رنج درستکاران و کامیابی شریران و پاسخهای به آن در کتاب مقدس عبری (عهد قدیم)
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
همة جهانبینیهای بزرگ، اعم از دینی و غیردینی، به وجود شر اذعان کردهاند (پترسون و دیگران، 1383، ص176). فیلسوفان و الهیدانان، قرنها به این نکته متفطّن بودهاند که «شر» ایمان دینی را جداً به مخاطره میافکند. در واقع بسیاری از متفکران معتقدند که مسئلة شر جدیترین نقد عقلانی بر اعتقاد به وجود خداست؛ تاآنجاکه هانس کونگ (Hans Kung)، الهیدان آلمانی، این مسئله را «پناهگاه الحاد» خوانده است (همان، ص177؛ نیز ر.ک: یزدانی، 1388، ص72؛ رستمی، 1393، ص743). بهعقیدة شوپنهاور، که نه به وجود خدا اعتقاد دارد و نه وجود او را برای معناداری زندگی ضروری میداند، وجود رنج و تیرهروزی مشهود در جایجای جهان، این باور را که جهان آفریدة موجودی عالم، قادر و خیرخواه مطلق است، مخدوش میکند (به نقل از: رستمی، 1397، ص111-112).
وجود رنج در جهان چالشی را در برابر ادیان ایجاد میکند. این چالش در برابر خداباوری (theism) ـ كه جهانبینی فلسفیای است که وجود و بقای مراتب هستی (اشیای مادی، موجودات زنده و اشخاص) را وابسته به خدای واحد قائم بالذّات ـ که تنها او شایستة پرستش است ـ تلقی میکند (بِرتَوچِی، 2005م، ج13، ص9102) ـ مستقیم است (کِیلْپاتْرِیک، 1921م، ج12، ص1؛ پِیکِه، 1947م، پیشگفتار، ص7). توحید طبیعتاً مسئلة عدالت خدا را پیش میکشد. این امر به این دلیل است که توحید مسئولیت همة آنچه اتفاق میافتد را به خدای واحد نسبت میدهد و درعینِحال صفات عدالت و رحمت را به او نسبت میدهد. این اعتقادات دربارة ذات خدا موجب مشاجره میشود و آنچه «مسئلة شر» خوانده میشود، بهبار میآورد. مسئله این است که چطور با وجود خداوندي كه هم قادر مطلق است و هم عادل، بیعدالتی آشکار در جهان رونق دارد. انسانها به کامیابی شریران و رنج درستکاران ـ که عدالت خدا را زیر سؤال میبرد ـ اشاره میکنند. کتاب ایّوب میگوید که قهرمان آن، زندگی پرهیزگارانهای را میگذراند؛ اما دچار مصیبت شد. چطور میتوان خدا را عادل دانست، وقتی که توجیه اتفاقات جهانی دشوار است و تشخیص صفت رحمت هم دشوار است؟ بنابراین چطور خدای واحد، قادر مطلق، عادل و رحیم اجازه میدهد که چیزهای بد برای انسانهای خوب اتفاق بیفتند؟ (نِیُوزْنِر، 2006م، ص101). به عبارت دیگر، بهنظر میرسد که وجود رنج در جهان با تصور خدای خیرخواه قادر مطلق در تضاد است. بهنظر میرسد که اگر خدا خیرخواه باشد، نمیخواهد که مخلوقاتش رنج بکشند؛ و اگر او قادر مطلق باشد، میتواند مانعِ رنج آنها شود (شُوْارْتْزْچایْلْد، 2007م، ج19، ص291). «قیاس ذووجهین اپیکور (Epicurus) هنوز با ماست: اگر خدا میخواهد مانعِ شر شود، اما نمیتواند، در این صورت ناتوان است؛ اگر او میتواند، اما نمیخواهد، در این صورت بدخواه است؛ اگر او هم قدرت دارد و هم اراده، در این صورت، شر از کجاست؟» (کِیلْپاتْرِیک، 1921م، ج12، ص1؛ نیز ر.ک: قرجالو و جاهد، 1391، ص6-7).
رنج را میتوان به تجربة موجودات زنده در وضعیتهایی که مستلزم درد جسمی و روحی است و معمولاً همراه با حس غم، ناکامی و ضعف در برابر تأثیرات نامطلوب است، تعریف کرد (بِمْپُراد، 2005م، ج14، ص8804). ما وقتی دچارِ غم و اندوه میشویم، از هدف زندگی سؤال میکنیم و بهدنبال معنا در جهانی میگردیم که به چنین دردی پناه میدهد (همان).
بنا بر کتاب مقدس (عهد قدیم و عهد جدید) و قرآن کریم، بین رنج و گناه ارتباط مستقیم وجود دارد؛ به این معنا که رنج نتیجة گناه است (همان، ص8805، 8806، 8808). «هرکه ظلم بکارد، بلا خواهد دروید...» (کتاب امثال سلیمان 22: 8)؛ «....هرکه شمشیر گیرد، به شمشیر هلاک گردد» (انجیل متی 26: 52)؛ «خود را فریب مدهید؛ خدا را استهزا نمیتوان کرد؛ زیرا که آنچه آدمی بکارد، همان را درو خواهد کرد» (رسالة پولس رسول به غلاطیان 6: 7)؛ «....وَ مَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لَكِنْ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»؛ «....و خدا به آنان ستم نكرده، بلكه آنان خود بر خويشتن ستم كردهاند» (آلعمران: 117).
در این پاسخ به رنج، عنصری تعلیمی وجود دارد؛ تاآنجاکه انسان را تشویق میکند که برای احتراز از رنج، از گناه اجتناب کند؛ اما دشواراست در برابرِ رنج بیگناهان وکامیابی شریران، از این پاسخ حمایت کرد (شُوْارْتْزْچایْلْد، 2007م، ج19، ص292). با توجه به عدم کفایت این پاسخ از یک سو، و لزوم پاسخ دادن به این مسئله از سوي دیگر، ما در این مقاله بر آنيم که این موضوع، یعنی «رنج درستکاران و کامیابی شریران و پاسخهای به آن در کتاب مقدس عبری (عهد قدیم)» را بررسی كنيم.
1. رنج در کتاب مقدس عبری (عهد قدیم)
کتاب مقدس عبری (the Hebrew Bible) یا عهد قدیم (the Old Testament) از همان آغاز، از رنج بهعنوان ویژگی حیات بشری آگاه است و واقعیت کامل شر و رنج را تأیید میکند (همان، ج19، ص291، 292): «و به آدم گفت: چون که سخن زوجهات را شنیدی و از آن درخت خوردی که امر فرموده، گفتم از آن نخوری، پس بهسبب تو زمین ملعون شد و تمام ایام عمرت از آن با رنج خواهی خورد» (سِفْر پیدایش 3: 17)؛ «بلکه انسان برای مشقّت مولود میشود...» (کتاب ایّوب 5: 7).
بنا بر عهد قدیم، خدا نهتنها خالق خوبی و خیر است، بلکه همچنین خالق بدی و شر است؛ ازاینرو رنج امری وجودی است: «....من یَهُوَه هستم و دیگری نی؛ پدید آورندة نور و آفرینندة ظلمت؛ صانع سلامتی و آفرینندة بدی. من یَهُوَه صانع همة این چیزها هستم» (کتاب اشعیای نبی 45: 6-7)؛ اما در کتاب نماز، (the liturgy) این آیه به «صانع سلامتی و آفرینندة همة آنچه که وجود دارد» تغییر مییابد که تلویحاً میگوید: خود بدی و شر، احتمالاً نه اصلاً پدیدهای ایجابی، بلکه عمدتاً فِقدان خوبی و خیر است (آگُوْس، 2007م، ج7، ص752).
ازآنجاکه یهودیت جهان را بر حسبِ خالقی تصور میکند که هم قادر مطلق است و هم عادل، چیزی اساسیتر از اين دو سؤال ایمان یهودی را به پرسش نمیگیرد: چرا شریران کامیاب میشوند؟ چرا بیگناهان رنج میکشند؟ (کارْف و گُلْدِنْبِرْگ، 1993م، ص305).
بنا بر عهد قدیم، بین رنج و گناه از یک سو، و بین شادی و عمل نیکو از سوي دیگر، رابطة مستقیمی وجود دارد (بِمْپُراد، 2005م، ج14، ص8805). بر طبقِ سِفْر تثنیه، بابهای 27-30، وفاداری به یَهْوِه موجبِ زندگی پربرکت و رفاه، و پرستش خدایان دیگر بهطور اجتنابناپذیری باعثِ رنج و مرگ خواهد شد (هَرِیْس و پلَتْزْنِر، 2008م، ص123؛ هَرِیْس، 2011م، ص63). وفاداری به شروط اخلاقیِ و دینی عهد رفاه و صلح، و شرارت طاعون، قحطی و جنگ را بهبار میآورد (گِرِیْن، 2005م، ج13، ص9115). خدا درستکاران را با اعطای رفاه و آسایش پاداش میدهد و شریران را با نابودی مجازات میکند: «اگر خواهش داشته، اطاعت نمایید، نیکویی زمین را خواهید خورد؛ اما اگر اِبا نموده، تمرّد کنید، شمشیرْ شما را خواهد خورد؛ زیرا که دهان خداوند چنین میگوید» (کتاب اشعیای نبی 1: 19-20)؛ «عادلان را بگویید که ایشان را سعادتمندی خواهد بود؛ زیرا از ثمرة اعمال خویش خواهند خورد. وای بر شریران که ایشان را بدی خواهد بود؛ چون که مکافات دست ایشان به ایشان کرده خواهد شد» (کتاب اشعیای نبی 3: 10-11). وفاداری به فرامین خدا، «باران زمین.... در موسمش» را به بار خواهد آورد (سِفْر تثنیه 11: 14) و نافرمانی از فرامین خدا باعث خواهد شد که خدا «....آسمان را مسدود سازد و باران نبارد و زمین محصول خود را ندهد....» (سِفْر تثنیه 11: 17) (رابِیْنُوْوِیْتْز، 2007م، ج17، ص269، 270؛ نیز نک: مُوْرِیْسُون و براون، 2009م، ص80). پاداش احترام به پدر و مادر این خواهد بود که «....روزهای تو در زمینی که یَهُوَه خدایت به تو میبخشد، دراز شود» (سِفْر خروج 20: 12) (رابِیْنُوْوِیْتْز، 2007م، ج17، ص269).
باری، بنا بر عهد قدیم، آدمی خود باعث رنج خودش میشود و آن عمدتاً از گناه یا نافرمانی انسان از فرامین خدا ناشی میشود و در نتیجه، آن کیفر و کفارة عادلانة گناه اوست (بِمْپُراد، 2005م، ج14، ص8805، 8806؛ پِیکِه، 1947م، ص1).
رنج بهعنوان کیفر گناه، در تفکر رَبّیها نیز دیده میشود. تلمود میگوید: «اگر انسانی میبیند که رنجی دردناک بر سرِ او فرود میآید، او باید رفتار خود را وارسی کند» (به نقل از: گِرِیْن، 2005م، ج13، ص9116)؛ «هیچ رنجی بدون گناه نیست» (همان). در این مورد نقل شده است که «رَبّی هِیلِّل (Rabbi Hillel) جمجمهای را که بر روی سطح آب شناور بود، دید و گفت: ازآنجاکه تو دیگران را غرق کردی، غرق شدی؛ و کسانی که تو را غرق کردند، غرق خواهند شد» (پِیْرْکِی اَوُوْس، 2014م، ص30؛ كِرِنْشاو، 2005م، ص118؛ رابِیْنُوْوِیْتْز، 2007م، ج17، ص269). حضرت عیسی نیز رنج را بهعنوان کیفر گناه شخص تأیید میکند: «و وقتی که میرفت، کوری مادرزاد دید؛ و شاگردانش از او سؤال کرده، گفتند: ای اﺳﺘﺎد! گناه کِه کرد؛ این شخص یا والِدَین او، که کور زايیده شد؟ عیسی جواب داد که گناه نه این شخص کرد و نه پدر و مادرش....» (انجیل یوحنا 9: 1-3).
این کیفر در برابر گناه، ابتدا مسئولیت جمعی بوده است؛ به این معنا که کیفر گناه نهتنها گریبانگیر شخص گناهکار میشده است، بلکه خویشان و اعقاب وی نیز دچار کیفر گناه وی میشدهاند: «نزد آنها سجده مکن و آنها را عبادت منما؛ زیرا من که یَهُوَه، خدای تو میباشم، خدای غیور هستم که انتقام گناه پدران را از پسران تا پشت سیّم و چهارم از آنانی که مرا دشمن دارند، میگیرم» (سفر خروج 20: 5)؛ «....لکن گناه را هرگز بیسزا نخواهد گذاشت؛ بلکه خطایای پدران را بر پسران و پسرانِ پسرانِ ایشان تا پشت سیّم و چهارم خواهد گرفت» (سفر خروج 34: 7)؛ «و بقیة شما در زمین دشمنان خود در گناهان خود فانی خواهند شد و در گناهان پدران خود نیز فانی خواهند شد» (سفر لاویان 26: 39)؛ «تسلّی دهید! قوم مرا تسلّی دهید! خدای شما میگوید: سخنان دلآویز به اورشلیم گويید و او را ندا کنید که اجتهاد او تمام شده و گناه وی آمرزیده گردیده و از دست خداوند برای تمامی گناهانش دوچندان یافته است» (کتاب اشعیای نبی 40: 1-2)؛ «و وقتی که میرفت، کوری مادرزاد دید؛ و شاگردانش از او سؤال کرده، گفتند: ای اﺳﺘﺎد! گناه کِه کرد؛ این شخص یا والدَین او، که کور زايیده شد؟ عیسی جواب داد که گناه نه این شخص کرد و نه پدر و مادرش....» (انجیل یوحنا 9: 1-3). تنها در طی اسارت بابِلی و بعد از آن است که حزقیال.نبی مسئولیت فردی را اعلام میکند: «هرکه گناه کند، او خواهد مُرد. پسر متحمّل گناه پدرش نخواهد بود و پدر متحمّل گناه پسرش نخواهد بود. عدالتِ مرد عادل بر خودش خواهد بود و شرارتِ مرد شریر بر خودش خواهد بود» (کتاب حزقیال نبی 18: 20).
باری، بنا بر عهد قدیم و تلمود، رنجْ کیفر گناه است. این کیفر ابتدا جمعی بوده است و بعد فردی میشود. با وجود این، حس مسئولیت گروهی هرگز بنیاسرائیل را ترک نکرده است (کارْف و گُلْدِنْبِرْگ، 1993م، ص285).
در مقابل این ادعا که شر و بدی تنها به شریران و گناهکاران میرسد، ارمیای نبی میخواهد بداند که چرا شریران کامیاب میشوند و بیگناهان رنج میکشند: «ای خداوند! تو عادلتر هستی از اینکه من با تو محاجّه نمایم؛ لیکن دربارة احکامت با تو سخن خواهم راند. چرا راه شریران برخوردار میشود و جمیع خیانتکاران ایمن میباشند؟» (کتاب ارمیای نبی 12: 1) (همان، ص305). همچنين حضرت ایّوب سؤال میکند: «مرا تعلیم دهید و من خاموش خواهم شد؛ و مرا بفهمانید که در چه چیز خطا کردم؟» (کتاب ایّوب 6: 24).
دشوار است در برابرِ رنج بیگناهان و کامیابی شریران از این پاسخ حمایت کرد (شُوْارْتْزْچایْلْد، 2007م، ج19، ص292). «اینهمه را در روزهای بطالت خود دیدم: مرد عادل هست که در عدالتش هلاک میشود و مرد شریر هست که در شرارتش عُمرِ دراز دارد» (کتاب جامعه 7: 15).
پس از بیان اجمالي پاسخ کلاسیک عهد قدیم و تلمود به مسئلة رنج، در ادامه به بررسی پاسخهای عهد قدیم به رنج درستکاران و کامیابی شریران ـ که موضوع اصلی مقاله است ـ میپردازیم.
2. پاسخهای کتاب مقدس عبری (عهد قدیم) به رنج درستکاران و کامیابی شریران
1-2. رنج درستکاران بهمثابة امتحان
یکی از پاسخهای کتاب مقدس عبری (عهد قدیم) به رنج درستکاران این است که رنج احتمالاً از جانب خدا بهعنوان امتحان یا آزمون ناشی میشود (آگُوْس، 2007م، ج7، ص753): «و واقع شد بعد از این وقایع،
که خدا ابراهیم را امتحان کرده....» [سِفْر پیدایش 22: 1]. بنا بر مِیْشْنا اَوُوْس (the Mishna Avos)، موسوم به پِیْرْکِی اَوُوْس (Pirkei Avos)، که یکی از آثار کلاسیک مهم و تکمیلی ادبیات رَبّیها دربارة تعلیمات درست اخلاقی یهودی است، حضرت ابراهیم ده مرتبه امتحان شد و از عهدة هر یک از آنها برآمد. خدا این کار را انجام داد تا نشان دهد که او چقدر حضرت ابراهیم را دوست دارد؛ زیرا در این صورت، خدا میتوانست حضرت ابراهیم را ده برابر پاداش دهد. آن ده امتحان عبارتاند از: 1. کورهای که نمرود در اُوْر کاسْدِیم {کَلْدانیان}
(Ur Casdim) او را در آن انداخت؛ 2. ترک وطن و خویشاوندانش؛ 3. قحطی؛ 4. ازدواج با دختر فرعون، هاجر؛
5. جنگ با پادشاهان؛ 6. از طریق نبوت به او نشان داده شد که اخلاف او برده خواهند شد؛ 7. ختنة او؛ 8. ربودن ساره توسط اَبِیمَلِک؛ 9. بیرون کردن هاجر و اسماعیل؛ 10. قربانی کردن اسحاق. روایت دیگری «ربودن ساره توسط فرعون» را جایگزین میکند و «طلاق دادن هاجر» و «بیرون کردن اسماعیل» را بهعنوان دو امتحان جداگانه فهرست میکند و «کوره» و «نبوت بردگی» را بهحساب نمیآورد. گِرا (The Gra) فهرست زیر را روایت میکند: 1. وقتی که {حضرت} ابراهیم{}، جدّ ما، متولد شد، همة زورمندان در پادشاهی میخواستند او را بکشند. بنابراین آنها او را بهمدت سیزده سال در خاک دفن کردند و او در تمام آن مدت نور خورشید یا نور ماه را ندید؛ 2. او بهمدت ده سال اسیر بود و سپس در کوره انداخته شد؛ زیرا آن میگوید: «وقتی که تو از اُوْر کاسْدِیم بیرون برده شدی»، که بهمعنای کورة کاسْدِیم است؛ 3. ترک خانه و خویشاوندانش؛ 4. قحطی؛ 5. دزدیدن ساره؛
6. جنگ با پادشاهان؛ 7. وقتی که خدا به {حضرت} ابراهیم {} در رؤیایی گفت که نترسد؛ زیرا که او حامی وی است؛ 8. ختنة او؛ 9. وقتی که او هاجر و اسماعیل را بیرون کرد؛ 10. قربانی کردن اسحاق (پِیْرْکِی اَوُوْس، 2014م، ص103-104؛ نیز ر.ک: صادقنیا و نائیجی، 1394، ص100). همچنين در کتاب مزامیر آمده است: «زیرا ای خدا! تو ما را امتحان کردهای....» (کتاب مزامیر 66: 10). از مکالمة خدا و شیطان در آغاز کتاب ایّوب معلوم میشود که رنج حضرت ایوب که «....مرد کامل و راست و خداترس بود و از بدی اجتناب مینمود» (کتاب ایّوب 1: 1)، از برای امتحان او بوده است:
خداوﻧﺪ ﺑﻪ ﺷﻴﻄﺎن ﮔﻔﺖ: آﻳﺎ در ﺑﻨﺪة ﻣﻦ، اﻳّﻮب، ﺗﻔﻜﺮ ﻛﺮدی ﻛﻪ ﻣﺜﻞ او در زﻣﻴﻦ نیست؟ ﻣﺮد ﻛﺎﻣﻞ و راﺳﺖ و ﺧﺪاﺗﺮس، ﻛﻪ از ﮔﻨﺎه اﺟﺘﻨﺎب میﻛﻨﺪ! ﺷﻴﻄﺎن در ﺟﻮاب ﺧﺪاوﻧﺪ ﮔﻔﺖ: آﻳﺎ اﻳّﻮب ﻣﺠّﺎﻧﺎً از ﺧﺪا میﺗﺮﺳﺪ؟ آیا ﺗﻮ ﮔِﺮد او و ﮔِﺮد ﺧﺎنة او و ﮔِﺮد همة اﻣﻮال او، ﺑﻪ ﻫﺮ ﻃﺮف ﺣﺼﺎر ﻧﻜﺸﻴﺪی و اﻋﻤﺎل دﺳﺖ او را ﺑﺮﻛﺖ ﻧﺪادی و ﻣﻮاشی او در زﻣﻴﻦ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﻧﺸﺪ؟ ﻟﻴﻜﻦ اﻵن دﺳﺖ ﺧﻮد را دراز ﻛﻦ و ﺗﻤﺎمی ﻣﺎیملک او را ﻟﻤﺲ ﻧﻤﺎ و ﭘﻴﺶ روی ﺗﻮ، ﺗو را ﺗﺮك ﺧﻮاﻫﺪ ﻧﻤﻮد» (کتاب ایّوب 1: 8-11) (ر.ک: ﭘﻮرﻣﺤﻤﺪی، 1392، ص29).
باری، گاهی رنج درستکاران بهدلیل امتحان آنها واقع میشود و آن در مورد حضرت ایّوب با اغوای شیطان، عضو شورای یَهْوِه که در مقام مدّعیالعموم خدا خدمت میکند و در اینجا اسم خاص نیست (هَرِیْس و پلَتْزْنِر، 2008م، ص327؛ هَرِیْس، 2011م، ص225)، صورت میگیرد؛ ولی درهرحال این امتحان برای معلوم کردن صداقت پرهیزگاری و وفاداری کامل حضرت ایّوب به خدا، تنها براي خود خدا و نه بهدلیل اعطای فرزندان، اموال و شهرت به او توسط خداست.
2-2. رنج درستکاران کیفر گناهان پدران، و کامیابی شریران پاداش درستکاری پدران
یکی دیگر از پاسخهای عهد قدیم به رنج درستکاران این است که آن گاهی از جانب خدا بهدليل گناهان پدران آنها ناشی میشود (آگُوْس، 2007م، ج7، ص753): «نزد آنها سجده مکن و آنها را عبادت منما؛ زیرا من که یَهُوَه، خدای تو میباشم، خدای غیور هستم که انتقام گناه پدران را از پسران و تا پشت سیّم و چهارم از آنانی که مرا دشمن دارند، میگیرم» (سفر خروج 20: 5)؛ «....لکن گناه را هرگز بیسزا نخواهد گذاشت؛ بلکه خطایای پدران را بر پسران و پسرانِ پسرانِ ایشان تا پشت سیّم و چهارم خواهد گرفت» (سفر خروج 34: 7)؛ «....پدرانْ انگور ترش خوردند و دندانهای پسران کُند گردید» (کتاب حزقیال نبی 18: 2). حضرت عیسی نیز در عهد جدید رنج بهعنوان کیفر گناه پدر و مادر را تأیید ميكند: «و وقتی که میرفت، کوری مادرزاد دید؛ و شاگردانش از او سؤال کرده، گفتند: ای اﺳﺘﺎد! گناه کِه کرد؛ این شخص یا والِدَین او، که کور زايیده شد؟. عیسی جواب داد که گناه نه این شخص کرد و نه پدر و مادرش....» (انجیل یوحنا 9: 1-3). از همین جا نیز میتوان نتیجه گرفت که کامیابی شریران، گاهی از جانب خدا بهدليل درستکاری پدران آنها ناشی میشود: «و تا هزار پشت بر آنانی که مرا دوﺳﺖ دارﻧﺪ و احکام مرا ﻧﮕﺎه دارﻧﺪ، رحمت میﮐﻨﻢ» (سفر خروج 20: 6). به عبارت دیگر، انسان درستکار گاهی رنج میکشد، به این دليل كه احتمالاً نسل پدران درستکار نبوده است؛ درحالیکه انسان شریر بهدليل شایستگی پدرانش کامیاب میشود (آگُوْس، 2007م، ج7، ص753).
همین مطلب در مورد نسلها هم صادق است؛ چنانکه بخشهای مربوط به اسارت بابِل تاریخ سفر تثنیهای، رنج نسل حزقیال را به گردن گناهان نسل قبلی، بهویژه شرارت مَنَسّی (Manasseh)، میاندازند (کار، 2010م، ص175): «اما خداوند از حدّت خشم عظیم خود برنگشت؛ زیرا که غضب او بهسبب همة کارهایی که مَنَسّی خشم او را از آنها به هیجان آورده بود، بر یهودا مشتعل شد. و خداوند گفت: یهودا را نیز از نظر خود دور خواهم کرد؛ چنانکه اسرائیل را دور کردم؛ و این شهر اورشلیم را که برگزیدم و خانهای را که گفتم اسم من در آنجا خواهد بود، ترک خواهم نمود» (کتاب دوم پادشاهان 23: 26-27).
باری، گاهی رنج درستکاران بهسبب گناهکاری پدران آنهاست. گاهی نیز ممکن است رنج یک نسل بهدليل گناهان نسل قبلی، بهویژه گناه یک پادشاه، اتفاق بیفتد.
3-2. رنج درستکاران بهمثابة تطهیر و تأدیب الهی
یکی دیگر از پاسخهای عهد قدیم به مسئلة رنج درستکاران این است که آن گاهی یک فرایند تطهیر الهی (شُوْارْتْزْچایْلْد، 2007م، ج19، ص292) یا لازمة رشد معنوی (بِمْپُراد، 2005م، ج14، ص8805) یا نوعی تعلیم و تأدیب الهی است (لِوِینْسُون، 2004م، ص385؛ فاکْس، 2004م، ص1453). درست همانگونهکه پدر و مادر بامحبت گاه كودك را تنبیه میکنند، خدا هم گاه کسانی را که دوست دارد، تنبیه میکند (لانْگ، 2002م، ص199): «ای پسر من! تأدیب خداوند را خوار مشمار و توبیخ او را مکروه مدار؛ زیرا خداوند هر که را دوست دارد، تأدیب مینماید؛ مثل پدرْ پسر خویش را که از او مسرور میباشد» (کتاب امثال سلیمان نبی 3: 11-12)؛ «پس در دل خود فکر کن که بهطوریکه پدرْ پسر خود را تأدیب مینماید، یَهُوَه خدایت تو را تأدیب کرده است» (سِفْر تثنیه 8: 5)؛ «اینک تو را قال گذاشتم؛ اما نه مثل نقره، و تو را در کورة مصیبت آزمودم» (کتاب اشعیای نبی 48: 10)؛ «که آن را به پدران شما در روزی که ایشان را از زمین مصر از کورة آهنین بیرون آوردم، امر فرموده، گفتم: قول مرا بشنوید و موافق هر آنچه به شما امر بفرمایم، آن را بهجا بیاورید تا شما قوم من باشید و من خدای شما باشم» (کتاب ارمیای نبی 11: 4)؛ «لیکن خداوند شما را گرفته، از کورة آهن از مصر بیرون آورد تا برای او قوم میراث باشید؛ چنانکه امروز هستید» (سِفْر تثنیه 4: 20). راشِی (.شِلُومُوه بن یِسْحاق) ((Shelomoh ben Yitshaq) Rashi) «کورة آهن» را بهمعنای کورهای که از آهن برای تصفیة فلز قیمتی از قبیل نقره یا طلا ساخته شده است، تفسیر.میکند. سَمُوئِیْل دَیْوِیْد لُوزّاتُّو (Samuel David Luzzatto) آن را بهمعنای کورهای برای تصفیة آهن تفسیر میکند و بر هدف تطهیری رنج تأکید مينمايد (بِمْپُراد، 2005م، ج14، ص8805). باری لازم است آهن وجود انسان درستکار، برای اینکه تصفیه گردد، در کورة رنج تفتیده شود. همانگونهكه ورزشکار برای اینکه در مسابقه برنده شود، لازم است به تمرینهای سخت تن دردهد، انسان درستکار هم برای اینکه در معنویت رشد کند، لازم است رنجهای زیادی را تحمل کند.
رنج بینش ویژهای به انسان میبخشد و به تعالی از خود و علاقه به دیگران منتهی میشود؛ بدون رنج، انسان بیاحساس و غرق در خودخواهی و خودمحوری است (همان): «و بر شخص غریب ظلم منما؛ زیرا که از دل غریبان خبر دارید؛ چون که در زمین مصر غریب بودید» (سِفْر خروج 23: 9). رنجْ درستکاران را قادر میسازد که فضايلی از قبیل صبر و ایمان را شکوفا کنند (آگُوْس، 2007م، ج7، ص753): «ای یاه! خوشا به حال شخصی که او را تأدیب مینمایی و از شریعت خود او را تعلیم میدهی» (کتاب مزامیر 94: 11)؛ «مرا نیکوست که مصیبت را دیدم تا فرایض تو را بیاموزم» (کتاب مزامیر 119: 71).
تلمود چنین رنجی را «مصائب عشق» (afflictions of love) میخواند. گمان میرود که رنج شکل نهایی تطهیر الهی است که به اتحاد عرفانی (unio mystica) منتهی میشود (شُوْارْتْزْچایْلْد، 2007م، ج19، ص292؛
ر.ک: آگُوْس، 2007م، ج7، ص753). در این مورد نقل شده است که عَقِیْواء بن یُوسِف (‛Aqiva’ bin Yosef) ـ که رومیها او را در موقع شورش بار کوخبا (Bar Kokhba) به شهادت رساندند ـ در هنگام شکنجهاش خندید. وقتی شکنجهگرش از او سؤال کرد که چرا خندیده است، عَقِیْواء جواب داد که در تمام عمرش شِمَع (بشنو) ((“Hear”) the Shema‛) ـ «ای اسرائیل! بشنو: یَهُوَه، خدای ما یَهُوَه واحد است. پس یَهُوَه، خدای خود را به تمامی جان و تمامی قوّت خود محبّت نما»ـ خوانده است (سِفْر تثنیه 6: 4-5؛ نیز ر.ک: سِفْر تثنیه 11: 13) و اینک در میان شکنجههایش فهمیده است که سرانجام فرصت تحقق بخشیدن به این فرمان به او داده شده است. از نظر عَقِیْواء و نیز از نظر بسیاری از یهودیانی که به او توجه میکردند، رنج موجب فیض الهی ميشود. در میان رنج، این یهودیان حضور خدایی را تجربه میکردند که هدف او، بهبهای سنگین رنج خودش و رنج قومش، تبدیل کردن بنیاسرائیل به یک جامعة مقدس بود (گِرِیْن، 2005م، ج13، ص9116).
باری، گاهی خدا درستکاران را از روی عشقی که به آنها دارد، مثل عشق پدر به پسر، در کورة مصائب میاندازد تا که آنها را از رذايلی از قبیل خودخواهی تصفیه کند و به فضايلی از قبیل صبر و ایمان بيارايد؛ شریعت و فرایض خود را به آنها تعلیم دهد و آنها را به مقام وصال یا اتحاد با خود تعالی بخشد و نائل کند.
4-2. رنج درستکاران کفّارة بنیاسرائیل یا همة مردم جهان (رنج نیابتی)
یکی دیگر از پاسخهای عهد قدیم به رنج درستکاران این است که گاهی آنها رنج میکشند تا بنیاسرائیل یا همة مردم جهان را کفّاره دهند (آگُوْس، 2007م، ج7، ص754). حضرت موسی نه بهدليل گناه خودش، بلکه بهطور نیابتی بهسبب گناه بنیاسرائیل اجازه نمییابد که وارد کنعان، سرزمین موعود، شود و در سرزمین موآب وفات میکند (لِوِینْسُون، 2004م، ص365): «و خداوند بهخاطر شما بر من خشم نموده، گفت که تو هم داخل آنجا نخواهی شد» (سِفْر تثنیه 1: 37؛ 3: 26؛ 34: 5).
مِدْراشهای (Midrashim) بیشماری آموزة رنج نیابتی را میپذیرند. دربارة غزل غزلهای سلیمان، رابا (Raba) میگوید: «همچنانکه کبوتر گردنش را برای ذبحکننده دراز میکند، همینطور هم بنیاسرائیل گردنش را برای خدا دراز میکند؛ زیرا گفته شده است: هرآینه بهخاطر تو تمامی روز کُشته میشویم و مثل گوسفندانِ ذبح شمرده میشویم» (کتاب مزامیر 44: 22). چنانکه کبوتر گناهان را کفاره میدهد، بنیاسرائیل هم ملتها را
کفاره میدهد. مفهوم «بندة رنجکش» (suffering servant)، که نماد عالی رنج نیابتی است، در کتاب اشعیای نبی 53: 3-6 یافت میشود:
خوار و نزد مردمان مردود و صاحب غمها و رنجدیده و مثل کسی که رویها را از او بپوشانند و خوارشده، که او را بهحساب نیاوردیم؛ لکن او غمهای ما را بر خود گرفت و دردهای ما را بر خویش حمل نمود؛ و ما او را از جانب خدا زحمتکشیده و مضروب و مبتلا گمان بردیم؛ و حال آنکه بهسبب تقصیرهای ما مجروح و بهسبب گناهان ما کوفته گردید. و تأدیب سلامتی ما بر وی آمد و از زخمهای او ما شفا یافتیم. جمیع ما مثل گوسفندانْ گمراه شده بودیم و هر یکی از ما به راه خود برگشته بود و خداوند گناه جمیع ما را بر وی نهاد (بِمْپُراد، 2005م، ج14، ص8806).
بندة رنجکش میتواند کیفری را که به قوم تعلق دارد، بهعهده بگیرد و بدینوسیله میتواند بخشش را از جانب خدا برای قوم بهارمغان بیاورد (اِشْمِیْت، 1943م، ص294). این مسئله را که اصطلاح بندة رنجکش به یک فرد اشاره دارد یا به قوم بنیاسرائیل بهطورکلی، میتوان به این طریق حل کرد که آن بهمعنای هر دو است؛ بدینمعنا که نبی برای بنیاسرائیل است؛ چنانکه بنیاسرائیل برای ملتهاست. درست همانطورکه ملتها در برابر شهادت بنیاسرائیل مقاومت میکنند، بنیاسرائیل هم در برابر کلام نبی مقاومت میکند (بِمْپُراد، 2005م، ج14، ص8806). بهنظر اشعیای دوم، پیامبر اسارت بابلی، رنجهای بنیاسرائیل نهتنها آن قوم را از گناهان تطهیر کرد، بلکه همچنین قلوب غیریهودیان ناظر را متنبّه کرد و بهطور نیابتی آنها را نجات داد. سرانجام، پادشاهان غیریهودی و قوم آنها ـ که عمیقاً متأثر شدهاند ـ میفهمند که از طریق رنجهای بندة خدا، بنیاسرائیل، درستکاری به آنها توصیه شده است و هدایت شدهاند که آن را در پیش گیرند. ویژگی اخلاقی خدای حقیقی در ویژگی اخلاقی بندة رنجکش او برای آنها آشکار شده است (ناس، 1955م، ص525، 527). به عبارت دیگر، بهعقیدة اشعیای دوم، بنیاسرائیل قربانی بقیة جهان است؛ بدین معنا که بنیاسرائیل گناهان و کیفرهای دیگر ملتها را بهعهده میگیرد؛ درست به همان طریقی که بهعقیدة مسیحیان، عیسی مسیح گناهان و کیفرهای آنها را بهعهده میگیرد (کارِیْش و هِرْوِیْتْز، 2006م، ص519).
باری، گاهی رنج بندة درستکار کفارة دیگران است. حضرت موسی و بندة رنجکش بهعنوان نبی، گناهان و کیفرهای قوم بنیاسرائیل، و قوم بنیاسرائیل گناهان و کیفرهای بقیة جهان یا ملتها را کفّاره میدهند.
5-2. رنج درستکاران برای اتمام کیفر کامل در این جهان و دریافت پاداش کامل در آخرت، و کامیابی شریران برای اتمام پاداش کامل در این جهان و دریافت کیفر کامل در آخرت
یکی دیگر از پاسخهای عهد قدیم به مسئلة رنج بیگناهان و کامیابی شریران، صورتبندی آموزة پاداش و کیفر کامل در حیات اُخروی است (شُوْارْتْزْچایْلْد، 2007م، ج19، ص292؛ بِمْپُراد، 2005م، ج14، ص8806): «و بسیاری از آنانی که در خاک زمین خوابیدهاند، بیدار خواهند شد؛ اما اینان بهجهت حیات جاودانی؛ و آنان بهجهت خجالت و حقارت جاودانی» (کتاب دانیال نبی 12: 2). گناهکاران کامیاباند؛ به این دلیل که تمام پاداشهایی که ممکن است شایستة آن باشند، بهطور کامل در این جهان دریافت کنند و هیچگونه پاداشی برای آنها در جهان آخرت باقی نمانده باشد و در نتیجه در آن جهان کیفر کامل دریافت کنند. همینطور هم درستکاران رنج میکشند؛ به این دلیل که تمام کیفرهایی که ممکن است بهبار آورده باشند، بهطور کامل در این جهان دریافت کنند و هیچگونه کیفری برای آنها در جهان آخرت باقی نمانده باشد و در نتیجه در آن جهان پاداش کامل دریافت کنند (بِمْپُراد، 2005م، ج14، ص8806). به عبارت دیگر، رنج درستکاران کیفر آنها بر روی زمین بهدليل گناهان اندکی است که مرتکب شدهاند تا پاداش آنها در جهان آخرت (بهشت) بهسبب درستکاریهای زیادشان بتواند کامل باشد؛ و برعکس، کامیابی شریران پاداش آنها بر روی زمین بهدليل درستکاریهای اندکی است که انجام دادهاند تا کیفر آنها در جهان آخرت بهسبب گناهان زیادشان بتواند کامل باشد (رابِیْنُوْوِیْتْز، 2007م، ج17، ص270؛ آگُوْس، 2007م، ج7، ص753). بنابراین، اگر انسان درستکاری در این جهان رنج میکشد، براي این است که او در درستکاریاش واقعاً کامل نیست؛ و اگر انسان شریری در این جهان کامیاب میشود، به اين دليل این است که او در شرارتش واقعاً کامل نیست (آگُوْس، 2007م، ج7، ص753).
باری، گاهی انسان درستکار رنج میکشد، بهسبب گناهان اندکی که مرتکب شده است تا پاداش او در جهان آخرت کامل باشد؛ و گاهی انسان شریر کامیاب میشود، بهدليل نیکوییهای اندکی که انجام داده است تا کیفر او در جهان آخرت کامل باشد.
6-2. کوتاه بودن رنج درستکاران و کامیابی شریران، و سرانجام کامیاب شدن درستکاران و نابود شدن شریران در همین جهان
یکی دیگر از پاسخهای عهد قدیم به مسئلة رنج درستکاران و کامیابی شریران این است که هر کسی بر طبق اعمالش پاداش یا کیفر خود را دریافت میکند. اگر آدمی شخص درستکاری را میبیند که رنج میکشد و شخص شریری را میبیند که کامیاب میشود، این مشاهده تنها توهّم است. کامیابی ظاهری شریران کوتاه است؛ سرانجام درستکاران بهطور کامل کامیاب خواهند شد و شریران بهطور کامل نابود خواهند شد و کیفر عادلانهشان را دریافت خواهند کرد (وِینْفِیلْد، 1987م، ج7، ص495؛ رابِیْنُوْوِیْتْز، 2007م، ج17، ص269): «دل تو بهجهت گناهکاران غیور نباشد؛ اما بهجهت ترس خداوند، تمامی روز غیور باش؛ زیرا که البته آخرت هست و امید تو منقطع نخواهد شد» (کتاب امثال سلیمان 23: 17-18)؛ «همچنین حکمت را برای جان خود بیاموز؛ اگر آن را بیابی، آنگاه اُجرت خواهد بود و امید تو منقطع نخواهد شد. ای شریر! برای منزل مرد عادل در کمین مباش و آرامگاه او را خراب مکن؛ زیرا مرد عادل، اگرچه هفت مرتبه بیفتد، خواهد برخاست؛ اما شریران در بلا خواهند افتاد. چون دشمنت بیفتد، شادی مکن و چون بلغزد، دلت وجد ننماید؛ مبادا خداوند این را ببیند و در نظرش ناپسند آید و غضب خود را از او برگرداند. خویشتن را بهسبب بدکاران رنجیده مساز و بر شریران حسد مبر؛ زیرا که بهجهت بدکاران اجر نخواهد بود و چراغ شریران خاموش خواهد گردید» (کتاب امثال سلیمان 24: 14-20)؛ «وقتیکه شریران مثل علف میرویند و جمیع بدکاران میشکُفند، برای این است که تا به ابد هلاک گردند» (کتاب مزامیر 92: 7)؛ «بهسبب شریران، خویشتن را مشوّش مساز و بر فتنهانگیزان حسد مبر؛ زیرا که مثل علف بهزودی بریده میشوند و مثل علف سبزه پژمرده خواهند شد» (کتاب مزامیر 37: 1-2).
راهحل مشابهی در روایت نثری کتاب ایّوب دیده میشود: حضرت ایوب انسان درستکار، بعد از رنج طولانی به کامیابی سابقش باز گردانده میشود (وِینْفِیلْد، 1987م، ج7، ص495) و اموالی که او قبل از امتحان ایمانش صاحب بود، بعد از اینکه آن امتحان را با موفقیت میگذراند، دو برابر دریافت میکند (رابِیْنُوْوِیْتْز، 2007م، ج17، ص269): «و برای او هفت پسر و سه دختر زايیده شدند و اموال او هفت هزار گوسفند و سه هزار شتر و پانصدجفت گاو و پانصد الاغ ماده بود و نوکران بسیار کثیر داشت و آن مرد از تمامی بنیمشرق بزرگتر بود» (کتاب ایّوب 1: 2-3)؛ «و خداوند آخرِ ایوب را بیشتر از اولِ او مبارک فرمود؛ چنانکه او را چهارده هزار گوسفند و شش هزار شتر و هزار جفت گاو و هزار الاغ ماده بود. و او را هفت پسر و سه دختر بود» (کتاب ایّوب 42: 12-13).
باری، گاهی رنج انسان درستکار و کامیابی انسان شریر زودگذر است و در آخر در همین دنیا، اولی کامیاب و دومی نابود خواهد شد.
7-2. رنج درستکاران نتیجة تقدیر خدا
یکی دیگر از پاسخهای عهد قدیم به مسئلة رنج درستکاران و کامیابی شریران این است که هر چیزی را خدا تقدیر کرده است و هیچ چیزی را انسان نمیتواند تغییر بدهد. بنابراین، انسان نباید شِکْوِه کند؛ بلکه تا وقتی که میتواند، از زندگی لذت ببرد؛ وگرنه هر چیزی در زندگی بیهودگی است (وِینْفِیلْد، 1987م، ج7، ص495): «و تمامی کارهایی را که زیر آسمان کرده میشود، دیدم که اینک همة آنها بطالت و در پی باد زحمت کشیدن است. کج را راست نتوان کرد و ناقص را بهشمار نتوان آورد» (کتاب جامعه 1: 14-15).
باری، گاهی رنج درستکاران و کامیابی شریران بنا بر تقدیر خداست؛ زیرا که او مالک علیالاطلاق است و در مُلک خود هرطور که بخواهد، میتواند تصرف کند و کسی را بر او اعتراض نیست.
8-2. رنج درستکاران و مُقام (dwelling) خدا
در غزلهای دینی کتاب مزامیر، بهویژه در مزمور 73، یک پاسخ تا حدّی عرفانی به مسئلة پاداشهای ظاهراً غیرعادلانه یافت میشود. این مزمورنویس را مسئلة شریران «اینک اینان شریر هستند که همیشه مطمئن بوده، در دولتمندی افزوده میشوند» (مزامیر 73: 12) متحیر میکند؛ اما پاسخ را در مُقام خدا پیدا میکند. او از طریق توکل به خدا کاملاً احساس اطمینان و امنیت میکند: «اگرچه جسد و دل من زائل گردد، لیکن صخرة دلم و حِصَّة من خداست تا ابدالآباد؛ زیرا آنانی که از تو دورند، هلاک خواهند شد و آنانی را که از تو زنا میکنند، نابود خواهی ساخت؛ و اما مرا نیکوست که به خدا تقرب جویم. بر خداوند یَهُوَه توکل کردهام تا همة کارهای تو را بیان کنم» (مزامیر 73: 26-28) (وِینْفِیلْد، 1987م، ج7، ص495).
باری، گاهی پاسخ به مسئلة رنج درستکاران و کامیابی شریران را میتوان در «بودن نزد خدا» و «گذاشتن پناهگاه خود در او» پیدا کرد (ر.ک: کتاب مقدس ترسایان، 2015، مزامیر 73: 28).
9-2. رنج درستکاران بهدليل تقبّل مسئولیت سنگین عروج دیگران
یکی دیگر از پاسخهای عهد قدیم به مسئلة رنج درستکاران این است که آدمی ممکن است رنج بکشد، نه براي اینکه او کار نادرست انجام داده است؛ بلکه برعکس، براي اینکه او کار درست انجام داده است. در اینجا بین رنجی که از گناه ناشی میشود و رنجی که از عمل پرهیزگارانه ناشی میشود، تمییز داده میشود. انسان وقتی که مسئولیتهای خود را از طریق رنج خودش تصدیق میکند، با شکل جدیدی از رنج که از تقبل مسئولیتهای سنگین دیگران ناشی میشود، مواجه ميگردد. در این مورد، رنجْ بخش ضروری مسئولیت سنگین عروج است؛ زیرا آن از تقبّل وظایفی که درستکاران بهعهده میگیرند، ناشی میشود. عمل کردن پرهیزگارانه، ضرورتاً مستلزم رنج ـ نه رنج کم و کوتاه، بلکه شدید و دردناک ـ است. آموزة تنبیهات عشق (chastisements of love) تصریح میکند که خدا مسئولیتهای سنگین ویژه را به کسانی میدهد که توانایی خاصی برای پذیرفتن آنها دارند. درستکاران مسئولیت سنگین عروج را بهعهده میگیرند. بر طبق کتاب مزامیر، «خداوند مرد عادل را امتحان میکند» (کتاب مزامیر 11: 5). در تفسیر رَبّیانی (rabbinical) این آیه، رَبّی یُوناتان (Rabbi Yonatan) مینویسد: کوزهگر ظرفهای تَرَکخورده را امتحان نمیکند؛ ارزشش را ندارد که حتّی یک.بار به آنها ضربه بزند؛ زیرا آنها خواهند شکست؛ اما او به ظرفهای سالم ضربه میزند؛ زیرا هرچه به آنها ضربه بزند، نمیشکنند. درست همینطور، خدا نه بدکاران، بلکه درستکاران را امتحان میکند. رَبّی جو بن هَنِیْنا (Rabbi Joe b. Hanina) گفت: «فروشندة کتان که میداند که کتانش خوب است، به آن ضربه میزند؛ زیرا آن با ضربه زدن او عالیتر میشود و وقتی که او به آن ضربه میزند، آن بیشتر میدرخشد؛ اما وقتی که او میداند که کتانش بد است، او اصلاً به آن ضربه نمیزند؛ زیرا آن پاره خواهد شد. همینطور هم خدا، نه بدکاران، بلکه درستکاران را امتحان میکند». رَبّی اِیْلَعازَر (R. Elazar) گفت: «مردی دو گاو ماده، یکی قوی و دیگری ضعیف، داشت. او به کدام یک از آن دو یوغ خواهد زد؟ مطمئناً به گاو قوی. همینطور هم خدا درستکاران را امتحان میکند».
هِنْرِی اِسْلُوْنِیْمْسْکِی (Henry slonimsky) این عقیده را که کسانی میتوانند این مسئولیت سنگین را تقبّل کنند که باید آن را بهدوش بگیرند، قلب تعلیم مِدْراشی دربارة رنج تفسیر میکند و میگوید:
پاسخ به این سؤال که چرا آدمهای خوب باید بهخاطر نقص جهان رنج بکشند، این واقعیت خواهد بود که جهان در حال رشد، در حال توسعه، و بنابراین بهطور اجتنابناپذیری ناقص است و باید شخصی به اندازة کافی شریف وجود داشته باشد که بهعنوان مثال بینش جدید، مسئولیت سنگین آن را تقبل کند؛ یعنی اینکه اشرافزادگی موظف میکند، اشرافزاده بودن یک خرجی هم دارد.
وظیفة بهعهده گرفتن مسئولیتهای سنگین دیگران را تنها آن افرادی میتوانند انجام دهند که تجربه و فهم خود آنها از رنج، آنها را قادر ساخته است (بِمْپُراد، 2005م، ج14، ص8805). به عبارت دیگر، بنا بر سنت یهودی، این جهان جهان ناقصی است که در آن، عدالت و صلح فراهم نشدهاند؛ بلکه باید بهدست آورده شوند. رنج، بخش ضروری تکمیل کردن این جهان است و افرادی که مسئولیت سنگین تلاش برای تکمیل کردن آن را بهعهده میگیرند نیز رنج میکشند (همان، ص8806). رَبّی یِهُوْشُوْعا بن لِوِی (Rabbi Yehoshu‛a ben Levi)
گفت: «آن که رنجهای این جهان را با طیبِ خاطر قبول میکند، نجات را برای جهان بهارمغان میآورد»
(همان، ص8805).
باری، گاهی رنج درستکاران بهدليل تقبل مسئولیت سنگین عروج دیگران است؛ زیرا که جهان ناقص است و به اشخاص درستکاری نياز است که آن را تکمیل کنند. بدین جهت، آنها رنج میکشند. دلیل اینکه چرا مسئولیت سنگین عروج دیگران بر دوش درستکاران گذاشته شده، این است که خدا مسئولیتهای ویژه را به کسانی میدهد که توانایی خاصی برای بهعهده گرفتن آنها دارند.
10-2. رنج درستکاران و کامیابی شریران فراتر از درک عقل انسان
یکی دیگر از پاسخهای عهد قدیم به رنج درستکاران این است که مؤلف کتاب ایّوب قاطعانه این نظر را رد میکند که اگر شخصی در جهان خدا رنج میکشد، براي این است که او گناه کرده. حضرت ایّوب درحالیکه بیگناهی خودش را اعلام میکند، درخواست میکند که بداند چرا او رنج میکشد. اعتراض او هیچ پاسخ قانعکنندهای را دریافت نمیکند؛ اما سرانجام او متقاعد میشود خدایی را قبول کند که هیچ کسی نمیتواند راههایش را بهطور کامل درک کند و آدمی نباید هیچگونه پاداشی را در برابرِِ اعمالش انتظار داشته باشد. ایمان حقیقی ایمانی است که مستقل از نفع مادی است (وِینْفِیلْد، 1987م، ج7، ص495؛ کارْف و گُلْدِنْبِرْگ، 1993م، ص306): «....لکن من به آنچه نفهمیدم، تکلم نمودم؛ به چیزهایی که فوق از عقل من بود و نمیدانستم» (کتاب ایّوب 42: 3). همچنین
در سِفْر خروج 33: 19 آمده است: «....و رأفت میکنم بر هرکه رئوف هستم و رحمت خواهم کرد بر هر که
رحیم هستم».
همچنین گرایشی در سنت رَبّیانی، مسئلة رنج درستکاران و کامیابی گناهکاران را یکی از حوزههای فراتر از درک کامل انسانی میداند. در رسالة مشهور اَوُت (Avot)، بخشی از مِیْشْنا (the Mishnah)، رَبّی یانّایی
(Rabbi Yanna’i) میگوید: «در توان ما نیست که نه علت کامیابی شریران را بیان کنیم و نه علت رنج درستکاران را» (به نقل از: بِمْپُراد، 2005م، ج14، ص8806؛ لانْگ، 2002م، ص192). مرگ وحشتناک بهوسیلة شکنجة عَقِیْواء بن یُوسِف بهدست رومیان (قرن دوم میلادی) این نکته را روشن میکند. گفته میشود که در کوه سینا به حضرت موسی{} مکاشفة علم و حکمت عَقِیْواء در تفسیر تورات داده میشود و سپس مکاشفة دیگری از شهادت این رَبّی داده میشود. وقتی حضرت موسی به خدا اعتراض میکند كه «ای سرور جهان! آیا این تورات و این پاداش آن است؟» به او گفته میشود، «ساکت باش؛ زیرا که این طریقی است که من آن را تعیین کردهام» (بِمْپُراد، 2005م، ج14، ص8806).
باری، گاهی علت رنج درستکاران فراتر از حد درک ما انسانهاست و باید در این موارد ساکت بود و امر را به خدا واگذار کرد.
3. رنج خدا همراه با رنج انسان
بر طبقِ عهد قدیم، خدا همراه با انسان رنج میکشد (شُوْارْتْزْچایْلْد، 2007م، ج19، ص292؛ بِمْپُراد، 2005م، ج14، ص8806): او خدایی است که از مخلوقاتش مراقبت میکند و با وجود این نمیتواند مانع رنج آنها شود. او آنقدر بهشدت نگران سرنوشت انسانی است آنچه که مردان و زنان انجام میدهند، او را مستقیماً متأثّر میکند: «او در همة تنگیهای ایشان به تنگ آورده شد....» (کتاب اشعیای نبی 63: 9)؛ «....من در تنگی با او خواهم بود....» (کتاب مزامیر 91: 15)؛ «و خداوند دید که شرارت انسان در زمین بسیار است و هر تصوّر از خیالهای دل وی دائماً محض شرارت است. و خداوند پشیمان شد که انسان را بر زمین ساخته بود و در دل خود محزون گشت» (سِفْر پیدایش 6: 5-6).
همچنین این موضوع بهطور تأثّرانگیزی در چندین مِدْراش توضیح داده شده است که در آنها خدا تصویر میشود که بهخاطر هرگونه رنج و مصیبتی در جهان اشک میریزد و نیازمندِ تسلّی است: «وقتی که خدا فرزندانش را بهیاد میآورد که در میان ملتهای جهان در رنج بهسر میبرند، باعث میشود که دو قطرة اشک از او در اقیانوس فرود بیاید و صدایی از این طرف جهان تا طرف دیگر جهان شنیده میشود» (بِمْپُراد، 2005م، ج14، ص8806).
نتیجهگیری
بنا بر کتاب مقدس عبری (عهد قدیم) درستکاران به هدف تطهیر و تأدیب الهی، تقبّل مسئولیت سنگین عروج دیگران، کفارة بنیاسرائیل یا همة مردم جهان، و امتحان رنج میکشند. همچنين گفته میشود که رنج درستکاران کوتاه است و در آخر در همین جهان، درستکاران رنجکش کامیاب خواهند شد و شریران کامیاب نابود خواهند شد. همچنین گاهی درستکاران رنج میکشند تا تمام کیفری را که ممکن است بهبار آورده باشند، بهطور کامل در این دنیا ببينند و در آخرت پاداش کامل را دریافت کنند؛ و شریران کامیاب میشوند تا تمام پاداشهایي را که ممکن است شایستة آنها باشند، بهطور کامل در این دنیا بگيرند و در آخرت کیفر کامل را دریافت کنند. بنا بر نظرگاهی دیگر، رنج درستکاران فراتر از حدِّ درک ماست. گاهی نيز گفته میشود که رنج درستکاران بنا بر تقدیر خداست. در نگاهي ديگر، رنج درستکاران بهدليل گناه پدران آنها، و کامیابی شریران بهسبب درستکاری پدران آنهاست. همچنين گاهی پاسخ به رنج درستکاران و کامیابی شریران را میتوان در بودن نزد خدا یافت. گاهی نيز گفته میشود که خدا میخواهد مانعِ رنج درستکاران شود؛ ولی نمیتواند؛ در نتيجه، خود همراه با آنها رنج میکشد.
- کتاب مقدس ترسایان، 2015م، مقدمه و توضیحات طبق ترجمه بینالکلیسائی کتاب مقدس، ايران، انجمن كتب مقدّسه.
- کتاب مقدس يعنی كتب عهد عتيق و عهد جديد، 88-1986م، تهران، کانون یوحنای رسول.
- پترسون، مایکل؛ هاسکر، ویلیام؛ رایشنباخ، بروس؛ بازینجر، دیوید، 1383، عقل و اعتقاد دینی: درآمدی بر فلسفهی دین، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، طرح نو.
- ﭘﻮرﻣﺤﻤﺪی، نعیمه، 1392، «ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ مسئلة اﮔﺰﻳﺴﺘﺎنسی ﺷﺮ در اﻟﻬﻴﺎت مسیحی»، جستارهای فلسفة دین، ﭘﮋوﻫﺸﮕﺎه ﻋﻠﻮم اﻧﺴﺎنی و ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻓﺮهنگی، ش4، ص19-37.
- رستمی، یدالله، 1393، «خدا و مسئلة شر (درد و رنج)»، فلسفه دین، ش21، ص741-758.
- ـــــ ، 1397، «ارزیابی نظریة شوپنهاور دربارة معنای زندگی»، پژوهشنامة فلسفة دین (نامة حکمت)، ش31، ص109-126.
- صادقنیا، مهراب و محمدباقر نائیجی، 1394، «کارکردهای تربیتی و اخلاقی رنج در الاهیات یهودی»، پژوهشهای ادیانی، ش6، ص89-116.
- قرجالو، داود و محسن جاهد، 1391، «پاسخ سوئینبرن به مسئلة شر»، فلسفه دین، ش12، ص5-36.
- یزدانی، عباس، 1388، «ارزیابی پاسخ پلنتینگا به "مسئله شر به مثابه دلیلی علیه وجود خدا"»، قبسات، ش52، ص71-94.
- Agus‚ Jacob Bernard, 2007, “Good and Evil”‚ in Encyclopaedia of Judaica‚ Fred Skolnik (editor in chief)‚ New York: Macmillan Reference USA‚ In Association With Keter Publishing House LTD., Jerusalem‚ vol 7‚ p 752-754.
- Bemporad‚ Jack‚ 2005, “Suffering”‚ in The Encyclopedia of Religion‚ Lindsay Jones (editor in chief)‚ New York: Macmillan Reference USA‚ vol 14‚ p 8804-8809.
- Bertocci‚ Peter A‚ 2005, “Theism”‚ in The Encyclopedia of Religion‚ Lindsay Jones (editor in chief), New York: Macmillan Reference USA‚ vol 13‚ p 9102-9108.
- Carr, David M‚ 2010, An introduction to the Old Testament: sacred texts and imperial contexts of the Hebrew Bible, New York: Wiley-Blackwell.
- Crenshaw‚ James L, 2005, Defending God: biblical responses to the problem of evil, Oxford: Oxford University Press.
- Fox, Michael V‚ 2004, “Proverbs, Introduction and Annotations” in The Jewish Study Bible, Editors: Adele Berlin and Marc Zvi Brettler, New York: Oxford University Press.
- Green‚ Ronald M‚ 2005, “Theodicy”‚ in The Encyclopedia of Religion‚ Lindsay Jones (editor in chief), New York: Macmillan Reference USA‚ vol 13‚ p 9111-9121.
- Harris, Stephen L, 2011‚ Understanding the Bible, New York: McGraw-Hill.
- Harris, Stephen L. and Platzner, Robert L, 2008‚ The Old Testament: an introduction to the Hebrew Bible, New York: McGraw-Hill.
- Karesh, Sara E., Hurvitz, Mitchell M, 2006, Encyclopedia of Judaism, New York: Infobase Publishing.
- Karff‚ Rabbi Samual E; Goldenberg‚ Robert‚ 1993, “Judaism”‚ in Religions of the World‚ Forman‚ Robert K. C (general editor), New York: ST. Martin’s Press.
- Kilpatrick‚ T. B, 1921‚ “Suffering”‚ in The Encyclopaedia of Religion and Ethics‚ James Hastings (editor)‚ New York: Charles Scribner’s Sons‚ vol 12‚ p 1-10.
- Lange‚ Nicholas de‚ 2002, An Introduction to Judaism, Cambridge: Cambridge University Press.
- Levinson, Bernard M, 2004‚ “Deuteronomy, Introduction and Annotations” in The Jewish Study Bible, Editors: Adele Berlin and Marc Zvi Brettler, New York: Oxford University Press.
- Morrison, Martha A., Brown, Stephen F, 2009‚ Judaism, New York: Infobase Publishing.
- Neusner, Jacob‚ 2006, Judaism: the basics, London and New York: Routledge.
- Noss‚ John B, 1955‚ Man’s Religions, New York: The Macmillan Company‚ Tenth Printing.
- Peake, Arthur S, 1947‚ The Problem of Suffering in the Old Testament‚ London: The Epworth Press (Edgar C. Barton).
- Pirkei Avos Synthesized The Chapters of the Fathers With Inspiring and Integrated Elucidations Based on Traditional Jewish Commentaries & The Rosh’s Orchos Chayim the Pathways to Life‚ With a Special Addition of All 613 Commandments in Prose Accurately Following the Rambam’s Seminal “Sefer Hamitzvos”‚ 2014, Translated and Compiled by Reuven Brauner‚ 18 Rechov Shwartz, Raanana, Israel.
- Rabinowitz‚ Louis Isaac, 2007, “Reward and Punishment”‚ in Encyclopaedia of Judaica‚ Fred Skolnik (editor in chief)‚ New York: Macmillan Reference USA‚ In Association With Keter Publishing House LTD., Jerusalem‚ vol 17‚ p 269-270.
- Schmitt, Elmer William John‚ 1943, Sin and forgiveness in the Old Testament‚ A Thesis Submitted to the Division of Bible in Drew Theological Seminary of Drew University in partial fulfillment of the requirements for the degree of Doctor of Philosophy‚ Major Professor: Dr. John Paterson, Madison, New Jersey.
- Schwarzschild‚ Steven S, 2007, “Suffering”‚ in Encyclopaedia of Judaica‚ Fred Skolnik (editor in chief)‚ New York: Macmillan Reference USA‚ In Association With Keter Publishing House LTD., Jerusalem‚ vol 19‚ p 291-292.
- Weinfeld‚ Moshe‚ 1987, “Israelite Religion”‚ in The Encyclopedia of Religion‚ Mircea Eliade (editor in chief), New York: Macmillan Publish Ing Co; Londan: Collier Macmillan Publishers‚ vol 7‚ p 481-497.