بررسی انتقادی مکتب پاکومیوس در رهبانیت مسیحیت شرقی
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
با وجود اينكه الهيات و گرايشهاي متعدد رهباني، پيش از قرن سوم ميلادي نيز در ميان مسيحيانِ ساكن در مناطق شرقي وجود داشت، اما بسياري از نويسندگان، نخستين زندگي رهباني را در قرن سوم و در مصر رصد ميكنند كه از آنجا به فلسطين و سوريه گسترش يافته است(مك گين، 1987، ج10، ص 44). با پذيرش اين تفكر بايد گفت: رهبانيت مصر در قرن سوم محصول افراد فرهيختهاي بود كه از سنت رايج ناراضي بودند و به خلوتگزيني و صحرانشيني رو آورده بودند(روبنسون، 1995، ص 186). گرچه آنتوني قديس، بنيانگذار رهبانيت شرقي محسوب ميشود، اما يكي از بزرگترين راهبان مسيحي كه توانست در تحول و پيشرفت زندگي و مكتب رهبانيت گامهاي بلندي بردارد، پاكوميوس(Pachomius) قديس است كه به نوعي معاصر آنتوني قديس بوده است. هرچند وي مجزا از او ابداع نمود كه تمامي مكاتب پس از وي تا حدودي ادامه دهنده شيوههاي او هستند. پاكوميوس، كه متولد حدود سال 292 ميلادي ميباشد، دوران كودكي خود را در تِبِنا در حومه شهر تِبِس از توابع كشور مصر گذراند(پيترز، 1392، ج3، ص 226). او در يك جامعه كشاورزِ كافر(Pagan) زندگي كرد و خود وي و والدينش تا زماني كه وارد ارتش روم نشده بودند، همچنان كافر و بيدين بودند(م. درايتون، 2002، ص 43ـ44). اما پس از ورود به ارتش امپراتوري روم، تحت فرمان كنستانتين(مككارتي، 2002، ج10، ص 742)، به رسم معمول ارتش، مدتي آموزش مسيحي ديد. بدينترتيب، وي با مسيحيت آشنا شد. وي پس از پايان دوران خدمت سربازي و به نقلي با اخراجش از خدمت(كرنز، 2008، ص 169)، در سال 314م به روستاي خود چينوبوسكيا(Chinoboskeia) بازگشت و غسل تعميد يافت و مسيحي شد. پس از غسل تعميد، پاكوميوس به روستاي متروكي در كناره رود نيل، نزديك دِندِرا رفت و زندگي زاهدانه را تحت نظارت و هدايت راهب معنوي پالمون(Palemon) آغاز نمود(زيسيز، 2005، ج10، ص 6939). گفته ميشود وي مدت 12 سال، با استادش در صحرا زندگي كرد(كرنز، 2008، ص 169). سرانجام بنابر ادعاي خود، مهمترين پيام خود را از سوي خداوند و توسط فرشتهاي دريافت كرد كه به او دستور داده شد كه در تبنا توقف كن و در آنجا صومعهاي براي كساني كه مشتاق وارد شدن به زندگي رهبانيت هستند، بنا نما(م. درايتون، 2002، ص 46). در واقع پاكوميوس مدعي است: دستورات مكتب رهباني خود را از فرشته دريافت كرده و او تنها مجري دستورات خداوند است و قوانين را خود وي ابداع نكرده است(پيترز، 1392، ج3، ص 226). اين ادعا، به نوعي تجربيات عرفاني پاكوميوس بهشمار ميرود كه بخش جداناپذيري از زندگي او ميباشد.
در مدت كوتاهي، روش رهبانيت پاكوميوس بر كل مصر تسلط پيدا كرد؛ ديگر كمتر كسي به شيوه آنتوني به رياضت و راهبگري ميپرداخت. بدينترتيب، شيوه راهبانه او به خارج از مصر نيز منتقل شد و به نوعي موجب گسترش رهبانيت مسيحي شد، بهگونهايكه تعداد راهبان اين مكتب را در نيمه نخست قرن پنجم، پنجاه هزار نفر بيان كردند. پاكوميوس، پيش از مرگش تئودور و هورسيدس را بهعنوان جانشين خود برگزيد(جوردان، 1985، ص 36). سرانجام، درحاليكه نُه صومعه براي مردان و دو صومعه براي زنان در تبنا تأسيس نمود، دار فاني را وداع گفت(مككارتي، 2002، ج10، ص 742). او در ماه مي سال 346 م بر اثر بيماري مسري و فراگيري كه در آن دوره، جان حدود صد نفر از راهبان را گرفته بود، از دنيا رفت(زيسيز، 2005، ج10، ص 6939). پاكوميوس در طول عمر خود، هميشه فردي بيمار بود و در نهايت، در سن 54 سالگي وفات كرد. سن او نسبت به ساير پدران صحرا، كه عمداً بيش از 100 سال عمر كردند، كم بوده و نسبتاً جوان از دنيا رفت(ياني، 1984، ج5، ص 30).
مسئله اصلي اين نوشتار اين است كه رهبانيت پاكوميوس، در مقايسه با رهبانيت آنتوني، چه ويژگيهايي دارد؟ وي چه تحولات و احياناً ابداعات جديدي در رهبانيت مسيحيت شرق به وجود آورده است؟ نكات مثبت و منفي اين نوع رهبانيت چيست؟
ويژگي رهبانيت پاكوميوس، در مقايسه با رهبانيت آنتوني
طبق آنچه آتاناسيوس از رهبانيت مسيحي بيان داشته، آنتوني قديس بهعنوان بنيانگذار رهبانيت شناخته ميشود(ميير، 2002، ج1، ص 506) كه بنيانگذار رهبانيت انفرادي است(مك كين، 1987، ج10، ص 45). آنتوني معتقد بود: بايد در صحرا سكنا گزيد و ترك دنيا كرده و به مبارزه با شياطين پرداخت. در واقع، رهبانيت در اين دوره، به معناي كنارهگيري از امور متداول دنيوي و اشتغال تمام و كمال به عبادت و امور ديني بوده است(بستاني، بيتا، ج8، ص 688). از ديگر ويژگيهاي رهبانيت آنتوني، تجرد و باكرگي بوده است؛ ازدواج در مكتب وي ممنوع بود. آنتوني، تحت تأثير تاتيان و تفكرات گنوسي، خودانكاري را لازمه رهبانيت ميدانست. لذا به صورت افراطي به اعمال رياضتگونه ميپرداخت(ر.ك: مفتاح و ميرتبار، 1393، ص 93ـ94). آنتوني براي رياضت برنامه خاصي نداشت. از منظر وي، هر چه عمل سختتر بوده، محبوبتر تصور ميشد؛ زيرا او معتقد بود كه هيچ اصلي در زندگي رهباني وجود ندارد. آنتوني ميگفت:
همه كارها مثل هم نيستند؛ زيرا كتاب مقدس ميگويد كه ابراهيم مهماننواز بود و خدا با او بود. الياس نيايش در خلوت را دوست داشت، و خدا با او بود. و داود فروتن بود و خدا با او بود. بنابراين، هر آنچه ميبيني كه نفست بر طبق اراده خدا ميخواهد انجام ده، تا قلبت را سليم نگاه داشته باشي(مرتون، 1385، ص 61).
اما پاكوميوس، كه همعصر آنتوني بوده، بسياري از ويژگيهايي كه آنتوني در رهبانيت خود داشت و از آن بهره ميبرد را انكار كرد و شيوههاي جديد خود را ابداع نمود. اين مسئله موجب شد كه از طرفداران رهبانيت مكتب آنتوني كاسته شود و غالب راهبان آن دوره، سبك و سياق مكتب پاكوميوس را در پيش گيرند. پاكوميوس هفت سال با پالمون زندگي كرد و از مكتب آنتوني پيروي مينمود، ولي پس از مرگ پالمون، دست به تأسيس صومعه با ويژگيهاي مختص به خود زد(م. درايتون، 2002، ص 48). در واقع وي در ابتدا همچون ساير راهبان به رياضتهاي سنگين و طاقتفرسا اقدام ميكرد. حتي پس از تأسيس مكتب نيز مدتها از همان شيوه سابق پيروي ميكرد. بهعنوان نمونه، پاكوميوس پس از راهب شدن، هيچگاه يك وعده غذايي كامل ميل ننمود و حدود 15 سال نيز نشسته بر روي سنگ ميخوابيد(وسلي ويشارت، 1990، ص 58). اما پس از مدتي شيوه خود را تغيير داد. بدينترتيب، مكتب جديدي را پايهريزي كرد. در اينجا به برخي از ويژگيهاي مكتب پاكوميوس، كه تا پيش از اين به صورت نظاممند وجود نداشت، ميپردازيم:
1. بنيانگذاري رهبانيت جمعي (سنوبتيك)(Coenobtic)
پاكوميوس و پيروانش معتقد بودند كه بايد زندگي رهباني را سازماندهي كرد تا مردان و زنان بتوانند در اين مسير تعالي يابند(مارتين، 2014، ص 7). ازاينرو، روش آنتوني را كنار گذارد و جامعه رهباني مشخص، براساس قوانين مشترك و معلوم ايجاد نمود. بنابراين، از پاكوميوس بهعنوان بنيانگذار رهبانيت سنوبتيك(به معناي زندگي اشتراكي يا جمعي) ياد ميكنند(مككارتي، 2002، ج10، ص 742)، كه محصول فكري شخص پاكوميوس ميباشد(مارتين، 2014، ص 7). شيوه او چنان فراگير شد كه امروزه نيز رهبانيت از لحاظ تكنيكي، در مورد زندگي در يك جمع ديني با عهد سكوت و روزهداري به كار ميرود(بوش، 1384، ص 202). در واقع پاكوميوس، با ايجاد چنين شيوهاي به رهبانيت انفرادي آنتوني پايان داد. وي سبك جديدي را به جامعه رهبانيت مسيحي معرفي نموده، كه از لوازم اين شيوه، تأسيس صومعه ميباشد. ازاينرو، پاكوميوس با تأسيس صومعههاي متعدد، زندگي اشتراكي را براي راهبان بنا نهاد(ياني، 1984، ص 11). او نخستين صومعه را نيز در كرانههاي رود نيل، به نام سنوبتيك ساخت كه راهبان در آنجا با يكديگر زندگي مشتركي را با شيوهاي كاملاً نظامي آغاز كردند(توسعه كليسا، بيتا، ص 29)؛ چون او سوگند خورده بود كه همواره همچون سربازي، به انسانيت خدمت خواهد كرد. لذا نظامي شبيه به نظم نظامي را براي اداره صومعه خود در نظر گرفت(دان، 2003، ص 27). گويا علت ساخت آن صومعه، شنيدن صداي روحالقدس بود كه پاكوميوس را به سوي خود فراميخواند. وي، حدود ده مايل را به دنبال صدا در طول رودخانه رفت، تا اينكه به روستاي تابِنيسي رسيد. در آنجا روح از او خواست كه صومعهاي بنا كند. ازاينرو، به دستور روح، پاكوميوس نخستين صومعه را در اين مكان احداث كرد(ياني، 1984، ص 11). پس از مدتي، وي از تِبِنا به پبو(Pebu) نقل مكان كرد و در آنجا نيز دست به تأسيس صومعه زد. در واقع، پاكوميوس در اين منطقه، بهعنوان رهبر عمومي راهبان معرفي شد كه به او هگومِن(hegumen) گفته ميشد. وي، كه پيش از اين خواهرش را به گروه رهباني دختران عهد سپرده بود، به پبو آورد. بدينترتيب ماري، خواهر پاكوميوس، بهعنوان نخستين هگومِن در يك صومعهاي، كه مختص به راهبهها ساخته شد، انتخاب گرديد(زيسيز، 2005، ج10، ص 6939). پاكوميوس، براي صومعه خواهران كه به رهبري خواهرش بود نيز قوانين صومعه خود را فرستاد تا زنان نيز با مردان تفاوتي نداشته و با همان قوانين مشترك در زندگي رهباني تعليم ببينند(ادوكيموف، بيتا، ص 30). از نكات قابل توجه در صومعه پاكوميوس، اين است كه حتي زنان شوهردار نيز ميتوانستند راهبه شوند و زندگي خود را وقف صومعه نمايند. هيچ مردي، جز كشيش يا شماس نميتوانست وارد صومعه زنان شود. اگر راهبهاي از دنيا ميرفت، زنان ديگر صومعه، جسد وي را در كنار رودخانه ميگذاشتند و آنگاه شماري از برادران، با قايق عبور ميكردند و جسد را با خواندن مزامير و شمعهايي روشن و تشريفات و احترام فراوان ميآورند و در قبرستان خودشان به خاك ميسپردند(پيترز، 1392، ج3، ص 228). او حدود سه هزار نفر را در صومعههاي خود جاي دارد. وي در مدت كوتاهي، شاگردانش توانستند اين تعداد را به هفت هزار نفر برسانند(ياني، 1984، ص 12).
شكلگيري صومعه توسط پاكوميوس نتايج ديگري نيز داشت. از جمله آن، معماري منحصر به فرد صومعهها بود كه به ويژگيهاي اين مكتب افزوده شد؛ زيرا صومعههاي احداثشده توسط پاكوميوس داراي شكل خاصي بوده كه آن را از ساختمان كليسا و ساير بناها متمايز ميساخت. پس از مرگ وي نيز پيروانش تغييري در معماري بناهاي صومعهها ايجاد نكردند. اين امر منجر به شكلگيري معماري منحصر به فردي براي اين مكتب گرديد. صومعه او با يك ديوار بلند احاطه شده بود كه اين امر موجب جدايي زاهدان با دنياي خارج ميشد(زيسيز، 2005، ج10، ص 6939). بلنداي ديوارهاي آن، به حدود 100 پا ميرسيد كه آن، موجب حفظ راهبان از حمله دشمنان و اذيت و آزار كارمندان دولتي ميشد. درهاي كوچكي نيز براي اين بناها تعبيه گرديد كه بيشتر از دو يا سه نفر نميتوانستند، همزمان از آن عبور كنند. اين درها، از چوبهاي سنگين، كه با يك ورق آهني پوشيده شده بودند، ساخته ميشد. در اين صومعه، اتاقهاي مشخص اما متعددي بود. يك كليسا در آن در نظر گرفته ميشد. علاوه بر آن، يك آشپزخانه، يك اتاق نشيمن، يك اتاق غذاخوري و چندين انباري نيز وجود داشت. مكان وسيعي براي باغباني و همچنين فضايي براي كارِ ديگر راهبان و همچنين نگهداري حيوانات نيز وجود داشت(ياني، 1084، ص 13). به نوعي ميتوان گفت: فضاي صومعه تمام نيازهاي راهبان را تأمين ميكرد. اين شيوه در ساخت تمام صومعههاي پاكوميوسي مدنظر قرار ميگرفت.
2. نگارش دستور العمل مشترك
با ادعاي پاكوميوس مبني بر ديدن فرشته و گرفتن دستورات و احكام رهبانيت از خداوند، ادبيات پاكوميان نيز شكل گرفت و با پذيرش اين ادعا، تا حدي ارتباط ميان راهب و خداوند به صورت ملموستر درآمد. برطبق اين ادبيات كه «ويتاي»(Vitae) ناميده ميشود، خداوند راهنما و آموزشدهنده پاكوميوس در همه زمانها بوده است(م. درايتون، 2002، ص 47). بنابراين، بايد گفت: پاكوميوس نخستين كسي است كه براي زندگي رهباني گروهي، دستورالعمل تنظيم نمود و صدها راهب در صومعههايي كه تحت رهبري او بودند، از آن پيروي ميكردند(ميشل، 1387، ص 143). قوانين پاكوميوس، كه كاملاً دقيق برنامهريزي شده بود، تمام ساعات شبانهروز يك راهب را پوشش ميداد. اين نظم و دقت در سازماندهي رهبانيت مسيحي، تا حد زيادي موجب توسعه و گسترش رهبانيت در شرق و غرب شد(زيسيز، 2005، ج10، ص 6940). ازآنجاكه قوانين پاكوميوس، جزو نخستين متون رهبانيت بود كه به لاتين ترجمه و وارد سرزمين غرب گرديد، بايد پذيرفت كه اين قوانين تأثير زيادي در نفوذ رهبانيت به غرب داشت(مككارتي، 2002، ج10، ص ص 743)؛ زيرا در اين دوره، برخي از راهبان شغل كاتبي انتخاب كردند. بدينترتيب، بسياري از آثار كلاسيك با قلم آنان حفظ گرديد(دورانت، 1385، ج4، ص 76). پس از مرگ پاكوميوس، شاگردان وي از اين نوع ادبيات در تعاليم خود بهره ميگرفتند(دان، 2003، ص 27ـ28). اين گسترش رهبانيت مسيحي را به همراه داشته است.
طبق اين آييننامه، كه بنا بر ادعاي پاكوميوس آن را از فرشته دريافت كرده بود، راهبان موظف بودند كه در سه زمان از روز، يعني طول روز، شامگاه و شب، هر زمان دوازده دعا را بخوانند و در هنگام صرف غذا نيز مزامير تلاوت كنند. در روزهاي شنبه و يكشنبه نيز عشاي رباني برگزار كرده، همه راهبان با هم غذا ميخوردند(استوني، 1915، ص 5). طبق ادعاي پاكوميوس، فرشته به او چنين دستور داد:
راهبي كه بيگانه است و ظاهر او با آنان فرق دارد، نبايد با ايشان سر سفره حاضر شود؛ مردي كه ميخواهد در آن دير به رهبانيت پذيرفته شود، مجبور است سه سال آنجا كار كند و پس از آن به سر تراشي پذيرفته ميشود. هنگامي كه راهبان با هم غذا ميخورند، بايد چهره خود را با باشلق خود بپوشانند تا يكديگر را در حال خوردن نبينند و نبايد سر سفره با هم صحبت كنند و از سويي به سويي در اطراف خود خيره شوند... (پيترز، 1392، ج3، ص 226ـ227).
سه راهب بايد در هر حجره زندگي كنند و با هم غذا بخورند(اسميت، 1390، ص 36). هر راهبي بايد به اندازهاي كه به او قدرت و نيرو براي انجام كار و عبادت را بدهد، بخورد و بياشامد(ياني، 1984، ص 11). پاكوميوس به فرشته گفت: بخشهايي از كتاب مزامير، كه براي ما معين كردهاي تا آنها را تكرار كنيم، بسيار اندك هستند. فرشته به او گفت:
بخشهايي از كتاب مزامير كه معين كردهام واقعاً اندك هستند تا اينكه حتي راهبان ضعيف نيز بتوانند به اين آييننامه عمل كنند و از آن دلتنگ نشوند؛ زيرا احكام براي كاملان وضع نميشوند؛ زيرا ذهن آنان در همه وقت به خدا مشغول است، ولي اين احكام را براي كساني كه ذهني كامل ندارند، وضع كردهام تا كارهايي كه ميكنند، هرچند به مقتضاي اين آييننامه باشد، بتوانند از آنها گشادهرويي كسب كنند...(پيترز، 1392، ج3، ص 226ـ227).
اساس پيروي از پاكوميوس و فرامين وي موجب گرديد كه او بهعنوان اولين پدر ارشد راهبان شناخته شود. او نيز پذيرفت تا موقعيت و رفاه معنوي و غيردنيوي برادرانِ راهب خود را فراهم سازد. بدينترتيب، راهبان او را «پدر ما» ميخواندند. اين ايده در ادامه، تبديل به قانون گرديد و پيروي از مافوق را «راه پيروي و تقليد از مسيح» ميدانستند(م. درايتون، 2002، ص 51ـ52). بنابراين، هر راهبي موظف بود كه از مافوق خود پيروي نمايد و كاملاً رابطه مراد و مريدي ميان راهب و مافوقش وجود داشت(اسميت، 1390، ص 36).
پاكوميوس، در دوران رهبري خود بر صومعهها، قوانين معروفي را به زبان قبطي نوشت. امروزه ترجمه جروم، كه از يوناني به لاتين بود، باقي مانده است. البته بخشهايي از اين قوانين به زبانهاي قبطي، يوناني، حبشي و عربي موجود است. در ترجمههاي جروم، يازده نامه از پاكوميوس حفظ شده كه علاوه بر آن، بخش كوچكي از دستورالعملهاي او و پند و توصيههاي او به راهبان نيز در آن وارد شده است(زيسيز، 2005، ج10، ص 6940). البته اشخاصي همچون پالاديوس(Palladius) نيز وجود دارند كه اطلاعاتي از زندگي پاكوميوس بيان داشتند، اما بايد اطلاعات آنان را دست دوم و در برخي اوقات نادرست دانست؛ يعني نميتوان به اطلاعات آنان به تنهايي اعتماد كرد(دان، 2003، ص 29).
3. حضور در اجتماع و سياست
تا پيش از نظاممندسازي زندگي راهبان توسط پاكوميوس، راهبان براساس مكتب آنتوني، تنها به عبادات و رياضتكشي خود ميپرداختند. آنان با صدقات مردم منطقه سكونت خود ارتزاق ميكردند. اما پاكوميوس اين شيوه را نپذيرفت و معتقد بود كه راهبان بايد رزق خود را خودشان مهيا سازند. برخي از راهبان، به حصيربافي و خياطي مشغول شدند(اسميت، 1383، ج2، ص 120). برخي نيز كشاورزي را پيشه خود ساختند. آنان با اتكا به اين مشاغل، علاوه بر اينكه هزينه زندگي خود را تأمين ميكردند، توليد مازادشان را به مصرف صومعههاي زنان و نيازمندان ارسال ميكردند. بدينترتيب، راهبان ديگر به كمكهاي مردمي نياز نداشته و محتاج كسي نبودند(اسميت، 1390، ص 36). مردان راهب غالباً مسئول تأمين غذا و انجام كارهاي سنگين و خشن بودند. در اين زمينه، مشكلات صومعه زنان را نيز برطرف ميكردند. در مقابل، زنان راهبه نيز براي خود و مردان راهب لباس ميدوختند(استوني، 1915، ص 5). اين مسائل موجب ايجاد اتحاد ميان راهبان ميشد، بهطوريكه آنان درباره ارتباطشان با يكديگر معتقد بودند كه «داراي يك قلب و يك روح هستند»(دان، 2003، ص 27). با شيوهاي كه پاكوميوس مطرح نمود، ممنوعيتهاي پيشين درباره فعاليت اجتماعي راهبان لغو شد؛ زيرا كار و توليد متضمن حضور راهبان در اجتماع گرديد. بسياري از راهبان در ادوار معين، براي فروش فرآوردههاي خود از راه نيل با قايق به اسكندريه ميرفتند. در آنجا علاوه بر فروش محصولات خود، مايحتاج خود را نيز تهيه ميكردند. حضور راهبان در ميان مردم، با وجود احترامي كه مردم براي آنان قائل بودند، موجب گرديد در برخي مناقشات كليسايي ـ سياسي نيز حضور داشته باشند(دورانت، 1385، ج 4، ص 74).
ايجاد انضباط و ضوابط و قواعد معين در رهبانيت موجب شد كه در دوران بعدي با فعاليتهاي آتاناسيوس قديس، رهبانيت به طور رسمي وارد سازمان كليسايي گردد. حتي راهبان وظايف ديني و كليسايي نيز بر عهده بگيرند(مهديزاده، 1368، ص 181). آتاناسيوس نيز يكبار با پاكوميوس ديدار داشته و مطالب بسياري را از او آموخته و تحت تأثير تفكرات پاكوميوس قرار گرفته است. البته شخص پاكوميوس نيز حجيت كشيشان را محترم دانسته، با آنان ارتباط تنگاتنگي داشت. بسياري از كشيشان به صومعههاي وي رفت و آمد داشتند(ياني، 1984، ج5، ص 27ـ28). اين مسائل موجب حضور راهبان در اجتماع و سياست گرديد.
ارزيابي رهبانيت پاكوميوس
اگر ويژگيهاي مكتب رهباني پاكوميوس را در تراز تحليل و انتقاد بر معيار كتاب مقدس و سنتي كه از تاريخ مسيحيت برجاي مانده قرار دهيم، ميتوان نكات مثبت و منفي بسياري از رويكرد رهباني و الهياتي اين مكتب بيان نمود كه عمدتاً زاييده سلايق و نوع نگرش فكري پاكوميوس در زندگي شخصي وي بوده است(مارتين، 2014، ص 7). هرچند اين مكتب از بسياري از افراطيگريها و هرج و مرجها، در حوزه رهبانيت مسيحي جلوگيري به عمل آورد و به نوعي با ديده علمي با رويكرد كتاب مقدسي، توصيه به زهدِ بدون افراط نمود، اما بدعتهاي متعددي از خود برجاي گذاشت كه در ادامه مورد ارزيابي قرار ميگيرد.
الف. نكات مثبت مكتب پاكوميوس
1. جلوگيري از افراطيگري
پيش از ايجاد مكتب پاكوميوس، راهبان سعي داشتند گوي سبقت را از ساير راهبان در رياضت و عبادت بربايند، بهگونهايكه در برخي موارد رقابتهاي ناپسندي ميان راهبان بر سر افراط در رياضتكشي ايجاد ميشد. ازاينرو، بسياري بر اين عقيده بودند كه هر كس بيش از ديگران افراط نمايد، مقدستر شناخته ميشود(راسل، 1373، ص 533). بهعنوان مثال، سراپيون در غاري در ته درهاي عميق سكنا گزيده بود كه فقط معدودي از زائرين جرئت فرود آمدن به آن را داشتند. برخي، باري سنگين هميشه به دوش ميكشيدند. برخي دست و پاي خود را با غل و زنجير ميبستند(دورانت، 1385، ج4، ص 75). برخي مدتها بر روي ستون زندگي ميكردند(پيترز، 1392، ج3، ص 230). برخي راهبان در رياضتهايي نظير روزه، شبزندهداري، قرار گرفتن در برابر گرما و سرماي شديد، كار سخت و جهاد با نفس افراط ميكردند. آنان اعتقاد داشتند كه رياضتِ تن، اسباب كمال و رشد تواناييهاي روحي و تحقق قدرت براي نيل به تجربه رؤيت و دريافت الهام است. اما پاكوميوس، با تأسيس صومعه و نگارش قانوننامه مشترك براي راهبان، توانست جلوي اين شيوههاي افراطي ـ انفرادي برخي راهبان را بگيرد. وي همه آنان را در شيوه متحد با قوانين مشترك رهبري كند. بنابراين، در صومعه كسي بهعنوان راهب شناخته ميشد كه از قوانين صومعه اطاعت كند و از ديگر مسائل پرهيز نمايد. با تأسيس اين مكتب، حتي بسياري از شايعات درباره راهبان همچون متعصب و خشكمغز بودن آنان از بين رفت. همه مردم، راهبان را انسانهاي عادي ميدانستند كه فروتن، آرام و فهميده هستند(مرتون، 1385، ص 43). در واقع، جامعه رهباني پيروان پاكوميوس با زندگي جمعي خود به توصيههاي عيسي و پولس، مبني بر زندگي زاهدانه و نيز زندگي مشاركتي و صميمانه مسيحيان اوليه جامعه عمل پوشاندند. آنان به جاي افراط در رياضت، محبت به ديگران را سرلوحه كار خود قرار دادند.
2. ايجاد ارتباط ميان كليسا و صومعه
پيش از شكلگيري رهبانيت نظاممند، اين الهيات جنبشي خودسرانه بود كه كاملاً بيرون از نظام كليسايي بود، سرانجام قديس آتاناسيوس بهعنوان شاگرد پاكوميوس و ادامهدهنده شيوه او، رهبانيت را با روحانيت آشتي داد و ارتباط نزديكي ميان كليسا و صومعه برقرار كرد. در برخي صومعهها، كه در نزديكي شهرها بود، به منظور احتراز از ايجاد رقابت ميان حوزه كليسايي و صومعهها، مراسم آيين تعميد، آيين قرباني مقدس و عشاي باني در اين صومعهها برگزار نميشد. راهبان براي شركت در اين مراسم، به كليساها مراجعه ميكردند(اسناد و مباحثي درباره تاريخ كليساي شرق، بيتا، ج 1، ص 49). همانگونه كه گفته شد، پاكوميوس نيز براي كليسا اعتبار قائل بود و با كشيشان نيز ارتباط خوبي داشت. اين تفكر موجبات نزديكي كليسا و صومعه را فراهم كرد(ر.ك: ياني، 1984، ج5، ص 27ـ28).
در دوران بعدي، ارتباط ميان كليسا و صومعه به گونهاي شد كه راهبان ميتوانند كشيش هم باشند(راسل، 1373، ص 532). در سالهاي نهچندان دور از مرگ آتاناسيوس، پاپ نيز از ميان صومعهنشينها انتخاب گرديد كه نخستين آن، گريگوري كبير بوده است. البته، چنين مسئلهاي براي صومعه بدون آسيب نبود؛ چراكه با روي كار آمدن گريگوري كبير، ثروت بسياري به صومعهها وارد شد و بسياري از ويژگيهاي رهبانيت، همچون فقر، زهد، نداشتن حاشيه سياسي و... كمرنگ گرديد. حتي برخي راهبان نيز آيينهاي ديني خود را در صومعهها برگزار ميكردند. بدينترتيب، صومعه جايگاهي در كنار كليسا و همتراز و در برخي مواقع، بالاتر از آن در نظر گرفته ميشد.
3. ايجاد الهيات رهباني
پاكوميوس را نميتوان يك الهيدان دانست. اما نبايد از اين نكته غافل بود كه وي در مسيري غير از الهيات، يكي از اركان اساسي مذهب ارتدوكس و چگونگي شكلگيري آن بهشمار ميرود؛ مسيري كه شامل زندگياش در كليسا و دلبستگي او به كشيشان معتبر و شهادت او در مقابل ارتدادِ زمان او ميشود(ياني، 1984، ص 26). در واقع با برقراري زندگي اشتراكي توسط پاكوميوس، وي پيروان بيشماري يافت كه بنابر نقلي، در قرن پنجم حدود 100 هزار نفر بهعنوان راهب در صومعهها زندگي ميكردند. افزون بر اين، بسياري از مردم عوام نيز شديداً حامي و تحت تأثير صومعهها بودند(وسلي ويشارت، 1990، ص 63). اين امر موجب شكلگيري الهيات رهباني گرديد. اين الهيات، پاسخ نيازهاي آنان است و درخواستهاي آنان را اجابت ميكند. به اين نوع الهيات، «الاهيات رهباني» گفته ميشود. وجود اين نوع الهيات، حقيقتي است كه توسط دانشمندان قرون وسطي پذيرفته شده و از سوي مورخان امروزي نيز به رسميت شناخته شده است. اين الهيات، قدمتي طولاني دارد. غالباً از الهيات آغازين مسيحيت قلمداد ميشود(ليكلرك، 2003، ص 191)، كه با شكلگيري صومعهها و قوانين مشترك پاكوميوسي، شكلي نظاممند به خود يافت. الهياتي كه پاكوميوس مطرح ميسازد، به صورت توصيه و پيشنهادهايي است كه براي راهبان خود بيان نموده است. بهعنوان نمونه، او در باب خداشناسي معتقد است: يك راهب بايد با روحالقدس ارتباط برقرار سازد و آن را در خود مسكن دهد. وي براي اين ارتباط، رياضتي پيشنهاد ميدهد كه ميتواند عمل روحالقدس را در قلب فعال سازد. ازاينرو، در اينباره ميگويد:
اگر شما خود را در معرض رياضت قرار ميدهيد، اتاقي را در خودتان براي عمل روحالقدس بسازيد. او آتش و نور را در قلوب پاكتان روشن خواهد كرد و آن را به شهود آسماني قادر ميكند و اين نظر و شهود، شما را هر چه بيشتر از اميال زميني پاك خواهد كرد و به شما پاكي نفس و فروتني قلب خواهد بخشيد. پس شما حقيقتاً معبد روحالقدس و خدا خواهيد شد، چنانكه خود وعده داده است (پدران صحرا، 1907، ج2، ص 199).
پاكوميوس براي مستند نمودن ديدگاه خود به انجيل يوحنا اشاره ميكند كه ميگويد: «اگر كسي مرا محبت نمايد، كلام مرا نگاه خواهد داشت و به سوي او آمده، نزد وي مسكن خواهيم گرفت»(يوحنا 14: 23).
بنابراين، الهيات پاكوميوس، تحت تأثير افكار گنوسي قرار داشت؛ زيرا در سال 1945 در مصر عليا، نزديك شهر نجع حمادي، دستنوشتههايي كشف شد كه متعلق به متون و اناجيل آيين گنوسي بود كه به دست راهبان صومعه پاكوميوس قديس در آنجا دفن شده بود. از جمله اين متون، انجيل اعمال توماس بود(استورات، 1387، ص 217ـ218). تاريخ دقيق نگارش اين متون مشخص نيست، ولي احتمالاً بين سالهاي 350 تا 400 ميلادي به رشته تحرير درآمده است(براندن، 1391، ص 590). در اين نوشتهها، نامههايي منتسب به برخي راهبان بزرگ وجود دارد كه همسو بودن آنان در مسائلي همچون روح را نشان ميدهد(ر.ك: ماركسچيز، 2003، ص 49ـ51). در واقع، رهبانيت راهبان مصري، بهويژه راهبان مكتب پاكوميوس، قرابتي نزديك با آيين گنوسي و افكار آنان داشته، و هر دو گروه تأثيراتي از يكديگر پذيرفتند(م. درايتون، 2002، ص 75ـ76). به سبب همين تأثيرپذيريها، كليسا در ابتدا شديداً با رهبانيت مخالفت نمود و يكي از نگرانيهاي اصلي مسيحيان راستكيش بود(ويلسون، 1381، ص 45ـ46). اما سرانجام كليسا مجبور به پذيرش رهبانيت شد و آن را مورد ستايش قرار داد(ناردو، 1385، ص 88).
4. خدمت به جامعه
طبق آنچه از آموزههاي پولس در كتاب مقدس بيان شده، وي آرزو داشت كه ديگران نيز مانند او زندگي كنند(اول قرنتيان 7، ص 7) تا بتوانند كاملاً و با آزادي كامل به خدمت خداوند بپردازند(همان 7، ص 32)؛ خدمتي كه با كمك به فقرا و رفع نياز ديگران محقق ميشود. درحاليكه در ابتداي شكلگيري رهبانيت مسيحي و در مكتب آنتوني، خدمت به جوامع معنا نداشته و خود راهب باري بر دوش ديگران به حساب ميآمده است. حتي اين راهبان، به مسائلي كه مورد پذيرش جامعه و زندگي اجتماعي نبوده، اهميت ميدادند. بهعنوان نمونه، راهبان از پاكيزگي بيزار بودند. اين مسئله موجب گرديد كه براي برخي چيزها، همچون شپش جايگاه مقدسي در نظر بگيرند و آن را «مرواريد خدا» بنامند. بسياري از اين راهبان، از افتخارات خود ميدانستند به اينكه جز در هنگام عبور از رودخانه، آب به پايشان نرسيده است. اما با شكلگيري صومعه و نظاممندشدن زندگي راهبان تحت قوانين و آداب مشترك، راهبان خدمات مفيد بسياري انجام دادند؛ آنان كشاورزان ماهري بودند. حتي برخي از آنان، علم را زنده نگه داشته يا زنده ميكردند تا بهگونهايكه الهيات مسيحي، بسياري از جزميات ديني خود را مديون راهباني همچون آتاناسيوس، باسيل و... ميداند. درحاليكه در آغاز رهبانيت، خاصه در نزد منزويان، چنين چيزهايي در كار نبود؛ زيرا بيشتر راهبان كار نميكردند؛ هرگز چيزي جز به تجويز شرع نميخواندند و فضيلت را از راه كاملاً منفي؛ يعني پرهيز از گناه، بخصوص گناهان تن، تحصيل ميكردند(راسل، 1373، ص 532). همه اين خدمات، مواردي است كه پاكوميوس آغازگر آن بوده و به آن سامان داده است. حتي در قرون بعد، راهبان خدمات ارزنده ديگري همچون پرستاري از بيماران و خدمت به زائران و نيازمندان را نيز در جامعه برعهده گرفتند.
ب. نقد مكتب پاكوميوس
1. پشتوانه كتاب مقدسي نداشتن
مسيحيان براي اثبات صحت رهبانيت، به آيات كتاب مقدس اشاره دارند. مدعيان آن قائلند كه كتاب مقدس رهبانيت را اعلام نموده و آن را تأييد ميكند و در واقع آموزهاي كتاب مقدسي تلقي ميگردد. آنان براي اين كار به اناجيل، سخنان و عملكرد عيسي و پولس استناد ميكردند(فانينگ، 1384، ص 42ـ53). از جمله آن، زندگي در خلوت و اقامت در صحرا بود كه هم عيسي(مرقس 3: 13) و هم پولس(آندرهيل، 1392، ص 51ـ52)، آن را تجربه كرده بودند. در كتاب عبرانيان، آنجا كه دربارة قهرمانان ايمان سخن ميگويد، از جمله كساني را كه اين جهان لايقشان نيست و باايمان بودند، چنين معرفي ميكند: «كه در جامههايي محقر از پوست گوسفند و بز در هر جا گذر كرده، تنگدست، ستمديده و مورد آزار بودند. اينان كه جهان لايقشان نبود در بيابانها و كوهها و غارها و شكافهاي زمين، آواره بودند» (عبرانيان 11، ص 37ـ38).
در واقع اين آيه از كتاب عبرانيان، از مهمترين ادله راهبان براي كتاب مقدسي جلوه دادن الهيات خودشان است و مدركي براي زندگي در صحرا ميباشد. درحاليكه بسياري از ويژگيهايي كه براي رهبانيت بيان گرديد و توسط كتاب مقدس مستند دانسته شد، با آنچه در صومعهها ميگذشت، تفاوت داشته و با يكديگر مطابقت ندارد. همانگونه كه مارتين در كتابش اشاره نمود، محصول فكري شخص پاكوميوس بوده است(مارتين، 2014، ص 7). از سوي ديگر، وقتي به سخنان پاكوميوس توجه ميشود، به دست ميآيد كه برخي از سخنانش با يكديگر تناقض دارد. درحاليكه معتقد بود: آنان را از فرشته دريافت كرده است. بهعنوان مثال، او در جايي تصريح كرد كه «خدمت به مريض در روستاها كاري نيست كه يك راهب انجام دهد». درحاليكه وي در يكي از موعظههايش با صداي بلند به صراحت اعلام كرد كه ارزشهاي مشترك محبت و اطاعت، بالاتر از عزلتگزيني است. وي از راهبان خواست تا خدمت به انسانها و محبت به آنان را بر عزلتگزيني خود مقدم بدارند(دان، 2003، ص 27). پاكوميوس مدعي است كه دستورات خود را از فرشته دريافت كرده كه ميتوان آن را بهعنوان توجيهي در برابر ايرادات كتاب مقدس درنظر گرفت.
قوانين و تشكيل صومعه، مطالبي است كه با شيوههاي كتاب مقدس همسويي ندارد. در هيچجايي از كتاب مقدس، سخن از شكلگيري صومعه نشده است. مسلك راهبان اوليه، كه خود را پيرو كتاب مقدس ميدانستند، نيز چنين شيوهاي را قبول نداشتند. بهعنوان نمونه، پاكوميوس با قوانين خود مفهوم ديگري براي عزلتنشيني و صحرا به وجود آورد و حتي تجرد نيز زيرسؤال رفت؛ چراكه با تشكيل صومعه متأهلان نيز توانستند وارد آن شوند. حضور در صحرا ديگر بيمعنا شد و صومعه جاي آن را گرفت. درحاليكه اقامت در اين دو، كاملاً از لحاظ ماهوي با يكديگر فرق داشتند. ديگر راهبان به صورت انفرادي عبادت نكرده، بلكه در گروههاي چند نفره مشغول ميشدند. همچنين تجرد و باكرهگي، از شرايط اصلي اتصال به جامعه رهبانيت پيش از پاكوميوس بوده، كه وي اين اصل را زير پا گذاشته، معتقد بود كه متأهلان نيز ميتوانند وارد زندگي رهباني شوند(پيترز، 1392، ج3، ص 228). درحاليكه در كتاب مقدس نيز نميتوان ادلهاي براي آن يافت.
2. ساختار نظامي داشتن
با وجود اينكه وي مدت طولاني پس از خدمت در زمره راهبان بود و در محضر پالمون به شاگردي پرداخته بود، اما او سوگند خورده بود كه هميشه يك سرباز باشد تا بتواند به انسانيت خدمت كند(همان). بنابراين، وي پس از اينكه زندگي رهبانيت را آغاز كرد، زندگي انفرادي را به باد نقد گرفت و زندگي اشتراكي همراه با برنامههاي منظم با ساختاري كاملاً نظامي ايجاد نمود. البته شايعاتي كه در آن دوره، درباره نكوهش زندگي انفرادي وجود داشت، مبني بر اينكه تنهايي و عزلت مطلق موجب ديوانگي و جنون ميشود(ناس، 1381، ص 639)، نيز وي را در برقراري اين انضباط كمك كرد. پاكوميوس، راهبان را به گروههاي ده نفره يا صد نفره تقسيم كرد و براي هر گروه، شخصي همچون افسر را مشخص كرد. همه اينها نيز تحت فرمان پدر يا مادري بودند؛ درست همان چيزي كه در يك پادگان نظامي در جريان بود(وسلي ويشارت، 1990، ص 58). بنابراين، بايد دانست كه روشهاي پاكوميوس براساس تجارب وي در نظام بود، نه به دست آوردن تعاليم از مسيحيت و الهيات آن.
3. تغيير يافتن مفهوم صحرا و رياضت
صحرا در نگاه راهبان، جايگاه بسيار والايي دارد بهگونهايكه واژه «زاهد» در زبان انگليسي از واژه «eremos» به معني بيابان گرفته شده است. صحرا، مكان زندگي شياطين است كه راهبان براي مبارزه با شياطين به آنجا نقل مكان ميكردند(هيل، 2001، ص 171). در واقع اقامت در صحرا از ويژگيهاي رهبانيت پيش از پاكوميوس است. آنان اين ضرورت را از عملكرد عيسي مسيح و پولس و ساير حواريون كسب نمودند. راهبان بزرگ، سخنان زيادي درباره صحرا و جايگاه آن دارند. بهعنوان نمونه، آنتوني در اين باره ميگويد: «صحرا هم محل نبرد شيطان است و هم ملاقات خداوند و نيايش و تازهتر شدن»(ديويد، 2004، ص 178). اما با شكلگيري صومعه، اندك اندك صحرا و جايگاه آن از زندگي و ذهن راهبان به فراموشي سپرده شد. به همين دليل، در دورههاي بعد صومعه مقدس دانسته شد و براي آن اساطير متعددي تعريف ميشد. به هر ترتيب، با شكلگيري صومعه، يكي ديگر از ويژگيهاي مكتب آنتوني ـ با پيشفرض كتاب مقدس ـ كه زندگي و رياضت در صحرا بود، نيز از بين رفت و به فراموشي سپرده شد.
وقتي اقامت در صحرا منتفي شد، نوع رياضت كشيدن نيز تغيير يافت. در واقع، طبق برنامهاي كه پاكوميوس به راهبان ارائه داد، ديگر رياضت معناي واقعي و اصلي خود را كه راهبان دورههاي قبل متحمل آن ميشدند، كاملاً تفاوت يافت. در واقع رياضت آنچناني وجود نداشت. ازاينرو، بايد گفت: با شكلگيري صومعه و اقامت دستهجمعي در آن، غالب ويژگيهاي رهباني كه در دورههاي قبل از تشكيل صومعه وجود داشت و آن راهبان نيز سعي در كتاب مقدسي جلوه دادن آن ويژگيها داشتند، با قوانين صومعه يا از بين رفت يا تغييرات زيادي را به خود ديد.
4. سهولت ورود به صومعه و انتخاب زندگي رهباني
به دليل سختي راهب شدن، هر كس قادر نبود وارد اين عرصه شود و زندگي خود را وقف رياضت، آوارگي در بيابانها، تجرد و... نمايد. ازاينرو، برخي با استناد به آيات اناجيل، رهبانيت را مخصوص افراد خاص ميدانند، اما با تأسيس صومعه موضوع كاملاً تغيير يافت؛ زيرا ديگر رياضت و آوارگي در بيابان و مبارزه با شياطين معناي خود را از دست داده بود. به نوعي صومعه مأمن انسانهاي بيخانمان و فقير نيز شده بود. بدينترتيب، صومعهها منشأ بينظمي شد؛ زيرا براي تشخيص رياضتكشان حقيقي، از كساني كه بر اثر تنگدستي صومعه را براي زيستن جايي نسبتاً مرفه ميديدند، هيچ راهي وجود نداشت(راسل، 1373، ص 532). آسان شدن ورود به صومعه و انجام اعمال آسان صومعه، مسائلي بود كه پاكوميوس در مكاشفهاش به فرشته نيز اشاره كرده بود. فرشته در پاسخ وي اذعان داشت كه راهبان ضعيف هم ميتوانند اين اعمال را انجام داده، در صومعه حاضر باشند(پيترز، 1392، ج3، ص 226ـ227). اين از ويژگيهايي است كه تا پيش از پاكوميوس وجود نداشت كه در ادامهِ تحولات صومعه، موجبات جولان راهبان دنياگرا را فراهم ساخت.
نتيجهگيري
با بررسي انديشهها و عملكرد پاكوميوس، وي دوره جديدي از رهبانيت مسيحي را ايجاد كرد كه شايد بتوان از آن بهعنوان دوران «پساآنتوني» نام برد. پاكوميوس، با الهيات خاص خود توانست بسياري از اصول اصلي رهبانيت در دوران گذشته را تغيير داد، و رهبانيت جديدي ارائه كند. ازاينرو، ميتوان از پاكوميوس بهعنوان بنيانگذار نوعي رهبانيت جديد در مسيحيت سنت شرق نام برد.
پاكوميوس، با شيوه خود به رهبانيت انفرادي آنتوني پايان داد و روش جمعي يا سنوبتيك را با تأسيس صومعه ابداع نمود و قوانين جامع و مشتركي در آن مدون كرد. او راهبان را از صحرا به صومعه آورد و به ديرها قداست بخشيد، بهطوريكه صومعه جاي صحرا و قداست آن را به خود اختصاص داد. كمكم با كليسا همتراز و در نظر برخي رفيعتر دانسته شد. پاكوميوس، قوانين منظمي تدوين كرد و با ادعاي مكاشفه، به آن قوانين اعتبار و قداست بخشيد. ادعاي مكاشفه و ارتباط وي با فرشته، موجب شكلگيري تفكر مريد و مرادي و راشد و مرشدي گرديد كه بعدها، جايگاه بسيار مهمي در رهبانيت مسيحي يافت. اصلي كه هيچ ادله ديني ندارد. تا پيش از دوران پاكوميوس، راهبان تنها به رياضت مشغول بودند و مردم بومي صحراها و برخي دوستداران راهبان براي آنان طعام فراهم ميكردند، اما پاكوميوس معتقد بود: راهبان بايد كار كنند و خود كار نيز نوعي عبادت دانسته ميشود. كار كردن راهبان موجب ايجاد ارتباط آنان با اجتماع و در ادامه، دخالت آنان در مسائل كشورها و كليساها گرديد: اين مسئله نيز با اصل شكلگيري رهبانيت مسيحي ناسازگار و بدعت بهشمار ميرود.
عليرغم اينكه رهبانيت پاكوميوسي موجب جلوگيري افراطيگري در رهبانيت مسيحي شد و ارتباط ميان راهبان و كشيشان برقرار كرد و راهبان را مفيد براي جامعه ساخت، اما بايد گفت: اين شيوهها از سوي پاكوميوس، پشتوانه كتاب مقدسي نداشته، تنها به تفكرات و شرايط زيستي پاكوميوس مرتبط ميشود. در واقع، روشهاي پاكوميوس براساس تجارب وي در نظام بود، نه به دست آوردن تعاليم از مسيحيت و الهيات آن.
پاكوميوس، با شيوة خود، بسياري از ويژگيهاي مهم رهبانيت مسيحيت شرقي، از جمله مسئله سكوت، تجرد، زندگي در انزوا، حضور در صحرا و وقف خدا و انكار خود، را از بين برد و معناي جديدي از رهبانيت را وارد مسيحيت كرد. بسياري از ويژگيهايي كه براي رهبانيت بيان شد و توسط كتاب مقدس مستند دانسته شد، با آنچه در صومعهها ميگذشت، تفاوت داشت. بنابراين، اگر پيروان رهبانيت مسيحيت شرقي، مكتب پاكوميوس را پذيرفتهاند، بايد دلايل درونديني ديگري براي آموزههاي ارائهشده مكتب پاكوميوس ارائه دهند. درحاليكه اين مكتب، كاملاً با مكتب آنتوني قديس تفاوت دارد. ازاينرو، شاهد تناقضاتي در ادله ديني براي اثبات رهبانيت مسيحي هستيم. با وجود اينكه وي معتقد بود: قوانين خود را از فرشته گرفته و اين خداوند است كه اين شيوهها را به او آموزش داده است، اما در برخي موارد، برخي سخنان وي با يكديگر مطابقت نداشته، حتي در مواردي تناقض داشته است. راهبان بزرگي همچون باسيل، وي نيز با بسياري از اين قوانين مخالفت كردند.
- كتاب مقدس، 2007، چاپ ايلام.
- ادوكيموف، پل، راز محبت، www.irancatholic.com، بيتا.
- استورات، هالرويد، 1387، ادبيات گنوسي، ترجمه ابوالقاسم اسماعيلپور، تهران، اساطير.
- اسمارت، نينيان، 1383، تجربه ديني بشر، ترجمه محمد محمدرضايي و ابوالفضل محمودي، تهران، سمت.
- اسميت، مارگارت، 1390، مطالعاتي در عرفان اوليه خاور نزديك و خاورميانه، ترجمه منصور پيراني و مريم محمدي نصرآبادي، تهران، مركز.
- اسناد و مباحثي درباره تاريخ كليساي شر، بيتا، تهران، كانون يوحناي رسول.
- آندرهيل، اولين، 1392، عارفان مسيحي، ترجمه حميد محموديان و احمد رضا مؤيدي، قم، دانشگاه اديان و مذاهب.
- براندن، اس. جي. اف، 1391، پژوهشي در ايدهها، انسانها و رويدادها در اديان عهد باستان، ترجمه سودابه فضايلي، قم، دانشگاه اديان و مذاهب.
- بستاني، بيتا، دائرةالمعارف بستاني، بيروت، دارالمعرفة.
- بوش، ريچارد، 1384، جهان مذهبي، ترجمه عبدالرحيم گواهي، تهران، دفتر نشر و فرهنگ اسلامي.
- پيترز، اف ئي، 1392، يهوديت مسيحيت و اسلام، ترجمه حسين توفيقي، قم، دانشگاه اديان و مذاهب.
- توسعه كليسا؛ مسيحيان قرن چهارم، بيتا، بيجا.
- دورانت، ويل، 1385، تاريخ تمدن (عصر ايمان)، ترجمه ابوطالب صارمي و ديگران، تهران، علمي و فرهنگي.
- راسل، برتراند، 1373، تاريخ فلسفه غرب، ترجمه نجف دريابندي، تهران، كتاب پرواز.
- سليماني، عبدالرحيم، 1381، آشنايي با اديان مسيحيت، تصحيح سيد سعيد روحناي، قم، انجمن معارف اسلامي ايران.
- فانينگ، استيون، 1384ش، عارفان مسيحي، ترجمه فريدالدين رادمهر، تهران، نيلوفر.
- كرنز، ارل اي، 2008، سرگذشت مسيحيت در طول تاريخ، ترجمه آرمان رشدي، انتشارات ايلام.
- مرتون، توماس، 1385، حكمت مردان صحرا، ترجمه فروزان راسخي، تهران، نگاه معاصر.
- مفتاح، احمدرضا و سيد مرتضي ميرتبار، 1393، «آنتوني قديس و تأثيرپذيري آن از آيين گنوسي»، معرفت اديان، ش 20، ص 85ـ102.
- مهديزاده، علي، 1368، «رهبانيت مسيحي در شرق»، مجله مقالات و بررسيها، ش 47ـ48، ص ؟؟؟
- ميشل، توماس، 1387، كلام مسيحي، ترجمه حسين توفيقي، قم، دانشگاه اديان و مذاهب.
- ناردو، دان، 1385، پيدايش مسيحيت، ترجمه مهدي حقيقتجو، تهران، ققنوس.
- ناس، جان باير، 1381، تاريخ جامع اديان، ترجمه علي اصغر حكمت، تهران، علمي و فرهنگي.
- هيل، توامس و تورسون، 2001، استيفان، تفسير كاربردي عهد جديد، ترجمه آرمان رشدي و فريبرز خنداني، ويرايش سارو خاچيكي.
- ويلسون، برايان، 1381، دين مسيح، ترجمه حسن افشار، تهران، نشر مركز.
- David, Jasper, The Sacred Desert Religion, literature, Art, and culture, Australia, Blackwell Publishing, 2004
- Dunn, Marilyn, “The Emergence of Monasticism from the Desert Fathers to the Early Middle Ages”, USA, Blackwell Publishing, 2003
- http://www.fatheralexander.org/booklets/english/saints/pachomius_great.htm
- Jordan, Aumunn, Christian Spirituality in the Catholic Tradition, Wipfand Stock Publishers, 1985.
- Leclercq O.S.B, Jean, “The love of learning and the desire for God: A study of Monastic Culture”, Translated by Catharine Misrahi, New York, Fordham University Press, 2003,
- M. Drayton, James, “Pachomius as Discovered in the Worlds of Fourth Century christian Egypt, Pachomian literature and pachomian Monasticism: A figure of history or hagiography?”, Australia, University of Sydney, 2002
- Markschies, Christoph, “Gnosis an introduction”, translated by John Bowden, New York, 2003
- martin, Daniel J., “The Chimera of their Age: Twelfth Century Cistercian Engagement beyond Monastic Walls”, Pomona Senior Theses, Paper 110, 2014, http://scholarship .claremont.edu/pomona_theses/110
- MC Ginn, Bernard, “Christian Monasticism”, in ENC. Of Religion, editor Mircea Eliade, New York, Mcmillan publishing co., 1987
- Mccarthy, M.C., “PACHOMIUS, ST.”, New catholic ENC, Washington, Catholic University of America, 2002
- Mccarthy, M.C., “PACHOMIUS, ST.”, New catholic ENC, Washington, Catholic University of America, 2002
- Meyer, R.T., “Anthony of Egypt, st.”, New catholic ENC, Washington, Catholic University of America, 2002
- Rubenson, Samuel, “The letters of ST. Antony”, Fortress press, 1995
- Stoney, Constance, “Early double Monasteries”, London, Cambridge, 1915
- The fathers of the desert; translated from the German by Emily f. Bowden, in two volumes, Countess Hahn hahn, Burns and OAtes, London, 1907
- WESLEY WISHART, ALFRED, “A SHORT HISTORY OF MONKS AND MONASTERIES”, NEW JERSEY, PUBLISHER TRENTON, 1990
- Yanney, Rodolph, “Saint Pachomius Father of Koinonia”, Pennsylvania, Coptic Church Review, 1984
- Zissis, Theodore, “PACHOMIUS”, Eliade, Mircea, The ENC of Religion, New York, Macmillan PUB. CO., 2005