بهشت؛ مفهومی مشترک میان قرآن کریم و عهدین
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
يكي از ضروريات مهم در آموزههاي بنيادين ديني، در همة اديان الهي مسئله «رستاخيز» است. از نظر اديان الهي، حيات افراد بشر پس از مرگ فيزيكي آنها استمرار مييابد. اعتقاد به معاد، اعم از جسماني و يا روحاني و اعتقاد به برپاخيزي اهل قبور، از اركان اديان الهي به شمار ميرود. اما آراء و نظرات ایشان، در خصوص جزئيات زندگي اخروي و كيفيت آن متفاوت است. اگرچه بحث به صورت كلي داراي مشتركاتي است و در اصلِ وجود معاد و زندگی پس از مرگ اتفاق نظر وجود دارد، اما همين مشتركات در مقايسه و مقارنه با هم داراي تفاوتهايي ميباشند. بهشت و جهنم و برزخ، از جمله مواردي است كه اديان الهي كم و بيش به آن پرداختهاند و پرداختن به این امور و بیان نعم بهشتی، فقط مخصوص اسلام و قرآن نیست. آنچه مهم است، جامعیت پرداخت قرآن به این موضوع میباشد. بهشت، يكي از مهمترين آموزههايي است كه در اديان الهي به آن تصريح شده است.
چنانکه بیان شد، اديان الهي به مسئله معاد و زندگي پس از مرگ توجه ويژهاي دارند. در ميان اديان الهي، يعني اسلام، مسيحيت، يهود و زرتشت، بيشترين توجه را دين اسلام به معاد و جزئيات پس از مرگ دارد. پس از دين اسلام، زرتشت و مسيحيت و يهود، به ترتيب به مسئله حيات اخروي توجهاتي دارند. به طوری که میتوان گفت: دين اسلام از لحاظ اصول، کاملترین و روشنترينِ اديان الهي به شمار ميرود. در قرآن كريم، بارها وضع قيامت، دوزخ، برزخ، بهشت مطرح شده است. گوشههایی از زندگي اخروي و حيات پس از مرگ، در قرآن كريم ترسيم شده است. قرآن كريم، هرگونه شك و ترديد در خصوص برانگيخته شدن پس از مرگ را رد نموده، و ميفرمايد: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمکم»(حج: 5)؛ اي مردم! اگر در رستاخيز شك داريد (به اين نكته توجه كنيد) كه ما شما را از خاك آفريديم سپس از نطفه و پس از خون بسته سپس مضفه كه برخي داراي شكل است و برخي بدون شكل تا براي شما روشن سازيم. باید توجه داشت که با توجه به آیه 11 سوره توبه و نیز مطالب مطرح شده در سایر ادیان، این مسئله فقط مختص اسلام نیست. از آن جمله، آئين مسيحيت نيز حاوي مطالب گوناگوني در زمينه مباحث و اعتقادات اخروي است. اين مطالب هم در كتب مقدس عهد عتیق و عهد جدید و هم در كتب تاريخي پس از آن ديده ميشود.
در عهد قدیم، اصولاً تعريف مشخصي از دنياي پس از مرگ نميتوان يافت (ر.ک: الشلبی، 1973، ص 195)، فقط اعتقاد به ابديت در آن هويدا است. اعتقادات اوليه در عهد قدیم، تنها دال بر این است كه «يهوه»، مظهر كامل عدالت است. در ادوار باستاني، مختصر عقيده ساده و اجمالي داشتند، آنها ميپنداشتند كه اموات پس از مرگ به حفره و هاويهاي فرو افتاده، و در آنجا وجود بيرنگ و حياتي نامعلوم خواهند داشت. آن مكان را به زبان خود «شئول» ميناميدند كه ظلمت، سكوت و فراموشي مطلق است. اين عقيده، بعدها رفته رفته محو و به جاي آن و به تفصيل، عقايد ديگري قرار گرفت. باتوجه به سایر منابع، چنین به دست میآید که ظاهراً بعدها علما رأي دادند كه دنياي جاويد، شامل دو قسمت است كه براي ارواح بدكار و نيكوكار ميباشد. اين هر دو، جنبه جاوداني دارند. ارواح پارسا به مأمني ابدي ميروند كه جايگاه همه گونه خوشي است و ملائك خير در آن با ايشان همراهاند(بيناس، 1375، ص 549).
با تأمل در اسفار خمسه تورات، هیچ سخنی از رستاخیز، جزا، بهشت و جهنم دیده نمیشود. در سایر کتب عهد عتیق نیز در مورد زندگی پس از مرگ، اشاراتی گذرا دیده میشود(ر.ک: مزامیر 49: 19 و88: 22 و 115:17 و کتاب ایوب10: 22و17: 16؛ کتاب جامعه 9: 10).
لازم به يادآوري است با وجود اینکه پرداختن به مسئله معاد در عهد عتیق بسیار کم و نادر است، اما در مسيحيت بطور قطعي تعليم داده ميشود كه براي همه افراد مطمئناً روز قضا و جزا وجود دارد. در آن روز، افراد صالح به مقام لذتِ مصاحبت با خداوند نائل ميشوند. افراد شرور با تبعات سخت دوري از خدا مواجه خواهند شد. در اينجا چند نمونه از عهد قدیم و جدید ذکر میشود(ر.ك: تثنیه 32: 39 و اشعیا 26: 19 و قرنتیان 5: 10 و لوقا 23: 43 و رومیان 8: 11 و متی 25: 46 و 19: 29 و یوحنا 3: 15 و 4: 14 و 6: 39).
ـ «تمام مردگان زنده خواهند شد، بعضی برای زندگی جاودانه و برخی برای شرمساری وخواری جاودانی»(دانیال12: 2).
ـ «اما مردگان قوم تو زنده خواهند شد، از خاک بر خواهند خاست؛ زیرا شبنم تو بر بدنهای ایشان خواهد نشست و به آنها حیات خواهد بخشید. کسانی که در خاک زمین خفتهاند، بیدار شده، سرود شادمانی سر خواهند داد»(اشعیا 26: 19).
ـ «خداوند میمیراند و زنده میکند، و به گور فرو میبرد و بر میخیزاند»(اول سموئیل 2: 6).
ـ «خود را فريب مدهيد؛ خدا را استهزاء نميتوان كرد؛ زيرا كه آنچه آدمي بكارد همان را درو خواهد نمود»(رساله پولس رسول به غلاطيان6: 7).
ـ «از روح حيات جاوداني خواهد دميد.»(رساله پولس به غلاطيان 6: 9).
به نظر میرسد، كه اصل وجود معاد در اديان الهي، يكي از ضروريات به شمار ميرود. این مسئله فقط مختص اسلام و قرآن کریم نیست. تفاوتهاي موجود، در ادیان اختلافاتي در كيفيت و كميت زندگی پس از مرگ است. بهشت، به عنوان يك از اجزاي سراي باقي مسئلهاي است كه در اين نوشتار به آن پرداخته ميشود. در این زمينه، مشتركات اديان الهي در مورد بهشت مطرح و به اختلافات احتمالی در اين خصوص اشاره خواهد شد. قرآن كريم به صراحت بيان ميكند كه بهشت، وعدهاي الهي است كه در همة اديان الهي به آن بشارت داده شده است: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ وَ الْقُرْآن»(توبه: 11)؛ خداوند از مومنان جانها و اموالشان را خريداري كرده كه (در برابرش) بهشت براي آنان باشد... اين وعدة حقي است.
مسئله تحقیق
پس از طرح سؤال پژوهش، لازم است نکتهای بيان شود و آن اینکه در میان پژوهشگران علوم دینی، بحثی مطرح است مبتنی بر اینکه آیا قرآن مطابق فرهنگ خاصی نازل شده است، یا خیر؟ به عبارت دیگر، آیا قرآن متأثر از فرهنگ زمانه خود است؟ در این عرصه، بحثهای زیادی صورت گرفته است. موافقان و مخالفان نیز ادله خود را مطرح کردهاند. یکی از بخشهای مهم این بحث، توجه به اوصاف بهشتی است که قرآن آن را معرفی میکند. نکته مهم اینجاست که آیا قرآن توصیفاتی از بهشت را نقل میکند که مطابق با حسرتهای مردم عرب جاهلی باشد؟ مثل نهرهای جاری و... در حالی که این اوصاف، برای مردم سایر بلاد جذابیتی ندارد؟
در نوشتار حاضر، سعی بر آن است که ضمن دقت و توجه به وجوه مشترک میان قرآن و عهدین در بحث معاد و اینکه اعتقاد به معاد و زندگی پس از مرگ در ادیان الهي بيان شده و مسئلة بهشت نیز بهعنوان یکی از ارکان زندگی پس از مرگ میباشد. به این سؤال پاسخ داده شود که آیا توصیفات قرآن از بهشت، منحصر به فرد است، یا در عهدین نیز این اوصاف دیده میشود؟
با مطالعهای دقیقتر در خصوص بهشت، به این سؤالات پاسخ داده میشود که حال که وجود بهشت از دیدگاه ادیان الهی امری حتمی است، مکان بهشت کجاست؟ در بهشت چه نعمتهایی وجود دارد؟ آيا نعم بهشتي جاودانه است؟ آیا ازدواج از منظر ادیان الهی، یکی از نعم بهشتی محسوب میشود؟ نگرش ادیان الهی در خصوص بهشت آدم و حوا، با هم چه تفاوتهایی دارد؟
اسامی بهشت
بهطور كلي از منظر دینی، بهشت مكاني است كه ارواح نيكوكاران و پارسايان روي زمين، پس از مرگ در آنجا به سعادت جاويد ميرسد. اعتقاد به بهشت، هموار يكي از معتقدات بشري بوده است. غالباً به صورت جزئي از مسئله حيات اخرويِ پس از مرگ، از مهمترين اشتغالات فكري آدمي به شمار رفته است. با اين وجود، بايد گفت: هيچگاه اعتقاد به بهشت در تعاليم الهي، به اندازه اعتقاد به دوزخ قطعيت و صراحت نداشته است. در قرآن كريم، به بهشت و دوزخ از نظر تعداد، بهطور مساوي اشاره شده است. اما پس از بررسی مطالب کتب مقدس در ساير اديان الهي، چنین به نظر میرسد که این تساوی بر قرار نباشد.
در قرآن كريم، از بهشت با عنوان «الجنة» ياد ميشود. واژه «الجنة» بهطور كلي به معناي باغ پوشيده است. اما لغويان اين باغ را با كمي تفاوت بيان ميكنند:
الجنة: هر باغ داراي درختي است كه با درختانش زمين پوشيده شده باشد (راغب اصفهاني، 1362، ذیل ماده جن). همچنين گفته شده است که الجنة: باغي از خرما و درختان و اصل آن از بستر است و از آنجا كه شاخههاي آن، همه را ميپوشاند، به «جنت» ناميده شده است (طريحي، 1408ق، ج1، ص228). مطابق برخی از دیدگاهها الجنة: بوستاني است داراي درخت و خرما و در آن نوعي تخصيص است كه گويند براي خرما و غير آن ميباشد (ابن منظور، 1405ق، ج13، ص100). فراهیدی میگوید: الجنة: بوستان و آن بوستاني است داراي درختان و آباداني(فراهيدي، 1409 ق، ج6، ص22).
لازم به يادآوري است که ابن منظور، از قول ابوعلی، در التذکره ياد آور شده است كه واژه «الجنة» در كلام عرب وجود ندارد. اين واژه تنها در قرآن كريم و بعدها در احاديث به كار رفته است. منظور از آن، سراي نعيم الهي در آخرت است (ابن منظور، 1405 ق، ج3، ص100).
علاوه بر الجنة، بهشت به نامهای دیگری در قرآن به کاررفته است. در خصوص سایر نامهاي بهشت، ابن عباس ميگويد: «جمع كلمات جنت به صورت جنات به كار رفته است. اين به خاطر بهشتهاي هفتگانه است كه عبارتند از: جنة الفردوس، عدن، جنة النعيم، دارالخلد، جنة المأوي، دارالسلام، عليين» (راغب اصفهانی، 1362 ش، ج 1، ص 204). لازم به يادآوري است كه اسامي ديگري نيز براي بهشت در قرآن به كار رفته است. برخی از آیات قرآن در این خصوص عبارتند از:
ـ «وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقيراً» (نساء: 124)؛ و كسانى از مردان يا زنان كه بخشى از كارهاى شايسته را انجام دهند، در حالى كه مؤمن باشند، پس اينان وارد بهشت مىشوند، و به اندازه گودى پشت هسته خرما مورد ستم قرار نمىگيرند.
ـ «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلا»(كهف: 107)؛ كساني كه ايمان آوردند و كارهاي شايسته انجام دادند، باغهاي فردوس محل پذيرائي آنها خواهد بود.
ـ «جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتي وَعَدَ الرَّحْمنُ عِبادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا»(مريم: 61)؛ وارد باغهاي جاوداني ميشوند كه خداوند رحمان بندگانش را به آن وعده داده است هر چند كه آن را نديدهاند مسلماً وعده خدا تحقق يافتني است.
ـ «كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفي عِلِّيِّين»(مطففین: 18)؛ اين چنين نيست [كه اين سبك مغزان درباره نيكان مىپندارند] بلكه پرونده نيكان در عليّين است.
در اناجيل نيز مانند قرآن مجيد، بهشت به اسامي متعددي ناميده شده است. كه از آن جمله، ميتوان به چهار نام بهشت، اعلي عليين، فردوس و عدن اشاره كرد.
پولس در نامه دوم خود، در بیان رؤیای خود میگوید:
چهارده سال پیش به آسمان برده شدم. از من نپرسید که جسمم به آنجا رفت یا روحم؛ خود نیز نمیدانم؛ فقط خدا میداند. به هر حال خود را در بهشت دیدم. در آنجا چیزهایی حیرت انگیز و غیر قابل وصف شنیدم که اجازه ندارم درباره آنها به کسی چیزی بگویم (دوم قرنتیان: 12: 2ـ4).
بنابراين چون او به اعلي عليين صعود نمود. اسيري را به اسيري برد و بخششها به مردم داد (افسسیان 4: 8).
واژه «فردوس» بنابر آنچه هاکس میگوید: ریشهای فارسی دارد و به معنای باغ و بستان است. (هاکس، 1377ش، ص647). این واژه همانند قرآن کریم، در اناجيل نیز تعبير فردوس نيز به كار رفته است: «عيسي به وي گفت: هر آیینه به تو ميگويم كه امروز با من در فردوس خواهي بود» (لوقا 23: 43).
لازم به يادآوري است که واژه «فردوس»، فقط در انجیل لوقا آمده است (اکبری، 1386، ص174).
واژه «عدن»، كه در ترجمه لاتيني كتاب مقدس مغفول مانده، براي نخستين بار در متن عبري باب دوم كتاب پيدايش، به شكل(gan Eden) در سفر پيدايش آمده است. عدن، آن باغي است كه خداوند، آدم و حوا را پس از آفرينش در آن جاي داد (ماسون، 1386، ص 955).
در تلمود آمده است: «به هر فرد عادل و نیکوکار منزلی در گن (باغ) عدن میدهند که مناسب با شأن و منزلت اوست»(کُهن، 1350 ش، ص 388).
مكان بهشت
پس از آنكه بيان شد، وجود زندگي اخروي و حيات پس از مرگ، يكي از ضروريات اديان الهي است. اينكه در اديان الهي، بهشت جزيي مهم از زندگي اخروي ميباشد. اكنون اين سؤال مطرح ميشود كه مكان بهشت كجاست و نظريه اديان الهي در اين خصوص چيست؟
چنانكه قبلاً بيان شد، دين اسلام مفصلترين و روشنترين بحث در خصوص معاد را مطرح ميكند. اما با این وجود، بايد پذيرفت كه كجايي بهشت از ديدگاه اسلام و در زبان قرآن كريم، از جمله امور غيبي به حساب میآید. قرآن كريم در خصوص مكان بهشت، فقط به وسعت آن در دو آیه اشاره کرده است: «... وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْض...» (آل عمران: 133)؛ و بهشتي كه وسعت آن آسمانها و زمين است؛ همچنين «... جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ...»(حديد: 21)؛ و بهشتي كه پهنه آن مانند پهنه آسمان و زمين است. تفتازاني در خصوص عدم امکان تعیین مکان برای بهشت ميگويد:
در خصوص جايگاه بهشت دليل روشني وجود ندارد اما اكثريت معتقد هستند كه جايگاه بهشت بالاي آسمانهاي هفتگانه است و به آيه «عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى» استناد كردهاند، اما در اين مسئله، حق آن است كه از اظهار نظر قطعي دست برداشته و علم آن را به خداي دانا واگذاريم. (تفتازاني، 1401 ق، ج 2، ص 220).
لازم به يادآوري است كه در برخي از روايات اسلامي، مطالبي در خصوص مكان بهشت ديده ميشود كه در روايات از «آسمان» به عنوان جايگاه بهشت ياد ميگردد. اين روايات، غالباً توسط یکی از شاگردان ابن عباس نقل شده است كه وي فردي كذاب و دروغگو به شمار ميرود. لذا روايات وي قابل استناد نميباشد (مجلسی، 1403ق، ج8، ص127).
در مورد مشخص کردن مکان بهشت، در میان مسیحیان، به خصوص علماي مصر قدیم، اختلاف نظراتی وجود دارد: گروهی اعتقاد دارند که بهشت زیرزمین یا پشت کوه غربی؛ آنجا که خورشید غروب میکند و یا در جزیرهای میان بحرالابیض الوسطی دریای مدیترانه قرار دارد(عبدالبارئ، بیتا، ص34). لازم به يادآوري است که در این خصوص، نظرات متعدد دیگری نیز وجود دارد(ر.ک: ذکری، 1923م، ص 113).
از ديدگاه مسيحيان، بهشت، عالم ملكوت است و در ماوراي آسمان مرئي قرار دارد. چنانكه بيان شد، در اناجيل از آسمان نيز تعبير «فردوس» شده است (لوقا: 23). در آيين مسيحيت و در عهد جدید، بهشت عالم ملكوت است. درجه سعادت ازلي ارواح پارسا، متناسب با اندازهاي است كه ايشان از فيض ديدار پروردگار و درك جمال و جلال او برخوردار هستند؛ زيرا اين ديدار در حد كمال سعادت است و چيزي مافوق آن متصور نيست. چنانكه بيان كرديم، در عهد قدیم اشاره مشخصي به «بهشت» و قرارگاه جاوداني ارواح آمرزيده نميتوان يافت.
در عهد قدیم، در مورد سرای بعد از مرگ، اشاراتی اندک وجود دارد و آن را مکانی سرد و تاریک، که قلمرو ظلمت و سکوت معرفی شده است.
برخی از نمونهها در این خصوص عبارتند از:
ـ «اما او سرانجام به جایی که اجدادش رفتهاند خواهد شتافت و در ظلمت ابدی ساکن خواهد شد»(مزامیر 49: 20).
ـ «بزودی میروم و دیگر بازنمی گردم. به سرزمینی میروم که سرد و تاریک است، به سرزمین ظلمت و پریشانی، به جایی که خود نور هم تاریکی است» (کتاب ایوب 10: 22).
ـ «از مرگ ترسی نداریم، بلکه از آن استقبال میکنیم، چون میدانیم که پس از مرگ نزد خداوند رفته، در خانه آسمانی مان به سر خواهیم برد» (دوم قرنتیان 5: 8).
با توجه به آنچه گذشت در خصوص مكان بهشت از ديدگاه اديان الهي، به دست ميآيد كه اديان الهي در عين معرفي جايگاه بلند و اعلی براي بهشت، به نوعي از مشخص نمودن مكاني معين براي بهشت طفره رفته، فقط به بيان اين نكته كه بهشت در مكاني اعلی است، بسنده نمودهاند.
بهشت سراي نعيم جاودانه
در نظر اديان الهي حيات روحاني افراد بشر، پس از مرگ ادامه یافته، كيفيت حيات اخروي افراد، به نوع اعمال و رفتارشان در زمان حيات دنيوي آنها بستگي دارد. چنانكه بيان شد، بهشت از ديدگاه اديان الهي، جايگاه افراد نيكوكار است. بهشت سراي نعيم الهي بوده، زندگي در آن هميشگي و جاودانه است. اسلام و مسیحیت به زندگي جاويد و دوام نعمتهاي بهشتي تصريح دارند:
در قرآن كريم آمده است: «يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فيها نَعيمٌ مُقيمٌ»(توبه: 21)؛ پروردگارشان آنها را به رحمتي از ناحيه خودش، و رضايت خوش و باغهايي از بهشت بشارت ميدهد كه در آن نعمتهاي جاودانه دارند. خداي تعالي مؤمنان را به رحمتي از خود، كه از بزرگي قابل اندازهگيري نيست و رضواني مانند آن و بهشتهايي كه در آنها پايدار هست و به هيچ وجه از بين نميرود و خود ايشان هم بدون اجل و يقين مدت جاودانه در آنها خواهند بود، بشارت ميدهد(طباطبائي، 1374، ج 9، ص 274). در اين آية قرآن كريم، با سه عبارت تأكيد ميكند كه نعم بهشتي جاودانه است: واژه اول كلمه «مقيم» است؛ به معناي دائم و غير منقطع. دومين عبارت «خالدين فيها» است. و سومين عبارت «ابداً». اين نهايت ثواب است كه از ناحيه خداوند در نظر گرفته شده است(رازي، 1420ق، ج16، ص15).
در آيين مسيحيت نيز به هميشگي بودن نعم الهي تصريح شده است. نمونههایی از اين موارد عبارتند از: «مزد گناه موت است اما نعمت خداوند حيات جاوداني است»(رساله پولس به روميان 6: 23).
ـ «هرکه بخاطر من از برادر و خواهر، پدر و مادر و فرزند، خانه و زمین چشم بپوشد، صد چندان بیشتر خواهد یافت و زندگی جاوید را نیز بدست خواهد آورد»(متی 19: 29).
ـ «هرکه برای خدمت به ملکوت خدا، مانند شما خانه، زن و فرزندان، برادران و خواهران، و پدر و مادر خود را ترک کند، در همین دنیا چندین برابر به او عوض داده خواهد شد و در عالم آینده نیز زندگی جاودانی را خواهد یافت»(لوقا 18: 30).
ـ «تمام مردگان زنده خواهند شد، بعضی برای زندگی جاودانی و برخی برای شرمساری و خواری جاودانی»(دانیال 12: 2).
ـ «جایگاه لذت و شادمانی ابدی و کانون سعادت و خوشبختی جاویدان که برای نیکوکاران تعیین شده است، گن عدن یا باغ عدن که همان بهشت معروف است نام دارد»(کُهن، 1350، ص 387).
ـ نمونههای دیگری از این بحث، در یوحنا 4: 14 و 6: 68 و 3: 15؛ متی 25: 46 و رومیان 6: 22 آمده است.
بدين ترتيب، به جاودانه بودن بهشت، هم در اسلام و هم در مسیحیت تصريح شده است.
بهشت مكان آسايش
بهشت سراي آسايش و آرامش است كه ارواح نياكان، پارسايان و مؤمنان واقعي پس از مرگ، در آن مكان سراسر خوبي و نشاط ساكن ميگردد. بهشت سراي نعيم جاودانه است. حال اين سؤال مطرح ميشود كه اين نعيم جاودانه، شامل چه نعمتهايي است و بهشتيان از چه نعمتهاي بهرمند ميگردند؟
در یک نگاه کلی، قرآن وقتی سخن از نعم بهشتی مطرح میکند، بر عظمت و غیرقابل تصور بودن آن تأکید دارد: «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُون»(سجده: 17)؛ پس هيچ كس نمىداند چه چيزهايى كه مايه شادمانى و خوشحالى آنان است، به پاداش اعمالى كه همواره انجام مىدادهاند، براى آنان پنهان داشتهاند... . در آیات دیگری نيز اشاره دارد که نعم الهی در بهشت، غیرقابل تصور و درک است(ق: 35).
ـ در روایات نبوی نیز به این موضوع تصریح شده است: «برای بندگان صالح و شایستهام در بهشت نعمتهایی آماده کردهام که نه چشمی آن را دیده و نه گوشی آن را شنیده و حتی بر قلب انسانی خطور نکرده است»(طوسی، 1407، ج6، ص22).
مشابه این آیات و روایات، مطالبی هم در تعالیم مسیحیت دیده میشود:
ـ «خدا برای دوستداران خود چیزهایی تدارک دیده است که هیچ انسانی هرگز ندیده، نشنیده و به فکرش نیز خطور نکرده است»(اول قرنتیان 2: 9).
ـ در يك نگاه كلي، میتوان نعم بهشتي را به دو بخش معنوي و مادي تقسيم کرد: این تقسیم بندی، افزون بر قرآن، در متون مقدس مسحیت نیز دیده میشود. در میان مسیحیان، اختلافاتی در مورد کیفیت سرای باقی وجود دارد؛ یعنی ایشان در خصوص اینکه نعم بهشت مادی است یا معنوی، با یکدیگر اختلاف نظر دارند. در این راستا، مسیحیان به دو گروه تقسیم میشوند(الخطیب، بیتا، ص24): گروهی معتقدند: در بهشت خوردن و آشامیدن و نکاح وجود ندارد. ایشان برای اثبات نظرات خود، به مطالب انجیل مرقس استناد میکنند. این گروه معتقدند: نعم بهشتی در اتصال به پروردگار و لقاء خداوند و ذات اقدس او منحصر میشود. در مقابل، گروه دوم معتقدند زندگی آخرت به زندگی در دنیا شبیه است و در آن، أکل و شرب و نکاح وجود دارد. این گروه، به مطالب در انجیل متی و یوحنا استناد میکنند(ر.ک: متی 26: 39؛ 19: 29) این نوع زندگی، با حیات دنيوي متفاوت است و آن اینکه، هیچ نوع سختی و مشقت در آنجا وجود ندارد(عبدالبارئ، بیتا، ص33).
الف. نعم معنوی در بهشت
در مرتبه نخست، متون مقدس دینی، به نعم معنوی موجود در بهشت اشاره دارند. این نعم معنوی، در محدودة زمان و مکان قرار نمیگیرند و قابل مقایسه با نعم موجود دنيوي نیست. برخی از این نعمتهای معنوی عبارتند از: سلام خداوند بر نیکان(یس: 58؛ اعراف: 46؛ زمر: 73؛ نحل: 32؛ رعد: 24)، رضایت و خشنودی پروردگار(حدید 20: ؛ آلعمران: 21؛ توبه: 21 و 72)، عدم وجود هرگونه ترس و اندوه در بهشت(اعراف: 49؛ زخرف: 68)، شادمانی و سرور (یس: 55؛ زخرف: 70)، مغفرت و رحمت الهی(نساء: 96؛ توبه: 21؛ آلعمران: 133و 136) همنشینی با نیکان، بهشتیان و ملائکه(نساء: 69).
امنيت، آرامش و آسايش، مصاحبت با ساير بهشتيان، جزء نعم معنوي بهشت محسوب ميشود كه در آيات متعددي از قرآن كريم، بدان اشاره شده است: ميفرمايد: «لا يَمَسُّهُمْ فيها نَصَبٌ وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجين»(حجر: 18)؛ در آنجا خستگى و رنجى به آنان نمىرسد و هيچگاه از آنجا اخراج نمىشوند.
در تعالیم مسیحیت نیز برخی از این نعم معنوی دیده میشوند. در اينجا به نمونههایی از آن اشاره میشود:
در رساله پولس به فیلپیّان آمده است:
ـ «اگر چنین کنید، از آرامش خدا بهرهمند خواهید شد، آرامشی که فکر انسان قادر به درک آن نیست. این آرامش الهی به فکر و دل شما که به عیسی مسیح ایمان آوردهاید، راحتی و آسایش خواهد بخشید»(رساله پولس به فیلپیّان 4: 7).
«خدا برای دوستداران خود چیزهایی تدارک دیده است که هیچ انسانی هرگز ندیده، نشنیده و به فکرش نیز خطور نکرده است»(اول قرنتیان 2: 9).
از جمله نعم معنوی بهشتی، که ادیان الهی به طور مشترک به آن اشاره دارند، حضور نزد پروردگار یا لقاء خداوند است. در آیات قرآن کریم چنین آمده است: «فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً»(کهف: 110)؛ پس كسى كه ديدار[پاداش و مقام قرب] پروردگارش را اميد دارد، پس بايد كارى شايسته انجام دهد و هيچ كس را در پرستش پروردگارش شريك نكند. نمونههای دیگری از این بحث، در آیه 154 سوره انعام آمده است.
بر اساس نگاه تلمود، عالیترین نعمت بهشتی و بهترین لذتی که نیکان در بهشت میتوانند از آن بهرهمند شوند، بودن ایشان در باغ عدن و در حضور خداوند است:
در جهان آینده ذات مقدس متبارک ضیافتی برای عادلان و نیکوکاران درگن عدن ترتیب خواهد داد... درآن هنگام فرزندان اسرائیل به حضور ذات قدوس متبارک چنین خواهند کرد، آیا ممکن است میزبانی برای میهمان خویش ضیافتی ترتیب دهد، و خود نزد آنها ننشیند؟... و در آن لحظه او به گن عدن نزول اجلال خواهد فرمود(کُهن، 1350، ص 389).
ب. نعمتهای مادی در بهشت
گسترة نعم مادی بهشت وسیع است. به طور كلي اطعمه، اشربه، البسه بهشتي و تختهاي آراسته و نهرهاي جاري و...، همگی جزء نعم مادي بهشت محسوب ميگردند. بررسی آیات متعددی از قرآن کریم، گویای این مطلب است. در اينجا برخی از نعم مادی بهشت، که در قرآن به آن اشاره شده است، بيان میگردد: در بهشتی که قرآن آن را به تصویر میکشد، گرسنگی و تشنگی وجود ندارد و در آنجا انواع میوهها وجود دارد(واقعه :29و 32 ؛ الرحمن :68 ؛ انعام: 99؛ الانبیاء: 31 و 32). علاوه بر میوهها، از انواع گوشتها بخصوص گوشت پرندگان یاد شده است(ر.ک: واقعه: 21؛ طور: 22). نوشیدنیهای بهشتی، بخش دیگری از نعم مادی بهشت هستند(ر.ک: انسان: 5 و17و 21 ؛ ص: 51؛ مطففین: 25ـ26؛ محمد: 15؛ واقعه: 18). یکی دیگر از نعم مادی بهشت، اين است که در قرآن وجود هرگونه سرمای شدید در بهشت را منتفی میداند(ر.ک: انسان: 13).
در آيين مسيحيت نيز تصويري از بهشت موعود پرهيزكاران ترسيم شده است كه اين تصاوير، نمايانگر همه گونه نعم مادی در بهشت براي اهل آن است. چنانكه در عهد جدید آمده است:
ـ «... ومن ملكوتي براي شما قرار ميدهم چنانكه پدرم براي من مقرر فرمود تا در ملكوت من از خوان من بخوريد و بنوشيد و بر كرسيها نشسته و بر دوازده سبط اسراييل داوري كنيد»(لوقا: 22).
ـ «آنان از این پس، از گرسنگی و تشنگی و گرمای سوزان نیمروز در امان خواهند بود»(مکاشفه یوحنا 7: 16).
درخصوص تعلیمات تلمود در مورد نعم بهشتی، بايد گفت:
ـ «در جهان آینده ذات قدوس متبارک ضیافتی از گوشت لِویاتان برای عادلان و نیکوکاران ترتیب خواهد داد...»(کُهن، 1350ش، ص 389).
ـ «شرابی خواهد بود از شش روزِ خلقت (اولیه) در انگور محفوظ باقی مانده است»(براخوت 34ب).
لازم به يادآوري است که در نکتهای تأمل برانگیز در بخشی از تلمود آمده است: «در جهان آینده نه خوردن هست و نه آشامیدن »(براخوت 17 الف).
با توجه به بررسیهای انجام شده، بهدست میآید که در اسلام و مسحیت، به وجود نعم مادی در بهشت اشاره، بلکه تصریح شده است.
ازدواج در بهشت
چنانكه بيان شد، به طور كلي نعم بهشتي را ميتوان به دو بخش مادي و معنوي تقسيم نمود. ازدواج يكي از نعم مادي در بهشت است كه اديان الهي، هريك به نوعي به آن توجه دارند. البته توجه هريك با ديگري متفاوت و گاه متناقض است.
قرآن كريم از تزویج با حوریان بهشتی، به عنوان یکی از نعم الهی یاد میکند. تصریح دارد که اهل بهشت از اين نعمت الهي برخوردار هستند. (گفته شده كه در بهشت ازدواج راه ندارد بلكه منظور قرينبودن اهل بهشت با حور العين است. طبرسي، 1415ق، ج 9، ص 105). در مورد کیفیت و نوع ازدواج بهشتی میان مفسران مسلمان، دو دیدگاه وجود دارد؛ گروه اول، معتقدند ازدواج در بهشت، تمام خصوصیات ازدواج دنیوی را دارا میباشد. و واژه «تزویج» مطرح شده در آیات را به معنای «تنکیح» در نظر میگیرند. چنانکه ذیل آیة «... وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عين»(دخان: 54؛ طور: 20)؛ و آنها را با حورالعين تزويج ميكنيم. أخفش میگويد: كه منظور از «تزویج» در این آیه، همان ازدواج معروف است(طبرسي، 1415، ج 9، ص 5). همچنین، مجاهد میگويد: منظور اين آيه آن است که در بهشت حوريهاي را به نكاح اهل بهشت در ميآوريم(سيوطي، 1404، ج 6، ص 33). طبری نیز در تفسیر خود، تصریح میکند که منظور از «تزویج» در این آیه نکاح است(طبری، 1412ق، ج 25 ص 82).
گروه دوم از مسلمانان، کسانی هستند که معتقدند: تزویج در بهشت به معنای تنکیح نمیباشد و صرفاً به معنای قرین یکدیگر و درکنار هم بودن است. طبرسی ذیل آیه «كَذلِكَ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ» میگوید: مراد از تزويج اهل بهشت با حوريان، اين است كه قرين حوريان هستند؛ چون اين تزويج به معناى ازدواج اصطلاحى نيست، بلكه از زوج به معناى قرين است كه معناى اصلى لغوى آن است(طبرسی، 1415ق، ج 22، ص 326). این دیدگاه را علامه طباطبائی نیز مطرح کردهاند(ر.ک: طباطبایی، 1374ش، ج 18، ص 229).
در آيين مسيحيت و در اناجيل، تصريح شده است كه در سراي باقي، نكاح وجود ندارد. چنانکه در انجیل متی آمده است: «در قيامت نه نكاح ميكنند و نه نكاح كرده ميشوند، بلكه مثل ملائكه خدا در آسمان ميباشند(متي: 22).
شيخ جواد بلاغي، در احتجاجات خود تصريح ميكند كه اين عقيده، یعنی عدم وجود ازدواج، يكي از خرافاتي است كه به دين مسيحيت راه يافته است(بلاغی، 1414ق، ج 1، ص 159ـ162؛ همو، 1405ق، ج 1، ص 244ـ246).
عهد قدیم نیز همانند ساير موارد، در اين خصوص نيز ساكت است و مطالب مهمي را بيان نميكند. اگر چه برخي از اين گونه تصاوير، از ضيافتهاي بهشتي و تختهاي آراسته براي افراد عادل در سنت يهودي نيز ديده ميشود. اما بحثی از نکاح مطرح نیست.
از بررسي عقايد موجود در این خصوص به دست ميآيد كه توافقي در اديان الهي در خصوص اينكه ازدواج، يكي از نعم بهشتي هست يا نه، وجود ندارد. دیدگاه گروه اول از مسلمانان، با اعتقادات مسیحیان کاملاً در تضاد است و ظاهراً هیچ گونه مشابهتی دیده نمیشود. اما دیدگاه گروه دوم از مسلمانان، کاملاً با نظرات و اعتقادات مطرح شده در عهد جدید مطابقت دارد.
بهشت آدم و حوا
يكي از مباحث مهم مطرح در اديان الهي، بحث در مورد بهشتی است که آدم و حوا در آن سکونت داشتهاند. اينكه آدم و حوا در كدام بهشت سكونت داشتهاند و علت هبوط ايشان چه بوده است؟ از مجموع آيات قرآن، مربوط به خلقت انسان به دست ميآيد كه آدم و حوا، از ابتدا براي زندگي در زمين خلق شده بودند. ازاينرو، در قرآن كريم آمده است: «إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً»(بقره: 30)؛ من در روي زمين جانشيني قرار خواهم داد. آنچه در جريان سكونت آدم در بهشت و سپس، نزول و هبوط به زمين در قرآن كريم آمده است، در حقيقت بيانگر بخشي از قوس نزولي خلقت انسان است. آدم در سير نزولي، ابتدا در بهشت برزخي ساكن ميشود كه عالمي پايينتر از عالم ملائك و روح است و بالاتر از ماده و خاك قرار دارد. بهشتي كه حضرت آدم قبل از هبوط به زمين بطور موقت در آن ساكن شد، بهشت جاودان اخروي نبوده است؛ زيرا اولاً، بهشت اخروي (جنة الخلد)، جاودان و دائمي است و در آيات بسياري، بر جاودانگي و دائمي بودن آن تاكيد شده است. اينكه اگر كسي وارد آن شود، هرگز از آن خارج نخواهد شد. ثانياً، در بهشت اخروي (جنة الخلد) ابليس و وسوسههاي شيطاني راه ندارد. در حالي كه بنابر نص صريح قرآن كريم، آدم و حوا در آن بهشت فريب شيطان را خوردند: «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطان... فَدَلاَّهُما بِغُرُورٍ»(اعراف: 20 و 21). پس شيطان آن دو را وسوسه كرد... و به اين ترتيب آنها را با فريب فرود آورد. همچنين، در تعاليم اسلامي دلايلي وجود دارد كه بهشت و آدم و حوا، از جنس باغهاي زميني نبوده است. از آن جمله، ميتوان به صريح آيات مخصوص هبوط به زمين اشاره كرد(بقره: 36).
در عهد قدیم، بهشت آدم و حوا جايي است كه خداوند (ميوه) در بدو خلقت، آدم و حوا را در آنجا آفريد و خواست كه آنجا را اقامتگاه جاويد نوع بشر قرار دهد تا در آن، افراد بشر از درد، بيماري، پيري و مرگ مصون باشند و سعادت جاويد داشته باشند. اما آدم، با گناه خوردن ميوه شجره ممنوعه، كه حوا عامل آن بود، از اين بهشت طرد شد و از آن پس، ديگر از اين باغ، كه «عدن» بود، اثري نماند(سفر پيدايش: 2 و 3).
ـ لازم به يادآوري است كه در تورات، بعد از فصول اول(سفر پيدايش: 2 و 3)، ديگر از اين باغ عدن سخني به ميان نميآيد. چنين به نظر ميرسد كه يهوديان براي هميشه اين «بهشت اوليه» را از دست رفته دانستهاند.
ـ در عهد جدید، بعد از فرشتگان، آدميان، مخلوقات برگزيده خداوند هستند. خداوند، انسان را به صورت خود و بدون نقص و معصوم آفريد و او را در باغ بهشت جاي داد تا پيوسته با بيگناهي و صفا در آن به سر برد. اما آدم و حوا، با غرور و بلندپروازي خود از فرماني كه خداوند براي آزمايش فرمانبرداري ايشان به آنها داده بود و آنها را از خوردن ميوه درخت «معرفت نيك و بد» منع كرده بود، سرباز زدند. از اين راه، به خدا عصيان ورزيدند و در نتيجه، طرد شدند(ر.ک: پیدایش 2: 10ـ14).
ـ «خداوند آدم را در باغ عدن گذاشت تا در آن کار کند و از آن نگهداری نماید و به او گفت: از همه میوههای درختان باغ بخور، بجز میوه درخت نیک و بد؛ زیرا اگر از میوه آن بخوری مطمئن باش خواهی مرد»(پیدایش: 15ـ17).
از مجموع اين بررسيها، بهدست ميآيد كه بهشت آدم و حوا فقط در قرآن كريم است که از لحاظ مشخصات با بهشتي، كه مومنان پس از مرگ و در دنياي جاويدان به آن ميروند، تا حدودی مشابهت دارد. توجه به این نکته ضروری است که بهشتى كه آدم پيش از هبوط در آن بوده، بهشت جاودان نبوده، بلكه بهشت برزخى بوده كه غرائز بشرى در آنجا ظاهر و آشكار شده است(طباطبائی، 1374ش، ج 8، ص 46). شواهد فراوانى نشان مىدهد كه بهشت آدم و حوا، غير از بهشت اخروی است؛ چرا كه آن پايان سير انسان است و اين آغاز سير او بود(ر.ک: مکارم شیرازی، 1374، ج 1، ص 187).
در آيين مسيحيت، اين بهشت نخستين جايگاه بشر محسوب شده، ديگر جايي براي آن در آينده بشر در آن متصور نيست. سرنوشت او در دنياي جاويدان براي بهشت ديگري رقم ميخورد. از عهد قديم بر ميآيد كه خداوند انسان را در سرزمين عدن، كه در زمين براي انسان ايجاد نموده بود، مسكن داد. ولي قرآن، بهشت را مسكن اوليه انسان معرفي ميكند(اشرفي، 1385، ص 194).
نتيجهگيري
در اديان الهي، همانطور كه خداوند سر آغاز همه چيز است، پايان همه چيز نيز هست. در همه اديان توحيدي، خط سير وجودي انسان از خدا آغاز شده و به او ختم ميگردد. زندگي انسان، از ديدگاه اديان الهي در اين دنيا پايان نمييابد. اديان الهي براي پيروان خود، چشماندازي از زندگي اخروي را ترسيم ميكنند. در اين چشمانداز، بهشت جايگاه نيكوكاران، پارسايان و مؤمنان حقيقي است. مكان بهشت و جايگاه حقيقي آن، بطور قطع معلوم نيست. فقط علو مرتبه و جايگاه آن از مسلمات به شمار ميرود. نعم بهشتي، از جاودانگي برخوردار هستند و اهل بهشت براي هميشه در بهشت جاودان خواهند بود. در بهشت، براي اهلش سراي خوشي و شادماني جاودانه است. ادیان الهی، ضمن بیان اسامی مختلف برای بهشت از نعم مادی و معنوی آن نام بردهاند. با وجود مشترکات بسیار در مورد بهشت، این حقیقت به چشم میخورد که این اختلافات خدشهای به اصل مسئله بهشت و نعم جاودانه آن وارد نمیکند، آنچه مسلم است اینکه بهشت جزء لاینفک سرای باقی و جایگاه نیکوکاران است.
آنچه به روشني از اين نوشتار به دست ميآيد اين است كه بهشت و نعم آن، اختصاص به دین اسلام ندارد؛ و چنین نیست که خداوند این نعم را فقط در قرآن کریم، آن هم مطابق با امیال اعراب مطرح کرده باشد. ازاينرو، این سخن که نعم بهشتی متناسب با احوال مردمان زمان نزول قرآن بوده است، گزافهای بیش نیست. به عبارت دیگر، با توجه به نکات مطرح شده در اين مقاله، مشخص میشود که پرداختن به نعم بهشتی، بخصوص نعم مادی مخصوص اسلام و قرآن نیست. فقط به مسلمانان وعده بهشت برین داده نشده است، بلکه در تعالیم سایر ادیان الهی نیز اين موضوع مطرح است. این نکته، پاسخ اصلی و مهم به این شبهه است که آیا توصیف قرآن از بهشت، مطابق سلیقه و درک اعراب زمان نزول قرآن بوده است!؟ از بررسی انجام شده به دست میآید که زندگی پس از دنیا و بهشت، در همة ادیان الهی مطرح شده و جزئیات آن در ادیان گوناگون دارای مشابهتهایی میباشد.
- عهدین، ترجمه تفسیری، چاپ 2002 م.
- ابن منظور، محمدبن مکرم، 1405 ق، لسان العرب، قم، نشر ادب الحوزه.
- اشرفي، عباس، 1385، مقايسه قصص در قرآن و عهدین، تهران، اميركبير.
- اکبری دستک، فیض الله، 1386، مقاله « گزارههای اناجیل اربعه در باب معاد و مقایسه آنها با گزارههای قرآنی»، پژوهش دینی، ش 15، ص 157ـ178.
- بلاغي، محمدجواد، 1414ق، الرحلة المدرسية، بيروت، دارالزهراء للطباعه و النشر و التوزيع.
- ـــــ ، 1405، الهدي إلي دين المصطفي، بيروت، موسسه الأعلمي للمطبوعات.
- بيناس، جان، 1375 ش، تاريخ جامع اديان، ترجمه علي اصغر حكمت، چ هشتم، تهران، علمي و فرهنگي.
- تفتازاني، سعد الدين، 1401، شرح المقاصد في علم الكلام، پاكستان، دار المعارف النعمانيه.
- الخطیب، محمد احمد، بی تا، یوم القیامة فی المسیحیة، دوحه، جامعة قطر.
- ذکری، أنطون، 1923م، الادب و الدین عند قدماء المصریین، بی جا، مطبعة المعارف و مکتبتها.
- رازي، فخرالدين،1420ق، مفاتيح الغيب، بيروت، دار احياء التراث العربي
- راغب اصفهاني، ابوالقاسم حسینبن محمد، 1362 ش، مفردات الفاظ القرآن في غريب القرآن، چ دوم، المكتبة المرتضوية.
- سيوطي، جلال الدين، 1404ق، الدر المنثور في تفسير المأثور، قم، كتابخانه آيه الله مرعشي نجفي.
- شبلي، احمد، 1973م، مقارنه الاديان اليهوديه، چاپ سوم، قاهره، مكتبه النهضة المصرية.
- صدوق، محمدبن علی، 1413 ق، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین.
- طباطبائي، سيدمحمدحسين، 1374، الميزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سيدمحمدباقر موسوي همداني، قم، دفتر انتشارات اسلامي.
- طبرسي، فضلبن حسن، 1415ق، مجمع البيان، بيروت، موسسه الاعلمي للمطبوعات
- طبری، ابوجعفر محمدبن جریر، 1412ق، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفة
- طريحي، فخر الدینبن محمد، 1408ق، مجمع البحرين، تحقيق سيدأحمد الحسيني، چ سوم، بیجا، مكتب النشر الثقافه الاسلامية.
- طوسی، محمدبن حسن، 1407ق، تهذیب الاحکام، تحقیق حسن الموسوی خراسان، تهران، دارالکتب الاسلامیة.
- عبدالبارئ، فرج الله، بیتا، یوم القیامة بین الاسلام و المسیحیة و الیهودیة، آفاق العربیة، بیجا.
- فراهيدي، خليلبن احمد، 1409ه ، كتاب العين، تحقيق مهدي فخرومي، بیروت، موسسه دار الهجرة.
- کُهن، ابراهام، 1350 ش، گنجینهای از تلمود، ترجمه از متن انگلیسی امیر فریدون گرکانی، چاپخانه زیبا، بیجا.
- ماسون، دنیز، 1386ش، قرآن و عهدین درون مایههای مشترک، ترجمه فاطمه سادات تهامی، تهران، سهروردی.
- مجلسی، محمدباقر، 1403 ق ، بحار الأنوار، تحقیق جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.
- مکارم شیرازی، ناصر، 1374 ش، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
- هاکس، جیمز، 1377 ش، قاموس کتاب مقدس، تهران، اساطیر.
- هيوم، رابرت، 1376ش، اديان زنده جهان، ترجمه عبدالرحيم گواهي، چ پنجم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.