يهوديت

مرجعيت سياسي در يهوديت تا قبل از پيدايش صهيونيسم

سال سيزدهم، شماره سوم، پياپي 51، تابستان 1401، ص103-120
 

نوع مقاله: پژوهشي
* محمدرضا كريمي والا/ دانشيار گروه معارف اسلامي دانشگاه قم    r.karimivala@qom.ac.ir
اميرعباس مهدوي‌فرد/ دانشيار گروه معارف اسلامي دانشگاه قم    aa.mahdavifard@qom.ac.ir
احمد آقایي ميبدي/ دكتري مدرسي معارف اسلامي دانشگاه قم    aghaiahmad@gmail.com
دريافت: 06/12/1400 ـ پذيرش: 03/05/1401

شماره مجله: 
51
شماره صفحه: 
103

واكاوي تأثيرپذيري يهوديت از دين زرتشت

سال ششم، شماره اول، پياپي 21، زمستان 1393

سيدمحمد حاجتي شوركي / دانش پژوه كارشناسي ارشد دين شناسي مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني ره  hajaty65@chmail.ir

محمدحسين طاهري آكردي / استاديار گروه اديان مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني ره         taheri-akerdi@iki.ac.ir

دريافت: 15/9/1393 ـ پذيرش: 2/2/1394

چكيده

تأثيرپذيري اديان از يكديگر، همواره موضوعي مورد اختلاف محققان حوزه مطالعات اديان بوده است. يكي از حوزه هاي ادياني كه مورد توجه دانشمندان قرار گرفته است، مسئلة تأثيرپذيري يهوديت در دوره اسارت بابلي، از باورهاي زرتشتي گري است. بيشتر انديشمندان معتقدند تأثيرپذيري يهوديت از آموزه هاي دين زرتشت مي باشد. درحالي كه برخي محققان، اين نظريه را نپذيرفته اند، دسته اي نيز قائل به عدم قطعيت شده اند. دسته اول، آموزه هايي مانند رستاخيز مردگان، منجي و موعود، فرشته شناسي، و داوري نهايي عمومي را برمي شمارند كه به اعتقاد ايشان اين آموزه ها از دين زرتشت اقتباس شده است. اين مقاله، پس از بررسي ديدگاه هاي موجود، اين ديدگاه را مطرح كرده كه اين نوع تأثيرپذيري طبيعي بوده و به دليل ريشه هاي خدامحور هر دو دين، و وجود انبياي بني اسرائيل، نمي توان اين موارد را تأثيرپذيري يهوديت از دين زرتشت دانست.

كليدواژه ها: يهوديت، دين زرتشت، جلاي بابل، تأثير اديان، رستاخيز، منجي گرايي.

 

شماره مجله: 
21
شماره صفحه: 
85

يهود در جزيرةالعرب پيش از اسلام: تحليلي بر تأثير و تأثرات يهوديت و عرب جاهلي

سال پنجم، شماره چهارم، پياپي 20، پاييز 1393

امير خواص / استاديار مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني ره                                            sajed1362@yahoo.com

دريافت: 23/4/1393 ـ پذيرش: 26/8/1393

چکيده

هرچند خاستگاه شکل گيري يهوديت در سرزمين اعراب نبوده است، اما حوادثي که بر بني اسرائيل گذشت موجب پراکندگي آنها گرديد. از جمله مکان هايي که يهوديان به آنجا مهاجرت کردند، شبه جزيرة عربستان بود. در اين پژوهش تاريخي، حضور و فعاليت ها و تأثير و تأثرات يهوديت در ميان اعراب در زمان جاهليت تا ظهور اسلام بررسي مي شود. در بحث  از جغرافياي اديان و خروج يک دين از خاستگاه اصلي خود، گاه اين خروج، به صورت اختياري است که پيروان آن دين تلاش مي کنند آيين خود را به سرزمين هاي ديگر انتقال داده و پيروان جديدي را جذب نمايند و گاه نيز اين خروج، به دليل عوامل غيراختياري است. خروج آيين يهود از خاستگاه سرزمين خود، از نوع اخير مي باشد؛ زيرا يهوديت آييني است که پس از حضرت موسي علیه السلام به مرور رنگ قومي به خود گرفت و پيروان اين آيين، اعتقادي به تبليغ و ترويج آيين خود ندارند. بنابراين، حضور آنها در ميان اعراب در عصر جاهليت، عواملي غيرارادي داشته است. اما اين حضور هم تأثيراتي بر اعراب داشته و هم از آنها تأثير پذيرفته است. اين مقاله، با رويکرد تاريخي به بررسي اين موضوع مي پردازد.

کليدواژه ها: عرب، يهوديت، بني اسرائيل، عهد عتيق، جاهليت، بررسي تاريخي.

شماره مجله: 
20
شماره صفحه: 
67

جريان‌هاي الاهياتي يهودي متأثر از جريان‌هاي اسلامي در دورة ميانه

سال دوم، شماره سوم، تابستان 1390، ص 19 ـ 46
Ma'rifat-i Adyān, Vol.2. No.3, Summer 2011

سيدلطف‌الله جلالي*

چكيده

الاهيات فلسفي يهودي در دورة ميانه، داراي گرايش‌هاي فكري برجسته‌اي است كه تاكنون كمتر مورد توجه بوده است. اين گرايش‌ها، متأثر از جريان‌هاي فكري اسلامي است. اين مقاله، با رويكرد تحليلي و نظري به شناسايي اين جريان‌ها پرداخته شده و اثرپذيري آنها از جريان‌هاي فكري اسلامي به شيوة مقايسه و تحليل، مورد ارزيابي قرار گرفته است. يافته‌هاي اين پژوهش، عبارتند از: گرايش كلامي، متأثر از معتزله؛ گرايش نوافلاطوني، متأثر از مكتب نوافلاطوني رايج در ميان اسماعيليه؛ گرايش ارسطويي رايج در ميان فلاسفة مشائي مسلمان و گرايش نص‌گراي رايج در ميان گروه‌هاي مختلف اسلامي، بخصوص اشاعره و سرانجام، گرايش عقل‌گرايي مكتب قرائيم، در پاره‌اي از انديشه‌هاي اساسي، متأثر از مكتب اهل رأي در عراق و نيز معتزله و در پاره‌اي ديگر، متأثر از اهل حديث هستند. بسياري از الاهي‌دانان اين دوره، داراي گرايش‌هاي تركيبي مي‌باشند؛ ممكن است يك رويكري داراي دو گرايش كلامي و ارسطويي، يا گرايش كلامي و نوافلاطوني، يا دو گرايش كلامي و ضد ارسطويي باشند.

كليدواژه‌ها: يهوديت، اسلام، الاهيات، الاهيات فلسفي، دورة ميانه، كلام، فلسفه.

شماره مجله: 
7
شماره صفحه: 
19

مباني مشروعيت جنگ در يهوديت، ملحمت حوا

، سال اول، شماره دوم، بهار 1389، ص 145 ـ 164

مباني مشروعيت جنگ در يهوديت،ملحمت حوا

محمد رضا برته*

چكيده

مساله جنگ جايگاهي ويِژه در يهوديت دارد. گستره تاريخ کهن يهودي متاثر از نبردهاي تهاجمي يا دفاعي يهوديان است. جنگ مانند بسياري از آموزه­ هاي اين آيين، بر دو موضوع محوري بنا نهاده شده است: قوم و سرزمين. نبردهاي يهوديت باستان در راستاي تصرف، تسلط و گسترش اراضي سرزمين تحت حاكميت يهودي سامان‌دهي شده‌اند. يكي از اقسام جنگ مشروع و البته واجب يهودي، «ملحمت حوا» است. ملحمت حوا، نبردي است به منظور تصرف اراضي سرزمين موعود.

برخي از نبردهاي سرنوشت ساز يهوديان آغازين چون جنگ با اقوام هفت‌گانه، در زمره جنگِ آغازگرانهِ واجب يا همان «ملحمت حوا» قرار دارند. مصاديق «ملحمت حوا» که هماره تنخ با افتخار از آنها ياد مي کند زمينه ساز چالش هاي الاهيات مبتني بر عهد عتيق با اصول انساني و اخلاقي شده است. چالش هايي که برخي از انديشمندان يهودي را به تاويل اين فرازها و تفسير جنگ هاي آغازگرانه به منزله نبردهاي دفاعي پيش گيرانه ناچارنموده است.

كليد واژه ها: يهوديت، جنگ، مشروعيت، ملحمت حوا

شماره مجله: 
1
شماره صفحه: 
145
محتوای تغذیه