ماهیت امید؛ مقایسهای تطبیقی بین اسلام و مسیحیت
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
آدمی همواره چشم به آینده دوخته است و چیزی را می جوید که بالفعل نزد او حاضر نیست. بشر بی آینده، مأیوس و سرخورده است. گویی خود را از موهبت عالمی بهتر و روشن تر محروم می سازد و عملاً از استعدادها و امکانات آتی به دور می ماند. از سوی دیگر، ظلم، ستم و بی عدالتیِ عده ای از انسان ها توسط عده ای دیگر، همواره خرد انسانی را مشغول این فکر کرده است که آیا وضعیت به همین گونه خواهد بود؟ انسان ها همواره در طول تاریخ به فراخور خرد و دین خود، در انتظار و آرزومند این بوده اند که بالاخره مسائل و مشکلات آنان، روزی پایان می یابد. شاید نتوان در میان ادیان و آیین های موجود، نمونه ای را یافت که از امید به آینده و تحولات آن تهی باشد و به طور مستقیم یا غیرمستقیم، به اصلاح و بهبود وضع بشر و تحقق آرمان های وی در آینده ای دور یا نزدیک، نظر نداشته باشد. ازجمله مشترکات ادیان ابراهیمی، امید به فرارسیدن روزی است که به منزله نقطة آرمانی و عدالت خواهانه بشر تلقی می گردد؛ روزی که سرانجام حق بر باطل غلبه خواهد کرد و انسان ها از گرفتاری ها رها می شوند. همین امید است که انسان دین مدار را تشویق به نیکوکاری و گسترش عدالت در زندگی فردی و اجتماعی می کند و زمینه های خیرخواهی و امیدواری را در جوامع بسط می دهد.
از سوی دیگر، یافتن مفاهیم مشترک می تواند اساس گفت وگوی شرایع الهی و زمینه ای برای رفع سوءتفاهم ها و دستیابی به نقاط مشترک باشد. رسیدن به این تفاهم، سنگ بنای تلاش مشترک معتقدان ادیان الهی برای ساخت دنیای بهتری است که در آن صلح و آرامش حقیقی برقرار است. از این رهگذر، این پژوهش بر آن است که در پرتو بررسی معنا و مفهوم امید در قرآن کریم و عهد جدید و نیز تفاسیر مرتبط با آنها، مبانی مشترک و مورد اختلاف اسلام و مسیحیت را در این موضوع کشف نموده تا بدین وسیله، به تعارف مبنایی تعالیم ادیان در راستای تفاهم پیروان ادیان کمک کرده باشد.
1. واژه شناسی
«امید»، در زبان عربی مترادف با «رجا» و در زبان انگلیسی به کلمه«Hope» ترجمه شده است. در زبان عربی، «رجا» یعنی امید داشتن و انتظار امری محبوب و پسندیده، که اکثر اسباب و موجبات آن نیز، محقق باشد(ابن منظور، 1414؛ ابن فارس، 1404؛ ذیل ریشه کلمه). در قاموس کتاب مقدس، امید به معنای آرزو و انتظار از برای چیزهای نیک و مقاصد پسندیده است(هاکس، 1377، ذیل عنوان امید). در اصطلاح علم اخلاق نیز به راحتى و لذتى که از انتظار تحقق امرى محبوب، در قلب حاصل مى شود امید مى گویند(نراقی، 1383ق، 156).
به طور کلی مفهوم «امید» (در لایة مثبت و منفی)، از راه کلیدواژه هاى دیگری همچون طمع (تمایل نفس از روی آرزوی شدید به چیزی خارج از دسترس انسان)، أمل (آرزویی که انتظاری طولانی در آن وجود دارد) و تمنی (میل به حصول امری همراه با تقدیر و اندازه گیری آن) نیز قابل پى گیرى است(ابن فارس، 1404؛ ذیل ریشه کلمه). در میان واژگان فوق، تنها در واژه «رجا» است که فرد امیدوار در راه رسیدن به امیدش، کار و تلاش می کند و موجبات رسیدن به امر محبوب را فراهم می آورد. درصورتی که در سه واژه دیگر، تنها امید رسیدن به امر محبوب را دارد، بدون اینکه خود را برای حصول به آن، آماده و مهیا گرداند (طیب، 1378، ج5، ص344؛ میبدی، 1371، ج3، ص462؛ مغنیه، 1424، ج3، ص341).
2. امید در عهدجدید
کتاب مقدس به «امید» توجه خاصی نموده و برای آن در زندگی یک فرد مسیحی، نقش خاصی قائل شده است. در کتاب مقدس، از دو واژة «امید» و «انتظار» برای رساندن معنای امید استفاده شده است: «بلی برای ما مکتوب است که شخم کننده می باید به امید شخم نماید و خوردکننده خرمن نیز، باید در امیدِ یافتن قسمت خود باشد»(قورنتیان ۱۰:9). بنابراین، امید با انتظار به دست می آید؛ انتظاری که سرمنشأ برکاتی است که آرامش و نجات را در پی دارد؛ برکاتی که هم در دنیا و هم در آخرت با آدمی است.
از سوی دیگر، متکلمان و الهی دانان مسیحی از هفت فضیلت اصلی نام برده اند: چهار فضیلت انسانی و طبیعی (مصلحت اندیشی، بردباری، اعتدال و عدالت) و سه فضیلت الهیاتی(ایمان، امید و محبت). این سه فضیلت الهیاتی، مستند به عهد جدید است(قربانی، 1390، ص 14). بنابراین، امید در الهیات مسیحی، یکی از سه عنصر اصلی شخصیت مسیحی و خداپسندانه را تشکیل می دهد: «سه چیز همیشه باقی خواهد ماند: ایمان، امید و محبت»(قورنتیان 13: 13).
یکی از عقاید محوری در عهد جدید، این است که ما انسان ها فراخوانده شده ایم که به خداوند، ایمان، باور و امید داشته باشیم، بر او تکیه کنیم، به او، اعتماد بورزیم و تنها به او اطمینان داشته باشیم. در حقیقت، باور به خداوند و اطمینان به او همراه با عمل به رفتارهای اخلاقی و عقلانی، تضمینی برای بهبود اوضاع زندگی انسان شمرده می شود(لیون دوفر الیسوعى، 1986، ذیل رجا). اگر شخصی به فردی اعتماد کند، در این صورت، طبعاً گفته های او را می پذیرد، خواسته های او را انجام می دهد، به اشکال گوناگون با او راز و نیاز می کند، امیدوارانه چشم به وعده هایش می دوزد، اتحاد با او را تجربه می کند و...(پلانتینجا، 1381، ص 33) و این همه تجلّی واقعی آن اعتماد خواهد بود. ازاین رو، می توان گفت: در دیدگاه عهد جدید، امید ریشه در ایمان و اعتماد به خداوند دارد. وصول بدان مشروط به صبر و محبت است(لیون دوفر الیسوعى، 1986، ذیل رجا)، که امری نسبتا دشوار می نماید؛ زیرا هنگامی که محبت، مبدأ احساسات نفسانی گردید و در باطن آدمی عمیقاً ریشه دوانید، تمایل خاصی را برمی انگیزاند که فرد، داوطلبانه با علاقه و شور فراوان برای انجام کارهای نیک و خدمت به اجتماع آماده می شود. دیگر اینکه، عناد و بدخواهی و طغیان و سرکشی، همچنین ناامیدی و افسردگی در افراد ریشه دار نمی شود، بلکه متزلزل و ناپایدار خواهد بود؛ زیرا هیچ چیز بهتر از این سرمایة گرانقدر برای از بین بردن پلیدی های نفس توانایی ندارد.
بنابراین، تنها رجا و امیدی که ریشه در اعتماد به خداوند دارد، می تواند به کل حیات و زندگی انسان تحرک و پویایی بخشد و او را به سوی آینده ای سعادتمند که تمامی بشریت به سوی آن خوانده می شوند، سوق دهد: «ایمان خود را حفظ نمایید؛ زیرا اگر چنین کنید، همیشه با خدای پدر و فرزندش، رابطه ای نزدیک خواهید داشت و زندگی جاوید که او وعده داده است، نصیب شما خواهد شد»(یوحنا2: 25-24).
اما اگر شخص از امید بی بهره باشد، عوامل ناراحتی در کانون جانش نفوذ می کنند و او را دچار یأس و خودباختگی می سازند. کسی که از سرمایه امید بهره ای ندارد، در برابر عوامل نامساعد طبیعت به سختی آسیب پذیر است و به دلیل نداشتن پشتوانه ای محکم چون ایمان، خود را اسیر طبیعت و محکوم قوای قهار آن می داند. اگر در نخستین صحنه نبرد با مصائب و دشواری ها عقب نشینی نکند، سرانجام در نقطه مخوف حملة امواج خروشان حوادث روزگار، در گرداب ژرف و عمیقی فرو خواهد رفت. چنین فردی هرگز برای محبت به دیگران، انگیزه ای نخواهد داشت و هیچ تلاشی برای رفع نواقص و کمبودهای دیگران نمی کند و به زودی در باتلاق ناامیدی و افسردگی همیشگی سرنگون خواهد شد. اما کسی که متکی به امید است، با استمداد از نیروی ایمانش، معتقد است رنج های خارج از اختیار انسان، از جانب پروردگار مهربان و برای تطهیر قلب و تهذیب روحش مقدر گردیده است، به همین دلیل، هرگز اجازه نمی دهد که مصائب و مشکلات، قدرت روحی او را فلج کنند، بلکه در هر شرایطی متانت خود را همچنان حفظ خواهد کرد و کشتی وجود خود را در هر حادثه ای با استمداد از نیروی لایزال الهی، به ساحل آرامش و صفا و موفقیت و سعادت می رساند و حتی با سنگینی بار رنج ها، کامیابی ها و لذت های روحی او افزایش خواهد یافت. چنین فردی با گسترش محبت و نیکی میان مردم و تلاش برای خوشبختی آنها، نفس امید را رشد می دهد و با خیرات و برکات اخلاقی و عملی آن را اعتلا می بخشد.
البته مفهوم «امید» در عهد جدید، با مفاهیم و اصطلاحات دیگری نظیر «ملکوت»، «نجات»، «رستگاری»، «آمرزیدگی» و «منجی گرایی» پیوند یافته است. به گونه ای که در هنگام بحث در زمینة امید، خواه ناخواه از دیگر مفاهیم نیز سخن به میان می آید که بنا به گنجایش پژوهش، هریک از مباحث فوق تبیین گردیده اند. درواقع، زمینة اصلی امید، هم به وجه روحی و آرمان خواهی بشر باز می گردد و هم به تعالیم و آموزه هایی که در متون دینی ادیان الهی انعکاس یافته است.
استناد اصلی ما در اینجا، متن عهد جدید و برخی آثار معتبر محققان غربی در این زمینه است که در چهار بخش مجزا ارائه گردیده اند: اناجیل سه گانه(متی، مرقس و لوقا)، تفکرات یوحنا، اندیشه های پولس و فرقه های مسیحیت و اندیشه علمای متأخر. علت این تقسیم بندی، این است که این مجموعه به لحاظ الهیاتی یکنواخت نیست. درواقع، از این مجموعه دو نظام الهیاتی کاملاً متفاوت را می توان برداشت کرد: الهیات سه انجیل متی، مرقس و لوقا، که اناجیل همنوا خوانده می شوند و نیز برخی از نوشته های دیگر، همگی همسو با تعالیم یهودیت و عهد قدیم است. در این بخش، عیسی، مخلوق خدا و بنده او و یک انسان صرف است که از سوی خداوند به پیامبری مبعوث شده است. مطابق این بخش، ازآنجاکه سقوطی رخ نداده، آدمی به هدایت و راهنمایی نیاز دارد، نه منجی آسمانی. اما در بخش دیگر از عهد جدید، وضعیت آدمی به گونه ای است که حتماً به موجودی آسمانی نیاز دارد که به زمین بیاید و خود را فدا کند تا نجات را برای او تسهیل نماید. بنابراین، در این بخش، عیسی(ع)، موجودی الهی و غیرمخلوق و ازلی است که جسم گرفته تا با رنج خود، انسان را از وضعیت اسفبار خود نجات دهد و امید را در او ایجاد نماید(استید، 1380، ص192).
الف. اناجیل سه گانه همسو
اناجیل سه گانه یا همسو، حاوی تعالیم عیسی(ع) پیرامون القای روح امید در مردم است. اساسی ترین محور امیدبخش یا متعلق اصلی امید در این تعالیم، که در راستای تکمیل امید شریعت یهود نیز می باشد، وعدة فرارسیدن ملکوت است که مرتبط با هدفمندی حیات بشر و در راستای زندگانی اخروی اوست. در انجیل متی آمده است: «هرگاه به خاطر من، شما را ناسزا گفته و آزار رسانند و به شما تهمت زنند، شاد باشید. بلی، خوشی و شادی نمایید؛ زیرا ملکوت نزدیک است»(متی5: 11ـ12). در جایی دیگر، علاوه بر آنکه سختی ها، آزمایش ایمان شمرده می شود، امیدداشتن، نوعی شرکت در رنج و زحمت مسیح تلقی می گردد:
ای عزیزان! از آزمایش ها و سختی هایی که گریبانگیر شماست، حیران و متعجب نباشید و فکر نکنید که امری غریب بر شما واقع شده است؛ زیرا این مصائب برای آزمایش ایمان شماست. امیدوار باشید که به این طریق می توانید در رنج و زحمت مسیح، شریک شوید و در روز بازگشت پرجلال او(ملکوت)، امید شما کامل خواهد شد(پطرس4: 13).
به همین دلیل، عیسی(ع) یکی از اهداف رسالت خود را بشارت به قرب ملکوت اعلام می دارد و از مردم می خواهد که برای وارد شدن به ملکوت و دستیابی بدین امید والا تلاش کنند.
این آموزه، که در اناجیل سه گانه، بسیار تکرار شده، گاه به خداوند اسناد داده می شود و از آن خداست(متی4: 17)، گاه ملکوت آسمان(متی 5: 3) و گاه نیز ملکوتِ خود عیسی مسیح است(متی16 :28). البته ملکوت، معانی گوناگونی دارد: «آسمان یعنی ارتباط با عرش و ملأاعلی»(متی 5: 17-19)، رجعت ثانوی مسیح(متی16 :27) و... اما ازآنجاکه حقیقتی روحانی است و تنها بواسطه ایمان می توان بدان رسید (لیون دوفر الیسوعى، 1986، ص371)، بخش عمده معنای آن، در اناجیل سه گانه، واقع در عالم غیب است و تنها با بصیرت قابل مشاهده است(استید، 1380، ص193).
اما مسئله مهم در شناخت امید، توجه به وقایع ملکوت در اناجیل است که بیشتر به زبان تمثیل بیان گردیده اند و شامل جدایی خوبان از بدان در آخرالزمان(متی، 13: 24-30؛ 13: 43-36) و دادن جزای انسان ها مطابق با اعمال ایشان(متی، 18: 23-35) می شود. از نشانه های وقوع ملکوت در وجود عیسی(ع)(لوقا 11: 32ـ29)، معجزاتی بود که توسط او همراه بیان آن نشانه ها، رخ می داد؛ زیرا به دنبال آن، تسلط ابلیس از بین می رفته و ارواح ناپاک خارج می شده اند(متی 12: 27ـ28). پس، وظیفه یک شخص مسیحی است که بدان امید و ایمان داشته باشد تا هدایت شود(مرقس 1:15).
اما در بیان چگونگی رسیدن به این امید (ملکوت) و در جریان آماده سازی مردم برای وقوع آن، حضرت عیسی اولین چیزی که از مردم می خواهد این است که از گناهان گذشته توبه و به سوی خدا بازگردند: «از گناهان خود توبه کنید و نزد خدا بازگشت کنید، زیرا ملکوت خدا نزدیک شده است»(متی، 4: 17). دیگر آثار چنین امیدی عبارتند از: پاک سازی خویشتن(پطرس4: 7)، خویشتنداری و پرهیز از گناهان(متی 18: 5؛ پطرس1: 13ـ14)، تواضع و فروتنی(متی18: 4)، عدم دلبستگی به مظاهر زندگی دنیوی(متی19: 23)، رهایی از شهوات و خوش گذرانی های گناه آلود(تیطوس2: 12)، بهره مندی از صفات و مظاهر الهی حضرت عیسی(پطرس1: 4) و... . همچنین این امید، آدمی را به سوی صبر(یعقوب5: 7ـ9؛ متی5: 12)، ارتباط با خالق(دعا)(یعقوب5: 16) و نیز ارتباط با خلق (محبت) سوق می دهد(پطرس4: 9-7؛ لوقا6: 35). ازاین رو، برای آدمی همچون لنگری است که به هنگام هجوم طوفان های سهمگین زندگی، او را ثابت و استوار نگه می دارد و در پرتو ایجاد و تقویت روح امید در نهاد انسان، نشاط و طراوتی عمیق و راستین، سراسر زندگانی آدمی را دربر می گیرد:
خداوند به ما وعده کمک داده و در مورد آن، قسم نیز خورده است. پس ما می توانیم در مورد این دو عامل، وعده و قسم، امید داشته باشیم... امید کاملی که ما به نجات خود داریم، برای جان ما همچون لنگری است نیرومند که به هنگام طوفان ها ما را ثابت نگه می دارد و رابطه ما را با خدا حفظ می کند... مسیح جلوتر از ما وارد این جایگاه شده تا در مقام کاهن اعظم، همپایه ملک صادق، برای ما شفاعت کند (عبرانیان 7: 18ـ20).
ب. تعالیم یوحنا پیرامون امید
امید به خداوند و انتظار بازگشت به سوی او، یکی از مهم ترین تعالیم یوحنا برای القای روح امید در میان مردم است: «خاطرتان آسوده باشد. شما که به خدا امید دارید، به من نیز امید داشته باشید. نزد پدر من خدا، جا بسیار است. من می روم تا آنجا را برای شما آماده کنم، وقتی همه چیز آماده شد، بازخواهم گشت و شما را خواهم برد تا جایی که من هستم، شما نیز باشید»(یوحنا14: 3). بنابراین، یوحنا همواره می کوشد تا از طریق تقویت روح امید در میان مردم، ایشان را به زندگی جاوید و برخورداری از مزایای آن رهنمون سازد. اما نکته حایز اهمیت در تعالیم یوحنا این است که مسیح، عامل ایجاد امید است و هرکس به خداوند امید دارد، باید به مسیح نیز امید داشته باشد. در بخشی از انجیل چنین آمده: «خواست خداوند چنین است که هرکس فرزند او را دید و به او ایمان آورد و امید بست، از همان وقت زندگی جاوید بیابد و من در روز قیامت او را زنده کنم»(یوحنا6: 39ـ40). این عبارت یوحنا می رساند که مسیح، سرچشمه امید برای تمام موجودات زنده است؛ چراکه با امید داشتن به او، زندگی جاوید و آرامش ابدی از همان لحظه برای آدمی هویدا می گردد: «شهادت خداوند این است که او به ما حیات و زندگی جاوید عطا کرده و این حیات در فرزند او، عیسی مسیح است. پس روشن است که هرکس، مسیح را دارد به این حیات، از هم اکنون دسترسی دارد، اما هرکه مسیح را ندارد، از این حیات بی بهره خواهد ماند»(یوحنا5: 11ـ13؛ میلر، 1319، ص 3). در حقیقت، حیات بخشی مسیح به تمام موجودات به مفهوم فدا و واقعه رستاخیز او از مردگان اِتکا دارد که برای نجات مردم، به صلیب آویخته شد و مجازات گناهان بشر را تحمل نمود(اول یوحنا4:9، رومیان 5:8؛ اول قرنتیان 5:7). این فداکاری او، نوعی تقارن و توازن با حیات بخشیدن به ایمان داران و ایجاد امید دوباره در ایشان دارد(والوورد، بی تا، ص167).
اما از آثار و کارکردهای چنین امیدی، تقویت روح محبت و احسان به سایرین است: «اگر به خداوند امید داریم و او را دوست می داریم، باید حکم او را نیز اطاعت کنیم و حکم او از ابتدا این بوده که به یکدیگر محبت نماییم»(یوحنا: 6). به همین دلیل، کسی که به مسیح امید دارد، محبت او به سایرین نیز بیشتر و کامل تر می شود(یوحنا3: 19) و در روز داوری، نه تنها ناامید و شرمنده نخواهد بود، بلکه با روحی سرشار از امید در پیشگاه او حاضر خواهد شد(یوحنا4:18_17) درحالی که کسانی که به او امید ندارند، چون به خداوند که فرستاننده اوست امید ندارند، از هم اکنون در محکومیت و تاریکی بسر می برند و فرجامی جز تباهی و ناامیدی نخواهند داشت(یوحنا3:14).
ج. تعالیم پولس پیرامون امید
در تعالیم پولس، محور اساسی تمامی تعالیم و نیز متعلق اصلی امید، فرارسیدن ملکوت و دستیابی به آرامش ابدی و حیات جاودان است با این تفاوت که در کلام پولس، مالکیت ملکوت تنها از آنِ خداوند نیست، چنان که از آنِ مسیح هم نمی باشد، بلکه ملکوت برای هر دو، یعنی خداوند و مسیح است(محمد یاسین، بی تا، ص 148). به همین دلیل، امید به آن، تنها راه نجات آدمی محسوب می گردد.
اما پولس، ماهیت و چیستی ملکوت را بدین گونه بیان می کند: «هدف زندگی ما مسیحیان، خوردن و آشامیدن نیست، بلکه بهره مند شدن از نیکی، آرامش و شادی است که روح القدس عطا می کند» (رومیان، 15: 17). ازاین رو، ملکوت مکانی است که خدا آن را برای کسانی که ویژگی ها و صفات وارثان ملکوت را در خود رشد دهند، آماده نموده است. درواقع، آنچه را که پولس از ویژگی های ملکوت به عنوان مکان ذکر می کند، همان صفات بهشتی است که خداوند برای بندگان مؤمن خود آماده ساخته است. شاید معنای اصلی ملکوت در کلام پولس، همان مُلک و مملکت باشد که از آن خداوند و عیسی مسیح است و از دیگر معانی ملکوت که در اناجیل ذکر شده، سخنی به میان نمی آورد.
از سوی دیگر، از منظر پولس، خداوند که سرچشمه تمامی امید هاست(قرنتیان13: 11)، برای نجات انسان گناهکار و دخول او در ملکوت، چاره ای ندید جز اینکه خود را به صورت عیسی(ع) مجسم کند تا بتواند مستقیماً به هدایت و ارشاد انسان ها همت گمارد و خانه امید آنها را از نو پایه ریزی کند. البته رسیدن به این هدف، فرایندی است که نظم و روش ویژه ای دارد و باید مراحل زیر طی شود: 1. برگزیدگی: طبق نظر پولس، خداوند به سبب محبت خود، نه نیکی بندگان، برخی از مردم را جدا ساخته و آنها را برای حیات ابدی معین فرموده است(واتسون و دیگران، 1298، ص 137)؛ زیرا در پیشگاه او همه فاسد و گناهکارند(رومیان3: 23ـ24؛ رومیان11: 7ـ6؛ تیسین، بی تا، ص 245). 2. دعوت: هدف از دعوت الهی این است که ما انسان ها از گذشته خود توبه کنیم(اعمال2: 38) و به خدای یگانه ایمان بیاوریم(رومیان10: 9) و تنها به او امید داشته باشیم تا در سایه این دو، اصلاح شده، کارهای خوب انجام دهیم و به نجات و رستگاری برسیم. خداوند با عمل پرفیض خود، از مردم می خواهد نجاتی را که در مسیح است با ایمان قبول کنند. او از همه دعوت می کند، اگرچه می داند که عده ای آن را نمی پذیرند(خاچیکی، 1982م، ص 93). 3. تجدید حیات: با قبول دعوت الهی و امید به او، روح القدس در قلب انسان حیات نویی را می دمد(قرنتیان15: 51) و تجدید حیات رخ می دهد(هورن، 1361، ص82)؛ یعنی نفس بعد از آن، به جای تمایل به شرارت و بدی، به قداست متمایل گشته، حیات الهی در او متبلور می گردد(الامیرکانی، 1888م، ج 2، ص 330) و عادل شمرده می شود(تیسین، بی تا، ص261). درنتیجه، شخص عضو جدیدی از اعضای خانواده خدا و فرزند او می گردد(خاچیکی، 1982م، ص 97؛ فرلای، 1361، ص82) و با جسمی تازه، که فناناپذیر و از بین نرفتنی است، وارد ملکوت الهی می شود و شایستگی زندگی جاوید را پیدا می کند(قرنتیان15: 50) و از برکات آن استفاده می نماید(تیسن، بی تا، ص273؛ فرلای، 1361، ص82). بنابراین، تا انسان ها به واسطه فیض الهی از نو متولد نشوند، نمی توانند ملکوت خدا را مشاهده کنند(خاچیکی، 1982م، ص 65ـ66).
ازاین رو، می توان فرایند دخول در ملکوت، تحقق امید مسیحی و رسیدن به آرامش ابدی را، طبق عقاید پولس بدین شکل نشان داد: نقشه خدا برای رستگاری ـ برگزیدگی ـ تجسد ـ دعوت ـ تجدید حیات ـ عادل شمردگی، فرزندخواندگی ـ برخوردار شدن از حیات جاودانی (دخول در ملکوت و رسیدن به آرامش ابدی) (آزادیان، 1383). بنابراین در مسیحیت، امید با فیض الهی همراه است که خداوند به اراده خود به انسان ها اعطا می کند.
همچنین یکی دیگر از اعتقادات پولس در مقابل حواریون، که ایمانِ تنها به مسیح را برای رستگاری و رسیدن به آرامش کافی نمی دانستند و بیش از حدّ بر اجرای شریعت تأکید داشتند، این بود که تنها ایمان است که آرامش را به دنبال دارد، نه ایمان به همراه عمل. به همین دلیل، بسیار تلاش نمود تا آنان را از این گمان که از راه اعمال شریعت نجات حاصل می شود، درآورد. در حقیقت، پولس به صراحت اعمال شریعت را ناکارآمد توصیف می کند؛ زیرا معتقد است آدمی در مقام عمل نمی تواند به طور کامل حق شریعت را ادا کند. آنچه موجب رسیدن به آرامش ابدی است، عمل کامل به شریعت است، نه ادعای شریعت و ازآنجاکه احکام شریعت نیز به طور کامل اجرا نمی شود(غلاطیان3: 10ـ13)، هیچ کس نمی تواند آنها را به طور کامل اجرا کند. ازاین رو، هیچ کس از راه عمل به آرامش نخواهد رسید و تنها در پرتو ایمان است که آسایش و راحتی فراهم می گردد: «هرکه به مسیح ایمان داشته باشد، هرگز ناامید نخواهد شد»(رومیان10: 11). اندیشه نجات از راه شریعت از دیدگاه پولس، مذهب را به تجارت و داد و ستد تبدیل می کند؛ چون «برای کسی که عمل می کند، مزدش نه از راه فیض بلکه از راه طلب محسوب می شود»(رومیان 3: 4؛ هوردرن، 1368، ص 10-11).
اما مشوّق و محرک این امید پولس و آنچه موجب تحکیم آن در انسان می گردد، یادآوری محبت مسیح به انسان هاست:
محبت خود را در ما ثابت می کند از اینکه هنگامی که ما هنوز گناهکار بودیم، مسیح در راه ما مرد. پس چقدر بیشتر الآن که به خون او عادل شمرده شدیم، به وسیلة او از غضب نجات خواهیم یافت؛ زیرا اگر در حالتی که دشمن بودیم، به وساطت مرگ پسرش با خدا صلح داده شدیم، پس چقدر بیشتر بعد از صلح یافتن به وساطت حیات او نجات خواهیم یافت و نه همین فقط، بلکه در خدا هم فخر می کنیم به وسیلة خداوند ما عیسی مسیح که به وساطت او الآن صلح یافته ایم) (رومه 5: 11-8).
با ملاحظة محبت مسیح به انسان ها، سایر آمال و آرزوهای دنیوی ارزش و اعتبار خود را از دست می دهند: «اما آنچه مرا سود می بود، آن را به خاطر مسیح زیان دانستم، بلکه همه چیز را زیان کردم و فضله شمردم تا مسیح را دریابم»(فیلیپی 3: 7ـ8) و آرامش مورد انتظار از همین اکنون در نهاد انسان شکل می گیرد(قرنتیان3: 18) و با امید دستیابی به زندگی جاوید، تمامی رنج ها فراموش و یا قابل تحمل می شوند(قرنتیان4: 18). در کل چنان امید، نشاط و طراوتی در زندگی انسان ایجاد می گردد که با هیچ چیز قابل مقایسه نیست؛ زیرا آدمی امیدوار است پاداشش را از مسیح دریافت کند. بنابراین، «ما با امید نجات یافته ایم و امید یعنی انتظار دریافت چیزی که هنوز نداریم. پس وقتی برای دریافت چیزی که هنوز رخ نداده، به خداوند امیدواریم، باید با صبر و حوصله منتظر آن بمانیم»(رومیان8: 25-24).
پس طبق تعالیم پولس، متعلق اصلی امید، ملکوت و دستیابی به حیات جاودان است که به واسطه ایمان به مسیح، انتظار، صبر و حوصله تحقق می یابد. مشوق و محرک این امید و آنچه سبب تحکیم آن در درون آدمی می گردد، یادآوری لطف الهی به انسان ها و محبت مسیح به آنهاست.
د. تفکرات اندیشمندان مسیحی پیرامون امید
مفهوم «امید» به واسطه تعالیم عیسی(ع) و نیز اعتقادات پولس، در فرقه های مسیحیت و اندیشه های علمای آنها به گونه هایی متفاوت بیان شده است. برخی محققان کاتولیک، آمرزیدگی و ایجاد امید دوباره در بشر را، به معنای عادل شدن و بیشتر محققان پروتستان آن را به معنای عادل شمردن می دانند؛ یعنی نوعی حالت بیرونی که به نوعی تبرئه اشاره دارد، نه نوعی ویژگی درونی که به مفهوم اخلاقی عدالت اشاره داشته باشد(تونی لین، 1386، ص 260؛ مفتاح، 1385).
همان گونه که گذشت، امید در الهیات مسیحی به عنوان یکی از سه فضیلت الهیاتی، دارای نقشی محوری است و یکی از سه عنصر اصلی شخصیت مسیحی و خداپسندانه را تشکیل می دهد: «سه چیز همیشه باقی خواهد ماند: ایمان، امید و محبت یا عشق»(قرنتیان13: 13). گرچه الهیات به تدریج از نظریة اخلاق تفکیک شده است، اما امید براى نخستین بار نقش مهمى را در نظریه اخلاق آگوستین ایفا کرد؛ یعنى جایى که به عنوان یکى از سه فضیلت الهیاتى نمایان شد. به گفته آگوستین، فضیلت امید فقط فرع بر ایمان است و رابطه اى برابر با عشق دارد. یعنى هیچ عشقى بدون امید نیست و هیچ امیدى بدون عشق نیست و عشق و امید، هیچ کدام بدون ایمان نمی توانند باشند(استراترن، 1385، ص18). همچنین یکی از موضوعات اساسی در تفکر آگوستین، که برگرفته از تفکرات انحرافی پولس می باشد، سقوط بشر است. انگاره سقوط، بیانگر این اندیشه است که بشر از جایگاه پاک اولیه خود سقوط کرده است و در ناامیدی و یأس به سر می برد و به مدد ابزارها و امکانات خود نیز، نمی تواند خود را نجات دهد. ازاین رو، خدا در حلّ این بن بست، دخالت می کند و از سر عشق به بشر، خود را در شخص عیسی مسیح قرار می دهد تا او را رهایی بخشد و بار دیگر خانه امید را در او پایه ریزی کند. بنابراین، بازخرید موهبتی الهی است و خدا آغازگر فرایند رستگاری و بنیانگذار خانه امید در آدمی است(مک گراث، 1384، ص 63-64).
آکوئیناس از الهی دانان مسیحی در میان کاتولیک ها، برای ایجاد امید در آدمی، بر نقش اراده در حرکت به سوی خدا به وسیله ایمان و انتقال از حالت گناه و ناامیدی به حالت عدالت توجه دارد و لطف الهی را عامل اصلی ایجاد امید در آدمی می داند. وی همانند آگوستین، اراده انسان را برای ایجاد امید در خویش ضعیف نمی داند و منکر نیست که انسان بتواند از راه عمل به دستورات اخلاقی عهد عتیق، به ایجاد امید و از آنجا به عدالت دست پیدا کند، ولی در مقایسه با آمرزیدگی موهوبی، آن را اطمینان بخش نمی داند و بر لطف و آمرزیدگی موهوبی تأکید می ورزد(تونی لین، 1386، ص 210ـ214؛ مفتاح، 1385).
اما در عصر روشنگرى، اخلاق از الهیات تفکیک شد. به همین دلیل، امید نیز از اهمیت کمترى در علم اخلاق برخوردار گشت. با این حال، سه استثنا بر این گرایش عام به چشم مى خورد: ایمانوئل کانت، ارنست بلوخ(Bloch) و گابریل مارسل(Gabrie Marcel). در مکتوبات هریک از ایشان به مانند آگوستین، میان امید و اخلاق از یک سو، و دین و ایمان از سوى دیگر، ربطى وثیق وجود دارد.
در نگاشته هاى سیاسى و اخلاقى ارنست بلوخ و گابریل مارسل، امید نقشى اساسى ایفا مى کند. بلوخ «امید» را با حسرت و اشتیاق به اتوپیا «آرمانشهر/ ناکجا آباد» مربوط مى داند. حال آنکه مارسل «امید» را همچون نوعى آمادگى براى استعلا جستن از موقعیت هایى مى داند که آدمى را به تسلیم شدن به ناامیدی وسوسه مى کنند. نزد هریک از این نویسندگان همانند آگوستین، ارتباط میان امید از یک سو، و ایمان و عشق از سوى دیگر، به قوت خود باقى است. با این حال، کانت و بلوخ، مقولات فوق را مخالف عقل نمى دانند، بلکه مى کوشند تا آن مقولات را ذیل عقل بگنجانند(استراترن، 1385، ص 18).
کانت در نظریه اخلاقى خود، با طرح نظریه اصول موضوعه، براى امید جایگاهى ویژه قائل شد. او نیز به مانند آگوستین بر این باور است که امید و عشق متضمن ایمان اند. به عقیده کانت امید غایى، امید به وصال خداوند نیست، بلکه امید به تحصیل خیر اعلى است که مستلزم قانون اخلاقى است(استراترن، 1385، ص18).
ارنست بلوخ، ملقب به فیلسوف امید، که تأثیر عمیقی نیز بر مکتب فرانکفورت داشت، امید دینى و آرمانشهرهاى دینى، خاصه آرمانشهر مسیحى ملکوت خداوند را، عالى ترین ظهور ناخشنودى و عصیان علیه وضع موجود می داند. در حقیقت، بلوخ در اندیشة منجی ای است که انتظار دارد در آینده ای دور، از ذات هستی برون جهد و وظیفه آدمی آن است که در جهت کمک به این منجی، نیروهایش را گرد آورد و خود را از چنگ واقعیت برهاند(همان).
مارسل معتقد است امید راهى براى رهایی از تنگناهاى زندگى (مرض، جدایى، غربت و بندگى و...) و نجات از سختی های آن است؛ چراکه این تنگناها و رنج ها، خود علت و انگیزه بالقوه ناامیدی هستند و آدمی در چنبره آنها، خود را مى بازد و به ورطه ناامیدی فرو می افتد. مارسل به امید همچون ترجمان منزلت انسانى نیز می نگرد؛ یعنى به عنوان راهکاری براى استعلا جستن از تمنیات و امیال شخصى و در انتظار طرحى مشترک بودن. در اینجا امید از نفع شخصى استعلا مى جوید؛ چراکه ارتباط من با شخص (یا اشخاص) دیگر، که به ایشان امید بسته ام، ارتباطى ابزارى نیست، بلکه ارتباطى اخلاقى و مشترک با جمع است. مارسل چنین امیدى را بیشتر در برابر زمینه ایمان به خدا قرار مى دهد(استراترن، 1385، ص18).
از دیدگاه پلاگیوس، راه ایجاد امید، در درون بشر قرار دارد. هریک از افراد بشر استعداد این را دارد که امید را در خود ایجاد و پرورش داده و خود را رستگار سازد. چنین نیست که آنان در دام گناه و ناامیدی افتاده باشند، بلکه می توانند هر چیزی را که برای رستگاری خود لازم است، انجام دهند و امید خویش را تقویت نمایند؛ چراکه انسان آزادی کامل دارد و سقوط آدم، تنها در خودش تأثیر داشت، نه در دیگران(هوردرن، 1368، ص 21). در نگاه پلاگیوس، رستگاری و رسیدن به آرامش ابدی، به واسطه اعمال نیک به دست می آید. همین خواسته خداوند از بشر است و آدمی باید به واسطه اعمال نیک، روح امید را در خویش تقویت نماید. اما این عقیده در شورای کارتاژ در سال 418 محکوم شد(مک گراث، 1384، ص 65ـ66).
در نگاه مارتین لوتر، بنیانگذار مذهب پروتستان نیز رسیدن به آرامش ابدی از راه ایمان و امید است. مراد لوتر از آموزه ایمان، به تعریف او از ایمان مربوط می شود. ایمان یعنی اعتقاد به این نکته که مسیح زاده شد و به واسطه عمل نجات، امید را در بشر ایجاد نمود و دیگر اینکه ایمان، یعنی اعتماد به وعده ها و امیدهای خداوند که معترفان را می بخشد(براون، 1375، ص 36ـ37؛ مک گراث، 1384، ص 234ـ238). این آموزه، اساس و محور نهضت اصلاح دینی او بود. او می گفت: همراه با پولس بیان می کنیم که به وسیله ایمان عادل شمرده می شویم و به آرامش ابدی نائل می گردیم، نه به وسیله شریعت یا محبت. البته نه بدین معنا که منکر اعمال نیک باشیم، بلکه به دلیل آنکه ما نمی توانیم خود را از شیطان برحذر داریم(تونی لین، 1386، ص 260). عادل شمردگی توسط ایمان، به معنای این است که بر اساس صلیب مسیح، می توان امید داشت که به انجام کارهای نیکو توانا گردیم ولی کارهای نیکو، به منظور کسب تأیید الهی و پذیرفته شدن از سوی او نیست، بلکه واکنش داوطلبانه و محبت آمیز فرزندان خدا نسبت به او به شمار می آید(تونی لین، 1386، ص 266). اما بعدها شورای ترنت، که نوزدهمین شورای جهانی کلیسای کاتولیک تلقی می شود، در واکنش به نهضت اصلاح دینی، به ویژه اظهارات لوتر، بارها این مسئله را تکرار نمود که کسی نباید به امید تنها، دل خوش کند و گمان نماید که تنها با امید و ایمان محض به میراث خواهد رسید. گویی انجیل وعده محض و مطلق زندگی ابدی، بدون شرط رعایت احکام بوده است(همان، ص 368-372).
مارتین لینگر ایمان و امید و محبت را سه حالت متفاوت میل و دلبستگى انسان به عالم دیگر، جهان آخرت مى داند. در این میان، براى امید، نقش ویژه اى قائل است. در اندیشه او، فضیلت امید بدین معناست که زندگى انسان را سفرى بدانیم که به حقیقت نامتناهى و رضایت مندى ابدى مى انجامد، بدین شرط که امکاناتى که در توانایى ماست تحقق یابد. بدین غایت نه فقط پس از مرگ، بلکه در همین زندگى مى توان دست یافت گرچه در دوره کنونى زندگى بشر، تنها عده اندکى در همین جهان بدان وصول مى یابند(استراترن، 1385، ص 18).
بنابراین، متعلق اصلی امید در اناجیل سه گانه و نیز تعالیم پولس، وعده فرارسیدن ملکوت است که مرتبط با هدفمندی حیات بشر و در راستای زندگانی اخروی اوست. البته معنای اصلی ملکوت در کلام پولس، همان مُلک و مملکت است که از آن خداوند و عیسی مسیح است و از دیگر معانی ملکوت، که در اناجیل سه گانه ذکر شده، سخنی به میان نمی آورد. همچنین در تعالیم پولس، تا انسان ها به واسطه فیض خدا از نو متولد نشوند، نمی توانند ملکوت خدا را مشاهده کنند. بنابراین، تنها ایمان است که آرامش را به دنبال دارد، نه ایمان به همراه عمل صالح. درحالی که از منظر اناجیل سه گانه امید، آدمی را به سوی صبر(یعقوب5: 9-7؛ متی5: 12)، ارتباط با خالق(دعا)(یعقوب5: 16) و نیز ارتباط با خلق (محبت) سوق می دهد.
در تعالیم یوحنا نیز امید به خداوند و انتظار بازگشت به سوی او، یکی از مهم ترین مفاهیم جهت القای روح امید در میان مردم است. مسیح، عامل ایجاد امید است و هرکس به خداوند امید دارد، باید به مسیح نیز امید داشته باشد. از آثار و کارکردهای چنین امیدی، تقویت روح محبت و احسان به سایرین است.
3- امید در قرآن کریم
مسئلة «امید» و امیدواری به آینده در قرآن کریم، بارها و به شیوه های گوناگون بیان گردیده و قرآن، این نسخة شفابخش الهی(یونس: 57)، بارها انسان را به امید و امیدواری ترغیب و تشویق نموده است. تفکر در قصه های قرآن، ما را به این حقیقت رهنمون می سازد که یکی از اهداف بیان این قصه ها، تحکیم روح امید در دل اهل ایمان بوده است: «و کُلاًّ نَقُصُّ عَلَیکَ مِن أَنباءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَک» (هود: 120) و خداوند از طریق بیان زندگی این انسان های نمونه، که مظهر کامل و تام اسمای نیکوی الهی می باشند، به پرورش روحیة امید و تقویت آن در سایر افراد بشر می پردازد. البته امیدبخشی قرآن کریم، تنها در دایرة دنیا محدود نمی شود، بلکه آخرت آدمی را نیز فرامی گیرد. بشارت به بهشت، امیدی است که قرآن کریم برای زندگی جاودان آخرت مطرح می سازد و با بیان جزییات آن، شوق مؤمنان را برای رسیدن به آن بیشتر می کند(توبه: 21و22). اگر از دوزخ هم سخن به میان آمده، برای این است که انسان ها برای رسیدن به بهشت تلاش کنند و زاد و توشة لازم را برای سفر آخرت فراهم آورند. قرآن کریم برای آنکه تیرگی یأس و نا امیدی را از دل مؤمنان بزداید، از زبان پیامبر بزرگی چون یعقوب(ع) می فرماید: «ولَا تَاْیَسُواْ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا یَاْیَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُون»(یوسف: 87).
اما زیربنای امید در قرآن کریم، در ارتباط با الله است. از سوی دیگر، امید نیز در راستای تکامل انسان است که این تکامل از منظر قرآن، به سوی خلیفه اللهی و جانشینی خدا در روی زمین است: «وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَئکَةِ إِنىّ جَاعِلٌ فىِ الْأَرْضِ خَلِیفَة»(بقره: 30)، ازاین رو، امید واقعی نیز در راستای تجلی این صفت الهی نهادینه شده در وجود بشر می باشد و آدمی موظف است در راستای دستیابی به این امید راستین، به سایر امید ها و اهداف دنیوی خویش روی آورد. تنها در این صورت است که در این دنیای وحشت زا و هراس انگیز امروز و در کشاکش عوامل و موانع فراوان شیطانى و نفسانى، آرامش واقعی پدید می آید و حیات واقعی محقق و راه رسیدن به کمال سهل و آسان می گردد.
یکی از متعلقات امید در قرآن، امید به برخورداری از رحمت الهی است. پیامبران، اولیای خدا و مجاهدان در راه حق، همواره به رحمت الهی چشم امید دوخته اند: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أُولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّه»(بقره: 218)؛ چراکه خداوند خیر محض و فیاض علی الاطلاق است و گسترة رحمت او وسیله ای برای نجات و رستگاری انسان است. به همین دلیل، بارها سفارش کرده که از رحمت او ناامید نشوید: «لَا تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَةالله»(زمر: 39) و همواره در انتظار آن باشید؛ چراکه رحمت خداوند از تمامی آنچه که انسان ها برای خود جمع می کنند، برتر و بالاتر است «لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَحْمَةٌ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ»(آل عمران: 157) و تنها گمراهان و کافران از رحمت او ناامیدند «وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ»(حجر: 56)، بی تردید، چنین افرادی عذابی دردناک در انتظارشان است(عنکبوت: 23). خداوند مؤمنان را با صفت امیدوارى به رحمت خدا مى ستاید و ناامیدى از رحمت خدا را به کافران نسبت مى دهد(یوسف: 87).
یکی دیگر از متعلقات امید در قرآن، آرزوهای موهوم و خیالی است که در پرتو انداختن آدمی در گرداب لذات دنیوی، مانع رسیدن او به کمال می شوند. خداوند سبحان در سورة هود به بیان گوشه ای از این آرزوها پرداخته و با بیان سرانجام ایشان، آدمی را از داشتن آن منع می کند: «قَالُواْ یَاصَالِحُ قَدْ کُنتَ فِینَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَئنَا أَن نَّعْبُدَ مَا یَعْبُدُ ءَابَاؤُنَا وَ إِنَّنَا لَفِى شَکٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَیْهِ مُرِیب» (هود: 62؛ طباطبائی، 1417، ج 10، ص 313؛ مکارم شیرازی، 1374، ج 9، ص 155).
به طور کلی امید در قرآن کریم تنها در برخی موارد در دایرة دنیا محدود می شود و در بیشتر مواقع، آخرت آدمی را فرامی گیرد. ازاین رو، بر اساس آفات آن، داراى مراتبى است که پایین ترین آن، رجای نفسانی است و کسانی که نسبت معرفتی آنان به خداوند بسیار ضعیف است، در این مرحله و مرتبه قرار دارند. درخواست های ایشان نیز زاهدانه و از خدا جز مناصب دنیوی یا شهوات نفسانی نمی خواهند. اگر درخواستی داشته باشند، از بهشت خواهی و رهایی از دوزخ تجاوز نمی کند، اما کسانی که خداوند سبحان را به عظمت شناخته اند، سوز آنان از فراق اوست. آنچه در آنان نمود دارد، شوق لقای خدا و رجای دیدار اوست.
بنابراین، با توجه به آنچه گذشت، می توان به این نکته دست یافت که گرچه امید در قرآن کریم، ماهیتى مثبت و پسندیده دارد، اما ازآنجاکه عوامل پدیدآورنده آن (متعلقات) و موانع به هم زننده آن، ممکن است ماهیتى حقیقی و یا کاذب داشته باشند، مى توان به تقسیم آن به صورت زیر پرداخت:
1. امید مطلوب، صادق و حقیقی
این نوع امید، مربوط به اموری است که در جهت رضای الهی و هماهنگ با واقعیت وجودی انسان است و به دو گونه در قرآن مطرح گردیده است: امید به آخرت و برخورداری از رحمت الهی(عموم مؤمنان، به آخرت و رحمت الهی امید دارند (بقره: 218)) و امید به لقای خدا «مؤمنان خاص و انسان های کامل، امیدشان به لقای الهی است» (کهف: 110).
2. امید نامطلوب، کاذب و مجازی
این نوع امید مربوط به اموری است که رضای الهی در آن لحاظ نمی گردد و حاصل وسوسه های نفس یا القائات شیطان است؛ اموری همچون آرزوها و تصورات موهوم دنیوی (هود: 62؛ نور: 60).
اما قرآن کریم جهت القا و تقویت امید آدمی، راهکارهایی را نیز ارائه نموده است. القای انرژی روانی لازم برای تعقیب هدف، یکی از این راهکارهاست. به عبارت دیگر، اگر برای دستیابی به هدفی مشخص، انرژی روانی نیرومندی وجود داشته باشد، شرایط مناسبی به وجود خواهد آمد تا انسان در تلاش برای به دست آوردن راه های درستی برای وصول به هدف برآید. این انرژی روانی در قرآن، ایمان و اعتقاد کامل به خداوند است. قرآن دربارة افرادی که به خداوند ایمان کامل داشتند و از دشمنان نهراسیدند، می فرماید: «إِنهَّمْ فِتْیَةٌ ءَامَنُواْ بِرَبِّهِمْ وَ زِدْنَاهُمْ هُدًى» (کهف: 13) و افزودن هدایت به سبب داشتن روحیه معنوی ایشان است و خداوند در قرآن، بارها مؤمنان را به روح الهی تأیید کرده است(مجادله: 22).
یکی دیگر از شیوه های تربیتی قرآن برای تقویت امید انسان، تأسی و اقتدا به اسوه های قرآنی است «لَقَدْ کاَنَ لَکمُ فِیهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کاَنَ یَرْجُواْ الله» (ممتحنه: 6)؛ چراکه آدمی برای دستیابی به مطلوب خود، باید به دنبال الگو و نمونه ای باشد تا امید به آینده، امیدی واقعی و سرشار از حقیقت جلوه کند. از این میان، انبیا و اولیای الهی که انسان های کامل به شمار می روند، مصداق بهترین الگو شمرده می شوند: «أُولئِکَ الَّذینَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِه»(انعام: 90). هریک از ویژگی های شخصیتی این بزرگواران، مى تواند سبب تقویت امید آدمی گردد. پس از ایشان نیز آدمی به الگوگیری از امامان و ائمه معصوم(ع) سفارش شده است(جوادی آملی، 1388، ص58).
از سوی دیگر، از منظر قرآن کریم، پیروان ادیان الهى براساس داده هاى کتب آسمانى، معتقد به ظهور منجى انسان ها بوده و جهان را به سوى صلح و صفا در حرکت مى بینند و به فرا رسیدن روزى امید دارند که متقیان و صالحان بر دنیا حکومت کنند: «وَلَقَدْ کتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ»(انبیا: 105). در این راستا، شیعه با الهام و الگوگیری از تعالیم نورانى معصومان(ع)، به فرا رسیدن روزى امیدوار است که جهان با ظهور حضرت قائم? از ظلم و بیداد رهایى یافته و از عدل و داد پر شود، زمین برکات خود را ظاهر کند و تهیدستى یافت نشود و این، همان تحقق معناى سخن خداوند است که «عاقبت از آن متقیان است»(قصص: 83). چنان که باطل از بین رفتنى و حق پایدار و ثابت است(رعد: 17). بی گمان ترسیم چنان آینده ای روشن، تلاش مؤمنان را در وصول به آن افزون می کند و هیچ گاه بارقة امید در دل های شیعیان خاموش نخواهد گشت. در حقیقت، آنان که دل به این انتظار راستین سپرده و قلبی سرشار از امید به ظهور امام زمان دارند، می دانند که دیر یا زود، صالحان حاکمان زمین خواهند بود؛ حق به صاحبانش باز می گردد و با محو ستم و بیداد، امر جامعه اصلاح و سامان می پذیرد، برای رسیدن به چنین جامعه ای، خویشتن را اصلاح نموده و در اصلاح جامعه خود نیز می کوشند تا زمینه ایجاد و تشکیل آن دولت کریمه را فراهم آورند. بر همین اساس، آنکه امیدوار حقیقی و منتظر راستین است، هم صالح است و هم مصلح. چنین کسی با اقتدا به دعای مولای خویش، از خدای سبحان چنین می خواهد: «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیْکَ فِی دَوْلَة کَرِیمَة تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِیهَا مِنَ الدُّعَاة إِلَى طَاعَتِکَ وَ الْقَادَة فِی سَبِیلِک»(جوادی آملی، 1388، ص 183).
بنابراین، می توان بدین نکته راه یافت که قرآن کریم، علاوه بر ارائه راهکارهایی اعتقادی برای القا امید در آدمی، «امید به خالق یکتا و ایمان به او؛ (اصل توحید)»(نساء: 104)، امید به برخورداری از رحمت الهی در جوار او و نیز لقای او به واسطه عبور از جهان مادی (اصل معاد)(کهف: 110) و الگوگیری از انبیا و اولیای الهی و امید به رسیدن منجی (اصل نبوت و امامت)(جاثیه: 6))، به ارائه راهکارهایی رفتاری، چه در حوزه فرد و چه در حوزه اجتماع، برای تقویت و تحکیم روح امید در خود و جامعه نیز پرداخته است. اموری همچون تلاوت آیات قرآن، انس با آن و اقامه نماز(فاطر: 29)، تهجد و شب زنده داری(زمر: 9)، زکات(بقره: 43)، انفاق(فاطر: 29)، هجرت و جهاد در راه خدا(بقره: 218) و به طور کلی انجام کلیه اعمال صالح و خداپسند(کهف: 110)، به این مهم اشاره دارند. همچنین قرآن کریم به عنوان کامل ترین کتاب الهی، شاخصه هایی برای شناخت امید حقیقی از امید کاذب ارائه نموده که به طور مختصر می توان به موارد زیر اشاره نمود: انگیزه الهى و خدایى(کهف: 110)، همراهی با عمل صالح(فاطر: 29)، همراه بودن با خوف (اسراء: 57؛ طباطبائی، 1417، ج13، ص405)، که در خلال مطالب فوق، به هرکدام از این موارد، اشاره شد. بنابراین، توجه به آیات قران کریم، می تواند امید حقیقی را در آدمی ایجاد و او را در مسیر تربیت حقیقی و واقعی خویش قرار دهد.
نتیجه گیری
با توجه به یافته های این پژوهش، می توان گفت: امید حقیقی در ارتباط با خداوند است؛ یعنی در رسیدن انسان به خداوند و غرق شدن در عبودیت و پرستش اوست. در حقیقت، امید با ایمان به خداوند و عشق به او در آدمی ایجاد و به واسطه رحمت الهی و تجلی صفات او در بشر تقویت می شود. همچنین در پرتو شناخت هدف اصلی زندگانی و آشنایی با افکار مانع و مخرب و مبارزه با آمال و آرزوهای واهی، می توان به حفظ و ابقای آن امیدوار بود. البته هریک از ادیان اسلام و مسیحیت، راه و روش مخصوصی را برای القا و تحکیم امید آدمی ارائه داده اند.
از منظر قرآن کریم، وحی و دین برای ایجاد امید در بشر آمده تا به تکامل روحی- جسمی و سعادت دنیوی و اخروی او کمک نماید. این امید توسط ایمان و عمل صالح و همچنین پرهیز از ارتکاب معاصی(توبه: 71) محقق می شود؛ چراکه از منظر قرآن، امید حقیقی آن است که آدمی را به سوی تلاش و حرکت سوق دهد. بدین وسیله آدمی، محل ظهور اسمای الهی می گردد و به امید حقیقی و راستین؛ یعنی منزل گزیدن در جوار قرب ربوبی، نائل می شود. سایر اهداف همچون اهداف دنیوی نیز باید در راستای نیل به این هدف اصیل باشند.
از دیدگاه اناجیل سه گانه، همانند قرآن، آدمی می تواند امیدوار باشد که به واسطه ایمان به خداوند و پیروی از شریعت و اطاعت محض از نبی خدا، به حیات جاودان و آرامش ابدی نائل گردد. با این تفاوت که قرآن کریم، از حیات اخروی بسیار سخن گفته و مؤمنان را امیدوار مى سازد که در زندگانی اخروی هیچ یک از اعمال نیک دنیوی ایشان از صفحه هستى پاک نمى شود(غافر: 39). اما در اناجیل سه گانه، از حیات جاودان با نام ملکوت تعبیر شده که دارای معانی گوناگون و متعلقات بسیاری است. اما چون حقیقتی روحانی است که تنها به واسطه ایمان، می توان بدان رسید، تنها بخشی از آن، واقع در عالم غیب است.
در تفکرات یوحنا، مسیح سرچشمه امید است. ملکوت از آن مسیح است و امیدِ ایمان داران به او، به واسطه واقعه رستاخیز اوست. در منظر پولس، امید به دنبال انگاره سقوط بشر و مفهوم فدا و رستاخیز مسیح ایجاد شد. درنتیجه، این عمل مسیح، ایمان داران به او، می توانند امید داشته باشند که در برکات زندگی جاوید شرکت نمایند. مشوق و محرک این امید نیز یادآوری محبت مسیح به انسان هاست. بنابراین، در نگاه پولس، امید به معنای صبر و انتظار است. این تفکر او، تفاسیر و دیدگاه های مختلفی را در مسیحیت به دنبال داشت که از این میان، اگوستین هم با وی هم رأی بود.
مارتین لوتر، در راستای اکتفا به ظاهر سخن پولس، فقط به ایمان نقش محوری داد. در کلیسای کاتولیک، کتاب مقدس و سنت در کنار یکدیگر معتبرند و عامل اصلی نجات آدمی و ایجاد روح امید در او، لطف الهی است و اعمال نیک و آیین های فیض بخش به عنوان ابزارهای مادی آمرزیدگی دارای جایگاهند.
به هرحال در مسیحیت، عیسی(ع) نقشی محوری در ایجاد و تحکیم امید ایشان دارد. این آموزه در کنار اعمال نیک، دیدگاه های متفاوتی را برمی تاباند. درحالی که در قرآن، در کنار ایمان و عمل صالح و انجام دستورات شریعت، ایمان به تمام انبیا و تبعیت محض از پیامبرˆ راه القا، تقویت و نیز بقای امید آدمی است که در دیدگاه شیعه این ولایت و محبت، با حبّ و ولایت امامان شیعه ادامه می یابد.
- ابنفارس، احمد بن زكريا (1404ق)، معجم مقاييس اللغة، دمشق، مكتب الاعلام الاسلامي.
- ابنمنظور، محمدبن مكرم (1414ق)، لسان العرب، چ سوم، بيروت، دار صادر.
- استراترن، فيليپ (1385)، دائرةالمعارف راتلج: مقاله الهيات اميد، ترجمه مسعود فريامنش، تهران، روزنامه جوان، 28 تير.
- استيد، كريستينفر (1380)، فلسفه در مسيحيت باستان، ترجمة عبدالرحيم سليمانياردستاني، قم، مركز مطالعات و تحقيقات
- اديان و مذاهب.
- الاميركاني، جيمس انس، (1888م)، نظام التعليم في علم اللاهوت القويم، بيروت، مطبعه الاميركاني.
- آزادیان، مصطفی (1383)، « نقش خداوند در رستگاري انسان از نظرگاه اسلام و مسیحیت » ، معرفت، ش 78، ص 22-10.
- براون، كالين (1375)، فلسفه و ايمان مسيحي، ترجمة طاطه وس ميكايليان، تهران، علمي و فرهنگي.
- بلوخ، ارنست، 1390، ديالكتيك و اميد، ترجمه نادر فتورهچي، تهران، رشد.
- پلانتينجا، الوين (1381)، عقل و ايمان، ترجمة بهناز صفري، قم، اشراق.
- توني لين (1386)، تاريخ تفكر مسيحي، ترجمه روبرت آسريان، چ سوم، تهران، نشر و پژوهش فرزان.
- تيسين، هنري (بيتا)، الهيات مسيحي، ترجمه ط. ميكائليان، تهران، حيات ابدي.
- جوادي آملي، عبدالله (1388)، موجود موعود، چ پنجم، قم، مركز نشر اسراء.
- خاچيكي، سارو (1982م) اصول مسيحيت، چ دوم، تهران، حيات ابدي.
- طباطبائي، سيدمحمدحسين (1417ق)، الميزان فى تفسير القرآن، چ پنجم، قم، جامعة مدرسين.
- طيب، سيدعبدالحسين (1378ق) اطيب البيان، چ دوم، تهران، اسلام..
- فرلاي، هارولد (1361)، خلقت تازه، ترجمه مهرداد فاتحي، تهران، آفتاب عدالت.
- قربانی، عسگر (1390)، ایمان، امید، محبت در اسلام و مسیحیت، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمیني.
- ليون دوفر اليسوعى، كنزافيه (1986)، معجم اللاهوت الكتابى، بيروت، دارالمشرق.
- محمدياسين، محمد (بيتا)، حقيقه ملكوت الله في الكتاب المقدس.
- مسترهاكس (1377)، قاموس كتاب مقدس، تهران، اساطير.
- مغنيه، محمدجواد (1424ق)، الكاشف، تهران، دار الكتب الإسلاميه .
- مفتاح، احمدرضا (1385)،« مفهوم آمرزیدگی ازراه ایمان»، مجله هفت آسمان، ش 30، ص 76-47.
- مكارم شيرازي، ناصر و ديگران (1374)، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه.
- مكگراث، آليستر، 1384، درسنامه الهيات مسيحي، ترجمه بهروز حدادي، قم، مركز مطالعات و تحقيقات اديان.
- ميبدى، رشيدالدين (1371ق)، كشف الأسرار و عدة الأبرار، چ پنجم، تهران، امير كبير.
- ميلر، ويليام (1319)، تفسيرانجيل يوحنا، تهران، چاپخانه بروخيم.
- نراقي، محمدمهدي (1383ق) جامع السعادات، قم، دارالكتاب الاسلاميه.
- واتسون، اندراس و ابراهيم سعيد (1298ق)، شرح اصول الايمان، چ چهارم، قاهره، دارالثقافة.
- والوورد، جان (بیتا)، خداوند ما: عیسی، ترجمه مهرداد فاتحی، تهران: کلیستی جماعت ربانی، آموزشگاه کتاب مقدس.
- هوردرن، ويليام (1368)، راهنماي الهيات پروتستان، ترجمة طاطه وس ميكايليان، تهران، علمي و فرهنگي.
- هورن، چارلز (1361)، نجاتشناسي، ترجمة سارو خاچيكي، تهران، آفتاب عدالت.