بررسی تطبیقی ارزش و جایگاه کار در اسلام و یهود
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
انسان برای شکوفایی استعدادهای درونی خویش و رسیدن به آرمان های خود، ناگزیر است که از مرحلة فکر به مرحلة عمل گام نهد؛ زیرا اندیشه صرف خیر موجب تحقق آن نخواهد بود، بلکه عامل اصلی و اساسی در تحقق آن، کار و کوشش است. کار و تلاش در عرصة اقتصادای مسئله ای است که از آغاز تاریخ بشر همواره مورد توجه او بوده است. از زمانی که بشر در گستره زمین پا به عرصة وجود نهاد و به برقراری رابطه با محیط و اطرافیان و تشکیل خانواده و جامعه و طلب ثبات و آرامش پرداخت، میل به بقا و تلاش و کار برای دستیابی به زندگی بهتر نیز با او همراه بوده است. ازاین رو، از همان زمان به کشاورزی و درو و انبار کردن مواد غذایی و پرورش دام و طیور، شکار و تهیه هر آنچه که زندگی او را قوام می بخشد، دست زد. مسائل اقتصادی درآغاز تاریخ بشر صورتی ابتدایی داشت. اما به تدریج و با گسترش جوامع بشری پیچیده تر شد و به همان اندازه همواره مورد توجه ادیان آسمانی بوده است.
ادیان و شرایع الهی آمدند تا به انسان یادآوری کنند که او توانایی پشت سرنهادن مشکلات را برای ساختن جامعه ای آباد دارد و همچنین او را تشویق نمایند تا از موانع موجود در راه ساختن جهانی بهتر بگذرد. این واقعیت همواره برای انسان مورد تأکید بوده که خداوند متعال انسان را بیهوده و مهمل به حال خود را رها نکرده است: «أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدی» (قیامت: 36).
از نمونه های این ادیان آسمانی، دین اسلام و یهود هستند که در آموزه های خویش، پیروانشان را در مسئله کار و تلاش بسیار مورد سفارش قرار می دهند و جنبه های بسیاری نیز وجه اشتراک دارند. از دیدگاه اسلام، اشتغال به کار بخشی از زندگی عبادی انسان محسوب می شود تا جایی که از کار به عنوان فضل خداوند یاد می شود: «فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (جمعه: 10). دین یهود نیز کار و زحمت را به عنوان شالودة اصلی هستی انسان مطرح می کند. «پس حیات را برگزین» (تثنیه، 30: 19). این آیه را بدین گونه تعبیر کرده اند: «تو برای خود پیشه و هنری انتخاب کن» (کهن، 1382، ص 211).
این پژوهش درصدد است تا با بهره گیری از منابع دینی دو دین اسلام و یهود، دیدگاه این دو را در مورد جایگاه و ارزش کار، و برخی از مشاغل مورد تأیید این دو بررسی نماید و وجوه اشتراک دو دین را در مسئله کار تبیین نماید.
مفهوم شناسی واژة «کار»
از نظر لغوی «کار» به معنای فعل، عمل و کردار است. راغب اصفهانی واژة «عمل» را این گونه تعریف می کند: «هر فعلی را که حیوان از روی قصد انجام دهد، "عمل" نامیده می شود. مفهوم عمل از فعل، خاص تر و محدودتر است؛ زیرا "فعل" گاه در مورد اشیای جامد نیز به کار می رود» (راغب اصفهانی، 1998م، ص 587). «عمل» به کاری اطلاق می گردد که از روی عقل و فکر انجام شود، لاجرم با عمل و آگاهی همراه است، اما «فعل» از آن عام تر است (عسکری، 1412ق، ص 383).
«کار» در اصطلاح عبارت است از «مجموعه عملیاتی که انسان با استفاده از مغز، دست ها، ابزار و ماشین برای استفاده عملی از ماده روی آن انجام می دهد. این اعمال نیز متقابلاً بر او اثر می گذارد و او را تغییر می دهد (میک، 1385، ص 22). «کار» یعنی گردیدن و شدن و عبارت از «سیر و صیرورت از نقص به کمال، از قوه به فعل، از جزء به کل و از مبدأ به معاد است» انسان نیز از این سیر سرمدی و از این فرآیند بنیادین ـ غایی و فراگیر ـ نظام مند در عالم هستی، مستثنا نمی باشد. انسان موجودی است که در جهت نیل به کمال، فعلیت، کل معاد و سعادت مادی و معنوی خویش، و رای اهداف اجتماعی و دنیوی و نیز آمال اخروی خود و به منظور رسیدن به غایت و مطلوب خویشتن، نیاز به امکانات، اعم از مواد، ابزار و خدمات دارد» (ولایی، 1378، ص مقدمه). «کار انسانی عبارت از عمل (کم و بیش) ارادی ـ عقلانی یا اختیاری فردی، گروهی و اجتماعی انسان هاست، عملی که به منظور کسب امکانات مورد احتیاج، رفع نیازمندی ها و نقص های مادی و معنوی و در جهت دستیابی به کمال لایق، لاحق و معهود و مطلوب انجام می پذیرد» (همان).
جایگاه کار در اسلام
در اسلام سه نوع کار به رسمیت شناخته شده است:
1. کار یدی (فیزیکی) نظیر کار دهقانان، کارگران و...؛
2. کار فکری، مغزی، نظیر معلمان و نویسندگان و...؛
3. کار احساسی و عاطفی نظیر کار هنرمندان، پرستاری از نوزادان و بیماران و... (صدر، 1368، ص 123).
اسلام برای کار بالاترین ارزش ها را قائل شده و آن را یکی از عوامل اصلی مالکیت می شناسد. در قرآن حدود چهارصد آیه در تشویق کار وارد شده است که تمامی آن مختص کار اقتصادی نیست. اما با تعمق در آنها، به اهمیت و نقش کار پی می بریم؛ زیرا در آن آیات، ضمن هشدار به دلایل توحیدی، توجه بشر را به زمین و خیرات و برکات ذخایر و منابع حیاتی به ودیعت نهاده در آنها، جلب نموده و به صورت ضمنی، دعوت به حرکت و استفاده از استخراج این موهبت ها می کند و در این راه، اهمیت شکافتن دل دریاها را گوشزد نموده، انسان را به آنچه که وسیله سهولت حمل و نقل است، آشنا ساخته است. کار و تلاش در این آیات، به نام حرکت برای دریافت «فضل» پروردگار نامیده شده و به آرامش و استراحت در شب و تجدیدقوا و بازگشت نشاط و آمادگی برای فعالیت و کار در روز تأکید شده است.
«کار در اسلام معنای وسیعی دارد و لزوماً بازده مالی را تلویح نمی کند» (ورنرمنسکی، و...، 1389، ص 432). نظام اسلامی دعا و مراقبه در تمام روز و یا زندگی زاهدانه را بدون انجام تلاشی برای خود و دیگران مجاز نمی شمارد. «یک بار با پیامبر(ص) از مردی سخن گفتند که تمام وقت خود را در مسجد به عبادت می گذراند. پیامبر(ص) پرسید چه کسی غذای او را تأمین می کند؟ پاسخ دادند: برادرش، پیامبر(ص) فرمود در این صورت، برادر او از او بهتر است» (همان، ص 433) و این نکته را مورد تأکید قرار دادند که دین اسلام از صرف تقوا و تعبد تشکیل نیافته، بلکه کار سخت و اتکا به تلاش های خود را نیز دربر می گیرد.
اسلام با بیکاری مخالف است؛ رهبانیت را تحریم می کند و به احتراز از تکدی توصیه می کند. از اینجا روشن می شود که کرامت و ارزش ذاتی انسان و نیز رفاه جامعه، با تلاش صادقانه و شرافتمندانه همة اعضای جامعه، و نه فقط بعض آنان، پیوندی نزدیک دارد. یکی از تأکیدات مهم اسلام به انسان ها این است که همواره در همة عرصه های گوناگون زندگی، از جمله تأمین نیازهای اقتصادی و معیشتی به صورت جدی و مستمر تلاش کنند تا در پرتو چنین تلاش هایی، جامعه دینی هم از جهت فردی و هم از نظر اجتماعی به اهداف خود نائل آید.
تکدی گری و گدایی در اسلام، به شدت مذمت شده است تا آنجاکه ضمن سخنان معصومان(ع)، در پیش گرفتن گدایی، باز کردن راه فقر به سوی شخص و ابزاری برای ذلت شخص در دنیا و بازپرسی طولانی در آخرت خوانده شده است.
به دلیل ارزش و اهمیت کار در فرهنگ اسلامی، در آیات و روایات معصومان(ع)، به جایگاه ویژه آن تحت عناوین گوناگون اشاره شده است.
1. هدف خلقت: «إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَی الْأَرْضِ زِینَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ إِنَّا لَجاعِلُونَ ما عَلَیْها صَعِیداً جُرُزاً» (کهف: 8ـ7).
این دو آیه دربارة حقیقت زندگى بشر در زمین وارد شده، و آن این است که نفوس انسانى، که در اصل جوهرى است علوى و شریف، هرگز مایل نبوده که به زمین دل ببندد و در آنجا زندگى کند، ولى عنایت خداوند چنین تقدیر کرده که کمال و سعادت جاودانه او از راه اعتقاد و عمل حق تامین گردد. به همین جهت، تقدیر خود را از این راه به کار بسته که او را در موقف اعتقاد و عمل نهاده، به محک تصفیه و تطهیرش برساند و تا مدتى مقدر در زمینش اسکان داده، میان او و آنچه که در زمین هست، علقه و جذبهاى برقرار کند و دلش به سوى مال و اولاد و جاه و مقام شیفته گردد» (طباطبائی، 1374، ج 13، ص 333).
2. فضل خدا: «فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»؛ و چون نماز گزارده شد در [روى] زمین پراکنده گردید و فضل خدا را جویا شوید و خدا را بسیار یاد کنید باشد که شما رستگار گردید (جمعه: 10).
3. مایه قوام و هستی شخص و جامعه: «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیاماً وَ ارْزُقُوهُمْ فِیها وَ اکْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً»؛ و اموال خود را که خداوند آن را وسیله قوام [زندگى] شما قرار داده به سفیهان مدهید و[لى] از [عواید] آن به ایشان بخورانید و آنان را پوشاک دهید و با آنان سخنى پسندیده بگویید (نساء: 5).
4. وسیله کسب عزت و شخصیت: امام رضا(ع) به مصادف می فرمایند: «صبحگاهان به سوی کسب عزت خود، و مقصودم رفتن به بازار برخیز» (حرعاملی، 1367، ج 12، ص 4، حدیث 10).
5. جهاد در راه خدا: پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: «تلاشگر در راه روزی حلال مانند مجاهد در راه خداست» (نوری، 1382، ج 2، ص 415).
6. عبادت: پیامبراکرم(ص) می فرمایند: «بهترین کردارها، کسب حلال است» (متقی هندی، 1372، ج 4، ص 8).
7. وسیلة آمرزش گناهان: رسول اکرم(ص) می فرمایند: «هر کس شب را با خستگی از تلاش برای به دست آوردن روزی حلال به سر آورد با آمرزش از گناهان خود شب را به پایان رسانیده است» (حر عاملی، 1367، ج 12، ص 13).
8. مایة سعادت اخروی: امام صادق(ع) می فرمایند: «بهترین یار بر دستیابی به خوشبختی آخرت، کوشش در دنیاست» (همان، ص 17).
در نظام اقتصادی اسلام، بر حلال بودن کسب و کار بسیار تأکید شده است. در آیات و روایات متعددی، به شکل های گوناگون به پیروان دین اسلام دستور داده شده است که روزی خود را تنها از راه حلال به دست آورند: «یا أَیّهَا النّاسُ کُلُوا مِمّا فِی اْلأَرْضِ حَلالاً طَیِّبًا وَ لا تَتّبِعُوا خُطُواتِ الشّیْطانِ إِنّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ» (بقره: 168)؛ «وَ کُلُوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ حَلالاً طَیِّبًا وَ اتّقُوا اللّهَ الّذی أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ» (مائده: 88).
رسول خدا(ص) می فرماید: «سعی و تلاش در جهت به دست آوردن درآمد حلال، بر هر مرد و زن مسلمان واجب است» (مجلسی، 1404ق، ص 103، ج 9). خداوند در حدیث قدسی به پیامبر(ص) سفارش فرموده است: «ای احمد! به راستی که عبادت ده جزء است و نه جزء آن در کسب روزی حلال قرار داده شده است (همان، ج 74، ص 27).
در مقابل، تأکید اسلام بر کسب روزی حلال، از کسب حرام نهی شده است. «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَأْکُلُواْ الرِّبَواْ أَضْعَفًا مُّضَاعَفَةً وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (آل عمران: 130). اسلام، ضمن تأکید بر کسب حلال، و بر حذر داشتن پیروانش از کارهای حرام، به آثار و عواقب کسب حلال و حرام اشاره می کند. برخی از آنها عبارت است از:
الف. آثار کسب و کار حلال از دیدگاه اسلام
1. گشوده شدن تمام درهای بهشت: رسول اکرم(ص) می فرمایند: «هر که از دسترنج حلال خود بخورد، درهای بهشت به رویش گشوده شود و از هر در که خواهد وارد شود» (مجلسی، 1404ق، ج 100، ص 2016).
2. گرامی بودن نزد خداوند: امام صادق(ع) می فرماید: «بنده، آن زمان نزد خدا گرامی تر است که درصدد کسب درهمی حلال برآید و نتواند به آن دست یابد» (محمدی ری شهری، 1377، ج 5، ص 2059).
3. نورانیت قلب: «هر که چهل روز بر خوردن لقمه حلال مداومت داشته باشد، خداوند متعال قلب او را نورانی می گرداند» (حلی، 1407ق، ص 153).
4. غفران و آمرزش الهی: «کسی که با خستگی به سبب تلاش روزانه برای کسب حلال، شب را به صبح برساند، آمرزیده می شود» (حرعاملی، 1367، ج 17، ص 24).
5. استجابت دعا: امام صادق(ع) فرمود: «کسی که دوست دارد با استجابت دعایش شادمان گردد، باید کسب و درآمد خود را طیب و حلال کند» (مجلسی، 1404ق، ج 90، ص 373).
6. طلب آمرزش فرشتگان: امام صادق(ع) می فرمایند: «وقتی بنده ای مشغول خوردن مالی می شود که از راه حلال به دست آورده است، فرشته ای هم مشغول طلب بخشش برای او می شود تا زمانی که او دست از خوردن بکشد» (راوندی، 1380، ص 25).
ب. آثار کسب و کار حرام از دیدگاه اسلام
1. لعن فرشتگان: رسول خدا(ص) فرمودند: «هرگاه لقمه ای حرام در شکم بنده ای از بندگان خدا قرار گیرد، تمام فرشتگان زمین و آسمان او را لعنت می کنند» (مجلسی، 1404ق، ج ۱۰۳، ص ۱۶).
2. عدم ورود به بهشت: رسول خدا(ص) فرمودند: «همانا خداوند ورود بدنی را که از حرام تغذیه کرده به بهشت ممنوع کرده است» (ابی فراس، 1388، ج 1، ص 16).
3. عدم قبولی عبادات: «هر کس مالی حرام کسب کند، خدا نه صدقه او را می پذیرد و نه بنده آزاد کردن و نه حج گزاردن و نه عمره انجام دادن او را و به اندازه پاداش این اعمال برای او گناهانی سنگین می نویسد. آنچه از وی پس از مرگش بر جای بماند، توشه راه جهنم او خواهد بود. هر شخصی که بر حرام دست یابد و از ترس خدا آن را رها کند، خداوند او را مورد دوستی و رحمت قرار می دهد و می فرماید که او را به بهشت ببرند» (مجلسی، 1404ق، ج 90، ص 373).
4. عدم رشد و برکت مال: امام صادق(ع) می فرمایند: «مال حرام رشد نمی کند و زیاد نمی شود و اگر هم رشد کند، برکت نخواهد داشت» (کلینی، 1401ق، ج 5، ص 125).
5. اثرگذاری در نسل: پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «مال حرام در فرزندان آشکار می شود و روی آنها اثر می گذارد» (همان، ص 124).
6. مبتلا شدن به فقر: پیامبر(ص) فرمود: «کسانی که نان حلال را رها می کنند و به دنبال حرام می گردند، به خیال اینکه از راه حرام درآمد پیدا کنند، خدا به فقر مبتلایشان می کند» (کلینی، 1401ق، ج 5، ص 127).
7. عدم استجابت دعا: امام صادق(ع) فرمود: «خداوند متعال دعایی را که از قلبی سخت و بی رحم برخاسته باشد، اجابت نمی کند» (همان، ج 2، ص 474).
ب. در دین یهود
کار در دین یهود از منزلت ویژه ای برخوردار است تا جایی که «حتی از منزلت شایستگی و حق اجدادی نیز والاتر است؛ زیرا می خوانیم که یعقوب به لابان چنین گفت: «و اگر خدای پدرم، خدای ابراهیم و هیبت اسحق با من نبودی، اکنون نیز مرا تهیدست روانه می نمودی» (سفر تکوین، 2: 42). ازاین رو، قدر و منزلت اجداد یعقوب، تنها برای حفظ و حراست اموال و ثروت او سودمند بود. اما «خداوند مصیبت مرا و مشقت دست های مرا دید و دوش ترا توبیخ نمود» (همان). نشان می دهد که خداوند به خاطر و به حق قدر و منزلت کار و رنج دستان یعقوب بود که لابان را از آزار و آسیب رسانیدن به وی برحذر داشت» (کهن، 1382، ص 212).
«کار» بخش مهمی از طرح و برنامه الهی برای سعادت بشر است. ارزش «کار» تا جایی است که در سفر تکوین آمده است: «حتی آدم ابوالبشر غذایی را نچشید تا آنکه اول کار کرد، چنان که گفته شده است: «خداوند آدم را بگرفت و او را در باغ عدن گذاشت تا در آن کار کند و از آن محافظت نماید» (سفر تکوین، 2: 15).
زندگی زاهدانه و کناره گیری از کارهای دنیا در دین یهود مذموم شمرده شده است. تحصیل تورات، به عنوان عالی ترین و محترم ترین مشاغل عنوان شده است. ولی دانشمندان یهودی بر این نکته تأکید کرده اند که اگر همة مردم تمام وقت خود را فقط صرف تحصیل تورات کنند، حیات اجتماعی بشر به خطر می افتد. ازاین رو گفته اند:
تحصیل تورات زمانی خوب و باارزش است که با ادب و تربیت و کسب و کار همراه باشد؛ زیرا زحمتی که انسان در راه آن متحمل می شود، موجب می گردد که ارتکاب گناه را فراموش کند. اگر تحصیل تورات با ادب و تربیت و کسب و کار توأم نباشد، سرانجام به جایی نمی رسد و باطل می گردد و موجب آن می شود که شخص مرتکب گناه گردد (کهن، 1382، ص 210).
جایگاه کار و کوشش تا جایی است که به وسیله آن انسان سرور جانداران عالم می گردد. در سفر تکوین آمده است: هنگامی که ذات قدوس متبارک به آدم ابوالبشر فرمود: «زمین برای تو خار و خس خواهد رویانید» (سفر تکوین23، 3: 18)، دیدگان آدم پر از اشک شد. او به حضور خداوند عرض کرد: «ای پروردگار عالم، آیا باید من و دراز گوشم از یک آخور بخوریم؟ لکن وقتی خداوند فرمود: «تو با عرق پیشانیت نان خواهی خورد» (همان، آیه 19)، خاطر آدم آسوده شد» (پساحیم، 118الف).
در دین یهود تصریح شده است که انسان، تنها هدفش از کار نباید رفع نیازمندی های شخصی خودش باشد، بلکه او باید اطرافیان، به ویژه خانواده خویش را نیز در نظر گیرد. این موضوع، در حکایتی که نقل شده است، کاملاً مشهود است:
هادریان امپراتور روم از کوچه باغ های نزدیک شهر طبریا می گذشت و مرد کهن سالی را دید که زمین را حفر می کند تا درختانی در آن غرس نماید. هادریان بدو گفت: ای پیرمرد اگر در جوانی کار کرده بودی، اکنون دیگر نیازی نداشتی بدین گونه زحمت بکشی. پیرمرد گفت: من هم در اوایل عمر کار کرده ام و هم در آخر آن بیکار نمی نشینم. آنچه که خداوند آسمان ها را پسند آید، آن را با من خواهد کرد. هادریان از وی پرسید: چند سال دارد و او گفت: یک صد سال. هادریان با شگفتی بانگ بر آورد و گفت: تو صد سال داری و باز زحمت می کشی و زمین را می کنی تا در آن نهال بنشانی؟ شاید امیدواری که از میوه آن بخوری؟ پیرمرد پاسخ داد: اگر شایسته باشم، خواهم خورد و اگر هم لایق نباشم، غمی نیست؛ زیرا همان گونه که پدر و اجدادم برای من زحمت کشیدند، من نیز برای فرزندان و اخلافم زحمت می کشم» (کهن، 1382، ص 212).
در نظر داشتن رضای خداوند در انجام کارها، از جمله مواردی است که دین یهود بدان سفارش کرده است:
تمام اشخاصی که در راه خدمت به جامعه زحمت می کشند، باید محض رضای خداوند کار کنند؛ چون فقط در این صورت است که شایستگی و حق اجدادی شان بدیشان کمک خواهد کرد و نیکوکاری آنها برای همیشه پایدار خواهد ماند (همان، ص 212).
در دین یهود تمثیل کار، تلاش و خدمت مکررا برای تأکید بر روابط میان خدا و انسان به کار رفته است. در این استعارات از انسان به عنوان بنده علاقه مند و مشتاق در خدمت ارباب سخن به میان آمده است (ورنرمنسکی و...، 1389، ص 284-285) بدان در نزد که زحمت می کشی و چه کسی کار فرمای توست که مزد تلاش تورا می پردازد (سفر پیدایش، 2: 2).
در دین یهود بر کار و کوشش برای تأمین معاش و بی نیازی از دیگران بسیار تأکید شده است. توصیه شد که شخص باید «از تکیه کردن بر دیگران احتراز جوید. در عین حال که، احسان کردن به نیازمندان را بسیار ستوده اند، در مقابل، این را که انسان به امید دریافت کمک و صدقه از دیگران بنشیند بی اندازه منفور دانسته شده است. چنین تأکید شده است: «شنبه خود را همچون روزهای دیگر هفته ساز (در مورد تهیه و خوردن غذا) و خویشتن را محتاج احسان و اعانة مردم نکن» (کهن، 1382، ص 203ـ204).
تکدی گری در دین یهود نیز به شدت مذموم شده است تا جایی که گفته اند «انسان از یک پیمانه غذا، که از آن اوست، بیشتر لذت می برد تا از نه پیمانه که از آن دیگران باشد» (همان). همچنین در سفر تکوین آمده است: «و اینک برگ زیتون تازه در منقار وی (کبوتر) است. (سفر تکوین، 8: 11)، «کبوتر به حضور ذات قدوس متبارک چنین عرض کرد: ای پروردگار عالم، بهتر آن است که غذای من مانند زیتون تلخ باشد، لکن از دست تو برسد، تا آنکه همچون عسل شیرین باشد و از دست انسان ترکیب یافته از گوشت و خون واصل گردد» (کهن، 1382، ص 204).
جایگاه و شأن عالی کار و زحمت در سراسر ادبیات تلمود ستوده شده است و از کار در دین یهود تحت عناوین مختلفی تعبیر شده است. از جمله:
1. عبادت: «خداوند می فرماید: و اگر شما به خاطر اشتغال به امور جماعت و خدمت به هم نوعان از تحصیل تورات و انجام بعضی از فرایض باز ماندید، من به حساب شما پاداش شایسته ای می گذارم. چنان که گویی تورات را تحصیل کرده و فرامین آن را انجام داده اید» (آووت، 2: 2).
2. بازدارنده از گناه و فسق و فجور: «تحصیل تورات زمانی خوب و با ارزش است که با ادب، تربیت، کسب و کار همراه باشد؛ زیرا زحمتی که انسان در راه آن متحمل می شود، موجب می گردد که ارتکاب گناه را فراموش کند» (میشنا آووت، 2: 2).
«بیکاری انسان را به فسق و فجور می کشاند و نیز باعث اختلال عقل او می شود» (میشنا کتوبوت، 5: 5).
3. همسنگ انجام تمام فرامین تورات: «اگر انسان دو بند از قوانین دینی را در صبح و دو بند دیگر را در شام فراگیرد، و سراسر روز به کار و پیشه خود مشغول باشد، گویی تمام فرامین تورات را به نحو کامل انجام داده است» (کهن، 1382، ص 210).
4. وسیلة کسب عزت و افتخار: «عالی است مقام کار که به کارگران عزت و افتخار می بخشد.» (همان، ص 211).
5. هدف خلقت: «خداوند آدم را بگرفت و او را در باغ عدن گذاشت تا که در آن کار کند و آن را محافظت نماید» (سفر تکوین، 2: 15).
6. شالودة اصلی هستی انسان: «پس حیات را برگزین» (سفر تثنیه، 30: 1). بدین گونه تعبیر کرده اند: «تو برای خود پیشه و هنری انتخاب کن» (کهن، 1382، ص 211).
7. راه نیل به سعادت و خوشبختی: «اگر از دسترنج خود اعاشه کنی، خوشا به حال تو و سعادت یار تو خواهد بود» (مزامیر داود، 128، ص 2).
جایگاه تجارت، کشاورزی، دامداری و صنعت در توسعة جامعه
الف. در اسلام
در دیدگاه اسلامی، مسئلة کار با دیدگاه ویژه مورد توجه قرار گرفته است. علاوه بر ارزش کار و لزوم قدردانی در برابر هر کار ارزشمندی، باید توجه داشت که انگیزة اصلی کار نباید تنها رفع نیاز های شخصی باشد، بلکه پذیرفتن کار باید به منظور رفع نیازهای زندگی و بی نیاز شدن از دیگران از نظر اقتصادی و نیز به قصد خدمت به دیگران باشد.
این نوع کار در اسلام در ردیف «جهاد» است که بالاترین و ارزشمندترین تکلیف انسانی و اسلامی شمرده شده است (صهبا، 1361، ص 54). در روایات متعددی، انسان به کارهای تولیدی و فعالیت عمرانی و بهره گیری از منابع طبیعی تشویق و ترغیب شده و از تن آسایی و سر بار دیگران شدن نکوهش شده است.
اسلام برای مسلمانان در امور اقتصادی خط مستقیمی ترسیم می کند که وی را بدون آنکه به دیگری به ضرر وارد کند، به مال مشروع و مورد احترام می رساند. از سوی دیگر، اسلام از انسان ها می خواهد که هر کس به اندازه توانایی خود همه کوشش و توان خود را به کار برد و کار را هرچه بییشتر و بهتر انجام دهد؛ زیرا نتیجة کار نه تنها به خود فرد، بلکه به اجتماع نیز برمی گردد (همان، ص 56).
اسلام سعی و تلاش برای طلب روزی و استفاده از مواهب طبیعت بشری را امری ضروری دانسته که انسان برای رسیدن به کمال، به آن نیازمند است. اسلام بر حقوق فرد و جامعه و مصالح هر دو تأکید نموه، هیچ گاه زمینه حذف یکی را به ضرر دیگری، به طور مطلق بازنمی گذارد، ازاین رو، در اسلام برخی مشاغل در رشد و توسعه جامعه نقش ویژه ای ایفا می کنند که در قرآن و روایات معصومان(ع) نیز به جایگاه و اهمیت آنها اشاره شده است:
1. تجارت: تجارت از نظر اقتصادی، یکی از راه های مهم درآمد و رفع نیاز های اجتماعی است. علاوه بر این موجب حفظ شخصیت انسان در جامعه و نیز فعال ساختن آن و دوری از سستی و تنبلی و در نتیجه، عدم سقوط اجتماعی باشد.
در اهمیت بازرگانی در اسلام همین بس که بخشی از اجتماع عظیم مسلمانان برای انجام مراسم مذهبی و سیاسی در مراسم حج را برای تجارت و بازرگانی قرار داده و ملت های مختلف از امت بزرگ اسلامی، که بدان دیار برای زیارتی عظیم رهسپار شده اند، داد و ستد را بدون احساس هیچ گونه گناه و مشکلی می توانند داشته باشند. در این مورد، احادیثی از شیعه و سنی آمده و تصریح دارد که حجاج در زمان پیامبر(ص) از در هم افتادن موسم عبادت با تجارت و داد و ستد های بازرگانی به سختی افتاده بودند، وحی آمد «لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّکُمْ فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْکُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَ اذْکُرُوهُ کَما هَداکُمْ وَ إِنْ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّینَ» (بقره: 198)» (خوشنویس، بی تا، ص 94ـ95).
قرآن در موارد متعدد، به صراحت یا کنایه، به تجارت اشاره کرده و همگان را تشویق بر انجام آن نموده، به شرطی که در محدوده رعایت مسائل مذهبی باشد و مخالفتی با مقررات و احکام اسلام نداشته باشد. از جمله در سورة نساء می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً» (نساء: 29).
در روایات نیز به نقش تجارت در رشد عقل اجتماعی اشاره شده است. امام صادق(ع) در این زمینه می فرمایند: «(تجارت رشد عقل (اجتماعی) را زیاد می گرداند» (حرعاملی، 1367، ج 4، ص 12).
2. کشاورزی و زراعت: اسلام به دلیل نقشی که کشاورزی در استقلال اقتصادی و سیاسی جامعه دارد، همچنین به دلیل اینکه کشاورزی نان و غذای مایحتاج روزانه مردم را، که از صنعت به دست نمی آید، آماده می سازد، تأکید زیادی بر کشاورزی نموده است. ازاین رو، پیامبر(ص) می فرمودند: «بار خدایا به نان ما برکت عنایت فرموده و فاصله ای میان ما و آن میانداز که اگر نان (برای تأمین قدرت جسمی) نباشد، نه نماز خوانده می شود و نه روزه گرفته شود و نه توانسته ایم واجبات الهی را انجام دهیم» (خوشنویس، بی تا، ص 118).
کشاورزی از اولین مشاغلی است که بشر به آن پرداخته است. امام صادق(ع) می فرمایند: «هنگامی که حضرت آدم به زمین هبوط کرد، نیاز به غذا و آشامیدنی پیدا کرد. پس به جبرئیل شکایت کرد. جبرئیل به وی اظهار داشت: ای آدم! کشاورزی کن» (حرعاملی، 1367، ج 13، ص 194). قرآن کریم نیز در آیات متعددی به مسئلة کشاورزی و نقش آن در زمینه های غیرخوراکی، مانند تنظیم و تصفیه هو ا و... اشاره کرده است. از جمله در سوره نحل می فرماید: «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَکُمْ مِنْهُ شَرابٌ وَ مِنْهُ شَجَرٌ فِیهِ تُسِیمُونَ * یُنْبِتُ لَکُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّیْتُونَ وَ النَّخِیلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» (نحل: 10ـ11).
ازاین رو، معصومان(ع) تنها به تأکیدات لفظی اکتفا ننموده، بلکه خود اقدام به برزگری و کشاورزی نموده و سختی آن را پذیرفته اند تا عملاً اهمیت این امر حیاتی را نشان دهند.
امام صادق(ع) در مورد جایگاه کشاورزان می فرمایند: «کشاورزان گنج داران مردمند و حلالی را می کارند که خداوند عزوجل آن را از زمین رویانده و خارج نموده و رشد می دهد. و اینان روز رستاخیز، بهترین مقامات را از میان دیگران دارند و از همه مقرب تر و نامشان به مبارک برده خواهد شد» (همان، ص 194).
3. دامداری: دام ها و حیوانات خشکی و دریا و هوا، یکی از معتبرترین ارکان اساسی مواد غذایی می باشند که انسان به آنها نیازمند است و حیات خود را برآن قوام می بخشد. اسلام مردم را به رشد این سرمایه و اهمیت دادن به آن دعوت می کند تا جایی که تصریح می کند دامداری که شغل انبیاء بوده است. پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: «خداوند پیغمبری را مبعوث نگردانید، مگر آنکه زمانی از عمر خود را به چوپانی گوسفندان اشتغال داشته است» (مجلسی، 1404ق، ص 64).
در قرآن کریم نیز از دامداری به عنوان نشانه ای برای خردمندان یاد کرده، و می فرماید: «کُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَکُمْ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِأُولِی النُّهی» (طه: 54).
پیامبر اکرم(ص) در حدیثی در اهمیت دامداری می فرمایند: «خداوند هنگامی که روزی را آفرید، برکت را در کشاورزی و گوسفند قرار داد» (متقی هندی، 1372، ج 4، ص 32).
4. صنعت: یکی از جوانب اساسی زندگی بشر صنعت است؛ زیرا سازندگی و صنعت تسهیلاتی برای زندگی بشر در زمینه های کشاورزی و نقل و انتقال، نیرو و غیر آن ایجاد می کند. اسلام به صنعت و صنعت گران توجه خاصی مبذول داشته، دارندگان حرفه و فن را مورد تشویق قرار داده است، نمی پذیرد که مسلمانان در عقب ماندگی علمی و تکنولوژی بمانند، بلکه از آنها می خواهد به این حرکت علمی و صنعتی ادامه داده، و در چارچوب اخلاق و ارزش های انسانی بر دیگران سبقت گیرند. قرآن ضمن هدایت های خود به سلسله ای از قوانین علمی و سنت های طبیعی اشاره می کند که منشأ ظهور مجموعه ای از علوم و صنایع است که مسلمانان به وسیلة آن، به ابداع و ابتکارات فراوانی دست زده اند. از جمله در سورة انبیاء می فرماید: «صنعت زره ساختن آموختیم تا شما را از زخم شمشیر و آزار یکدیگر محفوظ دارد، آیا شکر (الهی را) به جا می آورید» (انبیاء: 80).
در احادیث معصومان(ع) نیز صنعت و صنعت گری مورد تأکید قرار گرفته و از آن به عنوان منشأ منافع عمومی تعبیر شده است. چنانچه امام علی(ع) در عهدنامه خود به مالک اشتر می نویسد: «دربارة سوداگران و صنعت گران به مردم سفارش کن که در حق آنها نیکی نمایند، حجره نشینان و کسانی که با جان و مال خود برای سوداگری سفر می کنند و چه آنها که با سرمایة جان خویش به افراد دیگر جامعه سود می رسانند؛ زیرا اینها منشأ منافع عمومی هستند» (ابی الحدید، بی تا، نامه 56).
ب. در یهود
1. تجارت: یکی از مشاغلی که در دین یهود بدان اهمیت داده شده است. تجارت است که در بالا بردن توان اقتصادی جامعه بسیار مؤثر است تا جایی که در تورات آمده است که پیامبری چون حضرت سلیمان به تجارت و بازرگانی اشتغال داشته است. «کشتی های تجاری سلیمان پادشاه با کمک کشتی های حیرام هر سه سال یک بار با بارهای طلا و نقره و عاج، میمون و طاووس وارد بنادر اسرائیل می شدند» (تواریخ، ج 9، ص 22).
2. کشاورزی: دربارة مقایسه زندگی کشاورزی با صنعت یا بازرگانی، اختلاف عقیدة فراوانی میان دانشمندان یهود وجود دارد. (کهن، 1382، ص 213)؛ زیرا از یک سو، در اهمیت کشاورزی چنین گفته اند: «صاحبان همه حرفه ها سرانجام به کار های کشاورزی برخواهند گشت. هر آن کس که زمین برای کشت و زرع ندارد، یک انسان واقعی نیست (همان). در مقابل، این سخن نظر مخالفی وجود دارد که کشاورزی را حرفه ای پست دانسته، چنین می گوید: «هیچ حرفه ای پست تر از حرفة کشاورزی یافت نمی شود. کسی که با یک (زوز zoz؛ واحد رایج پول در بابل) سرمایه سوداگری می کند، هر روز طعام گوشت و شراب سر سفره آماده دارد. اما آن کس که با یک صد زوز، قطعه زمینی خریداری می کند و در آن کشت و زرع می کند، خوراکش نمک و سبزیجات است، تنها همین نیست، بلکه کار کشاورزی موجب می شود که او شب ها روی زمین بخوابد، برای نگهبانی محصول از دست برد دزدان، و با همسایگانش نزاع و زد و خورد داشته باشد» (همان).
کشاورزی در سراسر تورات ستوده شده و به عنوان اولین شغلی که آدم(ع) بدان پرداخته است، عنوان گردیده است. «زمین برای تو خس و خار خواهد رویانید» (سفر تکوین 23، 3: 18).
3. صنعت: درباره اهمیت صنعت گری در تورات چنین آمده است: «هنگامی که ملک داری و کشاورزی مخاطره آمیز شده بود، ایمنی و اطمینانی که صنایع دستی به انسان می بخشید، بسیار جلب نظر می کرد» (کهن، 1382، ص 213). ضرب المثلی نیز حاکی از این امر است: «قحط و غلا هفت سال به طول انجامید، لکن به در خانه مرد صنعتگر نزدیک شد» (همان).
صنعت از جمله مشاغلی است که اشتغال و تعلیم آن به فرزندان بسیار مورد تأکید قرار گرفته است تاجایی که نپرداختن بدان به عنوان آموختن راه دزدی عنوان شده است در اهمیت این موضوع دانشمندان یهود گفته اند:
انسان موظف است که به فرزند خود هنر و صنعتی را بیاموزد. و هرکس که به فرزند خویش هنر و صنعت نیاموخت، مانند این است که طریقة دزدی به او آموخته است. کسی که هنر و صنعتی دارد، مانند تاکستانی است که بر گردش دیواری کشیده اند و دام ودد نمی توانند به درون آن آیند و عابران قادر نیستند از انگورهای آن بخورند یا به درون آن نظر افکنند. لکن کسی که هنر و صنعتی ندارد همانند تاکستانی است که دیوارش فروریخته و دام ودد می توانند داخل آن شوند و عابران از انگورهای آن خواهند خورد و درون آن را نگاه خواهند کرد (همان، ص 113ـ114).
4. دامداری: یکی دیگر از مشاغلی که همواره در دین یهود مورد تأکید بوده، دامداری است و از مشاغلی است که پیامبران الهی بدان اشتغال داشته اند. «ابرام بسیار ثروتمند بود او طلا و نقره و گله های فراوانی داشت» (سفر پیدایش، 13: 2). «و حال خداوند قادر متعال می فرماید که وقتی چوپان ساده ای بیش نبودی و در چراگاه ها از گوسفندان نگهداری می کردی، تو را به رهبری قوم اسرائیل برگزیدم» (دوم سموئیل، 7: 7).
جایگاه کسب حلال
الف. در اسلام
اسلام هرچه به فرد یا جامعه آسیب رساند و عقل، روح، جسم، عواطف، ارزش، شخصیت، حریت، آزادی و آینده او زیان رساند، تحریم می کند؛ زیرا محور اساسی انسان است نه اقتصاد و انسانیت مقصد و هدف است، نه مال و ثروت. در مکتب های اقتصادی جدید انسان جزئی از ابزار تولید شناخته شده است که طبق این دیدگاه، ارزش انسان در حقیقت بر محور تولید و مصرف سنجیده می شود. درحالی که، اسلام انسان را محور اصلی می داند که همه فعالیت های اقتصادی باید دائر مدار آن باشند و بر اساس حفظ شخصیت و کرامت او، برنامه ریزی شوند. ازاین رو، در اسلام تولید و خدمت در اختیار اسلام است، نه بالعکس (خوشنویس، بی تا، ص 23).
از نظر اسلام، هر کار و عمل اقتصادی، باید مشروع بوده و طبق قاعدة «لاضرر و لا ضرار فی الإسلام»، برای مردم سودمند باشد و به کسی زیان نرساند. اسلام به همه انواع کارِ شرافتمندانه احترام می گذارد و هیچ کار لازم یا مفیدی را کوچک نمی شمارد. اگر در جامعه به خدمت یا مهارتی، اعم از پرستاری یا جمع آوری زباله، نیاز باشد، شماری از اعضای جامعه مکلفند که آن علم یا مهارت را کسب کنند. علاوه بر این، هر کاری که انجام می شود، باید به بهترین وجه و استوار انجام شود. پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: «خداوند دوست دارد هر کدام از شما دست به کاری می زند آن را خوب و استوار انجام دهد» (متقی هندی، 1372، ج 3، ص907، ح 9129).
یکی از مهم ترین مسائل در نظام اقتصادی اسلام، تحریم مکاسب نامشروع است تا جامعه از آثار و نتایج سویی که این مکاسب برای بشریت در بردارد، در امان بماند. در مقابل، راه های مشروعی برای کسب باز و آزاد قرار داده است. خداوند در قرآن کریم در آیات متعددی به برخی از مکاسب حرام اشاره کرده و هرگونه کسب که از رهگذر دزدی (مائده: 38؛ ممتحنه: 12)، شراب فروشی (آل عمران: 130)، غارت اموال یتیم (اسراء: 34)، ارتزاق از راه دین (توبه: 9ـ10)، ارتزاق از راه چپاول (نساء: 10، 29؛ کهف: 79)، رشوه خواری (بقره: 188؛ مائده: 22) به دست آید نهی کرده است؛ زیرا منجر به غفلت از یاد خدا و آخرت می شود. از جمله در سورة بقره می فرماید: «از این نعمت ها و رزق حلال و پاکیزه، که نصیبتان کردیم، تناول کنید. در آن طغیان و سرکشی نکنید و گرنه مستحق غضب و خشم من می شوید. هر کس مستوجب خشم من گردید، همان خوار و هلاک خواهد شد» (طه: 81).
یکی از مصادیق بارز درآمد نامشروع «ربا» است که از منظر قرآن کریم تحریم شده است تا جایی که به منزلة جنگ علنی با خدا و رسول محسوب شده است (بقره: 278ـ279). در احادیث معصومان(ع) نیز ربا موجب فساد، ظلم، تباهی سرمایه، هلاک ملت ها، جلوگیری از کارهای خیر، عادت مردم به گناه و بازماندن آنها از فعالیت های تجاری و تولیدی دانسته شده است. در چندین روایت، یک درهم ربا از ده ها زنا بدتر شمرده شده است. در حدیث معتبری صریحاً تهدید شده است که ظهور ربا در میان ملتی، سبب هلاکت آن جامعه خواهد شد (صدر، 1368، ص 102-103).
ب. در یهود
در دین یهود، بر کسب و درآمد حلال بسیار تأکید شده است. یکی از مصادیق درآمد نامشروع، که توسط علمای یهود به شدت مذمت شده است، رباست. برخی از نصوص حرمت ربا در تورات عبارت است از:
ـ «اگر برادرت فقیر شد و دست نیاز به سوی تو دراز کرد، او را یاری کن، خواه غریب باشد یا هموطن تو، او را کمک کن تا همراه تو زندگی کند و از او ربا نگیر و از خدای بترس» (سفر خروج، ۲۵: ۱۱۹).
ـ «از برادرت هیچ سودی طلب نکن، نه بر پول نقد و نه بر طعام و نه بر هر چیزی که قرض داده می شود. فقط به بیگانه می توانی قرض ربوی بدهی» (سفر لاویان۲۵، ۳۵-۳۷).
ـ برخی، از این عبارت استفاده کرده اند که گرفتن ربا از غیریهودی اشکالی ندارد. دلیل آنها این سخن تورات است: «به بیگانه می توانی به سود و ربا قرض دهی، اما برادرت را به سود قرض مده» (سفر خروج، 23: 20). در یهودیت، انسان رباخوار منفور واقع شده و حق شهادت دادن از وی سلب شده است.
در مزامیر داود در مورد چنین شخصی آمده است: «ملاحظه کن که چشم بصیرت رباخواران تا چه حد کور است. اگر کسی هم نوع خود را شریر و بدکار خطاب کند، آن شخص برای رفع توهینی که به وی شده است، اقدام می کند تا بدان حد که توهین کننده را از کسب معیشت خود محروم سازد، اما رباخواران هنگامی که می خواهند به کسی وام به قصد رباخواری بدهند، گواهانی می گیرند، کاتب و قلم می آورند و سندی می نویسند و آن را مهر می کنند و مضمون آن سند چنین است: «فلان کس (شخص رباخوار) منکر وجود خدای اسرائیل است»... هر آن کس که پولی دارد و آن را بدون گرفتن سود و بهره به همنوعان خود وام می دهد، درباره او نوشته شده است: «نقره خود را به سود نمی دهد... آنکه این را به جای آورد تا ابدالاباد جنبش نخواهد خورد» (مزامیر داود، 15: 15).
این سخن حاکی از این است که کسب نامشروع نه تنها موجب وسعت درآمد بشر نمی گردد، بلکه سرانجام اموالش تباه خواهد شد. در یهودیت، میان مشاغل گوناگونی که انسان می تواند برای خود برگزیند، تفاوت گذاشته شده است و انتخاب برخی از مشاغل توصیه و برخی مذموم دانسته شده است. یکی از دانشمندان یهودی در این زمینه گفته است: «انسان نباید حرفه ای را به فرزندش بیاموزد که وی را با زنان دمساز می کند. شخص باید فرزند خود را صاحب حرفه ای پاک و آسان نماید. بهتر است که انسان به فرزند خود حرفه چارپاداری، شتربانی، ملاحی، چوپانی را نیاموزد؛ زیرا در این گونه مشاغل، امکان تقلب و دزدی وجود دارد» (کهن، 1382، ص 214).
دانشمندان یهود نیز در عین حال که کار زحمت و صنعت و هنر را می ستودند، خود نیز کار می کردند. چنان که از مندرجات تلمود برمی آید تنها عده معدودی از این دانشمندان از خانواده های ثروتمند بودند. در صورتی که اکثر آنان کارگران و پیشه وران ساده ای به حساب می آمدند که معیشت خود را به عرق جبین به دست می آوردند. (کهن، 1382، ص 212).
آزادی در انتخاب شغل و حرفه
الف. در اسلام
اسلام همه مردم را در حق استفاده از مواهب طبیعی یکسان می داند، بدون اینکه بین افراد یا نوعی از نوع دیگرتفاوت قائل شود؛ زیرا همه مخلوق خداوند هستند و همه عیال او و تنها تمایز انسان ها از هم از نظر تقوا است. اسلام همه مردم را در حق دستیابی به زمینه های کار و شرایط فعالیت های اقتصادی، یکسان می داند، و همه حق دارند آزادانه با حفظ و رعایت مصالح دیگران و حقوق و شئونشان، که ضوابط آن را نیز مشخص نموده است، کار و تلاش کنند.
شریعت اسلام کاری خاص را بر مسلمانان تحمیل نمی کند، بلکه او را آزاد می گذارد تا هر کاری را که با مهارت و تمایلات و لیاقت هایش تناسب دارد، انتخاب کند. ازاین رو، دین کاری خاص را برای انسان تعیین نمی کند، مگر آنکه مصلحت جامعه ایجاب کند. چنان که دروازة هیچ کاری را بر روی او نمی بندد، مگر اینکه آن کار برای شخص وی یا دیگران مضر باشد. (العسل، 1378، ص 270).
در قرآن مجید، آیات متعددی در این زمینه وجود دارد. از جمله: «... او آن خدایی است که زمین را برای شما نرم و هموار گردانید. پس شما در پست و بلندی های آن حرکت کنید و روزی او خورید (و شکرش گویید)...» (ملک: 15).
در نظامی که اسلام برای زندگی مقرر داشته، لازم است همة اعضای جامعه هر آنچه را در توان دارند، برای خیر امت به کار گیرند. این امر در مورد کودک، جوانی که تحصیل می کند، زنی که وظیفة مادری یا خانه داری خود را انجام می دهد و مردان ـ با هر توانایی فکری و جسمی ـ مصداق دارد (ورنرمنسکی و...، 1389، ص 432).
اسلام زنان را از اشتغال در خارج از خانه منع نکرده است، ولی این اشتغال نباید به بهای از دست دادن آسایش خانواده باشد. ممکن است تلقی و مهارتی که در ضمن اداره خانه به وجود می آید، از آنچه که مستلزم انجام کار بیرون خانه است، جامع تر باشد.
زنان می توانند هر شغل شرافتمندانه ای را که با خصایص منحصربه فرد آنها همخوانی داشته باشد، بر عهده گیرند. اما نباید زنان را کلیشه وار به مشاغلی خاص محدود ساخت و یا به هر شغلی وارد ساخت، هرچند با روحیات آنان نامناسب و یا موردنیاز جامعه نباشد.
ب. در دین یهود
دین یهود نیز پیروان خود را در انتخاب شغل آزاد گذاشته است. البته باید توجه داشت که افراد را از اشتغال به شغلی که منافع خود شخص یا جامعه با آن به مخاطره می افتد، برحذر می دارد. در مورد اشتغال زنان نیز در دین یهود آمده است: «در گذشته کار زن ها بیشتر محدود به محیط خانه بود، چرخ ریسی، بافندگی، آشپزی، شست وشو، نان پختن و آسیاب کردن گندم، ازجمله کارهایی بود که زن ها در انزوای خود در خانه انجام می دادند» (هولم و بوکر، 1384، ص 91). «امروزه بسیاری از زنان در انتخاب شغل و فعالیت در عرصة اجتماعی کاملاً آزادند» (همان، ص 91ـ92).
نتیجه گیری
در دین اسلام و یهود در مقوله کار مشترکات فراوانی وجود دارد. مواردی که این پژوهش بدان پرداخته عبارت است از:
1. هر دو دین برای کار ارزش و جایگاه والایی قائل شده اند و آن را نوعی عبادت، وسیله ای برای کسب عزت، مایة سعادت و خوشبختی، شالوده هستی انسان، و هدف خلقت دانسته اند.
2. از دیدگاه اسلام و یهود، کار باید برای رضای خداوند انجام شود و در ضمن آن فرد نباید تنها منافع شخصی خویش را در نظر گیرد.
3. در هر دو دین، زندگی زاهدانه و دوری از اجتماع و پرهیز از کار و تلاش مذموم و کار و تلاش نوعی عبادت محسوب شده است.
4. اسلام و یهود بر کار و کوشش و تکیه بر خویشتن بسیار سفارش نموده، تکدی گری را به شدت محکوم کرده، آن را ابزار از دست رفتن عزت و آبروی شخص می دانند.
5. بزرگان هر دو دین، ضمن ستودن کار و کوشش خود نیز عملاً بدان می پرداختند.
6. از منظر هر دو دین، مشاغلی مانند تجارت، کشاورزی، صنعت و دامداری در رشد و توسعه جامعه و بی نیازی از بیگانگان نقش مهمی دارند تا جایی که پیشوایان این ادیان بدان ها اشتغال داشته اند.
7. کسب حلال در اسلام و یهود از جایگاه ویژه ای برخوردار است و بدان بسیار سفارش شده است. هر آنچه که شخصیت، عزت، منافع فرد و جامعه را به مخاطره اندازد، حرام گردیده است.
8. ربا، که از مصادیق درآمد نامشروع است، در هر دو دین منفور دانسته شده و شخص رباخوار به شدت مذمت گردیده است.
9. در اسلام و یهود، پرداختن به برخی مشاغل مذموم شمرده شده است؛ زیرا این مشاغل دارای آثار سوء فردی و اجتماعی است.
10. در دو دین اسلام و یهود، همه افراد در استفاده از مواهب طبیعی و نعمت های الهی از حقوقی یکسان برخوردارند؛ هیچ کس از این جهت بر دیگری برتری ندارد.
11. هر دو دین، شغل خاصی را به پیروانشان تحمیل نمی کنند و افراد در انتخاب شغل در جامعه آزاد هستند؛ هر کس بر اساس علاقه و مهارتی که دارد، شغلی را برمی گزیند.
12. جایگاه زنان در اسلام و یهود در زمینه فعالیت های اجتماعی هم سطح با مردان است. آنان در کنار وظایف همسری و مادری، آزادانه می توانند در جامعه فعالیت کنند و مشاغلی متناسب با روحیة زنانه خویش برگزینند.
- ابن ابي الحديد (بيتا)، شرح نهج البلاغه، قم، اسماعيليان.
- ابي فراس، ورامبن (1388)، مجموعه ورام، تهران، دارالكتب اسلاميه.
- حر عاملي محمدبن حسن (1367)، وسائل الشيعة، چ ششم ، تهران، بينا.
- حلي، ابن فهد (1407)، عدة الداعي، قم، دارالكتاب الإسلامى.
- خوشنويس، جعفر (بيتا)، خطوط كلي اقتصاد در قرآن و روايات، ترجمة مهدي انصاري، اصفهان، كتابخانه عمومي امام اميرالمؤمنين علي.
- راغب اصفهاني، حسينبن احمد (1998م)، مفردات الفاظ قرآن، دمشق، دارالعلم.
- راوندي، قطبالدين (1380)، الدعوات، ترجمة حسين قهستاني، قم، راوندي.
- صدر امام موسي (1368)، اقتصاد در مكتب اسلام، چ دهم، تهران، مشعل دانشجو.
- صهبا، سيدعبدالرشيد (1361)، اقتصاد اسلام در مقايسه با سرمايهداري و ماركسيستي، اصفهان، ميثم.
- طباطبائي، سيدمحمدحسين (1374)، الميزان، ترجمة سيدمحمدباقر موسويهمداني، قم، دفتر جامعه مدرسين.
- عسكري، ابو هلال ( 1412ق)، الفروغ اللغات، قم، مؤسسه نشر اسلامي.
- العسل، ابراهيم (1378)، توسعه در اسلام، ترجمة عباس عرب، مشهد، آستان قدس رضوي.
- كليني، محمدبن يعقوب (1401ق)، فروع كافي، بيروت، دارالصعب دارالتعاريف.
- كهن آبراهام (1382)، گنجينه اي از تلمود، ترجمة اميرفريدون گرگاني، تهران، اساطير.
- متقي هندي، حسامالدين (1372)، كنزل العمال في سنن الأقوال والأفعال، بيروت، مؤسسة الرسالة.
- مجلسي، محمدباقر (1404ق)، بحار الانوار، تهران، اسلاميه.
- محمديري شهري، محمد ( 1377)، ميزان الحكمة، ج5، قم: انتشارات دارالحديث
- ميك، رونالد (1385)، پژوهشي در نظريه ارزش كار، ترجمة م سوداگر، تهران، پازند.
- نوري، ميرزا حسين (1382)، مستدرك الوسائل، تهران، المكتبه الإسلاميه.
- ورنر منسكي، و ديگران (1389)، اخلاق در شش دين جهان، ترجمة محمدحسين وقار، تهران، اطلاعات.
- ولايي، عيسي (1378)، كار در منابع اسلامي، تهران، مؤسسه كار وتأمين اجتماعي
- هولم، جيم و جان بوكر (1384)، زن در اديان بزرگ جهان، ترجمة علي غفاري، تهران، سازمان تبليغات اسلامي.