مصائب مسیح
Article data in English (انگلیسی)
1. رنج
رنج (Passion) از کلمۀ لاتین Passio گرفته شده است که دارای معنای مختلفی است. معنای متعارف آن، تحریک یا بههیجان آوردن عواطف است. رنج در این معنا، گاه به شهوت و رنج حاصله از آن اشاره دارد که در آیات چندی از کتاب مقدس بیان شده است (قرنتیان7: 9؛ تسالونیکیان4: 5) و گاه بهمعنای برخی چیزهای رنجآور یا تن دادن به آنهاست. این واژه همچنین برای اشاره به رنج و مرگ مسیح بهکار برده شده است (دبليو.ام، 1985، ص810). بهلحاظ ریشهشناسی، مفهوم آن به رنج جسمانی و بهطور ویژه به شکنجه و عذاب عیسی مسیح و بعدها مسیحیان اولیه مربوط میشود. در میان ایشان این کلمه بهطور مکرر برای اشاره به مصائب مسیح بهکار رفت (والاس، 2003، ج10، ص919، 920). رنج در سنت مسیحی اصطلاحی است که به رنج باطنی، الم جسمی یا مصائب مسیح در هفتۀ آخر حیاتش (از شام آخر تا مصلوب شدن) و همچنین به کل آيین رستاخیز وی اطلاق میشود (دان، 2003، ج10، ص924؛ کراس، 1997، ص1128). این واژه کاربردهای متعددی دارد و امروزه برای شرح روایت شهدای مسیحی نیز بهکار میرود. بهطور اساسی واژۀ Passio شرح گزارش رنج یک شهید است که بهواسطۀ یکی از صاحبمنصبان مسیحی همعصر حاضر آن شهيد نوشته شده است و مبتنی بر شهادت شاهدان عینی است؛ همچون گزارش پولس قدیس از ماجرای شهادت استیفان (ر.ک: اعمال رسولان 7: 56-60) يا مصائب و رنج پولس (ر.ک: قرنتیان 11: 23-33) که به این مکتوبات «رنجنامه» یا «مصیبتنامه» نیز میگویند (مورفي، 2003، ص919). امروزه عبارت روایت رنج (Passion Narrative) اغلب برای گزارش رنج و مصائب بهکار برده میشود و نقل روایت رنج مسیح (دستگیری، محاکمه و مصلوب شدن او) در چهار انجیل (ر.ک: متی 26، 27؛ مرقس 14:10-72؛ 15؛ لوقا 22، 23؛ یوحنا 17، 18، 19) بهصورت مشروح بیان شده است (دبليو.ام، 1985، ص810؛ اينس،
2007، ص204).
2. علل رنج در مسیحیت
رنج یکی از چالشهای مهم بشر است؛ حتی کسانی که در مقایسه با دیگران رنج کمتری متحمل میشوند، پیوسته با رنج دیگران روبهرو هستند؛ مثل رنجهای بدنی، یأس، افسردگی، انزوا، بحران روحی، ترس و... یا رخ دادن سختیها برای انسانهای مذهبی و پاک. بهیقین اقوام مقدس با حضور رنج در زندگی خود، تلاش میکنند تا راههایی را برای درک و روبهرو شدن با رنج جستوجو کنند. این متضمن آن است که هم به قدرت خداوند و هم به خیر مطلق بودن او باور داشته باشند. علل رنج را میتوان در چندین مورد شرح داد:
اولین دیدگاه در علت رنج، گناه فردی یا اجتماعی است. در دیدگاه برخی از یهودیان، علت رنج گناه فردی یعنی آدم و حوا میباشد که به موجب آن، مرگ و رنج را برای نوع بشر به ارمغان آورد (مانند زحمت حمل برای حوا، کار و زحمت بر روي زمین برای آدم) و گناه فردی و اجتماعی نوع بشر در زندگی روزانۀ خویش؛ اما از دید مسیحیان، گناه آدم و حوا موجب آلودگی همۀ انسانها از راه توارث است. بدین ترتیب، گاه رنج بهعنوان نتیجۀ گناه
انسان نخستین در نظر گرفته میشود. این گفته که «رنج گناه طبیعت انسانی است»، در ابتدای فصل سوم کتاب پیدایش آمده است: «....دنیا بر آن بود که مکان خوبی باشد؛ اما با سرپیچی آدم و حوا رنج وارد دنیا شد» (پیدایش 3: 17ـ20). همچنین در کتاب دوم پادشاهان و کتاب حزقیال میخوانیم: اسرائیل چون اوامر خداوند را رها کرد، خداوند ایشان را درعوض از حضور خود دور انداخت و اسیر آشوریان نمود (ر.ک: پادشاهان17؛ حزقیال 18).
در دومین دیدگاه، علت رنج هرگز خدا و طبیعت انسانی نیست؛ بلکه نیروهای مافوق طبیعی شر هستند که مخالف با خدا و انسانهايند. در عهد عتیق هرگز از این نیروهای شر با نام دیو یاد نشده است؛ اما از لوسیفر بهعنوان موجودی تشخصیافته با نام مار و شیطان یاد میشود (پیدایش 3: 1، 15؛ ایوب 1و 2؛ 7: 12؛ 26: 13؛ 1؛
تواریخ 21: 1؛ زکریا 3: 1- 2؛ اشعیا 27: 1؛ 51: 9، 10). در کتابهای دیگر عهد عتیق به یک موجود عظیمالجثۀ دریایی که مظهر قدرتهای شر و مافوق بشری است، اشاره میشود. در عهد جدید رنج انسان اغلب با حضور دیوها
(لوقا 9: 38-39، 42)، روح خبیث و ارواح شریر (اعمال رسولان 19: 11- 13، 16)، شیطان (لوقا 13: 16) و ابلیس
(اعمال رسولان 10: 38) است که موجب رنج فیزیکی و روحانی میشوند و این امر ناشی از گناه انسان یا اجرای عدالت خداوند است. همچنین در بخشهای دیگر عهد جدید، بهخصوص کتاب مکاشفه (باب 9) آمده است، خداوند کسی است که این دنیا را آفریده و برای آن تحول و دگرگونی را وضع کرده است. در چنین دنیایی شر رشد میکند و نیروهای آن بر دنیا ناظر هستند و هرچه به زمان پایانی نزدیک میشویم، سیطرۀ نیروی شر بر دنیا بیشتر میشود. در این دوران، همۀ ابناي بشر دچار رنج و مصیبت عظیم خواهند شد (متی 24: 21؛ دانیال 12:1؛ مرقس 13: 19).
دیدگاه سوم، امتحان از سوی خداوند است؛ یعنی خداوند انسانها را بهواسطۀ الم و رنجهایشان میآزمايد؛ اینکه آیا انسان به خدا با ایمان می ماند یا خیر؟ (همان، ص164-168، 172). در حقیقت، رنج، آزمایش و هدایت به خوبیهای بزرگتر، خیر و برکت است. برای نمونه، رنج ابراهیم در قربانی فرزندش، رنج یوسف از ناحية برادرانش (پیدایش 50: 15-21)، مصائب ایوب (کتاب ایوب)، وسوسۀ عیسی از سوی شیطان (لوقا 4؛ متی 4: 1-11؛ مرقس1: 12، 13) (دي.جي.اس، 1985، ص1069).
3. رنج در کتاب مقدس
مصائب مسیح از اعتقادات اصلی و کانونی مسیحیت است. روایت رنج عیسی مسیح در آیات چندی از کتاب مقدس، بهویژه اناجیل اربعه (متي، مرقس، لوقا و يوحنا) و کتاب اعمال رسولان (اعمال رسولان 2: 3) ذکر شده است.
رنج مسیح شامل بخشهایی است که عبارتاند از (لوقا 22، 23؛ مرقس 14، 15؛ یوحنا 13؛ متی 26، 27):
الف) بخش باستانی که اساس مشترک داستان رنج پیر صومعه یا مسیح در چهار انجیل است؛ ب) توسعۀ سنت اناجیل دربارۀ این رنج؛ ج) خصوصیت رنج در داستانهای این چهار کتاب قانونی است (جادج، 2003، ج10، ص920؛ دبليو.ام، 1985، ص810؛ پي.پي/دي. اس، 1985، ص1174، 1175؛ رس، 1996، ص46و 47).
شرح مصیبت عیسی مسیح در اناجیلِ همنظير (Synoptic) شبیه به هم است؛ اما در انجیل یوحنا داراي اضافاتی است. از نظر مسیحیت، حداقل سه پیام در عهد عتیق به پیشگویی دربارۀ رنج مسیح اختصاص دارد. اولین و بدیهیترین آن پیامها، در کتاب اشعیا نقل است: «او خوار و نزد مردمان مردود و صاحب غمها و رنجدیده؛ مثل کسی که رویها را از او بپوشانند... او زحمتکشیده و مضروب...، او تواضع نموده و همچون برهای که برای ذبح میبرند، بیزبان است...» (اشعيا 52: 13؛ 53: 2-5، 12). دومین مورد، کتاب مزامیر (22؛ 34: 18-22؛ 69: 21) و آخرین مورد، کتاب زکریا (12: 10) و کتاب حکمت سلیمان (2: 12-20) میباشد.
حکایت رنج (متی 26: 3-5، 48، 67؛ 27؛ مرقس 8: 31؛ 14: 1، 43-47؛ 15: 18-20؛ لوقا17: 25؛ 22: 2-5، 52، 63-65؛ 23: 8-12؛ یوحنا 18: 3، 19، 22-37، 63-67؛ عبرانیان 9: 26) عیسی مسیح، با داخل شدن وی در اورشلیم یعنی در یکشنبۀ نخلریزان یا عید فصح آغاز میشود و شامل مراحل ذيل است: پاکسازی معبد، شام آخر، شستن پاهای شاگردان، سکرات موت یا رنج در جتسیمانی، تسلیم کردنش توسط یهودای اسخریوطی، آزمایش مسیح قبل از اعمال قدرت یهود و روم بر وی (مرقس 12: 13-17)، دستگیری مسیح توسط رومیان (متی 26: 3ـ5، 48، 67؛ مرقس 14: 43-52؛ لوقا 22: 47؛ یوحنا 18: 1-11)، تازیانه زدن بر وی (مرقس 15: 19)، گذاشتن تاج خار بر سرش (مرقس 15: 17)، آب دهان انداختن بر وی (مرقس 15: 19)، حمل صلیب و بردنش به جلجتا (متی 27: 32-34؛ مرقس 15: 21-24؛ یوحنا 19: 17)، درد و رنج فراوان (لوقا 17: 25)، استهزا نمودن وي (لوقا 22: 63؛ 23: 36)، تقسیم لباس (لوقا 23: 34)، نیزه زدن (یوحنا 19: 34)، مصلوب کردن همراه با دو دزد (مرقس 15: 27)، درحالیکه او قدوس بود (ويلکينسون، 2004، ص193؛ د.سيلوا، بيتا، ص41-43؛ آرتور، 1916، ج11،
ص1186-1189؛ رس، 1996، ص47-49).
4. یادبود رنج
1-4. هفتة رنج
هفتۀ رنج (Good/ Great/ Holy/ Passion Week) هفتة پیش از عید پاک است؛ یعنی هفتة میان یکشنبۀ نخلریزان (روز ورود عیسی مسیح به اورشلیم، عید فصح) (ام.کا.ام، 1985، ص702) و یکشنبۀ عید پاک (زمان ایثار و فداکاری و رنج بردن مسیح) را گویند، که «رنج خداوند ما عیسی مسیح» (Our Lords Passion) یا «رنج بر صلیب» (Suffring on the Cross) نیز خوانده میشود. در ابتدا، این هفته با نامهایی چون «هفتۀ دینی» یا
«هفته عبادت» (Hebdomasagna) خوانده ميشد (گاردنر، 2011، ص2642، 2643).
در کتب قانونی رومی و یونانی، اين هفته با نام «هفتۀ بزرگ» عنوان شده است؛ زیرا زحمات بزرگی برای خداوند در طول این هفته رخ میدهد. نام «هفتۀ خوب یا مقدس» در قرن چهارم توسط آتاناسیوس (Athanasus) اسقف اسکندریه، و اپیفانیوس (Epiphanius) اسقف قسطنطنیه بهکار رفت. در ابتدا تنها روزهای جمعه و شنبه بهعنوان روزهای مقدس بودند. روز جمعه در واقع به یادبود روز مصلوب شدن عیسی مسیح درنظر گرفته ميشد (دي.اي.دي، 1997، ص384). مهمترین حکایت رنج که طی هفتۀ مقدس خوانده میشود، جمعۀ پاک است. در کلیسای کاتولیک روم یک صلیب بزرگ از مصلوب شدن مسیح ساخته شد؛ بهطوریکه همۀ کلیساها و هر مؤمن مسیحی به آن ادای احترام ميکردند و آن را مقدس میشمردند. رویداد ایثار و رنج مسیح، بهتدریج درگذر زمان در قالب تمثال و نماد انسانی که بر روی صلیب متحمل رنج و شکنجه شد، اساس تزئینات محراب کلیساها قرار گرفت. در زیر محراب کلیساها حفرههایی بود که اجساد شکنجهشدۀ شهدای مسیحی یا قسمتهایی از آن یا اجساد قدیسین در آنجا دفن میشدند و این برای تقدیس محراب در همۀ کلیساها ضروری بود (کرس، 1997، ص46).
در هر کلیسا کشیش بخشی از حکایات رنج مسیح را میخواند. چنانکه گزارشهایی از قرن چهارم وجود دارند که از زیارت آثار برجایمانده از رنج مسیح در جمعۀ پاک و همچنین خواندن درد و رنج وی در جتسیمانی از روی اناجیل در طول هفتۀ مقدس و پرستش صلیب حکايت دارد (مد، 2003، ص925). بهتدریج روز چهارشنبه نیز بهعنوان روزی که مسیح در آن داوری شد، بر آنها افزوده گردید و بعدها روزهای دیگر هفته به آن ضمیمه گشت تا هفتۀ مقدس بهشکل امروزی درآمد. این هفته همراه با موسم روزۀ مصیبت بزرگ است (دبليو، ام، 1985، ص810) که بعدها با اصلاحات شوراي واتیکان دوم (1962-1965) دورۀ روزۀ مسیحی سادهتر شد. امروزه کلیساهای مسیحی مراسم بزرگی را بهمناسبت هفتۀ رنج مسیح برگزار میکنند و روز مصلوب شدن مسیح را به ياد رنج و مصائب او روزه میگیرند (اينس، 2007، ص118). تمام رویدادهایی که در هفتۀ رنج (از روز یکشنبه، روز نخلریزان تا یکشنبۀ عید.پاك) انجام میشود، در اناجیل بهصراحت آمده است (وبستر، 1999، ص470).
2-4. مصلوب شدن (Crucifixion)
منابع رومی بر این موضوع دلالت دارند که مصلوب کردن یک شیوۀ متداول اعدام بود و براي شورشیان و یاغیان سیاسی بهکار میرفت. رومیها از مصلوب کردن بهعنوان یک عبرت و مانع برضد مقاومت سیاسی بهره میجستند. پیش از مسیح، مصلوب شدن بدترین و قبیحترین نمونۀ مرگ بود و مصلوب را ملعون میدانستند و این عمل به شیوههای مختلفی انجام میشد. صلیب را داخل زمین فرو میکردند؛ بهطوریکه پاهای شخص مصلوب بر زمین قرار نگیرد. وی را برهنه ميکردند و لباسهایش را بین خود تقسیم مينمودند و هر دست را بر یک سر چوب صلیب با میخ میکوبيدند و پاها را باهم بر چوب عمودی صلیب میخ ميکردند تا فرد مصلوب قادر به هیچ گونه حرکتي نباشد. چهار نفر هم نگهبان این شخص بودند. گناه فرد را بر روی لوحی مينوشتند و بر بالای سرش نصب مينمودند؛ سپس شخص را رها ميکردند تا بر صلیب جان دهد. برای تسریع در مرگش، گاه بر پایین صلیب آتش ميافروختند و گاه ساق پای او را میشکستند تا بر اثر خونریزی جان دهد یا او را زیر آفتاب از صبح تا شب قرار میدادند تا بهتدریج بمیرد. البته گاهی اوقات فرد مصلوب تا سه روز بر روی صلیب زنده ميماند (فلين، 2007، ص209-212). صلیبها از جنس چوب و در اشکال مختلف بودند.
3-4. زخم میخ (Stigmata)
در مسیحیت بازآفرینی زخمهای جسمانی مسیح در بدن انسان را «زخم میخ يا ميغ» گویند و در عرفان مسیحی بهمعنای نشانههایی بر بدن، زخم و داغ نهادن یا رنجهای مصلوب شدن مسیح است و همگی آنها اغلب برای همدردي با مسيح به کار میروند (وبستر، 1999، ص1027؛ کروس، 1997، ص1544). این زخمها شامل زخمهایی بر روی سر (تاج خار)، زخم پشت (شلاق زدن)، زخم اطراف بدن (نیزه زدن) و زخمهایی بر روی دست و پا هستند (اينس، 2007، ص263؛ فلين، 2007، ص581).
بعد از رنج عیسی مسیح، حکایت وجود زخم میخ در بدن برخی از قدیسان گزارش شده است. برای نمونه، این جراحات در بدن قدیس پولس و قدیس فرانسیس آسیزی (St. Francis Assisi/ 1224) دیده شده است.
پولس در رسالۀ غلاطیان (6: 17) اذعان داشته است: «بعد از این هیچ کس مرا زحمت نرساند؛ زیرا که من در بدن خود داغهای خداوند عیسی را دارم». گفتة پولس به دوگونه تفسیر شده است. برخی آن را همان زخم میخ میپندارند و گروهی دیگر از آن به رنجهای دیگر تعبیر میکنند (فلين، 2007، ص581).
بنا بر آنچه دربارۀ قدیس آسیزی گفتهاند، وی وقتی روی کوه آلورنا دعا میکرد، رؤیایی از مصلوب شدن مسیح و پنج زخمی که در بدن عیسی مسیح بود، دید و پس از آن در طول دو سال آخر حیاتش هر پنج زخم در او پدید آمد (لين، 1386، ص200). نهتنها جراحات در دست و پا، بلکه بهنظر میرسید که تمام جراحاتش با میخهایی سوراخ شده بود و این زخمها آنقدر بزرگ بودند که انگشت بهراحتی میتوانست داخل آن شود. تجربۀ قدیس آسیزی در منتها درجۀ خود بود (اينس، 2007، ص263؛ فلين، 2007، ص581). در سال 1259م بوناونتورا دربارۀ زخم میخ در بدن فرانسیس تأمل و تعمق نمود و بر آن شد تا اثری بهنام هجرت روح به سوی خدا را به نگارش درآورد
(لین، 1386، ص205). در قرون بعدی نیز زخمهای میخ در افراد معروف دیگری گزارش شده است. شماری از موارد زخم میخ در قرن نوزدهم و بیستم نیز ثبت شدهاند. مهمترین آنها جراحات در بدن زنی بهنام کاترین امریچ (1774-1824) (Catherine Emmerich) يک قدیسة آگوستینی آلمانیالاصل بود. زخم میخ او در سال 1812م در طی جذبۀ روحانیاش ایجاد شد. او بعدها مرگ عظیم یا هفتۀ آخر زندگی مسیح را توصیف کرد و بهنظر میرسد که گزارش او باید بعداً جمعآوری و منتشر شده باشد. گفتار وی یک قرائت مشهور برای دینداران کاتولیک و اساس فیلم مل.گیبسون (Mel Gibson) بوده است. مورد دیگر، زخمهای مشهور قدیس پادرپیو (1887-1998)
(St. Padrepio) يک راهب ایتالیایی است که در سپتامبر 1918م جراحاتی بر بدنش در رؤیای ملاقات با عیسی مسیح بهوجود آمد. در این تجربه، دست، پاها و اطراف بدنش دچار خونریزی شدند؛ اما اندکی پیش از مرگ بهطور ناگهانی این جراحات در بدن وی از بین رفتند (فلين، 2007، ص582). از نظر مسیحیان، بنا بر آزمایشهاي پيشرفته در هیپنوتیزم و روانشناسی ثابت شده است که هیچ چیز وهمی و اغراقآمیز در ثبت چنین پدیدههایی وجود ندارد (اينس، 2007، ص263). در مسیحیت فرقهای بهنام «انجمن عیسی» وجود دارد که در آن فرد سالک در هفتۀ سوم تمرینات خود، دربارة بر رنجها و مصائب مسیح به هنگام دستگیری و مصلوب شدن، به تفکر و تأمل میپردارد (لین، 1386، ص359).
5. پیام رنج
در انجیل آمده است که مسیح با رنج خویش و از طریق رنج، اطاعت را آموزش داد (عبرانیان2: 10-18؛ 5: 8،9). او بهواسطۀ رنج، کامل گرديد و روح حیاتبخش شد (داگلاس، 2002، ص109)؛ درحالیکه اناجیل بر بیگناهی وی شهادت میدهند؛ یعنی با اینکه او قدوس و معصوم بود، رنج بسیار برد تا گناهکاران را رهایی بخشد. او در عین قدوسیت، بهطورحقیقی یک انسان با همۀ ابتلائات جسمانی بود (متی 17: 12؛ 21: 18؛ مرقس 3: 5). از مردم رنج کشید؛ اما قلبش در محبت به خدا کامل بود و با محبت عمل میکرد. «مسیح برای ما رنج کشید... هیچ گناه نکرد و مکر در زبانش نبود» (پطرس 2: 21، 22). او آنانی را که از ترس مرگ تمام عمر خود را گرفتار بندگی بودند، آزاد کرد. از این جهت میبایست در هر امر مشابه برادران خود شود تا کفارۀ گناهان قوم را بپردازد؛ چراکه عذابکشیده و تجربهدیده استطاعت دارد که تجربهکنندگان را استعانت کند. همچنین جمیع انبیا بر او شهادت میدهند که هرکس به وی ایمان آورد، آمرزش گناهان را خواهد یافت (پيپر، 2004، ص24). درواقع، مسیح شریک رنجهای ما شد و ما در پیروزی او سهیم شدیم. اگر او حقیقتاً رنج نمیکشید، هیچ فیضی هم وجود نمیداشت (بتنسون، 1982، ص89 و90). ازاینرو برخی از مسیحیان با توجه به آيۀ بيست و هشتم باب نهم رسالۀ عبرانيان که چنين آمده است: «مسيح نيز چون يکبار قرباني شد تا گناهان بسياري را رفع نمايد، بار ديگر بدون گناه براي کساني که منتظر او ميباشند، ظاهر خواهد شد بهجهت نجات» و بنا بر نظریۀ محبت خداوند، معتقدند که مرگ مسیح تنها نتیجۀ طبیعی انسان شدن او بود و عیسی مسیح تنها بهواسطۀ گناهان مخلوقات رنج کشید. محبت خدا که در مجسم شدن مسیح و رنجها و مرگ او ظاهر شد، برای این بود که قلب انسان را نرم کند و او را به توبه وادارد (تيسن، بيتا، ص22؛ ر.ک: اشعيا 53: 12)؛ و مسیح انسانها را چنان توانی بخشید که بتوانند از شکاف جداییانداز میان خدا و انسان بگذرند (آرمسترانگ، 1382، ص131).
6. رنجنامه
بر اساس آنچه تبیین شد، رنج و مصائب عیسی مسیح در گذر زمان تأثیرات ژرفی را در مسیحیت و بهخصوص زندگی قدیسان نهاد و بهتبع آن، رنجنامههای مختلفی دربارة رنجها، شکنجهها و مصلوب شدن شهدای مسیحی تدوین شد. این رنجنامههای مسیحی به دو دسته تقسیم میشوند. قسم اول آن به بخشی از عناصر معجزهآسا محدود میشود؛ همانند گزارش شکنجه و شهادت قدیس پولی کارپ (Polycarp) و مصیبتنامۀ قدیسانی چون پرپتوا (Perpetua) و فلیسیتاس (Felicitas) یا رنجنامۀ شهدای اسکیلیتین (Scillitan) (ر.ک: وورست، 1385، ص128-132) و نویسندگان بعدها اینگونه روایات را با اتفاقات خیالی و معجزهآسا یا آزمونهای اقناعکنندۀ عامهپسند تقویت کردند؛ برای نمونه، رنجنامههای مربوط به هیپولیتوس (Hippolytus)، سباستین (Sebastian)
و... چنیناند.
قسم دوم رنجنامهها از قرن پنجم به بعد کاملاً شرح اساطیری زندگی یا مرگ یک شهید یا قدیس است که بهطور معمول چیزی بیش از یک نام و بهطور احتمالی یک محل بهعنوان اساس و شالوده ندارد؛ مانند رنجنامۀ قدیسه کاترین (Chatherin) اسکندرانی و قدیس جورجی (George) که بدون شالودۀ تاریخشناختیاند. این رنجنامهها که مربوط به اعمال شهدايند، از رنجنامههای نوع اول معتبرترند؛ زیرا عمل درست یک شهید را بهطور برجسته نشان میدهند. این گزارشها، گزارشهای تندنویسیشدۀ یک صاحبمنصب از رنج و مرگ یک شهید است که تنها تعداد اندکی از آنها برجای ماندهاند. این رنجنامهها از سوی مدافعان بهعنوان دلیلی بر حقانیت اصل الهی دین مسیحیت بهکار میروند؛ اما بهطور خاص کاربرد ویژۀ آنها ترغیب مسیحیان به پاکدامنی و سرمشق گرفتن از شهداست (مورفي، 2003، ج10، ص919). از شهدای مسیحی میتوان به قدیس استیفان (St. Stephen) و قدیس جیمز (St. James) بهعنوان اولین افراد از شهدای افتخارآمیز مسیحی اشاره کرد (فلين، 2007، ص580 581). قدیس استیفان از نخستین رهبران کلیسای اورشلیم بود و ایمانی راسخ و پر از روح داشت که برای ایمان راستینش به عیسی مسیح رنج و آزار ديد و سنگسار شد (اعمال رسولان 6- 8) (اي.جي.ام، 1985، ص1064 و 1065). از مهمترین شهدای مسیحی، قدیس پطرس و قدیس پولس بودند که هر دو در روم آرمیدهاند. همۀ شهدای مسیحی با مرگ و شهادت خود وفاداریشان را به عیسی مسیح نشان میدهند (وبستر، 1999، ص695؛ سفرا، 2006، ص695؛ دبليو.ام، 1985، ص657).
7. مکتب رنج
مکتب رنج فرقهاي است که با هدف احیاي خاطرۀ رنج عیسی مسیح در جامعۀ کاتولیک بهوجود آمد. این فرقه بهوسیلۀ قدیس پل فرانسیس دنیو (St. Paul Francis Daneo) پایهگذاری شد. وی در شمال ارن ایتالیا تولد يافت و رشد پيدا کرد. بنا بر ادعای فرانسیس، وی در یک الهام مستقیماً از عیسی مسیح فرمان تأسیس فرقۀ رنج را دریافت نمود. وی قانون این فرقه را خود تدوین کرد. قانون و شکل زندگی فرانسیسکنها توأم با اطاعت، پاکدامنی و بدون هیچ گونه دارایی است؛ زیرا فرانسیس معتقد بود که باید با تعلیم الگوی خداوند عیسی مسیح، همچون رسولان، با فقر و تنگدستی برای خدمت به خدا زندگی کرد. وی معتقد بود، اگر روزی پولی یافتم، با آن همانند خاکی که در زیر پایم است، رفتار خواهم کرد؛ زیرا پول بیهودهترین بیهودگیهاست (لین، 1386، ص200؛ کومالي و لي.جيوهوس، 2003، ج10، ص931).
8. رنج از دیدگاه سورن کرکگورد
در سنت یهودی مسیحی، بهویژه در کتاب مقدس به آموزۀ رنج از ابعاد مختلف پرداخته شده است. در عهد عتیق بهخصوص اسفار پنج گانه، رنج در قالب رابطۀ گناه و کیفر تبیین میشود. این رابطه در کتاب ایوب با پیش کشیده شدن رنج بیگناهان و برخورداری گناهکاران زیر سئوال میرود و در مزامیر، اشعیا و ارمیا همین روند تداوم مییابد؛ اما در عهد جدید رابطۀ دیگری غالب میشود که در آن بهجای جستوجوی علت رنج در گذشتة فرد یا اسلاف او، به کارکرد رنج و ویژگی تعالیبخشی آن توجه شایانی ميکند. سورن کرکگورد (Soren Kierkegaard) از افرادی است که از منظر مسیحیت پروتستانی به کتاب مقدس و بهخصوص عهد جدید پرداخته است. وي مکتب فکری اگزیستانسیالیسم (Existentialism) را پایهگذاری کرد. او به رنج، نه بهعنوان رابطة گناه و کیفر و نه مانع مینگرد؛ بلکه بهعنوان یکی از ویژگیهای انفسی انسان به آن توجه میکند. آموزة رنج چنان در نظر وی اهمیت دارد که در گسترۀ دینی آن را تعلیمدهنده، نشانۀ مسیحیت حقیقی و راه تعالی فرد میداند. هرچه رنج عظیمتر باشد، کمال نزدیکتر است. چنین رنجی یکباره حادث نمیشود؛ بلکه مرهون کوشش مداوم از سوی خود فرد است
(کرکگورد، 1995، ص205 و 206). برای فرد مذهبی، رنج، زبان گویای نسبت فرد با خداوند است. هرچه رنج عمیقتر باشد، رابطة فرد با خداوند بیشتر میشود. رابطة فرد با خدا چنان قرین رنج است که بیرنجی بهمعنای غیرمذهبی بودن تلقی میشود (همان، ص165). رنج دینی ویژگی تعالیبخشی، سازندگی و آموزندگی دارد که کرکگورد از آن با عنوان «مکتب رنج» یاد میکند (همان، ص165). اقتدای مؤمن مسیحی به عیسی مسیح در آموزۀ رنج، محوریترین دغدغۀ کرکگورد است. نجات و رهایی تنها در سایۀ رنج کشیدن در خدمت به دیگران خلاصه میشود (کرکگورد، 1993، ص249 و 502). بنا بر کتاب اعمال رسولان (9: 16)، پولس میگوید: «زیرا که من او را نشان خواهم داد که چقدر زحمتها برای نام من باید کشید». پیرو حقیقی مسیح بودن، همراه با زحمات بسیار است و این پیروی جز در سایۀ رنج تحقق نمییابد. بهعقیدۀ کرکگورد، پیروی از مسیح نقطۀ عطف مسیحیت حقیقی است. بدین ترتیب، خوشا به حال کسی که در پیروی از مسیح رنج را پذیرا ميشود و از لذت گناه دوری میکند (کرکگورد، 1374، ص100). پولس معتقد است که رنج خوب است، وقتی بهطور متناسب استفاده شود. او بیان میکند که ما تنها بهواسطۀ رنج میتوانیم ارتباطی روحانی با خداوند بیابیم (ر.ک: تيموتائوس 2: 1- 13؛ 3: 12، 15، 16) و جلال مسیح در رنج اوست که هویدا میشود (لويس ويلکن، 2003، ص120، 306).
9. رنج در هنر مسیحی
در طی مراسم هفتۀ رنج، انواع برنامههاي سرود و موسیقی در کلیسا تحت عنوان مصیبت مسیح برگزار ميشود؛ مانند: ماتم غمنامۀ پیامبر؛ هفت کلام پایانی مسیح؛ و خواندن مجموعۀ حکایت رنج از یکی از اناجیل. از حدود قرون هشت و نُه بود که این مصیبتخوانی بهصورت آواز درآمد، و بعدها در قرن پانزدهم تعداد اندکی از سبکهای خاص بهوجود آمدند (Responsorial Passions, Through Compsbd Passions, Summa Passions). در قرن شانزدهم مجموعههایی نظیر آنها پدید آمدند و بعدها بهتدریج گسترش یافتند. امروزه در کلیسای کاتولیک افراد زیادی به ساختن موسیقیهای جدید رنج پرداختهاند (اُتن، 1916، ج11، ص1176-1178). علاوه بر ساخت موسیقیهای متنوع رنج، تألیفات و فیلمهایی نیز در همین زمينه ساخته شدهاند؛ برای نمونه، فیلم مصائب عیسی مسیح (Mel Gibson,2004,U.S.A).
مسئلة رنج عیسی مسیح امری عجینشده با فرهنگ، سنت و هنر مسیحی است و منبع اصلی آن نیز حکایت مصیبت رنج مسیح در اناجیل است (اکرلي، 2004، ص160، 161). علاوه بر رنج مسیح، آزار و اذیت و مرگ دردناک مسیحیان اولیه و شهدا در هنر قرون آشکار است؛ مانند مصلوب شدن، پوست کندن، داغ نهادن، شلاق زدن، شکم دریدن، حمله با تیغ و نیزه، روشهای عجیب و غریب شکنجه، و زندانی کردن (رس، 1996، ص1).
نتیجهگيري
از آنچه بیان شد، چنين بهنظر میرسد که در مسیحیت نیز مانند همۀ ادیان الهی، رنج جزء جداييناپذير ارادۀ الهی براي رستگاری و نجات انسانهاست. در سنت مسیحی، رنج و ایثار مسیح برای نجات انسان و مصالحۀ خداوند با نوع بشر عنوان شده است؛ زیرا عیسی مسیح چون برۀ فصح مصلوب شدن را پذیرفت و با اينکه هرگز مرتکب گناهی نشد و قدوس بود، جان خویش را فدیۀ گناه آدم ابوالبشر قرار داد. مسیحیان نيز با تأسی و تمرکز بر مسیح و تعالیمش میکوشند تا با رنج کشیدن و خدمت خالصانه به او، به اتحاد الوهی و رستگاری دست یابند. ازاینرو در هفتۀ مقدس، مسیحیان بهصورت نمادین، رنجنامة مسیح را بهتصویر میکشند و این مراسم را به یاد آخرین شب حضور مسیح پیش از مرگ و رستاخیزش بزرگ میدارند.
البته در پايان بايد خاطرنشان ساخت آنچه در ماجراي مصائب و مصلوب شدن مسيح در اين جستار تبيين گرديد براساس اسناد کتاب عهدجديد مي باشد و مورد پذيرش منابع و تعاليم اسلامي نيست.
- آرمسترانگ، کرن، 1382، خداشناسی از ابراهیم تاکنون، ترجمه محسن سپهر، تهران، مرکز.
- بتنسون، هنری، 1982، منتخبی از نوشتههای پدران اولیۀ کلیسا، ترجمه واتیکان، یونایتد پرس.
- تیسن، هنری، بيتا، الهیات مسیحی، ترجمه ط. میکائیلیان، قم، حیات ابدی.
- کرکگورد، سورن، 1374، «گزیدهای از یادداشتهای واپسین سالها»، ترجمة فضلالله پازوکی، ارغنون، ش5 و6، ص97-107.
- لین، تونی، 1386، تاریخ تفکر مسیحی، ترجمه روبرت آسیریان، تهران، فرزان روز.
- وورست، رابرت وان، 1385، مسیحیت لابلای متون، ترجمه عباس رسولزاده، قم، مؤسسة آموزشی پژوهشی امام خمینی
- A.J.M, 1985, “Stephen”, The Harpercollins Bible Dictionary, Paul J. Achtemeier (ed.), U.S.A, Harpercollins Publishers,Inc,.
- Bart, D.Ehrman, , 2008, Gods Problem How the Biblefails to Answer Our Most Important Question Why We Suffer, New York, Harpercollins E-Book.
- Cross, F.L. , 1997, “Altar”, The Oxford Dictionary of The Chrisian Church, New York.
- _____ , 1997,”Stigmatiza”, The Oxford Dictionary of the Christian Church, London, Oxford University Press.
- D.A.D. , 1985, “Good Friday”, The Harpercollins Bible Dictionary, Paul J. Achtemeier (ed.), U.S.A, Harpercollins Publishers,Inc.
- D.J.S, 1985, “Suffering”, The Harpercollins Bible Dictionary, Paul J. Achtemeier (ed.), U.S.A, Harpercollins Publishers,Inc.
- Dunn, E.C , 2003, “Passion of Christ П”, New Catholic Encyclopedia, Thomas Carson, Joann Cerrito (ed.), New York, Thomson, vol.10.
- Ecorley, Kathleem, 2004, Jesus and Mel Gibsons the Passion of the Christ, U.S.A.
- Flinn, K.Frank, 2007, “Corss/Crucifxion”, Encyclopedia of Catholicism, J.Gordon Melton (ed.),New York, Fast on File.
- _____ , 2007, “Stephen”, Encyclopedia of Catholicism, J.Gordon Melton (ed.), New York, Fast on File, Inc.
- Gardner, James, 2011, “Passion Week”, Faith of the World Encyclopeadia of Religious Traditions and Practices, London, Horos Press Limited.
- Ince, Richard, 2007, Dictionary of Religion and Religions, Cosmo Publication, New Delhi.
- J.Davies, Douglas, 2002, Anthropology and Theoligy, New York, Oxford.
- Judge, M, 2003, “Passion of Christ”, New Catholic Encyclopedia, Thomas Carson, Joann Cerrito (ed.), New York, Thomson, vol.10.
- K.O.Malley & C.Jyuhaus, 2003, “Passionists”, New Catholic Encyclopedia, Thomas Carson, Joann Cerrito (ed.), New York, Thomson, vol.10.
- Kierkegaard, Soren, 1993, Revolution and the Present Age, New York, Princeton University Press.
- _____ , 1993, The Gosple of Suffring, New York, Princeton University Press.
- _____ , 1995, Modernity and the Critique of Melanc Holy, London, Ferguson.
- Louis Wilken, Robert, 2003,The Spirit of Early Thought, London.
- Mead, J. , 2003, “Passion of Christ”, New Catholic Encyclopedia, Thomas Carson, Joann Cerrito (ed.), New York, Thomson, vol.10.
- Merriam-Websters, 1999, "Holy Week", Merriam-Websters Encyclopedia of World Religions, U.S.A, Merriam-Websters.Inc.
- _____ , 1999, "Maytyr", Merriam-Websters Encyclopedia of World Religions, U.S.A, Merriam-Websters.Inc.
- Merriam-Websters, 1999, "Stigmata", Merriam-Websters Encyclopedia of World Religions, U.S.A, Merriam-Websters.Inc.
- Murphy, F.X. , 2003, “Passion”, New Catholic Encyclopedia, Thomas Carson, Joann Cerrito (ed.), New York, Thomson, vol.10.
- Noonan, Peggy, 2008 ,“It is as It Was Mel Gibsons the Passion Gets aThumbs- up from the Pope”, U.S.A.
- Otten, Joseph, 1916, ‘Passion Music”, The Catholic Encyclopedia, Charles G. Herbermann (ed.), New York, Robert Appleton, vol.11.
- P.P/ D.S, 1985, “Trial of Jesus”, The Harpercollins Bible Dictionary, Paul J. Achtemeier (ed.), U.S.A, Harpercollins Publishers,Inc.
- Piper, John, 2004, The Jesus Christ, U.S.A, Crossway Book.
- Ross, Leslie, 1996,”Martyrdom”, Medieval Art A Topical Dictionary, London, Greenwood Press.
- S.Barnes, Arthur, 1916, " Passion of Jesus Christ in the Four Gospelsl",The Catholic Encyclopedia, Charles G. Herbermann (ed.), New York, Robert Appleton, vol.11.
- Safra, Jacob.E, 2006, "Maytyr", Britanica Encyclopedia of World Religions, London, Encyclopedia Britanica.Inc.
- W.M, 1985, "Maytyr", The Harpercollins Bible Dictionary, Paul J. Achtemeier (ed.), U.S.A, Harpercollins Publishers,Inc.
- _____ , 1985, “Passion”, The Harpercollins Bible Dictionary, Paul J. Achtemeier (ed.), U.S.A, Harpercollins Publishers,Inc.
- Wallace, W.A, 2003, “Passion”, New Catholic Encyclopedia, Thomas Carson, Joann Cerrito (ed.), New York, Thomson,vol.10.
- Wilkinson, Philip & Charing, Douglas, 2004, "The Road to Calvary", Encyclopedia of Religion, London, D.K.