معرفت ادیان، سال هفتم، شماره چهارم، پیاپی 28، پاییز 1395، صفحات 7-28

    شیوة دفاعی اسلام در برابر هجمه‌های اقتصادی اهل‌کتاب

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ محمدرضا اسدی / دانشجوي دكتري عرفان و اديان مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) / asadi@iki.ac.ir
    محمدحسین طاهری آکردی / استاديار مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) / Taheri-akerdi@iki.ac.ir
    چکیده: 
    «اهل کتاب» به عنوان پیروان ادیان الهی پیش از اسلام، رفتار ثابتی در برخورد با مسلمانان نداشتند. هرچند دست کم گروهی از آنان، با ابراز دشمنی نسبت به مسلمانان، هجمه های گوناگونی را بر آنان وارد کردند که تهاجم  اقتصادی یکی از آنهاست. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی، به بررسی تهاجم  اقتصادی اهل کتاب بر اسلام پرداخته، نشان می دهد که اسلام در برابر این هجمه ها با اتخاذ رویکردها، روش ها و ابزارهای مؤثر، واکنش های لازم را از خود نشان داده، و با رصد دقیق و کنترل اوضاع اهل کتاب و مسلمانان، گام های مؤثری برای کاهش خطرات این تهاجم ها برداشته است. قرآن، و سیرة معصومان علیهم السلام، هدایت فکری و عملی مسلمانان، را در حفظ امنیت اقتصادی و صیانت از اقتدار همه جانبة جامعة اسلامی بر عهده داشتند. توجه به سلامت اقتصاد داخلی، قطع وابستگی به بیگانگان، کنترل امور اقتصادی اهل کتاب و هزینة مالی برای پیشبرد امور دفاعی، از بارزترین اموری است که در این راستا اسلام بدان ها توجه کرده است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Defensive Measures of Islam against the Economic War Waged by the the Followers of the Book
    Abstract: 
    As the followers of divine religions before Islam, “the followers of the Book " did not have a rigid attitude about their relations with Muslims, though some of them at least expressed hostility against Muslims and launched various kinds of onslaughts against them, including an economic war. Using a descriptive- analytical method, the present paper which examines the economic war waged by the followers of the Book, shows that Islam adopted effective measures, used efficient methods and tools, and showed necessary reactions against these attacks. Following a proper procedure to monitor and control the situation of the followers of the Book and Muslims, Islam took drastic steps to diminish the risk of such onslaughts. The Quran and lifestyle of the Infallibles guided Muslims ideologically and practically and contributed to ensuring economic security and their absolute sovereignty over the Islamic community. Fostering the wellbeing of domestic economy, preserving national independence, controlling the economy of the followers of the Book and their defense budget are among the most important issues on which Islam emphasizes in this regard.
    متن کامل مقاله: 

    مقدمه
    انسان تحت تأثير زمينه‌هاي مادي زندگي خود است و نيازهاي مالي او، بر رفتارهايش اثر بسياري مي‌گذارد. قرآن كريم در اين‌باره مي‌فرمايد: «شيطان، به شما وعدة فقر و تهيدستى مى‏دهد و به فحشا امر مى‏كند، ولى خداوند وعدة آمرزش و فزونى به شما مى‏دهد و خداوند، قدرتش وسيع و داناست»(بقره: 268). مشكلات مادي مي‌تواند حجابي بر ديدگان حقيقت‌بين افراد ايجاد كند و آنان را از مسير صحيح منحرف سازد. اميرمؤمنان علي مي‌فرمايد: «فقر، فرد زيرك را به هنگام بيان دليل خويش لال مي‌كند»(تميمي آمدي، 1366،‌ ص365، ح8227).
    برخي از اهل كتاب، با توجه به تأثير ماديات بر زندگي فرد، با ‌رساندن آسيب اقتصادي به جامعة اسلامي، در پي سست كردن بنيان عقيدتي، ايجاد اعوجاج در رفتار مسلمانان و بر هم زدن ثبات و نظم جامعة اسلامي در زمان معصومان بودند. البته همة اهل‌كتاب يكسان نبودند، بلكه عده‌اي از آنان همواره با اخلاق خوش و روي گشاده با مسلمانان برخورد مي‌كردند، عده‌اي نيز بي‌اعتنا بودند و دستة ديگري، با عناد و لجاجت، به دشمني با اسلام و مسلمانان پرداخته، مزاحمت‌هايي را متوجه مسلمانان مي‌ساختند. قرآن در اين‌باره مي‌فرمايد: «عدة كمى از آنان با ايمانند، و بيشتر آنان فاسقند»(آل‌عمران: 11).
    «تهاجم» در لغت چنين معنا شده است: «رسيدن ناگهاني بر فرد و غافل‌گيري(فراهيدي، 1409ق؛ ابن‌منظور، 1414ق؛ طريحي، 1375)، «حمله كردن، هجوم آوردن و يورش»(دهخدا، 1349؛ عميد، 1350). اما مراد ما از تهاجم در اين نوشتار، هر گونه تهديد يا تلاش كارشكنانه و توطئه‌آميز عليه باورها، ارزش‌ها، اخلاقيات و افعال اسلامي است كه خواسته يا ناخواسته از سوي مخالفان اسلام به كار گرفته، موجب خطر در مرزهاي فكري، عملي و جغرافيايي مسلمانان مي‌شد؛ چراكه براي كامل‌تر شدن بحث، بايد حتي رفتارهاي آنان را كه ناخواسته موجب آزار مسلمانان مي‌شد، مورد بررسي قرار داد تا واكنش‌هاي معصومان در برابر آنها مورد بررسي قرار گيرد.
    «اقتصاد» در لغت به معناي ميانه‌روي(دهخدا، 1349)، رعايت اعتدال در دخل و خرج، صرفه‌جويي(معين، 1364) آمده و در اصطلاح، به معناي شيوة زندگي مادي روزانه و فعاليت‌هاي فردي و اجتماعي انسان است كه براي بهبود وضع مالي و تأمين نيازهاي مادي او انجام مي‌شود(اقتداري، 1378، ج1، ص11). اقتصاد به اين معنا، از اموري است كه با رفتار انسان، رابطة تنگاتنگي دارد(گيدنز، 1386، ص 538ـ539). آلفرد مارشال(Alfred Marshall)( اقتصاددان انگليسي اواخر قرن 19 و اوايل قرن 20) با تأكيد بر جنبة رفتاري انسان، مي‌گويد: «اقتصاد از يك‌سو با علم ثروت و از سوي ديگر، كه اهميت آن بيشتر است، با بررسي رفتار انسان پيوستگي دارد»(اقتداري، 1378، ج 1، ص 11).
    اما دربارة «اهل‌كتاب» تعاريف مختلفي ارائه شده است. چنانكه شهيد صدر مي‌نويسد: «اهل‌كتاب به آن ملت‌هاي ديني گفته مي‌شود كه پيش از اسلام براي آنها پيامبري مبعوث و كتابي نازل شده است. به همين جهت اهل‌كتاب نام گرفته‌اند»(صدر، 1420ق، ج ‌8، ص 492). ايشان پس از تعريف اصطلاح «اهل‌كتاب» مي‌نويسد: «قدر متيقن از آنان، دو گروه هستند: يهوديان كه پيامبرشان حضرت موسي و كتاب آسماني‌شان تورات است، و مسيحيان كه پيامبرشان حضرت عيسي‌بن مريم و كتاب آسماني‌شان انجيل است»(همان). انديشمنداني چون علامه طباطبائي نيز در بيان مصاديق اهل‌كتاب بر همين دو گروه اكتفا كرده‌اند(طباطبائيي، 1374، ج1، ص375). اما شهيد صدر، احتمال مي‌دهد كه اين عنوان شامل مسلمانان، زرتشتيان و صابئيان نيز بشود(صدر، 1420ق، ج ‌8، ص 492).
    اما از منظر اسلامي، يهوديان كساني هستند كه به خداي يكتا(تثنيه 4:6؛ دي لانج، 2000، ص 162)، حضرت موسي و پيامبران پيش از او ايمان دارند و كتاب آسماني‌شان «تورات» است. «مسيحيان» به كساني گفته مي‌شود كه به خداي يكتا و نبوت عيسى‌بن مريم و پيامبران پيش از او ايمان دارند. به گفتة قرآن، كتاب مقدس‌شان «انجيل» است. البته بعدها مباحثي چون الوهيت مسيح و تثليث، مسيحيت راستين را به انحراف كشيد(والش، 2005، ص 1ـ2؛ اسكاف، 1919، ج 2، ص 45). «زرتشتيان» كساني هستند كه به زرتشت به‌عنوان پيامبر خدا ايمان دارند. كتاب مقدس‌شان «اَوِستا» است(شهرستاني، 1975ق، ج1، ص238؛ طباطبائي، 1417ق، ج 14، ص505). به نظر علامه طباطبائي، منظور از «مجوسي» كه در قرآن كريم از آنان نام برده شده است، زرتشتيان هستند(طباطبائي، 1417ق، ج 14، ص 358). «صابئيان» نيز گروهي هستند كه اگرچه نمي‌توان اطلاعات دقيق و قطعي را دربارة آنان ارائه كرد(طبرسي، 1360، ج1، ص259)، اما ابوريحان بيروني دربارة آنان مي‌نويسد: «ما دربارة صابئيان جز اين نمي‌دانيم كه ايشان خدا را يكي مي‌دانند، او را از زشتي‌ها منزه مي‌دانند و او را به صفات سلبي متصف مي‌كنند؛ مثلاً مي‌گويند: خداوند محدود نيست، ديده نمي‌شود و ستم نمي‌كند»(بيروني، 1964، ص 204ـ206). دربارة كتاب آسماني‌ نيز بايد گفت آنها معتقدند: كتاب‌هاى مقدس آسمانى نخست به آدم، و پس از وى به نوح، و بعد از او به سام، و سپس به رام، و بعد به ابراهيم خليل، سپس به موسى و بعد از او بر يحيى‌بن زكريا نازل شده است(برنجي، 1367، ص181). آنان به چند كتاب مقدس اعتقاد دارند كه دو كتاب از نظر آنان اهميت بيشتري دارد: 1. «كنزا ربا» كه اين كتاب را «سدره» يا «صحف آدم» نيز مى‏نامند كه از چگونگى خلقت و پيدايش موجودات بحث مى‏كند. 2. كتاب «دراشا اديهيا» يا «سدرادهى» كه دربارة زندگى حضرت يحيى و دستورات و تعاليم او سخن مى‏گويد. آنها معتقدند: اين كتاب به وسيله جبرئيل به يحيى وحى و الهام شده است(همان).
    گونه‌هاي تهاجم اقتصادي اهل‌كتاب 
    با مروري بر تاريخ ترديدي باقي نمي‌ماند كه اهل‌كتاب نسبت به مسلمانان تهاجم‌هايي داشته‌اند. از آن جمله مي‌توان به تهاجم اقتصادي آنان اشاره نمود. نمونه‌هايي از تهاجم‌هاي اقتصادي اهل‌كتاب بر مسلمانان عبارت است از: تحريم، عدم بازپرداخت اموال مسلمانان و تخريب اقتصاد داخلي مسلمانان با ترغيب آنان به بخل. اكنون به توضيح بيشتر اين موارد مي‌پردازيم:
    الف. تحريم
    از جمله هجمه‌هايي كه گروهي از اهل كتاب در حق مسلمانان روا داشتند، تحريم اقتصادي براي تضعيف و زير فشار قرار دادن آنان بود. بي‌ترديد فقر مالي موجب پايين آمدن آستانة تحمل افراد و كاهش استقامت در برابر مشكلات است. فرد تنگ‌دست ناخواسته تمايل دارد كه به هر نحوي اسباب فقر را برطرف كند. گروهي از اهل كتاب، با آگاهي از اين موضوع، با حربة تحريم، مسلمانان را تحت فشار اقتصادي قرار مي‌دادند تا آنان را وادار به دست كشيدن از آيين مقدس و آرمان‌هاي بلند خود كنند. اين نوعي تهاجم نرم بر مسلمانان بود. طباره در اين‌باره مي‌گويد: «بعضي از يهوديان با هدف دور ساختن مسلمانان از دين‌شان دست به اموري زدند. از جمله قطع ارتباط اقتصادي با كسي كه به اسلام گردن مي‌نهاد»(طباره، 1984م، ص 23).
    نمونه‌هايي از اين تحريم‌ها، در حوادث واقع‌شده در زمان معصومان نقل شده است. هنگامي كه گروهي از مسلمانان از آزار مشركان به تنگ آمدند، به مدينه هجرت نمودند. جامعة نوپاي اسلامي، دچار يك بحران اقتصادي بزرگ بود. مسلمانان حتي قادر به تأمين مخارج زندگي روزانة خود نبودند. اگرچه انصار، از هيچ‌گونه كمك مالي به مهاجران دريغ نكردند و مسلمانان همة تلاش خود را براي پابرجا نگه‌داشتن نهال نوپاي اسلام به كار مي‌بستند، اما دامنة اين بحران، بزرگ‌تر از اينها بود. مسلمانان نمي‌توانستند بدون استمداد از هم‌پيمانان غيرمسلمان، بر مشكلات فائق آيند. ازاين‌رو، رسول خدا نماينده‌اي را به‌سوي رؤساي يهود فرستاد و از آنان تقاضاي وام نمود. اما آنان نه‌تنها از دادن وام به مسلمانان خودداري كردند، بلكه زبان به توهين به مقدسات اسلام باز كردند(صالحي الشامي، 1414ق، ج 3، ص 400). علامه جعفر مرتضي در اين‌باره مي‌نويسد: «بزرگان يهود از قرض دادن به مسلمانان در ابتداي زمان حضورشان در مدينه خودداري مي‌كردند. درحاليكه مسلمانان در تنگ‌دستي شديد به سر مي‌بردند. مهاجرانْ فقير بودند و مالي نداشتند و اهل مدينه‌اي كه مسلمان شده بودند نيز وسعت مالي چنداني نداشتند»( عاملي، 1400ق، ج 4، ص 126). تفسير مجمع‌البيان در شأن نزول آية 181 از سورة آل عمران مي‌گويد:
    گويند پيغمبر به وسيلة ابوبكر نامه‏اى براى يهود بنى‌قينقاع فرستاد و آنها را به نماز و زكات و قرض دادن در راه خدا دعوت كرد. ابوبكر به كنيسة آنها در آمد و مردمى بسيار را ديد كه بر گرد مردى جمع شده‏اند به نام «فنحاص‌بن عازورا». ابوبكر آنها را به اسلام و نماز و زكات خواند. فنحاص گفت: اگر آنچه گويى حق است، خدا فقير است و ما بى‏نياز و اگر خدا بى‏نياز است، از اموال ما قرض نمي‌خواست. ابوبكر در خشم شد و سيلى به او زد(طبرسي، 1360، ج 4، ص 367).
    به هر حال، تحريم يكي از گونه‌هاي تهاجم‌هاي اقتصادي عليه مسلمانان توسط برخي از اهل‌كتاب بود كه در منابع اصلي يهوديان به صراحت بيان شده است. در كتاب مقدس، در تجويز رباخواري از غيريهوديان مي‌گويد: «وقتي به برادر اسرائيلي خود پول، غذا يا هر چيز ديگري قرض مي‌دهيد، از او بهره نگيريد. از يك غريبه مي‌‌توانيد بهره بگيريد، ولي نه از يك اسرائيلي»(تثنيه 23: 19و20). در تلمود نيز آمده است كه دزدي از يهودي حرام و از غيريهودي جايز است؛ چون اموال ديگران مانند رمل‌هاي دريا است و هر كس زودتر بر آن دست گذاشت، او مالك است. به كساني كه يهودي نيستند، قرض ندهيد، مگر آنكه نزول بگيريد. در غير اين صورت، قرض دادن به غيريهودي جايز نيست و ما مأموريم كه به آنها ضرر برسانيم. حيات و زندگاني ديگران ملك يهود است، چه رسد به اموال آنها! هرگاه غيريهودي احتياج به پول داشته باشد، آن قدر بايد از او ربا و نزول گرفت كه تمام دارائي خود را از دست بدهد(اتل، بي‌تا، ص 74).
    ب. عدم بازپرداخت اموال مسلمانان
    گروهي از اهل‌كتاب معتقد بودند كه مسئول حفظ امانت‌هاي ديگران نيستند. حتي حق تملك آنها را نيز دارند. آنان براي اين كار خود چنين استدلال مي‌كردند كه ما كساني هستيم كه پيامبر خدا و كتاب او در ميان ما بوده است. پس ماييم كه قوم محترم هستيم و ديگران و اموالشان نزد ما احترامي ندارند. عدم بازپرداخت اموال مسلمانان از جانب اهل‌كتاب، مي‌توانست آنان (مسلمانان) را در تنگناي اقتصادي قرار دهد. ازاين‌رو، نوع ديگري از تهاجم اهل‌كتاب بر مسلمانان، در قالب هجمة اقتصادي به‌شمار مي‌آيد. قرآن كريم دربارة اين خصلت ناپسند اهل كتاب مي‌فرمايد:
    «وَ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ إِنْ تَأمَنْهُ بِقِنْطارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأمَنْهُ بِدينارٍ لا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلاَّ ما دُمْتَ عَلَيْهِ قائِماً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَيْسَ عَلَيْنا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبيلٌ وَ يَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُون»( آل‌عمران: 75)؛ و در ميان اهل كتاب، كسانى هستند كه اگر ثروت زيادى به رسم امانت به آنها بسپارى، به تو باز مى‏گردانند و كسانى هستند كه اگر يك دينار هم به آنان بسپارى، به تو باز نمى‏گردانند، مگر تا زمانى كه بالاى سر آنها ايستاده باشى! اين به‌خاطر آن است كه مى‏گويند: «ما در برابر امّيّين (غير يهود)، مسئول نيستيم» و بر خدا دروغ مى‏بندند درحاليكه مى‏دانند [اين سخن دروغ است].
    اين آيه، به صراحت از خيانت در امانت‌داري و عدم بازپرداخت اموال مردم از سوي گروهي از اهل‌كتاب سخن مي‌گويد. بعضي تفاسير، در شأن نزول اين آيه آورده‌اند كه منظور از «گروه امانت‌دار اهل‌كتاب»، همان نصارا و مراد از «گروه خائن در امانت»، يهوديان هستند(سيوطي، 1404ق، ج 2، ص 43). بعضي از تفاسير نيز در شأن نزول اين آيه آورده‌اند كه منظور از هر دو گروه، يهوديان هستند و عبارت «مَنْ إِنْ تَأمَنْهُ بِقِنْطارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ»؛‌ اگر ثروت زيادى به رسم امانت به آنها بسپارى، به تو باز مى‏گردانند، دربارة عبدالله‌بن سلام است كه فردي ثروتمند، مقدار زيادي طلا نزد او به امانت گذاشت. او همه را به موقع و بي كم و كاست به او بازگرداند. و عبارت «مَنْ إِنْ تَأمَنْهُ بِدينارٍ لا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ...»؛ كسانى هستند كه اگر يك دينار هم به آنان بسپارى، به تو باز نمى‏گردانند، دربارة فنحاص‌بن عازورا است كه مردي از قريش يك دينار نزد او به امانت گذاشت و او در آن خيانت كرد(زمخشري، 1417ق، ج1، ص 375).
    به هر حال، بنا بر اين آية قرآن، بي‌ترديدي اين خصلت در گروهي از اهل كتاب وجود داشته است و آنان از بازپرداخت اموالي كه از ديگران نزد آنها بود، دريغ مي‌كردند. با توجه به سابقه‌اي كه از رفتار يهوديان با مسلمانان در تاريخ ثبت شده است، به يقين اين رفتار در برخورد با مسلمانان نيز تكرار مي‌شد. مسلمانان از اين ظلم مستثنا نمي‌شدند. برخي پژوهشگران نيز در كتاب‌هاي خود به وقوع اين برخورد از اهل كتاب تصريح كرده‌اند و نوشته‌اند: يهوديان از بازگرداندن وام‌ها و امانت‌هايي كه از مسلمانان در دست داشتند و لازم بود به آنان برگردانند، امتناع مي‌كردند(طباره، 1984، ص23).
    براي مثال نقل شده است: مردي از اهل جاهليت كالايي را به يك يهودي فروخت. او پس از مدتي مسلمان شد. اما هنگامي كه از آن يهودي خواست تا پولش را به او بدهد، يهوديان در پاسخ او گفتند: امانتي از تو نزد ما نيست و ما هيچ تكليفي نسبت به تو نداريم؛ زيرا شما آييني را كه بر آن بوده‌ايد ترك كرده‌ايد. سپس ادعا كرد كه آنان اين حكم را در كتاب خود يافته‌اند(عاملي، 1400ق، ج 4، ص 126).
    ج. تخريب اقتصاد داخلي مسلمانان با ترغيب آنان به بخل
    مخالفان اسلام دريافتند كه ضربه‌هايي كه از خارج بر اقتصاد يك جامعه وارد مي‌شود، مي‌تواند با چاشني آسيب‌پذيري داخلي اقتصاد آن جامعه، بسيار مؤثرتر واقع شود. ازاين‌رو، علاوه بر تهاجم‌هاي اقتصادي از خارج، به سراغ راه‌هايي رفتند كه از درون، اقتصاد مسلمانان را دچار تزلزل كند. از جمله كارهايي كه از سوي برخي از اهل كتاب در همين راستا انجام شد، قرآن كريم نيز به آن اشاره كرده است، سفارش به بخل و عدم كمك اقتصادي به حكومت اسلامي، رهبر آن و ساير مسلمانان بود. يهوديان به مسلمانان سفارش مي‌كردند كه اموال خود را اين‌گونه مصرف نكنيد؛ چراكه دچار فقر مي‌شويد. قرآن كريم دربارة چنين سفارشي از يهوديان به مسلمانان مي‌فرمايد:
    «الَّذينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ يَكْتُمُونَ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرينَ عَذاباً مُهينا»( نساء: 37)؛ [همان‏] كسانى كه خود بخل مى‏ورزند و مردم را [نيز] به بخل فرمان مى‏دهند و آنچه را كه خداوند از فضل خويش به آنان داده است، نهان مى‏دارند. و براى كافران عذابى خواركننده آماده ساخته‏ايم.
    ابوالفتوح رازي، ذيل اين آيه  با نقل جريان مذكور در تفسير خود مي‌نويسد: «اسامة‌بن حبيب و نافع ابن ابي نافع و بحر‌بن عمرو و حيىّ‌بن أخطب و رفاعة‌بن زيد‌بن التّابوت، به نزديك جماعتى انصار آمدند و ايشان را گفتند: اين مال خرج مكنيد بر محمّد و اصحابش كه پس درويش شويد»(رازي، 1408ق، ج5، ص360).
    ازاين‌رو، آنان با سفارش به بخل و عدم كمك مالي به رهبر جامعة اسلامي و ساير مسلمانان، با تخريب اقتصاد داخلي مسلمانان، زمينة آسيب‌پذيري بيشتر اين جامعه را هرچه بيشتر فراهم مي‌كردند. ازآنجاكه آياتي مانند آيه 119 سورة آل‌عمران نشان مي‌دهد كه برخي از اهل‌كتاب از هيچ‌گونه حركت تخريبي كه بتوانند بر مسلمانان وارد كنند، كوتاهي نمي‌كردند، مي‌توان گفت: توطئه‌هاي آنان، بي‌ترديد تخريب اقتصادي را نيز شامل مي‌شد. ازاين‌رو، ترغيب به بخل مي‌تواند يكي از نمونه‌هاي اين تخريب‌ها باشد كه در آية مذكور بدان اشاره شده است. البته شأن نزول خاص مذكور براي اين آيه، بر شخصي بودن اين رفتار و نزاع دلالتي ندارد؛ چراكه هم بيان آيه عام است و هم طبق فرمايش علامه طباطبائي در تفسير الميزان، روايات شأن نزول، اسباب نزول نيستند، بلكه فقط تطبيق‌هايي هستند كه راويان داشته‌اند(طباطبائي، 1417ق، ج5، ص463). به هر حال، چه اين رفتار، يك روية عمومي در اهل‌كتاب بوده باشد و چه رفتاري كه از برخي از افراد به علت اغراض يا خصوصيت‌هاي فردي سر زده باشد، در وقوع چنين رفتاري از برخي اهل‌كتاب ترديدي وجود ندارد. شايسته است واكنش معصومان در چنين مواردي بررسي شود.
    دفاع اقتصادي معصومان و شيوه‌هاي آن
    منظور از «دفاع اقتصادي»، همان ايجاد اقتصاد شكاف‌ناپذير و مقاوم در برابر هجمه‌هاي احتمالي يا قطعي دشمنان است كه گاه از آن، به «اقتصاد مقاومتي» ياد مي‌شود. روشن است معصومان به‌عنوان رهبران جامعة اسلامي نمي‌توانستند در برابر اين هجمه‌هاي اهل‌كتاب، دست روي دست گذاشته، بدون هيچ اقدام دفاعي، نظاره‌گر اوضاع باشند، بلكه سيرة ايشان نشان مي‌دهد كه آنان با اتخاذ راه‌كارهاي دفاعي متناسب و كارآمد و اعلام مواضع صحيح، به كمك مسلمانان در مقابل اين تهاجم‌ها مقاومت و ايستادگي كردند. اكنون به بررسي رويكردها، روش‌ها وابزارهاي دفاعي معصومان در برابر اين تهاجم‌ها مي‌پردازيم.
    1. توجه به سلامت اقتصاد داخلي
    اولين نگاه مهم و بنيادين معصومان به‌عنوان رهبران اسلامي به اقتصاد، نگاه طبيبانه به وضعيت آن، براي پيش‌گيري از آسيب‌ها يا اصلاح آن است. اسلام، اقتصادي را سالم مي‌داند كه داراي مؤلفه‌هايي خاص از اين دست باشد:
    1. توزيع عادلانه ثروت و پرهيز از انحصار ثروت ملي، رانت‌خواري و ويژه‌خواهي(انفال: ۱؛ حشر: ۷؛ توبه: ۳۴؛ حديد: ۲۵؛ ابن ابي‌الحديد، 1404ق، ج۲۰، ص ۳۴۵، ح ۹۶۱).
    2. جريان كار اقتصادي و ارزش افزوده به معناي توليد ثروت از راه عمل اقتصادي و ايجاد تغييراتي در اصل سرمايه: مثل تبديل خام فروشي برخي كالاها به ايجاد تغييراتي در آن كه موجب افزايش بهره مي‌شود(هود: ۶۱؛ نحل: ۱۴؛ اسراء: ۱۲ و ۶۶؛ قصص: ۷۳؛ روم: ۴۶؛ جاثيه: ۱۲؛ جمعه: ۱۰؛ ملك: ۱۵).
    3. عدالت خدماتي در توزيع: مثل مراعات در توزين(انعام: ۱۵۲؛ الرحمن: ۹؛ حديد: ۲۵).
    4. گردش آزاد ثروت: به اين معنا كه ثروت همواره بايد در گردش باشد و از حالت پس‌انداز بي‌ثمر خارج شود، تا شادابي اقتصادي را به دنبال داشته باشد(توبه: ۳۴؛ حشر: ۷).
    5. خوداتكايي و بسنده كردن به منابع طبيعي موجود در آن منطقة جغرافيايي: قناعت به معناي بسنده كردن به داشته‌هاي خود. مصرف بهينه و پرهيز از تبذير و اسراف(انعام: ۱۴۱؛ اعراف: ۳۱؛ اسراء: ۲۶؛ فرقان: ۶۷).
    8. بازآفريني و بازيافت كالا و ثروت(كرم لو، 1393، ص8).
    9. پاي‌بندي افراد جامعه به انجام وظايف و واجبات مالي: مانند پرداخت زكات و تعامل صادقانه ملت با حكومت در پرداخت ماليات و... (بقره: ۴۱ و ۴۳ و ۸۳ و ۲۷۷).
    10. نگاه ايماني و برادرانه به افراد جامعه: مانند انفاق(بقره: ۳ و ۱۷۷) و پرهيز از احتكار و...(صدوق، 1403ق، ص151؛ ابن أبي‌جمهور، 1405ق، ج3، ص196).
    11. هوشياري و عقلانيت در اقتصاد: (نساء: 5).
    12. توجه به اهميت فضاي كسب و كار: (مجلسي، 1404ق، ج19، ص21؛ كليني، 1407ق، ج5، ص76، ح119).
    13. توجه به قداست اقتصاد سالم و نقش بهره‌مندي‌هاي اقتصادي در امور معنوي: (توبه: ۷۵؛ صف:۱۰ـ۱۲؛ كليني، 1407ق، ج5، ص73).
    اگرچه در اين مقاله، مجال و طريقة اثبات عناوين فوق، از آيات و روايت اسناد داده‌شده وجود ندارد، اما با مراجعه به منابع مذكور، به‌روشني مي‌توان دريافت كه سلامت اقتصاد داخلي در جامعة اسلامي، مورد توجه جدي اسلام بوده است. حال يا خود معصومان ـ چنان‌كه ذكر شد ـ دربارة مؤلفه‌هاي مختلف آن سخن گفته‌اند، يا اين مؤلفه‌ها از آيات قرآن كريم به دست مي‌آيد. پس همة اين موارد را مي‌توان از رويكردهاي مهم معصومان براي ايجاد سلامت اقتصادي جامعة اسلامي و افزايش ضريب مقاومت در برابر خطرات اقتصادي به‌شمار آورد.
    2. قطع وابستگي اقتصادي به بيگانگان
    يكي ديگر از برنامه‌هاي اسلام براي دستيابي جامعة اسلامي به امنيت پايدار در برابر تهاجم‌هاي اقتصادي اهل كتاب، برنامه‌ريزي براي قطع وابستگي به بيگانگان است. تاريخ نشان مي‌دهد كه همة مسلمانان به دستور اسلام موظف بودند با پرداختن به كار و فعاليت اقتصادي، خود را از هر گونه نياز به بيگانگان و وابستگي مالي به آنان حفظ كنند. ايشان به مسلمانان ياد داده بودند كه از حركت به سمت استقلال مالي و قطع وابستگي به بيگانگان نهراسند و در اين راه واهمه‌اي به دل راه ندهند. ازاين‌رو، مسلمانان تلاش مي‌كردند با تحمل رنج كار و توكل بر خداوند متعال، خوداتكايي را در اقتصاد زندگي خود محور قرار دهند و از ديگران دل بكنند. 
    ضرب سكه اسلامى به دستور امام باقر، يكي از مصاديق بارز توصيه به قطع وابستگي اقتصادي به بيگانگان، از جمله اهل‌كتاب است. در سدة اول هجرى صنعت كاغذ در انحصار روميان بود. مسيحيان مصر نيز به روش روميان كاغذ مى‎ساختند و بنا بر عقيده مسيحيان نشان «اب و ابن و روح» بر آن مى‎زدند. عبدالملك اموى، كه مرد زيركى بود، كاغذى از اين‌گونه را ديد و در نقش آن دقتي كرد و فرمان داد آن را براى او به عربى ترجمه كنند. هنگامي كه به معناى پي برد، به خشم آمد و بى‌درنگ به فرماندار مصر نوشت كه از آن پس، بر كاغذها شعار توحيد «شهد الله انه لا اله الا هو» بنويسند. همچنين به فرمانداران ساير ايالات اسلامى فرمان داد كاغذهايى را كه نشان مشركانة مسيحيت دارد، از بين ببرند و از كاغذهاى جديد استفاده كنند. كاغذهاى جديد، به شهرهاى روم نيز رسيد و قيصر در نامه‎اى خشم خود را به عبدالملك اعلام و تهديد كرد اگر از اين كار دست برنداري، بر روي درهم و دينار دشنام بر پيامبر اسلام نوشته و در ميان مردم رواج خواهم داد. تو ميداني كه درهم و دينار فقط در روم درست مي‌شود.
    عبدالملك كه در واكنش به اين تهديد، چاره‌اي پيدا نكرد، به پيشنهاد اطرافيانش، امام باقر را با احترام به شام آورد، و داستان را به او عرض كرد. امام فرمود: تهديد قيصر در مورد پيامبر عملى نخواهد شد. خداوند اين كار را بر او ممكن نخواهد ساخت. آن‌گاه فرمود: صنعت‌گران را گرد آور تا به ضرب سكه بپردازند و بر يك رو سوره توحيد و بر روى ديگر نام پيامبر را نقش كنند تا از مسكوكات رومى بى‎نياز ‎شويم. با تكميل توضيحات ايشان، در مورد وزن سكه‎ها و درج نام شهرى كه در آن سكه مى‎زنند و تاريخ سال ضرب، سكه‎ها ضرب شد. خبر به قيصر رسيد. درباريان از او خواستند تا تهديد خود را عملى سازد، اما قيصر گفت: اينك اين كار بيهوده است؛ چون در بلاد اسلام ديگر با پول رومى معامله نمى‎كنند(بيهقي، 1325ق، ج2، ص 232ـ236).
    قاعدة «نفي سبيل»(بجنوردي، 1419ق، ج1، ص 207ـ187) نيز يكي از قواعدي است كه عنصر انگيزشي براي قطع وابستگي همه‌جانبه به غيرمسلمانان در آن بسيار پررنگ است. منشأ قاعدة مذكور، اين آيه از قرآن كريم است كه مي‌فرمايد: «وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً»(نساء: 141)؛ و خداوند هرگز كافران را بر مؤمنان تسلطى نمي‌دهد. اين قاعدة اسلامي برگرفته از قرآن كريم، همواره مورد تأكيد معصومان و نقشة راه آنان در عرصه‌هاي گوناگون و از جمله، عرصة اقتصادي بوده است. به‌عنوان مثال، در روايتي از امام صادق نقل شده است: «براي يهودي و نصراني حق شفعه‌اي وجود ندارد»(كليني، 1407ق، ج5، ص281؛ صدوق، 1403ق، ج3، ص76؛ حر عاملي، 1409ق، ج25، ص401). بنابراين، اساساً نبايد با يهودي و مسيحي شريك شد تا حق شفعه و راه تسلطي براي آنان ايجاد نشود. علامه محمدتقي مجلسي، در كتاب روضة المتقين، در توضيح اين حديث مي‌فرمايد: «منظور، حق شفعة يهودي و نصراني بر فرد مسلمان است؛ زيرا حق شفعه، راه تسلطي بر اوست. درحالي‌كه خداوند هرگز كافران را بر مؤمنان تسلّطى نمي‌دهد(مجلسي، 1406ق، ج‏6، ص 196). پس اگر معصومان حتي از حقوق شخصي و نه چندان بزرگ مسلمانان در برابر اهل‌كتاب دفاع مي‌كنند و به خطر افتادن آن، به سبب حق شفعة يهودي يا مسيحي را از اين باب كه موجب تسلط آنان بر فردي مسلمان مي‌شود، اجازه نمي‌دهند، پس به طريق اولي، از حقوق بزرگتر مسلمانان كه به سبب تسلط اهل‌كتاب بر مسلمانان به خطر افتاده و مسلمانان را به آنان وابسته و محتاج مي‌كند، چشم‌پوشي نمي‌كنند.
    3. كنترل امور اقتصادي اهل‌كتاب
    معصومان براي پيش‌گيري از كارشكني‌هاي اقتصادي اهل‌كتاب و مقابله با توطئه‌هاي آنان، اوضاع آنان را زير نظر داشتند و با برنامه‌ريزي‌هاي دقيق، فرصت‌هاي تهاجم اقتصادي را از آنان مي‌گرفتند. اخذ ماليات‌هاي خاص و بازداشتن آنان از بعضي فعاليت‌هاي اقتصادي در اين راستا صورت مي‌‌گرفت. به‌عنوان نمونه، با آنكه انتخاب شغل در حالت عادي از اختيارات خود افراد است، اميرالمؤمنان علي به رفاعة‌بن شداد بجلي(حاكم اهواز)، دستور داد ذميان را از صرافي منع كند(محمودي، 1418ق، ج5، ص34). پرداخت جزيه نيز نمونة ديگري از اين باب است كه در بحث «روش‌ها» توضيح بيشتري در مورد آن خواهيم داد.
    4. هزينة مالي براي پيشبرد امور دفاعي
    يكي از راه‌هاي اقتصادي براي پيش‌گيري از تهاجم‌هاي اهل‌كتاب و مقابله با آنها، متمايل كردن قلب‌هايشان با كمك‌هاي اقتصادي به آنان بود(خزائلي، 1393، ص 103ـ132). قرآن كريم دربارة ايجاد جاذبه براي جذب غيرمسلمانان مي‌فرمايد: 
    «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكينِ وَ الْعامِلينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمينَ وَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبيلِ فَريضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ»(توبه: 60)؛ زكات‌ها مخصوص فقرا و مساكين و كاركنانى است كه براى [جمع‌آورى] آن زحمت مى‏كشند، و كسانى كه براى جلب محبّتشان اقدام مى‏شود، و براى [آزادى] بردگان، و [اداى دين] بدهكاران، و در راه [تقويت آيين] خدا، و واماندگان در راه؛ اين، يك فريضة [مهم] الهى است و خداوند دانا و حكيم است.
    اين آيه به صراحت بيان مي‌كند كه يكي از راه‌هاي مصرف زكات، جلب محبت است. تفسير قمي، در توضيح اين فراز مي‌گويد:
    كساني كه براي جلب محبتشان اقدام مي‌شود، كساني هستند كه خدا را يگانه مي‌دانند، اما در قلب‌شان اين معرفت داخل نشده كه «محمّد» رسول خدا است؛ پس رسول خدا محبت آنان را جلب مي‌كند و به آنها تعليم مي‌دهد تا بياموزند. به همين علت، خداوند سهمي از صدقات را براي اين افراد قرار داد تا بفهمند و [به اسلام] رغبت پيدا كنند(قمي، 1367، ج1، ص299).
    ب. روش‌ها
    در كتاب‌هاي روايي، احاديث فراواني وجود دارد كه محتواي آنها، بيان روش‌هاي اقتصادي معصومان براي سامان دادن اقتصاد جامعة اسلامي، استحكام‌بخشي به زيربناهاي اقتصادي آن و مقاوم كردن آن در برابر مشكلات داخلي و تهديدهاي دشمنان است. جهت روايات به سمت خوداتكايي جامعة اسلامي، عدم وابستگي و رشد روزافزون آن است. پيامبر اكرم با توصيه به كار، دربارة اهميت آن، كار را با جهاد و انجام امور مستقيم نظامي براي دفاع از اسلام مقايسه نموده، مي‌فرمايند: «تلاش در طلب روزي براي خانواده ناتوان، نزد خداوند بهتر است از يك سال پيوسته شمشير زدن همراه امام عادل»(متقي هندي، 1405ق، ج4، ص6). اين شعار اميرالمؤمنان است كه مي‌فرمايد: «مرگ بهتر از تن به ذلت دادن و به اندك ساختن، بهتر از وابستگي است»(نهج‌البلاغه، 1387، حكمت 396). ايشان در كلام ديگري مي‌فرمايد: «پيامبر خدا فرمود: بازرگان امين و راست‌گو و مسلمان، روز قيامت با شهيدان خواهد بود»(پاينده، 1384، ص394). همچنين امام صادق مي‌فرمايند: فرد تلاش‌كننده براي تأمين نياز خانواده‌اش چون جهادگري در راه خداست(كليني، 1407ق، ج5، ص88). روايات ديگري نيز با همين مضمون وجود دارد(ر.ك. همان؛ آرام، 1380، ج3، ص322).
    همچنين پيامبر اكرم تأكيد فراواني داشتند بر اينكه كارهاي خود را خودتان انجام دهيد. هرگز از ديگران به اندازه يك چوب مسواك كمك نخواهيد(ابن هشام، 1348، ج 1، ص 343).  توصية ايشان به جامعه در اين‌باره كه لازم است از دسترنج خودشان بخورند و بيان فايده‌هاي فراوان اين كار، در همين زمينه ارزيابي مي‌شود. براي مثال، ايشان مي‌فرمايد: «از دسترنج خويش بخوريد و هر كس چنين كند، خداوند با نظر رحمت به او نگاه خواهد كرد و او را عذاب نمي‌كند»(مجلسي، 1403ق، ج 103، باب 1).
    روايات ديگري نيز وجود دارد كه گويا به توصيه دربارة استفاده از محصولات توليد داخل و پرهيز از استفادة بي‌حساب از محصولات بيگانگان اشاره مي‌كند. براي نمونه، اميرالمؤمنان علي مي‌فرمايد: مادامي كه اين امت لباس بيگانه نپوشند و از غذاهاي آنان استفاده نكنند، همواره در خير خواهند بود و هنگامي كه چنين كنند، خداوند آنان را ذليل خواهد نمود(برقي، 1416ق، ج 2، ص 178).
    تأكيدهاي ساير امامان بر مسايل اقتصادي ديگري چون خمس(صدوق، 1413ق، ج‏2، ص 41)، زكات(طوسي، 1365، ج10، ص 153)، قرض الحسنه(مجلسي، 1403ق، ج100، ص 107)، انفاق، تجارت‌هاي سالم(مجلسي، 1403ق، ج100، ص 137) و نهي از احتكار، مال‌اندوزي، خوردن اموال ناپاك و... (كليني، 1407ق، ج 5، ص 165؛ طوسي، 1414ق، ص 676)، همگي ساختار صحيح اقتصاد اسلامي را شكل داده است. در اين نوشتار، تنها به آن دسته از روش‌هاي اسلام اشاره دارد كه در خصوص دفاع ايشان در برابر اهل‌كتاب در روايات يافت شده است. آنچه كه ما از ميان روايات در اين راستا بدان دست يافته‌ايم، عبارت است از: اخذ تعهد مالي، حفظ ارتباط اقتصادي در زمان صلح، كمك مالي هدفمند، محدودسازي توان اقتصادي اهل‌كتاب، و آموزش و روشن‌گري در جامعة اسلامي. اكنون به توضيح اين موارد مي‌پردازيم.
    1. اخذ تعهد مالي
    يكي از روش‌هاي مقابلة مالي با اهل‌كتاب، اخذ تعهد مالي از آنان، به نام «جزيه» است(عميد زنجاني، 1370، ص95). افزون بر اين، در عربي يا غيرعربي بودن اصل واژة «جزيه» اختلاف‌هايي وجود دارد؛ گروهي آن را عربي و از مادة «جزاء» و گروهي ديگر، را معرّب كلمة فارسي «گزيت» به معناي ماليات مي‌دانند(كلانتري، 1374، ص 17). معناي اين واژه در اصطلاح عبارت است از: مالي كه حاكم اسلامي بر حسب عقد ذمه از اهل‌كتاب دريافت مي‌كند(حلي، 1414ق، ج9، ص275). در سورة توبه آمده است:
    «قاتِلُوا الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لا يُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا يَدينُونَ دينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَ هُمْ صاغِرُون»(توبه: 29)؛ با كسانى از اهل كتاب كه نه به خدا، و نه به روز جزا ايمان دارند، و نه آنچه را خدا و رسولش تحريم كرده حرام مى‏شمرند، و نه آيين حق را مى‏پذيرند، پيكار كنيد تا زمانى كه با خضوع و تسليم، جزيه را به دست خود بپردازند.
    از عبارت «وَهُمْ صاغِرُون»(با خضوع و تسليم). در اين آيه، به خوبي به دست مي‌آيد كه پرداخت جزيه با گردن‌كشي و خيانت سازگار نيست و بايد با تسليم و خضوع انجام شود. ازاين‌رو، مي‌توان جزيه را يكي از راه‌هاي كنترل اهل‌كتاب و پيش‌گيري از گردن‌كشي‌هاي آنان دانست. اين كار، كه با هدف ايجاد برابري اهل‌ذمه با مسلمانان در حقوق، آزادي، مال و عِرض و... انجام مي‌شد، يكي از راه‌هاي هم‌زيستي مسالمت‌آميز با اهل‌كتاب، رصد مستمر آنان، حفظ روحية تسليم آنان در مقابل مسلمانان و در نهايت، روشي پيش‌گيرانه در برابر تهاجم‌ها و توطئه‌هاي آنان مي‌باشد(حلي، 1414ق، ج9، ص257؛ قرطبي، 1364، ج8، ص114؛ رشيد رضا، 1373ق، ج10، ص343؛ طباطبائي، 1417ق، ج9، ص240). البته در بيان فلسفه تشريع جزيه، اختلاف‌هايي وجود دارد(ر.ك. كلانتري، 1374، ص29).
    ازآنجاكه مصرف جزيه‌هاي دريافت‌شده، اختصاص به امور نظامي دارد(مرواريد، 1414ق، ج9، ص153)، مي‌توان آن را وجه ديگري براي پيشبرد اهداف دفاعي نظام اسلام در برابر دشمنان اسلام به‌شمار آورد. اين مطلب را مي‌توان در عهدنامه‌هاي فراواني كه در زمان معصومان با اهل‌كتاب بسته شده است، مشاهده كرد(ر.ك: كلانتري، 1374، ص40). يكي از آنها، عهدنامه‏اى است كه خالد‌بن وليد، با مسيحيان اطراف «فرات» منعقدكرد. متن عهدنامه چنين است:
    اين نامه‏اى است از خالد‌بن وليد به صلوبا(بزرگ مسيحيان) و جمعيتش. من با شما پيمان مى‏بندم بر جزيه و دفاع، و در برابر آن شما در حمايت ما قرار داريد و تا هنگامي كه ما از شما حمايت مى‏كنيم، حق گرفتن جزيه داريم؛ اگر نه، حقى نخواهيم داشت. اين عهدنامه در سال دوازده هجرى در ماه صفر نوشته شد(رشيد رضا، 1373ق، ص294).
    از سوي ديگر، همسو بودن پرداخت جزيه و مسئلة دفاع به روشني در اين عهدنامه، قابل ملاحظه است، تقرير معصوم نشانگر پذيرش اين روش است.
    2. حفظ ارتباط اقتصادي در زمان صلح
    اين موضوع كه آيا در برابر هجمه‌هاي اهل‌كتاب و آزارهاي گوناگون آنان، مي‌توان با آنان ارتباط اقتصادي داشت يا خير، مسئله‌اي است كه مي‌توان پاسخ آن را در روايات جست‌وجو كرد. مطالعة سيرة معصومان نشان مي‌دهد كه ايشان در زمان‌هاي عادي و غيرخاص، با اهل‌كتاب روابط اقتصادي داشتند. معامله‌هاي گوناگون اقتصادي، قرض و... نشانه‌هايي از اين روابط اقتصادي است كه مي‌توان آنها را در روايات و تاريخ مشاهده كرد. براي نمونه، در روايتي نقل شده است كه فردي يهودي به نام حُوَيْحِر دينارهايي از پيامبر اكرم طلب داشت(نوري، 1408ق، ج13، ص408). در روايت ديگر آمده است: امام حسن و امام حسين بيمار شدند. رسول خدا و افراد ديگري به عيادتشان رفتند. اميرالمؤمنان گفتند: اگر براي فرزندانت نذري مي‌كردي، خوب بود. حضرت نذر كردند كه اگر دو فرزندم بهبود يافتند و از اين بيماري رها شدند، براي سپاس‌گذاري به درگاه خداوند، سه روز روزه بگيرم. حضرت فاطمه و كنيزشان نيز همين نذر را انجام دادند. اما هنگامي كه امام حسن و امام حسين از بيماري رهايي يافتند، اهل‌بيت پيامبر غذايي نداشتند بخورند و براي اداي نذرشان روزه بگيرند. پس اميرالمؤمنان نزد شمعون خيبري، كه فردي يهودي بود، رفت و از او سه صاع جو قرض گرفت(اربلي، 1364، ج1، ص302). در روايت ديگري آمده است كه حضرت علي آبياري نخلستان گروهي از يهوديان را به عهده گرفت و دستمزدش را صدقه داد(مجلسي، 1403ق، ج41، ص144).
    اين روايات و امثال آن، نشان از برقراري روابط اقتصادي ميان معصومان و اهل كتاب دارد. به‌طوركلي، معامله با اهل‌كتاب جز در موارد حرام، مانند شراب. آلات لهو، جايز است. اصلاً اجازة سكونت اهل‌كتاب در جامعة اسلامي با ممنوع بودن داد و ستد آنان سازگار نيست. سيرة معصومان بر ارتباط عادي با اهل‌كتاب ساكن در حوزة زندگي مسلمانان بوده و با آنان مانند ساير مسلمانان رفتار مي‌كردند. براي مثال، قراردادهاي خريد و فروش(الجوزي، 1421ق، ص۱۸۳)، مضارعه(حر عاملي، 1409ق، ج۱۳، ص۲۰۴)، اجاره(همان، ص۲۶۹)، قرض(مجلسي، 1403ق، ج۱۸، ص۱۵) و... با آنان منعقد مي‌كردند.
    در فقه اسلامي آمده است: ارتباط بازرگاني با غير اهل حرب از اهل‌كتاب جايز است؛ زيرا بنا بر روايات اين افراد از احترام مالي برخوردارند؛ چراكه از بين بردن اموال اهل ذمه ضمان دارد(موسوي خميني، 1379، ج۲، ص۶۰۴)، دزديدن اموال آنان براي مسلمانان حرام و موجب حد است(نجفي، 1365، ج۴۱، ص۴۸۹؛ موسوي خميني، 1379، ج۲، ص۴۸۳)، اگر اهل ذمه، زميني را احيا كنند، مالك مي‌شوند(نجفي، 1365، ج۳۸، ص۱۳ـ14). ارث بردن مسلمان از كافر، پذيرفته است(همان، ج۳۹، ص۱۶؛ موسوي خميني، 1379، ج۲، ص۳۶۴).
    3. كمك مالي هدفمند
    همان‌گونه كه در بحث رويكردها اشاره شد، يكي از راه‌هاي اقتصادي براي پيش‌گيري از تهاجم‌هاي اهل‌كتاب و مقابله با آنها، متمايل كردن قلب‌هايشان با كمك‌هاي اقتصادي به آنان بود. در آية 60 سورة توبه نيز به اين مطلب تصريح دارد(خزائلي، 1393، ص 103ـ132). كمك مالي هدفمند به اهل‌كتاب، يكي از روش‌هاي معصومان بود كه در همين راستا و براي جلب نظر آنان و رفع خطرشان انجام مي‌شد. روزي جارود‌بن عمرو كه فردي مسيحي بود، نزد پيامبر آمد و ايشان اسلام را به او عرضه كرد. او در پاسخ گفت: اي محمد! من قرضي دارم و اكنون مي‌خواهم به خاطر دين تو، دست از كيش خود بردارم. آيا پرداخت قرض مرا به عهده مي‌گيري؟ پيامبر فرمود: آري، من ضمانت مي‌كنم؛ زيرا خداوند تو را به دين بهتري هدايت فرمود(ابن هشام، 1348، ج2، ص357).
    حضرت علي با جايز دانستن كمك مالي به اهل‌كتاب، مي‌فرمايد: «وصيت فرد در يك سوم اموالش نافذ است، گرچه به سود يهودي يا مسيحي باشد»(نوري، 1408ق، ج14، ص11). البته از مسلمان به غيرمسلمان ارث نمي‌رسد(ر.ك: حلي، 1432ق، ص 814). در اين شيوه، با كمك مالي به اهل‌كتاب و كاهش نفرت و عداوت قلبي آنان نسبت به مسلمانان، راه زندگي مسالمت‌آميز و كم‌مخاطره با اهل‌كتاب براي مسلمانان فراهم مي‌شد و آنان مي‌توانستند با آرامش و اطمينان بيشتر به زندگي عادي خود ادامه دهند و از تهاجم‌هاي احتمالي اهل‌كتاب در امان باشند.
    4. محدودسازي امور اقتصادي اهل‌كتاب
    بعضي روايات نشان مي‌دهد كه معصومان توجه ويژه‌اي به اين نكته داشتند كه مسلمانان با دستان خود، زمينة توطئه را براي اهل‌كتاب فراهم نسازند. ايشان با برنامه‌ريزي دقيق اقتصادي و دقت در جوانب امور، فرصت‌هاي خيانت را از اهل‌كتاب مي‌گرفتند و راه‌هاي منفعت‌رساني بي‌جاي مسلمانان به آنان را مسدود مي‌كردند.
    در اين زمينه، مي‌توان به منع معصومان از شراكت‌هاي اقتصادي مسلمانان با اهل‌كتاب، در برخي شرايط اشاره كرد؛ چراكه چنين شرايطي مي‌توانست زمينة خيانت آنان را فراهم و توان وارد كردن ضربه‌هاي اقتصادي به مسلمانان را در آنان ايجاد كند. امام صادق از مشاركت اقتصادي فرد مسلمان با يهودي، نصراني و مجوسي منع كرده‌اند، مگر اينكه در تجارتي باشد كه با حضور فرد مسلمان انجام شود و فرد مسلمان در آن تجارت غايب نباشد(كليني، 1407ق، ج5، ص286). در اين بحث،‌ اين نكته نيز قابل توجه است كه اگر مسلماني در موارد جايز با اهل‌كتابي شريك شد، يا اگر دو كافر با هم شريك باشند، درصورتي‌كه سهم خود را به مسلماني بفروشد، شريك او(كافر)، نمي‌تواند از حق شفعه استفاده كرده، متاع را از مشتري مسلمان بستاند و بهايش را به او بدهد. صاحب جواهر، در ميان شيعه و ابن قيم در ميان اهل‌سنت، بر اين حكم ادعاي اجماع كرده‌اند(نجفي، 1365، ج۳۷، ص۲۹۴؛ الجوزي، 1421ق، ج۱، ص۲۹۱). امام صادق نيز از اجدادشان از اميرالمؤمنان نقل مي‌فرمايند: «براي يهودي و نصراني حق شفعه وجود ندارد»(حر عاملي، 1409ق، ج۱۷، ص۳۲۰). پس اگر شراكت كرد، بايد به گونه‌اي باشد كه براي اهل‌كتاب حق شفعه‌اي وجود نداشته باشد.
    در روايت ديگري به موضوع ارث پرداخته شده، با محدود كردن آن، هرگونه راه توطئة احتمالي از طرف اهل‌كتاب مسدود شده است؛ چراكه اين امر مي‌توانست منجر به تقويت توان اقتصادي اهل‌كتاب و تضعيف اقتصادي مسلمانان شود. در اين رابطه، محمد‌بن قيس مي‌گويد: شنيدم كه امام باقر مي‌فرمايد: «يهودي و نصراني از مسلمان ارث نمي‌برند، ولي مسلمان از يهودي و نصراني ارث مي‌برد»(كليني، 1407ق، ج7، ص143).
    افزون براين، مي‌توان در اين باب نيز به جزيه اشاره كرد كه به حكم خداوند در قرآن و دستور معصومان از اهل‌كتاب ستانده مي‌شد. ژوليس ولهاوزن، يكي از شرق‌شناساني است كه بر بازدارندگي جزيه از ماندن اهل‌كتاب بر دين خود تأكيد دارد و نتيجة سخن او اين است كه جزيه اهل‌كتاب را به مسلمان شدن سوق داده، خطر آنان را براي اسلام از بين برد. او براي اثبات سخن خود به علت‌هايي نيز تمسك مي‌كند(كلانتري، 1374، ص45).
    5. آموزش و روشن‌گري در جامعة اسلامي
    در فراز پيشين(محدودسازي امور اقتصادي اهل‌كتاب)، به مواردي اشاره شد كه نشان مي‌دهد معصومان، علاوه بر اقدامات لازمي كه از سوي حكومت و خودشان به‌عنوان رهبر مسلمانان انجام مي‌دادند، فضاي مهمي را نيز در راستاي روشن‌گري در ميان مسلمانان ايجاد مي‌كردند و با دادن اطلاعات لازم، آموزش راه‌كارها و بيان احكام اسلامي مؤثر در تنظيم روابط اقتصادي با اهل‌كتاب، مردم را براي مبارزة بهتر با هجمه‌هاي اهل‌كتاب آماده مي‌كردند. امام صادق با يك آموزش مؤثر اقتصادي، مبتني بر احكام دين، مشاركت اقتصادي فرد مسلمان با يهودي، نصراني و مجوسي در تجارتي كه فرد مسلمان در آن غايب است را ممنوع كردند(كليني، 1407ق، ج 5، ص 286). همچنين، ايشان از اجدادشان از اميرالمؤمنان براي مسلمانان نقل فرمودند: براي يهودي و نصراني حق شفعه وجود ندارد(حر عاملي، 1409ق، ج۱۷، ص۳۲۰). امام باقر نيز در قالب آموزش اقتصاد ديني مي‌فرمايند: يهودي و نصراني از مسلمان ارث نمي‌برند، ولي مسلمان از يهودي و نصراني ارث مي‌برد(كليني، 1407ق، ج7، ص143). پس، احاديث مزبور، از يك زاويه، از مصاديق روش‌هاي پيشين هستند، و از زاوية ديگر، نمونه‌هايي براي روش اخير يعني آموزش و روشن‌گري در جامعة اسلامي به‌شمار مي‌روند.
    ج. ابزارها
    به‌كارگيري روش‌هاي اقتصادي براي محقق‌ساختن رويكردهاي معصومان، در صورتي عملي بود كه زمينه‌هاي لازم براي آن فراهم مي‌شد. به همين منظور، معصومان ابزارهايي را براي ايجاد امكان انجام روش‌هايشان به كار مي‌گرفتند. اين ابزارها، كه عبارت بود از وضع و بيان احكام اسلامي، انعقاد قراردادهاي مالي و بازرگاني، و استفاده از ظرفيت مالي اهل‌كتاب و مسلمانان، اجراي مقاصد ايشان را ممكن و عملي مي‌كرد.
    1. وضع و بيان احكام اسلامي
    كراهت مشاركت اقتصادي فرد مسلمان با يهودي، نصراني و مجوسي، جز در تجارتي كه با حضور فرد مسلمان انجام شود و فرد مسلمان در آن تجارت غايب نباشد(كليني، 1407ق، ج5، ص286)، عدم جواز استفاده از حق شفعه توسط فردي از اهل‌كتاب، در جايي كه مسلماني با رعايت ضوابط، با اهل‌كتابي شريك شد(حر عاملي، 1409ق، ج۱۷، ص۳۲۰) و منع ارث بردن يهودي و نصراني از مسلمان(كليني، 1407ق، ج7، ص143)، نمونه‌هايي از احكام ثمربخش در بعضي از روش‌هاي معصومان هستند كه پيش از اين بدان‌ها اشاره شد و مهم‌تر از اين موارد، جزيه‌اي است كه به حكم خداوند، در قرآن و دستور معصومان از اهل‌كتاب ستانده مي‌شد و منافع زيادي را براي مسلمانان براي قدرت يافتن در برابر اهل‌كتاب و از بين بردن خطر تهاجم‌هاي آنان به ارمغان مي‌آورد.
    اگر معصومان بخواهند رويكرد كنترل امور اقتصادي اهل‌كتاب و توجه به سلامت اقتصادي مسلمانان را با روش‌هايي چون محدودسازي امور اقتصادي اهل كتاب و آموزش و روشن‌گري در جامعة اسلامي پياده كنند، نياز به ابزار كارآمدي دارند كه به وسيلة آن، به هدف خود دست يابند. با نگاهي به اين موارد، مي‌توان گفت: احكام اسلامي ابزار مؤثري در اين راستا بوده است. در واقع، احكام دين اسلام، دستوراتي براي تعيين چگونگي رفتار مسلمانان است كه از سوي طرف شارع مقدس صادر مي‌شود. ازآنجاكه مسلمانان عمل خود را با اين احكام مي‌سنجيدند، اين ابزار كارآيي فراواني براي عملي كردن رويكردها و روش‌هاي معصومان داشت و جديت اسلام و رهبران اسلامي، در مطالبة خواسته‌هايشان از مسلمانان نسبت به چگونگي رفتار با اهل‌كتاب را به روشني بيان مي‌كرد.
    2. انعقاد قراردادهاي مالي و بازرگاني
    قراردادهاي اقتصادي نيز يكي ديگر از ابزارهاي مناسب برقراري ارتباط اقتصادي و بازرگاني با اهل‌كتاب بود كه در قالب خريد و فروش، مضارعه، اجاره،‌ قرض و... انجام مي‌شد. افزون بر احكامي كه براي اين موارد ذكر مي‌شد و به‌عنوان يك ابزار براي اجرايي كردن مقاصد معصومان، جواز يا حرمت هريك از آنها بيان گرديد، انعقاد قراردادهاي مجاز نيز نقش يك ابزار ضروري را براي عملي كردن رويكردها و روش‌هاي معصومان ايفا مي‌كرد؛ يعني اين‌گونه نبود كه فقط احكام اين موارد بيان شود و نظر اسلام گفته شود، بلكه خود معصومان نيز با استفاده از ابزار ديگري به نام قراردادهاي بازرگاني ابزار اول را تقويت مي‌كردند.
    ابن‌قيم با اشاره به نمونه‌اي از استفادة معصومان از اين ابزار، مي‌گويد: در تاريخ ثبت است كه پيامبر اكرم كالايي را به صورت نسيه از مردي يهودي خريداري كرد و قرار شد كه هر زمان توان مالي يافت، مبلغش را پرداخت كند. همچنين، رسول خدا از مردي يهودي، 30 مَنْ جو خريد و سپر خويش را گرو گذاشت. در نقل ديگري نيز آمده است كه پيامبر با يهوديان مزارعه و مساقات داشت(الجوزي، 1421ق، ج۱، ص۲۶۹). همچنين پيامبر از شخصي يهودي قرض گرفت(مجلسي، 1403ق، ج۱۸، ص۱۵) و حضرت علي آبياري نخلستان گروهي از يهوديان را به عهده گرفت و دستمزدش را صدقه داد. اين كار بر جواز اجارة نفس به اهل‌كتاب دلالت دارد(مجلسي، 1403ق، ج41، ص144؛ الجوزي، 1421ق، ج۱، ص۱۸۳).
    معصومان با تأييد خويش بر بعضي از ابزارهاي برقراري ارتباط اقتصادي نيز مسلمانان را در اجراي روش ارتباط اقتصادي با اهل‌كتاب در زمان صلح هدايت مي‌كردند. براي نمونه، سماعه مي‌گويد: از امام پرسيدم: آيا مسلمان مي‌تواند با مشرك مزارعه كند، بدين‌گونه كه بذر و گاو از مسلمان و زمين، آب، خراج و كار از مشرك باشد؟ ايشان فرمود: مانعي ندارد(حر عاملي، 1409ق، ج۱۳، ص۲۰۴).
    3. استفاده از ظرفيت مالي اهل‌كتاب و مسلمانان
    بي‌ترديد فعاليت‌هاي اقتصادي نياز به منابع و ابزارهاي مالي دارد؛ اگر گروهي بخواهد دفاعي اقتصادي در برابر گروه ديگر داشته باشد، بايد به منابع مالي لازم هم دست يابد. اسلام نيز از اين ابزار مهم در اعمال رويكردها و روش‌هاي دفاع اقتصادي خود در برابر تهاجم‌هاي اقتصادي اهل‌كتاب استفاده كرده است. اموال اهل‌كتاب، يكي از ابزارهاي مالي بود كه معصومان در دفاع اقتصادي خود از آن استفاده مي‌كردند. اين ابزار، مي‌توانست براي از بين بردن خطر تهاجم اهل‌كتاب بسيار مؤثر باشد؛ زيرا پرداخت جزيه با گردن‌كشي و خيانت سازگار نيست و بايد با تسليم و خضوع انجام شود. ازاين‌رو، مي‌توان جزيه را ابزاري براي كنترل اهل‌كتاب و پيش‌گيري از گردن‌كشي‌هاي آنان دانست؛ به اين صورت كه آنان را به اين وسيله، وادار به محترم شمردن حقوق مسلمانان و قوانين جامعة اسلامي نمود و هرگاه كه از اين امر سر باز زدند، آنان را شناسايي نموده، اقدامات لازم را براي از بين بردن خيانت آنان به عمل آورد. همچنين، براي اينكه مسلمانان بتوانند اشراف خوبي بر آمار اهل‌كتاب داشته باشند تا آنان را مديريت كنند نيز ابزار خوبي به‌شمار مي‌آمد.
    بخش ديگري از منابع مالي لازم براي دفاع اقتصادي در برابر اهل‌كتاب، از طريق اموال مسلمانان تأمين مي‌شد. اين مورد، هم به‌عنوان ابزاري دفاعي براي پيش‌گيري و رفع تهاجم اهل‌كتاب كمك شاياني مي‌كرد. تأليف قلوب، يكي از كارهايي بود كه با ظرفيت مالي مسلمانان انجام مي‌شد. به گفتة مفسران، كساني كه با كمك مالي براي جلب محبتشان اقدام مي‌شود، كساني هستند كه خدا را يگانه مي‌دانند، اما در قلبشان اين معرفت داخل نشده كه «محمّد» رسول خداست. پس رسول خدا محبت آنان را جلب مي‌كند و به آنها تعليم مي‌دهد تا بياموزند. ازاين‌رو، خداوند سهمي از صدقات را براي اين افراد قرار داد تا بفهمند و [به اسلام] رغبت پيدا كنند(قمي، 1367، ج1، ص299). البته برخي، اين افراد را افراد تازه‌مسلماني مي‌داند كه با كمك مالي به آنها ايمانشان نسبت به اسلام راسخ‌تر مي‌شود(ر.ك. نجفي، 1365، ج15، ص338).
    اما غير از بحث تأليف قلوب از طريق زكات، حضرت علي با جايز دانستن كمك مالي به اهل‌كتاب، مي‌فرمايد: «وصيت فرد در يك سوم اموالش نافذ است، گرچه به سود يهودي يا مسيحي باشد»(نوري، 1408ق، ج14، ص11). البته از مسلمان به غيرمسلمان ارث نمي‌رسد(حلي، 1432ق، ص 814). اين موارد، مي‌تواند نسبت سوء اهل‌كتاب نسبت به اسلام را از بين ببرد، آنان را به اين دين متمايل كند و خطرشان را مرتفع سازد. بنابراين، منابع مالي موجود در ميان مسلمانان، خود مي‌تواند ابزاري براي دفاع اقتصادي اسلام و كاهش خطرات تهاجم‌هاي اهل‌كتاب باشد.
    نتيجه‌گيري
    از مجموع آنچه گفته شد، مي‌توان دريافت كه اهل‌كتاب در طول تاريخ زندگي معصومان مواضع متفاوتي را نسبت به مسلمانان از خود نشان داده‌اند: برخي خوش‌رفتار، عده‌اي بي‌تفاوت و دسته‌اي از آنان رفتاري توأم با كينه و عداوت داشتند. همچنين، دستة آخر، شيوه‌هاي گوناگوني را براي ابراز دشمني خود به كار مي‌گرفتند. يكي از آنها، تهاجم اقتصادي بر مسلمانان بود. تحريم، عدم بازپرداخت اموال مسلمانان و تخريب اقتصاد داخلي مسلمانان، با ترغيب آنان به بخل، گونه‌هايي از هجمه‌هاي اقتصادي آنان بود.
    چنانچه گفته شد، معصومان در برابر اين هجمه‌ها، ساكت ننشستند و با درايت كاملي كه حاصل اتصال ايشان به مخزن علم بي‌انتهاي الهي بود، رويكردها، روش‌ها و ابزارهاي مؤثري را براي از بين بردن آثار زيان‌بار اين تهاجم‌ها به كار گرفتند. آنان با رويكرد توجه به سلامت اقتصاد داخلي، قطع وابستگي اقتصادي به بيگانگان، كنترل امور اقتصادي اهل‌كتاب و هزينة مالي براي پيشبرد امور دفاعي خود، مسلمانان را به ايستادگي در مقابل هجمه‌هاي دشمنان اسلام هدايت كردند.
    اين رويكردها، وقتي با روش‌ها و ابزارهاي صحيح انجام شود، به طور فزاينده‌اي مسلمانان را در دفاع اقتصادي خود موفق مي‌كند. اخذ تعهد مالي از اهل‌كتاب، كه از طريق دريافت جزيه از آنان و از بين بردن گردن‌كشي‌هايشان انجام مي‌شد، روش بسيار مؤثري براي كنترل اهل‌كتاب بود. به‌گونه‌اي‌كه خود آنان نيز به اين امر اعتراف دارند. همچنين تاريخ نشان مي‌دهد كه حفظ ارتباط اقتصادي با اهل‌كتاب در زمان صلح به‌عنوان روشي ديگر، موجب قدرت گرفتن اقتصاد جامعة اسلامي و پيش‌گيري از عقب‌ماندگي مسلمانان در زمينه‌هاي اقتصادي شد. كمك مالي هدفمند به اهل‌كتاب، عدة زيادي از آنان را به سمت اسلام متمايل كرد و از دشمني آنان نسبت به مسلمانان و خطرات هجمه‌هاي آنان كاست. محدودسازي امور اقتصادي اهل‌كتاب نيز زمينه‌هاي توطئه را براي اهل‌كتاب از بين برد. معصومان از اين طريق، فرصت‌هاي خيانت را از اهل‌كتاب گرفتند و راه‌هاي منفعت‌رساني بي‌جاي مسلمانان به آنان را مسدود كردند. البته همة اين روش‌ها، وقتي معنا پيدا مي‌كرد كه توأم با روش ديگري به نام «آموزش و روشن‌گري» در جامعة اسلامي بود.
    حضرات معصومان با ابزارهاي محكمي چون وضع و بيان احكام اسلامي، انعقاد قراردادهاي بازرگاني و استفاده از ظرفيت‌هاي مالي اهل‌كتاب و مسلمانان، روش‌هاي خود را به بهترين وجه اجرا مي‌كردند، به‌گونه‌اي كه اين روش‌ها براي امروز و فرداي جامعه ما نيز مي‌تواند الگويي قابل اتكا و مطمئن باشد. 
    اكنون، مسلمانان عصر حاضر مي‌توانند با تأملي ژرف در شيوه‌هاي دفاع اقتصادي و دريافت صحيح پيام‌هاي وحياني و هدايت‌هاي معصومان همواره خود را از توطئه و آسيب‌هاي دشمنان حفظ نموده، و حافظ اقتدار پرچم برافراشتة اسلام بر قلة رفيع سعادت بشر باشند.‌

        نهج‌البلاغه، 1387، ترجمه محمد دشتي، چ ششم، قم،‌ مؤسسه بوستان كتاب.
        ابن ابي الحديد، عبدالحميد‌بن هبة الله، 1404ق، شرح نهج البلاغة، محقق ابراهيم، محمد ابوالفضل، قم، مكتبة آيةالله المرعشي النجف‍‍ي.
        ااحسائي ابن أبي جمهور، 1405ق، عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، تحقيق و تصحيح مجتبي عراقي، قم،‏ دار سيد‌الشهداء.
        ابن‌منظور، محمد‌بن مكرم، 1414ق، لسان العرب، چ سوم، بيروت، دار صادر.
        ابن هشام، عبدالملك، 1348، سيرة النبي، تصحيح سيدهاشم رسولي محلاتي، تهران، اسلامية.
        اتل، عبدالله، خطر اليهودية العالمية علي الإسلام و المسيحية، دارالقائم.
        اربلي، علي‌بن عيسي، 1364، كشف الغمة في معرفة الأئمة، ترجمه علي‌بن حسين زورائي، چ دوم، قم، ادب الحوزة و كتابفروشي اسلامي.
        اقتداري، علي‌محمد، 1378، اقتصاد عمومي، تهران، مولوي.
        آرام،‌ احمد، 1380، الحياة، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
        بجنوردي، سيدحسن، 1419ق، القواعد الفقهية، تحقيق مهدي مهريزي و محمدحسن درايتي، قم، الهادي.
        برقي، احمد‌بن محمد‌بن خالد، 1416ق، المحاسن، تحقيق مهدي رجائي، قم، المجمع العالمي لاهل البيت.
        برنجي، سليم، 1367، قوم از ياد رفته، تهران، دنياي كتاب.
        بيروني، ابوريحان محمد‌بن احمد، 1964م، الآثار الباقية، بغداد، مكتبة المثني.
        بيهقي، ابراهيم‌بن محمد، 1325ق، المحاسن و المساوي، مصر، مكتبة النهضة.
        پاينده، ابوالقاسم، 1384، نهج الفصاحة، چ چهارم، تهران، دنياي دانش.
        تميمي آمدي، عبدالواحد‌بن محمد، 1366، غرر الحكم و درر الكلم، قم، دفتر تبليغات اسلامي.
        الجوزيه، ابن‌قيم محمد‌بن ابي بكر، 1421ق، احكام اهل الذمه، بيروت، دارالجيل.
        حلي، جعفر‌بن حسن، 1432ق، شرائع الاسلام، نجف اشرف، ذوي القربي.
        حلي، حسن‌بن يوسف، 1414ق، تذكرة الففهاء، قم، مؤسسه آل البيت.
        خزائلي، احمدرضا، 1393، «ديپلماسي پيامبر و ابزارهاي توسعه روابط بين الملل با ساير دولت‌ها»، پژوهشنامه روابط بين الملل، ش 28، ص 103ـ132.
        دهخدا، علي اكبر، 1349، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران.
        رازي، ابوالفتوح حسين‌بن علي، 1408ق، روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، تحقيق محمدجعفر ياحقي و محمدمهدي ناصح، مشهد، بنياد پژوهش‌هاي اسلامي آستان قدس رضوي.
        رشيدرضا، محمد، 1373ق، تفسير المنار، مصر، دارالمنار.
        زمخشرى، محمود‌بن عمر، 1417ق، الفائق في غريب الحديث، بيروت، دارالكتب العلمية.
        سيوطى، جلال‌الدين، 1404ق، الدر المنثور في تفسير المأثور، قم، كتابخانه آية الله مرعشى نجفي.
        شهرستاني، ابوالفتح محمد‌بن عبدالكريم، 1975م، الملل و النحل، چ دوم، بيروت، دارالمعرفة.
        صالحي الشامي، محمد‌بن يوسف، 1414ق، سبل الهدي و الرشاد في سيرة خير العباد، بيروت، دارالكتب العلمية.
        صدر، سيدمحمدباقر، 1420ق، ما وراء الفقه، بيروت، دار الأضواء للطباعة و النشر و التوزيع.
        صدوق، علي‌بن الحسين، 1404ق، الإمامة و التبصرة من الحيرة، قم، مدرسه امام مهدي.
        صدوق، محمد‌بن علي، 1403ق، معاني الأخبار، تصحيح على‌اكبر غفارى، قم، جامعه مدرسين‏.
        صدوق، محمد‌بن علي‌، 1413ق، من لايحضره الفقيه، تحقيق علي اكبر غفاري، قم، جامعه مدرسين.
        طبّاره، عفيف عبدالفتاح، 1984م، اليهود في القرآن، چ دهم، بيروت، دارالعلم للملايين.
        طباطبائي، سيدمحمدحسين، 1417ق، الميزان في تفسير القرآن، چ پنجم، قم، جامعه مدرسين.
        طبرسي، فضل‌بن حسن، 1360، تفسير مجمع البيان في تفسير القرآن، تهران، فراهاني.
        طريحى، فخرالدين، 1375، مجمع البحرين‏، تحقيق احمد حسينى اشكورى، چ سوم‏، تهران‏، مرتضوي‏.
        طوسي، محمد‌بن حسن، 1365، تهذيب الاحكام، تهران، دارالكتب الاسلاميه.
        ـــــ ، 1414ق، أمالي، قم، دارالثقافة.
        عاملي، جعفر مرتضي،1400ق، الصحيح من سيرة النبي الأعظم،‌ قم، بي‌نا.
        عاملي، محمدبن حسن، 1409ق، وسائل الشيعة، قم، مؤسسه آل‌البيت.
        عميدزنجاني، عباسعلي، 1370، حقوق اقليت‌ها، چ پنجم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
        عميد، حسن، 1350، فرهنگ عميد، چ چهارم، تهران، جاويدان.
        فراهيدي، خليل‌بن احمد، 1409ق، العين، چ دوم، قم، هجرت.
        قرطبي، محمد‌بن احمد، 1364، الجامع لاحكام القرآن، تهران، ناصر خسرو.
        قمي، علي‌بن ابراهيم، 1367، تفسير قمي، تحقيق سيدطيب موسوي جزايري، چ چهارم، قم، دارالكتاب.
        كرم لو، علي، 18/11/93، «مباني قرآني اقتصاد مقاومتي»، روزنامه كيهان، شماره 20989، ص 8 (معارف).
        كلانتري، علي اكبر، 1374، جزيه و احكام آن در فقه اسلامي، قم، دفتر انتشارات اسلامي.
        كلينى، محمد‌بن يعقوب‏، 1407ق، الكافي، تصحيح على‌اكبر غفارى و محمد آخوندى، تهران‏، دار الكتب الإسلاميه.
        گيدنز، آنتوني، 1386، جامعه‌شناسي، ترجمه حسن چاوشيان، تهران، نشر ني.
        متقي هندي، علاء الدين، 1405ق، كنزالعمال، بيروت، مؤسسة الرسالة.
        مجلسى، محمدباقر، 1403ق‏، بحار الأنوار، بيروت، دار إحياء التراث العربي‏.
        ـــــ ، 1404ق، مرآةالعقول في شرح اخبار الرسول، تحقيق سيدهاشم رسولي محلاتي، تهران، دارالكتب الاسلامية.
        مجلسي، محمدتقي، 1406ق، روضة المتقين في شرح من لايحضره الفقيه، تحقيق حسين موسوي كرماني و علي‌پناه اشتهاردي، قم، مؤسسه فرهنگي اسلامي كوشانبور.
        محمودي، محمدباقر، 1418ق، نهج السعادة في مستدرك نهج البلاغة، تصحيح عزيز آل طالب، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
        مرواريد، علي‌اصغر، 1414ق، سلسلة ينابيع الفقهية، قم، دارالتراث و الدار الإسلامية.
        موسوي خميني، سيد روح الله، 1379، تحريرالوسيله، قم، دارالعلم.
        نجفي، محمدحسن، 1365، جواهر الكلام، چ دوم، تهران، دارالكتب الاسلاميه.
        نوري، حسين‌بن محمدتقي، 1408ق، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البيت.
        de Lange, Nicholas, 2000, An introduction to Judism, Cambridge, Cambridge University press.
        Schaff P. 1919, Creeds of Christendom, New York, Harper.
        Walsh, Michael, 2005, Roman Cathilicism: The Basics, Routledge, by Taylor & Francis Inc, London & New York.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    اسدی، محمدرضا، طاهری آکردی، محمدحسین.(1395) شیوة دفاعی اسلام در برابر هجمه‌های اقتصادی اهل‌کتاب. فصلنامه معرفت ادیان، 7(4)، 7-28

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمدرضا اسدی؛ محمدحسین طاهری آکردی."شیوة دفاعی اسلام در برابر هجمه‌های اقتصادی اهل‌کتاب". فصلنامه معرفت ادیان، 7، 4، 1395، 7-28

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    اسدی، محمدرضا، طاهری آکردی، محمدحسین.(1395) 'شیوة دفاعی اسلام در برابر هجمه‌های اقتصادی اهل‌کتاب'، فصلنامه معرفت ادیان، 7(4), pp. 7-28

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    اسدی، محمدرضا، طاهری آکردی، محمدحسین. شیوة دفاعی اسلام در برابر هجمه‌های اقتصادی اهل‌کتاب. معرفت ادیان، 7, 1395؛ 7(4): 7-28