معرفت ادیان، سال اول، شماره چهارم، پیاپی 4، پاییز 1389، صفحات 83-114

    نقش پدران کلیسا در شکل‌گیری کلیسای مسیحی

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    جواد باغبانی آرانی / دانش آموخته سطح 4 حوزه علميه / arani@qabas.net
    چکیده: 
    مسیحیان برخلاف توصیه حضرت عیسی(ع) که گفته بود کسی را «پدر» نخوانید،1 اسقفان برجسته متکلم و صاحب قلم خود را در فاصله بین سال‏های 100ـ500 م. پدران کلیسا نامیدند. کلیسا به معنای جامعه مسیحی است. دورة پدران کلیسا، به دلایل الاهیاتی نزد هر سه فرقه بزرگ مسیحی دارای اهمیت است. رشته‏ای که به مطالعه پیرامون زندگی و آثار پدران کلیسا می پردازد، «پاترولوژی» نام دارد. مورخان مسیحی، پدران کلیسا را از جنبه های گوناگون تقسیم کرده اند. از جمله در رابطه با زبانی که آنان با آن سخن می گفتند: از این رو، پدران کلیسا به آبای یونانی زبان و آبای لاتینی زبان تقسیم می شوند. پدرانی نیز بودهاند که نه یونانی زبان محسوب می شوند و نه لاتینی زبان. این نوشتار به این موضوع پرداخته است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    An Inquiry about Church Fathers
    Abstract: 
    Contrary to the advice of Jesus Christ who told people not to call anyone "father", Christians called their eminent bishops who were theologians and writers as Church fathers from the 1st to the 5th centuries. Here the Church is used to mean the whole Christianity. For theological reasons, the period of the Church fathers is of great importance for each of the three large Christian denominations. The area of study which deals with the life and works of the Church Fathers is called patrology. Christian historians have divided Church Fathers in various ways. For example, they have been grouped in terms of the language they speak. Therefore, we have Latin fathers and Greek fathers of the Church. There is also a group of fathers who do not belong to either of these two groups. The present inquiry deals with the subject.
    متن کامل مقاله: 

     

    مقدمه

    دانشمندان مسیحی به اسقفان برجستة متکلم که در فاصله بین سال‏های 100ـ500 م. زندگی می کردند،2 پدران کلیسا می گویند. «کلیسا» در زبان فارسی از واژه یونانی «اکلیسیا»3 گرفته شده و در لغت به معنای «مجمع» است. بیشترین کاربرد واژه «کلیسا» در سه معناست:

    1. جامعه مؤمنان مسیحی. مقصود حضرت عیسی(ع) از کلیسا در این عبارت نیز جامعه مؤمنان است: «و من نیز تو را می گویم که تویی پطرس و بر این صخره کلیسای خود را بنا می کنم. ابواب جهنم بر آن استیلا نخواهد یافت و کلیدهای ملکوت آسمان را به تو می سپارم. آنچه بر زمین ببندی، در آسمان بسته گردد و آنچه در زمین گشایی، در آسمان گشاده شود».4 جوامع ایمانی مسیحیت با لفظ کلیسا مشخص می‏شوند. برای مثال، گفته می‏شود: کلیسای کاتولیک،5 کلیسای ارتدکس6 و کلیسای پروتستان.7 در اسلام برای جامعه مؤمنان واژه «امت» به کار می رود.8

    2. جامعه روحانیت مسیحی.9

    3. ساختمانی که مسیحیان برای عبادت در آن جمع می‏شوند. «کلیسا» در این معنا در برابر «کنیسه»10 و «مسجد» قرار می‏گیرد.

    منظور از واژه «کلیسا» در عنوان ترکیبی «پدران کلیسا» جامعه مسیحی است.

    پیشینه

    در عهد عتیق برگزیدگانی مانند حضرت ابراهیم(ع)، حضرت اسحاق(ع) و حضرت یعقوب(ع)، که قوم بنی‏اسرائیل را پدید آورده‏اند و در عهد جدید کسانی که به کمک روح‏القدس، ایمان مسیحی را تعلیم داده‏اند، «پدران» نامیده می‏شوند. پولس رسول می‏گوید: «زیرا هر چند هزاران استاد در مسیح داشته باشید، اما پدران بسیار ندارید؛ زیرا که من شما را در مسیح به انجیل تولید نمودم».11

    در قرون نخستِ مسیحیت، اسقف کلیسا را به سبب تعمید و تعلیم مردم «پدر در مسیح» می خواندند. از قرن چهارم به بعد، اسقفانی را که برای حجیتِ سنت مسیحی به آثارشان استناد می‏شد، «پدر» می‏نامیدند. آگوستین (354ـ430 م.) برای اولین بار جروم (340ـ420) را که اسقف نبود، در ردیف «پدران» قرار داد. در غرب، برای ابراز وفاداری به اسقفان از عنوان «پدر» استفاده می‏شد. شاخه ارتدکس شرقی مسیحیت برخی از متکلمان قرون وسطا را نیز «پدران کلیسا» می‏نامد.

    منع عیسی(ع) از کاربرد واژه پدر

    1. طبق عهد جدید، حضرت عیسی(ع) توصیه کرد که همه پیروانش با هم برادر باشند؛ کسی احساس برتری نکند و هیچ‏کس عنوان «پدر» نداشته باشد: «هیچ کس را بر زمین «پدر» خود مخوانید؛ زیرا پدر شما یکی است که در آسمان است».12

    کاتولیک‏ها، برخلاف توصیه آن حضرت، اسقف اعظم رم را «پاپ» می‏نامند. این واژه از «پاپاس»13 یونانی، به معنای «پدر» می‏آید. عهد جدید نیز سه مرتبه از واژه «ابا»،14 که در زبان سریانی به معنای «پدر» است، استفاده می کند.15 اَبوت16 نیز که به معنای «پدر» است و به رهبر یک گروه از راهبان گفته می‏شود، از همین واژه به دست می ‏آید. شاخه ارتدکس شرقی مسیحیت، به اسقفان عالی‏مقام برخی مراکز خود عنوان «پاتریارک»17 به معنای «پدر فرمانروا» می دهند. پاتریارک مسکونی18 لقبی است که مسیحیان ارتدکس به پاتریارک استانبول عطا می کنند.

    علاوه بر این، در مسیحیت به کسی که هنگام تعمید کودک متعهد می‏شود، به امور دینی وی رسیدگی کند، پدر تعمیدی گفته می شود. وی در صورت درگذشت والدین، یا بی‏توجهی آنان به تربیت دینی فرزندشان، تعهد خود را عملی می‏کند.

    واژه شناسی

    پاترولوژی19 عنوان رشته‏ای است که به مطالعه پیرامون زندگی و آثار پدران کلیسا اختصاص دارد. واژه­ها و اصطلاحات آبایی20، آباءشناسی21 و الاهیات پدران (پدرشناسی) نیز به همین معنا ست. در این فن، نوشته های دفاعی پدران کلیسا بررسی می شود.22

    عصر پدران

    1. به عقیده مسیحیان، حضرت عیسی(ع) سال 30 به رسالت برگزیده و در سال 33 مصلوب شد. جسد وی از صلیب برداشته شد و در قبر مدفون گردید. آن حضرت، پس از سه شبانه­روز از قبر برخاست و تا چهل شبانه­روز برای شاگردانش ظاهر می شد. پس از این چهل روز، عیسی(ع) به آسمان رفت و تاکنون بازنگشته است. پانصد سال صدر مسیحیت، به دو دوره23 تقسیم می شود: عصر رسولان و عصر پدران.

    الف. عصر رسولان. این عصر شامل سال 3024 تا سال 100 م. است. پس از رستاخیز عیسی(ع) رسولان آن حضرت، اعم از شاگردان برگزیده وی و کسانی مانند پولس که عیسی(ع) را ندیدند، به تبلیغ آیین حضرت اقدام کردند. آخرین رسول عصر رسولان، یوحناست که حدود سال 100 م. از دنیا رفت.

    ب. عصر پدران. فاصله بین سال‏های 100ـ500 را «عصر پدران»25 می‏نامند. پدران کلیسا در این دوره، تفاسیری بر کتاب مقدس نوشتند و از عقاید مسیحیت دفاع کردند، امور مربوط به ایمان و شرایط آن را شرح دادند، حوادث و مجادلات زمان خویش را ثبت نمودند و تعالیم مسیحی را به یهودیان و بت­پرستان عصر خود انتقال دادند. این دوره، به عصر پدران شهرت یافته است؛ زیرا چهره های برجسته­ای مانند ژوستین شهید،26 ایرنه، اوریگن، ترتولیان و آگوستین، که همه عنوان پدر کلیسا داشتند، در این عصر زندگی می کردند. تاریخ دقیق این عصر، از زمان خاتمه نگارش عهد جدید (حدود 100 م.) تا شورای کالسدون27 (451 م.) است.

    پدران رسولی

    «پدران رسولی»28 دوران رسولان را درک کرده بودند. با رسولان و آموزه‏های آنان بودند و پس از نوشته شدن عهد جدید، نگارش آثار مسیحی را ادامه دادند و از رهبران کلیسا به شمار می رفتند. قدیس کلمنت (30ـ100 م.)، ایگناتیوس انطاکی (110 م.) و پولیکارپ شهید (69ـ155 م.) از پدران رسولی هستند. پدران رسولی پیش از اینکه سنت کلیسایی شکل بگیرد، آرای خود را بیان کردند، اعمال و گفتار عیسی(ع) را مد نظر قرار دادند و کتاب مقدس را برحسب آن تفسیر کردند. با تلاش آنان، عقاید مسیحی تثبیت شد. بنابراین پدران رسولی کسانی هستند که اولاً، با حواریون و رسولان ارتباط داشته و ثانیاً، از خود آثار و تألیفاتی به جا گذاشته اند.

    آثار پدران رسولی

    شاید قدیمی ترین اثر پدران رسولی، رسالة اول کلمنت باشد. دیداخه،29 رساله دوم کلمنت، قطعاتی از پاپیاس، دفاعیه کوادراتوس، شبان هرماس، رساله برنابا، هفت رساله از ایگناتیوس انطاکی به افسسیان، مغننسیان (مانیسای کنونی در ترکیه)، ترالیانیان، رومیان، فیلادلفیانیان، ازمیرنیان و پولیکارپ، رساله پولیکارپ به فیلپیان، رساله پولیکارپ شهید و رساله به دیوگنتیوس30 مجموعه­ای از رساله های پدران رسولی است. 31 نوشته های پدران رسولی سه ویژگی دارند:

    أ. علاوه بر عهد جدید به عهد عتیق نیز عمیقاً تکیه می کنند؛

    ب. از مسائل فلسفی کمتر سخن به میان آورده اند؛

    ج. اغلب مربوط به سال های 95 تا 150 م. است.32

    دکترهای کلیسا

    به برخی از پدران کلیسا، عنوان «دکتر» داده شده است. دکترهای کلیسا، نه تنها برای کلیسا، یعنی جامعه مسیحی، تألیفاتی داشته اند، بلکه پیرامون کلیسا نیز آثاری پدید آورده­اند. یکی از ویژگی های مهم این گروه، سازماندهی آموزه های مسیحی و ایجاد نظام الاهیاتی بوده است. از این رو، برخی آثار، آنان را بنیانگذاران می نامد. پدرانی که در کلیسای غرب «دکتر خوانده» شده اند، عبارتند از آمبروز، آگوستین، جروم گریگوری کبیر.

    همچنین پدرانی که در کلیسای شرق دکتر خوانده شده­اند، عبارتند از آتاناسیوس؛ باسیل؛ گریگوری نازیانزی ویوحنای زرین دهن.

    بعدها این عنوان به صورت افتخاری به برخی از متألهان کلیسا نیز داده شده است.

    نقش پدران کلیسا

    دوره پدران کلیسا، یکی از تأثیرگذارترین دوره های تاریخ تفکر مسیحی است. و به دلایل الاهیاتی دارای اهمیت است. هر سه فرقه بزرگ مسیحی یعنی کاتولیک، ارتدکس و پروتستان و همچنین انگلیکان ها این دوره را نقطه عطفی در آموزه های مسیحیت می دانند. هر یک از این کلیساها، خود را ادامه و بسط دهنده آن دوره می پندارند. برای مثال، لنسلوت آندروز33 (1555ـ1626 م.) نویسندة برجسته انگلیکان در قرن هفدهم اعلام کرد که اساس مسیحیت راست­کیش عبارت است از دو عهد (عهدین)، سه اعتقادنامه، چهار انجیل و پنج قرن نخست تاریخ مسیحیت.

    پدران کلیسا بیشتر در سه محور زیر تأثیرگذار بوده اند:

    أ. تعیین فهرست رسمی عهد جدید یا تنظیم کتاب های قانونی

    واژة «قانونی» برگرفته از واژه یونانی «کانن»34 به معنای خط­کش، محدوده، معیار، ضابطه و میزان است. به عقیده مسیحیان، پدران کلیسا با الهام روح­القدس محدوده کتاب­ مقدس را تعیین و بر اقتدار و مرجعیت35 آنها اجماع کردند. بر این اساس، انجیل لوقا قانونی و انجیل توماس خارج از محدوده کتاب های قانونی36 قرار گرفت.

    هنگام نگارش عهد جدید، اصطلاح «کتاب مقدس» تنها به عهد عتیق اطلاق می شد. از دوران پدران کلیسا، اصرار بر این شد که مسیحیان عهد جدید را دارای همان اقتدار و مرجعیت عهد عتیق بدانند. از زمان ژوستین (100ـ 165 م)، اناجیل و کتاب اعمال رسولان عهد جدید نامیده شد، و در پایان قرن دوم، این توافق پدید آمد که علاوه بر چهار انجیل و اعمال رسولان، چهارده رساله پولس (رساله به عبرانیان را نیز اثر پولس ­دانسته می شد) و مکاشفه یوحنا کتب الهامی باشند.

    در فهرست موراتوری37 که حدود سال 200 نوشته شده،22 کتاب از کتب عهد جدید نام برده شده است. آتاناسیوس (296ـ373 م.) در سال 367، در نامه­ای خطاب به کلیساهای مختلف، 27 کتاب از 39 کتاب فهرست خود را به عنوان کتب قانونی عهد جدید معرفی کرد. این 27 کتاب، همان عهد جدیدی است که امروزه مورد پذیرش همه مسیحیان است. در خصوص پذیرش یا عدم پذیرش رساله یعقوب، رساله اول کلمنت و کتاب دیداخه مباحثی وجود داشته است که سرانجام تنها رساله یعقوب به عنوان کتاب قانونی پذیرفته شد. درباره مقدم یا مؤخر بودن برخی کتاب ها نیز، بین کلیساهای شرق و غرب اختلاف بود. برای مثال، کلیسای شرق مایل بود رساله های کاتولیکی38 پیش از رساله های پولس قرار گیرد، اما کلیسای غرب اصرار داشت تا رساله های پولس بلافاصله بعد از اعمال رسولان قرار گیرد.

    ب. تثبیت نقش سنت39

    در قرن دوم جریانی پدید آمد که بر اساس آن، انسان می تواند به وسیله معرفتی خاص40 نجات یابد. این جریان فکری، که تفکر گنوسی41 نام داشت، با مسیحیت تشابه نزدیکی داشت؛ زیرا هم از نام مسیح استفاده می کرد و هم گزیده­هایی از کتاب مقدس را برای اثبات اصول عقاید خود به کار می برد. ابداع این دست اندیشه های نو، که به نام اندیشه های مسیحی صورت می گرفت، خشم رهبران مسیحی را برانگیخت و آنان را واداشت تا به نقش سنت توجه جدی داشته باشند. ایرنه، یکی از پدرانی است که در مقابل تفکر گنوستیکی به دفاع از مسیحیت راستین پرداخت. وی می گفت: کلیسا سنت رسولان، یعنی انجیلی را که ایشان موعظه می کردند و در کتب قانونی محفوظ است، به نسل های بعدی منتقل کرده است. اما گنوسی­ها راه دیگری را برگزیده­اند و عقاید خود را تحت عنوان مسیحیت تبلیع می کنند. ترتولیان نیز با تأسف اظهار داشت که بعضی افراد، معنای کتب مقدس را تحریف می کنند تا نظرات خود را اثبات کنند. از نظر وی، سنت می تواند کلیسا را از تعابیر و تفاسیر غریب و منحرف محفوظ دارد.

    ج. تدوین اعتقادنامه ها

    در دوره پدران کلیسا، اعتقادنامه هایی42 تدوین شد که هنوز هم اساس ایمان و اعتقادات مسیحیان را تشکیل می دهد. در اوایل مسیحیت کسانی که می خواستند تعمید یابند، براساس دستورالعمل مختصری اعتقادات خود را بیان می کردند. جزییات این اعتقادنامه ها، در مناطق مختلف متفاوت بوده است. از میان اعتقادنامه های مسیحی، سه اعتقادنامه که در دوره پدران کلیسا شکل گرفت، از اهمیت بیشتری برخوردارند:

    أ. اعتقادنامه رسولان. مسیحیان از این اعتقادنامه در مراسم تعمید خود استفاده می کنند. نام اعتقادنامه رسولان، به این دلیل نیست که رسولان آن را نوشته اند. این عنوان را نخستین بار یکی از پدران کلیسا، به نام امبروز در سال 390 م. به کار برد. اعتقادنامه رسولان دارای سه بخش اصلی درباره خدا، عیسی مسیح و روح القدس و مطالبی درباره کلیسا، روز داوری، رستاخیز و نزول به جهنم، رسالت عیسی و حیات کلیساست. اعتقادنامه رسولان کوتاه و تنها دارای دوازده فراز است که هر یک از دوازده فراز این اعتقادنامه، از دیر زمان به یک رسول نسبت داده می شود.

    ب. اعتقادنامه نیقیه. این اعتقادنامه از مشهورترین اعتقادنامه های مسیحی است که در واکنش به مناقشات بین آریوس و آتاناسیوس در باب الوهیت مسیح پدید آمد. اعتقادنامه نیقیه، در سال 325 م. در شورای نیقیه به تصویب رسید. سپس در سال 381 م. در شورای اول قسطنطنیه مورد تجدید نظر قرار گرفت. در اعتقادنامه نیقیّه آمده است: روح‏القدس از خدای پدر صادر می‏شود. کاتولیک‏ها قید «و پسر»43 را بر آن افزوده‏اند و عقیده دارند روح‏القدس از پدر و از پسر صادر می‏شود. یکی از عوامل جدایی رسمی شرق و غرب، وجود همین عنصر اعتقادی فیلیُکوِ است. کلیسای شرق بر این باور بود که کلیسای غرب، با تغییر یک جانبه این اعتقادنامه که میراث مشترک کل کلیساهاست، دچار خطا شده است. کلیساها از این اعتقادنامه در مراسم عشای ربانی خود استفاده می کنند.

    ج. اعتقادنامه آتاناسیوس. این اعتقادنامه، نام خود را از آتاناسیوس (373 م.) گرفته است. آتاناسیوس شمّاس جوانی بود که در شورای نیقیه، اسقف اسکندریه را در مقابله با آریوس همراهی ‏کرد. اعتقادنامه آتاناسیوس مشتمل بر چهل فراز پیرامون موضوع ایمان است. مطالب این اعتقادنامه در دو بخش تنظیم شده است: بخش اول، به موضوع تثلیث و بخش دوم، به موضوع تجسد پرداخته است. امروزه به سبب تکفیرهای شدیدی که در اعتقادنامه آتاناسیوس وجود دارد، کمتر این اعتقادنامه مورد استفاده قرار می گیرد. رسمی و معین شدن فهرست عهد جدید، تثبیت نقش سنت و تدوین اعتقادنامه ها در دوره پدران کلیسا به تثبیت و شکل گرفتن الاهیات و اعتقادات مسیحیت کمک کرد.

    مواضع پدران کلیسا

    پدران کلیسا، علاوه بر نقش­آفرینی در سه عرصه مذکور، کوشیدند تا به سؤال های فکری
    و مهمی که پیرامون طبیعت مسیح، آموزه تثلیث، محدوده اقتدار و مرجعیت کلیسا
    و موضوع فیض حاکم خدا در مقابل اراده آزاد انسان وجود داشت، پاسخ دهند.
    این پاسخ ها، مرجعی برای نسل های بعدی شده است. علاوه بر این، در طول تاریخ مسیحیت، شاهد مواضعی از سوی پدران کلیسا هستیم که تأثیر آن در روند مسیحیت کنونی انکارناپذیر است. برای مثال:

    أ. دفاعیه هایی44 که از سوی پدران کلیسا برای دفاع و توجیه عقلانی از ایمان مسیحی در برابر منتقدان نوشته شده است.45 دفاعیه های ژوستین شهید، ایرنه اهل لیون46 (130-200 م.) در غرب و اوریگن47 (185ـ254 م.) در شرق، نمونه هایی از دفاعیه هاست که درصدد توضیح و دفاع از عقاید و آیین مسیحیت نگاشته شده است.

    ب. پدران کلیسا و پیروان آنان، بازگشت عیسی و وقوع آخرالزمان را بسیار نزدیک می‏دیدند. این گرایش، با گذشت زمان و بی‏نتیجه ماندن انتظارها، به انتظار بازگشت وی در آینده‏ای نامعلوم تبدیل شد و از آن زمان تاکنون، ظهور هرگونه بی‏دینی فراگیر و هر حادثه بزرگ طبیعی یا غیرطبیعی از نشانه‏های بازگشت و ظهور مسیح تلقی شده است.

    ج. مخالفت پدران کلیسا در قرون نخست با سپردن خدمت کشیشی به زنان هنوز هم مورد توجه است. پدران کلیسا، عقیده برخی از فرقه‏های بدعت گذار، به ویژه گنوسیان (غنوصیان) را در این مورد بدعت دانستند و بی درنگ آن را محکوم کردند.

    د. قدیس باسیل که در قرن چهارم می‏زیست، در رسالة سوم خود به اسقف ایقونیه48 نوشت که هیچ گاه پدران کلیسا از چندهمسری سخنی به میان نیاورده‏اند؛ زیرا آنان این امر را طبیعتی حیوانی می‏شمارند و آن را شایسته مقام انسان نمی‏دانند. وی در این رساله نوشت، گناه چندهمسری از زنا بدتر است.49 این عقیده همچنان مورد توجه است و در مسیحیت چندهمسری50 وجود ندارد.51

    تقسیم بندی پدران کلیسا

    مورخان مسیحی پدران کلیسا را از جنبه های گوناگون تقسیم می کنند:

    أ. پدران کلیسا، گاهی در رابطه با شورای نیقیه (325 م.)، به آبای قبل و بعد از شورای نیقیه تقسیم می شوند. کسانی مانند کلمنت، ایگناتیوس، پاپیاس، پولیکارپ، ژوستین و ایرنه، از آبای قبل و کسانی مانند امبروز و یوحنای زرین دهان، از آبای بعد از شورای نیقیه محسوب می شوند؛

    ب. پدران کلیسا گاهی در رابطه با منطقه جغرافیایی که مرکز مباحث مهم الاهیاتی بود، تقسیم می شوند. سه منطقه دارای اهمیت ویژه­ای بودند که دو منطقه نخست به یونانی و سومی به لاتینی صحبت می کردند:

    1. شهر اسکندریه مصر مرکز آموزش الاهیات به سبک خاصی بود. این سبک با سنت افلاطونی52 پیوند داشت. مکتب اسکندرانی53 بیشتر بر الوهیت عیسی(ع) تأکید می ورزید و الوهیت را به کلمه ای که تجسد یافت، تفسیر می کرد. مهم ترین متن مورد استدلال، واژه «جسم» گردید و میان ما ساکن شد»54، بود. اسکندریه در قرن سوم، مهم ترین مرکز فکر مسیحی بود. مسیحیان پای درس فیلسوفان یونانی حاضر می شدند و در اواخر قرن دوم، خود صاحب مدرسه شدند. کلمنت اسکندرانی (حدود150ـ 215 م.) و اوریگن (185ـ 254 م.) دو متفکر بزرگ مسیحی یونانی زبان قرن سوم در این شهر ظهور کردند. افکار و مذاهب مختلف، ادیان شرقی، مصری و رومی در کنار یکدیگر با صلح و آرامش در این شهر به حیات خود ادامه می دادند. یهودیان نیز که غالبأ سنت کلامی فیلو55 را نگه­ داشته بودند، برای خود مدارسی داشتند. بزرگان گنوسی ­مانند والنتین،56 باسیل57 و مرقیون نیز چندی در این شهر اقامت داشتند.

    2. شهر انطاکیه و مناطق اطراف کپادوکیه،58 یکی از مراکز اصلی تفکر مسیحی بود. مکتب انطاکیه59 بر بشر بودن مسیح و الگوی اخلاقی او تأکید می کرد. در قرن چهارم پدران کلیسایی، اهل کپادوکیه حضور الاهیاتی مهمی داشتند و به سبب سهمی که در آموزه تثلیث داشتند، شهرت یافتند.

    3. شمال غربی آفریقا، الجزایر کنونی و کارتاژ (تونس)، نویسندگان مهمی از دوره پدران مانند ترتولیان،60 سیپریان61 و آگوستین اهل هیپو را در خود پرورش داده است.

    ج. پدران کلیسا، گاهی دررابطه با موضعشان نسبت به فلسفه تقسیم بندی می شوند:

    1. گروهی که فلسفه را رقیب مسیحیت و مضر برای آن می دانند، مانند طاطیان؛

    2. گروهی که معتقدند می توان از فلسفه برای دفاع از مسیحیت و مقابله با مخالفان استفاده کرد، مانند اوریگن؛

    3. گروهی که رواج فلسفه در دوره قبل از مسیح را نوعی آماده­سازی برای پذیرش مسیحیت می دانند. بر این اساس فلسفه بر اساس مشیت خدا پدید آمد تا مردم به مرور زمان قدرت فهم تعالیم مسیح را به دست آورند. مانند کلمنت اسکندرانی و ژوستین. این گروه بر این باور بودند که همان طور که قوم یهود را موسی(ع) و فرامینی که به او نازل شد هدایت کرد، قوم یونانی را نیز فلاسفه و حکمای آن هدایت کرده­اند.

    د. پدران کلیسا، گاهی در رابطه با زبانی که با آن سخن می گفتند، به آبای یونانی­زبان و آبای لاتینی­زبان تقسیم می شوند. پدرانی نیز بوده­اند که نه یونانی­زبان محسوب می شوند و نه لاتینی­زبان.

    پدران یونانی زبان

    اسکندر، که در سال 336 ق.م زمام امور مقدونیه یونان را دست گرفت، در طول زندگی کوتاه خود، امپراتوری بزرگ بالکان تا سند را تشکیل داد و درصدد بود فرهنگ و تمدن مورد علاقه خود را میان اقوام ساکن آن مناطق گسترش دهد. بدین منظور، شهر اسکندریه را در سال 323 ق.م در مصر تأسیس کرد. با تلاش اسکندر و جانشینانش فرهنگ یونانی، مر­زها را درهم نوردید و تمدن یونان با زندگی مردم شرق درآمیخت. رواج زبان یونانی یکی از آثار آن بود. به عقیده ویل­دورانت، تسلط تمدن یونانی بر خاور نزدیک، یکی از نمونه های عجیب تاریخ باستان است. از دیدگاه وی، هیچ تغییری به این سرعت و وسعت در آسیا دیده نشده است.62

    فلسطین به عنوان زادگاه مسیحیت، تابع حاکمیت سیاسی امپراتوری روم بود. اما زبان و ادبیات یونانی در آن رواج داشت. از این رو، مؤلفان عهد جدید، پدران رسولی و پدران کلیسا آثار خود را به زبان یونانی نوشتند. این نوشته ها از نوع ادبیات کویینه بود که حد فاصل ادبیات کلاسیک و عامیانه است. این نوع ادبیات، از قرن سوم قبل از میلاد تا آغاز قرن ششم میلادی به کار می رفت.63 پدران کلیسایی که در دو قرن اول زندگی می کردند، آثار خود را به زبان یونانی نوشتند. برخی از پدرانی که به زبان یونانی آثاری به جا گذاشتند، عبارتند از: 1. کلِمِنت (30ـ100 م.)؛ وی احتمالاً یک رومی غیر بنی‏اسرائیلی بود که اسقف کلیسای رم شد که نقش مهمی در هدایت کلیسای رم داشت. در آثار پدران کلیسا دو رساله به کلمنت نسبت داده می‏شود: 1. رساله اول کلمنت؛ 2. رساله دوم کلمنت.

    نامه کلیسای رم به کلیسای قُرِنتُس که عموماً آن را به عنوان «رساله اول کلمنت» می‏شناسند، شاید قدیمی‏ترین سند و نوشته مسیحی بیرون از عهد جدید باشد. در هیچ جای این اثر، از کلمنت به عنوان مؤلف آن یاد نشده است. تاریخ سنتی آنکه به سال 96 باز می‏گردد، هم بر اساس شواهد درونی و هم از سوی بیشتر دانشمندان تأیید شده است. کلمنت در این رساله، به عنوان اسقف کلیسای رم با نوعی اقتدار و تحکم به کلیسای قرنتس خطاب می‏کند و مسیحیان را به اطاعت و فرمانبرداری فرا می‏خواند؛ زیرا آنان علیه رهبران خود طغیان کرده بودند. در آن زمان، کلیسای قرنتس همه رهبران خود را از مقاماتشان برکنار کرده بود.

    کلمنت، با اشاره به داستان هابیل و هابیل (قائن) و نیز عیسو و یعقوب در عهد عتیق، فرجام زشت حسادت را نشان می‏دهد. در این رساله، حدود 150 بار از عهد عتیق نقل قول شده است. برخی بر این باورند،64 کلمنت همان فردی است که پولس او را شریک و همکار خود می‏داند: «و از تو نیز ای هم قطار خالص خواهش می کنم که ایشان را امداد کنی؛ زیرا در جهاد انجیل با من شریک می بودند...».65

    کلمنت در این رساله می رساند که با رساله پولس به رومیان، اول قرنتیان، غلاطیان، اول تیموتاؤس و رساله یعقوب و شاید هم دوم پطرس آشنا بوده است و بر رساله به عبرانیان کاملأ اطلاع دارد. نوشته معروف به «رساله دوم کلمنت» در واقع، نه یک رساله، بلکه موعظه و خطابه‏ای از یک نویسنده ناشناس است که به کلمنت نسبت داده می‏شود و در حدود سال 150 نگاشته شده است. این رساله، بهترین نمونه از محتوای موعظه های قرن دوم است. کلمنت از پدرانی است که خط فکری پولس را ادامه داد.

    2. ایگناتیوس (م.ح. 110)

    یکی از پدرانی که گفته می‏شود رسولان را درک کرده بود، ایگناتیوس66 است. وی در اوایل قرن دوم اسقف انطاکیه در سوریه قدیم بود. هشت رساله از پانزده رساله منسوب به ایگناتیوس ساختگی و جعلی است.67 هفت رساله دیگرِ منسوب به وی، نامه‏هایی است که در سفر به رم به کلیساهای سر راه خود نوشته است.68 این رساله‏ها، که حدود سال 110 نوشته شده است، نسخه‏های کوتاه و بلند دارد. در رساله ای به کلیسای رم، از مسیحیان رم می خواهد که درخواست آزادی وی را نکنند تا مانع به شهادت رسیدنش نشوند «بگذارید که خوراک حیوانات وحشی شوم؛ زیرا این گونه به خدا خواهم رسید».

    ایگناتیوس مقام اسقف را از کشیشان و مشایخ برتر می دانست، توجه بسیاری به وحدت کلیسا داشت، کلیسای بدون رعایت سلسله مراتب و مقامات روحانی را قبول نداشت و آموزه هایش در مقابل ناستیک ها و دوسیتیست ها69 بود. ایگناتیوس به دلیل بشارت به مسیحیت، توسط مقامات حکومتی بازداشت و به رم فرستاده و در آنجا شهید شد.

    3. متتیس

    اطلاعات اندکی از این شخص وجود دارد. شاید متتیس70 نخستین دفاعیه‏نویس مسیحی باشد. «رساله به دیوجنتوس» که به او منسوب است، تا مدت‏ها پس از چاپ آن در سال 1592 م. به ژوستین شهید نسبت داده می‏شد. در فصل یازده این رساله، نویسنده خود را «شاگردِ رسولان» می‏داند.

    4. بَرنابا

    برنابا از سبط لاوی و از اهالی قبرس بود که در زمان رسولان به مسیحیت گروید. وی یوسف نام داشت. رسولان به سبب تلاش‏های وی در تبلیغ آیین مسیح، او را برنابا یعنی «ابن الوعظ» نامیدند.71 مؤلف کتاب اعمال رسولان، وی را مردی صالح و پر از روح‏القدس و ایمان معرفی می‏کند.72

    در مجموعه آثار پدران کلیسا، رساله‏ای منسوب به برنابا وجود دارد. برخی از پدران کلیسا، این رساله را به برنابا، که در عهد جدید از او یاد شده‏است، نسبت می‏دهند. اما برخی دیگر، نویسنده این رساله را کسی غیر از برنابای رسول مذکور در عهد جدید می دانند که حدود سال 120 م. توسط یکی از مسیحیان اسکندریه نوشته شده است. از این رو، این رساله اغلب به رسالة «کاذب برنابا» مشهور است.

    این رساله تفسیر یهودی از تورات را مردود می داند و معتقد به تفسیر رمزی و تمثیلی از آن است. باید از ظاهر کتاب و شریعت گشت و تفسیری باطنی و روحانی از وقایع این کتاب و قوانین یهودی کرد. تعیین تاریخ دقیق این اثر دشوار است. دیدگاه عمومی بر این است که نگارش رساله بَرنابا، از نیمه اول قرن دوم دیرتر نبوده و آن رساله در حدود سال‏های 120ـ130 م. تألیف شده است.73 در این رساله، عیسی(ع) پسر ازلی خدا و«خداوندگار همه جهان» است که مجسم شد و به دست مردم مصلوب گردید و برای نجات انسان ها از مردگان برخاست. این رساله، مطابق سنت پولسی نگارش یافته‏است. باید توجه داشت که رساله بَرنابا غیر از انجیل برناباست.

    5. پاپیاس (ح. 60ـ130)

    پاپیاس74 دوست پولیکارپ و در نیمه اول قرن دوم میلادی، اسقف هیراپولیس75 در
    ایالت فریجیه (در آسیای صغیر) بوده است. برخی احتمال داده‏اند که او از شاگردان
    یوحنّا بوده است. وی اثر خود را پیرامون زندگی و تعالیم مسیح، با عنوان تفسیر
    سخنان خداوند76 نگاشت. اصل این اثر از بین رفته است، اما ده گزیده کوتاه و بلند آن ‏که در نوشته‏ها و آثار یوسبیوس و ایرنه و دیگران آمده، باقی است. بر اساس بخش‏های باقی‏مانده سه نظریه پاپیاس آشکار می شود: 1. مرقس، انجیل خود را بر پایه نظرات پطرس نگاشته است؛

    2. یوسبیوس در قرن چهارم، از پاپیاس نقل می کند که متی انجیل خود را به زبان عبری نوشته است77 و بعدها دیگران آن را به زبان یونانی ترجمه کرده اند. پاپیاس نخستین کسی بوده که حدود سال120ـ130، یعنی پنجاه سال بعد از اینکه انجیل متی در گردش بوده، این کتاب را نوشته متی دانسته است. برخی معتقدند: وی انجیل کنونی متی را نگفته است؛ زیرا این انجیل به زبان یونانی نوشته شده بود.

    3. پاپیاس نظریه هزاره گرایی را قبول داشته است. بر اساس این نظریه، عیسی(ع) پس از رستاخیز مردگان هزار سال در اورشلیم زندگی می کند و سلطنت هزارساله خواهد داشت. برخی گفته‏اند که پاپیاس حدود سال 163 م. در رم یا پرغامه78 شهید شده است.

    6. پولیکارپ (69ـ155)

    پولیکارپ سال‏ها منصب اسقفی شهر اسمیرنا (ازمیر کنونی در ترکیه) را به عهده داشت. وی در جوانی شاگرد یوحنای رسول بود و با ایرنه مهم ترین شخصیت مسیحی قرن دوم ملاقات داشت. در جوانی نامه ای از ایگناتیوس دریافت کرد و بعدها خود در سال 110 م. نویسنده رساله‏ای به کلیسای فیلپی شد. وی در این رساله، 60 بار از عهد جدید نقل قول کرده که 34 مورد آن از نوشته‏های پولس است و این نشان می‏دهد که در اوایل قرن دوم، آموزه‏های پولس جای خود را نزد برخی از پدران کلیسا باز کرده بود. رساله پولیکارپ اثر وی است.

    هنگامی که پولیکارپ را در حضور مقامات رومی محاکمه می‏کردند، از وی خواستند تا به مسیح ناسزا گوید و او را انکار کند، تا وی را آزاد کنند. پولیکارپ گفت: «نمی‏توانم به کسی که 86 سال خدمتگزار او بوده‏ام و چیزی جز خیر و خوبی از وی ندیده‏ام، کفر بگویم.» سرانجام او را در سال 155، یا احتمالاً بین 166 تا 177، در سال خوردگی زنده در آتش سوزاندند. آخرین سخن پولیکارپ این بود: «ای خدای فرشتگان ... تو را شکر می‏گویم که مرا لایق این روز و این ساعت شمردی که از شهدای تو محسوب شوم.»

    7. ژوستین شهید (ح. 100ـ ح. 165)

    ژوستین شهید در قرن دوم در خانواده‏ای یونانی و بت‏پرست، در شکیمِ فلسطین چشم به جهان گشود. رفتار بی‏باکانه مسیحیان در رویارویی با شهادت، او را تحت تأثیر قرار داد و مسیحی شد. او یکی از بزرگ ترین پدران مدافع ایمان لقب گرفت.79 سه اثر، شامل یک رساله و دو دفاعیه از ژوستین باقی مانده است:

    1. گفت‏وگو با تریفوی یهودی. وی در این رساله می‏کوشد یهودیان را قانع سازد که عیسی(ع) همان مسیحا است.

    2. دفاعی هایی از ایمان مسیحی (خطاب به امپراتور). بیشتر این اثر بحث درباره عقاید و اخلاق بنیان گذار مسیحیت است.

    3. دفاعی هایی از ایمان مسیحی (خطاب به سنای رم). در این کتاب، مسیح با سقراط مقایسه می‏شود؛ زیرا هر دو پرستش خدایان را ردّ کرده و حاضر شده بودند برای اعتقاد خود رنج بکشند.

    ژوستین ابتدا فلسفه را موهبتی می دانست که خدا به بشر عطا کرده تا از این طریق او را به خود برساند. اما بعد از ورود به مسیحیت و به مرور زمان معتقد شد که تنها وحی می تواند فلسفه را تکمیل کند. مواضع ژوستین، سرآغاز سنت کلامی خاصی است که طی قرون متمادی در میان مسیحیان رایج بوده و از طریق آثار آگوستین، آنسلم و ... تا روزگار ما ادامه یافته است.

    8 . ایرنه (ح. 125ـ202)80

    ایرنه در شهر اسمیرنا در یک خانواده مسیحی چشم به جهان گشود و تحت تأثیر موعظه‏های پولیکارپ، اسقف آن شهر قرار گرفت. وی حدود بیست سال مقام اسقفی لیون در سرزمین گل (فرانسه) را به عهده داشت. وی بر خلاف بسیاری از متفکران مسیحی هم عصرش که به مسیحیت تغییر دین داده بودند، تربیتی مسیحی داشت و خود را شاگرد باواسطه پدران رسولی می خواند. او مدعی بود که سنت حقیقی مسیحی را از آنان دریافت کرده است. ایرنه بر خصوصیات وحیانی مسیحیت تأکید بیشتری کرد و آن را در چارچوب سنت حواریون قرار داد. به عبارت دیگر، او از بنیان گذاران اصلی اعتقادات رسمی مسیحیت است. ایرنه تواناترین مخالف بدعت بود. وی بدعت را انحراف از کتاب‏های مقدس و قانون ایمان معرفی می‏کرد و اصرار داشت اسقف‏های دیگر نیز بدعت را مشخص و با آن مبارزه کنند. وی در این زمینه، ردّ بدعت ها را در پنج جلد نوشت.

    9. هِرماس

    هرماس81 برادر پاپ پیوس اول (140ـ155) است. کتاب مکاشفه‏ای شبانِ هرماس82 منسوب به اوست. این اثر، که در آن از مکاشفه، تمثیل و استعاره استفاده شده است، بر ضرورت توبه تأکید می‏کند و گناهکاران را به بازگشت و کار برای خشنودی خدا فرا می‏خواند. به گفته مؤلف کتاب قانون موراتوری، این اثر در حدود سال‏های 140ـ155 به دست یکی از برادران پاپ پیوس اول و به منظور تلقین ریاضت و ایستادگی در برابر آزار نوشته شده است. این اثر، درباره تصلیب و رستاخیز عیسی چیزی نمی‏گوید، هرگز به کتاب‏های عهد عتیق یا عهد جدید اشاره نمی‏کند، نام عیسی(ع) یا مسیح را مطلقا نمی‏آورد، و عنوان «پسر خدا» را به شیوه‏ای نسبتا گیج کننده به کار می برد.

    10. طاطیان (110ـ172)

    طاطیان83 از مسیحیان آشوری شمال عراق بود. مدتی در رم شاگرد ژوستین بود. وی در اثر خود به نام خطاب به یونانیان،84 ادعای آنان را در مورد رهبری فرهنگی ردّ کرد. وی مسیحیت را برتر و قدیمی‏تر از آیین و اندیشه یونان می‏دانست. اثر دیگر طاطیان، کتابی است که همه مطالب انجیل‏ها را در بر دارد. این انجیل دیاتِسَّرون،85 یعنی «برگزیده از چهار» نامیده می‏شود. گردآوری این اثر، بین سال‏های 150ـ160 صورت گرفته است. دیاتِسَّرون میان مسیحیان سُریانی رواج کاملی داشت و در طول چندین قرن، تنها متنی بود که در سوریه بزرگ از انجیل ارائه می‏شد. طاطیان کتاب خود را نخست به یونانی و سپس، به سُریانی نوشته است. قدیمی‏ترین ترجمه این کتاب به عربی است و به شخصی به نام ابوالفرج عبداللّه بن الطیّب، که در قرن یازدهم میلادی می‏زیسته است، نسبت داده می‏شود.

    11. تئوفیلوس انطاکی

    تئوفیلوس انطاکی86 در خانواده‏ای مشرک در انطاکیه به دنیا آمد و پس از روی آوردن به مسیحیت، ششمین اسقف انطاکیه در سوریه آن روز شد. وی پس از سال 180، اثری به نام تئوفیلوس به اتولیکوس87 نوشت. به این امید که اتولیکوس، که یک قاضی غیر مسیحی بود، مسیحیت را بپذیرد. تئوفیلوس در کتاب خود درباره طبیعت و برتری خدا بحث می‏کند و از ضعف بت‏پرستی سخن می‏گوید. وی نخستین کسی بود که اصطلاح تریاس88 را برای تثلیث به‏کار برد.89 اگر نگوییم اولین فرد، دست کم یکی از نخستین کسانی است که بر اناجیل تفسیر نوشته است.

    12. آتناگوراس

    آگاهی ما از آتناگوراس90 بسیار اندک است. وی یک آتنی بود که به مسیحیت گروید و در حدود سال 177، اثری به نام درخواست برای مسیحیان91 خطاب به امپراتور نگاشت. اثر دیگر وی، رستاخیز مردگان92 نام دارد. وی در این اثر، رستاخیز را مطابق حکمت،قدرت و عدالت خدا می‏داند و می‏گوید که جاودانگی انسان و طبیعت مرکب او از روح و بدن و پاداش و کیفر رستاخیز مردگان را ایجاب می‏کند. گفته می شود افکار وی مانند ژوستین بوده است.

    13. کلمنت اسکندری (ح. 155ـ215)

    کلمنت اسکندری فلسفه یونانی را یک عطیه الاهی می‏دانست و یونانی بود که به مسیحیت تغییر دین داد. وی به افکار افلاطون بیشتر از اندیشه‏های ارسطو گرایش داشت و همراه اوریجن بزرگ‏ترین پرچم داران مکتب افلاطونی خالص در آغاز مسیحیت بودند. کلمنت مدرسه‏ای برای تربیت آموزگاران دینی مسیحی، در اسکندریه تأسیس کرد که در آن فلسفه یونان تدریس می‏شد.

    کتاب مربی در اخلاق عملی و رساله جُنگ با موضوعات مختلف از آثار وی است. در این آثار آمده است که در تاریخ دو جریان فلسفه یونان و دین یهود وجود داشته که مسیحیت در انتها و غایت آنهاست. به این معنا که فلسفه به عنوان یک نظام معرفتی در کنار دین قرار داشته و خدا دین را جایگزین فلسفه نکرده است. فلسفه و کتاب مقدس در مقابل یکدیگر نیستند، حتی می توان گفت که هر دو یک سنت هستند که یک حقیقت را جست وجو می کنند. بدین ترتیب، خدا به نوعی حقیقت را به همه انسان­ها عرضه کرده است: به قوم یهود با پیامبران و وحی و به یونانیان با فلاسفه و خرد. اگر یهودیان از دین به مسیحیت آمدند، فیلسوفان از فلسفه به آن گرویدند. یهودیان با وحی آماده دریافت نجات مسیحی شدند و یونانیان با عقل.

    جمله معروف «ایمان می آورم تا بفهمم»، از وی است که بر اساس آن نوعی حکمت مسیحی به معنای عقلی کلمه پدید می آید. وی نیز مانند ژوستین معتقد بود فلسفه یونانی برای آماده­سازی ذهن بشر برای قبول مسیحیت پدید آمده است.

    14. اوریجن (ح. 185ـ254)

    اوریگن در مصر و درخانواده­ای مسیحی در سال 185 به دنیا آمد و به دلیل مشکلاتی که با اسقف اسکندریه داشت، در سال 231 این شهر را ترک کرد. اوریگن رسالات بسیاری نوشت که تنها بخشی از آنها باقی مانده است. معروف ترین آنها، کتاب درباره اصول است. مخاطبان این کتاب مسیحان و غیرمسیحیان اند. وی برای دفاع از مسیحیت و پاسخ به انتقادات سلسوس کتاب در ردّ سلسوس را نوشت. تفسیر وی بر انجیل یوحنا نیز از آثار ایشان است. اوریگن پیشگام مباحث اندیشه مسیحی است. وی با پدید آوردن تفاسیر مبسوطی در باب هر یک از بخش‏های کتاب مقدس، سهم بسزایی در تبیین اندیشه مسیحی دارد. وی تفسیر تمثیلی را مطرح کرد و میان معنای ظاهری و معنای عمیق کتاب مقدس فرق گذاشت. وی جدایی میان الوهیت کامل پدر و الوهیت پسر را پایه‏گذاری کرد. برخی مذهب آریوس را پیامد همین اندیشه می‏دانند. تألیفات اوریجن، سنگ زیربنایی بود که پس از وی، بیشتر پدران کلیسا بدان اعتماد کردند. اوریجن بزرگ‏ترین دانشمند فارغ‏التحصیل مدرسه اسکندریه است.

    15. پدران کپادوکیه

    در بخش پدران یونانی زبان، سه متفکر مرتبط با حوزه کلامی شهر کپادوکیه93 قابل ذکرند:

    أ. باسیل اسقف قیصریه (330ـ379)

    باسیل نزد فیلسوفان بت پرست و مسیحی عصر خود درس خواند. سپس به حیات معنوی روی آورد. دیری نپایید که جانشین یوسبیوس اسقف قیصریه شد. وی پیرامون الاهیات برای پدیدآوردن صلح و هم زیستی در جامعه مسیحیت کوشید. باسیل معتقد بود که جهان ابتدای زمانی داشته است. وی هر چند یک بار، برای دعا و تفکر به صحرا می‏رفت. زندگی رهبانی در گسترش و پیشرفت مسیحیت در کلیسای ارتدکس نقش مؤثری داشت. راهبان ارتدکس از آیین‏نامه باسیل پیروی می‏کردند و بر اساس آن، دعای روزانه گروهی در دیر انجام می‏شد.

    ب. گریگوری نازیانزی (330ـ390)

    وی در نازیانزا («بکرلار» امروزی، نزدیک «آق­سرای» در ترکیه) پرورش یافت. مواضع وی در الاهیات مانند مواضع باسیل در وحدت کلیسا پس از مجادلات شورای نیقیه بسیار مفید و مؤثر بود. وی ضمن نقد آریوس از قطعنامه شورای نیقیه دفاع کرد. فلسفه یونان را به عنوان فلسفه شرک مورد حمله قرار داد. وی معتقد بود خدا در ذات و احکامش غیرقابل درک است و نامی برای او نمی توان در نظر گرفت. مناسب ترین نام خدا، با توجه به خروج 13: 14«آن است، که هست».

    ج. گریگوری نیصی (م. 395)

    وی در شهر «نیصی» در ترکیه فعلی، که اکنون «نوشهیر (نوشهر)» خوانده می شود، به دنیا آمد. گریگوری برادر کهتر باسیل بود و آن مدت که باسیل اسقف قیصریه بود، وی نیز به اسقفی نیصی منصوب شد. نوشته های وی در الاهیات، همه مسائل مورد اختلاف عصر وی را دربرمی گیرد و در فهم آیین های مسیحی نقش دارد. همچنین وی بنیان گذار گونه­ای از الاهیات عرفانی است که بر ارزش تجرد تأکید می ورزد. مهم­ترین آثار وی درباره نفس، درباره خالق و خلقت انسان است.

    پدران کلیسایی اهل کپادوکیه برای رهبانیت معنا و مفهوم دیگری مطرح می‏کردند. به فساد جامعه بشری معتقد نبودند و ترک آن را لازم نمی‏دیدند. این سه اسقف در مسائل سیاسی و اجتماعی و بحث و جدل‏های الاهیاتِ عصر خود فعالانه شرکت می‏کردند. با این وصف، همه آنان هر چند یک بار برای دعا و تفکر به صحرا می‏رفتند.

    16. یوحنّای زرین‏دهان (347ـ407)

    یوحنّای زرین‏دهان،94 در سال 347 در یک خانواده ثروتمند و اشرافی در انطاکیه به دنیا آمد. یوحنّا ادبیات کلاسیک یونانی و علم معانی و بیان را به خوبی فراگرفت. این موجب شکوفایی توانایی وی در سخنوری بی‏نظیرش شد. حدود 640 سخنرانی و موعظه از او موجود است. عنوان زرین­دهان از همین­جا آمده است. وی پس از تعمید به سلک راهبان درآمد و زندگی زاهدانه و مرتاضانه‏ای را برگزید. وی به مقام اسقفی منصوب شد و تا امپراتریس «اودوکسیا»95 او را تبعید کرد، در این مقام باقی بود. علت تبعید یوحنّا این بود که امپراتریس را به دلیل پوشیدن لباس‏های ناهنجار و نصب مجسمه سیمین خود در نزدیکی محل موعظه‏اش در کلیسای ایاسوفیا،96 مورد انتقاد قرار می‏داد. سرانجام، یوحنّا در سال 407 در تبعیدگاه درگذشت.

    17. تئودور (350ـ428)

    تئودور97 در انطاکیه به دنیا آمد و ده سال به فراگیری کتاب مقدس مشغول بود. وی به کشیشی شهر انطاکیه و سپس، به اسقفی شهری در ایالت قیلیقیه منصوب شد. تئودور آخرین عالم از مجموع عالمان الاهی بزرگ انطاکیه در قرون چهارم و پنجم بود. وی طبق روش مکتب انطاکیه کتاب مقدس را لفظ به لفظ تفسیر می کرد. تئودور را «شهریار مفسران کهن» نامیده‏اند.

    تئودور در ابتدا معتقد بود که عیسی مسیح دارای دو طبیعت و دو ذات است. اما بعدها به این نتیجه رسید که بین ذات یا شخصیت یگانه او و دو طبیعت یا جوهر او، یعنی انسانیت و الوهیت او تمایز وجود دارد. وی در پی این بود که در تقسیم عیسی مسیح به دو شخص یا دو نوع پسر بودن (پسر خدا و پسر انسان) حد وسطی را بیابد و دو طبیعت او را یکجا ادغام کند. این رویکرد در شورای کالسدون نیز مردود شناخته شد. وی در سال 449 در شورای افسس، از مقام خود خلع و به تبعید فرستاده شد. دو سال بعد، در شورای کالسدون مجدداً در مقامش ابقا شد. یکی از آثار وی کتابی به نام «تاریخ کلیسا» دربرگیرنده تاریخ کلیسا بین سال های 325 تا 428 است. آثار اولیه تئودور بر ضد تعالیم سیریل بود.

    پدران لاتینی زبان

    ادبیات کلامی مسیحی لاتینی زبان، قدمتی کمتر از ادبیات کلامی مسیحی یونانی­زبان دارد. شاید علت اصلی آن این است که متون انجیل به یونانی نوشته شد و نخستین تأملات کلامی به این زبان بود.98 در این بخش به برخی از پدران کلیسا اشاره می کنیم:

    1. ترتولیان (ح. 160ـ225)

    ترتولیان را پدر الاهیات لاتین می‏خوانند؛ زیرا وی نخستین پدری بود که در برابر حملات بت‏پرستان کتاب‏هایی به زبان لاتینی نوشت و از مسیحیت دفاع کرد. ترتولیان در خانواده‏ای رومی، که در کارتاژ شمال آفریقا در حال مأموریت بود، زاده شد. وی زبان‏های یونانی و لاتین را فراگرفت و در سن بیست سالگی در شهر رم به مسیحیت گروید. وی با آنچه بدعت می نامید، به ویژه در مقابله با افکار گنوسی مبارزه کرد. اما کلیسای کاتولیک خود او را هم بدعت گذار خواند. وی دشمن اصلی اعتقادات دینی را فلسفه می دانست و آتن را به عنوان محلی که فلسفه در آنجا نشأت گرفته، در مقابل، اورشلیم شهر دین یهود و ایمان مسیح و همچنین آکادمی محل تجمع فیلسوفان را در برابر کلیسا محل تجمع مسیحیان قرار داد. در مقابل گنوسیسیان که عرفان را عامل نجات می دانستند، دین داری را در ایمان صرف می دانست.

    نزد ترتولیان حتی نمی توان از عقل برای توضیح و گسترش ایمان استفاده کرد. وی و تاتیانوس،99 بالاترین گرایش ضد فلسفه را نزد مسیحیان قرون نخست میلادی نشان دادند. ترتولیان کتاب مقدس را برای دفاع از مسیحیت کافی می‏دانست و مخالف کسانی بود که برای شناخت خدا به فلسفه‏های عرفی رو می‏آوردند. ترتولیان درسال 202 به مونتانیسم100 روی آورد. مونتانیست ها برپا شدن اورشلیم آسمانی و روز داوری، یعنی بازگشت مسیح را نزدیک می‏دانستند و به زهد و پارسایی سفارش می‏کردند. وی به کمک تفکر منطقی لاتینی خود، الاهیات کلیسای غرب را پدید آورد و با نیروهای کاذب فلسفی و بت‏پرستی به مبارزه برخاست. ترتولیان در رساله خود به نام «دفاعیه»101 خطاب به حاکم رومی ایالت خویش، اتهامات علیه مسیحیان را ردّ کرد و گفت: آزار و شکنجه مسیحیان به شکست منجر می‏شود و با این کارها تعداد آنان افزایش می‏یابد. ترتولیان در کتاب بر «ضدپراکسیاس»102 نخستین کسی بود که آموزه تثلیث را تبیین و از اصطلاح تثلیث برای نام‏گذاری این تعلیم استفاده کرد.103

    2. کیپریان (م. 258)

    در کارتاژ پدر لاتین­نویس دیگری به نام کیپریان برخاست. وی نخستین کسی بود که گفت رهبری کلیسا به شکل دسته­جمعی توسط اسقفان و با مشارکت اسقف رم انجام می گیرد. کلیسای کاتولیک برای بیان نقش پاپ به این نظریه استناد می کند.

    3. سیپریان (ح. 200ـ258)

    سیپریان104 اندکی پس از سال 200، در خانواده‏ای مشرک در کارتاژ به دنیا آمد. در 46 سالگی به مسیحیت گروید و دو سال پس از آن اسقف کارتاژ شد و تا زمان شهادتش در سال 258 در این مقام باقی بود. سیپریان، با ادعای برتری اسقف شهر رم، بر همه اسقفان مخالفت می‏کرد. مهم‏ترین اثر سیپریان، کتابی است به نام «درباره وحدت کلیسای جامع»105 خطاب به پیروان نواتیان،106 که به پندار وی برضد وحدت کلیسا کار می‏کرد. سیپریان بر این باور بود که کشیش هنگام آیین عشای ربانی، به جای مسیح عمل می‏کند و قربانی حقیقی و کاملی را به خدای پدر تقدیم می‏نماید.107 این اعتقاد، که رسمیت آیین عشای ربانی به اجرای کشیش بستگی دارد، موجب جدایی بیشتری بین روحانیون و عموم مردم شد.108

    4. ماریوس ویکتورینوس (280ـ363)

    ماریوس ویکتورینوس،109 یکی دیگر از پدران لاتینی­زبان کلیساست. وی در پنجاه سالگی مسیحی شد و رساله­هایی در ترجمه و تفسیر متون فلسفی، منطقی و علم نحو لاتینی داشت. رسالة مهمش، پس از مسیحی شدن در ردّ آریوس است.

    5. امبروز (340ـ397)

    امبروز110 در تریر111 زاده شد. پدرش فرماندار گل (فرانسه) بود. پیشینه تربیتی امبروز نشان می‏دهد که برای خدمات سیاسی آماده شده بود و به زودی استانداری شمال ایتالیا را عهده‏دار شد. وقتی به امبروز خبر رسید که فرقه‏های رقیب برای برگزیدن اسقف در کلیسای بزرگ شهر گرد آمده‏اند، با شتاب در آنجا حضور یافت و با سخنان خود آنان را آرام کرد. پس از اینکه فرقه‏ها نتوانستند بر سر فردی اتفاق کنند، کسی پیشنهاد انتخاب امبروز را داد و این سبب وحدت آرا شد. امبروز اعتراض کرد که او هنوز تعمید نیافته است، اما با شتاب تعمید یافت و به شمّاسی و سپس، به کشیشی و سرانجام، به اسقفی منصوب شد. همه این کارها، در مدت یک هفته انجام گرفت. امبروز، با قدرت از اعتقادنامه نیقیّه دفاع کرد و مواعظش موجب گرایش آگوستین به مسیحیت شد.

    در اواخر قرن چهارم میلادی، هنگامی که تئودوسیوس112 امپراتور روم می‏خواست برای انجام مراسم «عید پاک» وارد کلیسای شهر میلان شود، امبروز قدیس به دلیل اینکه امپراتور با مردم سالونیک بدرفتاری کرده و دستش به خون آغشته است، شخصاً از ورود او به کلیسا جلوگیری کرد و گفت در صورتی که توبه نکند، تکفیر خواهد شد. امپراتور خاضعانه توبه کرد و آن قدیس توبه‏اش را پذیرفت.113

    6. جروم (340ـ420)

    جروم (هیرونوموس)،114 در ایتالیا به دنیا آمد و در رم تحصیل کرد. وی در نوزده‏سالگی تعمید گرفت و پس از مدتی زندگی زاهدانه را برگزید. در شیوه زندگی زاهدانه جروم، که «طریقه کمال» نامیده می‏شد، لازم نبود کسی به صحرا برود. کسب فضایل، انکار خویشتن، تجرد اختیاری و فقر در شهر محل اقامت و حتی در خانه نیز ممکن بود. او در نامه‏ای خطاب به یک راهبه می‏نویسد: «از شرابْ مانند زهر پرهیز کن.... اندرونِ خالی از طعام و جگرِسوخته برای حفظ عفت ضروری است.... همنشینان تو زنانی باشند که از روزه رنگشان پریده و جسمشان تکیده است، کمتر از خانه بیرون برو.... اموالت را ردّ کن؛ آنها دیگر مال تو نیستند.»115

    جروم یک مسیحی کوشا و پرحرارت بود. وی به آثار کلاسیک لاتینی علاقه داشت. آنها رابه خوبی فرا گرفته بود. علاقه وی به این آثار چنان بود که حتی در صومعه نیز نوشته‏های سیسرون و... را مطالعه می‏کرد. اما سرانجام وی دیگر از خواندن این آثار احساس گناه می‏کرد:

    خواب دیدم که مرده‏ام و مرا برای داوری به پیشگاه داور بزرگ می‏کشانند. از وضع من پرسیدند، و من پاسخ گفتم که مسیحی هستم. ریاست محکمه گفت: «دروغ می‏گویی؛ تو سیسیرونی هستی نه مسیحی، هر کجا گنج توست، قلب تو نیز همانجاست.» من لال شدم و ضربه‏های تازیانه را احساس کردم.... حاضران از ریاست دادگاه خواستند بر جوانی من ببخشاید و فرصت دهد از خطای خود توبه کنم. به شرط آنکه اگر دیگر بار کتاب‏های نویسندگان مشرک را بخوانم، به شکنجه‏ای سخت محکومم سازد.... از آن پس، با شوقی بیش از آنچه در قبل به مطالعه آثار بشری داشتم، به مطالعه کتاب‏های خدا روی آوردم.116

    جروم پس از مدتی زندگی در صومعه‏، به مقام کشیشی رسید و سپس، دبیری
    پاپ داماسوس اول117 را به عهده گرفت. وی در دربار پاپ همچنان زاهدانه زندگی
    می‏کرد و لباس راهبان را می‏پوشید. وی ازدواج کشیشان را محکوم می‏کرد و از لزوم
    تجرد آنان سخن می‏گفت. پس از مرگ پاپ، داماسوس جروم شغل دبیری پاپ را از
    دست داد و عازم فلسطین شد و سی و چهار سال بقیه عمر خود را در صومعه‏ای در بیت‏لحم گذراند.

    جروم در مدت هجده سال، کتاب مقدس را از زبان عبری و یونانی به زبان لاتینی ترجمه کرد. ثمره کار وی به «وولگاتا» معروف شد. این اثر از بانفوذترین آثار ادبی است که کلیسا بیش از ده قرن به طور گسترده از آن بهره‏مند شد. شورای واتیکانی دوم مقرر کرد که ترجمه ولگاتا بازبینی شود و این بازبینی در سال 1977 م به انجام رسید. نوشته‏های جروم را به چهار دسته تقسیم کرده‏اند:

    ترجمه‏ها و مطالعات کتاب مقدسی؛ مباحث جدلی؛ تاریخ‏نگاری؛ نامه‏ها (150نامه) و آگوستین (354ـ430).

    آگوستین به سال 354 در تاگاست،118 واقع در نومیدیا119 شمال شرقی الجزایرکنونی زاده شد. مادر او مسیحی مؤمن و پدرش بت‏پرست تنگ‏دستی بود. هجده ساله بود که ناخواسته از معشوقه‏اش صاحب پسری شد که او را گاهی فرزند گناه خود می‏خواند. ولی بیشتر او را آدئوداتوس120 یعنی «خداداد» می‏نامید. در نوزده‏سالگی با مطالعه برخی آثار سیسرون، به فلسفه دل بستگی پیدا کرد. چنان شیفته افلاطون شد که او را «نیمه‏خدا» لقب داد. مدت نُه سال (374ـ383)، ثنویت مانی را پذیرفت. وی در مجالس وعظ امبروز حاضر شد و از آن مجالس تأثیر پذیرفت و در سی و سه سالگی به دست امبروز تعمید یافت. از آن پس، وی ایمان را بر ادراک مقدم شمرد. وی درباره ارتباط ایمان و عقل معتقد بود که قبل از ایمان آوردن، باید از عقل استفاده کرد و عقل انسان را برای دریافت ایمان آماده می کند. البته باید اشراق الاهی باشد تا نور ایمان بر دل بتابد. پس از کسب ایمان، باید دوباره از عقل برای توضیح و گسترش ایمان بهره برد. جملة معروف وی در این باره این است که «بفهم تا ایمان بیاوری، ایمان بیاور تا بفهمی».

    آگوستین رهبانیت را پیشه خود ساخت و در سال 388، فرقه رهبانی آگوستینی به وجود آمد. سپس، اسقفی هیپو شد و تا پایان عمر (سال 430) در آن مقام باقی ماند.

    آگوستین دیدگاه‏های خود را پیرامون مسائل الاهیات و فلسفه در 230 رساله بیان می‏کند. اعترافات وی، زندگی نامه خودنوشت اوست. وی سیزده سال از عمر خود را صرف تألیف اثر هزار و دویست صفحه‏ای شهر خدا121 کرد. آگوستین طرح اصلی این کتاب را از دو شهر مجازی می‏گیرد: یکی، شهری زمینی با مردمی که همت خود را صرف امور و لذات دنیوی می‏کنند و دیگری، شهری آسمانی از پرستندگان یک خدای واحد حقیقی در گذشته و حال و آینده. غیر از اعترافات و شهر خدا، برخی از آثار دیگر وی عبارتند از: درباره 83 سؤال مختلف، درباره اصول عقاید مسیحی، درباره تثلیث، درباره معنای ادبی (ظاهری) سفر پیدایش.

    پدران غیریونانی و لاتینی زبان

    پدران کلیسا همه یونانی یا لاتینی زبان نبودند. به اجمال به یکی از این پدران اشاره می کنیم:

    افرایم (م. 373)

    افرایم122 نویسنده برجسته کلیسای سوریه، یکی از پدرانی است که در آغاز قرن چهارم
    در شهر نیسبیس123 در نزدیکی مرز ایران به دنیا آمد. اسقف شهر به نام یعقوب، که
    از زاهدان و ریاضت کشان بود، او را تعمید و آموزه های مسیحی را به وی تعلیم داد. پس
    از اینکه شهر به تصرف ایرانیان درآمد، وی آنجا را ترک کرد و همراه بسیاری از
    مسیحیان به شهر ادسا124 رفت و تا زمان مرگ خود در آنجا مشغول تعلیم بود.
    وی تفسیرهایی درباره کتاب مقدس، موعظه ها، آثاری در تقابل با تعلیم بدعت و
    تعدادی سرود به نگارش درآورد. وی به عنوان یک شاعر مورد احترام بود و آثارش به زبان های یونانی و ارمنی ترجمه شد.

    از میان سه دسته پدران کلیسایی مذکور، شش الاهی دان برجسته تر از دیگران به حساب می آیند: ژوستین شهید، ایرنه، اوریگن، ترتولیان، آتاناسیوس و آگوستین.

    نقد و تحلیل

    همان گونه که در این نوشتار یافتیم دورة پدران کلیسا، نقشی اساسی در شکل گیری مسیحیت کنونی داشته است. بار دیگر، سخن لنسلوت آندروز نویسنده برجسته انگلیکان را متذکر می شویم. وی اساس مسیحیت راست کیش را در دو عهد (عهدین)، سه اعتقادنامه، چهار انجیل و پنج قرن نخست تاریخ مسیحیت دانست.

    این عصر به دلایل الاهیاتی دارای اهمیت فراوانی است. الاهیات کنونی مسیحیت، مبتنی بر کتاب­ مقدسی است که محدوده آن را پدران کلیسا تعیین و بر اقتدار و مرجعیت آن اجماع کردند. درست در پایان قرن دوم توافق، علاوه بر چهار انجیل و اعمال رسولان، چهارده رساله پولس کتب الهامی باشند. چگونه این تعداد از نوشته های پولس در شمار 27 کتاب عهد جدید قرار می گیرد؟ پولسی که بیشترین سهم را در انحراف مسیحیت عیسوی دارد، بیشترین تعداد کتاب را در مجموعه عهد جدید به خود اختصاص می دهد. قرار گرفتن این تعداد از نوشته های پولس در عهد جدید، نشان از تأثیرپذیری پدران کلیسا از اندیشه های پولس است. این تأثیرپذیری در مقدم شمردن رساله های پولس نیز مشاهده می شود؛ زیرا درباره مقدم یا مؤخر بودن برخی کتاب­ها بین کلیساهای شرق و غرب اختلاف بود. کلیسای شرق مایل بود رساله های کاتولیکی پیش از رساله های پولس قرار گیرد، اما کلیسای غرب اصرار داشت تا رساله های پولس بلافاصله پس از اعمال رسولان قرار گیرد. در چینش کنونی عهد جدید، رساله های پولس زودتر از رساله های کاتولیکی است.

    تدوین اعتقادنامه­ها در دوره پدران کلیسا در شکل­گیری ایمان و اعتقادات مسیحیان کنونی نیز نقشی بی­بدیل بازی کرده است. هر مسیحی که می خواست تعمید یابد، باید بر اساس دستورالعمل مختصری اعتقادات خود را بیان کند. این دستورالعمل ها میراثی است که اعتقادات مسیحیان کنونی از آن اخذ شده است. یکی از مهم ترین شاخصه های اعتقادی مسیحیت، تثلیث است. سه بخش اصلی اعتقادنامه رسولان به عنوان یکی از مشهورترین اعتقادنامه های مسیحی درباره خدا، عیسی مسیح و روح القدس است. پس از اینکه در الوهیت مسیح تردید و نزاع پیش می آید، اعتقادنامه نیقیه داوری نهایی را انجام می دهد و بر الوهیت آن حضرت پای می فشرد. این اعتقادنامه در عصر پدران کلیسا، در سال 325 به تصویب می رسد. یکی دیگر از مهم­ترین اعتقادات کنونی مسیحیان، موضوع تجسد است. این موضوع در اعتقادنامه مهم دیگر، یعنی اعتقادنامه آتاناسیوس مورد توجه قرار می گیرد. این اعتقادنامه، که شامل چهل بند پیرامون موضوع ایمان است، در دو بخش تثلیث و تجسد تنظیم شده است.

    پاسخ و مواضع پدران کلیسا پیرامون طبیعت مسیح، آموزه تثلیث، محدوده اقتدار و مرجعیت کلیسا و موضوع فیض حاکم خدا در مقابل اراده آزاد انسان، مرجعی برای نسل های بعدی شده و نمی توان تأثیر مهم آن را در روند مسیحیت کنونی انکار کرد. دفاعیه های پدران کلیسا برای توجیه عقلانی از ایمان مسیحی در برابر منتقدان، میراثی است که بخشی از سرمایه اصلی اعتقادات کنونی مسیحیان را تشکیل می دهد.

    حاصل سخن اینکه، گرچه پولس بنیان گذار اندیشه انحرافی در مسیحیت است، اما نقش اصلی در تحکیم پایه های این اندیشه را باید به پدران کلیسا در 500 سال نخست مسیحیت داد. بنابراین، بر محققانی که گام در تحلیل و نقد مسیحیت می گذارند، شایسته است که نام پولس آنان را گمراه نکند و به نقش بی بدیل پدران کلیسا در شکل گیری مسیحیت کنونی توجه کافی داشته باشند.

    منابع

    تیسن، هنری، الاهیات مسیحی، ترجمه ط. میکائلیان، بی جا، حیات ابدی، بی تا.

    اِلدر، جان، تاریخ اصلاحات کلیسا،تهران، نور جهان، 1326.

    لین، تونی، تاریخ تفکر مسیحی، ترجمه روبرت آسریان، بی جا، فرزان، 1380.

    دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ترجمه گروهی از مترجمان، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1371.

    ناس، جان. بی.، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، تهران، انتشارات وآموزش انقلاب اسلامی، 1370.

    ایلخانی، محمد، تاریخ فلسفه در قرون وسطا و رنسانس، تهران سمت، 1382.

    میلر، و.م.، تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، ترجمه علی نخستین،تهران، حیات ابدی، 1981.

    مولند، اینار، جهان مسیحیت، ترجمه محمدباقر انصاری و مسیح مهاجری،تهران، امیرکبیر، 1368.

    مک‏گراث، آلیستر، درسنامه الاهیات مسیحی، ترجمه بهروز حدادی، قم، مرکزمطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1384.

    کرنز، ارل، سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ،ترجمه آرمان رشدی، کلیسای جماعت ربانی، آموزشگاه کتاب مقدس.

    مجتهدی، کریم، فلسفه در قرون وسطا، تهران، امیرکبیر، 1375.

    آمریکایی، هاکس، قاموس کتاب مقدس، تهران، اساطیر، 1377.

    کتاب مقدس، ترجمه دکتر بروس، لندن، بی نا، 1904.

    میشل، توماس، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1377.

    ایلخانی، محمد، متافیزیک بوئتیوس (بحثی در فلسفه و کلام مسیحی)، تهران، الهام، 1380.

    حنانیا الیاس کساب، مجموعة الشرع الکنسی، بیروت، منشورات النور، 1988.

    یوحنّا بطرس غوری، مختصر اللاهوت الادبی، ترجمه یوحنّا حبیب، 1879.

    فان فورست، رابرت، مسیحیت از لابه‏لای متون، ترجمه جواد باغبانی و عباس رسول‏زاده، قم مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1384.

    سی. تنی، مریل،معرفی عهد جدید، ترجمه ط. میکائلیان، تهرانریع حیات ابدی، 1362.

    انس الامیرکانی، جیمس، نظام التعلیم فی علم اللاهوت القویم، بیروت،مطبعة الامیرکان، 1890.

    پیترز، اف. ئی.، یهودیت، مسیحیت و اسلام، ترجمه حسین توفیقی، قم، مرکزمطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1384.

    The Ante-Nicene Fathers, Alexander Roberts & James Donaldson (eds.),Eerdmans Publishing Company, 1996, 10 vols.

    Early History of the Christian Church, Duchesne, London, 1933.

    The Encyclopedia of Religion, Mircea Eliade (ed.), Macmillan, 1987, 16 vols.

    Encyclopedia of Religion and Ethics, James Hastings (ed.), Clark, 2003.

    History of the Christian Church, Philip Schaff, Eerdmans Publishing Company, 1991, 8 vols.

    The Oxford Dictionary of the Christian Church, F. L. Cross (ed.), Oxford University Press, 1974.

    Oxford Dictionary of Popes, J. N. D. Kelly, Oxford University Press, 1996.

    Patrology, Johannes Quasten, Allen: Christian Classics, 1995, 4 vols.

    The Systematic Theology, Paul Tillich, Chicago: The University of Chicago Press, 3 vols.

    What Is Christianity?, Adolf von Harnack, New York: G.P. Putnam's Sons, 1901


    * دانش آموخته سطح 4 حوزه علمیه arani@qabas.net

    دریافت: 6/10/89 ـ پذیرش: 15/2/90


    1. متی 23: 8-12.

    2. این زمان در مسیحیت شرقی حدود سال های100ـ600 است.

    3. Ekklesia

    4. متی 16: 18ـ19.

    5. Catholic Church.

    6. Orthodox Church

    7. Church Protestant

    8. وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّه وَسَطًا ... (بقره: 143).

    9. توماس میشل، کلام مسیحی، ص91.

    10. در زبان عربى واژه الکنیسة هم براى معبد یهودیان و هم براى معبد مسیحیان به کار مى‏رود.

    11. رساله اول به قرنتیان 4: 15.

    12. متی 23: 8-12.

    13. papas

    14. «ابا» در زبان سُریانى به معناى «پدر» است.

    15. مرقس 14: 36، رساله به رومیان 8: 15 و رساله به غلاطیان 4: 6.

    16. Abbot.

    17. Patriarc.

    18. Ecumenical Patriarch.

    19. Patrology.

    20. Patristic.

    21. Patrology.

    22. تاریخ کلیسا از جنبه های متفاوت سیاسی، تبشیری، عقیدتی و... مورد مطالعه قرار می گیرد. در بعد عقیدتی به مباحث متعددی مانند بدعت ها، مناقشات الاهیاتی، تدوین اعتقادنامه ها و دفاعیه های پدران کلیسا پرداخته می شود. مناقشات الاهیاتی سال های 325-451 و 1517-1648 در این زمینه قابل توجه اند.

    23. برخی قرون اولیه مسیحیت یعنی از سال 30 تا اواخر قرن چهارم (حدود سال 400) را به سه دوره تقسیم می کنند: 1. دوره عیسی رسولی، 2. دوره پدران اولیه کلیسا و 3. دوره دفاعیات «Apology» (150ـ400).

    24. ابتدای تاریخ دقیق عصر رسولان باید از سال 33 زمان رستاخیز عیسی(ع) محسوب شود. ذکر سال 30 یا به خاطر گرد کردن عدد مذکور است یا به خاطر اختلاف در تاریخ مرگ عیسی(ع) است که برخی مرگ آن حضرت را حتی سال 29 می دانند.

    25. این دوره عصر «پدران اولیه کلیسا» postolic Fathers Period نیز نامیده می شود.

    26. Justin Martyr.

    27. چهارمین شوراى جهانى عبارت است از شورای کالسِدون (Chalcedon) («قاضى‏کوى» کنونى در ترکیه و در ساحل تنگه بسفر. گاهی از آن به خلقیدون نیز نام برده می شود.) این شورا در اکتبر سال 451 به دستور امپراتور مارسیان (Marcian ) در این شهر تشکیل شد. درباره این شورا دو نکته قابل توجه است: کاتولیک ها و ارتدکس ها همه شوراهای جهانی را می پذیرند، اما برخی از پروتستان ها بعد از شورای چهارم را نمی پذیرند. بنابراین، شورای کالسدون آخرین شورای اجماعی همه مسیحیان به معنای تام است. ثانیأ مصوبات مهم سه­گانه زیر این شورا را دارای اهمیت مضاعف کرده است:

    1. هیچ کس حق ندارد بدون مجوز کلیسا دیر یا صومعه ای ایجاد کند؛

    2. تعالیم اوتیخا (378ـ454) (Eutyches) باطل است. وى مى‏گفت عیسى طبیعت بشرى ندارد و فقط داراى طبیعت الاهى است. پیروان اوتیخا«مونوفیزیت» (Monophysite یعنى کسى که به طبیعت واحد الاهى در مسیح معتقد است) نامیده مى‏شوند. شوراى کالْسِدون همراه با نفى تعلیم«مونوفیزیت‏ها» بر تعالیم شوراهاى نیقیّه و افسس پیرامون حقیقت طبیعت بشرى عیسى و تجسم کلمه ازلى خدا در وى تأکید داشت و بر آن اصرار مى‏ورزید.

    3. نصب مجدد مقامات اسقفی انطاکیه که شوراى سارق (Robber Council نامى که لئو نماینده کلیساى غرب به شورایى که در سال 449 در افسس برگزار شد، داد. این شورا واکنشى به شوراى جهانى افسس 431 بود و در تاریخ به همین نام معروف شد.) آنان را از مقام خود خلع کرده بود.

    28. Apostolic Fathers.

    29. دیداخه واژه ای یونانی به معنای تعلیم، یکی از آثار مهم صدر مسیحیت است که اطلاعات مهمی را از آن زمان به ما می دهد. این کتاب تا قرن نوزدهم مفقود بوده است و امروزه کسی مؤلف، مکان و زمان تألیف آن را به خوبی نمی شناسد. در برخی از مقاطع تاریخ مسیحیت این اثر از ارزشی همطراز رساله های عهد جدید برخوردار بوده است.

    30. به نظر می رسد دیوگنتیوس کسی است که رساله برای او نوشته شده است. رساله را یک مسیحی ناشناس در اواخر قرن دوم یا اوایل قرن سوم نگاشته و ماهیت دفاعیه ای دارد و از نوشته های پدران رسولی محسوب می شود. نویسنده با پوچ نشان دادن بت پرستی، ناتوان جلوه دادن یهودیت و منطقی دانستن مسیحیت، آیین مسیحیت را در اعتقادات و سجایای اخلاقی برتر از ادیان دیگر معرفی می کند.

    31. این مجموعه در کتاب The Writtings of the Apostolic Fathers به ویراستاری پل فوستر و کتاب Christian Writings Early که ماکسول استانیفورث آن را از لاتینی به انگلیسی ترجمه کرده، آمده است.

    32. ارل کرنر، (ترجمه آرمان رشدی)، سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ، ص49.

    33. Lancelot Andrews.

    34. Canon.

    35. Authoritative

    36. Extra-canonical.

    37. نام این فهرست Canon Muratorian)) از نام کاشف آن در سال 1740 اِل. اِى. موراتورى (L. A. Muratori) مى‏آید. اصل آن به زبان یونانى بوده، در قرن دوم به زبان لاتینى و سپس به انگلیسی ترجمه شده است. ابتداى آن (که شاید درباره انجیل متّى صحبت مى‏کند) و انتهاى آن گم شده است. این متن به سبب اشاره به انگیزه‏ها و فرایند رسمى‏شدن کتاب‏هاى مقدس اهمیت دارد.

    38. رساله هایی ازعهد جدید که مخاطب آنها عموم مؤمنان مسیحی است، رساله های کاتولیکی نام دارند؛ مانند رساله یعقوب، رساله اول و دوم پطرس، رساله اول، دوم و سوم یوحنا و رساله یهودا. از سوی دیگر رساله های غیرکاتولیکی رساله­هایی هستند که مخاطب یا مخاطبان خاصی دارند، مانند رساله های پولس به رومیان، قرنتیان، غلاطیان، افسسیان، فیلپیان، کولسیان، تسالونیکیان، تیموتاوس، تیطس، فلیمون و عبرانیان.

    39. سنت «Tradition» عبارت است از مجموع شعائر و عقایدى که از حواریون به دست مسیحیان رسیده است. حواریون نیز آنها را از روح‏القدس دریافت کرده‏اند. بر اساس شوراى ترنت (1545ـ1563) سنت از نظر ارزش در کنار کتاب مقدس قرار گرفت و با آن داراى رتبه واحدى شد. بر این اساس هر مسیحی باید نسبت به هر دو به طور یکسان احترام قائل شود. امروزه سنت همچون کتاب مقدس منبع معتبرى براى اصول عقاید کاتولیک‏هاست. برخی معنای سنت را انتقال عقیده، آداب و رسوم از گذشته به زمان حال دانسته اند.

    40. این جریان فکری به زبان یونانی Gnosis نامیده می شد. گنوسیسیان کسانی بودند که با آیین های ظاهری مخالفت بودند، نجات و سعادت ابدی را در رعایت قوانین دینی نمی دانستند و بر این باور بودند که نجات با نوعی الهام و اشراق به دست می آید.

    41. Gnosticism.

    42. اعتقادنامه یک خلاصه فشرده، معتبر و رسمی از مهم ترین اعتقادات دینی است که همه مسیحیان آن را قبول دارند. به همین دلیل این واژه هرگز درباره بیانیه های اعتقادی که متعلق به فرقه های خاص باشد، به کار نمی رود.

    43. به زبان لاتینى: filioque.

    44. Apologetics.

    45. به زودی در این باره در بخش پدران یونانی و لاتینی زبان سخن خواهیم گفت.

    46. Ireneaus of Lyons.

    47. Origen.

    48. Iconium قونیه کنونى در ترکیه.

    49. حنانیا الیاس کساب، مجموعة الشرع الکنسی، ص898.

    50. Polygamy.

    51. اسلام چندهمسرى را محدود کرده و آن را به صورت مشروط پذیرفته است. از نظر این آیین در صورت ترس از بى‏عدالتى، گرفتن تنها یک زن مجاز است. نساء 3.

    52. نظریه مثل افلاطون (427ـ348ق.م) قرن ها اساس بسیاری از نظام های فلسفی را تشکیل می داد. وی قائل به دو نوع موجود بود: محسوسات که مادی اند و در طبیعت مشاهده می شوند و صور یا مثل که غیرمادی اند و در عالمی فرای جهان طبیعت قرار دارند. نوع اول زمانی و فناپذیرند و آغاز و پایان دارند و نوع دوم خارج از زمان و جاویدانند.

    53. Alexandrian School.

    54. یوحنا 1: 14.

    55. Philo حکیم یهودی اهل اسکندریه (م. ح. 50) است. وی معتقد بود که مثل افلاطونی به صورت لوگوس یا حکمت خداست که خدا به وسیله آن جهان را آفرید، خدا جوهر عالم هستى است و لوگوس حکمت جاوید اوست. عقل مى‏تواند به وجود او پى ببرد، اما نمى‏تواند هیچ صفتى را به او نسبت دهد، زیرا هر صفتى یک نوع محدودیت است. خداوند در آفرینش جهان از طریق شکل دادن به ماده و براى ایجاد رابطه با بشر سپاهیانى از موجودات واسطه را به کار برد که نزد یهودیان «فرشته»، در آیین یونانیان «خدایان» و در فلسفه افلاطون «مُثُل» نام گرفته‏اند. به عقیده فیلو این موجودات را مى‏توان عموما به صورت اشخاص مجسم کرد، گرچه در واقع جز در روح خدا به عنوان اندیشه‏ها و قدرت‏هاى الاهى وجود ندارند. این قدرت‏ها روى هم چیزى را تشکیل مى‏دهند که رواقیان آن را «لوگوس» یا «عقل الاهى خالق و راهبر جهان» مى‏نامیدند. فیلو که میان فلسفه و الاهیات و مُثُل و صورت انسانى در نوسان است، لوگوس را به منزله شخص در نظر مى‏آورد. وى آن را «نخستین مخلوق خدا» و «فرزند خدا از دوشیزه حکمت» مى‏نامد و مى‏گوید خدا خود را از طریق لوگوس بر انسان آشکار کرد. چون روح جزئى از خداست، به وسیله عقل مى‏توان به یک شهود عرفانى، نه از خود خدا، بلکه از لوگوس نایل آمد. در نظریه فیلو لوگوس یا حکمت الاهى واسطه آفرینندگى خدا به شمارمى‏رود. نظریه فیلو درباره لوگوس یکى از مؤثرترین و نافذترین اندیشه‏ها در تاریخ تفکر بشر است.

    56. والنتین یک مسیحی غنوصی است که ایرنه اسقف لیون (م.202) اعتقاد او را درباره تصلیب عیسى این‏گونه مطرح مى‏کند: «بنابراین، عیسى [روى صلیب] درد نکشید، بلکه شخصى به نام شمعون قیروانى مجبور شد صلیب او را حمل کند و همین شمعون قیروانى بود که از روى جهل و خطا مصلوب شد؛ زیرا عیسى وى را به شکل خود در آورده بود به گونه‏اى که مردم تصور مى‏کردند که او عیسى است؛ در حالى که عیسى به شکل شمعون درآمده، آنجا ایستاده بود و ایشان را مسخره مى‏کرد.» (ر.ک: اف. ئی. پیترز، یهودیت، مسیحیت و اسلام)

    57. باسیل یکی از پدران کلیسایی کپادوکیه است که هر چند یک بار براى دعا و تفکر به صحرا مى‏رفت. راهبان ارتدکس از آیین‏نامه باسیل پیروى مى‏کردند و بر اساس آن، دعاى روزانه گروهى در دیر انجام مى‏شد.

    58. در ترکیه امروزی.

    59. Antiochene School.

    60. Tertullian.

    61. Cyprian of Carthage.

    62 تاریخ تمدن ویل دورانت

    63. Johannes Quasten, Patrology,Vol 1, p. 20.

    64. Alexander Roberts & James Donaldson (eds.), The Ante-Nicene Fathers, vol.1, p. 2.

    65. رساله به فیلپّیان 4: 3.

    66. Ignatius.

    67. Alexander Roberts & James Donaldson,Ibid, vol.1, p.105.

    68. پنج نامه به پنج کلیسای آسیای صغیر، نامه‏ای به کلیسای رم و نامه‏ای به پولیکارپ

    69. دوسیتیست ها «Docetist» مسیح را موجودی کاملاً روحانی می دانستند که به بدن مادی آلوده نشد. آنان واقعی بودن بدن مادی مسیح را انکار می کنند و معتقدند که فقط شبحی بر روی صلیب زجر کشید. ایگناتیوس بر تجسم مسیح در مقابل این تعلیم تإکید فراوان داشت.

    70. Mathetes.

    71. اعمال رسولان 4: 36

    72. اعمال رسولان 11: 24.

    73. Alexander Roberts & James Donaldson (eds.), Ibid, vol.1, pp.134-135.

    74. Papias.

    75. Hierapolis.

    76. Exposition of the Oracles of the Lord.

    77. برخی معتقدند نمی توان به صحت سخن پاپیاس اعتماد کرد؛ زیرا یوسبیوس پاپیاس را کم­هوش می داند.

    78. Pergamus.

    79. منظور از پدران مدافع ایمان نویسندگان مسیحی قرن دوم هستند که کوشیدند از مسیحیت در برابر حملات بی ایمانان و کفار دفاع کنند.

    80. برخی تولد و مرگ ایرنه را بین سال های 160ـ240 میلادی می دانند.

    81. Hermas.

    82.The Pastor of Hermas.

    83. Tatian.

    84. Address to the Greeks.

    85. Diatessaron.

    86. Theophilus of Antioch.

    87. Theophilus to Autolycus 2:15.

    88. trias.

    89. Theophilus to Autolycus 2:15.

    90. Athenagoras.

    91. A Plea for the Christians.

    92. The Resurrection of the Dead.

    93. کپادوکیه در وسط آناتولی کنونی منطقه ای است که بیشترین تعداد از پدران یونانی را پرورش داده است.

    94. John Chrysostom.

    95. Empress Eudoxia.

    96. کلیساى حکمت مقدس (به یونانى اَیا سوفیا) Hagia Sophia)) که ژوستینیان اول آن را بنا کرده بود، با فشار اسلام بر امپراتورى بیزانس و سقوط قسطنطنیه در سال 1453 به مسجد تبدیل شد.

    97. Theodore.

    98. ر.ک: محمد ایلخانی، تاریخ فلسفه در قرون وسطا و رنساس و متافیزیک بوئتیوس (بحثی در فلسفه و کلام مسیحی)

    99. Tatianus.

    100. Montanism.

    101. Apology.

    102. Against Praxeas.

    103. Christianity Through the Centuries, pp.111-174.

    104. Cyprian.

    105. On the Unity of the Catholic Church.

    106. Novatian.

    107. Cyprian, Epistles, LXII:14.

    108. Christianity Through the Centuries, pp.123-126, 164, 173.

    109. Marius Victorius.

    110. Ambrose.

    111. Trier

    112. Theodosius.

    113. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه گروهی از مترجمان، ج4، ص70ـ71.

    114. Jerome (Hieronymus).

    115. Jerom, Letters, xxvii.

    116. Ibid., xxii, 30.

    117. I. Damasus.

    118.Tagaste.

    119. Numidia.

    120. Adeodatus.

    121. The City of God.

    122. Ephrem.

    123. Nisibis.

    124. Edesa.

        تيسن، هنري، الاهيات مسيحي، ترجمه ط. ميكائليان، بي‌جا، حيات ابدي، بي‌تا.
        اِلدر، جان، تاريخ اصلاحات كليسا،تهران، نور جهان، 1326.
        لين، توني، تاريخ تفكر مسيحي، ترجمه روبرت آسريان، بي‌جا، فرزان، 1380.
        دورانت، ويل، تاريخ تمدن، ترجمه گروهي از مترجمان، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، 1371.
        ناس، جان. بي.، تاريخ جامع اديان، ترجمه علي‌اصغر حكمت، تهران، انتشارات وآموزش انقلاب اسلامي، 1370.
        ايلخاني، محمد، تاريخ فلسفه در قرون وسطا و رنسانس، تهران سمت، 1382.
        ميلر، و.م.، تاريخ كليساي قديم در امپراطوري روم و ايران، ترجمه علي نخستين،تهران، حيات ابدي، 1981.
        مولند، اينار، جهان مسيحيت، ترجمه محمدباقر انصاري و مسيح مهاجري،تهران، اميركبير، 1368.
        مك‏گراث، آليستر، درسنامه الاهيات مسيحي، ترجمه بهروز حدادي، قم، مركزمطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، 1384.
        كرنز، ارل، سرگذشت مسيحيت در طول تاريخ،ترجمه آرمان رشدي، كليساي جماعت رباني، آموزشگاه كتاب مقدس.
        مجتهدي، كريم، فلسفه در قرون وسطا، تهران، اميركبير، 1375.
        آمريكايي، هاكس، قاموس كتاب مقدس، تهران، اساطير، 1377.
        كتاب مقدس، ترجمه دكتر بروس، لندن، بي‌نا، 1904.
        ميشل، توماس، كلام مسيحي، ترجمه حسين توفيقي، قم، مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، 1377.
        ايلخاني، محمد، متافيزيك بوئتيوس (بحثي در فلسفه و كلام مسيحي)، تهران، الهام، 1380.
        حنانیا الیاس کساب، مجموعة الشرع الکنسی، بیروت، منشورات النور، 1988.
        يوحنّا بطرس غوري، مختصر اللاهوت الادبي، ترجمه يوحنّا حبيب، 1879.
        فان فورست، رابرت، مسيحيت از لابه‏لاي متون، ترجمه جواد باغباني و عباس رسول‏زاده، قم مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1384.
        سي. تني، مريل،معرفي عهد جديد، ترجمه ط. ميكائليان، تهرانريع حيات ابدي، 1362.
        انس الاميركاني، جيمس، نظام التعليم في علم اللاهوت القويم، بیروت،مطبعة الاميركان، 1890.
        پيترز، اف. ئي.، يهوديت، مسيحيت و اسلام، ترجمه حسين توفيقي، قم، مركزمطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، 1384.
        The Ante-Nicene Fathers, Alexander Roberts & James Donaldson (eds.),Eerdmans Publishing Company, 1996, 10 vols.
        Early History of the Christian Church, Duchesne, London, 1933.
        The Encyclopedia of Religion, Mircea Eliade (ed.), Macmillan, 1987, 16 vols.
        Encyclopedia of Religion and Ethics, James Hastings (ed.), Clark, 2003.
        History of the Christian Church, Philip Schaff, Eerdmans Publishing Company, 1991, 8 vols.
        The Oxford Dictionary of the Christian Church, F. L. Cross (ed.), Oxford University Press, 1974.
        Oxford Dictionary of Popes, J. N. D. Kelly, Oxford University Press, 1996.
        Patrology, Johannes Quasten, Allen: Christian Classics, 1995, 4 vols.
        The Systematic Theology, Paul Tillich, Chicago: The University of Chicago Press, 3 vols.
        What Is Christianity?, Adolf von Harnack, New York: G.P. Putnam's Sons, 1901
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    باغبانی آرانی، جواد.(1389) نقش پدران کلیسا در شکل‌گیری کلیسای مسیحی. فصلنامه معرفت ادیان، 1(4)، 83-114

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    جواد باغبانی آرانی."نقش پدران کلیسا در شکل‌گیری کلیسای مسیحی". فصلنامه معرفت ادیان، 1، 4، 1389، 83-114

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    باغبانی آرانی، جواد.(1389) 'نقش پدران کلیسا در شکل‌گیری کلیسای مسیحی'، فصلنامه معرفت ادیان، 1(4), pp. 83-114

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    باغبانی آرانی، جواد. نقش پدران کلیسا در شکل‌گیری کلیسای مسیحی. معرفت ادیان، 1, 1389؛ 1(4): 83-114