مطالعة تطبیقی روش تفسیر در اسلام و مسیحیت
ضمیمه | اندازه |
---|---|
2.pdf | 413 کیلو بایت |
محمدحسن احمدي / دانشيار علوم قرآن و حديث، دانشگاه تهران ahmadi_mh@ut.ac.ir
دريافت: 04/06/1398 ـ پذيرش: 12/11/1398
چکیده
مقایسة تفسیر قرآن کریم و کتاب مقدس، یکی از مهمترین موضوعات و درعینحال مغفول، در مطالعات الهیات تطبیقی است. از مقولة روش نبودن بسیاری از آنچه تحت عنوان روش در تفسیر قرآن مطرح میشود و درعینحال دامنة گسترة تألیف کتاب تفسیر در میراث اسلامی از یک سو، و غلبة مباحث هرمنوتیک و فلسفه بر تفسیر کتاب مقدس و هویتیافتگی آن پس از دورة نوزایی در غرب از سویی دیگر، از جمله زمینههایی است که انگیزة تکاپو در این نوع مطالعة تطبیقی بین اسلام و مسیحیت را قوت میبخشد. در پیجویی از برخی شاخصهها، امکان این مقایسه، خود را با وضوح بیشتری نشان میدهد. از مهمترين این موارد، عبارتاند از: «مرجعیت تفسیری»، «عدم امکان تعمیم در سطح تاریخی»، «مجاز بهعنوان یک اصل» و «رابطة بین اصالت و تفسیر متن». ارتباط بین تفسیر کتاب مقدس و مباحث فلسفی (از ارسطو تا دکارت) و تفاوت مقولة تفسیر در اسلام و مسیحیت، از جهت مرجعیت نسبتاً مطلق و رسمی کلیسا در تفسیر متون، موجب شده است تا نتیجة این مطالعة تطبیقی تا حدودی به بیمبنایی این تطبیق سوق داده شود. این در حالی است که ماهیت تفسیر در سنت اسلامی، بیشتر قالبی از یک رسانة تمدنی است که معارف دینی در ضمن آن انعکاس مییافته است.
کلیدواژهها: هرمنوتیک، قرآن، کتاب مقدس، روش تفسیری، الهیات تطبیقی، زبان قرآن.