یهودیت

ديدگاه قرآن دربارة آموزه معاد در يهوديت و تحليل عدم ذکر آن در تورات

*سيد محمد حاجتي شورکي/ دانشجوي دکتری ادیان و عرفان، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره    Hajati65@chmail.ir
حسين نقوي / استاديار گروه اديان، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره
دريافت: 09/04/1398 ـ پذيرش: 07/09/1398
چکیده
آیات قرآن نشان از آن دارند که در تورات ذکر «معاد» آمده است؛ ولی در تورات موجود یادی از معاد نشده است. این نوشتار افزون بر بحث علمی که بررسی دیدگاه قرآن دربارة معادباوری یهودیت است، چرایی ذکر نشدن معاد در تورات فعلی را تحلیل می‌کند و آن به این شیوه است که تحلیل‌های مختلف دربارة توجیه عدم ذکر معاد در تورات را مطرح کرده، سپس دیدگاه برگزیدة خود را بیان می‌کند. دیدگاه برگزیده، تورات را عنوانی برای عهد عتیق و تمام کتاب‌هایی می‌داند که متن مقدس یهودی‌اند، ولی جزو عهد عتیق قرار نگرفته‌اند و با عنوان اپوکریفا و سوداپیگرافا، قانونی درجة اول اعلام نشده‌اند و با بررسی اجمالی برخی از این متون، ذکر معاد در آنها یافت شد. در نتيجة این دیدگاه برگزیده امید مي‌رود مطالبی را که قرآن به تورات نسبت داده است، ولی در عهد عتیق نیست، بتوان در کتب اپوکریفایی و سوداپیگرافایی یافت.
کلیدواژه‌ها: معاد، یهودیت، قرآن، تورات، اپوکریفا، سوداپیگرافا.
 


 

شماره مجله: 
42
شماره صفحه: 
7

تحلیل سطوح معنایی قطعۀ حکمی 4قم184 طومارهای بحرالمیت

قربان علمي / دانشيار دانشگاه تهران
سيده سوزان انجم‌روز/ دانشجوي دکتري اديان و عرفان تطبيقي، دانشگاه تهران    su.anjomerooz@ut.ac.ir
مجتبي زرواني / دانشيار گروه اديان، دانشگاه تهران
دريافت: 20/12/1397 ـ پذيرش: 22/04/1398
چکیده
حکمت و شرارت در نماد «زن» در سنت یهود، به‎ویژه در موارد ارائة تصاویر زنانه در ادبیات حکمی همواره مطرح بوده است. این جستار با تمرکز بر یکی از متون قمران، یعنی 4قم184، به تحلیل برخی کارکردهای وجوه حکمت در اندیشۀ قمرانیان می‎پردازد. وجود قطعۀ 4قم184 در میان نسخه‎های خطی قمران، دال بر اهمیت این متن کنایی در میان انجمن قمران و بازتاب اوضاعی است که این فرقه با آن درگیر بوده‎است. این قطعۀ طومارهای بحرالمیت، با شواهدی از کتاب مقدس در سه لایۀ معنایی واکاوی شده است: نخست، ‎آموزه‎های اخلاقی که در سنت دیرپای یهود شکوفا شده بود. در لایۀ معنایی دوم، جنسیت حکمت، با در نظر داشتن ایزدبانوان حکمت بین‎النهرین و پیش‌زمینۀ تاریخی عهد قدیم، انگیزۀ ادبی ـ الهیاتی دارد. با تحلیل زمینۀ تاریخی روشن می‎شود که این شعر در سطح سوم، استعاره‎ای است از کهانت اورشلیم که همچون زنی شریر در حال اغواگری پرهیزگاران است. بر اساس همین باورِ قمرانیان به‌کهانت نادرست معبد و حکمت دروغین اورشلیم، آنان از اورشلیم کناره گرفتند.
کلیدواژه‌ها: یهودیت، حکمت، قمران، قطعۀ 4قم184، زن اغواگر، اورشلیم.
 


 

شماره مجله: 
41
شماره صفحه: 
79
محتوای تغذیه