معرفت ادیان، سال هفتم، شماره اول، پیاپی 25، زمستان 1394، صفحات 93-112

    طرحی از نظام خداشناسی آیین هندو در ویشنوپورانه

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    محمدرسول ایمانی خوشخو / دانشجوي دكتري مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني / mrasool.imanik@gmail.com
    چکیده: 
    ویشنوپورانه، یکی از هجده پورانۀ اصلی و از جمله متون اصلی فرقۀ ویشنوّه آیین هندو است. در این متن، با تلفیق اسطوره های کهن هندویی و دستاورد مکاتب مهم فلسفی هند، همچون ودانته و سَنکهیه، ساختار منسجمی از خداباوری هندویی به تصویر کشیده شده و خدایان متکثر ادوار مختلف در الهیاتی وحدت وجودی هضم شده اند. ازاین رو، متن مناسبی برای آشنایی با صورت تکامل یافته باور به خدا در آیین هندو می باشد. این نوشتار، با رویکرد اسنادی ـ تحلیلی، دیدگاه این متن در مورد مهم ترین مسائل خداشناسی را استخراج و با ارائۀ تبیین منطقی از ربط و نسبت، سعی نموده تا خدایان متکثر و موجودات الوهی در نظام منسجمی جای داده شوند. بر اساس مهم ترین یافتۀ این تحقیق، نظام خداشناسی ویشنوپورانه، ساختاری متشکل از ذات بسیط و غیرشخصی خدای متعال و مراتب تشخص یافتۀ آن ذات است. ذات غیرشخصی خداوند، با تشخص در صورت های گوناگون، مراتب مختلفی از موجودات اعم از خدایان سه گانه و اصلی، خدایان فرعی، موجودات الوهی و پدیده های طبیعی را پدیدار می سازد؛ پدیده هایی که جملگی حصه ای از انرژی ویشنو هستند و نباید آنها را وجود حقیقی و مستقلی تلقی کرد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    A Research Project on the Theological System of Hinduism in Vishnu Purana
    Abstract: 
    Abstract Vishnu Purana is one of the eighteen basic Puranas and one of the basic texts of Vishnuite sect in Hinduism. In this text, a coherent structure of Hindu theism is presented by collating the ancient myths of Hinduism and the achievements of the important philosophical schools in India, like Vedanta and Sankhya, and multiple gods of various historical periods were incorporated in a pantheistic theology. Hence, this text is considered a good source about the developed type the belief in God in Hinduism. Using a documental-analytical approach, this paper extracts from this text the theological views about the most important issues, and, offering a logical explanation of the relationship between them, it seeks to arrange multiple gods and divinely creatures in a coherent order. The main findings of this research show that the theological system of Vishnu Purana is a kind of structure which is composed of the simple and impersonal essence of God Almighty and the identified levels of that essence. Classified into different forms, the impersonal essence of God exposes the different levels of creatures including triple and basic gods, subordinate gods, divinely creatures and natural phenomena; phenomena which en masse are a portion of Vishnu’s energy and so they should not be considered as a real and separate being.
    متن کامل مقاله: 

    مقدمه
    باور به خدا در طول تاريخ آيين هندو، با گذر از ادوار گوناگون تاريخي، روندي تكاملي طي كرده و چندگانه‌پرستي، كه وجه غالب مراحل آغازين دورۀ ودَه‌اي است، در دورۀ كلاسيك به الهياتي توحيدي تبديل شده و موجودات الوهي متكثر، در يك الهيات وحدت وجودي هضم شده‌اند. از ميان منابع مربوط به اين دوره، شايد پورانه‌ها نسبت به سايرين، تصوير روشن‌تري از باور به خدا در اين دوره به نمايش مي‌گذارد؛ چراكه در اين متون، با تلفيق سنت كهن و اسطوره‌اي هندويي با دستاورد مكاتب فلسفي هند، نظامي را ترسيم مي‌كند كه مي‌توان انسجامي نسبي بين اجزاء و مؤلفه‌هاي مختلف آن را مشاهده كرد و پراكندگي خدايان متكثر و موجودات الوهي را در ساختار واحدي ملاحظه نمود. در اين زمينه، از ميان متون پورانه‌اي شايد ويشنوپورانه، منبع مناسب‌تري براي انجام اين مهم ‌باشد؛ چراكه در عين اختصار نسبت به پورانه‌هاي ديگر، به نحو كامل‌تر‌ و جامع‌تري تعاليم هندويي و از جمله باور هندوان متأخر در خصوص خداوند را به نمايش مي‌گذارد. اين متن، با زبان اسطوره‌اي خود حاوي فقرات فراواني است كه به معرفي خداوند و كيفيات و افعالش پرداخته، مي‌تواند مكان مناسبي براي استخراج پاسخ مهم‌ترين سؤالات در خصوص باور به خدا باشد. در اين نوشتار، پس از معرفي ويشنوپورانه، مهم‌ترين مؤلفه‌هاي نظام خداشناسي ويشنوپورانه از لابه‌لاي اين متن استخراج، آن‌گاه با تبيين و ربط و نسبت آنها، نظام خداشناسي اين متن ترسيم شده است.
    پيش از پرداختن به موضوع، بيان دو نكته ضروري است: اولاً، رويكرد و نحوۀ تقرب اين پژوهش به موضوع، رويكردي است كه در دين‌پژوهي تطبيقي اتخاذ مي‌شود(ر.ک: قراملکي، 1387، گفتار دوازدهم). در اين رويكرد، تلاش شده است تا فارغ از هرگونه پيش‌داوري و از منظر اهالي اديان، باورهاي يك دين مورد مطالعه قرار گرفته، با رويكردي همدلانه، باورهاي خاصّ هر دين از منظر پيروان همان دين بررسي شود. طبيعي است ازآنجاكه لازمۀ چنين رويكردي، تلاش در جهت فهم بهتر يك آموزه‌ از دريچۀ ذهن باورمندان به آن است، نتايج به‌دست‌آمده دلالتي بر صحت و سقم آنها نخواهد داشت. همچنين لازمة ارزيابي انتقادي آنها، داشتن تصوير روشني از آموزه‌ها خواهد بود. ثانياً، ازآنجاكه هدف اين رساله ارائه نظام منسجمي از باور به خدا در ويشنوپورانه بوده، براي اشاره به حقيقت غيرشخصي خداوند، كه ساري و جاري در همه پديده‌هاست، از واژۀ «خداي متعال» استفاده شده است. انتخاب چنين عنواني به اين جهت است كه در ويشنوپورانه، براي اشاره به اين حقيقت غيرشخصي خداوند، كه متعال از تمامي خدايان اصلي و فرعي و كل جهان است، از اسامي مختلفي استفاده شده و احكام مربوط به مرتبۀ غيرشخصي خداوند به هريك از ويشنو، برهما، كريشنَه نسبت داده شده است. ازاين‌رو، براي فهم بهتر خداشناسي اين متن، از عالي‌ترين مرتبه ذات كه در قالب خدايان فوق ظاهر مي‌گردد، به «خداي متعال» ياد شده است.
    معرفي ويشنوپورانه
    ويشنوپورانه، يكي از هجده پورانه‌هاي اصلي است كه مربوط به دستۀ ستوَه بوده و پس از بهاگَوتَه‌پورانه، مهم‌ترين متن در نزد فرقۀ ويشنَوه مي‌باشد. اين پورانه، مشتمل بر بسياري از داستان‌ها و اسطوره‌هايي است كه در سنت ودَه‌اي سابقه داشته است. اين پورانه از اين داستان‌ها براي تبيين و تشريح آموزه‌هاي كلي خود در خصوص خداشناسي، جهان‌شناسي و نجات‌شناسي استفاده كرده است.
    در ويشنوپورانه، پرستش ويشنو از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. تجسدها و اوتارَه‌هاي ويشنو در اين پورانه به تفصيل معرفي شده‌اند. افزون بر اينكه، بيان سرگذشت برخي شخصيت‌هاي الوهي همانند كريشنَه، به‌عنوان يكي از اين اَوتاره‌ها، بخش قابل‌توجهي از اين كتاب را به خود اختصاص داده است.
    در مورد چگونگي تأليف و نگارش ويشنوپورانه، دو ديدگاه كلي مطرح است: در يك ديدگاه، كه مؤيداتي بر آن را در خود فقرات ويشنوپورانه نيز مي‌توان يافت(ويلسون، 1840، ج 1، ص 5ـ6)، مؤلف ويشنوپورانه پَراشَره(parāshara)(ر.ك: پارسون، 2009، ص 77) دانسته مي‌شود. در ديدگاهي ديگر، اين متن همانند برخي ديگر از متون هندويي، به وياسَه نسبت داده مي‌شود. وياسَه(vyāsa)، شخصيت‌محوري در كل پورانه‌ها، بلكه سنت هندويي است. وي كسي است كه ودَه‌ها را تنظيم كرده، به شكل چهارگانۀ كنوني تدوين نموده است. وي مؤلف مهاربهاراته نيز دانسته مي‌شود. ازاين‌رو، ‌داراي جايگاه محوري و تأثيرگذار است كه در ويشنوپورانه به‌عنوان اوتارَۀ ويشنو تلقي مي‌شود(همان، ج 3، ص 33). اوتاره خواندن وياسه، بدين معناست كه ويشنو در ادوار گوناگون خود را در وياسَه‌هاي مختلف ظاهر كرده، به تأليف و يا انشاء متون ديني اقدام كرده است. براين‌اساس، مي‌توان بين دو ديدگاه فوق قرابتي ايجاد كرد و گفت: انتساب همزمان ويشنوپورانه به پراشَره و وياسَه صحيح مي‌باشد؛ چراكه پراشَره اسم خاص بوده و هم او مؤلف ويشنوپورانه است و وياسَه اسم عامي است كه بر افراد و نويسندگان مختلفي از جمله پراشَره صدق مي‌كند. هرچند ممكن است وياسَه‌اي كه از شخص منحازي در سنت هندويي حكايت مي‌كند نيز وجود داشته است.
    در مورد تاريخ تأليف ويشنوپورانه بايد گفت: بحث از تاريخ دقيق تأليف اين متن و به‌طوركلي، تمامي متون مقدس هندويي، كاري دشوار و محل اختلاف و بحث فراواني است. از جمله علل اين امر، بر خلاف تمدن مصر و بين‌النهرين، اين است كه بيشتر اسناد و نسخه‌هاي اصلي متون هندويي، ابتدا بر روي برگ خرما يا موارد مشابهي نوشته مي‌شدند كه در معرض زوال بوده و عمر آنها نمي‌توانست از چند صد سال تجاوز كند(استيون، 2006، ص 140). ازاين‌رو، لودو راچر، يكي از محققان برجستۀ پورانه‌اي معتقد است: «مشخص كردن تاريخ هيچ‌يك از پورانه‌ها به‌طوركلي امكان‌پذير نيست»(راچر، 1989، ص 486). فريدلم هاردي نيز با اشاره به عامل ديگري كه تخمين تاريخ نگارش پورانه‌ها را مشكل كرده، بحث از تاريخ يك پورانۀ سانسكريتي را بي‌معنا دانسته، مي‌نويسد: «نسل‌هاي متعددي از سرايندگان و امثال آنها در جمع‌آوري عناصر شكل‌دهندۀ اين متون سهيم بوده‌اند؛ عناصري كه در ادوار گوناگون به يك نام خوانده مي‌‌شده‌اند»(هاردي، 2001، ص 486). بنابراين، به جاي بحث از تاريخ دقيق نگارش ويشنوپورانه،‌ بايد از تخمين‌هايي زد كه با استناد به شواهد تاريخي و قرائن درون‌متني مطرح شده‌اند و گاه تفاوت آنها از جهت زماني به بيش از ده قرن مي‌رسد. لودوراچر در جلد دوم تاريخ ادبيات هند، با ارائۀ فهرستي از تخمين‌هاي مختلفي كه در خصوص تاريخ نگارش ويشنوپورانه مطرح شده، به نام صاحبان آنها اشاره مي‌كند(راچر، 1989، ج 2، ص 249). در اين فهرست، تخمين‌هايي از 500 پيش از ميلاد تا 1045 پس از ميلاد مشاهده مي‌شود؛ نظريۀ اخير از آن ويلسون مترجم ويشنوپورانه مي‌باشد.
    در مورد ساختار كلي ويشنوپورانه بايد گفت: در مقايسه با ساير متون عمدۀ هندويي و حتي برخي پورانه‌ها، ويشنوپورانه از حجم كمتري برخوردار است(همان، ص 246). براي نمونه، در مقايسه با بهاگوتَه‌پورانه، كه داراي دوازده كتاب (سكنده) و سيصد و هجده فصل و مجموعاً هجده هزار فقره مي‌باشد، ويشنوپورانه تنها داراي 7000 فقره است كه در 126 فصل (adhyayas) و 6 كتاب (Amshas) سامان يافته است. محتواي اين كتاب به صورت القاء معارف و تعاليمي است كه توسط حكيمي به نام پراشَرَه(Parāshara)، به شاگرد خود مَيتريه(Maitreya) القاء شده است. در جاي‌جاي ويشنوپورانه مَيتريه، سؤالي در باب موضوعات مختلفي از جمله اسطوره‌هاي كهن، سلسله دودمان پادشاهان، چگونگي خلقت و فروپاشي جهان و صفات ويشنو مطرح مي‌كند و در پاسخ او، پراشرَه به ايراد تعاليمي در اين خصوص مي‌پردازد. ويشنوپورانه، خواننده را به زماني بسيار دور برده و از آغاز جهان و چگونگي پيدايش موجودات سخن مي‌گويد. به ادوار مختلف تاريخي اشاره كرده و حكايات و شرح‌حال سلسله‌هاي پادشاهي و دودمان آنها، كه در اين ادوار سلطنت كرده‌اند، بازگو مي‌كند. در نهايت، با توصيفي از كالي‌يوگَه و چگونگي فروپاشي و اضمحلال جهان به پايان مي‌رسد.
    همچنين در مورد تعاليم ويشنوپورانه در مورد خدا بايد گفت: ويشنوپورانه از دستاورد مكاتب فلسفي ماقبل خود، همچون سَنكهيه و ودانتَه، براي نظم‌بخشي به هرج و مرج موجود در انجمن خدايان هندويي سود فراوان جسته، با تلفيق ثنويت مكتب سَنكهيه با الهيات وحدت وجودي ودانتَه، خدايان متكثر را كه از دورۀ ودَه‌اي محور عبادت و توسّل هندوان بوده‌اند، در ساختار توحيدي خود جاي داده است. براين‌اساس، ويشنوپورانه مكتب فلسفي نيرومندي را ايجاد كرده كه به همراه بهاگوتَه‌پورانه، اركان اصلي فرقه بزرگ ويشنَوه را پايه‌ريزي كردند، به‌گونه‌اي‌كه مي‌تواند به‌عنوان متن مناسبي در اختيار پژوهشگراني قرار گيرد كه مايلند از باور آيين هندوي متأخر در خصوص خدا آگاهي يابند.
    نسخه‌اي از ويشنوپورانه، كه محور مطالعات ما در اين نوشتار است، ترجمه‌اي انگليسي از متن اصلي و سنسكريت آن است كه به سال 1840م در لندن با عنوان ويشنوپورانه: دستگاه اسطوره‌شناسي و سنت هندويي به چاپ رسيد. مترجم اين اثر، هاريس هيمِن ويلسون(1786ـ1860م)، شرق‌شناس انگليسي است.
    نظام خداشناسي ويشنوپورانه
    براي دستيابي به درك و فهم منسجمي در خصوص باور خدا در يك آيين خداباور، ارائۀ طرحي از نظام خداشناسي آن راه‌گشاست. مراد از «نظام خداشناسي»، ساختار منسجمي از باورها و تعاليم مربوط به خداست كه بر مباني مشخصي استوار بوده، داراي ارتباط منطقي و اجتماع آنها در كنار هم، تصويري كلي از خداشناسي آن دين به نمايش مي‌گذارد. براي ترسيم چنين نظامي، بايد با طرح سؤالاتي در خصوص مباني معرفت‌شناسي باور به خدا و نيز مباني تصوري و تصديقي، اعم از مفهوم خدا، سنخ‌شناسي هستي خدا، هستي و معناي صفات خدا و هدف و كيفيت فعل خداوند، مهم‌ترين اجزاء و مولفه‌هايي كه اجتماع آنها مي‌تواند در كنار هم، به شكل‌دهي يك نظام كمك كند، استخراج كرده و آن‌گاه با تبيين ربط و نسبت آنها با يكديگر، ساختار منسجمي از اين نظام را ارائه داد. به همين دليل، در اين قسمت ابتدا به مسئلۀ شناخت خدا، به‌عنواني يكي از مباني معرفت‌شناسي نظام خداشناسي ويشنوپورانه مي‌پردازيم و پس از مشخص كردن مهم‌ترين اجزاء و مؤلفه‌هاي اين نظام، به تبيين و تحليل رابطه آنها اقدام خواهيم كرد. در پايان، به دو مشخصۀ اين نظام در بعد هستي‌شناسي، كه مي‌تواند شاخصۀ كلي اين نظام تلقي گردد، اشاره مي‌شود.
    الف. مباني معرفت‌شناسي 
    پيش از پرداختن به هر سؤالي در مورد خدا در يك آيين خداباور، بايد نسبت به مسئلۀ شناخت خداوند در آن آيين آگاه شد. مشخص كردن ديدگاه كلي يك دين در مورد امكان شناخت خداوند و راه‌هاي ممكن براي شناخت وي، بايد به‌عنوان مبنا و اصلي تلقي گردد كه امكان پرداختن به مسائل ديگر در حوزۀ خداشناسي را ممكن مي‌سازد. در ويشنوپورانه، عبارات متناقضي در مورد شناخت‌پذيري خداوند مي‌توان يافت. براي نمونه، در فصل اول از كتاب پنجم ويشنوپورانه، حمدي از برهما در ستايش خداي متعال نقل شده كه شناخت‌ناپذيري وي را به ذهن متبادر مي‌سازد. در اين ستايش، خطاب به خداي متعال گفته مي‌شود: «تو غيرقابل تصور، غيرقابل توصيف و غيرقابل درك هستي» (همان، ج 4، ص 252). در مقابل، در برخي ديگر فقرات، نه‌تنها بحث از امكان شناخت خداوند، بلكه اين شناخت، تنها معرفت درست و شايستۀ نام حكمت معرفي مي‌شود. همچنان‌كه در فصل نوزدهم از كتاب اول ويشنوپورانه، پَرَلاده(prahlāda) هرگونه مشغول ساختن ذهن به غيرخدا را نوعي جهل و بازماندن از حكمت حقيقي معرفي كرده، صرف وقت براي تحصيل علوم را اتلاف وقت مي‌داند. تنها تلاش براي كسب حكمت حقيقي، كه همان شناخت خداي متعال است، تلاش سودمند معرفي شده است(همان، ج2، ص52).
    مراجعه به ساير فقرات ويشنوپورانه، حاكي از اين است كه تعارض موجود در عبارات فوق، تعارضي بدوي بوده و هريك از بيانات فوق، ناظر به ساحت خاصي از شناخت خداي متعال است. در ويشنوپورانه خداوند، همان روح متعال است كه در جهان مادي و موجودات آن نفوذ كرده، تمامي پديده‌هاي مشهود، در حكم صورتي براي اين روح متعال مي‌باشند. براين‌اساس، شناخت حقيقت اين روح، كه در دل پديده‌ها پنهان است، امكان‌پذير نيست. اما صورت مشهود وي، كه همين جهان مادي است را مي‌توان شناخت. در فصل دوازدهم از كتاب اول ويشنو‌پورانه، مدحي از زبان دَرووا (Dhruva) وجود دارد كه در آن چون خداي متعال خود را به شكل اموري همچون، طبيعت، روح، جهان و برهما درآورده، شناخت وي از طريق اين امور ممكن شمرده شده است(همان، ج 1، ص 172). براين‌اساس، هرگونه شناختي از جهان هستي كه با ابزاري همچون حس و عقل تحصيل مي‌شوند، درواقع نوعي شناخت خداست. اما شناخت ساحت و مرتبه‌اي از وي كه مشهود است، اما ساحت غيرمشهود وي با هيچ ابزار و وسيله‌اي قابل شناخت نيست.
    ميزان توانايي قوه حس و عقل براي شناخت خداوند در فصل چهارم كتاب اول ويشنو‌پورانه آمده است. در آنجا خطاب به خداي متعال بيان مي‌شود كه «هرآنچه با ذهن درك مي‌شود، هرآنچه با حواس، احساس مي‌شود و هرآنچه با عقل تمييز داده مي‌شود، همگي با تو متحد است. با اين حال، همگي صورتي از تو مي‌باشند»(همان، ج 1، ص 60). ازاين‌رو، هم بر توانايي اين قوا صحه گذاشته شده و هم به‌نوعي كارآمدي آن براي شناخت حقيقت و كنه ذات خداوند زيرسؤال رفته است. نه‌تنها حس و عقل، كه معرفت نقلي نيز در اين متن با چنين كاستي‌هايي روبه‌روست و شناخت ناشي از شنيدن گزارش‌هاي نقلي نيز از جمله معارف حسي شمرده شده است. با اين حال، در كنار ناكارآمدي اين قوا، از شناخت ديگري صحبت مي‌شود كه به جاي آنكه خود را درگير صور حسي و مشهودات كند، به مراقبه و تأمل بر خود ويشنو مي‌پردازد و به حقيقت وي، كه متحد با جهان است، راه مي‌يابد. در فصل پنجم از كتاب ششم، با تفكيك اين دو نوع شناخت، آمده است: شناخت حسي كه از طريق حواس خمس حاصل مي‌شود، همچون شناختي كه از طريق گوش و نقل منابع ديني به دست مي‌آيد، در حقيقت جهلي بيش نيست و مانند نوري است كه ذاتاً نوري ندارد، بلكه از منبع نور، يعني چراغ تغذيه مي‌كند. اما معرفت حقيقي كه از طريق تأمل دروني به دست آمده، مانند خورشيدي است كه نور آن از خودش مي‌باشد. لذا شايسته نام معرفت صحيح مي‌باشد(همان، ج 5، ص 210).
    از آنچه گذشت مي‌توان گفت: در ويشنوپورانه شناخت خداوند ممكن است، اما بايد سطح انتظار خود از اين شناخت را مشخص نمود. شناخت خداوند از طريق جهان مشهود، امري ممكن است. در اين زمينه، مي‌توان از تمامي ابزارهاي معهود شناخت، اعم از حس و عقل و نقل مدد جست. اما همة اين ابزارها، شناخت ناقصي به همراه دارند كه ويشنوپورانه نام «جهل روحاني» را بر آن مي‌نهد(همان، ج 1، ص 64). اما معرفت و حكمت صحيح در سايۀ تأمل بر خود برهما و نه صور مشهود آن است. در نتيجۀ چنين تأمل و مراقبه‌اي است كه انسان از نگرش تمايزنگر بين خدا و جهان خلاصي مي‌يابد و به شناخت شهودي ناب، كه همان فهم اتحاد خداي متعال با جهان است، نائل مي‌شود.
    ب. اجزاء و مؤلفه‌هاي نظام
    با عرضۀ برخي از مهم‌ترين سؤالات در مورد ذات، صفات و افعال خداوند بر ويشنوپورانه و بررسي فقراتي كه مشتمل بر حكم و يا گزاره‌اي در خصوص اين سه موضوع محوري هستند، مي‌توان به اجزا و مؤلفه‌هاي نظام خداشناسي اين متن دست يافت. اين اجزاء عبارت‌اند از: 
    1. ذات غيرشخصي خداي متعال
    هستي ذات خداوند و سنخ وجود وي، از جمله مسائلي است كه در فقرات متعددي از ويشنوپورانه به آن پرداخته شده است. با اين حال، وجود توصيفات متعدد، بلكه صدور احكام متعارض در باب هستي خداي متعال موجب شده تا در بدو امر، امكان برداشت تلقي واحد با مشكل مواجه شود. اما اگر اين عبارات را ناظر به توصيف وجود غيرشخصي خداوند تلقي كنيم، قادر خواهيم بود به فهم روشن‌تري از هستي ذات وي در اين متن دست يابيم.
    در ويشنوپورانه، گاه خداي متعال چنان تنزيه مي‌شود كه از پذيرش هرگونه تكثري مبرا مي‌گردد؛ هستي وي ذاتي بسيطي معرفي مي‌شود كه فارغ از ابتدا و انتها و تولد و فناست(همان، ج 1، ص 17ـ18). درحالي‌كه خاستگاه و منشأ حركت و تكامل، همه موجودات در جهان است، ذات خود وي، يكپارچه و فارغ از هرگونه تغيير و زوالي است(همان، ج 1، ص 17ـ18).
    در مقابل اين رويكرد تنزيهي، در فقرات ديگري با اتخاذ رويكردي تشبيهي، خداوند چنان به جهان و پديده‌هاي طبيعي نزديك مي‌شود كه نمي‌توان مرز مشخصي را بين او و جهان ترسيم كرد؛ گاه مرز بين آن دو چنان برچيده مي‌شود كه از اشتمال، بلكه اتحاد وي و جهان سخن مي‌رود. در اين فقرات، براي نشان دادن اتحاد ذات خداوند با تمامي موجودات، از اينگونه عبارت استفاده مي‌شود: «من پيوسته او را ستايش مي‌كنم كه به نام آسمان و زمين و آب و هوا و آتش ناميده مي‌شود»(همان، ج 5، ص 254). در جايي ديگر، ويشنو با تمامي ستارگان، جنگل‌ها، كوه‌ها، رودها و درياها متحد مي‌گردد(همان، ج 2، ص 309). با ملاحظه اين فقرات، بايد گفت: خداوند در ويشنوپورانه، هم وجودي واحد و بسيط است و هم مشتمل بر تمامي كثرات خلقي و ساري در آنها است.
    براي توافق بين دو جنبۀ متضاد فوق بايد گفت: خداوند در ويشنوپورانه داراي حقيقتي غيرشخصي است كه با حفظ بساطت و يكپارچگي خود در تمامي موجودات سريان مي‌يابد. همين ويژگي، وي را قادر مي‌سازد تا در همه مكان‌ها و در دل همه موجودات حاضر باشد. در حالي‌كه قوالب وجود آنها را به خود نمي‌گيرد و يكپارچگي خود را كماكان حفظ مي‌كند. مي‌توان مساوي دانستن ذات ويشنو با علم و آگاهي در برخي فقرات(همان، ج 1، ص 163) را در همين راستا توجيه كرد؛ يعني اين تعابير براي نشان دادن حضور همراه با آگاهي ذات غيرشخصي خداي متعال در تمامي پديده‌هاست.
    2. صفات و كيفيات ويشنو
    صفات و كيفيات خداوند، موضوع بحث فقرات بسياري از ويشنوپورانه است. در اين متن، صفات و كيفيات گوناگوني به خداي متعال نسبت داده شده كه براي فهم بهتر، مي‌توان آنها را از حيث شمول و فراگيري در سه دسته جاي داد:
    الف. در برخي فقرات، هر آنچه صفت و كيفيتي محسوب مي‌شود، اعم از صفات كماليه و صفات حاكي از نقص، به ويشنو نسبت داده شده است. در كنار صفات كمالي، صفات حاكي از نقصي همچون تغييرپذيري، زشتي، جهالت و شرارت نيز از آن او دانسته شده، بلكه با آنها مدح شده است(همان، ج 2، ص 62).
    ب. دستۀ ديگري از فقرات ويشنوپورانه، صفات خداوند را تنها به صفات كمالي محدود مي‌كنند و با بيان اينكه در ذات ويشنو هيچ‌گونه نقصي راه نمي‌يايد، هر آنچه بيانگر نوعي كمال و تعالي است، براي وي اثبات مي‌شود. در اين فقرات، با پذيرش اينكه ذات خدا ذاتي كامل است، صفاتي همچون تعالي، توفق، قدرت، حكمت و انرژي به وي نسبت داده مي‌شود(همان، ج 5، ص 214).
    ج. در كنار دو دسته فقرات فوق، در فرازهاي ديگري از ويشنوپورانه، مفهوم صفت و كيفيت معناي ضيق‌تري مي‌يابد و تنها منحصر به سه ويژگي و كيفيت عمده مي‌گردد. در اين فقرات، خداي متعال با سه صفت ثابت و بنيادين معرفي مي‌شوند كه عبارتند از: پليدي، نيكي و تاريكي. تفاوتي كه اين سه صفت با ساير اقسام صفات و كيفيات دارند، اين است كه براي آنها كاركردهاي هستي‌شناسانه‌اي تعريف مي‌شود كه منشأ آثار و افعال خداي متعال مي‌باشند(همان، ج 2، ص 87).
    براي فهم درست گونه‌هاي مختلف توصيف خداوند و جمع فقرات فوق در يك ساختار منسجم، بايد تصوير روشني از حقيقت وي و ارتباط ذات او با صفات و چگونگي عمل وي در جهان به دست آورد كه توضيح آن خواهد آمد.
    3. موجودات الوهي و خدايان
    در ويشنوپورانه، در كنار موجوداتي همچون انسان‌ها، حيوانات و جانداران ديگر كه با عالم طبيعت مرتبط هستند، از موجودات ديگري نام برده شده كه بايد آنها را با عالم الوهي مرتبط دانست. مرور فقراتي كه مشتمل بر بيان اين موجودات الوهي است و از آنان به خدايان تعبيرشده، بيانگر اين است كه اين موجودات الوهي، از سويي متمايز از خداي واحد و متعال هستند و از سوي ديگر، با موجودات طبيعي نيز تفاوت‌هاي آشكاري دارند.
    در ويشنوپورانه، خدايان همچون موجودات ديگر مخلوق خداي متعال هستند. همچنان‌كه وقتي پَراسَپه در مقام بيان چگونگي خلق موجودات توسط خداي متعال برمي‌آيد، به مَيتريه توضيح مي‌دهد كه برهما، در نتيجه تأمل برخويشتن به خلق چهار نوع مخلوق اقدام كرد كه عبارت بودند از: خدايان، ديوان(اَسْوَره‌ها)، اجداد انساني(پيتري‌ها) و افراد بشر(همان، ج 1، ص 79ـ80). به همين دليل، در اين متن براي تمايز اين خدايان نسبت به خداي متعال، در فرازهاي متعددي براي اشاره به خداي غيرشخصي و متعال، از واژۀ «خداي خدايان» استفاده مي‌شود(همان، ج 2، ص 88).
    همراهي خدايان با خداي متعال براي انجام مهم‌ترين وظايف و كاركردهاي خود نيز از ديگر شاخصه‌هايي است كه مي‌توان براي خدايان ويشنوپورانه برشمرد. همچنان‌كه وقتي خداي متعال قصد حفاظت از موجودات انساني را دارد، خود را در قالب ايندرا و خدايان ديگر ظاهر مي‌سازد(همان، ج 3، ص 252). يا در جايي كه به افسانۀ لكشمي پرداخته مي‌شود، از تجديد انرژي خدايان توسط خدايان براي انجام وظايف محوله سخن مي‌رود. در اينجا ويشنو به اَسْوَره‌ها دستور مي‌دهد تا گياهان دارويي را در درياي شير بريزند و اعمال ديگري را به دستور وي انجام دهند(همان، ج 1، ص 142ـ143).
    علاوه بر نقش معاونت و همراهي خداي متعال، نقش ديگر خدايان در ارتباط با رفع حوائج موجودات انساني ظاهر مي‌گردد. جايي كه محور مسئلت و تمناي انسان‌ها براي رفع حوائج قرار مي‌گيرند. نمونه‌اي از ايفاي اين نقش را مي‌توان در افسانه مربوط به شاهزاده‌اي به نام ليمي مشاهده كرد؛ جايي كه براي احياي مجدد وي در قالب جسماني، مراسم قرباني تدارك ديده مي‌شود و روحانيون متصدّي مراسم، از خدايان مي‌خواهند كه بر باني قرباني بركت فرستد و به ليمي حيات ديگري عطا كند. هرچند ليمي، خود تمايلي به اين مسئله ندارد. در مقابل، از خدايان مي‌خواهد كه به جاي زنده كردن بدن وي، كاري كنند كه وي پيوسته در چشمان تمامي موجودات زنده باشد. با اين درخواست، خدايان نيز نازل شده و تقاضاي وي را مستجاب مي‌كنند(همان، ج 3، ص 329).
    با مرور فقرات فوق مي‌توان گفت: در ويشنوپورانه، علاوه بر خداي متعال، كه وجودي غيرشخصي و ساري در همة پديده‌هاست، موجودات الوهي ديگري نيز مطرح هستند كه علاوه بر اينكه خود، مخلوق خداي متعالند، اعمال الوهي نيز به آنها نسبت داده شده است. اين دو ويژگي، شاخصۀ مشترك خدايان متكثر در ويشنوپورانه است؛ هرچند از حيث اهميت، جايگاه و نيز كاركردهاي الوهي، مراتب متفاوتي دارند كه بايد در ترسيم نظام خداشناسي مورد توجه قرار گيرد.
    ج. تبيين نسبت و ربط اجزاي نظام
    در اينجا، به‌عنوان بخش ديگري از پروسۀ نظام‌سازي خداشناسي ويشنوپورانه، نسبت و ربط ذات خداوند، با صفات وي، رابطه وي با ساير خدايان و رابطۀ ذات ويشنو و مخلوقات تبيين شده است.
    1. ذات نيرگونه و سه‌گونه ويشنو
    گذشت كه ذات ويشنو و كيفيات وي، مقولاتي هستند كه فقرات متعددي از ويشنوپورانه به بيان احكام آنها اختصاص يافته است. اما آنچه قابل تأمل است، اينكه اين متن از كيفيت رابطه آن دو ارائه كرده است؛ چراكه اگر عدم شخص‌وارگي را محوري‌ترين حكم ذات تلقي كنيم، اتصاف ذات به صفات مشخص و معين را چگونه بايد توجيه كرد؟
    در ويشنوپورانه با عبارات متضادي از اتصاف خداوند به صفات متكثر سخن رفته است؛ برخي ذات ويشنو را عاري از هرگونه صفتي به تصوير مي‌كشند. برخي ديگر، هر آنچه را بهره‌اي از نام صفت دارد، به وي نسبت مي‌دهند. در نقل اسطورۀ خاندان پراچتاس آمده است: وقتي فرزندان اين خاندان بنا به خواست و ميل پدر، براي تكثير نسل بشر به اعماق دريا رفتند، خداي متعال را روحي ناب، خالص و فارغ از هر گونه كيفيت و صفتي معرفي كرده و كساني كه وي را متصف به صفات و كيفيات مي‌دانند را جاهل و بي‌بهره‌ از معرفت صحيح دانستند(همان، ج 1، ص 197). درحالي‌كه وقتي برهما، به همراه گروه خدايان به پيشگاه خداي متعال رفته، تا از وي براي از بين بردن ناپاكي از روي زمين استمدا كنند، از يك‌سو، ويشنو را با صفات و كمالات متعددي همچون حكمت و قدرت و بخشندگي مي‌ستايد و از سوي ديگر، صفاتي همچون خستگي، تنبلي، ترس، عصبانيت و هوس را از وي سلب مي‌كند(همان، ج 4، ص 255ـ256). روشن است كه از ميان دو گونه توصيف فوق، فرازهايي كه به نفي مطلق صفات از ويشنو پرداخته‌اند با ذات غيرشخصي وي سازگارترند؛ چراكه اتصاف به هر صفتي، در حقيقت پذيرش نوعي تشخص است. با اين حال، براي كنار گذاشتن حجم عظيمي از عبارات دسته دوم، دليلي وجود ندارد. ازاين‌رو، بهتر است به دنبال يافتن راه جمعي براي اين دو دسته عبارات باشيم. به نظر مي‌رسد، ذومراتب دانستن ذات، راه مناسبي براي فهم رابطه ذات غيرشخصي خداي متعال و كيفيات متكثر او باشد. اگر گفته شود غيرشخصي بودن خداوند، مربوط به عالي‌ترين مرتبه و كنه ذات اوست و اتصاف به صفات، به مراتب تنزل‌يافته وي مربوط مي‌شود، شايد چاره كار باشد. آنچه ما را در اين برداشت مصمم‌تر مي‌كند، گزارش ويشنوپورانه از شهود كساني است كه ساحت‌هاي گوناگون هستي را طي كرده، پس از خارج شدن از حالت اتحاد با ويشنو و بازگشت به عالم كثرت و در نتيجۀ شهود حيثيات مختلف ذات ويشنو، به اثبات و نفي همزمان صفات از آن ذات اقدام كرده‌اند(همان، ج 2، ص 62).
    ملاحظه تعاليم مكتب ودانتَه عاري از ثنويت، روشن مي‌كند كه ويشنوپورانه در ارائه چنين تصويري از صفات خداي متعال و ارتباط آن با ذات از اين مكتب تأثير پذيرفته است. در مكتب ودانتَه، براي برهمن مرتبه‌اي نيرگونه در نظر گرفته مي‌شود كه فاقد هرگونه صفت و كيفيتي حتي صفت وجود است. در نظر اين مكتب، ذات نامتناهي برهمن ما فوق هستي و محيط بر آن است. هيچ صفتي حتي وجود را نمي‌توان به وي نسبت داد. اما به محض اينكه هستي پديد مي‌آيد، ذات نامتناهي برهمن به نخستين صفت خود، يعني هستي و وجود موصوف مي‌گردد. پس از آن، تمام صفات و كيفيات جهان، كه اساس پديده‌هاي عالم است، از اين مبدأ اوليه صادر مي‌گردند. اين مقام و مرتبۀ ديگري از برهمن است كه «سَگونه» ناميده مي‌شود (شايگان، 1386، ج2، ص817). اگرچه در ويشنوپورانه براي توصيف مراتب دوگانه خداوند از اين اصطلاحات ودانتَه‌اي استفاده نشده، اما تبييني كه اين متن از دو مرتبه ذات، يعني مرتبۀ عاري از صفات و مرتبه متصف به صفات به عمل آورده، تطابق زيادي با دو مرتبه نيرگونه و سَگونه برهمن در مكتب ودانتَه دارد. ازاين‌رو، مي‌توان از اين واژگان در ترسيم ساختار نظام خداشناسي اين متن سود برد و رابطه بين ذات غيرشخصي و صفات را اين‌گونه تبيين كرد: ذات نيرگونۀ خداي متعال غيرشخصي و عاري از هرگونه صفت و كيفيتي است و ذات سَگونه وي پذيراي جميع صفات كمالي مي‌باشد.
    2. خداي متعال و تشخص در قالب خدايان
    همان‌گونه كه گذشت، در ويشنوپورانه علاوه بر پرداختن به كيفيات ذاتي و صفاتي خداي متعال، از خدايان ديگري نام برده شده كه در سنت هندويي خدايان نام آشنايي هستند و در ادبيات هندويي، ده‌ها اسطوره و افسانه پيرامون آنها شكل گرفته، هريك مقصود نيايش‌ بسياري از دلدادگان مي‌باشند. تبيين رابطه خداي متعال با اين خدايان متكثر به‌گونه‌اي‌كه به وحدت و بساطت ذات خداي متعال خللي وارد نسازد، از جمله اقدماتي است كه در ويشنوپورانه در راستاي ارائه نظام منسجمي از خداباوري به انجام رسيده است. هرچند ميزان موفقيت اين متن در اين مهم، قابل نقد و بررسي جدي است.
    در بررسي صفات خداوند در ويشنوپورانه، در كنار صفات كمالي كه به وي نسبت داده شده، در برخي فقرات، ذات ويشنو با سه كيفيت مشخص پليدي، نيكي و تاريكي توصيف شده است. تأمل در كاركردهاي هستي‌شناسانۀ اين صفات، مي‌تواند در فهم رابطۀ ذات بسيط خداي متعال و خدايان متكثر بسيار ضروري است؛ چراكه از جمله مهم‌ترين كاركردهاي هستي‌شناسانه اين صفات، نقشي است كه در صدور افعال و كاركردهاي سه‌گانۀ خداي متعال، يعني خلق و حفظ و نابودگري ايفا مي‌كنند(همان، ج 1، ص 3ـ4). ازاين‌رو، شباهت فراواني با گونه‌هاي سه‌گانۀ مكتب سَنكهيه مي‌يابند.
    گونه‌هاي سه‌گانه در مكتب سانكهيه‌يوگه، كه پنج قرن پيش از ميلاد شكل گرفت، تار و پود جهان هستي‌اند كه از نهاد پرَكرتي پديدار مي‌شوند و بسط و قبض آنها، منشأ حدوث و نابودي عالم مي‌گردد(كونستانس و رايان، 2007، ص 171). گونه‌هاي سه‌گانه عبارتند از: سَتْوَه، رَجَسْ و تَمَسْ. «سَتْوَه»، جنبه‌اي از طبيعت است كه درخشان، سفيد و ساكن است. «رَجَسْ»، بخشي از طبيعت است كه كدر، سرخ‌گون و در حال جنب و جوش است. «تَمَسْ»، بخشي از طبيعت است كه ناخالص، تاريك و خنثا و بي‌اثر است(همان، ص 134). اما آنچه درخور تأمل است، مرتبط ساختن اين كيفيات با خدايان اصلي هندويي در ويشنوپورانه است. در فقرات بسياري از ويشنوپورانه، زماني كه صحبت از خلق، حفظ و نابودي جهان به دست خداي متعال است، در پايان تأكيد مي‌شود كه انجام اين كاركردها، در نتيجه اتصاف به يكي از گونه‌هاي سه‌گانۀ فوق است(همان، ج 2، ص 87). براي تبيين درست از اين فقرات، بايد گفت: كيفيات سه‌گانه به واسطه تعين خود، تشخص ويژه‌اي را به ذات غيرشخصي خداي متعال بخشيده، موجب مي‌شوند خداوند با اتصاف به آنها، در قالب يكي از خدايان اصلي يعني برهما، ويشنو و شيوَه ظاهر شده، جهان را خلق كرده، آن را حفظ كند و در نهايت، بساط آن را برچيند. به همين دليل، زماني كه سخن از سه كاركرد مهم خداي متعال، يعني خلق، حفظ و نابودكنندگي است، هَري (ويشنو متعال)، با به فعاليت در آمدن و پذيرش كيفيت عمل، برهما شد و به خلقت جهان پرداخت. آن‌گاه، به واسطة كيفيت خير و نيكي، جهان را در طول دوره‌هاي گوناگون حفظ مي‌كند، تا پايان دورۀ كلپه، كه در آن زمان جناردَنه (از القاب ويشنو)، به واسطۀ كيفيت تاريكي شكل رودرَة مهيب را به خود مي‌گيرد و جهان را نابود مي‌كند(همان، ج 1، ص 41). ازاين‌رو، مي‌توان به نسبتي بين خداي متعال و خدايان سه‌گانه دست يافت و با استفاده از صفات و كيفات سه‌گانه، به بهترين شكل رابطۀ جنبۀ نيرگونه خداوند را با خدايان سه‌گانه تبيين كرد و تثليث هندويي را در وحدت ذات خداوند هضم نمود.
    اما در ميان سه كاركرد فوق، آنچه نقش مهم‌تري در تحكيم رابطۀ خداي متعال با ماسوا ايفا مي‌كند، كاركرد حفظ جهان است كه از طريق تشخص، در قالب ويشنو محقق مي‌شود. ويشنو، حافظ جهان است و وظيفه دارد در مواقعي كه خطري جهان و موجودات آن را تهديد مي‌كند، دخالت كرده، زمين را از لوث اشرار و ديوان پاك سازد. همين مسئوليت، متقابلاً ويشنو را محور حمد، ستايش، دعا و عرض حاجات قرار داده، جريان پرستش و عبوديت خداي متعال را به سمت وي هدايت مي‌كند. چنين جايگاهي براي ويشنو در ويشنوپورانه، موجب شده زماني‌كه صحبت از خداي متعال و ذات غيرشخصي وي در كنار خدايان ديگر است، با نام ويشنوي متعال از او ياد شود(همان، ج 1، ص 13). اينها، حكايت از جايگاه رفيع‌تر اين خدا، نسبت به خدايان همتراز در اين متن دارد.
    از سوي ديگر، عملكرد ويشنو به‌عنوان جلوۀ كاركرد نگهدارندگي خداي متعال در نظم بخشيدن به مجموعۀ خدايان هندويي نيز بسيار مورد توجه ويشنوپورانه است. اين عملكرد، اين ظرفيت را داشته تا خدايان متكثر را به‌عنوان عاملان و كارگزاران وي براي حفظ جهان در ذيل ويشنو قرار داده، آنها را مظهر و تشخص ويشنو معرفي كند؛ به اين معنا كه ويشنو در قالب خدايان در دوره‌هاي مختلف تاريخي و منونتَره‌ها ظاهر شده، جهان را حفط مي‌كند(همان، ج 3، ص 14ـ15). ازاين‌رو، مي‌توان خدايان و موجودات الوهي در نظام خداشناسي ويشنوپورانه را اشكال متشخص و تجسدهاي ويشنو دانست. بنابراين، خدايان متكثر را از طريق وي در راستاي مبدأ واحدي، يعني همان خداي متعال نظم بخشيد.
    3. انتشار انرژي ويشنو ظهور مخلوقات 
    از جمله اموري‌كه بايد در ترسيم نظام خداشناسي ويشنوپورانه مورد توجه قرار گيرد، رابطه خدا، جهان و پديده‌هاي آن است. اينكه آيا خداوند، متباين از جهان بوده و خارج از آن به خلق و تدبير آن مي‌پردازد، يا موجودي ساري و جاري در همه مخلوقات است و اين پديده‌ها مظهر و صورتي از وي مي‌باشند، در تصوير كلي خداباوري اين متن نقش مهمي دارد.
    از جمله مفاهيمي كه در ويشنوپورانه، براي اشاره به خداي غيرشخصي به كار رفته، روح متعال است. از ديدگاه اين متن، ويشنو روح متعال است كه جهان از او نشئت گرفته و در او منحل مي‌شود. اين روح متعالي، با جهان يكي است و ذات و حقيقت همه امور را تشكيل داده، با آنها متحد است (همان، ج 2، ص 236). قيد «متعال» احترازي است و براي متمايز كردن روح متعال از روح تجسم‌يافته «embodied spirit» به كار رفته است. براي تبيين روح تجسم يافته، انرژي ويشنو در درجات مختلف، تجسم و تجسد يافته، موجب پديدار شدن، مخلوقات مي‌شود(همان، ج 5، ص 235).
    ارتباط دادن پيدايش موجودات با انرژي ويشنوي متعال، به‌خوبي رابطۀ اتحادي وي با جهان و پديده‌هاي آن را تبيين مي‌كند كه در ترسيم تصويري وحدت وجودي از هستي به كار مي‌رود. براي توضيح پيدايش موجودات، بر اساس اين تصوير، بايد گفت: ذات غيرشخصي خداي متعال، همچون انرژي منتشر مي‌شود و ابعاد گوناگون موجودات، بسته به دور يا نزديك بودن از منبع انرژي و بهره‌مندي از آن، پديدار مي‌شوند. اين سلسله‌مراتب در ويشنوپورانه، بدين شكل چينش مي‌شوند: در طبقه اول، خدايان اصلي يعني برهما، ويشنو و شيوا قرار دارند. در طبقۀ دوم، خدايان و دوه‌ها قرار مي‌گيرند. در طبقه سوم، ارواح ملازم جاي دارند. به همين ترتيب، انسان‌ها حيوانات و گياهان هريك به ميزاني كه از منبع انرژي دورتر مي‌شوند، حظي كمتري از وجود مي‌يابند(همان، ج 2، ص 92ـ93).
    با لحاظ اين آموزه، به‌خوبي مي‌توان رابطه بين خداي متعال و مخلوقات را در ويشنوپورانه به گونه‌اي تبيين كرد كه انسجام ساختاري نظام خداشناسي اين متن حفظ شود؛ چراكه چنين تصويري با احكامي كه براي ذات خداوند در اين متن شمرده شده، سازگاري بيشتري دارد، و يكپارچگي و اصل وجود خداوند را كماكان حفظ كرده، بر آن خدشه‌اي وارد نمي‌سازد.
    د. ترسيم نظام 
    با لحاظ اجزاء و مؤلفه‌هاي نظام خداشناسي وبشنوپورانه و ربط و نسبت اين اجزاء با يكديگر، اين نظام را مي‌توان به صورت سلسله‌اي طولي از تجسدات و تعينات ذات غيرشخصي خداي متعال به شكل زير تصوير كرد:
    در عالي‌ترين سطح و مرتبه سلسله طولي نظام فوق، ذات نيرگونه خداوند قرار دارد كه داراي وجودي بسيط، غيرشخصي و فارغ از هرگونه صفت و كيفيتي است. همين ويژگي اشتمال وي بر تمامي مراتب هستي را تصحيح مي‌كند. در مرتبه بعد، ذات سَگونه خداوند قرار دارد كه عبارت از: ذات متصف به سه كيفيت روشنايي، گسترش و تاريكي است. در اين مرتبه، ذات نيرگونه خداوند از حالت عدم تشخص خارج شده و اولين تعينات، كه همان صفات سه‌گانه باشد، مي‌پذيرد. خداوند در اين مرتبه، گاه با عنوان «بهگوان» خوانده مي‌شود؛ عنوان «بهگوَته» يا «بهگَوان» مناسب‌ترين عنواني است كه براي اشاره به ذات بي‌نام و نشان روح متعال به كار مي‌رود. اين اسم متشكل از سه جزء «Bhā»، «ga» و «va» است كه به ترتيب، به‌عنوان «حامي و تسلي‌بخش جهان، «خالق جهان» و «اتحاد با كل جهان» دلالت مي‌كند(همان، ج 5، ص 213). در مرتبه بعد، خدايان اصلي و سه‌گانه برهما، ويشنو و شيوَه قرار دارند كه صورت و شكل تشخص يافته ذات خداوند متعال بوده و هريك در نتيجه اتصاف ذات نيرگونه به يكي سه كيفيت پديد آمده‌اند. خداي متعال، با در آمدن به صورت اين خدايان، به انجام سه كاركرد اصلي خود، يعني خلق و حفظ و نابودگري جهان مي‌پردازد. در مرتبه بعد، خدايان و موجودات الوهي قرار دادند كه گاه با عناويني چون دِوَته و گِرامه دِوَته خوانده مي‌شوند و تجسد و تجسم جزيي‌تر مظهر نگهدارندگي خداوند، يعني ويشنو هستند. ويشنو، براي حفظ جهان و انجام مسئوليت‌هاي خود در قالب اين خدايان متجسد شده و در ادوار گوناگون تاريخي، در قالب شخصيت‌هاي الوهي به حفظ جهان مي‌پردازد. همچنين نيكان و اجداد انساني، كه اصطلاحاً «پيتري‌ها» خوانده مي‌شوند، نيز در اين مرتبه قرار دارد. هرچند در ويشنوپورانه جايگاهي فروتري از خدايان فرعي، براي آنها لحاظ مي‌شود. همچنان‌كه گاه در تشريح ادوار گوناگون تاريخي گفته مي‌شود كه يك ماه موجودات زمانمند و اين جهاني، معادل به يك شب و روز نياكان است؛ يك سال آنها، معادل يك شب و روز خدايان است و دوهزار سال از مجموع چهار دورۀ جهاني، معادل يك شب و روز برهماست(همان، ج 5، ص 170). سرانجام، و در مرتبۀ آخر تجسدات خلقي خداوند قرار دارند كه صورت تعين‌يافته انرژي ويشنوي متعال بوده و بسته به ميزان بهره‌مندي از انرژي وي، در مراتب مختلف جاي مي‌گيرند.
    نظام خداشناسي ويشنوپورانه را مي‌توان در قالب نمودار زير به تصوير كشيد:

    نمودار فوق، نمايانگر سلسله‌مراتب تشخص ذات نيرگونۀ خداي متعال بوده كه ذاتي بسيط، يكپارچه و غيرشخصي است. ازاين‌رو، مشتمل بر تمامي مراتب هستي و مخلوقات است. همچنين ذات سه‌گونه، كه با رنگي متفاوت نمايش داده شده، بيانگر مرتبه تعين يافته‌اي نيست و تنها مصحح ظهور ذات غيرشخصي خداي متعال در قالب خدايان سه‌گانه است. در مرتبه خدايان سه‌گانه نيز سه خداي اصلي برهما، ويشنو و شيوه قرار دارند. از اين ميان، ويشنو از جايگاه رفيع‌تري برخوردار است و مراتب بعدي اساساً ظهور و تجسد وي به‌شمار مي‌رود. موجودات الوهي نيز مشتمل بر خدايان فرعي و موجوداتي است كه نوعي الوهيت دارند. در ويشنوپورانه تجسد ويشنو براي برقراري نظم و درستكاري در ادوار گوناگون تاريخي محسوب شده‌اند. سرانجام، پديده‌هاي طبيعي جاي دارند كه حصه‌اي از انرژي ويشنو بوده، مشتمل بر تمامي موجودات اعم جانداران و جلوه‌هاي طبيعي خلقت مي‌باشد.
    ه‍ . نتايج هستي‌شناسانه
    در اينجا برخي پيامدهاي نظام خداشناسي ويشنوپورانه در بعد هستي‌شناسي بيان مي‌گردد؛ چراكه اين نتايج در دستيابي به فهم بهتري از اين نظام، كمك شاياني خواهد نمود.
    1. اثبات وحدت وجود از طريق تبيين ساحات دوگانۀ ويشنو
    از جمله ويژگي‌‌هاي نظام خداشناسي ويشنوپورانه، اينكه نظامي وحدت وجودي است و كل هستي را با ذات خداي متعال برابر مي‌داند. در اين نظام، ذات خداي متعال به‌عنوان حقيقتي غيرشخصي در ذات همه پديده‌ها سريان داشته، و بلكه با تمامي موجودات متحد است.
    همان‌گونه كه گفته شد، در فقرات بسياري از ويشنوپورانه، به صراحت از اتحاد ويشنو با موجودات و پديده‌هاي طبيعي سخن مي‌رود. تمامي ستارگان، جنگل‌ها، كوه‌ها، رودها و درياها ويشنو دانسته شده، با او متحدند. ازاين‌رو، مي‌توان گفت: اين متن به لازمۀ تفسير خاص خود از هستي خداي متعال ملتزم بوده، تمامي موجودات را با ذات ويشنو يكي مي‌داند؛ چراكه موظف است هستي و كثرات آن را به گونه‌اي به تصوير بكشاند كه خدشه‌اي به وحدت و يكپارچگي ذات ويشنو وارد نگشته، محدوديتي براي ذات وي رقم نخورد.
    آنچه ويشنوپورانه را در انجام رسالت فوق ياري رسانده، اثبات دو ساحت متعال و مشهود براي ذات ويشنوست. در فصل نوزدهم از كتاب اول اين متن، در مورد شاهزاده‌ پرَلاده (parahlāda) گفته مي‌شود كه در نتيجه انجام مراقبه، ويشنو بر او ظاهر شده، توانسته بود با وي متحد شود. وي پس از مدتي، به جهان خارج بر مي‌گردد و با مشاهده آسمان و زمين، درمي‌يابد چه كسي بوده است و خود را پرَلاده مي‌بيند. پس از آنكه ذهن او آرام گرفته و كنترل كلام، تفكر و عمل خود را به دست مي‌گيرد، پوروشتَمَه (Purushottam؛ لقب كريشنَه) را با صفات متضادي اين‌گونه مي‌ستايد كه تو هم مشهودي و هم غيرمشهود(همان، ج 2، ص 62).
    چنين بيان متضادي، اگرچه در ابتدا ممكن است غيرقابل درك باشد، اما ملاحظۀ مباني اين متن در مورد هستي خداي متعال، آنها را موجه مي‌سازد. در حقيقت، استفاده از مفهوم «روح متعال» براي اشاره به خداوند، اين امكان را براي ويشنوپورانه فراهم ساخته تا عينيت خدا و جهان را به خوبي تبيين كند. خدا كه روح متعال است، همان روح جهان‌شمولي است كه در همه پديده‌هاي عالم وجود دارد و با آنها متحد است و تمامي جهان، همانند بدن و صورتي براي اين روح متعال است. در ويشنوپورانه، گفته مي‌شود كه ويشنو (هري)، متحد با همه اموري است كه يا با نام‌هاي كوتاه و يا بلند مشخص مي‌شوند و يا چيزهايي كه نامي نمي‌توان بر آنها نهاد. آن‌گاه، براي تبيين اين مسئله گفته مي‌شود كه او روح متعال است كه لباس جهان را بر تن كرده است(همان، ج 5، ص 201).
    ارائه تصوير فوق از ساحات گوناگون خداي متعال، به‌خوبي مي‌تواند كثرات مشهود در عالم عين را در وحدت ذات ويشنو هضم كند و با تفكيك دو ساحت متعال و ساحت مشهود، كه در قالب جهان نمودار شده، ضمن تأكيد بر وحدت ذات، كثرات را بدن و صورت وي تلقي كرده، از پذيرش كثراتي خارج از ذات پرهيز كند.
    2. نفي وجود ماسوا با تأكيد بر كاستي‌هاي قوۀ فاهمه
    از جمله ويژگي‌هاي نظام خداشناسي ويشنوپورانه اين است كه در كنار اثبات وحدت وجود و مساوي دانستن ذات خداوند با تمام هستي، وجود ماسوا را وجودي موهوم و فاقد حقيقت خارجي معرفي مي‌كند. در فصل دوم از كتاب اول ويشنوپورانه آمده است كه جهان محسوس، به‌عنوان ابزار و وسيله‌اي براي شناخت خداوند است. ويشنو از طريق امور محسوس و مشاهده‌پذير قابل شناخت است. با اين حال، ازآنجاكه چنين شناختي ناشي از ظهور غلط‌انداز ويشنو در اين پديده‌هاست، مي‌تواند به حجابي براي درك ماهيت ويشنو تبديل شود؛ يعني زماني كه اين پديده‌هاي جهان، منفك از ويشنو ديده شوند(همان، ج 1، ص 15ـ16). چنين تصويري از ماهيت جهان و پديده‌هاي مشهود، اين برداشت را به دست مي‌دهد كه از حيث هستي‌شناسي، اين متن براي وجود ماسوا تحقق خارجي قائل نبوده، بلكه قوۀ فاهمه انسان به خطا گمان مي‌كند. آنچه خداي متعال خود را در قالب آن ظاهر كرده، بهره‌اي از واقعيت دارد.
    مكان ديگري كه به خوبي مي‌توان نفي وجود را از غيرخدا مشاهده كرد، فقراتي از ويشنوپورانه است كه ذات خداوند را با علم و آگاهي مساوي مي‌داند. در اين فقرات، با استناد به تساوي ذات ويشنو با علم، وجود وي حقيقتي غيرشخصي و يكپارچه معرفي مي‌شود. در پي آن، تمامي تكثرات اعم از درياها و اقيانوس‌ها و ساير پديده‌هاي طبيعي را مظهري از او معرفي مي‌كنند كه قوه فاهمه به اشتباه آنها را حقيقت پنداشته است(همان، ج 2، ص 309).
    بنابراين، مي‌توان گفت: از منظر ويشنوپورانه‌تنها حقيقتي كه مي‌توان نام وجود را بر وي نهاد، ذات خداي متعال است. هر آنچه موجود تلقي مي‌گردد، در حقيقت اشكال و صوري از اين وجود صرف مي‌باشند كه جز در ذهن و قوّه فاهمه، تحقق ديگري ندارند. شايد اين معنا، تفسير فقراتي از اين متن باشد كه خدا را متحد با كل جهان معرفي مي‌كند و براي اشاره به حقيقت وي، تنها نام وجود(Sat) را شايسته وي مي‌داند(همان، ج 5، ص 15ـ16).
    هرچند برخي محققان همچون خود ويلسون، مترجم ويشنوپورانه، عباراتي را كه از عدم تحقق واقعي موجودات سخن مي‌گويند، ناظر به نفي وجود استقلالي پديده‌هاي مشهود مي‌دانند(ويلسون، 1840، ج 1، ص 16ـ17). اما آنچه مسلم است، حتي اگر چنين معنايي مراد مؤلفان ويشنوپورانه باشد، در تبيين اين وجود ربطي، به‌گونه‌اي‌كه تضادي با صرف‌الوجود بودن خداوند نداشته باشد، تلاش جدي مشاهده نمي‌شود.
    نتيجه‌گيري
    با ملاحظه نظام خداشناسي ويشنوپورانه و مؤلفه‌ها و اجزاي تشكيل‌دهنده آن، مي‌توان به نتايج زير رسيد:
    1. نظام خداشناسي ويشنوپورانه را بايد سلسله‌مراتب طولي از تشخصات ذات غيرشخصي و بسيط خداي متعال دانست. در اين نظام، خداوند داراي حقيقتي غيرشخصي است كه ساري در همة پديده‌هاست؛ تمامي موجودات در درجات و مراتب مختلف، مظهر و تشخصي وي مي‌باشند.
    2. خداوند در ويشنوپورانه، داراي دو مرتبه نيرگونه و سَه‌گونه است: در مرتبه نيرگونه، عاري از هرگونه صفت و كيفيتي است. در مرتبه سه‌گونه، پذيراي تمامي صفات و كيفيات مي‌باشد. صفات خداوند افزون بر اينكه، حاكي از كمالات ذاتي خداوندند، داراي كاركردهاي هستي‌شناسانه نيز بوده، مصحح افعال وي مي‌باشند.
    3. خداي متعال با تشخص در خدايان اصلي، يعني برهما، ويشنو و شيوَه به انجام سه كاركرد مهم خود، يعني خلق، حفظ و نگهدارندگي مي‌پردازد. ويشنو نيز با ظهور و تجسد در خدايان فرعي و موجودات الوهي، به حفظ و ادارۀ جهان اقدام مي‌كند. ازاين‌رو، خدايان اصلي و فرعي و موجودات الوهي را بايد وسيله‌اي براي انجام افعال و نفوذ اراده خداوند در جهان دانست.
    4. نظام خداشناسي ويشنوپورانه، نظامي وحدت وجودي است و هستي از ديدگاه اين متن، وجودي يكپارچه‌است كه با ذات ويشنو مساوي مي‌باشد. ازاين‌رو، نمي‌توان تفكيك هستي‌شناسانه‌اي را بين ذات خدا و ساير موجودات در نظر گرفت. در اين متن، آنچه غير از خداست، تنها در اثر خطاي قوه فاهمه موجود تلقي مي‌گردند. در حقيقت، بهره‌اي از تحقق خارجي ندارند.

        شايگان، داريوش، 1386، اديان و مكتب‌هاي فلسفي هند، چ ششم، تهران، اميركبير.
        فرامرز قراملكي، احد، 1387، روش‌‌شناسي مطالعات ديني، چ چهارم، مشهد دانشگاه علوم اسلامي رضوي.
        Constance A. Jones, and James D. Ryan, 2007, Encyclopedia of Hinduism, US, Fact and File, An Imprint Infobase Publishing.
        Rocher, Ludo, 1989, The Purana: A History of Indian Literature, V.2, Germany: Otto Harrassowitz.
        Hardy, Friedhelm, Viraha Bhakti- The early History of Krsna Devotion in South India, Oxford University Press, 2001.
        Prasoon, Shrikant, Rishis & Rishikas, 2009, New Delhi: Pustak Mahal.
        Steven J. Rosen, 2006, Essential Hinduism, United State, Praeger Publishers, p.140
        Wilson, H. H, 1840, The Vishnu Purāna: A System of Hindu Mythology and Tradition, Calcutta: punthi Pustak.
      شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

      APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

      ایمانی خوشخو، محمدرسول.(1394) طرحی از نظام خداشناسی آیین هندو در ویشنوپورانه. فصلنامه معرفت ادیان، 7(1)، 93-112

      APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

      محمدرسول ایمانی خوشخو."طرحی از نظام خداشناسی آیین هندو در ویشنوپورانه". فصلنامه معرفت ادیان، 7، 1، 1394، 93-112

      APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

      ایمانی خوشخو، محمدرسول.(1394) 'طرحی از نظام خداشناسی آیین هندو در ویشنوپورانه'، فصلنامه معرفت ادیان، 7(1), pp. 93-112

      APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

      ایمانی خوشخو، محمدرسول. طرحی از نظام خداشناسی آیین هندو در ویشنوپورانه. معرفت ادیان، 7, 1394؛ 7(1): 93-112