معرفت ادیان، سال پانزدهم، شماره اول، پیاپی 57، زمستان 1402، صفحات 89-104

    رسم «ساتی» و چرایی آن با توجه به جایگاه زنان هندو و مقایسه آن با اسلام

    نویسندگان:
    ✍️ محسن تنها / دکترای ادیان و عرفان مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی / tanhamohsen@ymail.com
    doi 10.22034/marefateadyan.2024.2020429
    چکیده: 
    یکی از سنت‌های هندوان رسم «ساتی» است که در آن زنِ شوهر مرده به همراه وی سوزانده می‌شود. این سنت در طول تاریخ هند، افت‌وخیزهایی را تجربه کرده و سرانجام با توجه به مخالفت‌های افراد و گروه‌های مختلف ممنوع اعلام شده است. مطالعات انجام‌شده بیانگر انگیزه‌های گوناگون نسبت به انجام این سنت است. از نگاه برخی محققان، این عمل با انگیزه الهی و با تأسی به الهه داکشیانی، و از نگاه عده‌ای دیگر علت آن مشوق‌ها و عقوبت‌های اجتماعی است که زن بیوه را ملزم به انجام چنین عملی می‌کرده است. اعتقاد به تناسخ در کنار عشق و محبت زن نسبت به شوهر از دست ‌رفته و ملحق شدن به او از دیگر عواملی است که تمایل به این رسم را تشدید می‌کرده است. البته بی‌توجهی به نیازهای عاطفی و اجتماعی بیوه‌زنان نیز سبب شده است این خودسوزی نوعی رفتار خشونت‌آمیز قلمداد شود که فرجام این سنت شاهدی بر این ادعاست. عنایت دین مبین اسلام نسبت به وضعیت این گروه از زنان نشان‌دهنده نگاه متعالی تعالیم آن و رعایت مصالح فردی و اجتماعی در این مسئله است. در این نوشتار به روش توصیفی ـ تحلیلی، رسم ساتی تبیین شده و پس از بررسی ریشه‌های فکری آن به مقایسه جایگاه زن در هندوئیسم و اسلام پرداخته می‌شود.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Custom of "Sati" and Its Reason, Based on the Status of Hindu Women in Comparison with Islam
    Abstract: 
    One of the Hindu traditions is the custom of "Sati" in which the dead husband's wife is cremated with him. This tradition has experienced some fluctuations throughout the history of India and finally it has been banned due to the opposition of various individuals and groups. Some studies show various motivations for performing this tradition. Some researchers believe this act has divine motivations and is an imitation of the goddess Dakshiani, and some others believe its reason is the social incentives and punishments that oblige the widow to do such an act. Another factor that has aggravated this custom is the belief of reincarnation along with woman's love for her lost husband and desiring to join him. Of course, neglecting the emotional and social needs of widows has also caused this self-immolation as a violent behavior, and the ending of this tradition is a proof for this claim. The concern of the religion of Islam towards the situation of this group of women and the consideration of individual and social interests in this issue shows the sublime view of Islam’s teachings. I have explained the custom of sati in this article using a descriptive-analytical method, then examining its intellectual roots, I have compared the status of women in Hinduism and Islam.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

    مقدمه

    «هندوئيسم» يکي از اديان زنده جهان و به لحاظ تاريخي يکي از اديان بسیار قدیمی است. در کنار اين دو خصوصيت، يکي از برجسته‌ترين ويژگي‌هاي اين دين شرقي آريايي (موحديان عطار و رستمیان، 1386، ص 10) زمينه‌سازي براي پيدايش جينيسم، بوديسم و برخي از پديده‌هاي معنويت‌گراست. آنچه در نگاه اول از اين دين به نظر مي‌آيد، پررنگ بودن مناسک و شعائر ديني است که بی‌شک برخاسته از تفکرات هستي‌شناسانه و انسان‌شناسانه است. بخشي از متون مقدس هندوها مربوط به مناسک ديني است و در اين زمينه مي‌توان به کتاب‌هاي سامه‌وده و يجوروده درخصوص آيين قرباني اشاره کرد. برخي از اين کتاب‌ها به‌طور عام به احکام متنوع هندويي پرداخته که شاخص‌ترين آنها قانون منو است. درخصوص مناسک خاص براي طبقه يا کاست خاصي نيز کتاب برهمنه‌ها قابل ذکر است (موحديان عطار، 1384).

    اين مقاله درصدد تبيين و بررسي زواياي گوناگون رسم «ساتی» ـ از رسوم دين هندو ـ است ‌که جنبه مناسکي دارد‌ و پس از ذکر تاريخچه و چرايي انجام اين عمل، در زمينه‌اي تطبيقي ـ هرچند به اقتضاي حجم آن به اختصار ـ اين آموزه را با آموزه‌هاي دين اسلام مواجه سازد.

    از رسم ساتی در کتاب‌هایی با موضوع تاریخ ادیان از جمله تاریخ تمدن ویل دورانت و تاریخ جامع ادیان اشاراتی به میان رفته است که به‌طورکلی درصدد مقام تبیین این رسم هستند و کمتر به انگیزه‌های انجام این رسم پرداخته شده است. همچنین در خصوص ریشه‌های الهیاتی این رسم به‌ویژه ارتباط آن با موضوع تناسخ به صورت جزئی در منابعی همچون اخلاق در شش دین جهان و آیین هندو بحث به میان آمده است.

    1. ساتي و جايگاه آن در آموزه‌هاي هندوئيسم

    «ساتي» (sati) از واژه «سَت» که کلمه‌اي به زبان سانسکريت است، گرفته‌ شده و به معناي صداقت يا پاکدامني است. در فرهنگ هندو به زن پاکدامن، پارسا، مقدس و ارجمند ترجمه مي‌شود (داراشکوه، 1356، ص 604) و به زني اطلاق مي‌شود که همراه با نعش شوهرش سوزانده مي‌شود (آندره‌آ، 2011، ص 1). اين رسم خودسوزي قديمي‌ترين و مشهورترين قانون اجتماعي زنان بيوه هندو و در بين اروپاييان نشانه بي‌رحمي و قساوت هندوهاست (ولپرت، 2006، ج 1، ص 138و186).

    واژگان و عبارات ديگري که در منابع گوناگون براي اين رسم به‌کار رفته، عبارتند از: «ستي» (Suttee) (ر.ك: مايکلز، 2004، ص 149) و «بيوه‌سوزي» (Widow Burning). البته رسمي هم در ميان بيوه‌زنان راجپوت‌ (Rajput)هاي منطقه راجستان به نام «جاهار يا جوهر» (Jauhar,Johar Or Juhar) وجود داشت که مرتبط با ساتي است که در آن زنان سلحشوران با از دست دادن شوهرانشان در جنگ‌ها به‌طور دستي‌جمعي خود را مي‌سوزاندند تا عفتشان در برابر مهاجمان حفظ شود (جعفري، 1352؛ هارلن، 1992، ص 160). همچنین به رسم «بلا و جر» نیز می‌توان اشاره کرد که در آن هم‌پيمانان با پادشاه، چه زنان و چه اطرافيان، در صورت مرگ پادشاه، به همان شکلي که پادشاه از دنيا رفته بود، اعم از مريضي، سوخته‌شدن و کشته‌شدن، به زندگي خود پايان مي‌دادند (رامهرمزي، 1348، ص 91ـ92).

    سنت ساتي با مباحثي همچون ازدواج، طلاق، خودکشي و حقوق زنان مرتبط است و صاحب‌نظران از زواياي گوناگون به اين رسم توجه کرده‌اند. برخي رسم ساتي را نشانه پايبندي به تعهد ايجاد شده در پيمان ازدواج دانسته و برخي ديگر آن را نوعي خودکشي تلقي نموده‌اند. در بحث حقوق بشر هم اين آيين به‌عنوان يکي از مباحث چالشي آموزه‌هاي اجتماعي هندوها مطرح است.

    البته واژه ساتي در دو جاي ديگر نیز به‌کار رفته که خارج از بحث اين نوشتار است: يکي در ادبيات آيين بوديسم که لفظي به زبان پالي به معناي توجه و آگاهي و معادل واژه «سمرتي» (Smrti) در زبان سانسکريت است (شارف، 2014، ص 942) و ديگري مربوط به ادبيات مصر باستان درخصوص يکي از اساطير مصر، خدابانوي باروري و عشق، يعني «ساتيس / ‌ساتت / ساتي» (Setis) است (ايونس، 1375، ص 168).

    1-1. تاريخچه رسم ساتي

    با وجود اينکه تاريخ انجام اين رسم به قرن سوم پيش از ميلاد بازمی‌گردد (ارالي، 2011، ص 370)، شواهد و مدارک موجود حاکي از آن است که اين رسم در طی قرون پنجم تا نهم ميلادي در ميان بيوه‌های پادشاهان شايع بود. اين رسم به تدريج در قرن دهم در ميان جنگاوران طبقه اشراف مقبوليت عام يافت و طي قرون دوازدهم تا هجدهم در ميان ساير طبقات هندوها رواج پیدا کرد (مايکلز، 2004، ص 149ـ153). همچنين اين مراسم با وجود ممانعت گوروها از زمان گوروي سوم، ‌امرداس (1552ـ1574م)‌، در ميان طبقه اشراف سيک‌ها (آلتکار، 1959، ص 131ـ132) و مناطق آسياي جنوب شرقي همچون جزاير لومبوک و بالي کشور اندونزي گسترش يافت (وينر، 1995، ص 267-268).

    برخي از مورخان نيز بر اين باورند که در دوره قهرماني (‌حماسي) زنان هندو برخي از آزادي‌هاي خود را نسبت به دوره ودايي، از جمله جواز ازدواج بيوگان از دست دادند و رسم ساتي که تقريباً در عصر ودايي ناشناخته بود، افزايش يافت (دورانت، 1370، ج 1، ص 465).

    مواجهه با عمل ساتي نمونه بسيار خوبي از اختلاف عميق ميان ديدگاه‌هاي قيم‌مآبانه سنتي هندوها، يعني نگاه پدرشاهي و ديدگاه‌هاي امروزی است. در نگاه سنتي، ساتي از خودگذشتگي زنانه به شمار می‌آید؛ اما در نظر متجددان امروزي، يک الگوي آمرانه ناپسند و زننده براي زندگي انساني است (هاولي، 1994، ص 28).

    حضور مبلغان مسيحي در هندوستان افزون بر تأثير در حوزه‌هايي همچون آموزش و پژوهش، زبان و ادبيات، بر اصلاحات اجتماعي هم بي‌تأثير نبود و اين رسم در کنار کشتن جذاميان و قرباني کردن فرزندان، از جمله رسومي بود که دستخوش اصلاحات اجتماعي شد (ولپرت، 2006، ج 1، ص 247-251).

    همچنين تشکيلات زنان محافظه‌کار و مترقي در دوران فرانوگرایی (پست مدرنیسم) هندوستان، از معترضان به رسم ساتي تلقي مي‌شود. آنها در قضيه تخطي شاه‌بانو از رسم ساتي، دست به اعتصاب و اعتراض زدند. اين اعتراض در کنار اعتراض به جهيزيه مردگان و تخريب درختان و اصلاح سوادآموزي و سلامتي زنان بود (همان، ج 2، ص 69).

    از نگاه اصلاحگران انگليسي نيز رسم ساتي در کنار رسومي همچون ازدواج قبل از بلوغ دختران، چندهمسري، تجاوز به بيوه‌زنان، ممنوعيت زنان از ازدواج از مظاهر بي‌عدالتي و عدم رعايت حق زنان به شمار مي‌آمد. قديمي‌ترين اصلاحگري که تلاش‌هايش منجر به لغو رسم ساتي شد، رام موهان روي (دود ويل، 1932، ج 5، ص 140) بود. وي از طريق فعاليت‌هاي «انجمن دوستي» (Amitya Sabha) در سال 1815 و جامعه‌اي از برهما به نام «برهموسماج» (Brahmo Samaj) در سال 1828 در برابر دو موضوع «چندهمسري» و «رسم ساتي» قد علم کرد (ولپرت، 2006، ج 2، ص 66).

    در دوران حکومت بريتانيا بر شبه‌قاره هند (1947ـ1858)، ابتدا با اين رسم همراهي مي‌شد، تا اينکه در طول سال‌هاي 1815 تا 1818 تعداد آمار افرادي که عمل ساتي انجام داده بودند به دو برابر رسيد. اين امر منجر به آن شد که حاکميت بريتانيايي وقت تحت تأثير برخي از میسيونرهاي مسيحي، از جمله ويليام کري و اصلاحگران هندو و افرادي همچون ويليام بنتينک (مارشمان، 1876، ص 374) در چهارم دسامبر سال 1829م اين مراسم را قدغن کند (شارما، 1988، ص 67). همچنين در سال 1861م اين رسم در تمام ايالت‌هاي محلي هندوستان ممنوع شد. در کشور نپال هم در سال 1920م از عمل ساتي جلوگيري به عمل آمد.

    در ميان فرقه‌هاي هندو، فرقه «شاکتاها» (Shaktas) چون براي زنان احترام زيادي قائل هستند، برخلاف ساير فرق هندو، ازدواج زن بيوه را مجاز می‌شمرند و به همين علت عمل ساتي را از ديرباز حرام مي‌دانستند (حکمت، 1337، ص 186).

    1ـ1ـ1. بررسي يک ادعا

    با توجه به تاريخچه‌اي که براي رسم ساتي مطرح شد، برخي معتقدند: بازگشت اين رسم مربوط به ورود انديشه اسلامي در سرزمين هند و متأثر از آن است. برای نمونه، ويل دورانت در کتاب تاريخ تمدن درخصوص رسم ساتي مي‌نویسد: براي زن هندو در دوره ودايي محدوديت‌هاي کمي وجود داشت، اما پس از روزگار ودايي جريان انديشه‌هاي اسلامي در انحطاط وضع زن در هند مؤثر بود. در همين زمینه وي رسم «حجاب» را از جمله مواردي به شمار مي‌آورد که از ايران به هند وارد شده است. وي همچنين رسم ساتي را از رسوم وارد شده به هند معرفي مي‌کند. (دورانت، 1370، ج 1، ص 465و563).

    در ارزيابي اين ديدگاه، فارغ از نص شريف قرآن کريم درخصوص جايگاه زن و کرامت وي ـ که در ادامه به‌ اجمال به آن اشاره خواهيم کرد ـ اشکالاتي وجود دارد که ذکر مي‌شود:

    اول. تناقضي است که در اين کتاب وجود دارد. وي با وجود ادعاي مذکور، به جايگاه پايين زن هندو (همان، ص 563) در فرهنگ هندوان پيش از ورود اسلام و حتي پيش از ظهور اسلام تصریح مي‌کند که به تناسب آن رفتارها و سنت‌های هندي براي زنان این قانون تنظيم و اجرا شده است. همچنين با استناد به منابع مکتوب تعاليم هندوئيسم، اين رسم را رسمي داوطلبانه معرفي مي‌کند (همان، ص 565).

    دوم. درخصوص حضور اسلام در سرزمين هند، دو اقدام صورت پذيرفت: اولين اقدام مربوط به درگيري در طی سال‌هاي 711 تا 715م ميان خليفه وقت و حکمرانان هندي بود که منجر به مهاجرت مسلمانان به هندوستان شد. دومين اقدام هم مربوط به حملات نظامي سلطان محمود غزنوي در فاصله سال‌هاي 1000 تا 1030م به منظور ترويج عقيده اسلامي بود (وير، 1374، ص 257ـ259). با وجود اين، رسم ساتي و خود‌سوزي بيوه‌زنان در ميان جوامع هندي پيش از اين زمان بوده است.

    سوم. اظهارنظري در مقابل ديدگاه وي وجود دارد که مدعي است: سختگيري در ميان مسلمانان برخي از مناطق نسبت به بيوه‌زنان از آداب و رسوم هندوان، به آنها سرايت کرده است (شوشتري، 1363، ص 380).

    چهارم. تأثير شگرفي است که حضور اسلام در سرزمين هند گذاشت (ر.ك: حكمت، 1337، ص 44ـ150). طی مدت هشت قرن (از نيمه قرن 11م تا نيمه قرن 19م) کشور هندوستان تحت لواي اسلام و حضور سلاطين مسلمان در زمينه سازمان‌هاي مدني، اجتماعي و اقتصادي راه ترقي را پيمود. يکي از اصلاحات مهم که به سبب توسعه اسلام صورت گرفت، مبارزه با نظام ناعادلانه طبقاتي بود (حکمت، 1337، ص 50) و در همين زمینه موقعيت اجتماعي زنان ترقي شاياني کرد. اوج شکوفايي کشور هند در زمان حضور سلطنت جلال‌الدين اکبر شاه در قرن 17م است (همان، ص 147ـ150). وي اولين سلطان مسلماني است که با عمل ساتي مخالفت کرد (جعفري، 1352؛ وير، 1374، ص 265).

    با توجه به اشکالات مطرح‌شده مي‌توان بيان کرد که انديشه اسلامي و به تبع آن، حرکت حاکمان مسلمان در هند نه‌تنها محدوديتي براي زنان ايجاد نکرد، بلکه در حرکت‌هايي اصلاحي ـ ‌ازجمله مبارزه با رسم ساتي‌ ـ زمينه اعتلاي زنان را فراهم ساخت.

    2ـ1. کيفيت اجراي رسم ساتي

    رسم ساتي ممکن است به دو شکل انجام شود. در يک صورت که به نام «ساهامارانا» (Sahamarana) خوانده مي‌شود، زن بر روي هيزم‌هاي مخصوص مرده‌سوزي مي‌نشيند و در کنار جسد شوهرش سوزانده مي‌شود. در شکل دوم که «آنومارانا» (Anumarana) نام دارد، وقتي زن فهميد که شوهرش مرده است و بدنش از قبل سوزانده شده، بر روي هيزم‌هاي کنار خاکسترهاي شوهر يا برخي از اموال او مي‌نشيند و جان مي‌دهد (مايکلز، 2004، ص 149). بنابراين تفاوت اين دو صورت در آن است که در شکل اول، زن بيوه خود را همراه با سوخته‌شدن شوهر و در شکل دوم پس از سوزانده شدن شوهر مي‌سوزاند.

    3-1. ساتي و نقش آتش در تحولات معنوي

    در هندوئيسم آتش نقش ويژه‌اي در آيين‌هاي خانوادگي، به‌ويژه پيمان ازدواج (Vivaha) و مراسم دفن (Antyesti) دارد. آتش و حرارت آن نماد روند تغيير زندگي است و پلي بين پرهيز از پرداختن به اميال جنسي در دوره تحصيل دانش (Studenthood) و دوره خانه‌مندي (Grihastha) به شمار می‌آید. همچنين آتش به منزله پيوندي بين اين دنيا و دنياي ديگر تلقي مي‌گشت. در ذيل، به برخي از نمونه‌هاي تأثير آتش در آيين‌هاي دين هندو اشاره مي‌شود:

    1. پيمان ازدواج با چرخيدن هفت دور در جهت عقربه‌هاي ساعت به دور آتش مؤثر واقع مي‌شود.

    2. انجام درست وظيفه زوجه و کدبانوگري واقعي در سنت هندو مرهون حضور هميشگي آتش در پخت‌وپز وعده‌هاي غذايي است.

    3. عبور از مرگ نياز به نوع خاصي از مرده‌سوزي با آتش دارد؛ زیرا آتش تخريب، پاک‌سازي و بازسازي مي‌کند و زندگي گذشته را با زندگي جديد پيوند مي‌دهد.

    در آيين ساتي نيز که به دوران اوليه هندوئيسم (همچون دوره اشعار حماسي) بازمي‌گردد، زن در مراسم دفن شوهر با انداختن خود ـ‌ به‌طور فداکارانه‌ ـ در آتش به او ملحق مي‌شود و به اين وسيله از تحول معنوي مطمئن مي‌شود (الياده، 1993، ج 1، ص 134).

    4-1. ساتي و خودکشي

    يکي از چالش‌هاي مطرح‌شده درخصوص آموزه «ساتي» ارتباط آن با مسئله «خودکشي» است (همان، ج 14، ص 125). خودکشي به‌عنوان يک ناهنجاري اجتماعي، همواره در ميان صاحب‌نظران مطرح بوده است. در اديان گوناگون رفتارهايي منتسب به دين وجود دارد که از نقطه‌نظر منتقدان يا ناظران بيروني به‌عنوان خودکشي مطرح بوده و بدان انتقاد شده است. به سبب همين انتقادها، اين رسم در سال 1829م غيرقانوني اعلام شد. در مقابل، پيروان اديان با به‌کارگيري اصطلاح «خودکشي مقدس»، «خودکشی حماسي» و يا «خودکشی نوع‌دوستانه» به هنجارمند معرفي کردن اين رفتار اقدام کرده‌اند.

    اين اصطلاح از انجام اين نوع خودکشي با انگيزه‌هاي خاص ديني (مايکلز، 2004، ص 149) و مرتبط با نوعي جهان‌بيني خاص پيروان يک دين حکايت مي‌کند. ممکن است اين نوع خودکشي با توجه به مسئوليت اخلاقي در برابر مرگ و شرافت انساني انجام پذيرد. بنابراين با توجه به اين نگرش، اين نوع خودکشي نه‌تنها ناهنجاري تلقي نمي‌شود، بلکه به‌مثابه يک هنجار ديني و به تبع آن ارزش ديني به شمار آيد. البته ممکن است اين نوع خودکشي عموميت نداشته و براي افراد خاصي باشد.

    قتال در راه خدا و «شهادت» در اسلام، «سپّوکو» (Seppuku) در آيين‌هاي ژاپني، و عمل «سانثارا» يا «سالِخارا» (Sallekhan) در آيين جينيسم از جمله رفتارهايي است که همچون آيين ساتي در هندوئيسم در زمره خودکشي مقدس قرار مي‌گيرند (الياده، 1993، ج 14، ص 125ـ129).

    در آيين هندوئيسم به دو نوع خودکشي اشاره شده است:

    اولين شکل آن «پرايوپاوِسا» (Prayopavesa) مربوط به کسی است که برای رهايي از «چرخه سمساره»، خود را با انجام کارهاي طاقت‌فرسا مثل عدم استفاده از آب و هوا به هلاکت مي‌اندازد.

    دومين شکل از خودکشي در هندوئيسم رسم «ساتي»، يعني سوزاندن بيوه‌زن است (همان، ص 128-129).

    با توجه به مطلب بيان‌شده، ارتباط ميان اين رسم با اصل «آهيمسا» روشن مي‌شود. «آهيمسا» يکي از اصول حاکم در نظام اخلاقي آيين هندو است. اين اصل به معناي آزار نرساندن به موجودات عالم است. در همين زمینه، خودکشي زير پا گذاشتن اين اصل تلقي مي‌شود و همان‌گونه که کشتن ديگران گناه به شمار مي‌آيد، به طريق اولي̍ کشتن نفس با اين اصل اساسي منافات دارد. سازگاري رسم ساتي با اين اصل به واسطه انگيزه متعالي کسي که دست به اين عمل مي‌زند، توجيه مي‌شود.

    5-1. ريشه‌هاي فکري رسم ساتي

    يکي از مسائل مطرح‌شده درخصوص رسم ساتي و شايد دغدغه کسي که با اين رسم در آيين هندو آشنا مي‌شود اين است که با کدام پشتوانه ديني، فرهنگي و اجتماعي اين کار صورت مي‌پذيرد. به‌عبارت ديگر زن بيوه‌اي که دست به چنين عملي مي‌زند، چه انگيزه قوي‌تري نسبت به حفظ جان و علاقه به زندگي در او پديدار مي‌شود که حاضر مي‌گردد جان خود را فدا کند. در اين خصوص، برخي از احتمالات وجود دارد که به آنها اشاره مي‌شود.

    1-5-1. انگيزه الهياتي

    1-1-5-1. الگوگيري از الهه‌ها

    يکي از زمينه‌هاي انجام رسم ساتي تقليد و الگوگيري از الهه‌اي به نام «ساتي» است که با عنوان داکشياني (Dakshayani) يعني دختر داکشا شناخته مي‌شود. «ساتي» الهه سعادت و طول عمر و اولين همسر شيوا (مايکلز، 2004، ص 149) است. بيوه‌زني که خود را به همراه جسد شوهرش مي‌سوزاند با تأسي از اين الهه، نيکبختي، عفت، پاکدامني و وفاداري خود نسبت به شوهر را در معرض ديد همگان قرار مي‌دهد (کينزلي، 1987، ص 35) و بدين‌وسيله به تحولي معنوي دست يافته، در جامعه از او به نيکي ياد مي‌شود. اين مهم‌ترين انگيزه براي انجام داوطلبانه اين رسم است.

    2-1-5-1. تناسخ

    از نگاه بسياري از زناني که دست به عمل ساتي مي‌زنند، خود‌سوزي منجر به حلول در هيأت طبقات بالاست؛ به اين علت که ازدواج يک پيوند ابدي زناشويي است و زني که يک بار با مردي وصلت کرد تا ابد از آن اوست و در زندگي‌هاي بعدي هم به او خواهد پيوست (دورانت، 1370، ج 1، ص 566). با توجه به نظام کاست‌ها در باورهاي هندوها و همچنين اعتقاد به تناسخ، اين نظر قوت مي‌گيرد که زني که ساتي مي‌کند در چرخه بعدي زندگي در وضعيت بهتري قرار مي‌گيرد و مي‌تواند در کنار شوهر خود در مرحله بعدي، زندگي سعادتمندانه‌تري داشته باشد.

    از سوی ديگر، اگر زني اين کار را انجام ندهد عقوبتش اين است که در چرخه بعدي زندگي پست‌تري خواهد داشت. به ‌هر حال اين عمل واجب نيست و او در سوزاندن و نسوزاندن خود مختار است. قرار گرفتن در زمره رايان (شاهان) در صورت خودسوزي و جاي گرفتن در شکم شغال در صورت عدم خودسوزي در عبارت ذيل به روشني مبيّن اين انگيزه است:

    از عادات شايعه قاطبه هنود است سَتّي شدن زنان با شوهران... و زعمشان اين است که هر زني که خود را با شوهر بسوزاند او و شوهرش هر دو در مرتبه دوم به جسد رايان حلول کنند و باز همين شوهر او را باشد... (شوشتري، 1363، ص 379).

    اگر زني بيوه به هواي توليد فرزندان با مردي ديگر تزويج کند در حيات ثانوي که به اين دنيا خواهد آمد، به جاي آنکه به شوهر خود متصل شود به کيفر اين خطيئه در رحم شغالي جاي خواهد گرفت (ناس، 1390، ص 257).

    بدين‌سان بيوه‌زن به واسطه خودسوزي خودش، به يک جايگاه ويژه و قابل تحسين دست پيدا مي‌کند و کفاره گناهان و بدرفتاري‌هاي خود و شوهرش مي‌شود. ساتي با انجام چنين عملي به جبران اعمال گذشته خود و شوهرش پرداخته، اطمينان پيدا مي‌کند که به سعادت رسيده است. درحقيقت با مرگ شوهر و ايجاد زمينه انجام عمل ساتي، موهبت و فرصتي بي‌بديل فراهم مي‌شود که بايد آن را مغتنم شمرد (الياده، 1993، ج 14، ص 125).

    2-5-1. انگيزه اجتماعي

    به‌طورکلي يکي از نگراني‌هاي زنان و به‌طور خاص زنان هندو وضعيت زندگي ايشان پس از مرگ شوهر است. وضعيت و جايگاه زن در ميان هندوها اين کار را با حساسيت بيشتري مواجه مي‌سازد. در جامعه سنتي هند و همچنين مطابق قانون منو زنان در هر وضعيتي که باشند، ‌بايد تحت اختيار، سلطه و هدايت مردي باشند. اين مرد در قالب شوهر، پدر و يا فرزند ايفاي نقش مي‌کند (ناس، 1390، ص 257؛ موحديان عطار و رستمیان، 1386، ص 71).

    توجه به اين نکته طبيعي است که زني که در کنار شوهر و با حمايت او زندگي مي‌کند، با از دست دادن شوهر خود، يکي از مهم‌ترين و بهترين پايگاه‌هاي حمايتي خود را از دست مي‌دهد و به همين سبب نيازمند راه‌حلي براي اين پيشامد سخت است.

    همچنين از نظر اجتماعي، زن بيوه‌اي که رسم ساتي را انجام نداده باشد، هرچند به لحاظ فيزيکي زنده تلقي مي‌شود، اما درحقيقت با مرگ شوهرش مرده است و به همين سبب اقتدار و جايگاه خود را از دست مي‌دهد. وي مجبور است تحت قيموميت بزرگ‌ترين فرزند پسر خود زندگي کند، عفت و پاکدامني خود را رعايت کند، موي خود را کوتاه نگه دارد، فقط لباس سفيد بپوشد و از جواهرآلات استفاده نکند و اگر جوان است صورت خود را بپوشاند (مايکلز، 2004، ص 151ـ152).

    افزون بر نگراني زن بيوه نسبت به وضعيت خود پس از مرگ شوهر و نگاه منفي و طرد وي از طرف جامعه، نيازهاي جنسي و روحي و عاطفي، وي را با محذورهاي جدي مواجه مي‌سازد (منسکي، 1393، ص 72). به همين علت، بيوه‌زن هندي ترجيح مي‌دهد تا در کنار بدن شوهرش سوزانده شود تا خفت و خواري را تا پايان مرگ طبيعي تحمل نکند.

    از سوي ديگر، جايگاه رفيعي که هندوان براي کسي که اين کار را انجام مي‌دهد قایلند، سبب مي‌شود زنان بيوه به این کار تمايل پيدا کنند. يکي از مشوق‌هاي اين عمل احترام بيش از حد براي اين زنان و پرستش آنان همچون الهه است.

    هرجا چنين زني ستي مي‌شد، آنجا ضريحي به شکل چهارطاقي با مناره‌اي به‌طور يادگار مي‌ساخنتند... هندوها هر زن ستي را بيش از حد احترام مي‌گزارند... اگر در خانواده‌اي کسي ستي شده است، نوزاد اين خانواده را به ضريح مي‌برند و موهايش را آنجا مي‌تراشند و شيريني تقسيم مي‌کنند (جعفري، 1352).

    بنابراين به نظر مي‌رسد رسم «ساتي» به واسطه ملاحظات اجتماعي و وجود مشوق‌ها و يا عواقبي که انجام يا عدم انجام آن به دنبال دارد، به صورت داوطلبانه اجرا مي‌شود.

    3-5-1. انگيزه شخصي

    1-3-5-1. عشق و محبت

    گاهی زن ساتي تحت تأثير احساسات واقعي برخاسته از غم و اندوه و عشق و محبت به شوهر تهييج می‌شود و دست به چنين کاري مي‌زند. اين انگيزه با ادعاي داوطلبانه بودن انجام اين عمل، سازگاري بيشتري دارد. تفاوت شخصيتي زنان نسبت به مردان درخصوص غلبه احساس هيجان و شدت عواطف، شاهدي بر اين مدعاست. نقل شده است:

    ... مهابهاراتا... اين قانون را بنا مي‌نهد که بيوه پاکدامن نمي‌خواهد که بعد از مرگ شوهرش زنده بماند، بلکه با غرور پا به آتش مي‌گذارد (دورانت، 1370، ج 1، ص 565).

    اين نوع انگيزه در بسياري از متون ادبي عرفاني مشاهده مي‌شود. در دوره‌اي که حضور مسلمانان در سرزمين هند چشمگير است، ادبيات ديني و عرفاني تحت تأثير متقابل فرهنگ و تمدن هندوان و ايرانيان قرار دارد. يکي از تأثيرات آداب و رسوم هندويي در ادبيات عرفاني مسلمانان مربوط به رسم «ساتي» است. جلوه اين رسم به حدي است که قریب 23 ستي‌نامه در ادبيات به رشته تحرير در آمده و قديمي‌ترين آن عشق‌نامه حسن دهلوي (649ـ737 ق) است (باباصفري، 1387). در اين نوع نگاه، غالباً ساتي به پروانه‌اي تشبيه مي‌شود که بر سر شمع مرده مي‌سوزد.

    چون زن هندو كسي در عاشقي ديوانه نيست

    سوختن بر شمع كشته كار هر پـروانه نيست

     

    (خبوشاني، 1348، ص 17)

    2-3-5-1. ترس از خيانت

    احساس صدمه خوردن از ناحيه همسران و به مخاطره افتادن حيات افراد نيز مي‌تواند يکي از علل روي آوردن به رسم ساتي باشد. برخي از هندوها به علت اينکه جان خود را در برابر توطئه‌هاي زنان حفظ کنند، سنت ساتي را از جمله شروط پيمان ازدواج کرده بودند. بدين‌سان زناني که در فکر گرفتن جان شوهران خود بودند، دست به چنين عملي نمي‌زدند؛ زيرا منجر به سوزانده شدن خود آنها مي‌شد. در همين زمينه نقل شده است: يک قبيله پنجابي به نام «کتايي» ساتي را به شکل قانون درآورده بود تا همسران را از مسموم کردن شوهران بازدارد (دورانت، 1370، ج 1، ص 566).

    6-1. مشوق‌ها و ضمانت اجراي رسم ساتي

    همان‌گونه که پيش از اين اشاره شد، هرچند ادعا شده است که اين رسم به‌طور داوطلبانه انجام شده، اما در برخي مناطق فشار اجتماعي آن را به قانون تبديل کرد. همچنين هيچ شکي نيست که انجام اين رسم قابل قبول عامه مردم قرار گرفت؛ زیرا زندگي زن بيوه، هم غريبانه بود و هم پست.

    البته بايد اذعان کرد که صرف‌نظر از تقديس يا لعنت چنين کاري در فرهنگ اجتماعي هندوان، باور بر اين بود که زني که ساتي انجام مي‌دهد، زني بسيار قدرتمند است و کار فداکارانه‌اش براي تطهير خود و شوهرش است.

    بنابراين هرچند عمل ساتي ممکن است هميشه با انگيزه مذهبي نباشد، اما پاداش ديني دارد. از عواقب انجام عمل ساتي مي‌توان به توصيه‌هاي زنان بيوه‌اي اشاره کرد که اين سنت را انجام نداده و آثار سوء آن را گوشزد مي‌کنند. از جمله مشوق‌هاي آن نيز القاي اين نکته مهم است که زن با عمل به رسم ساتي، از عذاب شوهر خود می‌کاهد و خودش نيز از سرور و خوشي دائمي بهره‌مند مي‌شود (جعفري، 1352).

    2. جايگاه زن در هندوئيسم

    توجه به جايگاه زن در هندوئيسم از مهم‌ترين مسائلي است که نقش کليدي در فهم عمل ساتي ايفا مي‌کند و بدون توجه به آن، درک واقعيت خود‌سوزي بيوه‌زنان، درکي ناقص و ناتمام است.

    به‌طور معمول در خانواده هندو، «پدرشاهي» حاکم بود و پدر بر همه اعضاي خانواده و بردگان و حتی زنان سلطه کامل داشت. زن در تمام عمر مي‌بايست تحت قيموميت پدر، شوهر و پسر باشد، سزاوار داشتن مال و منال نبود و به هيچ علتي نمي‌توانست از شوهر خود طلاق بگيرد (دورانت، 1370، ج 1، ص 563و564). همچنين نگاه بسيار منفي نسبت به زنان، پس از دوره ودايي و براساس قانون‌نامه منو اين‌گونه نقل شده است:

    سرچشمة ننگ زن است. سرچشمة ستيز زن است. سرچشمة وجود زيرين زن است. پس بايد از زن پرهيز كرد (همان، ص 564).

    کشتن يک سگ، يک نفر شودره و يا يک زن جرم بسيار کوچکي است (وير، 1374، ص 290).

    اين نوع نگاه به زنان در جامعه هندوها برخاسته از آموزه نظام طبقاتي هندوها و تعيين جايگاه زنان در اين نظام است. زنان در اين نظام همانند افراد «نجس» (Asprishya) با همان شأن و ارزش هستند (کانابيران، 2004، ص 274). درخصوص حضورشان در جامعه نيز ملزم به «پرده‌نشيني» (pardah-pativrata) هستند. ايشان حتي از حق اظهار محبت به شوهران منع شده‌اند. همچنين زناني که نتوانند خواستة خانواده شوهر خود را مبني بر آوردن پسر برآورده کنند، مي‌بايست يکي از سه راه «طلاق»، «طرد» و «خواستگاري از زني براي ازدواج با شوهرشان» را انتخاب کنند (موحديان عطار و رستميان، 1386، ص 73) که تمام راه‌هاي پيش روي ايشان عواقب جبران‌ناپذيري براي زن در جامعه هندو دارد.

    به‌طورکلي، زنان در جامعه هندو، حتي پس از مرگ شوهرانشان حق ازدواج با مرد ديگري را ندارند (حسيني قلعه بهمن، 1399) و با توجه به عواقب پس از آن بهترين کار براي ايشان انجام رسم «ساتي» است.

    نتيجه اين نوع نگاه به جايگاه زن در هندوئيسم و محدوديت‌هاي اعمال شده درخصوص زنان، جامعه هندوها را به اين سمت مي‌کشاند تا براي فرار از اين عواقب، دست به قتل نوزادان دختر بزنند (همان، ص 13).

    3. جايگاه زن در اسلام

    1-3. وضعيت زن بيوه در اسلام

    افزون بر سنت‌هاي اجتماعي و فرهنگي ميان مسلمانان، قرآن کريم به‌عنوان سند جامع و فراگير ميان مسلمانان، نکاتي را ارائه مي‌فرمايد که بيانگر جايگاه و منزلت زن به‌طور کلي و زن بيوه به‌طور خاص در مقايسه با تعاليم و سنت‌هاي هندوئيزم است.

    درخصوص اصل خلقت زنان، اسلام ميان زن و مرد تفاوتي قائل نشده و هر دو را در يک مرتبه قرار داده است. قرآن کريم به وضوح در اين زمينه مي‌فرمايد: «اى مردم، از پروردگارتان پروا کنید كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفتش را [نيز] از او آفريد و از آن دو، مردان و زنان بسيارى پراكنده ساخت...» (نساء: 1). همچنين خلقت زن را به‌مثابه موجودي مستقل از مرد به اين صورت تبيين کرده است: «اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفريديم...» (حجرات: 13). در همين زمینه جنس مؤنث (زن) به‌عنوان مخلوقي از مخلوقات خداوند حکيم، داراي ارزش و حق حيات است و حذف ايشان ـ‌ قتل نوزادان دختر يا انجام مناسکي همچون رسم ساتي ‌ـ ضد ارزش تلقي مي‌شود.

    در خصوص هدف خلقت نيز که رسيدن به سعادت اخروي است، تفاوتي ميان زن و مرد نيست و هريک بهره‌مند از امکاناتي است که خداوند براي ايشان قرار داده است؛ از جمله: عقل به‌مثابه راه عمومي هدايت و دين به‌منزله راه فراعادي براي هدايت.

    نکته قابل توجه اينکه قرآن کريم تأکيد مي‌کند که خداوند متعال زن و مرد را براي يکديگر آفريده است: «... آنان لباس شما هستند و شما لباس آنان هستيد...» (بقره: 187) و بدین‌روی ايشان را مکمل يکديگر در تحقق اين هدف معرفي مي‌کند.

    از جهت ارزش‌گذاري ميان زن و مرد، اسلام ضمن نفي نگاه جنسيتي و تأکيد بر کرامت انسان (اسراء: 70) ملاک ارزش را «تقوا» بيان کرده است (حجرات: 13).

    بی‌شک تحقق هدف خلقت نيز در مسير زندگي انسان شکل مي‌گيرد و ازدواج به‌مثابه يکي از مهم‌ترين تحولات اين دوران محل توجه و اهميت است. به همين منظور، قرآن کريم هدف از اين مرحله زندگي را رسيدن به آرامش معرفي کرده، بر دوستي و محبت همسران به يکديگر تأکید مي‌کند (روم: 21).

    در خصوص بهره‌مندي از حقوق نيز اسلام توجه به ارتباط حق و تکليف کرده است. زن همانند مرد با توجه به تکاليفي که دارد، از حقوقي بهره‌مند است و همانند مردان نبايد اين حقوق از ايشان سلب شود. «براى مردان از آنچه [به اختيار] كسب كرده‏اند بهره‏اى است، و براى زنان [نيز] از آنچه [به اختيار] كسب كرده‏اند بهره‏اى است‏» (نساء: 32). بنابراين زنان مالک ارث، نفقه، مهر، هبه و نتيجه کار و فعاليت خويش هستند.

    در روابط اجتماعي، اسلام با حبس زنان در خانه و ممانعت از حضور ايشان در جامعه (‌پرده‌نشيني) مخالفت کرده و آن را با آزادي طبيعي و حيثيت انساني زن در تنافي مي‌بيند (حسيني قلعه‌بهمن، 1399).

    توجه به جامعيت اسلام و در نظر گرفتن شرايط و جنبه‌هاي گوناگون زندگي و همچنين تکاليف و نقش‌هايي که هريک از زن و مرد در زندگي ايفا مي‌کنند، در تعيين جايگاه زن و بهره‌مندي وي از حقوق عادلانه بسيار مهم است.

    برای نمونه، يکي از مسائل چالشي در بحث حقوق بشر، مسئله ارث در اسلام و تفاوت ميان جنس مذکر و مؤنث است. يکي از پاسخ‌هاي نقضي در اين مسئله، وجود مصاديقي است که مبيّن عدم تفاوت ارث ميان زن و مرد است. يکي از بهترين نمونه‌ها در اين زمينه، مرد و زني هستند که پدر و مادر متوفا هستند ـ ‌و در صورت فرزند داشتن متوفا‌ ـ هريک به ميزان يک ششم ارث مي‌برند (نساء: 11).

    با توجه به مطالب ذکرشده، نگاه اسلام به زن از حیث مباني هستي‌شناسي و انسان‌شناسي و بهره‌مندي از حقوق، نگاهي متعالي است و با توجه به نظام فکري اسلام، زن در تمام مراحل حضور خود در زندگي (‌پيش از ازدواج، حين ازدواج و پس از آن) و به لحاظ نقش (‌دختر، همسر و مادر) داراي جايگاه ويژه‌اي است و هيچ‌گاه از جامعه طرد نمي‌شود.

    همان‌گونه که پيش از اين بيان شد، رسم «ساتي» در هندوئيسم مربوط به زناني است که شوهر خود را از دست داده‌اند. بدین‌روی شامل زناني که طلاق داده شده‌اند، نمي‌شود.

    در فرهنگ اسلامي به زنانی که شوهر خود را بر اثر طلاق يا مرگ از دست داده‌اند، «بیوه» گفته می‌شود. اسلام برای زن بيوه (شوهرمرده) مقررات و احکام خاصي دارد که افزون بر رعايت مصالح عاطفي و شخصي او، از سلامت جامعه محافظت مي‌کند. در حقيقت اسلام ازیک‌سو با مجاز دانستن ازدواج مجدد بيوه‌زن نيازهاي شخصي، عاطفي و اجتماعي وي را تأمين مي‌کند و از سوی ديگر با وضع «عده وفات»، پاکدامني و عفت زن بيوه و التيام درد وي درخصوص مرگ شوهر را تأمين کرده است. عدم جواز ازدواج پدر با بيوه پسر و بالعکس هم به منظور رعايت همين مصالح است. در اين خصوص قرآن کريم مي‌فرمايد: «و كسانى از شما كه مى‌ميرند و همسرانى بر جاى مى‌گذارند [همسران] چهار ماه و ده روز انتظار مى‌‏برند. پس هرگاه عده خود را به پايان رساندند در آنچه آنان به نحو پسنديده درباره خود انجام دهند بر شما گناهى نيست و خداوند به آنچه انجام مى‌دهيد، آگاه است» (بقره: ۲۳۴).

    «و درباره آنچه به‌طور سربسته از آنان [در عده وفات] خواستگارى كرده يا [آن را] در دل پوشيده داشته‌ايد، بر شما گناهى نيست.‏ خدا مى‌دانست كه [شما] به زودى به ياد آنان خواهيد افتاد؛ ولى با آنان قول و قرار پنهانى مگذاريد، مگر آنكه سخنى پسنديده بگوييد؛ و به عقد زناشويى تصميم مگيريد تا زمان مقرر به سرآيد و بدانيد كه خداوند آنچه را در دل داريد، مى‌داند. پس از [مخالفت] او بترسيد و بدانيد كه خداوند آمرزنده و بردبار است» (بقره: ۲۳۵).

    «و با زنانى كه پدرانتان به ازدواج خود درآورده‌اند نكاح مكنيد، مگر آنچه كه پيش‌تر رخ داده است؛ زیرا آن زشتكارى و [مايه] دشمنى و بد راهى بوده است» (نساء: 22).

    «نكاح اينان بر شما حرام شده است... و زنان پسرانتان كه از پشت‏ خودتان هستند...» (نساء: 23).

    همچنين ازدواج نبي مکرم با زنان بيوه نشان‌دهنده نادرستي اين ديدگاه است که زنان بيوه حق ازدواج ندارند و خط بطلاني بر تفکراتي همچون هندوان در اين مسئله است. آيه ذيل افزون بر اختصاص چنين حقي براي بيوه‌زن و يکسان بودن وي با ساير زنان، بيانگر اهميت صفات معنوي در مقابل صفات ظاهري است.

    «اگر پيامبر شما را طلاق دهد، اميد است پروردگارش همسرانى بهتر از شما، مسلمان، مؤمن، فرمانبر، توبه‌كار، عابد، روزه‌دار، بيوه و دوشيزه به او عوض دهد» (تحريم: ۵).

    قرآن کريم در بحث ازدواج زني که شوهر از دست داده، فقط يک مورد را به صورت مطلق استثنا کرده است که به ‌هيچ ‌وجه حق ازدواج ندارد و آن هم مربوط به بيوه‌زنان پيامبر اكرم است. اين امر در حقيقت از ويژگي‌هاي خاص پيامبر و به خاطر جلوگيري از هتک حرمت ايشان است.

    «و مطلقاً نبايد زنانش را پس از [مرگ] او به نكاح خود درآوريد؛ زیرا اين [كار] نزد خدا همواره [گناهى] بزرگ است» (احزاب: ۵۳).

    نکته قابل تأمل ديگر در خصوص چنين زناني تصريح قرآن کريم بر حرمت به ارث بردن بيوه و تملک او از روي اکراه و اجبار است (نساء: ۱۹). به همين سبب منع مسلمانان از ازدواج بيوه‌زنان به قصد تملک دارايي‌هاي آنها نشانگر توجه اسلام به جايگاه اين زنان و رعايت حقوق ايشان است.

    نتيجه‌گيري

    در نتيجه‌گيري اين نوشتار چند نکته حائز اهميت است که در ذيل بدان اشاره مي‌شود:

    1. آنچه درخصوص رسم «ساتي» بايد مدنظر قرار گيرد اين است که اين رسم هميشه يک استثنا بوده ‌و نه يک رويه (ويتمن، 1382، ص 86). در کتاب‌هاي مقدس هندويي نيز هرگز درباره اين رسم جنايت‌کارانه دستوري داده نشده بود (سن، 1375، ص 136). اين رسم بيشتر در ميان برخي از طبقات خاص هندوها، همانند برهمنان، جنگ‌پيشگان و راجپوت‌ها اجرا شده است. البته از ميان آنها، بيوه‌زنان باردار و بچه‌دار را هرگز نمي‌سوزاندند (جعفري، 1352).

    2. يکي از انگيزه‌هاي عمل ساتي الگوگيري و تأسي به الهه «ساتي» يعني داکشياني، همسر اول شيوا، معرفي شده که با اين رسم بي‌ارتباط است. به عبارت ديگر، علت اينکه داکشياني در داستان نزاع پدرش داکشا و همسرش شيوا (ايونس، 1373، ص 76-78) خود را سوزاند اين بود که ساتي خود را به اين علت در آتش قرباني مي‌سوزاند که پدرش داکشا، همسر او شيوا را در مراسم قرباني دعوت نکرده بود. مقايسه اين رفتار داکشياني که در حيات شوهرش (شيوا) انجام داد و سپس در قالب «پارواتي» (Parvati) مجدداً زاده مي‌شود و با شيوا ازدواج مي‌کند، با بيوه‌زني که به علت مرگ شوهرش او را مي‌سوزاند، مقايسه‌ای بي‌وجه و قياس مع‌الفارق است. بنابراين «ساتي» توطئه‌ای به نام دين است و در مقابل حق حيات زنان قرار دارد و رفتاري وحشتناک بر روي زنان به شمار می آید.

    3. يکي از انگيزه‌هاي قوي در انجام ساتي، رسيدن به آرامش ابدي است که با نظام اخلاقي کاست‌ها در هندوئيسم و عقيده «تناسخ» سازگاري دارد؛ بدين‌بيان که در صورت انجام عمل ساتي توسط زن بيوه، وي در چرخه بعدي زندگي به تکامل می‌رسد و وضعيت بهتري را نسبت به زندگي قبل درک مي‌کند. در مقابل، کسي که از اين عمل سر باز بزند در چرخه بعدي گرفتار است و در طبقه نازلي حلول مي‌کند. بنابراين ترس از گرفتاري در زندگي آينده و قرار گرفتن در زندگي بدتر در دوره بعدي حيات، مهم‌ترين دليلي مي‌تواند باشد که اين عمل به صورت داوطلبانه انجام شود.

    4. با توجه به محذوراتي که براي بيوه‌زنان وجود دارد، چه در صورت حيات و چه در صورت خودسوزي، ازدواج آنان را در معرض يک مانع بزرگ براي تکامل شخصي زن قرار مي‌دهد و ممکن است تمايل زنان به ازدواج را تحت تأثير و خدشه قرار دهد.

    5. با توجه به اينکه اصل «آهميسا» اصلي حاکم و بنيادين در آموزه‌هاي ديني هندوئيسم است، تعارض عمل ساتي با اين اصل قابل توجيه با عناويني همچون «خودکشي مقدس» نيست. افزون بر آن حفظ پاکدامني و عفت زن بيوه منحصر در عمل ساتي نیست.

    6. در مباني دين اسلام، هم در حوزه مباني هستي‌شناسي، انسان‌شناسي و فرجام‌شناسي و هم در نظام اخلاقي و حقوقي، توجه ويژه‌اي به زنان شده است. زن در اسلام در خلقت و هدف آن با مرد يکسان است و همچنين در تحقق هدف خلقت بسيار تأثيرگذار است و خداوند متعال زمينه‌هاي بهره‌برداري از ظرفيت‌هاي وجودي وي را در اختيارش قرار داده است.

    7. دين اسلام با تأکيد بر ارزش زن و لزوم رعايت حقوق وي در عرصه‌هاي گوناگون حيات وي و با توجه به نقش‌هاي متفاوت زن در قالب دختر، همسر و مادر، جايگاه رفيعي براي زن در جامعه ترسيم کرده است.

    8. زن در اسلام پس از مرگ همسرش، همچنان از استقلال و حقوق متناسب با شأن خود بهره‌مند است و انگيزه و ابزار لازم را براي رسيدن به کمال مطلوب و ادامه حيات و اميد به آن دارد.‌

    همان‌گونه که ملاحظه شد، عامل اصلي در انجام عمل ساتي، وضعيت اجتماعي زن بيوه و نگاه به وي در فرهنگ عمومي هندوان است و ساير عوامل برخاسته از اين عامل است. از سوی ديگر، نگاه اسلام به جايگاه زن بيوه و در نظر گرفتن مصالح فردي و اجتماعي او سبب شده است که زن بيوه مسلمان افزون بر بهره‌مندي از نعمت حيات، در زندگي فردي و اجتماعي خود آسيب نبيند و بتواند در کنار ساير اقشار جامعه زندگي کند. خودداري از ازدواج در مدت معيني بعد از مرگ شوهر و حق ازدواج دوباره پس از آن نيز به منظور حفظ پاکدامني وي و سلامت جامعه است. اين برخورد التيام‌دهنده رنج‌هايي است که با مرگ همسر در او پديد آمده است.

    به همين سبب براي زن مسلماني که شوهر خود را از دست داده، چه به لحاظ الهياتي و نگاه هستي‌شناسانه و چه از لحاظ برخورداري از حقوق انساني و عدم طرد از جامعه، اميد به زندگي وجود داشته و زمينه بهره‌مندي از حيات متعالي و متکامل فراهم است و نه در نظام فکري اسلام نيازي به راه‌حل ارائه‌شده توسط هندوئيسم (رسم ساتي‌) است و نه زنان مسلمان چنين انگيزه‌اي دارند.

    References: 
    • قرآن کریم، ترجمة مهدی فولادوند.
    • ایونس، ورنیکا، 1373، اساطیر هند، ترجمة باجلان فرخی، تهران، اساطیر.
    • ایونس، ورنیکا، 1375، اساطیر مصر، ترجمة باجلان فرخی، تهران، اساطیر.
    • باباصفری، علی‌اصغر، 1387، «ستی و بازتاب آن در ادبیات فارسی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد، ش 160، ص 49ـ74.
    • جعفری، یونس، 1352، «ستی»، ارمغان، ش 9، ص 585-592.
    • موسوی، سیده فاطمه و حسینی قلعه‌بهمن، سیداکبر، 1399، «بررسی تحلیلی مقایسه‌ای ارزش و جایگاه زن در اسلام و آیین هندو»، معرفت ادیان، ش 45، ص 7ـ24.
    • حکمت، علی‌اصغر، 1337، سرزمین هند، تهران، دانشگاه تهران.
    • خبوشانی، ملانوعی، 1348، سوز و گداز، تصحیح امیرحسین عابدی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران.
    • داراشکوه محمد، 1356، اوپانیشادها، تهران، طهوری.
    • دورانت، ویل، 1370، تاریخ تمدن (مشرق زمین: گاهواره تمدن)، ترجمة احمد آرام، ع. پاشایی و امیرحسین آریان‌پور، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
    • رامهرمزی، شهریار، 1348، عجایب هند، ترجمة محمد ملک‌زاده، تهران، بنیاد فرهنگ ایران.
    • سن، ک.م، 1375، هندوئیسم، ترجمه ع پاشایی، تهران، فکر روز.
    • شوشتری، میرعبداللطیف خان، 1363، تحفة العالم، تهران، کتابخانه طهوری.
    • منسکی، ورنر و دیگران، 1393، اخلاق در شش دین جهان، ترجمة محمدحسین وقار، تهران، اطلاعات.
    • موحدیان عطار، علی و محمدعلی رستمیان، 1386، درسنامه ادیان شرقی، قم، طه.
    • موحدیان عطار، علی و محمدعلی رستمیان، 1384، «متون دینی هندو»، هفت آسمان، ش 25، ص 115ـ144.
    • ناس، جان بایر، 1390، تاریخ جامع ادیان، ترجمة علی‌اصغر حکمت، تهران، علمی و فرهنگی.
    • ویتمن، سیمن، 1382، آیین هندو، ترجمة علی موحدیان عطار، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.
    • ویر، رابرت، 1374، جهان مذهبی: ادیان در جوامع امروز، ترجمة عبدالرحیم گواهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
    • Altekar, Anant S., 1959, The Position of Women in Hindu Civilization: From Prehistoric Times to the Present Day, Delhi, Motilal Banarsidass.
    • Dodwell, H. H., 1932, The Cambridge History of the British Empire, London, Cambridge University.
    • Eliade, Mircea, 1993, The Encyclopedia of Religion, New York, Collier Macmillan.
    • Eraly, Abraham, 2011, The First Spring: The Golden Age of India, New Delhi, Penguin.
    • Harlan, lindsey,1992, Religion and Rajput Women: The Ethic of Protection in Contemporary Narratives, University of California, Berkeley and Los angeles.
    • Hawley John Stratton, 1994, Sati; the Blessing and the Curse, New York, Oxford University.
    • Kannabiran, Kalpana, 2004, "Gender and Changing Social Values in Hinduism", in Contemporary Hinduism: Ritual, Culture, and Practice, Edited by Robin Rinehart, USA, abc-clio Inc.
    • Kinsley, David, 1987, Hindu Goddesses: Visions of the Divine Feminine in the Hindu Religious Tradition, Delhi, Motilal Banarsidass.
    • Marshman John Clark, 1876, History of India from the earliest period to the close of the East India Company's government, London, W. Blackwood and sons.
    • Michaels, Axel, 2004, Hinduism: Past and Present, New Jersey, Princeton University.
    • Major Andrea, 2011, Sovereignty and Social Reform in India, New York, Routledge.
    • Sharf, Robert, 2014, Mindfulness And Mindlessness In Early Chan, University of California, Berkeley.
    • Sharma Arvind, 1988, Sati: Historical and Phenomenological Essays, Delhi, Motilal Benarasidass.
    • Wiener, Margaret J., 1995, Visible and Invisible Realms, Chicago, University of Chicago.
    • Wolpert, Stanley A., 2006, Encyclopedia of India, New York, Thomson Gale.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    تنها، محسن.(1402) رسم «ساتی» و چرایی آن با توجه به جایگاه زنان هندو و مقایسه آن با اسلام. فصلنامه معرفت ادیان، 15(1)، 89-104 https://doi.org/10.22034/marefateadyan.2024.2020429

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محسن تنها."رسم «ساتی» و چرایی آن با توجه به جایگاه زنان هندو و مقایسه آن با اسلام". فصلنامه معرفت ادیان، 15، 1، 1402، 89-104

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    تنها، محسن.(1402) 'رسم «ساتی» و چرایی آن با توجه به جایگاه زنان هندو و مقایسه آن با اسلام'، فصلنامه معرفت ادیان، 15(1), pp. 89-104

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    تنها، محسن. رسم «ساتی» و چرایی آن با توجه به جایگاه زنان هندو و مقایسه آن با اسلام. معرفت ادیان، 15, 1402؛ 15(1): 89-104