بررسی تأثیر مناسک اسلامی بر فرایند معنویتیابی دینی
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
معنویت به معنای گرایش به وجود متعالی و ارتباط با ماوراء ماده، در نهاد همه انسان ها وجود دارد (غباری بناب و دیگران، 1386). علی رغم همه زرق و برق های دنیای مدرن، انسان امروز با بازگشت به خویش، بار دیگر به طور فزاینده ای رو به سوی این گرایش درونی نهاده است. این امر موجب شده تا عده ای این عرصه را برای سودجویی های خود غنیمت شمرده و با ابداع روش ها و عقاید برساخته، چنین گرایش اصیل انسانی را منحرف نموده و بشر واله را در سراب معنویت و روحانیت تشنه کام رها سازند. پدیده ای که با نام جنبش های نوپدید دینی یا عرفان های نوظهور از آن یاد می شود. ازجمله ویژگی های این عرفان ها، می توان به بشری بودن، کارکردمداری، پوچ گرایی، مسئولیت گریزی، فردمحوری، اخلاق ستیزی، ظلم پذیری، مخالفت با فطرت و... اشاره نمود. علاوه بر این، بر پایة فرهنگ سکولار و اومانیستی غرب، که مخاطب اصلی و اولیه این نوع عرفان ها محسوب می شود، شریعت گریزی، وجه مشترک اغلب این عرفان ها به شمار می رود. برای نمونه، در مکتب اکنکار، مانع بزرگ در برابر تعالیم ماهانتا، باورهای دینی افراد است(ترکمنی، 1391). اشو نیز شریعت پیامبران پیشین را مرده اعلام نموده و نسبت به تمسک به آنها، این گونه هشدار می دهد: در شریعت، شما بیچاره می مانید؛ چون در کنار یک پیکر بی جان قرار می گیرید(اشو، 1384، ص 79 و80). این سخن به این معناست که ادیان پیشین، تاریخ مصرفشان گذشته و امروز دیگر کارایی خود را از دست داده اند. باید دانست که اساساً قدر مسلم در همه ادیان بشری، نداشتن مناسک است(کریسایدز، 1382). این مسئله ناشی از خودمحوری، آزادی خواهی بی قید و تکلیف گریزی بانیان و مخاطبان این نوع عرفان هاست. همچنان که در مکتب اگزیستانسیالیسم، با شعار تعارض تکلیف با آزادی، اختیار و به ویژه کرامت انسان، هرگونه تکلیف و در رأس آن تکالیف الهی، مردود شمرده می شود (سبحانی نیا، 1386).
در مقابل چنین دیدگاه هایی، مکتب ساخت گرایی وجود دارد که بر پیوند عمیق میان سنت و عرفان، تأکید نموده و عرفان بی بهره از عقاید و مناسک سنتی و دینی را ناممکن تلقی می نماید(کتز، 1383، ص 131).
حال در برخود با این دو رویکرد به معنویت، سؤال این است که دیدگاه اسلام در باب ارتباط مناسک دینی با معنویت چیست؟ و اصولاً مناسک اسلامی چه نقشی در فرایند معنویت یابی مسلمانان ایفا می کنند؟ در پاسخ به پرسش نخست، و در قالب رابطه عرفان با شریعت، بحث ها و پژوهش های بسیاری صورت گرفته است (ر.ک: نوری، 1386؛ یثربی، بی تا). اما در ارتباط با چگونگی تأثیرگذاری مناسک اسلامی بر فرایند معنویت یابی دینی، اثر درخور توجهی به انجام نرسیده است. ازاین رو، پژوهش حاضر بر آن است تا با بهره گیری از آیات و روایات، به بررسی این مهم بپردازد. پیش از پرداختن به موضوع، لازم است ابتدا، مقصود از معنویت و مناسک به عنوان مبادی این بحث، تبیین گردد:
مفهوم شناسی بحث
معنویت
معنویّ از ریشه عَنَی: منسوب به مَعنى، خلاف مادى و حالت نفس و باطن است (بستانی، 1375، ص 842) به عبارت دیگر، هو ما لایکونُ للِّسانِ فیه حَظٌّ، إنّما هو مَعْنَى یُعْرفُ بالقلب (زبیدی، بی تا، ج19، ص 711). آنچه که زبان از آن بهره ای ندارد و تنها با قلب شناخته می شود. از معنویت تعاریف و برداشت های متفاوتی ارائه شده است. سنت گرایان آن را در مفهوم خاص و معادل دین و مذهب، و دنیای پست مدرن غربی؛ در معنای عام و به عنوان به متافیزیک در نظر گرفته اند(رنجبران، 1388، ص 48). همسو با نگرش دوم، دیدگاه کارکردگرایانه ای وجود دارد که معنویت را خارج از چارچوب ادیان و معطوف به نتایج و فوائد آن نگریسته و چنین تعریف می نماید: زندگی معنوی لزوماً به معنای تعلق به یکی از ادیان نهادینه نیست، بلکه به معنای نگرشی به عالم و آدم است که به انسان شادی و امید بدهد(ملکیان، 1384، ص 376). عرفان های نوظهور نیز غالباً تعریف مشخصی از معنویت ارائه نمی دهند. اما اهدافی همچون نیل به تعالی، یافتن حقیقت و وحدت وجود را برای پیروان خود ترسیم می کنند. حتی در یکی از معدود تعاریف به عمل آمده، اصولاً واقعیت معنویت نفی شده است. کاستاندا در عرفان سرخپوستی خود می گوید: برای دون خوان، که شمنی واقع گرا بود، معنویت، خالی و پوچ است. بیانی بدون اساس و به اعتقاد اکثریت بسیار زیبا؛ زیرا با مفاهیم ادبی و شاعرانه پوشیده شده است، اما هرگز فراتر از آن نمی رود... او(دون خوان) عقیده داشت که معنویت تنها یک توصیف است و با پیروی از الگوهای دنیای روزمره قابل دستیابی نیست(رنجبران، 1388، ص 96). با استناد به دیدگاه محققان اسلامی، منظور از معنویت در این پژوهش، عبارت است از:
ارتباط با وجود متعالی، باور به غیب، باور به رشد و بالندگی انسان در راستای گذشتن از پیچ و خم های زندگی و تنظیم زندگی شخصی بر مبنای ارتباط با وجود متعالی و درک حضور دائمی وجود متعالی در هستی معنادار، سازمان یافته و جهت دار الوهی (غباری بناب و دیگران، 1386).
مناسک
نَسِیکه به معنای قربانی و جمع آن نُسُک و نَسائِک به معنای آنچه که شریعت بدان امر کرده است، می باشد. و المَنْسَک و المَنْسِک: شیوه ای از عبادت و جمع آن نیز مناسک به معنای مُتَعَبَّدات است. قرآن کریم می فرماید: وَ أَرِنا مَناسِکَنا (بقره: 128)؛ و آداب عبادتمان را به ما بنمای (ابن منظور، 1414ق، ج 10، ص 499). ازاین رو، منظور از مناسک اسلامی، عبادات و آیین هایی است که دین اسلام، مؤمنان را به انجام آنها فراخوانده و ملزم نموده است. عباداتی همچون نماز، روزه، حج و... .
صفات مناسک اسلامی و تأثیر آن بر معنویت یابی
برای شناخت شیوه اثرگذاری عبادات و آیین های اسلامی، بر فرایند معنویت یابی دینی، لازم است ابتدا به بررسی و بیان خصوصیات کلی این مناسک بپردازیم. البته ممکن است در مواردی، میان مناسک اسلامی و افعال تجویزی عرفان های نوساخته، اشتراکاتی نیز وجود داشته باشد، به ویژه با آیین های ادیان الهی و عرفان های کهن برخاسته از آنها. اما قطعاً به لحاظ معرفتی و مَنِشی وجوه افتراق فراوانی دارند که در کیفیت و میزان معنویت یابی پیروانشان تأثیر بسزایی دارد. گرچه در خلال این تحقیق، به فراخور بحث، به برخی از این تفاوت ها اشاره خواهد شد، اما بررسی دقیق این نقاط اشتراک و تمییز، نیاز به پژوهش مستقلی دارد. آنچه که موردنظر این پژوهش است، تبیین صفات مناسک اسلامی و چگونگی ثأثیرگذاری آن بر معنویت مسلمانان، در مقابلِ دیدگاهی است که تقیّد به تکالیف شرعی را محدویت و در تقابل با معنویت می پندارد. در ذیل، به بررسی این ویژگی ها و چگونگی عملکرد آنها می پردازیم:
وحیانی بودن و التزام عملی
اولین و مهم ترین تفاوت مناسک اسلامی، با تکالیف معنویت های نوظهور در منشأ صدور و مصدر ایجاب آنهاست. وجه تمایزی که به واسطه آن می توان در یک تقسیم بندی کلی، دو نوع معنویت قائل شد: معنویت الهی و معنویت بشری. در دین اسلام، پذیرش اصول اولیه اعتقادی، همچون توحید و معاد کاملاً محققانه و از روی اختیار انجام می پذیرد. تقلید در این اصول، به هیچ وجه جایز نیست، اما در بعد عملی، پذیرش و انجام تکالیف شرعی، براساس پذیرش اولیه اصول اعتقادی و به صورت متعبدانه صورت می گیرد (محمدی ری شهری، 1388، ص 37). این تقدم به دلیل این است که معرفت، اساس و پایه ایمان دینی را تشکیل می دهد (جمالی، 1389، ص 24). منشأ صدور و وجوب احکام فرعی نیز ابتدائاً قرآن کریم و در مرحله بعد سنت معصومان علیهم السلام است. برای نمونه، قرآن کریم در ارتباط با وجوب رکن عبادی اسلام، یعنی نماز که در روایات به عنوان ستون دین و معراج مؤمنان شناخته شده است(برقی، 1373، ج1، ص44؛ قمی، 1414ق، ج2، ص 268) می فرماید: فَأَقیمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنینَ کتاباً مَوْقُوتاً (نساء: 103)؛ نماز را بر پا دارید؛ زیرا نماز براى مؤمنان وظیفه اى است ثابت و داراى اوقات معین. در خصوص وجوب عبادات روزه و حج نیز به ترتیب می فرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکمُ الصِّیامُ کما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکمْ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ (بقره: 183)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید روزه بر شما واجب شده همان طور که بر اقوام قبل از شما واجب شده بود شاید باتقوا شوید. لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبیلاً (آل عمران: 97) بر هر کس که مستطیع باشد، زیارت آن خانه واجب است.
تأثیری که ویژگی وحیانی بودن مناسک اسلامی دارد، به این صورت است که فرد مسلمان پس از تحقیق و تصدیق قلبی به حقانیت اسلام، به صورت تبعی، احکام شرعی آن را نیز تصدیق نموده، و آنها را تکلیف خود می داند. این امر، در کنار لزوم پاسخ گویی به خداوند در سرای آخرت، یک الزام درونی برای مسلمانان به وجود می آورد که اراده آنان را برای فراگیری احکام و عمل به آنها تقویت نموده، و راه را بر بهانه جویی ها و کاهلی ها می بندد. به عبارت دیگر، ویژگی وحیانی بودن و لوازم آن از قبیل معاد، آغاز حرکت معنوی را برای عامه مؤمنان ضمانت می کند. ازاین رو، همه باید در جست وجوی کمال معنوی سیر نمایند تا به فراخور تلاش و ظرفیت خود، به درجات متعالی دست یابند. در اسلام هیچ انسانی که به رشد جسمی و عقلی رسیده است(بلوغ)، نباید از قافله معنویت عقب بماند. درحالی که در معنویت های نوین، اصولاً هیچ نقطه آغاز همگانی و ضمانت حرکت به سوی تعالی وجود ندارد و تنها انسان های خسته و درمانده از مادیات، به جهت دستیابی به کارکردهای مثبت معنویت گرایی، رو به سوی مناسک این نوع عرفان ها می گذارند(کیانی، 1386). یوگا، مدیتیشن، عرفان های سرخپوستی، بودیسم و... از این گروه به شمار می روند؛ زیرا بیشترین انگیزه پیروان آنها، بهره گیری از آثار دنیوی آن است و اصل پیروی نیز به نیاز و سلیقه افراد بستگی دارد. برای نمونه، در مکتب غیروحیانی تراودا بودیسم، که اعتقاد به ماوراء ماده و جهان های دیگر نفی شده و هدف انسان، تنها رهایی از چرخه تناسخ و رنج و عذاب ناشی از آن است، این عقاید با تفکرات پوزیتیویستی و نیز شرایط روحی- روانی انسان مدرن هماهنگی داشته است. ازاین رو، مشاهده می شود که مردمان نیازمند و آسیب دیده از فرهنگ سکولار، به منظور تسکین آلام خود، به این آیین گرایش می یابند(هاوکینز، 1381، ص 126).
اخلاق مداری و تصدیق فطری
رعایت اخلاق، امری فطری و مشترک میان همه انسان هاست. تا جایی که انجام کارهای غیراخلاقی در قالب هر آئین و مکتبی، مورد نکوهش قرار گرفته و در مقابل، افعال پسندیده، مورد تأیید و ستایش همگان خواهد بود. ازاین رو، انتظار می رود که شالوده یک عرفان حقیقی، که درصدد تعالی معنوی انسان هاست، با معیارهای اخلاقی عجین شده باشد. بر همین اساس، می توان، اخلاقی بودن را معیاری اساسی در سنجش حقانیت ادعاهای افراد و گروه ها دانست. با وجود این، مشاهده می شود که برخی از عرفان های نوپدید، در تعارض اساسی با اخلاق قرار می گیرند (ایرانی، 1386). برای نمونه، در انتقاد از مرام معنوی اشو گفته شده:
یک دروغ معرفتی او را به روا انگاری نارواهای رفتاری و اخلاقی رسانده است. او همه ارزش های اخلاقی و اصولی را نتیجه ترس و امنیت جویی و پناه بردن به هنجارهای برساخته اجتماعی معرفی می کند... (مظاهری سیف، 1387، ص 212).
در موردی مشابه، مکتب فالون دافا(قانون اکبر)، همه چیز را حلال می شمارد جز قتل؛ زیرا هیچ کس حق ندارد انسان یا موجود دیگری را بکشد. در این فرقه، ازآنجاکه ملکیت در این دنیا برای هیچ کس وجود ندارد، یک زن نباید خود را متعلق به همسر و فرزندانش بداند و می بایست به مردان دیگر نیز آرامش و شادی ببخشد(رنجبران، 1388، ص 23و35). در مقابل، در مراحل مختلف مناسک اسلامی، هنجارها و موازین اخلاقی به روشنی به چشم می خورد. از طهارت و آراستگی و نظم تا ادب، تواضع، رعایت حقوق هم نوعان، احترام به موجودات و.... برای نمونه، طهارت ازجمله مقدمات واجب و شروط لازم اغلب عبادات و به ویژه نماز است. خداوند متعال در باب این فریضه اخلاقی و شرعی می فرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکمْ وَ أَیْدِیَکمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکمْ وَ أَرْجُلَکمْ إِلَى الْکعْبَیْنِ وَ إِنْ کنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا (مائده: 6)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، چون برای نماز برخیزید (و وضو نداشتید) پس صورت ها و دست هایتان را تا آرنج بشویید، و بر سرتان و روی پاهاتان تا برآمدگی روی هر دو پا مسح کنید، و اگر جنب بودید شست وشو نمایید(غسل کنید). در آیین بزرگ حج نیز پرهیز از یک مجموعه محرمات ضروری است که نمود بارز توجه و تأکید بر اخلاقیات در مناسک اسلامی می باشد. همچنان که به هنگام احرام، مسلمانان را از جدال، فسوق(دروغ گفتن، دشنام دادن، فخرفروشی)، کشتن حیوانات و کندن درختان و گیاهان و... باز می دارد (امام خمینی، 1370، ص 94ـ77). اینگونه عدم تعارض مناسک اسلامی با موازین اخلاقی و حتی از خلال آن، ترویج و نهادینه ساختن هنجارهایی که کاملاً با فطرت الهی بشر هماهنگ است، راه را بر هرگونه دلزدگی و تردید مؤمنان و نیز خرده گیری های غیرمؤمنان از این مناسک، می بندد. به عبارت دیگر، راهی که در ابتدا به واسطه اعتقاد به وحیانی بودن منشأ صدور، حرکت در آن الزام آور شده بود، اکنون به واسطه انطباق بر اصول اخلاقی، خِرَدپذیر شده و مهر تأیید فطرت را نیز دریافت می نماید. در همین راستا، معنویت اخلاقی اسلام، که با تکالیف شرعی نهادینه شده است، در قالب آثار و رفتارهای مثبت فردی و اجتماعی ظهور خارجی پیدا می کند.
ریخت مندی و ارائة الگوی همگانی
عبادات اسلامی هم در کلیت خود و هم در جزییات مراحل، از نظم و ساختار ویژه ای برخوردارند. برای نمونه، نمازهای روزانه، روزه واجب، اعمال حج و... هر کدام باید در یک محدوده زمانی معین صورت پذیرد و عدول عمدی از این میقات های الهی، مقبولیت آنها را با اشکال مواجه می سازد. قرآن کریم درباره این عبادات می فرماید: أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوک الشَّمْسِ إِلى غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً(اسراء: 78)؛ نماز را از زوال خورشید(هنگام ظهر) تا نهایت تاریکی شب (نیمه شب) برپا دار و همچنین قرآن فجر(نماز صبح) را چرا که قرآن فجر، مشهود(فرشتگان شب و روز) است. شَهْرُ رَمَضَانَ... فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ (بقره: 185)؛ ماه رمضان... پس هر کس از شما این ماه را درک کند باید آن را روزه بدارد. الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ (بقره: 197) (زمان) حج ماه های معینی است. و در مورد اخیر، آیین حج می بایست در محدوده مکانی ویژه ای (مکه مکرمه) برگزار گردد؛ زیرا ماهیت آن بدان مکان خاص وابسته است: إنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَهُدیً لِّلْعَالَمِینَ (آل عمران: ۹۶)، فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ ... وَلِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ(آل عمران: 97) در حقیقت نخستین خانهاى که براى (عبادت) مردم نهاده شده همان است که در مکه است و مبارک و براى جهانیان (مایه) هدایت است. در آن نشانههایى روشن است... براى خدا حج آن خانه بر عهده مردم است.
افزون بر این، عبادات اسلامی در درون خود نیز از ترکیب و ساختار منظمی برخوردارند که می بایست به همان ترتیب موردنظر شارع مقدس و بدون تغییر و کم و کاست به انجام برسد. این مسئله، به قدری اهمیت دارد که در حوزة مسائل فقهی، رعایت ترتیب و موالات در انجام برخی مناسک و عبادات از واجبات به شمار آمده است(خوئی، 1412ق، ص 165). به هرحال، این نظم و ترتیب خدشه ناپذیر، که در کلیت و جزییات مناسک اسلامی وجود دارد، یک برنامه و الگوی همگانی و وحدت بخش را به منظور سیر معنوی به همه مخاطبان خود ارائه می دهد که مانع سرگردانی برخی و انحراف و خودمحوری برخی دیگر در مسیر سلوک معنوی می گردد. علاوه بر این، برخورداری از ساختار منظم، زمینه را برای تکرار و تداوم انجام این فرائض و در نهایت، تعمق بخشی به معنویت اسلامی فراهم می آورد. درحالی که عرفان های نوظهور امروزی، اصولاً یا از برنامة سلوک عملی خاصی برخوردار نیستند. مانند آئین بودا که با تکیه بیش از حد بر فردمحوری، مناسک و ریاضت های آن، تنها مخصوص طبقه راهبان و روحانیون است و عامه مردم، بهر ه ای از این عبادات و معنویت ندارند(هاوکینز، 1381، ص87). یا با در نظر گرفتن سلیقه های مخاطبان، و ارائه برنامه های متفاوت، که آمیزه ای از گزاره های معنوی ادیان و عرفان های مختلف است، تنها سعی در جذب حداکثری مردم به تعلیمات برساخته خویش دارند(مظاهری سیف، 1387، ص 60 و 291). این مسئله، علاوه بر اینکه حقانیت چنین مناسکی را زیرسؤال می برد، برای پیروان این آیین ها نیز چیزی جز حیرانی و ناکامی در رسیدن به معنویت حقیقی در بر نخواهد داشت.
نمادمندی و تعمق بخشی معنوی
رمزوارگی مترتب بر ریخت مندی عبادات است؛ زیرا این عبادات هم با کلیت و هم در مراحل خود، نماد و نشانه حقایق و امور مقدسی هستند که باطن مناسک را تشکیل می دهد. حقیقت عبادت در تحقق دو بعد ظاهری و باطنی آن است(احمدی و پور طولمی، 1389). عرفای مسلمان معتقدند: کلیه اموری را که وحی الهی به ارمغان آورده، ظاهری دارند که انسان آنها را با قالب، و باطنی دارند که با قلب خویش آنها را درمی یابد (جوادی آملی، 1384، ص 21). ارزش واقعی این اعمال نیز در نقش سازنده ای است که از راه شناخت اسرار باطنی و به کارگیری آن اسرار نهفته است(فاضلی، 1380، ص 16). بر همین اساس، یکی از آداب قلبیه عبادات، تفهیم است؛ به این معنا که می بایست هریک از اذکار، اوراد، حقایق و اسرار عبادات را با کمال دقت و سعی به قلب تعلیم و تفهیم نمود (امام خمینی، 1383، ص 28). به عنوان نمونه، حکمت سلام نماز چنین است:
عبد سالک چون از مقام سجود که سرّ او فنا است به خود آمد و حالت صحو و هشیاری برای او دست داد و از حال غیبت از خلق به حال حضور رجوع کرد؛ سلام دهد به موجودات، سلام کسی که از سفر و غیبت مراجعت نموده. پس در اول رجوع از سفر، سلام به نبی اکرم صل الله علیه و آله دهد؛ زیرا که پس از رجوع از وحدت به کثرت، اوّل حقیقت، تجلّی حقیقت ولایت است: نحن الأولّون السّابقون. و پس از آن، به اعیان دیگر موجودات به طریق تفصیل و جمع توجه کند (همان، ص 97).
در آئین حج نیز خود سفر حج نماد سفر آخرت، طواف هفت گانه آن، نماد آسمان های هفت گانه، احرام و پرهیز از محرمات نماد استغنای عبد و تنزیه معبود، قربانی کردن نماد مبارزه با هوای نفس و آزادسازی روح و... دانسته شده است (فاضلی، 1380، ص 59، 127، 132و151). بنابراین، عبادات اسلامی و مراحل گوناگون آنها، نمادهایی هستند که سالک راه حقیقت را مرحله به مرحله به سوی تعالی معنوی و قرب الهی سوق می دهند. به شرط آنکه فاعل این مناسک، از مشارٌ إلیه نمادها آگاهی یافته و بدان ها توجه کافی را مبذول دارد. هرچه توجه به باطن عبادات و نمادهای آنها بیشتر شود، میزان معنویت و مرتبه معنوی افراد نیز افزایش خواهد یافت.
در عرفان های شرقی و عرفان های سرخپوستی نیز برای نیروهای درونی و بیرونی عالم، نمادهای بسیاری در نظر گرفته شده است. از قبیل اعضای بدن انسان، اشیا بی جان و پدیده های طبیعی و.... اما به واسطه غیرعلمی، غیرعقلانی و بعضاً غیراخلاقی بودن آنها، فهم و پذیرش چنین نمادهایی دشوار بوده و به دنبال آن، بهره گیری معنویت اصیل از آنها نیز بسیار بعید به نظر می رسد.
تکرار و تداوم و تثبیت
تکرار عبادات بدنی و تداوم بر اذکار مقدس، یکی از شناخته شده ترین راه ها در جهت تزکیه و تعالی معنوی انسان است که از دیرباز ادیان سنتی و اخیراً نیز برخی از عرفان های جدید بر آن تأکید نموده اند. اما آنچه که مهم است، تأثیرگذاری این عبادات و اذکار به واسطه حقانیت آنهاست. ازاین رو، در فیض یابی پیروان عرفان های کاذب، که بر اذکار مبهم و موهوم مداومت دارند، بسی تردید وجود دارد. مانند آنچه که در عرفان سای بابا به آن توصیه می شود:
مؤثرترین راه ایجاد عشق، ذکر نام خداوند است. به عبارتی، مداومت بر تکرار کلمه اومّ. کلمه اومّ، پایه و اساس خلقت و نیروی حیاتی هر موجودی است. درست مانند هوایی که درون نی دمیده می شود و صدای آهنگین تولید می کند. اومّ ریشه اصوات همه جهان هاست. اهمیتش را دریابید و ذکر آن را تمرین کنید(فعالی، بی تا، ص 64).
علاوه براین، در برخی ادیان و عرفان های بشری، معدود مناسک آنها مقطعی بوده و یا به انتخاب سالک بستگی دارد. به عبارت دیگر، این عبادات، به عنوان وظیفه قطعی و به صورت منظم، در نظر گرفته نشده اند. اما یک مسلمان، مکلّف است که در روز پنج بار به نماز ایستاده و خدا را یاد کند؛ یک ماه در سال را روزه بگیرد. در صورت امکان، یک بار در طول حیات خود بار سفر بسته و آداب زیارت خانه خدا را به جا آورد. تکرار ذکر خدا و خشوع روزانه در برابر او به همراه امساک یک ماهه از امور مباح و تحمل رنج سفر حج و انجام این مناسک، همگی نشان از یک برنامه دقیق دارد که براساس آن، شارع مقدس با در نظر گرفتن میزان سختی عمل و امکان انجام آن، حکمتش بر این مقدر بوده که عمل عبادی تداوم یابد. روشن است که تلاش و تمرین و تکرار، رمز هر فعل کامل و مطلوب بشری است. مناسک شرعی نیز از این قاعده مستثنا نبوده و تثبیت ملکه تقوا و تقویت بعد روحانی انسان، حاصل این تکرار خواهد بود. خداوند متعال می فرماید: یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیهِ (انشقاق: 6)؛ هان ای انسان! تو در راه پروردگارت تلاش می کنی و بالاخره او را دیدار خواهی کرد.
پیامبر اکرم صل الله علیه و آله می فرماید: الْمُدَاوَمَةُ عَلَى الْعَمَلِ فِی اتِّبَاعِ الْآثَارِ وَ السُّنَنِ ـ وَ إِنْ قَلَّ ـ أَرْضی لِلَّهِ وَ أَنْفَعُ عِنْدَهُ فِی الْعَاقِبَةِ مِنَ الِاجْتِهَادِ فِی الْبِدَعِ وَ اتِّبَاعِ الْأَهْوَاءِ(کلینی، 1429، ج15، ص 23)؛ مداومت بر عمل براساس آثار و سنت، هرچند اندک، نزد خدا پسندیدهتر و خوش فرجام تر است از سخت کوشى در عبادت براساس بدعت و هوس. این روایت، علاوه بر توجه دادن به تمسک به مناسک الهی در مقابل بدعت های بشری، بر لزوم مداومت بر عمل نیز تأکید دارد. در روایت دیگری از آن حضرت، آثار این مهم تشریح شده است: أمّا المُداوَمَةُ عَلى الخَیرِ فیَتشَعَّبُ مِنهُ: تَرکُ الفَواحِشِ، و البُعدُ مِنَ الطَّیشِ، و التَّحَرُّجُ، و الیَقینُ، و حُبُّ النَّجاةِ، و طاعَةُ الرَّحمنِ، و تَعظیمُ البُرهانِ، وَ اجتِنابُ الشَّیطانِ، و الإجابَةُ لِلعَدلِ، و قَولُ الحَقِّ، فهذا ما أصابَ العاقِلَ بِمُداوَمَةِ الخَیر(مجلسی، 1403ق، ج 1، ص 119)؛ آنچه از مداومت بر کار نیک بر مىخیزد، عبارت است از: ترک زشتی ها، دور شدن از سبک سرى، بیرون آمدن از گناه، پیدا کردن یقین، عشق به رهایى و رستگارى، فرمان بردن از خداى بخشنده، بزرگداشت برهان، کنارهگیرى از شیطان، پذیرش عدل و گفتار حق. اینها چیزى است که از مداومت بر کار نیک به خردمند مىرسد.
کلام نوارانی معصوم علیه السلام به خوبی نمایانگر جنبه های معنوی مترتب بر انجام مناسک اسلامی و صبر و مداومت بر آنهاست. همان مقصودی که خداوند متعال در تحمل رنج سلوک همگانی و متعین اسلامی برای مؤمنان و متشرعان منظور داشته است.
جمع گرایی و هم افزایی معنوی
در نظر اول، معنویت صرفاً یک امر شخصی و درونی به نظر می رسد و عرفان های نوخاسته نیز به همین جنبه آن به شیوه روان شناسانه و کاربردی نظر دارند(وکیلی، 1386). مراقبه ها و تمرین های بدنی و ذهنی در مکاتب یوگا، مدیتیشن، فالون دافا، کاستاندا و... همگی تأییدی بر این مدعاست. برای نمونه، فنون مورد تأکید کاستاندا از جمله: خیره نگری، از بین بردن گذشته شخصی، رؤیا دیدن، بی عملی(متوقف کردن ذهن) و...(لوتگه، 1380، ص 138ـ57)، شخص را از جامعه جدا نموده و درون گرایی محض را در پی دارد. اما در تعالیم اسلامی، گذشته از اهتمام بر جنبه فردی، همزمان ابعاد اجتماعی آن نیز مورد توجه قرار می گیرد. برای نمونه، قرآن کریم و روایات اسلامی تأکید بسیاری بر اقامه نمازهای یومیه به صورت جماعت دارند. قرآن می فرماید: وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعینَ(بقره: 43)؛ نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و با رکوع کنندگان، رکوع کنید.
پیامبر خدا صل الله علیه و آله نیز فرموده اند: صَلَاةُ الْجَمَاعَةِ أَفْضَلُ مِنْ صَلَاةِ الْفَرْدِ بِخَمْسٍ وَ عِشْرِینَ دَرَجَةً(صدوق، 1362، ج 2، ص 521)؛ فضیلت نماز جماعت بیست و پنج برابر نماز فرادا می باشد. آیات و روایات بسیار دیگری با همین مضمون وجود دارد. امام رضا علیه السلام دلیل این تأکید را این گونه بیان می فرمایند: إِنَّمَا جُعِلَتِ الْجَمَاعَةُ لِئَلَّا یَکُونَ الْإِخْلَاصُ وَ التَّوْحِیدُ وَ الْإِسْلَامُ وَ الْعِبَادَةُ لِلَّهِ إِلَّا ظَاهِراً مَکْشُوفاً مَشْهُورا(حرعاملی، 1409ق، ج 8، ص 287)؛ علت تشریع نماز جماعت آن است که اخلاص و توحید و اسلام و بندگی خداوند متعال، آشکار و در معرض دید عموم و در میان مردم گسترده باشد. به یقین تظاهرِ عبادات اسلامی به شیوه جمعی، علاوه بر جنبه تبلیغی و ترویجی آن، یک نوع سینرژی یا هم افزایی معنوی ایجاد می کند. سینرژی به این معناست که بازده جمع کل نیروها، بیش از بازده جمع تک تک اعضا می باشد(سرمدی، گیوریان، 1379). به عبارت دیگر، نتیجه و نیرویی که از یک فعل گروهی به دست می آید، به مراتب بهتر و قوی تر از حاصل کار افراد به صورت جداگانه است. براساس روایات نیز دو اثر مهم بر هم افزایی عبادات جمعی مترتب است: اول، مقبولیت عمل عبادی نزد خداوند متعال و دوم، افزایش معنویت مؤمنان. در باب مقبولیت عبادات جمعی، امام صادق علیه السلام می فرمایند: مَا اجْتَمَعَ أَرْبَعَةُ رَهْطٍ قَطُّ عَلى أَمْرٍ وَاحِدٍ، فَدَعَوُا اللَّهَ، إِلَّا تَفَرَّقُوا عَنْ إِجَابَةٍ(کلینی، 1429ق، ج 4)؛ هیچ گاه چهار نفر فراهم نیامدند و برای مطلبی به درگاه خداوند دعا نکردند، مگر اینکه با اجابت آن دعا از هم پراکنده شدند. امام باقر علیه السلام نیز از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل می کنند که آن حضرت فرمودند: مَنْ سَمِعَ النِّدَاءَ فَلَمْ یُجِبْهُ مِنْ غَیْرِ عِلَّةٍ فَلَا صَلَاة لَه(طوسی، 1407ق، ج3 ، ص 24)؛ هر که صدای اذان جماعت را بشنود و بدون هیچ عذری اجابت نکند نماز ندارد(نمازش مقبول نیست).
علاوه بر این، تقرب الهی و استحکام رابطه معنوی مومنان با خداوند متعال نیز از برکات جمع گرایی عبادی اسلام است. در حدیث شریفی از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله آمده است: مَنْ أَحَبَ الْجَمَاعَةَ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ الْمَلَائِکَةُ أَجْمَعُونَ(نوری، 1408ق، ج 6، ص 445)؛ هر که نماز جماعت را دوست بدارد، خدا و فرشتگان او را دوست می دارند. آن حضرت همچنین فرموده اند: إنَّ الشَّیطانَ ذِئبُ الإنسان کذِئبِ الغَنَمِ یأخُذُ الشّاةَ القاصیةَ وَ النّاحیةَ فَإیاکم وَ الشّعاب وَ عَلیکم بِالجمَاعَةِ وَ العامّةِ وَ المَسجِدِ(متقی هندی، 1409، ج 7، ص 581)؛ شیطان گرگ انسان است، همانند گرگ گوسفندان که همیشه میش های دورافتاده و کناره گیر را می گیرد. پس از دسته بندی ها بپرهیزید و بر شما باد به حضور در جماعت و مجالس عمومی و مسجد. البته ترغیب جمع گرایی در اسلام، به نمازهای یومیه ختم نمی شود و در اثنای سایر عبادات این مسئله به جدّ مورد توجه شارع مقدس بوده است. مانند گردهمایی عظیم مسلمانان در آیین بزرگ حج، برگزاری نماز جمعه، برپایی اعیاد اسلامی مانند عید فطر و عید قربان و....
نتیجه گیری
بر خلاف آنچه که امروزه برخی روشن فکران در باب معنویت بدون عمل و تخفیف شأن انسان به واسطه هر نوع تکلیف، بدان معتقدند، از نتایج این پژوهش به دست می آید که احکام عملی و عبادی اسلام، با ویژگی هایی که دارد، نه تنها تخفیف مقام انسانیت نیست، بلکه بهترین راه برای رسیدن به معنویت است. به این ترتیب، با وحیانی بودن خود، زمینه و ضمانت آغاز حرکت معنوی عموم مسلمانان را فراهم آورده، با اخلاق مداری، زنگارهای تردید همگان را می زداید. با ساختار منظم و معین خویش، الگوی واحد و صراط مستقیمی را به پویندگان راه حقیقت نشان داده، با نمادهای اصیل خود، موجب غنای معنویت و افزایش رشد درونی سالکان خواهد شد. مداومت بر این عبادات، نهادینه سازی ایمان را در پی داشته و در نهایت، مسلمانان به واسطه صفت جمع گرایی چنین مناسکی، دوشادوش برادران و خواهران دینی خود، مراتب بالاتری از معنویت را تجربه نموده و هرگز در کنج عزلت و انزوای عرفان های نوظهور گرفتار نخواهند شد.
- ابنمنظور، محمدبن مكرم، 1414ق، لسان العرب، چ سوم، بيروت، دار صادر.
- احمدي، فهيمه و منيرالسادات پور طولمي، «آسيبشناسي عبادت از منظر قرآن و حديث»، 1389، فدك، ش 1، ص 27-11.
- اشو، 1384، آواز سكوت، ترجمه جواد سيدحسيني، تهران، بينا.
- ايراني، هادي، «امانيسم در موج معنويتگرايي سكولار»، 1386، كتاب نقد، ش 45، ص 422-391.
- برقى، احمدبن محمدبن خالد،1371، المحاسن، تحقيق جلال الدين محدث، قم، دار الكتب الإسلامية.
- بستانى، فواد افرام، فرهنگ ابجدى، 1375، چ دوم، تهران، اسلامى.
- تركمني، هادي، «مباني شريعتگريزي در عرفانهاي نوظهور»، 1391، مطالعات معنوي، ش 4و5، ص171-204.
- جواديآملي، عبدالله، 1384، جرعهاي از بيكران زمزم، ترجمه و تحقيق علي حجتي، چ دهم، تهران، مشعر.
- حر عاملى، محمدبن حسن، 1409ق، وسائل الشيعة، قم، آلالبيت.
- خميني، روحالله، 1370، مناسك حج، چ پنجم، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني.
- ـــــ ، 1383، آداب باطني و اسرار معنوي نماز «گزيدهاي از كتاب آداب الصلوة امام خميني و اسرار الصلوة آيت الله ملكي تبريزي»، ترجمة و تحقيق علي شيرواني، چ سوم، قم، دفتر نشر معارف.
- خوئي، سيدابوالقاسم، 1412ق، توضيح المسائل، چ بيست و نهم، قم، لطفي.
- رنجبران، داود، 1388، عرفانهاي وارداتي فالون دافا و عرفانهاي سرخپوستي، تهران، ساحل انديشه.
- زبيدى، محمدبن محمد، بيتا، تاج العروس، تحقيق على شيري، بيروت، دارالفكر.
- سبحانينيا، محمدتقي، «تكاليف شرعي؛ توهين يا تكريم»، 1386، معرفت، ش 113، ص 127ـ142.
- سرمدي، سعيد و حسن گيوريان، «سينرژي و تعاون»، 1379، تعاون، ش 110، ص 23-19.
- صدوق، محمدبن على، 1362، الخصال، تحقيق علىاكبر غفارى، قم، جامعه مدرسين.
- طوسى، محمدبن حسن، 1407ق، تهذيب الأحكام، تهران، دار الكتب الاسلاميه.
- غباري بناب و ديگران، «هوش معنوي»، انديشه نوين ديني، 1386، ش 10، ص147-125.
- فاضلي، قادر، 1380، اسرار و عرفان حج، تهران، فضيلت علم.
- فعالي، محمدتقي، بيتا، آشنايي با مكاتب عرفاني معاصر، www.erfan90.persian.blog.ir.
- قمى، عباس، 1414ق، سفينة البحار، قم، اسوه.
- كتز، استيون، 1383، ساخت گرايي، سنت و عرفان، ترجمة سيدعطاء انزلي، قم، آيت عشق.
- كريسايدز، جرج.د، «تعريف معنويت گرايي جديد»، 1382، ترجمة باقر طالبي دارابي، هفت آسمان، ش 19، ص140ـ127.
- كلينى، محمدبن يعقوب، 1429ق، الكافي، قم، دارالحديث.
- كياني، محمدحسين، «جایگاه آرامش در عرفان و معنویتگرایی جدید»، 1386، كتاب نقد، ش 45، ص 246-207.
- لوتگه، لوتار.ار، 1380، كاستاندا و آموزشهاي دون خوان، چ پنجم، تهران، ميترا.
- متقيهندي، حسامالدين، 1409ق، كنز العمال، بيروت، موسسة الرسالة.
- مجلسى، محمدباقر، 1403ق، بحار الأنوار، بيروت، دار إحياء التراث العربي.
- محمدي ريشهري، محمد، 1388، مباني شناخت، چ دوم، قم، دارالحديث.
- مظاهريسيف، حميدرضا، 1387، جريانشناسي انتقادي عرفانهاي نوظهور، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي.
- ملكيان، مصطفي، 1380، راهي به رهايي، تهران، مؤسسة نگاه معاصر.
- نورى، ميرزاحسين، 1408ق، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسة آلالبيت.
- نوري، عليآقا، 1386، تصوف و شريعت، بيجا، باشگاه انديشه.
- وكيلي، هادي، «آسيبشناسي معنويتگرايي نوپديد در ايران»، 1386، كتاب نقد، ش 45، ص ص16-3.
- هاوكينز، بردلي كي، 1381، آئين بودا، ترجمة علي حاجيبابايي، تهران، ققنوس.
- يثربي، محمدرضا، «جایگاه شریعت در قلمرو عرفان»، بيتا، کتاب نقد، ش 35، ص 128-93.