بررسی تطبیقی گزارههای زیستمحیطی در قرآن و مزامیر عهد عتیق
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
بحران محیط زیست چالش بزرگی فراروی همة انسانها قرار داده است. این چالش، موقعیت ویژهای برای دانشوران ادیان ایجاد کرده است تا بتوانند یک بار دیگر از نو به اظهار نظر دربارة نظام طبیعت ـ که از زمان پیدایش علوم جدید رو به افول گذاشته است ـ بپردازند. این چالش، درعینحال مسئولیت تبیین ماهیت قدسی آفرینش را رویاروی ایشان قرار داده است تا نجات زمین را مشروط به امید دستیابی به آسمان نکنند (نصر، 1393، ص820). بحرانهای مختلف محیط زیست طبیعی، بهویژه در چند دهة اخیر ـ که بهصورت گرمتر شدن زمین، انهدام لایة ازن، انقراض گونههای مختلف حیوانات، سیلهای ویرانگر، از میان رفتن گیاهان گوناگون، و... بروز کرده ـ موجب شده است که بسیاری از علمای ادیان مختلف دوباره دربارة رابطة عمیق میان دین و نظام طبیعت به تفکر بنشینند؛ حتی پیشگامان و سخنگویان مکتب دینزدایی نیز اکنون از اهمیت دین در جلوگیری از فاجعة جهانی محیط زیست ـ که در نهایت به نابودی ابناي بشر خواهد انجامید ـ داد سخن میدهند. برخی از متفکرین، آموزههای ادیانی چون دین مسیحیت مبنی بر برتری انسان را عامل تخریب محیط زیست دانستهاند و برخی دیگر بهعکس، ادیان را حائز نقش محوری در محافظت از محیط زیست قلمداد كردهاند (فهیمی و مشهدی، 1394، ص64). مطالعه و بررسی ادراک دینی از طبیعت فراتر از مرزهای ادیان گوناگون، درعینحال امکان غنیتر ساختن متقابل ادیان را فراهم میسازد یا این امکان را فراهم میآورد که برخی از ادیان از طریق تماس با یک سنت زندة دیگر، جنبههایی از میراث فراموششدهشان را بهیاد آورند (نصر، 1393، ص26).
در این میان، آنچه ضروری مینماید اين است که علمای ادیان ضمن تأکید بر اخلاق زیستمحیطی، بر استخراج دانش و آگاهیهایی مبتنی بر آموزههای درونی ادیان بپردازند تا در پرتو آن، هم اهمیت و ضروت رفتار اخلاقی با ديگر موجودات را تبیین کنند و هم پیوند مخلوقات ديگر در سرنوشت نهایی و معنوی انسان را متذکر شوند. همچنین مطالعات تطبیقی میان آموزههای ادیان الهی میتواند باب جدیدی برای یافتن گفتمانهای مشترک میان ادیان الهی در حوزههایی چون حوزة محیط زیست بگشايد. ازاینرو هدف این مطالعه، بررسی تطبیقی نگرشها و باورهای مندرج در کتب آسمانیِ قرآن و مزامیر داود دربارة حوزة محیط زیست طبیعی و یافتن گفتمانها و جنبههای مشترک میان آموزههای این دو کتاب آسمانی برای گشودن دریچة گفتوگوهای بینالادیانی در این حوزه خاص است.
بررسی مسائل زیستمحیطی با رویکردی قرآنی، روایی یا عهدینی، بدون پیشینه نیست. برای نمونه، میتوان به مقالههایی نظیر «محیط زیست و بحران آن؛ رویکردی قرآنی» (جهانگیر، 1390)، «دین یهود و مسائل زیستمحیطی» (انصاری، 1391) و «پاسداری از محیط زیست در آیات و روایات» (زروانی و خداجویان، 1384) اشاره کرد. همچنین پایاننامههایی مانند بررسی تطبیقی ارزشهای اخلاق اجتماعی در قرآن و عهدین (شایانی،.1392) و مقالة مستخرج از آن (معارف و شایانی، 1394) نگاشته شدهاند که در آنها بهصورت خلاصه به اخلاق زیستمحیطی در ادیان ابراهیمی اشاره شده است. همچنین کتب متعددی به بررسی الگوی دینی ارتباط انسان با هستی پرداختهاند. نگاهی اجمالی به آثار موجود در این حیطه نشان میدهد که بیشتر آنها از زاویة اخلاق زیستمحیطی برای استخراج گزارههای دینی به پژوهش پرداخته و کلی بودهاند. آنچه این پژوهش را از ديگر آثار موجود متمایز میکند، در وهلة نخست، بررسی تطبیقی درونمایههای مشترک محیط زیست طبیعی میان قرآن و مزامیر عهد عتیق بوده که تا کنون بیسابقه است. همچنین اهتمام بیشتر این پژوهش، تأکید بر قداست و معنویت طبیعت و بازبینی رابطة انسان و محیط زیست بوده است. بر این اساس، در این جستار بهدنبال یافتن پاسخهایی برای اين پرسشها بودهایم: بنمایههای مشترک محیط زیست طبیعی در قرآن و مزامیر به چه صورت است؟ چه اشتراکات و احیاناً تمایزاتی میان آنها وجود دارد؟
1. آشنایی با مزامیر داود
مزامیر یا زبور حضرت داود (1015- 1085ق.م) مجموعهای از شعر و سرود با مضمون نیایش، پرستش و توکل بر خداوند است که بسیاری از مفاهیم 150 باب آن از نظر پرداختن به مباحث الوهی و آموزههای وحیانی، قابل انطباق با مضامین قرآن و احادیث است.
1-1. منبع وحیانی مزامیر
بيشتر آثار روایی در بخش کتاب مقدس عبری، صورت نهایی خود را در قرن ششم ق.م. یا بعد از آن یافتهاند. بنا بر سنت یهودیان، عزرای کاتب و ديگر اعضای انجمن کبیر قانونگذاری (کنست هگدولا)، کتب مقدس یهود را که در طی دورة تقریباً نهصدساله (از زمان حضرت موسی در قرن سیزدهم ق.م. تا پس از اسارت بابلی در قرن پنجم.ق.م.) بهصورت مکتوب و شفاهی برجای مانده بود (حیدری و حاجیاکبری، 1393، ص50)، در مجموعة 39.بخشی تورات، نبوت و حکمت، به اين ترتیب تنظیم و ارائه کردند: 1. پنج بخش تورات (تکوین، خروج، لاویان، اعداد، تثنیه)؛ 2. چهار بخش انبیای نخستین (یوشع، داوران، سموئیل اول و دوم، پادشاهان اول و دوم)؛ 3. پانزده بخش انبیای متأخر (اشعیا، ارمیا، حزقیال، هوشع، یوئیل، عاموس، عوبدیا، یونس، میکا، ناحوم، حبقوق، صفنیا، حجّی، زکریا و ملاکی)؛ 4. یازده جلد کتوبیم؛ شامل: مزامیر، امثال سلیمان، ایوب، غزل غزلها، روت، مراثی، جامعه، استر، دانیال، عزرا، نِحِمیا و تواریخ ایام یک و دو (آنترمن، 1385، ص11-12). در نگاه یهودیان سنتی، همة متون يادشده آسمانیاند؛ با این تفاوت که پنج جلد تورات دیکتهشده از سوی خداوند به موسی است؛ هشت جلد انبیا، در رؤیا به انبیا وحی شده است، ولی با نگارش انبیاست؛ و یازده جلد کتوبیم در بیداری با قدرت روح هَقودِش (روحالقدس) نگاشته شدهاند.
کتاب تهیلیم (مزامیر) در زمرة کتوبیم، یعنی «با الهام نوشتهشده» از مجموعة سهگانه تَنَخ (تورات، نوییم، کتوبیم) جای گرفته است. بر این اساس، هرچند که در کتب انبیا، خدا با انسانها سخن میگوید، در کتوبیم از جمله تهیلیم (مزامیر)، انسانها با خدا سخن میگویند و درعینحال، این سخنان را خدا بر زبان آنان جاری میگرداند.
2-1. مقام حضرت داود در متون اسلامی
نام حضرت داود شانزده مرتبه در سورههای بقره، انبیاء، نمل، سبأ و ص ذکر شده است. در این آیات، سیمای انسانی ملکوتی ترسیم شده است که از نظر ویژگیها در درجة بسیار بالایی قرار دارد و کمتر پیامبری به این پایه از مقام رسیده است. از نظر قرآن، داود انسانی است که خدا به او مقام نبوت و کتابت ارزانی داشت (نساء: 163)؛ با علم و حکمت همراه ساخت (بقره: 251)؛ هنر و صنعت به او آموخت (انبیاء: 80)؛ فرزند صالح و برومند عطا فرمود (ص: 30)؛ حکومت و فرمانروایی به او بخشید (ص: 17-20)؛ از نظر قدرت و توانایی به درجهای رسید که آهن در دست او نرم شد (سبا: 10) و طبیعت مسخر او گشت (انبیاء: 79) (حیدری و حاجی اکبری، 1393، ص52).
امام علی در خطبة 160 نهجالبلاغه، داود صاحب کتاب مزامیر را الگوی کار برای امرار معاش معرفی کرده است: «از داود که صاحب مزامیر و زبور بود و خوانندة اهل بهشت است، پیروی کن. به دست خود از لیف خرما زنبیلها میبافت و به همنشینان خود میگفت: کدامیک از شما در فروختن آنها مرا کمک میکند؟ و از بهای آنها، خوراک او یک دانه نان جو بود» (سید رضی، 1414ق، ص227).
2. بنمایههای مشترک زیستمحیطی در قرآن و مزامیر
گزارههای دینی از منابع مهم شناخت طبیعت و اخلاقیات مربوط به آن بهشمار میرود. با توجه به شباهتهای مضمونی مزامیر و قرآن، در ادامه، این اشتراکات مضمونی و محتوایی، با نگرشهای هستیشناختی و رابطهشناختی دستهبندی و تبیین میشوند.
1-2. از منظر هستیشناختی
در قرآن کریم و مزامیر داود، عبارات و اشاراتی دیده میشود که میتوان از آنها نحوة نگرش به هستی از نظر ادیان اسلام و یهودیت را دریافت. در این کتابهای آسمانی، به جنبههایی از طبیعت و محیط زیست اشاره شده است که باور عمیق به این معارف را میتوان زمینهساز برقراری رابطهای مناسب با طبیعت توسط انسانها قلمداد كرد. در ادامه، نمونههایی از این گزارههای هستیشناختی معرفی میشود:
1-1-2. شعورمندی هستی
یکی از مهمترین مفروضاتی که در حوزة شناخت هستی، اشارههای صریح به آن، هم در قرآن کریم و هم در مزامیر دیده میشود، شعورمندی تمامی موجودات زمینی و آسمانی است. آیات متعددی از قرآن کریم را میتوان بهعنوان شاهدی بر این موضوع ذکر کرد. براي نمونه، در آیة 24 سورة بقره، خداوند متعال سنگها را دارای شعور معرفی ميكند و دربارة برخی سنگها میفرماید: «وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِاللَّهِ». در آیة 21 سورة حشر، کوه بهعنوان پدیدهای مهم و تأثیرگذار بر محیط زیست و نماد صلابت و استواری، دارای شعور و توانایی درک تجلی قدرت خداوند متعال قلمداد شده است: «لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِاللَّهِ». نظیر همین مضمون دربارة کوه، در مزامیر هم وجود دارد: «کوهها از حضور خداوند، مثل موم گداخته میشود؛ از حضور خداوند تمامی جهان. آسمانها عدالت او را اعلام میکنند و جمیع قومها جلال او را میبینند» (كتاب مزامير 97: 5-6).
همچنین در برخی از آیات مربوط به رستاخیز و حیات دوبارة انسانها، همچون آیة «يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا» (زلزال: 4). مشابه این مضمون در باب تحدیث خاک در مزامیر از این قرار است: «در خون من چه فایده است، چون به حفره فرو روم؟ آیا خاک تو را حمد میگوید و راستی تو را اخبار مینماید؟» (مزامیر، 9:30). نیز بارقههایی از اِشعار به شعورمندی زمین بهعنوان محملی برای ایجاد و بالندگی طبیعت، درک میگردد.
2-1-2. زیبایی محیط زیست
یکی از جنبههایی که در متون آسمانی، بهويژه قرآن کریم و مزامیر حضرت داود بدان اشاره شده، جنبة زیباییشناختی هستی و محیط زیست است. قرآن کریم آمدوشد چهارپایان برای چرا «وَلَكُمْ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَ حِينَ تَسْرَحُونَ» (نحل: 5-6)، رنگها و اشکال مختلف گیاهان «وَ أَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ» (حج: 5) و رنگهای خاص برخی از حیوانات «إِنَّها بَقَرَةٌ صَفراءُ فاقِعٌ لَونُها تَسُرُّ النّاظِرينَ» (بقره: 69) را زیبا و مایة سرور قلبی انسانها برشمرده است. نظیر این تعابیر در مزامیر داود نیز مشاهده میشود؛ آنجا که گلة چهارپایان را مایة آراستگی مرغزارها، و خوشههای غلات را مایة پیراستگی درهها معرفی میکند (مزامیر، 65: 13). همچنین حضرت داود در چند جای مزامیر، کوه صهیون را با صفت زیبایی میستاید (مزامیر، 48: 2؛ 50: 2).
2-2. از منظر رابطة محیط زیست با خداوند
یکی از اهداف قرآن کریم و مزامیر، هنگامی که دربارة محیط زیست و طبیعت پیرامون انسان صحبت میکنند، تبیین رابطة بین موجودات هستی و خداوند متعال بهعنوان خالق هستی است. این رابطه در محورهای مختلفی معرفی میگردد.
1-2-2. تسبییح خداوند توسط موجودات هستی
از منظر قرآن کریم، همة موجودات هستی خداوند را تسبیح ميكنند و او را منزه میشمارند. براي نمونه، در سورة اسراء که یکی از سور مسبّحات است، به تسبیح خداوند توسط آسمانهای هفتگانه، زمین و هر آنچه در این دو هست، اشاره گرديده و تأکید شده است که انسانها قادر به درک این نوع از تسبیح نیستند: «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّايُسَبِّحُ بِحَمْدِه ِوَ لَكِنْ لَاتَفْقَهُوا نَتَسْبِيحَهُمْ» (اسراء: 44). علامه طباطبائی ذیل این آیه به تبیین حقیقت تسبیح و تنزیه خداوند میپردازد و عنوان میکند که حقیقت تسبیح، منزه دانستن خداوند است از شریک و هر آنچه لایق شأن الوهی و ربوبی او نیست. همچنین وی تأکید میکند، الفاظ و کلماتی که انسانها برای بیان تسبیح استفاده ميكنند، با اصل و حقیقت تسبیح مغایرند و صرفاً دالهایی هستند که بر تسبیح حقیقی ـ که در کنه ضمیر انسان است ـ دلالت میکنند (طباطبائی، 1390، ج13، ص55).
علاوه بر بیان موضوع تسبیح خداوند توسط موجودات هستی در بسیاری آیات از قرآن (نور: 41؛ حشر: 1؛ حج:.18؛ صف: 1؛ حدید: 1؛ تغابن: 1)، در برخی آیات، از سجدة موجودات به درگاه خداوند سخن به میان آمده است. براي مثال، در سورة نحل تبیین شده است که همة موجودات در آسمانها و زمین، اعم از جنبندگان و فرشتگان، در برابر شکوه و عظمت درگاه الهی به سجده درمیآیند و هیچ یک از موجودات، از اعلام خضوع در برابر خداوند استنکاف و استکبار نمیورزد: «وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ مِنْ دَابَّةٍ وَ الْمَلَائِكَةُ وَهُمْ لَايَسْتَكْبِرُونَ» (نحل:.49). در سورة حج نیز ضمن تأکید بر خضوع تمامی موجودات در برابر خداوند متعال، از سجدة خورشید، ماه، ستارگان، کوهها، درختان، جنبندگان و بسیاری از انسانها در برابر عظمت درگاه الهی سخن به میان آمده است (حج:.18). در آیات دیگر، از مؤلفههای طبیعی موجودات، همچون سایة آنها (نحل:.48؛ رعد: 15) و غرش آذرخش (رعد:.13)، برای توصیف کیفیت تسبیح استفاده شده است. در برخی از آیات نیز تسبیح خداوند مشخصاً به کوهها (ص:.18؛ سباء:.10) و پرندگان (انبیاء:.79) نسبت داده شده است.
از سوی دیگر، در مزامیر داود ـ که خود سرودی است برای تسبیح و حمد الهی ـ 75 بار به تسبیح خداوند اشاره شده است که در کنار بيشتر این تسبیحات ـ که روایتی است از ضمیر حضرت داود ـ آیاتی چند را میتوان یافت که حاکی از تسبیح خداوند توسط موجوداتی غیر از انسانهاست. در آیة 34 فصل 69 مزامیر، به تسبیح برخی از این پدیدههای طبیعی اشاره شده است: «آسمان و زمین او را تسبیح بخوانند؛ آبها نیز و آنچه در آنها میجنبد» (مزامیر، 69: 34). همچنین فصل 148 مزامیر کاملاً به تسبیح خداوند توسط موجودات هستی اختصاص یافته که در آن از تسبیح پدیدههایی چون آسمانها، فرشتگان، خورشید، ماه، ستارگان، افلاک، آبهای کهکشانی، نهنگها، اقیانوسها، آتش، تگرگ، برف، مِه، تندباد، کوهها، تپهها، درختان، سروها، حیوانات وحشی و اهلی، خزندگان و پرندگان سخن به میان آمده است.
2-2-2. آفرینش طبیعت، موجب حمد و ستایش خداوند
در هر دو کتاب آسمانی مورد بررسی، خداوند متعال بهدلیل آفرینش هستی و جانبخشی به موجودات، شایستة حمد و ستایش معرفی میشود. در واقع، آفرینش طبیعت و وابستهسازی حیات انسان به موجودات طبیعی، بهانهای است برای شکرگزاری و ستایش خالق متعال. ازاينرو، این حقیقت که خداوند مرکز اصلی حیات است و فقط اوست که به همة جانداران حیات میبخشد و هر چیزی را از عدم خلق میکند، در هر دو کتاب آسمانی، بهويژه قرآن، بهکرّات گوشزد شده است (ر.ک: مک اولیف، 1392، ج2، ص514). در برخی آیات، خداوند بهعنوان آفرینندة آسمانها و زمین و قراردهندة نور و تاریکی، شایستة ستایش معرفی شده است (انعام:.1؛ لقمان:.25). در آیات دیگر، بارش باران نیز دلیلی بر ستایش خداوند دانسته شده است (عنکبوت: 63؛ شوری: 28). در برخی آیات نيز شأن ربوبی خداوند و پرورش عوالم و جهانیان توسط او، بستری برای ستایش خداوند معرفي شده است (حمد:.2؛ صافات:.182؛ جاثیه:.36).
در مزامیر داود نیز همین حالت مشاهده ميشود و خداوند متعال بهواسطة آفرینش موجودات و فراهمسازی بستر حیات برای انسانها در روی کره زمین، شایستة حمد و ستایش معرفی میشود. فصل 136 مزامیر، از این نظر نمونهای روشن و گویاست. در این فصل، حضرت داود مخاطبین خود را به ستایش خداوند فرا ميخواند و دلیل این امر را آفرینش آسمانها، خورشید، ماه و ستارگان و گسترانیدن زمین بر روی آبها توسط خداوند عنوان میکند (مزامیر، 136: 2-10). همچنین در جای دیگر، خداوند را بهواسطة مهیا ساختن باراش باران بر زمین، رویاندن گیاهان در کوهها، آذوقه دادن چهارپایان، بارش برف، آب شدن یخها، وزش باد و جاری شدن آبها، شایستة ستایش و حمد ميخواند (مزامیر، 147: 7-18).
3-2-2. آفرینش طبیعت نشانهای از وجود خدا و یگانگی او
یکی دیگر از زمینههایی که باعث میشود محیط زیست طبیعی و موجودات زمینی شایستگی یادکرد در کتب مقدس را بیابند، شأن دلالتی این موجودات بر وجود آفریننده و یگانگی اوست. آیات فراوانی از قرآن کریم به این جنبه اشاره دارند. در آیات قرآن کریم، پدیدههای طبیعی و مؤلفههای مربوط به آن، چون نظم موجود در کیهان (انبیاء: 22؛ ملک: 3-4)، آفرینش آسمانها و زمین، بارش باران، روییدن گیاهان، استحکام و استواری زمین، جاری شدن رودها و استقرار کوهها (نمل: 60-61) نشانههایی مبنی بر وجود و یگانگی ذات ربوبی دانسته شدهاند. در حقیقت، محیط زیست محل تجلي و ظهور خداوند است و طبیعت و زیباییهای آن رخهای خدايند.
4-2-2. تسلیم بودن محیط زیست در برابر فرمان خدا
در منظومة مضامین کتابهای مقدس قرآن و مزامیر، تمام هستی تحت اختیار خداوند است و او بهعنوان قادر مطلق، ارادة خود را در عوالم و موجودات طبیعی و فراطبیعی به منصة ظهور میرساند. خداوند، این خلقت عظیم و اعجابآمیز و شکوهمند را به حال خود رها نكرده؛ بلکه پیوسته به پرورش و هدایت آن مشغول است: «رَبُّنَا الَّذِی أَعْطی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی» (طه: 50). او بر همة هستی احاطه دارد (نساء: 126) و همة موجودات، خواسته یا ناخواسته، تحت حاکمیت و فرمانبرداری او قرار میگیرند (مریم: 93؛ آلعمران: 83). در مزامیر نیز کل موجودات زمین و انسانهای ساکن در آن، تحت سیطره و حاکمیت خداوند معرفی میشوند (مزامیر، 24: 1-2).
طبیعت و عناصر آن مورد عنایت ویژة کتاب الهی است. با اینکه نظم فعلی جهان حاصل تقدیر و مشیت ویژة خداوند است (انبیاء: 16؛ فرقان: 2؛ قمر: 49)، اما در قرآن تصریح شده که هرگاه خداوند متعال اراده کند، میتواند این نظم را برهم زند و تدبیری دیگر اتخاذ كند (مؤمنون: 18). در مزامیر نیز به ارادة مطلق خداوند در آفرینش جدید و ایجاد نظمی دیگر در جهان اشاره شده است (مزامیر، 18: 8-16).
3-2. از منظر رابطة انسانها با محیط زیست
یکی از مهمترین بنمایههای مضمونی کتب مقدس دربارة محیط زیست، تبیین و تشریع نحوة رابطة انسان با محیط زیست است. در ادامه به چند مورد از مهمترین دستورالعملها و نگرشها در خصوص کیفیت رابطة انسانها با طبیعت، که در قرآن و مزامیر بدان پرداخته شده است، اشاره میشود.
1-3-2. تفکر و تعقل در هستی و درسآموزی از آن
در آموزههای اسلامی، طبیعت یکی از ابزارهای شناخت بهشمار میرود. ازاینرو بسیاری از آیات قرآن کریم بیانگر توجه به طبیعت بهعنوان آیات (نشانههای علم و قدرت) الهی، ابزار شناخت، تذکر و تفکر در حکمت هستیاند. دامنة این نگرش، به روایات اسلامی نیز کشیده شده است؛ براي نمونه، از امام رضا نقل شده که بهترین عبادت، تفکر دربارة امر و خلقت خداوند متعال است (کلینی، 1429، ج3، ص142).
قرآن کریم تمامی مخلوقات خداوند در آسمانها و زمین را نشانههای الهی معرفی ميكند و با دعوت به نگریستن به آنها و صرف وقت برای تأمل و تفکر دربارة آنها، از این حیث جایگاه ویژهای برای طبیعت و محیط زیست در منظومة فکری اسلامی قائل میشود: «قُلِ انْظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ مَاتُغْنِي الْآيَاتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَايُؤْمِنُونَ» (یونس: 101). آب باران و رشد گیاهان بهواسطة آن، یکی دیگر از بسترهای تفکر و تذکر معرفی شده است: «يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّيْتُونَ وَالنَّخِيلَ وَالْأَعْنَابَ وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ إِنَّ فِي ذَلِكَل َآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (نحل:.11). در آیات دیگر، نظام زوجیت در طبیعت و قدرت تسخیر چهارپایان و سوار شدن بر آنها، نمونههای تأملبرانگیز و تذکرمند خوانده شدهاند «وَالَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْفُلْكِ وَالْأَنْعَامِ مَا تَرْكَبُون * لِتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَ ّتَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ» (زخرف: 13).
در مزامیر نیز صنایع و آفریدههای خداوند بهعنوان مظهر خلاقیت و قدرت او، شایستة تفکر و تذکر قلمداد شدهاند: «و در جمیع کارهای تو تأمل خواهم کرد و در صنعتهای تو تفکر خواهم نمود» (مزامیر، 77: 12). حضرت داود مخاطب خود را به تأمل و تفکر در آفریدههای خداوند و شگفتیهای هستی دعوت میکند: «او را بسرایید؛ برای او تسبیح بخوانید؛ در تمام کارهای عجیب او تفکر نمایید» (مزامیر، 105: 2).
در همین راستا در هر دو کتاب، انسانهایی که بدون تفکر از کنار پدیدهها میگذرند و به فهم عمیق از حقایق جهان هستی اهمیت نمیدهند، به چهارپایان تشبیه شدهاند: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَايَفْقَهُون َبِهَا وَ لَهُمْ اَعْيُنٌ لَايُبْصِرُونَ بِهَا وَ لَهُمْ آذَانٌ لَايَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ...» (اعراف:.179)، «انسانی که در حرمت است و فهم ندارد، مثل بهایم است که هلاک میشود» (مزامیر، 49: 21).
2-3-2. رام شدن و تسخیر هستی برای انسان
همانگونهکه در مسیحیت و دین یهود میبينيم، در اسلام نیز موضوع مسئولیت انسان در مقام خليفةالله في الأرض (بقره:.30) و آیینة انعکاس نشانههای قدرت الهی و پیوسته در حال حمد خداوند، مکرراً مطرح میشود.
علمای تلمود، احکامی چون به انقیاد خود درآوردن زمين (کتاب آفرینش، ۲۸: ۱) را به مفهوم سلطة کامل بر آن تفسیر نمیکردند زیرا انسان را درعینحال حافظ و نگهدارندة عالم طبیعت میدانستند. بنابراین، دین یهود از سویی مخالف سلطه بر طبیعت و انهدام آن است؛ و از سوی دیگر با حفاظت از طبیعت بدون هیچگونه دخالت در آن نیز مخالف است. دین یهود خواهان حفاظت طبیعت است؛ اما همیشه به خاطر دارد که عالم، نه متعلق به انسان، بلکه ـ چنانکه در کتاب مقدس نیز تأکید شده ـ از آن خداوند است: «زمین و هر آنچه در آن است، جهان و همة ساکنان آن، از آن خدایند» (مزامیر، 24: 1). از نظر دانشمندان یهودی، ما ساکنان موقت خداوند در جهان آفرینشیم و هیچگونه حق تملک در آن نداریم. تعطیلات سبت، خود حاکی از خلافت آفرینش خداست؛ زیرا نشانگر دورهای است که چیزی به دست بشر خلق نمیشود؛ هیچ چیز از بین نمیرود و بشر از همة نعمات طبیعی برخوردار میشود (نصر، 1393، ص810).
از نظر قرآن کریم، هستى به امر خداوند به تسخير بشر درآمده است تا بدينوسيله زمينۀ مناسب براى امرار معاش و زندگى، و بهتبع آن آزمايش او در دنيا فراهم شود: «وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماوتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ» (جاثیه:.13؛ لقمان:.20). در آیات دیگر، به تسخیر دریاها، رودخانهها، خورشید و ماه و شب و روز برای انسان اشاره شده است (ابراهیم:.32-33؛ جاثیه:.12؛ لقمان:.29). در برخی آیات، خداوند متعال تصریح میکند که موجودات زمینی را برای انسانها آفریده است: «هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً» (بقره:.29)؛ «وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ» (رحمن:.10).
در مزامیر نیز به موضوع تسلط انسانها بر مخلوقات خداوند بر روی زمین پرداخته شده است: «پس انسان چیست که او را به یاد آوری، و بنی آدم که از او تفقد نمایی؟ * او را از فرشتگان اندكی کمتر ساختی و تاج جلال و اکرام را بر سر او گذاردی * او را بر کارهای دست خودت مسلط نمودی، و همه چیز را زیر پای وی نهادی * گوسفندان و گاوان جمیعاً، و بهایم صحرا را نیز * مرغان هوا و ماهیان دریا را، و هر چه بر راههای آبها سیر میکند» (مزامیر، 8: 5-9). اینکه خلقت بسیاری از موجودات با هدف خدمت به انسان و فراهم كردن موجبات زیست او بوده، موضوع دیگری است که در مزامیر بدان اشاره شده است «مزامیر، 104: 14-15». همچنین، هم در مزامیر و هم در قرآن، با کلیدواژة «وراثت» بر این مطلب تأکید شده است که زمین و تسلط کامل بر آن، به انسانهای صالح خواهد رسید (مزامیر، 37: 29؛ 135: 12؛ 69: 36؛ قرآن کریم، انبیاء: 105).
3-3-2. نهی از فساد و دعوت به اصلاح زمین و طبیعت
قرآن کریم همة انسانها را به اصلاح بر روی زمین دعوت نموده و آنها را از افساد در آن منع کرده است: «وَ.لَاتُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْر ٌلَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» (اعراف: 85؛ همچنین: اعراف: 56؛ رعد:.25؛ بقره:.11). قرآن کسی را که نتيجة تلاشش فساد بر روی زمین و از بین بردن زراعت و دام است، منافق خوانده و این رفتار را یک ضدارزش معرفی کرده است: « وَ إِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَايُحِبُّ الْفَسَادَ» (بقره: 205). ابنعباس در تفسیر این آیه، مراد از نسل را دام و اِهلاک نسل را از بین بردن دامها و بهايم عنوان کرده است (هواری، 1426ق، ج1، ص183). همچنین از نظر قرآن، فسادی که در خشکی و دریا پدید میآید، ناشی از اعمال انسانهاست: «ظَهَرَ الْفَسَادُ فىِ الْبرَّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِى عَمِلُواْ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون» (روم: 41). مفسرین سدههای میانی اسلامی، مراد از فساد در دریا و خشکی را بلایا و ناملایمات طبیعی، چون طوفان، خشکسالی، شور بودن آب دریاها و بیحاصلی خاک بیابانها، و مراد از اعمال انسانها را شرک و ارتکاب گناهان دانستهاند (براي نمونه: فخر رازی، 1420ق، ج25، ص110؛ طبرسی، 1372، ج8، ص480)؛ اما مفسرین معاصر به اموری چون بیماریهای نوظهور، جنگهای هستهای، ناامنیهای گسترده و... نیز بهعنوان مظاهر و مصادیق فساد در خشکی و دریا اشاره کردهاند (فضلالله، 1419ق، ج18، ص146؛ مدرسی، 1419ق، ج10، ص77).
حضرت داود نیز در مزامیر بر این موضوع تأکید کرده است که بلایای طبیعی، چون خشکسالی و قحطی، بهواسطة اعمال فسادآلود انسانها پدید میآیند: «او نهرها را به بادیه مبدّل کرد و چشمههای آب را به زمین تشنه * و زمین بارور را نیز به شورهزار؛ بهسبب شرارت ساکنان آن» (مزامیر، 107: 33-34).
4-3-2. ارتباط بین انجام شعائر دینی و تعادل یا اختلال در عملکرد طبیعت
در منظومة مفاهیم قرآنی، ارتباط خاصی بین ایفای وظایف دینی با عملکرد پدیدههای طبیعی وجود دارد. از نظر قرآن، تشکر از درگاه الهی برای نعمتهای اعطایی و استفادة مناسب از آنها، موجب افزایش و وفور نعمتها ميشود و در نقطة مقابل، بیاعتنایی به ذات منعم و استفادة نابجا از نعمتها، موجب از دست رفتن امکانات طبیعی و مجازات میگردد «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ» (ابراهیم: 7). این قاعده بهصورت مخصوص به بنیاسرائیل گوشزد شده است: «سَلْ بَنِيإِسْرَائِيلَ كَمْ آتَيْنَاهُمْ مِنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ وَ مَنْ يُبَدِّلْ نِعْمَةَاللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ» (بقره: 211). از سوی دیگر، بخش قابل اعتنایی از آیات قرآن کریم به یادکرد عذابهای امم گذشته اختصاص یافته است که معمولاً این عذابها بهشکل طغیان پدیدههای طبیعی تبیین شدهاند. داستان دو مرد باغدار که محصول یکی از آنها بهدلیل شریک قائل شدن برای خداوند از دست میرود (کهف:.32-44) و اقوام دیگری که با وفور و بارش نعمات الهی مواجه بودند، اما بهدلیل کفران نعمت و گناهان زیاد، نعمتها را از دست دادند (انعام: 6؛ نحل: 12)، نمونههایی از این قاعده محسوب میشوند. در سورة اعراف تصریح شده است که اگر اهل یک دیار، ایمان و تقوا را سرلوحة اعمال خویش قرار دهند، برکات طبیعی از آسمان و زمین بر آنها نازل خواهد شد: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ» (اعراف: 96)؛ اما اگر همچون مردمانی که در سرزمین سبأ زندگی میکردند، به انجام فرايض الهی بیاعتنا باشند، با خشم طبیعت مواجه خواهند شد. خشمی که برای قوم سبأ بهصورت سیل رخ نمود (سبأ:.16).
این بنمایه در مزامیر حضرت داود نیز مورد تأکید قرار گرفته است. در چند موضع از مزامیر، به عذابهای طبیعی که دامنگیر دشمنان بنیاسرائیل شد، اشاره گرديده است؛ براي مثال، عذابها و نشانههایی چون سرخی رنگ نیل؛ تلف شدن وسیع ماهیها؛ حملة وزغها؛ بارش شدید تگرگ؛ آتش گرفتن گستردة زمینها و مزارع؛ خشک شدن درختان و حملة ملخها و کرمها؛ که بهسراغ اهالی مصر آمد (مزامیر، 105: 29-35). در فقرة 78 مزامیر نیز برخی از این عذابها اینگونه ذکر شدهاند:
که چگونه آیات خود را در مصر ظاهر ساخت و معجزات خود را در دیار صوعن؛ و نهرهای ایشان را به خون مبدل نمود، و از رودهای ایشان تا نتوانستند نوشیدند؛ انواع پشهها در میان ایشان فرستاد که ایشان را گزیدند؛ و غوکهایی که ایشان را تباه نمودند؛ و محصول ایشان را به کرم صدپا سپرد و دسترنج ایشان را به ملخ داد. تاکستان ایشان را به تگرگ خراب کرد و درختان ایشان را به تگرگهای درشت؛ بهایم ایشان را به تگرگ سپرد و چهارپایان ایشان را به شعلههای برق و آتش خشم خود را بر ایشان فرستاد (78: 43-49).
همچنین میتوان به خشک شدن دریای قلزم (بهمعنای نابودی) که بهواسطة دشمنی با بنیاسرائیل روی داد، اشاره کرد: «و بحر قلزم را عتاب کرد که خشک گردید. پس ایشان را در لجهها، مثل بیابان، رهبری فرمود و ایشان را از دست دشمن نجات داد و از دست خصم رهایی بخشید» (مزامیر، 106: 9-11). در این داستان، فرعون و قومش در پی مخالفت با اوامر الهی و دشمنی با پیروان ادیان الهی، در دریا غرق شدند.
3. مضامین مشترک در فقرة 104 مزامیر و آیات ابتدایی سورة نحل
بیتردید دردها، دغدغهها، تعالیم و آموزههای مشترک ادیان، نقش کلیدی در فراهمسازی گفتمان میان ادیان دارد و در شکلگیری جامعهای اخلاقمدارانه در میان ابنای بشر بسیار اثرگذار است. در این بخش بهعنوان حُسن ختام این پژوهش و با هدف برجسته كردن مضامین مشترک میان قرآن و عهد عتیق در موضوع محیط زیست طبیعی، مروری بر فقرة 104 کتاب مزامیر و مقایسة آن با آیات ابتدایی سورة نحل صورت ميگيرد و به مشابهتهای آنها اشاره میشود.
در آیة دوم سورة نحل «يُنَزِّلُ الْمَلآئِكَةَ بِالْرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنيَشَاء مِنْ عِبَادِهِ؛ فرشتگان خود را بادها میگرداند و خادمان خود را آتش مشتعل» و مزامیر، به ملائکه و نقش آنان در هستی اشاره شده است (مزامیر، 104: 4).
در آیة بعدی همین سوره (خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحَقِّ تَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ) به خلقت آسمان و زمین اشاره شده و در فقرة 104 نیز در باب آفرینش زمین آمده است: «که زمین را بر اساسش استوار کرده تا جنبش نخورد تا ابدالآباد * آن را به لجّهها مثل ردا پوشانیدهای، که آبها بر کوهها ایستادهاند» (مزامیر، 104: 5-6).
در آیات 5 تا 8 سورة نحل «وَالأَنْعَامَ خَلَقَهَا لَكُمْ فِيهَا دِفْءٌ وَمَنَافِعُ وَ مِنْهَا تَأْكُلُونَ * وَلَكُمْ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَحِينَ تَسْرَحُونَ * وَ تَحْمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلَى بَلَدٍ لَّمْ تَكُونُواْ بَالِغِيهِ إِلاَّ بِشِقِّ الأَنفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ * وَالْخَيْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوهَا وَزِينَةً وَيَخْلُقُ مَالاَتَعْلَمُونَ» از آفرینش بهايم و فواید آنها برای انسان سخن به میان آمده است و حمل بار، سوار شدن بر چهارپایان و لذت بصریِ مشاهدة آنها، نعمتهایی بهشمار رفتهاند که برای انسان خلق شدهاند. در مزامیر نیز بهصورت کلیتر به این حقيقت اشاره شده است كه بهایم و سبزهها برای خدمت به انسان آفریده شدهاند (مزامیر، 104: 14و 18).
آیات 10 و 11 این سوره «هُوَ الَّذِي أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء لَّكُم مِّنْهُ شَرَابٌ وَمِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ * يُنبِتُ لَكُم بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّيْتُونَ وَالنَّخِيلَ وَالأَعْنَابَ وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» دربارة آب، این نعمت بیبدیل هستی است، که از آسمان نازل میشود و همة موجودات هستی از روییدنیها را سیراب میکند تا انسانها از ثمرات آنها برخودار شوند. در مزامیر نیز به چشمهها و نقش سیرابسازی آنها برای حیوانات اشاره شده و جالب آنکه کلیدواژة ثمرات نیز در آن ذکر گرديده است: «که چشمهها را در وادیها جاری میسازد تا در میان کوهها روان بشوند * تمام حیوانات صحرا را سیراب میسازند تا گورخران تشنگی خود را فرونشانند * او از غرفات خود کوهها را سیراب میکند و از ثمرات اعمال تو زمین سیر میشود» (مزامیر، 104: 10-13).
در آیات بعدی سورة نحل، از روز و شب، آفتاب و ماه و ستارگان یاد شده است که به امر خداوند برای انسان مسخر شدهاند (نحل: 12). در مزامیر هم از هوشمندی آفتاب و ماه یاد شده است که هر یک جایگاه خود را میدانند و بهوسیلة آنها روز و شب خلق میشود (مزامیر، 104: 19-23).
گوشت تر و تازه، زیورهای قابل استخراج (مانند درّ و مرجان)، و کشتیها که سینة آب را میشکافند (برای تجارت و سفر)، از جمله فوایدی هستند که خداوند از مسخر کردن دریا برای انسانها فراهم ساخته؛ در مزامیر نیز به بزرگی دریا و فراوانی موجودات آن اشاره شده است (مزامیر، 104: 25-27).
نتیجهگیری
الهیات تطبیقی با توصیف و مقایسة ادیان میکوشد تا به شناخت غیرهنجاری و همدلانه و غیرکلامی ادیان نایل آيد و پیریز گفتمان میان آنها باشد. دستاورد این معرفت شریف، پژوهندگان را به این نتیجه میرساند که آموزههای ادیان، بهویژه در مباحث اخلاقی و عرفانی، اشتراکات بسیاری دارند. بر اساس بررسیهای تطبیقی صورتگرفته در این پژوهش، قرآن و مزامیر عهد عتیق بنمایهها و گزارههای مشترک متعددی در موضوع مقدس شمردن محیط زیست طبیعی، پاسداشت و حفاظت از آن دارند. هر موجودی در عالم طبیعت، نشان از خالق خود دارد و انسانها به تفکر و اندیشیدن در آفرینش طبیعت و نظام حاکم بر آن دعوت شدهاند؛ نظمی که بهطور یکپارچه بر هستی حکمفرماست و قوانینی که بر اساس تمایل خالق آن در آخرالزمان تغییر پیدا خواهند کرد. اگر بشر قداست و معنویت محیط زیست طبیعی خود را بشناسد که هرآینه تجلی پروردگار او، منعکسکنندة وجود خداوند و واسطة برکت و لطف خدا برای عالم طبیعت است، حرمت آنرا حفظ کرده، همانند پارهای از جان خود از آن محافظت خواهد کرد. پیوند بین طبیعت و خالق به انسان یادآوری میکند که هر مخلوق خداوند چقدر گرانبهاست و منهدم کردن ظالمانة هر موجودی، از نظر مبانی دینی کاری غیردینی و غیراخلاقی است. بر اساس دو متن مقدس، مقام خلیفةاللهی و تسخیر زمین، انسان را موظف میکند تا هماره با نظام طبیعت مسئولانه رفتار كند و ارزش ذاتی آنرا بشناشد و امانتدار باشد. اصلاح و فساد طبیعت، دو راهی است که مقابل بشر قرار داده شده که نتایج هر کدام در آیات بسیار، برای مخاطبین تشریح گشته است. اصلاح طبیعت، زندگی آرامشبخش و سعادتمند را به ارمغان خواهد آورد؛ و افساد آن، خشم طبیعی پدیدههای آفرینش را برخواهد انگیخت. چه بسیار از پیشینیان، که با عدم رعایت شعائر الهی و ناسپاسی و زیر پا گذاشتن قوانین، گرفتار عذاب و خشم طبیعت شدهاند. بر اساس گزارههای دو متن، وارثان نهایی زمین صالحان و شایستگان خواهند بود؛ شایستگانی که به طبیعت به چشم نشانة پروردگار مينگرند و همواره در جهت حفظ و مراقبت از آن تلاش ميكنند.
همچنین بر اساس نتایج بهدست آمده، در بسیاری از موارد، بهجز جهتگیری کلی و اشتراکات مضمونی، در میان عبارتهاي قرآن و مزامیر نیز، توارد و همانندی وجود دارد. اين واقعیت میتواند فیالجمله گواه اصالت آسمانی مزامیر باشد.
- کتاب مقدس، 2002م، ترجمه قدیم شامل کتب عهد عتیق و جدید، چ سوم، انتشارات ایلام.
- كتاب مقدس (ترجمه قدیم) شامل کتب عهد عتیق و عهد جدید، 2002م، انگلستان، چ سوم، ایلام.
- انصاری، معصومه و فاطمه لاجوردي، 1391، «دین یهود و مسائل زیستمحیطی»، پژوهشنامه ادیان، ش11، ص35-52.
- آنترمن، الن، 1385، باورها و آیینهای یهودی، ترجمه رضا فرزین، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.
- جهانگیر، عیسی، 1390، «محیط زیست و بحران آن؛ رویکردی قرآنی»، معرفت فرهنگی اجتماعی، ش3، ص63-84.
- حیدری، حسین و فاطمه حاجی اکبری، 1393، «بنمایههای مشترک در مزامیر و احادیث مربوط به داوود در متون اسلامی»، معرفت ادیان، ش3، ص 45-65.
- زروانی، مجتبی و فاطمه خداجویان، 1384، «پاسداری از محیط زیست در آیات و روایات»، پژوهش دینی، ش12، ص251-266.
- سیدرضی، محمد بن حسین، 1414ق، نهجالبلاغه، تحقیق صبحی صالح، قم، هجرت.
- شایانی، عبدالرضا، 1392، «بررسی تطبیقی ارزشهای اخلاق اجتماعی در قرآن و عهدین»، پایاننامه مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه علوم و فنون قرآن تهران.
- طباطبائی، سید محمدحسین، 1390، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.
- طبرسی، فضل بن حسن، 1372، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، تصحیح فضلالله یزدی طباطبائی و هاشم رسولی، تهران، ناصرخسرو.
- فخررازی، محمد بن عمر، 1420ق، التفسیر الکبیر (مفاتیحالغیب)، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
- فضلالله، سید محمدحسین، 1419ق، من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک.
- فهیمی، عزیزالله و علي مشهدی، 1394، «نسبت دین و حقوق محیط زیست»، مطالعات حقوق بشر اسلامی، ش8، ص63-80.
- کلینی، محمد بن یعقوب، 1429ق، الکافی، تحقیق دارالحدیث، قم، دارالحدیث.
- مدرسی، محمدتقی، 1419ق، من هدی القرآن، تهران، دار محبی الحسین.
- مزامیرداود، 1389، ترجمه فاضل خانی، مقدمه سلیمان حکاکیان، چ دوم، تهران، انجمن کلیمیان تهران.
- معارف، مجید و عبدالرضا شایانی، 1394، «بررسی تطبیقی ارزشهای اخلاق اجتماعی در قرآن و عهدین»، بصیرت و تربیت اسلامی، ش35، ص1-25.
- مک اولیف، جین دمن، 1392م، ترجمه دائرةالمعارف قرآن، ترجمه گروهی از مترجمان، تهران، حکمت.
- نصر، سیدحسین، 1393، دین و نظام طبیعت، محمدحسن فغفوری، تهران، حکمت.
- هلی، هنری، 2000م، راهنمای کتاب مقدس، ترجمه جسیکا باباخانیان و عيسي بدلیان، APK PUBLCATIONS.
- هواری، هود بن محکم، 1426ق، تفسیر کتاب الله العزیز، بیجا، دار البصائر.