحيحين، بيروت، دار الکتب العلمية.
        حر عاملي، محمدبن حسن، 1425ق، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، بيروت، الأعلمي.
        حسکاني، عبيدالله بن عبدالله، 1411ق، شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، تهران، مجمع إحياء الثقافة الإسلامية.
        حسيني اشکوري، احمد، 1413ق، مؤلفات الزيدية، قم، مکتبة آيةالله المرعشي النجفي.
        خوئي، ابوالقاسم، 1413ق، معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، چ پنجم، بي‌جا، بي‌نا.
        داني، عثمان‌بن سعيد، 1407ق، المکتفي في الوقف و الابتداء، چ دوم، بيروت، مؤسسة الرسالة.
        ذهبي، محمدبن احمد، 1404ق، معرفة القراء الکبار، بيروت، مؤسسة الرسالة.
        ـــــ ، 1413ق(الف)، سير الأعلام النبلاء، چ نهم، بيروت، مؤسسة الرسالة.
        ـــــ ، 1413ق(ب)، الکاشف في معرفة من له رواية في الکتب الستة، جدة، دار القبلة للثقافة الإسلامية.
        رازي، ابوالفتوح حسين‌بن علي، 1408ق، روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، مشهد، آستان قدس رضوي.
        راوندي، سعيدبن هبةالله، 1409ق، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسة امام مهدي.
        زجاج، ابراهيم‌بن سري، 1408ق، معاني القرآن و إعرابه، بيروت، عالم الکتب.
        زراد، زيد، 1423ق، الأصول الستة عشر، قم، مؤسسة دار الحديث الثقافية.
        زراري، ابوغالب، 1399ق، رسالة في آل‌أعين، قم، رباني.
        زرکشي، محمدبن عبدالله، 1406ق، التذکرة في الأحاديث المشتهرة، بيروت، دار الکتب العلمية.
        زعيميان، زهور کاظم، 1440ق، «الإمام الحسين بين القرآن الکريم و التوراة و الإنجيل»، البسط پنجم، ش8، ص43-74.
        زمخشري، محمودبن عمر، 1407ق، الکشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل، چ سوم، بيروت، دارالکتب العربي.
        سيوطي، عبدالرحمن‌بن ابي‌بکر، 1404ق، الدرّ المنثور في التفسير بالمأثور، قم، مکتبة آيةالله العظمي المرعشي النجفي.
        شمس، محمد، 1389، سير تحول کتاب مقدس، قم، بوستان کتاب.
        شوشتري، محمدتقي، 1410ق، قاموس الرجال، چ دوم، قم، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم.
        صادقي تهراني، محمد، 1406ق، الفرقان في تفسير القرآن بالقرآن و السنة، چ دوم، قم، فرهنگ اسلامي.
        صفار، محمدبن حسن، 1404ق، بصائر الدرجات في فضائل آل‌محمد، چ دوم، قم، مکتبة آيةالله المرعشي النجفي.
        طباطبائي، محمدحسين، 1390، الميزان في تفسير القرآن، چ دوم، بيروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات.
        طبرسي، احمدبن علي، 1403ق، الاحتجاج علي اهل اللجاج، مشهد، مرتضي.
        طبرسي، فضل‌بن حسن، 1372، مجمع البيان في تفسير القرآن، چ سوم، تهران، ناصر خسرو.
        طبري، محمدبن جرير، 1412ق، جامع البيان في تفسير القرآن، بيروت، دار المعرفة.
        طوسي، محمدبن حسن، بي‌تا، التبيان في تفسير القرآن، بيروت، دار إحياء التراث العربي.
        عاملي، جعفر مرتضي، 1415ق، الصحيح من سيرة النبي الأعظم، چ چهارم، بيروت، دار الهادي.
        عسقلاني، احمدبن علي، 1406ق، لسان الميزان، چ سوم، بيروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات.
        ـــــ ، بي‌تا، تعجيل المنقعة، بيروت، دار الکتاب العربي.
        فتال نيشابوري، محمدبن احمد، 1375، روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، قم، رضي.
        فتني، محمدطاهر بن علي، 1343، تذکرة الموضوعات، ادارة الطباعة المنيرية.
        فخر رازي، محمدبن عمر، 1420ق، التفسير الکبير، چ سوم، بيروت، دار إحياء التراث العربي.
        فضل‌الله، محمدحسين، 1405ق، من وحي القرآن، بيروت، دار الزهراء.
        فکري، انطونيوس، 2018الف، سفر إشعياء، بيروت، الکنوز القبطية.
        ـــــ ، 2018ب، سفر زکريا، بيروت، الکنوز القبطية.
        فيض کاشاني، محمدبن شاه مرتضي، 1415ق، تفسير الصافي، چ دوم، تهران، مکتبة الصدر.
        قمي، علي‌بن ابراهيم، 1363ق، تفسير القمي، چ سوم، قم، دار الکتب.
        کاشاني، فتح‌الله بن شکرالله، بي‌تا، منهج الصادقيق في إلزام المخالفين، تهران، کتابفروشي اسلاميه.
        کشي، محمدبن عمر، 1404ق، اختيار معرفة الرجال، قم، مؤسسة آل‌البيت لإحياء التراث.
        کليني، محمدبن يعقوب، 1407ق، الکافي، چ چهارم، تهران، دار الکتب الإسلامية.
        کوفي، فرات‌بن ابراهيم، 1410ق، تفسير فرات الکوفي، تهران، مؤسسة الطبع و النشر في وزارة الإرشاد الاسلامي.
        کهن، آبراهام، 1382، گنجينه‌اي از تلمود، ترجمه امير فريدون گرگاني، تهران، اساطير.
        مامقاني، عبدالله، بي‌تا، تنقيح المقال في علم الرجال، نجف، مطبعة المرتضويه.
        مرتضي، بسام، 1426ق، زبدة المقال من معجم الرجال، بيروت، دار المحجة البيضاء.
        مظفر، محمدحسن، 1426ق، الإفصاح عن احوال رواة الصحاح، قم، مؤسسة آل‌البيت لاحياء التراث.
        مغنيه، محمدجواد، 1424ق، التفسير الکاشف، قم، دار الکتاب الإسلامي.
        مفيد، محمدبن محمد، 1413ق، الاختصاص، قم، المؤتمر العالمي لالفية الشيخ المفيد.
        مکارم شيرازي، ناصر، 1371، تفسير نمونه، چ دهم، تهران، دار الکتب الاسلامية.
        مؤسسه فرهنگی انتظار نور، 1396، گفتمان مهدويت: سخنراني و مقاله‌هاي گفتمان چهارم، قم، بوستان کتاب.
        نجاشي، احمدبن علي، 1365، رجال النجاشي، چ ششم، قم، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم، مؤسسة النشر الإسلامي.
        نمازي شاهرودي، علي، 1414ق، مستدرکات علم رجال الحديث، تهران، فرزند مؤلف.
        واقدي، محمدبن عمر، 1417ق، فتوح الشام، دار الکتب العلمية.
        ‏‫‬‏‫‏‫‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬Brettler, Marc, 2005, How to read the Bible, Philadelphia, The Jewish Publication Society.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬
        Calvin, John, 2015, Commentary on the book of prophet Isaiah, Translated by William Pringle, Vol. 4, Grand Rapids, Wheaton.
        Comay, John, 2005, Who’s who in the old testament, London and New York, Routledge.
        Friedman, Richard, 1997, Who wrote the Bible, SanFrancisco, HarperCollins.
        Friesen, Ivan. n.d, Isaiah, USA, Herald Press.
        Goldingay, John, and David Payne, 2006, A critical and exegetical commentary on Isaiah, p.40-55,
        t & t clark.
        Hyde, Paul, 2015, A comprehensive commentary of the book of Isaiah, Utah, Parrish Press.
        Matthew, Henry, n.d, Commentary on the Whole Bible, Vol. 4, Grand Rapids: Christian Classics Ethereal Library.
        Schirmann, Jefim, 1974, “Encyclopaedia Judaica” Edited by Fred Skolnik and Michael Berenbaum, USA, Keter Publishing House.
        Schultz, John, 2007, Commentary to Book of Isaiah, Bible commentaries.
        Wright, Ernest, John Bright, James Barr, and Peter Ackroyd, 1966, Isaiah, A Commentary, Translated by David Stalker, Philadelphia, The Westminster Press, p.40-66
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    کریمی، محمود، فراستی، امیرحسین.(1400) یادکرد نام امام حسین(ع) در تورات (مطالعة موردی: نقد و تحلیل مقالة «الإمام الحسین(ع) بین القرآن والتوراة والإنجیل»). فصلنامه معرفت ادیان، 12(4)، 7-24

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمود کریمی؛ امیرحسین فراستی."یادکرد نام امام حسین(ع) در تورات (مطالعة موردی: نقد و تحلیل مقالة «الإمام الحسین(ع) بین القرآن والتوراة والإنجیل»)". فصلنامه معرفت ادیان، 12، 4، 1400، 7-24

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    کریمی، محمود، فراستی، امیرحسین.(1400) 'یادکرد نام امام حسین(ع) در تورات (مطالعة موردی: نقد و تحلیل مقالة «الإمام الحسین(ع) بین القرآن والتوراة والإنجیل»)'، فصلنامه معرفت ادیان، 12(4), pp. 7-24

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    کریمی، محمود، فراستی، امیرحسین. یادکرد نام امام حسین(ع) در تورات (مطالعة موردی: نقد و تحلیل مقالة «الإمام الحسین(ع) بین القرآن والتوراة والإنجیل»). معرفت ادیان، 12, 1400؛ 12(4): 7-24