آداب و مراتب روحانیت در کلیسای کاتولیک رم و انگلیس
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
مسیحیت از آغاز تاکنون، معتقد به قوانینی بوده است که براساس ساختارهای متفکران دینی آن بنا شده است، این تشکیلات روحانی و انتصاب ها، با فاصله ای نسبتاً زیاد به حضرت عیسی(ع) می رسد که به عنوان مرجعی موثق تلقی می شود. و در طول زمان و براساس نیازهایی که برای سازمان دهی کلیسا احساس می شد، این سلسله مراتب به وجود آمد. مدیریت و ریاست در سطح بالای آن به عهدة اسقف است و تمام امور و نظم در کلیسا، وابسته به نظارت و برنامه ریزی او انجام می شود.
تمام آداب و مراسم دینی برطبق نظرات اسقف تعیین و به ترتیب، به مناصب پایین تر ارجاع داده می شود. رتبه ها در کلیسا از جایگاه مهمی برخوردارند. این رتبه بندی، از آغاز با شکل گیری کلیسای کاتولیک رم متولد شد، بخصوص مقام اسقفی در کلیسای انگلیکن محور و رأس امور به شمار می آید. این اجتماعات، در کلیسای انگلیس هم به شکل مستقلی عمل می کند و همگی از سراسقف کلیسای کنتربری رهبری می شوند. در خود کلیسا نیز مراتب رعایت می شود؛ هر فرد روحانی مسئول انجام کاری است.
هدف از نگارش این مقاله، تبیین تفاوت ها و نقاط مشترک میان کلیسای کاتولیک رم و کلیسای انگلیس، بخصوص انگلیکن ها می باشد. وظایف و سلسله مراتبی مختص آنها و مهم ترین مباحث موردنظر اسقف ها، بخصوص اسقف اعظم کلیسای جامع کنتربری می باشد.
تفاوت ها مصلحان پروتستان، که کلیسای انگلیس هم از همین اصول پیروی می کند، هیچ گونه اختلافی در محور «مسیح شناسی»، «عیسی خدایی» و «الهیات تثلیثی» با سایر مسیحیان نداشتند. همة آنها «اعتقادنامة نیقیه» و سایر اعتقادنامه ها را تصدیق می کردند. آموزة «تجسد خدا» و «تثلیث الوهیت» را کاملا قبول داشتند. در مقابل، در برخی مسائل اعتقادی و آیین های مذهبی، راه خود را از سایر مسیحیان جدا کرده بودند. یکی از مهم ترین محورهای اختلاف، مسئله «حجیت کلیسا» است. آنها معتقدند که «کتاب مقدس و تنها کتاب مقدس، حجت است.» درحالی که کلیسای کاتولیک معتقد است: «مرجع تشخیص عقاید صحیح و واسطة فیض، کلیسایی است که سلسله مراتب اسقف هایش، به رسولان و در نهایت، به مسیح برسد». طبق سخن کاتولیک ها، کتاب مقدس باید به وسیلة کلیسا و پاپ تفسیر گردد. درحالی که مصلحان معتقدند کتاب مقدس به هیچ مفسری نیاز ندارد؛ هر شخص مسیحی می تواند خود به کتاب مقدس مراجعه و آموزه های عقیدتی و احکام عملی را از آن استفاده کند. کلیسا جماعت مؤمنان است و رئیسی جز مسیح ندارد. بنابراین، هیچ فرد و نهادی واسطة فیض نیست. کلیسای کاتولیک و ارتدکس، در بحث حجیت کلیسا، دو نکته را مطرح می کردند (مولند، 1368، ص 35، 63، 57ـ59، 38).
1. غیر از کتاب مقدس، تعالیم شفاهی دیگری از حضرت عیسی باقی مانده و سینه به سینه نقل شده است.
2. کلیسا معصوم است و هرگاه در موضع فتوا دادن قرار می گیرد، با تأیید روح القدس از خطا در امان می ماند (توفیقی، 1389، ص 149-150).
کلیسای کاتولیک، «فیض خداوند» و «اعمال صالح» را شرط سعادت بشر می داند. اعمال نیک عبارتند از: احکام خدا، یعنی احکام ده گانة عهد عتیق و اخلاق کامل مسیحیت. اخلاق مسیحیت، قوانین عملی مشخصی است که بر عهدة اشخاص گذاشته می شود، مانند حضور در مراسم کلیسایی، شرکت در عشای ربانی، حضور برای اعتراف به گناه و مواردی دیگر. اما پروتستان ها در حصول نجات، «ایمان» را کافی می دانند. مارتین لوتر معتقد بود: «وقتی خدا فردی را می پذیرد، او را تغییر می دهد. پس اعمال صالح نتیجة ضروری ایمان است» (کرنز،2008،ص168؛ مک کراث،1387،ص51-471-472).
اختلاف دیگر در مسئلة «عشای ربانی» است. کاتولیک ها این آیین را به منزلة تقدیم قربانی به خداوند می دانند که لازم است تحت اشراف روحانیان انجام پذیرد. به علاوه، بر این مطلب تأکید می کند که در مراسم عشای ربانی، «نان و شراب» حقیقتاً و ذاتاً به «خون و گوشت مسیح» تبدیل می شود. این آموزه را «تبدّل جوهر» می نامند. اما لوتر هر دو مطلب را رد نموده، معتقد بود که خداوند در همه جا حضور دارد و در نظریة «هم ذات شدن با خدا» این نکته را مطرح کرد که خداوند از همان اول در اجزای نان و شراب حضور داشته است. البته اصلاح گران سوئیسی، همچون تسوینگلی به این باور رسیدند که نان و شراب، صرفاً نماد حضور مسیح در آیین عشای ربانی هستند(همان، ص 196ـ203).
مسئلة اختلافی دیگر «اعتراف» است. شخص گناهکار مقابل کشیش می ایستد و اعتراف خود را درحالی که سرش را به موازات کمربند کشیش خم کرده، اظهار و اعلام پشیمانی می کند. کشیش نیز شخص توبه کننده را به تناسب بزرگی گناهش به دعا، روزه و زیارت های مخصوص مکلف می سازد. کاتولیک ها به «برزخ» اعتقاد دارند. برزخ جایگاهی است که مؤمنان گناهکار، یعنی کسانی که پس از تعمید گناه کرده و مجازات دنیوی مقرر را تحمل نکرده اند، پس از مرگ مدتی در آنجا کفارة گناهان را می گذرانند. ارتدوکس ها هم به برزخ اعتقاد دارند، ولی چنین اعتقادی نزد کلیسای فرق پروتستان ها پذیرفته نیست.
کاتولیک ها مناصب کلیسایی را به هفت رتبه تقسیم می کنند. اما پروتستان ها و ارتدوکس ها مناصب را تنها سه رتبه می دانند: اسقفی، کشیشی و شماسی. به علاوه، لزوم تجرد کشیشان را هم انکار می کنند. لوتر تأکید می کرد که باید به کشیشان اجازة زناشویی داده شود. دعا برای مردگان، که در کلیسای کاتولیک و ارتدوکس آمده است و موجب دریافت احتمالی نور الهی است، در فرق کلیسای پروتستان فاقد ارزش است. به گفتة لوتر، زیارت اماکن مقدس، روزه و برگزاری مراسم دعا برای مردگان، باید منسوخ شود.
تصاویر شخصیت های مقدس کلیسایی و فرشتگان، از دیرباز مورد احترام فوق العاده کلیسای کاتولیک بوده و طبق تعالیم رسمی کلیسایی، احترام به تصاویر، تنها در صورتی که به قصد احترام به شخص صاحب تصویر باشد، جایز است. کلیسای انگلستان هم وجود تماثیل و تصاویر در کلیسا را جایز نمی دانند و این گونه احترام را پرستش تلقی می کنند (لین، 1386، ص 476).
سلسله مراتب کلیسای کاتولیک رم
1. پاپ: رهبر کلیسا، وی در واتیکان مستقر است. کاتولیک ها اعتقاد دارند پاپ در تعریف موضوعات ایمانی و اخلاقی خطاناپذیر و معصوم است.
2. کاردینال: توسط پاپ منصوب می شود. ۱۷۸ کاردینال در سراسر دنیا وجود دارد. عده ای از این کاردینال ها، شورای کاردینال های انتخاب پاپ را تشکیل می دهند و به عنوان مشاور پاپ محسوب می شوند و در زمان مرگ او پاپ جدید را انتخاب می کنند.
3. اسقف اعظم: اسقفی است که در قلمرو ناحیه ای در شهرهای اصلی به کلیسا خدمت می کند که این ناحیه، قلمرو زیرنظر اسقف اعظم نیز نامیده می شود. یک کاردینال می تواند اسقف اعظم نیز باشد.
4. اسقف: وی همانند کشیش در یک جا مستقر بوده و آموزگار اصول تعلیمی کلیساست و بر کار کشیشان نظارت دارد.
5. کشیش: وی مسئول انجام کارها و مراسم عبادی ازجمله عشای ربانی، تعمید و ازدواج است.
6. دیکون (شماس): این مقام کلیسا یک درجه پایین تر از کشیش است و به کسی گفته می شود که برای کشیش شدن آماده می شود. در کلیسای پروتستان، به این مقام «شماس» گفته می شود و کشیش را برای امور غیرنیایشی یاری می کند. یک دیکون، همیشگی می تواند ازدواج کند و در اجرای برخی از آداب و رسوم دینی به کشیش کمک کند(علم خواه، 1392).
آداب کلیسای کاتولیک روم
در مذهب کاتولیک روزه داری، کاهش وعده های غذایی به یک وعده است که نباید همراه با گوشت باشد و دو وعده سبک که خوردن غذاهای جامد میان وعده ها جایز نیست و روزه مختص به افراد 18 تا 59 ساله است. پرهیز کامل برای افرادی که بیش از 14 سال سن دارند، ضروری است. برای انجام آن، باید یک روز کامل از خوردن گوشت و مشتقات آن پرهیز کرد. پرهیز جزئی دربرگیرنده تناول گوشت در یک وعده در طول روز است. پاپ پیوس دوازدهم، در سال 1956 برخی قوانین روزه داری را تسهیل کرد و پاپ پل ششم، برخی قوانین دشوار روزه کاتولیک روم را تغییر داد و توصیه کرد که روزه داری باید متناسب با وضعیت اقتصادی محلی باشد. همة کاتولیک ها به صورت اختیاری روزه می گیرند. در آمریکا دو روز روزه اجباری برای کاتولیک ها وجود دارد و آن چهارشنبه خاکستر و جمعةالصلیب (روز تصلیب مسیح) است.
جمعه های ایام روزه و پرهیز نیز روزهایی است که کاتولیک ها طی آن از خوردن گوشت اجتناب می کنند. در میان سنت های کلیسای کاتولیک، می توان به پرهیز از خوردن پیش از حضور در مراسم عشای ربانی نیز اشاره کرد. اما امروزه این قوانین تسهیل شده و کاتولیک ها باید یک ساعت پیش از مراسم عشای ربانی از خوردن اجتناب کنند. درحالی که هنوز هم برخی کاتولیک ها از قوانین قدیمی تر پیروی می کنند. در کلیسای انگلیکن روزهای خاصی به عنوان روزه و پرهیز بیان شده است. ما از زمان جدایی این کلیسا از کلیسای کاتولیک، مقرراتی برای نوع پرهیز در این روزها و همچنین هیچ تمایزی میان روزه و پرهیز وجود نداشته است. روزهای روزه و پرهیز در این کلیسا، تا قرن نوزدهم زمانی که انگلیکن ها تحت تأثیر جنبش ارتدوکس بودند، کاهش یافت. اما پس از آن بار دیگر این روزها را جدی تلقی کردند. انگلیکن ها پیش از روزهای تولد مسیح، تطهیر مریم مقدس، عید بشارت باکره مقدس، عید پاک، پنطیکاست، سنت ماتس، سنت جان، سنت پیتر، سنت جیمز، سنت بارتالامه، سنت متیو، سنت سیمون و سنت جود، سنت اندرو، سنت توماس به نیایش و پرهیز دعوت شده اند (علم خواه، 1392).
مقام پاپ
مطابق اعتقاد کاتولیک ها، کسی که به عنوان پاپ انتخاب می شود، ادامه دهندة راه پطروس، نخستین فردی است که مسیح برای هدایت کلیسا معرفی کرده است. فردی که در این جایگاه قرار می گیرد، نام جدیدی، برگرفته از نام یکی از قدیسان برخوانده می شود. اما بر روایت آفرینش در انجیل، آموزه های کلیسای کاتولیک نظریه تکامل تر میکل آنژ برگرفته است. در مورد پیدایش انسان، که یکی از اعتقادات بنیادین مسیحیت است. قرائت کلیسای کاتولیک روم از تثلیث، چنین تعریف شده است: «تثلیث» اعتراف به گناهان و «طلب استغفار» نزد کشیش در کلیسای کاتولیک، آئینی مقدس شمرده می شود.
اعتقاد به تثلیث کشیشان و ممنوعیت انتصاب زنان به عنوان کشیش، ازجمله آموزه های بنیادین کلیسای کاتولیک عنوان می شوند.
کلیسای کاتولیک باور به «قدیس» دارد. برای قدیس معرفی کردن فردی در کلیسای کاتولیک، باید معجزه ای از فرد موردنظر، به کلیسا اثبات شود، آموزه های کلیسای کاتولیک نظریه تکامل در مورد پیدایش انسان را رد نمی کند، اما بر روایت آفرینش در انجیل است، تأکید دارد.
مناصب روحانی
در کلیسای ارتدوکس، سه منصب روحانی وجود دارد که عبارتند از: شماس، کشیش و اسقف. آنان که به مراتب بالاتر می رسند و عناوینی از قبیل متروپولیتن استفاده می کنند. متروپولیتن، پیشوای دینی یک منطقه است؛ در کلیسای ارتدوکس، گاه در مورد شماس از کلمه دیکون استفاده می شود(لئو، 1376، ص 78؛ C.f: Cunningham, 2009, p.126).
در کلیسای ارتدوکس سراسقف سرپرست یک کلیسا است. متروپولیتن ها و سراسقف ها را هیأت حاکمة کلیسا انتخاب می کند و در مصادر امور می گمارد. البته در این کلیسا، دو منصب دیگر نیز وجود دارد که عبارتند از: کمک شماس و قاری. این دو منصب، در مرتبه های بعدی قرار دارند. نمی توان آنان را جزء روحانیان کلیسای ارتدوکس به شمار آورد. در گذشته های دورتر، در این کلیسا رتبه های دیگری نیز وجود داشته اند. رتبه هایی که امروزه در کلیسای ارتدوکس وجود ندارند. ازجمله این مناصب، می توان به متصدی اخراج ارواح خبیث اشاره نمود.
کلیسای کاتولیک: در این کلیسا سه رتبه اصلی اسقفی، کشیشی و شماسی وجود دارد. در کلیسای کاتولیک، گاه به جای واژه شماس از کلمه دیکون استفاده می شود.
البته شورای ترنت، هفت رتبه روحانی را مشخص نموده است. این رتبه ها عبارتند از: کشیش (مقام اسقفی نیز ذیل همین عنوان قرار داد)، شماس، کمک شماس، دربان، قاری، خادم کلیسا و متصدی راندن ارواح پلید. در این کلیسا، مقام اسقفی، بالاترین درجه روحانی به شمار می آید. بنابراین، عناوینی مانند اسقف اعظم، کاردینال و پاپ، اگرچه از نظر قانونی دارای حوزه اختیارات وسیع تری هستند، اما برای رسیدن به این مقامات، نیازی به تقدیس خاصی ندارند(مولند، 1381، ص 120).
سایر کلیساها (چند کلیسای خاص)، اگرچه دستگذاری را به عنوان شعار دینی نمی شناسند، اما انتصاب به مقامات روحانی را به عنوان یک قانون کلیسایی پذیرا هستند. در این کلیساها نیز سلسله مراتب روحانی وجود دارد. برای نمونه، در کلیساهای انگلیکن، این کلیسا در آمریکا و اسکاتلند با عنوان اپیسکوپال شناخته می شود. در کلیساهای اصلاحی (کالونی) و کانگریگیشن، چهار مقام دینی وجود دارد. این مقام ها عبارتند از: پیشوای روحانی، معلمان، شیوخ و شماس ها(همان، ص 238؛ لئو، 1376، ص 30 و 350).
در کلیسای پرزبیتری، عناوینی نظیر اسقفی و کشیشی جایگاهی ندارند. در این کلیسا، بالاترین رتبه روحانی از آن شیوخ است که این عنوان، در دو شکل شیخ مربی یا شبان (خادم) و شیخ حاکم وجود دارد. البته در این کلیسا، رتبة شماسی نیز وجود دارد (لئو، 1376 ص 140ـ141).
همین طور در کلیسای لوتری، هرچند رتبه هایی مانند اسقفی و کشیشی (شبانی) را پذیرفته اند، اما به طور کلی در این کلیسا اهمیت چندانی به مقامات روحانی داده نمی شود، برخی مسیحیان مانند باپتیستها و کویکرها به طور کلی فاقد مراتب روحانی هستند و به همین دلیل در این کلیساها، انتصاب به مقامات روحانی، فاقد مفهوم است (همان، ص 100 و 355).
تقسیم وظایف
در کلیسای کاتولیک، تأیید و انتصاب، کار اسقف است، اما عشای ربانی، بخشش گناه و تدهین نهایی می تواند توسط کشیش ها انجام شود. شماس ها نیز باید کشیش ها را در انجام شعائر دینی، یاری نمایند. در کلیسای اسقفی نیز انتصاب بر عهده اسقف هاست. کشیش ها شعائر را انجام می دهند و شماس ها کمک کار کشیش ها می باشند(همان، ص 30).
در کلیسای انگلیکن، انتصاب به مقامات روحانی در حوزه اختیارات اسقف هاست. کشیش ها عهده دار انجام شعائر و ایراد پند و موعظه در کلیسا هستند. برگزاری دعای صبح و شام، آمرزش افراد، خواندن رساله و اعمالی از این دست، از وظایف شماس به شمار می آید (مولند، 1381، ص 238).
در کلیسای اصلاحی، اجرای شعائر و انجام وعظ، بر عهدة کشیش است. آنها عهده دار تعلیم اصول دینی هستند. شیوخ در امور روحانی به کشیش ها کمک می رسانند و شماس ها، وظیفه مراقبت و دستگیری از فقرا و نیازمندان را بر عهده دارند(همان، ص 350ـ351 و 392).
در کلیسای کانگریگیشنال، کشیش ها عهده دار انجام شعایر هستند و شماس ها کشیشان را در برگزاری شعایر کمک می کنند.
در کلیسای پرزبیتری، شیوخ، عهده دار سرپرستی کلیسا هستند و شماس ها، عهده دار وظایفی مانند توزیع صدقات هستند(لئو؛ 1376ص 140ـ141).
ازدواج مقامات روحانی
تجرد برای شماس ها، کشیش ها و اسقف های کاتولیک رومی، امری اجباری است، حال آنکه در آیین ارتدوکس، فقط اسقف ها باید مجرد باشند(همان، ص 68). در کلیسای کاتولیک، کمک شماس، شماس، کشیش و رده های بالاتر از آن، حق ازدواج ندارند(مولند، 1381، ص 120).
قانون کلیسای ارتدوکس در مورد ازدواج مقامات دینی تا حدودی متفاوت با دیدگاه کلیسای کاتولیک است. از نگاه کلیسای ارتدوکس، شماس و کشیش اگر پیش از انتصاب، ازدواج کرده باشند، می توانند به زندگی با همسر خود ادامه دهند. اما کسانی که به این مقامات گماشته می شوند، اگر مجرد باشند دیگر حق ازدواج نخواهند داشت. در این کلیسا، اسقف ها همواره باید مجرد باشند و انتصاب افراد متأهل به مقام اسقفی ممنوع است(لئو، 1376، ص 80؛ مولند، 1381، ص 61).
کلیساهای مختلف پروتستان نیز در این زمینه با یکدیگر اختلاف نظر دارند. اما در بسیاری از این کلیساها، منعی برای ازدواج مقامات روحانی وجود ندارد(ر.ک: لئو، 1376، ص 30 و 355).
کلیسای کاتولیک به شدت با انتصاب زنان به هرگونه مقام کلیسایی مخالفت می کنند. این کلیسای در سال 1995 و در زمانی که بحث ها بر سر انتصاب زنان شدت گرفته بود، اعلام داشت که دیدگاه این کلیسا در مورد عدم جواز انتصاب زنان از خطا مصون است و ازاین رو، گفت و گوی بیشتر در این مورد را ممنوع اعلام کرد(وان وورست، 1384، ص 521).
رهبران این کلیسا با اشاره به سنت حضرت مسیح، اظهار می دارند که آن حضرت از هیچ زنی برای عضویت در دوازده شاگرد خود دعوت نکرد. این همان چیزی است که پاپ اینوسنت سوم، در آغاز قرن سیزدهم بارها اظهار کرده است: «گرچه مریم باکره مقدس در عظمت و برتری از همة رسولان بالاتر بود، اما خداوند کلیدهای ملکوت آسمان را نه به او بلکه به آنان سپرد» (همان، ص 523).
البته آن گونه که از منابع تاریخی برمی آید، انتصاب زنان به مقام شماسی، تا قرن ششم در این کلیسا وجود داشته است، اما این رسم در دو شورای اپایون(Epaon) و اورلئان(Orleans) طرد گردید. از این زمان به بعد، در کلیسای کاتولیک، هیچ منصب روحانی ای به زنان واگذار نگردید (John Anthony, 2008, p. 327).
کلیسای شرق نیز در مسئلة انتصاب زنان بر همین سنت قدیمی پایبند است و با درخواست هایی که در این مورد از کلیساهای ارتدوکس شده است، مخالفت می کند(وان وورست، 1384، ص 522).
لازم به یادآوری است که گماشتن زنان به مقام شماسی در این کلیسا تا قرن دوازدهم رایج بوده است، اما از این زمان به بعد، تقدیس زنان و گماردن آنان به مقام شماسی، از این کلیسای رخت بر بست (John Anthony, 2008, p. 327).
از نگاه برخی مسیحیان، منع انتصاب زنان به مقامات روحانی هرگز قابل پذیرش نیست. هانس کونگ، دانشمند و الهی دان بزرگ معاصر بر آن است که زنان نیز به عنوان رسول حضرت مسیح انجام وظیفه می نموده اند. از نگاه وی، تنها در زمان نگارش انجیل لوقا بود که عنوان رسول به صورت مشخص در مورد دوازده شاگرد خاص به کار رفت، اما در زمان مسیح، تفاوتی میان مردان و زنان نبوده و آنان نیز عهده دار این مسئولیت بوده اند(کونگ، 1386، ص 19ـ20).
البته این دیدگاه اختصاصی به کونگ ندارد. امروزه بسیاری از کلیساهای انگلستان زنان را نیز همانند مردان، به مقامات روحانی منصوب می کنند(برانتل، 1382، ص 110، 156 و 356).
بیانیة سی و نه ماده ای دینی در سال 1563 تصویب شده و اظهارات معین تاریخی دکترین انگلیسی در ارتباط با ناسازگاری اصلاح گرایی انگلیسی، به ویژه در ارتباط با دکترین یا نظریه کالوینیست (Calvinist) و رویه های کلیسای کاتولیک، که منجر به ایجاد دکترین کلیسای انگلیس گردید، می باشد. این عنوان معمولاً به صورت «بیانیة سی و نه ماده ای» مطرح می شود.
کلیسای انگلستان درصدد یافتن موقعیت دکترینی خود در برابر کلیسای کاتولیک رم و پروتستان های قارة اروپا بود. مجموعه ای از اسناد معین در طی یک دورة سی ساله به عنوان وضعیت سیاسی و دکترینی تغییر یافته از زمان تکفیر هنری هشتم در 1533 تا تکفیر الیزابت اول در سال 1570 نوشته شده و اصلاح گردیدند.
مقام اسقفی
این منصب تنها در مذهب کاتولیک و ارتدوکس معتبر است. البته برخی کلیساهای پروتستان همچون کلیسای لوتری و متودیست ها مناصبی با وظایف مشابه مقام اسقف دارند، ولی به طور کلّ کلیسای پروتستان تنها دو مقام کشیش و شماس را قبول دارد(سلیمانی اردستانی، 1382، ص 219). بر اساس عقیده این دو کلیسا، پس از صعود عیسی به آسمان، رسولان مسئولیت جانشینی عیسی را به عهده گرفتند که در رأس آنان پطرس رسول است. رسولان در اواخر عمر خود، کسانی را به عنوان جانشینان خود میان امت مسیحی باقی گذاردند. این جانشینان در میان کلیساهایی که از یهودیت نشأت گرفته بودند، کشیش نام گرفتند(اول تیموتائوس 14:4؛ تیطس 5:1).
در مقابل کلیساهایی که در دنیای یونانی زبان تأسیس گردید، به این اشخاص، اسقف می گفتند(فیلیپیان 1:1؛ اول تیموتائوس 3: 1-7). فرق مسیحت معتقدند که این منصب ریشه در تعالیم پولس دارد. پولس در اولین رساله خود، خطاب به تیموتائوس چنین نوشت: «زنهار از آن کرامتی که در تو است که به وسیله نبوت با نهادن دست های کشیشان به تو داده شده است بی اعتنائی منما» (اول تیموتائوس4: 14). او همچنین مأموریت دست گذاری پیران (کشیشان) را بر عهده تیموتائوس گذاشته، و می گوید: «دست ها به زودی بر هیچ کس مگذار»(تیموتائوس 22:5) و نیز می گوید که تعلیمات رسولان را به آنها بسپارد: «آنچه به شهود بسیار از من شنیدی، بر مردمان امین بسپار که قابل تعلیم دیگران هم باشند»(تیموتائوس 2:2).
ازاین رو، این دو واژه در ابتدا به یک معنی به کار می رفت و عهد جدید نیز در مورد اطلاق این دو عنوان به یک خدمت صراحت دارد (اعمال 17:20؛ تیطس 1: 5-7)، ولی بسیار زود اختیارات و وظایف اسقفان از کشیشان، که همکاران او محسوب می شدند، جدا گشت.
تفکیک مقامات کلیسایی
اولین کسی که به تفکیک میان مقامات کلیسایی اشاره کرد که می بایست مقامات کلیسایی دارای ترتیب باشد کلمنت روم است. وی در رساله ای که از کلیسای روم خطاب به قرنتس، به نگارش در آورده است، بر اهمیت نظم در کلیسا تأکید بسیاری دارد. وی همچنین بر رعایت ترتیب صحیح جانشینی در خدمت مسیح تأکید می کند. خدا مسیح را فرستاد و او نیز رسولان را تعیین کرد و آنان نیز به نوبه خود اسقفان و شماسان را تعیین کردند(لین، 1386، ص 13).
کلیسای اسقفی غیرسنتی (مانند کلیساهای متدیست ها، ناصری و بعضی از لوتری ها و کلیساهای انجیلی)، اهمیت جانشینی رسولان را منکرند، اما اسقف ها را از زمان عهد جدید به بعد شخصیت های تاریخی مهمی در کلیساهای مسیحی می دانسته اند. سایر گروه های مسیحی مانند آمیش ها را اسقف هایی اداره می کنند که کار آنان صرفاً اجرایی است(جوویور، 1381، ص 459).
کلیسای پروتستان و کاتولیک با انتصاب بانوان به مقام کشیشی، و بالطبع اسقفی مخالفت دارند. اما در بین کلیساهای انگلیکن، پیروان کلیساهای اسقفی آن را مجاز می دانند. در یازده فوریه 1989، فصل جدیدی در مبارزات فمنیستی گشوده شد. در این تاریخ، مادر روحانی باربارا هاریس(Barbara Harris)، که کشیش کلیسای اسقفی بود، به اسقفی کلیسایش در اسقف نشین ماساچوست(Diocese of Massachusetts) منصوب شد(زیبایی نژاد، 1382، ص 322، 323).
سلسله مراتب کلیسایی
پس از مرگ پولس، مرتبه ای از نهادسازی اجتناب ناپذیر می نمود. از نظر تاریخی، اثبات اینکه اسقف ها جانشینان بلافصل و انحصاری رسولان هستند، ممکن نیست؛ چراکه در مسیحیت اولیه، یک زنجیره متصل از آیین دست گذاری از رسولان تا اسقف های امروزی را نمی توان یافت.
از نظر تاریخی در مسیحیت اولیه، پس از دوره رسولی، اسقف ها و کشیشان محلی به همراه معلمان و سایر مقامات کلیسایی به عنوان تنها رهبران جوامع مسیحی، رسمیت یافتند. در مرحله بعد، نظام حاکمیت اسقفی با ریاست تنها یک اسقف، به نحو روزافزونی، تکثر اسقف ها و کشیش ها در یک شهر و سپس در سراسر نواحی کلیسا را از بین برد(میلر، 1382، ص 110)
با ابتکار اسقف ایگناتیوس، نظامی متشکل از سه مقام به وجود آمد که در سراسر امپراطوری معمول گشت: اسقف، کشیش و شماس. اسقف سِمت ریاست بر دو مقام دیگر را بر عهده دارد. به نظر وی، بدون این سلسله مراتب سه گانه کلیسایی وجود نخواهد داشت(کرنز، 2008، ص 176). از نظر وی همچنان که عیسی مسیح از خدا اطاعت می کرد، اطاعت از فرامین اسقف نیز لازم است. در حقیقت، اسقف محور آئین های کلیسا به شمار می آورد (لین، 1386، ص 14).
بنابراین، تشکیلات کلیسای کشیشی اسقفی، مبتنی بر هیچ نوع نهادی، که خود عیسی بنیان نهاده باشد، نیست و به هیچ وجه نمی توان آن را مطلقاً ذاتی مسیحیت دانست که مستند به سخنان عیسی مسیح باشد. در عین حال، این مناصب بنا به دلایل خود به صورت قاعده و هنجاری در کلیسای کاتولیک اولیه پدیدار شد(کونگ، 1386، ص 68).
در دو کلیسای کاتولیک و ارتدوکس، شخصی که می خواهد یکی از وظایف کلیسایی را بر عهده بگیرد، باید با دست گذاری مقام بالاتر، به این مقام منصوب شود. این آئین خود یکی از هفت راز کلیسا است. انتصاب مقامات روحانی از مهم ترین شعائر به شمار می رود؛ زیرا اکثر شعایر را شخص کشیش می تواند انجام دهد. درحالی که، مراسم دست گذاری فقط باید به دست اسقف صورت بگیرد.
برای تقدیس، سه نفر اسقف لازم است. در این عمل، روح القدس به شخص موردنظر اعطا می گردد و شخص مورد تقدیس قرار می گیرد. تقدیس انتخاب یک شخص برای وظایف مقدس است. در این عمل، به شخص قدرت انجام دادن وظایف کلیسایی داده می شود. وی پس از آن، قدرت تبشیر و تنذیر و اجرای مراسم کلیسایی را می یابد(همان، ص322). اگرچه کلیسای پروتستان این آئین را قبول ندارد و انتخاب مقامات کلیسایی را به عهده مردم می داند(سلیمانی اردستانی، 1382، ص 219).
پس از اینکه شخص وارد مدارس الهیاتی مسیحیت شد، پس از گذراندن مرحله دانشجویی، این امکان را پیدا می کند که در مراسم مذهبی به کشیش ها کمک کند. در این مرحله، به او «شماس» می گویند. پس از این مرحله و بعد از گذراندن دوره های خاص، توسط مراکز آموزشی که در آن تحصیل می کنند و یا توسط کلیسا و دبیران مربوطه، خود به حوزه کلیسایی معرفی می شوند و درجه کشیشی را از دست اسقف اعظم و یا اسقف دریافت می کنند. از میان کشیش ها، افرادی که واجد شرایط خاصی باشند، پس از طی دوره های علمی و خدمت در کلیسا به مقام اسقفی نائل می شوند و به عنوان مسئول کلیسا معرفی می شوند. سن قانونی برای پذیرفته شدن در رتبه های عالی روحانی، به ترتیب عبارتند از: بیست و دو سال برای معاونت شماسی، بیست و سه سال برای شماسی، بیست و چهار سال برای کشیشی و سی سال برای مقام اسقفی (مولند، 1368، ص 120).
در کشورهایی که بر اساس معاهده دو جانبه، حقّ معرفی اسقف منطقه به کلیسای کاتولیکی واتیکان واگذار شده است، اشخاص واجد شرایط توسط سراسقف حوزه خلیفه گری خود به دبیر خانه واتیکان معرفی می شوند و پس از بررسی صلاحیت آنان توسط پاپ، به مقام اسقفی منصوب می شوند. اما کشورهایی که دارای چنین معاهده ای با واتیکان نیستند، اسقف های آن منطقه به وسیله مجمع اسقف ها و یا مجمع کلیسای شرقی تعیین می گردند. در تعیین اسقف های هر منطقه از سوی واتیکان، غالباً شرایط و مقتضیات منطقه و ویژگی های فردی و سیاست های خاصّ واتیکان مورد توجه قرار می گیرد(عبدخدائی، 1385 ص 75ـ76).
تشکیلات اسقفی
کلیسای کاتولیک روم معتقد است که پطرس حواری، توسط عیسی مأموریت یافته بود و او نیز نخستین اسقف شهر رم را نصب کرد و این سلسله تا امروز ادامه پیدا کرده است. درواقع پاپ رم، رهبر مسیحیان جهان است و ازآنجاکه انتصاب او با واسطه به عیسی مسیح می رسد، سخنش برای همه حجیت دارد. ولی در نظام کلیسای ارتدوکس شرقی، اسقف هایی خاص که سلسله انتصابشان به یکی از حواریون (اعم از پطرس و دیگران) برسد، سخنانش حجیت دارد. تنها تفاوت این نظام با نظام کاتولیکی در این است که کلیسای ارتدوکس رهبری پاپ و اسقف رم را به طور کل قبول ندارد و او را مساوی با سایر اسقف های منصوب می داند؛ زیرا این نظام تفاوتی میان پطرس و سایر حواریون نمی بیند(سلیمانی اردستانی، 1386، ص216).
با گذشت زمان نیاز به تنظیم کلیساها بر اساس نظام مدیریتی جامع احساس شد. ازاین رو، اسقف در رأس این هرم مدیریتی قرار گرفت و در هر شهری که جماعتی مسیحی در آن قرار دارد، اسقف آن شهر، عنوان ریاست آن جامعه ایمانی را دارد، در حقیقت، اسقف به ریاست کلیسای منطقه خود منصوب می شود و تمام کارهای مربوط به آن کلیسا زیرنظر او انجام می شود. دو کلیسای کاتولیک و ارتدوکس می گویند که آیین های کلیسایی (همچون عشای ربانی و غسل تعمید)، باید توسط اسقف یا کشیش منصوب از سوی او اجرا شود. در مقابل کلیسای پروتستان معتقد است: این امور را همه مؤمنان می توانند اجرا کنند و وقتی یکی به اجرای آن همت گماشت، از عهده بقیه ساقط می شود (مدبک، جمیل و دیگران، 2000م، ص 82-83).
در اجرای مراسم کلیسا هیئتی از مشایخ(Presbyters) یا همان کشیشان اسقف را یاری می کنند (ویلسون، 1381، ص 37).
اصول حاکمیت
تصور غلطی وجود دارد مبنی بر اینکه پادشاه انگلیس حاکم مطلق بر کلیسای انگلیس نیست و نقشی در کلیساهای ناحیه یا بخش خارج از انگلیس ندارد. درواقع، نقش شاه در کلیسای انگلیس فقط محدود به انتصاب اسقف ها، شامل اسقف اعظم کلیسای جامع کانتربری می شود. حتی این نقش نیز کمرنگ می باشد؛ چراکه کلیسا فهرست کوتاهی از افراد نامزدشده را به دولت ارائه می دهد تا از میان آنها، افرادی انتخاب شوند. شاه هیچ نقش و حق قانونی در کلیساهای انگلیسی در نقاط دیگر جهان ندارد، با این حال، در چندین کشوری که جزء مستعمرات اوست، کتاب های دعا را مشخص می کند.
تمامی سی ونه ناحیه از اجتماع پیروان کلیسای انگلیس، مستقل و خودمختار هستند. هر کدام اسقف اعظم و ساختار حاکمیت خاص خود را دارند. این نواحی و استان ها به شکل کلیساهای ملی (مثل: کانادا، اوگاندا، ژاپن) و یا مجموعه ای از ملت ها (مثل: غرب، آفریقای مرکزی یا آسیایی)، یا به صورت مناطق جغرافیایی و غیره هستند. در این استان ها، بخش های فرعی نیز وجود دارد که تحت قدرت و حاکمیت اسقف اعظم، کلان شهر هستند. تمام استان های جامعه کلیسای انگلیسی از نواحی اسقف نشین تشکیل می شوند که هر کدام، تحت قدرت و طبق دستورات اسقف عمل می کنند.
در مسلک کلیسای انگلیس، اسقف ها دارای مقام و مرتبه متفاوتی هستند که طبق سیستم جانشینی حواریون است. این سنت، یکی از نشانه های مذهب کاتولیک است. جدا از اسقف ها، دو مقام رسمی دیگر نیز وجود دارند: شماس (خادم کلیسا) و کشیش. بر اثر به وجود آمدن بدعت ها، در طول زمان پس از نیمه دوم قرن بیستم، زنان می توانند در تمام استان ها در مقام شماس منصوب شوند. همچنین در بعضی از نواحی می توانند کشیش شوند و حتی در معدودی از استان ها می توانند به مقام اسقف اعظم نائل شوند.
حاکمیت در اجتماع کلیسای انگلیس از نوع شورای کلیسایی است که از سه مجلس عوام، کشیش ها و اسقف ها تشکیل کی شود. شوراهای کلیسایی در سطح استان و سطح ملی و ناحیه ای، حوزه قدرت و اختیارات متفاوتی دارند که بخصوص به قانون شرع و قانون اساسی آنها بستگی دارد. اصول و اعتقادات کلیسای انگلیس شکل حکومت جمعی و یکپارچه ندارد و به صورت نواحی اسقف نشین اداره می شود که کوچک ترین بخش از حوزه قدرت در کلیسا به شمار می آید (C.f: Williams, 1950).
اسقف اعظم کلیسای جامع کانتربری
اسقف اعظم کلیسای کانتربری، مقام بالاتری نسبت به کشیش های اعظم دیگر در جامعه کلیسای انگلیس دارد. برای آنکه استان هایی به عنوان بخشی از این جامعه در نظر گرفته شوند، می بایست همکاری کاملی با اسقف اعظم کانتربری داشته باشند. اسقف اعظم، بالاترین مقام رسمی در کلیسا می باشد، اما قدرت و اختیارات مستقیمی در ارتباط با کلیساهای خارج از انگلستان ندارد. اسقف اعظم کلیسای کانتربری، به عنوان پیشوای روحانی، دارای حوزه اختیارات اخلاقی مشخصی است و حق انتخاب در کلیساهایی که در قلمرو او هستند را دارد (Zahl, Douglas, 2005, p. 133).
اسقف هایی که شایستگی کامل مقام کشیش مسیحی را دارند، جانشینان حواریون می باشند. کشیش های ارشد، اسقف های اعظم و مراجع روحانی، همگی اسقف بوده، اعضای قلمرو اسقف نشین می باشند که از طریق جانشینی حواریون، اختیارات قانونی و شرعی خود را دارند. اصالت آن به دوازده حواری برمی گردد که از یاران مسیح بوده اند.
کشیش ها و شماس ها، دستیار اسقف ها هستند. اغلب مراجع روحانی انتصابی در کلیسای انگلیس، کشیش بوده معمولاً در ناحیه خاص در قلمرو اسقف عمل می کنند. کشیش ها مسئول زندگی معنوی بخش یا ناحیه ای هستند که کلیسا در آن واقع شده است که کشیش بخش یا قائم مقام کشیش بخش نامیده می شوند. معاون کشیش بخش، واژه ای است که برای کشیش یا شماس به کار برده می شود که او دستیار کشیش بخش است. کشیش های غیربخش از طریق مشاغل دیگر امرار معاش می کنند و اغلب در مؤسسات آموزشی یا سازمان های خیریه استخدام می شوند. کشیش ها همچنین می توانند مسئول امور مذهبی بیمارستان ها، مدارس، زندان ها و یا نیروهای مسلح باشند
شماس اعظم، کشیش یا شماسی است که مسئول اداره کردن قلمرو شماس بوده غالبا به بخش های فرعی از قلمرو اسقف نشین گفته می شود. شماس اعظم، نماینده اسقف در قلمرو شماس است. در کلیسای انگلیس، این منصب به مدت حداقل شش سال به افراد در مقام کشیش داده می شود. البته در بخش هایی از اجتماع کلیسای انگلیس، شماس ها نیز به این مقام منصوب می گردند و در مناطقی، زنان نمی توانند کشیش یا اسقف باشند، اما می توانند در مقام شماسی قرار گیرند. شماس اعظم، بالاترین مقام رسمی است که زنان می توانند به آن نائل شوند. رئیس کلیسا، کشیشی است که کشیش اصلی کلیسای جامع یا کلیسای کوچک است. اگر کلیسای جامع یا کلیسای کوچک دارای ناحیه یا بخش خاص خود باشند، رئیس کلیسا، معمولاً کشیش بخش نیز خواهد بود (C.f: Williams, 1950).
با وجود این، در کلیسای ولز، اکثر کلیساهای جامع، کلیساهای بخش هستند و رئیس این کلیساها، کشیش بخش به شماره می آیند. جامعه کلیسای انگلیس مقام های انتصابی در کلیسای کاتولیک رومی و ارتدوکس شرقی را به رسمیت می شناسد. مقام های انتصابی در خارج از این جامعه هم توسط کلیساهای کاتولیک قدیمی و کلیساهای کاتولیک مستقل به رسمیت شناخته می شوند(Williams, 1950, 36).
قلمرو شماس (خادم کلیسا)
در کلیساهای انگلیسی، بیشتر شماس ها همکاری مستقیمی با کشیش ها در داخل و خارج از کلیسا و در اموری مثل کمک رسانی به فقرا، بیماران، گرسنگان و زندانیان دارند. بر خلاف شماس ها، در ارتدوکس و کاتولیک رومی، که قبل از انتصاب به این مقام می توانند متاهل باشند، در کلیسای انگلیس، شماس ها، قبل و بعد از منصوب شدن به این مقام می توانند ازدواج کنند. بیشتر شماس ها برای کشیش شدن خود را آماده می کنند و معمولاً فقط یک سال در مقام شماس می مانند و بعد در مقام کشیش به کارشان ادامه می دهند.
با این حال، بعضی از شماس ها همیشه در همین منصب باقی می مانند. در بسیاری از نواحی و بخش های کلیسای انگلیسی، زنان و مردان می توانند در مقام شماس در کلیسا خدمت نمایند. در بخش هایی که به زنان اجازه کشیش شدن می دهند، بیشتر اجازه خدمت در کلیسا در مقام شماس را دارند. تأثیر این کار، امکان ایجاد قلمرو شماس برای زنان طولانی تر از مردان است که مدت کوتاهی پس از شماس شدن، کشیش می شوند. شماس ها حق انجام مراسم غسل تعمید داشته در برخی قلمروهای اسقف، اجازه برگزاری مراسم ازدواج را طبق دستورالعمل کشیش یا اسقف اخذ می کنند. در مواقعی نیز مراسم دعای خیر و برکت را در کلیساهایی که این مراسم آئینی را برگزار می کنند به جای می آورند (The Christian Faith: Ch 63- Ordination).
عـوام
همة اعضای غسل تعمیدشده کلیسا، مؤمن مسیحی خوانده می شوند که مقام یکسانی دارند. افرادی که مقام انتصابی ندارند هم دارای مقام روحانی رسمی بوده، ممکن است به صورت تمام وقت و در تمام طول عمرشان در کلیسا خدمت نمایند، مانند: قاریان کلیسا، رئیس و نگهبان کلیسا، متصدی نشان دادن محل جلوس مردم در کلیسا، خادمین کلیسا و افرادی که از مراسم عشای ربانی بازدید می کنند. برخی در کلیسا مسئول آماده کردن محراب و شمع ها، گل ها و غیره بوده، یا مسئول آماده ساختن گروه آوازخوانی مذهبی و راهنما می شوند. البته افرادی نیز در شورای کلیسایی که هیئت حاکم بر ناحیه ای است عضو می شوند (Williams, 1950, p. 37).
نتیجه گیری
به طور کلی، کلیسای کاتولیک رم با قدمت 2000ساله ای که دارد، وارث تمامی آداب و شعائر دینی مسیحیت است. این آداب در طول سالیان دراز دستخوش تحولات متعدد گردیده است. عوامل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی ازجمله عواملی است که این کلیسا را دچار تحول و دگرگونی کرده است و به تبع آن، کلیسا های زیرمجموعه شکل گیری های تازه ای پیدا کرده است. ازجمله این کلیسا ها، کلیسای انگلیکن است که با روشی متناسب با روحیات نسل خود شکل گرفته است. اگرچه آداب اصلی آن برگرفته از اصول کلیسای کاتولیک است، اما موارد چشمگیری در رسومات دینی آن به دیده می شود که برگرفته از تحولات سیاسیونی چون لوتر، کالوین و اصلاح طلبانی است که تأکید زیادی بر اجرای مراسم و آداب دینی دارند و افرادی هم که به مناصب بالای کلیسایی می رسند، حتماً باید آگاه و مسلط به مقام خود باشند. کشیش ها در هر جایگاهی که هستند، تقدس و رتبة خود را مدنظر می گیرند و اگر تلاشی برای ارتقا خود انجام می دهند، تنها با خدمت رسانی خالصانة خود بوده است، مردم مؤمنی که هر روزه به کلیسا می روند، احترام زیادی برای این خادمین قائل هستند و با موعظه های این کشیشان، زندگی خود را تعالی بخشیده اند. در نهایت، قوانین تشریفاتی کلیسا و سلسله مراتب آن، نظمی بر ساختار گستردة کلیسا حکمفرما ساخته است که همة پیروان آن را مطیع خود ساخته است. به طور کلی، کلیسای انگلیس، براساس ساختار فکری جماعت آن بنا شده است، ولی در کلیسای کاتولیک رم، اصل و مبنا اصولی است که از زمان حوارین حضرت عیسی و بعد متفکران دینی آن تعیین می شود.
- برانتل، جور ج(1382)، آیین کاتولیك، ترجمة حسن قنبری، قم، مرکز مطالعات وتبلیغات ادیان ومذاهب.
- توفيقي، حسين (1389)، آشنايي با اديان بزرگ، چ سيزدهم، تهران، سمت.
- جوويور، مري (1381)، درآمدي بر مسيحيت، ترجمة حسن قنبري، قم، مر كز مطالعات تحقيقات اديان و مذاهب.
- دورانت، اريل، ويل، تاريخ تمدن، 1387 ترجمه فريدون بورهاي، ويراستار محمود مصاحب ونادر هدي وپرويز مرزبان، جلد ششم
- زيبايينژاد، محمدرضا (1382)، مسيحيتشناسي مقايسهاي، تهران، سروش.
- سليماني اردستاني عبدالرحيم (1382)، درآمدي بر الهيات تطبيقي اسلام ومسيحيت، قم، طه.
- عبدخدائي، مجتبي (1385)، واتيكان كليساي جهاني كاتوليك، چ دوم، تهران، ايران انتشارت بين المللي الهدي.
- علمخواه (1392)، «سلسله مراتب كلیسای كاتولیك رم» هفت اقلیم، پیش شماره 2(www.eqlim.ir)
- كرنز، ارل اي (2008)، سرگذشت مسيحيت درطول تاريخ، ترجمة آرمان رشدي انگلستان، انتشارات ايلام.
- كونگ، هانس (1386)، متفكران بزرگ مسيحي، ترجمة گروه مترجمان، قم، مركز مطالعات وتحقيقات اديان ومذاهب.
- لين، توني (1386)، تاريخ تفكر مسيحي، ترجمة روبرت آسريان، چ سوم، تهران، فرزان روز.
- لئو، روستن (1376)، فرهنگ تحليلي مذاهب امريكايي، ترجمة محمد بقايي، تهران، حكمت.
- مدبک، جمیل و ديگران (2000م)، موسسة الادیان فی العالم المسیحیة، تهران، انتشارات بین المللی، دارکریبس انترناشیونال بیروت، لبنان.
- مككراث، الیستر (1387)، مقدمه ای بر تفكر نهضت اصلاح دینی، ترجمة بهروز حدادی، چ دوم، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب.
- مولند، اينار (1381)، جهان مسيحيت، ترجمة محمدباقرانصاري، مسيح مهاجري، تهران، امير كبير.
- میلر (1382)، تاریخ تاریخ کلیسای قدیم امپراطوری روم و ایران، ترجمة علی نخستین، تهران، اساطیر.
- وان وورست، رابرت اي (1384)، مسيحيت از لابه لاي متون، ترجمة جواد باغباني و عباس رسولزاده، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.
- ويلسون برايان (1381)، دين مسيح، ترجمة حسن افشار، تهران، مركز.
- Cunningham, Mary B. and Theokritoff, Elizabeth (eds.) (2009), The 4-Cambridge companion to Orthodox Christian theology, Cambridge, 2nd ed.
- Paul zahl, Ian T.Douglas, Paul F.M Zahl (2005), jan nunleyUnderstanding the Windor Repoort: Two Leaders in the American Church Speak Acrooss the Divide,Church Publishing, Inc.
- The Christian Faith: Ch 63-Ordination, 2005 (2) As a Sacrament.
- Williams,Thomas J (1950), priscilla Lydia Sellon, London:SPCK.