نبرد حضرت داود(ع) با جالوت از دیدگاه قرآن و مسیحیان عصر نزول
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
توجه به گفتمان جامعۀ عربستان عصر نزول از جمله یهودیان و مسیحیان آن سرزمین، برای فهم بهتر آیات قرآن از جمله آیات مربوط به داستان زندگی پیامبران، لازم و ضروری است. چنین گفتمانی غالباً برگرفته از نوشتههای عهدینی و تفسیر آنها بوده و صرفنظر از اعتبار یا عدم اعتبار آن، در جامعه حضور داشته است. در پژوهشهای تطبیقی قرآني و عهدینی در حوزۀ داستان زندگی انبیا، اغلب به منابعی همچون عهدین و تلمود توجه شده است؛ این در حالی است که بعد دیگری از گفتمان جامعۀ عصر نزول در خصوص داستان انبیا که خاص مسیحیان آن دوره بوده، نادیده گرفته شده است. چنین گفتمانی برگرفته از روایتی تفسیرگونه از داستان انبیای عهد قدیم است که توسط آباي کلیسای سریانی با اهداف مسیحشناختی نقل شده و حجیتی همچون خود کتاب مقدس داشته است (بجان، 1906، ص30؛ کولامپارامپيل، 2010، ص2-91). داستان نبرد حضرت داود با جالوت در سپاه طالوت (بقره: 246-252) نیز از جملۀ این موارد است که موضوع پژوهشهای تطبیقی چندی قرار گرفته است، بدون اینکه نگاه مسیحیان عصر نزول به آن مورد توجه قرار گرفته باشد (كدكني و فاكر ميبدي، 1397؛ نعمتي پيرعلي، 1397). مجاورت مسیحیان سریانیزبان با مردم عربستان و حضور آنان در میان اعراب، بر اهمیت و ضرورت بررسی نسخۀ مسیحی سریانی داستان برای مقایسه با نمونۀ قرآنی آن میافزاید. جواد علی به نمونههایی از این ارتباطات اشاره کرده است (علی، 1970، ج6، ص92-587). همچنین در برخی منابع اسلامی در شرح حال زیدبنثابت به اینکه او سریانی را به سفارش پیامبر آموخته بوده، اشاره شده است (ابنسعد، 1410ق، ج2، ص4-273) که نشان از اهمیت موضوع دارد. در نگاه مسیحیان عصر نزول، بهخصوص مسیحیان سریانی، داود نمادي از مسیح است و داستان نبرد او با جلیات (جالوت) تنها با اشاره به رسالت مسیح و منجیگری او معنا مییابد. مقایسۀ نمونۀ قرآنی داستان با روایت مسیحی آن، ما را در پاسخ به دو پرسش یاری خواهد کرد: آیا قرآن به هنگام اشاره به داستان نبرد حضرت داود و جالوت، به چنین نگاهی از مسیحیان واکنش نشان داده است؟ و اگر پاسخ مثبت است، این واکنش و مواجهه به چه صورت بوده است؟ بدیهی است که پاسخ به این سؤالات ما را در فهم بهتر آیات مربوط به نبرد حضرت داود و جالوت یاری خواهد کرد.
برای انجام این پژوهش، ابتدا ابعادی از شخصیت حضرت داود که مرتبط با موضوع این نوشتار است، از دیدگاه عهدین و سنت یهودی و مسیحی بررسی شده است. در مرحلۀ بعد، روایت مسیحی داستان نبرد مورد توجه قرار میگیرد. چنین روایتی حاصل جستوجو در نوشتههای آباي کلیسا از دوران متقدم تا عصر نزول قرآن است. هرچند منبع آباي کلیسا برای روایت داستان و تفسیر آن، باب هفدهم کتاب اول سموئل بوده، اما در این نوشتار برای رعایت خلاصهگویی، از آوردن آن خودداری شده است. گام بعدی در این پژوهش، بررسی گفتمان جامعۀ مسیحی عصر نزول قرآن به مرکزیت بیزانس (روم) در مورد داستان نبرد است. چنین گفتمانی را در برخی نوشتههای تاریخی آباي کلیسای آن دوره میتوان دریافت. در نهایت، داستان نبرد از دیدگاه قرآن بیان ميشود و با مقایسة آن با روایت مسیحی داستان و گفتمان موجود در جامعۀ عصر نزول، تحلیل میگردد.
1. حضرت داود در یهودیت و مسیحیت
اهمیت حضرت داود از نظر یهودیان و مسیحیان، به شخصیت آخرالزمانی او برمیگردد که ناشی از برخی اشارات کتب عهدینی و تفسیر آنهاست.
1-1. وعدۀ خدا به داود در عهد قدیم
در عهد قدیم، خدا به داود وعدۀ ابدی بودن سلطنت در ذریۀ او را داده است (دوم سموئیل 7: 16؛
اول تواریخ:17). اشاره به این عهد، پس از خشنودی خدا از داود بهدليل بازگرداندن تابوت عهد به اورشلیم و تخصیص مکانی برای آن ذکر شده است. این موضوع ریشه و منشأ عقیده به ماشیح یا منجی موعود یهود از ذریۀ داود شد (گينزبرگ، 2007، ص110؛ سيترز، 1987، ص2222). در فرازی از مزامیر نیز به این عهد اشاره شده است (مزامیر 89: 3-4).
2-1. منجی داودی (داود جدید) در یهودیت
وعدۀ خدا به داود در عهد قدیم، بههمراه فرازهایی که اشاره به سلطنت او بر دیگر اقوام عالم میکرد
(دوم سموئیل 22: 44-51)، سبب شکلگیری اولین فاز از اندیشۀ انتظار ماشیح موعود در یهودیت شد. فاز دوم این اندیشه با پایان حکومت سلسلۀ داود پس از مرگ سلیمان، فرزند او، شکل گرفت که به حکومت دوبارۀ فردی از خاندان داود بر اسرائیل و یهودا و همچنین بر سرزمینهای اطراف اشاره داشت (ر.ك: عاموس 9: 11- 12؛
اشعیا 11: 10؛ هوشع 3: 5؛ حزقیال 37: 15- 28) (گينزبرگ، 2007، ص110). در فاز سوم این اندیشه، ویژگیهای پادشاه آینده از ذریۀ داود مورد توجه قرار گرفته بود (اشعیا 9: 2-7) (همان، ص110-111). بحث مربوط به منجی، در یهودیت به صورتهای دیگری نیز جلوه کرد. در برخی تفاسیر یهودیان و کتب سوداپیگرافایی، داود کسی معرفی شد که روحش وارد بهشت شده است و میتواند تولد دوباره بيابد و به جهان مادی در قالب فردی دیگر با همان ویژگیها حضور یابد (ميورا، 2007، ص136). به این ترتیب، اندیشۀ منجیگری داود در یهودیت به صورتی شکل گرفت که علاوه بر انتظار ماشیح موعود از نسل داود، انتظار داودی دوبارهمتولدشده یا داود جدید را نیز شامل میشد.
3-1. حضرت داود در عهد جدید
در عهد جدید، عیسی همان ذریۀ موعود از خاندان داود و تحقق وعدۀ خدا به او معرفی شده است (ر.ک: متی: 9: 27؛ 12: 23) (محمدیان، 1380، ص530). این موضوع چنان اهمیت داشته است که نویسندگان انجیل متی و لوقا به نسبنامۀ مفصلی از او اشاره کردهاند (متی:1:1- 17؛ لوقا:3 :23-38) که البته از نظر برخی ساختگی بهنظر میرسد (فلاسر، 2007، ص454). در بخشهایی از عهد جدید، آنجا که مردم تقاضای کمک از عیسی دارند، او را با لفظ «پسر داود» خطاب ميكنند (متی 9: 27؛ متی 12: 23) که نشان از انتظار مردم برای ظهور یک ناجی از نسل داود دارد. بنابراین داود در مسیحیت بهعنوان ریشه و نیای مسیح اهمیت مییابد. اهمیت دیگر داود در کتب عهد جدید آنجاست که علاوه بر پیوند نَسَبی، پیوند نمادینی بین او و مسیح برقرار میشود. اشارات کتاب لوقا و کتاب اعمال رسولان به زوایایي از زندگی داود (اعمال: 7: 46)، قرار گرفتن مسیح در جایگاه داود (لوقا: 6: 3-5) و اشارات حواریون به فرازهایی از مزامیر و تناظر آن با وقایع زندگی مسیح (مثلاً اعمال رسولان: 1: 20) از آن جملهاند (ميورا، 2007، ص4).
4-1. حضرت داود در نگاه آباي مسیحی سریاني
از نظر آباي مسیحی سریانی، تمام انبیای عهد قدیم و وقایع زندگی آنها تصویری از مسیح و وقایع ذکرشده در عهد جدید هستند. این موضوع در الهیات مسیحی تحت عنوان تیپولوژی (Typology) و يا نمونهشناسي مطرح شده است (محمدیان، 1380، ص512). این موضوع در مورد داود نیز صادق است. فرهاد یا افراهات (م 345م)، در ذکر رنجها و وقایع زندگی پیامبران و از جمله داود، آنان را با رنجها و وقایع زندگی عیسی مقایسه کرده است
(شاف، 1995، ص397-398). افرایم (Ephrem) سوری (م373م) در عصای موسی و تاج پادشاهی داود، عیسی را میبیند (همان، ص272). یعقوب سروغی (Jacob of Serugh) (521م) از آباي نزدیک به عصر نزول قرآن نیز چنین تفسیری از وقایع زندگی انبیا داشته و نقش آنها را اعلان ظهور مسیح میدانسته است (کولامپارامپیل، 2010، ص73، 78-79). براي نمونه، مسح داود توسط سموئیل پیامبر با برگزیدگی عیسی و غسل تعمید او (شاف، 1995، ص272)، و شکست جلیات از داود با شکست شیطان از مسیح در بیابان
(متی: 4: 9-11؛ لوقا 4: 1-13) مقایسه شده است (بجان، 1906، ص31). افزون بر این، بسیاری از سخنان داود در مزامیر (مثلاً مزمور16: 18-20) به مسیح نسبت داده شده است (شاف، 1995، ص390-391).
5-1. حضرت داود و تابوت عهد
تابوت عهد که دستور ساخت آن از جانب خدا به حضرت موسی داده شده بود، نمادي از حضور خدا در میان بنیاسرائیل بود (خروج:25: 10-22؛ خروج:37: 1-9). معمولاً حضور تابوت در جنگها موجب دلگرمی بنیاسرائیل بود (اول سموئل:4: 3). تابوت عهد سالها پیش از سلطنت شاول، پادشاه پیش از داود، به تسخیر فلسطینیان درآمده و در خانۀ داجون، خدای آنها، قرار داده شد (اول سموئیل:5)؛ اما فلسطینیان با مشاهدۀ سرنگون شدن بت داجون و شکستن آن، تصمیم به بازپس فرستادن تابوت عهد گرفتند و آن را همراه با هدایایی به ارابهای با دو گاو بستند و رها کردند، تا اینکه ارابه خود بهسمت اسرائیل رفت و در آنجا ساکن شد و این موضوع سبب خوشحالی بنیاسرائیل گشت (اول سموئیل :6و7). زمان این واقعه در عهد قدیم به دوران داوری سموئیل نبی و بیش از بیست سال پیش از پادشاهی شاول برمیگردد. در زمان پادشاهی شاول، اغلب به تابوت عهد رجوع نمیشد
(اول تواریخ: 13: 3) و تنها به یک مورد تمسک به آن اشاره شده است (اول سموئیل: 14: 18)؛ اما داود کسی بود که پس از پادشاهی خود، تصمیم گرفت تا طی مراسمی خاص، آن را نزد خود آورد و در خیمهای بالای کوه صهیون قرار دهد (دوم سموئیل:6؛ اول تواریخ: 15) که این موضوع زمینۀ عهد خدا با او شد (دوم سموئل:7). بازگشت تابوت عهد که از نظر داود بهمنزلۀ حضور خدا بود، در مسیحیت بهمعنای حرکتی بنیادی برای خروج از سیستم جدایی خدا از انسان تلقی شد. اهمیت دیگر تابوت عهد که به مسیحیان عصر نزول مربوط میشد، در این بود که آن را نمادی از صلیب راستین مسیحیان دانسته، اشارات عهد قدیم در مورد آن (به اسارت برده شدن آن و سرنگونی بتها) را پیشبینی از حوادث پیشآمده برای صلیب راستین و تسخیر آن توسط ساسانیان میدانستند. این موضوع در بخشهای بعد مورد اشاره قرار خواهد گرفت (ر.ک: بخش 4- 2. در همین مقاله).
2. داستان نبرد داود و جالوت در نگاه آباي مسیحی سریانی
نگاه مسیحیان عصر نزول قرآن به موضوع نبرد داود با جالوت (جُلیات) را میتوان با جستوجو در نوشتههای آباي کلیسا از دوران متقدم مسیحیت تا عصر نزول قرآن در مورد نبرد دریافت. نتیجۀ این جستوجو، برخی نوشتههای آباي سریانی را دربرخواهد داشت که بهدلیل مجاورت با مردم عرب شبهجزیره از اهمیت ویژهای نیز برخوردارند. افرایم (373م) از قدیمیترین آباي سریانی به نکات تفسیری موضوع نبرد پرداخته است
(السمعاني، 1737، ص367-370). در سرودۀ نرسای (Narsai) (502م) با عنوان «داود و شاول»
(ܕܘܝܕ ܘܫܐܘܠ) (مينگانا، 1905، ج1، ص773-796) نیز میتوان تفسیر سراینده از برگزیدگی شاول برای سلطنت و سپس عزل او و انتخاب داود را دریافت. شرح مفصلی از داستان نبرد، در سرودهای از یعقوب سروغی (521م)
با عنوان «داود و جلیات و راز مسیح» (ܕܘܝܕ ܘܓܘܠܝܕ ܘܐܪܙܗ ܕܡܫܝܚܐ) نیز بیان شده است (بجان، 1906، ص28ـ76). با مطالعۀ این متون و مقایسۀ آنها با اصل داستان در عهد قدیم و بررسی مواضع اختلاف، میتوان ویژگیهای خاصی را برای روایت مسیحی داستان برشمرد که گویای ابعاد مسیحشناختی آن است.
1-2. نمادگرایی
افرایم در داستان نبرد، آنجا که داود از قدرت خود در از بین بردن گرگ و شیر و نجات برۀ دزدیدهشده سخن میگوید (اول سموئل 17: 34-7)، گرگ را نمادی از شیطان و شیر را نمادي از مرگ دانسته و شکست آنها توسط داود که از نظر او نمادي از مسیح است، را اشاره به رهایی انسانها از وسوسۀ شیطان و مرگ ابدی (در اثر گناه) تفسیر نموده است (السمعاني، 1737، ص369). افراهات به تکبر جلیات، که دلیل شکست او بود، اشاره کرده
است (گرافين، 1984، ص188، 593) و دیگر آباي سریانی نیز با پیروی از او، جلیات را به شیطان تفسیر کردهاند.
به این ترتیب، داود در داستان نبرد، نمادی از مسیح، و جلیات، نمادی از شیطان است (السمعاني، 1737، ص367؛ بجان، 1906، ص30، 33 و 51). از نظر آباي مسیحی، جلیات و قدرت سازوبرگ جنگی او، از آن جهت در داستان عهد قدیم بهطور مفصل بیان شده است تا خوانندگان شگفتی و ابهت پیروزی داود را که تنها با یک فلاخن و سنگریزه جلیات را از پاي درآورد، درک كنند و به نقش و حضور مسیح در آن نبرد پی برند (السمعاني، 1737، ص367). در تفاسیر مسیحی، صحنۀ نبرد برخلاف کتاب سموئیل که میان کوه و دره توصیف شده (اول ساموئل 17: 3)، بیابان تصویر گرديده است (همان؛ بجان، 1906، ص41) تا داستان نبرد بهمثابة تصویری از نبرد چهلروزۀ مسیح با شیطان در بیابان (متی: 4: 9-11؛ لوقا 4: 1-13) معرفی گردد و به این ترتیب، تأخیر چهلروزۀ داود در ورود به صحنۀ نبرد، بهعنوان تمثیلی از مبارزۀ مسیح با شیطان توجیه شود (السمعاني، 1737، ص367؛ بجان، 1906، ص40-47؛ ر.ک: موريسون، 2008، ص486). علاوه بر آن، این زمان تأخیر چهلروزه، مجالی برای آزمایش سپاه شاول، که نمادی از بنیآدم هستند، نیز توصیف شده است (بجان، 1906، ص41) که این خود اشارهای است به دوران مصیبت آخرالزمان و آزمایش مسیحیان پیش از آمدن دوبارۀ مسیح (موريسون، 2008، ص486). درماندگی و ضعف سپاه شاول موضوعی است که در روایت یعقوب سروغی بهطور مفصل مورد اشاره قرار گرفته (بجان، 1906، ص51) و از آن به ضعف و ناتوانی انسانها پیش از ظهور منجی تعبیر شده است. از نظر آباي مسیحی، جنس انسان بهتنهایی قادر بر غلبه بر شیطان نخواهد بود و تنها با پیوستن به مسیح و قدرت گرفتن از او میتواند به پیروزی بر او نائل شود (السمعاني، 1737، ص368؛ بجان، 1906، ص43). در داستان نبرد نیز تنها داود است که پا به عرصۀ مبارزه با جلیات ميگذارد و بهعنوان نمادي از مسیح و با قدرت او، قوم را میرهاند (السمعاني، 1737، ص368؛ بجان، 1906، ص46). به این ترتیب، با کشته شدن جلیات و سرنگون شدن او، گناهان بشر نیز فرو ميريزد و از بین میرود (السمعاني، 1737، ص370). از دیگر موارد در این تفاسیر، مقایسۀ شاول، پادشاه انتخابشده برای اسرائیلیان از جانب خدا، با آدم ابوالبشر است که هر دو از مقامی که خدا برای آنها تعیین کرده بود، عزل شدند (بجان، 1906، ص43). در این راستا، بیلیاقتی و ضعف شاول (نمادی از آدم) و سپاه او (نمادی از بنیاسرائیل) بسیار مورد تأکید بوده است. گرچه در برخی نوشتهها به پشیمانی خدا از اعطای مقام پادشاهی به شاول اشاره شده است (همان، ص56)، اما در برخی دیگر، این امر توجیه شده و هدف از انتصاب شاول، نشان دادن نمونهای از انسان ناشایست و عواقب سوءرفتار او به انسانها در برابر معرفی نمونۀ عالی چون داود معرفی گرديده است
(مينگانا، 1905، ص774).
2-2. ذکر جزئیاتی افزون بر داستان عهد قدیم
سروغی داستان را با جزئیات فراوانی افزون بر اصل داستان عهد قدیم بیان کرده است تا تصویر روشنتری از فضای مسیحی داستان و آنچه او از بیان داستان در نظر دارد، ارائه شود. از آن جمله، توصیف ظاهر نحیف و متواضع داود است که به نمایندگی از مسیح در مقابل ظاهر مجلل و قدرتمند و متکبر جلیات در میدان حاضر شده است (بجان، 1906، ص51). در تفسیر مسیحی، آنجا که داود در دفاع از قدرت خدای خود خطاب به جلیات کافر سخن میگوید، به موضوع تابوت عهد ـ بهعنوان نمادي از حضور خدا ـ و سرنگونی بت داجون (ر.ک:
اول سموئل:5) اشاره کرده است (همان، ص69)؛ این در حالی است که در خود داستان نبرد در عهد قدیم، اشارهای به اینکه خدای جلیات، داجون باشد یا داود در خطاب به جلیات چنین مطلبی را ذکر کرده باشد، نیست و به این ترتیب، مفسر این واقعه را پیشبینی و اشارهای به سرنگونی جلیات توسط داود که نمادي از مسیح است، میداند (موريسون، 2008، ص495). از دیگر موارد، اشاره به روحالقدس و زمزمههای او در گوش داود برای از تن درآوردن لباس رزم شاول و بدون زره جنگیدن است (بجان، 1906، ص61-63) که در منابع دیگر نیز به آن اشاره شده است (مينگانا، 1905، ص777). نمونۀ دیگر، توصیف سنگهایی است که داود برای مبارزه از کنار نهر برميدارد و در کیسۀ خود میگذارد. بکر و نتراشیده بودن سنگها، نشان از خلقت بکر مسیح دارد و کیسهای که سنگها از آن پرتاب میشوند، به بطن مبارک مادر او تفسیر شدهاند (بجان، 1906، ص63-64). همچنین گفتوگوهایی نیز افزون بر اصل داستان در عهد قدیم به شخصیتهای داستان و از جمله خدا نسبت داده شده و داود کسی است که پیامهای خدا را میشنود (همان، ص1، 8-9، 56).
3-2. تأکید بر ازلی بودن پادشاهی داود
گرچه در عهد قدیم، داود پس از شاول و اثبات بیلیاقتی او برای سلطنت به پادشاهی میرسد، اما در تفاسیر مسیحی، پادشاهی داود امری ازلی معرفی شده است (مينگانا، 1905، ص779؛ بجان، 1906، ص42-43). در این تفاسیر آمده است که پادشاهی داود چیز تازهای که پس از نبرد او با جلیات بهدست آمده باشد، نبود؛ بلکه او از قبل زمانی که به چوپانی گوسفندان پدر میپرداخت و کسی او را نمیشناخت پادشاه بود (بجان، 1906، ص42، خط2-3 و ص43، خط4-5). مفسر با تأکید بر ازلی بودن پادشاهی داود، آن را با الوهیت ازلی عیسی مقایسه میکند (همان، ص2-41).
4-2. القائات مسیحشناختی مبارزه
در تفسیر مسیحی، نبرد داود در عهد قدیم، بهتصویر کشیدن راز مسیح و بشارت ظهور او معرفی شده است. طبق نظر مفسران، شخصیتهای داستان بدون اینکه خود بدانند، از مسیح و ظهور او برای نجات بشریت حکایت میکنند (السمعاني، 1737، ص370؛ بجان، 1906، ص76).
5-2. تأکید بر قدرت و راز مسیح در نبرد
از نظر مفسران مسیحی، داود قدرت خود در نبرد با جلیات را از مسیح گرفته بود و با چنین قدرتی بود که توانست بدون ابزار جنگی بر او غلبه کند (السمعاني، 1737، ص368؛ بجان، 1906، ص28-29). در این منابع، پیروزی به «پسر داود»، یعنی مسیح، نسبت داده شده است (بجان، 1906، ص46). از دیگر موضوعات مورد اشاره، حضور
«راز مسیح» در وقایع است. طبق نظر آباي سریانی عصر نزول، در وقایع ثبتشده در آیات کتاب مقدس و از جمله داستان داود و جالوت، راز و رمزی است که به مسیح اشاره دارد و باید کشف شود (ر.ک: بجان، 1906، ص28،76؛ مينگانا، 1905، ص774، 787).
3. حضرت داود در مسیحیت بیزانسی (روم) عصر نزول
دیدگاه مسیحیان بیزانسی عصر نزول در مورد حضرت داود، بازتابی از مطالب عهدین بههمراه تفسیر آباي کلیسا از او و وقایع زندگیاش، از جمله نبرد او با جلیات است که به او جنبۀ آخرالزمانی میدهد. علاوه بر این، برخی وقایع این دوره نیز سبب تأکید بر نقش داود در گفتمان آن دوره شده بود.
1-3. حضرت داود و عقاید آخرالزمانی در بیزانس
با تخریب معبد یهودیان در اورشلیم در سال 70 میلادی و تسخیر آن بهوسیلۀ مسیحیان و تلقی از آن بهعنوان تحقق پیشبینی عیسی در عهد جدید (متی: 124: 2)، مسیحیان به این باور رسیدند که قوم برگزیدۀ خدايند. پس از به مسیحیت گرویدن کنستانتین (272-337م) امپراتور روم شرقی، و قبول مسیحیت بهعنوان دین رسمی این سرزمین، نگرشی دینی به امپراتوران روم شرقی ایجاد شد. بیزانتیوم، مرکز این امپراتوری، به کنستانتینوپل یا قسطنطنیه تغییر نام داد و بهعنوان اورشلیم تازۀ مسیحیان معرفی شد (داگرون، 2003، ص3). امپراتوری روم در واقع الگوي زمینی تصویری از سلطنت الهی تلقی شد که مسئولیت رستگاری مردم را بهعهده داشت (همان، ص2).
در این دوره، کتب عهد عتیق از اهمیت بیشتری نسبتبه قبل برخوردار شده بودند. امپراتوران روم از نوعی موقعیت دینی که برگرفته از مسئولیت شخصیتهایی از عهد عتیق، همچون شاول، داود و سلیمان بود، برخوردار شدند و به این ترتیب به مقام پادشاهی ـ دینی رسیدند (همان، ص4). این موضوع، بهخصوص در عصر نزول قرآن و در زمان امپراتوری هراکلیوس (وفات 641م) یا هرقل، امپراتور بیزانس ـ که در سال 610م مقارن با بعثت پیامبر به پادشاهی رسید ـ بسیار مورد تأکید قرار میگرفت و بخشی از آن مربوط به جنگهای امپراتوری روم و ساسانی بود. در سال 614م، یعنی مقارن با سالهای اول ظهور اسلام، اورشلیم به اشغال ساسانیان درآمد و از زیر سلطۀ مسیحیان رها شد و یهودیان که همواره در انتظار فرصتی برای ساخت معبد سوم بهعنوان پیشزمینهای برای ظهور منجی خود بوده و در این امر به یاری سپاه ساسانی برآمده بودند، با وعدۀ ساسانیان مبنی بر اجازۀ بازسازی معبد اورشلیم، خشنود شدند و آن را علامتی آخرالزمانی تلقی کردند (سيوان، 2000، ص286). در نوشتهاي آپوکریفایی منتسب به مکاشفۀ زروبابل ـ که منسوب به نویسندهای است که در اوایل قرن هفتم و پس از تسخیر اورشلیم توسط ساسانیان آن را نوشته است ـ نیز میتوان چنین عقایدی را دریافت. در این متن، ویژگیهایی برای آخرالزمان برشمرده شده است که همگی با وقایع مربوط به اورشلیم در آن زمان تطبیق دارد (دان، 2007، ص517-518).
در اشعاری که از آن دوره برجای مانده است نیز میتوان وجود چنین اندیشههای آخرالزمانی را در آن برهه از تاریخ مشاهده نمود. در این اشعار، از حکومت بیزانس بهعنوان ادوم و از فارسها بهعنوان آشورهای عهد قدیم یاد شده است. یهودیان تصور میکردند که وقایع پیشآمده برای آنها تعبیر پیشبینیهای برخی انبیا از حوادث آخرالزمان است (پيرس، 2007، ص287-289). مسیحیان نیز که خود را قوم محبوب خدا میدانستند، چاره را در آن دیدند که ناگواریها و شدايد آن دوره را به دوران سخت آزمایش پیش از دورۀ آخرالزمانی و سلطنت هزارساله تفسیر کنند (اولتسر، 1994، ص7). پس از به پیروزی رسیدن هراکلیوس در بازپسگرفتن سرزمینهای خود از امپراتوری ساسانی (سال دوم هجری)، این تلقیات به اوج خود رسید و مسیحیان که خود را پیروز میدان میدیدند، آن را علامتی آخرالزمانی تصور کردند و حکومت هراکلیوس را حکومت منجی پیش از ظهور دوبارۀ مسیح تلقی نمودند. در این زمان، مقایسه با داود بهعنوان یک پادشاه آخرالزمانی، که الگویی از یک پادشاه عادل برای سنجش و شناخت پادشاه موعود اسرائیل بود (هلپرن، 2007، ص446؛ سيترز، 1987، ص2222)، گفتمان رایج روز شده بود. تجلی این موضوع را میتوان در بسیاری از متون تاریخی بهجایمانده از بزرگان کلیسای بیزانس این دوره دریافت. همچنین بر روی بشقابهای نقرۀ بهجایمانده از دورۀ هراکلیوس، میتوان نقوشی از صحنههای مختلف زندگی داود و از جمله نبرد او با جالوت را مشاهده کرد (اسپين الکساندر، 1977، ص218-219).
جورج پیسیدیا (George of Pisidia) (580 -634م)، شاعر و کشیش مدیحهسرای هراکلیوس، در بازگشت از جنگ روم با ساسانی و در سالگرد آزادسازی برخی شهرها در سال 622-623م، در مدیحهای به این مناسبت، به جنگ جنبۀ دینی ميدهد و هراکلیوس را حاکمی الهی معرفی میکند (همان، ص221). تئودور سینکلوس (Theodore the Syncellus) از اعضای مهم کلیسای روم شرقی، در سخنرانی خود در سالگرد شکستن حصر قسطنطنیه در سال 627 میلادی، طوری صحبت کرده است که گویی هراکلیوس، داود و فرزند او همان سلیمان است. علاوه بر این، او وقایع حادثشده برای قسطنطنیه و ویرانی آن را تحقق وعدههای پیامبران عهد قدیم در نابودی اورشلیم پیش از ظهور منجی میداند و به عبارتی قسطنطنیه را همان اورشلیم جدید عهد قدیم معرفی میکند (پيرس، 2007، پاراگراف 52). متن سخنرانی او آکنده از اشارات به پیشبینیهای انبیای عهد قدیم (اشعیا: 7-20، ارمیا: 39، حزقیال: 38-39) و همچنین بیانات داود در مزامیر در مورد آخرالزمان است که تئودور آن را به آغاز هزارة سلطنت با امپراتوری هراکلیوس تفسیر میکند. او سخنرانی خود را با سخنی از اشعیای نبی (اشعیا: 7) از جانب خدا پایان میدهد که در آن خدا وعدۀ حفظ و محافظت از اورشلیم (که در نظر او همان قسطنطنیه بود) را بهخاطر بندۀ خود داود داده است و به این ترتیب، هراکلیوس را با داود همانند میکند (همان). نمونۀ دیگر، سخنرانی خود هراکلیوس در حضور مردم قسطنطنیه در سال 628 م پس از شکست ساسانیان است. طرز اشارۀ او به جنگ با ساسانیان و استفادۀ او از الفاظ عهد قدیمی که داود بهکار برده بود، سبب میشد تا چنين تلقی شود که این جنگ همانند جنگ داود و جلیات بوده و هراکلیوس همان منجی مردم از کفر است (اسپين الکساندر، 1977، ص222). در چنین عصری بود که کاربرد لقب «داود جدید» ('New David')
برای هراکلیوس رونق گرفت (اسپين الکساندر، 2007، ص222-223). چنین اشارهای به داود در نوشتهها مشهود است (پيرس، 2007، پاراگراف 52).
2-3. حضرت داود و بازگرداندن تابوت عهد
مطلب بااهمیت دیگر در گفتمان مسیحیت بیزانسی عصر نزول، موضوع تابوت عهد است که صلیب راستین مسیحیان با آن مقایسه میشد. این صلیب در جریان اشغال اورشلیم توسط ساسانیان در سال 614 م، به دست سپاه ساسانی افتاد. سالها بعد، زمانی که ساسانیان شکست خوردند و صلیب راستین را پس فرستادند، چنین تصور شد که صلیب راستین با تابوت عهد قابل مقایسه است که اینگونه سبب شکست ساسانیان و بازپسفرستاده شدن آن شده است (ر.ک: 2-5 در همین مقاله). آنتوخیوس استراتوگوس (Antiochus Strategos) در نوشتۀ خود، به نابودی کافران بهدلیل به یغما بردن صلیب راستین اشاره کرده است و آن را با شکست فلسطینیان و نابودی بتهای آنان در زمانی که تابوت عهد را با خود به فلسطین برده بودند، مقایسه میکند (کونيبر، 1910، ص516). در این نوشته، طرز نگاه نویسنده به هراکلیوس بهعنوان نمود و جلوهای از داود آشکار است. اینکه هراکلیوس خود، صلیب راستین را به اورشلیم برده و در محل اصلی آن نصب نمود، مطالبی است که در نگاه مسیحیان آن دوره اشاره به داود و بازگرداندن تابوت عهد داشت. جورج پیسیدیا نیز در شعر خود در مدح هراکلیوس چنین تفسیری را از صلیب راستین و بازگرداندن آن به اورشلیم و شکست ایرانیان دارد (اسپين الکساندر، 1977، ص224-225).
4. نبرد حضرت داود و جالوت از دیدگاه قرآن
موضوع نبرد حضرت داود با جالوت بهفرماندهی طالوت در قرآن (بقره:.246-252) در سیاق آیات مربوط به دعوت مؤمنان به قتال و جهاد در راه خدا (بقره: 244-245) در سورۀ بقره، اولین سورۀ مدنی (معرفت، 1387، ص58؛ سیوطی، 1421ق، ج1، ص72)، بهطور موجز ذکر شده است. بر اساس شواهدی میتوان زمان نزول آیات پایانی سورۀ بقره را رمضان سال دوم هجری، یعنی همزمان با غزوۀ بدر، تخمین زد (جوادی آملی، 1394، ج2، ص38-40)؛ از جمله اینکه سیاق سورۀ انفال، دومین سورۀ مدنی (معرفت، 1387، ص58؛ سیوطی، 1421ق، ج1، ص73)، حاکی از نزول آن اندکی پس از غزوۀ بدر است (طباطبائی، 1390ق، ج9، ص5) و اشارۀ آیات 217 و 218 سورۀ بقره به سریۀ عبدالله جحش، که دو ماه پیش از غزوۀ بدر انجام گرفته است (واحدى، 1411ق، ص70)،
نیز دلیلی بر این مدعاست. بنابراین، آیات مربوط به داستان نبرد در حدود زمان غزوۀ بدر نازل شدهاند. در سرزمینهای مجاور عربستان، این زمان مقارن با پیروزیهای هراکلیوس در بازپسگرفتن سرزمینهای خود از ساسانیان و شهرت او به لقب «داود جدید» بود؛ پیروزیای که تحققی از پیروزی داود بر جلیات در عهد قدیم تصور میشد و اشاراتی آخرالزمانی داشت (ر.ک: عنوان 4-1. در همین مقاله). میتوان انتظار داشت که خبر این پیروزی و گفتمان مربوط به آن به جامعۀ عربستان عصر نزول نیز راه یافته باشد. آیات ابتدایی از سورۀ مبارکۀ روم بهترین دلیل بر این مدعاست. این آیات در اواخر دوران مکی (معرفت، 1387، ص57) نازل شدند و به موضوع شکست رومیان و وعدۀ پیروزی آیندۀ آنها میپردازند (روم:1-2)؛ همان وعدهای که در سال دوم هجری محقق شد. موضوع دیگری که ارتباط مسلمانان با رومیان را نشان میدهد، گزارشی است از نامۀ پیامبر اکرم به هراکلیوس (هرقل) برای دعوت او به اسلام ( ابنخلدون، 1408ق، ج2، ص266)، که گرچه به سال ششم هجری نسبت داده شده است (همان)، اما نشان از این ارتباط دارد.
داستان نبرد در قرآن با عبارت «ألم تر» در اشاره به موضوعی عجیب، خطاب به پیامبر اکرم آغاز میگردد و نشان از آن دارد که به امری عجیب اشاره شده که پیامبر به آن علم داشته است (طباطبائی، 1390ق، ج2، ص279). این امر، پیروزی عدۀ کم مؤمنان بر سپاه عظیم کفر است. با اینکه جمع کثیری (ملأ) از بنیاسرائیل خواهان جنگ در راه خدا در رکاب پادشاهی بودند که خدا برای آنها تعیین میکند (طالوت)، اما در نهایت جز عدۀ کمی همگی از آن روی برگرداندند: «... فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْ إِلَّا قَلِيلًا مِّنْهُم...» (بقره:.246)؛ اما خدا با همین عدۀ کم، پیروزی را نصیب مؤمنان کرد. قرآن اشارۀ واضحی به زمان و مکان داستان ندارد؛ اما اشاره به «من بعد موسی» و همچنین اینکه بنیاسرائیل هنوز پادشاهی نداشتهاند، آن را نظیر ماجرای ذکرشده در عهد قدیم
(اول سموئل:.8-10؛ 17) قرار میدهد. به این ترتیب، نبی ذکرشده در قرآن میتواند سموئل نبی، و طالوت پادشاهي نظیر شاول عهد قدیم باشد (طبرسی، 1372، ج2، ص610؛ طباطبائی، 1390ق، ج2، ص296). در ادامه، اجزای داستان قرآنی مورد بررسی قرار میگیرد.
1-4. برگزیدگی و اصطفاي طالوت
در قرآن، طالوت پادشاه برگزیدۀ خداست که به او علم زیاد و جسم نیرومند، بهعنوان دو عامل ضروری برای حکومت، داده شده است: «... إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ يُؤْتي مُلْكَهُ مَنْ يَشاء...» (بقره:.247) و اشارهای به سستی و سرپیچی او از فرمان خدا و عدم صلاحیت او، آنگونهکه در نظر یهودیان و مسیحیان عصر نزول بود، دیده نمیشود. بیلیاقتی شاول، که در تفاسیر مسیحی با آدم ابوالبشر و ناتوانی او در برخورد با شیطان و دوری از گناه مقایسه شده بود، در نگاه آخرالزمانی به داستان بهکار گرفته میشد. همچنین این امر سبب میشد تا فوکاس (610 م)، پادشاه نالایق پیش از هراکلیوس، با شاول مقایسه شود و حکومت هراکلیوس که همچون داود، خارج از روال عادی موروثی به او رسیده بود، بهعنوان حکومتی داودی و در نتیجه آخرالزمانی تلقی شود (ر.ک: اسپين الکساندر، 1977، ص218).
2-4. پیوند موضوع بازگشت تابوت عهد با طالوت
در قرآن برای تحکیم حکومت طالوت و اثبات حقانیت آن، به نشانهای (آیه) اشاره شده و آن، بازگشت تابوت عهد است (بقره:.248) که از نظر بنیاسرائیل، کرسی و محل حضور خدا بود. این که تابوت عهد توسط ملائکه و
نه فردی از افراد بشر حمل شود، نشانهای برای الهی بودن حکومت طالوت اعلام شده است. در مورد
«تحمله الملائکه»، علامه طباطبائی مطلب خاصی را بیان نکرده است (طباطبائی، 1390ق، ج2، ص291). در برخی تفاسیر به اقوالی اشاره شده است؛ مثل اینکه تابوت را ملائکه بین آسمان و زمین حمل مينمودند یا از آن حفاظت میکردند؛ و در برخی به موضوعی شبیه به داستان بازگشت تابوت عهد در عهد قدیم (اول سموئیل: 6 و 7) اشاره شده است (طبرسی، 1372، ج2، ص615؛ فخررازی، 1420ق، ج6، ص506). بنابراین در بیان قرآن، به ارتباط تابوت عهد با حضرت داود هیچ اشارهای نشده؛ بلکه بهجای آن، موضوع تابوت عهد با طالوت گره خورده است. علاوه بر آن، بازگشت آن توسط ملائکه نشانهای برای حکومتی الهی معرفی شده است، نه بازگرداندن آن که در عهد قدیم به داود نسبت داده شده بود و برای مسیحیان اهمیت بسیار یافته بود. این مواجهۀ قرآن در راستای اصلاح نگاه و پندار جامعه در رفع نقش آخرالزمانی داود و همچنین کمرنگ کردن رابطۀ میان هراکلیوس با او و موضوعات آخرالزمانی بود.
3-4. آزمایش سپاهیان طالوت پیش از نبرد با جالوت
در قرآن، افراد انبوه سپاه طالوت با خوردن آب از نهر، از سوي خدا مورد امتحان قرار گرفتند: «فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَر...» (بقره:.249). در این آزمایش، افراد سه دسته شدند: عدهای که تشنگی را تحمل نکردند و از آب نهر نوشیدند و از سپاه طالوت خارج شدند: «... فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنىّ...»، که اکثریت را تشکیل میدادند: «... فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلَّا قَلِيلاً مِّنْهُم...»؛ عدهای که از آب حتی به قدر مشتی برنگرفتند و آن را نچشیدند: «....وَ.مَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنىّ...»، که اینان از طالوت بهحساب آمدند و مخلصان سپاه او شدند؛ و در نهایت، عدهای بودند که تنها مشتی از آب برگرفتند و چشیدند: «... إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةَ بِيَدِه...»؛ این گروه، نه از دستۀ اول و نه از دستۀ دوم بودند؛ بلکه افراد دودلی بودند که اخلاص و ایمانشان باید در مرحلهای دیگر مورد سنجش قرار میگرفت و آن، همان میدان مبارزه با جالوت قدرتمند بود (طباطبائی، ج2، ص3-292). هنگام رویارویی با جالوت و سپاه او، اینها همان گروهی بودند که در میدان مردد شدند و جالوت و سپاه او را قدرتمندتر از آن دیدند که بتوانند بر آن غلبه کنند: «فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لَاطَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَ جُنُودِه...»؛ درحالیکه مخلصان سپاه که به ملاقات با خدا پس از کشته شدن یقین داشتند، پیروزی عدهای کم بر سپاه قدرتمند را به اذن خدا و صبر در راه او ممکن میدیدند: «...قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَقُواْ اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّبرِين» و در نهایت هنگام نبرد، از خدا طلب صبر و استواری و نصرت کردند: «وَ لَمَّا بَرَزُواْ لِجَالُوتَ وَ جُنُودِهِ قَالُواْ رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبرا وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَ انصُرْنَا عَلىَ الْقَوْمِ الْكَفِرِينَ» (بقره: 250) و سپاه جالوت را منهدم کردند و داود کسی بود که جالوت را به هلاکت رساند: «...فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَتَلَ دَاوُدُ جَالُوت...» (بقره: 251).
چنین آزمایشی برای یهودیان و مسیحیان عصر نزول موضوعی آشنا بود و مفهومی را میرساند. در کتاب داوران (باب 7)، سربازان فراوان جدعون نبی، از داوران پیش از سموئل نبی، به دستور خدا پیش از عزیمت برای نبرد با دشمن، با خوردن آب از نهر آزمایش میشوند تا افراد صالح از غیر آن جدا شوند و از تعداد لشکریان کاسته شود. خدا بر پیروزی آنان اراده کرده بود و نمیخواست تا با افزونی تعداد سربازان، آنان گمان کنند که پیروزی به قدرت آنها حاصل شده است؛ بلکه میخواست بدانند که پیروزی تنها با یاری خدا بهدست آمده است. در این آزمایش، آنان که به زانو خم شدند و از آب نهر نوشیدند، بهدستور خدا از سپاه خارج شدند و تنها آنان که کف دستی از آب برداشتند و آن را با زبان نوشیدند، باقی ماندند و عازم نبرد شدند که تعداد آنها سیصد نفر ذکر شده است (همان). در مسیحیت، از این آزمایش تعبیری در راستای مسیحشناختی شده بود و ثبات قدم و استواری پویندگان راه عیسی را نشان میداد (اوريجن، 2010، ص116-117).
بنابراین، آيات مربوط به آزمایش سپاه طالوت كه در قرآن ذكر شده است، علاوه بر اینکه در سیاق دعوت مسلمانان به جهاد در راه خدا نازل شده بود و نشاندهندۀ ایمان و خلوص سربازان طالوت و توکل آنها بر خدا و در نهایت پیروزی آنها با نصرت خدا بود، درصدد اصلاح نگاه مسیحیان به داستان نبرد داود نیز برآمده بود. سپاه طالوت (.شاول) که در مسیحیت به ضعف و ناتوانی منسوب شده بود و نشان از جمع نابسامان بنیاسرائیل پیش از ظهور مسیح داشت، در نگاه قرآن، تمثالی از ایمان و توکل و صبر در راه خدا شده بود.
4-4. انهدام سپاه جالوت و کشته شدن او
در داستان قرآن، طالوت و سپاه مؤمن او هستند که محور اصلی داستان نبرد معرفی میشوند و داود در زمرة سربازان این سپاه قرار دارد. پیروزی توسط گروهی از سربازان حاصل شده است، نه فقط داود؛ هرچند در نهایت، جالوت توسط داود کشته میشود: «فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَتَلَ دَاوُدُ جَالُوت...». به عبارت دیگر، کشته شدن جالوت توسط داود تنها یکی از علل شکست سپاه جالوت بود، نه تنها عامل آن (جوادی آملی، 1397، ج11، ص705). این موضوع برخلاف آن چیزی است که در عهد قدیم در مورد بیلیاقتی شاول و سپاه او ذکر گرديده و بر حضور داود بهعنوان تنها داوطلب مبارزة تأکید شده است و سپس در نگاه مسیحیان عصر نزول اشارات مسیحشناختی و آخرالزمانی پیدا کرده و از او بهعنوان نمادي از مسیح و از نبرد او بهمنزلة نبرد مسیح با شیطان یاد شده است.
5-4. صحنۀ نبرد حضرت داود با جالوت
داستان نبرد حضرت داود با جالوت و از بین بردن او در قرآن، بسیار مختصر و تنها در چند کلمه بیان شده است: «...وَ قَتَلَ دَاوُدُ جَالُوت...». این در حالی است که در روایات به جزئیات بیشتری اشاره شده است؛ مثل اینکه نبی.زمان داود میدانست که جالوت به دست کسی کشته خواهد شد که پیراهن موسی بر قامتش اندازه باشد (قمی، 1363، ج1، ص81-82؛ فیض کاشانی، 1406ق، ج3، ص570) یا جزئیاتی شبیه به آنچه در کتاب سموئیل آمده است (عیاشی، 1380، ج1، ص135). موجزگویی قرآن و عدم اشاره به چگونگی کشته شدن جالوت، در مقابل آن همه طمطراق در تفاسیر مسیحی، در جهت رد و کمرنگ نمودن دیدگاه مسیحیان نسبتبه داستان است که تفسیری مسیحشناختی از جزئیات ظواهر داود و جلیات و گفتوگوهای میان آن دو داشتند که در بخشهای قبل به آن اشاره شد.
6-4. اعطای مقام پادشاهی، علم و حکمت به حضرت داود
در قرآن، خدا به حضرت داود پس از مجاهده در راه خدا و کشتن جالوت، مُلک (پادشاهی)، حکمت (نبوت) و علم بخشیده است (بقره:251). از ظاهر آیه چنین برمیآید که داود در این زمان هنوز به مقام نبوت نرسیده بود؛ چراکه تحت فرماندهی طالوت قرار داشت (جوادی آملی، 1397، ج11، ص705). هرچند این احتمال هست که نبوت داود مرهون فداکاری او در این نبرد نابرابر باشد، اما تصریح قرآن را بر این موضوع نمیتوان یافت (جوادی آملی، 1397، ج11، ص6-705). اما آنچه از آیات برمیآید، این است که قرآن، نبوت و پادشاهی داود را امری ازلی یا در رابطه با نبوت حضرت عیسی نمیداند. رسالت داود در کنار رسالت پیامبر و عیسی مورد اشاره قرار گرفته است (نساء: 163-164؛ انعام:.83-88؛ بقره:.253). این در حالی است که در نظر مسیحیان عصر نزول، نبوت داود در راستای مأموریت مسیح معنا مییافت و پادشاهی ازلی داود نشان از الوهیت ازلی مسیح داشت.
7-4. مبارزه با فساد
در داستان قرآن، مبارزه با جالوت و سپاه او در سیاق جهاد در راه خدا و در راستای دفع فساد بیان شده است که اصلی فطری بوده (طباطبائی، 1390، ج2، ص5-294) و فضلی از جانب پروردگار است: «...وَ لَو لادَفعُ اللهِ الناسَ بعضَهم ببعضٍ لَفَسَدتِ الارضُ و لکن اللهَ ذُوفضلٍ عَلَی العالَمِینَ» (بقره: 251). به این ترتیب، سير داستان قرآني نبرد بهگونهاي است كه بههيچوجه نميتوان آن را نمادی برای ظهور مسیح تلقی کرد. این برخلاف نگاه مسیحیان عصر نزول است که از نبرد داود تلقیات مسیحشناختی داشتند.
8-4. اذن خدا بهجای قدرت مسیح
در داستان قرآن، پیروزی لشکریان خدا بر سپاه کفر به اذن خدا، یعنی امر (طوسی، بیتا، ج2، ص300؛ طبرسی، 1372، ج2، ص620) یا نصرت او (فخررازی، 1420ق، ج6، ص515) تحقق یافته است. در مقابل، در نگاه مسیحیان، داود قدرت خود را از مسیح گرفته بود و در نهایت، در واقع این مسیح بود که بهوسیلۀ داود بر جلیات غلبه کرد. قرآن ضمن بیان داستان در جهت رفع این نگاه، بر عاملی همچون «اذن خدا» در این پیروزی تأکید دارد. در قرآن، مسیح نیز قدرت خود را از خدا گرفته و به خواست او معجزه مینماید (آلعمران:49؛ مائده:110).
9-4. «آیات الله» بهجای «راز مسیح»
در قرآن، خدا پس از ذکر این داستان، مانند اشاره به بسیاری از سرگذشتهای اقوام در قرآن، آن را نشانهای از پروردگار اعلام کرده است: «تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ...» (بقره: 252). این در حالی است که در نگاه مسیحیان عصر نزول، در متن داستان نبرد داود با جلیات در عهد قدیم، «راز مسیح» نهفته بود (ر.ک: عنوان 3-5 در همین مقاله). ملاحظه میشود که قرآن در ضمن جلب توجه مخاطبان مؤمن خود به شگفتیهای داستان انبیا و پندگیری از آن، به مقابله با دیدگاه مسیحیان آن دوره نیز پرداخته است.
نتیجهگیری
تفاوتهای داستان نبرد در قرآن با روایت یهودی و مسیحی آن، در جاهایی است که در نگاه مسیحیان القائات مسیحشناختی و آخرالزمانی داشت و بهخصوص در جهت منافع حاکمان وقت بیزانسی بهکار گرفته و سبب القائات آخرالزمانی شده بود. داستان نبرد در قرآن، گرچه مستقل از داستان عهد قدیم و در سیاق دعوت مؤمنان به جهاد در راه خدا آمده، اما بهگونهای بیان شده است تا علاوه بر ایفای نقش هدایتی خود برای مسلمانان، به مواجهه با دیدگاههای رایج میان مسیحیان آن دوره، که به داستان نگاهی آخرالزمانی داشتند، بپردازد. این مواجهه در قالب حذف و اصلاح برخی اجزای داستان و اشاره به ابعاد نادیدهگرفتهشدۀ آن انجام گرفته است:
• داستان قرآن عاری از جزئیاتی در مورد صحنۀ نبرد، ویژگیهای ظاهری داود و جالوت و گفتوگوهای میان آن دو و دیگر اجزایی است که در خدمت القائات مسیحشناختی درآمده بودند.
• شخصیت ممدوح طالوت و بازگشت تابوت عهد، ایمان سپاهیان طالوت، نفی پادشاهی ازلی داود، اشاره به اصل فطری دفع فساد و همچنین اشارات «آیات الله» در داستان نبرد بهجای «راز مسیح»، اجزایی از داستان بودند که به اصلاح دیدگاه رایج میان مسیحیان آن دوره میپرداختند.
• اشارۀ قرآن به آزمایششده بودن سربازانی که در نهایت رودرروی سپاه جالوت قرار گرفتند، موضوعی بود که با رفع اتهام سستی و پریشانی از سربازان سپاه طالوت، خط بطلان بر نگاه آخرالزمانی به موضوع نبرد میکشید.
- کتاب مقدس، فارسی (ترجمۀ قدیم)، تارگوم انکلوس کتاب مقدس در: Onqelus Targum of OT. In: cal.huc.edu/
- ابنسعد، محمد، 1410ق، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقاهر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه.
- جفری، آرتور، 1372، واژههای دخیل در قرآن مجید، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، طوس.
- جوادی آملی، عبدالله، 1394، تسنیم، ج2، تهران، اسراء.
- ـــــ ، 1397، تسنیم، ج11، تهران، اسراء.
- سیوطی، جلالالدین، 1421ق، الاتقان فی علوم القرآن، چ دوم، بیروت، دار الكتاب العربى.
- طباطبائی، محمدحسین، 1390ق، المیزان فی تقسیر القرآن، چ دوم، لبنان، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات.
- طبرسی، فضلبن حسن، 1372، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، چ سوم، تهران، ناصر خسرو.
- طوسی، محمدبن حسن، بیتا، التبیان فی تفسیر القرآن، عاملی، تصحيح احمد حبیب عاملي، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- علي، جواد، 1970، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، دار العلم للملایین.
- عیاشی، محمدبن مسعود، 1380ق، التفسير (تفسير العياشي)، تحقیق هاشم رسولی، تهران، مكتبة العلمية الاسلامية.
- فخررازی، محمدبن عمر، 1420ق، التفسير الكبير (مفاتيح الغيب)، چ سوم، بیروت، دار إحياء التراث العربي.
- فیض کاشانی، محمدمحسن بن شاه مرتضى، 1406ق، الوافی، اصفهان، كتابخانه امام اميرالمؤمنين على
- قمی، علیبن ابراهیم، 1363، تفسیر القمی، تحقیق موسوی جزایری، چ سوم، قم، دارالکتاب.
- کدکنی، هاشم و محمد فاکر میبدی، 1397، «بررسی تطبیقی انتخاب طالوت بهعنوان پادشاه بنیاسرائیل در تفسیر قرآن و عهد عتیق»، مطالعات تفسیری، ش33، ص161-178.
- محمدیان، بهرام، 1380، دایرةالمعارف کتاب مقدس، ترجمه بهرام محمدیان و دیگران، تهران، روزنو.
- معرفت، محمدهادی، 1387، تاریخ قرآن، چ دهم، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت).
- واحدى، علىبن احمد، 1411ق، اسباب نزول القرآن ( واحدى)، تحقيق کمال بسيوني زغلول، بیروت، دار الكتب العلمية.
- همتی گلیان، عبدالله، 1391، «مسیحیت در حجاز و غرب جزیرةالعرب مقارن ظهور اسلام»، پژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی، س45، ش2، ص131-144.
- نعمتی پیرعلی، دلآرا، 1397، «بررسی تطبیقی داستان طالوت در قرآن و عهد عتیق»، معرفت ادیان، ش37، ص7-24.
- Assemani, Giuseppe Simone, 1737, "Tu en hagiois patros hēmon Ephraim tu Syru ta heuriskomena panta / opera et studio Josephi Assemani", rome, Vatican.
- Bedjan, Paulus, 1906, Homiliae selectae Mar-Jacobi Sarugensis, v. 2, Paris, Otto Harrassowitz.
- Brock, Sebastian P., 2006, “Memra”: Brill’s New Pauly, (English ed.): Salazar, Christine F., Online Edition.
- Conybeare, Fredrick C., 1910, "Antiochus Strategos' Account of the Sack of Jerusalem in A.D. 614", The English Historical Review, England, Oxford, 25, 99, pp. 502–517.
- Dagron, Gilbert, 2003, Emperor and Priest, The Imperial Office in Byzantium, Birrel, Jean (translator), Cambridge university press, UK.
- Dan, Joseph, 2007, 'Zerubbabel, Book of', Encyclopedia Judaica, Skolnik, Fred(ed.), Thomson Gale, United States, v. 21, p. 517-8.
- Flusser, David, 2007, 'DAVID', Encyclopedia Judaica, Skolnik, Fred(ed.), Thomson Gale, United States, v. 5, p. 454.
- Ginsberg, Harold Louis, 2007, 'MESSIAH' Encyclopedia Judaica, Skolnik, Fred(ed.), United States, Thomson Gale, v. 14, pp. 110- 111.
- Graffine, Accurante R., 1984, Patrologia Syriaca: SS. Patrum, Doctorum scriptorumque catholicorum, Pars prima, paris.
- Halpern, Baruch, 2007, 'DAVID', Encyclopedia Judaica, Skolnik, Fred(ed.), United States, Thomson Gale, v. 5, pp. 444- 451.
- Hoyland, Robert, 2008, "Epigraphy and Linguistic Background to the Quran", in: Reynolds, Gabriel Said (Ed.), The Quran in its historical Context, New York, Routledge, pp. 51-69.
- Kollamparampil, Thomas, 2010, Gorgias dissertations in early Christian studies 49: Salvation in Christ According to Jacob of Serugh, Piscataway, Gorgias Press.
- Mingana, A., 1905, Narsai Doctoris Syri Homiliae, 2 volumes, Fraternity of Preachers, Mosul.
- Miura, Yuzuru, 2007, David in Luke-Acts: His Portrayal in the Light of Early Judaism, Germany, Mohr Siebeck.
- Morrison, Craig E., 2008, "David's Opening speech (1 Sam 17:34-37a) according to Jacob of Serugh", in: Malphono w-Rabo d-Malphono-Studies in Honor of Sebastian P. Brock, Kiraz, George (ed.), united states, Gorgias Press, pp. 477-496.
- Olster, David M., 1994, Roman Defeat, Christian Response, and the Literary Construction of the Jew, Philadelphia, University of Pennsylvania Press.
- Origen, 2010, Elizabeth Ann Dively Lauro (translator), Homilies on Judges / Origen, Catholic University of America Press, Washington, D.C.
- Pearse, Roger, 2007, "Homily on the siege of Constantinople in 626 AD", available in: http://www.tertullian.org/fathers/theodore_syncellus_01_homily.htm
- Scahff, philip; Wage, Henry, 1995, Nicence and post-Nicence fathers, Second Series, Vol.13, part II: Gregory the Great, Ephraim Syrus, Aphrahat, Hencrickson publishers, Massachusetts.
- Seters, John Van, 1987, 'DAVID [FIRST EDITION]', Encyclopedia of Religion Second Edition, (Ed.) Jones, Lindsay, 2005, United States, Thomson Gale, v. 4, pp.2221-2224.
- Sivan, Hagith, 2000, "From byzantine to persian Jerusalem", Jewish perspectives and Jewish/christian polemics, Duke, No. 41, pp. 277-306.
- Spain Alexander, Suzanne, 1977, "Heraclius, Byzantine Imperial Ideology and the David Plates", Speculum, 52, 2, pp. 217-237.