معرفت ادیان، سال پانزدهم، شماره دوم، پیاپی 58، بهار 1403، صفحات 7-20

    شخصیت حضرت مریم (س) از منظر قرآن کریم و عهد جدید

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    امیر خواص / دانشیار گروه کلام و فلسفة دین مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) / sajed1362@yahoo.com
    doi 10.22034/marefateadyan.2024.2022004
    چکیده: 
    حضرت مریم(س) به‌سبب جایگاه مادری حضرت عیسی(ع) از جایگاه ویژه و ممتازی در اسلام و مسیحیت برخوردار است، اما با بررسی آیات قرآن کریم روشن می‌شود که این بانوی گرامی از منظر قرآن کریم، جدا از ویژگی مادر بودن برای حضرت عیسی(ع)، خود دارای صفات برجستۀ انسانی و طهارت ویژه بوده است، اما در عهد جدید شخص ایشان مقام چندان بلندی ندارد و گاهی در حد و اندازۀ شأن یک انسان معمولی نیز با وی مواجهه صورت نگرفته است. پس از چند قرن، به‌مرور در سنت کلیسایی توجه ویژه‌ای به او معطوف شده است و تا حد پرستش او پیش رفته‌اند؛ گویا در جهان مسیحیت پس از یک مواجهة تفریط‌گونه با این شخصیت مُطَهَّره در سدۀ اول، به‌سوی یک تلقی افراطی از شخصیت و جایگاه او تا رساندن وی به مقام شایستۀ پرستش در سده‌های بعدی گام برداشته‌اند. در این پژوهش برآنیم که به‌صورت مقایسه‌ای، با روش تحلیل محتوا، شخصیت و جایگاه حضرت مریم(س) را در قرآن کریم و عهد جدید و الهیات مسیحی بررسی کنیم و نشان دهیم که توصیف حقیقی از این بانوی گرامی، در قرآن کریم صورت گرفته است. در ضمن، نقدگونه‌ای نیز به باورهای سنت کلیسایی دربارة شخصیت و مقام حضرت مریم(س)، ارائه خواهیم کرد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Personality of Hazrat Maryam (PBUH) from the Perspective of the Holy Quran and the New Testament
    Abstract: 
    Hazrat Maryam (PBUH) has a special and privileged position in Islam and Christianity due to her role as the mother of Jesus (PBUH), but in the Quran, apart from being the mother of Jesus (PBUH), this honorable lady had outstanding human qualities and special purity. On the other hand, in the New Testament, her character does not have a very high status and sometimes she has not been confronted with the dignity of an ordinary person. After several centuries, special attention has been paid to him in the church tradition and they have progressed to the point of worshiping him; It seems that in the world of Christianity, after a trivial encounter with this purified personality in the first century, they have taken a step towards an extreme perception of her character and position until she was brought to a position worthy of worship in the following centuries. Using the content analysis method, this research aims to compare the personality and position of Maryam in the Holy Quran, the New Testament and Christian theology to show that the true description of this honorable lady has been made in the Holy Quran. At the same time, we will present a critique of the beliefs of the church tradition about the character and position of Maryam (PBUH).
    متن کامل مقاله: 

    مقدمه
    مطالعه دربارۀ شخصيت‌هايي که در اديان ابراهيمي مورد توجه و احترام‌اند، ازجمله مسائلي است که مي‌تواند به‌صورت مقايسه‌اي با مراجعه به متون اصلي و مورد اعتماد آن اديان صورت بگيرد. در اين‌گونه مطالعات، هدف اوليه دستيابي به تصويري است که از آن شخصيت‌ها در اين متون نمایانده شده است؛ در گام دوم، کشف تشابهات و تمايزاتي است که دربارۀ آن شخصيت‌ها در دو دين و متون آنها وجود دارد. تشابهات زمينه‌اي براي تفاهم و همدلي ميان اديان ابراهيمي است و تمايزات احتمالي مي‌تواند بستري براي تحليل و چرايي اين تفاوت‌ها و دستيابي به زمينه‌ها و عواملي شود که اين تمايزات را پدیده آورده‌اند. درنتيجه مي‌توان با دستيابي به اين عوامل درصدد رفع آن تمایزات يا بيان حقيقت مسئله دربارۀ آن شد. در اين پژوهش، بررسی شخصیت و جایگاه حضرت مريم به‌عنوان يکي از زنان برگزيدۀ عالم از منظر دو دين ابراهيمي، يعني اسلام و مسيحيت، با تکيه بر قرآن و عهد جديد، محور پژوهش قرار گرفته است. حاصل اين پژوهش نشان از جايگاه بلند آن حضرت در هر دو دين دارد؛ با اين تفاوت که اين مقام بلند، از منظر اسلام فراز و فرودي نداشته، اما در مسيحيت، رفعت مقام آن حضرت در طول تاريخ تحقق پيدا کرده است؛ به اين معنا که در ابتدا گويا شأن آن حضرت در مادري براي حضرت عيسي خلاصه مي‌شد، اما در طول تاريخ به‌مرور در کليساي مسيحي جايگاه رفيعي براي آن حضرت قائل شدند. اين تحول مي‌تواند ناشي از برخورد تفريط‌گونه با شخصيت آن حضرت در سدۀ نخست ميلادي باشد که به‌مرور از آن فاصله گرفتند و به‌سوي يک تلقي افراطي از شخصيت و جايگاه او تا رساندن وي به مقام شايستۀ پرستش در سده‌هاي بعدي گام برداشته‌اند. 
    1. شخصيت و جايگاه حضرت مريم در عهد جديد
    با مراجعه به عهد جديد مشاهده مي‌کنيم که حضور حضرت مريم ‌در آن بسيار کم‌رنگ است و مانند مردم عادي با او برخورد مي‌شود؛ تنها در مواردی بسيار نادر، با تکريم خاصي از او ياد شده؛ از باب نمونه، در انجيل لوقا چنين آمده است: «پس فرشته بر او داخل شد و گفت: سلام بر تو اي نعمت‌رسيده! خدا با توست و تو در ميان زنان، مبارک هستي» (لوقا 1: 28). در مقابل اين نمونه، که بر تکريم حضرت مريم دلالت داشت، مواردي را مشاهده مي‌کنيم که نه‌تنها بر تکريم ايشان دلالت ندارند، بلکه به‌نوعي تنقيص او شمرده مي‌شوند؛ مانند: 
    الف) براساس بيان اناجيل، حضرت عيسي در مواردي برخورد تندي با مادرش داشته است؛ برای نمونه، به حضرت عيسي گفته شد که مادر و برادرانت در بيرون خانه در طلب گفت‌وگو با تو ايستاده‌اند. حضرت بر طبق نقل اناجيل فرمود: «کيست مادر من؟ و برادرانم کيان‌اند؟ و دست خود را به‌سوي شاگردان خود دراز کرد و گفت: اينان مادر و برادران من هستند؛ زيرا هرکه ارادۀ پدرم را که در آسمان است به‌جا آورد، همان برادر و مادر من است» (متي 12: 47ـ50؛ مرقس 3: 31ـ34؛ لوقا 8: 19ـ21)؛
    ب) همچنين در انجيل يوحنا آمده است که حضرت مريم‌ از حضرت عيسي در مجلس عروسي چيزي طلب کرد و آن حضرت در جواب مادرش گفت: «اي زن! مرا با تو چه کار است» (يوحنا 2: 3ـ4). چنين برخوردي با مادر، در شأن يک انسان معمولي نيست، چه رسد به حضرت عيسي. 
    شايد استثنايي بودن شخصيت حضرت مريم‌ در عهد جديد به‌دليل بارداري و مادري وي درخصوص حضرت عيسي مسيح بوده است، اما در طول تاريخ مسيحيت، به‌مرورِ زمان جايگاه حضرت مريم تغيير مي‌کند و توجه بيشتري به آن حضرت پديدار مي‌شود؛ تاجايي‌که مي‌توان گرايش به پرستش آن حضرت را به‌عنوان مادر عيسي مسيح (که مسيحيت او را داراي الوهيت مي‌داند) مشاهده کرد. البته تعداد افرادي که چنين گرايشي داشته‌اند، کم است، اما به‌هرحال واقعيتي است که در ميان مسيحيان وجود داشته و دارد. در تاريخ مسيحيت، شخصيت حضرت مريم بحث‌هايي را برانگيخته و سبب اختلاف‌نظرهايي شده است. تا قرن چهارم ميلادي بحث دربارۀ حضرت مريم بسيار کم‌فروغ است، اما از اين قرن به بعد، احترام به آن حضرت به‌مرور زمان در حد بالاترين احترامي است كه كليسا براي يك مخلوق خدا قائل شده است. امروزه مريم‏شناسي در سنت كاتوليك براي تثبيت نقش حضرت مريم به‌عنوان نماد كليسا به بالاترين رشد و توسعة خود رسيده ‏است (برانتل، 1381، ص 88ـ89). نخستین نظريه دربارة حضرت مريم پس از عهد جديد اين است كه او «حواي ثاني و نوين» است و با مسيح به‌عنوان «آدم ثاني و نوين» متحد است. حوا فريب شيطان را خورد و آدم نيز به‌وسيلۀ حوا فريب داده شد؛ هر دو گناهکار شدند و سقوط کردند، اما آدم ثاني، يعني حضرت عيسي (که عهد جديد او را با اين لقب توصيف مي‌‌کند)، به‌همراه مادرش که حواي ثاني است، سبب نجات‌اند. ازهمین‌رو برخي نويسندگان مسيحي در تفسير اين جمله از عهد عتيق که مي‌گويد: «خدا ميان ذريت زن و مار (شيطان) دشمني قرار داد» (تکوين، 3:15)، مي‌گويند: مراد از «ذريت زن» همان منجي، يعني حضرت عيسي و مراد از زن، حضرت مريم‌ است (محمديان و همکاران، 1381، ص 405؛ برانتل، 1381، ص 89). بنابراين مي‌گويند: مرگ به‌واسطۀ حوا وارد جهان شد و حيات به‌واسطۀ مريم (مفتاح و همکاران، 1393، ص 167).
    2. ديدگاه کليسا دربارۀ حضرت مريم
    کليسا چهار حقيقت را دربارۀ حضرت مريم به‌طور رسمي اعلام کرده است که عبارت‌اند از:
    الف) مادري خدا: اين انديشه که مريم حقيقتاً مادر خداست، در ميان مسيحيان، به‌ويژه کاتوليک‌ها، مورد توجه است (مفتاح و همکاران، 1393، ص 168)؛ هرچند خود او داراي خلقت انساني است (محمديان و همکاران، 1381، ص 406ـ405). سيريل اسکندراني مي‌گويد: ازآنجاکه باکرۀ مقدس به‌لحاظ جسماني خدا را پديد ‌آورد، يعني ذات او را همراه با يک جسم ساخت، به همين دليل مي‌توانيم او را مادر خدا بناميم؛ نه اينکه ذات کلمه، وجود خود را از اين جسم آغاز کرده باشد (برانتل، 1381، ص 92). نسطوريوس با ايدة «مادر خدا» دربارة حضرت مريم مخالفت کرد و آن حضرت را انساني معرفي کرد که يک انسان را متولد کرده است. کليساي کاتوليک ديدگاه او را محکوم کرد و اعتقاد او را موجب لعن و نفرين دانست (آشتياني، 1368، ص 147). شوراي اَفَسُس در سال 431م به مريم لقب «مادر خدا» داد و کليساي کاتوليک مريم را واقعاً مادر خدا مي‌داند (مفتاح و همکاران، 1393، ص 168). برخلاف کليساي کاتوليک که براي حضرت مريم آموزه‌اي به‌نام «آبستني بدون آلودگي» دارد، کليساي ارتدکس به چنين آموزه‌اي معتقد نيست (رسول‌زاده، 1398، ص 142)؛
    ب) بکارت مريم: در پايان قرن چهارم، باکره بودن مادر خدا به‌مثابة حقيقتي مکشوف از طرف مسيحيان پذيرفته شده بود و کليسا اين ديدگاه را در سال 469م رسماً اعلام کرد (مفتاح و همکاران، 1393، ص 169؛ محمديان و همکاران، 1381، ص 406). شوراي دوم قسطنطنيه در سال 553م عنوان «هميشه‌باکره» را از اوصاف حضرت مريم شمرد. امروزه نيز کليساي کاتوليک در اعتقادنامۀ رسمي خود، بکارت هميشگي حضرت مريم را اعتقاد رسمي کليسا اعلام کرده است (مفتاح و همکاران، 1393، ص 169). پروتستان‌ها با توجه به برخي از فقرات عهد جديد، که در آنها به‌صراحت از برادران و خواهران حضرت عيسي با نام‌هايي مانند يعقوب و يوسف ياد مي‌کند، با انديشة بکارت هميشگي مريم مخالفت کردند؛ هرچند کاتوليک‌ها اين عبارات را توجيه می‌کنند و مي‌گويند: اينها برادران و خواهران واقعي حضرت عيسي نبوده‌اند، بلکه فرزندان زن ديگري به‌نام مريم بوده‌اند که از بستگان و فاميل مادر عيسي بوده است (مفتاح و همکاران، 1393، ص 169).
    ارتدکس‌ها نيز همچون کاتوليک‌ها به بکارت دائمي حضرت مريم بعد از تولد حضرت عيسي اعتقاد دارند (Reumann, "Mary", the encyclopedia of Religion, Vol. 9, p 249-252)؛
    پ) لقاح مطهر يا معصوميت از گناه اوليه: از قرن نهم به بعد، برخي مسيحيان مدعي شدند که حضرت مريم قبل از تولد داراي عصمت و طهارت بوده و او ـ دست‌کم پيش از تولد مسيح ـ تطهير و داراي عصمت و قداست شده است. اين، ديدگاه کليساي شرقي نيز هست (مفتاح و همکاران، 1393، ص 167). سرانجام پس از بحث‌هاي متعدد، پاپ پيوس نهم در هشتم دسامبر 1854م رسماً اعلام کرد که مريم عذراي متبارک، در اولين لحظۀ لقاحش، به‌وسيلة فيض خداوند از گناه مصون نگاه داشته شد و خدا اين عنايت را با توجه به شايستگي حضرت عيسي انجام داده است (مفتاح و همکاران، 1393، ص 166) و سرانجام، اين تعليم، يک اصل ايماني شد (محمديان و همکاران، 1381، ص 407)؛
    ت) عروج معصومانه: انديشۀ عصمت مريم هنگام مرگ و عروج به‌سوي خداوند با حالت معصومانه، در قرن پنجم ميلادي شکل گرفت. يکي از نويسندگان در اين زمينه مي‌گويد:
    در کتابي با عنوان «مراجعت مريم مقدس» که به پاپ هيلياريوس در قرن پنجم ميلادي منسوب است، آمده است که 22 سال پس از مرگ حضرت عيسي، فرشته‌اي بر مريم ظاهر شد و خبر داد که پسر تو در آسمان با تخت سلطنت و فرشتگان دربارش به انتظار توست و مريم ميل مي‌کند قبل از صعود به آسمان، همة رسولان را ملاقات کند. به‌قدرت حضرت عيسي، همة رسولان سوار بر ابرها شده و به حضور مريم مي‌رسند. بالاخره مريم نيز چون پسرش به آسمان برده مي‌شود و رسولان مجدداً سوار بر ابرها شده، به مکان‌هاي خود باز‌مي‌گردند (آشتياني، 1368، ص 146). 
    قرن‌ها اين بحث ادامه داشت تا اينکه کليساي غرب نيز (با فاصلۀ چند قرن)، در قرن بيستم توسط پاپ پيوس دوازدهم، معراج معصومانۀ مريم را يک اصل ايماني مقدس اعلام کرد (آشتياني، 1368، ص 146). کاتوليک‌ها معتقدند که مريم صعود جسماني و روحاني به آسمان داشته و خداوند او را ملکۀ عالم هستي قرار داده است (مفتاح و همکاران، 1393، ص 293). اين اعتقاد، در حکم پاپ پيوس دوازدهم در سال 1950م آمده است (رسول‌زاده، 1398، ص 142)، اما ارتدکس‌ها صعود جسماني حضرت مريم را نمي‌پذيرند (همان، ص 225).
    درنهايت، کليساي کاتوليک حضرت مريم را با اوصافي مانند آزاد از گناه شخصي، واسطۀ فيض خداوند و مادر روحاني انسان‌ها مورد تمجيد قرار داد (محمديان و همکاران، 1381، ص 408ـ409). 
    3. پرستش حضرت مريم
    شواهدي در تاريخ مسيحيت وجود دارد که نشان مي‌دهد گرايش به پرستش حضرت مريم در ميان مسيحيان وجود داشته است. در ادامه به برخي از این شواهد اشاره مي‌کنيم:
    الف) مرحوم علامه طباطبائي در تفسير شريف الميزان از برخي افراد، کتاب‌ها و مقالات نام مي‌برد که در آنها به پرستش و عبادت حضرت مريم تصريح کرده‌اند (طباطبائي، 1363، ج 6، ص 242)؛
    ب) دانشمندي به‌نام تريمينگام در کتاب مسيحيت در جزيرۀ‌العرب پيش از اسلام به يک نوع تثليث سامي اشاره می‌کند که در آن روزگار به الله (خداي متعال)، لات (بزرگ مادر) و بعل (خداوند، رب) معتقد بودند. برخي از مسيحيان آن سرزمين، تثليث مسيحي را با اين تثليث منطبق کردند و به پرستش مريم روی آوردند (ميشل، 1377، ترجمۀ توفيقي، ص 78ـ79)؛
    پ) يکي از نويسندگان مسيحي مي‌گويد: با ورود بت‌پرستان به کليسا در قرن چهارم ميلادي، بسياري از رسوم و عادات آنها وارد کليسا شد و مسيحيتِ خود را با آن رسوم منطبق کردند؛ ازجمله به عبادت حضرت مريم باکره پرداختند. به‌مرور اين کار رنگ مسيحي به خود گرفت. گرچه واعظان مسيحي برضد آن تبليغ کردند، اما اين گرايش آن‌قدر قوي بود که غلبۀ واعظان بر آن مشکل شد (ميلر، 1981م، ص 258)؛
    ت) يکي از نويسندگان مسيحي نيز اذعان کرده است که کساني مريم را در صدر اسلام در عربستان پرستش مي‌کردند؛ گرچه آنها را گمراه دانسته است (وات، 1373، ص 38ـ39)؛
    ث) يکي از بزرگان مسيحيت به‌نام انستاس الکرملي مقاله‌اي با عنوان «قِدَمُ التعبد للعذرا» در مجلۀ المشرق چاپ کرده و در آن بر قدمت پرستش مريم در ميان مسيحيان اقرار کرده است (الکرملي، ص 633ـ640)؛
    ج) دکتر زرين‌کوب نيز با شواهد و مدارکي بيان مي‌کند که پرستش حضرت مريم در کليساي روم، از قرن دوازدهم صورت مشخصي يافت، اما سابقۀ آن به قرن ششم و به کليساي بيزانس مي‌رسد که مبادي آن را تمهيد کردند و آن را لازمۀ راست‌کيشي شمردند (زرين‌کوب، 1375، ص 211)؛
    چ) در اعتقادنامة رسمي کليساي کاتوليک نيز با عباراتي بسيار احتياط‌آميز تلاش شده است که از اين پرستش با عنوان تکريم مريم ياد شود: «سرسپردگي کليسا به باکرۀ مقدس، جزء عبادت مسيحي است (لوقا 1: 48). کليسا به‌حق باکرۀ مقدس را با تعبدي خاص تکريم مي‌کند. از زمان‌هاي قديم، باکرۀ مقدس با لقب "مادر خدا" تکريم شده است و مؤمنان در همۀ خطرها و نيازهايشان به او پناه مي‌برند» (مفتاح و همکاران، 1393، ص 294)؛
    ح) با وجود اين شواهد، به‌خوبي بيان قرآن کريم را دربارۀ پرستش مريم مي‌توان فهميد؛ آنجا که خداي متعال خطاب به حضرت عيسي مي‌فرمايد: «واذ قال الله بعيِسَي بن مريَم ءَاَنْتَ قُلْتَ لِلنّاسِ اتخذوني وأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِنْ دُونِ اللهِ» (مائده: 116). با دقت در آيۀ شريفه متوجه مي‌شويم که سخن از پرستش در میان است، نه اعتقاد و اعلام الوهيت حضرت عيسي و حضرت مريم؛ زيرا در آيه بحث «اتخاذ» مطرح شده که کاري است عملي، يعني پرستش حضرت عيسي و مادرش؛ هرچند عمل انسان با باور و اعتقادي همراه مي‌شود. پس مراد اين است که اي عيسي! آيا تو به مردم گفتي که تو و مادرت را شريک خداوند در الوهيت قرار دهند؟ (طباطبائي، 1363، ج 6، تفسير آية 116 مائده).
    در پايان اين بحث شايد بتوان گفت: پرستش مريم و الوهيت او نتيجۀ اين تفکر است که اگر انسان (عيسي) مي‌تواند خدا باشد و پدر او نيز خداست، چرا مادر او به‌عنوان کسي که خداي پسر (عيسي) به‌واسطۀ ارادۀ خداي پدر در رحم او قرار گرفته، نتواند و نبايد مورد احترام بسيار خاص و پرستش قرار گيرد؟ البته ‌ممکن است کسي به اين تحليل اشاره نکرده باشد، اما مي‌توان آن را زمينۀ رواني اين نظريه در فضاي فکري دنياي مسيحيت، که به الوهيت يک انسان قائل است، در نظر گرفت. البته اکثريت مسيحيان پرستش حضرت مريم را در ميان برخي از همکيشان خودشان به‌معناي الوهيت آن حضرت نمي‌دانند تا درنتيجه تثليث مسيحي تبديل به تربيع (چهارگانه‌پرستي) شود، اما به‌هرحال «پرستش» لازمۀ الوهيت شخص مورد پرستش است و با خضوع و تواضع در برابر بزرگان دين بدون اعتقاد به الوهيت آنها تفاوت دارد. 
    4. حضرت مريم در قرآن
    واژۀ «مريم» به‌معناي زن عبادت‌کننده و خدمتگزار است. در قرآن کريم مجموعاً 31 بار از حضرت مريم به‌صورت صريح نام برده و در بيش از ده مورد، از آن حضرت يا با ضمير ياد شده است يا گفتاري نقل شده که گويندۀ آن مريم است. با بررسي مجموع اين آيات، جايگاه بلند حضرت مريم نزد خداوند آشکار مي‌شود. اکنون به بررسي اجمالي اين آيات مي‌پردازيم تا اولاً حقايقي که قرآن کريم دربارۀ آن حضرت ارائه کرده است، روشن شود؛ ثانياً برتري مقام و منزلت آن حضرت در قرآن کريم نسبت‌به جايگاه وي در عهد جديد آشکار گردد. 
    در برخي از آيات قرآن کريم (19 آيه)، از مريم به‌عنوان مادر حضرت عيسي ياد شده؛ يعني تعبير «عيسي‌بن‌مريم» يا «المسيح‌بن‌مريم» به‌کار رفته است. در اين آيات، گرچه توجه اصلي به حضرت عيسي است، اما به‌هرحال از آن حضرت به‌عنوان پسر مريم نام برده شده و اين خود نشاني از تکريم مريم در جايگاه مادر حضرت عيسي به‌عنوان رسول بزرگ الهي است؛ مانند: 
    الف) «وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ» (بقره: 87)؛ ما به موسي کتاب داديم و پس از او پي‌درپي پيامبران فرستاديم و به عيسي پسر مريم نيز معجزات آشکار داديم و او را با روح‌القدس مدد فرموديم؛
    ب) «وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ» (بقره: 253)؛ ما به عيسي پسر مريم دلايلي روشن عطا کرديم و او را با روح‌القدس مدد فرموديم؛
    پ) «وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِيناً» (نساء: 157)؛ و اين سخنشان (يهوديان) که ما پيامبر خدا مسيح عيسي‌بن‌مريم را کشته‌ايم؛ حال آنکه او را نکشتند و نه به دار صليب آويختند، بلکه چنين به‌نظرشان آمد و مسئله بر آنان مشتبه شد؛ و آنان که در اين امر دچار اختلاف شدند، گرفتار شک و ترديدند و بدان علم ندارند و تنها حدس و گمان را دنبال مي‌کنند و يقيناً او را نکشتند. 
    در آيات متعددي، ازجمله در اين سه آيه، که از باب نمونه ارائه شد، از مريم به‌عنوان مادر عيسي نام برده شده و اين مادر بودن او، با توجه به نوع بارداري و تولد فرزندش، ويژگي خاصي به آن حضرت داده است که از صرف مادر بودن براي پيامبر الهي ـ که در جاي خود ويژگي ممتازي است ـ فراتر رفته؛ زيرا حضرت مريم در ضمن اين بارداري، امتحان بزرگ الهي را از سر گذرانده است. 
    در گروه ديگري از آيات، ويژگي‌هاي ممتازي براي حضرت مريم بيان شده، که نشانۀ شخصيت والاي او، فارغ از مادر بودن براي پيامبر بزرگ الهي، يعني حضرت عيسي، است. در ادامه، اين آيات را بررسي مي‌کنيم.
    1ـ4. مورد توجه الهي بودن حضرت مريم از هنگام ولادت
    إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ، فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنثَى وَاللهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالأُنثَى وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وِإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ، فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتاً حَسَناً... (آل‌عمران: 35ـ38)؛
    روزي همسر عمران (مادر حضرت مريم) گفت: «خدايا! من نذر کردم تا طفلي را که در شکم دارم، براي (خدمت کردن به) تو آزاد کنم؛ از من قبول کن که تويي که شنواي دانايي». پس چون فرزندش را بزاد، گفت: «پروردگارا! من دختر زاده‏ام ـ و خدا به آنچه او زاييد، داناتر بود ـ و پسر چون دختر نيست و من نامش را مريم نهادم و او و فرزندانش را از شيطان رانده‌شده به تو پناه می‌دهم». پس پروردگارش وى [مريم] را با حسن قبول، پذيرا شد و او را نيكو بار آورد. 
    براساس اين سه آيه، اولاً خداوند مريم را که مادرش براي خدمت به معبد نظر کرده بود، پذيرفته است؛ زيرا ضمير «ها» در «فَتَقَبَّلَهَا» به مريم برمي‌گردد، نه به نذر مادر مريم؛ زيرا آيه نگفته است «فتقبَّل نَذرَها» (طباطبائي، 1363، ج 3، ص 271)؛ ثانياً پذيرش مريم به‌صورت شايسته بوده است؛ چون تعبير «قبول حسن» در آيه آمده است؛ ثالثاً تربيت مريم، آن‌ هم به‌صورت بسيار نيکو، توسط خداوند و زير نظر عنايت الهي بوده است. تعبیر به «أنبتها» ـ از مادة «إنبات» به‌معناى رويانيدن ـ دربارة پرورش مريم، اشاره به جنبه‏هاى تكامل معنوى، روحانى و اخلاقى آن حضرت است. ضمناً اين جمله به نكتة لطيفى اشاره دارد و آن اينكه كار خداوند، انبات و رويانيدن است؛ يعنى همان‌گونه‌كه درون بذر گل‌ها و گياهان استعدادهايى نهفته است كه زير نظر باغبان پرورش مى‏يابد و آشكار مى‏شود، در درون وجود آدمى و اعماق روح و فطرت او نيز همه‌گونه استعدادهاى عالى نهفته شده است كه اگر انسان خود را تحت تربيت مربيان الهى، كه باغبان‌هاى باغستان جهان انسانيت‌اند، قرار دهد، به‌سرعت پرورش مى‏يابد و آن استعدادهاى خداداد آشكار می‌شود و انبات به‌معناى واقعى كلمه صورت مى‏گيرد (مکارم شيرازي، 1363، ج 2، ص 528). 
    2ـ4. سرپرستي حضرت مريم توسط زکرياي نبي و دريافت روزي خاص از خداوند
    ...وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقاً قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللهِ إنَّ اللهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ (آل‌عمران: 37)؛
    و (خداي متعال) زكريا را سرپرست وى قرار داد. هر بار زكريا در محراب بر مريم وارد می‌شد، نزد او [نوعى] خوراكى مى‌يافت. سرانجام گفت: اى مريم! اين روزي از كجا براى تو آمده است؟ او در پاسخ گفت: اين از جانب خداست كه خدا به هركس بخواهد، بیشمار روزى مى‏دهد. 
    براساس اين آيۀ شريفه، علاوه بر اينکه حضرت مريم تحت تکفل و مراقبت زکرياي نبي بوده، اين تکفل به هدايت الهي بوده است؛ زيرا فعل «كَفَّلَهَا» متعدي از باب تفعيل است؛ يعني کفالت مريم به او واگذار شده و کسي او را کفيل مريم قرار داده است. گويا او به‌عنوان خادم معبد در هيکل سليمان حضور داشته و مشغول خدمت و عبادت بوده است؛ و نکتۀ ديگر اينکه رزق و روزي خاصي از سوي پروردگار عالم به او مي‌رسيده است که سبب تعجب جناب زکريا شده و ازهمین‌رو از مريم دربارۀ آن رزق و روزي پرسش کرده است. واژة «رزق» نيز به‌صورت نکره آمده که تأييدي بر خاص بودن اين روزي است و پرسش زکريا مي‌تواند نشاني از بهشتي بودن اين رزق باشد؛ چنان‌که در برخي روايات اشاره شده که آن رزق از ميوه‌هاي بهشتي بوده است. لذا اين موضوع كه منظور از «رزقاً» غذاى بهشتى باشد، از قرائنى هم كه در گوشه و كنار آيه هست، استفاده می‌شود؛ زيرا اولاً واژۀ «رزقاً» در قالب نكره، نشانة آن است كه روزىِ خاص و ناشناسى براى زكريا بوده است؛ ثانياً پاسخ مريم كه «اين از طرف خداست»، نشانة ديگرى براى اين مطلب است؛ ثالثاً قانع شدن جناب زکريا از پاسخ مريم که گفت: «اين رزق از جانب خداست»، نشان اين است که اين رزق، معمولي نبود (طباطبائي، 1363، ج 3، ص 175)؛ زيرا همۀ نعمت‌ها و رزق‌ها از جانب خدایند؛ رابعاً به‌هيجان آمدن زكريا و تقاضاى فرزندى از طرف پروردگار، كه در آية بعد به آن اشاره شده است، قرينة ديگرى براى اين معنا شمرده مى‏شود (مکارم شيرازي، 1363، ج 2، ص 530)؛ يعني دعاى زكريا بعد از پاسخ مريم، كه عرضه داشت: «پروردگارا! از درگاه خودت فرزندى به من عطا فرما»، دلالت دارد بر اينكه يافتن رزق نام‌برده در نزد مريم را كرامتى الهى و خارق‌العاده تشخيص داده و درنتيجه به‌طمع افتاده است كه او هم از خداى تعالى بخواهد فرزندى طيب روزي‌اش كند (طباطبائي، 1363، ج 3، ص 175). همچنین از تعبير «كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا» در آيه به‌دست مي‌آيد که اين رسيدن رزق به حضرت مريم مکرر اتفاق مي‌افتاده و منحصر به يک نوبت نبوده است و اين خود نشان بزرگي و عظمت مقام حضرت مريم نزد خداوند متعال است. در آيات 24 و 25 سورۀ مريم نيز به روزي دادن خداوند به مريم اشاره شده است. در هنگامي که او دچار درد زايمان شد و به کناري رفت، خداوند زير پاي او نهري روان کرد تا از آن بنوشد و درخت خرما را نيز بارور کرد تا مريم با تکان دادن شاخۀ آن، رطب تازه بر او فروريزد. 
    3ـ4. پاک‌دامني و عبوديت حضرت مريم
    وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ (تحريم: 12)؛
    و مريم، دختر عمران، همو كه دامن خود را پاك نگاه داشت. ما در او از روح خود دميديم و او سخنان پروردگار خود و كتاب‌هاى او را تصديق مي‌كرد و از فرمان‌برداران بود. 
    در اين آية شريفه، خداوند متعال مريم را به‌عنوان دومين زن مؤمن مثال مي‌زند؛ زيرا واژۀ «وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ» عطف به «إمرأت فرعون» در آية پيشين است. در اين آيه، خداوند از مريم، برخلاف زن فرعون، نام مي‌برد و اصولاً تنها زني که نام او در قرآن بیش از سي بار تکرار شده، مريم است و از هيچ زن ديگري نام برده نشده است (طباطبائي، 1363، ج 19، ص 345). از اين آيۀ شريفه، عفت و پاک‌دامني به‌عنوان يک ويژگي مهم براي حضرت مريم استفاده مي‌شود و خداوند او را از تهمت‌هاي ناروايي که برخي يهوديان آلوده و گناهکار به او مي‌زدند (چنان‌که در آيۀ 156 سورۀ نساء به آن اشاره شده است: «وَقَوْلِهِمْ عَلى‏ مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظِيماً») منزه مي‌داند؛ ثانياً او شايستگي مي‌يابد که به‌ارادۀ خداوند، در او از روح الهي دميده شود و او به کلمۀ الهي، يعني حضرت عيسي، حامله شود؛ ويژگي سوم حضرت مريم در اين آيه، تصديق سخنان و کتب نازل‌شده از سوي خداوند است. احتمالاً مراد از «کلمات الهي» وحي‌هايي است که مکتوب نشده‌اند و مراد از «کتب الهي» وحي‌هايي است که مکتوب شده و به‌صورت کتاب درآمده‌اند (مکارم شيرازي، 1363، ج 24، ص 305) و مريم هر دو را تصديق کرده است؛ نهايتاً گواهی خداوند بر اینکه مريم از فرمان‌برداران بوده است، تأييد مقام عبوديت و بندگي آن حضرت است و اين مقامي است بس بلند که خداوند عبوديت بنده‌اي را تأييد فرماید. 
    4ـ4. برگزيده بودن حضرت مريم و تطهير او از سوي خداوند
    وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ، يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ (آل‌عمران: 42ـ43)؛
    و فرشتگان گفتند: اي مريم! همانا خداوند تو را برگزيده و پاک کرده و بر زنان جهان (روزگار خود) برتري داده است. اي مريم! از پروردگار خود اطاعت کن و براي او سجده کن و همراه با رکوع‌کنندگان رکوع کن. 
    در اين دو آيه نيز بخش ديگري از فضايل حضرت مريم بيان شده است: نخستین فضيلت اينکه، مخاطب ملائکه قرار گرفته و با آنان سخن گفته است؛ دومين فضيلت اين است که به او گفته مي‌شود: خداوند تو را برگزيده است و تو مصطفاي الهي هستي؛ سومين فضيلت اينکه خداوند تو را پاک کرده است؛ يعني تو مطهَّره‌ای؛ چهارمين فضيلت، که شايد در اثر همان فضايل قبلي باشد، اين است که خداوند تو را بر زنان ديگر عالم برتري بخشيده است. آيۀ بعدي مي‌تواند بيانگر نتايج اين فضايل و عنايات خداوند به مريم باشد که از او خواسته مي‌شود مطيع خداوند باشد و براي او سجده و رکوع کند؛ يعني درخواست عبوديت کامل در برابر خداوند. 
    5ـ4. نزول ملائکه بر مريم و بشارت به تولد حضرت عيسي از او
    در آيات متعددي مسئلة بشارت به تولد عيسي ذکر شده است که به اين آيات اشاره مي‌کنيم:
    إِذْ قَالَتِ الْمَلآئِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهاً فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ (آل‌عمران: 45)؛
    فرشتگان گفتند: اي مريم! خدا تو را به کلمه‌اي از جانب خويش مژده مي‌دهد که نامش عيسي مسيح پسر مريم است و در دنيا و آخرت آبرومند است و از مقربان (درگاه الهي) است. 
    براساس اين آيه، مريم مخاطب ملائکه است و به او گفته مي‌شود که خداوند تو را به کلمۀ خود، يعني مسيح، بشارت مي‌دهد. در اين آيه بيان شده است که فرشتگان الهي بر او نازل می‌شوند و با او سخن مي‌گويند و اين مقام فوق‌العاده بلندي است که تنها به انسان‌هاي خاصي مانند پیامبران و امامان معصوم و حضرت زهرا اختصاص دارد. 
    وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَاناً شَرْقِيّاً، فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَاباً فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِيّاً، قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَن مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيّاً، قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لأَهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيّاً، قَالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيّا، قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَ لِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَكَانَ أَمْراً مَّقْضِيّاً (مريم: 16ـ21)؛
    و در اين كتاب از مريم ياد كن؛ آن‌گاه كه از كسان خود در مكانى شرقى به كنارى شتافت و در برابر آنان پرده‏اى بر خود گرفت. پس روح خود را به‌سوى او فرستاديم تا به (شكل) بشرى خوش‏اندام بر او نمايان شد. (مريم) به او گفت: اگر پرهيزگارى (باکي ندارم؛ وگرنه) من از تو به خداى رحمان پناه می‌برم. فرشته گفت: من فقط فرستادة پروردگار توام، براى اينكه به تو پسرى پاكيزه ببخشم، مريم گفت: چگونه مرا پسرى باشد، با آنكه دست بشرى به من نرسيده و بدكار نبوده‌ام. فرشته گفت: [فرمان] چنين است. پروردگار تو گفته كه آن کار بر من آسان است و ما مي‌خواهيم آن پسر را نشانه‌اى براى مردم و رحمتى از جانب خويش قرار دهيم و [اين] دستورى قطعى بود. 
    در اين آيه نيز حضرت مريم مخاطب روحي از سوي پروردگار است که آيه از او به «روحنا» تعبير مي‌کند؛ يعني خداوند از آن فرشته به «روح خود» تعبير مي‌کند. اين روح مجرد، نزد مريم به‌شکل انسان خوش‌اندام و زيبايي متمثل مي‌شود و به او وعدۀ الهي را گوشزد مي‌کند که خداوند به‌صورت قطعي اراده کرده است به او پسري عطا کند که آن پسر نشانه‏اى براى مردم و رحمتى از جانب پروردگار باشد. نکتۀ مهمي که از اين چند آيه استفاده مي‌شود، اين است که خداي متعال مريم را براي امتحان دشواري برگزيده است؛ زيرا در ابتدا وعده‌اي به مريم داده نشد که نگران نباش؛ زيرا اين فرزند از تو رفع تهمت خواهد کرد. بنابراین بارداري مريم و زايمان او حقيقتاً امتحان بسيار سنگيني بود و طبيعتاً در نگاه اول، مردم او را بدکاره تلقي کردند و مورد تهمت و شماتت قرار دادند («وَقَوْلِهِمْ عَلَى مَرْيَمَ بُهْتَاناً عَظِيماً»؛ نساء: 156)، اما به‌اذن و ارادۀ الهي، عيسي به‌صورت معجزه به‌سخن می‌آید و در گهواره از مادر خود رفع تهمت می‌کند و آرامش را به مادر برمي‌گرداند. نکتۀ عجيب اين است که در داستان مريم در اناجيل اربعه، اصلاً به معجزۀ سخن گفتن حضرت عيسي در گهواره و رفع تهمت از مادرش اشاره نشده است و معلوم نيست با فضايي که در اناجيل اربعه ترسيم شده، حضرت مريم چگونه از اين وضعيت رهايي يافته است. 
    6ـ4. صديقه بودن مريم
    مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كَانَا يَأْكُلاَنِ الطَّعَامَ انظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الآيَاتِ ثُمَّ انظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ (مائده: 75)؛
    مسيح پسر مريم، رسولي بيش نبود که پيش از او نيز پيامبراني بوده‌اند و مادرش نيز زني بسيار راست‌گفتار بود. آنها نيز مانند ديگران غذا مي‌خوردند. ببين چگونه آيات خود را برايشان روشن مي‌سازيم و آن‌گاه ببين که تا کي از حق روي برمي‌تابند. 
    اين آيۀ شريفه بر صديقه بودن مريم گواهي مي‌دهد و طبق بيانات قرآن، اين يکي از ويژگي‌هاي پیامبران و اولياي الهي است. 
    7ـ4. نشانه و آيت الهي بودن مريم
    وجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ (مؤمنون: 50)؛
    ما پسر مريم (يعني عيسي) و مادرش را نشانه‌اي ساختيم و آن دو را در سرزمين بلندي جاي داديم که آرامشي داشت و چشمه‌ساري. 
    براساس اين آيۀ شريفه، حضرت عيسي‌ به‌عنوان پيامبر بزرگ الهي در کنار مادرش ازجمله آيات الهي‌اند؛ يعني نشانه‌اي هستند که بر ربوبيت الهي (طباطبائي، 1363، ج 15، ص 35) و بر قدرت، حکمت و عظمت خداوند دلالت دارند؛ چون کار آيت و نشانه اين است که مانند آينه‌اي غير خود را نشان مي‌دهد و از وجود چيز ديگري حکايت دارد. از اين جهت، نشانه و آيت خدا بودن حضرت مريم يک فضيلت بزرگ براي اوست. تعبير آيه به «ابن‌مريم» به‌جاى «عيسى»، براى توجه دادن به اين حقيقت است كه حضرت عيسي به‌فرمان پروردگار تنها از مادر و بدون دخالت پدرى متولد شد و اين تولد، خود از آيات بزرگ قدرت پروردگار بود؛ و ازآنجاكه اين تولد استثنايى از یک‌سو با عيسى و از سوی‌دیگر با مادرش مريم رابطه دارد، هر دو را به‌عنوان يك آيه و نشانه مى‌شمرد؛ چراكه اين دو (تولد فرزندى بدون دخالت پدر و همچنين باردار شدن مادرى بدون تماس با مرد)، درواقع يك حقيقت بودند با دو نسبت متفاوت (مکارم شيرازي، 1363، ج 14، ص 251).
    8ـ4. امتحان دشوار مريم توسط خداوند
    فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَكَاناً قَصِيّاً؛ فَأَجَاءهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنتُ نَسْياً مَّنسِيّاً؛ فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلاّ تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيّاً؛ وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيّاً؛ ‏ فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْناً فَاما تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنسِيّاً؛ فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا يَا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيّاً، يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيّاً؛ فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيّاً؛ قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيّاً؛ وَجَعَلَنِي مُبَارَكاً أَيْنَ مَا كُنتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيّاً؛ وَ بَرّاً بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّاراً شَقِيّاً؛ وَالسَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيّاً (مريم: 22ـ33)؛
    پس [مريم] به او [عيسى] آبستن شد و با او به مكان دورافتاده‌اى پناه جست؛ تا درد زايمان او را به‌سوى تنة درخت خرمايى كشانيد. گفت: «اى كاش پيش از اين مرده بودم و يك‌سر فراموش‌شده بودم!» پس، از زير [پاى] او [فرشته] وى را ندا داد: «غم مدار؛ پروردگارت زير [پاى] تو چشمة آبى پديد آورده است؛ و تنة درخت خرما را به‌طرف خود [بگير و] بتكان؛ بر تو خرماى تازه مى‌ريزد؛ و بخور و بنوش و ديده روشن دار. پس اگر كسى از آدميان را ديدى، بگوى من براى خداى رحمان روزه نذر كرده‌ام و امروز مطلقاً با انسانى سخن نخواهم گفت». پس [مريم] درحالى‌كه او را در آغوش گرفته بود، به‌نزد قومش آورد. گفتند: «اى مريم! به‌راستى كار بسيار ناپسندى مرتكب شده‌اى! اى خواهر هارون! پدرت مرد بدى نبود و مادرت [نيز] بدكاره نبود!» مريم به‌سوى [عيسى] اشاره كرد. گفتند: «چگونه با كسى كه در گهواره [و] كودك است‏، سخن بگوييم؟» كودك گفت: «منم بندة خدا. به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است؛ و هرجا كه باشم، مرا بابركت ساخته و تا زنده‏ام به نماز و زكات سفارش كرده است؛ و مرا نسبت‌به مادرم نيكوكار كرده و زورگو و نافرمانم نگردانيده است؛ و درود بر من، روزى كه زاده شدم و روزى كه مى‏ميرم و روزى كه زنده برانگيخته مى‌شوم». 
    آنچه از مجموع اين دوازده آيه به‌دست مي‌آيد، فضيلت سربلندي حضرت مريم از امتحان الهي است؛ چراکه ابتلاي او به اين امتحان، بسيار سخت و دشوار بوده است؛ زيرا ـ چنان‌که در اين آيات آمده است ـ مريم به‌عنوان دختري که معتکف و خادم معبد بوده، دختري بدنام و ناپاک نبود و لذا توقع فرزندآوري از او بدون ازدواج، بسيار شرم‌آور بود. از سوي‌ديگر، هنگامي که فرشتۀ خداوند به او وعدة تولد مسيح را مي‌دهد و مريم نگران اين بارداري مي‌شود، براساس آنچه در آيات آمده، از سوي فرشته به او وعدۀ دفاع کودک از مادرش داده نشده است تا گفته شود که خيال مريم از تهمت مردم راحت بوده؛ چراکه سخن گفتن کودک، پس از تهمت زدن يهوديان روی داده است. البته اين احتمال وجود دارد که چون اين بارداري به ارادۀ الهي بوده و به‌سبب ايماني که مريم به خداي متعال داشته است، پذيرش اين امتحان بر او آسان شده و خيال او از اينکه خداي متعال از او حمايت خواهد کرد، آسوده بوده است؛ هرچند هيچ تعهدي به مريم داده نشده بود که در اين آزمون الهي از سوي مردم به او آسيبي نخواهد رسيد. 
    نتيجه‌گیری
    از بررسي مجموعة بيانات عهد جديد و کليساي مسيحي از يک‌سو و ديدگاه قرآن کريم از سوي‌ديگر، ويژگي‌‌‌هاي ممتازي براي حضرت مريم بر ما روشن مي‌شود. آنچه در اين بررسي مقايسه‌اي آشکار مي‌گردد، ويژگي ممتاز آن حضرت از بدو تولد تا پايان زندگي است؛ زيرا خداوند مريم را به‌عنوان دختري شايسته، که مورد نذر مادرش بود، می‌پذیرد و او تحت تدبير الهي تربيت می‌شود و به مقام شايسته‌‌اي دست می‌یابد که مادري براي حضرت عيسي يکي از فضايل اين بانوي ممتاز است، اما در عهد جديد تمرکز بر فضيلت مادري آن حضرت نسبت‌به حضرت عيسي است و گاهي برخوردهاي نامناسبي نيز با وي در عهد جديد گزارش شده است، لکن در طول تاريخ مسيحيت، به‌مرور مقام آن بانوي گرامي رفعت می‌یابد و مسیحیان تا حد پرستش او پيش می‌روند. حاصل اين مقايسه، علاوه بر کشف مشابهاتي دربارۀ شخصيت حضرت مريم در دو دين ابراهيمي، بيانگر اين حقيقت است که نگاه قرآن به آن حضرت در مقايسه با عهد جديد و جهان مسيحيت، واقع‌بينانه‌تر و مبتني بر حقايقي است که خداي متعال بر آن صحه گذاشته است و از مواجهۀ تفريطي و افراطي به آن حضرت و شخصيت او در طول زمان، خبري نيست. 

    • عهد جدید.
    • آشتیانی، جلال‌الدین، 1368، تحقیقی در دین مسیح، تهران، ‌نگارش.
    • برانتل، جرج، 1381، آیین کاتولیک، ترجمة حسن قنبری، قم، مرکز تحقیقات ادیان و مذاهب.
    • رسول‌زاده، عباس، 1398، شناخت کلیسای ارتدکس، قم و تهران، مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و سمت.
    • زرین‌کوب، عبدالحسین، 1375، در قلمرو وجدان، تهران، سروش.
    • طباطبائی، سیدمحمدحسین، 1363، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسین حوزۀ علمیۀ قم.
    • الکرملی، انستاس، «قدم التعبد للعذرا»، المشرق، بیروت، سنه الخامسه، الرقم 14.
    • محمدیان، بهرام و همکاران، 1381، دایرة‌المعارف کتاب مقدس، تهران، سرخدار.
    • مفتاح، احمدرضا و همکاران، 1393، تعالیم کلیسای کاتولیک، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب.
    • مکارم شیرازی، ناصر، 1363، تفسیر نمونه، قم، مدرسۀ امام امیرالمؤمنین(ع).
    • میشل، توماس، 1377، کلام مسیحی، ترجمۀ حسین توفیقی، قم، مرکز تحقیقات ادیان و مذاهب.
    • میلر، 1981، تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، ترجمۀ علی نخستین، بی‌جا، حیات ابدی.
    • وات، مونتگمری، 1373، برخورد آرای مسلمانان و مسیحیان، تفاهمات و سوءتفاهمات، ترجمة محمدحسین آریا، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
    • Reumann, 1987, "Mary", In: the Encyclopedia of Religion, V. 9, Macmillan.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    خواص، امیر.(1403) شخصیت حضرت مریم (س) از منظر قرآن کریم و عهد جدید. فصلنامه معرفت ادیان، 15(2)، 7-20 https://doi.org/10.22034/marefateadyan.2024.2022004

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    امیر خواص."شخصیت حضرت مریم (س) از منظر قرآن کریم و عهد جدید". فصلنامه معرفت ادیان، 15، 2، 1403، 7-20

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    خواص، امیر.(1403) 'شخصیت حضرت مریم (س) از منظر قرآن کریم و عهد جدید'، فصلنامه معرفت ادیان، 15(2), pp. 7-20

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    خواص، امیر. شخصیت حضرت مریم (س) از منظر قرآن کریم و عهد جدید. معرفت ادیان، 15, 1403؛ 15(2): 7-20