بررسی تجارت به مثابه تبشیر مسیحی
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
«تبشير» از جمله اصول اساسي دين مسيحيت به شمار ميرود و همواره مسيحيان تبشير را وظيفه خود دانستهاند. اين اصل اساسي به اين سخن حضرت عيسي نسبت داده ميشود که فرمود: «در تمام عالم برويد و جميع خلايق را به انجيل موعظه کنيد...» (مرقس، 16: 15). ازاينرو، مسيحيان از ابتدا تاکنون هيچگاه از فعاليتهاي تبليغي خود دست نکشيده و همواره شيوههاي گوناگونی را در اين زمینه تجربه کردهاند.
امروزه عقاید، نظرات و شيوههاي جديد تبشيري متناسب با جوامع و شرايط گوناگون توسط مبشران مسيحي بهکار گرفته ميشود؛ چندانکه اين پديده تبديل به يک علم به نام علم «تبشير» يا «تبشيرشناسي» شده است که در دانشگاهها و مؤسسات آموزشي ديني، از نظريات و شيوههاي گوناگون آن بحث ميشود.
پژوهش حاضر به روش گردآوري اطلاعات کتابخانهاي و به شيوه توصيفي ـ تحليلي با هدف تبيين مفهوم، اهداف و راهبردهاي اين ابزار نوين تبشير مسيحي نگاشته شده است. بررسي اين شيوه جديد تبشيري به ما کمک ميکند شيوههاي تبشيري مسيحيان را بشناسیم و در جوامع اسلامي با آن مقابله کنيم. البته ممکن است خودمان هم گاهی از آن بهعنوان يکي از روشهاي تبليغ اسلامي استفاده کنيم.
بايد يادآور شد که تاکنون تحقيق جامعي درباره اين موضوع به زبان فارسي انجام نگرفته است و تحقيق پيشرو درواقع سرآغاز معرفي اين شيوه تبشيري است.
1. بررسی مفاهيم
1-1. ميسيولوژي
علمي است که تلاش ميکند با آسيبشناسي فعاليتهاي تبشيري روشهاي جديدی براي تبشير طراحي و نظريهپردازي کند (مارک تري، ۲۰۱۵، ص ۳). اساس ميسيولوژي بر ريشههاي کتاب مقدس و الهيات مسيحي استوار است و يک علم ميانرشتهاي محسوب ميشود که با علوم گوناگونی، ازجمله مردمشناسي، علوم ارتباطات، اقتصاد، سياست، روانشناسي، جامعهشناسي، تاريخ و زبان ارتباط دارد (مورياو، ۲۰۰۱، ص ۷۸۰-۷۸۳).
2-1. تجارت بهمثابه تبشير
اقتصاد يکي از علوم و عرصههاي تبشيري مسيحيان است که در گذشته و حال مدنظر مبشران قرار گرفته و در آن، از نظرات، روشها و ابزرهاي گوناگون براي مسيحيسازي افراد گوناگون استفاده ميکنند. يکي از اين ابزارهاي تبشيري در عرصه اقتصادي، «تجارت بهمثابه تبشير» است.
تمرکز فعاليت اين شيوه تبشيري بر کشورهاي در حال توسعه، از جمله کشورهاي اسلامي است. از نظر آنها، مسيحيت در اين کشورها که اکثريت جمعيت جهان را دارا هستند، چندان نفوذي نداشته است؛ زیرا عمده اين کشورها ورود رسمي مبلغان مسيحي را برنميتابند. به همين علت، در زمانهای گذشته نيز مبشران مسيحي از اين شيوه براي ورود به اين کشورها استفاده ميکردند (جانسون و راندل، ۲۰۰۶، ص 8). اما در روش نوين، تجارت به صورت سازماندهيشده در خدمت تبشير قرار ميگيرد که در اصطلاح به آن «تجارت بهمثابه تبشير» (Business As Mission) و به اختصار «BAM» ميگويند.
تعاريف گوناگوني از اصطلاح «تجارت بهمثابه تبشير» وجود دارد، اما در اينجا به تعريفي که همه مؤلفههاي اين شيوه تبشيري را شامل ميشود، بسنده ميکنيم. در تعريف اين اصطلاح آمده است: «تجارت بهمثابه تبشير» تجارت واقعي تحت رهبري مسيحيان است که به دنبال سود بوده و متعهد شده است تا بهعنوان ابزار تبشير خدا (Missio Dei) در جهان، مورد استفاده قرار گيرد و در يک محيط فرافرهنگي (Cross cultural)، داخلي يا بينالمللي اداره ميشود (جانسون، ۲۰۰۹، ص ۲۸).
2. مباني تجارت بهمثابه تبشير در کتاب مقدس
نظريهپردازان شيوه «تجارت بهمثابه تبشير» در آثار خود، براي حجيت دادن به فعاليتهاي خود و اثبات اينکه اين شيوه تبشيري از کتاب مقدس سرچشمه گرفته، بخشي را به مباني متخذ این روش از کتاب مقدس اختصاص دادهاند. آنها معتقدند: اين روش ريشه در فعل خداوند در روي زمين دارد. آنها بيان ميکنند: همانگونه که در «سفر پيدايش» آمده، خداوند خالق است. او براي خود و ديگران ميآفريند (پيدايش، ۱:۱) و ما هم به صورت خدا آفريده شدهايم. پس ميتوانيم چيزهاي خوبي براي خود و ديگران خلق کنيم (راسل، ۲۰۰۶، ص ۱۵۶). آنها معتقدند: بيکاري نتيجه هبوط و سقوط انسان به زمين و از بين رفتن رابطه ميان انسان و خداست و مردان و زنان بازرگان ميتوانند از طريق ايجاد کسب و کار و شغل در روند بازسازي اين ارتباط تلاش کنند (تونهاگ، ۲۰۱۸، ص ۹۷).
آنها همچنين به آياتي از کتاب «ارميا» استناد ميکنند که در آنجا خداوند به مردم دستور ميدهد: مشغول کار شويد و براي بهدست آوردن صلح و رفاه بکوشید (ارميا، ۲۹: ۴-۷؛ ر.ک: راسل، ۲۰۰۶، ص ۱۵۷). همچنين مطابق «اول قرنتيان» (۱۰: ۳۱) بيان ميکنند که بايد تمام کارهاي ما، از جمله فعاليتهاي اقتصادي براي اعتلاي نام خدا در جهان باشد (تونهاگ، ۲۰۱۸، ص ۹۸).
استن ريوز در ذيل «ما فراخوانده شدهايم تا زمين را مسخر کنيم و بر آن حکومت کنيم» (پيدايش، 2:۱۵) ميگويد: از نظر آدم، «فرمانروايي و تسليم» به معناي زراعت و نگهداري باغ است. اما وظيفه هريک از ما لزوماً مشابه وظيفه آدم نيست. همه مشاغل ما را فراميخوانند که به نوعي آنها را مسخر خود کنيم و بر طبق آنها حکومت کنيم» (ريويس، ۲۰۰۴، ص ۱۵).
راسل از نويسندگان پرکار اين شيوه تبشيري مينويسد: عهد عتيق شامل نمونههاي زيادي از پيروان يهوه است که از نظر حرفهاي فعال بودند و تأثير زيادي در گسترش پادشاهي خدا در يک کشور خارجي داشتند. شايد بارزترين مثال، ابراهيم، يک چوپان ثروتمند، باشد. او را ميتوان اولين مبلغ ناميد؛ زيرا از او خواسته شد تا وطن خود را ترک کند و در سرزميني دور کار جديدي براي خداوند آغاز کند. او حرفه خود را با خود برد و خداوند از استعدادهاي او استفاده کرد تا به او کمک کند تا کاري را که خدا او را به انجام آن فراخوانده بود، انجام دهد. يوسف همچنين نمونهاي از فردي با مهارتهاي استثنايي است که از آنها به روشي طبيعي براي پيشبرد کار خداوند استفاده کرد. او کار خود را بهعنوان مشاور آغاز کرد و عليرغم مدتي که در زندان بود، در مسير خود تلاش کرد تا نخستوزير مصر شود. موسي، دانيال و عاموس نمونههاي ديگري از افرادي هستند که از طريق مشاغل گوناگون، در حالي که براي خدا در سرزميني بيگانه کار ميکردند، از خود حمايت مالي مينمودند (راسل، ۲۰۰۶، ص ۱۵۹).
در عهد جديد نيز نمونههاي استفاده از تجارت و کسب و کار براي تبشير را ميتوان ذکر کرد. متس تونهاگ از نظریهپردازان مهم «تجارت بهمثابه تبشير» بيان ميکند: تأمین نيازهاي جسماني افراد کار هميشگي عيسي مسيح بود و او همواره در اين راه تلاش ميکرد. ما هم بايد به نيازهاي جسمي افراد توجه کنيم. از نظر او اگر عيسي امروز در آفريقا و آسيا قدم ميزد، صدها ميليون تن را ملاقات ميکرد که به او ميگفتند: «من شغلي ندارم و نميتوانم خرج خود و خانوادهام را تأمين کنم. عيسي، لطفاً کمکم کن!»
تونهاگ در ادامه ميگويد: فکر ميکنيد عيسي چه خواهد کرد و چه خواهد گفت؟ آيا او ميگويد: «تو نياز اشتباهي داري؟!» حتماً اينطور نيست. ما نبايد سعي کنيم معنويتر از عيسي مسيح باشيم. عيسي مسيح بخش عمدهاي از خدمت خود را صرف برآوردن نيازهاي مادي مردم ميکرد (تونهاگ، ۲۰۱۸، ص ۹۸).
اد سيلوسو مينويسد: ما عيسي را بيشتر بهعنوان يک راهب تصور ميکنيم تا يک مدير. با اين حال، او بيشتر يک تاجر بود تا يک واعظ و مبلغ. او در بازار به دنيا آمد ـ در يک اصطبل در يک مسافرخانه ـ و بعداً وقتي نجار شد، با بازار يکي شد. آموزههاي او بهطور گسترده با بازار سروکار داشت (سيلوسو، ۲۰۰۲، ص ۳۷).
بهترين نمونه از ترکيب يک حرفه با خدمت فعال کسي نيست جز پولس رسول. وی به وضوح معتقد بود: ميتوان از طريق کمکهاي مالي، از يک مبلغ حمايت مالي کرد؛ اما روشن است که پولس در بيشتر موارد ترجيح ميداد بدون حمايت مالي ديگران کار خود را انجام دهد. وی در چندين موقعيت واضح بيان ميکند که او و همراهانش خود را تأمين ميکردند.
در «اول قرنتيان» (9: 6) او بيان ميکند که او و برنابا در سفر خود به قبرس و غلاطيه از خود حمايت ميکردند. در «دوم قرنتيان» (11:۱۲) پولس در فيليپي ميگويد که به کار خود ادامه ميدهد تا باري بر دوش قرنتيان نباشد. او در هر دو نامه خود به کليساهاي تسالونيکي مينویسد: او و همراهانش شب و روز کار ميکردند تا باري بر دوش آنها نباشند (راسل، ۲۰۰۶، ص ۱۶۱).
روث اي. زيمنس اشاره ميکند: به نظر ميرسد شواهد متني نشان ميدهد که پولس و همراهانش در هر سه سفر، تأمين مالي خود را بهعنوان يک سياست در نظر داشتند و از هيچ منبعي کمک مالي دريافت نکردند، بجز چند هديه از مقدونيه. اگر پولس از کليساها کمک دريافت ميکرد، ادعاهاي او نادرست و استدلالهاي او براي حمايت از خود رياکارانه بود (زيمنس، ۱۹۹۸، ص ۱۴).
به نظر ميرسد دليل اصلي استفاده پولس در استفاده از اين راهبرد اين بود که او ميتوانست با افرادي که ميخواست آنها را با انجيل آشنا سازد، همذاتپنداري کند. پولس ميگفت: «من براي همه مردم همه چيز شدم تا به هر وسيله ممکن برخي را نجات دهم» (اول قرنتيان، 9:۲۲). اين نشان ميدهد پولس اين کار را از روي جبر انجام نميداد، بلکه اين راهبرد او بود. همانگونه که انگليش اشاره ميکند، «دليل اصلي پولس کارکردن به جاي حمايت ديگران است. او کار ميکرد تا براي همه مردم همه چيز شود» (انگليش، ۲۰۰۱، ص ۲۴).
3. تاريخچه تجارت بهمثابه تبشير
نويسندگان در اين شيوه تبشيري، گرچه باور دارند اين شيوه رويکرد جديدي نسبت به کسب و کار و تجارت در تبشير است؛ اما براي اينکه نشان دهند که استفاده از تجارت در تاريخ تبشير مسيحي وجود داشته، به نمونههاي پيشين اين روش تبشيري استناد ميکنند.
يکي از گروههايي که در تاريخ از اين شيوه استفاده ميکرد فرقه «نسطوريان» هستند. آنها اين شيوه را در ايران آغاز کردند و از طريق راه ابريشم تا چين اين کار را ادامه دادند. نسطوريان مسئول گسترش انجيل از طريق تجارت در اين مناطق بودند (الدرد، ۲۰۰۵، ص ۸۷).
ريچارد سي فولتز در کتاب خود به نام اديان متعلق به راه ابريشم مينويسد: يهوديان مهاجر ايراني براي امرار معاش خود به تجارت روي آوردند. فولتز معتقد است: آنها شبکههايي را با اقوام يا ديگر يهوديان در نقاط گوناگون امپراتوري ايران يا جاهاي ديگر راهاندازي کردند. در دوره اشکاني، يهوديان فلسطيني و بابلي هر دو در تجارت ابريشم چين درگير بودند. چون يهوديان در منطقه جغرافيايي وسيعي که هم سرزمين اشکاني و هم سرزمين روم را دربر ميگرفت، پراکنده بودند، موقعيت خوبی براي شرکت در تجارت بين دو امپراتوري داشتند (فولتز، ۱۹۹۹، ص ۳۱ـ۳۲).
با توجه به اينکه ايمان مسيحي ابتدا در ميان يهوديان گسترش يافت و نیز ارتباط يهوديان با ساير مردم اساساً تجاري بود، فولتز چنين استدلال ميکند که بهجرئت ميتوان گفت: اولين پيوند مسيحيت با جاده ابريشم از طريق يهوديان بابلي بود. يهودياني که به مسيحيت گرويدند، مانند مبلغان بازرگان نسطوري، تجارتشان پوششي براي فعاليت تبليغي نبود؛ به اين معنا که آنها واقعاً تجارت ميکردند ـ نه به صورت پوششي ـ و معيشت آنها به تجارتشان بستگي داشت، نه به تبشير انجيل. اما از طريق اين تجارت واقعي مشتريان آنها، هم با مسيحيت و هم با کالاهايشان آشنا ميشدند (همان، ص ۶۴ـ۶۵).
گروه ديگري که مطمحنظر نظريهپردازان BAM هستند، مبلغان منطقه موراويان (چک و اسلواکي امروزي) در قرن هجدهم هستند. آنها به علت نحوه مهاجرتشان از آلمان به سراسر جهان براي انجام تبشير، از طريق تجارت بهمثابه يکي از نمونههاي شيوه تبشيري موضوع بحث زندگی میکردند (کاکس، ۱۹۹۷، ص ۷).
مبلغان ديگري نيز به تجارت مشغول بودند. برای مثال، ويليام کري که پدر تبشير امروزی به حساب ميآيد، يک کفاش بود (همان). نمونههاي ديگري را هم مکرر در تاريخچه اين روش ذکر ميکنند؛ مانند بازل ميشن (Basel mission) در کشور سوئيس (الدرد، ۲۰۰۵، ص ۱۴۵) و هانس نيلسن هاگ، تاجر و پدر دموکراسي در نروژ (برونکما و براون، ۲۰۰۹، ص ۸۴).
نيلسن هاگ در اواخر دهه 1700 در نروژ، در يک جامعه کشاورز فقير و توسعهنيافته به دنيا آمد. او در سن 25 سالگي با شعار «خدا و همنوعان را دوست بدار» به سراسر نروژ سفر کرد و کاري که ـ در اصطلاح امروزي ـ آن را «کاشت کليسا» (Planting Church) و «تجارت بهمثابه تبشير» مينامند، انجام داد (تونهاگ، ۲۰۰۶، ص ۵). او يک کارآفرين بود و توانست 30 کسب و کار، از جمله صنايع ماهيگيري، کارخانه آجرپزي، کارخانههاي ريسندگي، معادن نمک و مواد معدني، کارخانههاي کاغذ و مانند آنها را راهاندازي کند. کار او منجر به بيداري معنوي و يک جنبش کارآفريني شد و از اين طريق سبب تحولات معنوي، اقتصادي و اجتماعي در نروژ گردید (همان).
نمونه ديگري که از گذشته در تبشير مسيحي از طريق فعاليت اقتصادي وجود داشته و امروزه نيز در دستور کار برخي گروههاي تبشيري است، الگوی «خيمهسازي» (Tentmaking) است. «خيمهسازي» به فعاليتي گفته ميشود که در آن مبشر مسيحي در يک محيط بين فرهنگي از طريق حرفههايي مانند تدريس زبان انگليسي، ارائه خدمات پزشکي يا کار براي يک شرکت محلي يا بينالمللي، هرينههاي مالي خود را تأمين ميکند (جانسون و راندل، ۲۰۰۶، ص ۱۱). به بيان ديگر، مبشر مسيحي در اين روش، در وهله نخست، براي تأمين نيازهاي مادي و امرار معاش خود، بدون اتکا به کمک ديگران، شروع به کار و کسب درآمد ميکند (ورگاس، ۲۰۰۰، ص ۱۲).
اين اصطلاح و شيوه تبشيري از عمل پولس رسول گرفته شده است که از شغل خيمهدوزي خود بهعنوان وسيلهاي براي گسترش انجيل استفاده ميکرد (اعمال رسولان، 18: 3؛ نیز ر.ک: ويلسون، ۲۰۰۲، ص ۱۶). پولس تجارت خود را در قرنتس (اول قرنتيان، 9)، افسس (اعمال رسولان، 20: 34 و35) و تسالونيکي (اول تسالونيکي، ۲: ۹؛ دوم تسالونيکي، ۳: ۸.) انجام ميداد. او گاهی از سوي ديگران حمايت مالي ميشد (فيليپيان، 4: 15ـ16)، اما امتناع شديد او از چنين حمايتي نشان ميدهد که او عقیده «حمايت از خود» (Self-support) را ترويج ميکرد (اول قرنتيان، 9: 12و 15 و 18). نه اينکه او با عقيده حمايت از طرف ديگران مخالف بود، بلکه بعکس، در همان متن، پولس به شدت از حق مبلغان براي دريافت حمايت مالي از ديگران دفاع ميکند. تنها او اين حق را از خود انکار ميکرد تا بهعنوان انگيزهاي براي منفعت شخصي تلقي نشود (اول قرنتيان، 9: ۱۶-18).
براساس نظر تبشيرشناسان مسيحي، هدف خيمهساز اين است که در يک تجارت، چه مسيحي و چه سکولار، شغلي داشته باشد تا بتواند از طريق کار، از کمک ديگران بينياز باشد و مشغول تبشير شود (لاي، ۲۰۰۵، ص ۲۶). البته گرچه شغل خيمهساز عمدتاً منبع درآمد او محسوب ميشود، اما شغل مبشر پوششي براي تبشير و زمينهاي براي دسترسي به افراد گوناگون است؛ يعني از نظر خيمهسازان شغل بهخوديخود مهم نيست، بلکه از آن بهعنوان پوششي براي تبشير استفاده ميکنند (جانسون و راندل، ۲۰۰۶، ص ۱۲).
برای نمونه، ويلسون مبشر مسيحي که قریب ۲۱ سال در ايران و افغانستان حضور داشت، در کتاب خود اشاره ميکند: در مدت حضور خود در اين کشورها، مشاغلي مانند مهندسي نفت از شرکت نفت «تگزاس» در ايران و شغل پرستاري در تهران از مشاغلي بودند که مبشران از آنها بهعنوان پوششي براي فعاليت تبشيري خود استفاده ميکردند (ويلسون، ۲۰۰۲، ص ۵۸ـ۶۴).
4. تجارت بهمثابه تبشير نوين
«تجارت بهمثابه تبشير» اصطلاحي است که اولين بار در سال 1999 توسط گروه کوچکي که در مرکز مطالعات تبشيري آکسفورد گرد هم آمدند، ابداع شد تا درباره رويکرد نسبتاً جديدي به تبشير بحث کنند؛ رويکردي که از قدرت و کارایی کسب و کارهاي بزرگ و جهاني بهره ميبرد. اصطلاح BAM يکي از دو موضوعی بود که در آن جلسه دربارهاش بحث شد.
اصطلاح ديگر «تجارت در لباس مسيحي» (Business with a Christian Hat) بود که هرگز از آن استفاده نشد. اين اصطلاح براي توصيف مشاغلي بود که شهرت مسيحي دارند، اما براي تبشير جهاني فکر يا فعاليتي نميکنند. در مقابل، BAM کشورهاي کمتر توسعهيافته جهان و کشورهايي را که کمتر در دسترس مبشران مسيحي بودند، هدف فعالیتهای تبشيري خود قرار ميدهد. آنها نيز به عمل پولس اشاره ميکنند که دوست داشت انجيل را به جاهايي ببرد که هرگز نام مسيح به آنجا نرفته است (روميان، 15:۲۰؛ ر.ک. جانسون و راندل، ۲۰۰۶، ص ۱۵).
يکي از مبشران ايرانيتبار کانادايي که در کشور چين فعاليت ميکرد، تجربه خود را اينگونه بيان ميکند: بعد از اينکه به يکي از مناطق دورافتاده چين رسيديم، مردم محلي آنجا دور ما جمع شدند و چون فهميده بودند ما چيني نيستيم، به ما ميگفتند که ما «کوکاکولا» را دوست داريم. اين مبشر مسيحي از آنها ميپرسد: آيا شما چيزي از عيسي مسيح شنيدهايد؟ آنها ميگويند: خير. سپس اين مبشر مسيحي ميگويد: اينجا بود که من قدرت تأثيرگذاري اقتصاد را در جوامع متوجه شدم؛ زیرا بعد از دو هزار سال هنوز اسم عيسي مسيح به اين منطقه نرسيده، اما اسم و محصول شرکت «کوکاکولا» در مدت کوتاهي به اينجا رسيده است (جانسون و راندل، ۲۰۰۶، ص ۱۳).
BAM به دو علت براي سازمانهاي اعزام مبلغ و کليساهاي مرتبط با آنها جذاب است:
اولاً، اين راهي است براي دسترسي به کشورهايي که بهروي مبلغان رسمي کليساها بسته است و براي ورود آنها، محدوديتهايي اعمال ميکنند. درواقع، ويزاي تجاري راهي براي دور زدن اين محدوديتهاست.
ثانياً، اين روشي است براي ترغيب افراد جديدي مانند تجار و بازرگانان که در گذشته علاقهاي به تبشير نداشتند. آنها معتقدند: مسيحيان بايد از تمام ابزارهايي که خدا داده است، استفاده کنند تا به خاطر مسيح به ملتهاي گوناگون برسند. به بيان ديگر، هرکسي که خود را مسيحي ميداند، ميتواند و بايد در هر رشتهاي که احساس ميکند براي انجام آن فراخوانده شده است، به تبشير بپردازد، خواه نانوا، زيستشناس، تحليلگر مالي، معلم يا از هر رشته تحصيلي ديگر. برخلاف گذشته که مبلغان تنها کساني بودند که در حوزه و مراکز علمي ديني تحصيل ميکردند، امروزه هر کسي با هر توان و دانشي ميتواند و بايد مبلغ باشد (برونکما و براون، ۲۰۰۹، ص ۸۲).
نکته ديگر اينکه «تجارت بهمثابه تبشير» براي خود کسب و کار ارزش ذاتي قائل است. از نظر متفکران اين راهبرد تبشيري، «تجارت بهمثابه تبشير» يک عمل عبادي و بهمثابه يک دعوت مشروع است. شرکتهاي BAM از طريق فعاليت در عرصههاي گوناگون سعي دارند محبت و عشق عيسي مسيح را در دل افراد بنا نهند (بيکر، ۲۰۰۶، ص ۳۷).
5. سازمانهاي تبشيري در بازار
در گذشته، مبشران بهطور فردي شغل را ابزار تبشير خود قرار ميدادند؛ اما در شيوه نوين تجارت بهطور سازماندهي شده در خدمت تبشير قرار ميگيرد. سازمانهاي تبشيري در بازار، تشکيلات فراکليسايي (Para- church) هستند که اعضاي يک سازمان تجاري معين را گردآوري ميکنند تا به آنها آموزشهاي لازم براي تبشير افرادي که در حوزه نفوذ خود هستند، ارائه دهند. به بيان ديگر، اين سازمانهاي تبشيري بر صاحبان مشاغل، مديران ارشد اجرايي (مديرعامل) يا ساير مديراني تمرکز ميکنند که داراي اختيارات قابل توجهي در يک شرکت هستند. اين سازمانها از طريق آموزش افراد صاحب نفوذ، بر فرهنگ عمومي شرکت تأثير ميگذارند (جانسون و راندل، ۲۰۰۶، ص ۱۲ـ۱۳).
اين سازمانها با آموزش دادن صاحبان مشاغل و تجهيز آنها در مديريت شرکتهاي زيرمجموعه خود، به آنها کمک ميکنند تا کارمندان، مشتريان، تأمينکنندگان مالي و حتي رقباي آنها، ايمان به مسيح را در فعاليتهاي تجاري خود دخيل سازند. در واقع افراد مذکور مخاطبان و هدف اين فعاليت تبشيري هستند (همان، ص ۱۳).
به گفته تبشيرشناسان، تا سال ۲۰۰۳م، بيش از 1200 نمونه از اين سازمانهاي تبشيري در سراسر جهان مشغول فعاليت بودند (مک لوگلين، مايک، جانسون و ديگران، ۲۰۰۳، ص ۲۶). تبشيرشناسان معتقدند: بسياري از اين سازمانها در محل و کشور خود، برخي از آنها منطقهاي و تعدادي نيز جهاني هستند؛ اما تقريباً همه آنها تمرکزشان بر کشورهاي نزديک و همسايه است و کمتر به ارتباطات بين فرهنگي در کشورهاي دور ميپردازند (جانسون و راندل، ۲۰۰۶، ص ۱۳).
6. توسعه شرکتها
از جمله اقدامات تبشيري از راه تجارت، توسعه شرکتهاي مسيحي است. اين شيوه تبشيري در بخش خصوصي، عموماً تحت نظارت «سازمانهاي غيرانتفاعي مسيحي» (NPOs) انجام ميشود که در سطح بينالمللي بهعنوان «سازمانهاي غيردولتي» (NGOs) شناخته ميشوند (جانسون، ۲۰۰۹، ص ۱۴۴).
ادعا ميشود که هدف اوليه اين سازمانها کمک به مردم فقير جهان است تا با کمک به آنها در ايجاد کسب و کار، خود را از فقر نجات دهند. بسياري از اين مشاغل شرکتهاي خُرد به شمار میآیند. اينها کوچکترين مشاغلي هستند که براي کمک به خانوادههاي فقير طراحي شدهاند و عموماً براي استخدام افراد در جامعه خيلي کوچک مشغول فعاليت هستند (ورگاس، ۲۰۰۰، ص ۲۰).
برای مثال، زني که مهارت خياطي دارد، اما چرخ خياطي ندارد و سرمايه اوليه هم براي تهيه آن ندارد يک «سازمان متخصص در توسعه شرکتهاي خرد» (MED) با ارائه وامهاي کم ـ معمولاً بين50 تا 100 دلار ـ براي بهدست آوردن تجهيزات لازم به این زن کمک ميکند. هنگاميکه وام بازپرداخت ميشود، وجوه بهعنوان سرمايه اوليه براي ساير وامها برگشت داده ميشوند. اين پول بخشي از يک موقوفه دائمي ميشود که براي کمک به فقرا، براي هميشه در حال گردش است و بين افراد جوياي کار دست بهدست ميشود (جانسون و راندل، ۲۰۰۶، ص ۱۴).
گونهاي ديگر از اين رويکرد، توسعه «شرکتهاي کوچک و متوسط» (SME) است که کسب و کارهاي بزرگتري را هدف قرار ميدهند که توان ايجاد اشتغال براي بسياري از افراد جامعه را دارند. اين نوع کسب و کارها از نظر ساختار شرکتي، حقوق و دستمزد، محصولات يا خدمات متنوع و مانند آن همچون شرکتهاي توسعهيافته در کشورهاي پيشرفته هستند؛ اما به سبب موقعيت آنها در کشورهايي که بازارهاي مالي توسعهيافتهاي ندارند، اين مشاغل (مانند شرکتهاي خرد) اغلب بايد براي تأمين مالي خود به منابعي مانند «سازمانهاي غيردولتي» (NGO) مراجعه کنند. از اين طريق، آنها وامهايي بين 500 تا 000/5 دلار و بعضاً 000/20 دلار دريافت ميکنند (همان).
هدف اين سازمانها در هر سه نمونه (توسعه کسب و کارهاي خرد، کوچک و متوسط)، اعطاي وام به کارآفرينان و کمک به آنها براي راهاندازي يا گسترش کسب و کارشان است تا از نظر اقتصادي به خودکفايي برسند و از اين طريق در جامعه خود اثرگذار باشند. نمونههاي فراواني از اين سازمانها در سراسر دنيا وجود دارد (جانسون، ۲۰۰۹، ص ۱۴۶).
رويکرد اين سازمانها براي اعطاي وام به کسب و کارهاي مختلف، متفاوت است. برخي از اين سازمانها تنها به کارآفرينان مسيحي به عنوان راهبرد خود در ايجاد کليساي بومي وام ميدهند. برخي ديگر به هر کسي که واجد شرايط باشد، وام ميدهند؛ به اين علت که از اين طريق ميتوانند آن کسب و کار را به فرصتي براي تبشير تبديل کنند. البته برخي از اين سازمانها ممکن است تلاشي براي تبشير نکنند و صرفاً براي تأمین نيازهاي اقتصادي مردم بکوشند (جانسون و راندل، ۲۰۰۶، ص ۱۴).
7. الگوگيري از دنياي سکولار در ايجاد کسب و کار
توجه به اين نکته مهم است که بسياري از شرکتها در دنياي سکولار نيز دريافتهاند که انجام کارهاي خير براي ديگران، براي شرکت و نيز مشتريانشان، مزاياي مثبتي به همراه دارد. اگر خريداران احساس کنند که با خريد يک محصول خاص به دنيا کمک ميکنند، انگیزه بيشتري برای خريد آن محصول خواهند داشت. کسب و کارهاي سکولار به جاي تمرکز بر سود، نتايج نهايي خود را به مردم نشان ميدهند؛ زیرا اين کار ذهنيتي را براي مصرفکنندگان ايجاد کرده است که آنها احساس ميکنند در تغيير جهان به سمت خير تلاش مينمایند و اثرگذار هستند (فيسک، ۲۰۱۰، ص ۲). به بيان ديگر، وقتي مردم ميبينند که يک کسب و کار از يک هدف ارزشمند حمايت ميکند، اگر بدانند که به ديگران کمک ميکنند، احتمال خريد از آن کسب و کار بسيار بيشتر است.
در مطالعهاي که توسط يک شرکت تبليغات جهاني در اروپا به نام «Euro RSCG Worldwide» در سال 2008 انجام شد، آمده است: مصرفکنندگان ميگفتند: اگر بخشي از درآمد محصول به يک هدف خير اختصاص يابد مايلند براي خريد آن محصول بيشتر هزينه کنند (بنيت، گوبهاي، او. رلي و ديگران، ۲۰09، ص ۲۸). اين مطالعه نشان ميدهد که مردم آماده کمک به تغيير جهان هستند؛ زيرا نيازهايي را ميبينند که هنوز توسط همه کشورها برآورده نشده است (راسل، ۲۰۱۰، ص ۱۶).
ازاينرو کسب و کارها بهطور گستردهاي وارد حوزه اجتماعي شدند. سازمانهاي بشردوستانه و ساير سازمانهاي غيرانتفاعي که قبلاً از ايجاد ثروت منع ميکردند، دريافتند که براي اطمينان از سرمايهگذاري خود در فعاليتهاي مرتبط با کسب و کار، حرکت به سمت امور خيريه ضروري است (امرسون، ۲۰۰۳، ص ۴۲).
ايجاد کسب و کار با فکر کمک به مردم، جزئي از «تجارت بهمثابه تبشير» است و تا اينجا فرقي با شرکتهاي سکولار ندارند که براي کمک به ديگران تأسيس شدهاند. تنها فرق آن، اين است که «تجارت بهمثابه تبشير» براي جلب مشتريان مسيحي و ماندگار بودن فعاليت اقتصادي و استمرار فعاليت تبشيري، اعلام ميکند به دنبال گسترش مسيحيت در جهان است. به بيان ديگر، الگوی «تجارت بهمثابه تبشير» در اينکه تجارت و کسب و کار ميتواند در امور ديگر (مانند مسائل فرهنگي و اجتماعي) تأثير زيادي داشته باشد، با رويکرد جديد در کسب و کارهاي سکولار، همنظر است و تنها فرق آنها اين است که الگوی «تجارت بهمثابه تبشير» با هدف تبليغ و تبشير دين مسيحيت وارد فضاي کسب و کار ميشود (تونهاگ، مکگي، پلامر، ۲۰۰۴، ص 7).
8. مؤلفهها و ويژگيهاي «تجارت بهمثابه تبشير» در دوران معاصر
بهطورکلي، ميتوان مؤلفهها و ويژگيهاي «تجارت بهمثابه تبشير» در دوران معاصر را به دو بخش کلي تقسيم کرد که خود داراي زيرمجموعههاي متعددي هستند: «کلنگری» و «فرافرهنگي بودن».
1-8. کلنگری
در ادبيات تجارت جهاني، مفهومي وجود دارد به نام: «ارکان سهگانه» (The triple bottom line). اين مفهوم تجاري بيان ميکند شرکتهاي تجاري بايد متعهد به اندازهگيري تأثير اجتماعي و زيستمحيطي خود ـ علاوه بر عملکرد مالي ـ به جاي تمرکز صرف بر توليد سود يا «رکن واحد» (Bottom line) باشند. به عبارت ديگر، ارکان سهگانه به داشتن اهداف «اقتصادي»، «اجتماعي» و «زيستمحيطي» اشاره دارد (ساويتز و وبر، ۲۰۰۶، ص ۳۸).
«تجارت بهمثابه تبشير» يک نتيجه ديگر را به اين مفهوم اضافه کرده و آن تأثير «معنوي» است. به بيان ديگر «تجارت بهمثابه تبشير» يک راهبرد کلنگر (Holistic) يا جامع است که هدفش ايجاد شغل و ثروت براي مردم يک منطقه و همچنين تأمین ساير نيازهاي فيزيکي، اجتماعي و معنوي است (بيکر، ۲۰۰۶، ص ۳۷).
از نظر متفکرانِ اين شيوه تبشيري، «مبشر» (BAM) کسي است که در عرصه کسب و کار و تجارت فعاليت ميکند و بايد نقش تحولآفريني در سطح معنوي، اقتصادي و اجتماعي جامعه داشته باشد (جانسون، ۲۰۰۹، ص ۲۸).
تبشير کلنگر در «تجارت بهمثابه تبشير»، خود داراي ويژگيها و شاخصههايي است که عبارتند از:
1-1-8. تأمين مالي و سودآوري
«تجارت بهمثابه تبشير» داراي مزاياي متعددي نسبت به روشهاي سنتي حمايتي و تأمين مالي مبشران است. در گذشته مبشران ميبايست پول کافي براي تأمين هزينههاي خود و خانوادههايشان، هزينههاي سفر و حمل و نقل، آموزش و تجهيزات را از جاهاي ديگر تأمين ميکردند (اندرسون، ۲۰۱۶، ص 1ـ3)؛ اما کسي که از طريق تجارت وارد کار تبشيري ميشود، برخلاف شيوه کار مبشران سنتي، با سود حاصل از کسب و کار خود ميتواند زندگي کند (ونگ، ۲۰۱۱، ص ۱).
عقيده «حمايت از خود» در مراحل ابتدايي و در هنگام تأسيس کسب و کار، چندان کارساز نيست. به همين سبب تاجران و بازرگانان ميتوانند با يک سازماني که به آنها وام تجاري براي راهاندازي کسب و کار ميدهد همکاري کنند. اين سازمان تا زماني که کسب و کار مورد نظر به درآمد برسد از آن حمايت مالي ميکند. در حال حاضر، «NexusB4t» تنها شرکتي است که اين نوع وامها را ارائه ميدهد (لاي، ۲۰۱۵، ص ۱۸۵).
قریب 4 سال طول ميکشد تا شرکتهاي BAM به اهداف خود در تأمين مالي براي حمايت از خود برسند. براي اين کار آنها از يک سازمان مشاوره اقتصادي کمک ميگيرند تا به آنها در نحوه ثبات و گسترش کسب و کارشان کمک کند (همان).
به هر حال، نکته مهم در «تجارت بهمثابه تبشير» اين است که مبشر از طريق ايجاد شغل و فضاي کسب و کار و تجارت واقعي ـ نه پوششي ـ به دنبال ايجاد ثروت و سود است. اين شيوه تبشيري کسب سود را ذاتاً شر و غيرمقدس نميداند، بلکه کاملاً بعکس، معتقد است: سودها براي خدا و اهداف او خوب، مطلوب و سودمند هستند، به شرط آنکه ظالمانه نباشند، يا ناشي از دستبرد زدن به مشتريان يا فروش محصولات و خدماتي نباشند که هيچ احترامي به مسيح و انجيل نمیگزارند (تونهاگ، ۲۰۰۶، ص ۸). به عبارت ديگر در اين شيوه، کسب سود براي تأمين اهداف تبشيري است.
تمايز شيوه «تجارت بهمثابه تبشير» با شيوه «خيمهسازي» در اينجا مشخص ميشود. همانگونه که قبلاً بيان شد، در شيوه «خيمهسازي» مبشر مسيحي با انتخاب شغل به صورت پوششي و نه واقعي به دنبال تأمين مالي فعاليتهاي خویش است (بيلز، ۲۰۱۴، ص ۲). از نظر آنها کسب و کار تنها ميتواند بستري براي ورود به کشورهاي ديگر باشد. آنها ديگر به فکر مراقبت از تجارت خود نيستند و برايشان مهم نيست که تجارتشان به ثمر برسد. در نهايت، بازهم با بودجه کليساها يا خانواده و دوستان حمايت ميشوند (راسل، ۲۰۱۰، ص ۳۶).
اما از نظر متفکران شيوه «تجارت بهمثابه تبشير» اصل ايجاد کسب و کار، حفظ و نگهداري و سودآوري آن اهميت دارد. ازاينرو تجارت بايد از نظر مالي پايدار باشد و کالاها يا خدماتي را توليد کند که مردم مايل به پرداخت هزينه در قبال آنها باشند. «پايداري» به معناي سودآور بودن فعاليت است و سود يک عنصر اساسي در همه مشاغل و در همه فرهنگهاست. بدون سود، کسب و کار نميتواند دوام بياورد و هدف خود را محقق کند (تونهاگ، ۲۰۰۶، ص ۸).
کليد اصلي شيوه تبشيري BAM کسب سود و درآمد است؛ زیرا بدون سود، کسب و کار با شکست مواجه ميشود و در اين صورت هيچ راهي براي انجام «تجارت بهمثابه تبشير» وجود نخواهد داشت (راسل، ۲۰۱۰، ص ۳۶).
در ماه مارس سال ۲۰۱۷ سازمان «جنبش لوزان» و سازمان جهاني «تجارت بهمثابه تبشير» يک همايش جهاني با موضوع «توليد درآمد (سرمايه) به منظور تحول جامعه» را در شهر چينگ ماي کشور تايلند بر پا نمودند. از نامداران دنياي تجارت و همچنين از کليسا، مبشران و سازمانهاي آموزش و پرورش دعوت به عمل آمد. تعداد ۳۰ تن از ۲۰ مليت مختلف شرکت کردند. در بيانيه اين همايش به ايجاد ثروت (توليد درآمد / ايجاد سرمايه) براي ايجاد تحولهاي اجتماعي در جوامع گوناگون تأکيد شد (تونهاگ، مکگي و پلامر، ۲۰۰۴، ص ii).
تفاوت ديگر «تجارت بهمثابه تبشير» با «خيمهسازي» اين است که در «خيمهسازي» مبلغ براي اينکه فقط هزينههاي خود را تأمين کند مشغول به کار ميشود و کمکي به اقتصاد محلي منطقه تبشيري نميکند. اما با ايجاد يک کسب و کار پايدار از طريق BAM، اين کسب و کار نهتنها شغلي را براي افراد شاغل فراهم ميکند، بلکه آنها ميتوانند از طريق ارائه کالا يا خدمات به اقتصاد محلي نيز کمک کنند. بنابراين هنگاميکه يک کسب و کار شروع به پرداخت حقوق کارکنان خود ميکند، کل اقتصاد قويتر ميشود؛ زیرا وقتي کارمندان قدرت خريد داشته باشند به اقتصاد محلي خود کمک خواهند کرد (جانسون، ۲۰۰۹، ص ۳۴) و وقتي اقتصاد محلي رشد کرد همين موجب بهبود وضعيت و پيشرفت کل جامعه ميشود.
ادعا ميشود هدف BAM در نهايت کمک به اقتصاد محلي و کل اقتصاد کشوري است که کسب و کار در آن واقع شده است تا مردم و جوامع زندگي کاملتر، سالمتر و غنيتر داشته باشند (همان، ص ۳۵).
2-1-8. تأثير اجتماعي
تاجراني که از اين طريق وارد کار تبشيري ميشوند با استفاده از مهارتهايي که با تجربه و تحصيل بهدست آوردهاند براي ارتقاي وضعيت اجتماعي و اقتصادي کشورها تلاش ميکنند. اداره يک کسب و کار مستلزم انواع گوناگون مهارتهاست؛ از جمله: ايجاد يک طرح تجاري موفق، شناخت اقتصاد و بازاري که کسب و کار وارد آن خواهد شد، داشتن مهارتهاي حسابداري همراه با درک مديريت منابع انساني، بازاريابي و بسياري از مهارتهاي ديگر (راسل، ۲۰۱۰، ص ۱۵).
علاوه بر اين، براي راهاندازي يک کسب و کار بينالمللي، تاجران بايد تمام آداب و رسوم و قوانين کشورهايي را که قصد تبشير از طريق تجارت در آنجا را دارند، بياموزند و با فرهنگ آنها سازگار شوند. همچنين زبان آنها را فراگیرند تا با مردم آنجا گفتوگو کنند و خيلي چيزهاي ديگر. صرفنظر از اين جنبهها، بیشتر افرادي که وارد حوزه «تجارت بهعنوان تبشير» ميشوند، خود را براي مبارزه با بيعدالتي اجتماعي آماده ميکنند (همان).
شروع يک کسب و کار جديد بهعنوان تبشير، راهي براي ترکيب مهارتها، تبشير و ايجاد عدالت اجتماعي در جامعهاي است که کسب و کار در آنجا شروع ميشود. توانايي مبارزه با بيعدالتي در جهان به جامعه کمک ميکند تا استاندارد زندگي با کيفيت بالاتري داشته باشد. BAM همچنين با کمک به کاهش جرم و جنايت، بالا بردن سطح زندگي مردم محل و سرمايهگذاري در اقتصاد محلي موجب بهبود وضعيت جامعه ميشود (جانسون و راندل، ۲۰۰۶، ص ۱۶).
راسل در اينباره مينويسد: نحوه تعامل جامعه با «تجارت بهمثابه تبشير» ديدگاهي را شکل ميدهد که جامعه از کسب و کار خواهد داشت. اگر BAM فضاي مثبتي ايجاد کند و به جامعه خدمت نماید، جامعه از کسب و کار استقبال خواهد کرد. از سوي ديگر، اگر کسب و کار با کارکنان خود رفتار خوبي نداشته باشد، براي جامعه يک نقص به حساب ميآيد (راسل، ۲۰۱۰، ص ۱۵). ازاينرو، يکي از اهداف اصلي BAM اين است که در کنار جامعه قرار بگيرد و به آن کمک کند. هنگاميکه افراد جامعه با کسب و کار ارتباط خوبي برقرار کنند، اين منجر به فرصتهايي براي به اشتراک گذاشتن عشق مسيح با اين افراد ميشود (جانسون، ۲۰۰۹، ص ۴۳).
3-1-8. توجه به محيطزيست
مروجان «تجارت بهمثابه تبشير» معتقدند: محيطزيست بخش خاصی از BAM است که به «آفرينش و رابطه ما با آن» اشاره دارد (راسل، ۲۰۱۰، ص ۱۵). از نظر آنها در سرتاسر داستان «پيدايش»، خدا به خلقت جهان اشاره ميکند و به آدم اين وظيفه را ميدهد که همراه خلقت خود باشد (پيدايش، 1:۲۸). آنها بر اين باورند که مسيحيان بايد محافظت از زمين و هر چيزي را که در آن است، به عهده بگيرند؛ زيرا خداوند براي ايجاد آن وقت گذاشته است. يک «تجارت بهمثابه تبشير» بايد تصميم بگيرد که از محصولات سازگار با محيطزيست استفاده کند و از محيط زيست محافظت نماید. آنها به دنبال اين هستند که يک درصد از فروش يا يک درصد از سود قبل از ماليات ـ هرکدام را که بيشتر باشد ـ براي حمايت از محيط زيست و دلايل زيستمحيطي هزينه کنند. علاوه بر اين، آنها موظفاند محصولات خود را از موادي توليد کنند که با محيطزيست سازگارند (ليونز، ۲۰۱۳، ص ۶۶). البته برخي شرکتهاي ديگر تصميم گرفتهاند ده درصد از سود پيش از ماليات خود را به سازمانهاي زيستمحيطي و اجتماعي بدهند (همان، ص 67).
ذکر اين نکته ضروري است که توجه به دغدغههاي محيطزيست براي جذب مشتري و نيز زمينهسازي جذب به مسيحيت تأثيرگذار است.
4-1-8. توجه به معنويت
نظريهپردازان اين شيوه تبشيري معتقدند: استفاده از «تجارت بهعنوان تبشير» جنبه متفاوتي به معنويت ميبخشد؛ زيرا نهتنها نيازهاي جسمي و عاطفي را تأمين ميکند، بلکه نيازهاي معنوي را نيز تأمين مينماید. از نظر آنها تفاوت بين تجارت در اين الگو و تجارت در الگوی سکولار در همين موضوع است که «تجارت بهمثابه تبشير» ميخواهد از طريق کسب و کار، رابطه منحصر به فرد افراد را با خدا ايجاد و تقويت کند، برخلاف تجارت سکولار که دغدغهاي در اين موضوع ندارد (راسل، ۲۰۱۰، ص ۱۶). به بيان ديگر، اين نتيجه و کارکرد اصلي «تجارت بهمثابه تبشير» است که آن را از تجارت در دنياي سکولار متمايز ميسازد. در واقع، از يک سو حفظ معنويت ايمانداران و از سوي ديگر توسعه معنويت مسيحي درباره غيرمسيحيان را در نظر دارند.
2-8. فرافرهنگي بودن
يکي از مؤلفههاي اين شيوه تبشيري آن است که براي هر منطقه و کشور و براي هر بخشي از مردم، تجارت خاصي را دنبال ميکنند. از نظر آنها مناطق گوناگون دنيا، هرکدام بر اساس نيازها و ظرفيتهايي که دارند، کسب و کارها و فعاليتهاي تجاري گوناگوني را ميتوان در آنها براي تبشير مسيحي به کار برد. به عبارت ديگر، آنها بيان ميکنند که مناطق گوناگون جهان ممکن است به گونه¬های متفاوتي تحت تأثير قرار گيرند و تجارت ممکن است نياز به ارائه متفاوتي داشته باشد تا بتواند در بين مردم پايدار و باثبات باقي بماند. ازاينرو آنها پيش از شروع يک تجارت در منطقهاي خاص، ابتدا وضعيت آن منطقه را از نظر فرهنگي، سياسي و اقتصادي بررسي و تجزيه و تحليل ميکنند (راسل، ۲۰۱۰، ص ۱۲۷).
از سوي ديگر، يکي از اهداف «تجارت بهمثابه تبشير» دسترسي به افراد و کشورهايي است که تا کنون چيزي از انجيل و مسيح به آنها نرسيده است. آنها به اين کشورها «کشورهاي قابل دسترسي خلاق» CAN (Creative Access Nation) يا «کشورهاي با دسترسي محدود» RAN (Restricted Access Nation) ميگويند (جانسون، ۲۰۰۹، ص ۲۹).
«CAN» و «RAN» به کشورهايي اطلاق ميشود که مبشران ميخواهند به آنجا بروند، اما آن کشورها به مبشران ويزاي تبليغي نميدهند. بيش از 80 درصد مردمی که تا کنون انجيل به کشورشان نرفته است، در اين مناطق زندگي ميکنند (لاي، ۲۰۰۵، ص ۱۹). «تجارت بهمثابه تبشير» براي ورود به اين کشورها از مزيتي برخوردار است. آنها با هدف کمک به جامعه و راهاندازي مشاغل واقعي وارد اين کشورها ميشوند و اين کشورها به آنها به راحتي ويزا ميدهند. اين کشورها را «خلاق» مينامند؛ زيرا اگرچه بیشتر مبشران ميتوانند با ويزاي تجاري وارد اين کشورها شوند، اما براي ماندن در آنجا و خدمت به مردم بايد از رازداري و خلاقيت استفاده کنند (همان).
اديان و مذاهب برجسته در کشورهاي CAN، بوديسم، هندوئيسم و اسلام هستند و از نظر مروجان اين شيوه تبشيري، مردم در اين کشورها با مشکلات اقتصادي متعددي مواجهند. همچنين دولتهايي که در اين کشورها بر سرکار هستند آشکارا با انجيل دشمني ميکنند و جمعيت مسيحيان در اين کشورها بسيار کم است. ازاينرو تجارت و ايجاد کسب و کار بهترين شيوه براي دستيابي به اين مناطق و مسيحيسازي مردم آنجاست (راندل، ۲۰۱۲، ص ۷۱).
همچنين افرادي که تجارت را بهعنوان تبشير راهاندازي ميکنند در برخي جنبهها اهداف متفاوتي نسبت به ساير مبشران دارند. بهطورکلي، کسب و کارها معمولاً با اين هدف راهاندازي ميشوند که سالها دوام بياورند. حتي برخي از آنها اهدافي براي دوام در طول چندين دهه دارند (گراندم، ۲۰۰۳، ص ۴۱). کسب و کارهايي که ذهنيت سودآوري دارند، ميتوانند مدت بيشتري در موقعيت خود باقي بمانند. به عقيده جانسون يک کارآفرين BAM تعهدي طولانيمدت ـ اگر نگوييم مادامالعمر ـ براي زندگي، کار و خدمت در ميان افراد براي سالهاي متمادي دارد (جانسون، ۲۰۰۳، ص ۴۱). بهعبارت ديگر، افرادي که قصد دارند «تجارت بهمثابه تبشير» را دنبال کنند بايد تمام عمر خود را صرف اين کار در مناطق مورد هدف خود کنند.
«پنجره 10/40» نمونه بارز تبشير منطقهاي و فرافرهنگي است که در آن کسب و کارها و تبشير غيرمسيحيان با هم ترکيب شدهاند. «پنجره 10/40» منطقهاي بين 10 تا 40 درجه شمالي عرض جغرافيايي، منطقهاي است که شامل خاورميانه، آسيا و مناطقي از آفريقا ميشود. این اصطلاح توسط لوئيس بوش در سال 1990 ابداع شد. تا سال 2016، بيش از 84/4 ميليارد تن، يعني بيش از نيمي از جمعيت جهان در اين مناطق زندگي ميکردند که بيش از 4/68 درصد آنها از نظر مسيحيان غيرقابل دسترس بودند و در آنجا تبليغ مسيحيت کمتر انجام شده است. ۸۵ درصد از اين جمعيت فقيران جهان به حساب ميآيند. ازاينرو شيوه «تجارت بهمثابه تبشير» تمرکز خود را بر اين کشورها گذاشته است. گفتني است اديان غالب «پنجره 10/40» اسلام، هندوئيسم و بوديسم هستند (جانسون، ۲۰۰۹، ص ۳۱).
مبشران اين شيوه تبشيري قبل از ورود به اين کشورها، ابتدا از وضعيت اقتصادي، اجتماعي و سياسي آنها مطلع ميگردند و سپس وارد فعاليت تبشيري خود ميشوند. نمونههايي از اين مطالعات پيشيني، بهویژه درباره جوامع اسلامي وجود دارد.
برای نمونه، روبرت جي. استفان در فصلهاي ابتدايي کتاب خود به نام تجارت در اسلام؛ بافتمندسازي تجارت و تبشير در کشورهاي با اکثريت مسلمان که در سال ۲۰۱۹ چاپ شده است، درباره احکام و قوانين تجارت در دين اسلام توضيحاتي را ذکر ميکند و در فصل پاياني به مبلغان مسيحي پيشنهادهايي درخصوص چگونگي ورود تجارت به کشورهاي اسلامي ميدهد.
همچنين در مقالهاي به نام «اسلام، امور مالي اسلام و مسيحيت»، احکام و قوانين اقتصادي در اسلام، وضعيت بانکهاي کشورهاي اسلامي و از جمله ايران بررسي شده است.
در مقالهاي ديگر به نام «تلاش در تاريکي» مستقيماً وضعيت اقتصادي و سياسي کشور ايران بعد از انقلاب اسلامي بررسی شده است و در آنجا مسائلي مانند تحريمهاي اقتصادي ايران و پيشنهادهايي براي تبشير در ايران از طريق تجارت بيان گردیده است.
از نمونههای موفقي که نظريهپردازان «تجارت بهمثابه تبشير» در «پنجره ۱۰/۴۰» ذکر ميکنند، شرکتي به نام «AM International» است که توسط باب در سال 1989 در کشور هندوستان تأسيس شد. اين شرکت يک «شرکت مشاوره و توليد تخصصي در بخش فناوري» است (تونهاگ، مکگي و پلامر، ۲۰۰۴، ص ۴۰). باب پس از ثبت اين شرکت چهار تن کارمند استخدام کرد و از سال 1991 تا 1993 اين شرکت بهطور متوسط سالانه بيش از 10 ميليون دلار فروش در بخش فناوريهاي کليدي داشت (همان). اين شرکت فعاليتهاي خود را گسترش داد و تا سال 2004، آنها 9 شرکت در شرق آسيا ايجاد کردند. اين مقدار از درآمدي که اين شرکتها بهدست آوردند تبديل به اهرم سياسي براي همکاري با مقامات محلي اين کشورها، براي تأثيرگذاري بر جوامع آنها شد. به سبب حجم زياد سود و پيشرفت در جامعه که توسط AM International بهدست آمد، دولت محلي اين تجارت را قطع يا زيرسؤال نبرد. اين شرکت همچنين توانست به کليساهاي اطراف نيز دسترسي پيدا کند تا از نظر معنوي نيز بر آنها تأثير بگذارد (همان).
براساس ادعاي مبشران، در اوايل دهه 1990 زماني که اين شرکت فعاليت خود را شروع کرد، کمتر از ۱۰ تن مسلمان بودند که پيرو مسيح شده بودند. اما از سال 2004، بيش از 80 کارمند اين شرکت که مسلمان بودند، مسيحي شدند. باب مؤسس اين شرکت اظهار ميکند: «ما همکاران خدا هستيم. ما بذرها را با استفاده از تجارت ميکاريم، اما خدا رشد ميدهد» (همان).
نتيجهگيري
مبشران مسيحي در دوران گذشته نيز از حوزه اقتصاد و کسب و کار براي تبشير استفاده کردهاند. گاه مبشر مسيحي در يک محيط فرافرهنگي از طريق حرفههايي مانند تدريس زبان انگليسي، ارائه خدمات پزشکي، يا کار براي يک شرکت محلي يا بينالمللي تلاش ميکند شغلي بهدست آورد تا منبع درآمد او باشد و با تأمين مالي خود، مشغول تبشير شود. گاه شغل به خودي خود اهميتي ندارد و صرفاً بهعنوان پوششي براي تبشير از آن استفاده ميکنند.
اما «تجارت بهمثابه تبشير» شيوه نوين تبشيري در مسيحيت است که از طريق ايجاد يک تجارت واقعي و نه پوششي، به راحتي وارد کشورهاي گوناگون و بهویژه کشورهاي درحال توسعه و فقير ميشوند و از طريق ايجاد شغل براي افراد محلي به آنها عزت نفس، خودباوري و اميد به زندگي ميدهند و آنان را جذب ميکنند.
از جمله اقدامات «تجارت بهمثابه تبشير» ايجاد تشکيلات سازماني است. سازمانهاي تبشيري در بازار، تشکيلات فراکليسايي هستند که اعضاي يک سازمان تجاري معين را گرد میآورند تا به آنها آموزشهاي لازم براي تبشير افرادي که در حوزه نفوذ خود هستند، ارائه دهند. به بيان ديگر، اين سازمانها با آموزش دادن صاحبان مشاغل و تجهيز آنها در اين سازمانهاي تبشيري بر صاحبان مشاغل، مديران ارشد اجرايي (مديرعامل) يا ساير مديراني تمرکز ميکنند که داراي اختيارات قابلتوجهي در يک شرکت هستند و بدينسان به تأثيرگذاري بر فرهنگ عمومي آن شرکت کمک ميکنند. مدير شرکتهاي زيرمجموعه، خود به آنها کمک ميکند تا کارمندان، مشتريان، تأمينکنندگان و حتي رقباي آنها، ايمان به مسيح را در فعاليتهاي تجاري خود دخيل سازند. در واقع افراد مذکور، مخاطبان و هدف اين فعاليت تبشيري هستند.
نظريهپردازان شيوه «تجارت بهمثابه تبشير» معتقدند: بسياري از مشکلاتي که کشورها در سرتاسر جهان با آن روبهرو هستند (مانند مواد مخدر، خشونت، جنايت، فحشا، مسائل و مشکلات بهداشتي، و آوارگي جوانان و خانوادهها) به علت بيکاري و فقر بهوجود آمده است. به همين علت اين شيوه تبشيري با ايجاد فضاي مناسب شغلي ميتواند به رفع اين مشکلات و در نتيجه تغيير و اصلاح جامعه کمک کند.
در اين شيوه تبشيري کسب و کارهاي خرد، کوچک و متوسط از طريق اعطاي وام به کارآفرينان، به آنها براي راهاندازي يا گسترش کسب وکارشان کمک ميشود تا از نظر اقتصادي به خودکفايي برسند. از اين طريق، کشورهاي کمتر توسعهيافته جهان و کشورهايي که کمتر در دسترس مبشران مسيحي بودند، هدف تبشيري قرار ميگيرند. در شيوه جديد هنگاميکه يک کسب و کار شروع به پرداخت حقوق کارکنان خود ميکند، کارمندان قدرت خريد پيدا ميکنند و به اقتصاد محلي کمک خواهد کرد و وقتي که اقتصاد محلي رشد کرد، کل اقتصاد قويتر ميشود و موجب بهبود کل جامعه خواهد شد. نحوه تعامل جامعه با تجارت فضاي مثبتي ايجاد ميکند و از اين طريق آن کسب و کار به فرصتي براي تبشير تبديل ميشود. تاجراني که از اين طريق وارد کار تبشيري ميشوند با استفاده از مهارتهايي که از طريق تجربه و تحصيل بهدست آوردهاند، براي ارتقاي وضعيت اجتماعي و اقتصادي کشورها تلاش ميکنند.
البته از تجارت براي گسترش اسلام نيز استفاده شده است؛ همچنانکه اسلام به کشورهاي مالزي، اندونزيريا، زنگبار و مانند آن از طريق تجارت مسلمانان ايراني و هندي راه يافته است. همچنين برخي از شرکتهاي اسلامي که بیشتر مالکان آنها از اهل تسنن هستند (مانند «مکهکولا» و رستوران مرغ سوخاري «حلال») با هدف مقابله با محصولات و تفکرات امريکايي تأسيس شدهاند و موجب رشد جمعيت مسلمانان و مقابله با مسيحيان گردیدهاند. حتي برخي کشورهاي اسلامي مانند عربستان براي تبليغ سلفيگري از اين شيوه تبليغي استفاده ميکنند. شرکتهاي تجاري عربستان در کشورهايي مانند اندونزي و قزاقستان در حوزههاي انرژي و فناوريهاي نوين در حال فعاليت و جذب افراد هستند.
دو نکته اساسي که بايد بر آن تأکيد کنيم اين است که وظيفه تبليغ نبايد محدود به نهادهاي خاص تبليغي باشد، به ويژه که در بسياري کشورها نهادهاي تبليغي ممکن است به راحتي اجازه فعاليت نداشته باشند. نکته مهمتر آن است که اين واقعيت را بايد بپذيريم که چگونگي وضعيت اقتصادي و رفاه عمومي گاه ممکن است به باورهاي ديني آسيب برساند؛ همانگونه که پيامبر اكرم ميفرمایند: «چهبسا فقر، انسان را به کفر بکشاند» (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج ۶۹، ص ۲۹).
از سوي ديگر مطابق آيه ۱۰ سورة «اعراف» و آيه ۶۱ سورة «هود»، خداوند انسانها را از زمين خلق کرده و اسباب تسلط و حکومت بر زمين را برایشان فراهم ساخته است و از آنها ميخواهد که اين زمين را آباد سازند. به عبارت ديگر، مطابق اين دو آيه شريفه، يکي از وظايف و مأموريتهاي انسان آبادسازي زمين است؛ چنانکه امام علي در تفسير آيه ۶۱ سورة «هود» بيان ميکنند: انسانها بايد با کار و تلاش و استفاده از مواهب و نعمتهاي الهي اسباب معاش خود را تأمين کنند (همان، ج ۹۰، ص ۴۷).
ازاينرو با توجه به ضرورت امرار معاش و تأمین نيازهاي مادي انسانها که از طريق تجارت و کسب و کار ميسر ميشود، اگر جهان اسلام نميتواند از اين شيوه براي تبليغ عميق معارف قرآن کريم و اهلبيت استفاده کند ـ دستكم ـ براي مقابله با سازمانهاي تبشيري و براي حفظ جامعه اسلامي از آسيبهاي اقتصادي و به تبع آن، تضعيف باورهاي ديني يا تغيير کيش افراد درمانده، بايد از تمام ظرفيتهاي اقتصادي و تجاري براي بهبود رفاه اجتماعي جامعه اسلامي استفاده شود و اجازه نفوذ در جوامع اسلامي از راه تجارت به مبشران مسيحي داده نشود.
- قرآن کریم.
- کتاب مقدس، 2014، ترجمة هزاره نو از زبانهای اصلی عبری و یونانی، انتشارات ایلام.
- مجلسی، محمدباقر، 1403ق، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
- Anderson, D., 2016, "Understanding Missionary Support – Go", EFCA (Evangelical Free Church of America/ reachglobal).
- Baker, D., 2006, "Missional geometry: Plotting the coordinates of business as mission", in T. Steffen & M. Barnett (Eds.), Business as Mission: From Impoverished to Empowered, Pasadena, CA, William Carey Library.
- Beals, G., 2014, Business as mission: Equipping business professionals to serve in cross-cultural ministry, Assemblies of God Theological Seminary.
- Benett, A., O'Reilly, A., Gobhai, C., & Welch, G., 2009, Good for business: the rise of the conscious corporation, St. Martin's Press.
- Bronkema, D., & Brown, C. M., 2009, "Business as mission through the lens of development", Transformation, N. 26(2), p. 82-88.
- Cox, J., 1997, "The tentmaking movement in historical perspective", International Journal of Frontier Missions, N. 14(3), p. 111-116.
- Eldred, K., 2005, God is at work: Transforming people and nations through business, Ventura, CA, Regal Books.
- Emerson, J., 2003, "The Blended Value proposition: Integrating Social and Financial, Returns", California Management Review, N. 45(4), p. 35-51.
- English, D., 2001, "Paul’s secret: A 1st-century strategy for a 21st century world", World Christian, N. 14(3), p. 22-26.
- Fisk, P., 2010, People planet profit: How to embrace sustainability for innovation and business growth, Kogan Page Publishers.
- Foltz, R., 1999, Religions of the silk road, New York, St. Martin’s Griffin.
- Grudem, W. A., 2003, Business for the glory of God: The Bible's teaching on the moral goodness of business, Wheaton, IL, Crossway Books.
- Johnson, C. N., 2003, "Toward a marketplace missiology", Missiology, N. 31(1), p. 87-97.
- Johnson, C. N., 2009, Business as mission: A comprehensive guide to theory and practice, InterVarsity Press.
- Lai, P., 2005, Tentmaking: The life and work of business as missions, Downers Grove, InterVarsity Press.
- Lai, P., 2015, Business for Transformation, Pasadena, William Carey Library.
- Lyons, T. S., 2013, Social Entrepreneurship: How businesses can transform society, Santa Barbara, CA, ABC-CLIO, LLC.
- Mark Terry, J., 2015, Missiology. Nashville, Tennessee, B&H Publishing Group.
- McLoughlin, Mike, C. Neal Johnson, Os Hillman, and David W. Miller (eds.), 2003, International Faith and Work Directory 2003-2004. Cumming, Georgia, Aslan Press.
- Morreau, A. S., 2001, "Missiology", in W. A. Elwell, Evangelical Dictionary of Theology, Ada, ML, Baker Academic.
- Neal Johnson, Steven L. Rundle, 2006, "Business as Mission: The Distinctives and Challenges", in T. S. Barnett, Business as mission from impoverished to empovered, California, William Carey Library.
- Reeves, S., 2004, "The Spirituality of Work", Founders Journal, N. 56.
- Rundle, S. (2012). “BUSINESS AS MISSION” HYBRIDS:A REVIEW AND RESEARCH AGENDA. The Journal of Biblical Integration in Business, 15(1), 66-79.
- Russell, M. L., 2006, "The Biblical Basis for the Integration of Business and Missions", in T. S. Barnett, Business as mission: from impoverished to empowered, Pasadena, California, William Carey Library.
- Russell, M., 2010, The missional entrepreneur: Principles and practices for business as mission, Birmingham, AL, New Hope.
- Savitz, A. W., & Weber, K., 2006, The Triple Bottom Line, San Francisco, CA, Jossey-Bass.
- Siemens, R. E., 1998, Why Did Paul Make Tents?, A Biblical Basis for Tentmaking https://intent.org/why-did-paul-make-tents.
- Silvoso, E., 2002, Anointed for Business, Ventura, Calif, Regal.
- Tunehag, M., 2006, Business as Mission: Holistic Transformation of People and Societies, Unpublished Manuscripts/ www.momentum-mag.org.
- Tunehag, M., 2018, "Business as Mission A Biblical Perspective", in G. G. Tunehag, BAM Global Movement: Business as Mission Concept and Stories, Peabody, Massachusetts, Hendrickson Publishers Marketing, LLC.
- Tunehag, M., McGee, W., & Plummer, J., 2004, "Business as mission", Lausanne Occasional Paper, N. 59.
- Vargas, C. M., 2000, "Community development and micro-enterprises: Fostering sustainable", Sustainable Development, N. 8(1), p. 11-26.
- Wilson, J. C., 2002, Today's tentmakers: Self-support: An alternative model for worldwide witness, Eugene, Oregon, Wipf and Stock.
- Wong, K. L., 2011, Business for the common good: A Christian vision for the marketplace, Downers Grove, IVP Academic.