بررسي تطبيقي ارزش و جايگاه كار در اسلام و يهود
ضمیمه | اندازه |
---|---|
3.pdf | 391.49 کیلو بایت |
سال سوم، شماره سوم، تابستان 1391، ص 45 ـ 63
Ma'rifat-i Adyān, Vol.3. No.3, Summer 2012
چكيده
امروزه معتقدان به اديان الهي، همزيستي ديني و انساني را در گرو گفتوگوي بين انديشمندان مذهبي ميدانند. طبيعي است كه محور اصلي اين گفتوگوها متون وحياني است. از موضوعات مشترك تحقيقي بين قرآن و كتاب مقدس، بحث كار و تلاش است. انسان دو بعد مادي و معنوي است كه تكامل در هريك از آنها، تنها در سايه تلاش محقق ميشود. اين پژوهش، درصدد است جايگاه اخلاقي كار را از منابع اصلي دو دين، يعني قرآن و روايات معصومان(ع)، كتاب مقدس و تفاسير معتبر آن استخراج و تحليل نمايد. اسلام سستي را مذمت نموده و نصرت الهي را از آن كساني ميداند كه متعهدانه تلاش ميكنند. در تورات آمده است كه خداوند آدم و حوا را در بهشت عدن گذاشت تا كار كنند و از آن نگهداري نمايند.
كليدواژهها: كار، آيات قرآن، كتاب مقدس، ارزش كار.
* دانشيار گروه الهيات دانشگاه اصفهان a-parcham@.Hr.ui.ac.ir
** دانشجوي كارشناسي ارشد علوم قرآن و حديث دانشگاه اصفهان s.bojari67@yahoo.com
دريافت: 6/9/1391 ـ پذيرش: 13/3/1392
مقدمه
انسان براي شكوفايي استعدادهاي دروني خويش و رسيدن به آرمانهاي خود، ناگزير است كه از مرحلة فكر به مرحلة عمل گام نهد؛ زيرا انديشه صرف خير موجب تحقق آن نخواهد بود، بلكه عامل اصلي و اساسي در تحقق آن، كار و كوشش است. كار و تلاش در عرصة اقتصاداي مسئلهاي است كه از آغاز تاريخ بشر همواره مورد توجه او بوده است. از زماني كه بشر در گستره زمين پا به عرصة وجود نهاد و به برقراري رابطه با محيط و اطرافيان و تشكيل خانواده و جامعه و طلب ثبات و آرامش پرداخت، ميل به بقا و تلاش و كار براي دستيابي به زندگي بهتر نيز با او همراه بوده است. ازاينرو، از همان زمان به كشاورزي و درو و انبار كردن مواد غذايي و پرورش دام و طيور، شكار و تهيه هر آنچه كه زندگي او را قوام ميبخشد، دست زد. مسائل اقتصادي درآغاز تاريخ بشر صورتي ابتدايي داشت. اما بهتدريج و با گسترش جوامع بشري پيچيدهتر شد و به همان اندازه همواره مورد توجه اديان آسماني بوده است.
اديان و شرايع الهي آمدند تا به انسان يادآوري كنند كه او توانايي پشت سرنهادن مشكلات را براي ساختن جامعهاي آباد دارد و همچنين او را تشويق نمايند تا از موانع موجود در راه ساختن جهاني بهتر بگذرد. اين واقعيت همواره براي انسان مورد تأكيد بوده كه خداوند متعال انسان را بيهوده و مهمل به حال خود را رها نكرده است: «أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدي» (قيامت: 36).
از نمونههاي اين اديان آسماني، دين اسلام و يهود هستند كه در آموزههاي خويش، پيروانشان را در مسئله كار و تلاش بسيار مورد سفارش قرار ميدهند و جنبههاي بسياري نيز وجه اشتراك دارند. از ديدگاه اسلام، اشتغال به كار بخشي از زندگي عبادي انسان محسوب ميشود تا جاييكه از كار بهعنوان فضل خداوند ياد ميشود: «فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (جمعه: 10). دين يهود نيز كار و زحمت را بهعنوان شالودة اصلي هستي انسان مطرح ميكند. «پس حيات را برگزين» (تثنيه، 30: 19). اين آيه را بدينگونه تعبير كردهاند: «تو براي خود پيشه و هنري انتخاب كن» (كهن، 1382، ص 211).
اين پژوهش درصدد است تا با بهرهگيري از منابع ديني دو دين اسلام و يهود، ديدگاه اين دو را در مورد جايگاه و ارزش كار، و برخي از مشاغل مورد تأييد اين دو بررسي نمايد و وجوه اشتراك دو دين را در مسئله كار تبيين نمايد.
مفهومشناسي واژة «كار»
از نظر لغوي «كار» بهمعناي فعل، عمل و كردار است. راغب اصفهاني واژة «عمل» را اينگونه تعريف ميكند: «هر فعلي را كه حيوان از روي قصد انجام دهد، "عمل" ناميده ميشود. مفهوم عمل از فعل، خاصتر و محدودتر است؛ زيرا "فعل" گاه در مورد اشياي جامد نيز بهكار ميرود» (راغب اصفهاني، 1998م، ص 587). «عمل» به كاري اطلاق ميگردد كه از روي عقل و فكر انجام شود، لاجرم با عمل و آگاهي همراه است، اما «فعل» از آن عامتر است (عسكري، 1412ق، ص 383).
«كار» در اصطلاح عبارت است از «مجموعه عملياتي كه انسان با استفاده از مغز، دستها، ابزار و ماشين براي استفاده عملي از ماده روي آن انجام ميدهد. اين اعمال نيز متقابلاً بر او اثر ميگذارد و او را تغيير ميدهد (ميك، 1385، ص 22). «كار» يعني گرديدن و شدن و عبارت از «سير و صيرورت از نقص به كمال، از قوه به فعل، از جزء به كل و از مبدأ به معاد است» انسان نيز از اين سير سرمدي و از اين فرآيند بنيادين ـ غايي و فراگير ـ نظاممند در عالم هستي، مستثنا نميباشد. انسان موجودي است كه در جهت نيل به كمال، فعليت، كل معاد و سعادت مادي و معنوي خويش، و راي اهداف اجتماعي و دنيوي و نيز آمال اخروي خود و بهمنظور رسيدن به غايت و مطلوب خويشتن، نياز به امكانات، اعم از مواد، ابزار و خدمات دارد» (ولايي، 1378، ص مقدمه). «كار انساني عبارت از عمل (كم و بيش) ارادي ـ عقلاني يا اختياري فردي، گروهي و اجتماعي انسانهاست، عملي كه بهمنظور كسب امكانات مورد احتياج، رفع نيازمنديها و نقصهاي مادي و معنوي و در جهت دستيابي به كمال لايق، لاحق و معهود و مطلوب انجام ميپذيرد» (همان).
جايگاه كار در اسلام
در اسلام سه نوع كار بهرسميت شناخته شده است:
1. كار يدي (فيزيكي) نظير كار دهقانان، كارگران و...؛
2. كار فكري، مغزي، نظير معلمان و نويسندگان و...؛
3. كار احساسي و عاطفي نظير كار هنرمندان، پرستاري از نوزادان و بيماران و... (صدر، 1368، ص 123).
اسلام براي كار بالاترين ارزشها را قائل شده و آن را يكي از عوامل اصلي مالكيت ميشناسد. در قرآن حدود چهارصد آيه در تشويق كار وارد شده است كه تمامي آن مختص كار اقتصادي نيست. اما با تعمق در آنها، به اهميت و نقش كار پي ميبريم؛ زيرا در آن آيات، ضمن هشدار به دلايل توحيدي، توجه بشر را به زمين و خيرات و بركات ذخاير و منابع حياتي به وديعت نهاده در آنها، جلب نموده و بهصورت ضمني، دعوت به حركت و استفاده از استخراج اين موهبتها ميكند و در اين راه، اهميت شكافتن دل درياها را گوشزد نموده، انسان را به آنچه كه وسيله سهولت حمل و نقل است، آشنا ساخته است. كار و تلاش در اين آيات، به نام حركت براي دريافت «فضل» پروردگار ناميده شده و به آرامش و استراحت در شب و تجديدقوا و بازگشت نشاط و آمادگي براي فعاليت و كار در روز تأكيد شده است.
«كار در اسلام معناي وسيعي دارد و لزوماً بازده مالي را تلويح نميكند» (ورنرمنسكي، و...، 1389، ص 432). نظام اسلامي دعا و مراقبه در تمام روز و يا زندگي زاهدانه را بدون انجام تلاشي براي خود و ديگران مجاز نميشمارد. «يك بار با پيامبر(ص) از مردي سخن گفتند كه تمام وقت خود را در مسجد به عبادت ميگذراند. پيامبر(ص) پرسيد چه كسي غذاي او را تأمين ميكند؟ پاسخ دادند: برادرش، پيامبر(ص) فرمود در اين صورت، برادر او از او بهتر است» (همان، ص 433) و اين نكته را مورد تأكيد قرار دادند كه دين اسلام از صرف تقوا و تعبد تشكيل نيافته، بلكه كار سخت و اتكا به تلاشهاي خود را نيز دربر ميگيرد.
اسلام با بيكاري مخالف است؛ رهبانيت را تحريم ميكند و به احتراز از تكدي توصيه ميكند. از اينجا روشن ميشود كه كرامت و ارزش ذاتي انسان و نيز رفاه جامعه، با تلاش صادقانه و شرافتمندانه همة اعضاي جامعه، و نه فقط بعض آنان، پيوندي نزديك دارد. يكي از تأكيدات مهم اسلام به انسانها اين است كه همواره در همة عرصههاي گوناگون زندگي، از جمله تأمين نيازهاي اقتصادي و معيشتي بهصورت جدي و مستمر تلاش كنند تا در پرتو چنين تلاشهايي، جامعه ديني هم از جهت فردي و هم از نظر اجتماعي به اهداف خود نائل آيد.
تكديگري و گدايي در اسلام، بهشدت مذمت شده است تا آنجاكه ضمن سخنان معصومان(ع)، در پيش گرفتن گدايي، باز كردن راه فقر بهسوي شخص و ابزاري براي ذلت شخص در دنيا و بازپرسي طولاني در آخرت خوانده شده است.
به دليل ارزش و اهميت كار در فرهنگ اسلامي، در آيات و روايات معصومان(ع)، به جايگاه ويژه آن تحت عناوين گوناگون اشاره شده است.
1. هدف خلقت: «إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَي الْأَرْضِ زِينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ إِنَّا لَجاعِلُونَ ما عَلَيْها صَعِيداً جُرُزاً» (كهف: 8ـ7).
اين دو آيه دربارة حقيقت زندگى بشر در زمين وارد شده، و آن اين است كه نفوس انسانى، كه در اصل جوهرى است علوى و شريف، هرگز مايل نبوده كه به زمين دل ببندد و در آنجا زندگى كند، ولى عنايت خداوند چنين تقدير كرده كه كمال و سعادت جاودانه او از راه اعتقاد و عمل حق تامين گردد. به همين جهت، تقدير خود را از اين راه به كار بسته كه او را در موقف اعتقاد و عمل نهاده، به محك تصفيه و تطهيرش برساند و تا مدتى مقدر در زمينش اسكان داده، ميان او و آنچه كه در زمين هست، علقه و جذبهاى برقرار كند و دلش به سوى مال و اولاد و جاه و مقام شيفته گردد» (طباطبائي، 1374، ج 13، ص 333).
2. فضل خدا: «فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»؛ و چون نماز گزارده شد در [روى] زمين پراكنده گرديد و فضل خدا را جويا شويد و خدا را بسيار ياد كنيد باشد كه شما رستگار گرديد (جمعه: 10).
3. مايه قوام و هستي شخص و جامعه: «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً وَ ارْزُقُوهُمْ فِيها وَ اكْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً»؛ و اموال خود را كه خداوند آن را وسيله قوام [زندگى] شما قرار داده به سفيهان مدهيد و[لى] از [عوايد] آن به ايشان بخورانيد و آنان را پوشاك دهيد و با آنان سخنى پسنديده بگوييد (نساء: 5).
4. وسيله كسب عزت و شخصيت: امام رضا(ع) به مصادف ميفرمايند: «صبحگاهان به سوي كسب عزت خود، و مقصودم رفتن به بازار برخيز» (حرعاملي، 1367، ج 12، ص 4، حديث 10).
5. جهاد در راه خدا: پيامبر اكرم(ص) ميفرمايند: «تلاشگر در راه روزي حلال مانند مجاهد در راه خداست» (نوري، 1382، ج 2، ص 415).
6. عبادت: پيامبراكرم(ص) ميفرمايند: «بهترين كردارها، كسب حلال است» (متقي هندي، 1372، ج 4، ص 8).
7. وسيلة آمرزش گناهان: رسول اكرم(ص) ميفرمايند: «هر كس شب را با خستگي از تلاش براي به دست آوردن روزي حلال بهسر آورد با آمرزش از گناهان خود شب را به پايان رسانيده است» (حر عاملي، 1367، ج 12، ص 13).
8. ماية سعادت اخروي: امام صادق(ع) ميفرمايند: «بهترين يار بر دستيابي به خوشبختي آخرت، كوشش در دنياست» (همان، ص 17).
در نظام اقتصادي اسلام، بر حلال بودن كسب و كار بسيار تأكيد شده است. در آيات و روايات متعددي، به شكلهاي گوناگون به پيروان دين اسلام دستور داده شده است كه روزي خود را تنها از راه حلال به دست آورند: «يا أَيّهَا النّاسُ كُلُوا مِمّا فِي اْلأَرْضِ حَلالاً طَيِّبًا وَ لا تَتّبِعُوا خُطُواتِ الشّيْطانِ إِنّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ» (بقره: 168)؛ «وَ كُلُوا مِمّا رَزَقَكُمُ اللّهُ حَلالاً طَيِّبًا وَ اتّقُوا اللّهَ الّذي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ» (مائده: 88).
رسول خدا(ص) ميفرمايد: «سعي و تلاش در جهت بهدست آوردن درآمد حلال، بر هر مرد و زن مسلمان واجب است» (مجلسي، 1404ق، ص 103، ج 9). خداوند در حديث قدسي به پيامبر(ص) سفارش فرموده است: «اي احمد! بهراستي كه عبادت ده جزء است و نه جزء آن در كسب روزي حلال قرار داده شده است (همان، ج 74، ص 27).
در مقابل، تأكيد اسلام بر كسب روزي حلال، از كسب حرام نهي شده است. «يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَأْكُلُواْ الرِّبَواْ أَضْعَفًا مُّضَاعَفَةً وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (آلعمران: 130). اسلام، ضمن تأكيد بر كسب حلال، و بر حذر داشتن پيروانش از كارهاي حرام، به آثار و عواقب كسب حلال و حرام اشاره ميكند. برخي از آنها عبارت است از:
الف. آثار كسب و كار حلال از ديدگاه اسلام
1. گشوده شدن تمام درهاي بهشت: رسول اكرم(ص) ميفرمايند: «هر كه از دسترنج حلال خود بخورد، درهاي بهشت به رويش گشوده شود و از هر در كه خواهد وارد شود» (مجلسي، 1404ق، ج 100، ص 2016).
2. گرامي بودن نزد خداوند: امام صادق(ع) ميفرمايد: «بنده، آن زمان نزد خدا گراميتر است كه درصدد كسب درهمي حلال برآيد و نتواند به آن دست يابد» (محمدي ري شهري، 1377، ج 5، ص 2059).
3. نورانيت قلب: «هر كه چهل روز بر خوردن لقمه حلال مداومت داشته باشد، خداوند متعال قلب او را نوراني ميگرداند» (حلي، 1407ق، ص 153).
4. غفران و آمرزش الهي: «كسي كه با خستگي بهسبب تلاش روزانه براي كسب حلال، شب را به صبح برساند، آمرزيده ميشود» (حرعاملي، 1367، ج 17، ص 24).
5. استجابت دعا: امام صادق(ع) فرمود: «كسي كه دوست دارد با استجابت دعايش شادمان گردد، بايد كسب و درآمد خود را طيب و حلال كند» (مجلسي، 1404ق، ج 90، ص 373).
6. طلب آمرزش فرشتگان: امام صادق(ع) ميفرمايند: «وقتي بندهاي مشغول خوردن مالي ميشود كه از راه حلال بهدست آورده است، فرشتهاي هم مشغول طلب بخشش براي او ميشود تا زماني كه او دست از خوردن بكشد» (راوندي، 1380، ص 25).
ب. آثار كسب و كار حرام از ديدگاه اسلام
1. لعن فرشتگان: رسول خدا(ص) فرمودند: «هرگاه لقمهاي حرام در شكم بندهاي از بندگان خدا قرار گيرد، تمام فرشتگان زمين و آسمان او را لعنت ميكنند» (مجلسي، 1404ق، ج ۱۰۳، ص ۱۶).
2. عدم ورود به بهشت: رسول خدا(ص) فرمودند: «همانا خداوند ورود بدني را كه از حرام تغذيه كرده به بهشت ممنوع كرده است» (ابيفراس، 1388، ج 1، ص 16).
3. عدم قبولي عبادات: «هر كس مالي حرام كسب كند، خدا نه صدقه او را ميپذيرد و نه بنده آزاد كردن و نه حج گزاردن و نه عمره انجام دادن او را و به اندازه پاداش اين اعمال براي او گناهاني سنگين مينويسد. آنچه از وي پس از مرگش بر جاي بماند، توشه راه جهنم او خواهد بود. هر شخصي كه بر حرام دست يابد و از ترس خدا آن را رها كند، خداوند او را مورد دوستي و رحمت قرار ميدهد و ميفرمايد كه او را به بهشت ببرند» (مجلسي، 1404ق، ج 90، ص 373).
4. عدم رشد و بركت مال: امام صادق(ع) ميفرمايند: «مال حرام رشد نميكند و زياد نميشود و اگر هم رشد كند، بركت نخواهد داشت» (كليني، 1401ق، ج 5، ص 125).
5. اثرگذاري در نسل: پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد: «مال حرام در فرزندان آشكار ميشود و روي آنها اثر ميگذارد» (همان، ص 124).
6. مبتلا شدن به فقر: پيامبر(ص) فرمود: «كساني كه نان حلال را رها ميكنند و به دنبال حرام ميگردند، به خيال اينكه از راه حرام درآمد پيدا كنند، خدا به فقر مبتلايشان ميكند» (كليني، 1401ق، ج 5، ص 127).
7. عدم استجابت دعا: امام صادق(ع) فرمود: «خداوند متعال دعايي را كه از قلبي سخت و بيرحم برخاسته باشد، اجابت نميكند» (همان، ج 2، ص 474).
ب. در دين يهود
كار در دين يهود از منزلت ويژهاي برخوردار است تا جاييكه «حتي از منزلت شايستگي و حق اجدادي نيز والاتر است؛ زيرا ميخوانيم كه يعقوب به لابان چنين گفت: «و اگر خداي پدرم، خداي ابراهيم و هيبت اسحق با من نبودي، اكنون نيز مرا تهيدست روانه مينمودي» (سفر تكوين، 2: 42). ازاينرو، قدر و منزلت اجداد يعقوب، تنها براي حفظ و حراست اموال و ثروت او سودمند بود. اما «خداوند مصيبت مرا و مشقت دستهاي مرا ديد و دوش ترا توبيخ نمود» (همان). نشان ميدهد كه خداوند بهخاطر و به حق قدر و منزلت كار و رنج دستان يعقوب بود كه لابان را از آزار و آسيب رسانيدن به وي برحذر داشت» (كهن، 1382، ص 212).
«كار» بخش مهمي از طرح و برنامه الهي براي سعادت بشر است. ارزش «كار» تا جايي است كه در سفر تكوين آمده است: «حتي آدم ابوالبشر غذايي را نچشيد تا آنكه اول كار كرد، چنانكه گفته شده است: «خداوند آدم را بگرفت و او را در باغ عدن گذاشت تا در آن كار كند و از آن محافظت نمايد» (سفر تكوين، 2: 15).
زندگي زاهدانه و كنارهگيري از كارهاي دنيا در دين يهود مذموم شمرده شده است. تحصيل تورات، بهعنوان عاليترين و محترمترين مشاغل عنوان شده است. ولي دانشمندان يهودي بر اين نكته تأكيد كردهاند كه اگر همة مردم تمام وقت خود را فقط صرف تحصيل تورات كنند، حيات اجتماعي بشر به خطر ميافتد. ازاينرو گفتهاند:
تحصيل تورات زماني خوب و باارزش است كه با ادب و تربيت و كسب و كار همراه باشد؛ زيرا زحمتي كه انسان در راه آن متحمل ميشود، موجب ميگردد كه ارتكاب گناه را فراموش كند. اگر تحصيل تورات با ادب و تربيت و كسب و كار توأم نباشد، سرانجام به جايي نميرسد و باطل ميگردد و موجب آن ميشود كه شخص مرتكب گناه گردد (كهن، 1382، ص 210).
جايگاه كار و كوشش تا جايي است كه بهوسيله آن انسان سرور جانداران عالم ميگردد. در سفر تكوين آمده است: هنگامي كه ذات قدوس متبارك به آدم ابوالبشر فرمود: «زمين براي تو خار و خس خواهد رويانيد» (سفر تكوين23، 3: 18)، ديدگان آدم پر از اشك شد. او به حضور خداوند عرض كرد: «اي پروردگار عالم، آيا بايد من و دراز گوشم از يك آخور بخوريم؟ لكن وقتي خداوند فرمود: «تو با عرق پيشانيت نان خواهي خورد» (همان، آيه 19)، خاطر آدم آسوده شد» (پساحيم، 118الف).
در دين يهود تصريح شده است كه انسان، تنها هدفش از كار نبايد رفع نيازمنديهاي شخصي خودش باشد، بلكه او بايد اطرافيان، بهويژه خانواده خويش را نيز در نظر گيرد. اين موضوع، در حكايتي كه نقل شده است، كاملاً مشهود است:
هادريان امپراتور روم از كوچه باغهاي نزديك شهر طبريا ميگذشت و مرد كهنسالي را ديد كه زمين را حفر ميكند تا درختاني در آن غرس نمايد. هادريان بدو گفت: اي پيرمرد اگر در جواني كار كرده بودي، اكنون ديگر نيازي نداشتي بدينگونه زحمت بكشي. پيرمرد گفت: من هم در اوايل عمر كار كردهام و هم در آخر آن بيكار نمينشينم. آنچه كه خداوند آسمانها را پسند آيد، آن را با من خواهد كرد. هادريان از وي پرسيد: چند سال دارد و او گفت: يكصد سال. هادريان با شگفتي بانگ بر آورد و گفت: تو صد سال داري و باز زحمت ميكشي و زمين را ميكني تا در آن نهال بنشاني؟ شايد اميدواري كه از ميوه آن بخوري؟ پيرمرد پاسخ داد: اگر شايسته باشم، خواهم خورد و اگر هم لايق نباشم، غمي نيست؛ زيرا همانگونه كه پدر و اجدادم براي من زحمت كشيدند، من نيز براي فرزندان و اخلافم زحمت ميكشم» (كهن، 1382، ص 212).
در نظر داشتن رضاي خداوند در انجام كارها، از جمله مواردي است كه دين يهود بدان سفارش كرده است:
تمام اشخاصي كه در راه خدمت به جامعه زحمت ميكشند، بايد محض رضاي خداوند كار كنند؛ چون فقط در اين صورت است كه شايستگي و حق اجداديشان بديشان كمك خواهد كرد و نيكوكاري آنها براي هميشه پايدار خواهد ماند (همان، ص 212).
در دين يهود تمثيل كار، تلاش و خدمت مكررا براي تأكيد بر روابط ميان خدا و انسان بهكار رفته است. در اين استعارات از انسان بهعنوان بنده علاقهمند و مشتاق در خدمت ارباب سخن به ميان آمده است (ورنرمنسكي و...، 1389، ص 284-285) بدان در نزد كه زحمت ميكشي و چه كسي كار فرماي توست كه مزد تلاش تورا ميپردازد (سفر پيدايش، 2: 2).
در دين يهود بر كار و كوشش براي تأمين معاش و بينيازي از ديگران بسيار تأكيد شده است. توصيه شد كه شخص بايد «از تكيه كردن بر ديگران احتراز جويد. در عين حالكه، احسان كردن به نيازمندان را بسيار ستودهاند، در مقابل، اين را كه انسان به اميد دريافت كمك و صدقه از ديگران بنشيند بياندازه منفور دانسته شده است. چنين تأكيد شده است: «شنبه خود را همچون روزهاي ديگر هفته ساز (در مورد تهيه و خوردن غذا) و خويشتن را محتاج احسان و اعانة مردم نكن» (كهن، 1382، ص 203ـ204).
تكديگري در دين يهود نيز بهشدت مذموم شده است تا جاييكه گفتهاند «انسان از يك پيمانه غذا، كه از آن اوست، بيشتر لذت ميبرد تا از نه پيمانه كه از آن ديگران باشد» (همان). همچنين در سفر تكوين آمده است: «و اينك برگ زيتون تازه در منقار وي (كبوتر) است. (سفر تكوين، 8: 11)، «كبوتر به حضور ذات قدوس متبارك چنين عرض كرد: اي پروردگار عالم، بهتر آن است كه غذاي من مانند زيتون تلخ باشد، لكن از دست تو برسد، تا آنكه همچون عسل شيرين باشد و از دست انسان تركيب يافته از گوشت و خون واصل گردد» (كهن، 1382، ص 204).
جايگاه و شأن عالي كار و زحمت در سراسر ادبيات تلمود ستوده شده است و از كار در دين يهود تحت عناوين مختلفي تعبير شده است. از جمله:
1. عبادت: «خداوند ميفرمايد: و اگر شما به خاطر اشتغال به امور جماعت و خدمت به همنوعان از تحصيل تورات و انجام بعضي از فرايض باز مانديد، من به حساب شما پاداش شايستهاي ميگذارم. چنانكه گويي تورات را تحصيل كرده و فرامين آن را انجام دادهايد» (آووت، 2: 2).
2. بازدارنده از گناه و فسق و فجور: «تحصيل تورات زماني خوب و با ارزش است كه با ادب، تربيت، كسب و كار همراه باشد؛ زيرا زحمتي كه انسان در راه آن متحمل ميشود، موجب ميگردد كه ارتكاب گناه را فراموش كند» (ميشنا آووت، 2: 2).
«بيكاري انسان را به فسق و فجور ميكشاند و نيز باعث اختلال عقل او ميشود» (ميشنا كتوبوت، 5: 5).
3. همسنگ انجام تمام فرامين تورات: «اگر انسان دو بند از قوانين ديني را در صبح و دو بند ديگر را در شام فراگيرد، و سراسر روز به كار و پيشه خود مشغول باشد، گويي تمام فرامين تورات را به نحو كامل انجام داده است» (كهن، 1382، ص 210).
4. وسيلة كسب عزت و افتخار: «عالي است مقام كار كه به كارگران عزت و افتخار ميبخشد.» (همان، ص 211).
5. هدف خلقت: «خداوند آدم را بگرفت و او را در باغ عدن گذاشت تا كه در آن كار كند و آن را محافظت نمايد» (سفر تكوين، 2: 15).
6. شالودة اصلي هستي انسان: «پس حيات را برگزين» (سفر تثنيه، 30: 1). بدينگونه تعبير كردهاند: «تو براي خود پيشه و هنري انتخاب كن» (كهن، 1382، ص 211).
7. راه نيل به سعادت و خوشبختي: «اگر از دسترنج خود اعاشه كني، خوشا به حال تو و سعادت يار تو خواهد بود» (مزامير داود، 128، ص 2).
جايگاه تجارت، كشاورزي، دامداري و صنعت در توسعة جامعه
الف. در اسلام
در ديدگاه اسلامي، مسئلة كار با ديدگاه ويژه مورد توجه قرار گرفته است. علاوه بر ارزش كار و لزوم قدرداني در برابر هر كار ارزشمندي، بايد توجه داشت كه انگيزة اصلي كار نبايد تنها رفع نيازهاي شخصي باشد، بلكه پذيرفتن كار بايد بهمنظور رفع نيازهاي زندگي و بينياز شدن از ديگران از نظر اقتصادي و نيز به قصد خدمت به ديگران باشد.
اين نوع كار در اسلام در رديف «جهاد» است كه بالاترين و ارزشمندترين تكليف انساني و اسلامي شمرده شده است (صهبا، 1361، ص 54). در روايات متعددي، انسان به كارهاي توليدي و فعاليت عمراني و بهرهگيري از منابع طبيعي تشويق و ترغيب شده و از تنآسايي و سر بار ديگران شدن نكوهش شده است.
اسلام براي مسلمانان در امور اقتصادي خط مستقيمي ترسيم ميكند كه وي را بدون آنكه به ديگري به ضرر وارد كند، به مال مشروع و مورد احترام ميرساند. از سوي ديگر، اسلام از انسانها ميخواهد كه هر كس به اندازه توانايي خود همه كوشش و توان خود را به كار برد و كار را هرچه بييشتر و بهتر انجام دهد؛ زيرا نتيجة كار نهتنها به خود فرد، بلكه به اجتماع نيز برميگردد (همان، ص 56).
اسلام سعي و تلاش براي طلبروزي و استفاده از مواهب طبيعت بشري را امري ضروري دانسته كه انسان براي رسيدن به كمال، به آن نيازمند است. اسلام بر حقوق فرد و جامعه و مصالح هر دو تأكيد نموه، هيچگاه زمينه حذف يكي را به ضرر ديگري، بهطور مطلق بازنميگذارد، ازاينرو، در اسلام برخي مشاغل در رشد و توسعه جامعه نقش ويژهاي ايفا ميكنند كه در قرآن و روايات معصومان(ع) نيز به جايگاه و اهميت آنها اشاره شده است:
1. تجارت: تجارت از نظر اقتصادي، يكي از راههاي مهم درآمد و رفع نيازهاي اجتماعي است. علاوه بر اين موجب حفظ شخصيت انسان در جامعه و نيز فعال ساختن آن و دوري از سستي و تنبلي و در نتيجه، عدم سقوط اجتماعي باشد.
در اهميت بازرگاني در اسلام همين بس كه بخشي از اجتماع عظيم مسلمانان براي انجام مراسم مذهبي و سياسي در مراسم حج را براي تجارت و بازرگاني قرار داده و ملتهاي مختلف از امت بزرگ اسلامي، كه بدان ديار براي زيارتي عظيم رهسپار شدهاند، داد و ستد را بدون احساس هيچگونه گناه و مشكلي ميتوانند داشته باشند. در اين مورد، احاديثي از شيعه و سني آمده و تصريح دارد كه حجاج در زمان پيامبر(ص) از در هم افتادن موسم عبادت با تجارت و داد و ستدهاي بازرگاني به سختي افتاده بودند، وحي آمد «لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَ اذْكُرُوهُ كَما هَداكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ» (بقره: 198)» (خوشنويس، بيتا، ص 94ـ95).
قرآن در موارد متعدد، بهصراحت يا كنايه، به تجارت اشاره كرده و همگان را تشويق بر انجام آن نموده، به شرطي كه در محدوده رعايت مسائل مذهبي باشد و مخالفتي با مقررات و احكام اسلام نداشته باشد. از جمله در سورة نساء ميفرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً» (نساء: 29).
در روايات نيز به نقش تجارت در رشد عقل اجتماعي اشاره شده است. امام صادق(ع) در اين زمينه ميفرمايند: «(تجارت رشد عقل (اجتماعي) را زياد ميگرداند» (حرعاملي، 1367، ج 4، ص 12).
2. كشاورزي و زراعت: اسلام بهدليل نقشي كه كشاورزي در استقلال اقتصادي و سياسي جامعه دارد، همچنين به دليل اينكه كشاورزي نان و غذاي مايحتاج روزانه مردم را، كه از صنعت بهدست نميآيد، آماده ميسازد، تأكيد زيادي بر كشاورزي نموده است. ازاينرو، پيامبر(ص) ميفرمودند: «بار خدايا به نان ما بركت عنايت فرموده و فاصلهاي ميان ما و آن ميانداز كه اگر نان (براي تأمين قدرت جسمي) نباشد، نه نماز خوانده ميشود و نه روزه گرفته شود و نه توانستهايم واجبات الهي را انجام دهيم» (خوشنويس، بيتا، ص 118).
كشاورزي از اولين مشاغلي است كه بشر به آن پرداخته است. امام صادق(ع) ميفرمايند: «هنگامي كه حضرت آدم به زمين هبوط كرد، نياز به غذا و آشاميدني پيدا كرد. پس به جبرئيل شكايت كرد. جبرئيل به وي اظهار داشت: اي آدم! كشاورزي كن» (حرعاملي، 1367، ج 13، ص 194). قرآن كريم نيز در آيات متعددي به مسئلة كشاورزي و نقش آن در زمينههاي غيرخوراكي، مانند تنظيم و تصفيه هو ا و... اشاره كرده است. از جمله در سوره نحل ميفرمايد: «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَكُمْ مِنْهُ شَرابٌ وَ مِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ * يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخِيلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (نحل: 10ـ11).
ازاينرو، معصومان(ع) تنها به تأكيدات لفظي اكتفا ننموده، بلكه خود اقدام به برزگري و كشاورزي نموده و سختي آن را پذيرفتهاند تا عملاً اهميت اين امر حياتي را نشان دهند.
امام صادق(ع) در مورد جايگاه كشاورزان ميفرمايند: «كشاورزان گنجداران مردمند و حلالي را ميكارند كه خداوند عزوجل آن را از زمين رويانده و خارج نموده و رشد ميدهد. و اينان روز رستاخيز، بهترين مقامات را از ميان ديگران دارند و از همه مقربتر و نامشان به مبارك برده خواهد شد» (همان، ص 194).
3. دامداري: دامها و حيوانات خشكي و دريا و هوا، يكي از معتبرترين اركان اساسي مواد غذايي ميباشند كه انسان به آنها نيازمند است و حيات خود را برآن قوام ميبخشد. اسلام مردم را به رشد اين سرمايه و اهميت دادن به آن دعوت ميكند تا جاييكه تصريح ميكند دامداري كه شغل انبياء بوده است. پيامبر اكرم(ص) ميفرمايند: «خداوند پيغمبري را مبعوث نگردانيد، مگر آنكه زماني از عمر خود را به چوپاني گوسفندان اشتغال داشته است» (مجلسي، 1404ق، ص 64).
در قرآن كريم نيز از دامداري بهعنوان نشانهاي براي خردمندان ياد كرده، و ميفرمايد: «كُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِأُولِي النُّهي» (طه: 54).
پيامبر اكرم(ص) در حديثي در اهميت دامداري ميفرمايند: «خداوند هنگامي كه روزي را آفريد، بركت را در كشاورزي و گوسفند قرار داد» (متقي هندي، 1372، ج 4، ص 32).
4. صنعت: يكي از جوانب اساسي زندگي بشر صنعت است؛ زيرا سازندگي و صنعت تسهيلاتي براي زندگي بشر در زمينههاي كشاورزي و نقل و انتقال، نيرو و غير آن ايجاد ميكند. اسلام به صنعت و صنعتگران توجه خاصي مبذول داشته، دارندگان حرفه و فن را مورد تشويق قرار داده است، نميپذيرد كه مسلمانان در عقبماندگي علمي و تكنولوژي بمانند، بلكه از آنها ميخواهد به اين حركت علمي و صنعتي ادامه داده، و در چارچوب اخلاق و ارزشهاي انساني بر ديگران سبقت گيرند. قرآن ضمن هدايتهاي خود به سلسلهاي از قوانين علمي و سنتهاي طبيعي اشاره ميكند كه منشأ ظهور مجموعهاي از علوم و صنايع است كه مسلمانان بهوسيلة آن، به ابداع و ابتكارات فراواني دست زدهاند. از جمله در سورة انبياء ميفرمايد: «صنعت زره ساختن آموختيم تا شما را از زخم شمشير و آزار يكديگر محفوظ دارد، آيا شكر (الهي را) بهجا ميآوريد» (انبياء: 80).
در احاديث معصومان(ع) نيز صنعت و صنعتگري مورد تأكيد قرار گرفته و از آن بهعنوان منشأ منافع عمومي تعبير شده است. چنانچه امام علي(ع) در عهدنامه خود به مالك اشتر مينويسد: «دربارة سوداگران و صنعتگران به مردم سفارش كن كه در حق آنها نيكي نمايند، حجرهنشينان و كساني كه با جان و مال خود براي سوداگري سفر ميكنند و چه آنها كه با سرماية جان خويش به افراد ديگر جامعه سود ميرسانند؛ زيرا اينها منشأ منافع عمومي هستند» (ابيالحديد، بيتا، نامه 56).
ب. در يهود
1. تجارت: يكي از مشاغلي كه در دين يهود بدان اهميت داده شده است. تجارت است كه در بالا بردن توان اقتصادي جامعه بسيار مؤثر است تا جاييكه در تورات آمده است كه پيامبري چون حضرت سليمان به تجارت و بازرگاني اشتغال داشته است. «كشتيهاي تجاري سليمان پادشاه با كمك كشتيهاي حيرام هر سه سال يك بار با بارهاي طلا و نقره و عاج، ميمون و طاووس وارد بنادر اسرائيل ميشدند» (تواريخ، ج 9، ص 22).
2. كشاورزي: دربارة مقايسه زندگي كشاورزي با صنعت يا بازرگاني، اختلاف عقيدة فراواني ميان دانشمندان يهود وجود دارد. (كهن، 1382، ص 213)؛ زيرا از يكسو، در اهميت كشاورزي چنين گفتهاند: «صاحبان همه حرفهها سرانجام به كارهاي كشاورزي برخواهند گشت. هر آن كس كه زمين براي كشت و زرع ندارد، يك انسان واقعي نيست (همان). در مقابل، اين سخن نظر مخالفي وجود دارد كه كشاورزي را حرفهاي پست دانسته، چنين ميگويد: «هيچ حرفهاي پستتر از حرفة كشاورزي يافت نميشود. كسي كه با يك (زوز zoz؛ واحد رايج پول در بابل) سرمايه سوداگري ميكند، هر روز طعام گوشت و شراب سر سفره آماده دارد. اما آن كس كه با يك صد زوز، قطعه زميني خريداري ميكند و در آن كشت و زرع ميكند، خوراكش نمك و سبزيجات است، تنها همين نيست، بلكه كار كشاورزي موجب ميشود كه او شبها روي زمين بخوابد، براي نگهباني محصول از دستبرد دزدان، و با همسايگانش نزاع و زد و خورد داشته باشد» (همان).
كشاورزي در سراسر تورات ستوده شده و بهعنوان اولين شغلي كه آدم(ع) بدان پرداخته است، عنوان گرديده است. «زمين براي تو خس و خار خواهد رويانيد» (سفر تكوين 23، 3: 18).
3. صنعت: درباره اهميت صنعتگري در تورات چنين آمده است: «هنگامي كه ملكداري و كشاورزي مخاطرهآميز شده بود، ايمني و اطميناني كه صنايع دستي به انسان ميبخشيد، بسيار جلبنظر ميكرد» (كهن، 1382، ص 213). ضربالمثلي نيز حاكي از اين امر است: «قحط و غلا هفت سال به طول انجاميد، لكن به در خانه مرد صنعتگر نزديك شد» (همان).
صنعت از جمله مشاغلي است كه اشتغال و تعليم آن به فرزندان بسيار مورد تأكيد قرار گرفته است تاجاييكه نپرداختن بدان بهعنوان آموختن راه دزدي عنوان شده است در اهميت اين موضوع دانشمندان يهود گفتهاند:
انسان موظف است كه به فرزند خود هنر و صنعتي را بياموزد. و هركس كه به فرزند خويش هنر و صنعت نياموخت، مانند اين است كه طريقة دزدي به او آموخته است. كسي كه هنر و صنعتي دارد، مانند تاكستاني است كه بر گردش ديواري كشيدهاند و دام ودد نميتوانند به درون آن آيند و عابران قادر نيستند از انگورهاي آن بخورند يا به درون آن نظر افكنند. لكن كسي كه هنر و صنعتي ندارد همانند تاكستاني است كه ديوارش فروريخته و دام ودد ميتوانند داخل آن شوند و عابران از انگورهاي آن خواهند خورد و درون آن را نگاه خواهند كرد (همان، ص 113ـ114).
4. دامداري: يكي ديگر از مشاغلي كه همواره در دين يهود مورد تأكيد بوده، دامداري است و از مشاغلي است كه پيامبران الهي بدان اشتغال داشتهاند. «ابرام بسيار ثروتمند بود او طلا و نقره و گلههاي فراواني داشت» (سفر پيدايش، 13: 2). «و حال خداوند قادر متعال ميفرمايد كه وقتي چوپان سادهاي بيش نبودي و در چراگاهها از گوسفندان نگهداري ميكردي، تو را به رهبري قوم اسرائيل برگزيدم» (دوم سموئيل، 7: 7).
جايگاه كسب حلال
الف. در اسلام
اسلام هرچه به فرد يا جامعه آسيب رساند و عقل، روح، جسم، عواطف، ارزش، شخصيت، حريت، آزادي و آينده او زيان رساند، تحريم ميكند؛ زيرا محور اساسي انسان است نه اقتصاد و انسانيت مقصد و هدف است، نه مال و ثروت. در مكتبهاي اقتصادي جديد انسان جزئي از ابزار توليد شناخته شده است كه طبق اين ديدگاه، ارزش انسان در حقيقت بر محور توليد و مصرف سنجيده ميشود. درحاليكه، اسلام انسان را محور اصلي ميداند كه همه فعاليتهاي اقتصادي بايد دائر مدار آن باشند و بر اساس حفظ شخصيت و كرامت او، برنامهريزي شوند. ازاينرو، در اسلام توليد و خدمت در اختيار اسلام است، نه بالعكس (خوشنويس، بيتا، ص 23).
از نظر اسلام، هر كار و عمل اقتصادي، بايد مشروع بوده و طبق قاعدة «لاضرر و لا ضرار في الإسلام»، براي مردم سودمند باشد و به كسي زيان نرساند. اسلام به همه انواع كارِ شرافتمندانه احترام ميگذارد و هيچ كار لازم يا مفيدي را كوچك نميشمارد. اگر در جامعه به خدمت يا مهارتي، اعم از پرستاري يا جمعآوري زباله، نياز باشد، شماري از اعضاي جامعه مكلفند كه آن علم يا مهارت را كسب كنند. علاوه بر اين، هر كاري كه انجام ميشود، بايد به بهترين وجه و استوار انجام شود. پيامبر اكرم(ص) ميفرمايند: «خداوند دوست دارد هر كدام از شما دست به كاري ميزند آن را خوب و استوار انجام دهد» (متقيهندي، 1372، ج 3، ص907، ح 9129).
يكي از مهمترين مسائل در نظام اقتصادي اسلام، تحريم مكاسب نامشروع است تا جامعه از آثار و نتايج سويي كه اين مكاسب براي بشريت در بردارد، در امان بماند. در مقابل، راههاي مشروعي براي كسب باز و آزاد قرار داده است. خداوند در قرآن كريم در آيات متعددي به برخي از مكاسب حرام اشاره كرده و هرگونه كسب كه از رهگذر دزدي (مائده: 38؛ ممتحنه: 12)، شرابفروشي (آلعمران: 130)، غارت اموال يتيم (اسراء: 34)، ارتزاق از راه دين (توبه: 9ـ10)، ارتزاق از راه چپاول (نساء: 10، 29؛ كهف: 79)، رشوهخواري (بقره: 188؛ مائده: 22) بهدست آيد نهي كرده است؛ زيرا منجر به غفلت از ياد خدا و آخرت ميشود. از جمله در سورة بقره ميفرمايد: «از اين نعمتها و رزق حلال و پاكيزه، كه نصيبتان كرديم، تناول كنيد. در آن طغيان و سركشي نكنيد و گرنه مستحق غضب و خشم من ميشويد. هر كس مستوجب خشم من گرديد، همان خوار و هلاك خواهد شد» (طه: 81).
يكي از مصاديق بارز درآمد نامشروع «ربا» است كه از منظر قرآن كريم تحريم شده است تا جاييكه بهمنزلة جنگ علني با خدا و رسول محسوب شده است (بقره: 278ـ279). در احاديث معصومان(ع) نيز ربا موجب فساد، ظلم، تباهي سرمايه، هلاك ملتها، جلوگيري از كارهاي خير، عادت مردم به گناه و بازماندن آنها از فعاليتهاي تجاري و توليدي دانسته شده است. در چندين روايت، يك درهم ربا از دهها زنا بدتر شمرده شده است. در حديث معتبري صريحاً تهديد شده است كه ظهور ربا در ميان ملتي، سبب هلاكت آن جامعه خواهد شد (صدر، 1368، ص 102-103).
ب. در يهود
در دين يهود، بر كسب و درآمد حلال بسيار تأكيد شده است. يكي از مصاديق درآمد نامشروع، كه توسط علماي يهود بهشدت مذمت شده است، رباست. برخي از نصوص حرمت ربا در تورات عبارت است از:
ـ «اگر برادرت فقير شد و دست نياز به سوي تو دراز كرد، او را ياري كن، خواه غريب باشد يا هموطن تو، او را كمك كن تا همراه تو زندگي كند و از او ربا نگير و از خداي بترس» (سفر خروج، ۲۵: ۱۱۹).
ـ «از برادرت هيچ سودي طلب نكن، نه بر پول نقد و نه بر طعام و نه بر هر چيزي كه قرض داده ميشود. فقط به بيگانه ميتواني قرض ربوي بدهي» (سفر لاويان۲۵، ۳۵-۳۷).
ـ برخي، از اين عبارت استفاده كردهاند كه گرفتن ربا از غيريهودي اشكالي ندارد. دليل آنها اين سخن تورات است: «به بيگانه ميتواني به سود و ربا قرض دهي، اما برادرت را به سود قرض مده» (سفر خروج، 23: 20). در يهوديت، انسان رباخوار منفور واقع شده و حق شهادت دادن از وي سلب شده است.
در مزامير داود در مورد چنين شخصي آمده است: «ملاحظه كن كه چشم بصيرت رباخواران تا چه حد كور است. اگر كسي هم نوع خود را شرير و بدكار خطاب كند، آن شخص براي رفع توهيني كه به وي شده است، اقدام ميكند تا بدان حد كه توهينكننده را از كسب معيشت خود محروم سازد، اما رباخواران هنگامي كه ميخواهند به كسي وام به قصد رباخواري بدهند، گواهاني ميگيرند، كاتب و قلم ميآورند و سندي مينويسند و آن را مهر ميكنند و مضمون آن سند چنين است: «فلان كس (شخص رباخوار) منكر وجود خداي اسرائيل است»... هر آنكس كه پولي دارد و آن را بدون گرفتن سود و بهره به همنوعان خود وام ميدهد، درباره او نوشته شده است: «نقره خود را به سود نميدهد... آنكه اين را بهجاي آورد تا ابدالاباد جنبش نخواهد خورد» (مزامير داود، 15: 15).
اين سخن حاكي از اين است كه كسب نامشروع نهتنها موجب وسعت درآمد بشر نميگردد، بلكه سرانجام اموالش تباه خواهد شد. در يهوديت، ميان مشاغل گوناگوني كه انسان ميتواند براي خود برگزيند، تفاوت گذاشته شده است و انتخاب برخي از مشاغل توصيه و برخي مذموم دانسته شده است. يكي از دانشمندان يهودي در اين زمينه گفته است: «انسان نبايد حرفهاي را به فرزندش بياموزد كه وي را با زنان دمساز ميكند. شخص بايد فرزند خود را صاحب حرفهاي پاك و آسان نمايد. بهتر است كه انسان به فرزند خود حرفه چارپاداري، شترباني، ملاحي، چوپاني را نياموزد؛ زيرا در اينگونه مشاغل، امكان تقلب و دزدي وجود دارد» (كهن، 1382، ص 214).
دانشمندان يهود نيز در عين حال كه كار زحمت و صنعت و هنر را ميستودند، خود نيز كار ميكردند. چنانكه از مندرجات تلمود برميآيد تنها عده معدودي از اين دانشمندان از خانوادههاي ثروتمند بودند. در صورتي كه اكثر آنان كارگران و پيشهوران سادهاي بهحساب ميآمدند كه معيشت خود را به عرق جبين به دست ميآوردند. (كهن، 1382، ص 212).
آزادي در انتخاب شغل و حرفه
الف. در اسلام
اسلام همه مردم را در حق استفاده از مواهب طبيعي يكسان ميداند، بدون اينكه بين افراد يا نوعي از نوع ديگرتفاوت قائل شود؛ زيرا همه مخلوق خداوند هستند و همه عيال او و تنها تمايز انسانها از هم از نظر تقوا است. اسلام همه مردم را در حق دستيابي به زمينههاي كار و شرايط فعاليتهاي اقتصادي، يكسان ميداند، و همه حق دارند آزادانه با حفظ و رعايت مصالح ديگران و حقوق و شئونشان، كه ضوابط آن را نيز مشخص نموده است، كار و تلاش كنند.
شريعت اسلام كاري خاص را بر مسلمانان تحميل نميكند، بلكه او را آزاد ميگذارد تا هر كاري را كه با مهارت و تمايلات و لياقتهايش تناسب دارد، انتخاب كند. ازاينرو، دين كاري خاص را براي انسان تعيين نميكند، مگر آنكه مصلحت جامعه ايجاب كند. چنانكه دروازة هيچ كاري را بر روي او نميبندد، مگر اينكه آن كار براي شخص وي يا ديگران مضر باشد. (العسل، 1378، ص 270).
در قرآن مجيد، آيات متعددي در اين زمينه وجود دارد. از جمله: «... او آن خدايي است كه زمين را براي شما نرم و هموار گردانيد. پس شما در پست و بلنديهاي آن حركت كنيد و روزي او خوريد (و شكرش گوييد)...» (ملك: 15).
در نظامي كه اسلام براي زندگي مقرر داشته، لازم است همة اعضاي جامعه هر آنچه را در توان دارند، براي خير امت بهكار گيرند. اين امر در مورد كودك، جواني كه تحصيل ميكند، زني كه وظيفة مادري يا خانهداري خود را انجام ميدهد و مردان ـ با هر توانايي فكري و جسمي ـ مصداق دارد (ورنرمنسكي و...، 1389، ص 432).
اسلام زنان را از اشتغال در خارج از خانه منع نكرده است، ولي اين اشتغال نبايد به بهاي از دستدادن آسايش خانواده باشد. ممكن است تلقي و مهارتي كه در ضمن اداره خانه بهوجود ميآيد، از آنچه كه مستلزم انجام كار بيرون خانه است، جامعتر باشد.
زنان ميتوانند هر شغل شرافتمندانهاي را كه با خصايص منحصربهفرد آنها همخواني داشته باشد، بر عهده گيرند. اما نبايد زنان را كليشهوار به مشاغلي خاص محدود ساخت و يا به هر شغلي وارد ساخت، هرچند با روحيات آنان نامناسب و يا موردنياز جامعه نباشد.
ب. در دين يهود
دين يهود نيز پيروان خود را در انتخاب شغل آزاد گذاشته است. البته بايد توجه داشت كه افراد را از اشتغال به شغلي كه منافع خود شخص يا جامعه با آن به مخاطره ميافتد، برحذر ميدارد. در مورد اشتغال زنان نيز در دين يهود آمده است: «در گذشته كار زنها بيشتر محدود به محيط خانه بود، چرخريسي، بافندگي، آشپزي، شستوشو، نان پختن و آسياب كردن گندم، ازجمله كارهايي بود كه زنها در انزواي خود در خانه انجام ميدادند» (هولم و بوكر، 1384، ص 91). «امروزه بسياري از زنان در انتخاب شغل و فعاليت در عرصة اجتماعي كاملاً آزادند» (همان، ص 91ـ92).
نتيجهگيري
در دين اسلام و يهود در مقوله كار مشتركات فراواني وجود دارد. مواردي كه اين پژوهش بدان پرداخته عبارت است از:
1. هر دو دين براي كار ارزش و جايگاه والايي قائل شدهاند و آن را نوعي عبادت، وسيلهاي براي كسب عزت، ماية سعادت و خوشبختي، شالوده هستي انسان، و هدف خلقت دانستهاند.
2. از ديدگاه اسلام و يهود، كار بايد براي رضاي خداوند انجام شود و در ضمن آن فرد نبايد تنها منافع شخصي خويش را در نظر گيرد.
3. در هر دو دين، زندگي زاهدانه و دوري از اجتماع و پرهيز از كار و تلاش مذموم و كار و تلاش نوعي عبادت محسوب شده است.
4. اسلام و يهود بر كار و كوشش و تكيه بر خويشتن بسيار سفارش نموده، تكديگري را بهشدت محكوم كرده، آن را ابزار از دست رفتن عزت و آبروي شخص ميدانند.
5. بزرگان هر دو دين، ضمن ستودن كار و كوشش خود نيز عملاً بدان ميپرداختند.
6. از منظر هر دو دين، مشاغلي مانند تجارت، كشاورزي، صنعت و دامداري در رشد و توسعه جامعه و بينيازي از بيگانگان نقش مهمي دارند تا جاييكه پيشوايان اين اديان بدانها اشتغال داشتهاند.
7. كسب حلال در اسلام و يهود از جايگاه ويژهاي برخوردار است و بدان بسيار سفارش شده است. هر آنچه كه شخصيت، عزت، منافع فرد و جامعه را به مخاطره اندازد، حرام گرديده است.
8. ربا، كه از مصاديق درآمد نامشروع است، در هر دو دين منفور دانسته شده و شخص رباخوار بهشدت مذمت گرديده است.
9. در اسلام و يهود، پرداختن به برخي مشاغل مذموم شمرده شده است؛ زيرا اين مشاغل داراي آثار سوء فردي و اجتماعي است.
10. در دو دين اسلام و يهود، همه افراد در استفاده از مواهب طبيعي و نعمتهاي الهي از حقوقي يكسان برخوردارند؛ هيچكس از اين جهت بر ديگري برتري ندارد.
11. هر دو دين، شغل خاصي را به پيروانشان تحميل نميكنند و افراد در انتخاب شغل در جامعه آزاد هستند؛ هر كس بر اساس علاقه و مهارتي كه دارد، شغلي را برميگزيند.
12. جايگاه زنان در اسلام و يهود در زمينه فعاليتهاي اجتماعي همسطح با مردان است. آنان در كنار وظايف همسري و مادري، آزادانه ميتوانند در جامعه فعاليت كنند و مشاغلي متناسب با روحية زنانه خويش برگزينند.
منابع
ابن ابي الحديد (بيتا)، شرح نهج البلاغه، قم، اسماعيليان.
ابي فراس، ورامبن (1388)، مجموعه ورام، تهران، دارالكتب اسلاميه.
حر عاملي محمدبن حسن (1367)، وسائل الشيعة، چ ششم ، تهران، بينا.
حلي، ابن فهد (1407)، عدة الداعي، قم، دارالكتاب الإسلامى.
خوشنويس، جعفر (بيتا)، خطوط كلي اقتصاد در قرآن و روايات، ترجمة مهدي انصاري، اصفهان، كتابخانه عمومي امام اميرالمؤمنين علي(ع).
راغب اصفهاني، حسينبن احمد (1998م)، مفردات الفاظ قرآن، دمشق، دارالعلم.
راوندي، قطبالدين (1380)، الدعوات، ترجمة حسين قهستاني، قم، راوندي.
صدر امام موسي (1368)، اقتصاد در مكتب اسلام، چ دهم، تهران، مشعل دانشجو.
صهبا، سيدعبدالرشيد (1361)، اقتصاد اسلام در مقايسه با سرمايهداري و ماركسيستي، اصفهان، ميثم.
طباطبائي، سيدمحمدحسين (1374)، الميزان، ترجمة سيدمحمدباقر موسويهمداني، قم، دفتر جامعه مدرسين.
عسكري، ابو هلال ( 1412ق)، الفروغ اللغات، قم، مؤسسه نشر اسلامي.
العسل، ابراهيم (1378)، توسعه در اسلام، ترجمة عباس عرب، مشهد، آستان قدس رضوي.
كليني، محمدبن يعقوب (1401ق)، فروع كافي، بيروت، دارالصعب دارالتعاريف.
كهن آبراهام (1382)، گنجينه اي از تلمود، ترجمة اميرفريدون گرگاني، تهران، اساطير.
متقي هندي، حسامالدين (1372)، كنزل العمال في سنن الأقوال والأفعال، بيروت، مؤسسة الرسالة.
مجلسي، محمدباقر (1404ق)، بحار الانوار، تهران، اسلاميه.
محمديري شهري، محمد ( 1377)، ميزان الحكمة، ج5، قم: انتشارات دارالحديث
ميك، رونالد (1385)، پژوهشي در نظريه ارزش كار، ترجمة م سوداگر، تهران، پازند.
نوري، ميرزا حسين (1382)، مستدرك الوسائل، تهران، المكتبه الإسلاميه.
ورنر منسكي، و ديگران (1389)، اخلاق در شش دين جهان، ترجمة محمدحسين وقار، تهران، اطلاعات.
ولايي، عيسي (1378)، كار در منابع اسلامي، تهران، مؤسسه كار وتأمين اجتماعي
هولم، جيم و جان بوكر (1384)، زن در اديان بزرگ جهان، ترجمة علي غفاري، تهران، سازمان تبليغات اسلامي.