سال دوم، شماره سوم، تابستان 1390، ص 47 ـ 78
Ma'rifat-i Adyān, Vol.2. No.3, Summer 2011
جواد اكبري مطلق*
چكيده *
يكي از دغدغههاي فكري بشر، بحث از نمايندگان خداوند در زمين است؛ يعني پيامبران الهي كه واسطة بين خدا و انسانها هستند. از سوي ديگر، چون اين واسطهها، پيام الهي را توسط وحي به انسانها منتقل ميكنند، و اساس وحي را هم (كلمه) تشكيل ميدهد، بررسي نقش وحي در سه دين مهم ابراهيمي ضروري است. البته، شريعت موسوي و محمدي(ص) از جهات بسياري نزديك به هم است. گرچه در هزاره دوم، پس از موسي(ع) و قبل از پيامبر اكرم(ص)، ديني الهي آمده است كه اصل و نهاد آن با دو حدش، يعني يهود و اسلام برابر است و تأكيد بر توحيد دارد، اما در درون مسئله توحيد، بحث تجسد خدا در عيسي(ع) را مطرح نموده است. در مسيحيت، كلمه وحياني الهي يا حكمت دين يهود و عقل و نور محمدي(ص)، كه بعدها در اسلام مطرح شد، ناگهان تبديل به تجسد شده است. با توجه به اين، كوشش نمودهايم بحث حكمت در يهود، تجلي امكاني واسطه الهي در جهان اسلام و واسطه وجوبي آن، در مسيحيت را به نقد بگذاريم؛ چراكه تبيين اين پديده در يونان باستان، روشنگر «حكمت» موسوي، «تجسد» عيسوي و «واسطه فيض» محمدي است؛ كه درصدد يافتن رابطه بين انسان و خالق هستند.
كليدواژهها: لوگوس، آرخه، اسطوره، تجسد، صادر اول، الهيات سخن، حقيقت محمديه.