واکاوی شخصیت حضرت دانیال نبی(ع) در متون ادیان ابراهیمی
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
«دانيال» نامي است که از واژة דִּנִיֵּיל بهمعناي «خداوند قاضي و داور من است» گرفته شده است (اور، 1988، ص 858) و بر جواني يهوديالاصل و نجيب اطلاق ميشود (نئوگل، 2010، ص 74) که احتمالاً در اورشليم (618ق.م) و در زمان حکمراني يوشيا، آخرين پادشاه عادل يهوديه، بهدنيا آمد و در هفدهسالگي، مقارن با زمان حکومت يهوياقيم، در پي حملة نبوکدنصر به اورشليم اسير و همانند حزقيال نبي به بابل فرستاده شد (دانيال 1: 1ـ2، 6). البته برخي از محققان امروزي معتقدند که فردي با نام «دانيال» هرگز وجود تاريخي نداشته است، ولي کتاب مقدس با برشمردن او از سبط يهودا، مثبِت وجود تاريخي چنين فردي است (دانيال 1: 6؛ حزقيال 14: 14، 20؛ 28: 3).
برخی پژوهشگران بر مبناي این عبارت کتاب دانيال (1: 3) «و پادشاه اَشفَناز رئيس خواجهسرايان خويش را امر فرمود که بعضي از بنياسرائيل و از اولاد پادشاهان و از شُرَفا را بياورد»، معتقدند که او از نسل داود بوده و پس از آنکه سالها بهعنوان مشاور، امين، حاکم و رئيسالوزرا در دربار چند پادشاه همکاري داشت، در 84سالگي (534 ق.م) در شهر شوش از دنيا رحلت کرد (سينگر، 1912، ص 316). گرچه کتاب مقدس وجود حضرت دانيال و وقايع مرتبط با او را مسلم ميپندارد، ليکن از دو «دانيال» ديگر نيز نام ميبرد که صرفاً داراي مشابهت اسمي با آن حضرت بودهاند:
1. دانيال پسر داود که از مادرش ابيجايل در حبرون زاده شده بود: «و پسران داود که براي او در حَبْرُون زاييده شدند، ايناناند: نخستزادهاش اَمْنون از اَخْينُوْعِم يزْرَعِيليه؛ و دومين دانيال از اَبِيجايلِ کَرْمَلِيه» (اول تواريخ ايام 3: 1) و او را کيلاب نيز ميگفتند؛ «و دومش کيلاب از اَبِيجايل زن نابال کَرْمَلي، و سوم اَبْشالُوم پسر مَعْکَه دختر تَلْماي پادشاه جَشُور» (دوم سموئيل 3: 3)؛
2. فردي روحاني از خانوادة ايتامار که با عزرا از بابل به اورشليم بازگشت. وظيفة او مهر کردن پيماننامههاي عزرا بود (عزرا 8: 2؛ نحميا 10: 6).
حال که کتاب مقدس وجود تاريخي دانيال را تأييد ميکند، سؤال مهم اين است که آيا او در زمرة پيامبران قرار ميگيرد يا صرفاً حکيمي زبردست بوده که بهواسطة آموزشهايي که در دربار سپري کرده، به چنان مقام والایي دست يافته است که نويسندگان کتاب مقدس نتوانستهاند از گنجاندن نام او در متن مقدس شانه خالي کنند.
1. پيامبري دانيال؛ آري يا نه؟
واژة «نبي» در عهد عتيق به کسي اطلاق ميشود که پيامي را از طرف خدا دريافت کرده است. پيام الهي نيز غالباً تفسيري از رويدادهاي پيشآمده است که خداوند براي پيامبرش بازگو ميکند؛ ليکن نبي در برخي از موارد به پيشبيني و پيشگويي آينده نيز ميپردازد (اولوجده، 2014؛ نايسنن، 2019، ص 1ـ2)؛ نکتهاي که در کتاب دانيال نبي مشهود است. با توجه به اين تعريف، دربارة نبوت يا عدم نبوت دانيال دو ديدگاه اصلی وجود دارد.
1ـ1. قائلين به عدم نبوت دانيال
دستهاي از پژوهشگران بر اين ادعا شواهدي ذکر ميکنند:
الف) برخي منابع از او با عنوان حکيمي ممتاز در زمانهاش نام ميبرند. در اين منابع آمده است که عنايت الهي شامل حال او شده و درنتيجه حکمت و دانش ممتازي دربارة پايان جهان به او اعطا شده است؛ دانشي که انبيایي همچون حجي، زکريا و ملاکي از آن بيبهره بودند (گينزبرگ،2003، ص 1095ـ1115)؛
ب) برخي از محققان او را يکي از حاشيهنويسان کتاب مقدس ميدانند. سنتهاي يهودي متأخر، بهويژه بر مبناي عبارات گمارا و تلمود بابلي، کتاب دانيال را در زمرة حاشيههاي عهد عتيق قرار ميدهند و درواقع اصلاً به دانيال اشارهاي نميکنند (کالينز،1993، ص 52؛ کاچ، 1985)؛
ج) برخي معتقدند: اگر نويسندهاي متعلق به عصر مکابيان باشد، پيشبينيهاي او بيشتر براي دورة خاصي با عنوان vaticinia exeventu يا همان وقايع مرتبط با دورة پيشبيني است. بنابراین چنين فردي را نميتوان پيامبر دانست (اولوجده، 2014)؛
د) برخي نيز معتقدند که نبوت با حجي، زکريا و ملاکي به پایان ميرسد و در کتاب مقدس عبري کتاب او در زمرة کتب انبيا قرار نميگيرد؛ زيرا محتواي آن با محتواي کتب انبيا سازگاري ندارد (استون، 2011، ص 68).
2ـ1. قائلين به نبوت دانيال
در مقابل، بيشتر محققان معتقدند که دانيال يکي از انبياي بزرگ بوده است (کالينز، 1993، ص 1). او پيامبري بود که علاوه بر انجام وظايف رسالت، در امور مملکتي و ادارة کشور همکاري ميکرد. بر مبناي اين دسته از متون، مناصب حکومتي دانيال، نهتنها در پيشبرد وظايف مرتبط با رسالتش (دغدغه براي نجات مردم و گسترش يکتاپرستي) مانعي شمرده نميشد، بلکه بهترين ابزار برای ورود به دربارها و ابلاغ دين الهي براي دربايان و بهویژه پادشاهان بزرگ آن عصر قلمداد ميشد. ادلهاي که اين قول را محتملتر ميداند، عبارتاند از:
الف) تمام آنچه دانيال براي نبوکدنصر و بلشصر پيشبيني کرد، بهوقوع پيوست که نشان از قطعيت نبوي بودن مأموريت او بوده است و اعتبار نبي بودن او را براي پادشاه قطعي ميسازد (باتلر، 1970، ص 165ـ166)؛
ب) در ترجمة سبعينيه، کتاب دانيال در زمرة کتب انبيا قرار دارد و بهطور خاص از او با عنوان آخرين فرد از انبياي بزرگ ياد شده است (شيتز، 2010)؛
ج) در نسخة وولگات نيز او آخرين پيامبر بزرگ است و کتاب او مابين حزقيال و هوشع قرار دارد (همان)؛
د) در تلمود بهعنوان پيامبري که عاقلترين فرد جامعة آن زمان است، معرفي ميشود. دانيال و يعقوب در ميدراش، تنها دريافتکنندگان الهام آخرالزماني معرفي ميشوند. در ميدراشي ديگر، خداوند سرنوشت بنياسرائيل و تاريخ روز داوري را براي دانيال مکشوف کرد (دوکهان، 2000، ص 2)؛
ه) اسناد قمران (کاچ، 1985) و برخي از سنتهاي يهودي نيز از او بهعنوان پيامبر نام ميبرند (اولوجده، 2014)؛
و) بهگفتة يوسفيوس (Josephus)، او يکي از بزرگترين پیامبرانی است که نهتنها به پيشگويي امور آينده ميپرداخت، بلکه سبب ماندگاري تاريخ عصر او تا به امروز شد (فلاويوس، 2015، ص 299)؛
ز) شخصتهاي مشهور يهودي، همچون ابنميمون، راشي مفسر، سعديا گائون، شاعر و فيلسوف نحمانيدس، ابرابانل اقتصاددان و لئوب انسانشناس، همگي ضمن بررسي کتاب دانيال تلاش کردند تا آن را به عصر بازگشت ماشيح پيوند بزنند. فرانس روزنزوئينگ (Franz Rosenzweig) بهدنبال آن بود که ميان تاريخ جهان و پيشگوييهاي دانيال ارتباط برقرار سازد. آبراهام هشل (Abraham Heschel) دانيال را پيامبري منتظر معرفي ميکند. آندره نشر (Andre Neher) او را پيامبري در حال دعا معرفي کرده و الي ويسل (Elie Wiesel) کتاب او را اميدوارکننده دانسته است (دوکهان، 2000، ص 1)؛
ح) سنت مسيحي، دانيال را پيامبري مرجع معرفي ميکند (چارلز، 2006، ص 107ـ108). حضرت عيسي وی را بهسبب پيشگویيهاي مداومش «دانيال نبي» ناميده است (متي 24: 15).
بر اين مبنا شاخههاي متعددي از فرق مسيحي او را پيامبر میدانند و کتاب او را در کليسا قرائت کرده، در 23 ماه قبطي برمهت (Baramhat) براي او مجلس يادبودي برگزار ميکنند (Copticchurch. net)؛ بهعلاوه استدلالات الهياتي خود را بر مبناي کتاب دانيال نبي توجيه ميکنند؛ براي مثال:
ـ تعبير «پسر انسان» که در دانيال 7: 13 آمده است (و در رؤياي شب نگريستم و اينک مثل پسر انسان با ابرهاي آسمان آمد و نزد قديمالايام رسيد و او را به حضور وي آوردند) را بر مسيح حمل ميکنند؛
ـ مسيحيان بر مبناي دانيال 2: 34ـ35 (و مشاهده مينمودي تا سنگي بدون دستها جدا شده، پايهاي آهنين و گلين آن تمثال را زد و آنها را خرد ساخت. آنگاه آهن و گِل و برنج و نقره و طلا با هم خرد شد و مثل کاهِ خرمن تابستاني گرديده، باد آنها را چنان برد که جايي بهجهت آنها يافت نشد. و آن سنگ که تمثال را زده بود، کوه عظيمي گرديد و تمامي جهان را پر ساخت)، عيسي را بهمثابة آن سنگ ميپندارند که تمثال را نابود کرده، تمام جهان را تحت سيطره (آيين) خود قرار خواهد داد (بدا، 2013، ص 121ـ122).
ظاهراً شواهد و مدارک متعددي پيامبر بودن دانيال را تأييد ميکند. البته مهمترين شاهد در اين زمينه، کتابي از عهد عتيق است که با نام «دانيال» معروف شده است. آيا اتصاف اين کتاب به دانيال نبي نيز با خدشه روبهروست يا آنکه دلایل درونمتني و برونمتني متقني بر اتصاف آن به دانيال نبي وجود دارد؟ و مهمترین ويژگي اين کتاب چيست؟
2. کتاب دانيال
در کتاب مقدس دو ويژگي خاص، کتاب دانيال را از ديگر کتب انبيا متمايز ميسازد: اول اينکه اين کتاب ترکيبي از دو زبان عبري و آرامي است؛ دیگر آنکه کتاب در دو ژانر روايي/داستاني (1: 1ـ6: 28) و پيشگوييهاي مکاشفهاي (7: 1ـ12: 13) ارائه شده است (سندريکس، 2014، ص 1؛ اور، 1988، ص 782؛ اولوجده، 2014؛ مريل، 2011، ص 548ـ549). ازاينرو، گرچه در مورد جايگاه اين کتاب در نسخ مختلف عهد عتيق اختلاف وجود دارد، ليکن اين کتاب و حتي نسخة يوناني آن، از ديرباز مورد توجه محققان و فرقهها بوده و تفاسير زيادي بر آن نگاشته شده است (دوکهان، 2000، ص 3ـ4).
دربارة اينکه آيا اين کتاب اثر خود دانيال است يا شخصي ديگر، دو قول وجود دارد؛ که به چند دليل بهنظر ميرسد اين کتاب اثر خود دانيال باشد (باتلر، 1970، ص 4):
1. در نيمي از کتاب، دانيال از خودش (در قالب اول شخص) بهعنوان کسي نام میبرد که الهامات را دريافت کرده و در کتاب ثبت نموده است (دانيال 12: 4)؛
2. هر خوانندة صادقي ميتواند اين نکته را تصديق کند که همة بخشهاي کتاب بهصورت متقابل به يکديگر مرتبطاند و شخصيت دانيال در سراسر کتاب هماره يکسان است؛
3. مسيح اعتبار نويسنده بودن دانيال را تأييد کرده است (متي 24: 25)؛
4. ترجمة سبعينيه و کتاب مکابيان تأثير کتاب دانيال را نشان ميدهند. سنت يهودي نيز دانيال را نويسندة کتاب ميداند؛
5. کتاب با نکات ظريفي دربارة پيشينة بابل و ايران شروع ميشود و اين يعني قطعاً بايد بهدست يک مرد معاصر با اين رويدادها نوشته شده باشد؛
6. کتاب دانيال بر مبناي شواهد دروني (7: 15؛ 8: 1ـ8؛ 9: 2، 22؛ 10: 2، 7، 10، 12، 15، 18ـ19؛ 11: 1؛ 12: 5ـ8؛ متي 24: 15ـ16) و بر مبناي نظر برخي از محققان محافظهکار کتاب مقدس، توسط دانيال نوشته شده است (سندريکس، 2014، ص 1).
با توجه به اينکه يکي از مهمترين انواع متون يهودي در دورة دوم معبد، داستانهاي يهودي است، کتاب دانيال با روايت ماجراي چگونگي ورود يهوديان به بابل آغاز ميشود. درواقع باب اول دانيال مقدمهاي براي کل کتاب است (اولوجده، 2014)؛ چراکه او از همان ابتدا بهدنبال اين است تا در قالب داستان با مسئلة مهم ايمان به وجود خدا و فهم وجود خدا در زندگي بشر ارتباط برقرار سازد. در ادامه با نقل برخی داستانها که در دربارهاي بابل و ايران اتفاق ميافتد، بههمراه نقل رؤياهايي دربارة آيندة جهان و بنياسرائيل، وارد طولانيترين قسمت کتاب (دانيال 2ـ6) ميشود که به تبيين رويدادهاي قرن سوم و اوایل قرن دوم قبل از میلاد ميپردازد. در قسمت سوم کتاب نيز (دانيال 7ـ12) قدرت ايمان به خداوند بهنوعي ديگر و در قالب علم غيب دانيال و مکاشفات او جلوهنمايي ميکند. داوريهاي بينظير دانيال که در متون اپوکريفایي عهد عتيق، نسخة يوناني، درج شده است، حکمت فوقالعادة او را که ناشي از ايمان عميق او به خداوند است، منعکس ميسازد (باتلر، 1970، ص 12 و 257).
3. ابعاد شخصيتي دانيال نبي
حال که هويت حضرت دانيال، نبوت ايشان و منحصربهفرد بودن کتاب دانيال، از جنبههای مختلف داستاني، مکاشفهاي و ايمانمحوري مورد بررسي اجمالي قرار گرفت، در این قسمت به بررسی ابعاد شخصيتي ايشان در جنبههای اعتقادي، اخلاقي، رفتاري، فقهي و سياسي ـ اجتماعي پرداخته میشود.
1ـ3. بعد اعتقادي
1ـ1ـ3. توحيدمحوري
ايمان راسخ و توکل به خداوند مهمترين ويژگي دانيال در کتاب اوست (همان، ص 235ـ236). واژة ايمان (Faith) از واژة عبري mn در عهد عتيق گرفته شده است. گرچه اين واژه چندان در عهد عتيق استعمال نشده است، ليکن بیشتر در قالب افعالي همچون Believe، Trust، Hope و Abound بيان ميشود. در متون انبيا نيز ايمان عموماً در قالب وفاداري به وظايف معهود ترسيم شده است. ازاينرو در عهد عتيق، انبيا ايمان خود را در قالب التزام اخلاقي و عملي ابراز کردهاند (اشعيا 36: 4ـ39؛ 37: 10؛ ارميا 17: 5، 7؛ 2: 36ـ37؛ سندريکس، 2014، ص 4ـ5). گرچه واژة «ايمان» در کتاب دانيال نبي وجود ندارد، ليکن عمل و گفتار او و اطرافيانش شاهدي بر اين مدعاست. خدايي که دانيال نبي به او اعتماد و اعتقاد کامل دارد، خدايي است که:
ـ قادر مطلق است (دانيال 2: 17ـ21). اوست که به پادشاهان و فرمانروايان قدرت حکمراني کوتاهمدت را عطا ميکند. حکومت نبوکدنصر اولين حکومت بزرگ و قدرت مطلق در جهان (دانيال 2: 36ـ38) محسوب ميشد؛ ليکن همين حکومت با آن عظمت و شکوهش تحت کنترل خداوند و براي هدف او خلق شده بود. نکتهاي که نبوکدنصر بدان اعتراف ميکند و قدرت خود را در برابر عظمت قدرت خداوند هيچ میبیند و به تعظيم و ستايش خداي دانيال ميپردازد (دانيال 4: 34ـ37). ازاينرو موضوع اصلي کتاب دانيال، سلطة قدرت خداوند بر پهنة تاريخ است (دانيال 2)؛ بهعلاوه با توجه به اينکه حکمت، دانش حقيقي و فهم آن، همه از جانب خداست، بشر نميتواند همة نقشهها و برنامههاي او را درک کند (باتلر، 1970، ص 70).
ـ مالک بر زمان است و بهواسطة رخدادهاي طبيعي در طول تاريخ، وجود و شخصيتش را آشکار ميسازد. ازاينرو تمام پيشبينيهاي دانیال، عيناً براي پادشاهاني همچون نبوکدنصر (دانيال 4) و بلشصر (دانيال 5) اتفاق افتاد (اعمال 14: 15ـ18؛ 17: 22ـ31؛ روميان 1: 18ـ23؛ مزامير 19: 1).
ـ داناي مطلق و حکيم مطلق است و هرگز فراموشکار نيست. وقتي اَريوک دانيال را پيش پادشاه میبرد و او را عنوان فردي معرفي ميکند که توانايي تعبير خواب پادشاه را دارد، دانيال در پاسخ ميگويد: «رازي را که پادشاه ميطلبد، نه حکيمان و نه جادوگران و نه مجوسيان و نه منجمان ميتوانند آن را براي پادشاه حل کنند؛ ليکن خدايي در آسمان هست که کاشف اسرار ميباشد» (دانيال 2: 27ـ30).
با توجه به اين ويژگيها، شايسته است که دانيال در خلوت و جلوت و در سختي و راحتي از اعتقاد به خداي يگانه عقبنشيني نکند و تقيدش به وجود خداوند را با توکل، عبادت و ستايش خدا نشان دهد؛ نکاتي که نمود عملياش در زندگي دانيال نبي بازر است: مبارزة دانيال با بتپرستي (دانيال 3)؛ رد کردن دستور پادشاه برای تعظيم در برابر بتان؛ نخوردن از غذايي که بهعنوان قرباني در پيشگاه بتان تهيه شده بود؛ فراموش نکردن خداوند در سختترين لحظات زندگي، ازجمله در قفس درندگان و...
2ـ1ـ3. آخرالزمانمحوري
در کنار اعتقاد به خداوند، توجه ويژة دانيال نبي به مسئلة آخرالزمان، سبب جلب توجه محققان به دانيال شده است. دانشي که خداوند دربارة پايان جهان به او تفويض کرد، دانش منحصربهفردي بود که انبيايي همچون حجي، زکريا و ملاکي از آن بيبهره بودند. به نقل برخي از محققان، او تمام عمر خود را به اين نکته اختصاص داد؛ تا جايي که زمانهايي براي پايان جهان و رويدادهاي نجات تعيين کرد (گينزبرگ، 2003، ص 1095 و 1115).
تشکيل حکومت «پسر انسان» در آخرالزمان، حکومتي که برتري سلطنت خدا بر همه حکومتها را نشان خواهد داد و جهاني سرشار از خير بهوجود خواهد آورد، از نکات مهم آخرالزماني کتاب دانيال است (دانيال 7: 13ـ14؛ 4: 10ـ12؛ 2: 44ـ45 و 7: 9ـ14؛ همچنين ر.ک: متي 24: 30؛ 25: 31؛ لوقا 21: 27). حکومت پسر انسان در آخرالزمان حکومتي دائمي است و خداوند بر مبناي آن بر همة انسانها پادشاهي خواهد کرد (دانيال 11: 27؛ 29؛ 36؛ 45) و تمام قدرتهاي مادي و دنيوي از بين خواهند رفت (دانيال2: 44ـ45). بهباور مسيحيان، اين رويداد در زمان بازگشت مجدد مسيح روي ميدهد (اول قرنتيان 15: 20). برخي از مفسران معتقدند که اين نکات اشارهاي است به تأسيس دوبارة امپراتوري روم در آينده که با پادشاهي خدا همراه خواهد شد (مکاشفه 20: 1ـ6). مسيحيان همچنين معتقدند که دجال، ضدمسيح، که در مکاشفة 13: 1ـ14 بهعنوان جانوري عجيب که از دريا بالا ميآيد، درواقع ترکيبي است از چهار جانوري که در دانيال 7 ترسيم شده است.
بهزعم محققان، دانيال 12: 2ـ3 تنها عبارت واضح در عهد عتيق است که به رستاخيز مردگان اشاره ميکند: «و بسياري از آناني که در خاک زمين خوابيدهاند، بيدار خواهند شد، اما اينان بهجهت حيات جاوداني و آنان بهجهت خجالت و حقارت جاوداني. و حکيمان مثل روشنايي افلاک خواهند درخشيد و آناني که بسياري را به راه عدالت رهبري مينمايند، مانند ستارگان خواهند بود تا ابدالآباد». بر مبناي اين فقرات، همة انسانها ـ اعم از خوب و بد ـ براي داوري نهايي زنده خواهند شد. خوبان به آسايش ابدي خواهند رسيد و بدکاران عقوبت و شرمساري نصيبشان خواهد شد (بدا، 2013، ص 122).
3ـ1ـ3. توجه به معبد
پس از دستور کورش به دانيال برای بازسازي معبد، او عزرا و زروبابل را به پادشاه معرفي کرد و از مردم خواست تا با بنياسرائيل بازگردند و به بازسازي معبد همت گمارند (استينمن، 2008، ص 513). گرچه عدة زيادي به سخنان او عمل نکردند (گينزبرگ، 2003، ص 1095 و 1113)، ليکن همين نکته نشاندهندة دغدغة او براي بازسازي معبد بهعنوان نماد آيين يهود است.
4ـ1ـ3. ثمرة ايمان دانيال
قوت بُعد اعتقادي دانيال باعث شد:
اولاً در شرايط سرنوشتساز فرشتة الهي بهیاری دانيال بیاید و او را تسلي دهد. براي مثال، زماني که دانيال از ترس داريوش به سرزمين فارس فرار کرد، فرشتة خدا بر او ظاهر شد و به او گفت که از پادشاه نهراس؛ من مراقب تو هستم. مدتي بعد او نامهاي از داريوش دريافت کرد که از او درخواست کرده بود تا به شوشتر برگردد. ازهمینرو دانيال به شوشتر بازگشت و مورد توجه بيشتر داريوش قرار گرفت. همچنين زماني که پادشاه بدون دليل و مدرک دانيال را به زندان انداخت، فرشتة الهي با نابينا ساختن پادشاه به او فهماند که بهسبب زنداني کردن فرد باتقوايي چون دانيال، اين اتفاق براي او افتاده است؛ ازاينرو پادشاه براي بازگشت بينایياش دانيال را از زندان آزاد کرد. آزاد شدن دانيال با بينایي پادشاه همراه شد. ازهمینرو پادشاه از باب تشکر از دانیال، هداياي زيادي به او و طرفدارانش داد و همين ماجرا سبب شد که افراد زيادي با ديدن قدرت برتر خداي دانيال قانع شوند و به خداي او ايمان آورند (باتلر، 1970، ص 371ـ386)؛
ثانياً علم تعبير خواب و رؤيا به او عنايت شد و در نتيجة آن او به مناصب مهمي در دربار پادشاهان دست يافت (دانيال 4: 9). همچنين خداوند اخبار زيادي از آينده به او عنايت کرد. ازاينرو بسياري از مفسران در تفسير آنچه در دانيال 6: 3ـ4 با عنوان «روح فاضل در او بود» آمده است، گفتهاند: مراد اين است که خداوند اين عطايا و مواهب را مستقيماً و بهصورت فراطبيعي به او عطا کرده است (همان، ص 230).
2ـ3. بعد اخلاقي
بررسي دقيق کتاب دانيال نبي و ساير نکاتي که در عهدين دربارة شخصيت دانيال گفته شده است، مخاطب را با ويژگيهاي اخلاقي متعدد اين پيامبر خدا آشنا ميسازد؛ ويژگيهايي که نشاندهندة تهذيب نفس اوست. در ادامه به بررسی برخي از برجستهترين ويژگيهاي او میپردازیم.
1ـ2ـ3. تواضع و ادب
دانيال نبي بهواسطة توطئة دشمنان و با دستور پادشاه، به چاه شيرها انداخته شد. سه روز بعد وقتي پادشاه از بالاي دهنة چاه او را صدا زد، دانيال با احترام جواب پادشاه را داد: «اي پادشاه! تا به ابد زنده باش! خداي من فرشتة خود را فرستاده، دهان شيران را بست تا به من ضرري نرسانند؛ چون که به حضور وي در من گناهي يافت نشد و هم در حضور تو، اي پادشاه! تقصيري نورزيده بودم» (دانيال 6: 21ـ22). ايمان و توکل دانيال به خداوند و همچنين احترام او به پادشاهي که او را به کام مرگ فرستاد، سبب شد که داريوش در طي فرماني همة مردم سرزمينش را ملزم سازد تا به خداي دانيال احترام نهند (دانيال 6: 10ـ18).
بهعلاوه برخي از اوقات، اطرافيان پادشاه از ترس واکنش شديد پادشاه از بيان نکات مهم عاجز بودند؛ ليکن دانيال نبي، کسي که هم از طبقة پست اسرا و هم فردي غريب بود، با صراحت و بيباکي، البته همراه با تواضع، با آنها گفتوگو ميکرد و اشتباهاتشان را به آنان گوشزد مينمود.
رفتار متواضعانة دانيال، ناشي از تواضع او در برابر خداوند است؛ خدايي که رازها را برايش منکشف ميسازد (دانيال 2: 25ـ30). وقتي رئيس خدمتکاران بهدستور پادشاه به دانيال و همراهانش فرمان داد تا از غذاي پيشکشي بتان بخورند، با توجه به حرمت اکل آن غذا در شريعت موسوي، دانيال مؤدبانه و با ارائة پيشنهادي، از رئيس خدمتکاران خواست تا آنها در خوردن غذايي که از پيشکش غذاهاي بتان تهيه شده است، مجبور نباشند. ادب دانيال در اين رويداد باعث شد که در ادامه، رئيس خدمتکاران بهسوي او متمايل شود و با مهرباني و شفقت با او برخورد کند (دانيال 1: 1ـ21).
2ـ2ـ3. متملق نبودن
برخلاف مجوسيان، جادوگران، فالگيران و کلدانياني که بهعنوان معبران خواب در دربار پادشاهان حضور داشتند و دائماً اهل تملق و چاپلوسي بودند (دانيال 2: 4؛ 3: 9؛ 6: 6)، دانيال نبي بدون تعريف و تمجيد از پادشاه، با جسارت تمام به بيان تعبير خواب ميپرداخت.
علاوه بر موارد یادشده ميتوان به نجابت، شفقت، تحمل امور نامعقول و سخت، شخصيت امانتدار، صادق و تمام و کمال او اشاره کرد. نکاتي که سبب شد او نزد پادشاهاني که به خدا ايمان نداشتند، به فردي مورد اعتماد بدل شود. او بهسبب صداقت و دانشورياش توانست پادشاهان بابل را مجاب کند که او را بهعنوان رئيس فرماندهان و حکام منصوب کند؛ تا جايي که در زمان داريوش، او يکي از سه نواب خاص پادشاه بود (دانيال 2: 46ـ49؛ 5: 8ـ16؛ 6: 1ـ9).
3ـ3. بعد رفتاري
1ـ3ـ3. رعايت عدالت و عدم ملاحظة موقعيت طرفين دعوا
در جواني دانيال، آوازة حکمت او به گوش همگان رسيده بود. وقتي ماجراي اتهام سوسنه به بيعفتي در شهر پيچيد و محکوم به مرگ شد، با توجه به اينکه سوسنه از يهوديان متعصب و پايبند به شريعت بود، اطرافيان او براي چارهجويي نزد دانيال آمدند و از او کمک خواستند. در اين ماجرا، دانيال بدون جانبداري از طرفين مخاصمه و براي احراز زناي سوسنه، دو نفري را که او را به زنا متهم کرده بودند، جداگانه مورد استفسار قرار داد و درنتيجه مشخص شد که سخنان آنان با يکديگر تناقض دارد و بدينسان، هم سوسنه از مرگ رهايي يافت و هم آن دو نفر، با اينکه از سرشناسان يهود بودند، به سزاي عمل خود رسيدند (رسولزاده و باغباني، 1387،ص369ـ375).
2ـ3ـ3. رفاه و آسايش همة مردم
دانيال نبي علاقة زيادي به خدمت به هموطنان يهودياش داشت؛ ازاينرو به همة مردمش، نه از بابت کوتهفکري، بلکه بهسبب پرهيزگاري و فروتنياش، عشق ميورزيد و از آنها در زمان اسارت حمايت ميکرد؛ بهويژه آن زمان که در دربار پادشاهان به مناصب درخوري دست مييافت، مردم را فراموش نمیکرد و درهاي اميدواري و رفاه بيشتر را به روي اسرا و حتي غيريهوديان ميگشود. بهعلاوه رفاه، آسايش و شادکامي پادشاه نيز يکي از دغدغههاي دانيال نبي بود؛ تا جايي که نبوکدنصر از او درخواست کرد که بهعنوان يکي از وارثان پادشاه شمرده شود و درواقع علاقة زياد او به دانيال تا حدي بود که تمايل داشت او عضوي از خانوادة پادشاهي باشد (گينگزبرگ، 2003، ص 1107).
3ـ3ـ3. استفاده از همة ابزارها و موقعيتها برای پيشبرد هدف
حضرت دانيال، با توجه به اينکه هدف اصلياش بهعنوان پيامبر خدا تبليغ خداپرستي بوده است (دانيال 2: 31ـ35)، از همة شرايط موجود و ابزارها بهمنظور پيشبرد اين هدف استفاده ميکرد؛ براي مثال:
ـ نجات يافتن دانيال از قفس درندگان، اثبات بزرگي و عظمت خداي او در برابر بتهاي بيجان بود. آن حضرت از اين نکته براي برتري خداوند بر بتها استفاده میکرد و پادشاهان را به تعظيم خدا واميداشت (دانيال 6: 10ـ18؛ 2: 25ـ30).
ـ موقعيت عالي دانيال در دربار پادشاهان، عاملي بود تا او با جسارت تمام خاندان پادشاهي را به پرستش خداوند يکتا دعوت کند (دانيال 2: 28ـ35).
ـ دانیال در ماجراي تعبير خواب نبوکدنصر به پادشاه فهماند که بشر فاني بدون ياري خداوند قدرت تعبير هيچ خوابي را ندارد (دانيال، 2: 27).
ـ وقتي ملکة مادر از دانيال دعوت ميکند تا نکاتي را که روي ديوار کاخ بلشصر حک شده است، توضيح دهد، دانيال با غنيمت دانستن فرصت پيشآمده به نقل داستان نبوکدنصر پرداخت که چگونه خداوند نيز او را از تختش به زير انداخت و پس از قطع ارتباط او با ساير مردم، او را بهصورت حيواني مسخ کرد که در ميان ديگر حيوانات زندگي میکرد و همانند گاوها علف ميخورد. درواقع در اين ماجرا، دانيال از نقل داستان بهره برد تا به پادشاه بفهماند که همهچيز از خداست و اين خداست که فردي را بالا میبرد يا تنزل ميدهد. نقل چنین داستانهایی، علاوه بر پندآموزي به پادشاهان، مؤمنان را تشويق ميکند که در دنياي شرک، با وجود خطرات بسيار، با اميد به خداوند و مدد او سختيهاي زندگي در غربت را تحمل کنند (دانيال 5: 8ـ16).
ـ فرصت سهسالهاي که نبوکدنصر به دانيال و اطرافيان او داد، سبب شد که آنها نکات عملي و حکمي زيادي بياموزند و در علوم کلداني و عبري تخصص يابند تا از آنها براي پيشبرد اهداف خود استفاده کنند (فلاويوس، 2015، ص 331).
ـ هر زماني که فرصت پيش ميآمد، دانيال با نصيحت کردن پادشاهان و گوشزد نمودن اشتباهاتشان از آنان ميخواست که دست از سرکشي در برابر قدرت خداوند بردارند (دانيال 7: 24).
ـ دانيال بهسبب ایمانش به خدا، اطمينان داشت که خداوند او را در سختترين شرايط رها نخواهد کرد؛ ازاينرو در هيچ کاري تصميم عجولانه نمیگرفت و با تحمل رنجها و آزار توانست علاوه بر رهايي از مهلکهها، عظمت خداي خود را بهتر ترسيم کند.
ـ دانیال به پادشاهان هشدار ميدهد که اگر با بيعدالتي، استبداد و خشونت با مردم رفتار کنند و از معیارهای که يک دولتمدار بايد داشته باشد تخطي کنند، بايد منتظر عقوبتهاي سختي باشند؛ همانند آنچه در دانيال 4 و 2: 36ـ49 ذکر شده است.
4ـ3ـ3. بهرهگيري از حکمتهاي الهی در کنار هوش سرشار
بيشتر محققان کتابِمقدسي بر اين باورند که حکمت دانيال از سوي خدا به او اعطا شده بود تا هم خوابها را تفسير کند و هم از طريق آنها با مکاشفة الهي ارتباط برقرار سازد. سؤال مهمي که در اينجا پيش ميآيد، اين است که چرا در آن دوره، حکمت دانيال نبي مهم و باارزش تلقي ميشود؟ زيرا در بابلِ آن زمان مردم قاطعانه معتقد بودند که اولاً خدايان از طريق رؤياها و خوابها تکلم ميکنند؛ ثانياً کسي که ميتواند رؤياها را تعبير کند، با خدايان در ارتباط است. ازاينرو اهميت حکمتهايي که خدا به دانیال عنايت کرده بود، آشکار ميشود (ميلر، 2003، ص 71). البته حکمتهاي دانيال نبي را بايد ناشی از هوش سرشار او دانست که آن هم قطعاً عنايت الهي بوده است. در ادامه، به برخی از این موارد اشاره میشود:
ـ خادمان معبدِ بت بعل به مردم و حتي شخص پادشاه قبولانده بودند که بعل غذاهاي پيشکشي را که مردم نزد بت قرار ميدهند، شبانه ميخورد. ازاينرو کورش مصرانه از دانيال خواست که بت بعل را تجليل کند، اما دانيال فريب اين قصههاي ساختگي را نخورد و با ريختن خاکستر در کف معبد توانست نشان دهد که خادمان معبد پادشاه را فريب دادهاند؛ زيرا ردپاي خادمان و خانوادة آنها بر کف زمين نشاندهندة آن بود که آنان شبانه به معبد میآیند و آن غذاها را با خود ميبرند. بنابراین هوش و ذکاوت دانيال نبي در کنار حکمتي که خداوند به او عنايت کرده بود، در اعمال او نمود بارزي داشت (رسولزاده و باغباني، 1387، ص 375ـ377)؛ تاآنجاکه حزقيال نبي او را يکي از باهوشترين افراد زمانهاش معرفي ميکند (حزقيال 28: 3).
ـ هوش و ذکاوت دانيال در اولين ماجرايي که براي او در بابل پيش آمد نيز مشهود بود. وقتي دستور داده شد که آنها بايد از وعدههاي پيشکشي بتان تغذيه کنند، دانيال ده روز از رئيس خدمتکاران فرصت خواست تا بدون خوردن اين غذاها و تنها با استفاده از سبزيجات، حبوبات و آب، ميزان رشد بدن آنها و دیگران را ارزيابي کند. در اين رويداد، ذکاوت و باهوشي دانيال خود را نشان ميدهد؛ زيرا: اولاً خود را تا مدتي از آن فرمان نجات داد؛ ثانياً خدا را نافرماني نکرد تا درنهايت اثرات شوم خوردن غذاي پيشکش بتان شامل حال او شود و خود را نجس کند؛ ثالثاً احتمالاً خوردن حبوبات غذايي مقويتر محسوب ميشود؛ بهعلاوه ده روز هم مدت زمان زيادي نيست که منجر به شک پادشاه شود (باتلر،1970،ص33ـ37).
رفتارهايي که دانيال انجام داد، درنهايت منجر شد به:
ـ نجات معجزهآساي او از مهلکهها، که موجبات توجه، عزت و احترام بيشتر او نسبتبه گذشته شد؛
ـ پادشاهان هداياي زيادي به او و يهوديان بخشيدند و کورش آنها را به بازسازي معبد تشويق کرد؛
ـ نبوکدنصر در مقابل او به زمين افتاد و او را بهعنوان نمايندة خدايي که تعبير خواب پادشاه را به او عنايت کرده است، تعظيم و در برابرش سجده کرد و در ادامه، بزرگي خداي دانيال را ستود؛
ـ اعتراف ديگراني همچون ملکة مادر (دانيال 5: 8ـ16) به حکمت بالاي دانيال.
4ـ3. بعد فقهي
در جامعة يهودي آن زمان، افرادي بودند که خود را از اموري که باعث ناپاکي يا حتي نجس شدن آنان ميشد، حفظ ميکردند؛ زيرا معتقد بودند که انجام برخی امور همچون قتل، عبادت ديگر خدايان، و در تماس بودن با گوشت خوک يا خوردن آن، شخص يا گروه را ناپاک ميسازد و هويت مقدس آنان را با تهديد مواجه ميکند (ونهام، 1979، ص 18ـ25). در اينکه دانيال نبي به شريعت موسوي متعبد بود، شکي نيست؛ ليکن ظهور و بروز آن را ميتوان در مواردي خاص که در کتاب دانيال ذکر شده است، برشمرد:
ـ زمانيکه داريوش به قفس شيرها رفت تا از سرنوشت دانيال مطلع شود، او را صدا زد؛ ليکن هيچ پاسخي نشنيد؛ زيرا دانيال در آن زمان در حال گفتن شمع بود؛ پس از آنکه ستايش خداوند بهپایان رسيد، محترمانه پاسخ پادشاه را داد (گينگزبرگ، 2003، ص 1114).
ـ پادشاه با هدف آنکه دانيال و اطرافيانش با خوردن غذاي پيشکشي بتان بهتدريج نرم شوند و راه و منش عبراني خود را فراموش کنند و آمادة خدمت به او شوند، به خوردن اين غذاها دستور داد. ازآنجاکه بر مبناي شريعت يهودي خوردن اينگونه غذاها ممنوع است (لاويان 7: 22ـ24؛ 3: 17؛ مزامير 141: 4؛ امثال 23: 1ـ3؛ تيتوس1: 12ـ13؛ مکاشفه 18: 14)، دانيال و اطرافيان او ضمن تعبد به حلال و حرام، از خوردن ممانعت کردند و درواقع از مشارکت در عبادت بتان خودداري ورزیدند.
ـ دانيال و دوستانش پس از آنکه از پادشاه براي تعبير خواب درخواست مهلت کردند، گرد هم آمدند و از خدا خواستند تا به آنها کمک کند تا بتوانند قدرت يهوه را به نبوکدنصر نشان دهند. دعايي که از دانيال در دانيال 2: 20ـ23 گزارش شده، يکي از جالبترين دعاها در عهد عتيق است که در آن از تعالي و تغييرناپذيري هدف خدا در رويدادها در طول تاريخ ياد شده است. اين فقرات، تقيد دانيال به دعا به درگاه خداوند را نشان میدهد و بهنوعي چگونگي دعا کردن را نيز آموزش داده است (باتلر، 1970، ص 102).
ـ پس از آنکه همة مردم موظف به پرستش تمثال پادشاه شدند، دانيال به خانه رفت و در بالاخانة منزلش به عبادت و پرستش خدا مشغول شد. بهاعتراف دشمناني که اين صحنه را ديدند، او معمولاً روزي سه بار روي خود را بهسوي اورشليم میگرداند و خدا را عبادت ميکرد (دانيال 6: 10ـ18).
5ـ3. بعد سياسي ـ اجتماعي
کتاب مقدس دانيال را با نوح و ايوب مقايسه ميکند و زندگي او را شبيه زندگي يوسف پيامبر ميداند. از نگاه استينمن، دانیال و یوسف هر دو بهاجبار به کشوري ديگر رفتند (دانيال 1: 1ـ7؛ پيدايش 37: 12ـ36) و بهسبب وفاداري به خدا مورد موأخذه و آزار قرار گرفتند (دانيال 6 و پيدايش 39)؛ همچنین هر دو مشاور و خدمتگزار پادشاهان مشرک همعصرشان بودند (دانيال 1ـ6؛ پيدايش 41: 46) و براي پادشاهان خود به تعبير رؤيا پرداختند (دانيال 2: 4؛ پيدايش 41: 1ـ38) و منصب مهمي دريافت کردند (دانيال 2: 48؛ 5: 29؛ پيدايش 41: 39ـ45). مهمترين شاخصههاي سياسي ـ اجتماعي دانيال نبي سه مورد است:
1ـ5ـ3. موقعيت برجسته او در دربار
در زمان اسارت در بابل، آن هم در اوان جواني، مناصب مهمي در دربار پادشاهان ـ با همة سختيهايی که براي او بههمراه داشت ـ کسب کرد. در زمان نبوکدنصر مشاور رسمي پادشاه، حاکم شهر بابل و رئيسالرؤسا (دانيال 2: 48) بود؛ در عصر بلشصر نفر سوم کشور (دانيال 5: 29) شمرده میشد؛ در دورة کورش نيز از عاليمنصبان دربار بود (دانيال 6: 28) و در زمان داريوش رئيس شوراي مشورتي سهنفرة او شد.
2ـ5ـ3. سوءاستفاده نکردن از موقعيت سياسي، و عدالتورزی و درستکاري
بر مبناي آنچه در دانيال 6: 4ـ5 آمده است، وزيران و واليان بهانه ميجستند تا شکايتي در امور سلطنت بر دانيال بياورند، اما نتوانستند هيچ تقصيري بيابند؛ چراکه او امين بود و خطا يا تقصيري در او هرگز يافت نشد. پس آن اشخاص گفتند: «در اين دانيال هيچ علتي پيدا نخواهيم کرد، مگر اينکه آن را دربارة شريعت خدايش در او بيابيم». دانيال در انجام وظايف سياسياش قابل اعتماد بود و وفادارانه همة تلاش خود را بهکار میبست تا از منصبي که در آن قرار دارد، سوءاستفاده نکند؛ بهعلاوه، همانگونهکه در کتاب حزقيال نبي آمده، دانيال همانند نوح و ايوب از درستکارترين مردان خدا بوده است (حزقيال 14: 14 و20).
يوسيفيوس، مورخ يهودي، اشاره ميکند که دانيال در معماري بسيار مهارت داشت و بناهاي محکم و مهمي در شهر شوش احداث کرد. مشابه اين نکته در مأموريتهايي که نبوکدنصر به او محول ميکند، مشاهده ميشود. او يک مرتبه براي احداث کانالي به شهر تبرياس اعزام ميگردد و در مأموريتي ديگر موظف ميشود تا براي احشام علوفه تهيه کند و از اسکندريه گراز به بابل بياورد. بديهي است که اگر او در مأموريتهاي محوله صرفاً سود شخصي را در نظر ميگرفت و از موقعيت سوءاستفاده ميکرد، ديگر مأموريتي به وي محول نميشد (گينگزبرگ، 2003، ص 1096).
4. نظر دين مبين اسلام دربارة حضرت دانيال
در اسلام، حضرت دانيال يکي از پیامبران بنياسرائيل است که در ماجراي حملة بختنصر به اورشليم به بابل تبعيد شد. در زمینة ويژگيهاي فردي و شخصيتي حضرت دانيال، نظر اسلام با ديدگاه بخش يهوديت و مسيحيت چندان منافاتی ندارد. ازاينرو نکات پیشگفته فيالجمله مورد تأييد اسلام است؛ براي مثال:
ـ روايات اسلامي نيز وجود افراد ديگري با نام «دانيال» را تأييد ميکند. براي مثال، خداوند به داود فرمان ميدهد: برو به او (دانيال) بگو که سه بار مرا نافرماني کردي و من تو را آمرزيدم؛ ليکن اگر يک بار ديگر نافرماني کني، تو را نخواهم آمرزيد (الکوفي الاهوازي، 1402، ص 74؛ الکليني الرازي، 1430، ج 2، ص 435).
ـ ماجراي به چاه شيران انداخته شدن حضرت دانيال در روايات اسلامی نیز ذکر شده؛ ليکن در اينجا آمده است که دانيال نبي در چاه شيرمادهاي در بابل افکنده شد؛ شير از گِل چاه تغذيه ميکرد و دانيال از شير آن حيوان. وقتي حبقوق نبي بهدستور خداوند نزدش آمد، بدو گفت: پروردگارت به تو سلام ميرساند و اين خوردني و آشاميدني را براي تو فرستاده است و آنها را با سطلي به درون چاه فرستاد. آن حضرت روزها را روزه ميگرفت و شبها از آن غذا تناول ميفرمود. دانيال با حمد و ستايش خداوند، نجات از مهلکههاي دنيا و آخرت را طلب ميکرد (قمي، 1363، ص 86). وقتي آزار بنياسرائيل به اوج خود رسيد، بختنصر در خواب ديد که ملائکه فوجفوج از آسمان به زمين ميآيند و بر سر چاه دانيال به او سلام ميدهند و او را بشارت به فرج ميدهند. پادشاه که از عمل خود پشيمان بود، از دانيال عذرخواهي کرد و امور مملکت را به او سپرد و او را بهعنوان قاضي شهر بابل منصوب کرد. درنتيجه مردمي که از ترس پادشاه مخفي شده بودند، اميدوارانه بازگشتند و بر گرد دانيال جمع شدند تا آنکه دانيال از دنيا رفت (ابنبابويه القمي، 1363، ص 157؛ الکليني الرازي، 1430، ج 2، ص 571). در تأييد ماجراي به قفس شيرها افتادن حضرت دانيال، از حضرت علي دعايي منقول است که فرمودند: هرگاه درندهای ديدي، بگو: «أعوذ بربّ دانيال والجب من شر کل اسد مستأسد».
ـ در روایتی آمده است که حضرت دانيال در ماجراي تعبير خواب بختنصر، هم اصل خواب و هم تعبيرش را براي پادشاه بيان نمود؛ سپس پيشبيني کرد که او سه روز بعد توسط مردي از فارس کشته ميشود. پادشاه نيز براي اثبات اینکه او در رعايت اصول حفاظت بهقدري دقت کرده است که هيچ غريبهاي نميتواند بهراحتي وارد شهر شود و او را بکشد، سه روز دانيال را در نزد خود نگه داشت تا اگر اتفاقي نيفتاد، او را بهسبب دروغگويياش بکشد؛ ليکن در روز سوم، غلام فارسي پادشاه او را کشت (قمي، 1363، ص 86؛ جزايري، 1390، ص 579). در قسمت پاياني این دو روايت تعارض وجود دارد: يکي بر زنده ماندن بختنصر دلالت دارد و ديگري بر کشته شدن او، اما از اين تعارض که بگذريم، هر دو روايت اشتراکات زيادي دارند. راهحل اين است که ما اشتراکات هر دو روايت را بپذیریم و به افتراقات توجه نکنيم. زنداني شدن در چاه بههمراه يک شير و نجات معجزهوار او و تعبير خواب، ازجمله مشترکات هر دو روايت است.
ـ در تأييد گسترة پادشاهي بختنصر، در روايتي آمده است که دو پادشاه کافر تمام روي زمين را متصرف شدند: نمرود و بختنصر (ابنبابويه القمي، 1362، ص 255). افزون بر این، علامه طباطبائي در تفسير آیة 5 سورة اسرا به اين نکته اشاره ميکند: چنانکه از تاريخ بنياسرائيل استفاده ميشود، نخستين کسى که بر آنها هجوم آورد و بيتالمقدس را ويران کرد، بختالنصر پادشاه بابِل بود (طباطبائی، 1417، ج 13، ص 44ـ45؛ مکارم شيرازي، 1374، ج 12، ص 29).
ـ ماجراي خواب ديگر بختنصر زماني روي داد که حضرت دانيال در زندان بود. وقتي خبر خواب پادشاه و عدم تعبير آن از سوي معبّران به گوشش رسيد، با احترام از زندانبان خواست تا نزد پادشاه برود و بگويد که دانيال ميتواند خواب او را تعبير کند. وقتي آن حضرت وارد مجلس شد، برخلاف دیگران به پادشاه سجده نکرد. بختنصر از او پرسيد: چرا به من سجده نکردي؟ حضرت در پاسخ فرمود: من پروردگاري دارم که علم تعبير خواب را از او گرفتهام و فقط او را سجده ميکنم و اگر غير او را سجده کنم، اين علم از من سلب ميشود. آنگاه به تعبير خواب بختنصر پرداخت. انتهاي خواب پادشاه دربارة سنگي بود که از آسمان ميآيد و بت را نابود ميکند. در روايات اهلبيت آمده است: منظور ديني است در آخرالزمان که درهمشکنندة دينهاي ديگر است. خداوند پيامبري درسناخوانده از عرب مبعوث ميکند که بر همة امتها و دينها تفوق مييابد و درنتيجه آن سنگ تمام دنيا را خواهد گرفت. در ادامه، بختنصر نزد خانواده و خدمتکاران خود به حکيم بودن دانيال اعتراف میکند و از آنها ميخواهد که علوم را از او فراگیرند و از او اطاعت کنند و اگر دو رسول، يکي از سوي پادشاه و يکي از سوي او نزدتان آمدند، اول طرف رسول دانيال را بگيريد (راوندي، 1409، ص 255).
ـ در کتاب دانيال آمده است که به آتش افکنده شدن دوستان حضرت دانيال مربوط به زمان بختنصر است؛ ليکن در روايات آمده است که حکومت بختنصر پس از 187 سال به پسرش مهرويه (يا قهرويه) بهارث رسيد و در عصر مهرويه، او دانيال و شيعيان او را در گودالي از آتش انداخت؛ ليکن وقتي ديد که آتش آنها را نميسوزاند، درندگان را در آن گودال رها کرد؛ ولي باز هم آنها نجات يافتند. برخي بر اين باورند که اين ماجرا به آيات اصحاب اخدود اشاره دارد که در سورة بروج (4ـ8) آمده است (ابنکثير، 1388، ج 7، ص 260ـ261؛ قرطبي، 1967، ج 19، ص 290؛ ابنبابويه القمي، 1363، ص 225؛ طبري، 1410، ص 13). برخي نيز بر اين باورند که ماجراي اصحاب اخدود بيش از يک بار اتفاق افتاده و يکي از مصاديق آن در زمان دانيال نبي بوده است (ثعلبي، 1401، ص 438). البته ناگفته نماند که برخي از محققان اين داستان را در زمرة اسرائيليات قرار دادهاند (علي، 1355، ج 6، ص 615؛ بيومي مهران، 1408، ج 1، ص 264).
ـ در ماجراي اتهام به سوسنه، در روايات آمده است که آن دو قاضي به او گفتند: اگر خواستة ما را اجابت نکني، شهادت ميدهيم که تو مرتکب زنا شدهاي تا تو را سنگسار کنند. وقتي روز سنگسار فرارسيد، وزير در مسير رفتن به محل اجراي حکم، کودکاني را ديد که مشغول بازياند. دانيال که در ميان آنان بود، در قالب بازي کودکانه به وزير فهماند که چگونه ميتواند بيگناه بودن سوسنه را اثبات کند. وزير با تماشاي دقيق ماجرا، پس از آنکه فهميد چگونه ميتوان درستی یا نادرستی ادعاي دو قاضي را ثابت کرد، نزد پادشاه رفت و پادشاه با جدايي انداختن ميان دو قاضي و بازجويي جداگانه از آن دو، توانست بيگناهي سوسنه را اثبات کند (الطوسي، 1364، ج 6، ص 1309؛ الکليني الرازي، 1430، ج 7، ص 426).
ـ در ماجراي ظرفهاي معبد و بلشصر، در روايات آمده است که اين فرد پسر بختنصر (مهرويه) بوده است. همسر مهرويه زن دانايي بود که تربيتيافتة مکتب دانيال بود. او شوهرش را پند ميداد که پدرت در هر کاري با دانيال مشورت ميکرد؛ ليکن او برخلاف پدرش بيشتر به آزار دانيال ميپرداخت؛ درنتيجه خداوند پشهاي را فرستاد که از سوراخ بيني او به مغز سرش رفت و تا چهل شب او را آزار ميداد تا اينکه درنهايت به جهنم واصل شد (راوندي، 1409، ص 228).
1ـ4. زندگي و شخصيت حضرت دانيال
گرچه درخصوص کتاب منتسب به دانيال نبي، روايات اسلامي ساکتاند و بنابراین نميتوان نظر قاطعي در اينباره مطرح کرد، لکن دربارة شخصيت حضرت دانيال نکات مهمي در روايات اسلامی يافت ميشود؛ همچون:
ـ حضرت علي فرمودند: دانيال يتيمي بود که پدر و مادر نداشت و پيرزني از بنياسرائيل او را تربيت کرد (الطوسي، 1364، ج 6، ص 1309؛ الکليني الرازي، 1430، ج 7، ص 426).
ـ درباريان دانيال را ميشناختند و از علم تعبير خواب او آگاهي داشتند. امام رضا فرمودهاند که حتي پادشاه نيز بهسبب منزلت دانيال بهقدري به او علاقه داشت که مايل بود فرزندي همانند او داشته باشد؛ ازاينرو نزد حضرت دانيال آمد و اين نکته را با او در ميان نهاد تا آنکه حضرت دانيال راهکاري به او پيشنهاد کرد (راوندي، 1409، ص 230).
ـ حضرت دانيال از پیامبران بسيار محبوب بنياسرائيل بود؛ بهاندازهايکه وقتي فهميدند پادشاه او را به زندان افکنده است، در انتظار آزادي و گشايش کار او بودند؛ زيرا ميدانستند که تنها راه رهايي آنها از فلاکت، بدبختي، آزارها و شکنجههاي ايام اسارت، زماني است که حامي اصلي آنان، يعني دانيال نبي، در کنارشان باشد و در اموراتشان به آنها مشاوره دهد. ظاهراً اين نکته نيز صحيح است؛ زيرا هرگاه ايشان منصبي مهم را بر عهده ميگرفت، آزار بنياسرائيل متوقف ميشد. البته بيشتر آنان بهدلیل غيبت طولاني او، در دين متزلزل شدند (ابنبابويه القمي، 1363، ص 157).
ـ در روايات اسلامی دربارة پيامبري حضرت دانيال شکي نيست (العاملي، 1409، ج 24، ص 384؛ الکليني الرازي، 1430، ج 2، ص 302). امام باقر در پاسخ به سؤالي دربارة علم تعبير خواب حضرت دانيال فرمودند: بله؛ بهعلاوه وحي الهي بر او نازل ميشد (الکليني الرازي،1430، ج 1، ص 35)؛ پيامبر بود و ازجمله افرادي بود که خدا اين علم را به او آموخته بود؛ راستگفتار، درستکردار، حکيم، دانا، اهل عبادت و محب اهلبيت بود (راوندي، 1409، ص 229).
ـ دربارة حضرت دانيال داستاني در روايات اسلامی آمده است که در منابع اديان وجود ندارد. روايت شده است که دانيال نبي براي سوار شدن بر يک کشتي، به صاحب کشتی قرص ناني در عوض پول داد، اما کشتيبان با بياحترامي به نان، موجبات ناراحتي حضرت را فراهم کرد. دانيال نيز دعا کرد: خدايا! نان را گرامي دار. درنتيجه خشکسالي شد و مردم در مضيقه افتادند؛ تا اينکه درنهايت در ماجراي قضاوت دانيال نبي ميان دو مادري که از شدت گرسنگي با خود قرار گذاشته بودند که بهنوبت فرزندانشان را بکشند و بخورند، ليکن مادر دوم از کشتن فرزند خود شانه خالي کرد، از خداوند خواست که دوباره رحمتش را بر بنياسرائيل نازل کند. اين داستان بر فرض صحت، هم نشاندهندة مقام والاي آن حضرت در پيشگاه خداوند است و هم از عهدهدار بودن منصب قضاوت و داوري در ميان مردم حکایت دارد (جزايري، 1390، ص 599ـ600).
نتيجهگيري
حضرت دانيال نبي در ايام پادشاهي يوشيا به بابل تبعید شد؛ نکتهاي که کتاب مقدس با اشاره به آن، وجود تاريخي چنين فردي را مسلم ميپندارد. اشاره به کودکي دانيال نبي، يتيم شدن و پرورش او توسط پيرزني از بنياسرائيل، نکتهاي متفاوت در زندگي آن حضرت است که در روايات اسلامي ذکر شده است.
گرچه دربارة نبوت حضرت دانيال هر دو طرف مدعا شواهدي ارائه ميکنند، ليکن با توجه به قوت شواهد مرتبط با نبي بودن آن حضرت، همراه با تأييد دين اسلام، در نبوت آن حضرت ترديدي نباشد. همين اختلاف، درخصوص کتابي که بهنام دانيال جزء کتب قانوني عهد عتيق است نيز وجود دارد. بیشتر محققان بر مبناي دلایلي، علاوه بر آنکه مؤيد منحصربهفرد بودن اين کتاباند، استناد آن به حضرت دانيال را نيز تأييد ميکنند.
توحيدمحوري بههمراه ايمان و توکل هميشگي حضرت دانیال به خداوندي که قادر مطلق، مالک بر زمان و مکان، و داناي مطلق است، در کنار اعتقاد به آخرالزمان و تشکيل حکومت پسر انسان، و توجه به معبد بهعنوان قبلهگاه يهوديان، از مهمترين شاخصههاي بعد اعتقادي دانيال نبي است؛ نکاتي که مورد تأييد اسلام است. البته در روايات اهلبيت درخصوص نکاتي که حول محور آخرالزمان از حضرت دانيال نقل شده، به ظهور ديني که بر تمام اديان تفوق مييابد، اشاره شده است.
متملق نبودن، تواضع و ادب، در کنار صداقت و امانتداري، از مهمترين ابعاد اخلاقي دانيال نبي بهشمار میرود. بهعلاوه، رعايت عدالت و عدم ملاحظة موقعيت طرفين دعوا در قضاوتها، داشتن دغدغة رفاه و آسايش همة مردم حتي پادشاهان، استفاده از همة ابزارها برای پيشبرد اهداف والايي همچون تبليغ خداپرستي، و بهرهگيري از حکمتها با هوش سرشاري که خداوند به او عنايت کرده بود، نمونههايي از ابعاد رفتاري دانيال نبي هستند.
تقيد به حلال و حرام، انجام عبادات و رسوم مذهبي و غافل نشدن از خداوند را ميتوان از ویژگیهای آن حضرت در بعد فقهي برشمرد. درست است که ايشان موقعيت برجستهاي در دربار پادشاهان کسب کردند، ليکن با سوءاستفاده نکردن از اين موقعيتها و رعایت عدالت و درستکاري، تبحر خود را در آشنايي به زمانهاي که در آن قرار داشتند و درواقع تبحر خود را در بعد سياسي ـ اجتماعي به ديگران نشان دادند؛ بهگونهايکه تحسين دیگران را بههمراه داشت.
با توجه به اين نکات، در مقام جمعبندي ميتوان گفت که در متون مختلف اديان ابراهيمي، دربارة شخصيت، زندگي و شاخصههاي مهم حضرت دانيال تفاوت چنداني وجود ندارد و استفادة صحيح و مناسب از اين نقاط اشتراک ميتواند به همگرایي و صميمت ميان پيروان اديان ابراهيمي بينجامد.
- کتاب مقدس.
- ابنبابویه القمی، محمدبن علی، 1362، الخصال، چ چهارم، قم، مؤسسة النشر الاسلامی.
- ابنبابویه القمی، محمدبن علی، 1363، کمال الدین و تمام النعمه، قم، مؤسسة النشر الاسلامی.
- ابنکثیر، اسماعیلبن عمر، 1388ق، تفسیر، بیروت، دارالکتب العلمیه.
- بیومی مهران، محمد، 1408ق، دراسات تاریخیه من القرآن الکریم، بیروت، دارالنهضة العربیه.
- ثعلبی، ابیاسحاق احمدبن محمد، 1401ق، قصص الانبیاء، بیروت، المکتبة الثقافیه.
- جزایری، نعمتاله، 1390، قصص الانبیاء: داستان پیامبران از آدم تا خاتم، ترجمة مهدی امیریان، تهران، فخر دین.
- راوندی، قطبالدین، 1409ق، قصص الانبیاء، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه.
- رسولزاده، عباس و جواد باغبانی، 1387، اپوکریفای عهد عتیق، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
- طباطبائى، سیدمحمدحسین، 1417ق، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامى.
- طبری، محمدبن جریر، 1410ق، نوادر المعجزات فی مناقب الائمة الهداه، قم، مؤسسة الامام مهدی(ع).
- الطوسی، محمدبن حسن، 1364، تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه للشیخ المفید، حققه و علق علیه حسن الموسوی الخرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
- العاملی، محمدبن حسن، 1409ق، وسائل الشیعه، قم، مؤسسة آل البیت(ع).
- علی، جواد، 1355ق، المفصل، بیروت، دارالعلم للملایین.
- قرطبی، محمد، 1967، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیه.
- قمی، علیبن ابراهیم، 1363، تفسیر قمی، قم، دارالکتاب.
- الکلینی، محمدبن یعقوب، 1430ق، الکافی، مع تعلیقات نافعه مأخوذه من عده شروح صححه و قابله و علق علیه علیاکبر الغفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
- الکوفی الاهوازی، حسینبن سعید، 1402ق، الزهد، تحقیق و اخراج و تنظیم غلامرضا عرفانیا، تهران، ابوالفضل الحسینیان.
- مکارم شیرازى، ناصر، 1374، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیه.
- Butler, Paul. T. Daniel, 1970, College Press, Joplin, Missouri.
- Butterworth, Hezekiah, 1897, "The Education of the Young Prophet Daniel", The Biblical World, p. 444-453.
- Charles, Robert Henry, 2006, A critical and exegetical commentary on the book of Daniel, Wipf and Stock Publishers.
- Collins, John J. Daniel, 1993, A Commentary on the Book of Daniel, Hermeneia, Minneapolis, Fortress.
- Collins, John J. Daniel, 1984, with an introduction to Apocalyptic Literature, Vol. 20, Wm. B. Eerdmans Publishing.
- Doukhan, Jacques, 2000, Secrets of Daniel: wisdom and dreams of a jewish prince in exile, Review and Herald Pub Assoc.
- Flavius, Josephus, 2015, Antiquities of the Jews, Translated by William Whiston, Retrieved on 15.
- Ginzberg, Louis, 2003, Legends of the Jews, (2-Volume Set), The Jewish Publication Society.
- Gordon J. Wenham, 1979, The Book of Leviticus, Grand Rapids, William Eerdmans Publishing Company.
- Koch, Klaus, 1985, "Is Daniel also among the prophets?", Union Seminary Review, N. 39(2), p. 117-130.
- Merrill, Eugene H, Mark F. Rooker, and Michael A. Grisanti, 2011, The world and the word: An introduction to the Old Testament, B&H Publishing Group.
- Miller, Stephen R, 2003, The New American Commentary: An Exegetical and Theological Exposition of the Holy Scripture NIV Text, Daniel. Nashville: Broadman and Holman Publishers.
- Nissinen, Martti, 2019, Prophets and prophecy in the Ancient Near East, Vol. 41, SBL Press.
- Noegel, Scott B and Brannon M. Wheeler, 2010, The A to Z of Prophets in Islam and Judaism, Vol. 176.
- Olojede, Funlola, "«Daniel» more than a prophet? Images, imagery, imagination, and the mashal in Daniel 2", Old Testament Essays, N. 27(3), p. 945-959.
- Orr, James, 1988, The International standard Bible encyclopedia.
- Scheetz, Jordan, 2010, "Daniel's position in the Tanach, the LXX-Vulgate, and the Protestant canon", Old Testament Essays, N. 23(1), p. 178-193.
- Sendriks, Romans, 2014, The Theology theme of the book of Daniel, North Greenville University.
- Singer, Isidore, and Cyrus Adler, 1912, The Jewish encyclopedia: a descriptive record of the history, religion, literature, and customs of the Jewish people from the earliest times to the present day, Funk and Wagnalls.
- Steinmann, Andrew E, 2008, "A Chronological Note: the Return of the Exiles under Sheshbazzar and Zerubbabel (Ezra 1-2)", Journal of the Evangelical Theological Society, N. 51(3), p. 513.
- Stone, Michael E, 2011, Ancient Judaism: new visions and views, Wm. B. Eerdmans Publishing.
- "The Departure of the great prophet Daniel". Copticchurch. net. Retrieved 2019/10/28