معرفت ادیان، سال یازدهم، شماره دوم، پیاپی 42، بهار 1399، صفحات 7-22

    دیدگاه قرآن دربارة آموزه معاد در یهودیت و تحلیل عدم ذکر آن در تورات

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ سیدمحمد حاجتی شورکی / دانشجوی دکتری ادیان و عرفان، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره / Hajati65@chmail.ir
    حسین نقوی / استادیار گروه ادیان، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره / naqavi@iki.ac.ir
    چکیده: 
    آیات قرآن نشان از آن دارند که در تورات ذکر «معاد» آمده است؛ ولی در تورات موجود یادی از معاد نشده است. این نوشتار افزون بر بحث علمی که بررسی دیدگاه قرآن دربارة معادباوری یهودیت است، چرایی ذکر نشدن معاد در تورات فعلی را تحلیل می کند و آن به این شیوه است که تحلیل های مختلف دربارة توجیه عدم ذکر معاد در تورات را مطرح کرده، سپس دیدگاه برگزیدة خود را بیان می کند. دیدگاه برگزیده، تورات را عنوانی برای عهد عتیق و تمام کتاب هایی می داند که متن مقدس یهودی اند، ولی جزو عهد عتیق قرار نگرفته اند و با عنوان اپوکریفا و سوداپیگرافا، قانونی درجة اول اعلام نشده اند و با بررسی اجمالی برخی از این متون، ذکر معاد در آنها یافت شد. در نتیجة این دیدگاه برگزیده امید می رود مطالبی را که قرآن به تورات نسبت داده است، ولی در عهد عتیق نیست، بتوان در کتب اپوکریفایی و سوداپیگرافایی یافت.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Qura'nic View about the Doctrine of the Resurrection in Judaism and the Reason for not funding in the Torah
    Abstract: 
    Qura'nic verses show that "the resurrection" is mentioned in the Torah, but there os notrace of it in exiting Torah. In addition to the scientific study about the Qura'nic view about doctrine of the resurrection in Judaism, this paper analyzes why the resurrection is not mentioned in the current Torah, and advances various explanations why the resurrection is not mentioned in this way , and then expresses the view it support. According to the held view, the Torah is a title for the Old Testament and all the books that are the sacred text of Judaism. The chosen view considers the Torah as a title for the Old Testament and all the books that are considered as sacred texts in Judaism, However, they are not part of the Old Testament nor declared as first-class Apocrypha and Pseudepigrapha. A brief review of some of these texts shows that there is a trace of the resurrection is found in them. Consequently, with the held view hopes are high that what the Qur'an attributes to the Torah but does not exist in the Old Testament can be found in Apocrypha and pseudepigrapha.
    متن کامل مقاله: 


    مقدمه
    از مهم‌ترین اصول و مبانی اعتقادی ادیان الهی، باور به حیات پس از مرگ و رستاخیز مردگان پس از زندگانی این‌جهانی است. پیامبران الهی همواره در کنار پیام توحید، منادی وجود جهانی دیگر بوده‌اند که تحقق حیات حقیقی انسان را در جهان دیگر، وعده می‌دادند؛ اصولاً دعوت به دین و آیین، در صورتی مفهوم و محتوا پیدا می‌کند که زندگی پس از مرگ و بازخواهی از کردارها و گفتارها جزء اصل آن باشد. در غیر این صورت، باید نام آن را مسلک و حزب نهاد، نه دین و آيین (سبحانی، 1369، ج9، ص25). وعدة روز قیامت در برنامة همة پیامبران الهی بوده است. به هنگام هبوط حضرت آدم به زمین، خدای متعال تودة آدمیان را با مضمون آیة زیر، که حامل پیام حیات پس از مرگ است، خطاب کرد و فرمود: «قالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حينٍ، قالَ فيها تَحْيَوْنَ وَ فيها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ» (از مقام خويش) فرود آييد، درحالى‌كه بعضى از شما نسبت‌به بعض ديگر دشمن خواهيد بود! (شيطان دشمن شماست، و شما دشمن او!) و براى شما در زمين قرارگاه و وسيلة بهره‌گيرى تا زمان معينى خواهد بود» فرمود: در آن [زمين‏] زنده مى‌شويد و در آن مى‌ميريد؛ و (در رستاخيز) از آن خارج خواهيد شد» (اعراف: 24-25).
    این نوع خطابات که مربوط به هبوط آدم و ابتدای آفرینش انسان است، می‌تواند نشانگر مأموریت آدم در زمينة اندیشة معاد در میان فرزندان خود باشد و در نتیجه، وجود تشریع عقیده به معاد را در عصر هبوط مسلّم می‌سازد. حضرت نوح در ضمن دعوت قوم خود به طلب آمرزش و یادآوری نعمت‌های الهی، مسئلة معاد را یادآور می‌شود: «وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً ثُمَّ يُعيدُكُمْ فيها وَ يُخْرِجُكُمْ إِخْراجاً»؛ و خداوند شما را همچون گياهى از زمين رويانيد؛ سپس شما را به همان زمين بازمى‌گرداند و بار ديگر شما را خارج مى‌سازد! (نوح: 17-18).
    قرآن کریم از قول حضرت ابراهیم بیش از دو پیامبر قبلی مسئلة معاد را مطرح کرده است، که دو مورد ذکر می‌شود: «رَبَّنَا اغْفِرْ لي‏ وَ لِوالِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسابُ»؛ پروردگارا! من و پدر و مادرم و همة مؤمنان را در آن روز كه حساب برپا مى‌شود، بيامرز! (ابراهیم: 41)؛ «وَ لاتُخْزِني‏ يَوْمَ يُبْعَثُونَ»؛ و در آن روز كه مردم برانگيخته مى‌شوند، مرا شرمنده و رسوا مكن! (شعرا: 87).
    اعتقاد به روز رستاخیز، در منطق حضرت مسیح از روزی که دیده به جهان گشود، تجلی کرد. او در گهواره این سخنان را فرمود: «وَ السَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيّاً»؛ و سلام (خدا) بر من، در آن روز كه متولد شدم و در آن روز كه مى‌ميرم و آن روز كه زنده برانگيخته خواهم شد! (مریم: 33). در خطابات خدا به مسیح مسئلة قیامت و سرای دیگر یک اصل مسلم لحاظ شده است:
    إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسى‏ إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَ رافِعُكَ إِلَيَّ وَ مُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ جاعِلُ الَّذينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذينَ كَفَرُوا إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فيما كُنْتُمْ فيهِ تَخْتَلِفُونَ، فَأَمَّا الَّذينَ كَفَرُوا فَأُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَديداً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرينَ، وَ أَمَّا الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ اللَّهُ لايُحِبُّ الظَّالِمينَ.
    (به ياد آوريد) هنگامى را كه خدا به عيسى فرمود: «من تو را برمى‌گيرم و به سوى خود بالا مى‌برم و تو را از كسانى كه كافر شدند، پاك مى‌سازم؛ و كسانى را كه از تو پيروى كردند، تا روز رستاخيز، برتر از كسانى كه كافر شدند، قرار مى‌دهم؛ سپس بازگشت شما به‌سوى من است و در ميان شما، دربارة آنچه اختلاف داشتيد، داورى مى‌كنم. اما آنها كه كافر شدند (و پس از شناختن حق، آن را انكار كردند)، در دنيا و آخرت آنان را مجازات دردناكى خواهم كرد؛ و براى آنها، ياورانى نيست. اما آنها كه ايمان آوردند، و اعمال صالح انجام دادند، خداوند پاداش آنان را به‌طور كامل خواهد داد؛ و خداوند ستمكاران را دوست نمى‌دارد (آل عمران: 55-57).
    و در نهایت، اهتمام پیامبر گرامی اسلام به مسئلة معاد از اينجا روشن می‌شود که یک‌سوم آیات قرآن دربارة معاد است (مصباح، 1388، ص443). نوشتار پيش‌رو دربارة معاد در لسان حضرت موسی و به‌طور کلی یهودیت است. قرآن مسئلة معاد را در خطابات خدا به حضرت موسی یا مذاکرات آن حضرت با قوم خود یا از زبان یهودیان و بنی‌اسرائیل نقل می‌کند و همة اينها از عنایات الهی به معاد در آیین حضرت موسی حکایت دارد. روند نوشتار بدین صورت است که نخست سه دسته آیات که به ذکر معاد در یهودیت اختصاص دارد، ذکر و توصیف شده‌اند و در ادامه به تحلیل و بررسی مباحث پیشین پرداخته شده است. این نکته گفتنی است که هیچ اثری اعم از کتاب یا مقالة مشابه نوشتار حاضر یافت نشد و احتمالاً بتوان گفت که اين نوشتار برای نخستین بار است که مباحث را بدین صورت بیان کرده است. این نوشتار، افزون بر اینکه سبب افزايش فهم و درک آیات نورانی قرآن کریم است، پاسخی نیز به آن دسته از افرادی است که قائل‌اند آموزة معاد در یهودیت ریشه نداشته و متأثر از آیین زرتشت در جلای بابل است (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: حاجتي شورکي، 1397).
    1. معادباوری یهودیت از منظر قرآن
    در قرآن کریم آیاتی هست که از وجود باور به معاد و جهان آخرت در میان یهودیان پرده برمی‌دارد. ظهور یا تصریح آیات قرآن نشانگر این است که باور به معاد به‌معنای عام آن در میان یهودیان رواج داشته و در کتب آسمانی آنها نیز ذکر شده است. آیات مورد بحث را می‌توان در سه دسته جای داد: آیاتی که بيان مي‌کند در کتاب حضرت موسی از کیفر و پاداش و جهان آخرت سخن به ميان آمده است؛ دستة دیگر آیاتی که در آنها حضرت موسی جهان آخرت را متذکر می‌شود؛ و دسته پایانی آیاتی‌اند که از زبان یهودیان دربارة جهان آخرت نقل شده است. ادامة مباحث به ذکر و تفسیر هر سه دسته آیات اختصاص دارد.
    1-1. معادباوری در کتاب آسمانی حضرت موسی
    در قرآن کریم برای کتاب آسمانی یهودیان واژگان تورات، الواح، کتاب یا الکتاب، و صحف نام برده شده است که به‌ترتیب به ذکر معاد ذيل هر کدام از این واژگان پرداخته خواهد شد.
    تورات: آیات قرآن به اجمال به برخی از خصوصیات و محتویات تورات اشاره کرده است: هدایتگری برای مردم؛ وجود احکام الهی در آن؛ هدایت و نور در تورات؛ قصاص نفس، عضو و جراحت؛ نام پیامبر اکرم در آن (مائده: 43-45؛ آل‌عمران: 3؛ اعراف: 157). در یک مورد نیز وعدة بهشت الهی در مقابل معامله با خداوند و قتال در راه خدا در تورات آمده است:
    إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ.
    خداوند از مؤمنان جان‌ها و اموالشان را خريدارى كرده است كه (در برابرش) بهشت براى آنان باشد؛ (به اين‌گونه كه) در راه خدا پيكار مى‌كنند، مى‌كشند و كشته مى‌شوند. اين وعدة حقّى است بر او، كه در تورات و انجيل و قرآن ذكر فرموده؛ و چه كسى از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اكنون بشارت باد بر شما به داد و ستدى كه با خدا كرده‌ايد؛ و اين است آن پيروزى بزرگ! (توبه: 111).
    خداى سبحان در اين آيه به كسانى كه در راه خدا با جان و مال خود جهاد مى‌كنند، وعدة قطعى بهشت مى‌دهد و مى‌فرمايد كه اين وعده را در تورات و انجيل هم داده است؛ همان‌طوركه در قرآن وعده مى‌دهد (طباطبایی، 1417ق، ج9، ص395؛ طبرسی،1372، ج5، ص114؛ سیوطی، 1404ق، ج3، ص280؛ طوسی، بی‌تا، ج5، ص306).
    بنابراین، نه‌تنها شخص رسول اکرم بلکه همة پیامبران حکم جهاد و مبارزه با ستم را، همانند فرمان به تقوا، به مردم ابلاغ کرده‌اند؛ پس حکم جهاد در راه خدا و وعدة مالکیت بهشت و... رهاورد همة انبیاست و به شریعت پیامبر خاتم اختصاص ندارد. حضرت موسی در تورات، حضرت عیسی در انجیل و رسول اکرم در قرآن این معاملة نافع را یادآور شده‌اند (جوادی آملی، 1394، ج35، ص361). این آیه می‌رساند که وعده به بهشت، در تورات بوده است و تنها همین بحث اخروی از تورات در قرآن گزارش شده است.
    الواح: الواح حضرت موسی سه بار در قرآن، آن‌هم تنها در آیات 145، 150 و 154 سورة اعراف ذکر شده است که تنها یک آیة آن مرتبط با بحث حاضر است: «وَ كَتَبْنا لَهُ فِي الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْءٍ...»؛ و براى او در الواح اندرزى از هر موضوعى نوشتيم؛ و بيانى از هر چيز كرديم...» (اعراف: 145).
    بنا بر نظر مفسران، مراد از «الواح»، الواح تورات بوده است؛ یعنی الواحی که تورات نازل شده از طرف خداوند، بر آن نوشته شده بود (طباطبایی، 1417ق، ج8، ص245 و 250؛ فخر رازی، 1420ق، ج15، ص372؛ طبرسی، 1372، ج4، ص733).
    ظاهر آيه اين است كه خداوند الواحى بر موسى نازل كرد كه شرايع و قوانين تورات در آن نوشته شده بود؛ نه اينكه الواحى در دست موسى بود و به فرمان خدا اين دستورات در آن منعكس شد (مکارم شیرازی، 1374، ج6، ص363). روایات نیز این مطلب را تأیید مي‌کنند. بر پایة برخی روایات، خداوند چهار چیز را به دست خود خلق، نصب یا کتابت کرد: حضرت آدم، بهشت عدن، نصب شجرة طوبی در بهشت، کتابت الواحی که به حضرت موسی داده شد (مفید، 1413ق، ص45؛ مجلسی، 1403ق، ج9، ص338). «مِن» در جملة «مِنْ كُلِّ شَيْءٍ» به شهادت سياق بعدش، مِن تبعیضیه بوده و كلمة «موعظة» بيان «كُلِّ شَيْءٍ» است؛ و معنایش این است که ما در لوح‌هایی که به موسی دادیم، از هر چیزی که عامل اندرز و پندگیری است، نمونه‌ای برگزیديم و ثبت کردیم (طباطبایی، 1417ق، ج8، ص245؛ جوادی آملی، 1392، ج30، ص301). در تفاسیر روایی نیز از معصومین نقل شده است که «مِنْ كُلِّ شَيْءٍ» را نشانة این دانسته‌اند که به حضرت موسی بعضی از هر چیزی داده شده است، نه همه چیز: «عن عبدالله بن الوليد قال: قال أبو عبدالله‏ قال الله لموسى: وَ كَتَبْنا لَهُ فِي الْأَلْواحِ‏ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ. فعلمنا أنه لم يكتب لموسى الشيء كله...» (عیاشی، 1380، ج2، ص266؛ فرات کوفی، 1410ق، ص145؛ عروسی حویزی، ج2، ص68).
    در ادامة آیه می‌فرماید: «وَ تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْءٍ»؛ اما در دیگر بخش‌ها به‌تفصیل سخن گفتیم. بر این اساس، میان این جمله با جملة قبلی هیچ منافاتی نیست؛ زیرا در مباحث اخلاقی می‌توان در هر موضوعی به ذکر چند نمونه بسنده کرد؛ اما در محورهای دیگری، مانند عقاید و احکام می‌بایست به‌تفصیل سخن گفت. قدر متیقن از «تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْءٍ» بیان مبسوط همة حقایقی است که در هدایت مردم اثر اساسی داشته باشد. قرآن کریم تورات موجود در دست بنی‌اسرائیل را «تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْءٍ» می‌داند (جوادی آملی، 1392، ج30، ص301، 302 و389). یکی از مصادیقی که برای «تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْءٍ» بیان شده، ذکر قیامت و بهشت و جهنم است (طبرسی، 1372، ج4، ص733).
    الکتاب: آیة دیگری که مشابه آیة پیشین است، آیة 154 سورة انعام است: «ثُمَّ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ تَماماً عَلَى الَّذي أَحْسَنَ وَ تَفْصيلاً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ»؛ سپس به موسى كتاب (آسمانى) داديم؛ (و نعمت خود را) بر آنها كه نيكوكار بودند، كامل كرديم؛ و همه چيز را (كه مورد نياز آنها بود، در آن) روشن ساختيم؛ كتابى كه ماية هدايت و رحمت بود؛ شايد به لقاى پروردگارشان (و روز رستاخيز)، ايمان بياورند!
    در آیة پیشین تعبیر به «الواح» شده بود؛ در این آیه تعبیر به «الکتاب» شده است. به گفتة مفسران، کتاب موسی تورات است و الف و لام در «الکتاب» برای عهد و ناظر به همان کتاب است (جوادی آملی، 1391، ج27، ص530). در این آیه، دوباره از «تَفْصيلاً لِكُلِّ شَيْءٍ» سخن به ميان آمده است که به گفتة علامه طباطبایی، يعنى اين كتاب را فرستاديم تا در آن، تفصيل جميع احتياجات بنی‌اسرائیل و هر چيزى را كه غير بنی‌اسرائیل از آن منتفع مى‌شوند، در دسترسشان قرار داده باشيم؛ و هدايت و رحمتى بوده باشد كه به آن متنعم و منتفع شوند (طباطبایی، 1417ق، ج7، ص383). آنچه قابل توجه است، ذیل آیه است که می‌فرماید: «لَعَلَّهُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ». از این بخش آیه دو نکته استفاده شده است:
    1.    بنی‌اسرائیل از ايمان به مسئلة معاد استنكاف داشته‌اند (همان)؛
    2.    خداوند متعال هدف از نزول تورات را ایمان به معاد می‌شمارد. خدا این کتاب را با اوصاف چهارگانه (تتمیم، تفصیل، هدایت و رحمت) فرستاد، تا بنی‌اسرائیل قیامت را باور کنند؛ زیرا آنچه اثر عملی دارد، باور قیامت است که صحنة پاداش و کیفر است؛ نه صرف اعتقاد به توحید و اوصاف خدا. از این‌رو از قیامت به لقای پروردگار یاد شده است (جوادی آملی، 1391، ج27، ص527).
    صحف: در سوره‌های اعلی و نجم، قرآن دوبار از صحف موسی یاد کرده است که در سورة نجم به‌تفصیل بعضی از محتوای صحف موسی را برمی‌شمارد:
    «إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى‏ صُحُفِ إِبْراهيمَ وَ مُوسى»؛‏ اين دستورها در كتب آسمانى پيشين (نيز) آمده است؛ در كتب ابراهيم و موسى (اعلی: 18-19). واژة «هذا» در آیة 18، اشاره به محتوای چهار آیة قبلی دارد؛ یعنی «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى، وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى، بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى»؛ چنان‌که در حدیثی پیامبر اکرم به ابوذر این مطلب را فرمودند:
    حَدَّثَنَا... عَنْ أَبِي‌ذَرٍّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ هُوَ جَالِسٌ فِي الْمَسْجِدِ وَحْدَهُ فَاغْتَنَمْتُ خَلْوَتَهُ فَقَالَ لِي يَا أَبَاذَرٍّ لِلْمَسْجِدِ تَحِيَّةٌ قُلْتُ وَ مَا تَحِيَّتُهُ قَالَ رَكْعَتَانِ تَرْكَعُهُمَا... قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَمَا كَانَتْ صُحُفُ‏ مُوسَى‏ قَالَ كَانَتْ عِبْرَانِيَّةً كُلُّهَا وَ فِيهَا عَجِبْتُ لِمَنْ أَيْقَنَ بِالْمَوْتِ كَيْفَ يَفْرَحُ وَ لِمَنْ أَيْقَنَ بِالنَّارِ لِمَ يَضْحَكُ وَ لِمَنْ يَرَى الدُّنْيَا وَ تَقَلُّبَهَا بِأَهْلِهَا لِمَ يَطْمَئِنُّ إِلَيْهَا وَ لِمَنْ يُؤْمِنُ بِالْقَدَرِ كَيْفَ يَنْصَبُ‏ وَ لِمَنْ أَيْقَنَ بِالْحِسَابِ لِمَ لَايَعْمَلُ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ هَلْ فِي أَيْدِينَا مِمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ شَيْءٌ مِمَّا كَانَ فِي صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَ مُوسَى قَالَ يَا أَبَاذَرٍّ اقْرَأْ قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى،
    وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى، بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا، وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى، إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى، صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى (ابن‌بابویه، 1362، ج2، ص523؛ همو، 1403ق، ص334؛ طوسی، 1414ق، ص540).
    در این حدیث چند مورد از مباحث مرتبط با جهان پس از مرگ و آخرت ذکر شده که در صحف موسی آمده است: یقین به مرگ، که همان خروج از عالم دنیا و ورود به جهان دیگر است؛ یقین به آتش جهنم؛ یقین به حساب و کتاب؛ و برتری آخرت بر دنیا از نظر کیفیت و دوام.
    در آیة 36 سورة نجم نیز از صحف موسی و ابراهیم یاد شده است و آیات بعد از آن گزارشی دربارة محتوای صحف موسی و ابراهیم می‌دهد؛ از جمله اینکه هر كس مسئول گناهان خويش است؛ بهرة هر كس در آخرت، همان سعى و كوشش اوست؛ و خداوند به هر كس در برابر عملش جزاى كامل مى‌دهد (طبرسی، 1372، ج9، ص272-273؛ طباطبایی، 1417ق، ج19، ص46):
    أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِما في‏ صُحُفِ مُوسى‏ وَ إِبْراهيمَ الَّذي وَفَّى أَلاَّ تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏ وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏، وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى،‏ ثُمَّ يُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفى.
    يا از آنچه در كتب موسى نازل گرديده، باخبر نشده است؟! و در كتب ابراهيم، همان كسى كه وظيفة خود را به‌طور كامل ادا كرد؛ كه هیچ کس بار گناه ديگرى را بر دوش نمى‌گيرد؛ و اينكه براى انسان بهره‏اى جز سعى و كوشش او نيست؛ و اينكه تلاش او به‌زودی ديده مى‌شود؛ سپس به او جزاى كافى داده خواهد شد! (نجم: 36-41).
    به‌تصریح این آیات، در صحف ابراهیم و موسی مباحث آخرت و کیفر و پاداش کامل مطرح شده است.
    2-1. معادباوری در کلام حضرت موسی
    دستة دیگری از آیات، مسئلة معاد را در خطابات خدا به حضرت موسی یا مذاکرات موسی با قوم خود نقل می‌کند. از جمله نخستین موضوعات وحی‌شده به حضرت موسی زمانی که به رسالت مبعوث شد، موضوع قیامت و جزا و پاداش در آن روز بود:
    وَ أَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِما يُوحى، إِنَّني‏ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْني‏ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري، إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكادُ أُخْفيها لِتُجْزى‏ كُلُّ نَفْسٍ بِما تَسْعى».
    و من تو را (براى مقام رسالت) برگزيدم؛ اكنون به آنچه بر تو وحى مى‌شود، گوش فرا ده! من «اللَّه» هستم؛ معبودى جز من نيست! مرا بپرست و نماز را براى ياد من به‌پا دار! به‌طور قطع رستاخيز خواهد آمد! مى‌خواهم آن را پنهان كنم تا هر كس در برابر سعى و كوشش خود جزا داده شود! (طه: 13-15).
    در این آیه، خداوند به حضرت موسی موضوع جهان آخرت و جزای اعمال را یادآوری کرده است. در این قسمت، چند مورد از يادآوري‌هاي حضرت موسی دربارة قیامت ذکر می‌شود:
    1.    فرعون از قوم خود درخواست کرد که اجازه دهند او موسی را بکشد؛ زیرا از آن می‌ترسد که دین قوم او را دگرگون سازد. موسی در پاسخ به او چنین گفت:‏ «إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لايُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسابِ»؛ من به پروردگارم و پروردگار شما پناه مى‌برم از هر متكبّرى كه به روز حساب ايمان نمى‌آورد! (غافر: 27). حضرت موسی خطاب به فرعون و همفکرانش می‌فرماید: من به خدا پناه می‌برم از شر هر متکبری که به روز حساب ایمان ندارد (طباطبایی، 1417ق، ج17، ص328).
    2.    در سورة یونس، حضرت موسی به هنگام نفرین بر آل‌فرعون چنین می‌گوید: «وَ قالَ مُوسى‏ رَبَّنا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زينَةً وَ أَمْوالاً فِي الْحَياةِ الدُّنْيا رَبَّنا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلى‏ أَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ فَلايُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الْأَليمَ»؛ پروردگارا! تو فرعون و اطرافيانش را زينت و اموالى (سرشار) در زندگى دنيا داده‌اى. پروردگارا! در نتيجه (بندگانت را) از راه تو گمراه مى‌سازند! پروردگارا! اموالشان را نابود كن! و (به جرم گناهانشان،) دل‌هایشان را سخت و سنگين ساز؛ به‌گونه‌اى‌كه ايمان نياورند تا عذاب دردناك را ببينند! (یونس: 88). اینجا هم سخن از عذاب دردناک است.
    3.    حضرت موسی در پاسخ به کسانی که معجزه‌های او را به سحر توصیف کردند، چنین فرمود: «رَبِّي أَعْلَمُ بِمَنْ جاءَ بِالْهُدى‏ مِنْ عِنْدِهِ وَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لايُفْلِحُ الظَّالِمُونَ»؛ پروردگارم از حال كسانى كه هدايت را از نزد او آورده‌اند، و كسانى كه عاقبت نيك سرا (ى دنيا و آخرت) از آنِ آنهاست، آگاه‌تر است! مسلّماً ظالمان رستگار نخواهند شد! (قصص: 37). این آیه پاسخ موسی به فرعونیان است. پروردگار من ـ كه همان رب العالمين است و خلقت و امر به دست اوست ـ از شما داناتر است به كسى كه هدايتى مى‌آورد و كسى كه موفق به دار آخرت مى‌شود. مراد از «عاقِبَةُ الدَّارِ» در جملة «وَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عاقِبَةُ الدَّارِ»، يا بهشت است كه همان خانة آخرت است يا سرنوشت خوب دنياست يا آنكه اعم از دار دنيا و دار آخرت است؛ كه از اين سه احتمال، سومى بهتر از آن دو، و سپس دومى بهتر از اولى است؛ چنان‌که تعليل «إِنَّهُ لايُفْلِحُ الظَّالِمُونَ» هم مؤيد آن است (طباطبایی، 1417ق، ج16، ص36).
    3-1. معاد باوری در میان یهودیان
    دستة دیگری از آیات، نقل کلام بنی‌اسرائیل و یهودیان است که به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم به جهان آخرت و کیفر و پاداش اشاره دارند و قرآن کریم در آیات ذیل آنها را بازگو کرده است:
    1.    یهودیان دربارة گناهکاران از قوم خود قائل بودند که چند روزی بیش عذاب نخواهند دید: «وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَیاماً مَعْدُودَةً»؛ و گفتند: هرگز آتش دوزخ، جز چند روزی، به ما نخواهد رسید (بقره: 80). مرجع ضمیر در «قالوا» یهودیان است (بلاغی، 1420ق، ج1، ص103).
    2.    زعم باطل یهودیان این بود که بهشت را مختص خود مي‌دانستند و غیریهودی ـ اعم از مسیحی و مسلمان ـ را مستحق بهشت نمی‌دانستند: «وَ قالُوا لَنْ یدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصاری»؛ آنها گفتند: هیچ کس، جز یهود یا نصاری، هرگز داخل بهشت نخواهد شد (بقره: 111). مسیحیان نیز بر این عقیدة باطل بودند که بهشت تنها از آن مسيحيان است و غیرمسیحی ـ خواه یهودی یا مسلمان ـ وارد بهشت نمی‌شود. بنابراین هر یک از این دو طایفه، بهشت را منحصراً از آن خود مي‌دانستند.
    در آیة دیگر می‌فرماید: «قُلْ إِنْ كانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَاللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ»؛ بگو: اگر (چنان‌كه مدعى هستيد)، آن سراى ديگر در نزد خدا مخصوص شماست، نه ساير مردم، پس آرزوى مرگ كنيد؛ اگر راست مى‌گوييد! (بقره: 94). مراد از «الدَّارُ الْآخِرَةُ» بهشت است. یهودیان بر اثر روحیة نژادپرستی و خودبرتربینی، بهشت را از آن خویش می‌دانستند و می‌گفتند: به فرمان خدا، آخرت به‌طور خالص و سالم از رنج و درد، تنها از آن ماست؛ نه اینکه همچون لذت‌های دنیا آمیخته با درد و رنج بوده یا اشتراک‌پذیر باشد (جوادی آملی، 1382، ج5، ص549).
    3.    آیة دیگر از لسان قوم موسی خطاب به قارون است که جهان آخرت را به او يادآوري می‌کنند:
    انَّ قارُونَ كانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى فَبَغى‏ عَلَيْهِمْ وَ آتَيْناهُ مِنَ الْكُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لاتَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لايُحِبُّ الْفَرِحينَ، وَ ابْتَغِ فيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لاتَنْسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنْيا.
    قارون از قوم موسى بود؛ اما بر آنان ستم كرد. ما آن‌قدر از گنج‌ها به او داده بوديم كه حمل كليدهاى آن براى يك گروه زورمند مشكل بود! (به خاطر آوريد) هنگامى را كه قومش به او گفتند: اين همه شادىِ مغرورانه مكن، كه خداوند شادى‏كنندگان مغرور را دوست نمى‌دارد! و در آنچه خدا به تو داده، سراى آخرت را بطلب؛ و بهره‌ات را از دنيا فراموش مكن؛ و همان‌گونه‌كه خدا به تو نيكى كرده، نيكى كن؛ و هرگز در زمين در جست‌وجوى فساد مباش، كه خدا مفسدان را دوست ندارد! (قصص: 76-77).
    قوم قارون در اندرز به قارون گفتند: «وَ ابْتَغِ فيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ»؛ از اموال دنیایی، خانة را آخرت طلب کن.
    4.    مؤمن آل‌فرعون که در باطن به نبوت موسی ایمان داشت، ولی تظاهر نمی‌کرد، در تذکرات خود به قوم خویش مسئلة خوف از معاد را به عبارات گوناگونی مطرح می‌کند:
    وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إيمانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ‏... وَ قالَ الَّذي آمَنَ َ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزابِ... يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنادِ يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرينَ ما لَكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ... يا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا مَتاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دارُ الْقَرارِ مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلايُجْزى‏ إِلاَّ مِثْلَها وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فيها بِغَيْرِ حِسابٍ وَ يا قَوْمِ ما لي‏ أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجاةِ وَ تَدْعُونَني‏ إِلَى النَّارِ تَدْعُونَني‏ لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ أُشْرِكَ بِهِ ما لَيْسَ لي‏ بِهِ عِلْمٌ وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزيزِ الْغَفَّارِ (غافر: 28-42).
    مؤمن آل‌فرعون از دودمان خود فرعون، يعنى از نژاد قبطيان، و نيز از خواص درباريان وى بود و كسى از ايمان درونى او خبردار نشده بود؛ چون ايمان خود را از آنان پنهان مي‌داشت و تقيه مي‌کرد (طباطبایی، 1417ق، ج17، ص328). طبق اين آيه، وی به نصیحت فرعون و فرعونیان مي‌پردازد و آنها را با «يا قَوْمِ: ای قوم من» صدا می‌زند. در چندین جای گفتار مؤمن آل‌فرعون، سخن از معاد و کیفر و پاداش آمده است. مراد از «یوم التناد» در آیة 32، روز قيامت است. در آیات بعدی نیز از آخرت و نجات از جهنم و ورود به بهشت یاد می‌کند. همة این آیات، حاکی از اين است که عقیده به معاد در آيین مصریان مطرح بود و این مرد الهی از چنین اصل مسلّمی برای انذار قوم خود بهره می‌گرفت (سبحانی، 1380، ج8، ص14). از آنجاکه این مرد، مؤمن به حضرت موسی بود. بنابراین معادباوری در دین حضرت موسی هم ثابت می‌شود.
    5.    آیه دیگری که بر باور به معاد در میان بنی‌اسرائیل دلالت دارد، قصة ساحران فرعون است که در سورة اعراف آمده است: «لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعينَ، قالُوا إِنَّا إِلى‏ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ»؛ سوگند مى‌خورم كه دست‌ها و پاهاى شما را به‌طور مخالف [دست راست با پاى چپ، يا دست چپ با پاى راست‏] قطع مى‌كنم؛ سپس همگى را به دار مى‌آويزم! (ساحران) گفتند: (مهم نيست؛) ما به‌سوى پروردگارمان بازمى‌گرديم! (اعراف: 124- 125). ساحران فرعون، پس از آنکه به موسی ایمان آوردند و فرعون آنها را به قتل تهدید کرد، گفتند: «إِنَّا إِلى‏ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ». بنا بر نظر علامه طباطبایی، این جمله دلالت بر ایمان ایشان به معاد دارد (طباطبایی، 1417ق، ج8، ص218). بنابراین آیة يادشده نیز ـ گرچه نص در معاد نیست ـ ظهور در معاد و اشاره به آن دارد.
    2. تحلیل و بررسی
    مجموعه آیاتی را که ظهور یا تصریح به وجود باور به معاد در دين یهود دارند، می‌توان در دو دستة کلی آثار مکتوب و سنت شفاهی تحلیل کرد. دربارة آثار مکتوب یهودیت در قرآن، مشتمل بر عناوین تورات، کتاب یا الکتاب، الواح و صحف، چند نکته قابل ذکر است:
    1.    مفسران معمولاً این چهار عنوان در قرآن را به یک چیز بازمی‌گردانند و مراد از آنها را همان تورات می‌دانند؛ یعنی یک کتاب آسمانی در یهودیت وجود داشته که قرآن با نام‌های مختلف از آن یاد کرده است (تورات، صحف، الواح و الکتاب). از آیات قرآن شواهدی بر نفی یا اثبات این مدعا وجود ندارد. واژة تورات هجده بار در قرآن ذکر شده است و نکتة قابل توجه اینکه آیات قرآن تورات را نازل‌شده از جانب خدا می‌داند؛ ولی در هیچ جاي قرآن نيامده است که ما به موسی تورات دادیم؛ بلکه ذکر شده است: ما به موسی کتاب دادیم. قرآن در ده مورد تعبير «آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ» (بقره: 53 و87؛ انعام: 154؛ هود: 110؛ اسراء: 2؛ مؤمنون: 49؛ فرقان: 35؛ قصص: 43؛ سجده: 23؛ فصلت: 45) و در يك مورد دربارة وي و برادرش هارون، تعبير «وَ آتَيْنَاهُمَا الْكِتَابَ الْمُسْتَبِينَ» (صافات: 117) را آورده است. دو بار نيز «آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَ الْفُرْقَانَ» (بقره: 53) و «وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى وَ هَارُونَ الْفُرْقَانَ» (انبياء: 48) را مطرح كرده است؛ ولي در قرآن تعبير «آتَيْنَا مُوسَى الْتَوراةَ» نيامده است؛ يعني به موسي تورات داده نشده، ولي كتاب داده شده است. صحف و الواح نیز مانند الکتاب است که قرآن آن را به حضرت موسی نسبت می‌دهد.
    2.    در همة موارد کاربرد تورات در قرآن، تنها یک مورد است که از آن برداشت می‌شود که ذکر بهشت در تورات آمده است. البته این برداشت مبتنی بر این تفسیر است که «فی التوراة و الانجیل و القرآن» اشاره به این دارد که جهاد در راه خدا و وعدة مالکیت بهشت، در هر سه کتاب ذکر شده است. احتمال ضعیف دیگری که برای آیه ذکر شده، اين است که اوصاف امت پیامبر خاتم، يعني همان جهاد و جان‌فروشی در مقابل مالکیت بهشت، در تورات و انجیل هم یاد شده است؛ همان‌گونه‌که در آیة 29 سورة فتح ویژگی‌های امت رسول خدا، همچون ستیز با کافران، مهرورزی با مؤمنان و سجده و رکوع طولانی برای خدا، در تورات و انجیل آمده ‌است (فخررازی، 1420ق، ج16، ص152؛ آلوسی، 1415ق، ج6، ص29). طبق این تفسیر، آیه در مقام اخبار از وعده دادن به بهشت در تورات نیست؛ بلکه می‌خواهد بفرماید: در تورات و انجیل نیز آمده است که امت پیامبر اکرم به جهاد در راه خدا مي‌پردازند و پاداش آنها بهشت اخروی است.
    دربارة «الکتاب» نیز تنها آیة 154 سورة انعام وارد شده که در ذیل آن آمده است: «لَعَلَّهُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ» که مفسران آن را به روز قیامت و کیفر و پاداش آن روز تفسیر کرده‌اند و آن را علت ایتای کتاب به حضرت موسی دانسته‌اند. خداوند متعال هدف از نزول تورات را ایمان به معاد می‌شمارد. در آیه تصریح نشده است که در «الکتاب» که به موسی داده شده، مباحث اخروی آمده است؛ گرچه اشاره و شاید ظهور در این معنا باشد.
    آیة دیگر دربارة الواح حضرت موسی است که آن را چنين توصیف کرده است: «مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةً». بنا بر احادیث، «مِن» در آیة شریفه، مِن تبعیضیه است؛ یعنی مواعظ اخلاقی به‌صورت برگزیده آمده است. توصیف دیگر الواح، «تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْءٍ» است که مفسران آن را به تفصیل مباحث اعتقادی، از جمله وعد و وعید، تفسیر کرده‌اند. بنابراین، این آیه نیز مانند آیة قبلی که در آن «تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْءٍ» به کار رفته است، گرچه تصریح به معاد ندارد، اما از باب اینکه هر چیزی ـ قدر متیقن آن اموری که مایة هدایت و سعادت افراد است ـ به‌تفصیل آمده، می‌توان مسئلة وعد و وعید و قیامت را نیز از جملة آن امور تفصیلی برشمرد.
    دو آیة دیگر مربوط به صحف حضرت موسی آيات 18 و 19 سورة اعلی است: «إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى،‏ صُحُفِ إِبْراهيمَ وَ مُوسى». بنا بر حدیث وارده در ذیل آن، کلمة هذا به چهار آیة قبل از جمله «وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى» اشاره دارد. در سورة نجم نيز محتویات صحف ابراهیم و موسی برشمرده شده که نخستین موارد آن شامل مباحث عمل انسان و کیفر و پاداش روز قیامت است.
    بنابراین می‌توان گفت که در میان آیات مرتبط با آثار مکتوب یهودیت، تنها صحف حضرت موسی است که آیات قرآن به‌روشنی بیان می‌کند که در آنها مباحث جهان آخرت آمده است؛ اما دربارة آيات مرتبط با تورات، کتاب و الواح، مانند صحف حضرت موسی به وجود مباحث آخرت در آنها تصريح نشده است؛ ولی ظهور یا اشاره به وجود بحث معاد در آن کتاب‌ها فهمیده می‌شود.
    دربارة سنت شفاهی باید گفت: به‌روشنی از آیات قرآن فهمیده می‌شود که سخن از معاد و تذکر به آن، در کلام حضرت موسی و پیروان او بوده است؛ چنان‌که در کلام حضرت موسی جملاتی همچون «لايُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسابِ»، «وَ اشْدُدْ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ فَلايُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الْأَليمَ» و «مَنْ تَكُونُ لَهُ عاقِبَةُ الدَّارِ» آمده است. همچنين از سورة طه به‌روشنی فهمیده می‌شود که مسئلة معاد در نخستین پیام آن حضرت وجود داشته است. دربارة یهودیان و پیروان حضرت موسی نیز در آیات متعددی حکایت شده است که به بهشت و جهنم و کیفر و پاداش تصریح کرده‌اند؛ همچون «لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَیاماً مَعْدُودَةً»؛ «لَنْ یدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ کانَ هُوداً»؛ «وَ ابْتَغِ فيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ»؛ «يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنادِ» و... که آیات آن در مباحث پیشین نقل شد.
    بنابراین می‌توان گفت که در سنت شفاهی منقول از حضرت موسی و پیروانش، دربارة معاد و جهان آخرت بیشتر بحث شده است تا در آثار مکتوب دینی یهودیت.
    جالب اینجاست که امروزه نیز در تورات مکتوب یهودیت، بحثی دربارة معاد و کیفر و پاداش مطرح نشده است. برخی ادیان‌پژوهان بر این باورند که نه‌تنها در اسفار پنج‌گانة تورات، بلکه در هیچ جای عهد عتیق، مسئلة معاد نیامده است و اگر در مواردی تعبیر «آخرت» آمده، مانند تثنیه 8: 16 و مراثی ارمیا 4: 18، به‌معنای عاقبت دنیوی است؛ و اگر در مواردی سخن از وعد و وعید یا کیفر و پاداش آمده، مراد دریافت ثواب از طریق جلب نعمت‌ها و عقاب از طریق سلب نعمت‌های این‌جهانی است؛ یعنی دینداری در جلب نعمت‌های این جهان و بی‌دینی در سلب آنها تأثیر مستقیم و قطعی دارد، که در باب 28 سفر تثنیه و باب 28 و باب 26 سفر لاویان به این موضوع پرداخته شده است (بلاغی، 1431ق، ج4، ص762؛ توفیقی، 1389، ص119).
    ولی در سنت شفاهی یهودیت که در مجموعه‌ای به نام «تلمود» گردآوری شده و احیاناً آن را «تورات شفاهی» می‌نامند، دربارة معاد بسیار سخن گفته شده است؛ براي نمونه در كتاب گنجينه‌اي از تلمود چنین آمده است: «باور به قيام مردگان و معاد، يكي از اصول دين و ايمان يهود است و انكار آن، گناهي بزرگ محسوب مي‌شود. علماي يهود اعتقاد به رستاخيز را موضوع يكي از دعاهاي "بركات هجده‌گانه"، كه بخش مهمي از نمازهاي روزانه است، قرار دادند» (كهن، 1382، ص362).
    فرقة منقرض‌شدة صدوقیان ـ که سنت شفاهی (تلمود) را قبول نداشتند ـ باور به جاودانگی روح و معاد را انکار کرده و معتقد بودند جزای نیکی و بدی در همین دنیا داده می‌شود؛ ولی فریسیان ـ که علاوه بر کتاب مقدس، سنت شفاهی را پذیرفته‌اند ـ به قیامت معتقدند (توفیقی، 1389، ص119).
    پرسش پایانی این است که: چرا آن‌گونه‌که از آیات قرآن به‌وضوح باور به معاد در یهودیت برداشت مي‌شود، در تورات این مسئلة بسیار مهم ذکر نشده یا مبهم ذکر شده است؟ در پاسخ به این سؤال، وجوهی را به‌صورت احتمال مي‌توان ذکر کرد:
    1.    یک احتمال را  ابن‌کمونه دانشمند یهودی، ذکر کرده است؛ مبنی بر اینکه در آن زمان بحث معاد در اولویت اعتقادی مردم نبوده؛ از اين‌رو در تورات ذکر نشده است:
    انبيا به‌راهنمايي خداوند، پزشكان و طبيب دل‌ها هستند. همان‌گونه‌كه طبيب بدن، دردي ]را[ كه در جسم مريض هست، مداوا مي‌كند، پيامبران نيز كه طبيب جان هستند، دردي ]را[ كه در جان مردم آن زمان هست، مداوا مي‌كنند. مردم زمان موسي از منكرين ثواب و عقاب آخرت نبودند؛ بلكه مرضشان پرستش بت‌ها و ستارگان و... بود و معتقد بودند كه پرستش غير خدا موجب آباداني زمين و افزايش ميوه‌هاست... خداوند مي‌خواست اين افكار غلط را از اذهان آنان محو كند و اعمال سخت و سنگين بي‌فايده را از دوش آنان بردارد. به‌وسيلة موسي به آنها خبرداد كه اگر ستارگان و بت‌ها را پرستش كنند، باران قطع مي‌شود و زمين خراب مي‌گردد و ميوه‌ها و محصولات از بين مي‌رود و امراض روي مي‌آورند و عمرها كوتاه مي‌گردد. اگر به عبادت خدا روي آورند، حاصلخيزي زمين، صحت، سلامتي و طول عمر خواهند داشت. به همين دليل، وعده و وعيدهايي در همين مورد، در جاي‌جاي تورات تكرار شده است تا اين اعتقاد فاسد از بين برود و اثرش از جان آنها محو شود و مردم از اين اعتقاد بيمار و مفاسدي كه اين باور باطل به‌دنبال خود دارد، پاك و مداوا شوند. اگر مرض آنان انكار جاودانگي نفس بعد از مرگ و ثواب و عقاب اخروي بود، به‌طور مكرر در تورات براي تأكيد و تقرير ذكر مي‌شد؛ اما ازآنجاكه امر اين‌گونه نبوده، اكتفا كرده به شهرتش (معاد) در بين مردم و اشار‌ه كردن به آن (ابن‌كمونه، 1383، ص158-160).
    نقد این احتمال: احتمال ابن‌کمونه تمام نیست؛ زیرا صرف تأکید بر عبادت خدا و قطع پرستش ستارگان و بت‌ها، فقط اثر علمی دارد، نه عملی. صرف اعتقاد به توحید عبادی، انسان‌ساز نیست؛ زیرا کسی که فقط در این بخش معتقد بوده و به قیامت اعتقاد نداشته باشد، باز خود را رها می‌پندارد و گمان می‌کند در هر کاری آزاد است؛ از اين‌رو به پرستش بت‌ها و ستارگان روی می‌آورد. بنابراین آنچه تأثیر عملی دارد، باور به معاد و کیفر و پاداش است تا انسان بداند در برابر هر کاری مسئول است؛ یعنی توجه دادن به معاد بهترین راه درمان بیماری پرستش بت‌ها و ستارگان است.
    2.    احتمال دیگر اين است که تورات اصلی مفقود شده و این تورات موجود دست‌نوشتة بشر بوده و شبیه کتاب سیره‌نویسی است؛ بنابراين ضرورت ندارد که سخنی از معاد و رستاخیز در آن آمده باشد. به‌گفتة برخی ادیان‌پژوهان معاصر:
    تورات و انجیل کنونی برای مسلمانی که از نور قرآن کریم بهره‌مند است، کتاب‌هایی مجعول‌اند که ساختارشان با قرآن مجید مخالف و با کتاب‌های سیرة حضرت رسول اکرم موافق است. پیام‌های الهی منقول در تورات نیز آن کتاب زمینی را آسمانی نمی‌کند و مانند آیاتی از قرآن است که در کتاب‌های سیره نقل می‌شود. بنابراین ما باید بگوییم تورات و انجیل حقیقی، مانند سایر کتاب‌های الهی (از قبیل صحف ابراهیم مذکور در آیة 19 سورة اعلی) مفقود شده‌اند و جای آنها با این کتاب‌های زمینی و بی‌اعتبار پر شده است (توفیقی، 1395، ص132-133).
    3.    فرض سوم این است که تورات موجود فعلی، همان نسخة تورات قدیمی و اصیل است؛ اما در آن تغییرات به زیاده و نقصان رخ داده است. چه‌بسا در تورات اصیل بندهایی دربارة جهان آخرت بوده است که یهودیان به‌سبب انگیزة جاه‌طلبی و میل شدید به دنیا، آن بندها را حذف کرده باشند که در قرآن به این خصیصة یهود اشاره شده است:
    «وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلی حَیاةٍ وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکوا یوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یعَمَّرُ أَلْفَ سَنَة».
    و آنها را حريص‌ترين مردم ـ حتى حريص‌تر از مشركان ـ به زندگى (اين دنيا، و اندوختن ثروت) خواهى يافت؛ (تا آنجا) كه هر يك از آنها آرزو دارد هزار سال عمر به او داده شود! در حالى‌كه اين عمر طولانى، او را از كيفر (الهى) باز نخواهد داشت؛ و خداوند به اعمال آنها بيناست (بقره: 96).
    بنابراین مطرح نشدن مفاهیم مرتبط با معاد در تورات امروزی، ناشی از حب شدید یهودیان به دنیا و حذف آیات معاد از تورات، و در نتیجه ناظر به تحریف تورات است.
    4.    دیدگاه برگزیده این است که تورات را می‌توان بر كتاب مقدس و تمام كتاب‌هاي اپوكريفايي و سوداپيگرافايي اطلاق كرد، نه‌فقط بر عهد عتیق؛ به اين معنا كه نحوة برخوردِ برخي آيات قرآن نشان مي‌دهد كه تورات، مجموع تمام كتاب‌هايي است كه به متون وحياني بني‌اسرائيل تا پيش از بعثت حضرت عيسي اشاره دارد. آنچه در تاریخ کتاب مقدس یهودیان آمده، این است که یهودیان، متون مقدس فراوانی داشتند که دانشمندان یهودی در قرن اول میلادی بر 39 کتاب اتفاق کردند و کتاب‌هاي ديگر را با عنوان اپوکریفا و سوداپیگرافا کنار گذاشتند. قرآن نيز در آیة 15 سورة مائده و آیة 91 سورة انعام به مخفی کردن کتاب توسط یهودیان اشاره دارد. جالب این است که اپوکریفا به‌معنای مخفی و پوشیده است. هيچ دليلي بر حصر تورات بر پنج سفر اول تورات يا کل تورات نيست؛ مگر همین شورای دانشمندان یهودی که ذکر آن گذشت و حکم انحصار تورات به این کتاب‌ها توسط آن شورا از لحاظ عقل و شرع پذيرفته نیست؛ یعنی یک یهودی هم می‌تواند اعتراض کند و حکم آن دانشمندان را زیر سؤال ببرد و قبول نکند. چنان‌که در تاریخ یهودیت، گروه‌ها و کسانی بودند که با این حکم مخالفت کردند. آیا آن دانشمندان به اذن الهی این کار را کردند که از نظر عقل و شرع حکمشان مطاع باشد؟ (نقوي، 1390).
    بنابراين تورات مجموعة گسترده‌ای است که کتاب‌های آپوکریفا و سوداپیگرافایی را نیز دربردارد و در این کتب بندهای فراوانی دربارة جهان پس از مرگ و حوادث مرتبط با آن آمده است. در کتاب‌های اپوکریفا مواردی از تصریح به معاد ذکر شده است. براي مثال، در کتاب استر، فصل دهم، بند 3ح، کتاب حکمت سلیمان نبی، فصل سوم، بند 7، فصل چهارم، بند 20 و فصل ششم، بند10، کتاب حکمت یشوع‌بن‌سیراخ، فصل هجدهم، بند 20 و کتاب دوم مکابیان، فصل هفتم، بند 35، به روز داوری تصریح شده است. در کتاب حکمت سلیمان نبی، فصل اول، بند8،
    به کیفر عادلانه، در کتاب حکمت سلیمان نبی، فصل چهارم، بند 19 به دوزخ، در کتاب دوم مکابیان، فصل دوازدهم، بند 43 و44 و فصل هفتم، بند 14، به رستاخیز مردگان، در کتاب دوم مکابیان، فصل دوازدهم، بند 45، به پاداش کارهای نیک پرهیزگاران، و در کتاب حکمت یشوع‌بن‌سیراخ، فصل هفدهم، بند 23 به عقاب بدکاران تصریح شده است.
    مواردی نیز در کتاب‌های فراموش‌شدة عدن ترجمة استاد توفیقی، که ترجمة برخی از کتاب‌های سوداپیگرافایی است، یافت شد که به معاد تصریح دارند. در مزامیر سلیمان، مزمور چهارم، بند 2، و عهدهای مشایخ دوازده‌گانه، فصل اول، بند 18، به داوری اشاره شده است. در مزامیر سلیمان، مزمور چهاردهم، بند 3، عبارت «تا ابد زنده خواهند ماند» آمده است. در مزامیر سلیمان، مزمور چهاردهم، بند 9، به یکی از نام‌های جهنم، یعنی هاویه، اشاره شده است. در مزامیر سلیمان، مزمور چهاردهم، بند 10 نیز عبارت «روزی که پارسایان رحمت می‌شوند» آمده است. در کتاب راز خنوخ، فصل هشتم، نهم و دهم، کیفر و پاداش و بهشت و جهنم آمده است.
    قرآن کریم مطالبی را به تورات نسبت داده است که در این عهد عتیق وجود ندارد. دیدگاه برگزیده با ارائة این نظريه که می‌توان مطالب ادعایی قرآن دربارة تورات را در کتاب‌های اپوکریفا و سوداپیگرافا پیدا کرد، چنین احتمالی را تقویت می‌کند که سایر مطالبی را که در قرآن به تورات نسبت داده شده است، ولی در عهد عتیق نیست، با جست‌وجو در این کتاب‌ها می‌توان یافت. البته این راهی است که پیش پای پژوهشگران نهاده شده و امید است که پژوهشگران این آرزو را محقق کرده، به جامعة علمی عرضه کنند.
    نتیجه‌گیری
    قرآن مسئلة معاد را در خطابات خدا به موسی یا مذاکرات آن حضرت با قوم خود یا از زبان یهودیان و بنی‌اسرائیل نقل می‌کند و همگی حاکی از عنایات الهی به معاد در آیین حضرت موسی است. در هیچ آیه‌ای به‌صورت روشن انکار معاد به یهودیان نسبت داده نشده است؛ بلکه در مقابل، با صراحت در آیات فراوانی از عقیدة آنان به معاد صحبت به میان آمده و حتی گاه جزئیات اعتقادات آنان دربارة بحث نجات از عذاب و... بيان شده است. متأسفانه در تورات کنونی با اهمیتی که بحث معاد دارد، به این مسئله پرداخته نشده است؛ مگر در حد اشاراتی که شاید استنباط معاد از آنها آسان نباشد؛ در حالی‌که خداوند در قرآن هدف نزول تورات را همان ایمان به معاد می‌شمارد. خلاصه اینکه آیات قرآن نشان از آن دارند که ذکر معاد در تورات آمده است. این نوشتار افزون بر بحث علمی در زمينة بررسی دیدگاه قرآن دربارة معادباوری یهودیت، چرایی ذکر نشدن معاد در تورات فعلی را تحلیل می‌کند و آن به این شیوه است که تحلیل‌های مختلف دربارة توجیه عدم ذکر معاد در تورات را مطرح مي‌کند و پس از آن، به بيان دیدگاه برگزیدة خود مي‌پردازد. دیدگاه برگزیده، تورات را عنوانی برای عهد عتیق و تمام کتاب‌هایی می‌داند که متن مقدس یهودی‌اند، ولی جزو عهد عتیق قرار نگرفتند و با عنوان اپوکریفا و سوداپیگرافا، قانونی درجة اول اعلام نشدند؛ و با بررسی اجمالی برخی از این متون، ذکر معاد در آنها یافت شد. فایدة دیگر این نوشتار، فراهم آوردن پاسخی است برای کسانی که معتقدند آموزة معادِ یهودیت از آیین زرتشت متأثر شده است و پیش از جلای بابل، یهودیان آموزة معاد نداشتند و در اثر برخورد با زرتشتیان آن را مطرح کردند و متأثر از زرتشتیان هستند؛ این در حالي است که در آیات قرآن آمده است که حضرت موسی و پیروانش به معاد باور داشتند که بیان تفصیلی آن در این نوشتار ذکر شد. یکی دیگر از ثمرات دیدگاه برگزیده این است که امید مي‌رود مطالبی را که قرآن به تورات نسبت داده است، ولی در عهد عتیق نیست، بتوان در کتب اپوکریفایی و سوداپیگرافایی یافت. 

        کتاب مقدس.
        آلوسی، سید محمود، 1415ق، روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم‏، تحقيق على عبدالبارى عطية، بیروت، دارالكتب العلميه.
        اپوکریفای عهدعتیق، 1383، ترجمه عباس رسول‌زاده و جواد باغبانی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
        کتاب‌های فراموش شده عَدَن [کتاب‌هایی از سوداپیگرافا]، 1396، گردآورنده: راذرفورد ایچ. پلت جِی آر.، ترجمه حسین توفیقی، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب.
        ابن‌بابویه، محمد بن علی، 1362، الخصال، محقق و مصحح علی اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین.
        ـــــ ، 1403ق، معانی الاخبار، محقق و مصحح علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه.
        ابن‌کمونه، سعدبن منصور، 1383، تنقیح الابحاث للملل الثلاث، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
        بلاغى، محمدجواد، 1420ق، آلاء الرحمن فى تفسير القرآن‏، قم، بنیاد بعثت.
        ـــــ ، 1431ق، «الهدی الی دین المصطفی»، در: موسوعة العلامة البلاغی، المجلد الثانی، الطبعة الثانیة، قم، المرکز العالی للعلوم و الثقافة الاسلامیة.
        توفیقی، حسین، 1389، آشنایی با ادیان بزرگ، چ13، تهران، سمت.
        ـــــ ، 1395، تفسیر پنج موضوع قرآنی، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب.
        جوادی آملی، عبدالله، 1382، تسنیم، ج5، تحقیق و تنظیم احمد قدسی، قم، اسراء.
        ـــــ ، 1383، تسنیم، ج6، تحقیق و تنظیم حسن واعظی محمدی، قم، اسراء.
        ـــــ ، 1394، تسنیم، ج35، تحقیق و تنظیم حسین شفیعی و عطاالله میرزاده، قم، اسراء.
        ـــــ ، 1392، تسنیم، ج30، تحقیق و تنظیم حیدرعلی ایوبی و ولی‌الله عیسی‌زاده، قم، اسراء.
        ـــــ ، 1391، تسنیم، ج27، تحقیق و تنظیم محمد فراهانی، قم، اسراء.
        حاجتي شورکي، سيد محمد، 1397، معاد در اسلام و آيين زرتشت (بررسی پندارة اثرپذیری اسلام از آیین زرتشت در آموزة معاد)، قم، انتشارات مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی
        سبحانی، جعفر، 1380، مفاهیم القرآن، قم، موسسه امام جعفر صادق
        ـــــ ، 1369، منشور جاوید، قم، موسسه سیدالشهدا.
        سيوطى، عبدالرحمن بن ابى‏بكر، 1404ق، الدر المنثور فى تفسير المأثور، قم، كتابخانه آيةالله مرعشى نجفى.
        صفار، محمدبن حسن، 1404ق، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم، تحقیق و تصحیح محسن بن عباسعلی کوچه‌باغی، چ دوم، قم، مکتبة آیةالله المرعشی النجفی.
        طباطبایی، سید محمدحسین، 1417ق، المیزان فی تفسیرالقرآن، صححه حسین الاعلمی، بیروت، اعلمی.
        طبرسى، فضل بن حسن‏، 1372، مجمع البيان فى تفسير القرآن‏، تحقيق محمدجواد بلاغى‏، چ سوم، تهران، ناصرخسرو.
        طوسی، محمد بن حسن، 1414ق، الامالی، قم، دارالثقافه.
        ـــــ ، بي‌تا، التبیان فی تفسیرالقرآن، تحقیق احمد قیصر عاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
        عروسى حويزى، عبد على بن جمعه‏، 1415ق، تفسير نور الثقلين، تحقيق سيد هاشم رسولى محلاتى‏، چ چهارم، قم، اسماعیلیان.‏
        عياشى، محمد بن مسعود، 1380ق، كتاب التفسير (تفسیر عیاشی)، تحقيق سيد هاشم رسولى محلاتى‏، تهران، چاپخانه علمیه.
        فخر رازى، محمد بن عمر، 1420ق، مفاتيح الغيب‏، چ سوم، بیروت، دار احياء التراث العربي.
        فرات كوفى، فرات بن ابراهيم‏، 1410ق، تفسير فرات الكوفى، محمدكاظم محمودى‏، تهران، ‏سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى.
        كلينى، محمد بن يعقوب‏، 1407ق، الکافی، محقق و مصحح على اكبر غفارى و محمد آخوندى، چ چهارم، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
        كهن، آبراهام، 1382، گنجينه‌اي از تلمود، ترجمه اميرفريدون گرگاني، تهران، اساطير.
        مجلسی، محمدباقر، 1403ق، بحارالانوار، تصحیح جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.
        مصباح یزدی، محمدتقی، 1388، معارف قرآن: خداشناسی، کیهان‌شناسی، انسان‌شناسی، چ دوم، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
        مفید، محمد بن محمد، 1413ق، الإختصاص‏، محقق و مصحح علی اکبر غفارى و محمود محرمى زرندى، قم، الموتمر العالمى لالفية الشيخ المفيد.
        مكارم شيرازى، ناصر، 1374، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
        نقوي، حسين، 1390، «تدوین تورات و انجیل از دیدگاه قرآن»، معرفت ادیان، ش9، ص7-25.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حاجتی شورکی، سیدمحمد، نقوی، حسین.(1399) دیدگاه قرآن دربارة آموزه معاد در یهودیت و تحلیل عدم ذکر آن در تورات. فصلنامه معرفت ادیان، 11(2)، 7-22

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سیدمحمد حاجتی شورکی؛ حسین نقوی."دیدگاه قرآن دربارة آموزه معاد در یهودیت و تحلیل عدم ذکر آن در تورات". فصلنامه معرفت ادیان، 11، 2، 1399، 7-22

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حاجتی شورکی، سیدمحمد، نقوی، حسین.(1399) 'دیدگاه قرآن دربارة آموزه معاد در یهودیت و تحلیل عدم ذکر آن در تورات'، فصلنامه معرفت ادیان، 11(2), pp. 7-22

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حاجتی شورکی، سیدمحمد، نقوی، حسین. دیدگاه قرآن دربارة آموزه معاد در یهودیت و تحلیل عدم ذکر آن در تورات. معرفت ادیان، 11, 1399؛ 11(2): 7-22