جایگاه زیارت در آیین کاتولیک و مذهب شیعه؛ بررسی و مقایسه
![](/files/orcid.png)
Article data in English (انگلیسی)
طرح مسئله
سابقه زیارت در مسیحیت به زیارت حضرت مسیح و حواریون از معبد اورشلیم بازمیگردد. در سدههای بعد و پس از شهادت قدیسان، شخصیت و آرامگاه آنان مورد احترام کلیسا قرار گرفت و آیین طلب شفاعت قدیسان، وارد آیین کلیسایی شد و زیارت اماکن مقدس منسوب به آنان نیز رواج یافت. با گذشت زمان، رقابت شدیدی برای دفن شهدا و قدیسان در کلیساها ایجاد شد و هريك حتی به دفن قطعهای از بدن قدیس در کلیسای خود خرسند بودند. البته در این بین، خرافات و بدعتهایی نیز در مسئله زیارت بروز كرد. در جریان نهضت اصلاح دینی، جایگاه زیارت قدیسان با «شعار نجات از راه ایمان» مورد هجمه مخالفان قرار گرفت. با ورود سیاسیون به منازعات دینی، قبور قدیسان تخریب و بدن آنان در جادهها لگدمال شد و اموال زیارتگاهها به غارت رفت. در مقابل، کلیسای کاتولیک بارها با تشکیل شوراهای کاتولیکی، ضمن تأکید بر مشروعیت زیارت، به بدعتزدایی از آن اقدام نمود.
کتابهای فراوانی پیرامون زیارت در مسیحیت نگاشته شده است. ازجمله اين آثار عبارتند از: زیارت اروپائیان در قرونوسطا(وب، 2002)، زیارت در مسیحیان یونانی ـ رومی و مسیحیان اولیه دوره باستان(السنر، 2005)، زائران و زیارت در غرب قرون وسطی(وب، 2001)، زنان غریب و سرپرستاران مقدس، زنان زائر در و اواخر قرون وسطی(كريج، 2010)، هنر و معماری زیارت در اواخر قرونوسطی در شمال اروپا و متون انگلیسی(بليك، 2005)، راهبههای غریب، باکرهها و زائران، سفر زاهدانه در جهان مدیترانهای، 300ـ800 بعد از میلاد مسیح (ديتز، 2005)، زیارت از گنگ تا گریسلند (ديويد و ديويدسون 2002)، زیارتگاهها و زیارت در دنیای مدرن (جان مري، 2008) و بازتعریف زیارت (گوله من، 2004).
از سوي ديگر، اعتقاد بر این است که سابقه زیارت قبور اولیا و مشروعیت آن در اسلام، به عصر پیامبر اکرم بازمیگردد و علما و اندیشمندان شیعه در علوم مختلف از جمله حدیث، فقه، کلام، عرفان به تبیین آن پرداختهاند. در بین شیعه و سنی، اولین کتابهایی که به بحث زیارت قبور پرداختهاند، کتابهای حدیثی هستند. کتابهای الاصول من الکافي، کلینی، من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، کامل الزیارات، ابنقولویه، المزار، شیخ مفید، المزار، شهید اول، الوافی، فیض کاشانی، بحارالانوار، علامه مجلسی، وسایل الشیعۀ، شیخ حرعاملی، ، تنها بخشی از آثار گرانسنگ عالمان مذهب شیعه است که روایات مربوط به زیارت را در اين آثار فاخر گردآوری کردهاند. افزون بر آثار فوق، کتابهای فقهی نيز به بحث از این مسئله پرداختهاند.
اما در میان اهلسنت، ابنتیمیه(۶۶۱ـ728 ق) و سپس، محمدبن عبدالوهاب (۱۱۱۵ـ۱۲۰۶)، به پیروی از او، با نگاهی خاص، به مقابله با برخی مصادیق این مسئله پرداخته و با فتوای تخریب قبور بزرگان دین و تکفیر مسلمانان، به انكار بحث زيارت پرداختهاند. جالب اينكه برادر محمدبن عبدالوهاب کتاب، الصواعق الهیة فی الرّد علی الوهابیة را در نقد این فرقه نوشته است (برنجکار، 1391، ص 145).
شبهاتی که سلفیان همچون ابنتیمیه به زیارت وارد کردند، سبب شد که این مسئله بهطور رسمی وارد کلام اسلامی شود. وي با طرح مسئله توحید و شرک و تکیه بر توحید ربوبی و عبادی، کلام اهلسنت را با زیارت قبور گره زد. در علم کلام، از سه جهت این بحث مطرح شده است:
الف: ردّ زیارت با اثبات شرکآمیز بودن آن؛
ب: ارائه ادلّه و بررسی حکم زیارت قبر پیامبر و سایر قبور و سفر برای آن؛
ج: تبیین فلسفه و حکمت زیارت قبور.
در کتاب فلسفه زیارت؛ ترجمه و شرح رساله زیارۀ القبور فخررازی، اثر دکتر عابدی، نقلقولهایی از عرفا و فیلسوفان درباره زیارت قبور، بیان شده است.
در ادامه امروزه، همان افكار و شبهات ابنتيميه، و ظهور جريان تكفيري و وهابيت، بخشهاي بسياري از جهان اسلام با اين پديده شوم مواجه شده است. با هدف پاسخگويي به اينگونه شبهات در عرصه زيارت، و وسعتبخشی به حوزه مطالعاتی مسئله زیارت در اسلام ایجاد فضای فکری جدید برای گفتوگوی بين ادیان، اين پژوهش با نگاهی نو، به تبیین و بررسي نقاط اشتراک و افتراق مسئله زیارت در آیین کاتولیک و مذهب شیعه ميپردازد. البته به نظر ميرسد، مسئله زیارت یک موضوع صرفاً آیینی و فرقهای متعلق به آیین کاتولیک و مذهب شیعه نیست، بلکه زیارت یک موضوع کاملاً مسیحی و اسلامی است که ریشه در منابع اصیل اعتقادی هر دو دین دارد. در اینجا، برای فهم بهتر جايگاه زيارت، به تبيين جايگاه زیارت در آیین کاتولیک و مذهب شیعه و واكاوي؛ شباهت و تفاوتهای آن ميپردازیم.
با توجه به تتبع نگارنده، علیرغم پیشینه طولانی مسئله زیارت در آیین کاتولیک، هنوز کتاب مستقل یا مقاله علمی دقیق و جامعی به زبان فارسی در این زمینه منتشر نشده است. ازاينرو، هیچگونه تحقیقات مقایسهای نیز دربارة زیارت از دیدگاه آیین کاتولیک و مذهب شیعه صورت نگرفته است. لذا این اثر در نوع خود یک نوآوری محسوب شده، قصد دارد با رویکرد بنیادین و با روش توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای، ضمن تعریف معنای زیارت به تبیین جايگاه زیارت قبور قدیسان و اولیای الهی در آئین کاتولیک و مذهب شیعه و بازكاوي تفاوتها و شباهتهاي آن بپردازد.
مفهوم زيارت
«زیارت» در انگلیسی معادل واژه Pilgrimage و به معنی سفری است که زائر به آن میپردازد. اصطلاح انگلیسی، مشتق از واژة peregrinus (بیگانه) است و در جریان بسط معنی، به کسی اطلاق میشود که به کشورهای دیگر سفر میکند. زیارت، سفری است برخوردار از معنی و اهمیت برای شخصی که به آن سفر همت میگمارد، خواه از حیث عرف عام و در ظاهر «دنیا ورز»، مثلاً در دیدار از آرامگاههای قهرمانان یا هنرمندان و آهنگسازان مشهور؛ و خواه در بافتِ دینی و دقیقتر آن، که با هدفهای گوناگون دینی صورت میپذیرد. برخی از این هدفها عبارتند از: انجام وظیفه دینی، اجرای اعمال عبادی، اقرار به ایمان، توبه کردن، کفارة گناهان، یافتن معجزه، در پی درمان یا مشاوره برآمدن و اقدام عملی در جهت نوسازی معنوی. همچنین واژه «زیارت»، در مورد سیر و سفر درونی روح یا روان فردی که در جستوجوی مقصد غایی آرمانهای دینی خویشتن است، به کار برده میشود(هینلز، 1386، ص 365). زیارت سفری در جستوجوی یک تجربه است که بر زندگی معنوی و روحانی فرد تأثیر میگذارد(ر.ك: ديويد و ديويدسون، 2002).
زیارت در مسیحیت، یک مفهوم چندوجهی است که شامل سفر(پیدایش 12: 1ـ9)، تحمل تبعید(پیدایش 4: 1ـ16)، زندگی کردن همانند یک زائر مسافر و تلاش برای یافتن سرزمین حقیقی(عبرانیان 11: 1ـ16) است. زیارت کاتولیکی، شامل سفرهای عبادی، توبه، شکرگزاری، یا وفای به عهد میشود.
«زیارت» در لغت دلالت بر «عدول» میکند. ازاينرو، «زائر» را «زائر» میگویند، چون هنگامیکه زیارت ميکند، در حقیقت از غیر روگردان میشود(ابنفارس، 1422ق، ص 443). در اصطلاح «زیارت»، قصد نمودن مزور، همراه با اکرام و تعظیم قلبی و انس روحی با مزور است(عبدالرحيم، 1431ق، ص 25). «زیارت؛ رفتن بهسوی یک انسان یا مکان، بهقصد تعبّد، انس گرفتن یا کمال است»(طریحی، 1985، ج 3، ص320).
در فرهنگ اسلامی، معنی واژه «زیارت» به اعتبار زیارتشونده «مزور» فرق میکند، به این معنی که گاهی در مورد اشخاص به کار میرود. مثلاً در کتاب الکافی، بابی تحت عنوان «باب زیارة الأخوان» وجود دارد (موسوعۀ زيارات المعصومين، 1383، ج1، ص52).
در قرآن کریم از واژه «زَور» که به معنی میل کردن است، استفاده شده است. «وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن كَهْفِهِم»(کهف: 17)، که واژة «تزاور» به معناى تمايل است كه از ماده «زور» به معناى ميل گرفته شده است. همچنين «زیارت» یعنی «قصد»، چنانکه در دعا آمده است: «اللّهم اجعلنی من زُوّارِک» خداوندا مرا از جویندگان و قصدکنندگان خودت قرار بده(طریحی، 1985، ج3، ص 319ـ320). «زیارت» به معنی سفر و انتقال نیز آمده است. همچنین زیارت مستلزم انتقال و سفر از مکانِ «زائر» به مکان «مزور» است. چنانکه در آیة شریفه «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ»(نساء: 64) برخی اوقات نیز این واژه درباره اماکن استعمال میشود؛ مانند زیارت خانة خدا (کعبه). و گاهی این واژه درباره قبور به کار میرود؛ چنانکه قرآن ميفرمايد: «حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ»(تکاثر: 2). در حقیقت، «زیارت» وقوفی است در پناه برگزیدگان و اولیاي خدا، برای ایجاد ارتباط روحانی و قلبی تا زائر بتواند از فیض نور او بهرهمند گردد(موسوعة زيارات المعصومين، 1383، ج1، ص53).
1. جايگاه زيارت در آيين کاتوليک
در مسیحیت کاتولیک، زیارت دارای دو معناست: 1. زیارت اماکن مقدس زمینی؛ 2. سفر زائرگونه به سوی شهر آسمانی اورشلیم. این پژوهش، در اينجا به واكاوي اين دو معنا مي پردازد.
الف. زيارت اماکن مقدّس زمينی
1. ديدگاه عهد جديد درباره زيارت اورشليم
آیاتی از انجیل لوقا گویای این است که والدین مسیح او را در کودکی برای انجام آداب شریعت به معبد اورشلیم بردند: «و چون ایام تطهیر ایشان برحسب شریعت موسی رسید، او را به اورشلیم بردند تا به خداوند بگذرانند. چنانکه در شریعت خداوند مکتوب است که هر ذکوری که رَحِم را گشاید، مقدس خداوند خوانده شود»(لوقا 2: 22ـ23). مطابق دیدگاه کلیسای کاتولیک، زیارت آنان چهل روز پس از ولادت مسیح بوده است: «مسیح هنگامی که 40 روزه بود به معبد برده شد» (کلیسای کاتولیک، 2000، ش583).
عيسي مسیح در دوازده سالگی به همراه والدینش برای ادای شریعت به زیارت اورشلیم رفت: «و چون دوازده ساله شد، موافق رسم عید، به اورشلیم آمدند»(لوقا 2:43). نکته مهم این است که از زمان سفر عیسی به ناصره تا سفر او به اورشلیم در 12 سالگی، بههیچوجه خبری از تاریخ طفولیت او در دست نيست؛ زیرا اناجیل در این مورد چیزی نمینویسند. لذا تأکید بر حضور والدین عیسی در سن تکلیف شرعی مسیح در اورشلیم حائز اهمیت است(میلر، 1934، ص41).
کتاب مقدس نقل میکند که مسیح خود نیز به همراه حواریون، به زیارت اورشلیم رفته است. ورود مسیح به اورشلیم در اناجیل چهارگانه با تفاوتهایی بيان شده است:
چون عید فصح نزدیک بود، عیسی به اورشلیم رفت(یوحنا 2: 13). و بعد از آن یهود را عیدی بود و عیسی به اورشلیم آمد(یوحنا 5: 1). و چون نزدیک به سرازیری کوه زیتون رسید، تمامی شاگردانش شادی کرده، به آواز بلند خدا را حمد گفتن شروع کردند، به سبب همه قواتی که از او دیده بودند(لوقا 19: 37ـ38). فردای آن روز چون گروه بسیاری که برای عید آمده بودند، شنیدند که عیسی به اورشلیم میآید، شاخههای نخل را گرفته، به استقبال او بیرون آمدند و ندا میکردند هوشیعانا مبارک باد پادشاه اسرائیل که به اسم خداوند میآید(یوحنا، 12: 12ـ13). و عیسی وارد اورشلیم شده، به هیکل درآمد(مرقس11: 11). پس عیسی داخل هیکل خدا گشته، جمیع کسانی را که در هیکل خریدوفروش میکردند، بیرون نمود و تختهای صرافان و کرسیهای کبوترفروشان را واژگون ساخت؛ و ایشان را گفت: مکتوب است که خانه من خانه دعا نامیده میشود. لیکن شما مغاره دزدانش ساختهاید(متی21: 12ـ13). و چون نصف عید گذشته بود، عیسی به هیکل آمده، تعلیم میداد(یوحنا 7: 15).
در تفسیر انجیل «دراسات بیبلیة»، در شرح و تفسیر این آیات آمده است: «حُجّاج برای عید به آنجا آمده بودند و مسیح همانند دیگر «حجاج» البته ملوکانه وارد اورشلیم شد و مردم نیز با مراسمی باشکوه به استقبال او رفتند. او پس از ورود به شهر به هیکل، وارد شد»(الخوری، 1996، ج3، ص96). تعبیر «حجاج» برای زائران معبد اورشلیم و مسیح، بيانگر اين است که دستکم در نگاه برخی مسیحیان، سفر مسیح مصداقی از حج و زیارت اورشلیم است. چنانکه مسیح و خانوادهاش نیز بارها برای انجام اعمال شریعت و عید فصح برای گزاردن حج به اورشلیم میرفتهاند: «و والدین او هر ساله به جهت عید فصح، به اورشلیم میرفتند»(لوقا: 2: 41).
افزون بر اين، از دیگر گزارشات کتاب مقدس دربارة زائران معبد اورشلیم، گزارش حضور پطرس و یوحنای رسول در معبد اورشلیم است: «و در ساعت نهم، وقت نماز، پطرس و یوحنا باهم به هیکل میرفتند»(اعمال رسولان3: 1). همچنین اعمال رسولان نقل میکند که پولس قدیس در آخرین دیدارش از اورشلیم، به اتهام نقض قداست معبد دستگیر شد و تحت پیگرد قانونی قرار گرفت(اعمال رسولان 21: 27ـ30) و پس از دو سال، او را در نزدیکی رُم اعدام کردند(هینلز، 1386، ص166). از دیگر زائران اورشلیم در کتاب مقدس، گزارش انجیل لوقا از معتکف شدن زنی به نام «حنا» در هیکل معبد اورشلیم است که سالیان متمادی در معبد مشغول عبادت بود: «و زنی نبیه بود، حنّا نام، دختر فَنُوئیل از سبط اَشیِر بسیار سالخورده که از زمان بکارت هفت سال با شوهر بسر برده بود؛ و قریب به هشتادوچهار سال بود که او بیوه گشته از هیکل جدا نمیشد، بلکه شبانهروز به روزه و مناجات در عبادت مشغول میبود»(لوقا: 2: 36ـ37).
آنچه از این گزارشها به دست میآید، این است که معبد اورشلیم یا همان خانه خدا(لوقا 2: عنوان باب 2)، مورد توجه مسیح و مسیحیان اولیه بوده است و هريک به نحوی برای عبادت یا انجام مراسم سالیانه در معبد حاضر میشدند. لازم به يادآوري است که هیچگونه نهی یا ردّی نسبت به انجام زیارت غیر خانه خدا در کتاب مقدس وجود ندارد.
2. ديدگاه آبای کليسای کاتوليک و شوراهای کاتوليکی دربارة زيارت اورشليم و اماکن مقدس زمينی
از دیدگاه کلیسای کاتولیک، اورشلیم، شهر زیارتی و خانه خدا در زمین، شهری است که دو نمود دارد. چنانچه آگوستین قدیس میگوید:
درباره نبوتهای دوره پادشاهان نیز میگوییم که برخی از آنها به نسل جسمانی ابراهیم و برخی دیگر به نسلی از وی اشاره میکند که در آن نسل، همه ملتها از طریق عهد جدید به عنوان وارثان مسیح برکت یافتهاند تا حیات جاوید و ملکوت آسمان را به دست آورند. ازاینرو، برخی از آن نبوتها به کنیزی تعلق دارند که برای بردگی میزاید؛ یعنی اورشلیم زمینی که با فرزندانش در بردگیاند؛ و برخی دیگر از آنها به شهر آزاد خدا تعلق دارند؛ یعنی اورشلیم حقیقی که در آسمان جاودانه است و فرزندانش همه کسانی هستند که با اراده خدا مانند زائری روی زمین زندگی میکنند. نبوتهایی نیز یافت میشوند که به هر دو تعلق دارند و تعلق آنها به کنیز به طور حقیقی و به زن آزاد به طور مجازی است. بنابراین، اظهارات انبیاء بر سه نوعاند: برخی به اورشلیم زمینی و برخی به اورشلیم آسمانی و به برخی به هر دو مربوط میشوند(آگوستین، 1391، ص735ـ736).
ازاینرو آبای کلیسا معتقدند: بنای مقدس، نخست و مقدم بر هر چیز، مظهر مسیح بهمثابه الوهیت متجلی بر زمین است. در عین حال، بنای مقدس، مظهر عالمی است که از جواهر محسوس و نامحسوس و در نهایت، از انسان و اعضا و جوارح مختلف وی ساخته شده است. مطابق نظر تئودورِت معبد سلیمان الگوی اولیه همه کلیساهای ساختهشده در جهان است(بورکهارت، 1390، ص68). طبق اعتقاد کلیسای کاتولیک: «کلیساهای زمینی و اماکن مقدس تصاویری از شهر مقدس و اورشلیم آسمانی هستند که ما به زیارت آنها میرویم»(کلیسای کاتولیک، 2000، ش 1198). آگوستین قدیس میگوید: «شریعت الهی از همه قوم میخواست که به آنجا (معبد خدا در اورشلیم) بروند و قربانی کنند»(آگوستین، ۱۳۹۱، ص780).
با توجه به جايگاه زيارت، کلیسای کاتولیک با استناد به زیارت مسیح از اورشلیم میگوید:
مسيح همانند پیامبران پیش از او احترام وافری برای معبد اورشلیم قائل بود. او هنگامی که 40 روزه بود به معبد برده شد و در دوازدهسالگی به همراه یوسف و مریم به معبد اورشلیم رفت. او هر ساله در طول زندگیش، حداقل برای عید پسح به زیارت معبد اورشلیم میرفت (کلیسای کاتولیک، 2000، ص 583). مسیح با زیارت اورشلیم در اعیاد یهودی احترام خود را به معبد نشان داد و با عشقی لبریز علاقه خود را به خانه خدا در میان انسانها نشان داد» (همان، ش593). «پس از رستاخیز نیز رسولان مسیح احترام خود را به معبد حفظ کردند» (همان، ش584).
از سوي ديگر، با جفاهایی که برخی امپراتوران روم در سدههای دوم و سوم انجام دادند، تاریخ مسیحیت سرشار از داستانهایی درباره قهرمانانی است که خود را فدای دینشان میکردند. اینان «شهید» خوانده شدند. واژه Martyr ، به معنی «شهید» از ریشه «مارتوس» یونانی به معنی «شاهد بودن یا شهادت دادن» است. مسيحيان، هر ساله مراسم خاصی در آرامگاه شهدا برگزار میکردند. ازاينرو، عقیده دفع جن و شفای بیماران بر اثر زیارت در ميان آنان رواج یافت. در پی گسترش این باورها، كمكم اینگونه تعلیم میشد که شهادت بهترین دلیل ایمان شخص به نیروی نجاتبخش عیسی مسیح است و شهدا بیدرنگ در بهشت جای میگیرند. بر خلاف مسیحیان عادی، شهدا لازم نیست که تا روز قیامت انتظار بکشند تا به حضور خداوند شرفیاب شوند. ازاینرو، گمان میرفت شهدا منزلتی مییابند که به آنان امکان میدهد نقش واسطه را بین خداوند و انسانهای در قید حیات ایفا کنند. توسل به شهدا، مؤثرترین راه جلب عنایت خداوند به نظر میرسید. حتی ریگهای منسوب به قبور آنان، اشیایی با نیروی فوقطبیعی بهشمار میرفت. با گذشت قرنها، کسانی هم که با پرهیزکاری زیسته بودند، اما لزوماً شهید نشده بودند، مشمول این اعتقاد به وساطت بین پروردگار و بندگانش شدند. اینان «سنت» یا «قدیس» نامگرفتهاند که از ریشه واژه لاتینی سانکتوس به معنی «مقدس» است. ازآنجاکه گمان میرفت قدیسان نیز پس از مرگ، بسان شهدا امکان وساطت و شفاعت پیدا میکنند، مرقد آنها نیز تبدیل به زیارتگاه میشد. ریگهای منسوب به قدیسان را هم مانند یادگارهای شهیدان دارای نیروی فوقطبیعی میدانستند و خریدوفروش و حتی سرقت آنها رواج یافت. کیش پرستش قدیسان و شهدا در مسیحیت چنان غالب شد که کشف تربت قدیسان و شهدای «فراموششده» در شهرها و آبادیهای فاقد آنها معمول شد. غالباًً محل آن به خواب کسی میآمد یا به شخصی الهام میشد، آن را پیدا میکردند و بقایای مرده را به محل مناسبتری انتقال میدادند(ویلسون، 1381، ص40ـ42).
تا قرن دهم میلادی کلیسا افراد زیادی را به مقام قدیسی ارتقا داده بود. با تعدد قدیسان، یادگارهای فراوانی از آنان به جامانده بود. مانند استخوان، لباس، مو و چیزهایی که آنان در دوران زندگی بهکار برده بودند. مسیحیان این اشیای متبرک را دارای خواص فوقطبیعی میدانستند و کلیساهای بسیاری مدعی بودند که برخی از آن یادگارها را در اختیار دارند. کلیساها در گردآوردن اشیای متبرک با هم رقابت داشتند؛ زیرا با تملک و گذاشتن آنها در برابر دیدگان مؤمنان سخاوتمند، ثروت زیادی به دست میآوردند. جریان سوءاستفاده بهجایی رسید که اجساد قدیسان را قطعه قطعه میکردند تا چند کلیسا از آنها برخوردار شوند. این شور و شوق، گروهی را بر آن داشت تا هزاران شیء متبرک قلابی را به کلیسا و مردم بفروشند(رسولزاده و باغباني، ۱۳۸۹، ص 366ـ367). بعدها شورای دوم لیون (1274) علیه اینگونه موارد واکنش نشان داد. با این توصیفات، زیارت قدیسان در مسیحیت کاتولیک رواج یافت و در سرتاسر دنیا اماکن متعددی به این قدیسان منتسب شد.
چگونگي شکلگیری بحث زیارت و رواج بدعتهایی در آن در طول تاریخ مسیحیت، سبب شد تا عدهای به مخالفت با کلیسای کاتولیک و با اتهاماتی به طعن این آیین بپردازند. ازاينرو، کلیسای کاتولیک با دو گروهِ مخالفان و بدعتگذاران مواجه بود و از همان ابتدا با تشکیل شوراهای کلیسایی نسبت به هر دو گروه واکنش نشان دادند: در مرحلهای اصل زیارت را تأیید، در برهه دیگر بدعتهای ایجادشده در زیارت را به صراحت نفی و طرد نمودند. در اينجا به بررسي ديدگاه شوراهای کلیسایی در موضوع زیارت ميپردازيم:
ـ شورای نيقيه اول
همانگونه كه گذشت از ابتدا، زیارت اورشلیم یکی از آیینهای رسمی دین مسیحیت بود. البته زیارت ساير اماکن زیارتی پس از آنکه کنستانتین در سال 313 به مسیحیت گروید و مسیحیت آیین رسمی شد و مسئله زیارت در شورای نیقیه اول به تأييد رسید، فزونی یافت(ديويد و ديويدسون، 2002، ص561). تأییدیه این شورا، آغاز رسمی زیارت، به عنوان یک عمل دینی در آیین کاتولیک محسوب ميشود.
ـ ديدگاههای شمايلپرستان و شمايلشکنان در شورای نيقيه دوم (787)
در جامعه مسیحی قرن هشتم، دو گروه شمایلپرستان و شمایلشکنان برابر یکدیگر قرار داشتند؛ شمایلپرستانی که به تصاویر و تمثالهای مسیح و قدیسان احترام میگذاشتند و با زانو زدن آنها را میبوسیدند و شمایلشکنانی با شمایلپرستی مخالف بودند و آن را بتپرستی میدانستند(رسولزاده و باغباني، 1389، ص361ـ362). آیکونودیولها (تکریمکنندگان شمایلها) معتقد بودند که شمایلها برای تعلیم مؤمنان به کار میآیند و آنها را دنباله تجسد میدانستند و میگفتند:
از این باب باید به آنها احترام کرد. آنان استدلال میکردند که عبادت نشانه احترام و تکریم است. پرستش حقیقی را که لاتریا (Latreia) نامیده میشود، به معنای «عبادت» معمولاً در برابر(douleia) یعنی «تکریم» قدیسان، شمایلها و غیره قرار دارد. نسبت به خدایی معمول میداریم که تنها او بهطور طبیعی شایسته پرستش است و سپس به خاطر خدايی که تنها او به طور طبیعی شایسته پرستش است، قدیسان و بندگانش را احترام میکنیم؛ همانطور که یوشع و دانیال فرشته را پرستیدند... و یوسف معبود برادرانش واقع شد... آیا صلیب سعادتمند و بسیار مقدس مادی نبود؟ آیا کوه محترم و مقدس جُلجُتا (مکان مصلوب شدن مسیح)(متی 33:27) مادی نبود؟ صخره حیاتبخش، قبر مقدس، منبع رستاخیز ما چگونه بود؛ آیا مادی نبود؟ آیا کتابهای انجیل بسیار مقدس مادی نیستند؟ و از همه اینها مهمتر، آیا گوشت و خون خداوند ما مادی نیست؟ یا از تکریم و پرستش مناسب برای همه این چیزها دست بردارید، یا به سنت کلیسا در تکریم تماثیل گردن نهید و خدا و دوستانش را احترام و از فیض روحالقدس پیروی کنید(وان وورست، 1385، ص236ـ241).
بنابراين، هفتمین شورای جهانی برای بحث درباره این رسم آیینی که کتاب مقدس به آن اشارهای نداشت و به ادعای گروهی مخالف آن هم بود، تشکیل شد. سرانجام، شورای دوم نیقیه دوم، در سال 787 دیدگاه شمایلپرستان را برگزید(رسولزاده و باغباني، 1389، ص361ـ362). اما پیش از این «در شورایی کلیسایی در سال 754 در هیریا تشکیل شد و از نابود کردن تمثالها طرفداری کرد. در این شورا، یوحنّای دمشقی ملعون خوانده شد». اما کشمکشها در این مسئله ادامه یافت(همان). در هفتمین اعتقادنامه شورای مسیحی سال 787، چنین آمده است:
ما به پیروی از صراط ملوکانه و اقتدار الهامشده الهی پدران مقدسمان و سنت کلیسای کاتولیک، با اطمینان و دقت تمام تصمیم گرفتهایم تماثیل محترم و مقدس یعنی صورت خداوند، خدا و نجاتدهنده ما عیسی مسیح و بانوی پاکدامن، مادر خدا و فرشتگان مکرم و همه قدیسان و همه انسانهای پارسا، چه در نقاشی یا موزائیک و سایر مواد مناسب، درست مانند صورت صلیب گرانبها و حیاتبخش، باید در کلیساهای مقدس خدا و بر ظروف مقدس و بر لباسها و پردهها و تابلوهای خانهها و راهها قرار داده شود؛ زیرا آنان هر اندازه بیشتر در نمایش هنری دیده شوند، مردم نیز بیشتر به یادآوری صاحبان آن تماثیل و شوق به ایشان صعود خواهند کرد. باید سلام مناسب و احترام فراوان و نه آن عبادت واقعاً درست ایمانی که فقط به خدای متعال اختصاص دارد، به آنان تقدیم شود... زیرا احترامی که به صورت ادا میشود، به صاحب صورت میرسد و هر کس که صورت را گرامی میدارد، اصل آن را گرامی میدارد(وان وورست، 1385، ص 236ـ241).
ـ بررسی اعتبار اشياء منسوب به قديسين در شورای چهارم لاتِران (1215)
با افزایش تعداد شهدای مسیحیت و مطرح شدن شمار قدیسان، نزاع جدیدی در مسیحیت به وجود آمد؛ چراکه کلیساها در گردآوردن اشیای متبرک با هم رقابت داشتند، بهگونهايكه در شورای چهارم لاتران(1215) نگاهداری اشیای منسوب به قدیسان را در خارج از زیارتگاههای آنان ممنوع کرد. این شورا به ریاست پاپ اینوسنت سوم(1198ـ1216)، که برجستهترین پاپ قرون وسطا بود، در محل کلیسای یوحنای رسول در لاتران برگزار شد و در آن 1500 نفر از روسای دیرها، اسقفان، کشیشان و نمایندگان ملل مسیحی شرکت کردند. این شورا مؤمنان را از معتبر شمردن نامههای جعلی و یادگارهای دروغین قدیسان بر حذر داشت و فروش آنها را عملی ناپسند دانست. شورا اعلان کرد که نگهداری اشیای منسوب به قدیسان در خارج از زیارتگاههای آنان ممنوع است(رسولزاده و باغباني، 1389، ص364ـ365).
ـ بدعتزدايی از مسئله زيارت در شورای دوم ليون (1274)
در سال 1274، شورای دوم لیون نیز با صدور بیانیهای تقلب در این اشیای متبرک و تصویر قدیسان را عملی نکوهیده شمرد. این شورا نیز تنها به بدعتزدایی از مسئله زیارت در مسیحیت پرداخت و نسبت به اصل مسئله زیارت مخالفتی نشان نداد. گریگوری دهم، در سال 1271 به مقام پاپی رسید. او امیدوار بود مسیحیان با یک تلاش دستهجمعی بر فلسطین دست یابند. بدين منظور، درصدد برآمد همه اروپا را برای مبارزه با مسلمانان متحد کند. وي در سال 1274 سراسقفان کلیساها را به شورای لیون دعوت کرد. امپراتور یونان رهبران کلیسای یونان را به لیون فرستاد تا مراتب اطاعت و انقیاد خود را از دستگاه پاپی به اثبات برساند. از اسقفان دعوت شد فهرستی از کارهای خلاف و اصلاحاتی را که برای تصفیه کلیسا ضروری بود، تسلیم شورا کنند. شورا پس از دریافت پیشنهادها، قوانینی را برای از بین بردن مفاسد به تصویب رساند. دومین شورای لیون تقلب در این اشیای متبرک و تصویر قدیسان را عملی نکوهیده شمرد. پاپ گریگوری، در سال 1276، هنگام بازگشت به رُم درگذشت و جانشینان او به اهدافش اعتنایی نکردند(همان، ص366ـ367).
ـ بررسی جايگاه قديسان در شورای ترنت؛ نخستين شورای عصر اصلاحات (1545ـ1563)
هنگامی که تفرق در مسیحیت بر اثر جنبشهای اصلاحی پروتستان آغاز شد، رهبران کلیسای کاتولیک در مقابل هجمههای اعتقادی علیه آیین زیارت در این کلیسا بیکار ننشستند و چندین بار درونکاوی ژرف و اصلاحات داخلی عمیق را در پیش گرفتند. حرکتهای اصلاحی کاتولیکها، که اوج آن در هنگام تجزیه مسیحیت بر اثر جنبشهای اصلاحی پروتستان آغاز شد، توانست حياتي دوباره به کلیسای کاتولیک ببخشد؛ اصلاحات کاتولیکی در سطحها و جهتهای گوناگون رخ داد(ویلسون، 1381، ص84ـ85). برهمیناساس، شورای ترنت(Council of Trent)، نخستین شورای عصر اصلاحات بود كه در واکنش به خواستههای اصلاحطلبان تشکیل شد. در سال 1545 شورای ترنت، به دستور پاپ در شهر ترنت ایتالیا تشکیل شد. در این شورا، که با حضور سی اسقف و بدون حضور پاپ تشکیل شد، به دو مسئله مهم، که دغدغه امپراتور و پاپ بود، رسیدگی شد. امپراتور درصدد جلوگیری از سوءاستفادههای کلیسا و صلح با لوتریها بود و پاپ در پی پرداختن به پرسشهایی بود که در مورد اصول مطرح بود. شورای ترنت، از سال 1545 تا 1563 بیستوپنج جلسه تشکیل داد که صدها اسقف در آن شرکت کردند. اين شورا، موفق شد عقاید کاتولیک را به شکلی بیان کند که هم اختصاصی باشد و هم معتبر. این کلیسا با انتخاب بعضی از عقاید، اشکال دیگر را نفی کرد. حتی آنهایی را که تا آن زمان قانونی بهحساب میآمدند. همانگونه که یک مورخ میگوید: «آنچه از ترنت بیرون آمد یک "بسته" کاتولیک بود که تا زمان واتیکان دوم، به شکل یکسانی از طرف کاتولیکها و پروتستانها به عنوان تنها مظهر کاتولیسم موثق شناختهشده بود»(فلاورز، ۱۳۸۱، ص109ـ125). بهطورکلی، شورای ترنت، لزوم انضباط معنوی را در همه ردهها برای رویارویی با هجمه پروتستانها مورد تأکید قرار داد(ویلسون، 1381، ص 84ـ85). سرانجام، طی سالهای (1545ـ1563) شورای ترنت، در پاسخ به اعتراضات کلیسای پروتستان درباره جایگاه و زیارت قدیسین، اعتقادنامه رسمی کوتاهی را به تصویب رساند و مقرر شد این اعتقادنامه در کلیساهای بخش، قرائت و بر نوکیشان الزام شود. در این اعتقادنامه آمده است:
من اعتقاد راسخ دارم که برزخی وجود دارد و نفوس گرفتار در آن با اعانه مؤمنان کمک میشوند. همچنین معتقدم قدیسان که با مسیح سلطنت میکنند، باید محترم شمرده شوند و به آنان متوسل شد و معتقدم که آنان دعاهایی را برای ما به خدا تقدیم میکنند و بقایای آنان باید مورد احترام قرار گیرد. من با تأکید اظهار میدارم که تمثالهای مسیح و باکره دائمی مادر خدا و همچنین دیگر قدیسان باید نگهداری و حفظ شوند و آنان را به طور مناسب عزیز و محترم بدارند(وان وورست، 1385، ص369ـ370).
یک تبصره الحاقی به مصوبات شورای ترنت حاکی از اين است که یکی از هدفهای برگزاری اینگونه عشای ربانی، این است که شفاعت شخص مقدس در پیشگاه عرش الهی پذیرفته شود(مولند، 1387، ص141ـ145).
نکته قابل توجه اينكه اقدامات کلیسای کاتولیک در پاسخ به اعتراضات پروتستانی علیه مسئله زیارت، منحصر به نخستین شورای عصر اصلاحات و صدور اعتقادنامه ترنت نبود، بلکه این کلیسا در برهههای مختلف، بر جایگاه ویژه قدیسان و لزوم احترام آنان تأکید داشت. چنانکه کلیسای کاتولیک رومی در جنوب و شرق اروپا، در پاسخ به اصلاحطلبان گفت که زیارت به پرورش معنویت و افزایش وفاداری به کلیسا کمک میکند. همچنین آنان برای قانع کردن مخالفان زیارت به معجزات قدیسین در زیارتگاهها استناد کردند؛ چراکه معتقد بودند دستهای از معجزات که در این زیارتگاهها انجام شده بود، مدرک غیرقابل انکاری از این سخن است که خدا میخواهد از طریق این زیارتگاهها، فیض خودش را بگستراند. همچنین در اقدامی دیگر، در سال 1548 مقرراتِ ژزوئیتها(وان وورست، 1385، ص340)، با ماهیتی ضدپروتستانی، منتشر شد و با تأکید بر اطاعت مطلق و بیچون و چرا از پاپ، در بند ششم، این مقررات بیان گرديد: ستایش از آثار قدیسان با تکریم آنها و با دعا کردن برای این قدیسان، همچنین ستایش از مقامها، زیارتها، کفارهها، اعیاد، کفارههای صلیبی، روشن کردن شمع در کلیساها(ديويد و ديويدسون، 2002، ص561).
ب. سفر زائرگونه به سوی شهر آسمانی اورشليم
اما در خصوص زیارت نوع دوم، يعني سفر زائرگونه به سوی شهر آسمانی اورشلیم، از دیدگاه کتاب مقدس و کلیسای کاتولیک بايد گفت: سفر زائرگونه به سوی شهر آسمانی اورشلیم، اشاره به زیست زائرگونه و عدم دلبستگی به دنیا در زمین دارد و ریشههای آن را میتوان در کتاب مقدس و نوشتههای عالمان مسیحی پیدا نمود، آنجا که کتاب مقدس، در کتاب مکاشفه سخن از اورشلیم آسمانی میگوید و در جای دیگر، مسیحیان را به زندگی غریبانه در زمین تشویق میکند و از آنان میخواهد تا مانند ابراهیم در پی شهر خدا بنیاد آسمانی باشند.
اين موضوع در كتاب مقدس و عهد جدید بنمایههایی از داستانهای عهد قدیم، البته با تغییرات مفهومی عمیقی گرتهبرداری شده است. مفسران عصرهای متأخر نیز با توسعه شبکه پیچیده ارتباطات و تفاسیر تمثیلی خود تا حدی شخصیتهای عهد عتیق و حوادث آن در عهد جدید را به گونهای دیگر معنا نمودند. در همین زمينه، زندگی شخصیتی همانند حضرت ابراهیم از آن جهت که «زندگی غریبانه» در زمین را پذیرفت و زائر شهر خدا بنیاد شد، به عنوان الگوی ایمانی به ایمانداران معرفی شده است:
به ایمان ابراهیم چون خوانده شد، اطاعت نمود و بیرون رفت به سمت آن مکانی که میبایست به میراث یابد. پس بیرون آمد و نمیدانست به کجا میرود؛ و به ایمان در زمین وعده مثل زمین بیگانه غربت پذیرفت و در خیمهها با اسحاق و یعقوب که در میراث همین وعده شریک بودند مسکن نمود. زانرو که مترقب شهری با بنیاد بود که معمار و سازنده آن خداست(عبرانیان11: 8ـ10).
در نتیجه، نویسندگان عهد جدید، مسیحیان را ترغیب میکردند تا خودشان را به مانند زائر و غریبههای روی زمین، بسان ساکنی موقت ببینند که سکنای حقیقیاش در آسمان است.
در ایمان همه ایشان فوت شدند، درحالیکه وعدهها را نیافته بودند، بلکه آنها را از دور دیده، تحیت گفتند و اقرار کردند که بر روی زمین، بیگانه و غریب بودند؛ زیرا کسانی که همچنین میگویند، ظاهر میسازند که در جستوجوی وطنی هستند؛ و اگر جایی را که از آن بیرون آمدند، به خاطر میآوردند، هرآینه فرصت میداشتند که (بدانجا) برگردند. لکن الحال مشتاق وطنی نیکوتر یعنی (وطن) سماوی هستند و ازاینرو خدا از ایشان عار ندارد که خدای ایشان خوانده شود، چونکه برای ایشان شهری مهیا ساخته است(رساله به عبرانیان 11: 13ـ16). ای محبوبان، استدعا دارم که چون غریبان و بیگانگان از شهوات جسمی که با نفس در نزاع هستند، اجتناب نمایید(رساله اول پطرس 2: 11).
از سوي ديگر، رسیدن به شهر خدا بنیاد، نیازمند منجی و راهنماست تا رهرو را به سرمنزل مقصود برساند. ازاینرو، عهد جدید با نگاهی نو به داستان سقوط بشر از جایگاه والای خود، بیگانگی آدم و حوا و نافرمانی و ستیز قابیل، زمینه نمایش فدا و رستگاری را مهیا میسازد تا ایماندار زائر میهن حقیقی، از طریق فرمانبرداری مسیح به نجات برسد. «گفت: هرکه خواهد از عقب من آید، خویشتن را انکار کند و صلیب خود را برداشته، مرا متابعت نماید» (مرقس 8: 34). «عیسی بدو گفت: من راه و راستی و حیات هستم. هیچکس نزد پدر جز به وسیله من نمیآید»(یوحنا 14: 6).
در اناجیل، عیسی مسیح بسان کسی به تصویر کشیده شد که با مرگ خود بر صلیب، بخشش از گناه اولیه را به انسان ارزانی میدارد؛ و برای افراد امکان بازگشت به خدا و در نهایت رسیدن به بهشت را ممکن میسازد. از آن پس، دیگر تمرکز برای یافتن خدا در شهر زمینی اورشلیم، به یافتن خدا در وجود مسیح تغییر یافت. «و دیدم آسمانی جدید و زمینی جدید، چون که آسمان اول و زمین اول درگذشت و دریا دیگر نمیباشد؛ و شهر مقدس اورشلیم جدید را دیدم که از جانب خدا از آسمان نازل میشود»(مکاشفه 21: 1ـ27).
ازاینرو، برخلاف یهودیت که سرزمین مقدس در آن پدیدار بود، در مسیحیت اورشلیم جدید و سرزمین مقدس از آسمان به زمین فرود میآید. «شهر خدای خود یعنی اورشلیم جدید را که از آسمان از جانب خدای من نازل میشود»(مکاشفه 3: 12).
اما در تفسير سفر زائرگونه به سوی شهر آسمانی اورشلیم، از دیدگاه کلیسای کاتولیک و آباء آن بايد گفت: نگارندگان عهد جدید و پدران اولیه کلیسا، علاوه بر پذیرش جایگاه زیارت معبد اورشلیم، بر مفهوم دیگری به نام «زندگی به عنوان زیارت» و «سفر زائرگونه به سوی شهر آسمانی اورشلیم» تأکید داشتند. چنانکه سفر بهسوی شهر آسمانی اورشلیم در کتاب مکاشفه بیان شده است(مکاشفه21: 1ـ27). همچنین دیدگاه آگوستین قدیس که میگوید: سلیمان معبد را به عنوان «الگوی» کلیسا و «الگوی» جسم مسیح بنا کرد؛ و باور به اینکه مقدر بود تا جسم مسیح (پس از صلیب) جایگزین معبد سلیمان شود(بورکهارت، 1390، ص68)، مفهوم جدیدی را در میان پدران کلیسای کاتولیک به وجود آورد و از مسیحیان خواست تا خود را ساکنان موقت و «زائران» روی زمین بدانند تا شهروندان شهر آسمانی شوند. لذا سفر بهسوی سرزمین آسمانی در نوشتههای بسیاری از پدران کلیسا پدیدار شد؛ چراکه گرچه آدم و حوا بیاختیار در زمین تبعید شدند تا پاسخ نافرمانیشان را بدهند و ما متحمل مشقت آن شدهایم، اما هنوز امیدی باقی است تا کسانی از روی میل بپذیرند که زائر باشند و آسایش خاطر زمینی را فراموش کنند و بهسوی آسمان سفر کنند.
... پس خداوند خدا، او را از باغ عدن بیرون کرد تا کار زمینی را که از آن گرفتهشده بود، بکند. پس آدم را بیرون کرد و بهطرف شرقی باغ عدن، کروبیان را مسکن داد و شمشیر آتشباری را که به هر سو گردش میکرد تا طریق درخت حیات را محافظت کند... و آدم، زن خود حوا را بشناخت(پیدایش 3 و 4).
اوریگن، کلمنت اسکندرانی، سیپریان، آگوستین قدیس و گریگوری کبیر به بررسی این موضوع پرداختهاند. آنان بر گذرا بودن موقعیتهای دنیوی تأکید میکردند و مسیحیان را تشویق میکردند تا در پی آسایشخاطر جاودان باشند که به کسانی که خواهان ارزشها و پاداشهای اورشلیم آسمانی هستند، وعده داده شده است. یکی از نویسندگان تأثیرگذار در این زمینه، آگوستین قدیس(354ـ430) است که کسانی وی را بعد از پولس، مؤثرترین متأله مسیحی دانستهاند. او این اثر را پس از هجوم گوتها به رم و غارت آن در 410 میلادی، در پاسخ به علت سقوط امپراتوری روم و شبهات مشرکان فرهیخته درباره مسیح نگاشت(آگوستین، ۱۳۹۱، ص10ـ11).
آگوستین تاكيد میکند که در حقیقت نه یک شهر، بلکه دو شهر وجود دارد: یکی زمینی و دیگری آسمانی است: «دو شهری که در این جهان به یکدیگر درآویخته و باهم درآمیختهاند»(همان، کتاب یازدهم، ص453). شهروندان این دو شهر در کنار یکدیگر در این دنیا زندگی میکنند، اما هريك ارزشها، انتظارات و اولویتهای متفاوتی دارند. آگوستین، هابیل را «شهروند شهر ابدی و زائری بر روی زمین»(همان، کتاب پانزدهم، ص624) میخواند و درباره آثار قتل هابیل میگوید: «این سستی یعنی نافرمانی اندامها، کیفر نافرمانی نخست است، بنابراین، آن نه چیزی طبیعی، بلکه یک نقیصه است. ازاینرو، به نیکان که راه کمال را میپیمایند و در این زیارت باایمان زیست میکنند»(حبقوق4:2؛ رساله به رومیان 17:1؛ رساله به غلاطیان 11:3 ؛ رساله به عبرانیان38:10)، گفته شده است: «بارهای سنگین یکدیگر را متحمل شوید و بدین نوع، شریعت مسیح را بهجا آورید»(رساله به غلاطیان 6:2؛ آگوستین، ۱۳۹۱، کتاب پانزدهم، ص625ـ626).
در همین زمينه، کلیسای کاتولیک بر این باور است که از این پس، مسیحیان باید در پی اورشلیم آسمانی باشند و در حقیقت، اورشلیم زمینی نماد اورشلیم آسمانی است، آنجا که در تفسیر پیشگویی مسیح از تخریب اورشلیم گفته شده است: «آنگاه که او خبر تخریب آن (اورشلیم) را داد، خود نشان از صلیب و ورود به عصری جدید از تاریخ نجات است؛ چراکه پس از آن بدن مسیح معبد واقعی میباشد» (کلیسای کاتولیک، 2000، ش 585، 586، 593). و راه رسیدن به حقیقت آسمانی نیز، پیروی از کلیسا است.
2. جايگاه زيارت در شيعه
در مذهب شیعه نیز زیارت دارای جایگاه ویژه است و در تقسیمبندی عبادات، شامل واجب (حج تمتع) و مستحب (عمره و زیارت پیامبر و خاندان اهلبیت) میشود. ازاینرو، خداوند خانه خود را برای زائران خود مهیا کرده است و از زائران خانه خود میخواهد كه در مقام حضرت ابراهيم، يعنى نقطهاى كه ابراهيم در آنجا ايستاده است، نماز بگزارند: «وَ إذْ جَعَلْنا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إبْراهيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إلى إبْراهيمَ وَ إسْماعيلَ أنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفينَ وَ الْعاكِفينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُود»(بقره: 125). قرآن کریم کعبه را عامل قیام مردم (مائده: 97) و نخستین خانه مبارک برای نیایش مردمان خوانده و آن را مبارک و مایه هدایت توصیف نموده است(آلعمران: 96). مسئله زیارت کعبه در روایات اهلبیت نیز جایگاه والایی دارد. امیرالمؤمنان آن را رمز اقتدار دین و عَلَم اسلام دانسته است(نهجالبلاغه، 1414ق، ص 45). اهمیت زیارت بیت الله الحرام تا بدانجاست که اميرمؤمنان علی در وصیتی به امام حسن ميفرماید: «اللَّهَ اللَّهَ فِي بَيْتِ رَبِّكُمْ لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِيتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِكَ لَمْ تُنَاظَرُوا» (نهجالبلاغه، 1414ق، ص422) امام صادق نیز فرمود: «لَوْ أَنَّ النَّاسَ تَرَکُوا الْحَجَّ لَکَانَ عَلَی الْوَالِی أَنْ یُجْبِرَهُمْ عَلَی ذَلِکَ وَ عَلَی الْمُقَامِ عِنْدَهُ» (کلینی، 1407ق، ج 4، ص 272).
همچنین یکی از آیاتی که بر جواز زیارت قبر پیامبر اکرم به آن استناد شده است، اين است که میفرماید: «وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا»(نساء: 64). طبق نظر برخی مفسران این آیه مربوط به همه گناهکاران است که توبهپذیری خداوند را به آنها یادآوری میکند و اعلام میدارد که امکان بازگشت باز است. این آیه متذکر میشود که افراد خطاکار میبایست نخست، توبه کنند و از راه اشتباه بازگردند و سپس، برای قبولی توبه خود، پیامبر را واسطه قرار دهند(مکارم شیرازی، 1383، ج3، ص 451).
علاوه بر اینکه، امام صادق در زیارتنامه رسول اکرم این آیه را میآورد: «اللَّهُمَّ إِنَّكَ قُلْتَ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابا رَحِيما. إِلَهِي فَقَدْ أَتَيْتُ نَبِيَّكَ مُسْتَغْفِرا تَائِبا مِنْ ذُنُوبِي، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْهَا لِي يَا سَيِّدَنَا أَتَوَجَّهُ بِكَ وَ بِأَهْلِ بَيْتِكَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى رَبِّكَ وَ رَبِّي لِيَغْفِرَ لِي»(ابن قولویه، 1424ق، ص50)؛ خدايا! تو فرمودهاى اگر ايشان آنگاه كه بر خود ستم كردند، نزد تو مىآمدند، پس از خدا طلب آمرزش مىكردند و پيامبر نيز براى ايشان درخواست آمرزش مىنمود، به يقين خدا را توبهپذیر و مهربان مىيافتند. خدايا! من استغفاركنان و پشيمان از گناهانم نزد پيامبرت آمدم، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و گناهانم را بيامرز. اى سرور ما، دست به دامن تو و خاندانت، بهجانب خداى متعال كه پروردگار من و توست، روى مىآورم تا مرا بيامرزد.
شیعیان مضمون آیه 64 سوره نساء را نیز درباره امامان معصوم جاری میدانند؛ زیرا آنان همگی، نور واحدند(جوادیآملی، 1378، ج 19، ص 359). همان احترامی که درباره قبر پیامبر اکرم لازم است، برای قبور آن بزرگواران نیز جاری است. چنانچه در حیاتشان لازم بود(مجلسی، بیتا، ج 97، ص125). حیات و ممات پیامبر اکرم و امامان معصوم برای توسّل به آنان و شفاعت ایشان یکسان است(جوادی آملی، 1378، ج19، ص 379). چنانکه خطاب به امام حسین میگوییم: «يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّكَ تَشْهَدُ مَقَامِي وَ تَسْمَعُ كَلَامِي وَ أَنَّكَ حَيٌّ عِنْدَ رَبِّكَ تُرْزَق»(نوری، 1408ق، ج10، ص345). پس زیارت قبر آنان نیز برای استغفار و درخواست از ایشان برای استغفار کردن از جانب زائر جایز است.
اکنون برای تبیین اهمیت زیارت پیامبر اکرم و عترت طاهرینش از دیدگاه شیعیان، به چند روایت دیگر اشاره میكنيم:
1. دربارة اهمیت زیارت پیامبر اکرم روایات متعددی از عبداللهبن عمر نقل شده است. از جمله وی از رسول خدا نقل كرده است كه فرمود: «مَنْ جاءَني زائِراً (لا تَحْمِلُه) اِلاّ زِيارَتي كَانَ حقاً عَلَي اَنْ اَكُونَ شَفِيعاً له يومَ الْقِيامَه»؛ هركس به زيارت من بيايد و انگيزهاي جز زيارتم نداشته باشد، بر من لازم است كه شفيع او در روز قيامت باشم. همچنين از او نقل شده است كه پيامبر اكرم فرمود: «مَنْ زارَني بَعْدَ مَوْتي كان كَمَنْ زارَني فِي حَياتي»؛ هر كس پس از مرگم مرا زيارت كند، مثل اين است كه مرا در حال حيات زيارت كرده است. همچنین «مَنْ زارَ قَبْرِي (أو قَالَ مَنْ زارَني) كُنْتُ شَفِيعاً لَهُ»؛ هر كس قبر مرا زيارت كند، من شفيع او ميگردم. و «من زارَ قَبْري وَجَبَتْ لَهُ شَفاعَتي»؛ هر كس قبر مرا زيارت كند از شفاعتم بهرهمند خواهد بود»(السمهودی، 1419ق، ج4، ص1340؛ سبكي 2008، ص 65ـ115).
2. اسحاقبن عمار از امام صادق روايت ميكند كه فرمود: «مُرُّوا بِالْمَدِينَةِ فَسَلِّمُوا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ مِنْ قَرِيبٍ وَ إِنْ كَانَتِ الصَّلَاةُ تَبْلُغُهُ مِنْ بَعِيدٍ»(کلینی، 1407ق، ج 4، ص 552)؛ به مدينه برويد و بر پيامبر اكرم سلام بدهيد، هرچند كه سلام و درود از راه دور به آن حضرت نيز ميرسد. زيارت از دور نيز هرچند مورد قبول و توصيه است، اما اين حديث، نشان ميدهد كه حضور زائر در كنار مزور و قبر وي خصوصیتي دارد، لذا مورد توصيه و سفارش قرار گرفته است(جوادی آملی، 1378، ج19، ص 379).
3. پيامبر اكرم به علي فرمود: «يَا عَلِيُّ مَنْ زَارَنِي فِي حَيَاتِي أَوْ بَعْدَ مَوْتِي أَوْ زَارَكَ فِي حَيَاتِكَ أَوْ بَعْدَ مَوْتِكَ أَوْ زَارَ ابْنَيْكَ فِي حَيَاتِهِمَا أَوْ بَعْدَ مَوْتِهِمَا ضَمِنْتُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَنْ أُخَلِّصَهُ مِنْ أَهْوَالِهَا وَ شَدَائِدِهَا حَتَّى أُصَيِّرَهُ مَعِي فِي دَرَجَتِي»(کلینی، 1407ق، ج4، ص579)؛ اي علي، هر كس كه مرا در زمان حيات يا مرگم زيارت كند يا تو و فرزندانت را در زمان حيات يا پس از مرگ زيارت كند، من ضمانت ميكنم كه او را از اهوال و شدايد روز قيامت نجات دهم تا آنكه او را هم درجه خودم ميگردانم. اين روايت و امثال آن نشان ميدهد كه حيات و مرگ پيامبر اكرم و امامان معصوم يكسان است؛ زيرا زيارت دوران حيات و مرگ، اجر و آثار يكسان دارد(جوادی آملی، 1381، ج1، ص24ـ31).
4. زيد شحّام میگوید از صادق آل محمد پرسيدم: «مَا لِمَنْ زَارَ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوْقَ عَرْشِهِ قَالَ قُلْتُ فَمَا لِمَنْ زَارَ أَحَداً مِنْكُمْ قَالَ كَمَنْ زَارَ رَسُولَ اللَّهِ»(کلینی، 1407ق، ج 4، ص 585)؛ ثواب كسي كه پيامبر خدا را زيارت كند، چيست؟ فرمود: همانند كسي است كه در برتر از عرش با خدا ملاقات كند. پرسيدم: كسي كه يكي از شماها را زيارت كند، ثوابش چيست؟ فرمود: مانند كسي است كه رسول خدا را زيارت كند.
5. امام رضا میفرماید: «مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ بِشَطِّ الْفُرَاتِ كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فَوْقَ عَرْشِهِ»(نوری، 1408ق، ج10، ص250)؛ هر کس قبر حسین را در کنار شط فرات زیارت نماید، مانند آن است که خداوند را در عرش زیارت کرده باشد.
6. از امام كاظم نقلشده است كه فرمود: «مَنْ زَارَ قَبْرَ وَلَدِي عَلِيٍّ كَانَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ كَسَبْعِينَ حَجَّةً مَبْرُورَةً قَالَ قُلْتُ سَبْعِينَ حَجَّةً قَالَ نَعَمْ وَ سَبْعِينَ أَلْفَ حَجَّةٍ قَالَ قُلْتُ سَبْعِينَ أَلْفَ حَجَّةٍ قَالَ رُبَّ حَجَّةٍ لَا تُقْبَلُ...» (کلینی، 1407ق، ج 4، ص 585)؛ هركس كه فرزندم [امام رضا] را زيارت كند، از ثواب هفتاد حج قبول شده برخوردار است. راوي با تعجب پرسيد: ثواب هفتاد حج؟ فرمود: آري، هفتاد هزار حج. راوي دوباره با تعجب پرسيد: هفتاد هزار حج؟ فرمود: چهبسا حج كه مورد قبول واقع نميشود.
اينها نمونههايي از احاديث فراواني است كه در آن، مردم به زیارت پيامبر خدا و اهلبیتش فرخوانده شدهاند که در کتب مربوط به تفصیل بیان شدهاند.
بررسي و مقايسه جايگاه زيارت در آيين کاتوليک و مذهب شيعه
وجود اماکن زیارتی متعدد، تجلیل از قدیسان و اولیای الهی، تقدیس زیارتگاههای آنان، اشتیاق میلیونها زائر برای زیارت و طلب شفای معنوی و تأکید پدران کلیسای کاتولیک و عالمان مذهب شیعه بر مسئله زیارت و تلاش برای بدعتزدایی از آن، بيانگر جایگاه والای زیارت در آیین کاتولیک و مذهب شیعه است. ازآنجاکه آیین کاتولیک مسیحی و مذهب شیعی اسلام، هر دو از شاخههای ادیان ابراهیمی هستند، تحقیق و بررسی نقاط مشترک و مورد اختلاف آنان، دارای آثار مثبت فراوانی است و میتواند در نزدیکتر شدن دیدگاههای دو طرف به یکدیگر مثمرثمر باشد. ازاینرو، در اینجا، به مقایسه مسئله زیارت و کارکرد آن، در آیین کاتولیک و مذهب شیعه ميپردازيم.
در آیین کاتولیک، «کلیسا»، که همان جامعه مسیحی است، زائران روی زمین هستند و باید در پی شهر خدا بنیاد آسمانی باشند. این مسئله از جهاتی به عروج مسیح و بدن او مرتبط است. چنانکه مسیحیان بدن مسیح را نماد معبد اورشلیم میدانند و معتقدند: پس از صلیب مسیح، اورشلیم نیز به آسمان رفت و مسیحیان باید در پی رسیدن به آن شهر آسمانی باشند، هرچند آنان، معبد اورشلیم زمینی و ساير اماکن مقدس را نماد اورشلیم آسمانی در زمین میدانند و به زیارت آنها میروند. امروزه نيز در سراسر جهان، مسیحیان ارتدوکس و پروتستان، در کنار دیگر مسیحیان کاتولیک، در زیارتگاهها حاضر شده و به دعا و نيايش میپردازند.
بنابراين، کلیسای کاتولیک بر این باور است که «کلیسا خانه خداست، مکان مناسب آیینهای عبادی جامعه مسیحی است. همچنین مکان خاصی برای ستایش حضور واقعی مسیح در نیایش عشای ربانی است» (کلیسای کاتولیک، 2000، ش 2691). برایناساس، کلیساها و صومعهها نیز از اماکن زیارتی کاتولیکها محسوب میشوند. طبق اعتقاد کلیسای کاتولیک: «کلیساهای زمینی و اماکن مقدس تصاویری از شهر مقدس و اورشلیم آسمانی هستند که ما به زیارت آنها میرویم» (همان، 1198). علاوه بر معبد اورشلیم، اماکن زیارتی نیز مکانی مناسب برای پیوند میان انسان و خداوند هستند: «زیارتها موجب تبدیل سفرهای زمینی ما بهسوی آسمان میشود و به طور سنتی موقعیتهای بسیار خاصی برای بازسازی نیایشهاست. برای زائرانی که در جستوجوی آب زندگی هستند، زیارتگاهها اماکن ویژهای برای زیستن اَشکال نیایشهای مسیحی در کلیساست» (همان، ش 2691). برايناساس، در قرون وسطا، کیش پرستش قدیسان و شهدا چنان غالب شد که کشف تربت قدیسان و شهدای «فراموششده» در شهرها و آبادیهای فاقد آنها معمول شد. غالباً صاحب آن محل، به خواب کسی میآمد یا به شخصی الهام ميشد و آنان بدن آن شهید یا قدیس را پیدا کرده و بقایای مرده را به محل مناسبتری انتقال میدادند(ویلسون، 1381، ص40ـ42).
بهطورکلی، از دیدگاه کلیسای کاتولیک، اماکن زیارتی مقدس شامل اماکن زیر میشود: معبد اورشلیم؛ کلیساها، بهویژه کلیساهایی که مقبره قدیسان یا پدران کلیسا باشد؛ صومعهها؛ مقبره شهدا و رویتگاه مریم قدیسه. مسیحیان کاتولیک با حضور در این اماکن، با آداب و تشریفات خاصی به زيارت، دعا و نیایش میپردازند.
در مذهب تشيع نيز همانگونه كه گذشت، ساخت بنا و زیارتگاه بر مقابر اولیای الهی مورد تأكيد تمامی عالمان مذهب شیعه است. در اين آيين، مؤمنان با واسطه دانستن اولیای الهی در شفاعت و توسل به آنان، آنان را واسطة فيض دانسته، و با دعا و توبه در زیارتگاههای آنان، از خداي متعال طلب مغفرت و گشايش امور خويش را خواهانند.
افزون بر اين، تأکید آیین کاتولیک و مذهب شیعه بر گذر از پوسته و رسیدن به معنا در زیارت، از دیگر مفاهیم کاربردی مرتبط با مسئله زیارت است که با مفهوم اخلاقی و عرفانی عمیق «زیست غریبانه در زمین» گره خورده است. اکنون به بررسی شبهاتها و تفاوتهای این مفاهیم(سفر زائرگونه به سوی شهر آسمانی اورشلیم با زیست غریبانه در زمین) میپردازیم.
اورشليم آسمانی، مقصد زائر حقيقی
همانطور که بیان شد، در عهد جدید و دستنوشتههای پدران کلیسا، مسیحیان به عنوان «زائران و غریبهها» در زمین به تصویر کشیده شدهاند که بر اثر نافرمانی آدم و حوا رانده شده و محکوم به زندگی سخت و تبعید از حضور خدا گردیدند. همانگونه که آنان از پیش ساکن بهشت بودند، اکنون نیز میتوانند زندگیای را بپذیرند که در مسیر اطاعت خداوند است تا سرانجام به سرزمین حقیقیشان در آسمان رهنمون شوند. در حقیقت، ايشان همانند یک زائر مسافر زندگی کنند و برای یافتن سرزمین حقیقی تلاش کنند(عبرانیان11: 8ـ16). کلیسای کاتولیک بر این باور است که مسیحیان باید در پی اورشلیم آسمانی باشند. در حقیقت، اورشلیم زمینی نماد اورشلیم آسمانی است. در کتاب مکاشفه درباره اورشلیم آسمانی آمده است: «دیدم آسمانی جدید و زمینی جدید، چونکه آسمان اول و زمین اول درگذشت و دریا دیگر نمیباشد و شهر مقدس اورشلیم جدید را دیدم که از جانب خدا از آسمان نازل میشود، حاضرشده(مکاشفه21: 1ـ27). همچنین در تفسیر پیشگویی مسیح از تخریب اورشلیم گفته شده: «آنگاه که او خبر تخریب آن(اورشلیم) را داد، خود نشان از صلیب و ورود به عصری جدید از تاریخ نجات است؛ چراکه پس از آن بدن مسیح معبد واقعی میباشد» (کلیسای کاتولیک، 2000، ش 585، 586، 593). و راه رسیدن به حقیقت آسمانی نیز، پیروی کلیسا است. لذا ملاک و معیار برای زیست کاتولیکی، تنها قصد زیارت معبد اورشلیم زمینی نیست، بلکه، حرکت بهسوی اورشلیم آسمانی، با متحدشدن با بدن مسیح است.
در مذهب شیعه نیز زیارت منحصر در عبادتگاهها و زیارتگاههای زمینی نیست، بلکه در روایات متعددی به زائران سفارش شده است که حج و زیارت واقعی را بهجا آوردند و صرفاً به زیارت ظاهری اکتفا نکنند. در حقیقت، زیارت اماکن مقدس سمبلی است تا راه گم نشود و بر زائر لازم است که به قرب واقعی برسد. در همین زمينه، حتی کعبه مکرمه نیز سمبلی آسمانی به نام «بیتالمعمور» دارد و به زائر سالک این نکته را متذکر میشود که او باید در پی معنا باشد، نه ظاهر. تركيب «البيت المعمور»، تنها یکبار در آيه4 سوره طور آمده است. در آغاز اين سوره، خداوند در كنار چند قَسَم، به آن نيز سوگند ياد كرده است: «وَ الطُّورِ وَ كِتابٍ مَسْطُورٍ فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ»(طور: 1ـ5)؛ سوگند خداوند به «البيتالمعمور» حاكى از قداست، حرمت و عظمت والاى اين خانه آباد در پيشگاه اوست. مفسران درباره اينكه اين خانه مقدس چيست، اختلافنظر دارند. بنا بر آنچه در علوم عقلى و عرفانى ثابت شده است، همه موجودات عالم ماده مسبوق به تحقق در عوالم قبل از عالم مادهاند كه از آن جمله كعبه است. ازاینرو، بايد قبل از تحقق مادى آن، در عوالم پيشين (عالم مثال، عقل و لاهوت) متحقق شده باشد. با این توضیح، برخی مفسران بر آنند که «بيتالمعمور»، اشاره به وجود كعبه در عالم مثال است كه در برخى از اقوالِ مشهورتر به بيتى در محاذات كعبه (در آسمان اول، چهارم يا هفتم) تفسير شده است. ازاینرو، بر اساس روايتى كعبه مربع ساخته شده، چون محاذى بيتالمعمور است و بيتالمعمور مربع است، چون در محاذات عرش قرار دارد و عرش نيز مربع است؛ زيرا كلماتى كه اسلام بر آن بنا شده 4 تاست: «سبحان الله و الحمد لله و لاإله إلا الله و الله اكبر». حرمت بيتالمعمور در آسمانها، همانند حرمت كعبه در زمين است. اين خانه با عبادت فرشتگان معمور و آباد است و براساس روايات هر روز، 70000 فرشته به زيارت آن مىآيند و هرگز به آن بازنمیگردند.
با توجه به اينكه بيتالمعمور، حقيقت مثالى كعبه در عوالم غيبى آسمان چهارم يا هفتم است، مقصود از محاذات آن با كعبه، محاذات معنوى است نه مادى. بنابراين، اين شبهه كه «اگر بيتالمعمور در آسمان همواره محاذى كعبه باشد، بايد هم زمين حركت كند هم آسمان، يا هيچيك حركت نكنند؛ چون اگر يكى حركت كند و ديگرى ساكن باشد، از محاذات يكديگر بيرون مىروند»، ظاهر نگری ناشى از پندار جسمانى بودن بيتالمعمور است. البته بنا بر اصل تطابق عالم كبير كيانى و عالم صغير انسانى، آنچه در عالم كبير موجود است، در عالم صغير انسانى نيز وجود دارد و بيتالمعمور عالم صغير انسانى قلب انسان است. ازاینرو، برخى از اقوال كه بيتالمعمور را به قلب پیامبر اکرم و انسان كامل تفسير كرده، مىتواند اشاره به اين مطلب باشد. (فرهنگ و معارف، 1385، ج3، ص515ـ518)
چنانکه خداوند سبحان حجگزاران و عمرهگزاران را به «اِتمام حج و عمره» امر ميكند: «واَتِمُّوا الحَجَّ والعُمرَةَ لِلّه»(بقره: 196) و بر اساس برخي روايات، يكي از مصاديق اتمام حج، تشرف حجگزار به زيارت امام معصوم است(جوادیآملی، 1386، ص 241 و243).
حاصل اينكه، حرمتِ كعبه به احترام ولايت و امامت است: «لَا أُقْسِمُ بهَِذَا الْبَلَدِ، وَ أَنتَ حِلُّ بهَِذَا الْبَلَد»(بلد: 1ـ2). ازاینرو، كسي كه امام خود را نشناخت، اگر به درون كعبه نيز پناه ببرد، از امن الهي برخوردار نيست. با این بیان، روشن شد که یکی از شباهتهای اصلی میان مفهوم سفر زائرگونه به سوی شهر آسمانی در آیین کاتولیک و زیارت مقبول و عارفانه (معرفت مقام و ولیّ مورد زیارت) در مذهب شیعه، اين است که هر دو در تلاش هستند تا نگاه پیروانشان را از ظاهر به درون برده و نوعی سلوک عارفانه را به آنان تعلیم دهند.
اما اينكه مسیحی کاتولیکي میبایست همانند ابراهیم، خود را زائری غریب بر روی زمین ببیند و به دنیا دل نبندد، در مذهب شیعه نیز اصل عدم دلبستگی به دنیا و جستوجوی جهان باقی سرلوحه زندگی شیعیان است. آنان میبایست مانند حضرت ابراهیم خود را مسافری به سوی خداوند بدانند: «وَ قالَ إِنِّي ذاهِبٌ إِلى رَبِّي سَيَهْدين»(صافات: 99). چنانکه مفاد سخنان و نامههای امام حسین، در مسیر کربلا و روز عاشورا گویای این مسئله است که شیعه واقعی کسی است که دلبسته دنیا نیست و حاضر است برای هدف خود، جانش را به محبوبش هدیه کند؛ زيرا زائر، برای زیارت مزور، از سر جان مشتاق است: «قُلْ إِنْ كانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ»(بقره: 94). لذا امیرمؤمنان، میفرمود: «وَ اللَّهِ مَا يُبَالِي ابْنُ أَبِي طَالِبٍ أَ وَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ أَمْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَيْه»(صدوق، 1376، ص110)؛ چون زائرِ مسافر، قصد ماندن ندارد و تا به منزلگه مقصود نرسد، آرام نمیگیرد.
تفاوت اصلی مفهوم سفر زائرگونه به سوی شهر آسمانی اورشلیم در آیین کاتولیک، با مفهوم آن در مذهب شیعه، در اين است که در مسیحیت کاتولیک، زیارت به معنای زندگی غریبانه در زمین، ریشه در باورهایی مانند گناه اولیه، زندگی غریبانه انسان در زمین، صلیب مسیح و عروج اورشلیم به آسمان و لزوم اتحاد با بدن مسیح دارد(مکاشفه21: 1ـ27)، اما در مذهب شیعه چنین دکترینی وجود ندارد؛ کعبه مکرمه از ابتدا به عنوان مسجد فرشتگان در آسمان وجود داشته و از همان آغاز امر، مقصود اهل دل بوده است. لذا میتوان، نوع نگاه به پیشینه و پسینه معابد مسیحی و اسلامی را یکی از تفاوتهای مفهوم زیارت در آیین کاتولیک با مذهب شیعه دانست.
نتيجهگيري
همانطور که ریچارد نیبور(Richard Niebuhr) میگوید: زائران کسانی هستند که در پی تکامل و روشنی، با قطبنمای روحشان از سرزمینهای غریب بهسوی هدفشان حرکت میکنند(ديويد و ديويدسون، 2002، ص 18)، برهمیناساس، زائران کاتولیک و شیعه در جستوجوی خداوند بهسوی زیارتگاهها رهسپار میشوند تا با تقرب به قدیس و ولیّ خدا، روح خویش را با روح بلند انسانی کامل همراز کنند. جایگاه والای شخص قدیس و ولیّ خدا، اعتقاد به مقام شفاعتکنندگی آنان و احترام اماکن منسوب به آنان، نقطه مشترک هر دو تفکر دینی در مسئله زیارت است. گذشته از تفاوتهاي زیارت در آیین کاتولیک و مذهب شیعه، نکته حایز اهمیت اين است که هر دو مکتب دارای مخالفانی با اتهامات تقریباً مشابه هستند که زیارت را شرک، بدعت و مخالف ایمان میدانند. در مقابل، کلیسای کاتولیک و مذهب شیعه، ضمن باور به مشروعیت زیارت، آن را مایه تقویت ایمان میدانند.
در بطلان شبهات وارده بر زیارت، همین بس که امروزه میلیونها انسان مسیحی اعم از کاتولیک، پروتستان و ارتدوکس به زیارت قدیسان میروند و به آنان متوسل میشوند و درخواست شفاعت میکنند. در جهان اسلام نیز میلیونها زایر مسلمان اعم از سنی و شیعه به زیارت کعبه مکرمه، زیارت قبر مطهر پیامبر اکرم و اهلبیت او میروند که نمونه بارز آن راهپیمایی میلیونها زائر مسیحی، سنی و شیعه در مراسم اربعین امام حسین در عراق است.
در حقیقت، اقداماتی که روزی پروتستانها علیه زیارتگاههای کاتولیکی انجام دادند، صرفاً یک مسئله دینی نبود، بلکه سوءاستفاده سیاسیون از عقاید دینی نهضت اصلاح دینی بود که امروزه در فرقه وهابیت در ميان اهلسنت شاهد آن هستیم. ايشان برخی عقاید باطل نهفته در کتب پیشینیانشان را دستاویز اقدامات سیاسی خود قرار داده، به مخالفت با آن میپردازند.
- نهج البلاغة، 1414ق، ترجمه محمد دشتی، قم هجرت.
- صدوق، محمدبن علي، 1376، الأمالي، تهران، بينا.
- ابن فارس، ابی الحسین احمد، 1422ق، معجم مقایس اللغة، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- ابن قولویه، جعفربن محمد، 1424ق، کامل الزیارات، چ سوم، قم، الفقاهۀ.
- آگوستین قدیس، شهر خدا، 1391، ترجمه حسین توفیقی، قم، دانشگاه اديان و مذاهب.
- برنجکار، رضا، 1391، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، چ هفدهم، قم، طه.
- بورکهارت، تيتوس، 1390، مبانی هنر مسیحی، ترجمة امیر نصري، تهران، حکمت.
- جوادی آملی، عبدالله، 1381، ادب فنای مقربان، چ دوم، قم، اسراء.
- ـــــ ، 1378، تفسیر تسنیم، قم، اسراء.
- ـــــ ، 1386، جرعهای از صهبای حج، تهران، مشعر.
- الخوری، بولس الفغالی، 1996، دراسات بیبلیه 13، انجیلُ لوقا؛ یسوع فی اورشلیم، لبنان، الرابطة الکتابیة.
- رسولزاده، عباس و جواد باغباني، 1389، شناخت مسیحیت، قم، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خمینی.
- السبكي الشافعي، تقيالدين، 2008، شفاء السقام فی زیارۀ خیرالأنام، بیروت، دارالكتب العلمية.
- السمهودي، 1419، نورالدين أبوالحسن، وفاء الوفاء بأخبار دارالمصطفی، دارالكتب العلمية، بيروت.
- طریحی، فخرالدینبن محمد، 1985، مجمع البحرین، بیروت، دار و مکتبة الهلال.
- عبدالرحيم، محمد، 1431، احکام الزیارۀ فی الفقه الاسلامی، ریاض، مکتبة الرشد.
- فرهنگ و معارف قرآن، 1385، اعلام القرآن، قم، بوستان كتاب.
- فلاورز، سارا، 1381، اصلاحات، ترجمه رضا یاسایی، تهران، ققنوس.
- کتاب مقدس، 2009، ترجمه قدیم، چ پنجم، انتشارات ایلام.
- كلينى، محمدبن يعقوب، 1407 ق، الكافي، تصحيح علیاکبر غفارى و محمد آخوندى، چ چهارم، تهران، دارالكتب الإسلامية.
- مجلسی، محمدباقر، بيتا، بحارالانوار، تهران، اسلامی.
- مركز فرهنگ و معارف قرآن، 1386، دائرة المعارف قرآن كريم، قم، ناشر، مؤسسه بوستان كتاب.
- مکارم شیرازی، ناصر، 1383، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة.
- موسوعۀ زيارات المعصومين، 1383، قم، پيام امام هادي.
- مولند، اینار، 1387، جهان مسیحیت، ترجمه محمدباقر انصاری و مسیح مهاجری، تهران، امیرکبیر.
- میلر، و.م، 1934، تفسیر انجیل لوقا، طهران، مطبعة بروخیم.
- نورى، حسينبن محمدتقى، 1408ق، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، تحقيق مؤسسة آلالبيت، قم، مؤسسة آلالبيت.
- وان وورست، رابرت اي، 1385، مسیحیت از لابهلای متون، ترجمه، جواد باغبانی و عباسرسولزاده، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.
- ویلسون، برایان، 1381، دین مسیح، ترجمه حسن افشار، تهران، مرکز.
- هینلز، جان آر، 1386، فرهنگ ادیان جهان، ترجمه گروه مترجمان، قم، ادیان و مذاهب.
- Catholic Church, 2000, Catechism of the Catholic Church, Second edition, Our Sunday Visitor, Original from the University of Michigan.
- Linda Kay Davidson and David M. , 2002, Gitlitz; Pilgrimage from the Ganges to Graceland, an Encyclopedia, Manufactured in the United States of America.