معرفت ادیان، سال نهم، شماره سوم، پیاپی 35، تابستان 1397، صفحات 47-71

    بررسی چالش‎های الهیات مسیحی در مدیریت بحران شورای واتیکانی دوم

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    رضا قزی / *دانشجوی دکتری - گروه ادیان مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) / rghaz@ymail.com
    چکیده: 
    سازمان کلیسا در عمر طولانی خود، با بحران‎های بسیاری مواجه بوده است، ازاین رو، برای برون رفت از بحران های پیش‎رو، چاره‎ای جز انجام اصلاحات در بسیاری از زمینه‎های الهیاتی، در شورای واتیکانی دوم نداشت. این مقاله، با هدف کشف مؤلفه های بحران و شیوه مهار آن را توسط ارباب کلیسا مورد بررسی قرار می دهد. سؤال اصلی پژوهش، این است که کلیسا چگونه توانست بحران‎های فرهنگی ـ دینی، ناشی از آموزه‎های الهیاتی پیش ‏آمده را مدیریت کند؟ و به چه میزان در اداره این بحران موفق بود؟ در پاسخ، کلیسا برای بحران فوق، سه مرحلة مدیریت پیش از بحران، حین بحران و پس از بحران را اتخاذ نمود. برخی اقدامات مرحلة اول، استفاده از حربه های سانسور، اعلان فهرست کتاب های ممنوعه، دادگاه تفتیش عقاید و سرانجام، شکنجه و اعدام نوآوران، به جرم بدعت گذاری بود. و اقدامات حین بحران توسط کلیسا شامل مکتب تومایی نو و الاهیات جدید، روی آوری به پژوهش علمی، تشکیل شورای واتیکانی دوم. اقدامات پس از بحران، شامل اصلاح آیین عبادی، وحدت کلیساها، کمونیسم ستیزی، آزادی انتخاب دین، اعتراف به برخی اشتباهات گذشته کلیسای کاتولیک می‎شود.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    An Analysis of the Christian Theology's Challenges in the Vatican II's Crisis Management
    Abstract: 
    The church organization has faced many crises in its long life. To overcome such crises, they had no choice but to make reforms in many theological issues in the Second Vatican Council. Discovering the components of the crisis this paper seeks to study the methods of the fathers of the churches in dealing with those crises. The main question is that, how the church could manage the religious-cultural crises caused by theological teachings? And to what extent they were successful? Answering these questions, the church adopted three phases of pre-crisis, during the crisis and post-crisis management. Censorship, banning some books, the Inquisition Court and eventually the torture and execution of the innovators with the charge of heresy were among the early steps. The Church actions during the crisis included the following, Neo-Thomism, New theology, scientific researches and formation of the Second Vatican Council. Post-crisis actions included, reforming the liturgy, the unity of Churches, confronting Communism, religious freedom and admitting Catholic Church's past mistakes.
    متن کامل مقاله: 

    مقدمه
    آموزه‌های الهیاتی کلیسای کاتولیک، زمانی در جامعه مسیحیت نهادینه و به فرهنگ تبديل می‎شود که مطابق با عقل و فطرت بشری باشد. در غیر این صورت، نه‌تنها کلیسا اقتدار و مشروعیت خویش را در بین متجددان، بلکه در میان متدینان نیز از دست می‎دهد. همچنین، اگر طرح آموزه‌های الهیاتی بر مبنا و روش صحیح قرار نگیرد، باید اولاً، منتظر ظهور تنوع و تکثر قرائت‎ها از دین بود. ثانیاً، موجب بروز اختلافات بین اربابان به نواندیشان و متجددان اين خواهد شد. آموزه‎های تثلیث، تجسد، نجات و...، عموم مردم را منحرف ساخته، بر ضد کلیسا، و مدیران آن شورانده است. انواع شورشگری‎ها و جنگ‎های صلیبی ویرانگر، که کلیسا غیرقانونی پدید آورد، هر روز یکی از قسمت‌ها و پیکرة جامعه را آفت زده ساخته، و موجب بی‎اعتنایی به دستگاه پاپی گردیده است. چنین جامعة آفت‌زده و دچار بحران دینی یا الهیاتی، آرامش نداشته و هر روز مورد تهدید قرار دارد که در اصطلاح «جامعه بحران‌زده» و مدیریت در چنین بحران‌هایی را «مدیریت بحران» می‌نامند. مانند:
    1. مدیریت بحران کلیسا در تجدد و مدرنیسم؛
    2. مدیریت بحران کلیسا در مشروعیت از دست داده؛
    3. مدیریت بحران کلیسا در قبال شورش‎ها و جنگ‎ها؛
    4. مدیریت بحران کلیسا در تنوع و تكثر اندیشه‎ها؛
    5. مدیریت بحران کلیسا در آموزه‎های الهیاتی.
    در چنین شرايط بحرانی و آشفته، اگر اربابان کلیسا با طرح و برنامه، پیش‌بینی‌های لازم، عقل و درایت، با هدفداری صحیح و با انواع تجربیات حساب شده و روش‎ها و شیوه‎های کاربردی، نتوانند بحران‌ها را از میان بردارند، سقوط و نابودی آن نظام کلیسایی قطعی است و بحران‎ها سازمان کلیسا را ساقط خواهد كرد. از آنجايي كه سازمان کلیسای کاتولیک، از دیرباز تاکنون با بحران‎های گوناگوني مواجه بوده‌ است، این پژوهش درصدد است با ارائه راهبردهای کلیسای کاتولیک، در مقابل بحران‎های اعتقادی و الهیاتی پیش‌رو را مورد بررسی و واکاوی قرار دهد. تا دریابد آیا کلیسای کاتولیک در مدیریت بحران موفق بوده است؟ ضرورت این کار، زمانی مضاعف می‎گردد که جامعۀ دینی ما نیز با وجود ارتباطات گسترده، مواجه با چنین بحران‎هایی هست. ازاین‌رو، لازم است متصدیان دینی از به وجود آمدن بحران پیش‎گیری نمایند و در صورت وقوع آن، با درایت و منطق نسبت به آن اقدام نمایند. از این رو، سؤال اصلی پژوهش این است که کلیسای کاتولیک چگونه بحران‎های متوجه آموزه‎های الهیاتی را مدیریت نمود؟ این پژوهش، سؤال اصلی فوق را در قالب دو پرسش فرعی، مورد مطالعه و بررسی قرار می‌دهد. سؤالات فرعی ذیل به ما کمک می‌کنند تا بتوانیم پاسخ مناسبی برای پرسش اصلی پژوهش بیابیم.
    سؤالات فرعي: 1. مؤلفه‌های بحران دینی کلیسای کاتولیک كدامند؟؛ 2. مدیریت کلیسای کاتولیک برای حل بحران، مبتنی بر چه اقداماتی بود؟
    مفهوم‌شناسی بحران
    با توجه به گستردگی شمول واژه بحران در زمینه‎های گوناگون، اعم از صنعتی، اجتماعی، طبیعی و دینی، تعاریف گوناگونی از آن ارائه شده است. «بحران»، واژه یونانی است که نزد اطباء «تنازع طبیعت با مرض» را گویند (دهخدا، 1377، ج3، ص4390). به همین دلیل، تغییری که به واسطه تب در بیمار پدید می‌آید را «بحران» گویند (معین، 1388، ج1، ص474). این واژه در زبان انگلیسی«crisis» ریشه‌ای لاتین دارد که به مفهوم «تصمیم‎گیری» است. در کتاب لغت وبستر، مفهوم آن لحظات ناپایداری است که تصمیم‏گیری، خیر یا شر بودن آن موقعیت را تعیین می‌کند. بر اساس آنچه بیان شد، منشأ پیدایش واژه بحران، «دانش پزشکی» می‌باشد. در اصطلاحات علمی، معانی و مفاهیم فراوانی برای بحران ارائه شده است. این پژوهش، بحران را با قید بحران سازمانی کلیسا مورد بررسی و کنکاش قرار می‌دهد.
    به همین دلیل، بحران سازمانی را به معنای ذیل اتخاذ می‌نماید: بحران سازمانی یک رویدادی است که با احتمال کم و تأثیر زیاد، تداوم حیات سازمانی را تهدید می‌كند و از طریق مبهم‌بودن علل، آثار و راه حل‌ها مشخص می‌شود. همچنین، این باور وجود دارد که در موقعیت بحران، تصمیم‌سازی باید به سرعت انجام بگیرد (پیرسون و کلایر، 1998م، ص60). به تعبیر دیگر، در تفکر سازمانی، بحران وضعیتی است که نظم سیستم یا زیرسیستم را مختل کرده و یا پایداری آن را بر هم بزند (بوودلینگ، 1962، ص180؛ کاظمی1366، ص14). چالش مرجعیت کلیسا، مشروعیت، مدرنیته، ارتباط جنگ‎های صلیبی با پیام محبت، انقلاب صنعتی و... از جمله معضلات و سختی‌هایی است که سازمان کلیسای کاتولیک را با تهدید مواجه ساخته است.
    مدیریت بحران
    «مدیریت بحران»، نقشه‌ای برای به‌حداقل‌رساندن آسیب بحران و حتی در برخی موارد، می‌تواند به کلی موجب از بین رفتن یک بحران احتمالی شود (مادزارو، 2006م، ص8). استیون فینک، مدیریت بحران را این‌گونه توصیف می‌کند: «هنر از بین‌ بردن خطراتی که موجب می‌شود شما بتوانید بر سرنوشت خود مسلط شوید» (دِولین، 2007م، ص161). افرادی که در تیم مدیریت بحران فعالیت می‌کنند، چهار وظیفة مهم را برعهده دارند: عملکرد سریع، روشن‌کردن حقایق، ارائه گزارش و تثبیت مشکلات (همان، ص162). مدیریت بحران، ابعاد گوناگون و گسترده‌ای دارد. ازاین‌رو، برخی آن را برنامه‌ای برای کاهش ظرفیت خرابی و در برخی موارد، حذف عوامل ایجادکننده بحران و خرابی معرفی می‌کنند (وردی‌نژاد و بهرامی رشتیانی، 1388، ص59). آنچه در مدیریت بحران مورد توجه قرار مي‌گیرد، اقداماتی است که باید در این فرآیند به کار گرفته شود. کلیسای کاتولیک با تشکیل شورای واتیکانی دوم (بیست و یکمین شورای جهانی)، سعی در تصمیم‎گیری برای حل بحران‎های به وجود آمده در برابر کلیسا کرد. محققان، مدیریت بحران را فرآیندی متشکل از چهار مرحله ذیل معرفی می‌کنند:
    1. پیش‌بینی و بررسی نقاط بحران‌خیز؛
    2. تدوین برنامه‌های اقتضایی؛
    3. ایجاد گروه‌های مدیریت بحران، از طریق تأمین نیروی انسانی و ارائه آموزش‌های لازم به آنان؛
    اجرا و تکمیل برنامه از طریق اجرای آزمایشی آن (رضائیان، 1380، ص518).
    مداخله‌گرهای بحران
    «مداخله‌گرها»، عواملی هستند که در به‌وجودآمدن، استمرار و تشدید بحران مؤثرند و بر حسب اشکال و انواع بحران‌ها، مداخله‌گرهای فراوانی می‌توانند در صحنه و پشت صحنه حاضر و در ماهیت آن نقش داشته باشند. شناسایی مداخله‌گرها، کمک شاياني برای تشخیص و حل بحران مي‌كنند. مداخله‌گرها را می‌توان به دو گروه، مداخله‌گرهای آشکار و پنهان تقسیم كرد. مداخله‌گرهای آشکار، عوامل ظاهری و آشکار در روند بحران هستند که شناسایی آنها در مراحل اولیه، به سادگی انجام می‌شود. اما مداخله‌گرهای پنهان، به سادگی قابل شناسایی نیستند، بلکه باید از طریق جمع‌آوری، پردازش و تحلیل اطلاعات دقیق، ابتدا نشانه‌های آنها را شناسایی و سپس، در مراحل بعدی، آنها را تحلیل کرد (وردی‌نژاد و بهرامی رشتیانی، 1388، ص50). به هر حال، بحران‌های طبیعی، امنیتی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، روانشناختی، زیست محیطی و سازمانی، از مهم‌ترین بحران‌ها به شمار می‏روند. «بحران‌های پنهان»، که حالت خزنده و گاهی مزمن داشته و به صورت تدریجی و مرحله‎ای شکل می‎گیرند، بسیار خطرناک‌تر از بحران‎های آشکار و ملموس هستند. بیشتر بحران‎های بوجود آمده در سازمان کلیسا، از نوع بحران‎های پنهان هستند.
    اصول مدیریت بحران اجتماعی
    1. اصل محدودیت هدف: با هدف جلوگیری از تشدید و اوج گیری بی‎حاصل بحران، که گاهی خسارات جبران‌ناپذير، در بردارد و افزایش امکان و فرصت هریک از طرفین برای دستیابی به نتیجه مطلوب، طرفین درگیر باید اهداف خود را محدود کنند؛ زیرا اتخاذ اهداف نامحدود و اصرار بر تحقق این اهداف، منجر به گسترش دامنه بحران و توسعه و فعال شدن اهداف حاشیه‌ای می‌شود. اين امر، ضمن افزایش مقاومت و سرسختی طرف مقابل، امکان دستیابی به توافق و مهار بحران، حداقل در کوتاه مدت را بسیار دشوار می‎سازد. برای نمونه، پاپ لئوی سيزدهم، نخستين پاپی بود که تا حدودی ضرورت‌های دنيای جديد را درک کرد. وي تلاش‏هايی برای يافتن راه‎هايی برای هماهنگ کردن کليسای کاتوليک، با اقتضائات دوره جديد به عمل آورد. از جمله، تشکیل مکتب فلسفی نوتومایی بود. در واقع وي، باب کليسای کاتوليک را به روی تحولات اجتماعي و سياسي گشود (كونگ، 2001، ص179). اما وي نيز در پذيرش تفکر جديد و نيز اقتضائات دنيای جديد، فردی محافظه‌کار و انعطاف‌ناپذير بود (جوويور 1380، ص249، ص249). مکتب نوتومایی در واکنش به اقتضائات دوره جديد پديد آمد. در واقع هدف از آن، حل بحران دينی ناشی از مدرنيته بود.
    2. اصل نیاز به اطلاعات: استفاده از اطلاعات براي افزایش ظرفیت و توانمندی مدیران و کارگزاران بحران، در درک پیچیدگی و حساسیت‎های موقعیت بحرانی و اتخاذ تصمیم‎های نافذ و اثربخش، یک ضرورت و اصل انکارناپذیر است. دکتر جان کینکل، استاد دانشگاه آکلند، در کتاب خود می‌نویسد:
    کلیسای کاتولیک چند دهه است که روند از دست دادن محبوبیت خود را سپری می‌کند. از رسوایی جنسی کشیش‌های کلیسا تا ناتوانی در رهبری و کاهش تعداد کشیشان، همه و همه بیانگر این واقعیت است که کلیسای کاتولیک نیازمند یک اصلاح است... کلیسا به خاطر همین وضعیت خود، با بحران کاهش کشیش روبه‌رو شده و بر اساس آمار سال 2002، 150 هزار کشیش کلیسا را ترک کرده‌اند (كينكل، 2005، ص87).
    نمونه این اطلاعات و آمار کافی است تا اربابان کلیسا موقعیت و مشروعیت خویش را در مخاطره سهمگین ببینند و نسبت به رفع چنین بحران‎هایی، راهبردهای مناسبی اتخاذ کنند.
    3. مهار ابزار در نیل به هدف: براي جلوگیری از افزایش تنش‎های حاصل از بحران، طرفین درگیر باید از ابزار زور و فشار، تنها در حد ضرورت و بطور محدود استفاده کنند. از ابتدای دوره جديد، کليسای کاتوليک با استفاده از ابزارهایی چون سانسور، اعلان فهرست کتاب‏های ممنوعه، دادگاه تفتيش عقايد و شکنجه و اعدام نوآوران، به جرم بدعت‏گذاری، به تحولات دوره جديد واکنش نشان داد. نمونه‌های فراوانی از اين نوع واکنش را می‎توان يافت: از سوزاندن کسانی مثل جردانو برنو تا محاکمه معروف گاليله. واکنش کليسای کاتوليک، به پيامدهای نهضت روشنگری نيز همين‌گونه بود. استفاده از این ابزار، نه‌تنها از وقوع بحران در برابر کلیسا كم نکرد، بلکه موجب شعله‎ور شدن و گسترده شدن آن نیز شد.
    4. اصل مشروعیت: این اصل بر مشروعیت استفاده از ابزار و روش‎های مقابله با بحران تأکید دارد. یک امرسرنوشت‌ساز و قطعی، آن چیزی نیست که اسقف یا کشیش انجام می‏دهد، بلکه آن است که خدا در مسیح انجام می‎دهد. در سال 411 بنا به فرمان حکومت امپراتوری، بحث و مناظره عظیمی در کارتاژ برپا شد که در آن، 286 کاتولیک و 279 دوناتیست شرکت داشتند. اين آخرین بحث و مناظره بود. استدلالات بی‌نظیر آگوستین غالب شد. طبیعتاً این امر نمی‌توانست بدون خشونت و خونریزی به انجام رسد. اما در واقع، آگوستین برای مشروعیت مرگ و شکنجه بدعت گذاران، از سخن عیسی، در حکایت شام آخر سود جست که عیسی برای به درون کشاندن آنهایی که بیرون از کوچه‌ها و دیوارها بودند، سود جست. گرچه بهای بیرون رفتن از این بحران، برای کلیسا شیرین بود، اما در بلندمدت بسیار گران بود. امروزه مورخان معتقدند: ایمان اجباری دوناتیست‎ها موجب زوال کلیسای آفریقا شد که زمانی بسيار پرشکوه بود.
    چارچوب مفهومی پژوهش
    مجموعه اقداماتی که توسط مدیران برای کنترل و حلّ بحران انجام مي‌شود، در سه دسته اقدامات پیش از بحران، حین بحران و پس از بحران، قابل طرح و بررسی می‌باشد. مدیرانی که در شرایط ناپایدار محیطی و سرشار از عدم اطمینان فعالیت می‌کنند، بر این نکته واقفند که هریک از اين اقدامات، برای کنترل و حلّ بحران از اهمیت ویژه‌ای برخوردار می‌باشند. این مجموعه اقدامات سه‌گانه در مدیریت بحران، به مثابه یک سیستم، ارتباط تنگاتنگی با هم دارند، به طوری که عدم توجه به یک نوع از اقدامات، می‌تواند موجب غلبه بحران گردد. به عبارت دیگر، مدیریت بحران باید هریک از این اقدامات سه‌گانه را در برنامه‌های مدیریت بحران مورد توجه قرار دهد؛ زیرا هریک از این اقدامات سه‌گانه، نقش مهمی در مهار بحران‎های فرارو خواهد داشت. در واقع، مدیریت بحران، در گرو اجرای اقدامات پیش از بحران، اقدامات حین بحران، و اقدامات پس از بحران می‌باشد. چنانچه در مدیریت بحران، اقدامات پیش از بحران و حین بحران، به طور مطلوب اجرا شوند، ولی اقدامات پس از بحران، مورد توجه مدیران قرار نگیرند، ممکن است بحران جدیدی شکل گیرد و از این طریق، سازمان را با بحران‎های جدیدی مواجه سازد. همچنین، اگر اقدامات پیش از بحران، به طور جدّی مورد توجه قرار نگیرند و تنها به اقدامات حین بحران و پس از آن اکتفاء شود، ممکن است مدیریت بحران دچار هزینه‌های بسيار و عدم موفقیت در حل بحران گردد. بنابراین، در این مدل مفهومی، هریک از اقدامات پیش از بحران، حین بحران و پس از آن به مثابه یک خرده‌سیستم برای نظام مدیریت بحران تلقی می‌شوند که هریک، در جای خود حائز اهمیت است.
    یافته‌های پژوهش
    پيش از پرداختن به مدیریت بحران دینی توسط کلیسای کاتولیک، باید عوامل بحران‌زا در پیدایش این بحران را مورد بررسی قرار داد؛ زیرا برای بررسی و کشف شیوة مدیریت بحران کلیسای کاتولیک، باید پيش از هر چیز، بحرانی‌بودن موضوع، اثبات و تعیین شود.
    مؤلفه‌های بحران دینی کلیسا
    وقتی بحران به وقوع پیوست و نشانه‌های آن آشكار شد، مدیران براي فائق ‌آمدن بر آن، همة سعی و تلاش خود را به کار می‌گیرند تا راه حل مناسبی برای آن پیدا کنند. البته «سنخ‌شناسی» یا «گونه‌شناسی» بحران نیز حائز اهمیت است؛ زیرا اقداماتی که براي حل بحران انجام می‌پذیرد، بستگی به نوع و سنخ بحران‏ها دارد. گونه‎های بحران بنا بر یک تحلیل، به دو سطح (اول یا درونی) و (دوم یا بیرونی) تقسیم می‎شوند.
    بحران‎های سطح اول: به بحرانی اطلاق می‎شود که در دیدگاه و یا رفتار تصمیم‎گیران و مدیران شکل می‎گیرد. این بحران‎‌ها، که منشأ درونی دارند، از بالا به پایین عمل می‌کنند. ازاین‌رو، می‎توان در بحرانی که کلیسا را تهدید می‎کرد، یکی از منشأهای عمده در شکل‎گیری بحران، خود ایده‎ها و رفتارهای اربابان کلیسا بود. از جمله 1. عدم نوآوری در الهیات مسیحی؛ 2. اعتقاد به آموزه‎های خلاف عقل و وجدان؛ 3. تأکید بیش از حد کلیسا بر شعائر؛ 4..سوءاستفاده از باورهای مردم؛ 5. بی‎بضاعتی علمی کشیشان (كونگ، 1995، ص129)؛ 6. بحران مرجعیت دینی کلیسا (مك‌گراث، 1998، ص35ـ36)؛ 7. برپایی دادگاه‌های تفتیش عقاید (دنسکوی، بی‎تا، ص309ـ310) و... .
    بحران سطح دوم: بحرانی است که از ذهنیت عمومی جامعه، به خصوص نخبگان جامعه سرچشمه می‎گیرد. به طوری که هر گونه مدیریت و تصویر سازی را از تصمیم‎گیران سلب می‎نماید. این سطح از بحران، هر لحظه بر گستردگی و وسعت و عمق فاجعه می‏افزاید. بطوری که موانع پیش رو را یکی پس از دیگری محو مي‌كند. در این سطح، می‎توان رفتارها و واکنش‎های توده نخبگان در افزایش بحران کلیسا را به شرح ذیل بیان نمود: 1. تنوع و تکثر اعتقادی (مك‌گراث، 1995، ص35ـ36)؛ 2. اتهام بدعت گذار به نخبگان از سوی کلیسا؛ 3. سانسور و ممیزی افکار نو (دورانت، 1371، ج4، ص1040)؛ 4. برملا نمودن موهبت کنستانتین (مك‌گراث، 1384، ص58). ازاین‌رو، در این مقاله، ابتدا به مؤلفه‌های بحران دینی کلیسا می‌پردازیم. سپس، بر اساس تأثیرات نامطلوبی که این بحران بر سیطره کلیسا دارد، مدیریت اربابان کلیسا را در حل بحران به وجود آمده، مورد بررسی قرار می‌دهیم.
    1. مرجعیت کلیسا
    این مؤلفه از دو جهت قابل بررسی است: یکی، از جهت مرجعیت علمی و دیگری، مشروع یا دینی. مرجعیت علمی در قرون وسطی، با پاپ بود (کونگ، 1384، ص210). اگر چه پاپ حکمی خارج از کتاب مقدس، هرچند مخالف آن صادر نماید. اما در نهضت اصلاح دینی، نقش مرجعیت علمی به «کلام خدا» سپرده شد. این اساس، لوتر کتاب خدا را برای رستگاری کافی می‏دانست و مرجعیتی دیگر غیر آن نمی‎شناخت (همان، ص211). در انقلاب مدرنیته، نقش مرجعیت را عقل به عهده گرفت. فیلسوفان عصر روشنگری از مردم خواستند تا تنها از عقل خود استعانت جویند و مستقلاً فکر کنند (همان، ص212). مقتضای مرجعیت علمی، پاپ این بود. دیدگاه‌های مخالف کلیسا، بدعت‎گذار تلقی می‌شد؛ هرکس توبه نمی‏نمود، یا کشته می‌شد و یا در آتش می‎سوخت. اما مرجعیت مشروع یا دینی، با این تعبیر که در صورت ایجاد اختلاف بر سر مسائل دینی، سخن چه کسی یا نهادی فصل الخطاب باشد؟ این مسئله در پی شقاق در امر پاپی کلیسای کاتولیک رخ داد. دو پاپ در کلیسای کاتولیک ادعای پاپی و رهبری کلیسای کاتولیک داشتند. شورایی کلیسایی، برای حل شقاق در این امر شکل گرفت. شورا هر دو پاپ قبلی را عزل و پاپ سومی را معرفی کرد. ولی هیچ یک از پاپ‌های قبلی، سخن شورا را مطاع ندانسته، و بر پاپی خود تاکید داشته‌اند. پس از گذشت چند سال، شورایی دیگری شکل گرفت و پاپ جدید انتخاب و پاپ‌های قبلی را عزل کرد (فیلیپ، 1384، ج1، ص‎355ـ356).
    2. تجدد و مدرنیسم
    دربارة تاریخ دقیق این مولفه، اجماعی وجود ندارد. اما می‎توان به یک مجموعه عوامل پیدایش آن اشاره نمود:
    ـ اکتشافات علمی و بطلان نظریه زمین محوری عالم (شارات، 1377، ص‌162).
    ـ اکتشافات جغرافیایی و کشف سرزمین‌های جدید؛
    ـ چالش‌های جدید فلسفی، به ویژه مسئله ارتباط عقل و وحی (هگل، 1991، ص108و320)؛
    ـ نظام‌های جدید و حاکمان ملی، که موجب ایجاد شکل‌های مختلف حکومت جمهوری و دموکراتیک شد.
    البته همه اینها و موارد دیگر، می‎تواند به عنوان عوامل و زمینه‌ساز تجدد و مدرنیسم محسوب شوند که از اواخر قرن هجدهم به بعد رواج یافت (جور ویور، 1381 ص235ـ236). بی‎شک عملکرد کلیسا، در مقابل فضاي به‌وجودآمده، نه‌‌تنها چیزی از بحران نکاست، بلکه به دین گریزی و وحشت مردم و نخبگان افزود. از جمله این اقدامات عبارتنداز:
    ـ کلیسا مكرر موجب پیدایش جنگ‌های مذهبی و دینی و صلیبی شده بود. اینها در نگاه مردم دوره مدرن، اموری غیر انسانی و غیر مسیحی بود. علاوه بر اين موجب بروز شک و تردید در مورد منشأ ملکوتی کلیسا و حمایت الهی از آیین مسیح شد. اوج این بحران، هنگام سقوط قسطنطینه به دست مسلمانان بود (دورانت، 1371، ج4، ص‎816ـ821؛ هابسون، 1387، ص103ـ133).
    ـ اجبار کشیشان بر تجرد (وند، 1982، ص85)؛
    ـ زبان لاتین، تنها زبان رسمی و مورد قبول از برای عبادت محسوب می‏شد (هسيا، 2007، ج5، ص8)؛
    ـ فروش آمرزش نامه‏ها، برای گناهان و یا اموات (ويور، 1380، ص177ـ178).
    ـ فرو رفتن کشیشان در مسائل حاشیه‌ای و غیرمهم.
    جالب اينکه کلیسا افراد خاطی و مخالف با این احکام را به شدت مجازات می‎کرد، با وجود اينکه این احکام ریشه در کتاب مقدس نداشت.
    3. اقتدار و مشروعیت از دست رفته
    انقلاب فرانسه، شکننده بودن نظام سیاسی جامعه و امکان‌پذیر بودن نظامی جدید و مبتنی بر آزادی و عدالت اجتماعی را ثابت کرد. این انقلاب ابتدا، به هیچ وجه با کلیسا در چالش نبود، اما رفتار کلیسای کاتولیک در قبال این نهضت، منجر به تقابل و ناسازگاری شد (كيسر، 1963، ص25). در واقع، مخالفت کلیسا از بابت مشروعیت و سلطنت، همچنین اموال و نذورات از دست رفته‎اش بود. بنابراین، طبیعی است که این انقلاب یک امر شیطانی تلقی شود و پاپ پیوس ششم نیز آن را نامعتبر بداند (همان). این موضع کلیسای واتیکان، منجر به قطع روابط دیپلماتیک میان فرانسه و پاپ شد (کونگ، 1384، ص220).
    4. جنگ‎های صلیبی و جهانی
    از جمله نتایج دینی جنگ‌های صلیبی، تعدیل قدرت کلیسا در اروپا بود. پيش از جنگ‌های صلیبی و تا اواخر آن، پاپ و کلیسا قدرت مطلقه به شمار می‏رفت و پاپ خود را از جانب خدا مأمور بر تمام خلایق و ممالک می‌دانست. همچنين وي خود را برتر از سلاطین به حساب می‎آورد. درآمد کلیسا نيز به خاطر دریافت اعانات صلیبی برای جنگ دو برابر شده بود. البته آنان از راه‌های دیگری چون آمرزش گناهان و اعطای لوح بخشایش نیز درآمد کسب می‏کردند. ولی اروپاییان طی جنگ‌های صلیبی، با پدیدة نوینی آشنا شدند و آن عدم سلطه عالمان دینی بر شاهان بود. لذا شاهان اولین قیام‌کنندگان علیه قدرت کلیسا بود. شاهان و حاکمان اروپایی نیز از عملکرد پاپ و کلیسا ناراضی بودند (فاستر، 1368، ص408). آن‏ها در سرزمین‏های اسلامی دیدند که پادشاهان مسلمان، به هیچ وجه مانند پادشاهان صلیبی، به روحانیان و عالمان دینی خود وابسته نیستند. شاهان و رجال اروپایی، که بیش از دیگران فرصت‏طلبی‏های پاپ و کلیسا را می‏دیدند، زودتر از دیگران نسبت به آنها بی‏اعتقاد می‏شدند (جوويور، 1381، ص165). ازاین‌رو، فرمان‏ها و تقاضاهای پاپ برای ترغیب شاهان اروپا به راه‌اندازی جنگ صلیبی گوش شنوا نداشت. نخست هرکدامشان برای فرار از تکفیر پاپ، بهانه‏ای برای خود دست و پا می‏کردند. در مراحل پایانی جنگ‏های صلیبی، امپراتوران مسیحی حتی برای شرکت نکردن در جنگ، بدون بهانه، بی‏اعتقادی خود را به جنگ‏های صلیبی بیان می‏کردند. آنان حتی از تکفیر ظاهری پاپ هم نمی‏هراسیدند. برای نمونه، پاپ بارها فردریک دوم را تکفیر کرد، ولی وی پیوسته نسبت بدان بی‏اهمیت بود (رانسیمان، 1380، ج3، ص۲۷۰).
    پاپ بنديکت پانزدهم (1914ـ1922)، که همزمان با آغاز فاجعۀ جنگ اول جهانی، تلاش‌های فراوانی برای ميانجي‌گری ميان طرف‌های درگير به عمل آورد، اما اين تلاش‌ها بی‌ثمر ماند. جانشين او پيوس يازدهم بود که با روشی مستبدانه، به ادارۀ کليسا پرداخت و توسعۀ ملکوت خدا را شعار خود قرار داد. وي در پاسخ اينکه مسيحی کيست؟ بيان داشت: مسيحی کسی است که از پاپ و اسقف‌های منصوب او تبعيت کند (كونگ، 2001، ص183). پس از او يوجينی پاسيلی (1939-1958)، با عنوان پيوس دوازدهم به مقام پاپی رسيد. اين پاپ، که قبلأ وزير خارجۀ واتيکان بود، تفکری ديپلماتيک داشت، نه الاهياتی و بيشتر به دربار کليسا توجه داشت، تا به کشيش‎ها و مردم. او به عنوان آخرين نمايندۀ پارادايم ضدمدرن، حتی پس از جنگ دوم جهانی، سياست‌های پيوس نهم را ادامه داد. در سال 1933 با حزب نازی پيمان همکاری منعقد کرد. وي سياست‌های هيتلر را به رسميت شناخت. به حملۀ ايتاليا به اتيوپي و آلباني و نيز حملۀ نازی‏ها به لهستان و آغاز جنگ دوم جهانی اعتراض نکرد. پس از پايان جنگ، همۀ اعضای حزب کمونيست را تکفير، اما از تکفير هيتلر و همدستانش سرباز زد (كونگ، 2001، ص178). بسیاری از کشورهای مشغول به جنگ، طی جنگ‌های صلیبی و جهانی، دارای اکثریت کاتولیکی بودند و نگاه آنان برای حل بحران جنگ، به سمت کلیسای روم بود. اما کلیسا کاری در این عرصه نكرد.
    5. انقلاب صنعتی
    در حقیقت، باید عصر روشنگری و روی آوردن جامعۀ اروپایی به دانش را زمینۀ اصلی انقلاب صنعتی دانست. البته نباید از این نکته غافل بود که ساختار و سبک زندگی جدید، مسیحی جدید بر اثر آشنا شدن با علوم و فرهنگ کشورهای اسلامی در خلال جنگ‌های صلیبی بود. این جنگ‌ها، گرچه برای مسلمانان عایدی جز کشتار نداشت، اما برای مسیحیان آثار فراوانی به‌جای گذاشت که بعدها موجب پيدايش انقلاب صنعتی در اروپا شد. اروپا در فاصلۀ قرن 16 تا 18 میلادی، به روشنگری روی آورد و از مسیری که کلیسا به صورت یک‌جانبه ترسیم کرده بود، فاصله گرفت. در این دوره، آموزش و آموختن و شناخت جنبه‏های گوناگون زندگی، سفر و آشنایی با سایر ملت‏ها، توسعه پیدا کرد و مردم در افق تازه‎ای قرار گرفتند که در دورۀ بعد، منجر به صنعتی شدن اروپا شد. با اكتشافات جديد و رشد علوم و فنون، انديشه‏های جديدی به وجود آمد كه مخالف سلطۀ كليسا و پاپ و خواهان اصلاحاتی در آن بودند. عرب‌ها به پیشرفت فن دریانوردی، استراتژی نظامی، صنایع و معماری نیز کمک کردند. ادبیات اسلامی، با کارهای نویسندگانی چون ابن‌اسحاق و طبری رونق گرفت و در کشورهای خاورمیانه و ایران، شاعرانی بزرگ نظیر فردوسی و خیام به جهان عرضه کرد (اسکازکین، 1356، ص209). هرچند جنگ‌های صلیبی، به هدف سیاسی مورد نظر شوالیه‏های اروپایی منجر نگردید، ولی برای فرهنگ اروپا، نتایجی مهم در بر داشت. اروپایی‏ها، با فرهنگ پیشرفته شرق آشنا شدند و روش‏های پیشرفته کشاورزی و فنون صنعتی را که در آن مناطق امری عادی به شمار می‌رفت، آموختند (همان، ص221). جنگ‌های صلیبی در صنعت و فنون تأثیر بسياری گذاشت. اشیاء نفیسه و تجملات چشمگیر مسلمانان، نظر سرداران صلیبی را با آنکه دور از تمدن بودند، جلب کرد و به وسیلۀ تجارت، بنای اقتباس و تقلید را گذاردند و در اسلحة غربی‌ها و لباس و مسکن ایشان، بخصوص در قرن دوازدهم و سیزدهم، آثار این اقتباس به خوبی مشهود است. اين جنگ‌ها، با انقلابی اقتصادی به سر آمد كه وسيله ترقی صنعت و توسعه بازرگانی و بالاخره، منادی و مايه‌گذار نهضت رنسانس شد. تولید ماشین بخار و انواع دیگر ماشین آلات در قرن هیجدهم موجب تحولات گستردهای از نظر اجتماعی و فرهنگ دینی در میان مردم شد. مردم کلیسای کاتولیک،همواره کلیسا را بسان مادری مهربان، پاسخگوی نیازهای مادی و معنوی می‌دانستند. اما با ظهور اختراعات جدیدی که کلیسا کم‌ترین نقشی در ایجاد آنها نداشت، موجب کم رنگ شدن وابستگی مردم از کلیسا شد. صنعتی شدن به معنای گسستن از سنت بود که برای کاتولیک‌ها تکان دهنده، بلکه یک بحران بزرگ تلقی می‎شد. ازاین‌رو، سعی در رفع بحران با برگرداندن اوضاع فعلی به گذشته بود (کونگ، 1384، ص223).
    6. تنوع و تكثر اندیشه‎ها
    در اواخر قرون وسطی، دوره‌ای بود که در آن دانشگاه‌ها و مدارس اروپایی، رشد و گسترش بیشتری یافتند. یکی از نتایج اجتناب‌ناپذیر این مراکز علمی، تعدد و تكثر اندیشه‎ها بود. از سوی دیگر، این تفکرات نوظهور در برخی باورهای اساسی و بن‎مایه با هم اختلاف شدید داشتند. این اختلافات و افتراقات، زیر لوای کلیسای کاتولیک قابل تحمل نبود. اما پاپ‏ها، نه تمایلی به ارائۀ آموزه‌های صحیح براي رفع بحران و نه توانایی انجام چنین کاری را داشتند. نتيجة اجتناب‌ناپذير این موضوع، چیزی جز حیرت و شکاف نبود (مك‌گراث، 1998، ص32ـ34). جالب‌تر اينکه اگر گروه‌ها یا اندیشه‌های مسیحی هم تمايل داشتند به یکدیگر نزدیک شوند تا فاصله‌ها کمتر شود، از سوی کلیسای کاتولیک متهم به ارتداد جدید می‎شدند. برای نمونه، تشکیل دو کنفرانس بین ارتدوکس‌ها و پروتستان‌ها در سال 1925 و 1927، با عنوان‌های «زندگی و کار» و «ایمان و نظم» به قصد تقریب برگزار شد. اما کلیسای کاتولیک، نه‌تنها در آن حضور نیافت، بلکه پاپ پیوس یازدهم، کاتولیک‌ها را از حضور در آن منع کرد و آن را نوعی ارتداد جدید ضدمسیحی عنوان کرد (كيسر، 1963، ص33). تفتیش عقاید، بازرسی و تفحص در باورهای افراد، از یادگارهای کلیسای کاتولیک در دوران قرون وسطی است كه مخالف آزادی بیان و آزادی عقیده، یا آزادی اندیشه است. این عمل توسط دستگاه کلیسا انجام می‎شد. متهمان بسیاری در دادگاه‌های تفتیش عقاید متهم به ارتداد، شرک و جادوگری می‌شدند. این افراد، ابتدا محکوم به تحمل شکنجه و سرانجام، به صورت‌های بسیار غیرانسانی اعدام می‌شدند.
    دادگاه‌های تفتیش عقاید پاپ در هر جایی، علاوه بر سانسور و تكفیر و اعدام نویسندگان، فهرستی نیز تنظیم نمود كه خواندن و داشتن كتاب‌های مندرج در آن، بر مسیحیان ممنوع بود. اساس این رفتار، در قرون اولیة مسیحیت بنا شده بود. كلیسا، هر نوشته‏ای را كه با تعالیم كلیسایی منافات داشت، محكوم به آتش كرد و برای تثبیت این دستورالعمل، منشورهایی از طرف امپراطورها صادر شد (فتحی لقمان، 1383، ص166-167).
    ولتر، به عنوان یکی از مخالفان كلیسا در رساله فرهنگ فلسفی می‎نویسد: «پوچ‏ترین، تحقیرآمیزترین و كشنده‎ترین نوع استبداد برای سرشت آدمیزاد، از آن كشیشان و كلیسا است و سلطه كشیشان مسیحی بانحاء كلام جنایت آمیزترین سلطه‌هاست» (ولتر، 2007، ص98). منتسكیو در رساله‎های متعدد خود، پیرامون تعصب پاپ‎ها و خرافات مذهبی مسیحیت، به تفصیل باب سخن را باز كرده و آن را مورد نكوهش قرار داد» (عبدخدایی، 1385، ص52).
    این تکثر و شکاف درون دینی بود. وضع اختلاف مسیحیت، با ساير ادیان از نظر درون دینی بحرانی‌تر بود؛ زیرا کلیسای کاتولیک تنها به اقتدار و رستگاری خود تکیه می‌کرد و هیچ یک از ادیان و مذاهب دیگر را نمی‌پذیرفت و آنها را بی‎بهره از رستگاری می‎دانست.
    7. اختلاف زیاد بین مسیحیت اولیه و متأخر
    کلیسای متاخر، بیش از حد بر شعائر در قرون وسطی و خلاصه شدن مسیحیت در این شعائر، بخصوص در اواخر قرون وسطی تاکید می‎کرد. این امر موجب دوری از اخلاقیات و خواسته‌های اصلی عیسی مسیح، مبنی بر تزکیه و دوری از خودخواهی و هوا پرستی، منجر به تضعیف روحیه دینداری جامعه و روی آوردن به ظاهرگرایی شد (كونگ، 1995، ص129).
    مسیحیت اولیه، یک دین ساده و بدون پیچیدگی بود که بر سنت یهود عمل می‌کرد. به طوری که الهی‌دانان‌شان مانند آگوستین شهر خدا را با شهر زمینی تفکیک مي‌كرد و توصیه به فاصله گرفتن از شهر زمینی مي‌كرد. در حالیکه مسیحیت قرون وسطی به بعد، ادعای سیطره بر جهان را دارد. مشروعیت امپراتور را منوط به نصب از جانب پاپ می‎داند. بخشش گناهان، که با توبه به درگاه الهی صورت می‎گرفت، آن را با فروختن آمرزش نامه‌ها در دست کلیسا درآورد (تاکمن، 1375، ص146-148). و هر روز بیش از روز قبل، به مبلغ آن افزوده می‎شد.
    نمونه دیگر، تفاوت بین دو مسیحیت را در جنگ‌های صلیبی و جهانی می‎توان دید: استيون رونسيمان، در ارزيابى خود درباره جنگ‌هاى صليبى مى‌گويد:
    پيروزى صليبيون پيروزى ايمان بود، اما ايمان فاقد خرد چيز خطرناكى است. مورخى كه به وراى سده‌هاى گذشته مى‌نگرد و مجذوب حكايت دلاورى‌هاى آنان مى‌شود لازم است به خاطر آورد كه آن دلاورى‌ها در هاله‌اى از غم پيچيده است كه بر محدوديت‌هاى طبيعت بشرى ما گواهى مى دهند... . آز و بى‌رحمى، آرمان‌هاى متعال را آلودند، خودپسندى كور و كوته‌بينى، تهور و استقامت را بدنام كردند. جنگ مقدس در ذات خود چيزى جز نمايش مطول طرد عقيده ديگران در زير لواى نام خدا نبود، كه خود ارتكاب گناه بر ضد روح القدس است (رانسیمان،1380، ص183).
    تنها عامل اساسی که موجب شد لوتر دست به اصلاح بزند، همین اختلاف بین مسیحیت آن زمان و مسیحیت اولیه بود. در واقع، لوتر ضمن پاره‌ای از مناقشات از جمله بر سر فروش آمرزش نامه‌ها، یک چهره معترض شناخته شد. او در اعتراض به این امر، اعلامیه 95 ماده‌ای را بر سر در کلیسای جامع ویتنبرگ، برای مشاهده مردم نصب کرد. ازاین‌رو، او تنها کتاب مقدس را اساس و ملاک قرار داد. آموزه دیگر لوتر، که مشعب از اولی است، «نجات فقط توسط ایمان» است. او در واقع سلسله مراتب کذایی کشیشان و اسقفان و مرجعیت آنها را نشانه رفته بود (برونوسکی، ج، و مازلیش، بروس، 1378، ص111). هرچند لوتر قصد تشکیل کلیسای جداگانه را نداشت و تنها در فکر اصلاح کلیسای کاتولیک بود (هیسا، 2007، ص5). اما از آنجا که خواست همه اقشار، از امپراتور گرفته تا مردم عادی و حتی برخی کشیشان، از جمله خود لوتر منجر به یک خواست عمومی شد و در نهایت، منتهی به شقاق بین کلیسای کاتولیک و پروتستان شد.
    8. آموزة الهیاتی نجات
    پولس معتقد بود:
    با گناه آدم، انسان‌ها همه گناهکار شدند و بدین ترتیب گناه و مرگ به جهان آمد. این گناه با زاد و ولد بین انسان‌ها اشاعه یافت و این جسم انسان است که عامل کسب و انتقال گناه است... عامل ورود گناه به جهان، آدم است. گناه او گناه شخصی نیست، لذا نزد او باقی نمی‌ماند و به همه سرایت می‌کند؛ چرا که او با این گناه جوهر انسان را فاسد کرد و بدین ترتیب انسان تحت سلطه گناه درآمد. انسان به سبب سرپیچی آدم گناهکار شد و به دلیل تبعیت از آدم ثانی(عیسی مسیح)، از گناه پاک می‌شود و جلال خدا را درک می‌کند»(هلم، 1997، ص153).
    برداشت پدران کلیسا از جمله آگوستین قدیس، مبنی بر آموزه گناه ذاتی از این قول پولس باشد: «... به وساطت يك آدم، گناه داخل جهان گرديد و به گناه، موت و به اين گونه موت بر همه مردم طاري گشت، از آنجا كه همه گناه كردند» (روميان،12، 5)، ازاین‌رو، در طول تاریخ مسیحیت کاتولیک پیروی از آموزه نجات و اینکه خارج از کلیسا نجاتی نیست، سبب می‎شد تا به هیئت حاکمه اجازه دهد تا برخورد غیرانسانی با کافران (غیر مسیحیان) داشته باشند. برای نمونه، با روی کار آمدن حکومت پاپی در اروپا، یهودیان به گتوها طرد شدند. تقسیم جهان به دو بخش، با ایمان و کافر، همچنین رها نمودن استخوان‌های مرتدان و گناهکاران مصر در کنار جاده، از دیگر ثمرات سلطنت آنان به‌شمار می‏رود (کیسر، 1963، ص23).
    هرچند مخالفان آموزه نجات در کلیسا، از همان ابتدا وجود داشتند، اما از عصر روشنگری به بعد، به‌صورت یک اندیشه و مکتب ظهور کرد. آن چنان ‌که در خطبۀ کشیش جاناتان ادواردز (1703-1758) آمده‌ است: برخی اعتقاد دارند ‌که «گناهکاران در دستان خدای عصبانی‌اند» (ارزانی، 1388) براساس همين آموزه، اعمال نيك و بد بشر، در نجات يا عذاب او هيچ تأثيرى ندارند، بلكه نجات و پاك شدن از گناهان، تنها به جلب فيض الهى از طريق تقديم «قربانى‏» ميسر است و برصليب شدن عيسى، حكم همان قربانى را براى پاك‏شدن از گناهان و نجات بشر دارد (براون، 1375، ص‏52-53). از جمله این اشخاص فلیپ کوئین (متولد 1940) است که معتقد است: «وجدان ما می‎گوید معنا ندارد شخصی برای جبران جرم شخص دیگر جای او را بگیرد و او را از زیر بار تکالیف اخلاقی‌اش خلاصی دهد و هرگز نمی‌توان مجازات عادلانه جرم یک شخص را بر دوش یک فرد بی‌گناه گذاشت» (گریفیت، 1952، ص13). در عصر روشنگری، جان لاک شیوه تفسیری جدیدی در پیش گرفت و به کمک آن، به ویژه آیات 12 و 19، از نامة پولس به رومیان را به شکل دیگری معنا کرد. وی به جای تفسیر آگوستین، که می‏گفت: همه در آدم گناه کردند، آیة 12 را این گونه معنا می‏کند: «مرگ که مجازات منضم به جرم خوردن از میوة ممنوعه بود، با آن گناه وارد شد و به این خاطر نژاد آدم از آن پس میرا شـدند» (لوک، 1987، ص523). بدین ترتیب، وی راه را بر اینکه گناه هم مثل مرگ موروثی باشد سـد می‏کند (همان). کانت، یک‌سره آموزه را کنار می‏نهد و می‏گوید: «اگر فساد اخلاقی، فطری انسان‏ها باشد، از میان همه تبیین‎هایی که در توضیح گسترش و توزیع این شرّ به همه نسل‎های بشری ارائه شده است، تبیینی که شرّ را میراثِ اولین والدین می‏شمرد ضعیف‏ترین آنهاست (كانت، 1960، ص35).
    دئیست‏ها، سه آموزه عمده مسیحی، گناه اولیــه، الوهیت عیسی و کفاره شدنِ عیــسی را رد کردنـــد (بُرادر، 1990، ص45)، در عصر روشنگری، موج طرد و انکار فزونی گرفت. جورج فاکس، آموزه نور باطنی را تعلیم می‏کرد که با آموزه گناه اولیه تعارض بسيار داشت. غیر از جان لاک و کانت، ولتر، دیدرو و دیوید هیوم نیز این آموزه را رد کردند. تامس پین، در عصر خود علیه آن استدلال کرد. پالمر، معاصر تامس پین، منصب وزارت خویش را بر سر آن گذاشت. ویلیام الری، در 1819 بطور قاطع از این آموزه برید و در دین نیوانگلند تغییری عمده ایجاد کرد. جوزف اسمیت، مؤسس کلیسای مورمـون، داستان آدم و حوا را از نو تفسیر کرد، به گونه‌اي که نتوان از آن آموزه گناه اولیه را استخراج کرد. و مری بیکر ادی، مؤسس فرقه معرفت مسیحی، آموزه گناه را تغییر داد (لوكاس، 1989، ص85).
    بحران تجدد، یکی از سخت‎ترین بحران‎های آیین کاتولیک رومی بود که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، کلیسا با آن مواجه شد. جلوگیری از بارداری و سقط جنین و رسمیت شناختن حقوق همجنس‏گرایان، انتصاب کشیش‏های زن و آزادی مذهبی کاتولیک‎ها در آسیا و اصطکاک میان کلیسا و مقامات کشورهایی مانند چین و ویتنام، از دیگر مؤلفه‎های بحران کلیسای کاتولیک محسوب می‎شود. قوانین مربوط به تجرد کشیشان و عوارض ناشی از کودک آزاری توسط برخی کشیشان، به ویژه در کشورهایی مانند ایرلند، اتریش و بلژیک، که مراکز سنتی و تاریخی کلیسای کاتولیک بودند، بحران‌های شدیدی را آفرید و موجب شد درخواست‏ها برای تجدید نظر دربارة تجرد کشیشان شدت یابد.
    اقدامات کلیسای کاتولیک برای رفع مدیریت بحران
    کلیسای کاتولیک براي حل بحران دینی، در هریک از مراحل مذکور، مجموعه اقدامات مدیریتی را مورد توجه قرار می‌دادند. این اقدامات، بر اساس هریک از مراحل، در ذیل مورد تحلیل و بررسی قرار می‌گیرد:
    1. مدیریت پیش از بحران
    مدیریت پیش از بحران، شامل مجموعه‌ اقداماتی است که مدیران، پيش از شکل‌گیری بحران، آن را مورد توجه قرار می‌دهند و اقدامات بازدارنده‌ای را به براي جلوگیری از بحران احتمالی انجام می‌دهند. با بررسی‌های انجام شده در سازمان کلیسایی با مدیریت پاپ، برخی از اقدامات، قابل مشاهده است که در مقایسه با بحران اجتماعی واقع شده، جنبه بازدارندگی داشته و می‌توان از آنها به عنوان «مدیریت پیش از بحران» در کلیسا یاد نمود.
    کنترل عوامل بحران‌زا
    یکی از معقولانه‌ترین اقدامات در مدیریت بحران، کنترل عوامل بحران‌ساز می‌باشد. بسیاری از بحران‌ها را می‌توان از این طریق شناسایی و با کنترل عوامل ایجاد کننده آن، بحران احتمالی پیش ‌رو را مدیریت کرد. این اقدام، از اقدامات مدیریت پیش از بحران محسوب می‌شود. کلیسای کاتولیک پس از روی کارآمدن، با برخی از مخالفت‌ها مواجه گردید. در همان آغازین‌ سنوات اجرای سیاست‌های خویش، دریافت که برخی افراد و نحله‎ها، این سیاست و فرهنگ را برنمی‌تابند و ممکن است در آینده‌ای نزدیک اقداماتی را انجام دهند که موجب بروز بحران برای سیاست‌‌های کلیسا شود. ازاین‌رو، کلیسای کاتولیک با شناسایی این عوامل، سعی كرد به هر طریق ممکن، آنها را مورد نظارت و کنترل قرار دهند.
    اقدامات دوره اول
    در دوره جدید، کلیسای کاتولیک از همان ابتدا با استفاده از حربه‎های سانسور، اعلان فهرست کتاب‌های ممنوعه، دادگاه تفتيش عقايد و شکنجه و اعدام نوآوران به جرم بدعت‌گذاری، سعی در جلوگیری از وقوع بحران در بدنه کلیسا نمود. نمونه‎های فراوانی از اين نوع واکنش را می‎توان يافت: ازسوزاندن کسانی مثل جردانو برنو تا محاکمه معروف گاليله. حل بحران کليسای کاتوليک نسبت به پيامدهای نهضت روشنگری نيز همين گونه بود.
    پاپ پیوس ششم
    در سال 1791، پاپ پيوس ششم با محکوم کردن مجمع ملی انقلاب و نهادهای مدنی، فلسفۀ اعلاميه حقوق بشر را مشمئزکننده دانست. همچنين، آزادی انتخاب دين، عقيده، مطبوعات و برابری انسان‎ها را نفی کرد (كونگ، 2001، ص163). در نتيجه، با جدايی کامل اموردينی و غيردينی، دو فرهنگ متقابل يعنی فرهنگ جديد، افراد غيرروحانی جمهوری خواه، جنگ طلب و بورژوای حاکم و فرهنگ پاپي به وجود آمد که در نهايت، به انزوای فرهنگی کليسای کاتوليک انجاميد (همان، ص169).
    پاپ پیوس نهم و بحران
    او هر چند سلطنت خویش را با بعضی از اصلاحات آزادمنشانه آغاز کرد، اما در ارتباط با دنیای جدید، به سرعت به موضع محافظه کارانه بازگشت. در سال 1870 همین پاپ اولین شورای واتیکان را که از عصمت پاپ دفاع کرد، برپا کرد و شوراهای دیگر را غیرضروری دانست.
    اقدامات پاپ لئوی سیزدهم 
    لئو، روابط کلیسا با امپراتوران را مجددا بهبود بخشید. وي سعی داشت اصلاحاتی در کلیسا برای حل بحران برقرار سازد، اما کوشش او بی‏ثمر ماند. در واقع، او بود که باب کليساي کاتوليک را به روي تحولات اجتماعي و سياسي گشود (كونگ، 2001، ص179). اما او نيز در پذيرش تفکر جديد و نيز اقتضائات دنياي جديد، فردی محافظه کار و انعطاف ناپذير بود (جوويور، 1380، ص249). در سال 1903، که یکی از کاردینال‏های فرانسوی به پاپ گفته بود: «فرانسه کشوری ضدمذهب نیست، تنها اقلیتی کوچکند که به ایذا و آزار کلیسا می‏پردازند»، پاپ به او پاسخ داد: «یقیناً، اما این اقلیت کوچک در رأس هستند و آزادانه به جفای کلیسا مشغولند». و در جای دیگری، گفت: «حقیقتاً اختیار ما در دست دیگران است و نه در دست خودمان» (هیوز، بی‎تا، ص249). این گفتگو، روشنگر علل عدم موفقیت وی در حل بحران است. مهم‌ترين اقدام لئو، فتوای مشهوری است که دربارۀ اهميت تفکر فلسفی، به ويژه نظام فلسفی توماس آکويناس، برای ايجاد نوعی هماهنگی با تفکر جديد، صادر کرد. وی کاتوليک‏ها را به مطالعۀ فلسفه دعوت کرد. البته فلسفۀ حقيقی از منظر او، همان فلسفۀ توماس بود. لازم به يادآوري است. «فلسفۀ حقيقی به نظر پاپ، فلسفه‌ای است که حق دين و عقل را ادا کند» (پازوکي، 1374). در واقع هدف از آن، حل بحران دينی ناشی از مدرنيته بود. اتين ژيلسون (1884-1974)، معتقد است: چاره‎ای جز پاسخ‌گويی به مسايل مابعدالطبيعی نداريم و اگر بخواهيم به آنها پاسخ درست دهيم، بايد به تفکر توماس بازگرديم (مک کواري، 1378، ص429).
    عملیات پیوس دوازدهم
    از دیگر پاپ‏های موثر در این قرن، پیوس دوازدهم بود که اعلامیه‌ای را با عنوان: «خداوند بسیار سخاوتمند» صادر کرد و در آن، تعریف کلیسا از صعود مریم را بیان کرد (دايرةالمعارف كاتوليك، ج10، ص61). به‌دنبال این تقاضاها، پاپ پیوس دوازدهم در سال 1946، از تمامی اسقف‌های کاتولیک خواست تا نظر خویش را در مورد این مسئله ابراز دارند. نتیجة این نظرسنجی، ابراز موافقت اسقف‏ها بود و قریب به اتفاق آنان، این عقیده را پذیرفته، نسبت به بیان آن ابراز خشنودی کردند (مولند، 1381، ص180). پاپ پس از کسب اطمینان از موافقت روحانیان برجسته کاتولیک، در روز اول نوامبر سال 1950، با حضور در ایوان میدان سنت پیتر، این عقیدة جدید را به مجموعة عقاید رسمی کلیسای کاتولیک افزود و اظهار داشت: «مادر معصوم خدا، مریم همیشه باکره، پس از آنکه دوران حیاتش را سپری کرد با جسم و روح خویش به جلال آسمانی خویش منتقل گردید» (کرونل، 1999، ص344). این بیانیه پاپ در حقیقت، اولین عقیده‌ای بود که پس از اعتبار و خطاناپذیری پاپ اعلام شده شده بود (همان، ص343). این امر موجب نزدیک شدن دو شاخة مسیحیت کاتولیک و ارتدوکس شد. متقابلاً به شکاف بین مسیحیت کاتولیک و پروتستان افزوده گردید؛ زیرا این آموزه به دلیل اينکه در کتاب مقدس وجود ندارد، از سوی آنها مردود شناخته شده است (مولند، 1381، ص180).
    کلیسای کاتولیک، برای جلوگیری از هرگونه اقدامات تحریک‌آمیز و بحران‌زا توسط کافران و مرتدان، سعی می‌کرد تا در فرآیند تفتیش و تفحص، منکران را به توبه متقاعد سازد. در غیر این صورت، با اعدام سعی در خاموش کردن بحران داشت. این اقدام مدیریتی، تا حدودی می‌تواند مانع بروز بسیاری از بحران‎های فراروی کلیسایی گردد. البته این اقدام، برای پیشگیری از بحران مناسب می‌باشد. اما همانطور که ملاحظه شد، برخی رویکردها به گسترۀ بحران دامن زد. در این‌صورت، عوامل دیگری نیز در جلوگیری از بحران، مورد نیاز است.
    2. مدیریت حین بحران
    برخی از اقدامات مدیریتی، که در مسائل بحرانی مورد توجه قرار می‌گیرند، مربوط به زمانی هستند که بحران شکل گرفته و کلیسا در هر صورت در آن گرفتار شده است. از جمله بحران‌های پیچیده، تجدد، روشنفکری و اصلاح طلبی دینی، که سایه بر آموزه‌ها و الهیات کلیسای کاتولیک انداخته بود، واتیکان را با بحران جدي مواجه کرده است، علی‌رغم تلاشی که کلیسا براي جلوگیری از چنین بحران‎هایی انجام داد، ولی مثمر ثمر واقع نشد. تنها با روی کارآمدن آنجلو گيوسب رانکالی ملقب به جان بيست و سوم (1958-1963)، به نوشته هانس کونگ، مهم‌ترين پاپ قرن بيستم و دستور تشکیل شورای واتیکانی دوم در 25 ژانويۀ 1958بود که توانست، گوشه‌هایی از بحران را مدیریت نماید. برخی از مهم‌ترین اقداماتی که به عنوان مدیریت حین بحران، در تاریخ کلیسای کاتولیک مطرح هستند، به قرار ذیل می‌باشند:
    الف. ساختار شورا
    اعلام تشکیل شورای جهانی
    جان بيست و سوم می‎گوید: ما وراد برهه‌ای شده‌ایم که شاید کسی آن را رسالت جهانی بخواند... و احتیاج داریم خود را برای راهنمایی مسیحانه آماده سازیم تا نشان‏های زمان را تشخیص دهیم (آلبريگو، 2006، ص2). در هدف از اعلام تشکیل چنین شورایی، آمده است: «عشق به خانواده، صلح، آموزش، پیشرفت، آزادی، عدالت اجتماعی، کشورهای توسعه نیافته، جهان سیاسی جدید، آسایش اقتصادی همه کشورها و هرچه که مربوط به وحدت مسیحیان می‎شود» (كيسر، 1963). ازاين‌رو، مسیحیان غیر کاتولیک نیز از این شورا استقبال نمودند (آلبريگو، 2006، ص7).
    گردآوری توصیه‎ها و طرح‎های اسقفان جهان
    وقتی اقدامات پیشگیرانه نتواند مانع بحران شود، اربابان کلیسا برای کنترل بحران، تلاش می‌کنند با شورای واتیکانی دوم و از طریق بسیج منابع و امکانات، بحران فرارو را برطرف سازند. یکی از مهم‌ترین اقداماتی که در مدیریت بحران شورای واتیکانی دوم قرار گرفت، توجه کمیسیون‏های دوازده‎گانه به نظرات اسقفان جهان برای مدیریت بحران است، بسیج منابع انسانی و امکانات موجود در سازمان، برای کنترل مخاطراتی است که بحران موجود ایجاد کرده است. که در مجموع در دو جلد فراهم شده بود. جلد اول، در باب موضوعات الهیاتی، احکام و قوانین، بازسازی کلیسا، مدیریت روحانیون و دانشجویان مطرح شده است. در جلد دوم دربارة آیینه‌ای مقدس، اماکن مقدس، عبادت، روش آموزشی، ویژگی‎ها و فعالیت‎های کلیسا، ماموریت‌ها و حرکت‌های وحدت بخش فهرست شده است (کیسر، 1963، ص57).
    حضور حداکثری در شورا
    تلاش برای حضور همة اسقف‎های سراسر عالم، علاوه بر بحران زدایی، موجب ایجاد تعامل و همکاری جدی می‎شود. ازاین‌رو، پاپ تمایل داشت اسقفان کشورهاي تحت سلطه روسیه نیز بتوانند در این شورا حضور به هم رسانند. بر این اساس، پاپ در یک برخورد بدیع، از نمایندگی واتیکان در ترکیه خواست تا در ارتباطی محتاطانه با سفیر جماهیر شوروی با حضور اسقفان کشورش در شورا مخالفت نکنند. این ابتکار، نه‌تنها موفقیت آمیز بود، بلکه موجب فروریختن سد بین اروپای شرقی و غربی شد (آلبريگو، 2006، ص17). حتی پیشنهاد حضور پدران کلیساهای غیرکاتولیک، به پیشنهاد آگوستین بی نیز در بهار 1960 پذیرفته شد (همان، ص16). افزون بر اين، برای اولین بار در تاریخ حتی از بانوان نيز دعوت به عمل آمد (تانر، 2011، ص42).
    عدم محدودیت در درخواست‎ها
    پرسش‌نامه‌هایی تهیه گردید و در مجموع به 2712 سراسقف، اسقف و راهبان بزرگ ارسال شد. پاسخ‌های دریافت شده، در 7770 صفحه ضبط و ثبت گردید. به طوری که در 12 مجلد تنظیم و صفحه آرایی شد. تنها خلاصه آن، در دو جلد 800 صفحه‌ای آماده گردید. این حجم صفحات، حاکی از پیشنهادات و درخواست‌های نامحدود اسقفان سراسر عالم است. اين امر حاکی از مشکلات و بحران‌هایی است که در آن زمان با آن مواجه بودند. این درخواست‌ها در عین تعدد و تنوع، گاهي با هم در تضاد بودند. مثلاً اسقف‌های چین، خواهان تجدید نظر در محکومیت کمونیسم داشتند. اما اسقف تایپه، تمایل به محکومیت کمونیسم و انسان‎گرایی شد.
    ب. مصوبات شورا
    قانون جزمی در باب وحی
    همانطور که گذشت، پس از انقلاب فرانسه مشروعیت و سلطنت کلیسا به شدت دچار چالش شد. به دنبال آن، امپراطور و نخبگان جايگاه خود را تثبيت كردند. این امر، موافق با ذائقه و طبع کلیسا نبود؛ چراکه وحی الهی با مسیح کامل می‌شود. او به تنهایی منبع وحی است. ازاين‌رو، متون مقدس پایه و اساس وحی الهی هستند. سنت با دقت مفهوم متون مقدس را به همة نسل‎ها شرح می‎دهد (سند دوم، قانون جزمی در باب وحی، فصل 1). سنت مقدس و کتاب مقدس، امانتی از سوي خدا است که به کلیسا سپرده شده است. همة انسان‌های مقدس، همواره به آموزه‌های حواریون مؤمن می‌مانند، اما وظیفۀ ارائه تفسیر اصیل از کلام خداوند، به صورت مکتوب یا به شکل سنت، تنها به کلیسا واگذار شده است (همان، فصل 10). در واقع، تثبیت این مصوبه، که قبلاً در شورای واتیکان اول شکل گرفته بود، برای احیای مشروعیت از دست رفته بود.
    تغییر در آیین عبادی کلیسا
    تصویب این سند در واتیکانی دوم، به منزلة باز شدن راهی بود که سرعت اهداف تبشیری کلیسا را چند برابر کرد و افق روشنی برای پیروان مسیحی، با زبان‎ها و گویش‏های گوناگون گشود. سند آیین عبادی، به دنبال اين بود که روح تازه‎ای به زندگی مؤمنان مسیحی بخشيده، آنچه که قابل تغییر است را با نیازهای امروز انطباق دهد. اتحاد را در میان همة کسانی که به مسیح اعتقاد دارند، اشاعه دهد. مأموریت کلیسا در مقابل بشریت را تقویت کند (سند سوم، آیین مقدس عبادی، فصل 1). برای مؤثر واقع شدن آیین عبادی، مؤمنان بسياري چيزها را بدانند و در عبادات مشارکت کنند (همان، فصل 11). بعضی امور مانند زبان، کتاب، دعاها، موسیقی، اشخاص و اماکن قابل تغییرند. در برخی امور، مانند کتاب مقدس، نان، شراب، اعانه و تقدیس قابل تغییر نیستند (همان، فصل 21).
    کلیسا و مدرنیته
    جان بیست و سوم، بر ضرورت درک جهان معاصر توسط کلیسا تأکید کرد و بر این باور بود که گرچه اصول اعتقادی تغییر نمی‌کند، اما شکل بیان آن باید تغییر کند. به هر حال، در شورای واتیکانی دوم ـ بر خلاف شوراهای پیشین ـ مقرر شد به جای موضع‎گیری تدافعی، در چارچوب سنت در جهت نوسازی کلیسا گام برداشته شود. از این‌رو، راه‌های ارتباط با دنیای مدرن و گفتگو مورد بررسی قرار گرفت.
    این سند از طولانی‌ترین اسناد شورای واتیکانی دوم است. اساس شورا در اندیشه پاپ، سازگاری کلیسا با مدرنیته و تجدد بود. در واقع، اولین سند جهانی است که در باره جهان خارج از کلیسا بحث شده است. کلیسا، همواره عهده دار خواندن علایم زمان‌ها و تفسیر آنها در سایۀ انجیل بوده است. ما باید صادقانه جهان معاصر خود را درک کنیم (کلیسا و دنیای مدرن، فصل 4). نباید تضادی ساختگی بین فعالیت‌های شغلی و اجتماعی و زندگی مذهبی وجود داشته باشد (همان، فصل 43). کلیسا با استفاده از هنر و علوم انسانی، برابر با اصول و روش‌های مختص به خود و در زمینه‌های مربوط به خود مخالف نیست. این آزادی قانونی، به رسمیت شناخته می‌شود. مشروط براينکه دستورات اخلاقی و منافع عمومی لحاظ شود (همان، فصل 59).
    کلیسا و رسانه‌های ارتباط جمعی
    کلیسا استقبال ویژه‎ای از رسانه‌های ارتباط جمعی، که توسط افراد با استعداد به کمک خداوند ایجاد شده است، به عمل می‌آورد. اين امر نه‌تنها در افراد، بلکه در کل جامعه بشری تأثیر گذار هسند (سند پنجم، رسانه‏های ارتباط جمعی، فصل 1). کلیسا می‌داند که اگر از این رسانه‌ها به درستی استفاده شود، خدمت بزرگی به بشریت خواهد كرد. بشر می‌تواند از این ابزارها براي خدمت به خالق بهره جوید (همان، فصل 3). همۀ اعضای جامعه باید با وسائل ارتباط جمعی، به انتشار دیدگاه صحیح کمک کنند (همان، فصل 8).
    کلیسا و وحدت مسیحیان
    این سند، نه‌تنها همۀ مسیحیان را به گفتگو و هم اندیشی تشویق می‎کند، بلکه از خود کلیسای کاتولیک دعوت می‎کند تا خود را به عنوان بخشی از عمل بازسازی مسیحی، اصلاح نماید و اعلام می‎دارد که همه باید قلباً تغییر یابند، تا جهان شمولی ممکن شود. از همان آغاز تشکیل کلیسا، شکاف‌هایی به وجود آمد که پولس رسول، آنها را قویاً مورد نکوهش قرار داد و تحت امری دوزخی قلمداد کرد. اما این امر در قرون بعدی، اختلاف نظرات بسیار جدی‌تری ظاهر گردید... در حال حاضر، کلیسای کاتولیک آنان را با احترام و عاطفه و عشق، همچون برادران خویش یافته است؛ زیرا این گونه افرادي که به مسیح اعتقاد دارند، اگر به درستی تعمید داده شده باشند، گرچه بر خلاف تعمید رسمی کاتولیکی، پذیرفته شده‌اند. نهضت جهان‌شمولی کلیسایی، در تلاش است که بر این موانع فائق آید (سند ششم، جهان شمولی، فصل 3).
    کلیسا و نوسازی حیات دینی
    این سند شورا، به همۀ مردان و زنان مذهبی توصیه می‎کند که با تغییرات زمانه در کلیسای مدرن هماهنگ باشند. سبک زندگی، دعا و کار، باید به طور مناسب در همه‌جا، به ویژه در سرزمین‎های تبلیغی، شرایط مادی و روانی اشخاص را بپذیرد (سند13، نوسازی حیات دینی، فصل 3). در کلیسا، اجتماعات بسیار زیادی وجود دارد، اعم از اجتماعات روحانی و يا عادی، که خود را وقف انجام وظایف مختلف رسولی کرده‌اند. این اجتماعات، باید قوانین و رسوم خود را با مقتضای رسالتی که خود را برای آن وقف کرده‌اند، تنظیم کنند (همان، فصل 8).
    کلیسا و غیرمسیحیان
    از آنجا که در طول قرن‌های گذشته، درگیری‎ها و دشمنی‎های بسياری بین مسیحیان و غیرمسیحیان، از جمله مسلمانان پدید آمده بود، شورا مؤکدا از همگان خواست گذشته را فراموش كنند و صمیمانه به تفاهم گرایش پیدا کنند و با یکدیگر برای حفظ و تقویت صلح، آزادی، عدالت اجتماعی و ارزش‌های اخلاقی، به سود همه افراد بشر بکوشند. سند مذکور، سندی است که بیشتر مردم جهان را شگفت‎زده کرد. در بخشی از اين سند آمده است: همه انسان‎ها یک جامعه را تشکیل می‎دهند و منشأ آنها یکی است؛ زیرا خداوند همة نسل بشر را آفریده تا روی سطح زمین زندگی کنند. هدف غایی آنان نیز یکی است (سندپانزدهم، ارتباط کلیسا با غیر مسیحیان، فصل 1). کلیسای کاتولیک، هیچ چیزی را که در ساير ادیان مقدس و حقیقت شمرده می‌شود، رد نمی‎کند و با احترام صادقانه این راههای هدایت و زندگی را ملاحظه می‎کند (همان، فصل 2). کلیسا، مسلمانان را نیز با احترام ياد مي‌كند. آنان خداوند یکتا، زنده و قائم به نفس را می‎پرستند که مهربان، قادر و خالق آسمان و زمین است و با انسان‌ها سخن گفته است (همان، فصل 3). آنچه را كه بر سر عیسی آمد، نمی‌توان بدون هیچ تفاوتی به حساب همة یهودیان آن زمان زندگی و یا یهودیان امروز گذاشت (همان، فصل 4). کلیسا هرگونه تبعیض بین مردم، یا آزار آنان به خاطر قوم، رنگ، وضع زندگی یا دینشان را چون خارج از روح مسیح است، ملامت می‎کند (همان، فصل 5).
    کلیسا و آزادی دینی
    در سند، بیانیه در باب آزادی مذهبی و سند قانون در باب کلیسا در جهان مدرن نیز هرچند پدران شورا در جزئیات موضوع ادیان جهان وارد نشدند، اما سخن از میزان حق داشتن همه برای آزادی دینی و ارزش و اهمیت همة بشر به میان آمده است. يکی از عقاید اصلی کاتولیک این است که پاسخ مؤمنانه انسان به خداوند باید آزادانه باشد. ازاين‌رو، هیچ کس نباید برخلاف میل خود مجبور به پذیرفتن ایمان مسیحی شود. این آموزه، در کلام الهی و سخن پدران کلیسا اعلام شده است. عمل ایمان، ذاتا یک عمل آزادانه است (سند شانزدهم، آزادی دینی، فصل10). واقعیت این است که بشر امروز می‌خواهد اين قدرت را داشته باشد که ایمان خود را در خلوت و جلوت آزادانه ابراز کند. آزادی دینی در بسیاری از قوانین، یک حق شهروندی اعلام شده و در اسناد بین المللی، به رسمیت شناخته شده است. واقعیت این است که برخی حکومت‎ها، هنوز شهروندان خود را در مورد اعمال دینی تحت فشار قرار داده، زندگی آنها را پر مخاطره کرده‎اند. این شورا، با اشتیاق واقعیت اول را می‎پذیرد، اما واقعیت دوم را تقبیح می‎کند (همان، ‌فصل 15).
    3. مدیریت پس از بحران
    مهار و کنترل بحران، ممکن است، موقتی و یا در یک دوره موقت، همچون آتشی زیر خاکستر باشد که زمانی دیگر برافروخته گردد. بنابراین، تیم مدیریت بحران، همواره باید اقداماتی را پس از حلّ بحران انجام دهد تا از این طریق دریابد که بحران مذکور آثار زیانبار و تخریبی ایجاد نمی‌کند. بر اساس برخی مطالعات انجام شده، اقدامات پس از بحران را «بازیابی» گویند. این مرحله، که پس از مهار و کنترل بحران انجام می‌گیرد، بر مجموعه اقداماتی اطلاق می‌شود که براي عادی‌سازی شرایط انجام می‎پذیرد. همان‏گونه که ارگانیزم بدن انسان را پس از یک عمل جراحی، چندین ‌ساعت در شرایط بازیابی قرار مي‌دهند تا علائم حیاتی خود را بازیابد و به حالت طبیعی برگردد (روشندل اربطانی و دیگران، 1388)، در مدیریت بحران نیز باید پس از مهار موفقیت‌آمیز و کنترل بحران، مجموعه اقداماتی را انجام داد تا از این طریق، روال عادی و طبیعی بازگردد. در مدیریت بحران کلیسا پس از شورای واتیکانی دوم، مجموعه اقداماتی انجام شد که هریک نقش مهمی در حل بحران تجدد، مدرنیته و آزادی دینی و... داشتند.
    التزام پاپ‎های بعدی به مصوبات شورا 
    این شورا پس از اتمام کار، همواره الهام بخش حیات جامعه مسیحی بوده است. جان پل دوم در مقدمه کتکیزم می‎گوید:
    مفاد این شورا همواره در طی سال‌های منصب پاپی‌ام مرجع دائمی همۀ کارهای شبانی‏ام بوده است. خود را ملتزم دانستم تا راهنمایی‌های آن را به طور عملی و صادقانه در سطح هر کلیسای محلی و کل کلیسا به کار بسته شود. باید همواره با این منبع رجوع کرد» (برنز واتس، 2004، ص56).
    با وجود اينکه سال‌ها از برگزاری شورا گذشته است، هنوز التزام به آن وجود دارد؛ چرا که عدم التزام پاپ و کلیسا به مصوبات شورای واتیکانی دوم عطف، بحران از این وضعیتی را که دارد پیچیده‌تر کرده و در نهایت، وضعیت را بحرانی‌تر خواهد نمود.
    حذف عوامل بحران‎زا
    دو دسته از عوامل کلیسا، مانع تشکیل و اجرایی شدن مصوبات کلیسای کاتولیک بودند: محافظه‌کاران و اصلاح طلبان. اما در این میان، محافظه کاران سنتی سهم بیشتری در این زمينه ایفا نمودند. این گروه، هیچ‌گاه نتوانستند کلیسای کاتولیک را به خاطر برگزاری شورای واتیکانی دوم تحمل کنند. ازاین‌رو، جنبش‌های جدیدی در مسیحیت کاتولیک ایجاد نمودند. حتی لوفبور، دست به یک اقدام انقلابی زد و فردی را مانند پاپ به مقام اسقفی منصوب نمود. ازاین‌رو، واتیکان او را مورد تکفیر قرار داد (هوانگ، 1978). جنبش دیگر با عنوان «سدوکنتیزم» یا «بلاتصدی‎گری»، معتقدند: اساساً پاپ‌های پس از واتیکانی دوم، مرتد هستند. در نتیجه، اقتدار کلیسایی خود را از دست داده‌اند (والش، 2004، ص565).
    اقدام عملی بر اساس مصوبات
    جان پل دوم در عین محافظه‎کار بودنش، در سال 1986 در مراسم مذهبی یهودیان روم شرکت کرد. او همچنین، با دالایی‌لاما به آسیسزی رفته و پس از آن، با اسقف کلیسای انگلیکن ملاقات نمود. وی، همچنین دیدارهایی با نمایندگان ادیان مختلف داشته و در کنار آنها، در مراسم مذهبی‌شان شرکت کرد.
    عوامل عدم تأثیر شورا در حل بحران 
    1. هرچند همه پیشنهادات از اسقفان سراسر عالم در کمیسیون‌ها گردآوری شد، اما ظاهراً در پیشنهادات اسقفان، دخل و تصرف می‏شد. «یک اسقف تبشیری، که به شورا آمده بود، می‎گفت: من هرگز ندانستم که چه بر سر پیشنهادات من آمد. من ردپایی از آنها را نیافتم. هنوز نمیدانم چه اتفاقی افتاده است» (کیسر، 1963، ص59).
    2. برخی اصلاح‏طلبان، مانند کونگ معتقد است: آن انتظاری که از شورای واتیکانی دومی رفت، برآورده نشده است؛ چرا که مسائلی از قبیل اقتدار کلیسای کاتولیک، ازدواج کشیشان، طلاق، دربار کلیسا، ازدواج مختلط میان فرقه‎های دینی (كونگ، 2002، ص186)، انتصاب زنان به مقام روحانی (همان، 2011، ص100)، محکومیت‎های اشتباه در تاریخ کلیسا (همان، 1991، ص175)، توسط مرتجعان دربار کلیسا، آنها را به بن بست کشاندند و باید منتظر شورای واتیکان سه باشیم (همو، 2002، ص200).
    3. دربار کليسا و اغلب اسقف‎ها، به رفتار پيش شورايی و اقتدارگرايانۀ خود ادامه دادند. به نظر می‎رسد، در همه جا اسقف‌هايی زمام قدرت را در دست داشتند که بيشتر به حفظ قدرت و جايگاه خود علاقه داشتند، تا احيای روح پيام بشارت عيسی. بار ديگر، عقيده خطاناپذيری پاپی تکرار شد و اقدامات دادگاه تفتيش عقايد رونق گرفت (همان، 2001، ص196).
    نتیجه‌گيري
    احکام بدون انعطاف و نرمش کلیسای پيش از واتیکانی دوم، ظهور جنبش مدرنیسم، اختلاف و از هم گسیختگی کلیسای مسیح و ظهور مکاتب و آراء مختلف در کلیسا، آن را با چالش‎ها و بحران‎های جدی و پیچیده‎ای موجه کرده بود. ازاینرو، کلیسای کاتولیک رم در صدد بازسازی و خروج از بحران برآمد. بنابراین، دست به تشکیل شورای واتیکانی دوم زد. یکی از مهم‌ترين اقدامات اين شورا، در حوزۀ الاهيات، عبارت بود از: به رسميت شناختن اديان ديگر، تعديل عقيدۀ جزمی به اينکه مسيحيت تنها راه نجات است و پذيرش اينکه در اديان ديگر نيز راه نجات وجود دارد. اين اقدامات مهم، شورا توانست سرآغاز تحول مهمی در ساختار الاهيات جزمی کاتوليک برای رفع چالش‏های پیش روی آن سازمان باشد. هرچند بر اساس نظر برخی صاحب‎نظران، مانند کونگ، تا رسیدن به نقطۀ ایده‎آل و نیاز به تشکیل شورای واتیکان سوم وجود دارد.

        ارزانی، حبیب رضا، 1388، «معنویت مسیحی (بخش دوم)»، اخلاق، ش17، ص156-200.
        آدلر، فیلیپ جی، 1384، تمدنهای عالم، محمدحسین آریا، چ اول، تهران، امیر کبیر.
        براون، كالين، 1375، فلسفه و ايمان مسيحى، ترجمه طاطه‏وس ميكائليان، تهران، علمى و فرهنگى.
        برونوسکی، جیکوب و مازلیش، بروس، 1378، سیر اندیشه در غرب از لئوناردو تا هگل، ترجمه: کاظم فیروزمند، تبریز، نشر اختر.
        پازوکي شهرام، 1374، «مقدمه‌ای بر الهیات»، ارغنون، ش2.
        تاکمن، باربارا، 1375، سیر نابخردی، ترجمه: حسن کامشاد، تهران، فروزان.
        دنسکوی، گ. م، و آگیبالووا، ا. و، بي‌تا، تاریخ سده‌های میانه، رحیم رئيس‌نیا، چ اول، تهران، پیام.
        دهخدا، علی‌اکبر، 1377، لغتنامه، تهران، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
        رانسیمان، 1380، تاریخ جنگ‌های صلیبی، ج1، ترجمه منوچهر کاشف، تهران، علمی و فرهنگی.
        رضائیان، علی، 1380، مبانی سازمان و مدیریت، چ سوم، تهران، سمت.
        شارات، مایکل، 1377، گالیله نوآور دوران‌ساز، ترجمه: حسن افشار، تهران، نشر مرکز.
        عبدخدایی، مجتبی، 1385، واتیکان (کلیسای جهانی کاتولیک)، تهران، بین‌المللی الهدی.
        فاستر ب. مايكل، 1368، خداوندان انديشه سياسي، ترجمة جواد شيخ، بي‌جا، فرهنگ اسلامي.
        فتحی لقمان علی، 1383، تاریخچة كشمكش عقل و دین، توفیق الطویل، شیراز، نوید شیراز.
        کاظمی، علی‌اصغر، 1366، مدیریت بحران‌های بین‌المللی، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی.
        کونگ هانس، 1384، تاریخ کلیسای کاتولیک، ترجمه: حسن قنبری، قم، مرکز تحقیقات ادیان و مذاهب.
        مری جو ویور، 1381، درآمدی به مسیحیت، ترجمه: حسن قنبری، قم، مرکز تحقیقات ادیان و مذاهب.
        معین، محمد، 1388، فرهنگ معین، تهران، امیرکبیر.
        مک کواري جان، 1378، تفکر ديني در قرن بيستم، ترجمه: بهزاد سالکي، اميرکبير.
        مک‎گراث آلیستر، 1384، درسنامه الهیات مسیحی، ترجمه بهروز حدادی، قم، مرکز تحقیقات ادیان و مذاهب.
        مولند، اینار، 1381، جهان مسیحیت، ترجمه: محمدباقر انصاری و مسیح مهاجری، چ دوم، انتشارات امیرکبیر.
        نچکینا، اسکازکین، گوبر، آلپر وویچ، کوتاف، مانفرد، دئوپیک، 1356، تاریخ مختصر جهان، ترجمه: محمدتقی فرامرزی، انتشارات دنیا.
        وردی‌نژاد، فریدون و بهرامی رشتیانی، شهلا، 1388، مدیریت بحران و رسانه‌ها، تهران، سمت.
        ویل دورانت، 1371، تاریخ تمدن (عصر ایمان)، ج4، چ سوم، مترجمان: ابوطالب صارمی، ابوالقاسم پاینده، ابوالقاسم طاهری، تهران، انتشارات آموزش و انقلاب اسلامی.
        هابسون، جان. ام، 1387، ريشه‌هاي شرقي تمدن غرب، ترجمه: مسعود رجبی و موسی عنبری، چ اول، تهران، دانشگاه تهران.
        هیوز، فیلیپ، بی‏تا، تاریخچه کلیسای کاتولیک، تهران، انتشارات کانون یوحنای رسول.
        Flannery, Austin, 1996, Vatican Council II: Constitutions, Decrees, Declarations: The Basic Sixteen Documents, Liturgical Press.
        Konstant, David, 2004, Catholic church, Catechism of the Catholic Church, London, Burns & Oates, Reprinted.
        Walsh, Michel, 2004, “Sedevacantism”, Encyclopedia of New Religious Movements, Editor: Peter P. Clarck, London and New York, Religious, p97-99.
        Brother. J, 1990, History of Christial Deism.
        Christine, M. Pearson, 1998, Christophe Roux-Dufort, Judith A. Clair, International Handbook of Organizational Crisis Management, SAGE.
        Cornwell, John, 1999, Hitler's Pope, Penguin Books.
        François Houang et Roger Mouton, 1978, Les Réalités de Vatican II et les idées de Mgr Lefebvre. Paris, Fayard, p325-337.
        Giuseppe, Alberigo, 2006, A Brief History of Vatican II, Orbis Books.
        Hans, Kung, 1987, Church in Anguish: Has the Vatican Betrayed the Council?, Harper & Row.
        Hans, Küng, 2001, The Catholic Church: A Short History, Orion.
        Hsia, R. Po-Chia, 2007, Christianity "Reform and Expansion 1500-1660", Ed Cambridge, new York.
        Kant, 1960, Religion within the limits of Reason Alone, Trans. T. M. Green and H. H. Hudson, New York: Harper and Brothers.
        Kinkel, R. John, 2005, Chaos In the Catholic Church, Xlibris Corporation.
        Kung Hans, 199,  does god exist? an answer for Today, Translated by Edward Quinn, London: SCM Press.
        Kung, Hans, 1986, Christianity and the World Religions, Doubleday and Company, INC, Garden City, New York.
        _____, 1976, On Being a Christian, Doubleday, NewYork.
        _____, 1994, The Church, Burns&Oates,
        _____, 2001 The Catholic Church, Phoenix Press.
        _____, 2002, Tracing the Way: Spiritual Dimensions of the World Religions, London and New York: Continuum.
        _____, 1995, Great Christian Thinkers, Coninuum New York.
        _____, 2001, Women inChristianity, Translated byJohnBowden. London: Continuum.
        Lindley, William. B, 1980, “Original Sin”.
        Lock. J, 1987, A Paraphrase and Notes on the Epistles of ST Paul, ed. A. W. Wainwright, Oxford University press.
        Laux Fr. John, 1989, Church History, Tan Books, New Catholic Encyclopedia, (Gale, 2003, 2nd ed.), vol.10 ,p 61
        Tanner Norman, 1997, The Church in Council: Conciliar Movements, Religious Practice and the Papacy from Nicaea to Vatican II, International Library of Historical Studies, I. B. Tauris, 2011. Paul Helm, Faith & Understanding, Eerdmans Pulishingco. Edinburgh University Press.
        Pearson, C., & Clair, 1998, J. Reframing crisis management, Academy of Management Review, 23, p59–76.
        Devlin, Edward S, 2007, Crisis Management Planning and Execution, Auerbach Publications.
        Hegle, 1991, Leconssur la Philosophie del' histoire (Vrin, Parism), p108 & 320.
        Kung Hans, 1995 ,Christianity,Essens, History and Future,Continuum,New York.
        Kung Hans and David Tracy,1989, Paradigm change in theology, T&T.Clark LTD.
        Kung, Hans ,1995, Great Christian Thinkers, Coninuum New York.
        McGrath, Alister, 1998, E.Ibid, Reformation Thought, An Introduction, Blackwell, Oxford, U K & Cambridge USA.
        Kaiser, Robert Blair, pope, 1963, council and world The Story Of Vatican II, the University of California: Macmillan.
        Wand, T.W.C., 1982, A History of the Early Church, London, Routledge, p85.
        Voltaire, Letters, 2007, Concerning the English Nation, Oxford University: J. and R. Tonson, D. Midwinter, M. Cooper and J. Hodges.
        WWW.Crisisnavigator, Stoyan Nikolov Madzharov, The challenges of the future and the increasing significance of crisis management, 2006.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    قزی، رضا.(1397) بررسی چالش‎های الهیات مسیحی در مدیریت بحران شورای واتیکانی دوم. فصلنامه معرفت ادیان، 9(3)، 47-71

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    رضا قزی."بررسی چالش‎های الهیات مسیحی در مدیریت بحران شورای واتیکانی دوم". فصلنامه معرفت ادیان، 9، 3، 1397، 47-71

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    قزی، رضا.(1397) 'بررسی چالش‎های الهیات مسیحی در مدیریت بحران شورای واتیکانی دوم'، فصلنامه معرفت ادیان، 9(3), pp. 47-71

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    قزی، رضا. بررسی چالش‎های الهیات مسیحی در مدیریت بحران شورای واتیکانی دوم. معرفت ادیان، 9, 1397؛ 9(3): 47-71