معرفت ادیان، سال دهم، شماره چهارم، پیاپی 40، پاییز 1398، صفحات 91-111

    راه‌حلی مؤمنانه برای زیست در دنیای مدرن: تحلیلی بر گفت‌وگوی ادیان

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ محمد حقانی فضل / دکتري مطالعات تطبيقي اديان، دانشگاه اديان و مذاهب / mohamadhaghani@gmail.com
    مهراب صادق نیا / استاديار گروه اديان ابراهيمي، دانشگاه اديان و مذاهب / sadeghniam@yahoo.com
    چکیده: 
    در تاریخ روابط ادیان ابراهیمی، نمونه های فراوانی از تعاملات صلح آمیز و همراه با مسالمت جویی را می توان مشاهده کرد؛ اما بسیاری معتقدند گفت وگوی ادیان مسئله ای مدرن است و با نمونه هایی که در دنیای پیشامدرن اتفاق افتاده است، تفاوت بنیادین دارد. اینجا این پرسش مطرح می شود که چه چیزی گفت وگوی ادیان را از تعاملات صلح آمیزِ ادیان در گذشته جدا می کند و به آن هویتی متمایز می بخشد. مقالة حاضر برای پاسخ به این پرسش، به تحلیلِ مؤلفه های گفت وگوی ادیان پرداخته است. تحلیل این مؤلفه ها سه ویژگی را برجسته می سازد: تسلط ارزش های مدرن؛ ارتقای جایگاه دیگری دینی؛ و داشتن رویکرد عمل گرایانه. عمل گرایی، گفت وگوی ادیان را به امری فراالهیاتی بدل کرده است که می تواند با مبانی الهیاتیِ متنوع و متفاوت سازگار شود. ارتقای جایگاه دیگری دینی نیز خصوصیتی است که گفت وگوی ادیان را از تاریخچة تعامل های مسالمت آمیزِ ادیان جدا می کند. این دو ویژگی و دیگر ارزش های مدرنی که گفت وگوی ادیان را جهت دهی می کنند، همان وجه تمایزی اند که به گفت وگوی ادیان تشخص می بخشند و آن را به راهی برای بازسازی تعاملات ادیان در دنیای مدرن تبدیل می کنند.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    A Religious Solution for Living in the Modern World: An Analysis of the Dialogue of Religions
    Abstract: 
    In the history of Abrahamic religions, many examples of peaceful interactions can be seen, but many believe that the dialogue of religions is a modern matter and fundamentally different from those in the pre-modern world. The question here is what separates the dialogue of religions from the peaceful interactions of religions in the past and gives it a distinct identity. To answer this question, this article analyzes the components of religious dialogue. The analysis of these components highlights three characteristics: the mastery of modern values, the promotion of another religious position, and a pragmatic approach. Pragmatism has transformed the dialogue of religions into a meta-theological matter which can be adapted to diverse and different theological foundations. Promoting another religious position is also a feature that separates the dialogue of religions from the history of peaceful interactions between religions. These two features and other modern values that guide the dialogue of religions are the same distinction that distinguishes the dialogue of religions and make it a way of reconstructing the interactions of religions in the modern world.
    متن کامل مقاله: 

    مقدمه
    در میان دیدگاه‌های مختلفی که دربارة تعامل بین ادیان وجود دارد، امروزه سکة حامیان گفت‌وگو رونق و مقبولیتی بسیار بیشتر دارد. با نگاهی گذرا به اخبار تعاملات رهبران و پیروان ادیان و نیز رصدِ همایش‌ها و کنفرانس‌های بین‌المللی، به‌راحتی می‌توان مشاهده کرد که منادیان گفت‌وگوی ادیان، پرچم‌دار تعامل شده‌اند. گرچه نگاهی به گروه‌های بنیادگرا در ادیان مختلف نشان می‌دهد که هنوز گروه‌ها و افرادی که چندان اعتقاد به هم‌زیستی و گفت‌وگوی با دیگر ادیان ندارند کم‌شمار نیستند و حتی شاید نتوان با قاطعیت ادعا کرد که حامیان گفت‌وگوی ادیان، از نظر تعداد از مخالفان گفت‌وگو پیشی گرفته‌اند؛ با این‌حال، با قطعیت می‌توان مدعی شد که جریان حامی گفت‌وگوی ادیان، جریانی قوی و پیش‌رونده است و از سوی نهادهای دینیِ فراوانی حمایت می‌شود. در فضای ادیان ابرهیمی نیز اوضاع به همین شکل است و در بین دیدگاه‌های مختلف، غلبه از آنِ حامیان گفت‌وگوست.
    اصطلاح «گفت‌وگوی ادیان» (Inter-religious Dialogue) به معنایی که امروزه از آن می‌فهمیم، در دهة 60 تا اواسط دهه 70 میلادی رواج یافت (شارپ، 1384، ص34-35). بسیاری معتقدند گفت‌وگوی ادیان مسئله‌ای مدرن است و با نمونه‌هایی که در دنیای پیشامدرن اتفاق افتاده، تفاوت بنیادین دارد (هجز، 2010، ص59). از این‌رو، این پرسش مطرح می‌شود که چه چیزی گفت‌وگوی ادیان را از تعاملات صلح‌آمیزِ ادیان در گذشته جدا می‌کند و به آن هویتی متمایز می‌بخشد.
    برای پاسخ به این پرسش ابتدا نشان خواهم داد که گفت‌وگوی ادیان به‌شکلی که امروزه رواج دارد، یک الگوی تعاملی و کنشی است، نه صرفِ گفت‌وگو بر سر مباحث الهیاتی. در بخش دوم مقاله، مفاهیم و مؤلفه‌های سازندة این الگو معرفی خواهند شد. با توجه به تمرکز این مقاله بر روی ادیان ابراهیمی، آنچه در اینجا گزارش می‌شود، مؤلفه‌هایی هستند که با استفاده از روش نظریة داده‌بنیاد، از پنج سند معتبرِ مسیحی، یهودی و اسلامی استخراج شده‌اند. این مؤلفه‌ها به‌صورت جدولی نظام‌یافته ارائه خواهند شد. در بخش سوم، با تحلیل این مؤلفه‌ها، به‌تفصیل به بررسی ویژگی‌هایی می‌پردازیم که موجب تمایز الگوی گفت‌وگوی ادیان از دیگر دیدگاه‌ها می‌شوند. این ویژگی‌ها نشان می‌دهند که چرا باید گفت‌وگوی ادیان را پدیده‌ای جدید بدانیم که با آنچه در طول تاریخ بین ادیان رخ داده است، تمایز دارد.
    1. گفت‌وگوی ادیان به‌مثابة الگویی برای تعامل بین ادیان
    گفت‌وگو (dialogue) در لغت به معنای مکالمه یا گفت‌وشنود است. قطعاً چنین اتفاقی از زمان‌های بسیار قدیم و حتی از آغاز پیدایش ادیان بزرگ رخ داده است؛ اما آنچه امروزه به‌عنوان « گفت‌وگوی ادیان» در ادبیات و آثارِ دینی به کار می‌رود، به دیدگاه و الگویی خاص در زمینة تعامل ادیان اشاره دارد. الگوهای روابط بین ادیان به مسائلی از این دست پاسخ می‌دهند: دیگریِ دینی چه جایگاهی دارد و چگونه باید با او تعامل کرد؟ آیا باید با او مدارا کرد یا رواداری امری نارواست؟ تا چه میزان می‌توان با او نشست و برخاست داشت؟ نحوة تعامل با اقلیت‌های دینی چگونه باید باشد؟ و مانند اینها.
    شاید بتوان این الگوهای رفتاری را به الگوهای رفتاری رایج در تعاملات سیاسی بین ملت‌ها تشبیه کرد. تعاملات سیاسی ملت‌ها همواره یکسان نیست و در دوره‌های مختلف و بسته به شرایط، از الگوهایی مانند هم‌پیمانی، دشمنی، جنگ، صلح و مانند اینها تبعیت می‌کنند. نحوة تعامل ادیان با یکدیگر نیز همواره یکسان نبوده و از الگوهای مختلفی پيروي کرده است. رایج‌ترین الگویی که در طول تاریخ و تا پیش از دوران معاصر وجود داشته است را می‌توان الگوی طرد و انکار نام گذاشت. در این الگو، دیگریِ دینی طرد می‌شود و اینکه او نیز از حقی برابر با افرادِ خودی برخوردار باشد، انکار مي‌شود. جنگ‌های فراوانی که در طول تاریخ با انگیزه‌های دینی بین پیروان ادیان و حتی بین فرقه‌های مختلف یک دین رخ داده است، ذیل همین الگوی رفتاری قرار می‌گیرد. الگوی دیگری نیز وجود دارد که می‌توان آن را الگوی پذیرش مطلق نامید. طرفداران این دیدگاه را در بین برخی از عرفا و طریقت‌های عرفانی و همچنین در بین برخی از طرفداران الهیات جهانی (universal theology) می‌توان یافت. در این الگوی رفتاری، فرقی بین خودی و دیگریِ دینی نیست و همه کاملاً برابرند و اختلافات نیز اموری ظاهری به‌شمار می‌آیند که باید در جهت بی‌اثر کردن آنها اقدام کرد. البته الگوهایی که در اینجا به آنها اشاره شد، صرفاً توصیفاتی کلی‌اند و می‌توان با دقت در جزئیات، الگوهای ریزتری را نیز مطرح کرد (برای نمونه‌ای از این الگوهای خردتر، ر.ک: رنارد، 1394، ص29-45). هدف از این توصیفات کلی، اشاره به این مطلب بود که «.گفت‌وگوی ادیان» نیز یکی از همین الگوهای رفتاری است.
    یکی از راه‌هایی که ما را به فهمِ «.گفت‌وگوی ادیان» نزدیک می‌کند توجه به زمینه‌های پیدایش و رونق آن است. از جمله باورها و آموزه‌هایی که به‌عنوان زمینه‌های فکری گفت‌وگوی ادیان مطرح شده‌اند، می‌توان به این موارد اشاره کرد: نوشته‌های اگزیستانسیالیستی، که می‌گفتند دیگری را نباید «او» بلکه باید «تو» دانست (شارپ، 1384، ص36)؛ دیدگاه‌هایی که تحقق یک جامعه دینیِ منسجم و یکپارچه را عملاً غیرممکن می‌دانند (گرشتنبرگر، 1027، ص4)؛ عقاید بسیار مؤثری همچون شعار آزادی بیان و نیز به رسمیت شناختن تکثر در همة جنبه‌های زندگی (اشمیتز، 1380، ص256). اصولاً در دنیای جدید وقتی کسی حس کند که دیگری به هیچ وجه تمایلی به آموختن از او ندارد و احترامی برای فرهنگ و اندیشة او قائل نیست،‌ او نیز متقابلاً تمایلی به شنیدن حرف آن دیگری نشان نمی‌دهد (مک‌درمات، 2010، ص11)؛ تک‌صدایی و مونولوگ چنان محکوم شده است که بزرگ‌ترین چالش پیش روی کلیسا در قرن بیست و یکم را «رسوایی ویژه‌گرایی» (scandal of particularity) دانسته‌اند (همان، ص10-11). این فضای فکری جوامع دینی را به سمتی سوق داده است که راهی بیابند تا فرد مؤمن در عین احترام به این امور، «از اقرار به اصالت ایمان خود دست نکشد و مرکزیت و محوریت ایمان در زندگی‌اش را انکار نکند» (ای.کی‌.دی، 2015، ص6).
    در کنار این مسائل فکری، تلاش برای گریز از نزاع‌ها و خشونت‌هایی که بشر در قرن بیستم با آن مواجه بود (کاسپر، 2001)، تلاش برای اصلاح بدبینی‌های بین ادیان (تایلور، 1979، ص375)، گریز از «برخورد تمدن‌ها» (کاسپر، 2001)، بازگرداندن آرامش به مناطقی که به علت اختلاف مذهبی دچار مشکل شده‌اند (کاجيورا،
    2012، ص171)، و نیز مسئلة مهاجران، از مهم‌ترین زمینه‌های اجتماعی و عملی گفت‌وگوی ادیان معرفی شده‌اند (ر.ک: فن‌دام، 2017).
    این زمینه‌ها به‌روشنی نشان می‌دهد که گفت‌وگوی بین ادیان را باید چیزی فراتر از مکالمه و گفت‌وشنود، هم‌سخنی یا برگزاری جلسات مکالمه بین نمایندگان ادیان دانست (کورنیل، 2013، ص20). در واقع، اصطلاح گفت‌وگوی ادیان برای توصیف ارتباطی بین ادیان به کار می‌رود که در آن، ادیان «به جای رقابت با یکدیگر بر سر قلمرو، پیروان یا دعاویِ خود، مشی مصالحه‌جویانه‌تر و سازنده‌تری را با یکدیگر در پیش گرفته‌اند و در برنامه‌های اجتماعی دربارة مسائل دینی مشترک، تبادل نظر و همکاری می‌کنند» (همان، صxii؛ همچنین ر.ک: دابلیو.سی‌.سی، 2016، ص7). این تعریف و دیگر تعاریفی که حامیان گفت‌وگوی ادیان از گفت‌وگو ارائه می‌دهند، نشان می‌دهد که گفت‌وگو الگویی رفتاری است که تمام ساحت‌های زندگی را دربرمی‌گیرد.
    2. مؤلفه‌های گفت‌وگوی ادیان
    دربارة مفاهیم اصلی و مؤلفه‌های سازندة گفت‌وگوی ادیان، دیدگاه‌های متعددی وجود دارد؛ اما بیشتر این نظریه‌ها و دیدگاه‌ها از منظری خاص به این مسئله نگريسته‌اند؛ به همین دلیل، نمی‌توان آنها را مبنایی برای پاسخ دادن به پرسش این مقاله قرار داد؛ زیرا با توجه به تکثر و تشتت گروه‌ها و افراد فعال در عرصة گفت‌وگوی ادیان، رجوع به نوشته‌های یک عالمِ به‌خصوص یا آثار متعلق به یک جریانِ محدود، با خطر سوگیری مواجه است. برای حل این مسئله، باید مستقیماً به سراغ منابع و آثاری برویم که مقبولیتی عام در بین حامیان الگوی گفت‌وگو داشته باشند.
    1ـ2. منابع شناختِ مؤلفه‌ها
    بررسی آثار موجود دربارة گفت‌وگوی ادیان ما را به پنج سند می‌رساند که می‌توان آنها را شناخته‌شده‌ترین و مهم‌ترین اسناد مسیحی، اسلامی و یهودی در این زمینه دانست. این اسناد به‌ترتیب زمان صدور عبارت‌اند از:
    نوسترا اتاته، کلیسای کاتولیک، 1965م: نوسترا اِتاته (Nostra Aetate) که عبارتی لاتین به معنای «در زمانِ ما» است، عنوان بیانیه‌ای است دربارة رابطة کلیسا با ادیان غیرمسیحی که در شورای دوم واتیکان تصویب شد. این شورا و بیانیه‌های آن را از مهم‌ترین وقایع کلیسایی و حتی دینی جهان در قرن بیستم دانسته‌اند (برای اهمیت این شورا و این بیانیه، بنگرید به: لامب، 2008؛ بورلی، 2017؛ فالکنبرگ، 2016). تأثیر عظیم این شورا ناشی از آن است که در واقع، شورای دوم واتیکان بازتابِ تلاش کلیسا برای سازگاری با دنیای مدرن است (بورلی،
    2017، ص23ـ.29).  نوسترا اتاته نیز به‌تبع روحِ کلیِ شورا، نشان‌دهندة تغییری عمده در دنیای کاتولیک نسبت‌به دیگر ادیان بود و باب تعامل و گفت‌وگوی با ادیان دیگر را گشود (کوهن، 2017، ص21). نوسترا اتاته در طول نیم‌قرنی که از صدور آن می‌گذرد، بسیار مورد توجه کاتولیک‌‌ها بوده است(برای نمونه ر.ک: سخنرانی پاپ فرانسیس، 2015).
    دابرو اِمِت، ربی‌ها و اندیشمندان یهودی، 2000م: در سپتامبر سال 2000م، بیانیه‌ای با نام «دابرو اِمِت» (Dabru Emet) با هدف بهبود رابطة یهودیان با مسیحیان و مسیحیت منتشر شد که امضای بیش از دویست نفر از ربی‌ها و عالمان یهودی از گروه‌ها و فرقه‌ها و گرایش‌های مختلف یهودی را در پای خود داشت. این سند هیاهوی فراوانی پدید آورد و مورد توجه رسانه‌های جهان قرار گرفت و در مدت کوتاهی به چندین زبان ترجمه گرديد و همایش‌ها و کنفرانس‌های متعددی دربارة آن برگزار شد که در برخی از آنها چندین مجلد مقاله ارائه گشت (سندمل، 2017، ص160). میزان توجه به این سند تا حدی بوده است که آن را نقطة عطفی مهم در تحولات روابط یهودیان و مسیحیان دانسته‌اند (ر.ک: کسلر، 2002؛ روزن، 2001).
    کلمة سواء، عالمان و مفتیان مسلمان، 2007م: یک‌سال بعد از سخنرانی پاپ بندیکت شانزدهم در سال 2006م که در آن وي جمله‌ای را نقل کرده بود که از نظر مسلمانان اهانت به اسلام و پیامبر بود (پاپ بندیکت شانزدهم، 2006)، بیش از یک‌صد عالم، روحانی و متفکر مسلمان نامه‌ای را با عنوان «كلمة سواء بيننا و بينكم» خطاب به سران تمام کلیساهای جهان منتشر کردند و آنان را به صلح و همکاری دعوت نمودند. امضاکنندگان این نامه که اکنون به بیش از چهارصد نفر رسیده‌اند، از بین پیروان تمام فرقه‌ها و مکاتب اسلامی هستند. این نامه مورد توجه زیادی قرار گرفت (برای گزارشی از همایش‌ها و کنفرانس‌ها، پاسخ‌های مسیحیان، و نیز کتاب‌ها و مقالات ناظر به این نامه بنگرید به: مؤسسه آل‌البیت للفکر الاسلامی، 2012، ص13-14 و24؛ نوابوگو، 2011، ص96ـ97). «کلمة سواء» را بعد از «نوسترا اتاته» مهم‌ترین اقدام در زمینة روابط مسلمانان و مسیحیان دانسته‌اند (همان، ص8).
    ایمان مسیحی و تنوع ادیان؛ منظری پروتستانی، کلیسای انجیلی آلمان، 2015م: کلیسای انجیلیِ آلمان (Evangelische Kirche in Deutschland) در این سند تلاش می‌کند که پاسخ‌هایی عملیاتی و منسجم برای مواجهه با تکثر دینیِ موجود در دنیای مدرن ارائه دهد (ای.‌کی.دی، 2015، ص7). اهمیت این سند، هم از این جنبه است که دستورالعملی منسجم و مفصل ارائه می‌دهد (نزدیک به پنجاه صفحه) و هم از این زاويه که ناظر به زندگی روزمره و قوانین آلمان تدوین شده است و چون اهدافی عملیاتی دارد، به فهم ذهنیت طرفداران گفت‌وگوی ادیان کمک می‌کند.
    خوانده‌شده به گفت‌وگو، شورای جهانی کلیساها، 2016م: شورای جهانی کلیساها (World Council of Churches) شورایی متشکل از 349 کلیسای جهانی، منطقه‌ای و ملی و محلی (به‌جز کلیسای کاتولیک) است که تعداد پیروان فرقه‌هایی که عضو آن هستند به 590 میلیون نفر در حدود 150 کشور می‌رسد. این شورا در سال 2016م کتابچه‌ای را با عنوان «خوانده‌‌شده به گفت‌وگو: گفت‌وگوی بین دینی و درون‌مسیحی در مکالمة جهانی، یک راهنمای عملی» منتشر کرد (دابلیو.سی.سی، 2016، ص3). از آنجاکه شورای جهانی کلیساها شامل گروه‌ها و فرقه‌های مسیحی متعددی است و بسیاری از کلیساهای غیرکاتولیک در آن عضوند، می‌توان آن را نمایندة نگاه فرقه‌های مسیحی به مسئلة گفت‌وگوی ادیان دانست.
    نخستين دلیلِ انتخاب این اسناد آن است که می‌توان آنها را به‌گونه‌اي مقبول و موجه بیانگر نظرات حامیان گفت‌وگو در آن دین یا فرقة مذکور دانست. در مورد اسناد مسیحی، به‌ویژه سندِ کلیسای کاتولیک، با توجه به ساختار این کلیساها و شوراها، این انتساب کاملاً روشن است. در مورد بیانیه‌های اسلامی و یهودی نیز امضاکنندگان این بیانیه‌ها متعلق به یک گروه خاص نیستند؛ بلکه عالمانی پرشمار از فرقه‌ها و گروه‌های مختلف آنها را امضا کرده‌اند؛ از این‌رو، این اسناد کاملاً با هدف ما تناسب دارد و می‌توان آنها را به طرفداران گفت‌وگوی ادیان در جهان اسلام و یهودیت انتساب داد.
    دلیل دیگر اینکه رسمی و جمعی بودن این اسناد باعث می‌شود که از افتادن در دامِ نمونه‌های فرعی و افراطی برهیم. از آنجاکه این اسناد از سوی نهادهای والامرتبة کلیسایی و بر اساس تصمیم جمعیِ اعضای بلندمرتبة آن نهاد صادر شده‌اند، این اسناد دیدگاهی را نمایندگی می‌کنند که مورد قبول همة حامیان گفت‌وگو در آن فرقه است؛ زیرا قطعاً دیدگاه‌های افراطی یا شاذ این امکان را نمی‌یابند که از سوی مقامات بلندمرتبة کلیسایی و به‌عنوان نظر رسمی اعلام شوند. در بیانیه‌های اسلامی و یهودی نیز توافق افراد پرشمار از گروه‌ها و مکاتب مختلف این اطمینان را می‌دهد که آنچه در آن بیانیه مطرح شده است، حد وسط و مورد قبول قاطبة حامیان گفت‌وگوی ادیان در آن
    دین است.
    دلیل دیگری که باعث می‌شود انتخاب این اسناد برای تحلیل مؤلفه‌های گفت‌وگوی ادیان کاری علمی و مقبول باشد، آن است که کتاب‌ها و نوشته‌هایی که از گفت‌وگوی ادیان دفاع می‌کنند، به دفعات از این اسناد نام برده و به آنها اشاره کرده‌اند و در بیشتر موارد، سعی در شرح و بسط همان مفاهیمی را دارند که در این اسناد
    مطرح شده‌اند.
    2ـ2. استخراج مفاهیم و مؤلفه‌ها
    برای کشف مفاهیم اصلی و مؤلفه‌های سازندة گفت‌وگوی ادیان، به بازخوانی این اسناد پنج‌گانه با روش «نظریة داده‌بنیاد» (Grounded Theory) پرداختیم (برای مشاهدة دو پژوهش که قصد دارند نشان دهند روش نظریة داده‌بنیاد، روشی کارآمد برای فهم و نظریه‌پردازی در امور دینی است، ر.ک: بهروزی لک و علی یاری، 1396؛ مهرابی و دیگران، 1390). این روش، مستقیماً به سراغ داده‌ها می‌رود و سعی می‌کند تا بر اساس «داده‌ها» نظریه‌ای ارائه کند (ساغروانی و دیگران، 1393، ص151-152). در تصویر شمارة 1 روند رسیدن از داده‌ها به مفاهیم و مؤلفه‌ها به‌صورت کاملاً خلاصه ترسیم شده است.

    تصویر شماره 1. روند رسیدن از داده‌ها به مدل/نظریه در روش نظریه‌ داده‌بنیاد

    برای تدوین مقالة پيش‌رو نیز پنج سندِ ياد شده، سطربه‌سطر خوانده و به قطعات کوچک‌تر تقسیم شدند. این قطعات ممکن است یک کلمه، یک عبارت، یک جمله یا حتی یک بند از این اسناد باشند. بعد از تقسیم متن به قطعات کوچک، برای اشاره به محتوایِ هر قطعه، یک برچسب (کُد) انتخاب شد. این کدها به‌نحوی انتخاب شده‌اند که گویاي محتوايِ آن عبارت یا جملة مدنظر باشد؛ به‌گونه‌اي که هر فرد دیگری نیز با مشاهدة آن کد، تا حدود زیادی به مفهومِ آن قطعه رهنمون شود. نمونه‌ای از کدگذاریِ داده‌ها (عبارات و جملاتِ اَسناد) برای رسیدن به مفاهیم در جدول شمارة 1 ارائه شده است.

    جدول 1) نمونه‌ای از کدگذاری باز بر اساس داده‌های پنج سند مذکور
    عبارت    منبع    مفهوم
    ارتقای رابطه، جذب فرهنگی و دینی که یهودیان به‌حق نگران آن هستند را تسریع نمی‌کند. این رابطه اَشکال سنتی عبادت یهودی را تغییر نخواهد داد؛ ازدواج بین‌دینی بین یهودیان و غیریهودیان را افزایش نخواهد داد؛ یهودیان بیشتری را ترغیب نخواهد کرد که به مسیحیت بگروند و التقاطی باطل از یهودیت و مسیحیت ایجاد نخواهد کرد.    دابرو اِمِت    ـ منفی‌بودن جذب‌شدن در دین دیگری
    ـ لزوم حفظ شکل سنتی عبادت
    ـ مخالفت با ازدواج بین‌دینی جهت حفظ هویت دینی
    ـ نفی التقاط
    دیانتِ مسیحی [حالتِ] بیگانه بودنِ دیگری را محترم می‌شمارد و درعین‌حال، به خاص بودنِ خودش نیز آگاه است.    کلیسای انجیلی    ـ اعتقاد به خاص بودنِ دین خود
    کلیسا نمی‌تواند از اقرار به مسیح اجتناب کند؛ اما این اشتباه خواهد بود که فرض کنیم این به معنای کوچک شمردن دیگر ادیان است.    کلیسای انجیلی    ـ لزوم اظهار دین خود
    ـ پرهیز از تحقیر دیگری
    البته این مسئله نیز مهم است که به‌روشنی اعلام کنیم ایجاد یک دین همه‌شمول هدف مناسب و درستی برای گفت‌وگوی ادیان نیست.    شورای جهانی کلیساها    ـ مخالفت با دین همه‌شمول
    گفت‌وگو تمایز را از بین نمی‌برد: دیگری، دیگری باقی می‌ماند.    شورای جهانی    ـ لزوم حفظ هویت دیگری

    در ادامه، مفاهیمی را که در مرحلة اول استخراج شده بودند، در کنار هم قرار دادیم تا موارد مشابه شناسایی شوند. سپس این موارد مشابه از طریق کدگذاری محوری ذیل یک مؤلفه قرار گرفتند (استراوس و کربین، 1391، ص146). نمونه‌هایی از فرایند رسیدن از مفاهیم به مؤلفه‌ها را در مجموعه جداول شمارة 2 مشاهده می‌کنید.

    جدول 2) نمونة کدگذاری محوری و مؤلفه‌های استخراج‌شده
    مفاهیم    مؤلفه
    ترویجِ دوستی، بخشی از وظیفة کلیسا برای ترویج عشق است    

    لزوم گسترش صلح

    ترویج صلح، تقلید از رسولان است    
    لزوم زندگی صلح‌آمیز با تمام انسان‌ها    
    زندگی صلح‌آمیز راهی برای رسیدن به فرزندی خدا    
    صلح، بخشی از ملکوت خداست    
    صلح آرزوی ادیان    
    تحقق صلح وظیفة همه    
    صلحِ دینی، ضامن صلح بین ملت‌ها    
    گستردگی فاجعه در صورت عدم صلح    
    در خطر بودن آیندة جهان بدون صلح ادیان    
    استفاده از ایمان جهت ترویج صلح    
    رابطة ذاتی بین گفت‌وگوی ادیان و تعهد به صلح    
    مفاهیم    مؤلفه
    منفی‌بودن جذب شدن در دین دیگری     

    لزوم حفظ هویت خود
    لزوم حفظ شکل سنتی عبادت    
    مخالفت با ازدواج بین‌دینی جهت حفظ هویتِ خود     
    نفی التقاط    
    اعتقاد به خاص بودن دین خود    
    لزوم اظهار دین خود    
    مخالفت با دین همه‌شمول    
    لزوم حفظ هویت دیگری    
    مفاهیم    مؤلفه
    تحمیل، ثمره‌ای نخواهد داشت    

    نفی تحمیل
    لزوم احترام به وفاداری طرف مقابل به دین خودش    
    گفت‌وگو مانع تبلیغ دین نیست     
    عدم اصرار بر برداشتی خاص از یک متن مشترک    
    دادن اجازة نقد به دیگران    
    تقبیح استفادة عامدانه از گفت‌وگو به‌عنوان ابزار تغییر دین دیگری    
    ارائة تمام جدول‌های استخراج مفاهیم از داده‌ها (عبارات و قطعاتِ اسناد مذکور) و جدول‌های استخراج مؤلفه‌ها از مفاهیم در یک مقاله ممکن نیست (برای مطالعة تفصیلی داده‌ها، مفاهیم و مؤلفه‌ها، ر.ک: حقانی فضل، 1397، ص46-90؛ همچنین هر پنج سند به زبان انگلیسی در دسترس عموم قرار دارند)؛ از این‌رو به جدول‌هایی که در بالا اشاره شد، بسنده می‌کنیم و به معرفی مؤلفه‌ها و ابعاد اصلی می‌پردازیم.
    با بررسی اسناد و بیانیه‌های مربوط به گفت‌وگوی ادیان، به 21 مؤلفه می‌رسیم که ذیل چهار دستة کلی‌تر (ابعادِ اصلی) قرار دارند:
    •    مؤلفه‌های مربوط به صلح و خشونت؛
    •    مؤلفه‌های مربوط به اشتراکات و اختلافات ادیان؛
    •    مؤلفه‌های مربوط به دیگری دینی؛
    •    مؤلفه‌های مربوط به اهداف و جنبه‌های عملی ادیان.
    براین اساس می‌توان جدولی از ابعاد اصلیِ گفت‌وگوی ادیان و مؤلفه‌های هر بعد ترسیم کرد. البته این 21مؤلفه، همه در یک سطح نیستند و برخي از مؤلفه‌ها در واقع زیرمؤلفه‌اند و می‌توان آنها را ذیل مؤلفه‌ای دیگر قرار داد. در جدولی که این مؤلفه‌ها را نشان می‌دهند (جدول شمارة 3)، مؤلفه‌های فرعی‌تر با ستاره‌ای در ابتداي آنها مشخص شده‌اند.
    جدول 3) مؤلفه‌های الگوی گفت‌وگوی ادیان
    ابعاد اصلی    مؤلفه‌ها
    مؤلفه‌های ناظر به خشونت و صلح    لزوم گسترش صلح
        لزوم پرهیز از خشونت
        پاک‌کردن کینه‌ها و اختلافات گذشته
    مؤلفه‌های مربوط به اشتراکات و اختلافات    تأکید بر مشترکات
        تأکید بر وجود اختلاف و به رسمیت شناختن اختلاف
        لزوم حفظ هویت خود
        آزادی دینی
        نفی تحمیل
        سپردن قضاوت به خدا
    مؤلفه‌های مربوط به دیگری دینی    کرامت و شأن انسانی
        بهره‌مندی دیگری از حق/ حجیت دین دیگری
        * همه‌شمول بودن طرح خدا
        * حق‌جو بودن دیگری
        ‌ * بهره‌مندی دیگری از نجات
        لزوم تلاش برای فهم دیگری
        آموختن از دیگری
    مؤلفه‌های مربوط به اهداف جمعی و عملی ادیان    وجود ارزش‌های فرادینی یا مشترک بین ادیان
        امکان همکاری ادیان
        * مشارکت در شناخت خداوند و گسترش شناخت حقیقت
        * تلاش برای ساختن جهان بهتر و حل معضلات بشر
        گفت‌وگو راهی اصلی برای رسیدن به اهداف و ارزش‌ها
    3. ویژگی‌های الگوی گفت‌وگوی ادیان
    تحلیلِ مؤلفه‌های ياد شده ما را قادر می‌سازد که ویژگی‌ها و ممیزه‌های الگوی گفت‌وگوی ادیان را بشناسیم؛ زیرا بررسی مؤلفه‌های هر بُعد می‌تواند هستة مرکزی و ارزشِ اصلیِ حاکم بر آن بعد را نمایان کند (خنیفر و مسلمی، 1396، ص205). از این‌رو، ابعاد چهارگانه و مؤلفه‌های زیرمجموعة آنها را مبنای تحلیل خود قرار می‌دهیم تا به ذهنیتِ حاکم بر فضای فکری گفت‌وگوی ادیان پی ببريم و ویژگی‌های اصلی آن را تشخیص دهیم. از این میان، سه ویژگی هستند که می‌توان گفت طرح‌وارة الگوی گفت‌وگوی ادیان را شکل می‌دهند و همان ویژگی‌هایی هستند که باعث تمایز و تشخصِ الگوی گفت‌وگوی ادیان می‌شوند.
    1ـ3. تسلط ارزش‌های مدرن
    با بررسی مؤلفه‌ها و مفاهیمی که در هر بعد وجود دارد، می‌توان به ارزش محوریِ آن بعد پی برد. در بُعد مربوط به صلح و خشونت، مؤلفة اصلی صلح است و دو مؤلفة دیگر، در واقع در خدمت آن هستند: خشونت نفی می‌شود تا صلح در امان باشد؛ کینه‌ها و اختلافات گذشته نیز از این‌روی به فراموشی سپرده می‌شوند که محملی برای شروع نزاع و خشونت‌اند. بدین ترتیب، می‌توان گفت آنچه این سه مؤلفه را به هم پیوند می‌دهد، «ارزش صلح» است. با بررسی مفاهیم و ادبیات به‌کار رفته در این اسناد، می‌بینیم که خود صلح موضوعیت دارد؛ یعنی چنین نیست که صلح برای چیزی دیگری خواسته شده باشد؛ بلکه پیش‌فرض این نوشته‌ها این است که باید در صلح زندگی کنیم. در واقع، صلح بذاته مطلوب است. با در نظر گرفتن این نکته می‌توانیم بگوییم که ارزش محوری در بُعد اول، «ارزش ذاتی صلح» است.
    در بخش مربوط به اشتراکات و اختلافات ادیان، مؤلفه‌ها حول دو محور شکل گرفته‌اند: «خودی» و «دیگری». تأکید بر مشترکات برای آن است که نشان دهد «دیگری» نیز پیوندهای وثیقی با ما دارد. این مشترکات می‌تواند بهانه‌ای باشد که «دیگری» را در کنار خود بپذیريم. تأکید بر اختلافات و نیز لزوم حفظ هویت بیان می‌کنند که گرچه دیگری با ما اشتراکات فراوانی دارد، اما همچنان ما، ما هستیم و دیگری، دیگری؛ یعنی مرزی وجود دارد که ما و دیگری را از هم جدا می‌کند. مؤلفة آزادی دینی برای این است که بیان کند، گرچه بین ما مرز وجود دارد، اما کارکرد این مرز آن نیست که دیگری را سرکوب کنیم؛ بلکه برای آن است که هویت خویش را تشخیص دهیم و از خاص بودن خود حفاظت کنیم. نتیجة ترکیب دو مؤلفة آزادی دینی و لزوم حفظ هویتِ خود این می‌شود که ادیان در گفت‌وگوی دینی عقاید خود را ابراز می‌کنند، اما تحمیل عقاید خود به دیگری را نفی می‌کنند. آزادی دینی مستلزم این است که بسیاری از افراد اشتباه کنند و راه خطا را برگزینند؛ از این‌رو، انسان برای آنکه آزادی دینی را خدشه‌دار نکند، دست از قضاوت می‌شوید و آن را به خدا می‌سپرد. تمام این مؤلفه‌ها در کنار هم نشان می‌دهند که در ذهنیتِ گفت‌وگویي، «خودی» و «دیگری» هر دو به رسمیت شناخته شده، در کنار هم فهمیده می‌شوند.
    در بخش مربوط به دیگری دینی، همة مؤلفه‌ها در خدمت «ارتقای جایگاه دیگری» است. مؤلفة کرامت و شأن انسان‌ها این آموزه را بیان می‌کند که هر فردی (در اینجا دیگری دینی)، فارغ از عقیده و باورش، حتی اگر آن اعتقاد با باور ما ناسازگار باشد، از شأن و کرامت برخوردار است. مؤلفه‌های به‌هم‌پیوسته‌ای که بیان می‌کنند دیگری نیز در طرح خدا قرار دارد و از حقیقت بهره‌مند است، این شأن و کرامتِ ذاتی را تقویت می‌کنند. دو مؤلفة آخر، در واقع نتیجة مؤلفه‌های قبل هستند؛ به این بیان که وقتی دیگری دارای شأن است و از حق نیز بهره دارد، در این صورت باید او را همان‌گونه فهمید که خودش می‌خواهد و حتی از او آموخت. در واقع، پس از آنکه در بُعد دوم، دیگری در کنار خودی به رسمیت شناخته می‌شود، در بعد سوم، «ارتقای جایگاه دیگری» محوریت می‌یابد.
    در بُعد چهارم بیان می‌شود که انسان‌ها هدفی دارند که بین همة آنها مشترک است؛ از اين‌رو، این اهداف یا فرادینی‌اند یا اینکه بین همة ادیان مشترک‌اند. انسان‌ها نیز قرار است از طریق گفت‌وگو، برای رسیدن به این هدف تلاش کنند. نگاهی به ارزش‌های مطرح‌شده در این بخش نشان می‌دهد که هدف گفت‌وگوی دینی این است که «جهان را به جایی بهتر تبدیل کند». از این‌رو، محور بُعد چهارم «ساختنِ جهان بهتر» است.
    بر این اساس، ارزش‌ها و محورهای اصلی گفت‌وگوی ادیان عبارت‌اند از: ارزش ذاتی صلح، خودی و دیگری در کنار هم، ارتقای جایگاه دیگری، و تلاش برای ساختن دنیایی بهتر (ر.ک: جدول شمارة 4). در اینجا می‌توان بسیاری از ارزش‌ها و آرزوهای دنیای مدرن را مشاهده کرد. در دین سنتی، انسان فقط به دنبال ساختن آخرت خویش است؛ اما اکنون حتی در گفت‌وگوی ادیان نیز می‌خواهد همین دنیا را بسازد. در دنیای سنتی، انسان خود را چندان کاره‌ای نمی‌بیند و تمام مشیت‌ها در دست خداست؛ اما انسان مدرن خود را مؤثر در عالم می‌داند؛ به همین دلیل، در الگوی گفت‌وگوی ادیان، از گفت‌وشنود الهیاتی و تلاش برای فهمِ مسائل ماورائی فراتر می‌رود و دست به کار ساختن جهانی بهتر می‌شود.
    جدول 4) ارزش‌های اصلیِ گفت‌وگوی ادیان
    ابعاد اصلی    مؤلفه‌ها
    مؤلفه‌های ناظر به خشونت و صلح     

    ارزش ذاتی صلح    لزوم گسترش صلح 
        لزوم پرهیز از خشونت
        پاک‌کردن کینه‌ها و اختلافات گذشته
    مؤلفه‌های مربوط به اشتراکات و اختلافات    

    «خودی» و «دیگری» در کنار هم    تأکید بر مشترکات
        تأکید بر وجود اختلاف و به رسمیت شناختن اختلاف
        لزوم حفظ هویت خود
        آزادی دینی
        نفی تحمیل 
        اختصاس قضاوت به خدا
    مؤلفه‌های مربوط به دیگری دینی     

    ارتقای جایگاه «دیگری»    کرامت و شأن انسانی
        بهره‌مندی دیگری از حق/ حجیت دین دیگری
         * همه‌شمول بودن طرح خدا
         * حق‌جو بودن دیگری 
        ‌ * بهره‌مندی دیگری از نجات
        لزوم تلاش برای فهم دیگری
        آموختن از دیگری
    مؤلفه‌های مربوط به اهداف جمعی و عملی ادیان    

    تلاش برای ساختن جهانی بهتر    وجود ارزش‌های فرادینی یا مشترک بین ادیان
        امکان همکاری ادیان 
         * مشارکت در شناخت خداوند و گسترش شناخت حقیقت
         * تلاش برای ساختن جهان بهتر و حل معضلات بشر
        گفت‌وگو راهی اصلی برای رسیدن به اهداف و ارزش‌هانگاهی به این چهار محور نشان می‌دهد که سه محور اول در خدمت محور چهارم‌اند؛ یعنی تلاش برای ساختن جهان بهتر. صلح، ارزش ذاتی دارد؛ زیرا انسان و حیات او اهمیت یافته است و انسانِ مدرن قصد دارد تا در صلح، زندگی‌اش را بسازد. برای اینکه به این صلح برسد، لازم است تا خصومت را کنار بگذارد و «دیگری را به رسمیت بشناسد و دیگری را نیز در کنار خود بپذیرد». رابطة خود و دیگری در جهان مدرن، نسبت‌به جهان سنتی تغییر کرده است؛ «خودی» نمی‌تواند مانند جهان گذشته ادعای آقایی و سروری داشته باشد؛ از این‌رو، جایگاه دیگری را نیز ارتقا می‌دهد و برای او کرامت ذاتی قائل می‌شود و او را نیز بهره‌مند از حقیقت و نجات معرفی می‌کند. و همة اینها در خدمت بُعد چهارم‌اند؛ یعنی من و دیگری ـ که او نیز همچون من ارج و قرب دارد ـ با هم همکاری می‌کنیم تا جهان را به جایی بهتر برای زندگی تبدیل کنیم. به همین دلیل است که گفتمان گفت‌وگوی ادیان را گفتمان همزیستی نیز می‌خوانند؛ زیرا محور در آن، زیستن و زندگی است.
    بر این اساس می‌توان مدعی شد که نظام ارزشی حاکم بر این اسناد، هم بازتاب ارزش‌های مدرن (جهانی‌شدن، جنبش‌های ضد جنگ، ارزش حفظ جان انسان در هر صورت، پذیرش تکثر و...) است و هم پاسخی است به مسائل و مشکلات جاری در دنیای مدرن (مشکلات و مسائل ناشی از نزاع‌ها، مسئلة مهاجران در کشورهای غربی، تردیدهای انسان‌ها در اثر گسترش فناوري، مخاطرات زیست‌محیطی و...). در یک جمله می‌توان گفت: الگوي گفت‌وگوی ادیان، راه‌حلی مؤمنانه برای حفظ فعالیت دینی در جهانی است که ارزش‌های آن با جهان سنتی تغییر یافته است.
    2ـ3. ارتقای جایگاه دیگری دینی در عین پذیرش اختلاف
    چنان‌که پیش‌تر نیز اشاره شد، دیدگاه‌هاي موجود درباره تعامل بین ادیان را می‌توان ذیل سه دستة کلی دسته‌بندی کرد: طرفداران جدل و طردِ دیگری دینی؛ الگوی پذیرش مطلق؛ و الگوی گفت‌وگوی ادیان. این تقسیم‌بندی سه‌گانه بدان معنا نیست که خطی واضح و پررنگ بین این الگوها وجود دارد و تمییز طرفداران گفت‌وگو از حامیان دو الگوی دیگر کاری ساده و امری روشن است؛ زیرا اولاً طرفداران گفت‌وگوی ادیان متنوع و گونه‌گون‌اند و ثانیاً شباهت‌های فراوانی بین سخنان و ادعاهای برخی گروه‌های طرفدار گفت‌وگو با دو گروه دیگر می‌بینیم. برای مثال، تأکید بر حفظ هویت دینی را، هم در بین طرفداران گفت‌وگو می‌بینیم و هم در بین کسانی که مخالف گفت‌وگويند؛ یا تأکید بر مشترکات را، هم در بین طرفداران گفت‌وگو می‌بینیم و هم در بین کسانی که اختلافات ادیان را صوری می‌دانند. در واقع، الگوی گفت‌وگو چتری بزرگ و دامن‌گستر است که طیف گسترده‌ای از نظریات و دیدگاه‌ها را شامل می‌شود. یک سر طیف دیدگاه‌هایی قرار دارند که شباهت‌های متعددی با الگوی طرد و انکار دارند و سر دیگر طیف دیدگاه‌هایی‌اند که به الگوی پذیرش مطلق شباهت دارند.
    تحلیل مؤلفه‌های بیست‌ویک‌گانة پيش‌گفته نشان می‌دهد که دو ویژگی در الگوی گفت‌وگو وجود دارد که باعث می‌شود به‌رغم تنوع و گوناگونیِ مذکور، بتوان حامیان گفت‌وگو را از حامیان دو الگوی دیگر بازشناخت. این دو ویژگی، پاسخی است که طرفدران گفت‌وگو به دو پرسش ذیل می‌دهند:
    •    آیا اختلاف بین ادیان، واقعی است یا خیر؟
    •    اگر اختلاف واقعی است، باید چه رویکردی به دیگریِ دینی داشته باشیم؟
    چنان‌که در مؤلفه‌های مربوط به اشتراکات و اختلافات ادیان مشاهده کردیم، طرفداران گفت‌وگو بر واقعي بودن اختلاف بین ادیان تأکید داشتند و مدعی بودند که این اختلافات باید به رسمیت شناخته شود و نباید برای پاک کردن آنها تلاش کرد. در واقع، دو مؤلفة به رسمیت شناختنِ اختلاف و لزوم حفظ هویت دینی، پاسخ گروه‌های طرفدار گفت‌وگو به پرسش اول است. این دو مؤلفه باعث می‌شود که طرفداران گفت‌وگو، از کسانی که به وحدت ادیان یا «یک الهیات برای همه» دعوت می‌کنند، تمایز بیابند. خود این اسناد، گاه به‌صراحت به این تمایز اشاره می‌کنند (ای.کی.دی، 2015، ص18). تأکید بر وجود اختلاف بین ادیان و لزوم به رسمیت شناختن این اختلافات، نقطة تمایز الگوی گفت‌وگو از الگوی پذیرش مطلق است.
    پاسخ طرفداران گفت‌وگو به پرسش دوم نیز وجه تمایز آنان از الگوی طرد و انکار است. مؤلفه‌های مربوط به دیگری دینی در الگوی گفت‌وگو، از آزادی دینی، نفی تحمیل عقاید، کرامت ذاتی دیگری و نفی تبعیض، حتی تبعیض‌های دینی، سخن می‌گویند. آن‌گونه که بیان شد، تمام این مؤلفه‌ها قصد دارند تا جایگاه دیگری را از لحاظ آزادی و کرامت، تا حد خودی ارتقا دهند. همین «ارتقای جایگاه دیگری» نقطة تمایز الگوی گفت‌وگو از الگوی طرد و انکار است. از این‌رو، طرفدار گفت‌وگوی ادیان، حتی اگر در نگاه الهیاتی‌اش به‌شدت انحصارگرا باشد و دیگری را کاملاً باطل بداند، باز هم سطحی از آزادی و کرامت را برای دیگری در نظر می‌گیرد که به‌روشنی با الگوی طرد و انکار تفاوت دارد.
    همین مسئله باعث می‌شود که نتوان تعاملات مسلمانان با اهل کتاب را، گرچه اهل کتاب در حفظ دینِ خود مختار بودند، جزو گفت‌وگوی ادیان قرار داد؛ چراکه در بیشتر طول تاریخ و ذیل حکومت‌ها و خلافت‌های مختلف اسلامی، اهل کتاب، گرچه با پرداخت جزیه از امنیتِ سرزمین اسلامی برخوردار بودند، اما از نظر دینی در جایگاهی پایین‌تر از مسلمانان برخوردار بودند و حکومت‌ها، از نظر حقوقی نیز بین آنان و مسلمانان تبعیض‌هایی
    قائل می‌شدند.
    در نتیجه، ما با طیفی از گروه‌ها و دیدگاه‌های متنوع مواجهيم که برخی از آنها از جهاتی شبیه به طردگراهايند (مثلاً در باب دستیابی به حقیقت انحصارگرايند) و برخی دیگر شباهت بسیاری به الگوی پذیرش مطلق دارند؛ اما دو ویژگی بالا طیفِ طرفداران گفت‌وگو را از دو گروه دیگر جدا می‌کند و به آن هویتی متمایز می‌بخشد. همچنین طیفی بودن این مسئله را به‌روشنی تبیین می‌کند که چرا برخی مؤلفه‌ها در یک سند، پررنگ‌تر از سند دیگرند یا برخی مؤلفه‌ها در برخی اسناد نیامده‌اند. برای مثال، دربارة آموختن از دیگری، در سند نوسترا اتاته چیزی دیده نمی‌شود که همین امر منشأ انتقاداتی به این سند شده است (کوهن، 2017، ص6-7)؛ اما علت این امر آن است که نوسترا اتاته رویکردی شمول‌گرایانه دارد و گرچه دیگری را به رسمیت می‌شناسد، اما چون خود را واجد کامل‌ترین حقیقت می‌داند، نیازی به آموختن از دیگری دینی احساس نمی‌کند.
    3ـ3. ارجحیت عمل‌گرایی بر الهیات
    همان‌گونه که در تحلیل مؤلفه‌های گفت‌وگوی ادیان بیان شد، گفت‌وگوی ادیان که یک الگوی کنشی و رفتاری است، تحقق هم‌زیستی مسالمت‌آمیز و ساختنِ جهانی بهتر را هدف اصلی خود قرار داده است. این هدفِ عمل‌گرایانه باعث شده است که گفت‌وگوی ادیان موضوعاتِ فرادینی یا مشترکِ بین ادیان را مبنای کار خود قرار می‌دهد. این خصلتِ فراالهیاتی بودن، که ناشی از عملگراییِ الگوی گفت‌وگوی ادیان است، موجب شده که این الگو بتواند خود را با دیدگاه‌های الهیاتی متنوعی سازگار کند. از این‌رو، می‌بینیم همین اسناد پنج‌گانه نیز مبانی متفاوتی دربارة تکثر ادیان دارند. این تنوع از نگاهِ شبه‌انحصارگرایانة دابرو امت، تا درجه‌بندی حقیقت در کلمة سواء، تا شمول‌گرایی در نوسترا اتاته و تا حمایتِ خاصِ کلیسای انجیلی از تکثر ادیان را شامل می‌شود.
    در میان این اسناد، دابرو امت از ادبیاتی استفاده می‌کند که بسیار شبیه به دیدگاه انحصارگرایی است؛ چراکه اولاً دربارة بهره‌مندی مسیحیان از حق و رستگاری آنان سکوت کرده است؛ ثانیاً در مواردی هم که بر مشترکات تأکید می‌کند، خدای بنی‌اسرائیل را ملاک قرار می‌دهد: «گرچه پرستشِ مسیحی انتخابِ دینیِ مقبولی برای یهودیان نیست، اما ما به‌عنوان الهیدانان یهودی ابراز شادمانی می‌کنیم که به واسطة مسیحیت، صدها میلیون نفر وارد رابطه با خدای اسرائیل شده‌اند». آنجایی هم که از اشتراک در کتابِ دینی سخن می‌گوید، از این سخن می‌گوید که مسیحیان نیز در این کتاب عقاید بنی‌اسرائیل را می‌یابند.
    پاسخ نویسندگان دابرو امت در برابر انتقاد از موضع الهیاتی آنان نیز مؤید همین برداشت است. برخی از منتقدان دابرو امت با اشاره به این عبارت که «یهودیان و مسیحیان یک خدا را می‌پرستند»، نقد کرده‌اند که چرا این سند به.نحو صریحی نظر مسیحیان دربارة مشارکت عیسی در الوهیت را رد نمی‌کند؛ درحالی‌که اعتقاد به الوهیت عیسی، دستور خدا بر پرهیز از شرک را نقض می‌کند. نویسندگان دابرو امت در پاسخ به این اشکالات گفتند که این ناقدان اساساً ماهیت این بیانیه را اشتباه متوجه شده‌اند. دابرو امت یک سند عالمانه یا الهیاتی نیست؛ بلکه یک بیانیة سیاسی است که قصد دارد توجه‌ها را به یک گفت‌وگوی جدی جلب کند و حداقل‌های لازم برای این گفت‌وگو را ارائه دهد (سندمل، 2017، ص5). دابرو امت، با تأکید بر مشترکات و نیز احالة قضاوت دربارة اختلافات عقیدتی به آخرالزمان، خود را در گفتمان گفت‌وگو جا داده است و همان‌گونه که نویسندگانش نیز گفته‌اند، حداقل‌های لازم برای گفت‌وگو را ارائه کرده است.
    نامة «کلمة سواء» بر دیدگاه اسلامیِ درجه‌بندی دین بنا شده است؛ به این معنا که یهودیت و مسیحیت و اسلام، ریشه‌ای الهی دارند و با نسخ دین قبلی، دین بعدی ـ که کامل‌تر است ـ آمده است؛ در نتیجه، دینِ قبلی حتی اگر دیگر اعتبار خود را از دست داده باشد، باز هم نسخة قبلی‌ِ «دین» است. تعبیر اهل کتاب نیز به همین مسئله اشاره دارد که منشأ عقاید یهودیان و مسیحیان کتاب‌هایی است که خدا ـ پیش‌تر و در مراحل قبل ـ برای انسان فرستاده است. از این روست که می‌بینیم نویسندگان نامة «کلمة سواء» به کتاب مقدس مسیحیان استناد نموده و با آن به‌گونه‌ای برخورد کرده‌اند که گویی دارای اعتبار است و حتی اعلام می‌کنند، ما از مسیحیان می‌خواهیم که به کتاب خود بیشتر عمل کنند؛ اما از سوی دیگر، سعی کرده‌اند نحوة استفادة ايشان از کتاب مقدس با مبانی الهیاتی اسلامی نیز هماهنگ باشد؛ از این‌رو اصلاً از پولس و یوحنا نقل قول نکرده‌اند یا مثلاً وقتی از قرآن نقل قول می‌کنند، می‌گویند که خدا چنین گفت؛ اما در نقل قول از کتاب مقدس می‌گویند: عیسی چنین گفت یا اینکه این مطلب در کتاب مقدس نیز آمده است.
    کلیسای کاتولیک در شورای واتیکان دو، در باب تکثر ادیان، موضعی شمول‌گرایانه برگزید. این نگاه در نوسترا اتاته نیز مشاهده می‌شود. از این‌رو می‌گوید: ادیان ديگر نیز «پرتوی از آن حقیقتی که تمام انسان‌ها را منور می‌کند را منعکس می‌کنند» (Nostra Aetate).
    طبق دیدگاه شمول‌گرایانة کلیسای کاتولیک، بهرة دیگر ادیان از حقیقت، در واقع پرتوی از حقیقتی است که در مسیح متجلی شده است. بر همین مبناست که کلیسای کاتولیک مسیحیت را در موقعیتی بسیار بالاتر قرار می‌دهد: «این درست است که پیروان دیگر ادیان می‌توانند فیض الهی را دریافت کنند، اما این نکته نیز مسلّم است که آنان به‌شدت در مقایسه با کسانی که در کلیسا به کمالِ ابزار رستگاری دسترسی دارند، در موقعیتِ ضعیف‌تر و ناقص‌تری قرار دارند» (Dominus Iesus) و به همین دلیل است که کلیسای کاتولیک با اینکه بعد از شورای دوم واتیکان ادیان دیگر را نیز معتبر و محترم دانست، اما همچنان هم با پلورالیسم مخالفت می‌کند و هم خصلت تبشیری خود را حفظ کرده است؛ چراکه معتقد است در مسیح بود که «خداوند خود را به کامل‌ترین شکلش آشکار ساخت... این خودانکشافی خدا در مسیح، بنیادی‌ترین دلیلی است که توضیح می‌دهد که چرا کلیسا ذاتاً تبشیری است. کلیسا کاری به‌جز اعلام انجیل ـ یعنی کامل‌ترین حقیقتی که خدا ما را قادر ساخته است که دربارة خود او بدانیم ـ نمی‌تواند بکند» (پاپ ژان پل دوم، 1990).
    از سوی دیگر، همین نگاه شمول‌گرایانه باعث شده است که کلیسای کاتولیک همچنان بر انحراف دیگر ادیان تأکید کند و دربارة مناسک دیگر ادیان موضعی دوگانه داشته باشد: از سویی، برخی از آنها را مفید و سودمند می‌داند؛ زیرا فرد را برای پذیرش حق آماده می‌کنند؛ و از سوی دیگر، مدعی می‌شود که سطح این اَعمال، تنها در همین حد است که دل را آماده کند «و نباید برای این مناسک منشائی الهی قائل شد یا آنها را دارای اثر نجات‌بخشِ‌ ناشی از عمل مسیح (ex opere operato) دانست» (Dominus Iesus).
    در ميان این اسناد، سند کلیسای انجیلی سندی است که صریح‌تر از دیگر اسناد دربارة تکثر ادیان و لزوم پذیرش آن حرف می‌زند و می‌گوید: این نگاه «مبتنی بر این بینش است که هیچ منظر و دیدگاه خنثایی وجود ندارد که از آن منظر بتوانیم تمام ادیان را با هم مقایسه کنیم» (ای.کی.دی، 2015، ص5). این سند در مبانی الهیاتی خود می‌گوید که خود خداوند این تکثر را مجاز دانسته است (همان، ص13). البته این سند نیز به‌رغم تأکید بسیار بر پذیرش تکثر ادیان، مؤلفة لزوم حفظ هویت خود را بیان می‌کند و با این دیدگاه نیز مخالف است که تفاوت‌ها را نادیده بگیریم و صرفاً بر نقطة مشترک ادیان تأکید کنیم (همان). در واقع، این سند با ترویج نوعی از کثرت‌گرایی، دیگری را معتبر می‌شمرد و با تأکید بر لزوم حفظ هویت مسیحی، بر خاص بودن خود تأکید می‌کند.
    از آنجاکه گفت‌وگوی ادیان عملاً این ظرفیت را نشان داده است که بر دیدگاه‌های الهیاتی مختلفی بنا شود، نظریه‌پردازان امر گفت‌وگو گاه به این مسئله پرداخته‌اند که کدام مبنای الهیاتی برای گفت‌وگو بهتر است. برای مثال، در مقاله‌ای با عنوان «از (و نه فقط دربارة) دیگر ادیان بیاموزیم»، پس از نقد مبنای شمول‌گرایانة نوسترا اتاته، ادعا شده که بهتر است روابط ادیان را بر کثرت‌گرایی بنا کنیم؛ زیرا دیدگاه‌های کثرت‌گرایانه، ادیان جهان را از نظر بهره‌مندی از حقیقت و نجات، تقریباً برابر می‌بینند و این مسئله می‌تواند مواجهة صادقانه را ترغیب کند و دادوستدی ثمربخش بین پیروان ادیان پدید آورد (ر.ک: ثاتامانیل، 2017). در مقابل، کسانی نیز معتقدند بحث بر سر مبانی الهیاتی راهگشا نیست و برای رسیدن به هدف اصلیِ گفت‌وگوی ادیان باید راه‌حلی عمل‌گرایانه‌تر داشت. به همین دلیل، به‌جای بحث دربارة اینکه کدام مبنای الهیاتی بهتر است، حداقل‌هایی را به‌عنوان لازمة گفت‌وگو مطرح کرده‌اند: «اذعان به اینکه درجه‌ای از حقیقت الهی در هر دین وجود دارد، همراه با آمادگی جهت آموختنِ از آن حقیقت، شرط لازم برای روابطِ ثمربخشِ بین ادیان است» (کوهن، 2017، ص11).
    تنوع الهیاتی اسناد پنج‌گانه و نیز بحث‌های نظریه‌پردازان گفت‌وگو بر سر انتخابِ مبنای الهیاتی یا اتخاذ مبانی عملگرایانه، نشان می‌دهد که الگوی گفت‌وگو در ذات خود موضعی فراالهیاتی دارد. این الگو در ذات خود کاملاً عملگرایانه است؛ چراکه قصد دارد راهی بیابد که ادیان مختلف در دنیای جدید امکان همکاری و بقا داشته باشند.
    نتیجه‌گیری
    بسیاری از نظریه‌پردازان معتقدند که گفت‌وگوی ادیان به معنایی که امروزه رواج دارد، با تعاملات مسالمت‌آمیزی که در گذشته بین پیروان ادیان رخ می‌داده است، تفاوت بینادین دارد. برای تبیینِ این وجه تمایز، ابتدا بیان شد که آنچه امروزه به‌عنوان گفت‌وگوی ادیان رواج دارد، نه یک مکالمة الهیاتی، بلکه الگویی برای کنش و تعامل است. در ادامه، برای کشف خصوصیاتی که باعث می‌شود این الگو ماهیتی متمایز بیابد، به تحلیل مؤلفه‌های اصلیِ این الگو پرداختیم. نگاهی به مفاهیم و مؤلفه‌های سازندة‌ این الگو نشان می‌دهد که چهار ارزش اصلی به الگوی گفت‌وگوی ادیان جهت می‌دهند که عبارت‌اند از: ارزش ذاتی صلح؛ من و دیگری در کنار هم؛ ارتقای جایگاه دیگری؛ و تلاش برای ساختن جهانی بهتر. همچنین بیان شد که در بین این چهار ارزش نیز ارزش چهارم محوریت دارد. مروری بر این مؤلفه‌ها و ارزش‌ها نشان‌دهندة روحِ مدرنِ الگوی گفت‌وگوست. همچنین بیان شد که عملگرایانه بودن هدفِ گفت‌وگوی ادیان ـ که ناشی از همین روحِ مدرن است ـ گفت‌وگوی ادیان را به امری فراالهیاتی بدل کرده است که می‌تواند با مبانی الهیاتی متفاوت و متنوعی سازگار شود. همچنین نشان دادیم که ارتقای جایگاه دیگریِ دینی باعث شده است که تقریباً هیچ یک از نمونه‌هایی که در تاریخ شاهد همزیستی مسالمت‌آمیز بین پیروان ادیان ابراهیمی هستیم، شباهتی به آنچه در گفت‌وگوی ادیان رخ می‌دهد، نداشته باشد. به همین دلیل است که نمي‌توان برخورد مسالمت‌جويانة مسلمانان با یهودیان و مسیحیان ذیل عنوان اهل کتاب را ذیل الگوی گفت‌وگوی ادیان قرار دارد؛ چراکه آن تعامل، ویژگی‌ها و مؤلفه‌های الگوی گفت‌وگو را ندارد. این ویژگی‌ها همان وجه تمایزی‌اند که گفت‌وگوی ادیان را تشخص می‌بخشند و گفت‌وگوی ادیان را به الگویی برای تعامل و کنش تبدیل می‌کنند که با دربرگرفتن ارزش‌های مدرن و سازگار شدن با آنها، راهی پیش پای پیروان ادیان می‌گشایند تا بتوانند حضورشان را در دنیای مدرن و مطابق با دنیای مدرن ادامه دهند.

        استراوس، انسلم و جولیت کربین، 1391، مبانی پژوهش کیفی، ترجمه ابراهیم افشار، چ دوم، تهران، نشر نی.
        اشمیتز، 1380، «مبانی گفت‌وگو میان ادیان»، ترجمه محمد حبیبی مجنده، نامه مفید، ش25، ص253-273.
        بهروزی لک، غلامرضا و حسن علی یاری، 1396، «کاربرد روش تحقیق نظریه داده بنیاد در استخراج نظریه از متون دینی»، مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی، ش73، ص550-565.
        حقانی فضل، محمد، 1397، بررسی تأثیر ماهیت گفت‌وگوی ادیان بر تفسیر متون مقدس، پایان‌نامه دکتری، چاپ نشده، دانشگاه ادیان و مذاهب قم.
        خنیفر، حسین و ناهید مسلمی، 1396، اصول و مبانی روش‌های پژوهش کیفی، تهران، نگاه دانش.
        رنارد، جان، 1394، اسلام و مسیحیت: بررسی تطبیقی اندیشه‌های کلامی، ترجمه و تحقیق احمد نمایی، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی.
        ساغروانی، سیما و دیگران، 1393، «تحمیل نظریه به داده‌ها یا ظهور نظریه از داده‌ها: نظریه‌پردازی در علوم انسانی با روش‌شناسی نظریه داده‌بنیاد»، پژوهش‌نامه مبانی تعلیم و تربیت، ش4، ص151-170.
        شارپ، اریک، 1384، «گفت‌وگوی ادیان»، ترجمه غلام‌رضا اکرمی، اخبار ادیان، ش17، ص33-37.
        مهرابی، امیرحمزه و دیگران، 1390، «معرفی روش‌شناسی نظریه داده‌بنیاد برای تحقیقات اسلامی (ارائه یک نمونه)»، مدیریت فرهنگ سازمانی، ش23، ص5-30.
        A Common Word between Us and You (ACW Letter). Retrieved from:
             https://www.acommonword.com/the-acw-document/
        Borelli, John, 2017, "Nostra Aetate: Origin, History, and Vatican II Context", in: The Future of Interreligious Dialogue: A Multi-Religious Conversation on Nostra Aetate, Editors: Cohen, Charles L., Knitter, Paul F., Rosenhagen, Ulrich, Orbis Books. 
        Cohen, Charles L., 2017, "Introduction: Some Declarations on the Relation of the Non-Christian Religions to the Church", in: The Future of Interreligious Dialogue: A Multi-Religious Conversation on Nostra Aetate, Editors: Cohen, Charles L., Knitter, Paul F., Rosenhagen, Ulrich, Orbis Books.
        Cornille, Catherine, 2013, “Conditions for Inter-Religious Dialogue”, The Wiley-Blackwell Companion to Inter-Religious Dialogue, New York: John Wiley & Sons.
        Dabru Emet: A Jewish Statement on Christians And Christianity. Retrieved form: http://www.jcrelations.net/Dabru_Emet_-_A_Jewish_Statement_on_Christians_and _Christianity.2395.0.html
        Dominus Iesus: Declaration on the Unicity and Salvific Universality of Jesus Christ and the Church, 2000. Retrieved from:  http://www.vatican.va/roman_curia/congregations/cfaith /documents/rc_con_cfaith_‌doc_20000806_dominus-iesus_en.html
        Evangelische Kirche in Deutschland (EKD), 2016, Christian Faith and Religious Diversity - a Protestant Perspective: A Foundational Text from the Council of the Evangelical Church in Germany.
        Gerstenberger, Erhard, 2017, "Plurality of Theologies in Bible and Church Life", in: Interreligious Relations: Biblical Perspectives, Hallvard Hagelia and Markus Zehnder (eds.), Bloomsbury T&T Clark.
        Hedges, Paul, 2010, Controversies in Interreligious Dialogue and the Theology of Religions, London: SCM Press.
        Kajivora, Edward , 2012, "Interreligious Dialogue and Its Impact on Bible Translation in Sudan", The Bible Translator, Vol. 63 No. 3, p.69-178.
        Kasper, Walter card., 2001, "The Jewish-Christian Dialogue: Foundations, Progress, Difficulties and Perspectives", Lecture in Jerusalem, p.19-23. Rterived from http://www.vatican.va/ roman_curia/pontifical_councils/chrstuni/card-kasper-docs/rc_pc _chrstuni_doc_20011123 _kasper-jews-christians_en.html
        Kessler, Edward, 2002, "Understanding Christianity Today - Jewish Perspectives: Dabru Emet: A Jewish Statement on Christianity", Reviews in Religion and Theology 9, no. 5, p479-87.
        Lamb, Matthew L. and Matthew Levering (eds.), 2008, Vatican II: Renewal within Tradition, Oxford University Press.
        McDermott, Gerald R., 2010, Can Evangelicals Learn from World Religions?: Jesus, Revelation & Religious Traditions, InterVarsity Press.
        Muʼassasat Āl al-Bayt lil-Fikr al-Islāmī, 2012, A Common Word Between Us and You: 5-year Anniversary Edition, Royal Aal Al-Bayt Institute for Islamic Thought.
        Nnabugwu, Joseph, 2011, Analyzing A Common Word Between Us Muslims and You Christians:
        A Critical Discourse Analysis, Xlibris Corporation.
        Nostra Aetate, 1965, Declaration on the Relation of the Church to Non-Christian Religions, Proclaimed by His Holiness Pope Paul VI.
        Pope Benedict XVI, 2006, "Faith, Reason and the University: Memories and Reflections", Meeting with the Representatives of Science, Aula Magna of the University of Regensburg, Tuesday.
        Pope Francis, 2015, “Interreligious General Audience; on the Occasion of the 50th Anniversary of the Promulgation of the Conciliar Declaration 'Nostra Aetate,'”.
        Pope John Paul II, Redemptoris missio (Latin: The Mission of the Redeemer): On the permanent validity of the Church's missionary mandate, 7 December 1990. Retrieved from: http://w2.vatican.va/content/john-paul-ii/en/encyclicals/documents/hf_jp-ii_enc_07121990 _redemptoris-missio.html
        Rosen, David, 2001, "Dabru Emet": Its Significance for the Jewish-Christian Dialogue", An address given at the 20th anniversary celebration of the Dutch Council of Christians and Jews (OJEC) at Tilburg, The Netherlands. Retreived from: http://www.jcrelations.net /Dabru+Emet:+Its+Significance+for+the+Jewish-Christian+Dialogue.1504.0.html?id=980
        Sandmel, Rabbi David Fox, 2017, "Who Do You Say That I Am? Jewhish Responses to Nostra Aetate and Post-Holocaust Christianity", in: The Future of Interreligious Dialogue: A Multi-Religious Conversation on Nostra Aetate, Editors: Cohen, Charles L., Knitter, Paul F., Rosenhagen, Ulrich, Orbis Books.
        Taylor, John v., 1979, "The Theological Basis of Interfaith Dialogue", International Review of Mission, Vol.68, No.272, P.373-384.
        Thatamanil, John J., 2017, "Learning from (and Not Just about) Our Religious Neighbors: Comparative Theology and the Future of Nostra Aetate", in: The Future of Interreligious Dialogue: A Multi-Religious Conversation on Nostra Aetate, Editors: Cohen, Charles L., Knitter, Paul F., Rosenhagen, Ulrich, Orbis Books.
        Valkenberg, Pim, 2016, "Nostra Aetate: Historcial Contingency and Theological Significance", in: Pim Valkenberg, Anthony Cirelli (eds.), Nostra Aetate, CUA Press.
        Van Dam, Cornelis, 2017, "Interreligious Relations and the Challenge of Multiculturalism: Some Biblical Principles", in: Interreligious Relations: Biblical Perspectives, Hallvard Hagelia and Markus Zehnder (eds.), Bloomsbury T&T Clark.
        World Council of Churches (WCC), 2016, Called to Dialogue; Interreligious and Intra-Christian Dialogue in Ecumenical Conversation, A Practical Guide, WCC Publications.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حقانی فضل، محمد، صادق نیا، مهراب.(1398) راه‌حلی مؤمنانه برای زیست در دنیای مدرن: تحلیلی بر گفت‌وگوی ادیان. فصلنامه معرفت ادیان، 10(4)، 91-111

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمد حقانی فضل؛ مهراب صادق نیا."راه‌حلی مؤمنانه برای زیست در دنیای مدرن: تحلیلی بر گفت‌وگوی ادیان". فصلنامه معرفت ادیان، 10، 4، 1398، 91-111

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حقانی فضل، محمد، صادق نیا، مهراب.(1398) 'راه‌حلی مؤمنانه برای زیست در دنیای مدرن: تحلیلی بر گفت‌وگوی ادیان'، فصلنامه معرفت ادیان، 10(4), pp. 91-111

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حقانی فضل، محمد، صادق نیا، مهراب. راه‌حلی مؤمنانه برای زیست در دنیای مدرن: تحلیلی بر گفت‌وگوی ادیان. معرفت ادیان، 10, 1398؛ 10(4): 91-111