محمدرضا عابدي / استاديار زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه تبريز abedi@tabrizu.ac.ir
حسين شهبازي / دانشجوي دكتري زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه تبريز hossein.shahbazi64@yahoo.com
احمد فرشبافيان نيازمند / استاديار زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه تبريز
محمد مهدي پور / استاد گروه زبان و ادبيات فارسي. دانشگاه تبريز
چکیده
نوشتار حاضر بر آن است تا بهروش تطبیقی جنبههای تأثیر و تأثّرِ درخت معرفت و درخت هستیِ مطرح در آثار صوفیه را با سفیروت قبالایی روشن سازد و وجوه تمایز و اشتراک نماد درخت در این دو مکتب عرفانی را بازنماید. هدف از پژوهش، تبیین سیر تحول و تکامل نماد درخت از رمز دینی به رمز عرفانی و سهم هر کدام از دو مکتب تصوف و قبالا در این تکامل است. در این مقاله با استناد به وجوه تشابه ساختاری و تحلیل جزئیات آن و نیز استناد به نظر تام بلاک، پژوهشگر قبالایی، روشن میشود که ساختار نماد درخت بهشکل تکاملیافته و عرفانی آن، میراث تصوف اسلامی است و موسی دیلئون در کتاب زوهر، آن را از مقاماتالقلوب شیخ ابوالحسن نوری و شجرةالکون ابنعربی اقتباس کرده است؛ هرچند در این میان تأثیرپذیری توأمان قبالا و تصوف را از شکل ابتدائی و دینی این نماد در تورات و منابع اسلامی نمیتوان نادیده انگاشت. قلب در نماد درخت عرفانی تصوف و قبالا نقش محوری دارد. سالک بهواسطة قلب با عوالم دیگر ارتباط برقرار میکند و از عالم صغیر به عالم علوی راه مییابد.
کلیدواژهها: درخت معرفت، درخت زندگی، سفیروت، درخت هستی، قبّالا، تصوف.